توجیه پذیری باور به وجود خدا تحت تاثیر عواطف از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و سارتر
بسیاری از فیلسوفان معاصر عواطف را اموری شناختی می دانند، لذا برخلاف تصور سنتی رایج که عواطف را یورشهایی غیر قابل کنترل و آنرا مربوط به جنبه حیوانی انسان می دانند، عواطف شناختی، قابل کنترل و معقول بوده و ارتباط تنگاتنگی با باورهای انسان دارد. بدین خاطر در کلام جدید نقش عواطف در تحقق باورهای دینی مورد توجه و بازخوانی قرار گرفته است. استادجوادی آملی معتقدند اشتیاق به کمال نامحدود که امری فطری است، به باور خدا می انجامد. همچنین چنین باوری مستلزم وجود خدا در عالم خارج است. از سوی دیگر سارتر اگزیستانسیالیستی با تبیین رابطه عاشقانه میان انسانها، عشق را سالب آزادی عاشق و معشوق و نیز غیرقابل توجیه می داند. همچنین از آنجا که خدا در رابطه عاشقانه فراتر از انسان است، به طریق اولی منجر به سلب آزادی انسان شده، و به این ترتیب باور به خدا به هیچ روی قابل توجیه نیست. این مقاله با بررسی تحلیل هر دو متفکر از عاطفه عشق با روشی توصیفی_تحلیلی به بررسی توجیه پذیری عشق انسان به خدا به عنوان مبنای باور دینی پرداخته و تلاش می کند تا نشان دهد آیا عشق به عنوان یک حالت عاطفی می تواند معیار مناسبی برای اثبات وجود خارجی خدا باشد؟
باور ، عاطفه ، عشق ، جوادی آملی ، سارتر
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.