به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احمد جهانی نسب

  • احمد جهانی نسب*
    مقاله در تلاش است تا جامعه آرمانی را در اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا و ابن خلدون، بر اساس الگوی اسپریگنز بررسی کند. لذا مسئله پژوهشی چنین تدوین شده است که ابن سینا و ابن خلدون بر اساس دیدگاه سیاسی اجتماعی خود، در طرح جامعه آرمانی چگونه می اندیشند؟ به بیانی دیگر، این دو اندیشمند مسلمان، بحران استقرار جامعه آرمانی را چگونه تعلیل یابی کرده و برای برون رفت از آن چه راهکاری ارائه می دهند؟ نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی موردی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این گزارش دست یافته است که ابن سینا در تلاش برای پیوند بین سیاست و نبوت، بحران را نبود قدرت متمرکز ملی دانسته که فقدان سیاست نبوی و عدم اجرای درست شریعت را در پی داشته است. وی در طرح جامعه آرمانی، بهترین نوع نظام را نظام سیاسی نبوی دانسته که پیامبر یا جانشین او، در راس امور قرار دارند. آرمان او آشتی بین دین و فلسفه، پیوند سیاست با شریعت و حفظ وحدت جامعه مسلمان از طریق قدرت متمرکز فیلسوف پیامبر است. در واقع طرح جامعه آرمانی در اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا بر مبنای فطرت الهی انسان و نقش حداکثری دولت در سعادت و رستگاری اتباع در هر دو جهان بنا شده است. در حالی که در آراء ابن خلدون، شکل گیری و بسط حکومت های پهناور و قدرتمند با منشاء اصول دینی و نقش دین و مذهب در طول عمر دولت ها ارتباط دارد. وی دولت را پدیده ای سیال و زوال پذیر می داند که همانند انسان ها دارای عمر طبیعی، از زایش تا مرگ، بوده که در این راستا، علاوه بر عصبیت قبیله ای، عصبیت دینی می تواند قوام بخش دولت ها باشد.
    کلید واژگان: ابن سینا, ابن خلدون, جامعه آرمانی, دولت نبوی, عصبیت, عنایت الهی
    Ahmad Jahani Nasab *
    This article aims to analyze Utopia from Avicenna and Ibn Khaldun’s socio political point of view based on Spriggans’ model. Therefore, the research question is: How did Avicenna and Ibn Khaldun think about the idea of Utopia and what ideal solution did they propose to get rid of its crises? Using the descriptive analytical method, as well as library resources, the researcher found out that in an effort to create a link between politics and prophecy, Avicenna considered the crisis to be a lack of centralized national power, which in turn led to a lack of prophetic policy and proper implementation of sharia laws. Proposing the Utopia, he considered a prophetic political law as the best system, in which the prophet or his successor is at the forefront. His Utopia includes reconciliation of religion and philosophy, linking politics with sharia, and maintaining the unity of the Muslim community through the philosopher prophet concentrated power. In fact, proposing of Utopia from the socio political perspective was based on the divine nature of man and the maximum role of government in the felicity and salvation of citizens in this world and hereafter. However, in Ibn Khaldun’s point of view, formation and expansion of powerful and vast governments are related to origin of religious principles and the role of religion in the lifespan of the states. He considers the state a fluid and declining phenomenon that, like humans, has a natural lifespan from its emergence to its decadence. Given that, in addition to tribal solidarity (Asabiyyah), religious solidarity can strengthen governments.
    Keywords: Asabiyyah, Avicenna, Ibn Khaldun, Prophetic Government, Solidarity
  • احمد جهانی نسب

