آرش هادی زاده
-
کسب و کارهای کوچک و متوسط پیشران های اصلی توسعه اقتصادی محسوب گردیده و حمایت های مالی و فنی از آن ها می تواند اثرات قابل توجهی بر کل جریان های اقتصادی برجای نهد. بانک ها به عنوان اصلی ترین بازوی تامین مالی و اعتباری کسب و کارها، در این میان از نقشی بی بدیل برخوردار می باشند. از این رو هدف اصلی در این پژوهش از یک سو ارائه مدل حمایت بانک های کشور درجهت توسعه رفتار کارآفرینانه کسب و کارهای کوچک و متوسط و از سوی دیگر بررسی معناداری و اولویت بندی عوامل کلیدی اثرگذار بر ایفای نقش حمایتی بانک ها از توسعه رفتار کارآفرینی کسب و کارهای کوچک و متوسط بوده است. در این زمینه از نظرات پنل خبرگانی متشکل از 7 خبره از بخش اقتصاد و بانکداری در استان آذربایجان غربی در بخش کیفی و 464 نفر از مدیران بانک ها (و به طور خاص بانک سپه) و مدیران شرکت های کوچک و متوسط این استان در بخش کمی، در گام های مختلف پژوهش استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه محقق ساخته در بخش کمی بود. در این مطالعه، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و در راستای شناسایی عوامل اثرگذار در زمینه حمایت بانک ها از توسعه کارآفرینی شرکت های کوچک و متوسط، از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. همچنین تحلیل داده ها در بخش کمی نیز مبتنی بر روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS صورت پذیرفت. نتایج بخش کیفی نشان داد که مجموعا 82 مضمون اصلی در قالب 14 مضمون سازمان دهنده در حیطه نقش بانک ها در حمایت از توسعه رفتار کارآفرینی شرکت های کوچک و متوسط قابل شکل گیری می باشد. همچنین در بخش کمی پژوهش، معناداری و اولویت اثرگذاری عوامل علی، مداخله گر و زمینه ای بررسی گردید و بدین ترتیب در این بخش نیز مشخص شد که توسعه رفتارهای کارآفرینانه شرکت های کوچک و متوسط چگونه می تواند براساس رفتارهای بانک ها، توسعه یافته و یا دچار عدم توسعه یافتگی شود.
کلید واژگان: حمایت صنعت بانکداری, رفتار کارآفرینانه, کسب وکارهای کوچک و متوسط, رویکرد ترکیبیJournal of Technology in Entrepreneurship and Strategic Management, Volume:3 Issue: 4, 2024, PP 14 -36Small and medium-sized enterprises (SMEs) are considered the main drivers of economic development, and financial and technical support for them can have significant impacts on overall economic flows. Banks, as the primary arm for financing and credit provision to businesses, play an indispensable role in this regard. Thus, the primary objective of this study is twofold: first, to propose a model for national banks’ support aimed at fostering entrepreneurial behavior in SMEs, and second, to examine the significance and prioritization of key factors influencing banks' supportive role in developing entrepreneurial behavior in SMEs. To achieve this, the study utilized expert opinions from a panel of seven specialists in economics and banking from West Azerbaijan province for the qualitative section, and 464 managers from banks (specifically Sepah Bank) and SMEs in the province for the quantitative section. Data collection tools included semi-structured interviews for the qualitative phase and a researcher-made questionnaire for the quantitative phase. For data analysis and identifying influencing factors regarding banks' support for the development of entrepreneurial behavior in SMEs, thematic analysis and MAXQDA software were employed. Additionally, quantitative data analysis was conducted using structural equation modeling and AMOS software. The qualitative findings revealed that a total of 82 primary themes, organized into 14 organizing themes, can be identified in the context of banks' role in supporting the development of entrepreneurial behavior in SMEs. In the quantitative section, the significance and prioritization of causal, intervening, and contextual factors were examined. The results also demonstrated how the entrepreneurial behaviors of SMEs can either advance or stagnate based on banks' behaviors.
Keywords: Banking Industry Support, Entrepreneurial Behavior, Small, Medium-Sized Enterprises, Mixed Approach -
زمینه و هدف
در کشور ایران تا به امروز موضوع مالیات بر داراییهای معنوی (فکری) از سمت دولت و سازمان امور مالیاتی مطرح نبوده است. اما بدلیل حجم قابل توجه این داراییها در اقتصاد ایران و همچنین داد و ستد و تجارت آنها مالیات بر آنها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. بر همین اساس است که در محافل کارشناسی و علمی موضوع مالیات بر حقوق مالکیت معنوی به طور گسترده در حال بحث و بررسی است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر ظرفیت درآمدهای مالیاتی ناشی از حقوق مالکیت معنوی با استفاده از نظریه داده بنیاد چندوجهی است.
یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عوامل سیاسی، عملکردی، سازمانی به عنوان عوامل علی؛ توانایی سازمانی، سازمانها و ارگان ها، مدیریتی، بعنوان مقوله ها؛ عوامل سیستمی، انسانی، ساختاری، ملی، بعنوان عوامل زمینه ای؛ عوامل سازمانی، فرآیندی، اقتصادی، بعنوان عوامل مداخله گر؛ عوامل فنی و جامعه، بعنوان راهبردها و پیامدهای سازمانی و ملی بعنوان پیامدهای عوامل موثر بر ظرفیت درآمدهای مالیاتی ناشی از حقوق مالکیت معنوی شناسایی و استخراج گردید .
نتیجه گیرینقش منحصر به فرد تحقیق و توسعه در امر تولید، توسعه و رشد اقتصادی کشورها غیرقابل انکار است. در همه کشورهای توسعه یافته سرمایه گذاری های قابل توجهی به حوزه تحقیق و توسعه اختصاص داده می شود که منتج به منفعت های اجتماعی بسیار زیادی برای این کشورها شده است.
کلید واژگان: درآمدهای مالیاتی, حقوق مالکیت معنوی, سازمان امور مالیاتی, گراندد تئوریIn Iran, the subject of taxation on intellectual property (IP) has not yet been introduced by the government or the Tax Administration. However, due to the significant volume of these assets in the Iranian economy and their trade and transactions, taxation on them is an inevitable necessity. As a result, the issue of taxation on intellectual property rights is being extensively discussed in academic and professional circles. Intellectual creations and social credits, such as inventions and trademarks, although difficult to create, are easily imitated, reproduced, and distributed with industrial and mechanical means. Consequently, the financial and economic benefits of intellectual property are often enjoyed by imitators and duplicators. Without proper support for creators, they may be unwilling to share their knowledge and assets. Therefore, intellectual property rights are recognized in most countries
Keywords: Tax Revenues, Intellectual Property Rights, Tax Administration -
یکی از بازارهایی که در بحران اخیر اقتصاد ایران (بعد از دور دوم تحریم ها) به شدت متلاطم شده و رفتاری حباب گونه از خود نشان داده، بازار سهام بوده است. سوال مهمی که اکنون پیش آمده، این است که آیا افزایش شدید قیمت سهام، ناشی از حباب بوده و اگر چنین بوده، چه متغیری مسبب آن بوده است؟ ادبیات اقتصادی جدید، به نقش مهم متغیر سیاست پولی بر شکل گیری حباب ها تاکید دارد؛ بر این اساس، در این مطالعه، به بررسی نقش سیاست پولی در شکل گیری حباب بازار سهام ایران پرداخته شده است. برای شناسایی حباب از روش فیلیپس و همکاران (2015) و برای بررسی اثر سیاست پولی بر اندازه حباب از روش گالی و گمبتی (2014) و همچنین روش خودرگرسیون برداری با پارامترهای متغیر در زمان (در بازه 1383 تا 1398) استفاده شده است. به دلیل ساختار اقتصاد ایران، برای حصول نتایج دقیق تر، از سه متغیر نرخ بهره، حجم نقدینگی و اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی به عنوان نماینده سیاست پولی استفاده شد. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که بازار سهام ایران در برخی از دوره ها، درگیر حباب قیمتی بوده است و شوک نرخ بهره و شوک نقدینگی بر تقویت آن، موثر بوده اند؛ اما اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی، بخش حبابی قیمت سهام را تحت تاثیر قرار نداده است. همچنین میزان اثرگذاری سیاست پولی بر حباب بازار سهام، طی زمان متغیر بوده و در دوره مورد بررسی، افزایش پیدا کرده، به نحوی که در سال 1397 (سالی که بازار سهام درگیر حباب قیمتی بوده است)، به بیشترین مقدار خود رسیده است.
کلید واژگان: سیاست پولی, نرخ بهره, نقدینگی, حباب قیمت بازار سهام, روش خودرگرسیون برداری با پارامتر متغیر در زمانThe Economic Reseach, Volume:23 Issue: 2, 2023, PP 193 -218IntroductionIn developing countries, the shocks that enter the economy due to capital market fluctuations have more depth and durability. Because of the two-way connection between the stock market and the real sector of the economy and public attention to this market, examining the stock market shocks is of great importance. Therefore, the present study investigated the extreme fluctuations of the stock market index, which suspected the existence of bubbles. Timing of these bubbles in the market is one of the goals of this study, which was carried out by using the right-tailed unit root tests based on the augmented Dickey-Fuller test. A stock price bubble may be affected by monetary policy. This issue is influenced by the size of the bubble and the type and strength of the applied monetary policy. The impact of monetary policy fluctuations and especially interest rates on stock price bubbles is theoretically uncertain and should be determined empirically. Therefore, another goal of this study is to examine the effects of monetary policy shocks on the formation and timing of the stock market bubble.
MethodologyThe method of Phillips et al. (2015) has been used to identify and time the stock market bubble. Galli and Gambeti model and TVP-SVAR method were also used to investigate the effect of monetary policy on the stock market bubble.
Results and DiscussionBSADF (Backward Supreme Augmented Dicky-Fuller) test has been used to determine the dates when the stock market had a bubble. According to this test, in three short periods, from July to September 2005, from April to May 2011, and from October to November 2018, the stock market behaved like a bubble. Regarding the impact of the interest rate shock on the stock market bubble, it can be said that the monetary expansion shock (decrease in the real interest rate) causes the bubble part of the stock price to become larger. In all periods, the response of the bubble part was positive, but over time, has increased, and since the beginning of the 2010s, its response to the shock of interest rate reduction has completely changed. The liquidity shock, also strengthens the size of the bubble. The amount of this influence has also increased greatly over time and has reached its peak in 2017 (the year of the formation of the price bubble in the stock market based on the BSADF test). Therefore, it can be claimed that the increase in the bubble part of the stock price was caused by a positive shock or an increase in liquidity. Regarding the effect of the credit shock on the stock market bubble, it can be said that credits has affected the fundamental part of the stock price, but it does not have much effect on the bubble part of the stock price. In fact, the increase in credits has caused the liquidity restrictions of economic enterprises to be removed and has an effect on their production and sales and finally on their profitability. Therefore, it is expected that with an increase in credits (positive credit shock), most of the fundamental part (current and future profitability) of companies will be affected.
ConclusionDuring the last decade, the public attention to the stock market in Iran increased significantly. This issue caused the entry of new funds into this market, which was seen in the bubble-like behavior of the stock price index. In the conventional economic theory, the positive impact of expansionary monetary policies on the bubble is expected, but there are other theories that make the long-term impact of the monetary policy shock on the size of the bubble uncertain and dependent on factors such as the size of the bubble, the stability of the monetary policy, and the type of monetary tool. In order to solve this theoretical ambiguity, the effect of one of these cases, i.e., changing the monetary policy tool, on the stock price bubble was investigated. Before that, the existence of a bubble in the stock market had been checked. Regarding the impact of monetary shocks on the stock price bubble, according to the type of monetary policy instrument, the reaction of the stock price bubble has been different. Interest rate policy and liquidity have had a positive effect on the bubble, but credit policy has not had such an effect. In most of the developed economies, the interest rate change is the most powerful monetary policy tool, as a small change in it can have a large impact on the real sector of these economies. But in our country, according to the empirical findings of this article, the effect of liquidity on the stock market bubbles has been greater than the effect of changing the interest rates on it. This result is a proof of the dominance of liquidity over monetary policies in Iran.
Keywords: Monetary policy, interest rate, liquidity, stock market price bubble, Vector Autoregressive with Time Varying Parameter -
شرکت های کوچک و متوسط به عنوان گردانندگان اصلی چرخ های اقتصادی در تقریبا تمامی کشورها محسوب گردیده و اهمیت و نقش کلیدی این شرکت ها در زمینه بهبود شاخص هایی چون تولید ناخالص داخلی و کاستن از فقر و بهبود آمار اشتغال ملی بر کسی پوشیده نمی-باشد. اما این بنگاه های اقتصادی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص خود دارای محدودیت هایی در زمینه های گوناگونی چون منابع انسانی، منابع مالی، ارتباطات برون سازمانی و... می باشند که منجر به ورود بازیگران دولتی و غیردولتی در راستای حمایت از آن ها و در جهت بهبود عملکردهای مالی و غیرمالی این شرکت ها گردیده است. در این زمینه پژوهش حاضر به دنبال شناسایی جوانب حختلف حمایت این بازیگران از شرکت های کوچک و متوسط می باشد. در پژوهش حاضر محقق با بکارگیری رویکرد مرور نظامند و فراترکیب، به تحلیل نتایج و یافته های محققین قبلی دست زده و با انجام گام های 7گانه روش ساندلوسکی و باروسو ، به شناسایی جوانب حمایت از شرکت های کوچک و متوسط پرداخته است. در این زمینه به منظور سنجش پایایی و کنترل کیفیت، از روش کاپا استفاده گردید که مقدار آن برای شاخص های شناسایی شده در سطح توافق عالی شناسایی شد. نتایج حاصل از پیاده سازی گام های فراترکیب در نرم افزار مکس کیودا نشان داد که جوانب حمایت از شرکت های کوچک و متوسط 4 بعد کلی اقدامات غیرمالی صنعت بانکداری، اقدامات مالی صنعت بانکداری، اقدامات غیرمالی نهادی و اقدامات مالی نهادی بوده و این دو بعد مجموعا دربردارنده 8 مولفه و 55 شاخص می باشند.
کلید واژگان: شرکت های کوچک و متوسط, حمایت های مالی, حمایت های غیرمالی, فرا ترکیبSmall and medium-sized companies are considered as the main drivers of economic cycles in almost all countries and the importance and key role of these companies in improving indicators such as GDP and poverty reduction and improving national employment statistics per person Not covered. However, due to their special nature and characteristics, these enterprises have limitations in various fields such as human resources, financial resources, external communication, etc., which lead to the entry of governmental and non-governmental actors. In order to support them and to improve the financial and non-financial performance of these companies. In this regard, the present study seeks to identify different aspects of the support of these actors from small and medium companies.In the present study, the researcher has analyzed the results and findings of previous researchers using a systematic and meta-integrated review approach, and has identified the aspects of supporting small and medium-sized companies by performing the seven steps of the Sandlowski and Barroso method. In this regard, in order to measure reliability and quality control, the kappa method was used, the value of which was identified for the indicators identified at the level of excellent agreement. The results of the implementation of hyper-integrated steps in Max Kyoda software showed that the aspects of supporting small and medium enterprises are 4 general dimensions of non-financial measures of the banking industry, financial measures of the banking industry, non-financial institutional measures and institutional financial measures. The two dimensions include a total of 8 components and 55 indicators.
Keywords: Small, Medium Enterprises, Financial support, Non-financial support, Meta-composition -
با توجه به اهمیت موضوع بانکداری اسلامی، هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر رشد اقتصادی و سرمایه گذاری در کشور بر توسعه بانکداری اسلامی است. این تحقیق از لحاظ ماهیت از نوع توصیفی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. روابط میان متغیرها با استفاده از روش معادلات همزمان مبتنی بر اساس داده های آماری 1371-1396 مورد بررسی قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه ها از تحقیق از داده های بانک مرکزی ایران و همچنین بانک جهانی استفاده شده است. فرضیه ها با استفاده از روش 2SLS و در نظر گرفتن ناهمسانی واریانس و رفع آن با استفاده از حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) به کمک نرم افزار Eviews مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در تحقیق حاضر از ریشه میانگین مربعات خطا جهت بیان قدرت توضیح دهندگی مدل استفاده شده است که دارای مقدار قابل قبول 0.085 می باشد و مدل تحقیق از توضیح دهندگی مناسبی برخوردار است. یافته های تحقیق نشان می دهد با افزایش و توسعه بانکداری اسلامی و اجرای صحیح آن شاخص رشد اقتصادی بهبود یافته است. همچنین بهبود و توسعه بانکداری اسلامی سبب افزایش سرمایه گذاری در کشور می شود. همچنین رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی وجود دارد. شاخص های بهره وری سرمایه و پس انداز رابطه مثبت و معنادار با رشد اقتصادی وجود دارد و GDP رابطه مثبت و معنادار با افزایش سرمایه گذاری در کشور داشته است. در نهایت با افزایش اسکناس مسکوک میزان سرمایه گذاری در کشور کاهش پیدا می کند.کلید واژگان: بانکداری اسلامی, رشد اقتصادی, سرمایه گذاری, معادلات همزمانGiven the importance of Islamic banking, the main purpose of this study is to investigate the impact of economic growth and investment in the country on the development of Islamic banking. This research is descriptive in nature and applied in purpose. Relationships between variables were investigated using the method of simultaneous equations based on statistical data from 1371-1376. Data from the Central Bank of Iran and the World Bank have been used to collect information to test the hypotheses. The hypotheses were analyzed using the 2SLS method and considering the variance heterogeneity and fixing it using generalized least squares (GLS) using Eviews software. In the present study, the root mean square error is used to express the explanatory power of the model, which has an acceptable value of 0.085, and the research model has a suitable explanatory. Findings show that with the increase and development of Islamic banking and its proper implementation, the economic growth index has improved. Also, the improvement and development of Islamic banking will increase investment in the country. There is also a positive and significant relationship between human capital and economic growth. Capital productivity and savings indices have a positive and significant relationship with economic growth and GDP has a positive and significant relationship with increasing investment in the country. Finally, with the increase of coins, the amount of investment in the country will decrease.Keywords: Islamic Banking, Economic Growth, Investment, Simultaneous Equations
-
در کشور ایران تا به امروز موضوع مالیات بر دارایی های معنوی (فکری) از سمت دولت و سازمان امور مالیاتی مطرح نبوده است. اما بدلیل حجم قابل توجه این دارایی ها در اقتصاد ایران و همچنین داد و ستد و تجارت آنها مالیات بر آنها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. بر همین اساس است که در محافل کارشناسی و علمی موضوع مالیات بر حقوق مالکیت معنوی به طور گسترده در حال بحث و بررسی است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر ظرفیت درآمدهای مالیاتی ناشی از حقوق مالکیت معنوی با استفاده از نظریه داده بنیاد چندوجهی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی بوده که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تیوری) انجام شده است. روایی این پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت و تایید گردید. پایایی نیز با استفاده از روش پایایی بازآزمون 91% به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عوامل سیاسی، عملکردی، سازمانی به عنوان عوامل علی؛ توانایی سازمانی، سازمانها و ارگان ها، مدیریتی، بعنوان مقوله ها؛ عوامل سیستمی، انسانی، ساختاری، ملی، بعنوان عوامل زمینه ای؛ عوامل سازمانی، فرآیندی، اقتصادی، بعنوان عوامل مداخله گر؛ عوامل فنی و جامعه، بعنوان راهبردها و پیامدهای سازمانی و ملی بعنوان پیامدهای عوامل موثر بر ظرفیت درآمدهای مالیاتی ناشی از حقوق مالکیت معنوی شناسایی و استخراج گردید که با ایجاد یک چیدمان از شرایط علی، شرایط زمینه ای و مداخله گر، استراتژیهای کنش و پیامدها حول مقوله محوری، در ایجاد یک شناخت کامل و همه جانبه از مساله موجود، به حل آن کمک خواهد کرد.نقش منحصر به فرد تحقیق و توسعه در امر تولید، توسعه و رشد اقتصادی کشورها غیرقابل انکار است. در همه کشورهای توسعه یافته سرمایه گذاری های قابل توجهی به حوزه تحقیق و توسعه اختصاص داده می شود که منتج به منفعت های اجتماعی بسیار زیادی برای این کشورها شده است.کلید واژگان: درآمدهای مالیاتی, حقوق مالکیت معنوی, سازمان امور مالیاتی, گراندد تئوریDue to these discussions and complications, the issue of tax on intellectual (intellectual) assets has not been raised by the government and the tax organization in Iran. But due to the significant amount of these assets in Iran's economy as well as their trade and commerce, taxing them is necessary and unavoidable. It is on this basis that the topic of tax on intellectual property rights is widely discussed in expert and scientific circles. The purpose of this research is to identify the effective factors on the capacity of tax revenues arising from intellectual property rights using multifaceted foundation data theory.This research is applied in terms of purpose and qualitative in terms of method, which was carried out using the grounded theory method. The method of data collection, library studies and in-depth interviews with 20 experienced university professors and experts of the country's tax affairs organization through targeted sampling until the saturation point is discussed. The validity of this research was examined and confirmed by the interviewees and then expert professors. Reliability was also obtained using the retest reliability method of 91%. To analyze the data, the continuous comparison method was used during three stages of open, central and selective coding.Data analysis showed that political, functional, organizational factors as causal factors; Organizational ability, organizations and organs, management, as categories; Systemic, human, structural, national factors as background factors; organizational, process, economic factors, as intervening factors; Technical and society factors, as organizational and national strategies and consequences, were identified and extracted as the consequences of factors affecting the capacity of tax revenues arising from intellectual property rights, which by creating an arrangement of causal conditions, contextual and intervening conditions, action strategies and consequences around The central category will help to create a complete and comprehensive understanding of the existing problem and solve it.The unique role of research and development in production, development and economic growth of countries is undeniable. In all developed countries, significant investments are allocated to the field of research and development, which has resulted in many social benefits for these countries.
-
فصلنامه اقتصاد اسلامی، پیاپی 85 (بهار 1401)، صص 61 -103
رشد اقتصادی، یکی از اهداف مهم اقتصاد کلان در هر جامعه ای می باشد و لذا شناسایی عوامل موثر بر رشد اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علاوه بر عوامل موثر بر رشد اقتصادی که در اقتصاد متعارف به آن پرداخته می شود، نظام اقتصادی اسلام نیز سازوکارهایی را معرفی و ارایه نموده است که نقش بسزایی در رشد اقتصادی جوامع اسلامی دارد. یکی از این سازوکارها زکات می باشد. زکات، سنگ بنای نظام اقتصادی اسلام بوده و دارای آثار اقتصادی و اجتماعی فراوانی است و می تواند نقش مهمی را در رشد اقتصادی جوامع اسلامی ایفاء نماید. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش زکات در اثرگذاری شوک های پولی و بهره وری بر سرمایه گذاری و رشد اقتصادی ایران با استفاده از داده های سری زمانی فصلی متغیرهای کلان اقتصادی طی دوره 1379 تا 1396 بوده است. برای این منظور، یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) کینزی جدید در شرایط اقتصاد بسته برای اقتصاد ایران، به عنوان یک کشور اسلامی با تاکید بر پرداخت زکات تبیین و تصریح گردیده و آن گاه به مقایسه تاثیرات شوک های بهره وری و پولی وارد بر سرمایه گذاری و تولید در دو نظام اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به هنگام وقوع شوک های برون زا در اقتصاد اسلامی (با زکات)، سرمایه گذاری و تولید کاهش نمی یابد و زکات اثر منفی بر رشد اقتصادی ندارد.
کلید واژگان: زکات, سرمایه گذاری, رشد اقتصادی, مدل تعادل عمومی پویای تصادفیIslamic Economy, Volume:22 Issue: 85, 2022, PP 61 -103Economic Growth is one of the Important Goals of Macroeconomics in any Society and Therefore Identifying the Factors Affecting Economic Growth is of Particular Importance. In addition to the Factors Affecting Economic Growth that are Addressed in the Conventional Economy, the Islamic Economic System has also Introduced and Presented Mechanisms that Play an Important Role in the Economic Growth of Islamic Societies. One of these Mechanisms is Zakat. Zakat is the Cornerstone of the Islamic Economic System and has many Economic and Social Effects and can play an Important Role in the Economic Growth of Islamic Societies. The Main Purpose of this Study was to investigate the Role of Zakat in The Effect of Monetary and Productivity Shocks on Investment and Economic Growth in Iran Using Seasonal Time Series Data of Macroeconomic Variables during the Period 1379 to 1396. For this Purpose, a New Keynesian Stochastic Dynamic General Equilibrium (DSGE) Model in a Closed Economy for the Iranian Economy, as an Islamic Country with an Emphasis on Zakat Payment, is explained and then Compared with the Effects of Productivity and Monetary Shocks on Investment and Production is discussed in two Systems of Conventional Economics and Islamic Economics. The Results show that when External Shocks Occur in the Islamic Economy (with zakat), Investment and Production do not Decrease and Zakat has no Negative Effect on Economic Growth.
Keywords: Zakat, Investment, economic growth, Stochastic Dynamic General Equilibrium Model -
تصمیمات مصرفی خانوارها تاثیر قابل توجهی بر رفتار متغیرهای اقتصاد کلان در کوتاه مدت و بلندمدت دارد. ازجمله عوامل موثر بر مصرف خانوارها در یک جامعه اسلامی، زکات می باشد که در اسلام برای مقابله با فقر وضع شده است و به عنوان ابزاری برای توزیع مجدد درآمد و ثروت از ثروتمندان به فقرا عمل کرده و نقش مهمی را در تامین عدالت و رفاه اقتصادی جامعه ایفا می کند. در واقع، زکات آثار مختلفی بر متغیرهای کلان اقتصادی ازجمله مصرف داشته و می تواند نقش مهمی در تعدیل شوک های وارده بر اقتصاد و برقراری ثبات اقتصادی داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرگذاری زکات بر ثبات مصرف در اقتصاد ایران با استفاده از داده های سری زمانی فصلی متغیرهای کلان اقتصادی طی دوره 1379 تا 1396 بوده است. برای این منظور، یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) کینزی جدید در شرایط اقتصاد بسته برای اقتصاد ایران، به عنوان یک کشور اسلامی با تاکید بر پرداخت زکات (به معنای عام) تبیین و تصریح گردیده و آنگاه به مقایسه تاثیرات شوک های بهره وری و پولی وارد بر مصرف در دو سیستم اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سیستم اقتصاد اسلامی (با زکات) به خوبی قادر به جذب شوک های اقتصادی و هموارکردن نوسانات مصرف در اقتصاد ایران بوده است و زکات می تواند به عنوان یک ابزار تثبیت کننده خودکار اقتصادی عمل کند. همچنین، با کاهش مصرف زکات دهندگان و نیز افزایش مصرف زکات گیرندگان این نتیجه حاصل می شود که زکات باعث بهبود توزیع درآمد و کاهش فاصله طبقاتی در ایران می شود.
کلید واژگان: زکات, مصرف, مدل تعادل عمومی پویای تصادفی, ثبات اقتصادیHousehold Consumption Decisions Have a Significant Impact on The Behavior of Macroeconomic Variables in The Short and Long Run. One of The Factors Affecting the Consumption of Households in an Islamic Society Is Zakat, Which Is Established in Islam to Combat Poverty and Acts as a Tool to Redistribute Income and Wealth from The Rich to The Poor and Plays an Important Role In Ensuring Justice and Economic Welfare of Society. In Fact, Zakat Has Various Effects on Macroeconomic Variables, Including Consumption, and Can Play an Important Role in Mitigating Shocks to The Economy and Establishing Economic Stability. The main Purpose of this Study was to Investigate the Effect of Zakat on Consumption Stability in the Iranian Economy using Seasonal Time Series Data During the Period 1379 to 1396. To this end, a new Keynesian Stochastic Dynamic General Equilibrium (DSGE) Model in a Closed Economy is Defined for the Iranian Economy as an Islamic Country with an Emphasis on Zakat Payments, and then Compares the Effects of Productivity and Monetary Shocks on Consumption in The two systems of conventional economics and Islamic economics are discussed. The Results Show That the Islamic Economic System (With Zakat) Has Been Able to Absorb Economic Shocks and Smooth Consumption Fluctuations in the Iranian Economy and Zakat Can Act as an Automatic Economic Stabilization Tool. Also, by Reducing the Consumption of Zakat Givers and also Increasing the Consumption of Zakat Recipients, it is Concluded that Zakat Improves the Income Distribution and Reduces the Class Gap in Iran.
Keywords: Zakat, Consumption, Stochastic Dynamic General Equilibrium Model, Economic Stability -
نشریه اقتصاد مالی، پیاپی 57 (زمستان 1400)، صص 165 -186
اقتصاد زیرمینی یکی از معضلات اقتصادهای در حال توسعه نفتی همچون ایران است. استدلال بر این است که اقتصاد زیرزمینی میتواند مانع از توسعه مالی شود و دیدگاه متقابل است که توسعه مالی میتواند حجم اقتصاد زیرزمینی را کاهش دهد. بر همین اساس، مطالعهی حاضر به بررسی علیت بین توسعه مالی (بانک محور و سهام محور) و حجم اقتصاد زیر زمینی در اقتصاد ایران به روش علیت هیسایو طی دورهی زمانی 1350-1396 پرداخته است. در این مطالعه برای محاسبهی شاخص اقتصاد زیرزمینی در ایران از رویکرد MIMIC استفاده شد. بر اساس نتایج، شاخص اقتصاد زیرزمینی در اقتصاد ایران قبل از شوک نفتی 1352 و همچنین دورهی انقلاب و جنگ (1356-1368) از سطح پایین و روند کاهنده برخوردار بوده است. اما در بقیهی سالهای مورد مطالعه روند آن به صورت تقریبی افزایشی بوده است. بر اساس نتایج آزمون علیت هیسایو نیز اقتصاد زیرزمینی علیت توسعه مالی بانک محور و سهام محور نیست؛ بر عکس توسعه مالی اعم از بانک محور و سهام محور آن علیت اقتصاد زیرزمینی است. این بدین مفهوم است که با توسعه مالی میتوان بخشی از اقتصاد زیرزمینی را در اقتصاد ایران کنترل کرد.
کلید واژگان: اقتصاد زیرزمینی, توسعه مالی, علیت هیسائو, رویکرد MIMICThe underground economy is one of the problems of developing oil economies such as Iran. It is argued that the underground economy can hinder financial development, and from the reciprocal view, financial development can reduce the size of the underground economy. Accordingly, the present study examines the causality between financial development (bank-oriented and stock-oriented) and the volume of underground economy in the Iran's economy by the Hsiao causality method during the period of 1350-1396. In this study, the MIMIC approach was used to calculate the underground economy index in Iran. Based on the results, in the Iran economy before the oil shock of 1352 and also the period of revolution and war (1356-1368) has had a low level and decreasing trend in terms of underground economy. But for the rest of the years, the trend has been roughly incremental. According to the Hsiao causality test, the underground economy is not the cause of the bank based financial development-and stock based financial development; on the contrary, bank based financial development-and stock based financial development are the cause of the underground economy. This means that with financial development, part of the underground economy can be controlled in the Iran economy.
Keywords: Underground Economy, Financial Development, Hsiao Causality, MIMIC Approach -
اگر در مورد وجود حباب در بورس اوراق بهادار تهران اتفاق نظر وجود داشته باشد، در مورد زمان شکل گیری و تخلیه آن اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. به علاوه در مورد دلایل شکل گیری و آثار ناشی از فروپاشی حباب ها و تاثیر آن بر بخش اسمی و حقیقی اقتصاد و کانال های تاثیرگذاری آن نیز اختلاف نظر فراوان است. از این رو شناسایی زمان شکل گیری، فروپاشی و عوامل موثر بر شکل گیری و فروپاشی حباب ها و تاثیر آن ها بر بخش های مختلف اقتصاد محل سوال و پژوهش است. به این منظور، در این مطالعه به بررسی زمان بندی شکل گیری حباب قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران و بررسی تاثیر شکاف تولید بر شکل گیری آن طی دوره 1383 تا 1398 پرداخته شده است. طی دوره مورد بررسی بازار سهام در سه دوره مختلف در سال های 1384، 1390 و 1397 شاهد حباب قیمتی بوده است. همچنین نتایج بررسی نحوه اثرگذاری شکاف تولید بر حباب بازار سهام که با استفاده از روش TVP-SVAR انجام شده است، حاکی از موثر بودن شکاف تولید بر بخش بنیادی قیمت سهام و بی تاثیر بودن آن بر بخش حبابی است. ضمنا اثر قیمت سهام بر شکاف تولید از کانال اثر ثروت مثبت است و با بزرگتر شدن بازار، این کانال تقویت می شود.
کلید واژگان: شکاف تولید, حباب قیمت سهام, مدل SVAR-TVP, روش هدریک و پرسکات, روش فیلیپسIf there is a consensus about the existence of a bubble in the Tehran Stock Exchange, there is not much consensus about the time of its formation and evacuation. In addition, there is much disagreement about the reasons for the formation and effects of the collapse of the bubbles and its impact on the nominal and real sectors of the economy and its channels of influence. Therefore, identifying the time of formation, collapse and factors affecting the formation and collapse of bubbles and their impact on different sectors of the economy is questionable and research. For this purpose, in this study, the timing of the formation of stock price bubbles in the Tehran Stock Exchange and the impact of the production gap on its formation during the period 2004 to 2020 has been investigated. During the period under review, the stock market in three different periods in 2004, 2011 and 2018 has witnessed a price bubble. Also, the results of the study of how the output gap affects the stock market bubble, which was done using the TVP-SVAR method, indicate that the output gap is effective on the fundamental part of the stock price and its ineffectiveness on the bubble sector. Meanwhile, the effect of stock prices on the output gap from the wealth channel is positive, and as the market grows, this channel will be strengthened.
Keywords: Output gap, Stock price bubble, SVAR-TVP model, Hodrick, Prescott method, Phillips method -
در این تحقیق فرضیه همگرایی درآمد سرانه بین استان های جمهوری اسلامی ایران طی دوره 1379-1397 آزمون شده است. فرضیه همگرایی در مقالات فارسی متعددی حتی در سطح استانی مورد آزمون قرار گرفته است. اما پژوهش حاضر از دو جهت با مطالعات قبلی متفاوت است. اول استفاده از داده های تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی بدون نفت به عنوان معیار درآمد سرانه که منجر به حذف سوگیری ناشی از متغیرهای جایگزین خواهد شد. دوم این که تمام مطالعات قبلی از برآوردگرهای داده های مقطعی برای تخمین معادله همگرایی بتا استفاده کرده اند که نتایج آن دارای تورش خواهد بود. اما در این پژوهش از مدل داده های تابلویی فضایی پویا و تخمین زن SYS-GMM استفاده شده است که این تورش را حذف خواهد کرد. همچنین برای بررسی تعاملات فضایی بین استان ها دو نوع ماتریس به کار گرفته شد.نتایج حاکی ست که در دوره مورد بررسی شیب تابع مدل هم گرایی بتای مطلق منفی است و فرضیه هم گرایی مطلق رد نمی شود و میزان این همگرایی مشروط بین استان های کشور معادل 10.5 درصد است. یعنی طی این دوره نابرابری منطقه ای در حال کاهش است. به علاوه نتایج نشان دهنده عدم رد فرضیه همگرایی درآمد سرانه و تایید فرضیه اثرات سرریز ناشی از تعاملات فضایی بین استان های کشور است. هر دو نوع اثر سرریز ناشی از همسایگی و مهاجرت از نظر آماری معنادار است اما اثرات سرریز ناشی از مهاجرت تاثیر بیشتری نسبت به اثرات سرریز ناشی از همسایگی استان ها دارد. تحلیل حساسیت از سه منظر تغییر ماتریس تعامل فضایی، تغییر متغیر جایگزین درآمد سرانه واقعی و تغییر برآوردگر نشان دهنده پایداری نتایج و عدم جدیت سوگیری نمونه کوچک برای برآوردگر SYS-GMM است.کلید واژگان: فرضیه همگرایی, داده های پانلی فضایی پویا, اثرات سرریز مهاجرت, اثرات سرریز همسایگی, تخمین زن سیستمی روش گشتاورهای تعمیم یافته (SYS-GMM)In this study, the hypothesis of per capita income convergence between the provinces of the Islamic Republic of Iran during the period 2000-2018 has been tested. The convergence hypothesis has been tested in several Persian articles, even at the provincial level. But the present study differs from previous studies in two ways. First, the use of real GDP per capita without oil data as a measure of per capita income that will eliminate the bias caused by alternative variables. Second, all previous studies have used cross-sectional data estimators to estimate the beta convergence equation, the results of which will be biased. However, in this research, the dynamic spatial panel data model and the SYS-GMM estimator have been used, which will eliminate this bias. Also, two types of matrices were used to study the spatial interactions between the provinces.The results show that, the slope of the absolute beta convergence model is negative and the hypothesis of absolute convergence is not rejected and the rate of this conditional convergence between the provinces of the country is equal to 10.5%. That is, regional inequality is declining during this period. In addition, the results show that the hypothesis of per capita income convergence is not rejected and the hypothesis of spillover effects due to spatial interactions between the provinces of the country is confirmed. Both effects of neighborhood overflow and migration are statistically significant, but the effects of migration overflow have a greater effect than the effects of overflow due to neighborhoods in the provinces. Sensitivity analysis from the three perspectives of changing the spatial interaction matrix, changing the alternative variable of real per capita income and changing the estimator shows the stability of the results and the lack of seriousness of the small sample bias for the SYS-GMM estimator.Keywords: Convergence Hypothesis, Dynamic spatial panel data, Migration Overflow Effects, Neighborhood Overflow Effects, SYS-GMM
-
سرمایه اجتماعی را می توان مجموعه ای از هنجارهای موجود جامعه دانست که نشان دهنده اعتماد مردم به نهادهای دولتی و یکدیگر است. اعتماد مردم به دولت، در تصمیم آنان برای پرداخت مالیات تاثیر می گذارد. سرمایه اجتماعی شاخصی است که میزان این اعتماد را می سنجد. هدف از پژوهش حاضر، آزمون تجربی اثر سرمایه اجتماعی بر درآمد مالیاتی استان های کشور طی دوره 1386 تا 1394 است. برای این منظور از روش داده های تابلویی استفاده شده است. نوآوری این مقاله معرفی شیوه ای جدید برای محاسبه شاخص سرمایه اجتماعی استان های ایران است. به این منظور پس از امکان سنجی استفاده از متغیرها و روش های مختلف برای محاسبه این شاخص، روشی انتخاب شده است که به نظر می رسد با شرایط استان های ایران سازگار است. روش استفاده شده در این مقاله روش فوکویاما است که در واقع فقدان سرمایه اجتماعی را می سنجد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که سرمایه اجتماعی، تولید ناخالص داخلی سرانه و ضریب جینی تاثیر مثبت و معنی دار و سرانه ارزش افزوده بخش کشاورزی، نرخ بیکاری تاثیر منفی و معنی داری بر درآمد مالیاتی استان های ایران دارند.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, درآمد مالیاتی, اقتصاد ایران, تحلیل استانیSocial capital can be considered a set of existing norms of society, which reflects the people’s trust in state institutions and each other. People's confidence in the government affects their decision to pay taxes. Social capital is an index that measures this trust. The purpose of this study is to test the effect of social capital on tax revenue in provinces of Iran during the period from 2007 to 2015 and for this, the Panel Data method has been used. The innovation of this paper introduces a new way of calculating the social capital index of Iranian provinces. For this purpose, after examining the use of variables and methods for calculating this index, a method has been selected that seems to be compatible with the conditions of the Iranian provinces. To do so, the Fukuyama method has been used, which is a way of measuring the absence of social capital. The results of this research show that GDP per capita and Gini coefficient have a positive and significant effect on tax revenue of Iranian provinces and three variables, per capita agricultural value added, unemployment rate and social capital index have a negative and significant effect on tax revenue of Iranian provinces.Keywords: social capital, Tax revenue, Iran economy, provincial analysis
-
در این مقاله با استفاده از تکنیک جدید اقتصادسنجی به نام حداقل مربعات تطبیقی (ALS) به برآورد روند بلندمدت سالانه ی تولید ناخالص داخلی واقعی ایران می پردازیم. حداقل مربعات تطبیقی حالتی خاص از فیلتر کالمان (Kalman filter) است که مدل های دارای پارامترهای متغیر در زمان را به سادگی برآورد می کند. سپس از روند برآورد شده برای برآورد شکاف تولید استفاده می کند. در مدل دارای وقفه، مطابق نتایج، ضرایب وقفه ها به طور معناداری متفاوت از صفر نیست بنابراین مدل بدون وقفه به کار گرفته شد.
نتایج این مقاله در برآورد شکاف تولید با استفاده از حداقل مربعات تطبیقی، در جدول هایی در مقاله ذکر شده است. می توان از این نتیجه ها در سایر تحقیق های اقتصادی به خصوص در سیاست گذاری های پولی استفاده کرد. این نتایج با برآورد فیلتر هدریک پرسکات (Hodrick-Prescott) و حداقل مربعات معمولی(OLS) مقایسه شده است. مقایسه نتایج نشان از دقت بیشتر روش حداقل مربعات تطبیقی دارد.
کلید واژگان: حداقل مربعات تطبیقی, تولید ناخالص داخلی, شکاف تولیدThis paper estimates the long term trend in Iran real GDP using a new econometric technique، Adaptive Least Squares (ALS). ALS is a special case of the Kalman Filter that allows for a time varying parameter model to be estimated relatively easily. The estimated trend is then used to estimate the output gap. According to results، coefficients of gaps in models with gap، are not significantly different from zero، thereupon model with intercept and trend and without any gaps have been tested. The output gap estimation that has been provided in this paper can be used in monetary policies. The comparison of results of ALS، OLS and HP filter shows that the ALS method provides a better estimate.Keywords: Adaptive Least Squares, GDP, Output Gap -
هدف این مقاله بررسی تجربی نظریه صادرات منجر به رشد با استفاده از الگوی نئو کلاسیکی فدر در ایران است. به این منظور از داده های سری زمانی منتشر شده توسط بانک مرکزی ایران برای سال های (1386-1338) استفاده شده است.
پس از آزمون مانایی متغیرها جهت بررسی رابطه هم جمعی بین دو متغیر کلان اقتصادی - صادرات و تولید ناخالص داخلی - از دو روش انگل - گرنجر و یوهانسون استفاده گردید. سپس اثر علی رشد صادرات بر رشد تولید ناخالص داخلی و رشد سرمایه گذاری آزمون شد. سرانجام با برآورد الگوی خود توضیح برداری (VAR) و استفاده از تابع عکس العمل آنی (IRF) و تجزیه واریانس به بررسی چگونگی عکس العمل متغیرها به شوک ها پرداخته شد.
نتایج حاصل از تحقیق از روش انگل - گرنجر وجود هم انباشتگی بین متغیرهای مدل را تایید نکرد در حالی که روش یوهانسون وجود یک بردار هم جمعی را تایید کرد. علاوه بر این، وجود رابطه علی از صادرات به GDP تایید و از صادرات به سرمایه گذاری تایید نشد. توابع عکس العمل آنی نشان دادند که عکس العمل GDP وصادرات نسبت به یک انحراف معیار تکانه دارای روندی مشابه است و پس از هفده دوره به روند بلند مدت خود میل می کنند. سرمایه گذاری نیز پس از دوره هشتم به روندی دائمی می رسد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از آن است که در دوره اول صد در صد تغییرات GDP ناشی از خود متغیر و در دوره دوم حدود نود و یک در صد تغییرات GDP از طریق خود متغیر و یک و سه دهم درصد از طریق سرمایه گذاری توضیح داده می شود.
کلید واژگان: صادرات منجر به رشد, هم جمعی, رشد اقتصادی, علیت گرنجر, VAR, تابع عکس العمل آنیThis article seeks to examine the export-led growth theory using Feder (1982) neoclassical growth model for Iran. For this purpose, time-series data released by the Central Bank of Iran for the years (1959-2007) has been used.After the unit root test, in order to investigate co integration between the two economic variables-export and GDP two Engel-Granger and Johansen's methods were used. Then, the causal effects of export growth on the growth of GDP and growth of investment were tested. Finally, the reactions of the variables to the shocks were investigated by estimation of vector autoregressive model (VAR), using the impulse response function (IRF) and variance decomposition methods.The findings of Engel-Granger's method didn’t confirm the co integration between the variables of the model. However, a co integration vector was found by Johnson's method. Furthermore, the causal relationship from export to GDP was confirmed but it was rejected from export to investment. Impulse response function showed that the response of GDP and export in response of one standard deviation shock has a similar trend. In the way that it regressed to its long run trend after 17 periods. Investment regressed to its permanent period after 8 periods. The findings of variance decomposition showed that 100 percent of the variation of GDP is derived from the variable in the first period and in the second period 91 percent of the variation of the GDP was explained by the variable and 1/3 percent of the variation was explained by investment.Keywords: Export, Led Growth, Co Integration, Economic Growth, Granger Causality Test, VAR, Impulse Response Function -
هدف این مقاله، بررسی اثر برخی متغیرهای کلان اقتصادی بر تعیین رفتار شاخص قیمت مسکن در ایران است. در این راستا، از مدل اقتصاد کلانی استفاده شد که دارای پایه های اقتصاد خردی است و در آن از متغیرهای درآمد سرانه خانوار، شاخص قیمت سهام، شاخص قیمت خدمات ساختمانی، تعداد ساختمان های تکمیل شده، حجم پول و نرخ تورم، به عنوان متغیرهای توضیحی برای متغیر وابسته شاخص قیمت مسکن استفاده گردید. برآورد مدل با استفاده از داده های فصلی سال های 1384-1373 اقتصاد ایران و با به کارگیری مدل خودتوضیح با وقفه های گسترده انجام شد. همچنین به منظور بررسی سرعت تعدیل مدل پویا به مدل بلندمدت، الگوی تصحیح خطا نیز برآورد گردید. نتایج حاصل از تخمین بیانگر این واقعیت است که متغیرهای کلان اقتصادی از قدرت توضیح دهندگی خوبی برای تعیین رفتار شاخص قیمت مسکن در ایران برخوردارند. علاوه بر این، علامت ضرایب برآورد شده، مطابق انتظار تئوری است.
کلید واژگان: شاخص قیمت مسکن, مدل خودتوضیح با وقفه های گسترده, الگوی تصحیح خطا, اثر بلندمدت و اثر کوتاه مدت, متغیرهای پولیThe purpose of this paper is to investigate the effect of some macroeconomic variables on house price index. We apply a macroeconomic model with micro foundations that uses household income, stock price index, building service price index, housing completions, supply of money, and inflation to explain the changes in house price index. We use the ARDL and the ECM models and with the seasonal data for the period 1995-2006 to estimate the speed of convergence to equilibrium. Our findings indicate that the macroeconomic variables can explain the changes in the house price index in Iran, and the sign of estimated coefficients confirm the hypothesis.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.