به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رضا رادفر

  • غلامعلی شهمرادی، تقی ترابی *، رضا رادفر، محمدحسن چراغعلی

    امروزه، توسعه ی فعالیت های تحقیق و توسعه ای که از سطح پیچیدگی فناورانه ی بالایی برخوردارند، عامل مهم و تاثیرگذار در توسعه و رشد اقتصاد دانش بنیان کشورهای توسعه یافته محسوب می شود؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های موثر بر سطح پیچیدگی فناورانه فعالیت های تحقیق و توسعه انجام شد. این پژوهش از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی و از منظر روش شناسی در دسته پژوهش های کیفی قرار دارد. با رویکرد نظریه داده بنیاد، داده-ها از مطالعه اسناد و مرور ادبیات و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان حوزه تحقیق و توسعه، گردآوری شد. با تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا 149 متغیر استخراج گردید و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مولفه های موثر بر سطح پیچیدگی فناورانه فعالیت های تحقیق و توسعه شناسایی شدند، سپس عامل دستیابی به فناوری پیشرفته به عنوان مقوله محوری انتخاب شد و بقیه عوامل در درون سازه های پژوهش(عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها) قرار گرفتند و مدل پارادایمی پژوهش شکل گرفت و پنج فرضیه مطرح شد. بر اساس نتایج پژوهش، 97 مولفه (شامل 19 مورد عوامل علی، 16مورد عوامل زمینه ای، 12 مورد عوامل مداخله گر، 11 مورد زیر مقوله محوری، 23 مورد راهبرد و 16 مورد پیامد) بر سطح پیچیدگی فناورانه فعالیت های تحقیق و توسعه تاثیرگذار هستند.

    کلید واژگان: پدگی, پیچیدگی فناورانه, تحقیق و توسعه, شرکت های دانش بنیان, داده بنیاد
    Gholamali Shahmoradi, Taghi Torabi *, Reza Radfar, Mohammadhasan Cheraghali

    Today, the development of research and development activities that have a high level of technological complexity is considered an important and influential factor in the development and growth of the knowledge-based economy of developed countries; Therefore, the current research was conducted with the aim of identifying the effective components on the level of technological complexity of research and development activities. This research is in the category of applied research and in terms of methodology, it is in the category of qualitative research. With the approach of data-based theory, data was collected from studying documents and reviewing literature and conducting semi-structured interviews with 20 experts in the field of research and development. By analyzing the data, first 149 variables were extracted and during three stages of open, central and selective coding, the components affecting the level of technological complexity of research and development activities were identified, then the factor of obtaining advanced technology was identified as a central category. was selected and the rest of the factors were placed within the research structures (causal, background, intervening factors, strategies and consequences) and the research paradigm model was formed and five hypotheses were proposed. Based on the results of the research, 97 components (including 19 cases of causal factors, 16 cases of contextual factors, 12 cases of intervening factors, 11 cases of central subcategories, 23 cases of strategy and 16 cases of consequences) on the level of technological complexity of research activities and Development is influential.

    Keywords: Complexity, Technological Complexity, Research, Development, Knowledge-Based Companies, Grounded Theory
  • ارائه مدل راهبردی بکارگیری فناوری های نوین در صنعت رسانه با رویکرد سیستم استنتاج فازی
    احمد علمشاهی، رضا رادفر*، عباس خمسه

    هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل تاثیرگذار در بکارگیری فناوری های نوین در صنعت رسانه با محوریت تحول دیجیتال برای ارائه یک مدل می باشد. این پژوهش کاربردی و دارای رویکرد اکتشافی و از نوع آمیخته (کیفی و کمی) می باشد. برای رسیدن به هدف پژوهش، در بخش کیفی کلیه پژوهش هایی که در بازه زمانی ده سال اخیر به موضوع پژوهش پرداخته بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و 42 مقاله انتخاب شدند. با بررسی مقالات منتخب، ابعاد و مولفه های مرتبط با آنها شناسایی شدند که در بخش کمی برای تعیین اهمیت و رتبه بندی آنها و تایید اعتبار مدل کیفی از سیستم استنتاج فازی با استفاده از ابزار پرسشنامه نظرات 40 نفر از خبرگان اخذ و در مدل استخراج شده استفاده گردید. در نهایت هشت بعد اثرگذار زیرساخت کلان داده، سواد دیجیتال مدیران و کارکنان، نوآوری در فناوری و محتوا، قابلیت های فناورانه رسانه های نوین، مدیریت ارتباطات رسانه ای، معناگرایی در صنعت رسانه، مشارکت مخاطبان، استراتژی کسب و کار مبتنی بر فناوری و 33 مولفه مرتبط با آنها شناسایی و اولویت بندی شدند. تامل در این ابعاد و مولفه های یافت شده و توجه و بکارگیری شاخص های مرتبط با آنها بخصوص مدیریت ارتباطات رسانه ای، سواد دیجیتالی مدیران و کارکنان، و زیرساخت کلان داده در فضای تحول دیجیتال و قابلیت های فناورانه رسانه های نوین که از اهمیت و تاثیر بالاتری نسبت به سایر عوامل برخوردارند می تواند رهنمون و دستورالعمل هر رسانه ای باشد که قصد دارد فناوری های نوین رسانه ای را در سازمان رسانه ای خود پیاده سازی کند.

    کلید واژگان: صنعت رسانه, بکارگیری فناوری, تحول دیجیتال, سیستم استنتاج فازی عصبی, فناوری های نوین.
  • مریم ریحانی، سید سپهر قاضی نوری*، رضا رادفر
    صنعت مد و پوشاک از جنبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی، همواره به عنوان یکی از بخش های حیاتی جوامع مطرح بوده است. امروزه این صنعت با توجه به نرخ فزاینده تغییر در سلائق و نیازهای مشتریان و سبک زندگی، نیازمند ایجاد تنوع و افزایش سرعت ارائه محصولات به بازار است. بدین سبب این مقاله با هدف تعیین عوامل کلیدی موفقیت در فرایند توسعه محصول جدید در صنعت مد و پوشاک، طراحی شده است. روش تحقیق این مقاله از نوع کیفی است و از مرور پیشینه فنی، نظرسنجی از خبرگان و روش دلفی برای شناسایی، اولویت بندی و تخصیص عوامل کلیدی موفقیت به مراحل مختلف الگوی توسعه محصول جدید، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که 14 عامل کلیدی موفقیت وجود دارد که توجه به آنها در طول فرایند توسعه محصول جدید، در صنعت مد و پوشاک الزامی است و از میان آنها، سه عامل کلیدی حمایت مدیریت ارشد، توانایی های سازمانی و سازماندهی تولید و همکاری بین وظیفه ای واحدهای سازمانی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. درنهایت یافته های پژوهش، این امکان را برای مدیران فراهم می کند تا در صورت نیاز به تغییر در الگوی توسعه متناسب با شرایط سازمان خودشان، بتوانند چیدمان عوامل کلیدی موفقیت را نیز متناسب با آن تغییر دهند.
    کلید واژگان: نوآوری محصول, مدل توسعه محصول جدید, عوامل کلیدی موفقیت, عوامل حیاتی موفقیت, صنعت مد و پوشاک, مد سریع
    Maryam Reyhani, Seyed Sepehr Ghazinoory *, Reza Radfar
    The fashion and apparel industry has always been considered as one of the weighty element of societies from economic, social, cultural and environmental point of view. Today, companies due to the drastic rate of changes in the customers’ needs and lifestyle, need to introduce more new collections and speed up the luanch process. Therefore, this article is designed with the aim of determining the key success factors in the new product development process in the fashion and apparel industry. The research method designed based on qualitative approach and literature review, expert survey and Delphi methods were used to identify, prioritize and allocate key success factors to different stages of the NPD model. The research results show that there are 14 KSFs that must be taken into account through the different stages of the NPD process in the fashion and apparel industry, and three are three KSFs including: senior management support, organizational and production capabilities and cross-functional teams are more important among them. Finally, the findings of the research make it possible for the managers to change the arrangement of the KSFs based on the necessity of change in the NPD model according to the conditions of given organization.
    Keywords: Product Innovation, New Product Development Model, Key Success Factors, Critical Success Factors, Fashion, Apparel Industry, Fast Fashion
  • صادق رضایی منفرد*، سید جواد ایرانبان، رضا رادفر، علی حاجیها

     تامین مالی یکی از عوامل کلیدی برای رشد و بقای صنایع کوچک و متوسط (SMEs) است. در این پژوهش، به شناسایی و اولویت بندی مولفه های تامین مالی SMEs پرداخته شده است. برای این منظور، از شبکه عصبی مصنوعی (ANN) به عنوان یک روش پیشرفته استفاده شده است. پژوهش حاضر شامل سه فاز اصلی است. ابتدا، با مرور ادبیات موضوع، مولفه های تامین مالی SMEs شناسایی شدند. سپس، با استفاده از نظرسنجی و جمع آوری داده ها از کارشناسان و مدیران SMEs در ایران، داده های مورد نیاز برای آموزش شبکه عصبی جمع آوری شدند. در نهایت، با تحلیل داده ها با استفاده از شبکه عصبی، مولفه های تامین مالی SMEs بر اساس اولویت های آنها تعیین شدند. نتایج نشان داد که مهم ترین مولفه های تامین مالی SMEs به ترتیب اولویت بندی عبارتند از: سرمایه گذاری، روش تامین مالی داخلی، تامین مالی خارجی. این پژوهش می تواند به مدیران و تصمیم گیران SMEs کمک کند تا بهترین استراتژی های تامین مالی را برای رشد و توسعه کسب و کار خود انتخاب کنند. همچنین، نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان اقتصادی کمک کند تا سیاست های حمایتی مناسب برای SMEs را شناسایی و اجرا کنند.

    کلید واژگان: تامین مالی, صنایع کوچک و متوسط, سرمایه گذاری, شبکه عصبی
    Sadegh Rezaei Monfared *, Sayed Javad Iranban, Reza Radfar, Ali Hajiha

      Financial supply is one of the key factors for the growth and survival of small and medium-sized enterprises (SMEs). This research focuses on identifying and prioritizing the components of financial supply for SMEs. To achieve this, an artificial neural network (ANN) is used as an advanced method. The study consists of three main phases. Firstly, through a review of the literature on the subject, the components of financial supply for SMEs were identified. Then, by using surveys and gathering data from experts and managers of SMEs in Iran, the necessary data for training the neural network were collected. Finally, by analyzing the data using the neural network, the components of financial supply for SMEs were determined based on their priorities. The results showed that the most important components of financial supply for SMEs, in order of priority, are: investment, internal financial supply methods, and external financial supply. This research can help SME managers and decision-makers choose the best financial supply strategies for the growth and development of their businesses. Additionally, the results of this research can assist policymakers and economic planners in identifying and implementing appropriate support policies for SMEs.

    Keywords: Financial Supply, Small, Medium-Sized Industries(Smes), Investment, Neural Network
  • احمد علمشاهی، رضا رادفر *، عباس خمسه
    هدف

    هدف از این پژوهش، شناسایی مولفه های تاثیرگذار در بکارگیری فناوری های نوین در صنعت رسانه با محوریت تحول دیجیتال است.

    روش

    برای رسیدن به هدف تحقیق، کلیه تحقیقاتی که در بازه زمانی سال های 2000 تا 2022 به موضوع پژوهش پرداخته بودند، به روش فراترکیب مورد بررسی قرار گرفتند. با جستجوی واژگان کلیدی در پایگاه های علمی داخلی و خارجی، تعداد 1753 منبع شناسایی شدند که در چند مرحله با بررسی تاریخ انتشار و همخوانی عنوان، چکیده و متن با اهداف مطالعه مورد غربالگری قرار گرفتند و 42 مقاله به عنوان مقالات نهایی در فراترکیب استفاده شدند.

    یافته ها

    در نهایت، هشت مولفه اثرگذار زیرساخت کلان داده، سواد دیجیتال مدیران و کارکنان، نوآوری در فناوری و محتوا، قابلیت های فنآورانه رسانه های نوین، مدیریت ارتباطات رسانه ای، معناگرایی در صنعت رسانه، مشارکت مخاطبان، استراتژی کسب و کار مبتنی بر فناوری شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    تامل در این مولفه ها و توجه و بکارگیری مفاهیم مرتبط با آنها بخصوص توجه به ابعاد زیرساخت کلان داده در فضای تحول دیجیتال و نوآوری در فناوری ها و محتوای دیجیتال می تواند رهنمون و دستورالعمل هر رسانه ای باشد که قصد دارد رویکرد تحول دیجیتال را در سازمان رسانه ای خود از طریق فناوری های نوین رسانه ای پیاده سازی کند.

    کلید واژگان: صنعت رسانه, بکارگیری فنآوری, تحول دیجیتال, فنآوری های نوین, نوآوری
    Ahmad Alamshahi, Reza Radfar *, Abbas Khamseh
    Purpose

    The purpose of this research is to identify the influential components in the use of new technologies for the media industry with a focus on digital transformation.

    Method

    To achieve the research objective, all studies conducted between the years 2000 and 2022 on the research topic were examined using the meta-synthesis method based on the seven-stage approach of Sandelowski and Barroso (2007). By searching for keywords in domestic and foreign scientific databases, a total of 1753 sources were identified. The identified sources underwent multiple stages of screening, including examining publication dates and assessing compatibility of titles, abstracts, and full texts with the study objectives. Finally, 42 articles were selected as the final articles for the meta-synthesis.

    Findings

    Finally, eight effective components of big data infrastructure, digital literacy of managers and employees, innovation in technology and content, technological capabilities of new media, media communication management, semantics in the media industry, audience participation, and strategy Technology-based businesses were identified.

    Results

    Deliberating on these components and paying attention and applying concepts related to them, especially paying attention to the dimensions of big data infrastructure in the space of digital transformation and innovation in technologies and digital content can be a guide and instruction for any media that It plans to implement the approach of digital transformation in its media organization through new media technologies.

    Keywords: Media Industry, Implementation Of Technology, Digital Transformation, New Technologies, Innovation
  • محمدحسین سادات حسینی خواجوئی، نازنین پیله وری*، رضا رادفر، علی محتشمی

    زنجیره تامین فولاد بخشی تفسیری در فرآیند ارزش آفرینی فولاد برای اطمینان از تحویل به هنگام، کیفیت مناسب مواد خام، کار در جریان، سایر کالاها و خدمات به سایت های تولیدی و محصولات نهایی تا مصرف کنندگان نهایی است. تئوری گراف، نمایی بهنگام و سراسری از زنجیره تامین فولاد، از تامین کنندگان تا مشتریان را نشان می دهد. با نشان دادن زنجیره تامین به عنوان شبکه ای متشکل از گره های متصل، نظریه گراف یک نمایش بصری از روابط میان گره ها از جمله: تامین کنندگان، تولید کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان ارائه می دهد. هدف اصلی این مطالعه تمرکز بر زنجیره تامین فولاد کشور ایران بر اساس تحلیل شبکه تطبیقی ​​پیچیده و از طریق نظریه گراف است. جمع آوری داده ها به واسطه گزارش های پایش صنعت فولاد، تدوین شده از سوی سازمان های مربوطه صورت پذیررفته است. با نگاشت زنجیره تامین فولاد ایران به شبکه در محیط نرم افزار گفی، تئوری گراف برای تجزیه و تحلیل شاخص های سطح گره و سطح شبکه اعمال شد. این فرضیه که شبکه متناظر یک سیستم تطبیقی پیچیده است، آزمایش گردید، که آغازی برای ترکیب بینش های علوم اجتماعی برای توسعه مدل ها و بینش های سطح سیستم است که امکان انتقال فاز و رفتار نوظهور را فراهم می کند.

    کلید واژگان: زنجیره تامین فولاد, سیستم انطباقی پیچیده, تحلیل شبکه, تئوری گراف
    Mohammadhossein Sadat Hosseini Khajouei, Nazanin Pilevari *, Reza Radfar, Ali Mohtashami

    Steel Supply Chain (SSC) is a interpretative segment in Steel's value-creation process for ensuring on-time delivery of the right quality of raw materials, Work In Process (WIP), other goods and services to manufacturing sites, and finished products to the ultimate consumers. Graph theory provides a real-time, end-to-end view of the Steel supply chain, from suppliers to customers. By representing the supply chain as a network of interconnected nodes, graph theory provides a visual representation of the relationships between nodes including: suppliers, manufacturers, distributors, and customers. The main purpose of this study is to focus on Iran’s Steel Supply Chain (ISSC) based on complex adaptive network analysis and graph theory. Data collection performed by steel industry monitoring reports produced by relevant organizations. By mapping the Iranian SSC to the network in the Gephi environment (0.9.2), the graph theory applied to analyze node-level and network-level indices. This hypothesis tested that the corresponding network of the target SSC contained a Complex Adaptive System (CAS) which is an inception to combining social science insights to develop systems-level models and insights that allow for phase transitions and emergent behavior.

    Keywords: Steel Supply Chain, Complex Adaptive System, Network Analysis, Graph Theory
  • امیرمحمد محتشم، تقی ترابی *، رضا رادفر، محمدرضا معتدل، نازنین پیله وری

    با گذشت چهارنسل تحول نظری و تجربی شهر هوشمند، انتظار بر این بود که با اتکا بر تکنولوژی هایی نظیر اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، رایانش ابری و نظایرآن، این نظریه راه کار مواجهه با مساله و حل پیچیدگی های برنامه ریزی تاب آوری باشد. لکن پژوهش های بی شمار اخیر، مبین خلاف آن است. ریشه مساله نه درکاربست تکنولوژی بلکه درتلفیق نظری مدیریت شهر هوشمند و تاب آوری شهری است. در این میان در حال حاضر رویکرد تا ب آوری دیدگاه جدیدی است که به جای تمرکز بر کاهش آسیب پذیری و نگاه مقابله ای به افزایش تاب آوری و انعطاف پذیری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی تاکید میکند. هدف از انجام این تحقیق امکان سنجی مدیریت شهری هوشمند بر ارتقا تاب آوری شهر ارومیه است. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر اساس تحلیل پرسشنامه ای که توسط 30 نفر از خبرگان و متخصصان شهری تکمیل شده بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای آماری نشان میدهد که شهر ارومیه به لحاظ تابآوری اجتماعی و زیرساختی در حد نسبتا مطلوب قرار دارد اما از نظر تاب آوری نهادی- مدیریتی، اقتصادی و کالبدی- محیطی دارای وضعیت مطلوبی نیست. در مجموع تاب آوری کلی شهر ارومیه از نظر متخصصان پایینتر از حد مطلوب میباشد، به طوری که مقدار محاسبه شده تابآوری کلی شهر ارومیه 2.90 که کمتر از حد میانگین (3) است.

    کلید واژگان: مدیریت شهری, شهر هوشمند, تاب آوری, رکود, صنعت ساختمان
    Amirmohammad Mohtasham, Taghi Torabi *, Reza Radfar, Mohammadreza Motadel, Nazanin Pilevari

    With the passage of four generations of theoretical and experimental development of the smart city, it was expected that by relying on technologies such as the Internet of Things, artificial intelligence, cloud computing, and the like, this theory would be the way to face the problem and solve the complexities of resilience planning. But countless recent researches show the opposite. The root of the problem is not in the application of technology, but in the theoretical integration of smart city management and urban resilience. In the meantime, the resilience approach is a new point of view that instead of focusing on reducing vulnerability and looking at confrontation, it emphasizes increasing the resilience and flexibility of cities against natural and human hazards. The purpose of this research is to evaluate the feasibility of smart urban management to improve the resilience of Urmia city. To achieve this goal, a descriptive-analytical research method was used based on the analysis of a questionnaire that was completed by 30 urban experts and specialists. The results of the statistical analysis show that Urmia city is relatively favorable in terms of social and infrastructural resilience, but it does not have a favorable situation in terms of institutional-management, economic and physical-environmental resilience. In general, the overall resilience of Urmia city is lower than the optimal level according to the experts, so that the calculated value of the overall resilience of Urmia city is 2.90, which is less than the average level (3).

