آرشیو سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۲۳۳۱۳
معارف
۸
پرسش و پاسخ

چرایی عدم ملاقات امام رضا (ع) با مدعیان شیعه بودن

پرسش:

چرا امام رضا(ع) عده ای که از مدعیان شیعه امام علی(ع) بودند را برای ملاقات به حضور نپذیرفتند؟ حضرت ملاک های شیعه واقعی بودن را در چه چیزهایی می بینند؟

پاسخ:

ملاک ارزش گذاری، عمل است نه ادعای لسانی

براساس آموزه های عقلانی و وحیانی آنچه را که انسان ها ادعا می کنند و در مقام کلام و بیان اظهار می دارند، مادامی که جنبه عینی و واقعی و عملی پیدا نکند، نمی تواند به عنوان ملاک ارزشی قرار گیرد، و چه بسا اگر ادعاهای لسانی ما از پشتوانه عملی برخوردار نباشد، مورد توبیخ و شماتت مخاطلبان قرار بگیریم و جنبه ضدارزشی هم پیدا بکند! قرآن کریم در آیات بسیاری مومنین ادعایی را با الفاظ توبیخی متعدد مورد سرزنش قرار داده و می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لاتفعلون...» ای کسانی که ایمان آورده اید چرا به آنچه که می گویید عمل نمی کنید!(صف-2) یا در آیه دیگر می فرماید: «اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم» آیا مردم را به نیکی امر می کنید، در حالی که خودتان را فراموش می کنید!(بقره-44)

تاکید امام رضا(ع) بر رفتار نه گفتار

امام حسن عسکری(ع) نقل فرمودند: چون موضوع ولایتعهدی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) پایان و تثبیت یافت. روزی دربان امام رضا(ع) وارد منزل آن حضرت شد و عرض کرد: عده ای آمده اند، اجازه ورود و ملاقات می خواهند و می گویند: ما از شیعیان علی(ع) هستیم. امام رضا(ع) اظهار داشت: در حال حاضر فرصت ندارم، به آنها بگو که در وقت دیگر بیایند.چون آن جماعت رفتند و در فرصت دیگری آمدند، امام باز هم اجازه ورود ندادند تا آنکه حدود دو ماه بدین منوال گذشت، و آنان توفیق زیارت و ملاقات با مولایشان را نیافتند و ناامید شدند، ولی با این حال برای آخرین مرحله نیز جلوی منزل حضرت آمدند و با حالت خاصی اظهار داشتند: ما از شیعیان پدرت امام علی ابن ابی طالب هستیم، و با این برخورد شما، دشمنان ما را شماتت و سرزنش می کنند، و حتی در بین دوستان، دیگر آبرویی برایمان نمانده است، و نیز از رفتن به شهر و دیار خود خجل و شرمنده ایم. در این هنگام امام رضا(ع) به غلام خود فرمود: اجازه دهید آنها وارد شوند. همین که وارد مجلس شدند، حضرت به ایشان اجازه نشستن نداد، لذا سرگردان و متحیر سرپا ایستادند، و گفتند: یاابن رسول الله! این چه ظلم بزرگی است که بر ما روا داشته ای که پس از آن همه سرگردانی، نیز این چنین مورد بی اعتنایی و بی توجهی قرار گرفته ایم، مگر گناه ما چیست؟ با این حال مرگ برای ما بهتر خواهد بود! در این لحظه امام رضا(ع) فرمود: آنچه که بر شما وارد شده و می شود، همه آنها نتیجه اعمال و کردار شما می باشد، و نسبت به آن بی اهمیت هستید! آن جماعت همگی گفتند: یاابن رسول الله! توضیحی بفرمایید تا برای ما روشن شود که خلاف ما چیست؟ و ما چه کرده ایم چه گناهی از ما سرزده است؟ حضرت فرمود: چون شما ادعای بسیار بزرگی کردید، و اظهار داشتید که شیعه حضرت امیرالمومنین امام علی ابن ابی طالب(ع) هستید. وای بر حال شما، آیا معنای ادعای خود را فهمیده اید؟ و سپس افزود: شیعه حضرت علی(ع) همانند: امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، عمار یاسر و محمد ابن ابکر هستند که در انجام اوامر و دستورات امام علی(ع) از هیچ نوع تلاش و فداکاری دریغ نورزیدند، ولی شما بسیاری از اعمال و کردارتان مخالف آن حضرت می باشد، و در انجام بسیاری از واجبات الهی کوتاهی می کنید و نسبت به حقوق دوستان خود بی اعتنا و بی توجه هستید، و در مواردی که نباید تقیه کنید، تقیه انجام می دهید، و با این عملکرد مدعی هستید که شیعه امیرالمومنین امام علی(ع) می باشید، شما اگر می گفتید که از دوستان و علاقه مندان آن حضرت و از مخالفین دشمنانش هستیم، شما را می پذیرفتم و این همه دردسر و مشکلات را متحمل نمی شدید. شما منزلت و مرتبه ای بسیار عظیم و شریف را مدعی شدید که چنانچه در گفتار و کردارتان صادق نباشید به هلاکت خواهید افتاد، مگر آنکه مورد عنایت و رحمت پروردگارتان قرار گیرید، و لطف خداوند شامل حالتان بشود. آنها اظهار داشتند: یا ابن رسول الله! ما از آنچه ادعا کرده و گفته ایم، پوزش می خواهیم و مغفرت می طلبیم، و آنچه را که شما فرمودید، ما نیز بر آن عقیده هستیم و هم اکنون اعلام می داریم که ما از دوستان و علاقه مندان شما اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می باشیم و مخالف دشمنان شما بوده و خواهیم بود. در این هنگام امام رضا(ع) فرمود: اکنون خوش آمدید، شما برادران من هستید و پس آن جماعت را بسیار مورد لطف و عنایت خویش قرار داد و از دربان پرسید: این جماعت چند مرتبه آمدند و خواستند که وارد منزل شوندو مانع ورود ایشان شدی؟ دربان گفت: 60 مرتبه. اما رضا(ع) فرمود: باید جبران گردد. شصت مرتبه بر آنها وارد می شوی و سلام مرا به آنها می رسانی، چون که توبه آنها قبول شد و مستحق تعظیم و احترام گشتند، و اکنون وظیفه ما است که در رفع مشکلات آنها و خانواده هایشان همت گماریم. و بعد از آن حضرت دستور داد تا مقدار قابل توجهی خیرات و مبرات به آنها کمک شود.(احتجاج طبرسی، ج2، ص459)