    مبحث ضرورت وجود نبی در رهبری مدینه و نسبت نبوت با سیاست در فلسفه اسلامی از دیرباز، موردتوجه فراوان بوده است. ابن‏ سینا نیز دراین باره اتصال نبی به عقل فعال به عنوان موجودی مجرد و مستقل از نفس، و برقراری رابطه میان نبی با سیاست در تیوریزه کردن زعامت و رهبری اتباع مدینه را مطرح کرده است؛ ازاین رو، تبیین چگونگی اتصال نبی به عقل فعال، و پیوند نبوت و سیاست براساس منابع دینی و حکمت سینوی از دستاوردهای بوعلی در فلسفه سیاسی است؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که شیخ الرییس بر چه اساس، بر رابطه نبوت و سیاست صحه گذاشته و طبق کدام مبنای نظری، نبی را شایسته زعامت و رهبری مدینه دانسته است. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی موردی، بر یک مورد واحد و مشخص در آرای سیاسی ابن‏سینا متمرکز شده و با بهره گیری از رویکرد تفسیری- تفهمی ازنوع هرمنوتیک روش شناسانه ویلهلم دیلتای نتیجه گرفته ایم شرط اتصال نبی به عقل فعال به‏عنوان حلقه واسط عالم محسوس با عالم معقول، راهبری سیاسی و دینی وی درخصوص اتباع مدینه را نیز توجیه می کند و بدین صورت، نبی به‏واسطه داشتن سه ویژگی قوه عقلیه قوی، قوه متخیله و قوه متصرفه به‏مثابه منشا صدور اعجاز، لازمه رهبری مدینه به‏سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی به شمار می آید. ریاست فاضله نبی با اتصال قوه متخیله و نفس ناطقه نبی، یعنی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال و همچنین تجلی پدیده وحی، به حد اعلای سعادت می رسد و دیگران را نیز به سمت این سعادت هدایت می کند. بوعلی قوه عقلیه نبی را مستعد دریافت پرتو نورانی عقل فعال دانسته است که به مرتبه عقل قدسی دست می یابد؛ ازاین رو، این اتصال موجب می شود مردم فقدان آن را در خود ببینند و از قوانین شریعت ابلاغ شده ازجانب نبی پیروی کنند؛ بنابراین، حصول اتباع به سعادت حقیقی، لزوم رهبری نبی را به دلیل اتصال به عقل فعال و دریافت وحی ازمنظر ابن ‏سینا اثبات می کند.

    کلید واژگان: ابن‏سینا, عقل فعال, عنایت الهی, قوه عاقله, قوه متخیله, نبی, وحی
    Ahmad Jahaninasab*

    The necessity of a prophet's presence in the leadership of Medina and the intricate relationship between prophecy and politics have long captivated scholars in Islamic philosophy. Avicenna, recognizing this connection, linked the prophet to the active intellect as a singular entity independent of the self. He established this relationship in developing a theoretical framework for the leadership of the citizens of Medina. Consequently, Avicenna's exploration of the nexus between politics and prophecy, grounded in religious sources and Avicennan philosophy, stands as a noteworthy achievement in political philosophy. This study endeavors to answer a pivotal question: On what basis did Avicenna validate the connection between prophecy and politics, and which theoretical framework did he rely on to deem the prophet fit for leadership in Medina? Employing a descriptive-analytical case study, this paper delves into a specific facet of Avicenna's political views. Applying Wilhelm Dilthey’s methodological hermeneutics in an interpretive approach, it concludes that the prophet's connection to the active intellect, serving as a link between the perceptible and rational worlds, justifies his political and religious leadership in Medina. Avicenna posited that, with strong intellectual, imaginative, and creative powers—the sources of miraculous acts—the prophet becomes indispensable for guiding Medina toward salvation in both the worldly and the hereafter. The prophet's leadership reaches its pinnacle by aligning his imaginative power and intellective soul (acquired intellect) with the active intellect, along with the realization of the revelation phenomenon, ultimately leading the people to happiness. According to Avicenna, the prophet's intellectual power is inclined to receive the light of the active intellect, attaining a level akin to the holy intellect. This connection prompts people to recognize its absence within themselves, compelling them to adhere to the laws of Sharia. Avicenna thus demonstrated that for citizens to attain salvation, the prophet's leadership is imperative due to his profound connection to the active intellect.

