ساختار، عنصر فعال سازنده در ادبیات سولوس

درک آثار فیلیپ سولرس بدون داشتن اطلاعات کافی از مبانی هنری ممکن نیست. در مقاله پیش رو، به بررسی عناصر ساختاری در آثار این نویسنده معاصر فرانسوی می پردازیم و نشان خواهیم داد که در آن ها تنها چند درون مایه ادبی مشخص مشاهده می شود که همواره تکراری است. افزون بر این، در آثار این نویسنده، نه نشانی از پیرنگ پیوسته می بینیم و نه ردی از درون مایه های ادبی متنوع ومرتبط با هم. به تعبیر دیگر، زیربنای نوشته های سولرس بر هیچیک از این دو استوار نیست. پرسشی هایی که مطرح می شود این است: شاکله های بنیادین آفرینش ادبی سولرس را چه چیزهایی می سازند و در این بین، بارزه های ساختاری از چه جایگاهی برخوردارند؟ آیا حضور این شاکله ها برای تبیین و شکل گیری آثار او کفایت می کند؟ هدف این پژوهش، نخست، مطالعه طبقه بندی انواع ادبی در آثار سولرس و، در ادامه، بررسی تاثیر حضور پررنگ عناصر ساختاری، مانند بینامتنیت، چند صدایی و موسیقایی و همچنین نقش سرعت، در شکل گیری نوشته های اوست.