آسیه پیرزاده
-
مقدمه
تشنج ناشی از تب، نوعی اختلال عصبی و شایع ترین نوع تشنج در کودکان کمتر از 6 سال است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش و عملکرد مادران به منظور پیشگیری از تشنج ناشی از تب در کودکان انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع مداخله ای نیمه تجربی بود که بر روی 100 نفر از مادران دارای کودک کمتر از 5 سال مراجعه کننده به بیمارستان مرکز طبی کودکان شهر تهران در سال 1400-1399 صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری آسان یا در دسترس انتخاب و سپس به روش تخصیص تصادفی ساده، به دو گروه تقسیم شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه تنظیم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بود که قبل و یک ماه پس از مداخله آموزشی توسط هر دو گروه آزمون و شاهد تکمیل گردید. سپس مداخله آموزشی برای گروه آزمون طی چهار جلسه آموزشی 60 دقیقه ای برگزار شد. داده ها با استفاده از از آمار توصیفی و آزمون های Independent t و Paired t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامیانگین سنی مادران و کودکان مورد بررسی به ترتیب 5 ± 27 سال و 0/7 ± 5/18 ماه بود. همچنین، بین سابقه آموزش قبلی و سطح تحصیلات مادر، آگاهی، نگرش و عملکرد آنان در زمینه تشنج ناشی از تب ارتباط معنی داری وجود داشت. پس از مداخله آموزشی، میزان آگاهی، حساسیت درک شده و موانع درک شده مادران در زمینه ابتلا کودک به تشنج ناشی از تب افزایش یافت (05/0 > P).
نتیجه گیرینتایج به دست آمده حاکی از تاثیر و کارایی مدل اعتقاد بهداشتی در افزایش آگاهی، حساسیت درک شده و موانع درک شده و در نهایت، افزایش عملکرد مادران مورد بررسی در زمینه پیشگیری از تشنج ناشی از تب در کودکان می باشد.
کلید واژگان: آگاهی, نگرش, عملکرد, تشنج ناشی از تب, کودکانBackgroundConvulsion caused by fever is the most common neurological disorder and the most common type of convulsion in children under 6 years of age. Therefore, the present study was conducted to determine the effect of educational intervention based on the health belief model on the awareness, attitude, and performance of mothers to prevent febrile seizures in children.
MethodsThe present study was a semi-experimental interventional study conducted on 100 mothers with children under five years of age who were referred to Tehran Children's Medical Center Hospital, Iran, in 2020-2021. The samples were selected by convenience sampling method, and then were divided between two study groups by a simple random allocation method. The data collection tool was a questionnaire based on the health belief model, which was completed before and one month after the educational intervention by both the intervention and control groups. Then the educational intervention was held for the intervention group during 4 60-minute training sessions, and finally to analyze the data, descriptive tests, paired t-test, and independent t-test were used.
FindingsThe average age of the mothers and children studied was 27 ± 5 years and 18.5 ± 7.0 months, respectively. Moreover, there was a significant relationship between previous education history and the mother's level of education, awareness, attitude, and performance in the field of febrile convulsions. The findings of the research showed that after the educational intervention, the amount of knowledge, perceived sensitivity, and perceived obstacles of mothers in the context of a child suffering from febrile convulsion increased (P < 0.05).
ConclusionThe findings of the study show the effectiveness and efficiency of the health belief model in increasing awareness, perceived sensitivity, and perceived obstacles, and finally increasing the performance of the mothers studied in the field of preventing febrile convulsions in their children.
Keywords: Awareness, Attitude, Performance, Febrile Seizures, Children -
مقدمه
به دنبال شیوع بیماری کرونا و لزوم فاصله گذاری اجتماعی، استفاده از آموزش مجازی به امری ضروری تبدیل شده است. استفاده از آموزش مجازی همواره با چالش های متعددی همراه بوده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی میزان رضایتمندی کارکنان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کاشان از آموزش مجازی ارایه شده از طریق شبکه های اجتماعی در طی بحران کرونا بود.
روش هااین تحقیق مقطعی- تحلیلی در سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای بر روی 300 نفر از کارکنان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در گروه های شغلی بهورزان، مراقبان سلامت، کارشناسان، پزشکان و کارشناسان ستادی انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات، از یک پرسش نامه روا و پایا استفاده گردید و به صورت مجازی در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. این پرسش نامه حاوی 6 سوال دموگرافیک و 17 سوال مربوط به ارزیابی رضایت افراد بود. پرسش نامه از سه بخش «محتوای دوره آموزشی، شیوه ارایه آموزش و برنامه آموزش از طریق شبکه های مجازی» تشکیل شده بود. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاکمترین و بیشترین میزان رضایتمندی به ترتیب مربوط به محتوای آموزشی و شیوه آموزشی با نمرات 59/17 و 25 بود. به طور کلی، میزان رضایتمندی از آموزش های مجازی در زنان بیشتر از مردان ارزیابی شد، اما این ارتباط معنی دار نبود (05/0 < P). گروه مراقبان سلامت، بالاترین و گروه کارشناسان، کمترین نمره کل رضایت سنجی از آموزش های ارایه شده را گزارش کردند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر، سطح رضایتمندی کل در حد نسبتا قوی بود و تنها نکته این که علاوه بر آموزش، به کیفیت آن نیز باید توجه ویژه ای شود. ارزیابی نظرات کارمندان معاونت بهداشتی کاشان در مورد کیفیت آموزش داده شده در بستر مجازی نه تنها ملاکی برای ارزیابی کیفیت تدریس است، بلکه بر روی امکانات و ضرورت های اصلاح و ارزیابی آموزشی با کشف نقایص آموزشی نیز متمرکز است.
کلید واژگان: آموزش از راه دور, کووید 19, رضایتمندی کارکنان, شبکه های اجتماعی -
مقدمه
با توجه به استفاده روزانه از اینترنت و نقش عمده آن در زندگی دانشجویان و این که دانشجویان برای رسیدن به مقاصد علمی خود بیشتر از اینترنت استفاده می کنند، استفاده کنترل نشده از آن، باعث پدیده جدیدی به نام اعتیاد به اینترنت شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین شیوع اعتیاد به اینترنت و عوامل مرتبط با آن بر روی دانشجویان علوم پزشکی اصفهان طی سال های 99-1398 انجام شد.
روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 384 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید. نمونه ها به روش تصادفی طبقه ای و متناسب با حجم دانشجویان هر دانشکده انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از آزمون استاندارد اعتیاد به اینترنت Young (Internet Addiction Test یا IAT) جمع آوری گردید. پرسش نامه ها به صورت آنلاین به نماینده ها ارسال و نمره دهی بر اساس طیف لیکرت انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون 2c و ضریب همبستگی Pearson در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها7/66 درصد شرکت کنندگان دختر و 0/81 درصد آن ها مجرد بودند. تعداد افراد در معرض اعتیاد به اینترنت، 4/27 درصد بود و تنها 0/1 درصد افراد مورد بررسی اعتیاد شدید داشتند. رابطه معنی داری بین دانشکده محل تحصیل و محل سکونت با اعتیاد به اینترنت افراد وجود داشت (05/0 > P)؛ به طوری که اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشکده های پزشکی و بهداشت و همچنین، در بین دانشجویان ساکن خوابگاه بیشتر بود.
نتیجه گیریباتوجه به این که اعتیاد به اینترنت در دانشجویان ساکن خوابگاه و برخی از دانشکده ها بیشتر است، انتظار می رود مسوولان در آینده برنامه های آموزشی در جهت استفاده صحیح از اینترنت برگزار کنند و همچنین، برنامه های تفریحی و امکانات بیشتری در اختیار دانشجویان قرار دهند تا از اتلاف وقت آنان جلوگیری شود.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, شیوع, دانشجویانBackgroundConsidering the daily use of the Internet and its major role in the lives of students and the fact that students use the Internet more to achieve their scientific goals, its uncontrolled use has caused a new phenomenon called Internet addiction. The present study was performed with the aim of determining the prevalence of Internet addiction and its related factors in the students of Isfahan University of Medical Sciences, Iran, during 2019-2020.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 384 students of Isfahan University of Medical Sciences. Samples were selected using stratified random sampling and proportional to the volume of students in each school. Data were collected using Young's Internet Addiction Test (IAT). Questionnaires were sent online to the delegates and scoring was done based on the Likert scale. Data were analyzed using chi-square test and Pearson correlation coefficient via SPSS software.
Findings66.7% of participants were girls and 81.0% of them were single. 27.4% of subjects were exposed to Internet addiction and only 1% of subjects were severely addicted. There was a significant relationship between the school and place of residence with the Internet addiction of subjects (P < 0.05), so that Internet addiction was more common among students of medical and health schools as well as among students living in dormitories.
