احسان احمدی
-
در این پژوهش رفتار ضربه سرعت بالا در سازه های ساندویچی با رویه-های FML و هسته فوم ترکیبی تقویت شده با الیاف شیشه به صورت آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور، فوم ترکیبی با استفاده از رزین اپوکسی و میکروبالن های شیشه ای با درصدحجمی های 20%، 30% و 60% ساخته شده است. رویه های FML نیز در هر طرف از دو لایه کامپوزیت پلیمری تقویت شده با الیاف شیشه و یک لایه ورق آلومینیومی تشکیل شده است. علاوه بر این، یک سری نمونه تقویت شده با درصدحجمی 30% میکروبالن و %15 الیاف شیشه خرد شده نیز ساخته شده است. نمونه ها با استفاده از یک دستگاه تفنگ گازی تک مرحله ای و شلیک پرتابه سرمخروطی آلومینیومی، تحت آزمایش ضربه سرعت بالا قرار گرفته اند. از نتایج آزمایش های انجام شده برای بررسی اثر درصدحجمی میکروبالن و همچنین تقویت هسته فوم ترکیبی با الیاف شیشه بر پارامترهای رفتار ضربه سرعت بالا سازه شامل سرعت باقی مانده پرتابه، سرعت حد بالستیک و انرژی نفوذ سازه استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داده است که با افزایش درصدحجمی میکروبالن از 20% تا 30% سرعت باقی مانده پرتابه کاهش و سرعت حد بالستیک و انرژی نفوذ سازه افزایش یافته در حالیکه با افزایش بیشتر درصدحجمی میکروبالن از 30% تا 60%، روند تغییرات برعکس شده است. همچنین نتایج به دست آمده نشان داده که تقویت هسته فوم ترکیبی با الیاف شیشه موجب بهبود قابل توجه رفتار ضربه سرعت بالای این سازه شده است.کلید واژگان: سازه ساندویچی, رفتار ضربه سرعت بالا, فوم ترکیبی تقویت شده با الیاف شیشه, رویه FMLIn this research, the high-velocity impact behavior of sandwich structures with FML skins and glass fiber-reinforced syntactic foam core was conducted, experimentally. The syntactic foam was produced using epoxy resin and glass microballoon with 30%, 40%, and 60% volume fractions. The FML skins on each side of the cores comprised two layers of glass fiber-reinforced polymer composite (GFRP) and one aluminum layer sheet. In addition, a series of reinforced samples were created using 30% volume fraction of microballoon and 15% chopped glass fibers. The samples were subjected to high-velocity impact tests using a one-stage gas gun and a conical-head aluminum projectile. The results were used to investigate the effects of microballoon volume fraction and glass fiber-reinforced syntactic foam core on the high-velocity impact behavior of structures. The results showed that increasing the microballoon volume fraction from 20% to 30% decreased the projectile residual velocity and increased the ballistic limit velocity and penetration energy. Furthermore, reinforcing syntactic foam with glass fiber significantly affected the high-velocity impact behavior of the structure.Keywords: Sandwich Structures, High-Velocity Impact Behavior, Glass Fiber Reinforced Syntactic Foam, FML Skin
-
در این مقاله خواص بالستیک سازه-های ساندویچی با رویه های کامپوزیتی فلز- فایبر و هسته فوم ترکیبی تقویت شده با نانولوله های کربنی به صورت آزمایشگاهی بررسی شده است. برای ساخت فوم ترکیبی از رزین اپوکسی و میکروبالن های شیشه ای با کسرحجمی %30، %40 و %55 استفاده شده است. علاوه بر این، یک سری نمونه تقویت شده با کسرحجمی %40 میکروبالن و %4 نانولوله کربنی چند جداره نیز ساخته شده است. رویه های کامپوزیتی فلز-فایبر نیز در هر طرف از یک لایه آلومینیوم و دو لایه کامپوزیت پلیمری تقویت شده با الیاف شیشه تشکیل شده است. سازه ها با استفاده از دستگاه تفنگ گازی و پرتابه سرمخروطی تحت آزمایش ضربه سرعت بالا قرار گرفته اند. از نتایج این آزمایش ها برای بررسی اثر کسرحجمی میکروبالن و تقویت هسته فوم ترکیبی با نانولوله کربنی بر پارامترهای رفتار بالستیک سازه از جمله سرعت باقیمانده پرتابه، سرعت حد بالستیک و انرژی نفوذ سازه استفاده شده است. نتایج نشان داده است که افزایش کسرحجمی میکروبالن تا %40 موجب کاهش سرعت باقیمانده پرتابه و افزایش سرعت حد بالستیک و انرژی نفوذ سازه می شود. در حالیکه با افزایش بیشتر کسرحجمی میکروبالن، این اثر معکوس شده است. همچنین نتایج به دست آمده نشان دهنده تاثیر قابل توجه تقویت هسته فوم ترکیبی با نانولوله های کربنی بر خواص بالستیک این سازه بوده است.کلید واژگان: فوم ترکیبی تقویت شده, خواص بالستیک, ضربه سرعت بالا, نانولوله کربنی, رویه فلز-فایبرIn this paper, an experimental investigation was conducted to study the ballistic properties of sandwich structures with fiber-metal laminate skins and reinforced syntactic foam core with carbon nanotubes. The syntactic foam was produced using epoxy resin and glass microballoon with volume fractions of 30%, 40%, and 55%. In addition, a series of reinforced samples was created using 40% volume fraction of microballoon and 4% multi-walled carbon nanotubes. The composite fiber-metal laminate skins on each side of the cores were made of one aluminum layer sheet and two layers of glass fiber reinforced polymer composite (GFRP). The structures were subjected to high-velocity impact tests using a gas gun and a conical head projectile. The results were analyzed to determine the effects of microballoon volume fraction and carbon nanotubes reinforced foam on the ballistic behavior of sandwich structures. The experiments showed that increasing microballoon volume fraction up to 40% decreased the projectile residual velocity and increased the ballistic limit velocity and penetration energy. Furthermore, reinforcing syntactic foam with carbon nanotubes significantly affected the ballistic properties of the structure.Keywords: Reinforced Syntactic Foam, Ballistic Properties, High-Speed Impact, Carbon Nanotube, Fiber-Metal Laminate Skin
-
شکل گیری ساختار سرمایه یکی از چالش برانگیزترین مسائل پیش روی شرکت ها بوده و حیاتی ترین تصمیم در مورد ادامه بقای آنها است. ساختار سرمایه در عین حال که می تواند محرک رشد و توسعه شرکت ها باشد، توانایی تخریب منافع سهامداران را نیز دارد چراکه مدیران و سهامداران لزوما در جهت منافع یکدیگر قدم برنمی دارند و عدم کنترل آن، تاثیر مستقیم بر کارایی سرمایه گذاری و عملکرد بنگاه خواهد گذاشت. از طرفی، کیفیت حاکمیت شرکتی و منافع مدیران، مهم ترین عوامل تشکیل ساختار سرمایه شرکت هاست، چراکه مدیریت درباره نحوه تامین مالی تصمیم گیری می کند بر این اساس سهامداران به عنوان ذی نفع اصلی با توسل به راهکارهای گوناگون قصد نظارت بر مدیریت شرکت ها را دارند. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف تحلیل نقش عوامل رفتاری و حاکمیت شرکتی در ساختار سرمایه شرکت ها و با استفاده از داده های سالانه 188 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390-1400 و با بهره گیری از روش گشتاورهای تعمیم یافته انجام شده است. در این پژوهش جهت استخراج و شناسایی متغیرهای رفتاری از رویکرد کیفی و ابزار مصاحبه با خبرگان استفاده شده است. نتایج مربوط به نقش حاکمیت شرکتی در ساختار سرمایه شرکت ها نشان می دهد که شاخصه های حاکمیت شرکتی همچون؛ دوگانگی وظایف مدیرعامل، تنوع هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره، جنسیت مدیرعامل، مالکیت هیئت مدیره و مالکیت مدیرعامل و هیئت مدیره اثری مثبت بر ساختار سرمایه شرکت دارند. در طرف دیگر، نتایج مربوط به نقش عوامل رفتاری در ساختار سرمایه شرکت ها نشان می دهد که شاخصه های رفتاری همچون؛ بیش اطمینانی، توانایی مدیریت، تیپ شخصیتی مدیران، خوش بینی، دوره تصدی مدیریت، خودشیفتگی، محافظه کاری و کوته بینی اثری منفی بر ساختار سرمایه شرکت دارند.
