احسان زابلی
-
سابقه و هدف
بروز کم خونی در بیماران مبتلا به سرطان و نیز به دنبال شیمی درمانی، یکی از موارد تاثیرگذار بر وضعیت سلامتی و حتی بقای بیماران می باشد که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. با توجه به شیوع قابل توجه سرطان در استان مازندران این مطالعه با هدف تعیین میزان بروز آنمی ناشی از شیمی درمانی و نیز برخی از عوامل مرتبط با آن در بیماران مبتلا به سرطان های توپر در بیمارستان امام ساری انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مقطعی- مشاهده ای انجام شد. نمونه ها از میان بیماران مبتلا به سرطان های توپر (solid tumors) مراجعه کننده به مراکز شیمی درمانی بیمارستان امام ساری در سال 1400 و 1401 انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت آسان و مبتنی بر هدف بود. معیار ورود شامل بیماران با سن بالای 18 سال و مبتلا به سرطان های توپر بود و معیار خروج شامل سابقه دریافت خو ن در سه ماه اخیر، رادیوتراپی و نیز آنمی نیاز به درمان در ابتدای مطالعه بوده است. نتایج CBC بیماران قبل و بعد از سیکل های شیمی درمانی ثبت شد و آنمی براساس مقادیر هموگلوبین تعیین گردید. بیماران بر حسب هموگلوبین در 4 دسته نرمال، آنمی خفیف، آنمی متوسط و آنمی شدید قرار گرفتند. هم چنین کاهش افت هموگلوبین (2 واحد یا بیش تر) در فاصله های بین سیکل های شیمی درمانی نیز به عنوان آنمی ناشی از تاثیرات شیمی درمانی در نظر گرفته شد. علاوه بر آن اطلاعاتی نظیر سن، جنس، نوع سرطان و نوع رژیم شیمی درمانی دریافتی نیز ثبت شد.
یافته هادر این مطالعه 146 نفر وارد مطالعه شدند و تعداد افراد مذکر 91 نفر (62/3درصد) بود. میانگین±انحراف معیار سن افراد شرکت کننده 12/7±56/3 سال بود. تومورهای پستان با 56 نفر (38/4 درصد)، معده با 48 نفر (32/9 درصد)، کولورکتال با 18 نفر (12/3 درصد) و ریه با 7 نفر (4/8 درصد) بیش تر از سایرین بود. 51 نفر (34/9 درصد) رژیم پلاتینیوم داشتند. در ابتدا 39 نفر (26/7درصد) همگلوبین نرمال، 80 نفر (54/8 درصد) آنمی خفیف و 27 نفر (18/5 درصد) آنمی متوسط داشتند، که 51/8 درصد بیماران با تومور پستان، 22/2 درصد موارد تومورهای ادراری تناسلی و 8/8 درصد بیماران با تومورهای گوارشی در بدو ورود به مطالعه همگلوبین نرمال داشتند. فراوانی آنمی متوسط از 18/5 درصد قبل از شیمی درمانی به36/1 درصد بعد از مرحله سوم شیمی درمانی رسیده بود و 1/4 تا 2/7 درصد بیماران در بعد از مراحل مختلف شیمی درمانی دچار آنمی شدید شدند. 23 نفر (15/8 درصد) از بیماران مورد بررسی بعد از مرحله اول شیمی درمانی 2 واحد یا بیش تر افت هموگلوبین داشتند که این رخداد بعد از مرحله دوم در 10 نفر (8/8 درصد) و بعد از مرحله سوم در 1 نفر (1/8درصد) مشاهده گردید، که ارتباط معنی داری بین 2 واحد یا بیش تر افت هموگلوبین با جنس، سن، نوع تومور و نوع رژیم شیمی درمانی بعد از مرحله اول شیمی درمانی مشاهده نشد (0/05<P).
استنتاجنتایج مطالعه حاضر نشان داد آنمی با درجات خفیف در تعداد زیادی از بیماران مبتلا به سرطان وجود داشت که بعد از شروع شیمی درمانی نیز میزان آن افزایش یافت. سن، جنس، نوع تومور و نوع رژیم شیمی درمانی ارتباط معنی داری با افت هموگلوبین در بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی نداشت.
کلید واژگان: آنمی, شیمی درمانی, سرطان های توپرBackground and purposeAnemia in cancer patients and following chemotherapy in affected patients is one of the factors affecting the health status and even the survival of patients, which should be evaluated. Considering the significant prevalence of cancer in Mazandaran province, this study was conducted to determine the incidence of anemia caused by chemotherapy and determine some factors related to it in patients with solid tumors in Imam Sari Hospital.