    Keywords: Fuzzy Synthetic Evaluation, Genetic Algorithm, Portfolio Selection
  • ربابه زلیخایی، رضا رادفر*، سید محمد سیدحسینی

    امروزه در جهت افزایش کارایی خطوط حمل و نقل ریلی استفاده از تکنولوژی پیشرفته خطوط سریع السیر به عنوان گزینه ای برتر در مقایسه با تکنولوژی راه آهن معمولی توصیه می شود. یکی از چالش های اساسی در بکارگیری و توسعه حمل ونقل ریلی با تکنولوژی های نوین و پیشرفته، عدم وجود الگوی مناسب ارزیابی توانمندی تکنولوژیک می باشد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی ابعاد کلیدی موثر بر ارزیابی توانمندی های تکنولوژیک در صنایع با تکنولوژی پیشرفته حمل و نقل ریلی شکل گرفته است. جامعه آماری شامل 57 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های فعال در حوزه حمل و نقل ریلی می باشند. در این تحقیق تعداد 39 متغیر تاثیر گذار شناسایی و با نظر خبرگان در ابعاد 7 گانه دسته بندی شد. پس از جمع آوری داده ها از جامعه آماری، داده ها با مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار smart pls تحلیل گردید. نتایج نشان دهنده آن است که 3 متغیر با بارعاملی کمتر از 0.7 بودند که از مدل حذف شده و مدل اصلاحی با 36 شاخص شکل گرفت. نتایج حاصل از خروجی نرم افزار نشان دهنده آن است که ابعاد 7 گانه در سطح اطمینان 99% معنادار بوده و بر ارزیابی توانمندی تکنولوژیک در صنایع با تکنولوژی پیشرفته حمل و نقل ریلی تاثیر گذارند.

    کلید واژگان: توانمندی های تکنولوژیک, ارزیابی توانمندی های تکنولوژیک, تکنولوژی پیشرفته, صنعت حمل و نقل ریلی
    Robabeh Zolaikhaei, Reza Radfar *, S. Mohammad Seyed Hosseini

    Today, in order to increase the efficiency of rail transport lines, the use of advanced high-speed line technology is recommended as a superior option compared to conventional railway technology. One of the fundamental challenges in the application and development of rail transport with new and advanced technologies is the lack of a suitable model for assessing technological capability. The present research is aimed at identifying key dimensions affecting the evaluation of technological capabilities in high-tech rail transport industries. The statistical community includes 57 managers and experts from companies active in the field of rail transport. In this study, 39 influential variables were identified and categorized into 7 dimensions by experts. After collecting data from the statistical community, the data was analyzed by modeling structural equations and smart pls software. The results show that 3 variables with a factor of less than 0.7 were removed from the model and the corrective model was formed with 36 indicators. The results of the principle of software output show that the 7 dimensions are significant at the 99% confidence level and affect the evaluation of technological capability in high-tech rail transport industries.

    Keywords: Technological Capabilities, Technological Capabilities Evaluation, High Tech, Railway Transportation Industry
  • امیرمحمد محتشم، تقی ترابی*، رضا رادفر، محمدرضا معتدل، نازنین پیله وری

    هدف این پژوهش ارائه یک روش جدید برای انتخاب سبد سهام با استفاده از روش ارزیابی فازی ترکیبی و الگوریتم ژنتیک می باشد. انتخاب سبد سهام یک مسئله چندهدفه/معیاره در مدیریت مالی است. این روش در دو مرحله سبد سهام را انتخاب می کند. در مرحله اول به کمک ارزیابی فازی ترکیبی و الگوریتم ژنتیک، وزن معیارها محاسبه می شود. در مرحله دوم به کمک ارزیابی فازی ترکیبی، سبد سهام رتبه بندی می شوند. از الگوریتم ژنتیک چندهدفه برای تعیین مرز کارا بین ریسک و بازده استفاده شده است. در این پژوهش از عملکرد صنایع عمرانی، ساختمانی، سرمایه گذاری و تولیدکنندگان مصالح و ابزارآلات ساختمانی در بازه زمانی 1396-1400 برای انتخاب سبد سهام استفاده کردیم. مزیت اصلی این روش، کمک به سرمایه گزاران در بازار سهام برای انتخاب سبدی که دارای بهترین عملکرد است، می باشد، عملکرد خود شرکت ها در بازار سهام و انتخاب سبد سهام به نظر خبرگان و متخصصان وابسته نمی باشد.

    کلید واژگان: ارزیابی فازی ترکیبی, الگوریتم ژنتیک, انتخاب سبد سهام
    Amir Mohtasham, Taghi Torabi *, Reza Radfar, Mohammadereza Motadel, Nazanin Pilehvari

    The purpose of this paper is to present a new technique to the portfolio selection using Genetic Algorithm and Fuzzy Synthetic Evaluation. Portfolio selection is a multi-objective/criteria decisionmaking problem in financial management. The proposed approach (Genetic Algorithm and Fuzzy Synthetic Evaluation) solves the problem in two stages. In the first stage، by using genetic algorithm and fuzzy synthetic evaluation، weight of criteria will be calculated. In second stage، using Fuzzy Synthetic Evaluation، Portfolios will be prioritized. A multi objective genetic algorithm is used to determine return and risk in the efficient frontier in Tehran stock market. In this research, we have used of firms’ performance between 1396-1400 in civil engineering, construction, investment and construction materials and tools manufacturers in order to determine portfolio selection. The main advantage of proposed approach is helping an investor to find a portfolio which have Best performance، portfolio selection doesn’t rely to expert knowledge

    Keywords: Fuzzy Synthetic Evaluation, Genetic Algorithm, Portfolio Selection
  • علیرضا رادان، رضا رادفر *، محمدعلی افشارکاظمی، علیرضا پورابراهیمی
    مقدمه

    سال های اخیر دنیا درگیر بحرانی بیماری زا به نام کرونا ویروس شد. اثار این بحران به اندازه است که برخی پژوهشگران به دنیای بعد از کرونا نیز توجه ویژه ای داشته اند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل ارزش پایدار در استفاده از فناوری اطلاعات جهت مدیریت بیماری های حاد ویروسی می باشد.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش امیخته می باشد. در بخش کیفی روش تحلیل تم بکار گرفته شده است. سنجش پایایی این بخش نیز، روش تطبیق توسط دو کدگذار، می باشد که ضریب برابر با 83 درصد به دست آمد. در این بخش مصاحبه ها تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت و 23 مصاحبه گردآوری شد. در بخش کمی نیز از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 3 به تجزیه و تحلیل داده های پرداخته شده است و پرسشنامه نیمه ساختار یافته ای با طیف لیکرت پنج گز ینه ای بین 241 نفر توزیع گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کادر درمانی در رشته های علوم پزشکی و اعضای هیئت علمی در رشته های مدیریت و فناوری هم چنین مدیران شرکتهای دانش بنیان فعال در فناوری پزشکی واقع در استان تهران می باشند. هم چنین روش نمونه گیری در این بخش روش تصادفی ساده با استفاده از فرمول کوکران می باشد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در بخش مدیریت و کنترل پندمیک، سه عامل سازماندهی (با ضریب 0.41)، کنترل و نظارت (با ضریب 0.28)، برنامه ریزی (با ضریب 0.43) و در بخش ارزش پایدار، عامل های محیطی (با ضریب 0.29)، اجتماعی (با ضریب 0.37) و اقتصادی (با ضریب 0.47) مورد تایید قرار گرفتند.

    نتیجهگیری

    بدین ترتیب استفاده از فناوری اطلاعات پایدار نه تنها می تواند کنترل پندمی ها را در دست بگیرد بلکه از پیامدهای ان نیز برای ایندگان می تواند پیشگیری کند.

    کلید واژگان: ارزش پایدار, فناوری اطلاعات, مدیریت پندمیک, بیماری های حاد, آینده نگری.
    Aalireza Radan, Reza Radfar *, Mohammadali Afshar Kazimi, Alireza Pourebrahimi
    Introduction

    In recent years, the world has been engulfed in a crisis caused by a contagious disease called the coronavirus. The impact of this crisis is so significant that some researchers have also paid special attention to the post-coronavirus world. Therefore, the aim of this research is to identify the factors of sustainable value in using information technology for managing acute viral diseases.

    Methods

    The research method is mixed. In the qualitative section, the thematic analysis method has been employed. The reliability assessment of this section is also conducted using the method of comparison by two coders, resulting in a coefficient of 83%. In this section, interviews continued until theoretical saturation was reached, and 23 interviews were collected. In the quantitative section, structural equation modeling with a partial least squares approach using SmartPLS_3 software was employed to analyze the data, and a semi-structured questionnaire with a five-option Likert spectrum was distributed among 241 individuals. The research population includes healthcare professionals in medical sciences, faculty members in management and technology fields, as well as managers of knowledge-based companies active in medical technology in Tehran province. Simple random sampling using the Cochran formula is also employed in this section.

    Results

    The results showed that in the area of pandemic management and control, organizational factors (with a coefficient of 0.41), control and supervision (with a coefficient of 0.28), and planning (with a coefficient of 0.43) were confirmed. In the sustainable value section, environmental factors (with a coefficient of 0.29), social factors (with a coefficient of 0.37), and economic factors (with a coefficient of 0.47) were confirmed.