کلید واژگان: عوامل رفتاری, حاکمیت شرکتی, ساختار سرمایه, گشتاورهای تعمیم یافتهDeciding on capital structure is one of the most challenging and difficult issues faced by companies and the most critical decision regarding their continued survival. The most important factors in the capital structure of companies can be the quality of corporate governance as well as the behavioral factors of managers, because ultimately the management decides on the financing method. Therefore, the purpose of this study is to analyze the role of behavioral factors and corporate governance in the capital structure of companies. In order to estimate the research models, the annual data of 188 companies admitted to the Tehran Stock Exchange during the period of 2011-2021 and the Generalized Moments Method were used. Also, in order to extract and identify the behavioral variables, a qualitative approach and interview tools with experts have been used. The results related to the role of corporate governance in the capital structure of companies show that the indicators of corporate governance such as; The dual duties of the CEO, the diversity of the board of directors, the independence of the board of directors, the gender of the CEO, the ownership of the board of directors, and the ownership of the CEO and the board of directors have a role in influencing the company's capital structure. On the other hand, the results related to the role of behavioral factors in the capital structure of companies show that behavioral indicators such as; Overconfidence, management ability, managers' personality type, optimism, management tenure, narcissism, conservatism and short-sightedness have a role in influencing the company's capital structure. The efficient market hypothesis, which underlies conventional economic theory, is based on logical assumptions about efficient markets and profit maximization. However, the efficient market hypothesis is often unable to explain the chaotic phenomena observed in financial markets.
Keywords: Behavioral Factors, Corporate Governance, Capital Structure, Generalized Moments Method -
نگرش به سیستم هموستاز هموستاز مراحل بسیار هوشمند در گردش خون می باشد این سیستم با حفظ تعادل فاکتورهای انعقادی خون را در حالت سیال و بدون لخته در عروق سالم هدایت کرده ولی در صورت بروز ضایعه در عروق به صورت ناحیه ای و سریع با ایجاد پلاک اولیه انعقادی از خونریزی جلوگیری و لخته محدود در ناحیه آسیب دیدگی را ایجاد می کند. از علل ایجاد خونریزی بیماری های دیواره عروق ارثی و یا اکتسابی-اختلالات پلاکتی از نظر تعداد و یا عملکرد- کمبود و یا وجود مهارکننده های فاکتورهای انعقادی و ترکیبی از موارد فوق می باشد. سه مرحله در حفظ این تعادل اتفاق می افتد: هموستاز اولیه: اندوتلیوم عروق که داخلی ترین لایه عروق خون می باشد و همراه پلاکت ها دو بازیگر اصلی این مرحله می باشند. لایه اندوتلیوم به صورت لایه ای شبیه سنگفرش جدار داخلی عروق را می پوشاند از تماس مستقیم خون با دیواره عروق جلوگیری کرده و باعث نگهداری خون در حالت سیال می باشد. ولی در صورت صدمه به دیواره عروق و لایه اندوتلیوم با رها شدن پروتیین های چسبنده از جمله فاکتور فون ویلبراند (V.W.F) و اتصال آن به گیرنده های سطحی پلاکت طی مراحلی پلاک اولیه پلاکتی ایجاد و با فعال شدن پلاکت ها و رها شدن مواد از داخل پلاکت فاز ثانویه آغاز می شود. فاز ثانویه: غیر از فاکتور فون ویلبراند (V.W.F) که در گرانول های های مگا کاریوسیت و اندوتلیوم عروق ساخته می شود، کلیه فاکتورهای انعقادی دیگر در کبد سنتز می شوند و در جریان خون به صورت فاکتورهای خنثی حرکت می کنند ولی به محض تشکیل پلاک پلاکتی با تاثیر بر روی یکدیگر به صورت آبشاری فعال شده و در نهایت منجر به تشکیل لخته می شوند. فعال شدن این آبشار از دو مسیر داخلی و خارجی آغاز و در نهایت در مسیر مشترک، مرحله تشکیل فیبرین را به سرانجام می رساند. الف- در مسیر داخلی کلیه فاکتورهای این مسیر در جریان خون موجود می باشند و با آزمایش PT) پروترومبین تایم) و در نهایت با پیگیری مسیر مشترک نقص های احتمالی فاکتورهای انعقادی تشخیص داده می شوند. ب- در مسیر خارجی پروتیین هایی دیواره غشای زیر اندوتلیوم (فاکتورهای بافتی) باعث فعال شدن فاکتورهای انعقادی موجود در جریان خون شده و در مسیر مشترک نهایتا منجر به تشکیل لخته می شود و نقص های احتمالی فاکتورها در این مسیر با آزمایش APTT قابل ردیابی است. سیستم فیبرینولیتیک مرحله انتهایی می باشد. این سیستم به منظور کنترل سیستم انعقادی و محدود ساختن لخته آغاز می شود. که پلاسمین طی مراحلی فعال شده و فیبرین را حل می کند.
کلید واژگان: پلاک پلاکتی, هموستاز, نقش PT, PTT و پلاسمین -
ما در این پژوهش به دنبال افزایش قدرت برآورد ارزش در معرض ریسک سبد دارایی با استفاده از رویکرد نظریه مقدار حدی-کاپیولاهای زوجی می باشیم. در ادبیات مالی تحقیقات تجربی فراوانی بر روی ویژگی های بازدهی دارایی های مالی صورت گرفته و محققان به حقایقی در این خصوص دست یافته اند. در این زمینه می توان به کشیدگی، چولگی منفی، خودهمبستگی ضعیف، خوشه بندی نوسانات و ناهمسانی واریانس اشاره کرد. هر برآوردی از ریسک بدون در نظر گرفتن این ویژگی ها و یا استفاده از مفروضات غیر واقعی در خصوص بازدهی دارایی های مالی، احتمال شکست خوردن در مدریت ریسک را افزایش می دهد. بدین منظور ابتدا توزیع های جانبی بازدهی ها با استفاده از نظریه مقدار حدی به دست آمده اند. با توجه به ویژگی های مشخص شده بازدهی دارایی های مالی و همچنین به منظور فیلتر اولیه برای استفاده از نظریه مقدار حدی، از مدل های ناهمسانی واریانس برای توزیع های جانبی دارایی های استفاده شده است. سپس ساختار وابستگی بین سهام مختلف با استفاده از مدل های کاپیولای زوجی برآورد گردیده است. در ادامه با استفاده از روش شبیه سازی مونت کارلو ارزش در معرض ریسک سبد دارایی برآورد شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدل با توزیع حاشیه ای GARCH و ساختار کاپیولای زوجی R-Vine توانسته است در سطح اطمینان 95% بهترین عملکرد را در بین مدل های رقیب کسب کند.کلید واژگان: ارزش در معرض ریسک, کاپیولای زوجی, نظریه مقدار حدی, ناهمسانی واریانس, شبیه سازی مونت کارلوThe purpose of this research is to model Value-at-Risk (VaR) of portfolio with EVT-Pair-Copulas approach. In the financial literature, a significant amount of empirical studies have been done on the characteristics of financial assets returns and researchers have found a set of stylized facts about this subject. In this regard leptokurtic, left-skewed, weak autocorrelation, volatility clustering, and heteroscedasticity can be mentioned. Any estimation of risk without considering these characteristics or using unrealistic assumptions about financial assets returns increases the probability of failure in the risk management process. For this purpose, at first, the marginal distributions of returns are obtained using extreme value theory (EVT). Concerning characteristics of financial assets returns and also the primary filter to apply EVT, we use heteroscedasticity models for the marginal distributions of assets. Then the structure of the dependence between different stocks is estimated by using C-Vine, D-Vine, and R-Vine pair copula models. Afterward, the VaR of portfolio is estimated using the Monte Carlo simulation method. The final results show that the model with GARCH marginal distribution and R-Vine pair copula has been able to achieve the best performance among rival models at 95% confidence level.Keywords: Value at risk, pair-copula, Extreme Value Theory, Variance Heteroscedasticity, Monte Carlo simulation
-
بیان مسیله:
ساختارهای پیچیده و ارزشمند شهرهای میراث جهانی به عنوان پیشینه و هویت جوامع، در طول تاریخ تکامل یافته و از نسلی به نسل بعد منتقل شده اند. پژوهشگران بسیاری، به دلیل اهمیت کالبدی، اجتماعی و فرهنگی این شهرها، سعی در به کارگیری رویکردهای نوین مدیریت و حفاظت از آن ها داشته اند و در طول سال ها، سازمان ها و نهادهای بین المللی متعددی در تلاش بوده اند تا در راستای تدوین شیوه های نوین مدیریتی، دستورالعمل هایی را با تاکید بر حضور فعال جوامع محلی ارایه دهند. اما بدیهی است که هریک از این شهرها با توجه به مشخصه ها و ساختار کالبدی، فرهنگی و اجتماعی خود، به یک ساختار مدیریتی کاربردی و ویژه همان شهر نیاز دارد و استفاده از یک رویکرد مدیریتی ثابت در تمامی جوامع امکان پذیر نیست.
هدف پژوهش:
هدف اصلی این مقاله بررسی میزان اثربخشی دستورالعمل های منشورهای بین المللی در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی در حفاظت و مدیریت شهرهای میراث جهانی و ارایه یک چارچوب انعطاف پذیر و کاربردی در اجرای موثر این رویکرد در این شهرهاست.
روش پژوهش:
این مقاله، با به کارگیری روش تحلیل محتوا در رتبه بندی دستورالعمل های منشورهای بین المللی در حوزه ارتقای مشارکت اجتماعی در مدیریت شهرهای میراث جهانی، به ارزیابی فرایند سیاست گذاری حفاظتی و مدیریتی در هشت شهر می پردازد، و سپس با مقایسهه نتایج به دست آمده، میزان اثربخشی این دستورالعمل ها را در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی بررسی و تحلیل می کند.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد نقش فعال جوامع محلی در فرایند حفاظت و مدیریت شهرهای میراث جهانی موضوعی ضروری است و اجرای آن مستلزم پیروی از دستورالعمل های ارایه شده توسط سازمان های جهانی در حوزه مدیریت شهرهای تاریخی است. در اجرای این فرایند، لازم است توصیه های منشورها، در تناسب با ویژگی های ساختاری زمینه موردنظر بومی سازی شوند تا بتوانند بیشترین تاثیر را در اجرای رویکرد مشارکت اجتماعی داشته باشند.
کلید واژگان: سیاست گذاری, شهر میراث جهانی, منشورهای جهانی مدیریت شهری, جامعه محلی, مشارکت اجتماعیProblem statement:
The complex and valuable structures of World Heritage Cities, as historical profiles and identities of societies, have emerged and developed throughout history and have been inherited from one generation to another. Due to the physical, social, and cultural significance of these cities, numerous researchers have tried to apply novel approaches to conserving and managing them. Also, over the years, many international institutions have been trying to present guidelines following modern management methods focusing on the active role of local communities. However, considering its specific physical, social, and cultural structure, each of these cities requires a tailored operational management structure, and applying a one-size-fits-all management approach in all societies is not feasible.
Research objectiveThis article mainly aims to examine the efficacy of the international charters’ guidelines in enhancing community participation in the conservation and management of World Heritage Cities and presenting a flexible applied framework for effectively implementing such an approach in these cities.
Research methodWhile applying a content analysis method to rank the guidelines of the international charters that include an approach to increasing community participation in the management of World Heritage Cities, this article examines the process of conservation and management in eight cities. Then, by comparing the findings, it discusses the efficacy of these guidelines in increasing community participation.
ConclusionThe results show that the active role of local communities in the conservation and management process of World Heritage Cities is essential. Its implementation requires conformity to the guidelines presented by international organizations in the field of managing historical cities. In implementing this process, the recommendations of the charters must be localized to the structural features of any given context to achieve the highest possible efficacy of the community participation approach.
Keywords: Policymaking, World Heritage City, International Charters of City Management, Local community, Community participation -
در تحقیق حاضر، اثر عنصر بین نشین نیتروژن بر رسوب فازهای ثانویه و استحکام کششی آلیاژ اینکونل 718 جوشکاری شده به روش قوسی تنگستن گاز مورد بررسی قرار گرفت. جوشکاری با متغیر ترکیب گاز محافظ Ar + (0-5)%N2 انجام شد. ریزساختار توسط میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ های الکترونی روبشی و عبوری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج آشکار ساخت که با افزایش نیتروژن، کسر حجمی فازهای غنی از نایوبیم شامل لاوه و کاربید به علت تشدید میکرو جدایش Nb در نواحی بین دندریتی افزایش پیدا می کند. این رویداد به نوبه خود بر اندازه فاز γ" درون فاز γ نیز اثر منفی دارد. نتایج حاصل از آزمون کشش نشان داد که نمونه جوشکاری شده با یک درصد نیتروژن در مقایسه با سایر نمونه ها از بیشترین استحکام تسلیم و کشش نهایی برخوردار است. درحالی که افزایش بیشتر نیتروژن به علت افزایش مقدار فاز لاوه و کاهش اندازه γ" موجب کاهش مقادیر استحکام می گردد.
کلید واژگان: نیتروژن, اینکونل 718, فاز ثانویه, استحکام کششیIn this research paper, principal attention is given to the effect of interstitial nitrogen on the precipitation of secondary phases and tensile strength of gas tungsten arc welded (GTAW) Inconel 718. Welding was performed using Ar+(0-5%)N2 shielding gas mixtures. Secondary phases were characterized by optical microscope, field-emission gun scanning electron microscope (FE-SEM) and transmission electron microscope (TEM). The results revealed that with increment of nitrogen content, the volume fraction of Nb-bearing phases like Laves and carbide increased due to increased microsegregation of Nb in interdenderitic region. Moreover, nitrogen was found to have negative role in the size of gamma double prime particles within γ core. According to the tensile test results, Ar+1%N2 weld samples showed the maximum ultimate tensile strength and yield strength compared to other samples. While more nitrogen leads to reduction of both strengths due to increased Laves phase quantity and decreased size of gamma double prime precipitates.
Keywords: nitrogen, Inconel 718, Secondary phases, Tensile strength -
زمینه و هدففعالیت صنایع مختلف موجب تولید طیف وسیعی از آلاینده ها و ترکیبات سمی می شود. از جمله این ترکیبات می توان به کاتکول اشاره کرد که یک ترکیب آلی حلقوی با سمیت بالا و مقاوم در برابر تجزیه است. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی کارایی کربن فعال پودری مغناطیسی شده با نانو ذرات اکسید آهن در حذف کاتکول از محلول های آبی به روش سطح پاسخ است.روش بررسیروش هم ترسیبی به منظور سنتز کربن فعال پودری مغناطیسی مورد استفاده قرار گرفت و خصوصیات آن با آنالیزهای SEM و XRD بررسی شد. سپس تاثیر پارامترهایی چون pH، زمان تماس، دوز جاذب، غلظت اولیه کاتکول، دما بر روی کارایی فرایند جذب براساس روش سطح پاسخ (باکس بانکن) مورد بررسی قرار گرفت. غلظت باقیمانده کاتکول با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا در طول موج nm 275 اندازه گیری شد.یافته هانتایج حاصل نشان داد حداکثر کارایی فرایند جذب در غلظت mg/L 20، pHبرابر با 3، زمان تماس min 90 و در دمای ºC 25 و دوز جاذب g/L 1/5حاصل شد. بررسی ایزوترم و سینتیک نشان داد که داده های تجربی فرایند جذب کاتکول به ترتیب با مدل لانگمویر و شبه درجه دوم همبستگی دارد. مطالعه ترمودینامیک واکنش نیز بیانگر اگزوترمیک و خود بخودی فرایند است.نتیجه گیرینتایج نشان دادند که فرایند جذب با استفاده از کربن فعال پودری مغناطیسی شده با نانوذرات اکسید آهن در pH اسیدی راندمان بهتری دارد. در نتیجه فرایند مورد مطالعه به عنوان یک روش موثر، سریع و ارزان برای حذف کاتکول از محلول های آبی پیشنهاد می شود که با توجه به زمان اندک واکنش، از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه است.کلید واژگان: جذب سطحی, کاتکول, کربن فعال پودری مغناطیسی شده, نانوذرات اکسید آهن, روش سطح پاسخBackground and ObjectiveThe activities of various industries produce a wide range of pollutants and toxic compounds. One of these compounds is the catechol, a cyclic organic compound with high toxicity and resistant to degradation. Therefore, the purpose of this study was to investigate efficiency of powder activated carbon magnetized with Fe3O4 nanoparticles in the removal of catechol from aqueous solutions by response surface methodology.Materials and MethodsThe co-precipitation method was used to synthesize magnetic powder activated carbon and its properties were analyzed by SEM and XRD analysis. Then, the effect of the parameters such as pH, contact time, absorbent dose, initial concentration of catechol and temperature on the efficiency of adsorption process were investigated using a response surface methodology (Box–Behnken). The residual concentration of catechol was measured by HPLC at 275 nm.ResultsThe results showed that the maximum efficiency of the adsorption process was obtained at concentration of 20 mg/L, pH=3, contact time 90 minutes, at 25 °C and absorbent dose of 1.5 g/L. The study of isotherm and kinetics showed that the experimental data of the catechol adsorption process correlated with the Langmuir and pseudo-second order models, respectively. Thermodynamic study of the reaction also expresses the Exothermic and Spontaneous process.ConclusionThe results showed that the adsorption process using powder activated carbon magnetized with Fe3O4 nanoparticles at acidic pH had better efficiency. As a result, the studied process as an effective, rapid and inexpensive method for removal of catechol from aqueous solutions is proposed. Due to its short reaction time, it is economically affordable process.Keywords: Adsorption, Catechol, Magnetic powder activated carbon, Iron oxide nanoparticles, Response surface method
-
مدل کسب و کار در بخش صنعت و معدن اصلاح شود / انتظارات فعالان بخش معدن و صنایع معدنی از دولت
-
زمینه و هدفپساب شستشوی معکوس صافی های شنی تند به طور معمول 5-2 درصد از کل آب تصفیه شده را تشکیل میدهد و دارای کدورت بالایی است بنابر این تصفیه پساب شستشوی معکوس این فیلترها ضروری میباشد. در این تحقیق حذف کدورت از پساب فرآیند صاف سازی تصفیه خانه آب تهران پارس به وسیله سیستم جریان پیوسته انعقاد الکتریکی- شناورسازی الکتریکی بررسی شد.روش کاراین مطالعه از نوع مطالعه کاربردی میباشد که در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت پیوسته انجام شد. در این مطالعه از یک مخزن انعقاد الکتریکی با ابعاد 24×18×17 سانتیمتر از جنس پلکسی گلاس به حجم 35/7 لیتر استفاده گردید. داخل مخزن از چهار تیغه آلومینیوم یا آهن (با ابعاد غیر مفید 22 سانتیمتر ×15 سانتیمتر ×1/0 سانتیمتر) به عنوان کاتد و آند استفاده شد که هر تیغه تا ارتفاع 16 سانتیمتری خود در مخزن انعقاد الکتریکی و در محلول غوطه ور گردید. در این تحقیق تعداد 126 نمونه با کدورت های 320، 350 و NTU400 از پساب شستشوی معکوس فیلتر شنی تند برداشت شد و راندمان حذف با مقدار شدت جریان های (16/4، 83/5، 5/7، 10، 66/11 و 33/13) میلی آمپر بر سانتی متر مربع در زمان ماندهای 10، 20 و 30 دقیقه مورد آزمایش قرار گرفت. در این تحقیق فضای بین الکترودها 5/1 سانتی متر و pH در 2/8 تثبیت شد. داده ها با نرم افزار اکسل آنالیز شدند.یافته هاpH بهینه فرایند 2/8 تعیین شد. مقدار دانسیته جریان و زمان ماند بهینه برای هر دو الکترود آهن و آلومنیوم یکسان بود و به ترتیب 33/13 میلی آمپر بر سانتی متر مربع و 30 دقیقه تعیین شد که بالاترین کارایی حذف در این شرایط بهینه برای الکترود آلومنیوم و آهن به ترتیب برابر با 12/95 و 40/87 درصد بود.نتیجه گیریبا توجه به نتایج آزمایش ها، انعقاد الکتریکی- شناورسازی الکتریکی در حذف کدورت کارایی مناسبی دارد. همچنین میتوان گفت کارایی الکترود آلومینیم در حذف کدورت از محلول بیشتر از کارایی الکترود آهن می باشد.کلید واژگان: انعقاد الکتریکی, کدورت, پساب صافی شنی تندJournal of Health, Volume:8 Issue: 2, 2017, PP 121 -132Background and ObjectivesRapid sand filter backwashing water typically consists of 2-5% of the total treated water and it has high turbidity. Therefore, effluent treatment of rapid sand filter backwashing is essential. This research aimed to survey turbidity removal from filtration effluent of Tehranpars water treatment plant using Electrocoagulation (EC)/Electroflotation (EF) process.MethodsThis practical study was done in a continuous system at laboratory scale. An electrocoagulation tank with the dimensions of 24×17×18 cm and volume of 7.35 l from plexiglass was used in this work. Inside the tank 4 Al or Fe plates (15×22×0.1cm) were used as cathode and anode. Each electrode was immersed up to 16 cm in effluent of electrocoagulation tank. 126 samples with turbidities of 320, 350, and 400 NTU were taken from effluent of rapid sand filter backwashing and the removal efficiency was tested at current densities of 4.16, 5.83, 7.5, 10, 11.66, and 13.33 mA cm-2 in detention times ranging from10 to 30 min. The space of electrodes is fixed at 1.5cm and pH at 8.2. Data analyzed by excel software.ResultsThe optimum pH of 8.2 was determined for this process. The optimum current density and detention time for both electrodes were the same and equal to 13.33 mA cm-2 and 30 min, respectively. At optimum conditions the respective highest turbidity removal by Al and Fe electrodes were 95.13 and 4.87%.ConclusionRegarding the results, using electro coagulation-electro floatation processes has an appropriate efficiency in turbidity removal. One can say that aluminum electrode has higher efficiency than iron electrode to remove turbidity.Keywords: Electrocoagulation, Turbidity, Effluent of Rapid Sand Filter
-
در دنیای کنونی، روز به روز بر قدرت فرقه ها یا کیش ها افزوده می شود. نظام های پیچیده ی شستشوی مغزی، کنترل ذهن و استثمار افراد، از ویژگی های بارز فرقه ها است. در جامعه ی ما نیز، علیرغم محدودیت های فرهنگی، مذهبی و سیاسی در رابطه با فعالیت فرقه ها، آنها به طور خزنده و خاموش در لایه های پنهان جامعه در حال فعالیت هستند. غالب جریان های فرقه ای فعال در ایران معاصر، یا از آبشخوری عرفانی نشات گرفته اند، یا اگر مستقیم نیز با مقوله های عرفانی رابطه ای نداشته اند از مفاهیم و مبانی عرفانی بهره برده اند. جریان های مخالف نیز به بهانه ی مقابله با فرقه گرایی، همه ی همت خود را معطوف به مقابله ای نموده اند که در نهایت، به نوعی عرفان ستیزی منجر شده است. این مقاله معتقد است ضمن ضرورت ارائه ی تعریفی دقیق از مفهوم فرقه، باید میان گروه های عرفانی با عرفان های فرقه ای تفکیک قائل شویم. حذف کل جریان عرفانی بر فرض توانایی موجب شکل گیری جریان های فرقه ای التقاطی، افراطی قشری و خطرناکی نظیر القاعده، طالبان، داعش، مجاهدین و امثال آن خواهد شد. این مقاله همچنین معتقد است فصل مشترک همه ی جریان های فرقه ای در دوره ی جدید، تاکید بر دوگانه ی «مذهبی معنوی» است که این مساله نیز به نوبه ی خود، ریشه در نوعی تقریر مبتنی بر تعارض بین رابطه ی عرفان و شریعت دارد که میراث نفوذ غالیان در بدنه ی عرفان و تصوف بوده است.کلید واژگان: فرقه, تصوف, شریعت, عرفان های نوظهور, افراط, التقاط, عرفان فرقه ای, گروه های عرفانیNowadays, the power of sects or cults have increased. Complex systems for brainwashing, mind control and exploitation of people, are some main features of the cults. In our society, despite the cultural, religious and political limitations of sects operations, they are creepy working under the off layers of society. Most of current
sects in contemporary Iran are directly or indirectly derived from a mystical watering, and have benefited from mystical categories, mystical concepts, and mystical principles. Opponents which are on criticize of sectarianism, are focused their efforts on anti-mysticism. This paper offering a precise definition of the concept of cult, tries to distinguish between mystical groups and sectarian mysticism. According to this research, it is not reasonable to omit mysticism completely, because it leads to the formation of radical eclectic sects, such as al Qaeda, the Taliban, ISIS, and so on. The author of this
paper believes that the feature which is shared by all new sectarian factions is focusing on "spiritual - religious" duality. This is also rooted in an interpretation based on the conflicting relationship between mysticism and religious law (shariat) that is the heritage of
exaggerators in the body of Sufism and mysticism.Keywords: cult, Sufism, religion, new mystical movements, immoderation, eclecticism, sectarian mysticism, mystical groups -
ساختار آنتن میله فریتی یا آنتن دریافت کننده میدان مغناطیسی باتوجه به تمرکز میدان مغناطیسی امواج رادیویی، مبتنی بر استفاده از مواد فریتی با ضریب نفوذ مغناطیسی بالا است. در این مقاله مطالعات پارامتریک و شبیه سازی آنتن حلقوی فریتی برای گیرنده های لورن در فرکانس مرکزی 100 کیلوهرتز و پهنای باند 20 کیلوهرتز گزارش شده است. پارامترهای آنتن شامل بهره، الگوی تشعشعی و میزان گیرندگی مورد شبیه سازی و بحث واقع می شود. شبیه سازی در محیط نرم افزار CST انجام شده و چندین عامل موثر بر بهره آنتن شامل ضریب نفوذ مغناطیسی میله فریتی، تعداد دور و محل سیم پیچ مورد بررسی قرار گرفته است. مشخصات آنتن بهینه با استفاده از شبیه سازی بدست آمده و چند نمونه آنتن جهت صحت آزمایی نتایج شبیه سازی ساخته شده است. در انتها با استفاده دو روش آزمون، تطابق خوب نتایج شبیه سازی و اندازه گیری گزارش شده است.کلید واژگان: آنتن دریافت کننده میدان مغناطیسی, گیرنده ی لورن, آنتن میله فریتی, آنتن حلقویThe ferrite rod or H field antenna operates using the high permeability of the ferrite material and in its basic form this may be thought of as "concentrating" the magnetic component of the radio waves. In this paper, parameter and simulation studies on low frequency ferrite loop antenna for LORAN receivers which require a center frequency of 100 kHz and bandwidth of greater than 20 KHz was reported. The simulation was performed in CST Microwave Studio. The antenna parameters such as sensitivity, radiation pattern and gain were simulated and discussed. The several factors affecting the gain of the ferrite loop antenna such as the number of wires, the magnetic constant of the ferrite rod and the position of coil also were studied. Through the parametric studies on ferrite loop antenna, an optimized performance is obtained. Prototypes are fabricated to confirm the simulation results. The experimental results indicate the good agreement with simulated resultsKeywords: Ferrite rod Antenna, loop antenna, LORAN Receivers, H Field Antenna
-
سابقه و هدفآرسنیک به دلیل پتانسیل آسیب به سلامت انسان و محیط، به عنوان فلزی سنگین و آلاینده ای سمی مورد توجه است. یکی از مکانیزم های حذف آرسنیک از محیط های آبی فرآیند جذب است. از این رو هدف از این تحقیق بررسی کارآیی حذف آرسنیک توسط کربن فعال ساخته شده از پوست گردو از محیط های آبی بود.روش بررسیدر این مطالعه تجربی، پوست گردو سنتز شد و جاذب از آن تولید شد. محلول استوک آرسنیک در غلظت های 20، 40، 60، 80، 100، 120 و 140 میلی گرم بر لیتر ساخته شد. مطابق با آزمایش جار، به وسیله اختلاط سریع به مدت 7 ساعت با 120 دور در دقیقه برای رسم کینتیک واکنش، و اختلاط آرام به مدت 24 ساعت با 90 دور در دقیقه برای بررسی تعادل واکنش و نیز دوز جاذب (10، 20 و 30 میلیگرم بر لیتر )، اثر پارامترهای موثر در فرایند جذب نظیر pH (5/5، 2/6 ، 9/6، 6/7 و 3/8 ) ، بررسی شد. همچنین برای بیان عملیات آزمایشگاهی، ایزوترم های لانگمویر، فروندلیچ برای هر بار آزمون جارمورد استفاده قرار گرفتند.یافته هامطابق مدل لانگمویر، ظرفیت کربن فعال پودری حاصل از سنتز پوست گردو در جذب آرسنیک محلول حدود 15/3 (میلی گرم بر گرم) بدست آمد. همچنین بر طبق مدل فروندلیچ، این ظرفیت جذب در حدود 05/2 (میلی گرم بر گرم) حاصل شد. نتایج این مطالعه نشان داد که با کاهش pH و میزان آرسنیک در محلول آبی، مقدار جذب در بیشترین سطح خود است. همچنین با افزایش میزان آرسنیک محلول و pH ، مقدار جذب کاهش یافت.نتیجه گیریکربن فعال سنتز شده توسط پوست گردو با توجه به ضایعاتی بودن پوست گردو در کشور و ارزان بودن سنتز آن ، می تواند به عنوان یک جاذب آرسنیک مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: حذف آرسنیک, جذب سطحی, کربن فعال, پوست گردو, ایزوترم جذبBackground And ObjectivesArsenic is considered as a heavy metal and toxic pollutants because of its potential harm to human health and environment protection. One of the mechanisms for arsenic removalfrom an aqueous solution is the adsorption process. the aim of this study was to evaluate arsenic adsorption from aqueous solution using activated carbon provided from walnut.Materials And MethodsThis was an experimental study. At first, the walnut was synthesized and was produced the adsorbent. Stock solution of arsenic was prepared (20, 40, 60, 80, 100, 120 and 140 mg/L). According to the Jar test by rapid mixing (7hr at 120 rpm) for evaluating the reaction kinetic and by slow mixing for evaluating the reaction stability (24 hr at 90 rpm), the effect of influencing parameters on adsorption process such as pH (5.5, 6.2, 6.9, 7.6 and 8.3), adsorbent dosage (10, 20 and 30 mg/l) and initial arsenic concentration (20, 40, 60, 80, 100, 120 and 140 mg/L) were evaluated. Also, to describe the experimental data, the Langmuir, Freundlich, were assessed. All experiments were conducted twice and the mean of percentage removal was obtained.ResultsAccording to the Langmuir model, the maximum adsorption capacity of the activated carbon provided from walnut 3.15 (mg/g) were obtained. According to the Freundlich model, the maximum adsorption capacity of the activated carbon provided from walnut 2.05 (mg/g) were obtained. The results showed that increase in adsorbent dosage and decrease in pH increased the adsorption of arsenic. While increase in pH and initial arsenic concentration decreased arsenic adsorption.Conclusionactivated carbon provided from walnut with regards to waste walnuts and found largely in many areas in Iran and low-cost synthesizing could be used to as adsorbent of arsenic adsorption.Keywords: Arsenic Removal, Adsorption, Activated Carbon, Walnut, Adsorption Isotherm
-
حذف دی اتیل فتالات از محلول های آبی با فرایند اکسیداسیون پیشرفته بر پایه پرسولفات) UV/Na2S2O8/Fe2+ (سابقه و هدفاسترهای فتالات(Phthalate esters: PEs) خانواده ای بزرگ از مواد شیمیایی صنعتی هستند که به طور گسترده به عنوان روان کننده در صنعت پلاستیک استفاده می شوند. فتالات ها می توانند موجب اختلال در غدد درون ریز و بروز سرطان گردند. استرهای فتالات به مقدار زیاد در صنایعی نظیر تولیدات لوازم آرایشی و بهداشتی، چسب سازی، تولید اسباب بازی مصرف شده و به آسانی وارد آب های سطحی و زیرزمینی می گردند. هدف از این تحقیق ارزیابی کارایی فرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ در حذف دی اتیل فتالات از محلول های آبی بوده است.مواد و روش هادر مطالعه حاضر اثر متغیرهای pH، غلظت پرسولفات، غلظت Fe2+ و زمان تماس روی حذف دی اتیل فتالات در مقیاس آزمایشگاهی توسط یک دستگاه راکتور استوانه ای شکل حاوی یک عدد لامپ UV-C با قدرت 16 وات و به روش ناپیوسته مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت باقیمانده) (DEP Diethyl phthalate توسط دستگاه HPLC تعیین شد. تاثیر پارامترهای مستقل بر درصد حذف DEP با روش مولتی سیمپلکس و سطح پاسخ (روش باکس بانکن) مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه pH برابر با 11، غلظت پرسولفات برابر 4/0 میلی مول بر لیتر، غلظت آهن 07/0 میلی مول بر لیتر و زمان 90 دقیقه، به عنوان شرایط بهینه به دست آمد. نتایج نشان داد که حذف DEP به وسیله فرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ از سینتیک درجه اول تبعیت می نماید.استنتاجفرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ برای حذف DEP از محیط های آبی، بازده بالایی (95 درصد حذف در شرایط بهینه) دارد. راندمان به دست آمده نشان دهنده این است که این روش در حذف DEP در مقیاس صنعتی قابل قبول می باشد.
کلید واژگان: دی اتیل فتالات, اکسیداسیون پیشرفته, رادیکال پر سولفات, آهن (ll)Background andPurposePhthalate esters (PEs) are a large family of industrial chemicals widely used as plasticizers. Phthalates can cause endocrine disruption and cancers. Nowadays, phthalate esters are commonly used in cosmetics, adhesives and toy industries and simply get into the surface water and groundwater. The aim of this study was to evaluate the performance of UV / Na2S2O8 / Fe2+ in DEP removal from aqueous solution.Materials And MethodsIn this study the effect of pH, concentration of persulfate, Fe2+ concentration and contact time on removal of diethyl phthalate were studied in laboratory scale using a cylindrical-shaped reactor containing a UV-C lamp (16 watts) by batch method. The residual concentrations of Diethyl phthalate)DEP(were determined by HPL. The effects of independent parameters on DEP removal were evaluated by Multi simplex and the response surface method (box Behnken method).ResultsIn this study the optimum condition was obtained at pH = 11, persulfate concentration of 0.4 Mmol/L, 0.07 Mmol/L Fe2+ and 90 minutes contact time. The results showed that the DEP removal by UV / Na2S2O8 / Fe2+ process followed a first-order reaction kinetic.ConclusionThe results indicated high efficiency of UV / Na2S2O8 / Fe2+ process (95% removal under optimal condition) in removal of DEP from aqueous solutions. This efficiency demonstrates that this method is acceptable in DEP removal on industrial scale.Keywords: Diethyl phthalate, advanced oxidation process, persulfate radical, Fe (II) -
سابقه و هدفگسترش روز افزون صنایع شیمیایی باعث تخلیه ترکیبات شیمیایی سنتتیک مانند استرهای آلی و پلاستی سایزرها به محیط زیست شده است. استرهای اسید فتالیک (PAEs)از جمله این ترکیبات سخت تجزیه پذیر، خطرناک و نوپدید هستند که توانایی ایجاد اختلال در عملکرد هورمون ها و غدد درون ریز، مشکلات تولید مثلی و سرطان را دارند. همچنین این ترکیبات از طریق فاضلاب خروجی از صنایع وارد محیط پیرامون شده و موجب مشکلات زیست محیطی می گردند. هدف از این تحقیق ارزیابی کاربرد فرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ در حذف DMP از محلول های آبی بوده است.مواد و روش هادر مطالعه حاضر اثر متغیر ها شامل pH، غلظت پرسولفات، غلظت Fe2+ و زمان در مقیاس آزمایشگاهی و به روش ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفت. غلظت باقیمانده DMP توسط دستگاه HPLC در طول موج 254 نانومتر تعیین شد. تاثیر پارامترهای مستقل بر درصد حذف DMP با روشsimpelex Multi و سطح پاسخ (روش باکس بانکن) مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه 11pH=، غلظت پرسولفات برابر 51/0 میلی مول بر لیتر، غلظت آهن 08/0 میلی مول بر لیتر و زمان 90 دقیقه، به عنوان شرایط بهینه به دست آمد. نتایج نشان داد که حذف DMP به وسیله فرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ از واکنش های درجه اول تبعیت می نماید.نتیجه گیرینتایج به دست آمده نشان داد که فرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ برای حذف DMP از محیط های آبی، بازده بالایی (98 درصد حذف در شرایط بهینه) دارد. با توجه به نتایج مطالعه، فرآیند UV/Na2S2O8/Fe2+ را می توان به عنوان یک روش موثر در حذف DMP از صنایع شیمیایی عنوان کرد.کلید واژگان: دی متیل فتالات, UV, رادیکال پرسولفات, آهن(II)Background And ObjectiveThe chemical industries develepment causes discharge of synthetic chemical compounds such as organic esters and plasticizers into the environment. Phthalic acid esters (PAEs) are refractory, hazardous, and emerging compounds that they produce dysfunction in hormones and endocrine, reproductive problems and cancer. Also this compounds enter into the environment through industrial effluent and causing environmental problems. The purpose of this study was evaluating the the application of UV/ Na2S2O8 / Fe2 for DMP removal from aqueous solution.Materials And MethodsIn the present study, effects of variables including, pH, persulfate concentration, Fe2 concentration and time were studied as laboratory scale in batch method. Residual concentrations of DMP were determined by HPLC at 254 nm. The impacts of in dependent parameters on DMP removal percent were evaluated with Multi simplex and the response level(box Behnken method).ResultsIn this study, pH = 11, persulfate concentration of 0.51 Mmol/L, Fe2 concentration 0.08 Mmol/L for 90 minutes, as conditions were optimized. The results showed that the DMP removal by UV/ Na2S2O8 / Fe2 process follows first order reaction.ConclusionThe obtained results showed that UV/ Na2S2O8 / Fe2 process for removing DMP from aquatic environments, has high efficiency (98% removal under optimal conditions). According to the results of study, the UV/ Na2S2O8 / Fe2 can be used as an effective method for removing DMP from the chemical industries.Keywords: Dimethyl phthalate, UV, Persulfate radical, Fe (II)
-
In this study, API 5L X65, which is widely used in gas pipelines was selected. Electrochemical potential and current noise tests have been carried out on this alloy, in a solution containing 0.5 % Na S and in the presence of CO2 gas. Moreover, the effect of Methyl Diethanol Amine (MDEA) addition into the test solution was studied. MDEA is used in the petroleum industry as a H2S and CO2 removal, as well as for controlling pH. The mentioned solution is a simulator solution for the sour gas fluid in the gas transmission pipelines in South Pars Gas Company. The XRD results revealed the formation of same FeS layer in the simulator solution and in the field study. Prior to electrochemical noise data analysis, DC trend removal had been carried out. The results showed X65 samples were reached to optimum condition of general and localized corrosion after addition of an optimum amount of MDEA into the simulator solution. The optimum amount of MDEA was 300 ppm, which results in optimized corrosion resistance.Keywords: Electrochemical noise, localized corrosion, DC trend, Na2S solution, MDEA
-
زمینه و هدفعدم مدیریت صحیح، افزایش تولید پسماند و دفع غیر اصولی آن علاوه بر هدر دادن سرمایه ملی، موجب نابودی منابع طبیعی نیز می شود. برای رفع این مشکل نیازمند یک برنامه مدیریتی منسجم و پویا هستیم تا از خسارات احتمالی جلوگیری به عمل آوریم. هدف از اجرای این طرح کاهش آلودگی محیطی، ارتقاء مشارکت شهروندان، درآمد زایی و کاهش اتلاف زمین می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه از چک لیست ها و مشاهده میدانی در بازه زمانی 1 ساله برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. چک لیست های تهیه شده دارای 33 سوال می باشد که بر اساس استاندادهای ایران تهیه شده است. برای تعیین اجزای تشکیل دهنده پسماند نیز از روش نمونه برداری استفاده شده است، اطلاعات مربوط به نمونه برداری ها وارد نرم افزار Excel گردیده و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.یافته هامتوسط سرانه تولید پسماند در ابتدای طرح g/day 580 بوده و در انتهای طرح بهg/day 660 می رسد. میزان مواد موجود در پسماند شامل مواد فساد پذیر 8/66 %، کاغذ و مقوا 3/4 %، پلاستیک2/7 %، شیشه3/2 %، منسوجات2 %، فلزات 2/0 %، چوب 6/1 % تعیین شد و همچنین میزان پسماندهای بیمارستان برابر4400 کیلوگرم می باشد. طبق برآورد های انجام شده هزینه سرانه خدمات مدیریت پسماند به ازاء هر نفر در قم سالانه 70 ریال و هزینه جمع آوری، انتقال، تفکیک و دفن هر کیلوگرم پسماند نیز روزانه 280 ریال برآورد شد.نتیجه گیریمقدار سرانه پسماند قم از شهرهای تهران، دلیجان و ملایر کمتر و نسبت به شهر های اصفهان و کاشان بیشتر می باشد. پسماندهای بیمارستانی نیز نسبت به میانگین ایران در حد مطلوبی قرار دارد.کلید واژگان: مدیریت پسماند, آنالیز کمی وکیفی, مواد زاید جامد, شهر قمBackground And ObjectivesLack of proper management, increasing waste production and non-normative disposal of waste in addition to misspend the national capital, cause loss of precious natural resources. To address this problem we need a coherent and dynamic management program. The goal of this project is to reduce environmental pollution, cost saving, promoting citizen participation, revenue and reduce land loss.MethodsIn this study, check lists, interviews and field report were used to collect data at period of one year. To determine the waste components, sampling technique was used then sampling data was imported into Excel software and was analyzed.ResultsAt the beginning of the project, the average per capita of generated waste was 580 g/day and at the end of the project will 660 g/day. The waste materials determined as %66.8 putrescible, %4.3 paper and cardboard, %7.2 plastic, %2.3 glass, %2 textiles, %0.2 metals, %1.6 wood, and also, hospital waste was equal to 4400 Kg. According to estimates made annual cost of solid waste management services per capita in Qom is 70 Rial and the cost of collection, transportation, separation and disposal of garbage for every Kilogram per day is 280 Rial.ConclusionAmount of waste per capita in Qom was less than of Tehran, Delijan and Mallayer cities, and more than Esfahan and Kashan cities. Hospital waste was desirable as compared to the average of Iran.Keywords: Waste Management, Qualitative, Quantitative Analysis, Solid Waste, Qom City
-
سابقه و هدفآلوده شدن آب های آشامیدنی به فلوراید بر اثر فعالیت های طبیعی و انسانی تهدیدی برای سلامت انسان ها است. مصرف طولانی مدت و زیاد آب حاوی فلوراید منجر به آسیب غدد درون ریز و بیماری آلزایمر می شود. فرایند جذب یک روش موثر در حذف فلوراید است، لذا هدف از این تحقیق مغناطیسی کردن کربن نانو لوله چند جداره با نانو ذرات اکسید آهن و استفاده از آن به عنوان جاذب در حذف فلوراید از محیط آبی می باشد.مواد و روش هاروش هم ترسیبی به منظور سنتز نانو کامپوزیت مغناطیسی مورد استفاده قرار گرفت و خصوصیات آن با آنالیزهای SEM، TEM، XRDو VSM بررسی شد. تاثیر پارامترهای مستقل مانند زمان تماس، pH، دما، مقادیر جاذب و غلظت اولیه بر درصد حذف فلوراید با روش سطح پاسخ (روش باکس بانکن) و با استفاده از آنالیز واریانس مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هاpH برابر با 3، میزان جاذب 2 گرم در لیتر در زمان تماس2 ساعت و دمای 45 درجه سلسیوس به عنوان شرایط بهینه به دست آمد. بررسی روابط ایزوترم و سینتیک نشان داد داده های تجربی به ترتیب با ضرایب 98/ 0 و 941/ 0 با مدل لانگمویر و سینتیک شبه درجه دو همبستگی دارند. مطالعه ترمودینامک نیز بیانگر انجام یک واکنش گرماگیر و خود به خودی می باشد.استنتاججاذب سنتز شده راندمان مناسبی درحذف فلوراید دارا بوده (5/ 98 درصد جذب در شرایط بهینه) و به دلیل خاصیت مغناطیسی می تواند به سادگی به وسیله آهن ربای. خارجی از نمونه جداسازی شود، بنابراین می تواند به سادگی برای حذف فلوراید از آب آشامیدنی استفاده شودکلید واژگان: جذب سطحی, کربن نانو لوله چند جداره مغناطیسی, نانو ذرات اکسید آهن, فلوراید, مدل سطح پاسخBackground andPurposeContamination of drinking water with fluoride due to natural and human activities is a serious problem that threatens human health. Long-term and excessive consumption of water containing fluoride could lead to endocrine glands diseases and Alzheimer's disease. Adsorption process is an effective and popular method for removal of fluoride, so the purpose of this research was magnetizing multiwall carbon nanotubes with nano iron oxide and using it as an adsorbent for fluoride removal from aqueous solution.Materials And MethodsCo-precipitation method used for synthesized magnetic nano composite and its characteristics were investigated by SEM, TEM, XRD and VSM techniques. The effect of independent variables such as contact time, pH, temperature, adsorbent dose and initial concentration on fluoride removal was analyzed by response surface methodology (box-Behnken design method) and ANOVA.ResultsThe optimum condition was obtained at pH= 3, 2g/L sorbent dosage in 2h contact time and 45oC temperature. Isotherms and kinetics results showed that the Langmuir model and pseudo-second order were correlated by data with R2>0.98 and R2>0.941, respectively. Thermodynamic values revealed that fluoride adsorption process was endothermic and spontaneous.ConclusionIn this study synthesized adsorbent was found efficient in fluoride removal (98.5% adsorption in optimal condition) and due to magnetic ability it can be easily separated from the samples by an external magnet. Therefore, it can be applied in removal of fluoride from drinking water.Keywords: Adsorption, magnetic multiwall carbon nanotubes, iron oxide nanoparticles, fluoride, response surface model
-
به منظور بررسی تاثیر نسبت های اختلاط خلر) Lathyrus sativa (و جو) Hordeum vulgare (در تولید علوفه تر و تعیین کیفیت علوفه یک آزمایش مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بیرجند در سال زراعی 1388 - 1389 انجام شد. برای این منظور از طرح آماری فاکتوریل بصورت بلوک های کامل تصادفی با 15 تیمار و سه تکرار استفاده شد. تیمارها شامل 3 تراکم کم) 300 بوته در متر مربع برای جو و 50 بوته در متر مربع برای خلر(، متوسط) 400 بوته در متر مربع برای جو و 65 بوته در متر مربع برای خلر(و زیاد) 500 بوته در متر مربع برای جو و 80 بوته در متر مربع برای خلر(و 5 نسبت اختلاط) 25:75، 50:50، 75:25، 100:0، 0:100 جو و خلر(بودند. پس از برداشت علوفه تر، عملکرد کمی و کیفی علوفه خلر و جو در کشت خالص و مخلوط مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، سطوح مختلف تراکم بوته بر صفات ارزیابی شده به غیر از عملکرد علوفه خشک مخلوط، درصد خاکستر و N بر سایر صفات تاثیر معنی داری نداشت ولی عملکرد کمی و کیفی علوفه خلر و جو تحت تاثیر تیمار نسبت های مختلف اختلاط قرار گرفتند. از نظر عملکرد علوفه تر کشت خالص خلر با 22222 کیلوگرم در هکتار و در میان تیمارهای مخلوط نسبت اختلاط 25:75 خلر: جو(با تولید 22088 کیلو گرم در هکتار بیشترین عملکرد را به خود اختصاص دادند. بررسی LER کشت مخلوط علوفه نشان داد که نسبت اختلاط 50:50 در تراکم متوسط با نسبت برابری زمین) 32 / LER = 1 (بالاتر از سایر نسبت های کاشت قرار گرفت. همچنین در بررسی کیفیت علوفه کلیه صفات کیفی به غیر از درصد چربی خام علوفه تحت تاثیر تیمار نسبت های اختلاط در کشت مخلوط قرار گرفته و معنی دار شدند. بیشترین عملکرد پروتئین از نسبت اختلاط 50:50)خلر: جو(بدست آمد و از طرفی با افزایش خلر به سیستم کشت جو، همواره درصد خاکستر و NDF بهبود یافت.
کلید واژگان: کشت مخلوط, خلر, جو, عملکرد علوفه تر, کیفیت علوفهTo evaluate the effect of intercropping of grass pea (Lathyrus sativa) and barley (Hordeum vulgare) in forage production and forage quality of a field trial was conducted at the research farm of the University of Birjand in the 1388-1389 crop year. For this purpose statistical factorial design was used in a randomized complete block with 15treatments and three replications.Treatments consisted of three low density(300 plant per square meter for barley, 500plants per square meter for grass pea), the average (400 plants per square meter for barley and 65 plants per square meter for grass pea), high density (500 plants per square meter for barley and 80 plants per square meter for grass pea), 5mixing ratio(25:75, 50:50, 75:25, 100:0, 0:100 of barley and grass pea mixture). After forage yield harvest, forage, quantitative and qualitative performance of green pea and barley in pure and mixed cultures were studied. Results showed that different levels of plant density on evaluated traits had no significant effect on other traits except intercropping dry matter yield, ash percent and NDF.but the grass pea and barley forage quantity and quality were tested with different intercropping treatments. highest fresh forage yield was devoted to grass pea mono cropping with 22222kg/ ha and among the intercropping ratios of25:75 (grass pea: barley)produced 22,088 kilogramsper hectare. Indices of intercropping forage ratio respectively, showed that the ratio of 50:50 at average density of LER = 1.32 and the mixing ratio. Forage quality analysis showed that all forage quality traits which affected with the intercropping ratios except crude fat were significant.The highest yield of protein was at the mixing ratio50:50(grass pea: barley)The effects of different ratios of mixed barley and grass pea were significant on measured traits. Also with increasing grass pea to barley cultivation system, the ash percentage and NDF were improved.Keywords: Intercropping, grass pea, barley, forage yield, forage quality -
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.