    Keywords: Avicenna, active intellect, Divine providence, intellectual power, imaginative power, prophet, revelation
  • احمد جهانی نسب

    نظریه زمامداری ازجمله مشخصه های مهم اندیشه سیاسی ایرانی در سده های میانه است که زمامدار آرمانی در مرکز ثقل آن قرار می گیرد. منظومه فلسفی سیاسی ابن سینا به عنوان یکی از متفکران بزرگ جهان اسلام از مباحث الهیاتی اش تاثیر پذیرفته است. پرسش اساسی اینکه زمامدار آرمانی و حکمرانی مطلوب در آرای فلسفی و سیاسی ابن سینا چگونه است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد نبی به عنوان زمامدار مطلوب به دلیل اتصال به عقل فعال شایسته هدایت و رهبری جامعه به سوی سعادت این جهانی و رستگاری آن جهانی است. ابن سینا در اثبات شایستگی پیامبر برای رهبری مدینه از مسیله وحی بهره می گیرد؛ به این معنا که قوه عقلیه نبی به واسطه برخورداری از پرتو نورانی عقل فعال به مرتبه عقل قدسی دست یافته و پدیده وحی را تحقق می بخشد. ازاین رو پیامبر به عنوان زمامدار آرمانی دو وظیفه مهم نیز دارد: تامین نظم از طریق استقرار نظام سیاسی؛ و تنظیم و ساماندهی امور معنوی اتباع از طریق ابزارهای فلسفی و عالم مغیبات. پژوهش حاضر براساس روش گردآوری داده های کیفی به شیوه اسنادی و همچنین روش تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد تفسیری تفهمی انجام پذیرفته است. همچنین در تحقیق حاضر با توجه به شناخت حکمرانی خوب در آرای فلسفی سیاسی ابن سینا، می توان امکان بومی سازی و بهره مندی آن را براساس آموزه های دینی و تطابق آن با ادله برون دینی (عقل) در نظام اسلامی فراهم ساخت. به عبارت دیگر، اساس نظریات ابن سینا در مسیله زمامداری متاثر از موضع درون دینی وی با هدف سعادت و رستگاری انسان در دو جهان به وجهی ایدیالی است.

    کلید واژگان: ابن سینا, انسان شناسی, حکمرانی مطلوب, زعامت نبی, عقل فعال
  • احمد جهانی نسب*

    تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان رویکرد بین رشته‌ای علوم اجتماعی، از جمله روش‌هایی است که برای استخراج پیام پنهان داده‌های واحد تحلیل مورد استفاده قرار می‌گیرد. این روش جزء روش‌های کیفی محسوب شده که ریشه در زبان‌شناسی داشته و هدف آن شناخت و درک فحوا و محتوای متن است. از مهم‌ترین آن‌ها، نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است که گفتمان را به مثابه رخداد زبانی، بخشی از کنش اجتماعی می‌داند که از سه بعد متن، عمل گفتمانی و عمل اجتماعی تشکیل شده است. بنابراین در مقاله حاضر تلاش شده تا فرایند پژوهش در تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف با رعایت ترتیب در سه میدان توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و نسبت هر یک از سطوح با دال مرکزی مشخص شود که در نهایت در قالب یک نمودار نمایش داده می‌شود. این نوشتار با توجه به مبانی نظری تحلیل انتقادی گفتمان و رویکرد توصیفی- تحلیلی نشانگر آنست که با وجود استفاده از روش‌های‌ متفاوت تحلیل در هر یک از سطوح در نهایت این دال مرکزی بوده که به عنوان یگانه اصل محدود کننده عناصر و وجه مشترک بین سطوح محسوب می‌شود.

    کلید واژگان: روش شناسی, تحلیل گفتمان, نورمن فرکلاف, مفصل بندی, دال مرکزی
    Ahmad Jahani Nasab*

    As an interdisciplinary approach in Social Sciences, critical discourse analysis is a method of exploitation of the hidden message of the analysis unit data. It is a qualitative method being rooted in linguistics and aims to understand the content and meaning of the text. One of the most important of such a method is Norman Fairclough’s theory of critical discourse analysis. He regards discourse as a linguistic event, and part of social action. In Fairclough’s approach, discourse consists of three dimensions: text, discourse practice, and social action. Accordingly, the paper attempts to investigate the process of studying Fairclough’s critical discourse analysis in terms of description, interpretation, and explanation, and to determine the relation of each level with the nodal point. Finally, the relation is displayed in a graph. Given the theoretical foundations of critical discourse analysis, it is concluded that despite using different methods of analysis at each level of description, interpretation, and explanation, it is the nodal point that is the only principle limiting the elements and the commonality between the three levels. The descriptive-analytical approach and documentary data collection method is used in this paper.

