واکاوی ریشه های انسان شناسانه نقد بوم گرا
در پی ظهور مدرنیسم و آسیب های جدی قرن بیست و بیست و یکم به طبیعت به عنوان زیست بوم انسان ها و خطر نابودی آن، پژوهش گران حوزه ادبیات نقد بوم گرا را به عنوان دانشی نو معرفی کردند. رویکردی که به ارتباط ادبیات و هنر و طبیعت و تاثیر متقابل آن ها می پردازد تا شاید با تمرکز بر این موضوع ملاحظاتی در خصوص حفظ و حراست از زیستگاه از سوی جامعه انسانی در نظر گرفته شود. هرچند کنش و رفتار انسان با دگرگونی نظام ساختار اجتماعی و تحت تاثیر فلسفه نگاه به زندگی تغییر می کند اما آنچه سبب رابطه رفاقتی یا رقابتی با طبیعت، یگانه شدن یا تفوق بر آن می شود، ریشه هایی در روان انسان دارد که پیشینی و بسیار بنیانی تر از روساخت هاست. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سعی بر آن بوده که ریشه آسیب به طبیعت که سبب شکل گرفتن نقد بوم گرا شده مورد بررسی قرار گیرد. مولفه هایی چون ترس از طبیعت، جاندارپنداری طبیعت، وجود و حضور نظام مادر تبار و بالاخره مدرنیته که هرکدام در برهه خاص زمانی حد و حدود و چرایی و چگونگی رابطه و رفتار را تعیین کرده اند و البته نقش و مناسبات قدرت در این تاثیر و تاثر نیز قابل توجه است.
آنیمیسم ، اکوفوبیا ، مادرتباری ، نقدبوم گرا ، مدرنیسم
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.