ConclusionDue to the fact that Internet addiction is more common among students living in dormitories and some schools, the authorities are expected to hold educational programs for the proper use of the Internet in the future, and provide the students with more entertainment programs and facilities to avoid wasting their time.
Keywords: Internet addiction, Prevalence, Students -
مقدمه
با توجه به اهمیت تغذیه با شیر مادر و مزایای آن برای شیرخوار و لزوم آموزش های لازم جهت شیردهی موفق، مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی، خودکارآمدی و عملکرد مادران در زمینه تغذیه انحصاری با شیر مادر و عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر 6 ماه شهرستان اشکذر یزد انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه که به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شد از 300 نفر مادر دارای کودک زیر شش ماه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با مصاحبه حضوری و تماس تلفنی، داده های تحقیق جمع آوری شد. ضمن محاسبه شاخص های مرتبط با تغذیه انحصاری با شیر مادر، با استفاده از آزمون های نرم افزار SPSS نسخه 20 به تحلیل روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته پرداخته و مهم ترین عوامل موثر بر تغذیه انحصاری بر شیرمادر تعیین گردید.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین سن مادران 6/59 ± 43/28 است. میانگین و انحراف میانگین نمره آگاهی، خودکارآمدی و نمره عملکرد مادران در زمینه تغذیه انحصاری با شیر مادر به ترتیب :82/18، 72/16و 11/16 می باشد. بین میانگین نمره تغذیه انحصاری با شیر مادر با تعداد قل نوزاد ، با استفاده از شیشه شیر و استفاده از پستانک و وزن هنگام تولد نوزاد رابطه معناداری وجود دارد.
نتیجه گیریبا توجه به قابل تعدیل بودن اکثر عوامل مرتبط با شیر مادر می توان با آموزش و استفاده از روش های نوین مشاوره مناسب توسط کارکنان بهداشتی جهت افزایش تغذیه انحصاری نوزادان با شیر مادر گام برداشت.
کلید واژگان: تغذیه انحصاری با شیرمادر, کودکان, اشکذرIntroductionConsidering the importance of breastfeeding and its benefits for infants and the need for necessary education for successful breastfeeding, the present study aimed to determine the knowledge, self-efficacy, and performance of mothers in the field of exclusive breastfeeding and its related factors in infants less than 6 months of age in Ashkzar, Yazd.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 300 mothers with infants less than 6 months of age using a researcher-made questionnaire with face-to-face interviews and telephone calls. The indicators related to exclusive breastfeeding were calculated using SPSS 20 software. The relationships between independent and dependent variables were analyzed and the most important factors affecting exclusive breastfeeding were determined.
ResultsThe results showed that the mean age of mothers was 43.28 ± 6.59. Mean and deviation of knowledge, self-efficacy, and performance scores of mothers in the field of exclusive breastfeeding were 18.82, 16.72, and 16.11, respectively. There was a significant relationship between the mean score of exclusive breastfeeding with the number of fetus, using a bottle, using a pacifier, and birth weight.
ConclusionDue to the modifiable nature of most factors related to breast milk, it is possible to increase the exclusive breastfeeding of infants by education and using modern methods of appropriate counseling by health workers.
Keywords: Exclusive breastfeeding, Infants, Ashkezar -
مقدمه
سلامت جامعه به طور عمده به بخش مراقبت های اولیه نظام سلامت در یک کشور بستگی دارد. بهبود کیفیت مراقبت های بهداشتی- درمانی، از جمله سیاست های نظام بهداشت و درمان در بسیاری از کشورها است. از طرف دیگر، شناخت انتظارات مشتریان، اولین قدم در بهبود کیفیت خدمات بهداشتی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت ارایه خدمات بهداشتی- درمانی از دیدگاه مراجعان در مراکز خدمات جامع سلامت شهرستان کوهدشت انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی- مقطعی بود و جامعه آماری آن را مراجعان به 14 مرکز خدمات جامع سلامت شهرستان کوهدشت تشکیل داد. بدین ترتیب، 310 نفر به روش تصادفی منظم انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه استاندارد SERVQUAL جمع آوری گردید و در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هاگیرندگان خدمات، میانگین کل کیفیت ارایه خدمات را در حد مناسب و قابل قبولی ارزیابی نکردند (10/61 از 140). در تمامی ابعاد شش گانه، خدمات ارایه شده کیفیت قابل قبولی نداشت. مطلوب ترین و نامطلوب ترین بعد به ترتیب ملموس (88/3 ± 51/12) و پاسخگویی (50/3 ± 81/9) بود. زنان کیفیت ارایه خدمات را پایین تر از مردان و ساکنان شهر نیز کیفیت خدمات را پایین تر از ساکنان روستا ارزیابی نمودند. ارتباط معنی داری بین سن با ابعاد پاسخگویی (019/0 = P) و دسترسی (005/0 = P) مشاهده شد. درامد با بعد ملموس (001/0 = P) و تحصیلات با ابعاد ملموس (005/0 = P) و قابلیت اطمینان (018/0 = P) رابطه معنی داری را نشان داد.
نتیجه گیریخدمات بهداشتی- درمانی ارایه شده، از دیدگاه مراجعان کیفیت قابل قبولی نداشت. لزوم بهبود کیفیت از جنبه های مختلف به ویژه پاسخگویی، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: کیفیت خدمات سلامت, خدمات سلامتی, مراکز سلامتBackgroundCommunity health largely depends on the primary health care sector in a country. Health system policies in many countries improve the quality of health care. On the other hand, recognizing customer expectations is the first step in improving the quality of health services. The purpose of this study is to determine the quality of health services from the point of view of clients in the comprehensive health services centers of Kohdasht City, Iran.
MethodsThis was a descriptive-analytic, cross-sectional study. The statistical population consisted of the visitors to 14 comprehensive health services centers of the city, of which 310 patients were selected randomly. The data were collected using the standard SERVQUAL questionnaire and analyzed by SPSS software.
FindingsThe service recipients did not assess the average quality of service delivery (61.10 out of 140) as appropriate and acceptable. In all six dimensions, the quality of services provided was not acceptable. The most desirable and unfavorable dimensions were the tangbility (12.51 ± 3.88( and quality accountability (9.81 ± 3.50), respectively. Women estimated the quality of service lower than men and city residents lower than rural residents. Age had a significant relationship with the dimensions of accountability and access. There was a significant relationship between income and tangbility dimension and education with tangbility dimensions and reliability.
ConclusionThe results of the study showed that the quality of health services provided by clients was not acceptable. The need to improve quality from different aspects, especially accountability, seems to be essential.
Keywords: Quality of health care, Health services, Health centers -
مقدمه
سواد سلامت در مادران باردار، آگاهی های ویژه و مهارت های اجتماعی خاصی جهت تشخیص نشانه های خطر دوران بارداری، شیوه زندگی سالم و تغذیه مناسب در دوران بارداری است و بر سرانجام بارداری از طریق بهبود کیفیت مراقبت های بهداشتی دوران بارداری موثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه سواد سلامت بارداری با وضعیت بارداری در زنان تازه زایمان کرده مراجعه کننده به مراکز سلامت شهرستان یزد در سال 1396انجام شد.
روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 390 زن باردار مراجعه کننده به مراکز سلامت شهرستان یزد به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. جهت بررسی سواد سلامت بارداری مادران باردار از پرسشنامه MHLAP استفاده شد که روایی و پایایی تایید شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS21 و آزمون های T-test و ANOVA استفاده شد.
یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد میانگین نمره سواد سلامت بارداری در زنان تازه زایمان کرده 85/9±67/54 بود. نتایج هم چنین نشان داد نمره سواد سلامت بارداری با سطح تحصیلات مادر، اطلاع از وزن پیش از بارداری، سابقه یا ابتلا به بیماری یا ناهنجاری در بارداری فعلی ارتباط آماری معنادار داشت.
نتیجه گیریسواد سلامت زنان تازه زایمان کرده در مطالعه حاضر در حد نسبتا مطلوبی قرار داشت. سیاست گذاران سلامت باید به منظور به حداقل رساندن تاثیر عوامل مختلف بر روی سواد سلامت بارداری، آموزش های لازم را به صورت ساده تر در دسترس زنان باردار و شیرده قرار دهند.
کلید واژگان: سواد سلامت, مادران باردار, مراقبت های دوران بارداریIntroductionHealth literacy includes special knowledge and social skills in pregnant women to diagnose prenatal risk factors, healthy lifestyle, and proper nutrition during pregnancy. Health literacy affects the outcome of pregnancy by improving the quality of prenatal health care. The aim of this study was to investigate the health literacy in women referring to health centers in Yazd City of Iran in 2017.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 390 new mothers who referred to health centers of Yazd City selected by multistage cluster sampling. Data were collected by Maternal Health Literacy. Validity and reliability of the questionnaire were confirmed in previous studies. Data were analyzed by SPSS21 software using T-test and ANOVA.
ResultsThe results showed that the mean score of health literacy was 54.67±9.85. The results also indicated that maternal health literacy had a significant relationship with educational level, knowledge of pre-pregnancy weight, and history of disease during pregnancy.
DiscussionThe health literacy of new mothers was fairly favorable in this study. Health policymakers should simplify the required training for pregnant and lactating women to minimize the various factors that affect their health literacy.
Keywords: Health literacy, Pregnancy, prenatal care -
مقدمه و هدف
پیروی از رفتارهای خودمراقبتی در بیماران فشار خون بالا عامل مهمی در مدیریت فشار خون است. از این رو ، این مطالعه با هدف تعیین رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به فشار خون بالا در اصفهان انجام شد.
مواد و روش هایک مطالعه مقطعی ، با 210 بیمار مبتلا به فشار خون بالا که به مراکز بهداشتی درمانی اصفهان در سال 2016 مراجعه کرده اند (2016). نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود. پرسشنامه H-SCALE شامل اطلاعات مربوط به پیروی از دارو ، رژیم غذایی کم نمک ، سیگار کشیدن ، فعالیت بدنی و مدیریت وزن با مصاحبه تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و نسخه 20 تجزیه و تحلیل شدند و از آمار توصیفی و تحلیلی و همچنین آزمون t مستقل و مجذور کای استفاده شد. سطح معنی داری 0.05 تعیین شده است.
نتایجدر این مطالعه میانگین سنی افراد 9/8 ± 3/57 سال بود. بیش از 90٪ از مردان و بیش از 80٪ از خانمها گزارش داده اند که به داروهای فشار خون بالا پایبند هستند. پایبندی به رژیم غذایی کم نمک در مردان به ترتیب بیشتر از 15.4٪ زن و 6٪ بود. اما زنان بیشتر از مردان (5/11٪) فعالیت بدنی (8/22٪) را دنبال کردند. نتایج نشان داد که از نظر تبعیت از درمان بین زن و مرد (P = 0.034) ، عدم مصرف سیگار (001/0 P=)و فعالیت بدنی (004/0 p =) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: اگرچه بیش از 90٪ از شرکت کنندگان در توصیف داروها یا مدیریت وزن برای مراقبت از خود رعایت کرده اند ، اما میزان پیروی از رژیم کم نمک و فعالیت بدنی همچنان نیاز به بهبود دارد. به نظر می رسد که مربیان بهداشتی باید برای بهبود رفتارهای خود مراقبتی پروتکل خاصی تهیه کنند.
کلید واژگان: خودمراقبتی, فشار خون بالا, فعالیت بدنی, رژیم غذایی, پیگیری داروBackground and ObjectiveAdherence to self-care behaviors among hypertensive patients is a major factor in hypertension management. Hence, this study aimed to determine the self-care behaviors among patients with hypertension in Isfahan.
Materials and MethodsA cross-sectional study, with 210 hypertensive patients having referred to health centers in Isfahan 2016 Multistage random sampling was applied. The H-SCALE questionnaire including data on adherence to medication, low salt diet, smoking, physical activity and weight management was completed by interview. The data were analyzed using the SPSS software, version 20. Descriptive and analytical statistics as well as the independent t-test and Chi-Square were applied. The significance level was set at 0.05.
ResultsThe mean age of the subjects was 57.3±8.9. More than 90% of male and more than 80% of female reported being adherent to hypertension medication. Low-salt diet adherence in male was more than female 15.4% and 6% respectively. But female were following physical activity (22.8%) more than male (11.5%). The results showed that there was a significant difference between men and women in adherence to medication (p=0.034), no smoking (p=0.001) and and physical activity (p=0.004) .
DiscussionAlthough more than 90% of our participants adhered medication description or weight managements for self- care, but the rate of low salt diet adherence and physical activity still needs improvement. It seems that health educators should be prepared specific protocol to improve the self- care behaviors.
Keywords: self-care, Hypertension, Physical Activity, Diet, Medication Adherence -
مقدمهسواد سلامت مادری شامل مهارتی شناختی و اجتماعی است که انگیزه و توانایی زنان باردار را برای دسترسی، درک و استفاده از اطلاعات بهداشتی فراهم می اورد. با توجه به تاثیر سواد سلامت مادری بر سلامت مادران و فرزندانشان، شناسایی سطح سواد سلامت مادری در زنان باردار بسیار مهم و ضروری می باشد . بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سواد سلامت مادری با مراقبت های دوران بارداری و پیامد آن در بین زنان تازه زایمان کرده مراجعه کننده به مراکز سلامت استان یزد در سال 1396 انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی -تحلیلی است که بر روی 390 زن تازه زایمان کرده مراجعه کننده به مراکز سلامت استان یزد به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه سواد سلامت مادری (MHLAP) و نتایج بارداری بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss/21 تجزیه و تحلیل شد و از ازمون های تی تست ، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. سطح معناداری 0.05 در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین نمره سواد سلامت 85/9±67/54 و میانگین نمره نتیجه بارداری 6±41/47 بود و آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط آماری معناداری بین سواد سلامت و نتیجه بارداری.نشان داد (R=0.633, Pنتیجه گیریبا توجه به اینکه سواد سلامت مادری با نتیجه بارداری ارتباط معناداری داشت. لذا با توجه به این امر باید سعی شود که با ارائه اطلاعات بهداشتی مناسب، به روز و مطابق با نیاز مادران باردار در مراکز جامع سلامت ، مادران باردار را جهت انجام مراقبت ای بارداری تشویق نمایند .کلید واژگان: سواد سلامت, مادران باردار, مراقبت های دوران بارداری, نوزادBackground and ObjectiveMaternal health literacy includes cognitive and social skills, providing the motivation and ability for pregnant women to access, understand, and use the health information. Given the effect of maternal health literacy on health of mothers and their children, recognizing the maternal health literacy level in pregnant women is essential. Thus, the present study was conducted to evaluate the relationship between maternal health literacy and prenatal care and its outcomes among the women who have recently given birth and admitted to Yazd health centers in 2017.MethodThis descriptive-analytical study was conducted on 390 women. They were selected using multistage cluster sampling method. The data collection tools were maternal health literacy level and pregnancy outcome questionnaires. Data were analyzed using SPSS (version 21). The significant level was considered 0.05.ResultsThe mean score of health literacy score was 54.67 ± 9.85 and the mean score of pregnancy outcomes was 47.41 ± 6.2 and Pearson correlation test showed a significant correlation between health literacy and pregnancy outcomes (R=0.633, p<0.0001). Maternal health literacy was also associated with cares such as proper weight gain during pregnancy and the use of some supplements (folic acid and multivitamin), but it did not show any significant association with the nutritional status of the neonate and birth weight.ConclusionAs a significant relationship was found between maternal health literacy and pregnancy outcome, the mothers should be encouraged for pregnancy cares by providing proper health and up-to-date information and materials required by pregnant mothers in healthcare centers. Paper Type: Research ArticleKeywords: Health Literacy, Pregnant Mothers, prenatal care, neonate
-
مقدمهبا توجه به این که رعایت رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون از عوامل اصلی کنترل پرفشاری خون می باشد و نقش سواد سلامت در کنترل این بیماری حایز اهمیت است، از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین رفتارهای خودمراقبتی و ارتباط آن با سواد سلامت در بیماران مبتلا به پرفشاری خون شهرستان اصفهان انجام گرفت.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی بود که بر روی 210 بیمار مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به مراکز سلامت منتخب شهرستان اصفهان انجام گرفت. روش نمونه گیری، تصادفی چندمرحله ای بود و از پرسش نامه های خودمراقبتی در فشار خون بالا HSCALE (Self- care in hypertension patient) و فرم کوتاه پرسش نامه سواد سلامت عملکردی بزرگسالان STOFHLA (Functional health literacy in adult) استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون های t مستقل، ضریب همبستگی Pearson، همبستگی Spirman و رگرسیون خطی چندگانه در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین سنی افراد مورد مطالعه 9/8 ± 3/57 سال بود. میانگین نمره رفتارهای خودمراقبتی و نمره سواد سلامت در شرکت کنندگان به ترتیب 01/12 ± 02/150 از 190 و میانگین نمره سواد سلامت آن ها 73/14 ± 83/75 از100 به دست آمد. درصد پایینی از بیماران (1/7 درصد) رژیم کم نمک داشتند و 39 درصد آنان فشار خون خود را مرتب اندازه گیری می کردند. 3/74 درصد بیماران سواد سلامت کافی داشتند، اما ارتباط آماری معنی داری بین سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی یافت نشد (631/0 = P).نتیجه گیریرفتارهای خودمراقبتی بیماران در حد مطلوبی بود و درصد بالایی از افراد مورد مطالعه سواد سلامت کافی داشتند، اما رفتارهای خودمراقبتی با سواد سلامت ارتباط نداشت. بنابراین، لازم است تا آموزش بیماران متناسب با سطح سواد سلامت و رفتارهای خودمراقبتی آنان در مراکز سلامت صورت گیرد.کلید واژگان: پرفشاری خون, خودمراقبتی, سوادسلامت
-
مقدمهبا توجه به این که رعایت رفتارهای مرتبط با ایمنی غذا در افراد، می تواند سبب حفظ سلامت گردد، مطالعه حاضر با هدف تعیین رفتارهای مرتبط با رعایت ایمنی غذا در زنان خانه دار شهر کوهپایه (استان اصفهان) انجام شد.روش هااین مطالعه به صورت مقطعی بین 150 زن خانه دار شهرستان کوهپایه که به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شده بودند، انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای چندبخشی حاوی اطلاعات دموگرافیک و رفتارهای مرتبط با ایمنی غذا (5 کلید برای غذایی سالم تر و ایمن تر، سازمان جهانی بهداشت) بود که توسط مشارکت کنندگان تکمیل گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان، 41/12 ± 03/41 سال بود. میانگین هر کلید شامل رعایت نظافت، جداسازی مواد خام و پخته، پخت کامل مواد، نگهداری در دمای سالم و آب و مواد سالم به ترتیب 97/2 ± 95/47، 50/1 ± 89/13، 89/1 ± 21/13، 99/1 ± 83/24 و 93/1 ± 12/17 به دست آمد. بین موارد مرتبط با ایمنی غذا، تنها رعایت نظافت و آب و مواد غذایی سالم با تحصیلات زنان ارتباط معنی داری را نشان داد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل شده، رعایت ایمنی غذا در زنان خانه دار شهرستان کوهپایه در سطح مطلوبی قرار دارد. با این وجود، آموزش درست در خصوص برخی شاخص ها مانند شستن دست قبل از غذا و استفاده اصولی و صحیح از پارچه های تنظیف، می تواند مفید واقع شود.کلید واژگان: ایمنی غذایی, مواد غذایی, زنان خانه دار, نظافت شخصیBackgroundFood-safety behavior can affect family health. Therefore, the present study was carried out to determine food-safety behavior among housewives in Kuhpayeh, Isfahan Province, Iran, in 2015.MethodsThis cross-sectional study was performed on 150 housewives from Kuhpayeh. The participants were selected through systematic random sampling. The data-gathering instrument was a multi-part questionnaire. It contained questions on demographic characteristics and food-safety behavior, based on the Five Keys to Safer Food of the World Health Organization (WHO). The data acquired from this self-report questionnaire were analyzed using statistical tests in SPSS software.
Findings: In this study, the mean (SD) of the womens ages was 41.03 ± 12.41. The mean (SD) of each Key including keep clean, separate raw and cooked, cook thoroughly, keep food at safe temperatures, use safe water and raw materials were 47.95 ± 2.97, 13.89 ± 1.50, 13.21 ± 1.89, 24.83 ± 1.99, and 17.12 ± 1.93, respectively. Among items related to food safety, only personal hygiene, healthy food, and clean water were significantly associated with the womens education.ConclusionAccording to the results, food-safety behavior among housewives in Kuhpāyeh was desirable. However, the provision of correct education about habits such as hand washing before preparing meals and using cleaning pads can be helpful.Keywords: Food safety, Food, Housewives, Personal hygiene -
مقدمهمطالعه حاضر با هدف بررسی تعیین کننده های پیشگیری از بیماری ایدز بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی، در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر آشخانه در سال 1391 انجام گرفت.روش هااین مطالعه به صورت مقطعی و با شرکت 384 دانش آموز دبیرستانی انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای مشتمل بر سازه های مدل اعتقاد بهداشتی بود که روایی و پایایی آن تایید گردید. در نهایت، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های Independent t و ANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاپس از تقسیم بندی آگاهی دانش آموزان، مشخص شد که 66 نفر (2/17 درصد) آگاهی خوب، 303 نفر (9/78 درصد) آگاهی متوسط و 15 نفر (9/3 درصد) آگاهی ضعیفی داشتند. میانگین سازه های مدل اعتقاد بهداشتی نشان داد که میانگین حساسیت درک شده 04/13 ± 48/51، شدت درک شده 97/18 ± 90/51، منافع درک شده 60/23 ± 90/72 و موانع درک شده 00/21 ± 74/53 بود.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر حاکی از آن بود که آگاهی دانش آموزان در حد متوسط است و آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی و تاکید بر سازه حساسیت درک شده در این دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: ایدز, دانش آموز, مدل اعتقاد بهداشتی, آگاهی
-
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال نهم شماره 13 (1392)، صص 1595 -1604مقدمهامروزه در میان نوجوانان، سبک زندگی کم تحرک همراه با رژیم غذایی حاوی مقادیر کم میوه و سبزیجات و میزان بالای کربوهیدرات پیچیده و چربی به طور چشمگیری افزایش یافته است. این رفتارهای ناسالم با چاقی، دیابت نوع دو، فشار خون بالا و بیماری های قلبی عروقی در ارتباط می باشد. هدف از این مطالعه تعیین عوامل مرتبط با مصرف میوه و سبزی در میان دانش آموزان دبیرستانی با استفاده از تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TPB) جهت شناخت متغیرهای موثری که در مداخلات مورد توجه قرار می گیرد، می باشد.روش هادر یک مطالعه توصیفی – تحلیلی در سال تحصیلی 1392-1391 با استفاده روش نمونه گیری چندمرحله ای، 648 دانش آموز دبیرستانی که پرسشنامه مبتنی بر سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده شامل: نگرش، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده، قصد و مصرف میوه و سبزیجات را تکمیل نمودند، انتخاب شدند. آنالیز آماری داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی، همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و رگرسیون خطی انجام شد.یافته هامیانگین سنی آزمودنی ها 63/15 با انحراف معیار 02/1 بود. نتایج مطالعه نشان داد میانگین مصرف روزانه میوه ها و سبزیجات در جنس دختر به ترتیب 75/1 و36/1 و در پسران 46/1 و24/1 در روز بود. اجزای تئوری با هم دیگر به خوبی قصد مصرف میوه و سبزیجات را در دانش آموزان پیش بینی می کردند که میزان R2 حدود43% به دست آمد. کنترل رفتاری درک شده و سپس نگرش و هنجارهای انتزاعی مهم ترین متغیرهای پیش گویی کننده قصد بودند.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان می دهد که ارتقا کنترل رفتاری درک شده دانش آموزان برای افزایش مصرف میوه و سبزیجات باید به عنوان اولویت های برنامه های ارتقا دهنده سلامت در میان دانش آموزان در نظر گرفته شود. همچنین نتایج حاکی از آن می باشد که تئوری رفتار برنامه ریزی شده می تواند به عنوان یک چهارچوب مناسب جهت افزایش رفتارهای تغذیه ای سالم از جمله مصرف میوه و سبزیجات برای نوجوانان به کار رود.
کلید واژگان: میوه و سبزیجات, دانش آموزان, تئوری رفتار برنامه ریزی شدهBackgroundSedentary lifestyles, along with diets low in fruits and vegetables, complex carbohydrates and high in fat and total energy are increasing among adolescents. These unhealthy behaviors associated with obesity, type 2 diabetes, hypertension, and heart disease. Healthful dietary behaviors, such as fruit and vegetable consumption among adolescents had been reported as inadequate. The purpose of this study was to examine factors associated with the fruit and vegetable consumption among high school students applying the theory of planned behavior (TPB) to identify influential variable that be addressed through intervention effort.MethodsIn a cross-sectional study, multiple-stage randomized sampling was used to select 648 high school students in Isfahan who completed a questionnaire assessing variables of Theory of Planned Behavior (TPB): attitude, subjective norms, perceived behavior control (PBC), intention, and fruit and vegetable consumption. The statistical analysis of the data included descriptive tests, bivariate correlations, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, and liner regression.FindingsThe mean age of participants was 15.63 (SE=1.02) years old. Average daily fruit and vegetable intake reported that about 1.75 and 1.36 per day for girls and 1.46 and 1.25 for boys. The results indicated that the theory performs very well for the explanation of intention and accounted for 43% of the variance. Perceived behavioral control was the strongest predictor of intention, followed by attitude and subjective norms.ConclusionsThe findings of this paper show that promotion of students’ perceived behavioral control, and intention to high fruit and vegetable consumption should be priorities of any programs aimed at promoting healthy behaviors among students. It is also concluded that planned behavior theory the may be used as a framework for promoting healthy eating behaviors among adolescents.Keywords: fruit, vegetable, students, Theory of Planned Behavior -
سابقه و هدفهدف اصلی مراکز انتقال خون، تامین خون سالم و کافی بر روی بیماران می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر اهدای مستمر خون اهداکنندگان استان اصفهان، مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده در سال 1388 انجام شد.
مواد و روش هامطالعه حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و بر روی 600 نفر از مراجعین جهت اهدای خون در استان اصفهان انجام گرفت. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بود. نهایتا افراد به طور تصادفی از هر مرکز انتخاب شدند. از پرسشنامه ای روا و پایا مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده استفاده شد. اطلاعات پس از جمع آوری، وارد نرم افزار SPSS نسخه 18 شدند و از آزمون های t مستقل، همبستگی و من ویتنی جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که در ارتباط با بازگشت برای اهدای خون مجدد،(8/12%) 77 نفر در طی 6 ماه آینده مراجعه کردند و (2/87%) 523 نفر مراجعه نکردند. بیشترین افراد اهداکننده در گروه سنی 21 تا 30 سال بودند و میانگین سن افرادی که اهدای خون مستمر داشتند، به طور معناداری بیشتر از اهداکنندگان غیر مستمر بود. قوی ترین ارتباط همبستگی را خودکارآمدی با قصد داشت(001/0 p<، 577/0 r=)، سپس عواملی مانند خود هویتی(481/0 r=)، هنجارهای اخلاقی(471/0 r=)، نگرش(355/0 r=) و هنجارهای انتزاعی(353/0 r=) در اولویت های بعدی قرار داشتند.
نتیجه گیریخودکارآمدی یکی از تاثیر گذارترین مولفه ها بر روی قصد افراد جهت اهدای خون مستمر بود. پس می توان نتیجه گرفت که با تقویت این سازه، می توان گام موثری در تداوم و نگهداری افراد اهداکننده خون در جامعه برداشت.
کلید واژگان: اهدای خون, نگرش, قصدBackground And ObjectivesThe aim of this study was to determine the effective factors on regular blood donation in donors in Isfahan province based on the theory of planned behavior in 2009.Materials And MethodsThis is a descriptive-analytical study performed on 600 blood donors in blood centers scattered across Isfahan province. The sampling method was stratified random proportional to the size of the cities. Subjects were randomly selected from each center. Data were then collected by a validated and reliable questionnaire based on the theory of planned behavior. Finally، we used SPSS software V18 for data analysis in which T-Test، Fisher test، correlation tests، and Mann-Whitney applied.ResultsOut of the total number of subjects، 77 (12. 8%) returned after 6 months for blood donation and 523 (87. 2%) did not. Most of the donors were 21-30 years old. The mean of age in regular donors was significantly higher than that of non-regular blood donors. Regular blood donation has the strongest correlation with intention and self efficacy (r= 0. 577، p< 0. 001) followed by self identify (r= 0. 481)، subjective norms (r= 0. 353)، and attitude (r= 0. 355).ConclusionsSelf efficacy is one of the effective factors on one’s intention to return for donation. So، by improving this construct we can help recruitment and retention of blood donors in the community.Keywords: Blood Donation, Attitude, Intention -
مقدمه
خطاهای دارویی از شایع ترین خطاهای پزشکی بوده و یکی از چالش های مهم تهدید کننده نظام سلامت محسوب می شود. این مطالعه با هدف، موانع درک شده گزارش خطاهای دارویی و رفتار پرستاران در مورد خطاهای دارویی در بیمارستان های آموزشی لرستان در سال 1390 انجام شد.
روش هاتعداد 403 پرستار به روش نمونه گیری آسان از بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان در شهر خرم آباد انتخاب و پرسش نامه استاندارد اصلاح شده Gladstone در ایستگاه پرستاری توزیع و در انتهای شیفت جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و آزمون های آماری 2c، Independent t و ANOVA مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها73 درصد (294 نفر) پرستاران از این که چه مواردی به عنوان خطای دارویی محسوب می شود، مطمئن نبودند. 6/81 درصد (329 نفر) پرستاران گزارش دادند که ترس از واکنش مدیر پرستاری مانع اصلی گزارش دهی می باشد و 2/38 درصد (154 نفر) پرستاران خطای دارویی مرتکب شده را از ترس از دست دادن شغل گزارش نکرده بودند. در رتبه بندی علل خطای دارویی، پرستاران بیشترین اهمیت را به ناخوانا بودن دستور پزشک و کمترین رتبه را به آسیب دیدگی برچسب دارویی دادند. بین رتبه بندی علل خطا از دیدگاه پرستاران و متغیرهای جنس و سابقه کاری، ارتباط معنی داری مشاهده شد (05/0 = P).
نتیجه گیریبرگزاری دوره های آموزشی جهت افزایش توان علمی و انگیزش پرستاران برای توجه به اصل سوددهی به بیمار و ایجاد سیستم مناسب گزارش دهی خطای دارویی که در آن پرستار فارغ از دغدغه های فکری و شغلی باشد، ضروری است.
کلید واژگان: خطای دارویی, رفتار, بیمارستان, پرستاری, موانع درک شدهBackgroundMedication errors are the most common medical errors and are one of the major challenges threatening the health system. This study aimed to determine nurses’ perceived barriers and behaviors to reporting medication errors in 2011.
MethodsUsing convenience sampling، a total of 403 nurses were selected from teaching hospitals in affiliated to Lorestan University of Medical Sciences (Khorramabad، Iran). Data was gathered via the modified Goldstone Questionnaire which was distributed at the nursing station and collected at the end of the shift. Data was analyzed using chi-square and t tests and analysis of variance in SPSS16. Results
FindingsWhile 73% of the participants (n = 294) were not certain about the cases of medication error، 81. 6% (n = 329) stated fear of the nursing manager''s reaction as the main obstacle to reporting medication errors. Moreover، 38. 2% of the nurses (n = 154) did not report their medication errors because they were afraid of losing their job. According to the subjects’ ranking، illegible prescriptions and damaged drug labels were the most and least important causes of committing medication errors، respectively. The nurses’ rankings of causes of error were significantly correlated with gender and work experience.
ConclusionTraining courses to improve nurses’ knowledge and motivate them to act according to the patient’s benefit along with establishing a proper system of error reporting are essential.
Keywords: Medication Error, Behavior, Hospitals, Nursing, Perceived Barriers -
مقدمهگسترش روزافزون استفاده از اینترنت، عدم استفاده صحیح از آن و جستجوهای غیر هدفمند نه تنها دانشجویان را از رسالت اصلی اینترنت در دانشگاه دور می کند، بلکه با اتلاف زمان می تواند تاثیر سویی بر وضعیت تحصیلی آنان بگذارد. این مطالعه با هدف، تعیین ارتباط اعتیاد به اینترنت با وضعیت تحصیلی و مصرف سیگار در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد.روش هامطالعه حاضر به صورت مقطعی و بر روی 368 نفر از دانشجویان کاربر اینترنتی دانشگاه با نمونه گیری چند مرحله ای صورت گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه اعتیاد به اینترنت Young و آزمون های Paired t، ANOVA، Tukey، Mann-Whitney، Kruskal-Wallis، ضریب همبستگی Spearman و Eta با سطح اطمینان 05/0 انجام گردید و توسط نرم افزار 16SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته هااز تعداد 368 نفر دانشجو، 163 نفر (3/44 درصد) مرد و 205 نفر (7/55 درصد) زن بودند. 3/63 درصد از افراد، وابستگی خفیف و 3/7 درصد وابستگی شدید به اینترنت را نشان دادند و تمام افراد دارای وابستگی شدید به اینترنت، افت تحصیلی داشتند. یافته ها ارتباط مستقیم معنی داری بین افت تحصیلی و استعمال سیگار با میانگین نمره اعتیاد به اینترنت و همچنین ارتباط مستقیم بین مقطع تحصیلی و سطح کاربری اینترنتی و ارتباط معکوسی بین معدل تحصیلی و سطح کاربری اینترنتی (01/0 > P) را نشان داد.
نتیجه گیریشیوع وابستگی به اینترنت در این مطالعه نگران کننده بود و به نظر می رسد زمان مداخله برای پیش گیری از اثرات جسمانی و روانی اعتیاد به اینترنت با فرهنگ سازی استفاده مناسب از آن فرا رسیده است.
کلید واژگان: اینترنت, اعتیاد, دانشجویان, وضعیت تحصیلی, سیگارBackgroundWidespread use of the Internet، lack of proper use and non-targeted searches، not only moves the students far from the main mission of the internet in the university but also will impact adversely on their academic status. The aim of this study was to determine the relationship between internet addiction with academic status and smoking in Lorestan University of Medical Sciences، Iran.MethodsThis study was conducted on 368 students of Lorestan Medical University. A Yang standard internet addiction questionnaire was applied for data gathering and data was analyzed with t-test، ANOVA، Tukey، Mann Withney، Kruskal-Wallis، Eta and Spearman correlation coefficient in 0. 05 significant level.FindingsFrom a total of 368 students that participated in the study، 163 patients (44. 3%) were male and 205 (55. 7%) were female. 63. 3% of them had moderate dependency and 7. 3% had a sever addiction to internet. All of the students with sever dependency had declined in academic status. There was a significant relation between decline in academic status and smoking with the mean score of internet addiction. It also showed a direct correlation between educational level and using internet. There was also an inverse relationship between average education level and internet using (P < 0. 01).ConclusionThe prevalence of internet dependency in this study was concerning and it seems that the time for intervention to prevent physical and psychological effects of internet addiction has arrived.Keywords: Addiction, Internet, Students, Educational Status, Cigarette -
زمینه و هدفهرچند سندرم نقص ایمنی اکتسابی از نظر پزشکی مهم است؛ ولی به عنوان یک رفتار شخصی و یک پدیده اجتماعی و فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نوجوانان به عنوان جمعیت در معرض خطر شناخته شده اند. تنها راه موثر علیه ایدز آموزش بهداشت است. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش بر آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان در ارتباط با سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) انجام شد.روش بررسیاین مطالعه شبه تجربی روی 72 دختر دبیرستانی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. دانش آموزان به دو گروه 36 نفری مداخله و شاهد تقسیم شدند. برای گروه مداخله جلسات آموزشی در دو جلسه با استفاده از روش سخنرانی و بحث گروهی انجام گرفت و برای گروه شاهد هیچ آموزشی صورت نگرفت. پرسشنامه 3 قسمتی شامل مشخصات دموگرافیک، آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی به وسیله خودگزارش دهی تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18، paired t-test و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند.یافته هادر ابتدای مطالعه میانگین آگاهی، شدت درک شده، منافع و موانع درک شده بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری نداشت. در انتهای مطالعه میانگین آگاهی، شدت درک شده، منافع و موانع درک شده در گروه مداخله افزایش آماری معنی داری نشان داد (P<0.05)؛ اما میانگین حساسیت درک شده در گروه مداخله اختلاف آماری معنی داری نداشت.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب بالارفتن شدت درک و منافع درک شده و نیز کاهش موانع درک شده در دانش آموزان دختر گردید؛ اما اثر آماری معنی داری بر حساسیت درک شده نداشت.
کلید واژگان: دانش آموزان, مدل اعتقاد بهداشتی, ایدز, آموزش, آگاهیBackground And ObjectiveAlthough acquired immune deficiency syndrome (AIDS) is a vital medical problem but it is more prominant as a personal behavior social cultural phenomenon. Adolescents have been identified as risk population in immune deficiency virus. Health education is only effective method to prevent AIDS. This study was carried out to determine the effect of educational program on knowledge and health belief model structures about acquired immune deficiency syndrome (AIDS) among high school female student in Isfahan، Iran.Materials And MethodsThis quasi-experimental study conducted on 72 female students whom divided equaly into case and control groups. The questionnaire included demographic characteristics، knowledge and health belief model. Educational interventions were performed in lecture and group discussion. Data were analyzed using SPSS-18، paired t-test and independent t-test.ResultsThere were no significant differences in knowledge، perceived severity، benefits and barrier in two groups before intervention. After intervention، there were significant increases in knowledge، perceived severity، perceived benefits and perceived barriers (P<0. 05)، in the intervention group، but there was not significant increases in perceived susceptibility.ConclusionEducation based on health belief model can improve knowledge، perceived severity، benefits and barriers in female student. More educational sessions are required for improving perceived susceptibility in high school female students.Keywords: Students, Health belief model, AIDS, Education, Knowledge -
مقدمهاینترنت یکی از منابع مهم جهت دسترسی به متون علمی در دانشگاه های علوم پزشکی محسوب می شود و دانشجویان، از آن جهت برآوردن اهداف حرفه ای و شخصی خود استفاده می کنند. با توجه به این که میزان بروز و شیوع اعتیاد به اینترنت در این گروه در حال افزایش است، این مطالعه با هدف، تعیین ارتباط سلامت عمومی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1389 انجام گرفت.روش هادر این مطالعه مقطعی، 123 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به صورت تصادفی انتخاب شدند. از دو پرسش نامه سنجش سلامت عمومی و اعتیاد به اینترنت Yang جهت جمع آوری داده ها استفاده گردید. در نهایت امتیازهای افراد به دو دسته مساوی و پایین تر از 49 و بالاتر از 50 تقسیم شد که به ترتیب نشان دهنده وضعیت کاربران به صورت عادی و کاربران معتاد می باشد. اطلاعات گرد آمده توسط نرم افزار 16SPSS و آزمون های Independent t-test و kruskal-Walis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها5/80 درصد دانشجویان نرمال و 5/19 درصد اعتیاد خفیف داشتند. میانگین سلامت جسمی، اختلال در عملکرد اجتماعی، اضطراب و افسردگی در گروه معتاد به اینترنت به ترتیب 77/3 ± 28/15، 16/4 ± 69/15، 40/4 ± 67/10 و 21/6 ± 42/7 به دست آمد. بین ابعاد سلامت عمومی در هر دو گروه رابطه آماری معنی داری مشاهده شد (01/0 > P).نتیجه گیریبا توجه به تاثیر اعتیاد به اینترنت بر ابعاد سلامتی دانشجویان، نظارت و کنترل بر استفاده از اینترنت در دانشجویان دانشگاه و همچنین آگاه سازی آنان از اثرات مخرب استفاده ناصحیح از اینترنت ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, سلامت عمومی, دانشجوBackgroundThe Internet is one of the most important sources to access scientific writing in medical universities. However, the students use it for their personal and special goals. Since the prevalence and the incidence of Internet addiction are recently increasing among students, this study was carried out to assess the relation between general health and Internet addiction in students of Isfahan University of Medical Sciences (Isfahan, Iran) in 2010.MethodsIn this analytical, cross-sectional study, 123 students of Isfahan University of Medical Sciences were randomly selected. We used the Yang Internet addiction test and the general health questionnaire to gather data. Finally, the users were categorized as normal, moderately addicted, and severe addicted. Data was analyzed by using independent-t- and Kruskal-Wallis tests in SPSS16.FindingsBased on our findings, 80.5% of the students were normal but 19.5% were moderately addicted users. In addicted users, the mean scores of physical health, social function disorders, anxiety, and depression were 15.28 ± 3.77, 10.67 ± 4.6, 15.69 ± 4.16, and 7.42 ± 6.21, respectively. There were statistically significant relations between general health dimensions in both groups (P < 0.01).ConclusionConsidering the destructive effects of Internet addiction on student's health dimensions, it seems to be necessary to control and supervise the Internet usage among university students. Moreover, the students should be educated about the harmful effects of Internet abuse.Keywords: Internet Addiction, General Health, Students -
مقدمهنقش رفتارهای سالم مانند فعالیت بدنی، تغذیه و مدیریت استرس بر روی کاهش مرگ و میر و ابتلا بیماری ها به خوبی شناخته شده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین سبک زندگی سالم معلمان شاغل در ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال 1389 انجام گرفت.روش هامشارکت کنندگان در این مطالعه مقطعی شامل 96 معلم شاغل در ناحیه 4 بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ای مشتمل بر دو بخش اطلاعات دموگرافیک و سبک زندگی سالم بود. در نهایت نیز داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهمیانگین سنی افراد 06/5 ± 26/40، میانگین شاخص توده بدنی 20/3 ± 08/25 بود. 8/96 درصد از افراد متاهل و 1/3 درصد مجرد بودند. 4/85 درصد از معلمان سبک زندگی مطلوب، 5/13 درصد نیمه مطلوب و 1 درصد نامطلوب داشتند. در ارتباط با تغذیه 74 درصد سبک زندگی مطلوب، 24 درصد نیمه مطلوب و 1/2 درصد نامطلوب داشتند. در ارتباط با فعالیت بدنی 76 درصد، سیگار کشیدن یا در معرض دود آن بودن 2/29 درصد و مقابله با استرس 9/21 درصد سبک زندگی نیمه مطلوب داشتند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج برنامه ریزی برای معلمان شاغل در مدارس همچنین کسب اطلاعات در زمینه سبک زندگی سالم می تواند بسیار موثر واقع شود.
کلید واژگان: سبک زندگی سالم, معلم, ایرانBackgroundThe role of individual healthy behaviors, like physical activity, nutrition and stress management, on reduction of the rate of disease mortality and morbidity is well known. The aim of this study is to determine the healthy life styles of teachers in district 4 of Esfahan, Iran, in 2010.MethodsThe participants of this cross-sectional study were 96 teachers in district 4, selected via random sampling method. The data collection was performed using a questionnaire, which consisted of demographic and healthy life style questions. Analysis of the data was performed by SPSS software 18.FindingsMean BMI of the participants was 25.08 ± 3.20, and their mean age was 40.26 ± 6.05 years. 96.8% of the teachers were married and 3.1% single. 1% of the teachers had an unfavorable life style, 13.5% moderate, and 85.4% favorable. In relation to nutrition, 2% of the teachers had an unfavorable life style, 23%moderate, and 74% favorable. In relation to physical activity 76%, smoking 29.2% and stress 21.9% had a moderately favorable life style.Conclusionconsidering the results of the current study, planning for teachers in schools to receive information about healthy life styles is important.Keywords: Healthy Life Style, School Teachers, Iran -
مقدمهمصرف قرص های اکستازی در سطح جهان 70 درصد افزایش داشته است و در حال حاضر مصرف آن از هروئین و کوکائین بیش تر است. بررسی های انجام شده حاکی از آن است که دانشجویان طبقه ای هستند که بیش از دیگر گروه ها از قرص های اکستازی استفاده می کنند و مصرف اکستازی در سال های اخیر در میان دانشجویان دانشگاه رشد صعودی داشته است. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه مصرف قرص های اکستازی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در سال 89 انجام گرفت.روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است، که بر روی 267 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفته است. ابزار گردآوری پرسش نامه ای روا و پایا مشتمل بر 3 قسمت (اطلاعات زمینه ای، اجزای مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد) بوده است، که با رعایت نکات اخلاقی تکمیل شده است. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 18 و آزمون های آماری 2χ، t تست و kruskal-walis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین سنی دانشجویان 61/1 ± 95/20 بود و (3/39) 105 مرد و (6/90) 242 مجرد بوده اند. (1/22) 59 نمونه ها قرص های اکستازی را دیده اند و (2/2) 6 افراد تاکنون از این قرص ها استفاده کرده اند. میانگین اجزای مدل نیز به ترتیب شامل حساسیت درک شده 68/19 ± 75/72، شدت درک شده 96/16 ± 58/84، منافع درک شده 49/23 ± 43/80، موانع درک شده 53/18 ± 65/81 بود. نتایج نشان داد که بین مصرف اکستازی با شدت درک شده و منافع درک شده رابطه معنی داری وجود داشت (001/0 ≤ P)، اما بین مصرف اکستازی با حساسیت درک شده و موانع درک شده رابطه معنی داری وجود نداشت (076/0 = P، 554/0 = P). در مورد راهنمای به عمل نیز دانشجویان رادیو و تلویزیون را مهم ترین راهنما می دانستند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصله جهت پیش گیری از مصرف قرص های اکستازی در دانشجویان علوم پزشکی با استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی، باید برای بالا بردن حساسیت درک شده تلاش کرد و همچنین از نقش رادیو و تلویزیون نیز به عنوان مهم ترین راهنمای به عمل نباید غافل شد.
کلید واژگان: اکستازی, دانشجو, مدل اعتقاد بهداشتیBackgroundUse of ecstasy tablets has increased 70% worldwide and now its consumption is more than heroin and cocaine. Surveys show that students use ecstasy pills more than other groups. During recent years, the use ecstasy has increased in students. Thus, this study aimed to determine the practice of student of Isfahan University of Medical Sciences based on health belief model in 2011.MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 267 students of Isfahan University of Medical Sciences. Data were collected by a validated and reliable questionnaire consisting of 3 parts, which were demographic information, H.B.M variables, and practice. Finally, descriptive analysis, chi-square, t-test and Kruskal-Wallis were used to analyze data.FindingThe mean age of the participants was 20.95 ± 1.61, 39.3% of them were men and 90.6% were single. 22.1% of students have seen ecstasy pills and 2.2% of them have used these pills. The mean scores of H.B.M variables were, perceived susceptibility 72.75 ± 19.68, perceived severity 84/58 ± 16/96, perceived benefits 80.43 ± 23.49, and perceived barriers 81.65 ± 18.53. There were no significant differences between the H.B.M variables and sex (p > 0.05). Moreover, television was the most important source of information and most important tool for teaching students about Ecstasy.ConclusionsConsidering the mean of H.B.M variables and the amount of use of ecstasy (2.2% of students) in this group, it seems that educational programs based on the Health Belief Model are effective in decreasing the use of ecstasy tablets.Keywords: Ecstasy, Student, Health Belief Model -
مقدمهعدم ایمن سازی کامل و به موقع کودکان در مقابل بیماری های قابل پیش گیری با واکسن، ممکن است سبب مرگ آنان گردد و یا عواقب بسیار تاثر انگیزی داشته، سبب معلول شدن کودکان شود. با توجه به اهمیت ایمن سازی و لزوم شناسایی دلایل تاخیر ایمن سازی در منطقه، این مطالعه به منظور تعیین علل موثر در تاخیر ایمن سازی کودکان زیر هجده ماه خرم آباد در طی اواخر سال 1389 و اوایل سال 1390 طراحی و اجرا گردید.روش هااین مطالعه به صورت توصیفی، تحلیلی- مقطعی، از ابتدای دی ماه 1389 لغایت ابتدای خرداد ماه 1390 در خرم آباد انجام گردید. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کودکان زیر هجده ماه بودند. نمونه گیری به روش سرشماری انجام شد. گردآوری اطلاعات به روش مصاحبه حضوری سازمان یافته با پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن به تایید رسید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 16SPSS و آزمون های آماری 2χ، ANOVA، هبستگی Pearson و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها6/41 درصد (84 نفر) مادران نام هیچ یک از واکسن هایی که به کودک تزریق می شود را نمی دانستند و تنها 9/9 درصد آن ها نام 4 تا 5 واکسن تزریقی را ذکر کردند. نداشتن وقت و بیمار بودن کودک بیش ترین دلایل تاخیر در ایمن سازی اعلام شد و میانگین مدت تاخیر بر حسب دلایل مختلف تاخیر، تفاوت معنی داری داشت. همچنین در میانگین مدت تاخیر بین سطوح مختلف تحصیلاتی مادران اختلاف معنی داری وجود داشت (01/0 > P). رابطه معنی دار خطی بین مدت تاخیر با سن مادر و تعداد کودک خانواده به دست آمد.نتیجه گیریبا توجه به دلایل تاخیر و ارتباط های آماری به دست آمده، لزوم تلاش بیشتر برای ارایه آموزش در زمان ارایه مراقبت و کاستن از فرصت های از دست رفته ایمن سازی ضروری می باشد.
کلید واژگان: ایمن سازی, کودک, مادر, واکسن, خرم آباد -
مقدمهکاربردهای فراوان اینترنت و جذابیت های آن سبب شده در سال های اخیر پدیده ای با عنوان «اعتیاد به اینترنت» ظهور کند. اینترنت به خودی خود ابزار بی ضرری است اما استفاده بیش از حد و نادرست از آن، خطر اعتیاد به اینترنت را دنبال دارد. مطالعات انجام شده بر روی دانش آموزان و دانشجویان نشان دهنده این امر است که میزان استفاده از اینترنت، همچنین میزان بروز و شیوع اعتیاد به اینترنت در حال افزایش است. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین میزان اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه پیام نور اصفهان واحد کهندژ صورت گرفت.روش کاراین پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی است که در 96 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه یانگ بود که در 3 بخش تنظیم گردید. بخش اول اطلاعات دموگرافیک، بخش دوم دلایل استفاده از اینترنت و بخش سوم شامل آزمون اعتیاد به اینترنت بود. پس از کسب رضایت آگاهانه از دانشجویان، پرسش نامه توسط آنان تکمیل گردید. اطلاعات وارد نرم افزار آماری 5/11SPSS شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، t-test، همبستگی اسپیرمن و من ویتنی داده ها جهت استفاده گردید. در نهایت وضعیت کاربران مورد مطالعه به صورت کاربر طبیعی، کاربر با اعتیاد خفیف و اعتیاد شدید مشخص گردید.یافته هادر این مطالعه 7/91 درصد دانشجویان کاربر طبیعی بودند و 3/8 درصد آنان اعتیاد خفیف به اینترنت داشتند. بیشترین مورد استفاده از اینترنت در دانشجویان، استفاده از موتورهای جستجوگر و دانلود فایل بود. بین اطلاعات دموگرافیک با اعتیاد به اینترنت اختلاف معنی داری مشاهده نشد، اما بین مدت زمان استفاده و اعتیاد به اینترنت رابطه آماری معنی داری مشاهده گردید. همچنین 4/8 درصد دانشجویان عنوان کردند که به خاطر اینترنت دچار افت تحصیلی شدند.نتیجه گیریبه نظر می رسد که اقداماتی از قبیل آموزش افراد در جهت استفاده صحیح از اینترنت و همچنین آموزش خانواده ها بتواند راه حل مناسبی جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت در دانشجویان باشد.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, دانشجویان, شهر اصفهانBackgroundAlthough the Internet with various applications and attractiveness is harmless itself, its excessive use may lead to a phenomenon called "Internet addiction". This study was carried out to assess the Internet addiction among the students in Isfahan Payam-e-Nour University (Kohandej Branch).MethodsIn this descriptive, cross-sectional study, 96 students of Payam-e-Nour University were randomly selected. Data was collected through Young's questionnaire. The questionnaire included demographic information, reasons of using the Internet, and addiction evaluation test. After receiving informed consents, the students completed the questionnaires. Then, data was analyzed by Pearson's correlation, student-t, Spearman, and Mann-Whitney tests in SPSS11.5. The students were scored as normal, slightly addicted, or severely addicted.ResultsBased on our findings, 91.7% of the students were normal and 8.3% were slightly addicted. Most students used the Internet to search and download. While there was no significant relation between demographic information and Internet addiction, there was a significant relation between using time and Internet addiction. In addition, 8.4% of the students had experienced academic failure due to using the Internet.DiscussionEducating students and their families regarding the correct usage of the Internet would give a tremendous boost in controlling Internet addiction among university students. -
زمینه و هدفداروی بدون عارضه وجود ندارد و مصرف بی رویه و خودسرانه داروها به عوارض داروها می افزاید. این مطالعه به منظور تعیین آگاهی و عملکرد زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان نسبت به خوددرمانی با دارو براساس مدل اعتقاد بهداشتی انجام شد.روش بررسیاین مطالعه توصیفی مقطعی روی 385 نفر از زنان مراجعه کننده به 14 مرکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان در سال 1388 انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها مشتمل بر چهار قسمت (آگاهی، عملکرد و اجزای مختلف مدل اعتقاد بهداشتی) بود. داده ها توسط آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین نمره آگاهی زنان در زمینه خوددرمانی 13.80+-82.97، میانگین حساسیت درک شده 17.11+-72.48، شدت درک شده 14.73+-71.60، منافع درک شده 17.13+-68.29 و موانع درک شده 19.67+-61.64 تعیین شد. 86 درصد از زنان طی 6 ماه گذشته حداقل در مورد یک بیماری خوددرمانی کرده بودند که شامل سرماخوردگی 57.6 درصد (223 نفر)، سردرد 53.7 درصد (208 نفر) و کم خونی 13.2 درصد (51 نفر) بود. عمده ترین علل خوددرمانی نیز تجربه قبلی از بیماری و در دسترس بودن داروها بود. مهم ترین عامل پیشگیری کننده در زمینه خوددرمانی ترس از ابتلاء به عوارض ناشی از مصرف خودسرانه داروها بود.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که می توان از میزان خوددرمانی با دارو از طریق افزایش آگاهی و آموزش اثرات جانبی داروها جلوگیری نمود.
کلید واژگان: خود درمانی, دارو, آگاهی, عملکرد, مدل اعتقاد بهداشتیBackground And ObjectiveThe majority of medicines are associated with some form of side effects due to high prevalence of self- medication in Iran. There is not any drug without side effects; the prevalence of self- medication in Iran's provinces is increasing. This study was done to determine the knowledge and practice among woman about self -medication based on health belief model.Materials And MethodsThis cross- sectional study carried out on 385 women whom referred to health centers in Isfahan, Iran during 2008. Data were collected by a questionnaire including knowledge, practice and health belief model structures.ResultsThe mean score of knowledge was 82.97±13.80 and means score of perceived susceptibility 72.48±17.11, severity 71.60±14.73, benefits 68.29±17.13 and barriers 61.64±19.67. 86% of women have done self–medication at least in one disease in 6 months earlier Including: cold 225 (57.6%), headache 28 (53.7%) and anemia 51 (13.2%). The main reasons for self –medication were previous experience and medicine accessibility. The main reasons to avoid self –medication was the side effects of medicine.ConclusionSelf-medication can be prevented thought increasing knowledge and education about severity of drug side effects. -
مقدمهبا توجه به اهمیت بهبود تغذیه در بین دختران نوجوان، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی بر آگاهی و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی در ناحیه 4 شهر اصفهان انجام گرفت.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. این مطالعه بر روی 72 دانش آموز که به صورت تصادفی در دو گروه 36 تایی تجربی و شاهد قرار گرفتند انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه آگاهی تغذیه ای و یادآمد 24 ساعته خوراک در 2 زمان (قبل از مداخله و 1 ماه بعد از مداخله) بود. مداخله آموزشی در گروه تجربی به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ در 3 جلسه آموزشی (دو جلسه برای دانش آموزان و یک جلسه برای مادران) انجام گرفت و اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها نیز توسط نرم افزار SPSS و آزمون های t مستقل و t زوج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجمیانگین نمره آگاهی تغذیه ای دانش آموزان در گروه تجربی و شاهد 1 ماه بعد از آموزش به50/17±59/78 و 81/17±70/50 رسیده که نسبت به قبل از آموزش افزایش معنادار داشته است. همچنین عملکرد تغذیه ای نیز در گروه تجربی بهبود یافته به طوری که قبل از مداخله 3/83 درصد از دانش آموزان عملکرد تغذیه ای نامناسب داشته اند که 1 ماه بعد از آموزش به 1/36 درصد کاهش یافته اما در گروه شاهد این میزان(9/88 درصد) هیچگونه تغییری نداشته است.نتیجه گیریبا توجه به پایین بودن سطح آگاهی و عملکرد تغذیه ای دختران، استفاده از برنامه های آموزشی تغذیه برای بهبود آگاهی و اصلاح رفتارهای تغذیه ای آنان در دوران بلوغ ضروری می باشدکلید واژگان: آموزش, آگاهی, عملکرد, تغذیه, دانش آموزانIntroductionRegarding the importance of nutrition improvement in teenage girls, the purpose of this study is to determine effect of educational program on knowledge and nutritional behavior among second grade middle school female students in Isfahan.MethodsThis is a quasi-experimental study, the research population being 72 students that were randomly divided into two groups, experimental and control. The instruments for data collection were a nutritional knowledge questionnaire, and 24 hour foods recall. Educational intervention was performed for experiment group as lecture and question and answers in 3 sessions(2 for students and 1 for their mothers). Data were collected twice (before and one month after intervent on) and analyzed by independent samples and paired t-tests using SPSS software.ResultsMean scores of nutritional knowledge in experimental and control groups were changed respectively to 78.59 ± 17.50 and 50.70 ±17.81, a month after intervention. Also, nutritional behavior in experimental group was improved, before intervention 83.3% of students had inappropriate nutritional behavior, but one month after that, it decreased to 36.1%. In control group this rate(88.9%) did not show any change.ConclusionTo improve the low level of knowledge and nutritional behavior in girls, the use of educational programs in puberty is necessary.
-
زمینه و هدفبا توجه به اهمیت بهبود تغذیه در دختران نوجوان، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه ی آموزشی بر عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی براساس مدل بزنف (BASNEF) انجام گرفت.مواد و روش کاراین مطالعه ی تجربی بر روی 72 دانش آموز که به صورت تصادفی در دو گروه 36 نفری تجربی و کنترل قرار گرفتند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی تنظیم شده براساس مدل بزنف و یادآمد 24 ساعته خوراک (قبل از مداخله و یک ماه بعد از مداخله) بود. مداخله آموزشی درسه جلسه آموزشی انجام گرفت و اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها نیز توسط نرم افزار SPSS -17 و با آزمون های آماری t مستقل، t زوجی، آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات، فریدمن و من ویتنی یو تجزیه و تحلیل شد.یافته هایافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره ی آگاهی و اجزای مربوط به مدل بزنف بین دو گروه تجربی و کنترل در خصوص عملکرد تغذیه ای بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی داری وجود داشت. مهم ترین هنجار های انتزاعی بعد از مداخله آموزشی برای گروه تجربی شامل پدر، مادر و اعضای خانواده بود.نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه طراحی برنامه آموزش تغذیه براساس مدل بزنف در بهبود عملکرد تغذیه ای دانش آموزان موثر واقع خواهد شد.
کلید واژگان: رفتار تغذیه ای, دانش آموزان, مدل بزنفBackgroundConcerning the importance of improving nutrition in teen girls, the purpose of this study was to determine the effects of educational program on the nutritional behavior among second-grade middle school female students based on BASNEF model.Materials And MethodThis experimental study were done on 72 students who was selected randomly in two equal groups of 36 students (experimental and control groups). The instruments for data collection were the BASNEF model and 24-recall questionnaires (before and 1 month after intervention). Educational interventions were performed in 3 sessions and data were collected and analyzed by repeated measures of ANOVA, Friedman, Mann-Whitney U, independent and paired t-tests using SPSS-17 software.ResultsOur findings indicated that mean scores of knowledge and BASNEF Model variables were significantly increased in the experimental group compared to the controls after intervention. Also, nutritional behavior improved significantly among the experimental group, compared to control group.ConclusionOur finding shows the importance of nutritional education based on BASNEF model on improving nutritional behaviors in students
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.