    Conclusion

    Thus, the sustainable use of information technology can not only control pandemics but also prevent their consequences for future generations.

    Keywords: Sustainable Value, Information Technology, Pandemic Management, Acute Diseases, Foresight
  • مریم پرندوارفومنی*، رضا رادفر، عباس طلوعی اشلقی
    تحولات علمی و فناوری، به ویژه در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، باعث تغییرات چشمگیری در زندگی روزمره انسان ها شده و دورکاری به عنوان یک رویکرد نوین در مدیریت کارها و انجام فعالیت ها، به خصوص در شرایط ایجاد شده توسط پاندمی کرونا، مورد ترویج قرار گرفته است. با توجه به نیاز روزافزون بوجود آمده از جنبه های تکنولوژیک و بحران های فراگیر، این مطالعه مفهوم دورکاری را در چارچوبی که شامل دوره ی کرونا و انقلاب صنعتی پنجم است، مورد بررسی قرار می دهد و نیاز به توجه علمی جامع و روش های نوآورانه را تاکید می کند. برای رفع این چالش ها، این تحقیق با بکارگیری رویکرد متدولوژی سیستم های نرم یک مدل سیستمی ارائه می دهد که دیدگاه ها و محدودیت های مختلف ذینفعان را در نظر می گیرد و هدف آن افزایش اجرای کار از راه دور است. با استفاده از روش های سیستمی و تحلیل داده های کیفی، این مطالعه به روشی انعطاف پذیر و سیستمی به توسعه مدل می پردازد. علاوه بر این، نقش فناوری، فرهنگ سازمانی و استراتژی های مدیریت در کاهش انزوای اجتماعی و افزایش کارایی کار از راه دور را برجسته می کند. یافته ها بر جنبه پویای اکوسیستم کار از راه دور تاکید می کنند و اهمیت راهکارهای چندجانبه برای موفقیت سازمانی در دوران انقلاب صنعتی پنجم را تاکید می کنند.
    کلید واژگان: صنعت 5.0, کار از راه دور, روش شناسی سیستم های نرم, تفکر سیستمی
    Maryam Parandvarfoumani *, Reza Radfar, Abbas Tolouie Ashlaghi
    Scientific and technological developments, especially in the field of information and communication technology, have caused significant changes in people's daily lives, and remote work has been promoted as a new approach in managing work and performing activities, especially in the conditions created by the Corona pandemic. This study examines the concept of remote work in a special framework that includes the Corona period and the fifth industrial revolution and emphasizes the need for comprehensive scientific attention and innovative methods. To solve these challenges, this research presents a comprehensive model by applying the soft systems methodology (SSM), which takes into account the perspectives and limitations of different stakeholders and aims to increase the implementation of remote work. Using systematic methods and qualitative data analysis, this study develops the model in a flexible and comprehensive way. In addition, it highlights the role of technology, organizational culture and management strategies in reducing social isolation and increasing telework efficiency. The findings emphasize the dynamic aspect of the remote work ecosystem and emphasize the importance of multifaceted solutions for organizational success in the era of the fifth industrial revolution.
    Keywords: Industry 5.0, Remote Work, Soft Systems Methodology, Systems Thinking
  • صالح آچاک، عباس طلوعی اشلقی*، رضا رادفر، عباس خمسه

    دستیابی به فناوری هوش مصنوعی نیازمند طیف گسترده ای از فعالیت های تحقیق و توسعه است که هر کدام دارای مشخصه و ویژگی های متفاوتی است. هدف این مقاله شناسایی مشخصه های انواع تحقیق و توسعه در هوش مصنوعی است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی (کیفی- کمی) انجام گرفت که در بخش کیفی آن ضمن مطالعه و مرور منظم مبانی نظری و ادبیات تحقیق و توسعه در هوش مصنوعی، ویژگی های آن به روش تحلیل محتوی استخراج گردید. سپس به منظور تعیین مصداق ها و جزئیات هر ویژگی با 10 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران آشنا به فرآیند تحقیق و توسعه در هوش مصنوعی مصاحبه انجام گرفت. در بخش کمی، به منظور اعتبار بخشی به یافته های کیفی، پرسشنامه ای براساس مقیاس لیکرت هفت درجه ای فازی تهیه و نظرات کارشناسان در مورد ویژگی های احصاشده جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده از پرسش نامه ها در دو دور، طبق فرآیند دلفی فازی، غربال و نهایی شد. یافته های این تحقیق با هدف سیاست گذاری در تحقیق و توسعه شامل 8 مشخصه مجزا عبارتند از: جستجوی زمینه پژوهش، هدف عامل انجام پژوهش، خروجی مورد انتظار، معیار عملکرد، افق زمانی، تکنیک ها و روش ها، صلاحیت ها و مهارت های محققین، و اندازه تلاش پژوهشی.

    کلید واژگان: تحقیق, توسعه, هوش مصنوعی, انواع تحقیق و توسعه, سیاست گذاری
  • حمیدرضا امیرحسنخانی، عباس طلوعی اشلقی *، رضا رادفر، علیرضا پورابراهیمی

    رقابت های جهانی، صنابع پویا و چرخه های نوآوری و فناوری که به سرعت در حال کوتاه شدن هستند همگی چالش های مهمی را برای صنعت مالی، بانکداری و بیمه ایجاد کرده اند و نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها جهت بهبود فرآیندهای تصمیم گیری- در این سازمان ها بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است؛ در این میان، داده هایی که در پایگاه-های اطلاعاتی این سازمان ها نگهداری می شوند به عنوان منابع ارزشمند اطلاعات و دانش مورد نیاز جهت تصمیم-گیری های سازمانی مطرح می باشند؛ در این تحقیق بر روی مشتریان مشترک صنعت بانکداری و بیمه تمرکز شده است. هدف از این تحقیق، ارائه روشی جهت پیش بینی عملکرد مشتریان جدیدالورود بر مبنای رفتار مشتریان پیشین است؛ برای این منظور، از یک مدل ترکیبی مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم ژنتیک استفاده شده است؛ بدین ترتیب که ماشین بردار پشتیبان، وظیفه مدل سازی رابطه بین عملکرد مشتریان و اطلاعات هویتی آنها را بر عهده دارد و الگوریتم ژنتیک، وظیفه تنظیم و بهینه سازی پارامترهای ماشین بردار پشتیبان را عهده دار است. نتایج به دست آمده از طبقه بندی مشتریان- با استفاده از مدل پیشنهادی در این تحقیق- طبقه بندی مشتریان با دقت بالای 99 درصد است.

    کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, بیمه, بانک, ماشین بردار پشتیبان, طبقه بندی
    Hamidreza Amirhasankhan, Abbas Toloie Eshlaghy *, Reza Radfar, Alireza Pourebrahimi

    Global competition, dynamic markets, and rapidly shrinking innovation and technology cycles, all have imposed significant challenges on the financial, banking, and insurance industries and the need to data analysis for improving decision-making processes in these organizations has become increasingly important. In this regard, the data stored in the databases of these organizations are considered as valuable sources of information and knowledge needed for organizational decisions. In the present research, the researchers focus on the common customers of the bank and insurance industry. The purpose is to provide a methodology to predict the performance of new customers based on the behavior of previous customers. To this end, a hybrid model based on support vector machine and genetic algorithm is used. The support vector machine is responsible for modeling the relationship between customer performance and their identity information and the genetic algorithm is responsible for tuning and optimizing the parameters of the support vector machine. The results obtained from customer classification using the proposed model in this research led to customer classification with a high accuracy of 99%.

    Keywords: support vector machine, genetic algorithm, classification, banking, insurance
  • غلامعلی شهمرادی، تقی ترابی*، رضا رادفر، محمدحسن چراغعلی

    امروزه فعالیت های تحقیق و توسعه، از منابع مهم ایجاد تحول در حوزه های تکنولوژی و تولید دانش محسوب می شوند و بخش های تحقیق و توسعه ی شرکت های دانش بنیان نقش مهمی در نوآوری و بهبود محصولات و خدمات دارند. هر چه سطح فعالیت های تحقیقاتی شرکت های دانش بنیان پیشرفته تر و بنیادی تر باشد و میزان پیچیدگی فناورانه ی این فعالیت ها بالاتر باشد، امکان عرضه محصولات نوآورانه تر و قابل رقابت تر به بازارهای داخلی و جهانی فراهم می گردد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی سطوح پیچیدگی فناورانه ی فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، پژوهشی کاربردی- توسعه ای بوده و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران عامل شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری گلستان به تعداد 85 نفر بودند. حجم نمونه ها با استفاده از جدول مورگان و با لحاظ احتیاط بیشتر، 80 نفر درنظر گرفته شد و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده های پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن با سنجش روایی صوری و محتوایی و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ تایید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 65 درصد از فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری گلستان، از نوع توسعه تجربی، 2/31 درصد از نوع تحقیق کاربردی و تنها 8/3 درصد از نوع تحقیق بنیادی است.

    کلید واژگان: پیچیدگی فناورانه, تحقیق و توسعه, شرکت های دانش بنیان
    Gholamali Shahmoradi, Taghi Torabi *, Reza Radfar, Mohammadhasan Cheraghali

    Today, research and development activities are considered important sources of transformation in the fields of technology and knowledge production, and research and development departments of knowledge-based companies play an important role in innovation and improvement of products and services. The more advanced and fundamental the level of research activities of knowledge-based companies and the higher the level of technological complexity of these activities, the more innovative and competitive products are available to the domestic and global markets. turns In this regard, the present research was conducted with the aim of investigating the levels of technological complexity of research and development activities in knowledge-based companies. This research is an applied-developmental research in terms of its purpose and descriptive-analytical in terms of its nature and method. The statistical population of the research was all CEOs of knowledge-based companies located in Golestan Science and Technology Park, numbering 85 people. The sample size was considered to be 80 people using Morgan's table and more cautiously, and available sampling method was used. The tool used to collect research data is a researcher-made questionnaire, whose validity was confirmed by measuring face and content validity and its reliability using Cronbach's alpha method. The results of the research indicate that 65% of research and development activities in knowledge-based companies based in Golestan Science and Technology Park are experimental development, 31.2% are applied research and only 3.8%. The percentage is the type of basic research.

