احمد زارع زردینی
-
با آنکه سخن از اصطلاح اعجازقرآن کریم از اواخر قرن سوم هجری رایج شده اما طی قرن ها تحولاتی را شاهد بوده است به گونه ای که پس از افول همه جانبه در قرن دوازدهم، از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری به تدریج مسیر رشد را می پیماید که در آن عوامل مختلف فردی واجتماعی در بستر تاریخ تاثیرگذار بوده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و کمک گرفتن از منابع کتابخانه ای و با استفاده از رویکرد تحلیل تاریخی، مولفه های مهم موثر در روند دانش اعجاز قرآن کریم بررسی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی ازآن است که نهاد دین در خروج از رکود به وجود آمده در مباحث اعجاز قرآن کریم، نقش آفرین بوده است به گونه ای که نهضت احیاگری دینی شکل گرفته و منجر به حقارت زدایی قابل تامل در جامعه مسلمان در مقابل علم پرستی حاکم بر نهاد سیاست جهانی شده است. اما می توان گفت نقشی که توسط نهاد جهانی سیاست علم زده به جغرافیای جهان اسلام تحمیل شده در این دگرگونی تاثیرب یشتری داشته به گونه ای که دانش اعجاز قرآن کریم به سمت جریان تعریف شده توسط این نهاد، متمایل شده و نهاد سیاست علم زده، نهاد دین را به انفعال در برابر خود واداشته است، گرچه این انفعال، عملا به قرن بعد رفته اما سرآغازی برای تحولات دیگر شده است.
کلید واژگان: قرآن کریم, دانش اعجاز, تاریخ تحلیلی, قرن سیزدهم.Miracle of the Holy Qur’an has started since the end of the third century and the knowledge derived from this subject has changed over the centuries and after the widespread decline in the 13th century, it has grown gradually in the 14th century. It seems that social factors have more role than other factors in making mentioned changes. In this research, with descriptive-analytical method and using the sociological approach of knowledge, and in the direction of the convention of the development of miracle of the Qur’an to obtain the validity of the above hypothesis, the effective social components in the process of knowledge of the Qur’an such as the institution of religion and politics and structures such as sufis and other common discourses have been studied, and the effect of these factors on the transformation of the miracle of the Holy Qur’an is considered for analysis and for future use. The study shows that the efforts of the religion institution in the development of paying attention to the new dimensions of the miracle of the Qur’an as a scientific miracle has helped to strengthen the attention to scientific issues and create a feeling of inferiority.
Keywords: Holy Qur’An, Miracle Science, Analytical History, 13Th Century -
یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تاسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای روایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.
کلید واژگان: قرآن کریم, خوانش تمدنی متون دینی, داستان ابراهیم (ع), نقش مایه, محمدباقر بهبودیOne of the frequently used forms of discourse in the Holy Quran is storytelling. The Quranic stories are a rich treasure trove of faith-based, ethical, and behavioral teachings, which are vividly portrayed to provide models for others to emulate. In a civilization-building rereading of the stories of the prophets in the Quran, the first step is to identify the recurring themes in God's narrative of the teachings and actions of the prophets. Approaches to thematic analysis in literary sciences, such as narratology, offer scientifically valid and reliable tools that can assist in this process. Accordingly, this article adopts a descriptive-analytical method and uses the motif element from narratology to reinterpret part of the story of Prophet Ibrahim (AS) in the Holy Quran. The findings of this study reveal motifs such as the establishment of a rational civilization-building mindset through the motif of debate, the affirmation of effort and struggle in the expansion of the civilizational mission through the motif of trial, and the concern for the continuation of civilization in future generations through the motif of prayer for offspring in the story of Ibrahim (AS).
Keywords: Holy Quran, Civilizational Reading Of Religious Texts, Story Of Ibrahim (AS), Motif, Mohammad Baqir Behbudi -
دانش نام شناسی (Onomastics) یکی از شاخه های زبان شناسی است که حوزه ای گسترده از علوم گوناگون را در خود گنجانده است؛ پیشینه نام شناسی به اواخر قرن نوزده میلادی برمی گردد که دوره تدوین اصول و قواعد زبان شناسی تاریخی است. در نام شناسی، مطالعه نام ها از زوایای مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و زبانی بررسی می شود. این دانش می کوشد قلمروهای مختلفی از نام ها را بکاود و درباره ساختار نام، وجه تسمیه و دلایل و توجیهاتی را برملا سازد که در ورای نام گذاری نهفته است. در پژوهش حاضر، به شیوه ای توصیفی تحلیلی، عناوین تفاسیر عرفانی گرد آمده و از جهت هسته معنایی، بررسی شده اند. نتایج به دست آمده پژوهش نشان می دهند در نام هایی که واژه «حقائق» به عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، باید بخش دوم را هسته ترکیب در نظر گرفت. این ویژگی در نام هایی که واژه «اسرار» در آنها به کار رفته است نیز دیده می شود؛ در حالی که در بسیاری از نام های تفاسیر که واژه «بیان» در آنها استفاده شده، هسته ترکیب همان بخش اول نام است. به عبارت دیگر، این نام ها جزء اسامی درون مرکز شمرده می شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق نام هایی هستند که در ساختار آنها جار و مجرور دیده می شود. می توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ البته در این بین، اسامی و عناوینی وجود دارند که فاقد هسته مشخص اند.
کلید واژگان: نام گذاری (تسمیه), نام شناسی, تفاسیر عرفانی, هسته معنایی, تصوفOnomastics is one of the branches of linguistics that includes a wide field of various sciences; The history of Onomastics goes back to the end of the nineteenth century, which is the period of compiling the principles and rules of historical linguistics. This knowledge first studies the names from different geographical, historical, social, and linguistic angles and explains various signification realms regarding the reasons for the names, according to different aspects. In the linguistic realm itself, the structure of names can be examined and analyzed from different aspects. In the present research, we have analyzed the names of popular and famous mystical interpretations from the perspective of the semantic core, in a descriptive-analytical method. The obtained results of the research show that in the names where the word "facts" is the focus of the name of the work and the name has an additional structure, contrary to the common practice in such analyses, the second part should be considered the core of the composition. This feature is also seen in the works where the word "secrets" is used, while in many of the names of the interpretations that have the word "expression" added to them, the core of the composition is the same as their first part; In other words, these names are among the names inside the center. What is very worthy of attention in this research are the names that jar and majrour can be seen in their structure. Such cases can be included as additional compound names. In addition, in this field, we are dealing with names that we should consider as having no specific nucleus.
Keywords: Nomenclature, Onomastics, Quran Interpretation, Mystical Interpretations, Semantic Core, Sufism -
ابعاد حریم خصوصی از منظر نهج البلاغه با تاکید به شرح های پیام امام امیرالمومنین (ع) و مصباح السالکین
حریم خصوصی به عنوان یکی از اساسی ترین جلوه های حقوق بشر همواره در جوامع و مکاتب گوناگون، از جایگاه ویژه و بسزایی برخوردار بوده است؛ لکن علی رغم نقش پررنگ آن در زندگی افراد و پیشینه ای که از آن برخوردار است، هنوز بر سر تعریف مشخصی از آن توافق نشده است. حضرت علی % در سخنان گوهربار خود در کتاب نهج البلاغه، این حق را در قالب حمایت از حقوق دیگر به رسمیت شناخته و نقض آن توسط دیگری را بر نمی تابند. در این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، مفاهیم مرتبط با حمایت حضرت علی % از حریم خصوصی، از نهج البلاغه استخراج گردیده و در سه حوزه ی جداگانه مربوط به اموال، جسم و جان و روح و روان و با نیم نگاهی به شروح پیام امام امیرالمومنین آیت الله مکارم شیرازی و مصباح السالکین ابن میثم مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان اهمیت بی بدیل ایشان نسبت به حفظ این حق، نمود عینی یافته است.
کلید واژگان: امام علی (ع), نهج البلاغه, حریم خصوصی, تفسیر کاربردی, مصباح السالکین, شرح پیام امامPrivacy, as one of the most basic manifestations of human rights, has always had a special and significant place in various societies and schools; however, despite its prominent role in people's lives and the background it has, there is still no agreement on a specific definition of it. Imam Ali (as) recognized this right in the form of protecting other rights in his precious words in the book Nahj al-Balāghah and did not condone its violation by others. In this research, by using library documents and in a descriptive-analytical method, concepts related to Imam Ali's (as) protection of privacy have been extracted from Nahj al-Balāghah. and it has been examined in three separate areas related to property, body and soul, soul and spirit, and with a half-look at the explanations of the message of Imam Amir al-Mu'minin (as) by Ayatollah Makārem Shirazi and the book Miṣbāḥ al-Sālikin by Ibn Maytham. The findings of the research show that their irreplaceable importance towards maintaining this right has been concretely manifested.
Keywords: Imam Ali (As), Nahj Al-Balāghah, Privacy, Practical Interpretation, Explanation Of The Imam's Message -
نشریه اخلاق پژوهی، پیاپی 20 (پاییز 1402)، صص 105 -127حق بهره مندی از حریم خصوصی، از مهم ترین مصادیق حقوق بشر به حساب آمده و با بررسی منابع دینی و نیز سیره رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، در می یابیم که اسلام فراتر از دیگر نظام های حقوقی، حافظ و مدافع این حق بوده است. پوشیده نیست که با ظهور فضای مجازی و به دلیل ابعاد و ماهیت خاص آن، لزوم حفظ و حراست از این حق شکلی جدی تر و مهم تر به خود گرفته است. حضرت علی (ع) نیز حق حریم خصوصی افراد را ارج می نهاده و نسبت به حفاظت از آن اهتمام ویژه داشتند. این پژوهش با روش توصیفی۔تحلیلی و با تکیه و استناد به منابع کتابخانه ای، سعی در تطبیق کدهای اخلاقی حریم خصوصی در نهج البلاغه و فضای مجازی دارد تا نشان دهد که ضرورت حمایت اخلاقی از این حق با ظهور و بروز فضای مجازی و توسعه روز افزون آن، بیش از پیش احساس می شود.کلید واژگان: امام علی (ع), نهج البلاغه, حریم خصوصی, فضای مجازی. اخلاق فضای مجازیThe right to privacy is considered one of the most important human rights, and by examining religious sources as well as the conduct of the Prophet of Islam (PBUH) and the Shia Imams, we find that Islam has been a greater guardian and defender of this right than other legal systems. It is evident that with the emergence of cyberspace and due to its unique dimensions and nature, the necessity of preserving and protecting this right has taken on a more serious and important form. Imam Ali (AS) also highly valued the right to privacy of individuals and paid special attention to its protection. This research, using a descriptive-analytical method and relying on library resources, aims to compare the ethical codes related to privacy in Nahj al-Balagha and cyberspace, in order to show that the necessity of ethical protection of this right is increasingly felt with the emergence and development of cyberspace.Keywords: Imam Ali (AS), Nahj Al-Balagha, Privacy, Cyberspace, Cyberspace Ethics
-
"راس المال الثقافی" الداخلی هو احد انواع راس المال الثقافی الذی یلعب دورا حاسما فی منهجیه التحلیل الاجتماعی لعالم الاجتماع الفرنسی بییر بوردیو. تتمثل مشکله البحث الحالی فی تحلیل ومقارنه آراء الإمام علی (ع) وبییر بوردیو فیما یتعلق براس المال الثقافی الداخلی باستخدام المنهج النوعی للتحلیل الموضوعی.التحلیل الموضوعی هو عملیه تحدید الانماط والبیانات فی النص. إن بدایه ای بحث یتضمن التحلیل الموضوعی یبدا بالافتراضات ثم یتم إنشاء المفاهیم من الافتراضات، وفی هذا البحث یتم إنشاء الموضوعات من الافتراضات علی مستویین منفصلین. اولا، یتم إنشاء الموضوعات الرئیسیه علی النقیض من بعضها البعض، ثم یتم إنشاء الموضوعات الفرعیه علی مستوی اصغر. إن الغرض من هذا البحث هو التعرف النقدی علی نظریه راس المال الثقافی وتحقیق راس المال الثقافی الإسلامی. بناء علی ذلک فقد کانت نتائج البحث 8 موضوعات رئیسیه من مقتطفات الطروحات والدراسات و 19 موضوعا فرعیا من قراءه نهج البلاغه لترسیخ المحاور، واخیرا من شبکه المحاور 4 موضوعات عامه شخصیه وتم الوصول إلی الارتقاء الثقافی ونمط الحیاه الإسلامی والثقافه الاخلاقیه والحیاه المثمره. تظهر نتائج البحث ان راس المال الثقافی فی المنظور الغربی یتوافق مع الاغراض الدنیویه، اما فی نظر الإمام علی (ع) فإن راس المال الثقافی یتوافق مع التمیز الإنسانی، ومن ناحیه اخری فإن النظره الغربیه لراس المال الثقافی اکثر تفضیلا من التحف المصنوعه فی الحداثه. لکن النظره الإسلامیه لراس المال الثقافی یمتزج بالموضوعات الاخلاقیه والمعرفیه، وان راس المال الثقافی عند بوردیو له جانب متجسد، کما ان راس المال الثقافی له جانب ذاتی ومجرد من وجهه نظر الإمام.
کلید واژگان: رآس المال الثقافی, نهج البلاغه, بییر بوردیو, نقد -
محققان و پژوهشگران عرصه حدیث در کنار روش های سنتی برای بازیابی متون اصیل حدیثی و یافتن تحریفات و اضافات وارد شده در روایات، به شیوه های نوین و دقیق تری نیاز دارند. یکی از این روش ها، لایه شناسی متون است. در دهه های اخیر به این شیوه به صورت جدی تر نگریسته شده است. لیکن جای خالی لایه شناسی در حوزه ی علوم حدیث بسیار محسوس است. از این رو جستار حاضر به گونه شناسی و بررسی دلایل پیدایش لایه های مختلف بر متون روایی پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با نگاهی نو به بازخوانی متون روایی در قالب لایه شناسی می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دلایل مختلفی از قبیل شرح مزجی متن، دو مولفی بودن، مونتاژ شدن باعث ایجاد چندلایگی در متون می شود و توجه به زمان، زبان، مکان و اسلوب بیانی حاکم بر متن در شناسایی لایه های مختلف، می تواند مفید باشد.
کلید واژگان: نوسازی علوم حدیث, لایه شناسی, گونه شناسی, نقد متن, احادیث مدرجResearchers in the field of hadith, along with traditional methods, need new and more accurate methods to recover authentic hadith texts and find distortions and additions in hadiths. One of these methods is the layering of texts. In recent decades, this method has been looked at more seriously. But the void of stratification in the field of hadith sciences is very noticeable. Therefore, the present essay deals with the typology and investigation of the reasons for the emergence of different layers on narrative texts. The current research deals with the rereading of narrative texts in the form of stratification with a descriptive-analytical method. The findings of the research indicate that various reasons, such as the mixed description of the text, the fact that it has two authors, assembling, create multi-layeredness in the texts, and paying attention to the time, language, place and style of expression that governs the text in identifying different layers. can be useful.
Keywords: Renovation Of Hadith Sciences, Stratification, Typology, Text Criticism, Graded Hadiths -
نشریه سفینه، پیاپی 82 (بهار 1403)، صص 113 -128
یکی از راهبردها و ابزارهای مبارزاتی و تبلیغی امام صادق با توجه به وجود جریان ها ونحله های دینی، سیاسی و فرهنگی زمانه مناظره است که با سازوکارهای زبانی و غیرزبانی مختلف در جهت ارتباط با فرد مقابل برآمده و به دفاع از اندیشه اسلامی در پرتو گفتگو در تعامل پرداخته اند.نظریه ی گفتار یا منطق گفتگویی میخائیل باختین از رویکردهای جدید در خوانش و نقد متون است باختین نظریه خود را بر مولفه هایی استوار کرده که در شکل گیری سخن و گفته موثرند. وی گفتار را دارای زمینه غیرزبان شناختی و بافت می داند و در حیطه فرا زبان شناسی به مطالعه گفتار می پردازد.این مقاله پس از معرفی مختصر نظریه ی گفتار باختین به عنوان یک مدل برای فهم بهتر روایات به بررسی مولفه های گفتار در مناظرات امام صادق با ابن ابی العوجاء پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی نقش هر یک از این مولفه ها را در فهم جامع تر متن مناظرات بیان می کند.
کلید واژگان: امام صادق؟ع؟, مناظره, باختین, گفتار, ابنابیالعوجاء -
از دیرباز تاکنون یکی از مهم ترین مسایل در خانواده و جامعه، مسیله تربیت است؛ در همه ادوار اندیشمندان حوزه های مختلف به دنبال ارایه راهکار مطلوب تربیتی بوده اند. با توجه به اینکه قرآن کریم به عنوان آخرین و اصیل ترین کتاب آسمانی به شمار می رود و نص آن بدون هیچ تغییری همان نص نزول یافته از سوی خداوند متعال است، توجه به روش تربیتی خداوند در قرآن کریم از اهمیت والایی برخوردار است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به دنبال استخراج الگوی تربیتی خداوند در قرآن کریم است. پس از مطالعه قرآن می توان دریافت که در قرآن برای القای مفاهیم از الگویی ویژه به نام «تصریف» استفاده شده است؛ تصریف به معنای «ارایه مفهوم واحد با روش های گوناگون» است. این سبک تربیتی، نوعی تربیت لایه ای به شمار می رود که در مواقع مختلف بنابر شرایط مخاطب از گونه ای خاص استفاده می شود. در بسیاری از آیات، خدای متعال مفاهیم قرآن را بر مبنای مخاطبان ایراد می نماید؛ گاهی مخاطب شخص پیامبر $ است که از روشی مودبانه استفاده نموده، گاهی مخاطب مومنین هستند با تشویق آن ها می پردازد، گاهی منافقین و یهود مخاطب می شوند که از روش های تمثیل و انذار استفاده شده است و امثال اینها. نتیجه آنکه تربیت با سبک تصریف (بر مبنای تغییر مخاطب) الگوی ویژه برای القای مفهوم است که می تواند مورد استفاده همگان قرار گیرد، این سبک در فهم بهتر معنا نزد مخاطبان تاثیر شایانی دارد. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به بسترسازی جهت طراحی یک روش تربیتی اشاره نمود که به مطالعه این سبک در قرآن کریم می پردازد.
کلید واژگان: قرآن, تربیت, تصریف, مخاطب, تغییر مخاطب, روش تربیتیFrom a long time until now, one of the most important issues in the family and society is the issue of education; in all eras, scholars from different fields have sought to provide a suitable educational solution. Considering that Holy Qurʾān is considered as the last and most original divine book and its text is the same text revealed by Almighty Allah, it is of great importance to pay attention to Allah's educational method in Holy Qurʾān. The research seeks to extract Allah's educational model in Holy Qurʾān with a descriptive-analytical method. After studying the Qurʾān, we can see that a special pattern called taṣrīf has been used in the Qurʾān to introduce concepts; taṣrīf means "presenting a single concept with different methods". This educational style is a type of layered education that is used in different ways according to the audience's conditions. In many verses, Almighty Allah criticizes the concepts of the Qurʾān based on the audience; sometimes the addressee is the person of the prophet (pbuh) who used a polite method; sometimes the audience is believers, He encourages them; sometimes, hypocrites and Jews are addressed that allegorical and warning methods have been used and the like. The result is that education with taṣrīf style (based on changing the audience) is a special model for inducing concepts that can be used by everyone. This style has a great effect on the audience's better understanding of the meaning. Among the other results of this research, we can point out the foundation for designing an educational method that deals with the study of this style in Holy Qurʾān.
Keywords: Qurʾān, Education, Taṣrīf, Audience, Change of Audience, Educational Method -
آیات ششم تا هشتم سوره ضحی در مقام بیان مواهب خاص خداوند بر پیامبر خاتم (ص)، تعدد فهم تفسیرنگاران را به دنبال داشته است. این تنوع و اختلاف برخاسته از واژگان کاربسته، ساختار جملات و البته چندمعنایی آیات سه گانه است. چندمعنایی در آیات، انعکاس قدرت و حکمت خداوند در گزینش واژگان و چینش ساختارهایی است که سبب می شود یک واحد زبانی در یک بار استعمال و در یک متن مشخص از معانی متعدد برخوردار گردد و بتوان همه آن معانی را به عنوان مراد پروردگار پذیرفت. نوشتار حاضر با هدف بررسی تفسیری آیات ششم تا هشتم سوره ضحی در گام اول به تبیین نظرگاه مفسران می پردازد و سپس می کوشد با تحلیل واژگان کاربسته و ساختار جملات و بررسی روایات تفسیری، مناسبت و موافقت این دو را در چندمعنایی آیات به اثبات رساند. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که روایات تفسیری در وفاق با مفردات و ساخت آیات مورد بحث، موید امکان خوانش های مختلف و فهم معانی متعدد از آنها است.کلید واژگان: تفسیر قرآن, سوره ضحی, چندمعنایی, روایات تفسیریVerses 6 to 8 of Surah Al-Duha, in the capacity of expressing God's special gifts to the Holy Prophet, have caused many interpretations of these verses by commentators. This diversity and difference arises from the vocabulary used, the structure of the sentences and of course the polysemy of the three verses. Multiple meanings in the verses is a reflection of God's power and wisdom in the selection of words and the arrangement of structures that cause a linguistic unit to have multiple meanings in a single use and in a specific text, and all those meanings can be accepted as God's intention. The purpose of this article is to analyze the interpretation of the sixth to eighth verses of Surah Al-Duha, in the first step, it explains the point of view of the commentators, and then, by analyzing the words used and the structure of the sentences, and examining the interpretive traditions, the appropriateness and agreement of these two in the multiple meanings of the verses proved. This research, which has been carried out with a descriptive and analytical method, comes to the conclusion that interpretive narratives in accordance with the vocabulary and structure of the discussed verses, confirm the possibility of different readings and understanding multiple meanings from themKeywords: Qur'an Interpretation, Surah Al-Duha, polysemy, Interpretative Hadiths
-
سومین خطبه نهج البلاغه، «شقشقیه» نام دارد که در آن، بالاترین مقاصد کلامی در زیباترین قالب های بلاغی ارایه شده است. یکی از قالب های ادبی اعجاب برانگیز، استفاده از استعاره ها و کنایه های متعددی است که امام علی علیه السلام در طی این سخنرانی به کار گرفته است. با بررسی استعاره ها و کنایه های مذکور دریافت می شود که این کلام از سطح سخن معیار و هنجار، فراتر است و موجب برجسته سازی در ذهن مخاطب می شود. البته برجسته سازی از طریق شگردهای مختلفی صورت می پذیرد که پژوهش پیش رو، تنها شگردهای استعاره و کنایه را با محوریت چیستی اغراض مفهومی امام علی علیه السلام مورد تحقیق قرار داده است. روش این مقاله توصیفی _ تحلیلی است و نتایج آن نشان می دهد که بررسی هر یک از برجسته سازی های استعاری و کنایی در خطبه شقشقیه، مخاطب را به اغراض و مقاصد عمیقی رهنمون می سازد؛ مقاصدی چون: جایگاه حقیقی امامت، دیدگاه امام علیه السلام درباره مردم و حکومت، برخی از ویژگی های رفتاری خلفای پیشین، و نیز به تصویر کشیدن وضعیت کنونی و گذشته. پی بردن به این گونه اغراض، نقش بسزایی در جهت تحلیل گفتمان امامت امام علی علیه السلام در تفکر شیعی دارد.کلید واژگان: امام علی(علیه السلام), خطبه شقشقیه, برجسته سازی, استعاره, کنایهEmamat Pajouhi, Volume:12 Issue: 31, 2024, PP 167 -187The third lecture of Nahj al-Balaghah is called "Shegsheqiyah", in which the highest theological purposes are presented in the most beautiful rhetorical forms. One of the wonderful literary forms is the use of numerous metaphors and allusions that Imam Ali (as) used at once during this speech. Examining the above-mentioned metaphors and allusions, it is well understood that these words has gone beyond the level of standard and normative speech and has caused a foregrunding in the mind of the audience. Of course, foregrunding is done through various tricks and this research has researched only metaphorical and ironic tricks with the focus on what is the conceptual purposes of Imam Ali (AS). The method of this article is descriptive-analytical and its results show that the study of each of the foregrundings in the metaphors and allusions of Shegsheqiyah lecture, leads the audience to deep purposes and intentions. Some of these goals are such as the real position of the Imamate, the Imam's view of the people and the government, some of the behavioral characteristics of the previous caliphs, and also portraying the current and past situation. Realizing such purposes plays an important role in analyzing the discourse of Imam Ali (as) in Shiite thought.Keywords: Imam Ali (AS), Shegsheqiyah lecture, foregrunding, Metaphor, allusion
-
مسئله مطالعه حاضر، تحلیل و بررسی روی کرد محمدباقر بهبودی در بهره مندی از علوم طبیعی در فهم و تبیین آیات قرآن با بازخوانی عملکرد او در فهم قصه های انبیاء در قرآن کریم است. روی کرد حاکم بر مطالعه از نوع پژوهش های کیفی است و از روش توصیفی تحلیلی برای گردآوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های مطالعه نشان می دهد که بهبودی در فهم قصه های انبیاء در قرآن از روش علمی استفاده نموده است از جمله داستان خلقت آدم (ع)، هبوط نطفه ها، گسترش نسل بشر بر روی زمین در زمان نوح (ع)، ایجاد ناقه صالح. بهبودی از آموزه های علوم مختلف از جمله زیست شناسی و ژنتیک، نجوم و کیهان شناسی، الکتریسیته و پزشکی در فهم و تبیین برخی از نکات این قصه ها بهره برده است. همچنین از مهم ترین کاربردهای تفسیر علمی از نگاه وی؛ تایید برداشت های تفسیری خود از مفاد آیات و پاسخ به ابهاماتی است که پیرامون محتوای برخی از آیات در قصه های انبیاء در قرآن مطرح شده است. از نتایج مطالعه می توان به انگیزه های بهبودی در استفاده از علوم جدید در تفسیر هم چون دورشدن و بی توجهی کامل نسبت به برخی از اقوال بسیار ضعیف تفسیری در تبیین آیات قرآن کریم به مثابه یک نگاه انتقادی و نشان دادن هماهنگی قرآن و علم، اشاره نمود.کلید واژگان: محمدباقر بهبودی, تفسیر علمی, قصص قرآن, انبیاء الهی, نقد سنت تفسیری, محمدحسین طباطباییThe research issue at hand is the analysis and examination of Mohammad Baqer Behbudi's approach to utilizing natural sciences in understanding and explaining the verses of the Quran, with a re-reading of his performance in understanding the stories of the prophets in the Holy Quran. The dominant approach to the research is qualitative, and a descriptive-analytical method has been used for data collection and analysis. The findings of the research indicate that Behbudi has used a scientific method in understanding the stories of the prophets in the Quran, including the story of Adam's creation, the descent of sperm, the expansion of human progeny on Earth during Noah's time, and the creation of Saleh's she-camel. Behbudi has benefited from the teachings of various sciences, including biology and genetics, astronomy and cosmology, electricity, and medicine, in understanding and explaining some points of these stories. Moreover, one of the most important applications of scientific interpretation from his perspective is to confirm his interpretive perceptions of the verses' content and to respond to ambiguities that have been raised around the content of some verses in the stories of the prophets in the Quran. The results of the research can point to Behbudi's motivations for using new sciences in interpretation, such as distancing and complete disregard for some very weak interpretive statements in explaining the verses of the Holy Quran, as a critical view and demonstrating the harmony between the Quran and science.Keywords: Mohammad Baqer Behbudi, Scientific Interpretation, Quranic Stories, Divine Prophets, Critique Of Interpretive Tradition, Mohammad Hossein Tabatabai
-
پیوستگی شبکه ای سوره های قرآن از ارتباط ساختاری و محتوایی میان سوره ها سخن می گوید. در این سبک از مطالعات، به یافتن انواع ارتباطات در میان سوره های غیرهمجوار، اما شبیه که با عنوان «هم گروه» شناخته می شود، می پردازد. اگرچه ممکن است یک سوره از جهات گوناگون، با سوره های متفاوتی هم گروه باشد، که این خود نیز نه فقط روند این مطالعات را با چالشی روبرو نمی کند، بلکه می تواند نشان دهنده ظرفیت های بسیار قرآن در معناورزی باشد. این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی پیوستگی های سوره فتح با سوره های نوح، قدر و کوثر که همگی با تعبیر «انا» آغاز می شوند را بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان این سوره ها انواع مختلفی از پیوستگی های ساختاری و محتوایی شامل حسن آغاز، سجع، لحن و ریتم مشترک، مضامین و غرض مشترک وجود دارد و دارای آیات نظیر از جهت شکلی و محتوایی هستند که پیوستگی شبکه ای آنها را تقویت می کند. از نتایج این پژوهش می توان به ایجاد زمینه ای مناسب برای فهم بهتر این سوره های هم گروه، شناخت و تبیین بهتر ساختار متنی قرآن، ایجاد زمینه مناسب برای گسترش روش های تفسیر قرآن به قرآن و یافتن همانند آیات اشاره کرد.
کلید واژگان: سوره فتح, سوره های هم گروه, مطالعات سبک شناختی قرآن, پیوستگی شبکه ای سوره های قرآن, ساختارشناسی قرآن, تناسب آیات و سوره هاThe network connection of the surahs of the Qur'an is all about the structural and content relationship between the surahs. In this style of studies, it deals with finding types of connections between non-adjacent but similar surahs, which are known as "the same group". Although one surah may be in the same group with different surahs in various ways, this itself not only does not pose a challenge to the process of these studies, but can also indicate the high potential of the Qur'an in meaning. This study examines the connections of Surah Fath with Surah Nuh, Qadr, and Kawthar, all of which begin with the expression "Ina (meaning indeed)", using a descriptive-analytical method. The findings of the study suggest that there are different types of structural and content connections between these surahs, including good beginning, saj’e, common tone and rhythm, common themes and purpose and they have similar verses in terms of form and content, which strengthens their network connection. Some of the findings of this study are providing the context for better understanding of these surahs of the same group, the better recognition and explanation of the textual structure of the Qur'an, providing the context for expanding the methods of interpreting the Qur'an to the Qur'an and finding similarities in the verses
Keywords: Surah Fath, surahs of the same group, stylistic studies of the Qur'an, network connection of the surahs of the Qur'an, structure studies of the Qur'an, the relationship between verses, surahs -
تواجه ترجمه النصوص الدینیه العدید من التحدیات بسبب الحساسیات العقایدیه - الکلامیه، وصعوبه المفاهیم الدینیه وعمقها. إلی جانب التحدیات السابقه، یمکننا ایضا الحدیث عن التحدی المتمثل فی ترجمه الالفاظ الجنسیه فی النص الدینی. الالفاظ الجنسیه (او الالفاظ النابیه او المحظورات اللغویه) هی کلمات لا یمکن استخدامها بسهوله فی اللغه. نظرا لاهمیه هذا الموضوع، فقد تطرقنا فی البحث الحالی لتحلیل الترجمه الفارسیه للالفاظ الجنسیه فی نهج البلاغه من خلال المنهج الوصفی التحلیلی واستخدام موارد المکتبه، مع الترکیز علی المصطلحات المتعلقه بالاعضاء الجنسیه. تظهر نتایج البحث ان الالفاظ الجنسیه فی نهج البلاغه هی: ثدی، کعاب، ارحام، اصلاب، قرم وقبل. بالإضافه إلی ذلک، استفاد مترجمو اللغه الفارسیه مثل فیض الإسلام، وآیتی، وشهیدی، ومعادیخواه، ودشتی من نهج الحفاظ علی المعنی واستبدال المعنی فی ترجمه الالفاظ الجنسیه اکثر من تقنیات الترجمه الاخری.
کلید واژگان: الإمام علی (ع), نهج البلاغه, الترجمات الفارسیه لنهج البلاغه, الالفاظ الجنسیه, الاعضاء الجنسیهTranslation is a major means of spreading a culture. The tenets and teachings of a school of thought as well as cultural concepts can, indeed, be spread or conveyed from one culture to another through translation. The success of this transmission depends on how challenging texts are to render and how skillfully translators cope with it. One of the text types that pose a considerable challenge to translators is religious texts. This is due to the ideological and rhetorical sensations that they may induce and the depth of religious concepts. A specific factor that makes the translation of such texts even more challenging is the presence of certain taboo terms. As culture-bound elements, some of these terms are not easy to convey cross-linguistically. In this regard, a descriptive-analytical method and library sources are used in the present study to evaluate the Persian translation of the terms about genital organs in Nahjul-Balagheh. As the results indicate, those terms refer to women’s breasts, milking, sucking of milk, male and female genital organs, showing of those body parts, and womb. It is also found that some translators such as Feyz al-Islam, Ayati, Shahidi, Ma’adikhah and Dashti have turned those terms into Persian mainly through the linguistic approaches of semantic maintenance and semantic substitution.
Keywords: Imam Ali (AS), Nahj-ul-Balagheh, Translation studies, Taboo terms, Genital organs -
قرآن کریم با روش های گوناگونی به بیان معنا پرداخته است و از اسلوب و تاکتیک های گوناگونی در ارایه معنا استفاده کرده که یکی از اسلوب هایش برای ارایه معنا، تصریف است. تصریف، عبارت از بیان یک معنا با روش های مختلف و اسلوب های گوناگون است. قرآن کریم با بیان های گوناگون، آدمی را به یک معنا راهنمایی می کند. شناخت انواع این بیان ها در فهم بهتر و روشن تر قرآن کریم تاثیر فراوانی دارد. نگرش ناظر به مطالعه معنا در قرآن کریم و بررسی لایه های گوناگون عینی آن از موضوعات دارای اهمیت در قرآن شناسی است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی معناپردازی در قرآن کریم با اسلوب تصریف و با محوریت کلمات می پردازد. یافته های پژوهش حاضر شامل سه نوع تصریف کلمات می شود: نوع اول، تصریف معنا بر پایه مترادفات یک واژه؛ نوع دوم، تصریف یک معنا بر پایه اشتقاق صرفی واژه ها؛ نوع سوم، تصریف کلمات بر پایه اوزان و اسلوب های معناساز (مطالعه موردی: اسماء الحسنی) که هفت الگو برای آن انتخاب شده است؛ 1. افعل تفضیل + اسم فاعل؛ 2. خیر + اسم فاعل جمع (جمع مذکر سالم)؛ 3. احسن + اسم فاعل؛ 4. من+ افعل التفضل + من الله+ مصدر ثلاثی؛ 5. نعم + مصدر؛ 6. خیر به تنهایی؛ 7. افعل التفضیل به تنهایی. نتیجه آنکه قرآن کریم با اسلوب تصریف به الگوهای گوناگون بر پایه کلمات معناپردازی کرده است که این نوع معناپردازی در فهم بهتر، روشن تر و آشکارتر مخاطبان قرآن کریم تاثیر شایان و به سزایی دارد که با دقت در هر مرتبه بیانی و زبانی، به طور یقین حقیقتی از حقایق الهی بهتر فهمیده می شود.
کلید واژگان: معناپردازی, قرآن کریم, تصریف کلمات, مترادفات, اشتقاق صرفی, اسماء الحسنیThe Holy Qur'an has expressed its meaning in various ways and has used different methods and tactics in providing the meaning, one of its method to provide meaning is Tasrif. Tasrif is the expression of a meaning with different methods and styles. The Holy Qur'an guides a person in one meaning through various expressions. Identifying the types of these expressions has a great impact on the better and clearer Understanding of the Holy Qur'an. The attitude towards the study of the meaning in the Holy Qur'an and the examination of its various objective layers is one of the important topics in Qur'an studies. The present research examines the meaning in the Holy Qur'an via a descriptive-analytical method, tasrif method, and based on words. The findings of the current research suggest three types of tasrif of words: the first type, tasrif of meaning based on the synonyms of a word; The second type, tasrif of a meaning based on the morphological derivation of words; The third type is tasrif of words based on weights and meaning-making styles (case study: Asma al-Husna), for which seven models have been selected. 1. Elative + agent noun. 2. Khair + plural subject noun (masculine plural). 3. Ahsan + subject noun. 4. Min + Af'al al-Tafazol + Min Allah + triple infinitive. 5. Na'am + infinitive 6. Khair 7. Af'al al-Tafzil. The result is that the Holy Qur'an has dealt with meanings in various patterns based on words through the method of tasrif that this type of dealing with meanings has a significant effect on the audience's better and clearer understanding of the Holy Qur'an, and with precision in every verbal and linguistic level, surely a truth of divine truths is better understood.