Materials and methodsThe current research is a cross-sectional study. The samples were selected from patients with solid tumors who were referred to the chemotherapy centers of Imam Sari Hospital in 2021 and 2022. The convenience sampling method was used. The inclusion criteria were patients over 18 years of age with solid tumors and the exclusion criteria were history of receiving blood in the last three months, radiotherapy, and anemia requiring treatment at the beginning of the study. CBC results of patients before and after chemotherapy cycles were recorded, and anemia was determined based on hemoglobin values. According to hemoglobin, the patients were classified into 4 categories: normal, mild anemia, moderate anemia, and severe anemia. Also, a decrease in hemoglobin (2 units or more) in the intervals between chemotherapy cycles was considered chemotherapy-induced anemia. In addition, information such as age, gender, type of cancer, and the type of chemotherapy regimen received were also recorded.
ResultsThe total number of people who entered the study was 146, and the number of males was 91 (62.3%). The mean±standard deviation of the age of the participants was 56.8±12.7 years. Breast tumors in 56 people (38.4%), stomach in 48 people (32.9%), colorectal in 18 people (12.3%), and lung in 7 people (4.8%) were more than others. 51 people (34.9%) had Platinum-based chemotherapy, at first 39 people (26.7%) had normal hemoglobin, 80 people (54.8%) had mild anemia and 27 people (18.5%) had moderate anemia. 51.8% of patients with breast tumors, 22.2% of genitourinary tumors, and 8.8% of patients with gastrointestinal tumors had normal hemoglobin at the beginning of the study. The frequency of moderate anemia increased from 18.5% before chemotherapy to 36.1% after the third cycle of chemotherapy and 1.4 to 2.7% of patients developed severe anemia after different cycles of chemotherapy. 23 people (15.8 percent) of the examined patients had 2 or more units of hemoglobin drop after the first stage of chemotherapy, which happened in 10 people after the second stage (8.8 percent) and after the third cycle in 1 person (1.8 percent), it was observed. There was no significant relationship between 2 units or more hemoglobin drop with gender, age, tumor type, and type of chemotherapy regimen after the first cycle of chemotherapy (P<0.05).
ConclusionThe results of the present study showed that there was mild anemia in a large number of cancer patients, which increased after the first cycle of chemotherapy. Age, sex, type of tumor, and type of chemotherapy regimen had no significant relationship with hemoglobin drop in cancer patients undergoing chemotherapy.
Keywords: Anemia, Chemotherapy, Tumor Cancers -
سابقه و هدف
اضافه وزن یک مشکل جهانی سلامتی و مرتبط با بیماری های زمینه ای مهم از جمله بیماری قلبی- عروقی، بدخیمی، دیابت کبد چرب و... است. در سه دهه گذشته، چاقی در سطح جهان به ویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط، افزایش یافته است. مطالعات متعدد نشان داده اند که چاقی خطر ابتلا به بیماری های مزمن و تهدیدکننده از جمله دیابت، بیماری های قلبی عروقی، فشار خون را افزایش و امید به زندگی را کاهش می دهد. از طرفی التهاب مزمن در اطراف سلول های چربی نقش مهمی در بیماری های مرتبط با چاقی ایفا می کند. هم چنین تغییرات در پارامترهای خونی با افزایش توده بدن و التهاب مزمن در چاقی همراه بوده و سلول های خون محیطی، مانند تعداد پلاکت ها، نوتروفیل ها، لنفوسیت ها و مونوسیت ها، با پیشرفت انواع مختلف بیماری ها و شرایط التهابی مرتبط هستند. بنابراین این مطالعه با هدف، یافتن ارتباط نشانگرهای زیستی شمارش خون با شاخص های آنتروپومتریک در گروه بزرگسالان بر طبق داده های کوهورت طبری، انجام پذیرفت.
مواد و روش هادر مطالعه حاضر، از داده های مقطعی مطالعه هم گروهی مبتنی بر جمعیت به نام "مطالعه کوهورت طبری" که از سال 1394 تا سال 1396 جمع آوری گردیده، استفاده شد. این مطالعه بخشی از یک مطالعه سراسری به نام "گروه مطالعات آینده پژوهی همه گیری شناسی در ایران (پرشین کوهورت)" می باشد. در فاز اول مطالعه کوهورت طبری، تعداد 10255 نفر شرکت کننده در سنین بین 35-70 سال از مناطق شهری و روستایی شهرستان ساری ثبت شده اند. معیارهای خروج در این تحقیق ابتلا به بیماری های التهابی، خود ایمنی، بدخیمی، بیماری های قلبی عروقی، پیوند و دریافت هر نوع داروی سرکوب گر ایمنی بوده و در نهایت تعداد 9939 فرد مشتمل 4043 مرد 5896 زن وارد مطالعه شدند. شاخص های سن، قد، وزن، اندازه های آنتروپومتریک (BMI دور کمر و...) و پارامترهای CBC شامل لکوسیت ها، پلاکت ها، نوتروفیل ها، لنفوسیت ها و مونوسیت ها)، عرض توزیع پلاکت (PDW) از شرکت کنندگان ثبت گردید. با استفاده از روش رسم نمودار هیستوگرام برای بررسی این که آیا متغیرها از توزیع نرمال پیروی می کنند تا بین تحلیل پارامتریک یا غیرپارامتریک تصمیم گیری شود، و آزمون های آماری T-test و ANOVA و نرم افزار SPSS 21 نتایج حاصل استخراج شد. سطح معنی داری در این مطالعه 0/05 و کم تر از آن در نظر گرفته شد.
یافته هادور کمر بالاتر با WBC (0/001<p)، پلاکت (0/001<p)، درصد لنفوسیت (0/001<p) بالاتر همراه بود. نسبت دورکمر به لگن بالاتر با WBC (0/001 <p)، پلاکت (0/001<p)، درصد لنفوسیت (0/001<p)، درصد مونوسیت (0/001<p) بیش تر همراه بود. مقادیر بالاتر BMI با WBC (000/0=P)، پلاکت (0/001<p)، درصد لنفوسیت (0/001<p) و مونوسیت (0/001<p) بالاتر همراه بودند. WBC، پلاکت، درصد لنفوسیت و مونوسیت بالاتر به طور معنی داری در افرادی که نسبت بیش تر دورکمر به قد داشتند، مشاهده شد (0/001<p).
استنتاجنتایج نشان دهنده ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریک و یافته های خونی به نفع شرایط التهابی بوده و چاقی می تواند شاخص های مرتبط با شمارش کامل خون را تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: چاقی, شاخص های آنتروپومتریک, شمارش سلول های خونی, التهابی, لکوسیتBackground and purposeBeing Overweight is a global health problem and is related to important underlying diseases such as cardiovascular disease, malignancy, diabetes, fatty liver, etc. Over the past three decades, obesity has increased globally, especially in low-and middle-income countries. Numerous studies have shown that obesity increases the risk of developing chronic and threatening diseases including diabetes, cardiovascular diseases, blood pressure, and reduces life expectancy. On the other hand, chronic inflammation around fat cells plays an important role in obesity-related diseases. Also, changes in blood parameters are associated with increased body mass and chronic inflammation in obesity, and peripheral blood cells, such as the number of platelets, neutrophils, lymphocytes, and monocytes, are related to the progression of various types of diseases and inflammatory conditions. Therefore, the purpose of this study is to find the relationship between blood count biomarkers and anthropometric indicators in the adult group according to the Tabari cohort data.
Materials and methods:
In the present study, cross-sectional data from a population-based cohort study called "Tabari Cohort Study" collected from 2014 to 2016 were used. This study is part of a nationwide study called "Epidemiological Prospective Study Group in Iran (Persian Cohort)". In the first phase of the Tabari cohort study, 10,255 participants aged between 35-70 years from urban and rural areas of Sari city were registered. Exclusion criteria in this study were inflammatory diseases, autoimmunity, malignancy, cardiovascular diseases, transplantation, and receiving any type of immunosuppressive drug, and finally 9939 people including 4043 men and 5896 women were included in the study. Age, height, weight, anthropometric measurements (BMI, waist circumference), CBC parameters including leukocytes, platelets, neutrophils, lymphocytes, and monocytes), and platelet distribution width (PDW) were recorded from the participants. By using the histogram drawing method to check whether the variables follow the normal distribution to decide between parametric or non-parametric analysis, T-test and ANOVA statistical tests, and SPSS 21 software, the results were extracted. The significance level in this study was considered to be 0.05 or less.
ResultsWaist-to-hip ratio was associated with higher WBC (P<0.001), platelet (P<0.001), and lymphocyte percentage (P<0.001). Higher waist-to-hip ratio was associated with higher WBC (P<0.001), platelet (P<0.001), lymphocyte percentage (P<0.001), and monocyte percentage (P<0.001). Higher BMI values were associated with higher WBC (P<0.001), platelet (P<0.001), lymphocyte (P<0.001) and monocyte (P<0.001) percentages. WBC, platelet, lymphocyte, and monocyte percentage were significantly higher in people who had a higher ratio of waist circumference to height (P<0.001).
ConclusionThe results showed that the relationship between anthropometric indicators and blood findings in favor of inflammatory conditions and obesity can affect indicators related to whole blood count.
Keywords: Obesity, anthropometric indicators, blood cell count, inflammation, leukocyte -
سابقه و هدف
سرطان پستان یکی از سرطان های شایع در میان زنان می باشد. بیان غیرمعمول MicroRNA ها با سرطان در ارتباط می باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی بیان miRNA-210 در سرم بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام پذیرفت.
مواد و روش هاجامعه مورد مطالعه شامل 49 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 55 فرد سالم بوده و نمونه ها با استفاده از Real Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هاآنالیز داده های این مطالعه نشان داد که سطح بیان miR-210 در خون بیماران مبتلا به سرطان پستان به صورت معنی داری افزایش یافته است. هم چنین یک ارتباط منفی بین سن بیماران مبتلا به سرطان پستان و بیان miR-210 (0/031 =P، 0/309 - = r) و یک ارتباط مثبت بین افزایش بیان mir-210 و میزان مارکر Ki-67 وجود دارد (0/004 =P، 0/412- = r).
استنتاجارزیابی miR-210، می تواند به عنوان یک مارکر احتمالی تشخیصی در سرطان پستان استفاده شود.
کلید واژگان: سرطان پستان, MicroRNA, مارکرBackground and purposeBreast cancer is one of the most common cancers among women. Abnormal expression of microRNAs is associated with cancer. Therefore, this study aimed to evaluate the expression of miRNA-210 in the serum of breast cancer patients.
Materials and methodsThe studied population included 49 breast cancer patients and 55 healthy individuals, and the samples were evaluated using Real Time PCR.
ResultsThe data analysis of this study revealed that the expression level of miR-210 in the blood of breast cancer patients is significantly higher compared to the blood of healthy people. Also, there is a negative correlation between the age of breast cancer patients and the expression of miR-210 (r=-0.309, P=0.031) and a significant positive correlation between the increase in the expression of mir-210 and the expression of the Ki- 67 marker (r=0.412, P = 0.004).
ConclusionEvaluation of miR-210 can be used as a diagnostic marker in breast cancer.
Keywords: Evaluation of miR-210 can be used as a diagnostic marker in breast cancer -
سابقه و هدف
سرطان پستان از شایع ترین سرطان ها در بین زنان می باشد و اولین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان به شمار می رود. شواهد نشان می دهد که آلرژی ممکن است با پیشرفت سرطان رابطه داشته باشد. ایمونوگلوبولین E به عنوان بخشی از پاسخ ایمنی آلرژیک در بروز پاسخ های ازدیاد حساسیت نوع 1 و بیماری های آلرژیک مانند آسم و آلرژی و رینیت آلرژیک و احتمالا سرطان نقش دارد.
مواد و روش هااین مطالعه، یک مطالعه مقطعی (Cross-sectional) است که بر روی بیماران مبتلا به سرطان پستان به عنوان گروه مورد و افراد غیر مبتلا به سرطان به عنوان گروه شاهد انجام گردید. جهت بررسی سطح IgE گروه ها، به روش الایزا و با استفاده از کیت مونوست شرکت Calbiotech آمریکا اقدام شد. داده ها شامل سطح IgE کل و درصد ایوزینوفیل بیماران به همراه سن افراد مطالعه، در فرم excel ثبت شد. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند. از تست های آماری T-test و Mann-Whitney و ضریب همبستگی جزیی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هادر این مطالعه 160 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران در گروه مورد 10/49 ± 48/18 سال و در گروه کنترل 7/95 ± 41/68 سال بود. بین میانگین سنی دو گروه اختلاف معنی داری وجود داشت (0/001<p). سطح IgE در گروه آزمایش و کنترل اختلاف معنی داری نداشت (0/92= P). اختلاف معنی داری در درصد ایوزینوفیل بین بیماران مبتلا به سرطان پستان با بیماران سالم وجود نداشت (0/82=P). همبستگی معنی داری بین سطوح IgE (0/594=P و 0/043-=r) و درصد ایوزینوفیل (0/068=P و 0/145=r) با سن بعد از کنترل برای گروه ها مشاهده نشد.
استنتاجاین مطالعه نشان داد که سطوح IgE و درصد ایوزینوفیل در خون محیطی افراد، به عنوان یک عامل پیشبینی کننده در تشخیص ابتلا به سرطان پستان تلقی نمی شود.
کلید واژگان: IgE, ائوزینوفیل, سرطان پستانBackground and purposeBreast cancer is one of the most common cancers and the first cause of cancer-related deaths in women. Evidence suggests that allergies may be associated with cancer progression. Immunoglobulin E as part of the allergic immune response plays a role in the occurrence of type 1 hypersensitivity responses and allergic diseases such as asthma, allergies, allergic rhinitis, and probably cancers.
Materials and methodsWe carried out a cross-sectional study in breast cancer patients as a case group and people without cancer as a control group. Total IgE level in the groups was measured by ELISA method using the monoset kit by Calbiotech (USA). Data, including total IgE level and eosinophil percentage of the patients along with participans’ age were recorded in excel. Data analysis was done in SPSS V19 using T-test, Mann-Whitney and partial correlation.
ResultsIn this study, 160 patients were examined. The mean ages of patients in the case group and control group were 48.18±10.49 years and 41.68±7.95 years, respectively. There was a significant difference between the two groups in mean age (P<0.001). IgE level was not found to be significantly different between the two groups (P=0.92). Findings revealed no significant difference in eosinophil percentage between breast cancer patients and healthy patients (P=0.82). We observed no significant correlation between age and IgE levels (r=-0.043, P=0.594) and eosinophil percentage (r=0.145, P=0.068) after control for groups.
ConclusionThis study showed that the levels of IgE and the percentage of eosinophils in the peripheral blood cannot be not considered as a predictive factor in the diagnosis of breast cancer.
Keywords: IgE, eosinophil, breast cancer -
سابقه و هدف
نواحی شمالی ایران از بروز بالای سرطان مری برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژیک بیماران سرطان مری در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام پذیرفت.
مواد و روش ها:
در این مطالعه توصیفی- مقطعی، پرونده های 170 نفر از بیماران بالای 18 سال مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی انکولوژی طوبی طی سال های 1393 تا 1395 بازخوانی و کلیه اطلاعات شامل سن، جنس، شغل، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات و یافته های بالینی و پاتولوژیکی بیماران پس از جمع آوری، وارد نرم افزار SPSS ورژن 22 شد. بررسی آماری با استفاده از آزمون های آماری Chi-square و Fisher’s exact انجام گرفت.
یافته ها:
در بین افراد مبتلا با میانگین سنی 12 ± 68/2 سال بیش ترین فراوانی، مربوط به گروه سنی 70 تا 79 سال بود. 53/5 درصد مبتلایان مرد بودند. 94/1 درصد بیماران dysphagia داشتند. فراوانی (SCC) Squamous cell carcinoma با افزایش سن، افزایش داشت. هم چنین بیش ترین و کم ترین موارد متاستاز به ترتیب مربوط به بخش میانی و فوقانی مری بود.
استنتاجسرطان مری در سنین بالا شایع بوده و احتمالا سن عامل تاثیرگذار در وقوع آن بوده است.
کلید واژگان: سرطان مری, اپیدمیولوژی, دیسفاژی (dysphagia)Background and purposeThe northern regions of Iran have a high incidence of esophageal cancer. This study was conducted with the aim of epidemiological investigation of esophageal cancer patients in the population covered by Mazandaran University of Medical Sciences.
Materials and methodsIn this cross-sectional descriptive study, the records of 170 patients over 18 years of age who were referred to Tuba Oncology Clinic (affiliated with Mazandaran University of Medical Sciences) between 2014 and 2016 were reviewed. All relevant information, including age, sex, occupation, marital status, level of education, clinical and pathological findings of patients were collected and analyzed in SPSS V22 using Chi-square and Fisher’s exact test.
ResultsThe mean age of patients with esophageal cancer was 68.2±12 years. The disease was more frequent in patients aged 70-79 years old. There were 53.5% male patients and 94.1% of patients had dysphagia. The frequency of squamous cell carcinoma (SCC) was found to increase by aging. The most and least metastatic segments were middle and upper parts of the esophagus, respectively.
ConclusionEsophageal cancer is common in old age and age is probably the most important factor in developing the disease.
Keywords: esophageal cancer, epidemiology, dysphagia -
بیماری های بافت همبند و از جمله اسکلرودرمی ممکن است با افزایش خطر بدخیمی ریه همراهی داشته باشند. شایع ترین نوع سرطان ریه در ارتباط با اسکلروز سیستمیک آدنوکارسینوما یا برونکوآلویولار کارسینوما است و کارسینوم سلول کوچک نادر می باشد.در این گزارش مورد، بیمار خانم 54 ساله غیر سیگاری با سابقه اسکلرودرمی بود که به علت تشدید تنگی نفس و سرفه از حدود 2 ماه اخیر، مورد بررسی قرار گرفت. در رادیوگرافی و سیتی اسکن، یک توده در ناحیه ساب پلورال لوب فوقانی ریه راست مشاهده شد و بررسی پاتولوژی، سرطان ریه از نوع کارسینومای سلول کوچک را نشان داد. از آن جاکه کارسینومای سلول کوچک در افراد غیر سیگاری بسیار نادر است، ممکن است وجود این بدخیمی با بیماری بینابینی بافت ریه در اسکلرودرمی ارتباط داشته باشد.
کلید واژگان: اسکلرودرمی, سرطان ریه سلول کوچک, تنگی نفسConnective tissue diseases, including scleroderma, may be associated with an increased risk of lung cancer. The most common type of lung cancer associated with systemic sclerosis is adenocarcinoma or bronchoalveolar carcinoma, and small cell carcinoma is rare. This reports presents a 54-year-old non-smoker woman with a history of scleroderma who was examined due to aggravation of shortness of breath and cough for the last two months. On radiography and CT scan, a mass was seen in the sub pleural area of the upper right lobe of the right lung, and pathological examination showed small cell carcinoma of the lung. Small cell carcinoma is very rare in non-smokers, therefore, it may be associated with interstitial lung tissue disease in scleroderma.
Keywords: scleroderma, small cell lung cancer, dyspnea -
سابقه و هدف
یکی از متغیرهایی که به عنوان عامل خطر ابتلا به ویروس کووید-19 در چندین مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفته است، گروه خونی می باشد اما تناقضاتی بین این شواهد وجود دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین گروه های خونی ABO با ابتلا به کووید-19 بر اساس نتایج سرولوژی انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه سرواپیدمیولوژی از نوع مقطعی است. جامعه پژوهش شامل تعداد 1504 نفر از جمعیت ساکن در استان مازندران بود. از جمعیت شرکت کننده نمونه خون اخذ شد. بررسی آنتی بادی IgG و IgM با تست الیزا انجام گرفت و گروه خونی افراد تعیین شد. داده ها با آزمون کای اسکویر و آزمون دقیق فیشر، رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره در نرم افزار SPSS ورژن 25 آنالیز شدند.
یافته هافراوانی IgG مثبت در بین افراد گروه خونی A ، B ، AB و O به ترتیب برابر 7/12 ، 8/11 ، 4/9 و 6/9 درصد بود. پس از تعدیل اثر متغیرهای مظنون به مخدوش کنندگی، شانس ابتلا به کووید- 19 بر اساس نتایج سرولوژی (IgG+/IgM+) با فاصله اطمینان 95 درصد در افراد گروه خونی A برابر(67/1-85/0) 19/1، گروه خونی B برابر (87/1-94/0) 33/1، گروه خونی AB برابر (55/1-44/0)82/0 و گروه خونی O برابر (98/0-50/0)70/0 بود.
استنتاجشانس ابتلا به عفونت کووید- 19 در افراد با گروه خونی O در مقایسه با سایر گروه های خونی به طور معنی داری، 30 درصد کم تر می باشد. بنابراین می توان اظهار داشت که گروه خونی O احتمالایک عامل محافظت کننده در برابر کووید- 19 است.
کلید واژگان: گروه خونی, کووید, کووید- 19, عفونتBackground and purposeThe association between ABO blood types and Coronavirus disease 2019 (COVID-19) have been investigated in several studies but there are inconsistencies in results. The purpose of this study was to investigate the association between ABO blood types and COVID-19 infection based on serologic results.
Materials and methodsA cross-sectional seroepidemiologic study was carried out in 1504 people living in Mazandaran province, north of Iran. Blood samples were drawn to determine blood groups. Also, IgG and IgM antibodies were measured by ELISA. Data analysis was done using Chi-square, Fisher’s exact test, univariate and multivariate logistic regression analyses in SPSS V25.
ResultsThe frequency of IgG positive among blood groups A, B, AB, and O was 12.7%, 11.8%, 9.4%, and 9.6%, respectively. After adjusting for suspicious confounding factors, the odds ratio of COVID-19 infection was 1.19 (95% CI:0.85-1.67) in blood group A, 1.33 (95% CI:0.94-1.87) in blood group B, 0.82 (95% CI:0.44-1.55) in blood group AB, and 0.70 (CI 95%:0.50-0.98) in blood group O based on serologic results (IgG+/IgM+).
ConclusionThe odds ratio for COVID-19 was significantly lower (30%) in blood group O compared to other blood groups, so blood group O can be considered as a protective factor against COVID-19.
Keywords: blood group, COVID, COVID-19, infection -
سابقه و هدف
مدیریت استرس بیماران مبتلا به سرطان پستان و خصوصا بیماران تحت شیمی درمانی یکی از اهداف سیستم های ارائه دهنده خدمات در سراسر دنیا می باشد. مطالعه مروری حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخلات غیر دارویی بر استرس زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی انجام پذیرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری سیستماتیک، جستجوی جامع در پایگاه های اطلاعاتی، Scientific Information Database and Iranian Registery of Clinical Trials، Magiran و با استفاده از کلید واژه هایی نظیر Non- Parmacological Interventions، Chemotherapy، Breast cancer، Distress، Stress و معادل فارسی آنان صورت گرفت. از مجموع 74590 مطالعه به دست آمده، پس از حذف موارد تکراری و غیر مرتبط در نهایت کیفیت، 9 مطالعه با استفاده از مقیاس Jadad مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هایافته های مطالعه حاضر به دو طبقه کلی مداخلات روانشناختی شامل درمان شناختی- رفتاری و حل مسئله و مداخلات طب مکمل شامل موسیقی درمانی، ریکی درمانی، یوگا و ورزش تقسیم گردید.
نتایجنشان داد که اکثر مداخلات سبب کاهش استرس بیماران می شود. استنتاج با توجه به اثر بخشی مداخلات غیر دارویی در کاهش استرس زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی، پیشنهاد می گردد با آگاهی رسانی به بیماران در مورد اثر بخشی این مداخلات و حق انتخاب برای آنان در کنار توانمندسازی ارائه دهندگان خدمات بهداشتی در ارائه این مداخلات، به ارتقاء سلامت زنان کمک نمود.
کلید واژگان: استرس, دیسترس, سرطان پستان, شیمی درمانی, مداخلات غیر داروییBackground and purposeStress management of patients with breast cancer, especially patients receiving chemotherapy is one the goals of service providers all over the world. This review aimed at investigating the effect of non-pharmacological interventions on stress of women with breast cancer undergoing chemotherapy.
Materials and methodsIn this systematic review, electronic databases including Google Scholar, PubMed, Scopus, Springer, Web of Science, Science Direct, Cochrane Library, Magiran, Scientific Information Database, and Iranian Registry of Clinical Trials were searched. The search keywords were Distress, Stress, Chemotherapy, Breast Cancer, and Non- Pharmacological Intervention in both Persian and English. A total of 74,590 articles were found from which nine were selected after removing the duplicate and irrelevant articles and using Jadad scale to screen the methodological quality of the articles.
ResultsFindings were classified into two main categories: psychological interventions, including Problem solving and Cognitive Behavioral Therapy and Complementary medicine interventions including: music therapy, Reiki therapy, yoga, and physical exercise. Most of the modalities reduced the stress in patients studied.
ConclusionNon-pharmacological interventions could reduce stress in breast cancer women undergoing chemotherapy, therefore, they should be informed with the benefits of this approach and have the right to select an appropriate method. To achieve this goal care providers empowerment is highly necessary.
Keywords: stress, distress, breast cancer, chemotherapy, non-pharmacological interventions -
سابقه و هدف
کاهش کیفیت زندگی بیماران سرطانی از مهمترین فاکتورهایی است که زندگی این بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعات بسیاری در خصوص اثر بخشی ترکیبات دارویی به منظور بهبود کیفیت زندگی انجام شده است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین اثربخشی داروی ضد افسردگی بوپروپیون بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش هادر این مطالعه تصادفی سازی شده دو سویه کور ، 30 بیمار واجد شرایط به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره بوپروپیون و دارونما دسته بندی شدند.در گروه بوپروپیون، سه روز اول مطالعه، روزانه 75 میلی گرم و در ادامه روزانه 150 میلی گرم دارو تجویز شد. کیفیت زندگی بیماران با استفاده از معیار EORCT-QLQ-C30 ارزیابی شد. عوارض دارویی نیز بر اساس معیار NCI دسته بندی و ثبت شد. طول مدت زمان مطالعه 6 هفته بوده و ارزیابی ها در وضعیت پایه، هفته دوم و هفته ششم صورت گرفت.
یافته هامقایسه میانگین نمرات کیفیت زندگی در وضعیت پایه و هفته دوم، تفاوت معناداری را بین بوپروپیون و دارونما نشان نداد در حالی که در هفته ششم تفاوت ها معنادار بود (0/005=P برای وضعیت عملکردی، 0/036=P برای وضعیت علائم و 0/000=P برای وضعیت سلامتی). مقایسات درون گروهی نیز نشان داد که میانگین نمرات به دست آمده در گروه بوپروپیون به نسبت گروه دارونما بهتر بوده است. به غیر از دو مورد، سایر بیماران عوارض جانبی خاصی را گزارش نکردند.
استنتاجبوپروپیون می تواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان موثر باشد.
کلید واژگان: سرطان, بوپروپیون, کیفیت زندگی, کارآزمایی بالینیBackground and purposeDecreasing the quality of life in cancer patients is an essential factor that influences their lives during the process of treatment and after that. A lot of studies have been done to evaluate the efficacy of medical agents on quality of life. In this study, we evaluate the efficacy of Bupropion as an antidepressant agent in quality of life of cancer patients.
Materials and MethodsIn this double-blind randomized placebo-controlled clinical trial, a total of 30 eligible cancer patients suffering from fatigue were randomly divided into two 15-individual groups of bupropion and placebo. Bupropion was administered 75 mg/day for the first three days and 150 mg/day (in two doses) till the end of the study for group bupropion. Quality of life was measured by EORCT-QLQ-C3 scale. Adverse effects were assessed based on NCI Common Terminology Criteria for Adverse Events. The study was six weeks long and assessments were done at baseline, second week and sixth week.
ResultsThere was no significant difference in scores between placebo and bupropion at baseline and second week. While, significant difference was seen at the week six (P=0.005 for function, P=0.036 for symptoms and P<0.001 for health). Between group assessments showed better average score for bupropion in comparison to placebo. Only two cases of adverse effects were reported.
Conclusionbupropion can be effective in improvement of quality of life in cancer patients
Keywords: Cancer, Bupropion, Quality of life -
سابقه و هدفارتباط بین چاقی و خطر ابتلا به سرطان پستان در برخی مطالعات مورد تاکید قرار گرفته است. بر همین اساس در مطالعه حاضر ارتباط شاخص های انتروپومتریک با سرطان پستان بر اساس داده های فاز پذیرش (مقطعی) کوهورت طبری مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه از داده های فاز پذیرش(مقطعی) کوهورت طبری استفاده شده است. در این کوهورت تعداد 51 مورد سرطان پستان ثبت شده است که به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شد. هم چنین تعداد 153 نفر به صورت تصادفی از جمعیت کوهورت طبری که سابقه سرطان پستان یا سرطان دیگر را نداشتند، به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. آنالیز داده ها با بهره گیری از آزمون های تی تست مستقل، کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک چند متغیره انجام گرفت.یافته هافراوانی دور کمر 88 سانتی متر و بالاتر در گروه مورد اندکی کم تر از گروه شاهد (5/74 در برابر 2/75 درصد، 926/0=P) و فراوانی نسبت دور کمر به دور باسن بالای 85/0 در گروه مورد، کم تر از گروه شاهد (6/70 در مقابل 4/80 درصد، 144/0=P) بوده است. هم چنین شانس ابتلا به سرطان پستان در جمعیت روستایی (001/0> P-: ، 28/8OR:) بیش تر از شهری و در افراد بی سواد، کم تر از افراد با تحصیلات دانشگاهی (001/0 < , P-: 06/0OR: ) می باشد.استنتاجنتایج نشان می دهد که این مطالعه عوامل خطر قابل ملاحظه ای را مورد تایید قرار نداده است.کلید واژگان: سرطان پستان, آنتروپومتری, مطالعه مورد شاهدیBackground and purposeThe relationship between obesity and the risk of breast cancer has been highlighted in some studies. This research aimed at studying the association between anthropometric indices and breast cancer based on enrolment phase (cross-sectional phase) data in Tabari cohort study.Materials and methodsIn this cohort, 51 cases of breast cancer were recorded which were considered as the case group. Also, 153 individuals (without any type of cancer) from Tabari cohort population were randomly selected as control group. Data analysis was performed applying independent t-test, chi-square, and multivariate logistic regression.ResultsThe frequency of waist circumference ≥88 cm in case group was slightly lower than that of the control group (74.5% vs. 75.2%, P= 0.926). In case group, the frequency of waist to hip ratio (less than 0.85) was lower than that of the control group (70.6% vs. 80.4%, P= 0.144). The risk of breast cancer was found to be higher in rural population (OR: 8.28, P<0.001) and in women with higher education (OR: 0.06, P<0.001).ConclusionThis study did not confirm the association between anthropometric indices and breast cancer.Keywords: breast cancer, anthropometry, case-control study
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.