    Keywords: Technological Complexity, Research, Development, Knowledge-Based Companies
  • مریم ریحانی، سید سپهر قاضی نوری*، رضا رادفر
    طی سالیان اخیر به دلیل خروج رقبای خارجی از بازار مد و پوشاک ایران، امکان فعالیت تولیدکنندگان داخلی در بخش های وسیع تری از بازار، خروج از موقعیت رهبری هزینه و حرکت به سمت بخش های با حاشیه سود بالاتر در صنعت مد فراهم شده است. تلاش برای پر کردن جای خالی رقبای خارجی، سبب شده تا تلاش های متعددی برای یافتن فرآیند مطلوب معرفی محصولات جدید، کاهش نرخ شکست طرح های جدید و استمرار در فرآیند توسعه محصول جدید از سوی شرکت های رهبر بازار شکل بگیرد.در این تحقیق استخراج الگوی توسعه محصول جدید در صنعت مد و پوشاک کشور با استفاده از روش شناسی مطالعه چند موردی انجام پذیرفته است. سپس اطلاعات به دست آمده از مشاهدات، یادداشت ها و همچنین خروجی مصاحبه با مدیران ارشد 9 شرکت رهبر در بازار مد و پوشاک کشور وارد نرم افزار کوایرکاس شده و پس از استخراج کدهای اولیه با استفاده از روش تحلیل تم براون و کلارک و کدگذاری باز و محوری و همچنین کنترل اعتبار کدهای اولیه بر مبنای روش تحلیل کلید واژگان در متن، به 46 مفهوم و 7 مقوله دست یافته شد. در ادامه پس از بازآرایی تم ها و بررسی سیر داستانی، الگوی هفت مرحله ای توسعه محصول جدید در صنعت مد و پوشاک مشتمل بر مراحل: طراحی، مهندسی محصول، تامین مواد، تولید، بازاریابی، ارائه به بازار و پایش موفقیت محصول طراحی شده است. در ادامه ضمن تشریح جزئیات هر مرحله و مقایسه اجزای آن با ادبیات تحقیق، نسبت به اخذ تایید خبرگان منتخب در نمونه اقدام شده و اعتبار مدل مورد تصدیق قرار گرفته است.
    کلید واژگان: الگوی توسعه محصول جدید, نوآوری محصول, صنعت مد و پوشاک, توسعه نساجی, مد سریع
    Maryam Reyhani, Seyed Sepehr Ghazinoory *, Reza Radfar
    In recent years, due to the withdrawal of foreign companies from Iran's fashion and apparel market, it has been possible for domestic producers to operate in more attractive segments of the market, leave the position of cost leadership in the fashion market, and move towards segments with higher profit margins in the fashion industry. The attempt to cover the absence of foreign companies has caused many efforts to find the optimal process of introducing new products, reducing the failure rate of new designs and continuity in the new product development process by market leader companies.In this research, the discovering of the new product development pattern in the fashion and apparel industry is done employing the multi -case study methodology. In this research, based on information obtained from observations, notes, and manuscripts of interviews with senior executives of 9 leader companies in the fashion and apparel market and import this information into the Quirkos software, the initial codes were extracted. Then, using Braun and Clarke thematic analysis and open and axial coding, as well as controlling the initial codes based on the Keywords in context (KWIC) method, have been achieved to 46 concepts and 7 categories that, after re-arrangement and examining the story line, the seven stages pattern of new product development in the fashion and apparel industry proposed, including: design, product engineering, procurement, production, marketing, launch and product success monitoring stage. The details of each step of the pattern and compare its characteristics with the findings mentioned in the literature have been approved by selected experts in the sample and the validity of the model has been confirmed.
    Keywords: New Product Development Pattern, Product Innovation, Fast Fashion, Textile Development, Fashion, Apparel Industry
  • شهرام شکوری، عباس خمسه*، رضا رادفر
    پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی توسعه نوآوری پایدار در استارتاپ های فناوری اطلاعات برمبنای رویکرد داده بنیاد انجام شده است. روش استفاده شده در پژوهش، کیفی و بر پایه راهبرد نظریه داده بنیاد است. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است. جامعه هدف مدیران و کارشناسان ارشد استارتاپ هایی بوده اند که در فرایند و تصمیمات نوآوری پایدار استارتاپ های فناوری اطلاعات مشارکت داشتند، با به کارگیری نمونه گیری هدفمند پس از 11 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل شد. در رویکرد داده بنیاد در این پژوهش طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بیانگر 24 مقوله کلی در قالب پارادیمی شامل شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله های محوری، راهبردها و پیامدها بوده است. نتایج نشان داد که توسعه نوآوری پایدار در استارتاپ های فناوری اطلاعات توسط شرایط علی (ریسک پذیری، تحلیل وضعیت کسب وکار قابلیت های نوآورانه استارتاپی و ظرفیت جذب فناوری)، زمینه ای (ساختار سازمانی استارتاپ ها، بازارگرایی و آمادگی سازمانی)، مداخله گر (زیرساخت های قانونی، عوامل مدیریتی، الگوهای رفتاری، عوامل محیطی و بی ثباتی اقتصادی)، مقوله های محوری (نوآوری پایدار باز، قابلیت های فناورانه و بهینه سازی فرایندهای نوآوری)، راهبردها (توسعه فناوری های دیجیتال، برنامه ریزی راهبردی برای استارتاپ ها ارزش آفرینی استارتاپ ها و هم آفرینی) و پیامدهای (مزیت رقابتی، هوشمندی راهبردی، بهبود مدل کسب وکار، تحول دیجیتال و اثربخشی سازمانی) تحقق می یابد.
    کلید واژگان: نوآوری پایدار, استارتاپ, فناوری اطلاعات, نظریه داده بنیاد
    Shahram Shakouri, Abbas Khamseh *, Reza Radfra
    The present research was conducted with the aim of presenting a sustainable innovation development model in information technology startups based on grounded theory approach. The method used in the research is qualitative and based on grounded theory strategy. An in-depth interview tool was used to collect data.The target population was the managers and senior experts of startups who participated in the sustainable innovation process and decisions of information technology startups, using targeted sampling after 11 in-depth interviews, theoretical saturation was achieved. In the foundation's data approach, in this research, during three stages of open, central and selective coding, 24 general categories have been expressed in a paradigmatic format, including causal, contextual, intervening conditions, central categories, strategies and consequences.The results showed that the sustainable innovation development in information technology startups by causal conditions (risk tolerance, analysis of the business situation of the startup's sustainable innovative capabilities and technology absorption capacity), contextual (organizational structure of startups, market orientation and organizational readiness), intervening (infrastructures legal, managerial factors, behavioral patterns, environmental factors and economic uncertainty), core categories (open sustainable innovation, technological capabilities and optimization of innovation processes), strategies (development of digital technologies, strategic planning for startups, value creation of startups and co-creation) and consequences (competitive advantage, strategic intelligence, business model improvement, digital transformation and organizational effectiveness) are realized.
    Keywords: sustainable innovation, startup, Information technology, foundational data theory
  • مژده سالاری، رضا رادفر*، مهدی فقیهی

    هدف این تحقیق بررسی عوامل موثر در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان مقطع کارشناسی در طبقه بندی چهار کلاسه می باشد. برای دستیابی به این هدف، مطالعه از روش داده کاوی کریسپ پیروی می کند. مجموعه داده ها از سیستم آموزشی ناد برای مقطع کارشناسی در دانشگاه شاهد برای ورودی سال های 1390 تا 1400 استخراج شده است. تعداد 1468 رکورد در داده کاوی استفاده شده است. ابتدا شاخص های موثر بر عملکرد تحصیلی دانشجویان استخراج شد. مدلسازی با استفاده از ابزار رپیدماینر9.9 انجام شد. برای بهبود عملکرد طبقه بندی و دقت پیش بینی رضایت بخش ، از ترکیبی از تجزیه و تحلیل مولفه اصلی همراه با الگوریتم های یادگیری ماشین و تکنیک های انتخاب ویژگی و الگوریتم های بهینه سازی استفاده می کنیم. عملکرد مدل های پیش بینی با استفاده از اعتبارسنجی متقاطع 10 برابری تایید شده است. نتایج نشان داد که الگوریتم درخت تصمیم بهترین الگوریتم در پیش بینی عملکرد دانشجویان با دقت 84.71 درصد است. این الگوریتم به درستی فارغ التحصیلی 77.88 درصد از دانشجویان عالی و 85.26 درصد از دانشجویان خوب و 84.69 درصد از دانشجویان متوسط و 85.96 درصد از دانشجویان ضعیف را بر اساس معدل نهایی پیش بینی کرد.متغیر معدل دیپلم بیشترین تاثیر را در پیش بینی عملکرد دانشجویان دارد.

    کلید واژگان: پیش بینی عملکرد دانشجویان, داده کاوی, یادگیری ماشینی, مدلسازی, بهبود کیفیت آموزش
    Mozhdeh Salari, Reza Radfar *, Mahdi Faghihi

    The purpose of this research is to investigate the effective factors in predicting the academic performance of undergraduate students in the classification of four classes. To achieve this goal, the study follows the CRISP data mining method. The data set was extracted from the NAD educational system for the bachelor's degree in Shahed University for the entry of the years 2011 to 2021. 1468 records were used in data mining. First, the effective features on students' academic performance were extracted. Modeling was done using Rapidminer9.9 tool. To improve classification performance and satisfactory prediction accuracy, we use a combination of principal component analysis combined with machine learning algorithms and feature selection techniques and optimization algorithms. The performance of the prediction models is verified using 10-fold cross-validation. The results showed that the decision tree algorithm is the best algorithm in predicting students' performance with an accuracy of 84.71%. This algorithm correctly predicted the graduation of 77.88% of excellent students, 85.26% of good students, 84.69% of medium students, and 85.96% of weak students based on the final GPA.

    Keywords: student performance prediction, Data mining, Machine Learning, Modeling, improving the quality of education
  • علیرضا رستمی *، عباس طلوعی اشلقی، رضا رادفر

    درآمدهای مالیاتی، نقش مهمی در تامین مالی دولت ها دارد. ناجایی که مالیات، عاملی مشروعیت بخش برای یک حاکمیت به شمار می رود. موضوع افزایش درآمدهای مالیاتی و راه های ممکن برای این افزایش، موضوع جذابی برای حاکمیت ها است. به ویژه در اقتصاد تک محصولی مشابه ایران که تکیه گاه اصلی درآمدهای آن درآمد پر نوسان و غیرقابل پیش بینی نفت است. این پژوهش، ضمن معرفی اجمالی مدل های ارایه شده و عوامل موثر در افزایش درآمدهای مالیاتی و ارزیابی اعتماد و مشارکت عمومی در حوزه مالیات با رویکرد فرا تلفیق بررسی و شناسایی شده است که مولفه های اصلی این مدل پویا شامل عوامل قانونی، عوامل اجتماعی، عوامل مدیریتی و عوامل سیاسی می باشند. سپس با استفاده از رویکرد مدل سازی پویایی سیستم و ترسیم نمودارهای علی- حلقوی (CLD)، یک مدل ارزیابی اعتماد و مشارکت عمومی در حوزه مالیات ارایه و در نهایت شبیه سازی توسط نرم افزار ونسیم (vensim) انجام شده است. چهار سناریوی اساسی افزایش مولفه های اصلی و یک سناریو افزایش هم زمان تمام مولفه های اصلی به طور هم زمان، به عنوان اهرم های مدل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج شبیه سازی، حاکی از تاثیر مثبت بیشتر عوامل اقتصادی بر اعتماد و مشارکت عمومی در حوزه مالیات است با این نکته که تاثیر عوامل اقتصادی نسبت به اعمال هم زمان همه مولفه ها بیشتر است.

    کلید واژگان: پویایی های سیستم, اعتماد و مشارکت عمومی, مالیات, سناریو
    Alireza Rostami *, Abass Toolooee eshlagi, Reza Radfar

    Todays, tax revenues play an important role in financing governments. The issue of increasing tax revenues and possible ways for this increase is an attractive issue for governments. Especially in a single-product economy like Iran, whose main source of income is the volatile and unpredictable oil income. This research aims, while briefly introducing the presented models and classifying them, effective factors in increasing tax revenues and evaluating public trust and participation in the field of taxation have been examined and identified with a meta-integration approach, and the main components of this model include legal factors, social factors, there are cultural factors, managerial factors, political factors and managerial factors. Then, in order to better understand the variables affecting this relationship and understand the existing dynamics, using the approach of system dynamics modeling and drawing causal-loop diagrams (CLD), a model for evaluating trust and public participation in the field of taxation is presented and finally simulated so It was done by Vensim software. The simulation results indicate the positive effect of economic factors on public trust and participation in the tax field, with the point that the effect of economic factors is greater than the simultaneous application of all components.

    Keywords: system dynamics, trust, public participation, tax, scenario
  • غلامعلی شهمرادی، تقی ترابی *، رضا رادفر، محمدحسن چراغعلی
    زمینه

    امروزه، شرکت های دانش بنیان نقش بسیار مهمی در دستیابی به فناوری های پیشرفته و تولید محصولات نوآورانه و درنتیجه رشد و توسعه کشورها دارند. موفقیت این شرکت ها، ناشی از توسعه فعالیت های تحقیق و توسعه ی پیشرفته ای است که از سطح بالای پیچیدگی فناورانه برخوردارند.

    روش ها

    پژوهش حاضر از نوع آمیخته است. در بخش کیفی، با رویکرد نظریه داده بنیاد و استفاده از ابزار مصاحبه و مرور ادبیات، داده ها جمع آوری و تحلیل شد. داده های بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته، از جامعه آماری مورد نظر(پارک علم و فناوری گلستان)، گردآوری شد، سپس تجزیه و تحلیل داده ها و نیز برازش مدل با روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار smart pls3 انجام شد.

    یافته ها

    91 عامل موثر بر تعیین سطح پیچیدگی فناورانه تحقیق و توسعه در قالب شش مقوله(علی، زمینه ای، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها) شناسایی و مدل ارایه شده تایید گردید.

    نتیجه گیری

    مدل تعیین سطح پیچیدگی فناورانه فعالیت های تحقیق و توسعه حاصل از پژوهش حاضر، می تواند ابزار مناسبی برای مدیران بخش های تحقیق و توسعه ی شرکت های دانش بنیان به منظور ارتقاء سطح فعالیت های تحقیق و توسعه بر اساس استانداردهای جهانی و ایجاد تحول در حوزه های تکنولوژی و تولید دانش و افزایش ارزش افزوده حاصل از نتایج تحقیق و توسعه، باشد.

    کلید واژگان: پیچیدگی تکنولوژیک, تحقیق و توسعه, شرکت های دانش بنیان
    Gholamali Shahmoradi, Taghi Torabi *, Reza Radfar, Mohammadhasan Cheraghali
    Background

    Today, knowledge-based companies play a very important role in achieving advanced technologies and producing innovative products, and as a result, the growth and development of countries. The success of these companies is due to the development of advanced research and development activities that have a high level of technological complexity.

    Methodology

    The current research is of mixed type. In the qualitative part, the grounded theory approach was used and the data was collected using interview tools and literature review. Quantitative part data was collected from the desired statistical population through a researcher-made questionnaire, then data analysis and model fitting with structural equation modeling method and using smart software pls3 done.

    Findings

    91 effective factors on determining the level of technological complexity in the form of six categories were identified and the presented model was confirmed.

    Conclusion

    The model for determining the level of technological complexity of research and development activities resulting from the present study can be a suitable tool for managers of research and development departments of knowledge-based companies in order to improve the level of research and development activities based on global standards and creating transformation in the fields of technology and knowledge production.

    Keywords: Technological complexity, research, development, knowledge-based companies
  • آرش رئیسی، مهدی صادق زاده*، رضا رادفر

    از آنجا که منابع نفت و گاز نقش اساسی در انرژی دارند، فن آوری های صنعت نفت و گاز نیز طی سال های اخیر به سرعت پیشرفت کرده اند، مانند فن آوری حفاری هوشمند، خطوط لوله انتقال نفت و گاز هوشمند و سکوهای دیجیتال دریایی. صنعت نفت و گاز که دارای چهار جنبه تجارت، مدیریت و تصمیم گیری، نظارت و امنیت سایبری می باشند. که در نهایت، وضعیت برنامه های کاربردی، سطح درک بلاک چین در امنیت اینترنت اشیا در صنعت نفت و گاز، فرصت ها، چالش ها و خطرات و روند توسعه مورد بررسی قرار می گیرد. لذا، هدف اصلی تحقیق ارائه الگوی مکانیزم های بلاک چین برای امنیت اینترنت اشیا در شرکت ملی نفت ایران می باشند. ماهیت پژوهش حاضر اکتشافی و از داده های کیفی در آن استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و اساتید دکترای مدیریت و فن آوری اطلاعات در صنعت نفت و گاز (شرکت ملی مناطق نفت خیزجنوب) می باشند. محقق در این زمینه از روش گلوله برفی برای رسیدن به اشباع نظری استفاده نمود که محقق پس از مصاحبه ساختاریافته با 10 نفر از نخبگان و صاحب نظران به اشباع نظری دست یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با روش کیفی تئوری داده بنیاد و نرم افزار Maxqda2020، انجام شد. یافته ها حاکی از آنست که، عوامل علی تاثیرگذار بر مکانیزم های بلاک چین برای امنیت سایبری اینترنت اشیا در صنعت نفت و گاز در قالب سه مفهوم شامل تجمیع و ذخیره سازی داده ها (شبکه)، اعتبارسنجی و مدیریت هویت و مدیریت کلیدها و رمزنگاری داده ها شناسایی شدند. همچنین، عوامل زمینه ای تاثیرگذار، شامل نه مفهوم منابع مالی، مدیریت، توزیع سرویس های زیرساخت، محرمانگی داده ها، پایداری سیستم، مقیاس پذیری، دسترس پذیری، شفافیت، تخصص می باشند و عوامل مداخله گر (محیطی) شامل هفت مفهوم محیط های عملیاتی، استانداردها و رویه ها، ماهیت داده برای مکانیزم ها در صنایع گوناگون، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی، قوانین و مقرارت دولت، مناسبات سیاسی می باشند و راهبردهای مکانیزم های بلاک چین برای امنیت سایبری اینترنت اشیا، در قالب شش مفهوم سلامت الکترونیک، ایجاد لایه امن، حمل و نقل هوشمند، شبکه های هوشمند، استفاده از قراردادهای هوشمند بلاک چین، طراحی وسایل اینترنت اشیا صنعتی (IIOT) بوده و پیامدها و نتایج اجرای مکانیزم های بلاک چین برای امنیت سایبری اینترنت اشیا در صنعت نفت و گاز شرکت ملی مناطق نفت خیزجنوب شامل نگرش کاهش هزینه های تولید، ظرفیت بالا برای ذخیره سازی، میدان هوشمند، چابکی سازمانی، پویایی محیطی، امنیت و قابلیت دسترسی سیستم، بهبود رابط کاربری، کیفیت اطلاعات (انتشار و تنوع اطلاعات)، سرعت پردازش داده ها، هستند.

