فهرست مطالب

مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی - پیاپی 2 (زمستان 1391)

مجله مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
پیاپی 2 (زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/11/24
  • تعداد عناوین: 7
|
  • غلامرضا جمشیدیها، فاطمه هلالی، حمید پارسانیا صفحه 9
    مقاله حاضر، به بررسی و ارزیابی دیدگاه شرق شناسان درباره تمدن و دانش اجتماعی مسلمانان میپردازد. نظر «دیگری» -شرق شناسان- در مورد «خود» - مسلمانان- و تصویری که آنها از مسلمین و دانش آنان به تصویر میکشند، جامعه علمی مسلمین را در شناسایی خویش یاری رسانده، موقعیت و استراتژی رقیب را در تعامل با خود در نظر میگیرد. ملاک همدل بودن، میزان توافق با تمدن و دانش اجتماعی مسلمانان است. در این نوشتار، ابتدا شرق شناسان همدل گونه شناسی شده و نظریه های آنان ذیل رویکرد متناسب با آن مطرح گردیده است. نظرات این دسته از شرق شناسان در سه رویکرد سنتگرایی پدیدارشناختی و تاریخ گرایی گونهشناسی شده و نظریه های آنان ذیل رویکرد متناسب با آن مطرح گردیده است. در انتها نیز بر حسب پیش فرض های مبنایی هر رویکرد، نظریه های رویکرد مدنظر، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در طیف شرق شناسان همدل به آن ماری شیمل، ایزوتسو و کربن، رنه گنون و گوستاو لوبون می توان اشاره کرد. این مقاله با هدف شناسایی و ارزیابی دیدگاه شرق شناسان درباره دانش اجتماعی مسلمین تدوین شده است. داوری غیرعلمی و نژادپرستانه «دیگری» درباره دانش اجتماعی مسلمین نتیجه این مقاله است. چارچوب نظری مقاله مذکور، نظریه «خود آیینه سان» چارلز هورتن کولی است که بر مفهوم «دیگری» طرحبندی شده است. نوع تحقیق بنیادی و روش تحقیق تاریخی- توصیفی است.
  • حیدر باقری اصل صفحه 69
    اسلام الگوی مصرف خاصی را برای پیروان خود ارائه داده و سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی فرد و جامعه را در گرو رعایت و ترک آن، دانسته است، ولی مشکل مساله در تحصیل و ارائه راهبردهای اجرایی الگوی مصرف مورد قبول یک ملت است. متاسفانه محققان مسلمان، راهبردهای فقهی را در اجرای الگوی مصرف، تحقیق و بیان نکردهاند. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل عقلی و با استناد به منابع دینی اسلام، راهبردهای فقهی را برای اجرای الگوی مصرف اسلام، به طور تفصیل، بررسی و پژوهش میکند و آنها را مطابق منابع دین اسلام، تحصیل مینماید و در اختیار برنامهریزان کشور اسلامی و مردم مسلمان، ارائه میکند و این مساله از مهمترین یافته های تحقیق، محسوب میشود.
  • محمدباقر آخوندی صفحه 105
    بررسی ها نشان می دهد دین داری مردم مسلمان ایران تاکنون، براساس الگوهای غربی و مسیحی سنجیده شده قضاوت گردیده است. براین اساس هدف این مقاله بدست آوردن الگوئی بومی و مبتنی برمنابع دین اسلام با استفاده از تفاسیر قرآن، است. این مهم از طریق تحلیل محتوای کیفی وکدگذاری نظری تفاسیر آیات قرآن، میسر می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد دینداری مبتنی بر آیات الهی، با ابعاد ذاتی انسان هماهنگ و برخلاف همه الگوهائی که تاکنون ارائه شده اند، در هفت مرتبه قابل سنجش می باشد. هرمرتبه از مراتب مزبور، دارای شاخصهای مشخصی است که به آیه ای از آیات الهی مستند گردیده است. براساس نتایج بدست آمده دین داری در مراتب پائین از طریق کمی و در مراتب بالاتر به روش کیفی قابل سنجش است.