    Keywords: Methodology, Discourse Analysis, Norman Fairclough’s Critical Discourse Analysis, Articulation, Nodal point
  • احمد جهانی نسب*

    همبستگی اجتماعی به عنوان مهم ترین بخش یک پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حایز اهمیتی داشته و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظام بخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است. از این رو، مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی و شناخت عوامل شکل دهنده آن در آراء و اندیشه های ابن خلدون به عنوان فیلسوف اجتماعی مسلمان و امیل دورکیم نظریه پرداز همبستگی اجتماعی بپردازد. لذا تلاش شده تا مسیله پژوهش در چارچوب رویکرد کارکردگرایی با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها بصورت کتابخانه ای مورد بررسی قرار گیرد. با این فرضیه که « عصبیت » در اندیشه ابن خلدون و « روابط متقابل بین افراد در قالب تقسیم کار اجتماعی » در اندیشه دورکیم، اصلی ترین عامل همبستگی اجتماعی می باشد. همچنین نقطه آغازین هر یک از این دو اندیشمند، میزان تعامل و تاثیر و تاثر متقابل اعضاء در روابط و مناسبات اجتماعی بوده که بر حسب تکوین و تداوم نظام سیاسی و اجتماعی، دوری (چرخشی) بودن نظریه ابن خلدون و خطی بودن نظریه دورکیم را سبب می شود. شهرت ابن خلدون به عنوان مهم ترین متفکر اجتماعی جهان اسلام، بیش از هر چیز مرهون مفهوم عصبیت و جایگاه آن در دگرگونی های اجتماعی است که مراحل پنجگانه از تولد تا زوال را شامل می شود. از این رو، به نظر می رسد نظریه اجتماعی ابن خلدون از حیث دگرگونی اجتماعی و تاثیر آن بر تکوین و تداوم نظام سیاسی، از سنخ نظریه دورانی و کشمکش و نظریه اجتماعی دورکیم نیز از نوع نظریه تک خطی و تکاملی است.

    کلید واژگان: ابن خلدون, امیل دورکیم, تقسیم کار اجتماعی, دگرگونی اجتماعی, دین, عصبیت, همبستگی اجتماعی
    Ahmad Jahani Nasab *

    Social solidarity, as the most important part of a society, has a special and important place and in addition to its intrinsic functions in the management and regulation of social affairs, its existence is necessary to maintain and stabilize the socio-political system. Therefore, the present article intends to study and recognize its shaping factors in the views and ideas of Ibn Khaldun as a Muslim social philosopher and Emile Durkheim, theorist of social solidarity. Therefore, an attempt has been made to study the research issue in the framework of functionalism approach using descriptive-analytical and documentary method. With the hypothesis that "Asabiyyah" in Ibn Khaldun's thought and "interactions between individuals in the form of division of social work" in Durkheim's thought, is the main factor of social solidarity. Also, the starting point of each of these two thinkers is the degree of interaction and interaction of members in social relations, which in terms of the formation and continuity of the political and social system, the distance (rotation) of Ibn Khaldun's theory and Durkheim's theory are linear. It becomes. Ibn Khaldun's reputation as the most important social thinker in the Islamic world owes more than anything to the concept of Asabiyyah and its place in social change, which includes the five stages from birth to decline. Hence, it seems that Ibn Khaldun's social theory in terms of social transformation and its effect on the formation and continuity of the political system is of the type of rotational and conflict theory and Durkheim's social theory is also a monolithic and evolutionary theory. Although Emile Durkheim is known as a theorist of social solidarity, but thinkers such as Montesquieu, Saint Simon, Comte, Rousseau and even Ibn Khaldun in the Islamic world can be named who have focused on social harmony and cohesion.