    کلید واژگان: بلاک چین, امنیت سایبری, اینترنت اشیا, صنعت نفت و گاز, الگوسازی
    Arash Raeisi, Mehdi Sadeghzadeh *, Reza Radfar

    As oil and gas resources play an essential role in energy, oil and gas industry technologies have also developed rapidly in recent years, such as smart drilling technology, smart oil and gas transmission pipelines, and digital offshore platforms. The oil and gas industry has four aspects: business, management and decision-making, monitoring and cyber security. Finally, the state of application programs, the level of understanding of block chain in the security of the Internet of Things in the oil and gas industry, opportunities, challenges and risks and the development process are examined. Therefore, the main goal of the research is to provide a model of block chain mechanisms for the security of the Internet of Things in the Iranian National Oil Company. The nature of the current research is exploratory and qualitative data is used in it. The statistical population of the research is the experts and professors of doctorate in management and information technology in the oil and gas industry (NISOC). In this context, the researcher used the snowball method to achieve theoretical saturation, and the researcher achieved theoretical saturation after structured interviews with 10 elites and experts. Data analysis was done with the qualitative method of Foundation Data Theory and Maxqda2020 software. The findings indicate that the causal factors affecting the block-chain mechanisms for the cyber security of the Internet of Things in the oil and gas industry in the form of three concepts, including data aggregation and storage (network), validation and identity management and key management and data encryption were identified. Also, influential background factors include nine concepts of financial resources, management, distribution of infrastructure services, data confidentiality, system stability, scalability, accessibility, transparency, expertise. and intervening (environmental) factors include seven concepts of environment. Operational standards, standards and procedures are the nature of data for mechanisms in various industries, social environment, cultural environment, government laws and regulations, political relations and the strategies of block chain mechanisms for the cyber security of the Internet of Things, in the form of six concepts of electronic health, creating a secure layer, smart transportation, smart networks, the use of smart block chain contracts, the design of industrial Internet of Things (IIOT) devices, and the consequences And the results of the implementation of block chain. Mechanisms for the cyber security of the Internet of Things in the oil and gas industry of the National Company of the Southern Oil Rich Regions(Nisoc), including the attitude of reducing production costs, high capacity for storage, intelligent field, organizational agility, environmental dynamics, security, System accessibility, improvement of the user interface, the quality of information (distribution and variety of information) and the speed of data processing.

    Keywords: Block Chain, Cyber Security, Internet of Things, Oil, Gas Industry, Modeling
  • تقی ترابی، رضا رادفر، محمدرضا معتدل، نازنین پیله وری، امیرمحمد محتشم*

    هدف این پژوهش ارایه ی یک روش جدید برای انتخاب سبد سهام با استفاده از روش ارزیابی فازی ترکیبی و الگوریتم ژنتیک می باشد. انتخاب سبد سهام یک مسیله ی چند هدفه/معیاره در مدیریت مالی است. این روش در دو مرحله سبد سهام را انتخاب می کند. در مرحله ی اول به کمک ارزیابی فازی ترکیبی و الگوریتم ژنتیک، وزن معیار ها محاسبه می شود. در مرحله ی دوم به کمک ارزیابی فازی ترکیبی ، سبد سهام رتبه بندی می شوند. از الگوریتم ژنتیک چند هدفه برای تعیین مرز کارا بین ریسک و بازده استفاده شده است. در این پژوهش از عملکرد صنایع عمرانی، ساختمانی، سرمایه گذاری و تولیدکنندگان مصالح و ابزارآلات ساختمانی در بازه ی زمانی 1396-1400 برای انتخاب سبد سهام استفاده کردیم. مزیت اصلی این روش ، کمک به سرمایه گزاران در بازار سهام برای انتخاب سبدی که دارای بهترین عملکرد است، می باشد، عملکرد خود شرکت ها در بازار سهام و انتخاب سبد سهام به نظر خبرگان و متخصصان وابسته نمی باشد .

    کلید واژگان: ارزیابی فازی ترکیبی, الگوریتم ژنتیک, انتخاب سبد سهام
    Taghi Torabi, Reza Radfar, Mohammadreza Motadel, Nazanin Pilevari, Amirmohammad Mohtasham*

    The purpose of this paper is to present a new technique to the portfolio selection using Genetic Algorithm and Fuzzy Synthetic Evaluation. Portfolio selection is a multi-objective/criteria decision-making problem in financial management. The proposed approach (Genetic Algorithm and Fuzzy Synthetic Evaluation) solves the problem in two stages. In the first stage، by using genetic algorithm and fuzzy synthetic evaluation، weight of criteria will be calculated.  In second stage، using Fuzzy Synthetic Evaluation، Portfolios will be prioritized. A multi objective genetic algorithm is used to determine return and risk in the efficient frontier in Tehran stock market.  In this research, we have used of firms’ performance between 1396-1400 in chemical industries in order to determine portfolio selection. The main advantage of proposed approach is help an investor to find a portfolio which have Best performance، portfolio selection doesn’t rely to expert knowledge.  

    Keywords: Genetic Algorithm, Portfolio Selection, Fuzzy synthetic evaluation
  • محمدمهدی فریدوند*، مهدی الیاسی، رضا رادفر
    هدف

    هدف این مقاله، ارایه مدل تصمیم گیری چندمعیاره برای ارزیابی و انتخاب مدل مناسب ضمانت اعتبار برای شرکت های فناور نوپا می باشد.

    روش

    در این مقاله از ترکیبی از روش های کیفی و کمی استفاده شده است. در این تحقیق، ابتدا با مرور ادبیات و بررسی اسناد، مدل های ضمانت اعتبار، مولفه های کلیدی و معیارهای انتخاب مدل شناسایی و با نظر یک گروه خبره صحه گذاری گردید. در نهایت، مناسب ترین مدل با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره و فرآیند تحلیل شبکه ای انتخاب شد.

    یافته ها

    شناسایی مدل های ضمانت اعتبار، مولفه های کلیدی و معیارهای انتخاب مدل ضمانت اعتبار و رتبه بندی معیارها و مدل ها از یافته های اصلی این پژوهش می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در معیارهای اصلی انتخاب مدل ضمانت اعتبار که معیار تسهیل ارایه خدمات اعتباری بیشترین وزن (اهمیت) را دارد. همچنین دلالت های سیاستگذاری از قبیل: «سیاست های حمایتی دولت در خصوص توسعه ابزار ضمانت»، «ایجاد پایگاه متمرکز و قابل اعتماد داده های ریسک اعتباری» و «تغییرات حکمرانی و عملکردی در نهادهای ضمانت اعتبار کشور» برای ایجاد نظام بومی ضمانت اعتبار شرکت های فناور نوپا پیشنهاد گردیدند.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش، با روش فرآیند تحلیل شبکه ای مدل مناسب ضمانت اعتبار در کشور متناسب با نیاز شرکت های فناور نوپا، شرایط اقتصادی و نهادی حاکم بر کشور و همچنین همسو با تجربیات و مدل های موفق دنیا انتخاب گردید که استفاده از این مدل هم در بعد سیاستگذاری و هم در بعد اجرا توفیقات زیادی را در حوزه تامین مالی این بنگاه ها رقم خواهد زد.

    کلید واژگان: مدل ضمانت اعتبار, شرکت های فناور نوپا (NTBFs), تامین مالی نوآوری, فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP)
    MohammadMahdi Faridvand *, Mahdi Elyasi, Reza Radfar
    Objective

    According to the studies conducted on New Technology-Based Firms (NTBFs), the biggest problem of these companies is their access to financial resources. Studies show that among the indirect intervention policies, credit guarantee schemes have been considered by governments for facilitating the financing of these enterprises due to the need for less budget and a higher leverage effect. The purpose of this article is to present the appropriate credit guarantee model for new technology-based Firms.

    Methods

    In this study, which used a combination of qualitative and quantitative methods, firstly, by reviewing the literature, credit guarantee models, key components, and main criteria for choosing the appropriate credit guarantee model were identified and validated by the opinion of an expert group. Finally, the most appropriate model was selected using the Multiple Criteria Decision-Making Model and Analytical Network Process (ANP). Also, to form the grounds for policy implications for credit guarantee programs in Iran, an in-depth study of credit guarantee programs in the country and a comparison of the constituent components of credit guarantee programs with the classified models for credit guarantee in the world was carried out.

    Results

    The findings of this study indicate a lack of effective policy formulation and a deficiency in the precise and targeted selection of a local credit guarantee model for emerging technology-based firms in Iran. The central outcomes of this study revolve around the identification of credit guarantee models, the delineation of key components, and the establishment of criteria for choosing the most suitable credit guarantee model. Furthermore, the research entails the ranking of both these criteria and the various models under consideration. According to the insights gathered from experts in this domain, the research findings highlight the primary criteria for selecting a credit guarantee model. These criteria, ranked in order of significance include: facilitating the provision of credit services, assessing the consequences of the credit guarantee system, effective risk management, and governance of the credit guarantee system. This ranking reflects the experts' assessment of the most pivotal factors when evaluating credit guarantee programs. The criterion of facilitating the provision of credit services has the most weight (importance). Also, policy implications such as: "Government support policies regarding the development of guarantee tools", " creating a centralized and reliable credit risk database" and "Governance and functional changes in the country's credit guarantee institutions" were proposed to create a local credit guarantee system for NTBFs.

    Conclusion

    In this research, utilizing the ANP methodology, the selection of an apt credit guarantee model for the nation aligns with the specific requirements of emerging technology-based firms, the prevailing economic and institutional landscape, and global best practices and successful models. This approach holds substantial promise for achieving significant success, not only in shaping effective policies but also in their successful implementation within the realm of financing for these companies. Reforming the institutional and functional structure of the country's credit guarantee institutions in the short term, as well as the formation of new credit guarantee institutions according to successful credit guarantee models in the world and their development in the long run can play a significant role in the financing of NTBFs.

    Keywords: Credit guarantee models, Innovation financing, New Technology-Based Firms (NTBFs), Analytical Network Process (ANP)
  • سیده زهره حسینی، رضا رادفر*، امیراشکان نصیری پور، علی رجب زاده قطری

    این مطالعه باهدف توسعه الگوریتم های هوش مصنوعی بر پایه اینترنت اشیاء انجام شده است که ضمن تشخیص و پیش بینی همه گیری در زمان واقعی با استفاده از مکان افراد، بر مراقبت و بهبود نیز تاکید می کند.بیماری هدف در این پژوهش باتوجه به اهمیت و فراگیری، کووید19 است.بر اساس نوع گردآوری داده ها از نوع پژوهش های کیفی بوده و باتوجه به توسعه الگوریتم ها، روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر علم طراحی است. رویکرد تحقیق آینده نگر است، به طوری که مکانیزم انتقال بیماری و ویژگی های تاثیرگذار آن ما را قادر به پیش بینی هایی در مورد بیماری و در نتیجه طرح استراتژی های کنترل بیماری و مراقبت های بهداشتی می نماید.پژوهش در یک فرایند 7 مرحله ای انجام شد. ویژگی های اینترنت اشیاء در پژوهش حاضر با نظر خبرگان استخراج شد و ویژگی های به دست آمده در آزمایش 2 الگوریتم مختلف «k نزدیک ترین همسایگی» و «درخت تصمیم» بر روی داده ها برای تعیین بهترین مدل ایجاد شد.پس از انتخاب بهترین عمق و بهترین همسایگی در الگوریتم ها، اعتبار و تصدیق مدل با تحلیل ماتریس ابهام انجام شد.نتایج اجرای الگوریتم ها برای پیش بینی بیماری کووید19، دقت بالاتر از 98 درصد را نشان دادند. حساسیت بالاتر (99 درصد) که برای تشخیص بیماری کووید19 اهمیت بالایی دارد و نشان دهنده حداقل موارد منفی کاذب در نتایج آزمون است، در الگوریتم درخت تصمیم به دست آمد.

    کلید واژگان: اینترنت اشیاء, بیماری های واگیر, کووید19, یادگیری ماشین, هوش مصنوعی
    Seyedeh Zohreh Hosseini, Reza Radfar*, AmirAshkan Nasiripour, Ali Rajabzadeh Ghatary

    This study aimed to develop IoT-based machine learning algorithms care and improvement while detecting and predicting real-time epidemics.The target disease is COVID-19 due to its importance and epidemic.The research method is based on design science. The research approach is forward-looking, so the mechanism of disease transmission and its effective characteristics enable us to make predictions about the disease and thus design disease control strategies and health care.The research was carried out in a seven-step process. IoT features were extracted in the present study with experts' opinions. The features obtained in the experiment of two different algorithms, "k nearest neighbor" and "decision tree," were created on the data to determine the best model.After selecting the best depth validation of the model were performed by confusion matrix analysis.The results of running k-nearest neighborhood and Decision Tree algorithms for the prediction of COVID-19 indicated an accuracy of > 98%. Higher sensitivity (99%) was obtained in the Decision Tree algorithm, which is very important diagnosing COVID-19 and indicates the minimum number of false negatives in the test results.

    Keywords: artificial intelligence, COVID-19, infectious diseases, internet of things, Machine Learning
  • سپیده مرادی زیبا، جواد عباسی*، رضا رادفر، محمدعلی عبدالوند

    هدف این پژوهش تدوین مدل استراتژی های بازاریابی دیجیتال در استارت آپ های موفق ایرانی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 13 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی حوزه استارت آپی کشور می باشد که با استفاده از روش هدف مند قضاوتی و روش گلوله برفی انتخاب شدند و جامعه آماری در بخش کمی شامل واحد بازاریابی استارت    آپ های موفق فعال در کشور (5 شرکت) و اساتید رشته بازاریابی 5 دانشگاه برتر تهران به تعداد 250 نفر می باشد که نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 148 نفر که 180 تا توزیع و 163 پرسشنامه قابل تحلیل انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه‎ ساختاریافته و پرسشنامه ساخته محقق و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تئوری داده بنیاد استفاده شد که داده‎های حاصل از مصاحبه ها، کدگذاری گردید و در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند و در بخش کمی تحلیل عاملی شاخص ها انجام شد. نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که 241 کد اولیه، 46 کد محوری و 14 کد گزینشی شناسایی و استخراج شدند. نتایج تحقیق نشان داد شرایط علی با 4 متغیر قابلیت شبکه ای، بکارگیری هوش مصنوعی، قابلیت بازاریابی و دانش مشتری بر استراتژی های بازاریابی دیجیتال تاثیر دارند و نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که شاخص‎های برازش مدل مورد تایید قرار گرفتند.

    کلید واژگان: استراتژی, بازاریابی, بازاریابی دیجیتال, استارت آپ, رسانه های اجتماعی, هوش مصنوعی
    Sepideh Moradi Ziba, Javad Abbasi *, Reza Radfar, MohammadAli Abdolvand

    The purpose of this research is to compile a model of digital marketing strategies in successful Iranian startups. According to its purpose, the research method is practical, and in terms of its implementation, it is mixed (qualitative-quantitative). The statistical population of the research in the qualitative part includes 13 academic and executive experts in the field of startups in the country, who were selected using the purposeful judgment method and the snowball method, and the statistical population in the quantitative part includes the marketing unit of active successful startups. There are 250 people in the country (5 companies) and marketing professors of 5 top universities in Tehran, and the statistical sample was 148 people, 180 distributed and 163 analytical questionnaires were selected using Morgan's table. A semi-structured interview and a researcher-made questionnaire taken from the qualitative section were used to collect information. In the qualitative part, the data theory method of the foundation was used, and the data obtained from the interviews were coded and analyzed in the three main stages of open coding, central coding, and selective coding, and in the quantitative part, the factor analysis of the indicators was done. The results of the qualitative part indicated that 241 primary codes, 46 central codes and 14 selective codes were identified and extracted. The results of the research showed that the causal conditions with 4 variables of network capability, use of artificial intelligence, marketing capability and customer knowledge have an effect on digital marketing strategies, and the results of confirmatory factor analysis showed that the fit indices of the model were confirmed.

    Keywords: strategy, Marketing, Digital marketing, Startup, Social Media, Artificial intelligence
  • منصور یحیوی، عباس طلوعی اشلقی*، محمدعلی افشار کاظمی، رضا رادفر

    مقاله حاضر، مدل جدیدی جهت بهینه سازی ریسک ایمنی تیک آف به عنوان مهم ترین و خطرناکترین فرایند پرواز، با استفاده از ترکیب الگوریتم BI و شبکه عصبی بازگشتی LSTM ارایه می دهد. هدف، آموزش یک شبکه عصبی موثر با رکوردهای داده سوانح هوایی گذشته برای پیش بینی پارامترهای ریسک ایمنی است. بدین منظور 17 ویژگی ایمنی، مانند شرایط آب و هوایی، پیکربندی و آماده سازی هواپیما، اطلاعات پرواز و ترافیک هوایی بدست آمد. داده مربوطه از سال 2019 تا 2020 پس از انجام عملیات اکتشاف، خلاصه سازی، پاکسازی، نرمال سازی به تعداد 28813 رکورد داده انتخاب شد. به علت وابستگی داده های پرواز به ورودی های ما قبل خود و نیاز به نوعی حافظه، آموزش توسط الگوریتم یادگیری عمیق (LSTM) در محیط پایتون انجام گرفت. پس از یادگیری، خطای یادگیری حدود 6 درصد و میانگین مربعات خطا حدود116/0 بدست آمد. نشان می دهد، درصد خطا غیر قابل توجه و مدل پیشنهادی از اعتبار بالایی برخوردار است. هم چنین این مدل به دلیل برخورداری از ابزارهای پیشرفته از جمله ETL، متادیتا و مانیتوریگ لحظه ای مشکل اکتشاف و پاکسازی انبوه داده های پرواز را حل کرد و توانست مهم ترین عامل ریسک ایمنی (سرعت V1) را با دقت بالا پیش بینی کند. این الگو با راهبردی قابل اعتماد به خدمه پرواز در راستای کنترل پارامترهای مهم ریسک ایمنی از جمله، سرعت بلند شدن هواپیما از باند، کنترل سرعت ایمن تیک آف و مهم تر از همه کنترل از دست رفتن پرواز کمک می کند.

    کلید واژگان: ریسک ایمنی پرواز, مدل BIM-LSTM, بهینه سازی
    Mansour Yahyavi, Abbass Toloie Eshlaghi *, Mohammad Ali Afsharkazemi, Reza Radfar

    This article presents a new model for optimizing the safety risk of take-off, as the most important and dangerous flight process, using a combination of BI algorithm and recurrent neural network LSTM. The goal is to train an effective neural network with past data records of air accidents to predict safety risk parameters. For this purpose, 17 safety features, such as weather conditions, aircraft configuration and preparation, flight information and air traffic were obtained. The data related to 2019 to 2020 was selected after performing exploration, summarization, cleaning, normalization operations with 28813 data records. Due to the dependence of flight data on their previous inputs and the need for a kind of memory, training was performed by deep learning algorithm (LSTM) in Python environment. After learning, the learning error was about 6 percent and the mean square error was about 116/0. It shows that the error percentage is negligible and the proposed model has high validity. Also, this model solved the problem of exploration and cleaning of bulk flight data by having advanced tools such as ETL, metadata and real-time monitoring and was able to predict the most important safety risk factor (speed V1) with high accuracy. This pattern helps the flight service in controlling the important parameters of safety risk, such as the speed of aircraft taking off from the runway, controlling the safe take-off speed and most importantly controlling the loss of flight with a reliable strategy.

    Keywords: Flight Safety Risk, BIM-LSTM model, Optimization
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رضا رادفر
    دکتر رضا رادفر
    استاد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال