آرشیو یکشنبه ۱۷ امرداد ۱۳۹۵، شماره ۶۲۷۹
ویژه روز خبرنگار
۴۰

مرغ عزا و عزا!

مترجم: رضا فرخی

چقدر این تصویر مرغ های تلنبار شده در جوار یک مستراح آموزنده بود. از چه نظر؟ عرض می کنم. حالازمانه عوض شده و دیگر همه شهروندان خودشان خبرنگار هستند. اما اگر همین ده سال قبل یک خبرنگار بی نوایی خبری تنظیم می کرد که در فلان محل جماعتی هستند که ماکیان را در معرض قضای حاجت شان تقطیع و بسته بندی می کنند محشری به پا می شد که بیا و ببین. هیچ کس سراغی از متخلف مرغی نمی گرفت. همه سعی می کردند حال خبرنگار فضول را بگیرند که چرا آرامش روانی جامعه را به هم می ریزد. اساسا وظیفه خبرنگار جماعت انگار این است که آرامش روانی کسی را به هم نریزد. حالاآن شخص محترم مانی حقیقی و لیلاحاتمی باشد یا علی دایی و امیر قلعه نوعی... مهدی کوچک زاده و فاطمه حسینی باشد یا دکتر فلانی و مهندس بهمانی!خبرنگار هر کاری می کند بر اساس وطیفه اش بوده، هنری نکرده. پولش را گرفته. همان شندرغازی که تحت عنوان حقوق به خبرنگار جماعت پرداخت می شود. اما امان از روزی که خبر مخابره شود که باب میل فهرست بالانباشد. موقعی سراغ شان را بگیرید که سرحال نباشند و سوالی را بپرسید که خوشایند شان نباشد.صد رحمت به مرغ های تلنبار شده در جوار مستراح! هر برچسبی بتوانند می چسبانند هر دشنامی بلد باشند می دهند و خیال خودشان را راحت می کنند.روزگاری نه چندان دور که حرف های در روز روشن شان را تکذیب می کردند و حالاکه تکنولوژی راه های در رو را بسته و گلوی تکذیب را فشرده، کار را با خاموش کردن ضبط صوت آسان می کنند. خبرنگار کلا خیلی حیوونکی است. مقصر تمام بدبختی ها و مصیبت هاست. تاوان تمام کم کاری ها را باید بدهد. هر خبری که دردناک باشد خبرنگارها بزرگش کرده اند و آب و تابش داده اند. هر قصور و کم کاری نتیجه توجه بیش از حد خبرنگاران به نقاط منفی است و با یک مهر سیاه نمایی به بایگانی سپرده می شود. خبرنگارها ظاهرا هیچوقت منظور هیچ کس را بدرستی متوجه نمی شوند چرا که به محض اینکه حرف های کسی به مذاق دیگری خوش نمی آید با یک جمله کار راه انداز ماجرا را فیصله می دهند: خبرنگارها منظور بنده را بدرستی درک نکرده اند یا مقصود من چیز دیگری بود اما خبرنگارها وارونه جلوه اش داده اند. مرغ های کدام عروسی؟ خبرنگار همیشه مذبوح عزاست...

*طنزنویس