  • تقی آزاد ارمکی، مصیب محبی میمندی، سجاد اسعدی صفحه 149
    بعضی بر این عقیدهاند که انقلاب اسلامی ایران، واکنشی بود در برابر توسعه لگام گسیخته با الگوی غربی که با شرایط فرهنگی و بومی ایران سازگار نبود. هرچند جمهوری اسلامی در زمینه آموزشی و بهداشتی به پیشرفتهایی دست یافته اما هنوز یک الگوی بومی متناسب با مقتضیات تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی کشور در این زمینه طراحی نشده است، هدف از این مقاله دست یابی به الگویی ایرانی اسلامی است که می تواند هم به لحاظ نظری مورد تایید باشد و هم از تجربه جمهوری اسلامی بدست آید. روش مقاله، توصیفی تحلیلی است اما کار اسنادی هم شده است و بر اساس اسناد بحث شده است. چارچوب آن هم نظریه توسعه انسانی دینمحور است که عدالت مفهوم مرکزی آن است. نتایج نشان می دهد. که ایران بعد از انقلاب اسلامی در امر آموزش و بهداشت کشور نسبتا موفقی بوده است و توانسته است به سطح قابل قبولی در این شاخصها دست یابد. در این زمینه نقش آموزه های اسلامی و شرایط فرهنگی بعد از انقلاب همچنین نهادهای برخاسته از انقلاب مانند نهضت سواد آموزی و جهادسازندگی انکارناپذیر است. در زمینه آموزش، در حالی که در سال 1355 کمتر از نیمی از جمعیت 6 ساله و بالاتر در ایران باسواد بوده(47/5 درصد) در سال 1385 جمعیت باسواد بیش از چهارپنجم از جمعیت 6 ساله و بالاتر(85/6 درصد) را شامل می شود. میزان پوشش تحصیلی واقعی نیز در حال حاضر به بالاتر از 95 درصد رسیده است. در زمینه بهداشت، بهبود وضعیت بهداشتی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی موجب افزایش قابل توجه امید به زندگی شده، بطوری که این شاخص که در سال 1355 در حدود 54 سال بوده است، در سال 1385 به حدود 70 سال افزایش یافته است. میزان مرگومیر نوزادان در دهه های 1365-1355 و 1375-1365 به کمتر از یک سوم تقلیل یافت. میزان مرگومیر کودکان و مادران نیز از سال 1370 تا 1385 به نصف کاهش یافت. با این وجود در برخی حوزه ها هنوز تبعیضهایی وجود دارد. همچنین پس از توفیق در بالا بردن شاخصهای کمی، زمان آن فرا رسیده است که به کیفیت جمعیت در حوزه آموزش و بهداشت توجه بیشتری شود. طبق الگوی پیشرفت ایرانی- اسلامی پیشنهادی این مقاله، دو رکن اساسی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در حوزه آموزش و بهداشت اولا عدالت اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی و ثانیا ارتقای کیفیت خدمات آموزشی و بهداشتی است. در راستای تحقق عدالت لازم است تفاوتهای جنسی، قومی، منطقهای و شهری و روستایی کمرنگ شود تا زمانی که به طور کامل از بین برود. در راستای ارتقای کیفیت نیز باید سرمایهگذاری، همکاری های فراسازمانی و جلب حمایت افراد تعیین کننده و تاثیرگذار در جامعه و اصلاح نظام آماری مد نظر قرار گیرد. ارتباط متقابل این دو رکن اساسی میتواند به عنوان الگویی اسلامی ایرانی مطرح شود که سمت و سوی پیشرفت کشور را در آینده مشخص میکند و چون از لحاظ نظری نیز مورد تایید است حتی می توان از آن به عنوان الگویی از پیشرفت برای سایر کشورهایی که توسعه غربی پاسخگوی نیاز آنها نیست، دفاع کرد.
  • علی ذوعلم صفحه 183
    الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کنار تبیین نقشه راه جامعی که بتواند جهتدهنده و هماهنگکننده سیاستها و برنامه های کشور در مسیر پیشرفت همهجانبه باشد، باید راهبرد اساسی حاکم بر فرایند پیشرفت را نیز مشخص سازد. یکی از وجوه اسلامی بودن الگو، توجه به دیدگاه اسلام در مورد راهبرد اساسی پیشرفت و چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است. بررسی مولفه های پیشرفت از منظر اسلام حداقل دو نکته اساسی و مرتبط به هم را نشان میدهد. یکی اینکه مولفه های معنوی پیشرفت نسبت به مولفه های مادی آن، تقدم رتبی و ذاتی دارند و این در حالی است که در عرصه تحقق، ممکن است برخی از سطوح مولفه های مادی در برنامهریزی های کلان از تقدم زمانی برخوردار باشند. نکته دوم اینکه راهبرد اساسی برای رسیدن به پیشرفت، راهبرد تربیتی و فرهنگی است. بنابراین همسوسازی برنامه های کلان تربیتی و فرهنگی برای تعمیق باورها و رفتارهای همسو با مولفه های معنوی پیشرفت که به گونهای طبیعی موجب تقویت خاستگاه مولفه های مادی میگردد، از ضرورتهای پیشرفت است و نباید این امر لزوما به بعد از تدوین کامل الگو موکول شود. از هماکنون باید دستگاه ها و نهادهای آموزشی، تربیتی و فرهنگی طرحها و برنامه های کلان خود را همسوی با تربیت همهجانبه فردی و اجتماعی برای تسریع و تسهیل فرایند پیشرفت بازتعریف و متحول سازند.
  • مهدی ناظمی اردکانی، رمضان شعبانی سارویی صفحه 201
    دانشگاه ها درجوامع صنعتی نوین علاوه بر کارکردهایی مانند تولید دانش(پژوهش)، انتقال دانش(آموزش)، اشاعه و نشر دانش(خدمات)؛ و تعلیم و تربیت و رهبری حرکت فرهنگ جامعه؛ عامل اصلی تحولات علمی و فناوری؛ منشا نواندیشی وجنبش های اجتماعی فرهنگی در مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه و تامین کننده نیروی انسانی متخصص برای بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور هستند. نیازهای متعدد و متحول بخشهای کشور از یک سو و شکاف بین عملکرد وضع موجود دانشگاه ها با اهداف انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر، پرداختن به مهندسی فرهنگی دانشگاه را ضروری میسازد. رویکرد مهندسی فرهنگی به عنوان رویکردی جامع و راهبردی، از ظرفیت و قابلیت لازم برای پاسخگویی به این ضرورت، برخوردار است. در این مقاله سعی بر آن است تا با تبیین و تعریف لوازم و شاخص های لازم برای انجام این مهم، نظریه پردازی لازم در مهندسی فرهنگی دانشگاه صورت پذیرد.
  • موسی عنبری صفحه 239
    مشخصه های الگوی ایرانی و اسلامی پیشرفت و عمل به مفاد آن تابعی از شرایط و بستر تدوین آن است. این راهبرد نیز مانند سایر برنامه های ملی در مسیر و معرض فرصتها و تهدیدهای گوناگون است که باید از پیش شناسایی شوند. این مقاله با عطف به این منظور و با تاکید بر رخنه های احتمالی تهدید، رویکردی هنجاری به تدوین الگو دارد. در واقع از تعامل برخی مولفه های مدیریتی و اجتماعی خاص که کاهنده اثربخشی و زایندگی الگوست، یاد می کند. استدلال اینست که ما ایرانیان در مسیر پیشرفت خوداتکا و مستقل خود، پیوسته در سایه نوعی گفتمان روش شناختی مبتنی بر قطب عرفان-تکنیک حرکت کرده ایم که در آن بوم گرایی مطرود بوده است. اگر الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی نیز در این بستر پرداخت شود، خوف غفلت از اولویت بوم گر ایی و حتی مردم سالاری همچنان وجود خواهد داشت. در واقع برخی کردارهای مرسوم و برخاسته از این بافت که در طراحی و اجرای برنامه های ملی نیز وجود داشته اند، برای پویایی و پایایی ایده الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی، بسان تهدید و آفت عمل می کنند. «پرداخت سازمانی»ایده، «تکنیک زدگی در تدوین» و «ناشکیبایی نظری» در پذیرش تعاطی و تضارب افکار، مهم ترین افت های پیش رو هستند که ثمربخشی این راهبرد را تحت تاثیر قرار می دهد. پافشاری بر مهندسی و تکنیکی کردن ایده، ناقض بومی گرایی و پویایی آن خواهد شد و آن را از عرصه نظریه پردازی اجتماعی و سیاسی در کشور دور خواهد کرد. تصور رایج خنثی بودگی فن و تکنیک در جریان زندگی، فرصت بزرگی برای غلبه اندیشه فنی بر اندیشه اجتماعی بومی در کشور فراهم کرده است. همراه با آن نشانه روی انگشت کم کاری و مشکلات و مسائل اجتماعی به سوی علوم انسانی و اجتماعی میدانی مهیا کرده است که بدون قضاوت وارزش نگری خاص نسبت به علوم فنی و طبیعی، به اعجازهای عام آنها نظر کنیم و بومی گر ایی را در محاق بنهیم.
|
  • Dr Gholamreza Jamshidiha, Fatemeh Helali, Hamid Parsania Page 9
    The present article deals with the ideas of orientsalists about the civilization and knowledge of Muslims. The idea of “the other”, orientalists, about “self”, Muslims, and the way they represent Muslims, help the scientific society of Muslims to know themselves better and consider the situation and strategy of the rival in their interactions. In this article the typology of the unanimous orientalists and their theories are discussed. Three approaches of traditionalism, phenomenology and historicism are discussed in the study of the ideas of this group of orientalists. Among the unanimous orientalists, Annemarie Schimmel, Izutsu, Corbin, Rene Gnone and Gustav Lebonne can be highlighted. This article aims to study and evaluate the ideas of the orientalists about the social science of Muslims. Non-scientific and racist judgment of “the other” about the social science of Muslims is one of the important findings of the present study. The theoretical framework of the article is based on Charles Horton Cooley’s theory of “looking-glass self” which is based on the concept of “the other”. The present article uses the descriptive-historical method
    Keywords: unanimous orientalists, Muslim's social science, Muslim's civilization, evaluation, typology
  • Dr Heidar Baqeri Asl Page 69
    Islam has provided Muslims with a special consumption pattern, and has secured the happiness and misery of the individuals and society both in this world and the hereafter through its observance and abandonment; however, the main problem is acquiring and presenting practicable strategies of consumption patterns that can be acceptable for the whole nation. Unfortunately, Muslim researchers have not examined and presented fiqh-based strategies for the fulfillment of consumption pattern. The present article, seeks to examine fiqh-based strategies for the fulfillment of Islamic consumption pattern, and provide the policy-makers of the Islamic countries and Muslims with these strategies. These strategies are among the most important findings of the present article.
    Keywords: Islam, the Iranians, consumption pattern, fiqh, based strategy
  • Mohammad Baqer Akhoondi Page 105
    Studies show that the religious faith of the Muslim Iranians has been evaluated on the basis of western and Christian pattern. Therefore, the present article seeks to develop an indigenous pattern based on Islam using different interpretations of Quran. This can be done through qualitative content analysis and theoretical encoding of the interpretations of Quranic verses. The findings of the study show that the religious faith that is based on divine verses, is in harmony with the essential aspects of human beings, and unlike the patterns presented so far, can be evaluated at seven sages. Each stage has specific indexes and is based on a divine verse. The results of the present article show that religious faith can be evaluated through a quantitative method at lower stages and it can be evaluated using a qualitative method at higher stages.
    Keywords: religious faith pattern, evaluation of religious faith, sociology, interspersions of Quran
  • Dr Taqi Azad Armaki, Mosayeb Mohebi Meimandi, Sajjad Asadi, Ma Student Page 149
    Some thinkers believe that the Islamic Revolution of Iran was a reaction to the rapid development based on the western model which was not in harmony with the cultural and indigenous situation of Iran. Although the Islamic Republic of Iran has achieved some progress in education and hygiene, it still lacks an indigenous model consistent with the historical, geographical and cultural requirements of the country. The present article aims to review the policies and advances in fields of education and hygiene in Iran after the Revolution, and offer a critique of these policies in order to develop a model consistent with the requirements of the Islamic and Iranian culture. The methodology of this study is descriptive-analytical and the framework of the study is the theory of religion-centric sustainable development whose central concept is justice. The results of the study show that Iran has been relatively successful in the fields of education and hygiene; in this regard the role of Islamic teachings and the cultural situation of Iran after the Revolution, is undeniable. Justice in providing hygiene and education has been promoted; however, some discrimination still exists. Statistics indicate there has been considerable progress both in education and hygiene. However, more attention should be paid to the quality of progress in these fields. According to the Iranian-Islamic model of progress proposed in this article, in the orientation of the policies in the future, firstly justice in education and hygiene should be fulfilled, and secondly the quality of education and hygiene should be improved.
    Keywords: Iranian, Islamic model of progress, education, hygiene, justice, quality
  • Ali Zolelm Page 183
    The Islamic-Iranian progress model should both explicate a comprehensive road map for organizing the programs and policies of the country for progress, and determine the main strategy for progress. One aspect of an Islamic model is paying attention to the ideas of Islam about the main strategies for progress, and the process of moving from the present state to the favorable state. A study of the components of progress from the viewpoint of Islam clarifies at least two relevant points. First, the non-material components of progress show an essential precedence over the material components, though some levels of the material components might have a temporal precedence in macro programming. Second, the main strategy for progress is an educational and cultural strategy. Therefore, as a fundamental necessity for progress, the macro educational and cultural programs that are in accord with the non-material components of progress and strengthen the origins of the material components, should be harmonized. The educational and cultural organizations and institutions should redefine and modify their macro plans and programs in order to facilitate and accelerate the process of progress.
    Keywords: model, progress, non, material components, education
  • Mehdi Nazemi Ardakani, Ramezan Shabani Sarooee Page 201
    In addition to functions such as producing, transmitting and disseminating knowledge, and directing the culture of a society, in industrial countries, university is regarded as the main cause of scientific and technological evolutions, and a source of innovation and social, cultural, economic and political movements; it is also regarded as the provider of human resources for different social, economic, political and cultural sections of the society. The serious needs of the country, and the gap between the performance and state of universities and the goals of the Islamic Republic of Iran, have necessitated paying more attention to cultural engineering of universities. The cultural engineering approach, as a comprehensive and strategic approach, possesses the capacity and ability to fulfill this need. The present article aims to explicate and define the needs and indexes for cultural engineering, and formulate the necessary theories.
    Keywords: culture, university, engineering culture, cultural engineering
  • Dr Moosa Anbari Page 239
    The features of Iranian-Islamic model of progress and its fulfillment can be seen as a function of its situation and context of development. Like other national programs, this strategy is faced with various opportunities and threats, which should be examined in advance. This article adopts a normative approach to the development of this model.In the course of our independent and self-reliant progress, we have been influenced by a methodological discourse based on the mysticism-technique pole in which nativism has been rejected. If Iranian-Islamic model of progress is developed in this context, there will still be fear of neglect of nativism and even democracy. Organizational formation of idea, technicism in development, and theoretical impatience in accepting differences are among the most important problems that reduce the efficiency of this strategy. Insistence on technicism and engineering of idea negatively affects the nativism and dynamism of it, and diverts it from the field of social and political theorization. The common belief in the neutrality of technique has created a great opportunity for the dominance of the technical idea over the indigenous social idea in the country.
    Keywords: Iranian, Islamic model of progress, threat, organizational formation, technicism, social science, methodology based on the mysticism, technique pole