مطالعه راوی نامعتبر در رمان دختری در قطار اثر پائولا هاوکینز
در روایت شناسی، راوی نقش مهمی در باورپذیری و جلب اعتماد مخاطب دارد. جستار حاضر با تکیه بر نظریه شلومیت ریمون- کنان، رمان «دختری در قطار» اثر پائولا هاوکینز(1927) را از منظر قابل اعتماد نبودن راوی مورد بحث و بررسی قرار می دهد. بر اساس این نظریه، دلایل اصلی و بنیادی بی اعتباری گفته های راوی در یک روایت دانش محدود راوی، مداخله شخصی وی در داستان، و معیارهای ارزشی متناقض او در طول روایت می باشد. راوی «دختری در قطار» به دلیل ضعف حافظه، درگیری های شخصی با شخصیت های داستان، و ارزش گذاری پیچیده و اغلب متناقض پیرامون داستان، روایت جانبدارانه ای از وقایع داستان دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که روایت راوی «دختری در قطار» مغایر با رخدادهای جهان واقعی داستان است طوری که نمی توان در صحت و سقم گفته های راوی شک نکرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.