بررسی روایت آیینه ای مرگ فروشنده از آرتور میلر در فیلم فروشنده از اصغر فرهادی; بر اساس سه الگوی پیشنهادی دالنباخ، نظریه پرداز فرانسوی زبان.
متن آیینه ای که در زبان فرانسه میزان ابیم نامیده می شود شگردی هنری، ادبی است با خاستگاهی در میان نظریه پردازان فرانسوی زبان* . در دانش روایت شناسی هرگاه روایت درونه ای، روایت دربرگیر را بازگو و تکرار کند با شگردی روایی به نام "متن آیینه ای روبه رو هستیم. به دیگر سخن، زمانی که داستان درونه ای، روایت اصلی را آیینگی کند حلقه های بی شماری خلق می شود و ما با متن آیینه ای روبه رو می شویم. در این پژوهش فیلم فروشنده، روایت اصلی و تیاتر میانی فیلم (تیاتر مرگ فروشنده از میلر) روایت آیینه ای است. تیاتر مرگ فروشنده میلر به مثابه متنی آیینه ای درون فیلم فروشنده اصغر فرهادی جای دهی شدهاست و در موارد مختلفی از جمله: عنوان، درون مایه، اشخاص و مکان ها روایت اصلی را بازتاب می دهد و موجب انبوهی و تکثیر سطوح روایی می گردد. در پژوهش حاضر، متن آیینه ای بر اساس دیدگاه های نظریه پردازان این حوزه به خصوص لوسین دالنباخ و سه الگوی پیشنهادی او درباره متن آیینه ای بررسی و متن مورد مطالعه بر این مبنا تحلیل شده است. این شگرد روایی، تاثیرات گوناگونی بر متن داستانی می گذارد و کارکرد های متنوعی دارد؛ با توجه به نتایج به دست آمده، کارکردهای متن آیینه ای در این مطالعه موردی (فیلم فروشنده) از این قرار است: تقویت درون مایه و ایجاد انسجام، افزایش تعلیق، افزایش پیچیدگی در سطوح روایی، برجسته شدن بعد هستی شناختی، ایجاد ساختارهای بازگشتی، پررنگ شدن نقش مخاطب در فرآیند درک متن، سایه افکنی بر متن اصلی و بخشیدن بعد زیبایی شناختی به وجوه گوناگون روایت اصلی.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.