آرشیو شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳، شماره ۶۷۹۹
کتاب
۱۵

کتاب «نقطه ذوب» نوشته فرانک مک کنزی، فرمانده سابق سنتکام نشان می دهد بنیان ایالات متحده بر ترور و جنگ بنا شده است

آمریکا یعنی تروریسم

«نقطه ذوب» کتابی است که در سال 2024به قلم فرانک مک کنزی، فرمانده سابق سنتکام منتشر شده است. وی به عنوان چهاردهمین فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا فعالیت می کرد. او پس از دو سال فعالیت به عنوان اداره کننده برنامه ها و سیاست استراتژیک در 5 ژوئیه 2017 به عنوان اداره کننده ستاد مشترک کار خود را شروع کرد.

مک کنزی در 28مارس2019 مسئولیت فرماندهی سنتکام را بر عهده گرفت و تا می 2022دراین سمت باقی ماند. درمی 2022،او مدیر اجرایی موسسه امنیت جهانی و ملی دانشگاه فلوریدای جنوبی شد ودر ژوئیه 2022 به عنوان مدیر اجرایی مرکز امنیت سایبری فلوریدا منصوب گردید. او همچنین به عنوان رئیس و عضو هیات مدیره موسسه مهندسی کاربردی دانشگاه فلوریدای جنوبی خدمت می کند. یکی از تحولات مهم در دوران فرماندهی وی، ترور شهید سلیمانی است.

ساختار کتاب نقطه ذوب

ژنرال فرانک مک کنزی به عنوان فرمانده فرماندهی مرکزی آمریکا بربرخی ازمهم ترین وبحث برانگیزترین عملیات درتاریخ نظامی مدرن این کشورنظارت داشت.اومسئولیت مستقیم عملیات حمله به شهیدقاسم سلیمانی ودورهبر متوالی داعش،چندین ماه عملیات بازدارندگی علیه ایران ونیروهای نیابتی آن وعقب نشینی روشمند درعراق رابرعهده داشت. او عملیات تخلیه غیرجنگی در افغانستان و خروج نهایی آمریکا را از آن کشور هدایت کرد.کتاب نقطه ذوب سه موضوع دارد: اولین مورداهمیت اولویت کنترل غیرنظامی بر ارتش است. این به یک حقیقت قابل درک تبدیل شده است که این کنترل در چند سال گذشته از بین رفته است. ژنرال مک کنزی معتقد نیست که چنین باشد. او با اقتدار در این مورد صحبت و استدلال می کند که رابطه شهروندی، کامل یا بدون اصطکاک نیست اما لازم نیست و احتمالا نباید باشد. بااین حال دوام بیشتری از آن چیزی دارد که بسیاری معتقدند و تا حدی نیز توسط ارتش حمایت و پذیرفته می شود که برخی از منتقدان آن را تشخیص نمی دهند.موضوع دوم، منحصربه فرد بودن یک فرمانده رزمنده است. فرماندهان رزمنده در توسعه سیاست مشارکت دارند اگرچه به عنوان شرکای کوچک تر آنها همچنین مسئول اجرای سیاست زمانی هستند که رهبران غیرنظامی تصمیم خود را فرموله کنند؛ این موقعیتی منحصربه فرد و بسیار متفاوت از نقش یک رئیس خدمات یا حتی رئیس ستاد مشترک خواهد بود. هیچ یک از این افسران در زنجیره فرماندهی نیستند و هیچ مسئولیت، نهایی، فانی یا اختیاری برای اعلام ندارند. تنها فرمانده رزمنده است که در مرز تصمیم گیری و اجرا ایستاده است.درنهایت موضوع سوم که مک کنزی استدلال می کند این است که رهبران مهم هستند و تصمیم هایی که می گیرند تاثیر عمیقی بر آنچه در میدان جنگ رخ می دهد، دارد. مک کنزی ارزیابی صادقانه ای از زمان فرماندهی اش ارائه می کند تصمیم هایی را که درست بودند و همچنین برخی از نتایج را که آرزو می کرد متفاوت باشند- توصیف می کند. او تصویری واضح از رهبری در عمل در یکی از بی ثبات ترین مناطق جهان را ارائه می دهد.

بررسی کتاب نقطه ذوب

مک کنزی، فرمانده سابق سنتکام که دستور آتش را در شب حمله به سمت خودروی سردار سلیمانی صادر کرده بود، جزئیات بیشتری از عملیات را فاش می کند. طبق گفته نامبرده، قرار بر این بوده که پس از پرواز سردار از ایران و نشستن در بغداد حمله کنند که هواپیما در بغداد نمی نشیند و به مسیر خود به سمت دمشق ادامه می دهد. دراین وضعیت قصد داشتند هواپیما را بزنند که منصرف می شوند. فارغ از این پس از این که حمله را به سمت دو ماشین حامل سردار ومحافظان در فرودگاه بغداد انجام دادند، آن منطقه را هشت بار دیگر هم بمباران کردند. همچنین با 13دقیقه تاخیر از حمله به سردار،حمله ای رادریمن به خانه ای ترتیب دادند که فکرمی کردند یک فرمانده کلیدی سپاه پاسداران در آنجا باشد که این حمله ناموفق بود! آمریکایی ها همچنین قصد داشتند به ناو جاسوسی ساویز هم حمله کنند که تصمیم گرفتند آن را کنسل کنند، برای این که می خواستند ببینند در ابتدا پاسخ ایران چه خواهد بود! در طرح ایجاد پاسخ به ایران حمله به پدافند ایران و پالایشگاه نفتی در جنوب ایران در آن مقطع گنجانده شده بود که عملیاتی نشد، به این دلیل که بازهم در اینجا از پاسخ ایران می ترسیدند! طرح ترور سردار از سال2015میلادی توسط مک کنزی تئوریزه می شود، درپاییز2019 شکل عملیاتی به خود می گیرد و در اواخر دسامبر2019به عنوان گزینه جدی پاسخ به حمله های نیروهای نیابتی ایران به آمریکایی ها به رئیس جمهور آمریکا توسط مک کنزی از طریق وزیر دفاع آمریکا، اسپر ارائه می شود.به عبارت دیگر آرشیتکت طرح ترورسردار، مک کنزی فرمانده سابق سنتکام آمریکا بود که البته جای تعجب هم ندارد،این مسائل ازجمله وظایف این فرماندهان درمنطقه است.مک کنزی می نویسد:اوایل روز 31دسامبر،روزی که امیدوار بودیم حمله به[سردار سلیمانی]را ترتیب دهیم به مقر سنتکام رفتم.صبح منتظر نشانه ای از حرکت سلیمانی بودیم. دو مانیتور بزرگ روی دیوار آویزان بودند. صدها هواپیما ازجمله هواپیماهای مسافربری غیرنظامی در حال عبور از عراق و ایران بودند. سلیمانی بالاخره خانه را ترک کردودرتهران سوار هواپیما شد، هرچند مطمئن نبودیم که این پرواز چارتر یا تجاری است. این جت حدود ساعت 9 و 45 دقیقه صبح به وقت محلی برای یک پرواز دوساعته به سمت بغداد به پرواز درآمد. برای او آماده بودیم. وقتی هواپیمای او به بغداد نزدیک شد، فرود نیامد. در یک کنفرانس تلفنی با مایلی [فرمانده ستاد مشترک آمریکا] و اسپر [وزیر وقت دفاع آمریکا] شاهد عبور هواپیما از بغداد بودیم. پنتاگون از من پرسید: «می توانی این لعنتی را ساقط کنی؟» بدون تصمیم به اجرای درخواست با فرمانده بخش هوایی خود در قطر تماس گرفتم و گفتم اگر به شما دستوری بدهم که این هواپیما را ساقط کنید، آیا می توانید آن را عملیاتی کنید؟ نیروی هوایی به سرعت پاسخ داد ما دو جنگنده را به موقعیت پشت هواپیما منتقل کردیم. اکنون گزینه ای در دست داشتیم که اگر به ما گفته می شد این ماموریت را به پایان برسانیم، می توانستیم عملیات را تمام کنیم. با تب وتاب کار کردیم تا بفهمیم پرواز چارتر یا تجاری است. به زودی مشخص شد که هواپیما به سمت دمشق در حرکت است. همچنین متوجه شدیم که این جت یک پرواز غیرنظامی با تاخیر زیاد است، به این معنی که حداقل 50 نفر بی گناه احتمالا در هواپیما بودند. بلافاصله به میلی توصیه کردم که نباید شلیک کنیم. من و او سریعا توافق کردیم که شلیک نکنیم. جنگنده های ما دور شدند و جت فرود خود را به سمت دمشق آغاز کرد. همچنین هواپیماهای خود را از ماموریت در یمن عقب کشیدیم. همه ما نفس عمیقی کشیدیم و در گزینه های خود تجدیدنظر کردیم. اطلاعاتی وجود داشت مبنی بر این که سلیمانی ظرف 36 ساعت آینده از دمشق به بغداد بازخواهدگشت. هنوز فرصت دیگری داشتیم.

نتیجه گیری

با توجه به محتوای کتاب تصمیم بر ترور سردار سلیمانی ازسال 2015 و در دوره اوباما و در همان برهه توافق هسته ای صورت گرفته است اما آمریکایی ها براساس شواهدی که مک کنزی در کتاب خود ذکر می کند ترور را به دلایل مختلف به عقب می اندازند اما این که ترور سردار سلیمانی یک پروژه برای سردار سلیمانی بوده است به نظر می رسد این روند هم برای سایر فرماندهان محور مقاومت وجود داشته باشد. نکته بارز این امر آن است که بنابر اعترافات مک کنزی حتی در برهه ای که روابط ایران و آمریکا در کمترین تنش ممکن قرار داشته است و توافق هسته ای صورت گرفته اما آمریکا رویکرد خود را در برابر ایران تغییر نداده است. این درس بسیار مهمی برای حال و آینده مسئولان جمهوری اسلامی است.