آرشیو پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، شماره ۶۷۹۸
سینما
۱۰

چرا سینمای ایران زندگی و منش شخصیتی چون شهید بهشتی را برای مردم تبیین نمی کند؟

چهره های تاریخ ساز در صف سینمای ایران

امیرحسین حیدری

بدون شک هیچ انقلابی بدون بزنگاه های تاریخی و افراد تاثیرگذار به ثمر نمی رسد، افرادی که توانایی ذاتی رهبری و راهنمایی افکار عمومی را دارند و در راه باورهای خود چیزی مانع شان نمی شود. روند طبیعی هر انقلابی به این شکل است که وقتی به پیروزی می رسد رهبران، افراد تاثیرگذار و وقایعی که منجر به وقوع انقلاب شده خود را محترم می شمارد و به طرق مختلف هنری مانند کتاب، نمایش، فیلم، مستند، سریال و... آنها را تکریم می کند که نمونه های آن را می توان در سراسر جهان دید اما در سینمای کشور آن قدر که باید و شاید به شخصیت های تاثیرگذار در وقوع انقلاب پرداخته نشده است.

اصلا چه اهمیتی دارد؟

شایدسوالی که دراین میان پیش بیاید این باشد؛واقعا ساختن فیلم هایی باچنین موضوعاتی چه اهمیتی دارد؟درپاسخ به چنین سوالی می توان گفت امروزه گروهی از مردم به خصوص نسل جدید از نظر سنی وقایع ابتدای انقلاب را به چشم ندیده اند و گروهی نیز به دلیل تبلیغات ضدانقلاب و کم کاری نیروهای انقلابی، از نظر فکری قرابت چندانی با انقلاب اسلامی و مفهوم انقلاب ندارند. این گروه ها، باید با شخصیت ها و بسترهای شکل گیری انقلاب آشنا شوند تا به واقعیت مفهوم انقلاب اسلامی پی ببرند اما این آشنایی خود ابعاد گوناگونی را شامل می شود که مهم ترین آنها هویت شناسی، آشنا کردن نسل جدید با الگوها و قهرمانان ملی و آشنایی با جریان نفوذ است و این کار جز از طریق تبیین درست انقلاب و رویدادهای آن ممکن نیست. به خصوص این که ابعاد مختلف مبارزه های سیاسی شخصیت های تاثیرگذار در پیروزی انقلاب و سال های ابتدایی پیروزی به خصوص دهه پرآشوب60 مملو از داستان های بکر و پرکششی است که تا به امروز کمتر کسی به آنها پرداخته است.

هم شخصیت هم موقعیت تاریخی

به عنوان مثال یکی از وقایع مهم تاریخ انقلاب اسلامی واقعه بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی است که به شهادت سیدمحمد حسینی بهشتی و هفتاد و دو تن از یارانش منجر شد. حادثه ای که نه فقط خود به تنهایی دارای ظرفیت های سینمایی برای پرداختن به آن است، بلکه شخصیت شهید بهشتی به واسطه ابعاد وسیع مبارزاتی و مناصبی که پس از انقلاب داشته، دارای ظرفیت هایی است که می تواند او را به سوژه آثار سینمایی با موضوعات مختلف تبدیل کند اما متاسفانه تا به حال به چنین موضوعات راهبردی ای در سینما که بستری پرطرفدار است زیاد پرداخته نشده.

مهم اما کم اهمیت

هویت و هویت سازی در سینما یکی از بنیان های این صنعت سرگرمی به حساب می آید و نقش مهمی در فرهنگ عمومی جامعه ایفا می کند. این مفهوم در کشورهایی که در تاریخ معاصر خود انقلاب داشته اند اهمیتی دوچندان دارد، به خصوص کشوری مانند ایران که انقلاب اسلامی آن یک انقلاب فرهنگی بوده و نسبتی نزدیک با مفهوم هویت و هویت سازی دارد. هویت شناسی در واقع یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که در سینما به آن خیلی کم پرداخته شده؛ در حالی که اهمیت این موضوع از آن روست که می تواند در جهت هویت شناسی به جوان ایرانی کمک کند تا متوجه شود انقلاب از چه گلوگاه هایی عبور کرده است.حادثه هفتم تیر به عنوان یکی از گلوگا ه های تاریخی در مسیر انقلاب از آن وقایعی است که می توان گفت کشور را با بحرانی جدی روبه رو کرد هم از این جهت که در این حادثه یکی از شخصیت های مهم نظام به شهادت رسیده بود و هم از این نظر که جریان نفوذ در زمان رویداد این حادثه و پس آن از فعال شده بود. با این حال در دنیای سینما آن طور که باید و شاید به چنین حادثه ای پرداخته نشد و جز چند اشاره مستقیم و غیرمستقیم به این حادثه مهم در فیلم های سینمایی ضد، مصلحت و ماجرای نیمروز اثری از این مقطع زمانی مهم دیده نمی شود. در مقابل اغلب فیلم های سینمایی با موضوع انقلاب مفاهیم هویتی خود را در قالب تقابل با گروهک منافقین نمایش می دهند، فیلم هایی که شخصیت اصلی آن یکی از اعضای گروهک منافقین است مانند «ضد» و «سیانور» یا فیلم هایی که شخصیت اصلی در ارتباط با اعضای این گروهک تروریستی قرار دارد مانند «امکان مینا» که در خلال فیلم مضامین هویتی و اعتقادی در آنها عنوان می شود.

سینمای بدون قهرمان

با این که در انقلاب و وقایعی که منجر به وقوع انقلاب اسلامی شد انسان های چند بعدی و کاریزماتیکی مانند شهید بهشتی به چشم می آیند اما سینمای ایران از ابتدا تا امروز از نداشتن الگو و قهرمان به معنای واقعی خود رنج می برد. آدمی در هر دهه ای از عمر خود که باشد همیشه به الگو و قهرمان احتیاج دارد تا راهی که می خواهد طی کند را گم نکند؛ بنابراین اگر سینمای ما نه فقط در موضوع انقلاب که در تمام ابعاد سینما نتواند قهرمان و الگو بسازد، آحاد جامعه ناگزیر الگو و قهرمان خود را در آن سوی مرزها و به روایت دیگران پیدا می کند. الگوهایی که از نظر فرهنگی قرابتی با فرهنگ ایرانی اسلامی حاکم بر جامعه ندارد. یکی از کارکردهای قهرمان در سینما را می توان وحدت آفرینی و ایجاد انسجام در جامعه عنوان کرد. اگر به مثال های غربی و شرقی از قهرمان نگاهی بیندازیم خواهیم دید که شخصیت های نه فقط واقعی که حتی کاراکترهای خیالی چنان پرداخته شده اند که اعضای جامعه فارغ از سن و اعتقاداتی که دارند روی او اتفاق نظر دارند و همین امر می تواند باعث وفاق ملی شود. بااین حال در سینمای ایران گرچه مواد لازم برای ساختن الگو های حقیقی مانند شهید بهشتی و حتی الگو های خیالی همچون اسطوره های داستان های کهن ایرانی وجود دارند.

یک آشنای قدیمی!

عبارت هایی مانند نفوذ، نفوذی یا جریان نفوذ شاید عباراتی باشند که چند سالی است زیاد به گوش می رسند اما عبارات تازه ای نیستند و پیشینه آن تقریبا با عمر تاریخ ایران برابری می کند و رد پای آن در حوادث مختلف تاریخ معاصر مانند انفجار دفتر نخست وزیری و حادثه هفتم تیر به چشم می خورد. موضوع جریان نفوذ به خاطر جذابیت ذاتی اش دستمایه فیلم های بسیاری قرار گرفته و فیلم های موفقی با چنین موضوعاتی تولید شده اند. فیلم هایی مانند ماجرای نیمروز،دیدن این فیلم جرم است، ضد، سیانور و... ازجمله فیلم هایی هستند که نفوذ و جریان نفوذ محور اصلی آنها را تشکیل می دهد. همچنین فیلم هایی نیز هستند که با این که به چنین موضوعی نمی پردازند اما بحث نفوذی ها و کسانی که مانع از رسیدن انقلاب و نظام به اهداف خود می شوند در آنها وجود دارد، فیلم هایی مانند منصور و مصلحت از این دست هستند. چنین فیلم هایی می توانند به خوبی جریان نفوذ در کشور را به جوان ایرانی بشناسانند و گفتنی است یکی از عواملی که باعث می شود چنین آثاری شاخته نشوند وجود همین جریان های نفوذی در حوزه فرهنگ کشور است. دور از واقعیت نیست اگر بگوییم به نظر همین جریان نفوذ است که به جای سینمای استراتژیک به سینمای سرگرمی بها می دهد.

برش
پلی به سوی نسل جدید

تمام مواردی (هویت شناسی، الگوسازی، آشنایی با نفوذ و جریان نفوذ) که پیش از این گفته شد بدون یک داستان پرکشش و جذاب برای مخاطب مشتی مفاهیم سخت فهم و حتی شاید در نظر برخی شعاری باشند که اغلب افراد تاب صحبت کردن درباره آنها را ندارند. اما سینما این ظرفیت را دارد که حتی پیچیده ترین موضوعات را در قالب داستان برای مخاطب ساده سازی و ارائه کند. به همین دلیل تمام موارد ذکرشده اگر در قالب داستانی جذاب قرار نگیرند تمام کاربرد خود را از دست می دهند. سال های اولیه انقلاب نیز پر از حادثه هایی است که می توان از ابعاد مختلف به آنها پرداخت و هریک از مفاهیم راهبردی بالا را در آن جای داد و روایت کرد. مخصوصا دهه 60 شمسی که با اوج فعالیت گروهک تروریستی منافقین همراه بود و انواع و اقسام حادثه های امنیتی مثل بمب گذاری، ترور کور و جنگ های اطلاعاتی در آن دوران پیدا می شد و بستری مناسب برای خلق داستانی جذاب را روایت می کرد. یکی از حوادث امنیتی این دوران حادثه هفتم تیر است که اگر با نگاهی دقیق تر به آن نگاه کنیم تمام غایبین سینمای راهبردی انقلاب که در این مطلب به آنها اشاره شد در آن جمع است. بااین حال هنوز فیلمی مشخصا درباره این موضوع ساخته نشده است. خلاصه با وجود این که فیلم هایی با موضوع انقلاب در سینمای ما کم هم نیست اما همچنان در این حوزه با کمبود فیلم استراتژیک روبه رو هستیم؛ فیلمی که صرفا به وقایع تاریخی نپردازد، بلکه این حوادث را بستری قرار دهد تا موضوعات راهبردی مثل هویت شناسی یا جریان نفوذ را با نسل جدید آشنا کند، نسلی که از نظر سنی و فکری فاصله زیادی دارد و مطالعه اش به صفحاتی در شبکه های اجتماعی محدود شده است و سینما شاید تنها پل باقیمانده باشد که بتوان چنین مضامینی را با آن به نسل جدید انتقال داد.