به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

آزاده سیاری فرد

  • فاطمه شهبازی، محبوبه خباز مافی نژاد*، حامد سارانی، داریوش رستمی، آزاده سیاری فرد، لیلا رضایی شیرمرد
    مقدمه

    با توجه به نقش کلیدی شناخت شغلی و انگیزش حرفه ای در کسب موفقیت های شغلی و تحصیلی، بررسی دیدگاه دانشجویان اتاق عمل با توجه به ماهیت متفاوت رشته، اهمیت به سزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه دیدگاه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی اتاق عمل در مورد شناخت شغلی و انگیزش حرفه ای آنان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 91 دانشجوی اتاق عمل دانشگاه های علوم پزشکی زاهدان و زابل در سال 98-1399 به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه شناخت شغلی الدهام و هاکمن و پرسشنامه ی محقق ساخته انگیزش حرفه ای بود. داده ها از طریق آزمو ن های توصیفی و استباطی با نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    میانگین نمرات شناخت شغلی در هر دو گروه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی اتاق عمل متفاوت بود. تفاوت نمره میانگین دیدگاه های دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی در خصوص علاقمندی به رشته انتخابی اتاق عمل به ترتیب نمره کمی برابر با 28/5 و 02/4 بود و این تفاوت از نظر آماری معنادار شد (05/0 <P). همچنین تفاوت میانگین دیدگاه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی در خصوص لذت بردن از فعالیت در رشته اتاق عمل به ترتیب برابر با 58/5 و 90/3 بود که از نظر آماری معنادار شد (05/0 <P). 

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد دانشجویان جدیدالورود به دلیل متفاوت بودن دیدگاه شان نسبت به شناخت شغلی، انگیزش حرفه ای بالاتری نسبت به رشته اتاق عمل در بدو ورود به دانشگاه دارند.

    کلید واژگان: اتاق عمل, انگیزش, دانشجویان, شرح شغلی, شناخت
    Fatemeh Shabazi, Mahboobe Khabaz Mafinejad*, Hamed Sarani, Daryoush Rostami, Azadeh Sayarifard, Layla Rezaie
    Background

    Given the key role of job diagnostic and motivation in achieving career and academic success, it is important to examine the views of operating room students due to the different nature of the field. The aim of this study was to compare the views of freshman and senior operating room students about their job diagnostic and professional motivation.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 91 operating room students of Zahedan and Zabol Universities of Medical Sciences in 2019-2020 using convenience sampling. Data collection instruments in this study were two job diagnostic questionnaire of Elham and Hackman and a researcher-made questionnaire of professional motivation. In order to describe the status of the subjects, descriptive statistics were used and the data were analyzed by independent t-tests with SPSS statistical software.

    Results

    The mean scores of job diagnostic were different in both groups of freshman and senior operating room students. The difference between the mean views of freshman and senior students regarding interest in the chosen field of operating room was 5.28 and 4.02, respectively, and this difference was statistically significant. Also, the difference between the average views of freshman and senior students regarding the enjoyment of activities in the field of operating room was 5.58 and 3.90, respectively, which was statistically significant.

    Conclusion

    Freshman students have a higher professional motivation than the operating room field at the beginning of entering university due to their different views on job diagnostic.

    Keywords: Students, Operating Room, Job Description, Motivation, Diagnostic
  • فاطمه محسنی، محبوبه خباز مافی نژاد*، آزاده سیاری فرد، علی نوروزی
    مقدمه

    درک رابطه بین نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به مدیریت تعارض و سبک های مدیریت تعارض غالب آنها برای بهبود توانایی آن ها در مدیریت موثر موقعیت های چالش برانگیز بسیار مهم است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به مدیریت تعارض با سبک های مدیریت تعارض انجام شد.

    روش بررسی

    این یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود که 244 دانشجوی سال اول پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران بصورت داوطلبانه و به روش در دسترس در آن مشارکت داشتند. از پرسشنامه نگرش به مدیریت تعارض (CMAQ) و پرسشنامه سبک های مدیریت تعارض (DUTCH) به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل استفاده شد.

    نتایج

    دانشجویان از دو سبک حل مسئله (18/2±80/15) و مصالحه (23/2±00/15) بیشتر استفاده کردند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین میانگین نمره نگرش به مدیریت تعارض با میانگین نمره سبک مصالحه و حل مساله همبستگی مثبت معناداری وجود دارد (014/0=P و 162/0 =r و 000/0=P و 287/0 =r). همچنین بین میانگین نمره نگرش به مدیریت تعارض با میانگین نمره سبک اجتناب همبستگی منفی معناداری وجود دارد (010/0=P و 170/0- =r). نتایج آزمون t نشان داد در سبک رقابت بین دانشجویان دختر و پسر اختلاف معنی داری وجود دارد (038/0=P).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد، دانشجویان پزشکی که نگرش مثبت تری نسبت به مدیریت تعارض دارند، در موقعیت های چالشی بیشتر از سبک های حل مساله و مصالحه استفاده می کنند.

    کلید واژگان: سبک مدیریت تعارض, نگرش, دانشجوی پزشکی
    Fatemeh Mohseni, Mahboobeh Khabaz Mafinejad*, Azadeh Sayarifard, Ali Norouzi
    Introduction

    Understanding the relationship between medical students' attitudes towards conflict management and their dominant conflict management styles is crucial for improving their ability to effectively handle challenging situations. This study aimed to determine the relationship between medical students' attitudes towards conflict management and their conflict management styles.

    Method

    This was a descriptive, analytical study involving 244 first-year general medicine students from Tehran University of Medical Sciences. The Conflict Management Attitude Questionnaire (CMAQ) and the Conflict Management Styles Questionnaire (DUTCH) were used to collect data. Pearson's correlation coefficient and independent t-tests were employed for data analysis.

    Results

    The results showed that students predominantly used problem-solving (15.80 ± 2.18) and compromising (15.00 ± 2.23) styles. Pearson's correlation analysis revealed a significant positive correlation between the average score of attitudes towards conflict management and the average scores of the compromising and problem-solving styles (P = 0.014, r = 0.162; P = 0.000, r = 0.287, respectively). Additionally, a significant negative correlation was found between the average score of attitudes towards conflict management and the average score of the avoiding style (P = 0.010, r = -0.170). The t-test results indicated a significant difference in the competing style between male and female students (P = 0.038).

    Conclusion

    Identifying the strengths and weaknesses of clinical education is the first step towards improving the quality of medical education. Then the faculty development programs planners should design, implement and evaluate educational development programs for clinical faculty to improve their educational skills in the clinical education environment.

    Keywords: Conflict Management Style, Attitude, Medical Student
  • نازی دزواریی، مرجان مردانی حموله، سمیه رستملی، ملیحه کدیور*، مرجان کوهنورد، آزاده سیاری فرد
    مقدمه و هدف
    مراقبت تسکینی در عرصه کودکان شامل مراقبت فعال از جسم و ذهن کودک و همچنین حمایت از خانواده را شامل می شود. هدف این پژوهش ارائه مدل ضرورت ارائه مراقبت تسکینی برای کودکان بر اساس دیدگاه کادر پزشکی و پرستاری در ایران بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی جهت ارائه مدل با در نظر گرفتن هر یک از حیطه ها/عوامل مطرح شده از تحلیل عاملی استفاده شد. تحلیل عاملی اکتشافی، با استفاده از آزمون های کیزر مایر (KMO) و بارتلت (BT) انجام شد و مدل نیازسنجی ارائه گردید. جهت سنجش ضرورت ارائه خدمات مراقبت تسکینی برای کودکان از پرسشنامه پژوهشگر ساخته انجام شد. این پرسشنامه حاوی 28 سوال در سه حیطه یا عامل (حیطه مربوط به کودک با 9 مورد، 12 مورد در حیطه مرتبط به خانواده و 7 مورد حیطه مربوط به سلامت ملی) طراحی شد. با استفاده از نرم افزار SPSS 21 تحلیل آماری انجام شد.
    نتایج
    گویه "توجه به مفاهیم اخلاقی در برخورد با خانواده در سطح خانواده" دارای بیشترین میانگین نمره بود (28/0±4/4). گویه های "تلاش برای داشتن مرگ آرام در مراحل پایان زندگی در حیطه کودک " و "بهره مندی از خدمات تسکینی برابر در سطح ملی" به ترتیب با میانگین نمرات 52/0±2/4  و 4/0±1/4 در مراتب دوم و سوم از این ضرورت بودند که با توجه به این نتایج، مدل مراقبت تسکینی تنظیم و طراحی شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج گویه های پرسشنامه، مدل ضرورت مراقبت تسکینی طراحی شد. هم چنین ضرورت ارائه مراقبت تسکینی برای کودکان در این مدل تایید گردید.
    کلید واژگان: ایران, پرستار, پزشک, کودک, مدل, مراقبت تسکینی
    Nazi Dezvaree, Marjan Mardani Hamooleh, Somayeh Rostamli, Malihe Kadivar *, Marjan Kohnavard, Azadeh Sayarifard
    Background and Objective
    The pediatric palliative care (PPC) includes active care of the child's body, soul, and mind, as well as family support. The purpose of this study was to develop a model for providing pediatric palliative care based on the point of views of the Irania nurses and the physicians in Iran.
    Materials and Methods
    The objective of this descriptive analytic study was to develop a model for PPC and to confirm each of the factors presented in the model. Factor analysis was performed using Keizer-Meier (KMO) and Bartlett (BT) tests. A researcher-made questionnaire was used to measure the necessity of providing PPC services. This questionnaire contained 28 questions in three areas or factors (9 items about the children, 12 items related to the family issues, and 7 items related to national health), and the statistical analysis was done by using SPSS 21.
    Results
    The item "Attention to moral concepts in dealing with the family at the family level" had the highest mean score (4.4±0.28). The items "Trying to have a peaceful death in the end stages of life in the child's area" and "Benefiting from equal palliative services at the national level", respectively with average scores of 4.2±0.52 and 4.1±0.4 in the ranks, at the second and third of this necessity. The PPC model was developed based on the results of this questionnaire.
    Conclusion
    According to the result of the questionnaire items used in this study, the palliative care necessity model was developed. It is also concluded that providing PPC in Iran is necessary.
    Keywords: Iran, Nurse, Physician, Pediatric, model, Palliative Care
  • مهناز سنجری، مهدی افکار، نکو پناهی، فاطمه حاجی ولی زاده، علی جلیلی، نوشین فهیم فر، سید محمود سجادی جزی، لاله قدیریان، آزاده سیاری فرد، گیتا شفیعی، حمیدرضا فاتح، رشا اطلسی، شکوه شهروسوند، کاظم خلجی، محمدجواد منصورزاده، باقر لاریجانی، افشین استوار*
    مقدمه
    پوکی استخوان به عنوان شایع ترین بیماری متابولیکی استخوان، یک بیماری مزمن و یک تهدید اقتصادی- اجتماعی است. هدف از این مطالعه تدوین راهنمای بالینی پوکی استخوان به منظور یکپارچه سازی ارایه خدمات می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در دو مرحله؛ شامل مرور جامع و روش گروه خبرگان، طراحی و انجام شد. ابتدا جستجوی جامع منابع در بانک های اطلاعاتی معتبر انجام شد. سپس در بخش گروه خبرگان، متخصصین با امتیازدهی، قضاوت نهایی خود را در خصوص مزیت بالینی و قابلیت بومی سازی هر یک از توصیه ها به صورت «کم، متوسط و زیاد» مشخص نمودند. در نهایت از بین توصیه های متفاوت برای یک سوال بالینی، توصیه ای که بیش از 70 درصد از اعضای گروه خبرگان به آن رای مثبت داده بودند، به عنوان توصیه نهایی انتخاب شد.
    یافته ها
    با بررسی راهنماهای بالینی معتبر دنیا، 5 راهنما با توجه به معیارهای غربالگری مطالعه انتخاب و وارد مطالعه شدند. پس از برگزاری چندین جلسه ی گروه خبرگان و بررسی توصیه ها در نسخه ی اولیه، 28 سوال و 181 توصیه استخراج شد. پس از کسب نظرات صاحب نظران، توصیه های نهایی در یک جلسه با حضور متخصصین بالینی مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس نظرات ارایه شده، نسخه نهایی و به روزرسانی شده راهنما، در قالب 34 سوال و 111 توصیه در حوزه سلامت استخوان (4 سوال، 12 توصیه)، تشخیص و ارزشیابی (6 سوال، 19 توصیه)، درمان و توانبخشی (17 سوال، 67 توصیه) و کم ماهیچگی (سارکوپنی) (7 سوال 13 توصیه) ارایه شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به تاکید بر ضرورت دسترسی به دستورالعمل های معتبر برای ارایه ی خدمات بهینه و سودمند به بیماران این مرز و بوم و رفع چالش های شکاف مراقبت، اقدام به تدوین راهنمای بالینی پوکی استخوان شده است.
    کلید واژگان: راهنمای بالینی, تشخیص, پوکی استخوان, سارکوپنی
    M Sanjari, M Afkar, N Panahi, F Hajivalizadeh, A Jalili, N Fahimfar, SM Sajjadi-Jazi, L Ghadirian, A Sayarifard, G Shafiee, HR Fateh, R Atlasi, Sh Shahrousvand, K Khalagi, MJ Mansourzadeh, B Larijani, A Ostovar*
    Introduction
    Osteoporosis is the most common metabolic bone disease. It is a chronic disease and a socio-economic threat. The aim of this study was to develop a clinical guideline for osteoporosis to integrate service delivery.
    Materials and Methods
    This study was designed and conducted in two phases: comprehensive systematic review and expert panel method. First, a comprehensive search of sources was conducted in reliable databases. Then, in the expert panel phase, the clinical questions and recommendations were presented to members of the panel of experts. Finally, among various recommendations for a clinical question, the recommendation, which was approved by more than 70% of the panel of experts, was chosen as the final recommendation.
    Results
    By reviewing the valid guidelines of the world, five guidelines were selected according to the screening criteria of the study and entered into the study. After holding several sessions with the panel of experts and reviewing the recommendations in the initial version, 28 questions and 181 recommendations were extracted. After obtaining the opinions of professors from different disciplines, the final recommendations were reviewed in a meeting with clinical experts, and based on the submitted opinions, the final version of the guideline update, in the form of 34 questions and 111 recommendations in the field of bone health (four questions, 12 recommendations), diagnosis and Evaluation (six questions, 19 recommendations), treatment and rehabilitation (17 questions, 67 recommendations), and Sarcopenia (seven questions, 13 recommendations), were presented.
    Conclusion
    Due to the emphasis on the need for accessing valid protocols to provide optimal and useful services and address the care gap has developed the Osteoporosis Clinical Guide.
    Keywords: Clinical guidelines, Diagnosis, Osteoporosis, Sarcopenia
  • مرضیه پورعبدلی، ملیحه کدیور*، آزاده سیاری فرد

    این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1397 برروی 350 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. نمونه گیری به صورت احتمالی و طبقه ای بر مبنای مقاطع تحصیلی دانشجویان بود و نمونه گیری در هر طبقه به صورت تصادفی ساده انجام خواهد شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای بود که روایی محتوایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از کسب نظرات متخصصان از طریق محاسبه روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. پیش نویس ابتدایی پرسشنامه مشتمل بر دو بخش؛ بخش اول مربوط به ویژگی های دموگرافیک و بخش دوم شامل سوالات مربوط به بررسی وضعیت استفاده از فضای مجازی توسط دانشجویان پزشکی و عوامل موثر بر بکارگیری آن بود که از شرکت کنندگان خواسته می شد در ارتباط با هر گویه مشخص کنند نظرات خود را در قالب مقیاس لیکرت مشخص نمایند. توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و شاخص های آمار توصیفی-تحلیلی استفاده شد.

    کلید واژگان: فضای مجازی, استفاده, دانشجویان, پزشکی
  • آزاده سیاری فرد، فاطمه شهبازی*

    یکی از مشکلات موجود در برنامه های درسی رشته های علوم پزشکی در دانشگاه، عدم وجود فرصت های آموزشی مشترک با هدف تقویت کار تیمی و همکاری بین دانشجویان حرفه های مختلف است. این مشکل آموزشی باعث می شود که اکثر فارغ التحصیلان نه تنها توانمندی های ضروری در زمینه همکاری بین حرفه ای و کار تیمی در تیم درمان را تمرین نکنند و بالتبع کسب نکنند، بلکه نسبت به نقش ها و وظایف یکدیگر و داشتن نگرش درست به داشتن ارتباط و تعامل موثر بین حرفه ای نیز آگاهی پیدا نکنند. برای رفع این مشکل در دانشگاه ها و موسسات آموزشی برنامه های متنوعی طراحی و پیاه سازی می شود. یکی از این برنامه ها آموزش بین حرفه ای یا IPE  می باشد که از آن به عنوان راهی برای بهبود همکاری بین حرفه ای و تعاملات موثر نام برد.
    یکی از مشکلات موجود در برنامه های درسی رشته های علوم پزشکی در دانشگاه، عدم وجود فرصت های آموزشی مشترک با هدف تقویت کارتیمی و همکاری بین دانشجویان حرفه های مختلف است. این مشکل آموزشی باعث می شود که اکثر فارغ التحصیلان نه تنها توانمندی های ضروری در زمینه همکاری بین حرفه ای و کارتیمی در تیم درمان را تمرین نکنند و بالتبع کسب نکنند، بلکه نسبت به نقش ها و وظایف یکدیگر و داشتن نگرش درست به داشتن ارتباط و تعامل موثر بین حرفه ای نیز آگاهی پیدا نکنند. برای رفع این مشکل در دانشگاه ها و موسسات آموزشی برنامه های متنوعی طراحی و پیاه سازی می شود. یکی از این برنامه ها آموزش بین حرفه ای یا IPE  می باشد که از آن به عنوان راهی برای بهبود همکاری بین حرفه ای و تعاملات موثر نام برد.

    کلید واژگان: آموزش بین حرفه ای, همکاری بین حرفه ای, دانشجویان علوم پزشکی
  • سمیه رستملی، نازی دزواریی، مرجان کوهنورد، ازاده سیاری فرد، ملیحه کدیور *، مرجان مردانی، مهسا اسدآبادی
    مقدمه

    مراقبت تسکینی در حیطه کودکان، مراقبتی بیمارمحور و خانواده محور است که بر تسکین علایم، درد، رنج و استرس ناشی از بیماری های جدی و تهدید کننده حیات تمرکز دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ضرورت ارایه مراقبت تسکینی به کودکان در ایران انجام شد.                         

    روش

    در این مطالعه توصیفی 211 پزشک و پرستار به روش تصادفی در پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دموگرافیک و جهت سنجش ضرورت ارایه خدمات مراقبت تسکینی برای کودکان از پرسشنامه پژوهشگر ساخته  به صورت انلاین استفاده شد. پایایی آن در بخش کودک، خانواده و ملی به ترتیب  76/0، 81/0 و 74/0محاسبه گردید. شاخص روایی محتوا Content) (Validity Ratio: CVR) و نسبت روایی محتوا (Content Validity Index :CVI) محاسبه شده برای پرسشنامه  به ترتیب به میزان 1  و 82/0 به دست آمد که بیانگر روایی محتوای مناسب برای این پرسشنامه می باشد. مقایسه میانگین های سه حیطه با آزمون من ویتنی وکروسکال والیس انجام شد. همبستگی با آزمون همبستگی پیرسون انجام شد. با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری (SPSS 21)، انجام شد.

    یافته ها

    نمره کلی ضرورت ارایه مراقبت تسکینی برای کودکان43/130  به دست آمد. دامنه نمره کلی پرسشنامه 140 - 28 است. گویه "توجه به مفاهیم اخلاقی در برخورد با خانواده در سطح خانواده" دارای بیشترین میانگین نمره  بود(28/0±4/4). گویه های "تلاش برای داشتن مرگ آرام در مراحل پایان زندگی در حیطه کودک " و "بهره مندی از خدمات تسکینی برابر در سطح ملی" به ترتیب با میانگین نمرات 52/0±2/4  و 4/0±1/4 در مراتب دوم و سوم از این ضرورت بودند . میان امتیاز های پرسشنامه نیازسنجی مراقبت تسکینی در حیطه های مختلف باهم رابطه مستقیم و معنی دار وجود داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر، ضرورت ارایه مراقبت های تسکینی برای کودکان در ایران را مشخص می نماید. به علاوه، این ضرورت با مواردی مانند توجه به مفاهیم اخلاقی مستتر در این مراقبت و نیز ارایه این گونه از مراقبت ها با یک رویکرد عدالت محور، مورد تاکید قرار می گیرد.

    کلید واژگان: پرستار, کودکان, پزشک, مراقبت تسکینی, دیدگاه
    S Rostamli, N Dezvaree, M Kohnavard, A Sayarifard, M Kadivar, M Mardani –Hamooleh, M Asadabadi
    Introduction

    Pediatric palliative care defined as any intervention that focuses on relieving suffering, slowing the progression of disease, and improving quality of life at any stage of disease is rather a new concept in Iran's health care system. This study aims at needs assessment of delivering pediatric palliative care from the viewpoint of pediatric nurses and physicians. 

    Methods

    211 pediatricians and pediatric nurses participated in this descriptive study. A self-administered pre-tested standardized questionnaire was used as the study material. Needs assessment of delivering pediatric palliative care was investigated through 28 Likert questions mainly on three domains including National, Family and Child (scores ranging from 28 to 140). To confirm the items on the questionnaire, confirmatory factor analysis was used. Mean scores of each domain was compared using Mann-Whitney test and Kruskal-Wallis. Correlations were studied through Pearson Correlation Test. Data was analyzed by SPSS version 21.

    Results

    Overall score of necessity for delivering pediatric palliative care was 130.43. The item "Considering ethical issues while contacting the family" had the highest score (4.4±0.28) in the Family domain." In two other domains, National and Child, the items " Trying to have a peaceful death in the late stages of life " and " To benefit equally from palliative care" had the highest scores respectively (4.2±0.52 and 4.1±0.4).

    Conclusion

    The results of this study revealed the necessity of delivering pediatric palliative care in Iran. Additionally, considering ethical issues in palliative medicine and providing justice-oriented care were indicated as important subjects in this area. In the end, a pediatric palliative care model was designed based on the total score and the items of the questionnaire.

    Keywords: : nurse, palliative care, pediatric, physician, viewpoint
  • کسری حاتم پور، آزاده سیاری فرد، محبوبه مافی نژاد، فاطمه شهبازی *

    این مطالعه به صورت شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بر روی 82 دانشجوی سال سوم پرستاری دانشگاه های زاهدان و زابل انجام شد. یک دوره آموزشی همدلی با محتوای حاوی کلیپ های فیلم های سینمایی و استفاده از سناریو طراحی شد. دانشجویان دو دانشگاه با استفاده از وب سایت مشخص به دو گروه تقسیم شدند و به صورت مجازی از طریق گروه های تلگرامی و واتس آپی به شکل غیر همزمان و از طریق Adob connent به شکل همزمان در جلسه وبیناری برای دانشجویان برگزار شد. در ابتدا و انتهای دوره پرسشنامه تعیین همدلی (پرسشنامه جفرسون) و نگرش به یادگیری مهارت های ارتباطی (پرسشنامه نگرش به یادگیری مهارت های ارتباطی) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون از دانشجویان اخذ شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه بررسی سطح همدلی جفرسون و پرسشنامه ی نگرش به مهارت های ارتباطی بود. به منظور توصیف وضعیت آزمودنی ها از آمار توصیفی استفاده و داده ها از طریق آزمون های تی مستقل با نرم افزار آماری تجزیه و تحلیل شدند. میانگین نمرات همدلی در هر دو گروه متفاوت بود. میانگین کلی نمرات گویه های مثبت پرسشنامه جفرسون قبل از برگزاری دوره 28/26 با انحراف معیار 5/63 بود اما بعد از برگزاری دوره این مقدار به 33/95 با انحراف معیار 5/56 رسید که موید ارتقاء نگرش مثبت به همدلی بعد از دوره است. میانگین کلی نمرات گویه های پرسشنامه نگرش به مهرات ارتباطی قبل از برگزاری دوره 61/52 با انحراف معیار 11/66 بود.اما بعد از برگزاری دوره این مقدار به 98/53 با انحراف معیار 12/18 رسید.

    کلید واژگان: سینما, سناریو, دانشجویان پرستاری, همدلی, مهارت های ارتباطی
  • محمد طاهر احمدی*، علی اکبری ساری، آزاده سیاری فرد، محبوبه مافی نژاد

    مهاجرت نخبگان از مشکلاتی است که بسیاری از کشورهای جهان اعم از توسعه یافته و در حال توسعه را درگیر کرده است. لذا این مطالعه با هدف تدوین و روانسنجی پرسشنامه بررسی عوامل تاثیرگذار آموزشی دخیل بر تمایل دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران به مهاجرت طراحی و اجرا شد. ابتدا پرسشنامه ی این مطالعه با کمک بررسی متون و نظرات کارشناسان طراحی و روانسنجی شد. سپس به منظور بررسی روانسنجی پرسشنامه محقق ساخته، روایی صوری و محتوایی و پایای آن مورد ارزیابی قرار گرفت. این پرسشنامه در سه بخش طراحی شد که شامل معیار های دموگرافیک، میزان تمایل به مهاجرت و عوامل جاذب و دافع برای مهاجرت بود. به طور کلی بسیاری از گویه های آموزشی مرتبط با تمایل به مهاجرت در این مطالعه، نشان دهنده تمایل دانشجویان برای رشد و ارتقاء فردی در زمینه تحصیلی می باشد.

    کلید واژگان: مهاجرت, عوامل آموزشی, تمایل, دانشجویان
  • فاطمه شهبازی، حامد سارانی، آزاده سیاری فرد، داریوش رستمی، لیلا رضایی شیر مرد، محبوبه خباز مافی نژاد*

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی بر روی 91 دانشجوی اتاق عمل دانشگاه های علوم پزشکی زاهدان و زابل در سال 99 - 1398 به روش نمونه گیری در دستس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه شناخت شغلی الدهام و هاکمن و پرسشنامه ی محقق ساخته انگیزش حرفه ای بود. به منظور توصیف وضعیت آزمودنی ها از آمار توصیفی استفاده و داده ها از طریق آزمون های تی مستقل با نرم افزار آماری تجزیه و تحلیل شدند. میانگین  نمرات شناخت شغلی در هر دو گروه متفاوت بود. در برخی حیطه ها مانند حیطه تنوع مهارت ها و آزادی و اختیار عمل تفاوت معنادار وجود نداشت. تفاوت میانگین دیدگاه های دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی در خصوص علاقمندی به رشته انتخابی اتاق عمل به ترتیب برابر با 28/ 5 و 02/ 4 بود و این تفاوت از نظر آماری معنادار شد. همچنین تفاوت میانگین دیدگاه دانشجویان جدیدالورود و سال بالایی در خصوص لذت بردن از فعالیت در رشته اتاق عمل به ترتیب برابر با 58 / 5 و 90 / 3 بود که از نظر آماری معنادار شد. یافته ها نشان داد دانشجویان جدیدالورود به دلیل متفاوت بودن دیدگاه شان نسبت به شناخت شغلی، انگیزش حرفه ای بالاتری نسبت به رشته اتاق عمل در بدو ورود به رشته دارند.

  • فرید ابوالحسنی، آزاده سیاری فرد، لاله قدیریان، مژگان فرشادی، فاطمه رجبی*
    مقدمه

    ناکارآمدی ارتباطات بین دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستان های آموزشی وابسته آن، می تواند در مدیریت بیمارستان و کارکردهای مختلف آن مانند ارایه خدمات، آموزش و پژوهش مشکلاتی ایجاد کند. این مطالعه به منظور درک دقیق این ارتباطات و نیز چالش های موجود از دیدگاه ذی نفعان مختلف در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی مستقر در شهر تهران، انجام شد.

    روش پژوهش

    در این مطالعه کیفی، برای جمع آوری داده ها، 33 مصاحبه حضوری نیمه ساختارمند و یک بحث گروهی متمرکز انجام شد. شرکت کنندگان از طریق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، از بیمارستان های آموزشی و واحدهای ستادی انتخاب شدند. برای تحلیل داده های مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای قراردادی و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA استفاده شد. کدزنی و طبقه بندی کدها توسط دو پژوهشگر به صورت مستقل انجام شد.

    یافته ها

     از چالش های موجود در ارتباطات بیمارستان ها و واحدهای مختلف ستادی دانشگاه، 1275کد به دست آمد که پس از دسته بندی های مفهومی، به 14 ساب تم و 4 تم اصلی «تصمیم گیری و سیاست گذاری»، «تامین منابع»، «نظارت و ارزیابی» و «جریان اطلاعات» طبقه بندی شدند که همه این تم ها زیرمجموعه یک تم محوری به نام «یکپارچگی» قرار گرفتند.

    نتیجه گیری

    تحلیل وضعیت موجود و چالش های ناشی از آن، لزوم بازنگری ارتباطات بین بیمارستان های آموزشی با واحدهای ستادی دانشگاه را نشان داد. این بازنگری باید به سمت کاهش تمرکزگرایی و افزایش قدرت تصمیم گیری در بیمارستان ها در ابعاد مختلف باشد. بدیهی است با توجه به مسئولیت اجتماعی و لزوم پاسخگویی دانشگاه و بیمارستان ها به انتظارات آموزشی و نیازهای درمانی جامعه، باید نقش حاکمیتی و نظارتی ستاد دانشگاه به خوبی مشخص و به درستی اجرا گردد.

    کلید واژگان: ارتباطات سازمانی, چالش, ستاد, صف, بیمارستان, دانشگاه علوم پزشکی
    Farid Abolhassani, Azadeh Sayarifard, Laleh Ghadirian, Mojgan Farshadi, Fatemeh Rajabi *
    Introduction

    The relationship between medical universities and teaching hospitals is a challenging issue. Lack of appropriate relations can create challenges in hospital management and its various functions, such as providing services, education and research. Therefore, this study was conducted to understand the current challenges of the relationship a university of medical sciences using different stakeholders' perspectives.

    Methods

    For data collection, 33 semi structured in-depth interviews and one focused group discussion were conducted. The participants were selected through targeted and snowball sampling, from educational hospitals and university departments. Qualitative content analysis method using qualitative analysis software, MAXQDA, was used for analyzing data. Coding and classification of codes were done by two researchers independently.

    Results

    After conceptual categorization, the obtained categories were turned into 14 sub-themes and 4 main themes of “decision and policy making”, “resource provision”,” supervision and evaluation” and “information flow”. All these themes are subsets of the main “unity” theme.

    Conclusion

    analysis of the condition and related challenges emphasized the need for a revision of the relationships between educational hospitals and university departments. According to scientific evidence, this reform should focus on decentralization in order to increase hospitals decision-making power in different aspects. Obviously, due to social responsibility of university and hospitals and the necessity of their accountability to educational expectations and therapeutic needs of the community, the university governance and supervision role should be well defined and implemented correctly.

    Keywords: Organizational relationship, Challenges, Line, Staff, Hospital, University Medical Center
  • احسان آقایی مقدم، محمدرضا میرزاآقاییان، آزاده سیاری فرد، مرجان کوهنورد، آذین قمری*
    زمینه و هدف

    اختلالات رشد در کودکان مبتلا به بیماری قلبی شایع است. کودکان سندرمیک (سندرم داون) نیز از شیوع بالای اختلالات رشد رنج می برند. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت رشد کودکان مبتلا به سندرم داون و بیماری مادرزادی قلب کاندید عمل جراحی ترمیمی بود.

    روش بررسی

    این مطالعه به صورت گذشته نگر از فروردین 1390 تا فروردین 1396 با بررسی پرونده ی همه بیمارانی که در مرکز طبی کودکان، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تحت عمل جراحی قلبی قرار گرفتند، انجام شد. سن، وزن، قد، شاخص وزن برای سن، شاخص وزن برای قد، شاخص قد برای سن، مورتالیتی و میزان بستری در بخش مراقبت های ویژه در این بیماران ثبت شد.

    یافته ها

     35 (51/5%) بیمار زن و 33 (48/5%) بیمار مرد بودند. میانگین سن، وزن و قد این کودکان به ترتیب برابر با 24/9±26/9 ماه، kg 9/1±4/95 و cm 17/95±79/55 بوده است. میانگین شاخص وزن برای قد، شاخص وزن برای سن و شاخص قد برای سن در این کودکان به ترتیب برابر با 1/65±2/18-، 2/25±1/95- و 3/11±1/22- بود. براساس مقادیر شاخص های وزن برای سن، وزن برای قد و قد برای سن به ترتیب 85/3%، 77/9% و 75% از بیماران درجاتی از سو تغذیه (خفیف تا شدید، شاخص کمتر از 1-) را داشتند. شایع ترین اختلال قلبی مشاهده شده در این بیماران، نقص دیواره ی بین بطنی (نقص دیواره ی بین بطنی) همراه با هایپرتانسیون شریان پولمونری بوده است.

    نتیجه گیری

     اختلال تغذیه ای در کودکان با سندرم داون و بیماری مادرزادی قلبی، شیوع بالایی داشت.

    کلید واژگان: بیماری مادرزادی قلبی, سندرم داون, اختلال رشد, سوتغذیه, جراحی
    Ehsan Aghaei Moghadam, Mohammad Reza Mirzaaghayan, Azadeh Sayarifard, Marjan Kouhnavard, Azin Ghamari*
    Background

    Growth disturbance is a common phenomenon in children with congenital heart diseases (CHD). Malnutrition and nutritional disturbances have a higher prevalence among children with down syndrome, especially children with Down syndrome; on the other hand, the prevalence of CHD is higher among syndromic children, which needs surgical repair as the definitive treatment. The nutritional status plays an important role in determining the postoperative complications and recovery. The purpose of this study was to investigate the growth status of children with Down syndrome and congenital heart disease before cardiac surgery.

    Methods

    This study was conducted as a retrospective study by evaluating the records of all syndromic patients undergoing cardiac surgery at Children’s Medical Center of Excellence, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran, from March 2011 to March 2017. Age, weight, height, weight-for-age z-score (WAZ), weight-for-height z-score (WHZ), height-for-age z-score (HAZ), mortality and hospitalization rate in an intensive care unit (ICU) were recorded in these patients. The z-scores more than -1 were considered as normal, between -1 and -2 as mild malnutrition, between -2 and -3 as moderate malnutrition and below -3 as severe malnutrition.

    Results

    35 (51.5%) patients were female and 33 (48.5%) were male. The mean age, weight, and height of these children were 26.9±24.9 months, 9.1±4.95 kg, and 79.55±17.95 cm, respectively. The mean of WHZ, WAZ, and HAZ in these children was -2.18+1.65, -1.95+2.25 and -1.22+3.11, respectively. Based on the values of WAZ, WHZ, and HAZ, 85.3%, 77.9% and 75% of patients have malnutrition (mild to severe forms, z-score less than -1). The most common cardiac defect was ventricular septal defect (VSD) accompanied by pulmonary arterial hypertension.

    Conclusion

    Considering the high prevalence of impaired nutritional status in these children and considering the effect of preoperative malnutrition on surgical outcomes, including mortality, assessing the nutritional status is much important. The adequate nutritional support in these patients leads to a reduction of the mortality, postoperative complications and morbidities.

    Keywords: congenital heart disease, Down syndrome, growth impairment, malnutrition, surgery
  • فرید ابوالحسنی، آزاده سیاری فرد*، لاله قدیریان، مریم نظری، مژگان فرشادی
    مقدمه
    تصمیم گیری درباره ویژگی های نظام پاداش، از چالش های اصلی سازمان های امروزی است، در این راستا مطالعه حاضر باهدف طراحی و ارائه یک مدل برای نظام پاداش دهی به کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. مواد و روش کار: این پژوهش طی دو مرحله از اردیبهشت ماه 1393 تا دی ماه 1395 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. در این مطالعه، پژوهشگران براساس مصاحبه نیمه ساختاریافته با ذی نفعان و صاحب نظران، محورهای اصلی نظام پاداش دهی را شناسایی کردند؛ سپس لیست معیارهای پاداش دهی نهایی تعیین شده و وزن هر معیار با استفاده از «تحلیل مقایسه زوجی» محاسبه شد. به منظور شناسایی الزامات اجرایی مدل، در یکی از بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران مطالعه مقدماتی انجام شد.
    یافته ها
    ابعاد اصلی مدل پیشنهادی این مطالعه شامل امتیازدهی، تعیین نوع پاداش، استقرار الزامات اجرایی (شامل: تعیین ساختار و فرایند) ، اطلاع رسانی و ارزشیابی بود که پس از مطالعه مقدماتی الگو، معیارها و روش امتیازدهی آن اصلاح شد.
    بحث و نتیجه گیری
    اگرچه در تنظیم مدل پیشنهادی، جامعیت و نظام مند بودن در نظر گرفته شد؛ اما تضمین موفقیت آن در تعمیم به سایر بیمارستان های کشور، مستلزم تعریف الزامات استقرار آن (شامل فرآیند و ساختار) متناسب با ظرفیت های موجود در سازمان مجری و جلب حمایت روسا و مدیران ارشد سازمان است.
    کلید واژگان: مدل, پاداش, بیمارستان ها, مدیریت کارکنان
    Farid Abolhasani, Azadeh Sayarifard, Laleh Ghadirian, Maryam Nazari, Mojgan Farshadi
    Objective (s): Decision making about characteristics of reward system is one of the main challenges in organizations. The current study was carried out in order to design and provide a reward system for staff working in hospital affiliated to Tehran University of Medical Sciences (TUMS) hospitals.
    Methods This study was performed in two steps from May 2014 to January 2016 in Tehran. First, the research team identified the main axes of reward system using semi-structured interviews with experts and stakeholders. Then the list of final criteria for rewarding was prepared in addition to weight for each criterion using ‘pairwise comparison analysis’. Secondly, in order to identify the executive requirements, the model was implemented in one hospital as a pilot.
    Results
    The main aspects of reward system were scoring method; type of reward; awareness program; evaluation; executive requirements (including structure and process). After pilot study criteria and scoring method were improved.
    Conclusion
    Although the findings were promising, it seems for model success defining executive requirements (including process and structure) proportionate to available capacities and advocacy from head and senior managers is essential.

    Keywords: Reward, Hospitals, Personnel Management
  • لیلا مونسان، آزاده سیاری فرد، محسن پرویز، مهدی کاموس، فرساد نوری زاده، لاله قدیریان

    پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان کنارک در سال تحصیلی 98-97 انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر بصورت توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کنارک به تعداد ‎400 نفر است و حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران ‎196 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه استاندارد سلامت سازمانی (هوی و فیلدمن، 1996) و توانمند سازی (حسنلو و ولایی ملکی ،1396) است که پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 790/0و764/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش آمار توصیفی با استفاده از جداول فراوانی و نمودارهای ستونی، توصیفی از ویژگی های جمعیت شناختی معلمان دوره ابتدایی شهرستان کنارک ارایه شد و در بخش آمار استنباطی نیز برای بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون، و آزمون های رگرسیون خطی چند گانه و نیز از نمودار پراکنش برای نشان دادن روابط خطی بین متغیرها، استفاده شد. براساس نتایج این تحقیق رابطه معناداری بین سلامت سازمانی با توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان کنارک وجود داشت. همچنین ملاحظه گردید که بین ابعاد سلامت سازمانی با توانمند سازی ارتباط مثبت و منفی معنی دار یا غیر معنی دار وجود داشت و بین ابعاد سلامت سازمانی(یگانگی نهادی و ملاحظه گری) با توانمند سازی رابطه مستقیم و معنادار و بین (ساخت دهی) با توانمند سازی رابطه معکوس و معنادار وجود داشت؛ اما بین ابعاد سلامت سازمانی(نفوذ مدیر، پشتیبانی منابع، روحیه و تاکید علمی) با توانمند سازی رابطه معناداری بدست نیامد.

    کلید واژگان: سلامت سازمانی, توانمند سازی, معلمان, دوره ابتدایی, شهر کنارک

    The present study was conducted to investigate the relationship between organizational health and empowerment of primary school teachers in Kanarak city in the 2-7 academic year. The method of the present study was descriptive and correlational. The statistical population of this study includes all primary school teachers in the city of Konarak in the number of 400 people and its sample size was determined using the Cochran's formula of 196 people. Data collection tools in this study are two standard questionnaires of organizational health (Hui and Feldman, 1996) and empowerment (Hasanlu and Velayi Maleki, 1396) whose reliability was calculated by Cronbach's alpha method of 0.790 and 0.764, respectively. To analyze the research data in the descriptive statistics section using frequency tables and bar graphs, a description of the demographic characteristics of primary school teachers in Konarak city was presented and in the inferential statistics section to examine the research hypotheses of Pearson torque correlation coefficient. Multiple linear regression tests as well as distribution diagrams were used to show linear relationships between variables. According to the results of this study, there was a significant relationship between organizational health and empowerment of primary school teachers in Kanarak city. It was also observed that there was a significant or non-significant positive and negative relationship between the dimensions of organizational health and empowerment, and a direct and significant relationship between the dimensions of organizational health (institutional unity and consideration) and empowerment (empowerment) with the empowered. There was an inverse and significant relationship; But there was no significant relationship between the dimensions of organizational health (manager influence, resource support, morale and scientific emphasis) with empowerment.

  • نرگس رستمی گوران، آزاده سیاری فرد، مریم نظری، مریم رهبری، حمیده جوادی نسب، بتول احمدی
    مقدمه
    سلامت زنان از اولویت های جامعه و اهداف توسعه هزاره است که شناسایی ابعاد آن با بررسی مطالعات مربوطه امکان پذیر است. در این راستا، پژوهش حاضر باهدف شناسایی ابعاد مغفول نوع پژوهش های سلامت زنان طی سه دهه پس از انقلاب اسلامی انجام شد.
    مواد و روش کار
    این مطالعه از نوع مروری به روش تحلیل محتوا بود که در سه مرحله مقدماتی، جستجو و تحلیل انجام شد. در این پژوهش ، تمام مقالات چاپ شده در مجلات علمی داخلی و خارجی از ابتدای سال 1360 تا پایان سال 1392 که درباره وضعیت، تعیین کننده ها و پیامدهای سلامت زنان ایرانی بود؛ بدون محدودیت سنی از پایگاه های منتخب، استخراج و پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و حذف مطالعات تکراری، اطلاعاتشان شامل سال انتشار، تعداد نویسندگان، اصلی ترین بیماری ها و نازایی، تعیین کننده های اجتماعی سلامت (SDH: social determinants of health)، دوره زندگی و روش اجرا به وسیله نرم افزار SPSS18تحلیل شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، 1880 مقاله فارسی و 4090 مقاله انگلیسی بررسی شدند (جمعا 5970 مقاله). فراوانی پژوهش های مروری 15/4درصد، مداخله ای 12/22درصد، مقایسه ای22/34 درصد و توصیفی51/37درصد بود. بیشترین فراوانی پژوهش های انجام شده از نظر دوره زندگی مربوط به دوران باروری 76/00درصد، از نظر طبقه بار بیماری مربوط به بارداری و عوارض آن 30/12درصد و از نظر SDH مربوط به آموزش، آگاهی و تحصیلات 36/6درصد بود.
    بحث و نتیجه گیری
    روند انتشار مقالات در سه دهه اخیر، رو به رشد اما فاقد انسجام و الگوی ثابت بود؛ بنابراین مدیریت منابع پژوهشی براساس اهداف اصلی نظام سلامت درباره پژوهش های مربوط به سلامت زنان ضروری است.
    کلید واژگان: زنان, پژوهش, سلامت, جمهوری اسلامی ایران, انقلاب اسلامی
    Narges Rostami Gooran, Azadeh Sayarifard, Maryam Nazari, Rahbari Maryam, Hamideh Javadinasab, Batoul Ahmadi
    Objective
    The present study aimed to identify the neglected aspects of women's health during the three decades after the Islamic Revolution of Iran.
    Methods
    This was a descriptive review of the literature. All Persian and English articles published in journals from 20 March 1981.to 20 March 2013. The data were collected on health status, determinants and health outcomes of Iranian women, regardless of age limit. Studies were reviewed for eligibility based on inclusion and exclusion criteria and duplicate studies were excluded. Then the information including year of publication, number of authors, 17 major diseases in women and infertility, SDH (social determinants of health), life stage and methods were recoded and were analyzed.
    Results
    In all 1880 Persian articles and 4090 English articles were reviewed (a total of 5970 articles). The frequency of research type was 4.15% for reviews, 22.12% for interventional, 22.34% for comparative and 51.37% for descriptive studies. Most researches based on life cycle was about the reproductive age 76%, based on burden of disease was about pregnancy and its complications 30.12% and based on SDH factors was about education and awareness 6.36%.
    Conclusion
    The findings suggest that although scientific publications on women’s health in Iran increased dramatically, no consistent trend observed nor the designs and topics showed integrative coherences.
    Keywords: women, research, health, Islamic Republic of Iran, Islamic Revolution
  • آزاده سیاری فرد، فرید ابوالحسنی *، لاله قدیریان، مریم نظری، فاطمه رجبی، لیلا حق جو، لیلا مونسان
    مقدمه و هدف
    نظام پاداش دهی، ابزار سرمایه گذاری سازمان به منظور بهبود کیفیت خدمات است. مطالعه حاضر باهدف شناسایی چالش های نظام پاداش دهی و راهکارهای بهبود آن براساس دیدگاه گروه های ذینفع در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه کیفی حاضر از نوع تحلیل محتوای جهت دار بود که در دانشگاه علوم پزشکی تهران و در نیمه دوم سال 1393 و نیمه اول سال 1394 انجام گرفت. نمونه گیری هدفمند بود و با طیف متنوعی از صاحب نظران و افراد مجرب شامل مدیران، اعضا هیئت علمی و کارکنان بیمارستان ها به صورت نیمه ساختاریافته عمیق و چهره به چهره مصاحبه شد. پس از پیاده سازی کلمه به کلمه متن مصاحبه ها و استخراج کدها (عبارات معنادار)، مجددا این عبارات به منظور دستیابی به زیرطبقات مرور گردید. براساس زیرطبقات، اطلاعات به طبقات مرتبط دسته بندی گردید. برای اطمینان از روایی، پایایی و مقبولیت داده ها نیز از روش بازنگری مشارکت کنندگان و نظرات تکمیلی همکاران و اعضاء هیئت علمی استفاده شد.
    یافته ها
    درمجموع با 29 نفر مصاحبه گردید و نظرات، در 6 طبقه اصلی، 19 زیرطبقه و 1100 کد دسته بندی گردید. طبقات اصلی عبارت از سازوکارهای موجود در بیمارستان به منظور افزایش انگیزه کارکنان، چالش های سازوکارهای پاداش دهی، فرصت های منتج از تجارب پاداش دهی، اقدامات نظام مند برای پاداش دهی، انواع پاداش مناسب برای کارکنان، بسترسازی برای اجرای بهتر نظام پاداش دهی بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به جنبه های متعدد نظام پاداش د هی و نقش پاداش موثر در افزایش انگیزه کارکنان و پاداش ناکارآمد در کاهش آن، استقرار یک نظام پاداش دهی موثر در بیمارستان ها، از طریق طراحی الگویی مناسب براساس عوامل کلیدی شناسایی شده در این مطالعه پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: نظام پاداش دهی, بهبود عملکرد, کارکنان, بیمارستان
    Dr Azadeh Sayarifard, Dr Farid Abolhasani *, Dr Laleh Ghadirian, Maryam Nazari, Dr Fatemeh Rajabi, Dr Leila Haghjou, Leila Mounesan
    Background
    Reward system program is an investment tools in order to improve quality of services. Accordingly, this study was conducted aimed to identify the challenges of the reward system and the solutions for improving that based on the views of stakeholders in Tehran University of Medical Sciences hospitals.
    Materials And Methods
    This directional content analysis qualitative study was performed in Tehran University of Medical Sciences during 2014and 2015 using content analysis method. Targeted sampling was done and in-depth semi structured and face to face interviews were performed with a wide variety of experts and professionals including managers, faculties and hospital staffs. After word by word transcripting and extracting codes (meaningful phrases), these codes was reviewed again in order to achieve subcategories. Based on subcategories, information was classified to assossiated categories. For validity and reliability checking, stakeholders and faculties member check and peer debriefing were used.
    Results
    Eventually, a total of 29 interviews were held. The comments were classified within 6 main categories, 19 subcategories and 1100 codes. The main categories included existing arrangements in hospitals in order to improve staff motivation; reward system challenges; derived opportunities from rewarding experiences; rewarding systematic actions; types of appropriate rewards and making infrastructure for better rewarding system implementation.
    Conclusion
    Regarding multiple aspects of a reward system which could have an effective role in increasing staff motivation or a contradictory effect when it is inefficient, implementation of an effective reward system in hospitals by designing an appropriate model based on identified key factors in this study, is recommended.
    Keywords: Reward system, Improvent of performance, Staff, Hospital
  • فرزانه اثنی عشری، آذر پیردهقان، فاطمه رجبی، آزاده سیاری فرد، لاله قدیریان، نرگس رستمی، معصومه پیردهقان
    مقدمه و هدف
    سواد سلامتی میزان ظرفیت هر فرد برای کسب، تفسیر و درک اطلاعات اولیه و خدمات سلامتی است که برای تصمیم گیری مناسب لازم میباشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان سواد سلامت کارمندان دانشگاه بوعلی سینا همدان در رابطه با عوامل خطر بیماری های مزمن، جهت مداخلات بعدی توسط سیاست گذاران نظام سلامت است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، سواد سلامت 206 نفر از کارمندان با استفاده از ابزار محقق ساخته اندازه گیری گردید. سواد سلامت در مورد عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی، سرطان و دیابت در 7 حیطه نگرش به سلامت، درک اطلاعات، حمایت اجتماعی، شرایط اقتصادی اجتماعی، دسترسی به سرویس سلامت، ارتباط با متخصص سلامت و به کار بستن اطلاعات سلامتی اندازه گیری شد.
    نتایج
    میانه سطح کلی سواد سلامت در شناخت عوامل خطر هرسه بیماری، 7/3 و میانه سطح سواد سلامت در شناخت عوامل خطر بیماری های قلبی، دیابت و سرطان به ترتیب 53/3، 44/3، 58/3 گزارش شد. بجز درحوزه سرطان، سطح سواد در شناخت عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی و دیابت در زنان به طور معنی داری بیش از مردان بود (02/0=P). با افزایش سطح تحصیلات نیز فراوانی سواد سلامت کافی بطور معنی داری افزایش نشان می داد (008/0=P).
    نتیجه نهایی: در مجموع 2/75% از افراد در مورد شناخت عوامل خطر هر 3 بیماری سواد سلامت ناکافی داشتند. کمترین سطح سواد مربوطه به بکار بستن اطلاعات سلامت بود. با توجه به اهمیت موضوع سواد سلامت و ارتباط آن با پیامدهای مرتبط با سلامت، به نظر می رسد در برنامه ریزی های آینده توسط سیاست گذاران سلامت توجه بیشتری به ارتقای سواد سلامت به خصوص در حوزه بکار بستن اطلاعات سلامت مورد نیاز می باشد.
    کلید واژگان: بیماری مزمن, سواد سلامت, عوامل خطر, کارمندان
    F. Esna Ashari, A. Pirdehghan, F. Rajabi, A. Sayarifard, L. Ghadirian, N. Rostami, M. Pirdehghan
    Introduction &
    Objective
    Health literacy is the degree to which individuals obtain، interpret and understand basic health information and services to make appropriate health decisions. The aim of this study was to describe health literacy of Bu Ali Sina university staff to help health care policy makers for proper interventions.
    Materials and Methods
    In this descriptive-analytical study، health literacy of 206 employees was measured using a researcher-made questionnaire. Health literacy about risk factors of cardio-vascular diseases، cancers and diabetes was measured in 7 areas including: “attitude to health”، “understanding the information”، “social support”، “socio-economic conditions”، “ac-cess to health services «،» communication with health professionals«and “application of health information”.
    Results
    Median of overall health literacy level in identification of risk factors for all three dis-eases was 3. 7، and median of health literacy level in “identification of risk factors” for heart diseases، diabetes and cancers were reported 3. 53، 3. 44، and 3. 58، respectively. Except for cancer، health literacy levels about identification of cardiovascular disease and diabetes risk factors were significantly higher in women (P= 0. 02). Educational level increase showed a significant rise in health literacy score (P= 0. 008).
    Conclusion
    As a whole، 75. 2% of cases had inadequate health literacy about risk factors of all three diseases. The lowest level of health literacy was related to the” application of health in-formation”. So، regarding the importance of health literacy and its link to health outcomes، it seems that policy makers need to pay more attention to health literacy improvement، particu-larly in the “application of health information”.
    Keywords: Chronic Disease, Health Literacy, Risk Factors, Staff
  • Farnad Imani, Poupak Rahimzadeh*, Seyed Hamid Reza Faiz, Azadeh Sayarifard, Mahmoud Reza Alebouyeh, Saeed Reza Entezary, Sara Sayarifard
    Aims and
    Background
    Pain after surgery is a major problem for patients with fractures of the femur or hip. We studied the effect of Bupivacaine at a concentration of 0.2% and 0.3% in fascia iliac block on postoperative pain.
    Materials And Methods
    The study was a Randomized double-blinded clinical trial. A total of 48 patients who had femur or hip fracture underwent fasia iliac block. Patients were randomly assigned to two groups receiving Bupivacaine at a concentration of 0.2% and 0.3%, respectively. Then the two groups were compared in terms of pain and satisfaction with pain control and intensity of motor block.
    Findings
    Postoperative pain score in 0.3% group was significantly lower than 0.2%(p< 0.001) while the patient satisfaction of pain control and intensity of motor block were significantly higher in Group 0.2% (p=0.04). Onset of analgesia had no significant difference between the two groups.
    Conclusion
    Bupivacaine with concentration of 0.3% in fascia iliac block could further decrease the pain score after hip or femoral fracture surgery; however patient satisfaction with pain control and intensity of motor block were higher with 0.2. % concentration of Bupivacaine.
    Keywords: Bupivacaine, fascia iliac block, postoperative pain
  • شهنام عرشی، آزاده سیاری فرد، مجید ملک پور، مریم مختاری همامی، علیرضا ابدی، محمدرضا سهرابی، لطیف گچکار
    زمینه و هدف
    به علت فقدان سیستم مناسب جمع آوری و دفع بهداشتی فاضلاب و مشکلات مدیریتی رو به گسترش به علت رشد سریع جمعیت، پروژه آب و فاضلاب رشت توسط شرکت آب و فاضلاب شهری استان گیلان با مشارکت دولت و بانک جهانی در اولویت قرار گرفت. هدف این مطالعه گزارش یافته های فاز اول مطالعه تعیین تاثیر استفاده از شبکه فاضلاب شهری بر بروز اسهال حاددر کودکان زیر پنج سال شهر رشت در استان گیلان می باشد.
    روش و
    مواد
    نوع مطالعه کارآزمایی میدانی(Field trial) از نوع قبل و بعد با گروه شاهد همزمان می باشد که در دو مرحله قبل(فاز(I و مرحله بعد (فاز (IIانجام می شود. نمونه گیری فاز I در ماه های میانی چهار فصل، یعنی آبان و بهمن 1388 و اردیبهشت و مرداد 1389 انجام شد. بروز اسهال حاد در شهر رشت و در دو گروه مداخله (محدوده داخل طرح فاضلاب) و گروه شاهد (محدوده خارج طرح فاضلاب) با مشارکت مادران 1560کودک زیر پنج سال اندازه گیری شد. داده ها توسط پزشکان، دانشجویان پزشکی بومی با مراجعه به درب منازل و مصاحبه با مادران جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون های Chi-Square جهت مقایسه متغیر های کیفی بین دو گروه و از آزمون های t و آنالیز واریانس جهت مقایسه متغیر های کمی بین دو گروه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین بروز اسهال حاد سالانه در کودکان زیر پنج سال شهر رشت 4/10% (گروه مداخله=4/9% و گروه شاهد=4/11%) و بر حسب فصل به ترتیب در ماه های اردیبهشت برابر 5/10% (گروه مداخله=3/9% و گروه شاهد=7/11%)، در مرداد 5/12% (گروه مداخله=5/11% و گروه شاهد=4/13%)، در آبان3/9% (گروه مداخله=1/8% و گروه شاهد=5/10%) و در بهمن 1/9% (گروه مداخله=5/8% و گروه شاهد=8/9%) بدست آمد.
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که بروز اسهال حاد در کودکان زیر پنج سال ساکن در شهر رشت در حد متوسط می باشد. همچنین بروز اسهال حاد از یک الگوی فصلی تبعیت می کند، بطوریکه بالاترین بروز اسهال حاد در فصل تابستان و کمترین آن در فصل زمستان رخ داده است. انتظار می رود که اجرای برنامه جمع آوری فاضلاب بتواند میزان بروز اسهال حاد را کاهش دهد.
    کلید واژگان: اسهال حاد, کودکان, میزان بروز, اپیدمیولوژی, فاضلاب
    Shahnam Arshi, Azadeh Sayarifard, Majid Malekpour, Maryam Mokhtari-Homami, Alireza Abadi, Mohammad-Reza Sohrabi, Latif Gachkar
    Background And Objective
    The lack of a proper sewage collection & disposal system، the water and sewerage project، in the city of Rasht، became a priority by Guilan province Urban Water and Sewerage Company with the government partnership and World Bank financial support. The objective of this research was to complete the first phase of a two-phase study، to determine the impact of using an urban sewerage system on acute diarrhea in children under five years old، in Rasht city in the Guilan province.
    Materials And Methods
    The study is a concurrent control before and after field trial which is carried out in two phases: before (phase I) and after (phase II). Sampling for phase I was performed in the middle month of each season، November and February 2009 and May and August 2010. The incidence of acute Diarrhea was measured with the participation of 1560 mothers of children under 5 years old. This was done in two groups: the intervention group (inside the sewerage system project perimeters) and the control group (outside the project perimeters). Data was collected by local female general practitioners and medical students by door-to-door interviews with mothers. Data was analyzed using the SPSS 11. 5 software package. The Pearson Chi-Square was used to compare qualitative variables between groups، whilst the t-test and One-Way ANOVA was used to compare quantitative variables.
    Results
    The average annual incidence of acute diarrhea in children under five years old was 10. 4% (9. 4% in the intervention group and 11. 4% in the control group). The seasonal pattern of acute diarrhea incidence was 10. 5% (9. 3% in the intervention group and 11. 7% in the control group) in May، 12. 5% (11. 5% in the intervention group and 13. 4% in the control group) in August، 9. 3% (8. 1% in the intervention group and 10. 5% in the control group) in November، and 9. 1% (8. 5% in the intervention group and 9. 8% in the control group) in February respectively.
    Conclusion
    The study showed the incidence of acute diarrhea in children under five years old in Rasht city is moderate and it follows a seasonal pattern. The highest rate was seen in summer and the lowest rate in winter. It is expected to decrease with the initiation of the sewerage system program.
    Keywords: Acute Diarrhea, Children, Incidence rate, Epidemiology, Sewerage, Rasht
  • محمودرضا آل بویه، فرناد ایمانی، هستی گل سخن، سعیدرضا انتظاری*، آزاده سیاری فرد
    زمینه و هدف
    از مشکلات عمده عمل جراحی تونسیلکتومی و آدنوتونسیلکتومی در اطفال، درد بعد از عمل است. تخفیف شدت درد قبل از عمل تونسیلکتومی می تواند از طریق استفاده موضعی بی حس کننده به ناحیه اطراف لوزه صورت گیرد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تجویز ترامادول به صورت پری تونسیلار بر روی کاهش درد پس از عمل جراحی تونسیلکتومی است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سو کور بر روی 72 بیمار کاندید تونسیلکتومی و یا آدنوتونسیلکتومی انجام گردید. بیماران به صورت تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. پس از القای بیهوشی به یک روش ثابت و بعد از تونسیلکتومی/آدنوتونسیلکتومی، برای گروه مورد، گاز کوچک آغشته به ترامادول 2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم، که با نرمال سالین به 10 میلی لیتر رسانده شد و برای گروه شاهد، گاز کوچک آغشته به 10 میلی لیتر نرمال سالین برای 5 دقیقه در حفره هر دو لوزه گذاشته شد. سپس بیماران دو گروه از نظر کاهش درد پس از عمل با مقیاس سنجش درد با مقیاس دیداری وانگ بیکر با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    نمره درد در تمام فواصل سنجیده شده از پایان بیهوشی به صورت قابل ملاحظه ای در گروه ترامادول کمتر از گروه شاهد بود (میانگین نمره درد 4/0±5/1 در مقابل 4/0±4/2 با 001/0> P). بروز عوارض جانبی در دو گروه تفاوت معنی دار آماری نداشت.
    نتیجه گیری
    تجویز ترامادول پری تونسیلار روشی ایمن است که با ایجاد بی دردی مناسب در اطفال تحت عمل جراحی تونسیلکتومی/آدنوتونسیلکتومی، بی دردی مناسبی ایجاد می کند و تجویز آن پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: تونسیلکتومی, آدنوتونسیلکتومی, ترامادول, بی دردی, پری تونسیلار
  • ولی الله حسنی، محمد فرهادی، بهروز زمان، نسیمه عالی*، رضا صفاییان، آزاده سیاری فرد
    زمینه و هدف
    افزایش رفلکس راه هوایی و بروز سرفه یکی از مهم ترین عوارض خارج کردن لوله تراشه است. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثربخشی استامینوفن وریدی به عنوان جایگزینی برای رمی فنتانیل جهت کاهش میزان پاسخ راه هوایی به وجود لوله تراشه در حین و پایان بیهوشی در جراحی اندوسکوپیک سینوس طراحی شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بر روی70 بیمار 20 تا 60 ساله کاندید عمل جراحی اندوسکوپیک سینوس در بیمارستان رسول اکرم انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه استامینوفن وریدی و رمی فنتانیل قرار گرفتند. در حین بیهوشی به هر دو گروه رمی فنتانیل با دوز 1/0 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه تجویز شد از زمان شروع تامپون کردن بینی تا زمان خروج لوله تراشه در یک گروه رمی فنتانیل با دوز 1/0 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه ادامه پیدا کرد و در گروه دوم در 20 دقیقه آخر عمل، انفوزیون رمی فنتانیل قطع شد و انفوزیون استامینوفن وریدی 1 گرم آغاز گردید. میزان سرفه، فشارخون متوسط و ضربان قلب ثبت گردید.
    یافته ها
    تفاوتی در میزان بروز سرفه هنگام خروج لوله تراشه، در مقایسه دو گروه ملاحظه نشد(07/0= P). تغییرا ت فشارخون متوسط شریانی در گروه رمی فنتانیل به طور معنی داری پایین تر بود(01/0 P<). تغییرات ضربان قلب در دو گروه مشابه بود(74/0= P).
    نتیجه گیری
    استفاده ازاستامینوفن وریدی در کنترل رفلکس های راه هوایی بعد از جراحی اندوسکوپیک سینوس و همچنین کاهش عوارضی نظیر بیقراری وتغییرات ضربان قلب، دارای اثری مشابه رمی فنتانیل می باشد.
    کلید واژگان: استامینوفن وریدی, رمی فنتانیل, جراحی اندوسکوپیک سینوس
    Valiollah Hassan, Mohammad Farhadi, Behrouz Zaman, Nasime Aali *, Reza Safaeian, Azade Sayarifard
    Aims and
    Background
    Airway hyperactivity is one of the most important complications of tracheal extubation. This study was designed to compare the efficacy of intravenous acetaminophen as an alternative to remifentanil on airway response to tracheal tubes during and at the end of anesthesia in functional endoscopic sinus surgery. Methods and materials: This study was conducted as a double blind clinical trial on 70 patients 20 to 60 years old, candidate for endoscopic sinus surgery, in Rasoul-Akram hospital. They were randomly allocated into two groups: the Paracetamol (n=35) and the remifentanil (n=35) groups. Remifentanil infusion with a dose of 0 /1μg/kg/min was administered for both groups during anesthesia. Since the beginning of inserting the nose tampon until extubation, remifentanil infusion (0/1 μg/kg/min) was continued in group I, and in group II in the last 20 minutes of surgery, remifentanil infusion was discontinued and intravenous injection of acetaminophen was begun. Incidece of Cough, Arterial blood pressure, and heart rate were recorded.
    Findings
    There was no significant difference in the incidence rate of cough during extubation between the two groups (P=0.7). M ean arterial pressure (MAP) v ariation, was significantly lower in the remifentanil group (P<0.001). Variations in heart rate were similar in both groups (P=0.74).
    Conclusions
    Using intravenous acetaminophen has the same effect as remifentanil in controling airway reflexes after endoscopic sinus surgery as well as reducing symptoms such as restlessness and changes in heart rate.
    Keywords: Intravenous Acetaminophen, Remifentanil, Endoscopic sinus surgery
  • علیرضا خلدبرین، سارا جلیلی، محمدرضا قدرتی*، پوپک رحیم زاده، فرانک رختابناک، آزاده سیاری فرد، هدایت الله الیاسی
    زمینه و هدف
    تغییرات همودینامیک طی عمل لاپاراسکوپی و نیز درد پس از عمل از مقولات پراهمیت در اعمال جراحی لاپاراسکوپی هستند، لذا در این مطالعه ما تاثیرکلونیدین خوراکی بر همودینامیک و درد پس از عمل کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک را مورد بررسی قرار دادیم.
    روش بررسی
    مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود. 61 نفر از بیمارانی که کاندید عمل جراحی کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک بودند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شد ند. به گروه مداخله یک ساعت قبل از شروع بیهوشی 2/0 میلی گرم کلونیدین خوراکی و به گروه کنترل، پلاسبو داده شد. تغییرات همودینامیک و درد پس از عمل در دو گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    تغییرات ضربان قلب (15/0 P=) و فشار خون متوسط شریانی (18/0 P=) در حین عمل در دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. میزان درد پس از عمل در گروه کلونیدین به طور معنی داری از گروه پلاسبو کمتر بود(003/0 P=). میزان دریافت ضددرد بعد از عمل نیز در 60 دقیقه اول ریکاوری(006/0 P=) و 24 ساعت پس از عمل(005/0 P=) به طور معنی دار در گروه کلونیدین کمتر بود.
    نتیجه گیری
    گرچه کلونیدین خوراکی بر تغییرات همودینامیک حین عمل لاپاراسکوپیک کوله سیستکتومی تاثیر معنی دار نداشت، اما باعث کاهش معنی دار درد و نیاز به ضددرد پس از عمل می شود.
    کلید واژگان: کلونیدین, تغییرات همودینامیک, درد, کوله سیستکتومی لاپاروسکوپیک
    Alireza Kholdebarin, Sara Jalili, Mohammad, Reza Godrati *, Poupak Rahimzadeh, Faranak Rokhtabnak, Azadeh Sayarifard, Hedayatollah Elyasi
    Aims and
    Background
    Hemodynamic changes during laparoscopy and postoperative pain after laparoscopic surgery are important issues. Therefore, in this study we examined the effect of oral clonidine on hemodynamics and postoperative pain control after laparoscopic cholecystectomy.
    Materials And Methods
    The study was a randomized clinical trial. 61 patients, candidate for laparoscopic cholecystectomy, were randomly assigned into two groups. The intervention group received 0.2 mg oral clonidine one hour before anesthesia, and the control group was given placebo instead. The hemodynamic changes and postoperative pain were compared between the two groups.
    Findings
    Variations of Mean Arterial blood Pressure (P= 0.18) and heart rate (P= 0.15) in the two groups were not statistically significant during surgery. Postoperative analgesic intake in the first 60 minutes of recovery (P=0.006), and 24 hours after surgery (P=0.005) were both significantly lower in the clonidine group.
    Conclusion
    Although oral clonidine had no significant effect on hemodynamic changes during laparoscopic cholecystectomy but it caused a significant reduction in postoperative pain and analgesic requirement.
    Keywords: clonidine, Hemodynamic changes, pain, laparoscopic cholecystectomy
  • آناهیتا صادقی، بهروز نوابخش، گیتا شفیعی، مریم اعلاء، محمدباقر لاریجانی، علیرضا فیروز، وجیهه مرصوصی، آزاده سیاری فرد، حمیدرضا آقایی میبدی
    علی رغم مراجعه ی بالای بیماران مبتلا به هیرسوتیسم و هم چنین شیوع بالای سندرم تخمدان پلی کیستیک که یکی از مهم ترین علائم آن هیرسوتیسم است، هیچ گونه راهنمای مدونی برای پزشکان خانواده به عنوان خط اول درمان در ایران وجود ندارد. در این راهنما سعی شده است با استفاده از بالاترین سطح شواهد موجود و اجماع صاحب نظران، به راه کارهای عملی بومی برای یکسان و استانداردسازی بیشتر خدمات ارائه شده توسط پزشکان عمومی و پزشکان خانواده دست یابیم.
    کلید واژگان: هیرسوتیسم, راهنمای بالینی, سندرم تخمدان پلی کیستیک
    Anahita Sadeghi, Behrouz Navabakhsh, Gita Shafiee, Maryam Aalaa, Mohammad Bagher Larijani, Alireza Firooz, Vajihe Marsoosi, Azadeh Sayarifard, Hamidreza Aghaei Meybodi *
    Despite the large number of patients presenting with hirsutism and high prevalence of polycystic ovary syndrome، for which hirsutism is an important sign، no national guidelines are currently available to Iranian primary-care and family physicians for its diagnosis and management. We have integrated highest levels of evidence and expert consensus to provide a national guideline to standardize and unify the Iranian primary-care and family physician’s approach to hirsutism.
    Keywords: hirsutism, guideline, polycystic ovary syndrome
  • مرتضی فلاح کرکان، حنان ابراهیمی، زهرا اکبریان، سیده زهره بنی هاشمی، مریم رستم نژاد، متین دانشیاری، الهه سیاری فرد، کاوه مرزبانی، هاله احمد نیا، جواد معظمی سهزابی، آزاده سیاری فرد، شهنام عرشی، احمد رضا فرسار، محمدرضا سهرابی، علی اصغر کلاهی
    Morteza Fallah, Karkan, Hannan Ebrahimi, Zahra Akbarian, Seyyede Zohreh Banihashemi, Maryam Rostamnejad, Matin Daneshyari, Elahe Sayyarifard, Kaveh Marzbani, Haleh Ahmadnia, Javad Moazzami, Sahzabi, Azadeh Sayyarifard, Shahnam Arshi, Ahmad, Reza Farsar, Mohammad, Reza Sohrabi
    Backgroun and
    Objective
    The scarce water resources and Poor quality drinking water with the lack of a proper sewage collection and disposal system and increasing management problems due to rapid population growth made Islamic Republic of Iran to pay priority attention to the water and sewerage problems of districts in its five-year development plan. In this regard, water and sewerage project in Bandar Anzali became a priority by Guilan province Urban Water and Sewerage Company with the government partnership and World Bank financial support. The objective of this study is to complete the first phase of a two-phase study to determine the impact of using an urban sewerage system on acute Diarrhoea in children under five years of age in Bandar-Anzali in the Guilan province.Materails and
    Methods
    The study is a concurrent control before and after field trial which is carried out in two stages: before (phase I) and after (phase II). Sampling for phase I was performed in the middle month of each season, November and February 2009 and May and August 2010. The incidence of acute Diarrhoea was measured with the participation of 2400 mothers of children under 5 years old in the city of Bandar-Anzali in two groups: the intervention group (inside the sewerage system project perimeters) and the control group (outside the project perimeters). Data were collected by local female general practitioners and medical students in each city, under supervision of the community medicine department and by door-to-door interview with mothers. Data were analyzed using the SPSS 11.5 software package and the Pearson Chi-Square was used to compare qualitative variables between groups, and the t-test and One-Way ANOVA was used to compare quantitative variables.
    Results
    The annual incidence of acute diarrhoea in children under five years old was 11.9%. The seasonal pattern of acut diarrheoa incidence was 12.6% in May, 13.3 in August, 11.5% in November, and 10.3% in February respectively. The highest incidence of acute diarrhoea was seen in children from 2 to 5 years of age.
    Conclusion
    The study showed the incidence of acute diarrhoea on children under five years old in Bandar-Anzali city is moderate and it follows a seasonal pattern. The highest rate was seen in summer and the lowest rate in winter. It is expected to decrease with the initiation of the sewerage system program.
    Keywords: Acute Diarrhea, Diarrhea, Epidemiology, Incidence, Sewerage, Sanitation, Bandar, Anzali, Iran
  • علی اصغر کلاهی، آزاده سیاری فرد، علی رستگارپور، محمدرضا سهرابی، علیرضا ابدی، محمود نبوی
    زمینه و هدف
    نظر به داده های اندک و مبهم در مورد رفتارهای جنسی زنان آسیب پذیر و پرخطر نسبت به HIV/AIDS و اذعان به آن در دومین گزارش پیشرفت کشوری 2006 وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، این مطالعه با هدف تعیین عملکرد زنان آسیب پذیر و در معرض خطر نسبت به پیشگیری از ایدز صورت گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه به روش توصیفی با مشارکت 128 نفر از زنان آسیب پذیر و در معرض خطر تهران در سال 1388 انجام شد. جهت نمونه گیری، ترکیبی از مراجعین به مراکز گذری کاهش آسیب های اجتماعی(Drop-in Center، DIC)، کلینیک های رفتاری یا مثلثی و معرفی توسط زنان مشارکت کننده به روش (Respondent Driven Sampling) RDS انتخاب شدند. داده ها به وسیله مصاحبه توسط افراد آموزش دیده جمع آوری شد. یافته های توصیفی کمی و کیفی به ترتیب به صورت میانگین و انحراف معیار، تعداد و درصد گزارش شد. برای یافته های تحلیلی و تعیین اختلافات و روابط از آزمون کای دو استفاده گردید. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، تنها 22 نفر (2/17%) از زنان مورد بررسی ذکر کردند که همیشه از کاندوم استفاده می کرده اند. همچنین دلیل اصلی عدم استفاده از کاندوم در 64% موارد، نداشتن تمایل شریک جنسی عنوان شد. در مجموع، 24% زنان بیان کردند که در یک سال اخیر از مراکز گذری، مثلثی و مراکز بهداشتی- درمانی کاندوم رایگان دریافت کرده اند. در 32 نفر (25%) نیز سابقه انجام تست HIV گزارش شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد عملکرد زنان آسیب پذیر و در معرض خطر نسبت به پیشگیری از انتقال HIV/AIDS، چندان رضایت بخش نیست، و ادامه این وضعیت، جامعه و این قشر از زنان را در معرض آسیب بیشتر قرار می دهد.
    کلید واژگان: اچ آی وی, ایدز, رفتار پر خطر جنسی, کاندوم, کاربرد, پیشگیری ثانویه, عملکرد
    Kolahi A.A., Sayyarifard A., Rastegarpour A., Sohrabi M.R., Abadi A., Nabavi M
    Background And Objectives
    Regarding little information about sexual behavior of vulnerable women to AIDS، mentioned in the second report of Ministry of Health and Medical Education (2006)، this study has been conducted to determine the function of vulnerable and at-risk women to AIDS in Tehran in 2009.
    Methods
    This descriptive study was done on 128 vulnerable and at-risk women who participated in this study in Tehran in 2009. The samples were a combination of available visitor passed to Drop-in Centers، behavioral or triangular clinic and those who were introduced by participant women through Respondent Driven Sampling. Data were collected by trained interviewers. Quantitative and qualitative descriptive statistics was reported as numbers، percentages، and، also، Mean and Standard deviation respectively. Analytical findings and determination of differentiations and correlation were evaluated based on Chi-squared test.
    Results
    In this study only 22 (17. 2%) of participants mentioned that they have always used condom. Partner unwillingness was the most common reason (64%) for not using condom. Twenty-four percent of participants have received free condom from triangular، Drop-in and health centers in the last year. Only 32 (25%) had done HIV test.
    Conclusion
    The study showed the function of at-risk women in prevention of HIV/AIDS is not satisfactory. If the situation continues in this way، vulnerable women and society will be at more risk.
    Keywords: HIV, Acquired Immunodeficiency Syndrome, High, risk Behavior, Condoms, utilization, Secondary Prevention, Practice
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر آزاده سیاری فرد
    دکتر آزاده سیاری فرد

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال