امروز سه‌شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳، شماره ۴۸۶۹
صفحه اول
۱
سرمقاله

انتخابات و صورت مسئله

کوروش احمدی (دیپلمات پیشین)

شک نیست که پیروزی آقای جلیلی در روز جمعه اعلام خطر دیگری به جامعه داخلی و بین المللی خواهد بود. پیش فرض این پیروزی با پشتوانه حدود 20 درصد مردم، تشدید تحریم ها و تشدید سوءمدیریت مزمن به عنوان دلایل اصلی مشکلات اقتصادی و معیشتی خواهد بود. نخست، واکنش هیجانی را در بازار ارز و طلا خواهیم دید. فرار سرمایه و فرار نخبگان تشدید خواهد شد و در نتیجه روند نرخ تشکیل سرمایه ثابت سالانه که از سال 91 به بعد منفی بوده و دلیل اصلی نرخ تولید ناخالص داخلی بسیار اندک بوده، ادامه خواهد یافت. تشدید رکود تورمی حاصل چنین دورنمایی خواهد بود. تیم آقای جلیلی که تاکنون برنامه ای برای جلوگیری از چنین دورنمایی ارائه نداده، به لحاظ رویکرد و توان کارشناسی و استفاده از کارشناسان در حدی نیست که بتواند بحرانی فزاینده را کنترل کند.

البته طیف آقای جلیلی حق دارد نظرات سیاسی خاص خود را داشته باشد، اما سوال این است که آیا طیف مقابل در این انتخابات راهبرد و عملکرد درستی برای نجات کشور از چنین خطری داشته است یا خیر. برای اینکه قوه مجریه اسیر یک ایدئولوژی و افکار خطرناک نشده و در کاملا بسته نشود، لازم است حدود پنج درصد از رای ندهندگان در جمعه گذشته به جمع رای دهندگان به آقای پزشکیان بپیوندند. فرض را باید بر این گذاشت که تقریبا همه کسانی که جمعه گذشته به آقای قالیباف رای دادند، این بار به آقای جلیلی رای خواهند داد و تنها ممکن است بخش کوچکی از آنها به آقای پزشکیان متمایل شوند یا در خانه بمانند. اگر دوپینگ ها و استفاده از امکانات عمومی را نیز وارد معادله کنیم، پیروزی آقای پزشکیان مشروط به آوردن پنج درصد یعنی بیش از سه میلیون رای دهنده جدید به میدان است. ممکن است این کار آسانی نباشد. فاکتور ترس ممکن است این بار در جهت به میدان آوردن این پنج درصد کمک کند، اما در مقابل موانع جدیدی نیز وارد معادله شده است. یکی از این موانع رای ندادن چهره های شناخته شده ای است که جمعه گذشته، بدون اعلام قبلی، از رای دادن خودداری کردند. عامل دیگر می تواند انگیزه مضاعفی باشد که بلوک 60درصدی با مشاهده وزن و تاثیر خود بر معادلات یافته است. ضمن اینکه با وجود مشارکت حداقلی و برخلاف تصورات پیشین همچنان کاندیدای اصلاح طلبان توانست نفر اول انتخابات باشد. ضمن اینکه افت شدید رای اصولگرایان در مقایسه با 1400 نیز ممکن است مشوق بلوک 60درصدی شده باشد.

نگارنده ضمن اینکه امیدوار است دست کم پنج درصد از کسانی که رای ندادند، متقاعد به رای دادن شوند، اما در صورت محقق نشدن این امید تقصیر را متوجه ستاد آقای پزشکیان و حامیان ایشان خواهم دانست. قبلا به تفصیل توضیح داده ام که کارزار آقای پزشکیان و اصلاح طلبان در دور قبل از کیفیت لازم برخوردار نبود و بیشتر بر فاکتورهایی مانند رقیب هراسی و ایجاد شور و هیجان در مخاطب و کنش تشویقی عاری از محتوا تکیه داشت و از نظر طرح مباحث جدی، ارائه طرح و برنامه برای حرکت در جهت رفع مشکلات فاقد معنا و محتوا بود. شک ندارم که معدودی در بین حامیان آقای پزشکیان از ابتدا متوجه صورت مسئله بودند، اما ذهنیت خاص آقای پزشکیان و محافظه کاری شماری از حامیان ایشان به اضافه نگرانی از واکنش ها، پرداختن به اصل صورت مسئله را مصلحت ندانسته است، اما واقعیت این است که اقشار نوگرای طبقه متوسط شهری در تلاطمات و ناآرامی های اجتماعی و سیاسی 15 سال اخیر بسیار آزموده، باتجربه و مطلع شده و خواستار انتخاباتی هستند که بتواند منشا تغییر باشد. پیش فرض آنها این است که در گذشته نقش تعیین کننده ای در فرستادن کسانی به پاستور داشته اند، اما خلف وعده یا موانع اجازه تغییر نداده است.

در شرایطی که نشانه ای حاکی از تغییر سیاست های کلی در دست نیست و مثلا وزارت کشور جمعه گذشته طی میلیون ها پیامک تفسیر خود را از هر رای به هر نامزد اعلام کرد، کارزار انتخاباتی آقای پزشکیان باید به گونه ای طراحی می شد که نوید یک انتخابات معنی دار و مطالبه محور، نه صوری را بدهد. باید بپذیرند که دوره رای غیرمشروط در ایران سپری شده است. نوعی ارتباط متقابل و پرسش و پاسخ با رای دهندگان با هدف اقناع آنها باید شکل بگیرد. فرض باید بر این باشد که رای گیرنده و رای دهندگان طرفین یک قرارداد سیاسی-اجتماعی دو طرفه هستند که هر یک باید تعهداتی را عهده دار شود و ضمانت هایی را برای عمل به تعهد خود ارائه کند.

همچنین باید توجه شود که ارائه طرح و برنامه از طرف یک کاندیدا و گرفتن رای از مردم براساس آن به نوبه خود بهترین حربه در دست کاندیدا بعد از ورود به پاستور برای چانه زنی با دیگر بخش های حاکمیت خواهد بود؛ بنابراین در فرصت باقی مانده باید در کنار کلی گویی ها و همایش های هیجانی، به مسائل عینی و ملموس نیز پرداخته شود. به طور کلی دوره های انتخاباتی فرصتی فشرده و ارزشمند برای آموزش سیاست مداران و رای دهندگان است و کاهش سخت گیری ها در ادوار انتخاباتی در کشورهای در حال توسعه فرصت هایی فراهم می کند که نباید از دست برود.