Keywords: Dealing with meanings, The holy Qur'an, Tasrif of words, Synonyms, morphological derivation, Asma al-Husna -
عنوان بصری یکی از متقدمین است که در اواخر عمر به امام صادق مراجعه کرده و از ایشان طلب علم می کند، امام نکاتی را در باب علم به وی می فرماید که به حدیث عنوان بصری مشهور شد.
نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا از رویکردهای جدید خوانش و نقد متون است که در سه محور نفی جزیی یا اجترار، نفی متوازی یا امتصاص و نفی کلی یا حوار مطرح شده است. این مقاله پس از معرفی نظریه بینامتنیت با استفاده ازاین رویکرد به بازخوانی مفهوم علم در حدیث عنوان بصری با توجه به آیات قرآن پرداخته و با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی متن این حدیث با آیات و مفاهیم قرآن کریم میپردازد و انواع روابط بینامتنی بین این دو متن را بیان مینماید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که منظور از علم در حدیث عنوان قرار گرفتن در مسیر هدایت است و به وسیله عمل کردن به دست میآید همچنین در استفاده از آیات قرآن از هر سه روش نفی جزیی، نفی متوازی و نفی کلی استفاده شده است و نفی کلی بیشترین بسامد را دارد.کلید واژگان: قرآن, عنوان بصری, بینامتنیت, علم -
چهارمین آیه از سوره بلد که مفسران در تفسیر و مترجمان در برگردان فارسی آن دیدگاه های مختلفی را مطرح نموده اند، آیه ای چندمعناست. منظور از چندمعنایی در آیه، نه به معنای ابهام معنایی است که بدون قصد گوینده در کلام رخ می دهد، بلکه حاکی از قدرت و حکمت خداوند در گزینش واژه ها و ترکیب هایی است که همزمان بیانگر چند معنا بوده و همه معانی، مقصود او نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تفسیری و ترجمه ای چهارمین آیه از سوره بلد، ویژگی چندمعنایی در آن را مفروض دانسته است. لازمه فهم و برگردان مطلوب آیه، شناخت واژگان کاربسته، روابط هم نشینی در آیه و سپس فضای سوره است. نوشتار پیش رو که با روش توصیفی- تحلیلی انجام یافته، به این نتیجه می رسد که می توان دو معنا را از آیه به عنوان مراد پروردگار دریافت که انعکاس آن در برگردان فارسی آیه، به سبب عدم امکان معادل سازی یک به یک (یک واژه به ازای یک واژه)، کاربست موازی واژگان خواهد بود.
کلید واژگان: سوره بلد, «لقد خلقنا الإنسان فی کبد», ترجمه قرآن, چندمعناییQur'anic Researches, Volume:28 Issue: 3, 2023, PP 145 -168The fourth verse of Sūrat al-Balad, about which various viewpoints have been brought up by commentators in its interpretation and by translators in its Persian translation, is a polysemic verse. The meaning of polysemy in the verse is not the same as ambiguity of meaning that occurs without the intention of the speaker; rather, it indicates the power and wisdom of God in choosing words and combinations that express multiple meanings at the same time and all meanings have also been intended by Him. With the aim of examining the interpretation and translation of the fourth verse of Sūrat al-Balad, the present research has premised the polysemic feature in it. Understanding and a desirable translation of the verse necessitates knowing the applied words, the juxtaposition relationship in the verse as well as the ambience of the sūrah. The present article, which is carried out with a descriptive-analytical method, comes to the conclusion that two meanings can be understood from the verse as it is intended by the Lord, which is reflected in the Persian translation of the verse, will be a parallel application of words due to the impossibility of one-to-one (one word for one word) making equivalents.
Keywords: Sūrat Al-Balad, ﴾Certainly We Created Man In Travail﴿, Qur'an Translation, Polysemy -
در کلام امام علی (ع)، قرآن با زیباترین و دقیق ترین عبارات توصیف شده است. شروح نهج البلاغه نتوانسته اند، در این زمینه تمام زوایای اندیشه مولا علی (ع) را تبیین کنند. در سالیان اخیر دانش «زبان شناسی شناختی» در عرصه درک معنا به نظریاتی رسیده که می تواند در حوزه تبیین مفاهیم متون دینی ازجمله نهج البلاغه کاربرد داشته باشد. از جدیدترین نظریات، «مدل آمیختگی مفهومی» فوکونیه و ترنر (2002) است. پژوهش حاضر با بهره گیری از این الگو، در پی تبیین استعاره های مفهومی به کاررفته در مورد «قرآن» در خطبه 198 است. به این منظور، به تناسب ظرفیت یک اثر پژوهشی، چهار عبارت استعاری از این خطبه انتخاب و با استفاده از الگوی چهار فضایی، مراحل ساخت معنا به تصویر کشیده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، واژه های «بحر»، «تبیان»، «شفاء» و «جنه» که برای توصیف قرآن در حوزه مبدا، به کاربرده شده در درک استعاری حوزه مقصد (واژه قرآن)، نقش تبیین کنندگی دقیقی را ایفا می کنند و از این طریق می توان با خوانشی جدید به نکات بدیع دست یافت. یافته ها حاکی است که امام (ع) در کاربرد این عبارات از ژرف نگری جامعی بهره برده است و کاربست این نظریه می تواند افق های جدیدی را در تبیین مفاهیم استعاری نهج البلاغه بگشاید.
کلید واژگان: قرآن, نهج البلاغه, زبان شناسی شناختی, آمیختگی مفهومیThe present study, using the " Conceptual Blending Theory" which is one of the latest theories of "cognitive linguistics", seeks to explain the conceptual metaphors used about the "Quran" in sermon 198. For this purpose, four metaphorical phrases from this sermon were selected, and using the four-space pattern, the stages of meaning creation were depicted. The findings of the study show that the words "sea", "strong building", "healing" and "shield", which have been used to describe the Qur'an in the source area, and play a precise explanatory role in the metaphorical understanding of the destination area (the word of the Quran), and from this through a new reading, novel points can be inferred. The findings indicate that Imam (a.s.) had a comprehensive insight by using these phrases and the application of this theory can open new horizons in explaining the metaphorical concepts of Nahj al-Balagha.
Keywords: Qur'an, Nahj al-Balagha, Cognitive Linguistics, Conceptual Blending -
مجله کتاب قیم، پیاپی 29 (پاییز و زمستان 1402)، صص 315 -340
برای بهره مند شدن از روایات به عنوان یکی از منابع مهم شناخت دین، شناخت جایگاه رجالی راویان موجود در زنجیره سند آنها ضرورت دارد. این شناخت خود بر شناخت شخص راویان استوار است، زیرا ابتدا باید شخص قرار گرفته در زنجیره سند شناسایی گردد تا پس از آن جایگاه رجالی او مورد بررسی گیرد. مبحث توحید مختلفات در علم رجال به دنبال کشف همه عناوین راویان و یکسان سازی آن هاست که تلاشی بایسته در مسیر شناخت شخص راوی محسوب می شود. کشف علل تعدد عناوین راویان یکی از راه هایی است که می تواند پژوهش گر را در این راستا یاری کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با بررسی منابع روایی و رجالی در مقام پاسخ به این سوال است که علل تعدد عناوین یک راوی چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که تصحیف عناوین در کنار تعدد واقعی عناوین، اختلاف در عناوین، اختلاف منابع رجالی و حدیثی، خلط نام ها با نام واره ها، خلط کنیه ها و کنیه واره ها، اختصار سند، اختصار عنوان و تعمد در تعدد عناوین، مهم ترین علل تعدد عناوین راویان است.
کلید واژگان: توحید مختلفات, عناوین راویان, تعدد عناوین, علل تعدد عنوانIn order to benefit from hadiths, as one of the major sources of religious knowledge, it is necessary to know about the biographical and scholastic identities of the narrators of those hadiths. As a matter of fact, investigating the scholastic status of a narrator should be preceded by gaining biographical knowledge about him. To this end, valuable attempts have been made to extract any possible information about hadith narrators and organize it into unified datasets. This can help researchers detect why a given narrator has been mentioned with different names or titles. Through a descriptive-analytical method, this research delves into hadith sources and biographies to detect why a narrator is sometimes referred to with numerous names or titles. As the results of the study show, the main factors in this regard are the deliberate misspelling or mispronunciation of names, disparity of names, differences among biographical and hadith sources, existence of confusable names and titles, brevity of the lists of narrators, conciseness of names, and deliberate multiplication of names.
Keywords: Unification of differences, Narrators&rsquo, names, Multiplicity of names, Reasons for the multiplicity of names -
سخن از انسجام و پیوستگی متن قرآن به گذشته های دور در اندیشه قرآن پژوهان مسلمان برمی گردد. به رغم باور عموم قرآن پژوهان غربی به پراکندگی متن قرآن، در دوران معاصر دسته ای از ایشان با اتکا به دانش های ادبی و زبانی، در پی اثبات انسجام و پیوستگی این متن مقدس در قالب نظریه نظم متقارن بر آمده اند. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با رویکردی ادبی به اثبات انسجام ساختاری سوره بقره می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره بقره را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره بقره را به نه بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارایه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی ارایه تفاسیر اشتباه از سوره بقره، معیوب بودن برخی از ساختارهای درون بخشی سوره بقره، عدم توانایی قرار دادن یازده آیه پایانی بخش C’ در ساختار کلی سوره، ناکافی بودن شواهد تقارن میان بخش ها اشاره نمود. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره بقره در قالب نظریه نظم متقارن می باشد که نشان می دهد سوره بقره منسجم است و هر آیه درست همانجایی از متن که باید قرار گرفته است.
کلید واژگان: ترکیب حلقوی, ریموند فرین, سوره بقره, نظم متقارن, صنعت قلبWriting about the coherence and continuity of the text of the Qurʾān goes back to the distant past in the thought of the Muslim Qurʾānic scholars. In spite of the general belief of the Western Qurʾānic scholars in the dispersion of the Qurʾānic text, in the modern era, a group of them, relying on literary and linguistic knowledge, have sought to prove the coherence and continuity of this holy text in the form of the theory of symmetrical order. The present descriptive-analytical research article examined the approach taken by Raymond Farrin, a contemporary Qurʾānic scholar. He proves the structural coherence of Surah al-Baqarah within a literary approach. This article first introduces the concept of symmetrical order and then expresses Raymond Frein's view on the order of Surah Al-Baqarah and reviews it. Raymond Farrin divides Surah Al-Baqarah into nine parts and inversely establishes some links between the parts of the surah and presents a general and comprehensive model of the relationship between the parts of the surah. Among the criticisms laid against his work we can point out the lack of mention of the basis of division, presenting wrong interpretations of Surah Al-Baqarah, the defectiveness of some of the internal structures of Surah Al-Baqarah, the inability to place the final eleven ayahs of section C' in the overall structure of the surah, the insufficiency of the evidence of symmetry between the sections. This research, among others, proved the regular structure of Surah Al-Baqarah in the form of the theory of symmetrical order, which shows that Surah Al-Baqarah is coherent and each ayah is placed exactly where it should.
Keywords: Cyclic composition, Raymond Farrin, Surah al-Baqarah, symmetric order anagram -
تفسیر تسنیم نوشته جوادی آملی ازجمله تفاسیر اجتهادی قرآن محسوب می شود و جوادی آملی در این اثر به پیروی از استاد خود سیدمحمدحسین طباطبایی اغلب از روش تفسیر قرآن با قرآن بهره گرفته است. تفسیر مفاتیح الغیب فخررازی هم جزء تفاسیر مشهور قرآن در میان اهل سنت است. این دو تفسیر برپایه دو نظام متفاوت فکری سامان یافته اند. بااین حال در جا های مختلف تسنیم شاهد رویارویی های مختلف جوادی آملی با آراء فخررازی هستیم. ازجمله این موارد نظر فخررازی در تفسیر آیه ولایت است که به طور مبسوط در تفسیر تسنیم نقد می شود. در این مطالعه می خواهیم نقد های مولف تسنیم درباره تفسیر فخررازی از آیه ولایت را بررسی روش شناختی کنیم. بنا ست از این فرضیه دفاع شود که عمده ترین شیوه های جوادی آملی در مقام نقد آراء تفسیری فخررازی بر پایه قواعد فهم متن استوار است.کلید واژگان: آیه ولایت, تفسیر تسنیم, تفسیر مفاتیح الغیب, روش شناسیTasnīm written by Javādī Āmolī is considered one of the ijtihādī interpretations of the Qurʾān. Javādī Amolī in this work, following his teacher Sayyid Muḥammad Ḥusayn Ṭabāṭabāyī, he often used the method of Tafsīr al-Qurʾān bil-Qurʾān. Al-Fakhr al-Rāzī's interpretation, Mafātīḥ al-Ghayb is also one of the famous interpretations of the Qurʾān among Sunnī Muslims. These two interpretations are based on two different intellectual and theological systems. However, in different places of Tasnīm, we see different confrontations between Javādī Āmolī and al-Fakhr al-Rāzī's opinions. Among these cases is al-Fakhr al-Rāzī's opinion in the interpretation of Āya al-Wilāya, which is extensively criticized in Tasnīm. In this study, we want to methodologically examine Tasnīm's criticisms about al-Fakhr al-Rāzī's interpretation of Aya al-Wilāya. It is aimed to defend the hypothesis that Javādi Āmolī's main methods of criticizing al-Fakhr al-Rāzī's interpretive opinions are based on the rules of understanding the text.Keywords: Āya al-Wilaya, Tasnīm, Mafātīḥ al-Ghayb, methodology
-
فهم احادیث، نیازمند روش صحیح علمی است که «فقه الحدیث» نامیده می شود. فهم متون روایات، بدون داشتن روش درست و مبانی صحیح، برداشت اشتباه را به دنبال خواهد داشت. دانشمندان اسلامی برای در امان ماندن از این خطر، قواعد و مبانی فهم صحیح از قرآن و روایات را تدوین کرده اند. بسیاری از این قواعد در لابه لای مباحث فقهی تبلور نموده است که استخراج آن ها می تواند ما را با شیوه و ضوابط و مبانی فقه الحدیث آشنا سازد. یکی از آن مباحث، «کتاب الصلاه» شیخ عبدالکریم حایری است. با عنایت به شخصیت علمی مولف و اهمیت این اثر، این نوشتار در راستای فهم حدیث با مطالعه این کتاب به روش توصیفی تحلیلی و پژوهشی تبیین گردیده است. نتیجه حاصله نشانگر آن است که وی برای دستیابی به مقصود شارع از قاعده های ضابطه مندی پیروی می کند. ایشان در فقه الحدیث با اثبات متن، گردآوری روشمند و کامل گزاره ها، فهم متن و فهم مقصود در ارایه گزاره های شرعی تلاش می کند.کلید واژگان: حدیث, فقه الحدیث, فهم حدیث, شیخ عبدالکریم حائریUnderstanding hadiths requires correct and theoretical method, which is called Fiqh al-Hadith. Comprehending the texts of hadiths without a proper method and correct foundations will result in wrong understanding. In order to avoid this fault, Islamic scholars have compiled the bases and rules of correct understanding of the Holy Qur'an and hadiths. Many of these rules have been revealed in jurisprudential discussions, and their extraction could make us familiar with the method, rules and foundations of fiqh al-hadith. One of those matters is the book of "Kitab al-Salat" by Sheikh Abdolkarim Haeri. Considering the scholastic character of the author and the importance of his work, in order to understand the hadith, this paper, with a descriptive-analytical method, has been compiled. The result shows that the author conform the regulated rules to understand the religious objective. In fiqh al-hadith, he tries to present the religious statements by proving the context, gathering the texts and statements in a methodical and comprehensive way, and understanding the text meaning.Keywords: hadith, fiqh al-hadith, understanding of hadith, Sheikh Abdolkarim Haeri
-
«سرمایه فرهنگی» متجسد یکی از انواع سرمایه های فرهنگی است که در روش شناسی تحلیل اجتماعی جامعه شناس فرانسوی پیر بوردیو نقشی تعیین کننده دارد. این پژوهش در نظر دارد تا عناصر سرمایه فرهنگی متجسد و ذهنی را در «نهج البلاغه» بررسی و عرضه کند. به عبارت دیگر چطور می توان مصادیق سرمایه فرهنگی اسلامی را بر مبنای نظریه سرمایه فرهنگی را پویش نمود؟ مقاله حاضر با استفاده از روش «تحلیل تماتیک» سرمایه فرهنگی متجسد و ذهنی را در «نهج البلاغه» بررسی کرده است. نتایج حاصل شده بر این اساس است که 20 مضمون اصلی مقایسه ای به صورت 10 مضمون از نظریه بوردیو در مقابل 10 مضمون دیگر از «نهج البلاغه» با یکدیگر مقایسه شده اند. همچنین 24 مضمون فرعی از خوانش «نهج البلاغه» برای قوام بخشیدن به دامنه و ابعاد مضامین به دست آمده و در نهایت از شبکه مضامین به 4 مضمون کلی رسیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در رویکرد غربی استنباط از «سرمایه فرهنگی» با رویکرد اسلامی دارای تفاوت های ماهوی است؛ بدین صورت که در دیدگاه بوردیو سرمایه فرهنگی با مقاصد دنیوی متناظر است، در حالی که نزد امیرمومنان علی(ع) با تعالی انسان و مقاصد انسانی و اخروی در تناظر است. همچنین سرمایه فرهنگی مدنظر بوردیو جنبه متجسد و عینی دارد و سرمایه فرهنگی از منظر امام جنبه ذهنی و انتزاعی دارد.
کلید واژگان: سرمایه, تحلیل تماتیک, سرمایه فرهنگی, نهج البلاغه, امیرمومنان علی(ع), پیر بوردیو -
اغلب اندیشمندان غربی قایل بر گسسته بودن محتوای قرآن هستند اما برخی از اندیشمندان این اجماع را نپذیرفته و تلاش نموده تا انسجام ساختاری متن قرآن را اثبات نمایند. مقاله حاضر با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «جواد انور قریشی»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. اندیشه نظم متقارن نشان خواهد داد که متن قرآن منسجم است و هر آیه، در جای درست خود قرار گرفته است. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن نظم کامل سوره یوسف را از دیدگاه جواد انور قریشی بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. انور قریشی سوره یوسف را به بیست و یک بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارایه می کند. وی معتقد است که خواب پادشاه مصر به عنوان یازدهیم بخش، در مرکز ساختار سوره یوسف قرار می گیرد و ده بخش انتهایی سوره یوسف بازظهوری از ده بخش ابتدایی سوره می باشد. ازجمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و پریشانگی در تقسیم بندی آیات اشاره کرد. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره یوسف در قالب نظریه «نظم متقارن» می باشد.
کلید واژگان: قرآن کریم, انور قریشی, سوره یوسف, ترکیب حلقه, صنعت قلبMost Western thinkers believe that the content of the Qurʾan is discrete, but some thinkers have not accepted this consensus and have tried to prove the structural coherence of the Qurʾanic text. For example, drawing on the theory of symmetrical order, Javad Anwar Qureshi, a contemporary Qurʾanic scholar, analyzes the rhetoric of Surah Yusuf. The present article examines the approach proposed by him by adopting the descriptive-analytical method. The idea of symmetrical order shows that the text of the Qurʾan is coherent and each ayah is in its right place. This article first introduces the concept of symmetrical order and then describes the complete order of Surah Yusuf from Javad Anwar Qureshi's point of view. Anwar Qureshi divides Surah Yusuf into twenty one parts and establishes a relationship between the parts of the surah in an inverse way and presents a general and inclusive model of the relationship between the parts of the surah. He believes that the dream of the king of Egypt as the eleventh part is at the center of the structure of Surah Yusuf and the last ten sections of Surah Yusuf are a re-emergence of the first ten sections. The criticisms of his work include not mentioning the pricinples of division and confusion in the division of ayahs. One of the results of this research is the proof of the regular structure of Surah Yusuf based on the theory of symmetrical order.
Keywords: Holy Qurʾan, Anwar Qureshi, Surah Yusuf, Chain composition, Palindrome -
یکی از گونه های قرآن شناسی دهه های اخیر در میان مستشرقان و مسلمانان، پژوهش های نوین در شناخت ساحت های جدید نظم قرآن کریم است که در این میان پژوهش های مبتنی بر نظم متقارن توانسته است جایگاه خوبی را در این میان به خود اختصاص دهد. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی_تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره یوسف را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره یوسف را به یازده بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های مختلف سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارایه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و ارایه تفاسیر اشتباه از سوره یوسف همچون منفی انگاری روح، تمایل یوسف به زلیخا و زندانی کردن سارق جام پادشاه اشاره کرد. از نتایج پژوهش می توان تبیین بهتر زیبایی ترکیب متن سوره یوسف، توسعه مباحث اعجاز ادبی قرآن کریم و توسعه مباحث متن پژوهی جدید در راستای اثبات عدم تحریف قرآن اشاره نمود.
کلید واژگان: قرآن کریم, ریموند فرین, سوره یوسف, ترکیب حلقوی, بلاغت سامی, صنعت قلبOne of the types of Quranology in recent decades among Orientalists and Muslims is new research in recognizing new areas of the order of the Holy Quran. In this regard, research based on symmetric order has been able to occupy a good position in this regard. The present article, using a descriptive-analytical method, will examine the approach of "Raymond Farrin", a contemporary Quran researcher. Relying on the theory of symmetrical order, he analyzes the rhetoric of Surah Yusuf. This article first introduces the concept of symmetrical order and then expresses Raymond Farrin's view on the order of Surah Yusuf and reviews it. Raymond Farrin divides Surah Yusuf into eleven sections and establishes an inverse relationship between the sections of the Surah and presents a general and comprehensive model of the relationship between the sections of the Surah. Among the criticisms of his work; We can not mention the principles of division and misinterpretations of Surah Yusuf, such as the negativity of the soul, Yusuf's inclination towards Zulaikha, and the imprisonment of the thief of the King's Cup. One of the results of this research is proving the regular structure of Surah Yusuf
Keywords: Holy Quran, Raymond Farrin, Surah Yusuf, Circular Composition, Semitic Rhetoric, Heart Industry
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.