    Keywords: Ibn Khaldun, Emil Durkheim, Division of Social Work, Social Transformation, Religion, Asabiyyah, Social solidarity
  • احمد جهانی نسب، کمال پولادی*، سعید اسلامی
    هدف پژوهش حاضر تبیین نظریه دولت در فلسفه سیاسی ابن سینا است تا نحوه ارایه دولت مطلوب را در امر سیاسی براساس الگوی جستاری اسپریگنز نمایان سازد. در این راستا، با تامل در آراء و منظومه سیاسی ابن سینا، تلاش شده است تا به این سوال اصلی پاسخ داده شود که شیخ الرییس در ترسیم نظام سیاسی مطلوب چگونه می اندیشد؟ بر این اساس، پژوهش حاضر در چهار محور مشکل شناسی، علت شناسی، آرمان شناسی و راه حل شناسی تدوین شده است. روش پژوهش تاریخی- توصیفی بوده و نتایج حاکی از آن است که فلسفه سیاسی ابن سینا دارای منظومه فکری- فلسفی منسجم شامل: مدنی بالطبع بودن انسان، ضرورت رهبری نبی به واسطه اتصال به عقل فعال و ضرورت نبوت در سیاست است. ابوعلی سینا در ارایه رویکرد دولت گرایی و طرح نظریه دولت، بهترین نوع نظام را الگوی سیاسی نبوی دانسته که پیامبر یا جانشین او، در راس امور قرار دارند. در واقع نظریه دولت در فلسفه سیاسی ابن سینا بر مبنای فطرت الهی انسان و نقش حداکثری دولت در سعادت و رستگاری اتباع در هر دو جهان بنا شده است.
    کلید واژگان: فلسفه سیاسی, ابن سینا, نظریه دولت, روش جستاری, اسپریگنز, فطرت الهی, دولت نبوی
    Ahmad Jahaninasab, Kamal Poladi *, Saeed Eslami
    The purpose of the present study is to explain the theory of state in the political philosophy of Avicenna in order to display the way of presenting a favorable government in terms of political issues based on Spragens' methodology. In this regard, by delving deep into the political ideas and doctrines of Avicenna, it was attempted to answer this main question: How does Shaykh al-Ra'is (Avicenna) think of a favorable political system? Thus, the present research is compiled in four parts investigating problems, causes, goals, and solutions. The method of study is historical-descriptive and the results convey that Avicenna's political philosophy has an integrated intellectual-philosophical system including the social nature of human beings, the necessity of a prophet's leadership due to his connection with demiurge, and the necessity of prophethood in politics. In presenting his approach to statism and proposing the theory of state, Avicenna deems that the best system is the prophetic political model in which a prophet or his successor is at the center of affairs. In fact, the theory of state in Avicenna's political philosophy has been based upon the divine nature of humans and the utmost role of government in people's prosperity and salvation in both worlds.
    Keywords: Political Philosophy, Avicenna, Theory of State, methodology, Spragens, Divine nature, Prophetic Government
  • کمال پولادی*، احمد جهانی نسب

    سنت اوگوستن متکلم و فیلسوف مسیحی و ابوعلی سینا فیلسوف و الهی دان مسلمان هر دو از شخصیت های شاخص و تاثیرگذار در فلسفه و الهیات هستند. «نظریه دولت» که یکی از مباحث کلیدی در حوزه اندیشه سیاسی است، در آراء و اندیشه های این دو فیلسوف بزرگ از حیث منشا و ماهیت دولت و رابطه آن با سه وجه مفهومی و کارکردی و ساختاری مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. مسئله پژوهشی مطرح شده این است که نظریه دولت در فلسفه سیاسی سنت اوگوستن و ابن سینا را چگونه می توان از حیث منشا و ماهیت مفهوم بندی و مقایسه کرد؟ با این فرضیه که در نظریه اوگوستن دولت، از گناه نخستین و سرشت طغیانگر انسان ناشی شده و با ماهیتی عرفی تنها کارکرد آن حفظ امنیت و صلح در جامعه است؛ درحالی که در نظریه ابن سینا دولت از فطرت الهی و طبع مدنی انسان برخاسته و با سرشتی دینی برای هدایت جامعه به سوی سعادت این جهانی و رستگاری آن جهانی به وجهی ایده آلی ساخته می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که نقطه عزیمت هر یک از این دو درباره سرشت انسان منطقا ماهیت دولت را از لحاظ ماهیت دینی یا عرفی و وجوه ساختاری و کارکردی تعیین می کند؛ ازاین رو، دولت در نظر اوگوستن از رویکردی مکانیکی و ابزارگونه و در آراء سیاسی ابن سینا از رویکردی ارگانیکی و اندام وار در عرصه مفهومی برخوردار است. ضمن اینکه نظریه اوگوستن با نگرشی واقع گرا و نظریه ابن سینا با رویکردی آرمان گرا پیوند می یابد. این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت اسنادی(کتابخانه ای) بهره برده است.

