آسیه افتخاری
-
مقدمه
مشکل آمادگی به اعتیاد که توسط بزرگسالان جوان تجربه می شوند و معمولا همراه ویژگی های شخصیت خودشیفته است. تحقیقات دو شکل متمایز از خودشیفتگی را تایید کرده است: بزرگ منش و آسیب پذیر. در این میان شرم به عنوان هیجان اصلی و سبک دلبستگی نقش اساسی در این اختلالات ایفا می کنند. لذا پژوهش حاضر با هدف مروری بر پژوهش های آمادگی به اعتیاد و نقش عوامل خودشیفتگی، تجارب شرم و الگوی دلبستگی انجام شد. با استفاده از پایگاه داده Google Scholar کلمات کلیدی مانند آمادگی به اعتیاد، خودشیفتگی، شرم و سبک دلبستگی جستجو شد. PubMed برای اعتیاد، اختلال شخصیت خودشیفته، شرم و سبک های دلبستگی مورد بررسی قرار گرفت. برای این مطالعه مروری، از تمام دوره های زمانی استفاده شد و بیش از دویست سند بر اساس معیارها بررسی و استخراج شدند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد در بعضی از مطالعات ارتباط معناداری بین آمادگی به اعتیاد، خودشیفتگی، تجارب شرم و الگوی دلبستگی مشاهده شده است و در برخی مطالعات آمادگی به اعتیاد از طریق خودشیفتگی، تجارب شرم و الگوی دلبستگی قابل پیش بینی بوده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت با توجه به اینکه اعتیاد مشکلی بزرگ است که امروز گریبان گیر بسیاری از جوامع است، با در نظر گرفتن نقش این عوامل بسیار مهم در شکل گیری آمادگی به این معضل بزرگ، و با شناسایی نحوه شکل گیری این عوامل در کودک و مسیرهای رشدی موثر بر آن، می توان گام بزرگی در جهت آموزش والدین و جوامع برداشت.
کلید واژگان: شرم, سبک دلبستگی, خودشیفته آسیب پذیر, خودشیفته بزرگ منش, آمادگی به اعتیادJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:31 Issue: 3, 2023, PP 6463 -6471IntroductionThe problem of addiction potential experienced by young adults is usually accompanied by narcissistic personality traits. Research has confirmed two distinct forms of narcissism: grandiose and vulnerable. Meanwhile, shame as the main emotion and attachment style plays an essential role in these disorders. Therefore, the present study was conducted with the aim of reviewing research on addiction potential and the role of narcissistic factors, shame experiences, and attachment patterns. Using the Google Scholar database, key words such as Addiction Potential, Narcissism, Shame and Attachment Style were searched. PubMed was searched for Addiction, Narcissistic Personality Disorder, shame, and Attachment Styles. All time periods were used for this review and more than two hundred documents were reviewed and extracted based on the criteria.
ConclusionThe results showed that in some studies, a significant relationship was observed among potential for addiction, narcissism, shame experiences, and attachment patterns; in some other studies, potential for addiction was predictable through narcissism, shame experiences, and attachment patterns.
In general, we can conclude that addiction is a big problem that is affecting many societies today, by identifying how these factors are formed in children and development paths affecting it, a big step can be taken in the direction of educating parents and communities.Keywords: Shame, Attachment Style, Vulnerable Narcissist, Grandiose Personality Narcissist, Addiction Potential -
زمینه و هدف
وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده ممکن است به طور قابل توجهی بر سبک فرزند پروری تاثیر بگذارد. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی کودکان 7 تا 12 ساله، سبک های فرزندپروری و وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین انجام شد.
روش کاراین مطالعه از نوع مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل 7 تا 12 کودک شاغل در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1390 بود. نمونه ای متشکل از 95 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با پرسشنامه های وضعیت اجتماعی-اقتصادی (SE) (قدرت نما، 1392)، سبک فرزندپروری PS) (Baumrind، 1973)، پیوست مرکز خویشاوندی (KCA) (Halpern and Kappenberg، 2006). اطلاعات به دست آمده از نمونه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 5 درصد در نظر گرفته شد.
یافته ها:
بین سبک های دلبستگی فرزندان و سبک های فرزندپروری و وضعیت اقتصادی-اجتماعی والدین همبستگی معنی داری وجود داشت (01/0>p، 284/0-=r). در سبک های فرزندپروری بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با سازگاری مثبت (05/0p<، 258/0-r=)، واکنش پذیری عاطفی (05/0>p، 218/0=r)، رفتار منفی (394/0=r، 05/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. 0.01) و فاصله گرفتن از حمایت مراقب (r=.407، p<0.01). همچنین بین سازگاری مستبدانه و مثبت (r=.315، p<0.01)، رفتار منفی (r= -.311، p<0.01)، فاصله گرفتن از حمایت مراقب (r= -.379، p<0.01) وجود داشت.). بین رفتار سهل گیرانه و منفی رابطه معنی داری مشاهده شد (232/0=r و 05/0<|p).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد هر دو سبک فرزندپروری مقتدرانه و سهل انگیز ناکارآمد هستند. آنها به دلیل سبک های دلبستگی خود باعث بروز مسایل رفتاری و عاطفی متفاوتی در کودکان می شوند.
کلید واژگان: دلبستگی شیء, فرزندپروری, طبقه اجتماعیBackgroundFamily's socio-economic status may significantly influence parenting style. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between attachment styles of 7 to 12-year-old children, parenting styles, and the socio-economic status of parents.
MethodsThis was a cross-sectional and correlational study. The study population included 7 to 12 children who studied in elementary schools of Tehran in 2021. A sample of 95 individuals were selected by random sampling method and evaluated by questionares regarding Socio-Economic status (SE) (Ghodratnama, 2013), Parenting Style (PS) (Baumrind, 1973), Kinship Center Attachment (KCA) (Halpern and Kappenberg, 2006). The information obtained from the samples was analysed by Pearson correlation coefficient through SPSS 22 software. The level of significance was considered 5%.
ResultsThere was a a significant correlation between the attachment styles of the children and parenting styles and the socio-economic status of parents (r= -.284, p<0.01). In parenting styles there was a significant relationship between authoritive parenting style and positive adjustment (r= -.258, p<0.05), emotional reactivity (r= .218, p<0.05), negative behaviour (r= .394, p<0.01) and distancing from caregiver support (r= .407, p<0.01). There was also a significant relationship between authoritarian and positive adjustment (r= .315, p<0.01), negative behaviour (r= -.311, p<0.01), distancing from caregiver support (r= -.379, p<0.01). A significant relationship was observed between permissive and negative behavior (r= .232, p<0.05).
ConclusionBoth authoritative and permissive parenting styles seem to be dysfunctional. They cause different behavioural and emotional issues in children due to their attachment styles.
Keywords: Object Attachment, Parenting, Social Class -
Evolutionary psychology had revolutionized the mate choice in past years and the framework of a cognitive orientation based on intelligence and social status had attracted a lot of attention. Therefore, this study follows the intersection between evolutionary principles, cognitive models, and theoretical insights that can link these researches on mate choice that is called emerging evolutionary epistemology in recent years. The research was a narrative review study and the literature was searched through Google Scholar, Web of Science, Scopus, PubMed, Magiran, Science Direct and SID with the words "sexual attraction, spouse selection, attractiveness in evolutionary psychology, attractiveness in cognitive psychology", and the relevant citations were included in this study. Search engines have been used for the last 5 years (From 2016 onwards) and more than three hundred documents were reviewed and extracted according to the criteria. The results indicated that as much as in evolutionary psychology, physical attractiveness plays a role in choosing a spouse, personality, intelligence, decision making, cultural and social status of the spouse as cognitive factors also play important role in creating attractiveness. Accordingly, new models have been developed by combination of these two models at three levels (1) perceptual adaptation that records sexual signs with respect to sensory input, (2) judgmental adaptations that assess multiple signs in evaluation and (3) the search strategies that people pursue in trying to form a pair. Overall, more collaboration between personality psychologists, psychoanalysts, behavioral geneticists, and evolutionary psychology is needed to well understood the mate choice mechanisms.
Keywords: Mate choice, Evolutionary perspective, Cognitive Orientation, Sociobiology -
هدف
انزجاراز پاتوژن به عنوان یک سازگاری روانشناختی در پاسخ به جلوگیری از ارگانیسم های عامل بیماری تکامل یافته است. اخیرا ، روانشناسان اجتماعی تکاملی وجود یک سیستم ایمنی رفتاری را پیشنهاد داده اند که برای جلوگیری از عوامل بیماری زا به عنوان یک سازگاری روانشناختی تکامل یافته است. با این حال ، محققان ادعا می کنند که مفهوم سیستم ایمنی رفتاری همان اجتناب از عوامل بیماری زا نیست. بنابراین ، در این مطالعه ، این مسئله بررسی می شود که آیا سیستم ایمنی رفتاری همان سیستم اجتناب از پاتوژن است یا معنای وسیع تری دارد.
روشبا استفاده از کلمات کلیدی پایگاه داده Google Scholar مانند اجتناب از بیماری ، انزجار از عوامل بیماری زا ، سیستم ایمنی رفتاری جستجو شد. PubMed برای سیستم ایمنی رفتاری ، سیستم ادراک بیش از حد علایم مورد بررسی قرار گرفت. از تمام بازه های زمانی برای این مطالعه مروری استفاده شد و بیش از دویست سند با توجه به معیارهای بررسی و استخراج شد.
یافته هایافته ها نشان می دهد که سه مکانیسم اصلی در سیستم ایمنی رفتاری دخیل هستند. این سیستم ها شامل سیستم های عاطفی ، شناختی و رفتاری هستند.
نتیجه گیریتحقیقات در مورد ارتباطات فیزیولوژیکی با تجربیات عاطفی نشان می دهد که انزجار در پاسخ به محرکهای مرتبط با پاتوژن برانگیخته می شود و با الگوهای منحصر به فرد فعالیت سیستم عصبی خودمختار و فعالیت عصبی همراه است. اما اطلاعات کمی در مورد ارتباطات عملکردی بین ساختارهای آناتومیکی ، فرایندهای عصبی شیمیایی و پدیده های مختلف شناختی و رفتاری که مظاهر سیستم ایمنی رفتاری هستند ، وجود دارد و مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
کلید واژگان: سیستم ایمنی, اجتناب, انزجارObjectivePathogen disgust has evolved as a psychological adaptation in response to the avoidance of disease-causing organisms. Recently, evolutionary social psychologists have proposed the existence of a behavioral immune system that has evolved to avoid pathogens as a psychological adaptation. However, researchers claim that the concept of a behavioral immune system is not the same as pathogen avoidance. Therefore, in this study, the aim is to investigate whether the behavioral immune system is the same as the pathogen avoidance system or has a broader meaning.
Methodusing Google Scholar database keywords such as disease avoidance, pathogen disgust, the behavioral immune system were searched. PubMed for the behavioral immune system, system over perception disease cues, and disease over perception bias was investigated. All-time periods were used for this review study and more than two hundred documents were reviewed and extracted according to the criteria.
ResultsThe findings show that there are three main mechanisms involved in the behavioral immune system. This system includes the emotional, cognitive, and behavioral mechanisms. Therefore the results showed that the behavioral immune system has a broader meaning than the pathogen avoidance system.
ConclusionResearch on physiological correlations with emotional experiences shows that disgust is evoked in response to pathogen-related stimuli and is associated with unique patterns of autonomic nervous system and neural activity. However little is known about the functional connections between anatomical structures, neurochemical processes, and various cognitive and behavioral phenomena that are the manifestations of the behavioral immune system, and more studies are needed in this area.
Keywords: Behavioral immune system, Avoidance, pathogen, Disgust -
مقدمه
با توجه به افزایش روز افزون طلاق در ایران ، مطالعه حاضر با هدف بررسی پیش بینی سازگاری با طلاق از طریق سازگاری هیجانی و تاکید بر ملاحظات جنسیتی انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع همبستگی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. جامعه آماری کلیه زنان و مردان مطلقه شهر تهران در سال 2017 و روش نمونه گیری هدفمند بوده است. نمونه شامل 112 زن مطلقه و 134 مرد مطلقه با محدوده سنی 20 تا 40 سال بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعدیل طلاق فیشر (FDAS) (1) و اندازه گیری تعدیل عاطفی (EMA) (2) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که بین سازگاری هیجانی و سازگاری با طلاق همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد (01 / 0p <، r=0/29) و مردان در این عوامل نمرات بالاتری نسبت به زنان دارند. همچنین، سازگاری هیجانی پیش بینی کننده مهمی برای سازگاری با طلاق بود (720/0= β ، 01 / 0p <).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه مجموعه ای از بحران های پس از طلاق را نشان می دهد که نیاز به مدیریت و ترمیم توسط افراد مطلقه دارد. اگرچه چالش های زندگی پس از طلاق بر هر دو جنس تاثیر می گذارد، اما زنان به دلیل موانع جنسیتی در زمان پس از طلاق با آسیب بیشتری روبرو هستند. بنابراین ، برنامه هایی برای افزایش سازگاری هیجانی پس از طلاق توصیه می شود. همچنین برای روشن شدن طلاق بهتر است این پدیده از جنبه های مختلف مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: طلاق, سازگاری, عاطفی, جنسیتIntroductionIn the growing number of divorces in Iran, the present study aimed to investigate the prediction of divorce adjustment through an emotional adjustment emphasizing gender considerations.
MethodsThe present study was a correlation study, and data were collected through questionnaires, field study, and library. The statistical population was all divorced women and men in Tehran city in 2017, and the sampling method was purposeful. The sample included 112 divorced women and 134 divorced men with an age range of 20-40 years. For data collection, the Fisher Divorce Adjustment Scale (FDAS) (1) and Emotional Adjustment Measure (EMA) (2) were used. Pearson correlation coefficient, multivariate regression, and multivariate analysis of variance method were used for data analysis.
ResultsThe results showed that there is a positive and significant correlation between emotional adjustment and divorce adjustment (p<0.01, r=.29), and men have higher scores than women in these factors; also, emotional adjustment was a significant predictor of divorce adjustment (β=0.720, p<0.01).
ConclusionThe results of this study reveal a series of post-divorce crises requiring management and restoration by divorced subjects. Although the challenges of life after divorce affect both sexes, women are faced with more harm in post-divorce time due to gender barriers. Therefore, programs to help increase emotional compatibility after divorce is recommended. Also, clarification of the divorce phenomenon is better to be considered from different aspects.
Keywords: Divorce, adjustment, Emotional, Gender -
مقدمه
سیستم ایمنی رفتاری به ارگانیسم ها امکان می دهد تا حضور احتمالی تر پاتوژن های ایجاد کننده بیماری را در محیط خود فورا تشخیص دهند و درگیر رفتارهایی شوند که از تماس با آن اشیاء و افراد جلوگیری می کند. تحقیقات گسترده ای وجود دارد که سیستم ایمنی رفتاری را به انواع پیش داوری پیوند می دهد. این پیش داوری ها باعث برچسب زنی و در نهایت داغ اجتماعی بر این افراد می شود. لذا پژوهش حاضر به بررسی سیستم ایمنی رفتاری و اثر بی همتای آن بر پیش داوری و انگ زدن بر افراد دارای بیماری عفونی پرداخته است. در این مقاله مروری ادبیات پژوهش از طریق Google Scholar وPubMed با کلمات "Behavioral Immune System , Prejudice, Stigmatization "، جستجو شد و مراجع مربوطه در این بررسی قرار گرفتند.پژوهش ها نشان می دهند افراد تمایل دارند بیماری را با چاقی، تظاهر علایم بیماری در صورت، ناتوانی جسمی و ملیت خارجی ارتباط بدهند تا به وسیله پیش بینی پذیر بودن بیماری و در نتیجه واکنش بیش از حد به آن ها، از بیمار شدن اجتناب کنند. این واکنش ها برای بسیاری از گروه های افراد ایجاد می شود که در واقع دارای بیماری مسری نیستند و نوعی آلرژی روانی نامیده می شود. این واکنش های پیش داوری کننده و برچسب زنی می تواند باعث داغ اجتماعی برای این افراد و انزوای اجتماعی آن ها در بلند مدت شود.
نتیجه گیری:
انزجار، در پاسخ به محرک های مرتبط با پاتوژن برانگیخته می شود و با الگوهای منحصر به فرد فعالیت سیستم عصبی اتونوم و فعالیت عصبی همراه است، اما در مورد اتصالات عملکردی بین ساختارهای آناتومیکی، فرآیندهای عصبی شیمیایی و پدیده های مختلف شناختی و رفتاری، ساختار ژنتیکی درگیر که مظاهر سیستم ایمنی رفتاری هستند، اطلاعات زیادی وجود ندارد و نیازمند مطالعه بیشتر است.
کلید واژگان: سیستم ایمنی رفتاری, پیش داوری, انگ زدنJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:29 Issue: 4, 2021, PP 3630 -3641IntroductionBehavioral immune systems allow organisms to detect the presence of disease-causing pathogens in their environment more immediately and engage in behaviors that prevent them from coming into contact with objects and individuals. There is extensive research linking behavioral immune systems to a variety of prejudices. These prejudices cause labeling and ultimately social stigma on these people. Therefore, the present study investigated the behavioral safety system and its unique effect on prejudice and stigmatization in people with infectious diseases.In this review study, the research literature was searched through Google Scholar and PubMed with the words "Behavioral Immune System, Prejudice, Stigmatization", and the relevant authorities were included in this study. Research has shown that people tend to associate illness with obesity, the manifestation of facial symptoms, physical disability, and foreign nationality in order to avoid becoming ill by predicting illness and thus overreacting to them. These reactions occur in many groups of people who do not actually have the contagious disease and are called a type of psychological allergy. These prejudicial reactions and labeling can cause social distress for these people and their long-term social isolation.
ConclusionDisgust is triggered in response to pathogen-related stimuli and is associated with unique patterns of autonomic nervous system activity and neural activity, but in functional connections between anatomical structures, chemical neurological processes, and various cognitive and behavioral phenomena, the genetic structure is involved. Demonstrating behavioral immunity, there is not much information and more study is needed.
Keywords: Behavioral Immune System, Prejudice, Stigmatization -
زمینه و هدف
استرس، رضایت شغلی و افسردگی می تواند عملکرد نیروهای متخصص دندانپزشکی در رشته های مختلف را تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان استرس، افسردگی و رضایت شغلی بین رشته های مختلف تخصصی دندانپزشکی استان زنجان، ایران بود.
روش بررسیدر این تحقیق مقطعی از پرسشنامه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پرسشنامه هرزبرگ برای ارزیابی رضایت شغلی استفاده گردید. تکمیل پرسشنامه ها به صورت تحت وب بود که لینک مربوط به آن به تمام متخصصین رشته های مختلف دندانپزشکی استان زنجان ارسال گردید. در نهایت 33 نفر در مطالعه شرکت کردند. داده ها پس از تخصیص کدهای مناسب با استفاده از آزمون های T-test مستقل و U-Mann Whitney و با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد در بین متخصصان میانگین استرس (4/24)، افسردگی (48/17)، اضطراب (28/13) بود. میانگین استرس و اضطراب در بین متخصصان دندانپزشک زن بیشتر از متخصصین مرد بود اما تفاوت معنی داری بین این دو متغیر در دو جنس وجود ندارد (05/0˃P). از نظر رضایت شغلی نیز، 2/21% از شغل خود ناراضی بودند. بر حسب جنس نیز، 6/26% از متخصصان زن و 7/16% از متخصصان مرد از شغل خود رضایت نداشتند.
نتیجه گیری:
در مجموع علی رغم تصور عمومی مبنی بر شرایط کاری مناسب متخصصان دندانپزشکی، نتایج پژوهش نشان داد که این افراد نیز دچار استرس، اضطراب و افسردگی شده و ممکن است از شغل خود نیز رضایت نداشته باشند و از آنجایی که این شرایط می تواند عملکرد این افراد را در محیط کار تحت تاثیر قرار دهد. اتخاذ تدابیری جهت شناسایی و افزایش سلامت روانی و رضایت شغلی لازم و ضروری می باشد.
کلید واژگان: اختلالات استرس, افسردگی, رضایت شغلی, دندانپزشکیBackground and AimsThe stress, job satisfaction and depression can affect the performance of dental professionals in various fields. The aim of present study was to examin the level of stress, depression and job satisfaction among different specialized fields of dentistry in Zanjan provinc, Iran.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, the depression, anxiety and stress scale questionnaire (DASS-21) and the Herzberg questionnaire were used to assess job satisfaction. The questionnaires were completed on the web, and the relevant link was sent to all specialists in different fields of dentistry in Zanjan province. Finally, 33 people participated in the study. Data were analyzed after appropriate code allocation using independent T-test and U-Mann Whitney tests and SPSS16.
ResultsThe results showed the mean of stress (24.4), depression (17.48) and anxiety (13.28) among specialists. The mean of stress and anxiety among female dentists was higher than male specialists, but there was no significant difference between these two variables between the two sexes (P>0.05). In terms of job satisfaction, 21.2% were dissatisfied with their job. By gender, 26.6% of female specialists and 16.7% of male specialists were dissatisfied with their jobs.
ConclusionDespite the general perception that work conditions are suitable for dental specialists, these people suffer from the stresses, anxiety and depression and may not be satisfied with their job. As these conditions can affect the performance of these people in the workplace, it would be necessary to take measures, to identify, and to increase mental health and job satisfaction.
Keywords: Stress disorders, Depression, Job satisfaction, Dentistry -
زمینه و هدف
مطالعات نشان داده اند اضطراب دندانپزشکی ممکن است توسط عوامل مختلفی از جمله خلق و خو، سن کودک، بلوغ عاطفی یا سابقه اضطراب دندانپزشکی مادر و سبک های فرزند پروری ایجاد شود. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه احتمالی بین سبک فرزند پروی والدین و اضطراب دندانپزشکی کودکان و پیش بینی پذیر بودن این متغیر از طریق انواع سبک های فرزند پروی بود.
روش بررسیمطالعه حاضر cross-sectional (مقطعی) از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه، کودکان 7 الی 12 ساله مراجعه کننده به درمانگاه های دندانپزشکی شهر تهران بودند که نمونه گیری از یکی از درمانگاه ها به صورت تصادفی انجام شد. تعداد 100 پرسشنامه اضطراب دندانپزشکی و سبک فرزند پروی در اختیار کودکان و والدین آن ها قرار گرفت و از این تعداد 95 عدد آن ها قابل تحلیل بود. پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد که اضطراب دندانپزشکی با سبک فرزند پروی مقتدرانه ارتباط منفی و معنی دار (286/0r=، 01/0P<) و با سبک فرزند پروی مستبدانه ارتباط مثبت و معنی دار (342/0r=، 01/0P<) دارد. سبک فرزند پروی مستبدانه می تواند پیش بینی کننده میزان اضطراب دندانپزشکی باشد.
نتیجه گیریدانستن پیش بینی کننده های اضطراب دندانپزشکی می تواند به دندانپزشک کودکان کمک کند بداند چه کسی بیشتر مستعد ابتلا به آن است. بر اساس این رویکرد یک رابطه مبتنی بر اعتماد بین دندانپزشک و والدین کودک می تواند ایجاد شود تا توصیه های لازم به والدین در هنگام حضور در مطب انجام شود، اضطراب در کودکان کاهش پیدا کند و شرایط بهداشت دهان و دندان بهبود یابد.
کلید واژگان: اضطراب دندانپزشکی, دندانپزشکی اطفال, بهداشت دهانBackground and AimsStudies have shown that dental anxiety may be caused by various factors such as child mood, age, maternal emotional maturity, previous dental anxiety and parenting styles. Therefore, the aim of this study was to investigate the possible relationship between the parenting styles and pediatric dental anxiety and the predictability of this variable through parenting styles.
Materials and MethodsThe present study was a cross-sectional correlational study. The study population was children aged 7 to 12 years who had referred to the dental clinics of Tehran in 1400. Sampling from one of the clinics was done randomly. A total of 100 questionnaires of modified child dental anxiety scale and parenting style inventory were given to the children and their parents and 95 of them could have been analyzed. The questionnaires were analyzed using SPSS22 software and Pearson correlation and regression tests.
ResultsThe results showed that dental anxiety had a negative and significant relationship with authoritative parenting style (r=-0.286, P<0.01) and a positive and significant relationship with authoritarian parenting style (r=0.342, P<0.01). Authoritarian parenting style can be a predictor of dental anxiety.
ConclusionKnowing the predictors of dental anxiety can help a pediatric dentist analysing who is most prone to dental anxiety. Based on this approach, a relationship based on trust can be established between the dentist and parents to make the necessary recommendations to parents in the office, reduce dental anxiety and improve oral health conditions in children.
Keywords: Dental anxiety, Pediatric dentistry, Oral health -
مقدمه
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD (نوعی اختلال ناهمگون است که افراد در معرض تروما را تحت تاثیر قرار میدهد. اگرچه ویژگیهای تشخیصی آن در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، نسخه پنجم مجددا طبقهبندی شده است، اما این اختلال با یادآور یهای بیش از حد و ناخواسته از تروما، همچنین اجتناب از یادآورهای تروما مشخص میشود. الگوهای شناختی و خلقوخوی منفی این اختلال و ناهمگونی علایم آن در افراد مختلف حاکی از وجود مکانیز مهای متعدد مغز و اعصاب در زمینه PTSD است. تحقیقات طی چند دهه گذشته، چندین راه بالقوه برای شناسایی نشانگرهای زیستی تشخیصی برای PTSD نشان داده است. این موارد شامل سیستمهای انتقالدهنده منوآدنرژیک، محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال، مسیرهای هورمونی متابولیک، مکانیز مهای التهابی، واکنشهای سایکوفیزیولوژی و مدارهای عصبی-مغزی است. بررسی حاضر، ادبیات پژوهشی را با توجه به امیدوارکنندهترین نشانگرهای زیستی در تشخیص PTSD با تاکید ویژه بر تعامل بین تاثیرات عصبی بر خطر بیماری و پیشرفت علایم ارایه میدهد. چنین نشانگرهای زیستی به احتمال زیاد توسط مدلهای چندبعدی حاصل از توضیحات جامع فنوتیپهای مولکولی، عصبی، رفتاری و بالینی شناسایی میشوند.
نتیجه گیریبیومارکرهای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه میتواند افقهای امیدوار کنندهای برای تشخیص و درمان به موقع این اختلال فراهم کند و ابزارهایی برای بالینگران فراهم کند تا تشخیصهای دقیقتر ی روی این اختلال هزارچهره بگذارند. همچنین ادبیات پژوهشی موجود در این زمینه میتوانند در کنار علایم PTSD به بسترهای بیولوژیکی مرتبط و اهداف مطالعات آینده خدمت کنند.
کلید واژگان: تحقیقات نوروساینس, نشانگرهای زیستی, ابزارهای تشخیص, اختلال استرس پس از سانحهForensic Medicine, Volume:26 Issue: 3, 2021, PP 199 -209IntroductionPost-traumatic stress disorder (PTSD) is a heterogeneous disorder that affects people at risk for trauma. Although its diagnostic features have been reclassified in the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Version 5 (DSM-5), the disorder is characterized by excessive and unwanted trauma reminders as well as the avoidance of trauma reminders. Cognitive patterns and negative moods of this heterogeneity indicate multiple neurological mechanisms in the context of PTSD. Research over the past few decades has shown several potential ways to identify diagnostic biomarkers for PTSD. These include monoadrenergic transmission systems, the hypothalamicpituitary-adrenal axis (HPA), metabolic, hormonal pathways, inflammatory mechanisms, psychophysiological reactions, and cerebral neural circuits. The present study presents the research literature concerning the most promising biomarkers in diagnosing PTSD with special emphasis on the interaction between neurological effects on disease risk and progression of symptoms. Such biomarkers are likely to be identified by multidimensional models derived from comprehensive descriptions of molecular, neurological, behavioral, and clinical phenotypes.
ConclusionPost-traumatic stress disorder biomarkers can provide promising horizons for early diagnosis and treatment of the disorder and provide clinicians with tools to make more accurate diagnoses of the disorder. Also, the existing research literature in this field can serve the biological contexts related to PTSD symptoms and future studies' goals.
Keywords: Neuroscience research, biomarkers, diagnostic tools, post-traumatic stress disorder -
زمینه و هدف
رادیوگرافی یکی از مهم ترین روش های پاراکلینیکی در تشخیص صحیح و انتخاب درمان در دندانپزشکی است. به دلیل خطرات احتمالی اشعه X برای بیماران، مسئولیت حرفه ای دندانپزشک ایجاب می کند که از انجام رادیوگرافی های غیر ضروری پرهیز گردد. هدف این مطالعه بررسی آگاهی دندانپزشکان شهر زنجان نسبت به اصول حفاظت در برابر اشعه در سال 1398 بود.
روش بررسیدر این مطالعه مقطعی- توصیفی، به 107 دندانپزشک عمومی و متخصص شاغل در شهر زنجان مراجعه و پرسشنامه های طراحی شده ای بین آن ها توزیع گردید. سطح آگاهی دندانپزشکان در 27 سوال از موارد تجویز رادیوگرافی ارزیابی و در هر یک از سوالات مذکور، آگاهی آن ها بر حسب جنس، سن، سابقه کاری، شرکت در دوره بازآموزی، داشتن دستگاه اشعه ایکس در محل طبابت و نوع فعالیت مقایسه گردید. پس از جمع آوری داده ها، با کمک آزمون Chi-square، T مستقل و ANOVA توسط نرم افزار SPSS ورژن 22 تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که میزان آگاهی دندانپزشکان عمومی (08/3±35/14) از اصول حفاظت در برابر اشعه نسبت به دندانپزشکان متخصص (35/2±19/17) کمتر بود و افرادی که در کارگاه های بازآموزی شرکت کرده بودند (99/2±85/13) آگاهی کمتری نسبت به افرادی که شرکت نکرده بودند (3±97/15) داشتند که از نظر آماری معنی دار بود (05/0>P) اما تفاوت معنی داری از نظر آماری در آگاهی دندانپزشکان نسبت به اصول حفاظت در برابر اشعه بر اساس جنس، سن، نوع فعالیت، داشتن دستگاه اشعه ایکس در محل طبابت و سابقه تجربه کلینیکی مشاهده نگردید (05/0≤P).
بحث و نتیجه گیریآگاهی دندانپزشکان، به تفکیک در حیطه های مختلف مورد بررسی، در سطح متوسط بود. لذا طراحی و برگزاری هدفمندتر دوره های بازآموزی جهت حفظ و ارتقاء سطح آگاهی دندانپزشکان با توجه به دستورالعمل های ارایه شده توسط مراجع، کماکان لازم به نظر می رسد.
کلید واژگان: آگاهی دندانپزشکان, پرتوهای یونیزان, رادیوگرافی دندانی, حفاظت در برابر اشعهBackground and AimsRadiography is one of the most important para-clinical methods in diagnosing and selecting treatment in dentistry. Due to the potential dangers of X-rays for patients, the professional responsibility of the dentist requires that unnecessary radiographs to be avoided. The aim of this study was to investigate the awareness of dentists in Zanjan about the principles of radiation protection in 2019.
Materials and MethodsThis cross-sectional study was performed on 107 general dentists and specialists working in Zanjan and the questionnaires were distributed among them. The level of awareness of dentists in 27 questions of radiographic prescribing questionnaire was evaluated and in each of the mentioned questions, their gender, age, work experience, participation in retraining, having X-ray machine in the field of dentistry and type of activity were evaluated. Data were analyzed by Chi-square test, Independent T-test, and ANOVA using SPSS software version 22.
ResultsThe results showed that the level of knowledge of general dentists about the principles of radiation protection (14.35±3.08) was lower than that of specialized dentists (17.19±2.35). Those who participated in retraining workshops (13.85±2.99) had less knowledge than those who did not (15.97±3.97), which was statistically significant (P<0.05); However, there was no significant difference in the dentistschr('39') knowledge about the principles of radiation protection based on gender, age, type of activity, having an X-ray machine at the place of treatment, and history of clinical experience (P≥0.05).
ConclusionAwareness of dentists at various levels was moderate. Therefore, designing and holding more purposeful retraining courses to maintain and improve the level of awareness of dentists according to the guidelines provided by the authorities, still seems to be necessary.
Keywords: Dentists awareness, Ionizing radiation, Dental radiography, Radiation protection -
پیش زمینه و هدفدیابت شایع ترین بیماری آندوکرینی است که با عوارضی مثل نفروپاتی، رتینوپاتی، بیماری های قلبی_عروقی همراه است. در بیماران دیابتی بروز دیس لیپیدمی، نکروز حاد پانکراس و پانکراتیت نکروزی و نیز اختلال در متابولیسم چربی در کبد گزارش گردیده است. گزارش شده است که روغن هسته انگور مقادیر زیادی آنتی اکسیدان دارد که قادر است کلسترول سرم و کلسترول تام کبد را کاهش دهد.مواد و روش کاردر این مطالعه پس از القا دیابت با استرپتوزوتوسین (تک دز 42mg/kg) به رت های نر ویستار، آن ها را به دو گروه مساوی تقسیم و تحت تغذیه دو جیره بالانس غذایی (شامل روغن هسته انگور و بدون روغن هسته انگور) قرار گرفتند. بعد از 3 هفته نمونه خون اخذشده و موش های رت آسان کشی شده و پس از اخذ نمونه های بافتی کبد و پانکراس میزان لیپیدهای پلاسما و تغییرات پاتولوژیکی کبد و پانکراس مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته هامیزان تری گلیسیرید، کلسترول و LDL در گروه رت هایی که روغن هسته انگور دریافت نموده بودند به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش داشتند. اختلاف معنی داری ازنظر سطح HDL پلاسما در مقایسه دو گروه فوق الذکر مشاهده نگردید. پرخونی، خونریزی، آدم، نفوذ سلول های آماسی و نکروز گسترده در بافت پانکراس و پرخونی، خونریزی، نفوذ سلول های آماسی به فضاهای پورت در کبد رت های دیابتی گروه کنترل مشاهده گردید. مقدار آدم پانکراس در گروه درمان شده با روغن هسته انگور به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. میزان خونریزی کبد در گروه درمان کاهش پیدا کرده بود ولی ازنظر آماری این کاهش معنی دار نبود.نتیجه گیریروغن هسته انگور سبب کاهش معنی دارتری گلیسیرید، کلسترول و LDL و آدم پانکراس در رت های دیابتی می گردد.
کلید واژگان: دیابت, روغن هسته انگور, دیس لیپیدمی, استرپتوزوتوسین, موش صحرایی, کبد, پانکراسBackground and AimsDiabetes Mellitus is the most prevalent endocrine diseases causing nephropathy, retinopathy, and cardiovascular complications. Dyslipidemia, acute pancreatic necrosis, and fat metabolism disorders in liver of diabetic patients have been reported. Studies suggest that grape seed oil constitute anti-oxidant activity capable of decreasing serum cholesterol as well as liver total cholesterol level.Materials and MethodsWistar male rats were made diabetic by a single dose of streptozotocin (42mg/kg). The rats were fed with a balanced diet in two control and grape seed oil groups. After three weeks blood samples were collected and rats were euthanized, the pathologic changes of pancreas and liver and changes in the lipids of the plasma pancreas and liver were investigated.ResultsPlasma levels of triglycerides, cholesterol, and LDL was significantly lower in grape seed oil group. There were no significant differences in plasma HDL between two groups. In diabetic control rats’ congestion, hemorrhage, edema, and diffuse necrosis, infiltration of inflammatory cells in pancreas and congestion, bleeding and inflammatory cells infiltration to the port area of the liver were observed. Significant reduction of edema in the pancreas of the grape seed oil group was observed. Although a decrease in hemorrhage in the liver of grape seed fed rats were observed, this did not reach to statistical significance.ConclusionIt is concluded that the grape seed oil could have beneficial effect on lowering LDL, cholesterol, and triglyceride levels as well as remarkable reduction of the pancreatic edema in diabetic rats.Keywords: Diabetes Mellitus, Grape seed oil, Dyslipidemia, Streptozotocin, Rat, Liver, Pancreas
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.