    کلید واژگان: ابن سینا, ساختار دولت, سنت اوگوستن, فطرت الهی انسان, کارکرد دولت, گناه نخستین, مفهوم دولت
    Kamal Pooladi *, Ahmad Jahaninasab

    St. Augustine, a Christian philosopher and prolocutor, and Avicenna, a Muslim philosopher and theologian, are both prominent personalties in philosophy and theology. “state Theory” is one of the key issues in political thought. Therefore, in this paper, it is studied and compared from the viewpoint of the two philosophers in terms of the origin and nature of the government and its relation with conceptual, functional, and structural perspectives. Thus, the research question is: How can we conceptualize and compare Government Theory in Avicenna and St. Augustine’s political philosophy in terms of the origin and nature (of the government)? To examine thequestion, it is hypothesized that in Augustine’s viewpoint, the government is rooted in the human beings’ “first sin” and rebellious nature, and having a customary nature, its only function is maintaining security and peace in society. However, in Avicenna’s theory, the government is originated in a divine and civilnature of human beings, and being religious in nature, its function is leading society towards the prosperity of this world and the salvation of the other world in an ideal way. The findings indicate that the starting point of each of the philosophers on human being’s nature determines the nature of the government in terms of the customary or religious nature and functional or structural perspectives. Therefore, in Augustine’s viewpoint, the government has an instrumental and mechanical approach; while, in Avicenna’s political viewpoint, the government has an organic approach from the conceptual perspective. Furthermore, Augustine’s theory is related to a realistic attitude, while, Avicenna’s theory is related to an idealistic approach. This research has used the descriptive-analytical method and the method of collecting information and data in the form of documents (libraries).

    Keywords: Avicenna, the Structure of government, St. Augustine, Human being’s divine nature, the Function of government, the First sin, the Concept of government
  • احمد جهانی نسب *، جعفر فرهادی نسب

    یکی از مولفه ها و شاخص های اصلی نظام های دموکراتیک که تجلی گر حاکمیت مردم و حق تعیین سرنوشت کشورشان توسط خود مردم می باشد، برگزاری انتخابات و مراجعه به آراء عمومی در اشکال مختلف است. این مقاله کوششی است برای تبیین نقش انتخابات- بعنوان تحول سیاسی- بر حاکمیت مردم که در پنج محور؛ وقوع، منشاء، وسعت، روش اجرا و غایت مورد مداقه قرار می گیرد. از این رو، مقاله حاضر در تلاش برای پاسخ به این سوال اصلی است که نقش فرآیند انتخابات را بر حاکمیت مردم با نگاهی بر انتخابات مجلس شورای اسلامی چگونه می توان ارزیابی و تحلیل کرده و مولفه های آن را مشخص ساخت؟ بر این اساس، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای، به تبیین و تحلیل موضوع پرداخته شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری شد: انتخابات به مثابه یک تحول سیاسی، مکانیسم اصلی چرخش قدرت و مشارکت دادن افراد جامعه در تصمیم گیری های کشورشان چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم است که به شیوه مسالمت آمیز، از پایین و درون جامعه، منجر به دگرگونی در سطوح خرد شده و روش اجرای آن هم به شکل کوتاه مدت و ادواری است. در واقع هدف از فرآیند انتخابات، علی الاغلب گذار از نظام های غیردموکراتیک و استقرار نهادهای دموکراتیک و گسترش آن است. ضمن اینکه حاکمیت مردم در فرآیند انتخابات، مترادف با مشارکت سیاسی آنها بوده که پیش شرط آن، «جامعه پذیری سیاسی» است.

    کلید واژگان: حاکمیت مردم, جامعه پذیری سیاسی, مشارکت سیاسی, انتخابات مجلس شورای اسلامی
    Ahmad J. Nasab, Jafar F. Nasab*

    One of the main components and characteristics of democratic systems, which is the manifestation of the sovereignty of the people and the right of the people to determine the fate of their country, is to hold elections and refer to public votes in various forms. This article is an attempt to explain the role of elections - as a political transformation - in the sovereignty of the people, which is examined in five areas: occurrence, origin, scope, method of implementation and limit. Therefore, the present article seeks to answer the main question of how the role of the electoral process in the sovereignty of the people can be assessed and analyzed by looking at the elections to the Islamic Consultative Assembly of Iran and how its components can be identified. Accordingly, using the descriptive-analytical method and using library method for data collection, the subject has been explained and analyzed. Finally, it was concluded that: elections, as a political transformation, are the main mechanism for the rotation of power and the participation of the people of the society in the decisions of their country - both directly and indirectly. In a peaceful way and from the bottom and within the society, this mechanism leads to changes in the micro-levels, and its implementation method is short-term and periodic. In fact, the purpose of the electoral process is, for the most part, transition from non-democratic systems and to establish and expand democratic institutions. At the same time, the people's sovereignty in the electoral process has been equivalent to their political participation, the precondition of which is "political socialization."

    Keywords: People's Sovereignty, Political Sociability, Political Participation, Elections of the Islamic Consultative Assembly of Iran
  • احمد جهانی نسب*، کمال پولادی

    هر کشوری پس از پشت سر گذاشتن یک انقلاب برای گذار به وضعیت پایدار و نهادینه کردن اهداف برآمده از قانون اساسی با چالش های سخت و سهمگینی روبه روست. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بوده و حدود صلاحیت های آن ها را مشخص کرده است. در قانون اساسی ایران سازوکارهایی وجود دارد که وحدت و همگرایی بین نهادها را تضمین کرده و زمینه ایجاد مشارکت سیاسی را نیز در میان مردم فراهم می سازد. نوشتار حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین مفهوم حاکمیت سیاسی در فصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به نقش نهاد رهبری در توازن و نظارت بین قوا و همچنین تحکیم وحدت و هویت ملی در راستای گام برداشتن در مسیر مردم سالاری دینی بپردازد. این نوشتار از طریق گردآوری داده های کیفی به شیوه کتابخانه ای و اسنادی و همچنین بهره گیری از داده های تجربی و تحلیل آن ها با رویکرد اثباتی- تفسیری به این نتیجه رسیده است که فصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با توجه به نقش و جایگاهی که برای نهاد رهبری در تطبیق، انسجام و نظارت بر قوای حکومتی و همچنین تامین وحدت و همبستگی ملی و بسط مشارکت سیاسی قایل است، فرایند دستیابی به اهداف انقلاب و متعاقب آن گذار به مردم سالاری دینی را تسهیل می کند.

    کلید واژگان: قانون اساسی, حاکمیت الهی, ولایت فقیه, مردم سالاری دینی, وحدت و همگرایی, قانون اساسی ج, ا, ا
  • احمد جهانی نسب
    جهانی شدن بیش از دو دهه است که چه در حوزه اقتصادی و سیاسی و چه در حوزه فرهنگی و اجتماعی بعنوان یکی از موضوعات اصلی در میان کشورها و صاحب نظران تبدیل شده است و همزمان با مطرح شدن آن، چالش هایی هم در مجامع رسمی و علمی با خود به همراه داشته است. تاثیراتی که جهانی شدن در تمامی حوزه ها با خود دارد، موجب تفاسیر متفاوت و متعاقب آن موافقان و مخالفان بسیاری شده است. یکی از این حوزه ها که موضوع پژوهش حاضر را تشکیل می دهد، تاثیرگذاری جهانی شدن بر حوزه فرهنگی کشورها است که طبیعتا ایران نیز از این قاعد مستثنی نیست. اما اینکه تا چه حد می توان این تاثیرگذاری را در حوزه فرهنگی ایران مثبت یا منفی ارزیابی کرد و چالش ها و فرصت های آن را در کشور مشخص ساخت، موضوع بحث مقاله می باشد. به نظر می رسد در عرصه فرهنگ نیز جهانی شدن دارای مولفه هایی است که باید مشخص گردد و از فرصت های آن در جهت توسعه فرهنگی ایران استفاده شود. در این نوشتار سعی شده تا به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از گردآوری اطلاعات و داده ها بصورت کتابخانه ای یا اسنادی، نقش جهانی شدن بعنوان یک روند فراگیر و گسترده در توسعه فرهنگی ایران مورد بررسی قرار گرفته و به مولفه های آن اشاره شود.
    کلید واژگان: جهانی شدن, توسعه فرهنگی, اقتصاد سیاسی بین الملل, ایران
    Ahmad Jahaninasab
    Globalization is more than two decades that whether in the economic and political area and in the cultural and social area has become as one of the main topics among the countries and experts and simultaneous with it's raising, has brought challenges in the formal and academic assemblies. Effects that globalization has with himself in all domains, has caused to different interpretations and subsequently many supporters and opponents. One of these domains which forms the subject of this research, is impact of globalization on the cultural area of countries that naturally Iran is no exception to this rule. But that's to what extent can be appreciated this effect in the cultural area of Iran, positive or negative and identify challenges and opportunities in the country, it is the topic of the article's discussion. It seems in the field of culture as well globalization has components which should be specified and used from its opportunities in the direction of Iran's cultural development. In this article tried to by descriptive-analytical method and using data and data collection as a library or documentary, examined the role of globalization as an inclusive and extensive process in Iran's cultural development and mention to its components.
    Keywords: Globalization, Cultural Development, International Political Economy, Iran
  • احمد جهانی نسب
    سده میانه در اروپا نشان دهنده حاکمیت مطلق نهاد کلیسا در حوزه های مختلف زندگی مردم است که در نهایت فعالیت آن با رنسانس یا نوزایی متوقف گردید. تاریخ هر کشوری ممکن است شاهد حوادث مهم و نقاط عطفی باشد که منجر به رشد و شکوفایی آن شود. رنسانس یا نوزایی یکی از آن نقاط عطف و مهم تاریخ اروپا محسوب می شود که با دگرگونی هایی که در تمامی ابعاد بر جای گذشت، شیرازه نظام قرون وسطایی را از هم پاشیده و اروپا را وارد عصر جدید ساخت. باتوجه به مطالعات انجام شده براساس روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای، نتایج بدست آمده نشان می دهد که عبور از سده میانه و ورود به عصر رنسانس در اروپا دارای مولفه های اساسی بوده است که زمینه ساز رشد اروپا در چند سده اخیر شده است. ویژگی هایی نظیر اومانیسم یا انسان محوری و راسیونالیسم یا خردگرایی. همچنین در این مسیر افراد تاثیرگذاری ظاهر شدند که در واقع بعنوان کاتالیزور، این فرایند را سرعت بخشیده و به مقصد رساندند. مقاله پیشرو، به دنبال مطالعه و بررسی نقش رنسانس و پیامدهای آن در جهت رشد و پیشرفت اروپا می باشد. نوشتار حاضر تلاش دارد این مهم را بررسی کند.
    کلید واژگان: اومانیسم, رنسانس, رفرماسیون, فلسفه غرب, قرون وسطی
سامانه نویسندگان
  • دکتر احمد جهانی نسب
    دکتر احمد جهانی نسب
    پژوهشگر پسادکتری اندیشه های سیاسی(غرب، اسلام و ایران)، دانشگاه مازندران، بابلسر
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال