به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اسداللهاسدی

  • طاهره کریمی شایان، اسدالله اسدی*، آرش عبدالملکی، حسین حسن پور
    مقدمه

    یک گام کلیدی در موفقیت بازسازی بافت، انتخاب زیست مواد مناسب برای تهیه داربست های تقلید کننده ماتریکس خارج سلولی است. پلی کاپرولاکتون (PCL) به عنوان داربست در درمان ترمیمی و کاربردهای دارورسانی استفاده می شود. هدف از این مطالعه ایجاد یک نانو داربست PCL غنی شده با پیراستام و اکتروتید و بررسی اثرات محافظت عصبی آن بر سلول های پیش ساز عصبی است.

    مواد و روش ها

    ابتدا داربست های نانو غنی شده با دارو تهیه و خواص آن ها با آزمایش های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از تهیه نانو داربست الکتروریسی غنی شده با داروهای پیراستام و اکتروتید، سلول های PC12 با تراکم سلول های 104×1 در چاهک های پلیت 96 خانه کاشته شدند. پس از 2 ساعت، H2O2 به چاهک ها اضافه شد تا غلظت نهایی 57 میلی مولار به دست آید. زنده ماندن سلول ها 24 ساعت بعد با استفاده از روش MTT تعیین شد.

    یافته ها

    مورفولوژی داربست و ساختار شیمیایی آن تخلخل مناسبی را نشان داد. زیست سازگاری داربست که 24 ساعت پس از کشت سلول های PC12 بررسی شد، افزایش قابلیت زنده ماندن سلول ها و همچنین اتصال مناسب سلول ها روی داربست را نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج ما زیست سازگاری و غیرسمی بودن داربست PCL را به همراه افزایش بقای سلولی در داربست های PCL/piracetam و PCL/octreotide نشان داد.

    کلید واژگان: تکنیک های کشت سلولی, ماتریکس خارج سلولی, مهندسی بافت
    Tahereh Karimi Shayan, Asadollah Asadi*, Arash Abdolmaleki, Hossein Hassanpour
    Introduction

    A key step in the success of tissue regeneration is the selection of suitable biomaterials for the preparation of extracellular matrix-mimicking scaffolds. Polycaprolactone (PCL) is used as a scaffold in regenerative therapy and drug delivery applications. The purpose of this study is to develop a PCL nano-scaffold enriched with piracetam and octreotide and to investigate its neuroprotective effects on neural progenitor cells.

    Materials and Methods

    First, drug-enriched nano scaffolds were prepared and their properties were evaluated with different tests. After preparing the electrospun nano-scaffold enriched with piracetam and octreotide drugs, PC12 cells with a density of 1 x 104 cells were planted in the wells of the 96-well plate. After 2 hours, H2O2 was added to the wells to achieve a final concentration of 57 mM. Cell viability was then determined 24 hours later using the MTT method.

    Results

    The morphology of the scaffold and its chemical structure showed appropriate porosity. The biocompatibility of the scaffold, which was checked 24 hours after the cultivation of PC12 cells, showed an increase in the viability of the cells as well as the proper connection of the cells on the scaffold.

    Conclusion

    Our results demonstrated the biocompatibility and non-toxicity of the PCL scaffold, along with increased cell survival on PCL/piracetam and PCL/octreotide scaffolds.

    Keywords: Cell Culture Techniques, Extracellular Matrix, Tissue Engineering
  • آرش عبدالملکی*، مهدی تمجید، ژیلا حمیدی بگه جان، گلنوش گودرزی فرد، روناک زهره، اسدالله اسدی
    مقدمه

    انتقال دهنده های عصبی از نورون ها آزاد شده و ارتباطات عصبی را ایجاد می کنند. این مواد نقش مهمی در تشکیل و اتصالات سیستم عصبی دارند. مقدار انتقال دهنده عصبی همزمان با تشکیل سیناپس افزایش می یابد. ارتباط عصبی با کمک تعداد زیادی سیناپس به همراه انواع مختلف انتقال دهنده های عصبی صورت می گیرد. انتقال دهنده های عصبی را می توان به عنوان مواد شیمیایی آزاد شده از نورون ها که بر روی گیرنده های خاص عمل می کنند، تعریف کرد. این مواد می توانند در مقادیر زیادی در طی مراحل خاصی از رشد بیان شوند، اما پس از آن تنها در چند سیناپس باقی می مانند. در این مطالعه، انواع انتقال دهنده های عصبی و مکانیسم های مولکولی دخیل در ترشح آن ها را مرور می کنیم و اهمیت این موضوع را تاثیرات آن ها بر اختلالات عصبی شرح می دهیم.

    نتیجه گیری

    مطالعه انتقال دهنده های عصبی و مسیرهای مولکولی درگیر در تولید و آزادسازی آن ها می تواند در درمان و پیشگیری بالقوه اختلالات عصبی موثر باشد.

    کلید واژگان: نورون ها, سیناپس ها, سیستم عصبی
    Arash Abdolmaleki*, Mehdi Tamjid, Zhila Hamidi Bagehjan, Golnoosh Goodarzifard, Ronak Zohreh, Asadollah Asadi
    Introduction

    Neurotransmitters are released from neurons and establish neural connections. These substances play an important role in the formation and connections of the nervous system. The amount of neurotransmitter increases at the same time as the synapse is formed. Neural communication is carried out with the help of a large number of synapses along with various types of neurotransmitters. Neurotransmitters can be defined as chemicals released from neurons that act on specific receptors. These substances can be expressed in large amounts during certain stages of development, but then remain in only a few synapses. In this study, we will review the types of neurotransmitters and the molecular mechanisms involved in their secretion, describing the importance of this topic in understanding and addressing neurological disorders.

    Conclusion

    Studying neurotransmitters and the molecular pathways involved in their production and release can be instrumental in treating and potentially preventing neurological disorders.

    Keywords: Neurons, Synapses, Nervous System
  • ماهان کجکلاه، آیدا ناحومی، اشکان عسگری، ابوالفضل بایرامی، اسدالله اسدی، آرش عبدالملکی*
    مقدمه

    زعفران (Crocus sativus L.) ادویه ای است که در سراسر جهان به عنوان رنگ و طعم دهنده استفاده می شود. زعفران همچنین منبعی از ترکیبات زیست فعال متعدد با فواید بالقوه برای سلامتی است. افزایش شیوع اختلالات عصبی و روانی مانند اضطراب، افسردگی، بیماری آلزایمر و بیماری پارکینسون در سال های اخیر به یک نگرانی قابل توجه تبدیل شده است. شواهد نشان می دهد که استرس اکسیداتیو و التهاب عصبی در القاء و پیشرفت این اختلالات نقش دارند. اگرچه محققان زمان قابل توجهی را صرف مطالعه این بیماری ها کرده اند، اما هنوز داروهای محدودی برای درمان آن ها وجود دارد. این مقاله به بررسی خواص دارویی زعفران و ترکیبات آن با تمرکز بر اثرات محافظت کننده عصبی و آنتی اکسیدانی آن می پردازد. علاوه بر این، کاربردهای بالینی آن ها را در درمان بیماری های سیستم عصبی بررسی می کنیم.

    نتیجه گیری

    زعفران به دلیل خواص آنتی اکسیدانی و ضد افسردگی، اثرات مفیدی بر طیف وسیعی از اختلالات عصبی انسان دارد. ترکیبات موجود در زعفران به عنوان عوامل درمانی بالقوه برای درمان برخی بیماری های مغزی نویدبخش است.

    کلید واژگان: بیماری های نورودژنراتیو, التهاب, آنتی اکسیدان ها, استرس اکسیداتیو, عوامل محافظت کننده عصبی
    Mahan Kajkolah, Aida Nahumi, Ashkan Asgari, Abolfazl Bayrami, Asad Alah Asadi, Arash Abdolmaleki*
    Introduction

    Saffron (Crocus sativus L.) is a spice that is used worldwide as a coloring and flavoring agent. Saffron is also a source of numerous bioactive compounds with many health benefits. The rising prevalence of neurological and psychological disorders, such as anxiety, depression, Alzheimer's disease, and Parkinson's disease, has become a significant concern in recent years. Evidence indicates that oxidative stress and neuroinflammation play a role in the induction and development of these disorders. Although researchers have spent considerable time studying these diseases, there are still limited drugs to treat them. This article reviews the medicinal properties of saffron and its compounds focusing on their neuroprotective and antioxidant effects. Furthermore, we explore their clinical applications in the treatment of nervous system diseases.

    Conclusion

    Saffron shows beneficial effects against a wide range of human neurological disorders due to its antioxidant and anti-depressant properties. Compounds found in saffron hold promise as potential therapeutic agents for the treatment of certain brain diseases.

    Keywords: Neurodegenerative Diseases, Inflammation, Antioxidants, Oxidative Stress, Neuroprotective Agents
  • آرش عبدالملکی، لیلا تقی زاده مومن، اسدالله اسدی*، شوکور واسمن اسماعیل
    مقدمه

    آسیب طناب نخاعی یک بیماری مرتبط با سیستم عصبی مرکزی است که منجر به اختلال در عملکردهای حسی و حرکتی، از دست دادن آکسون، جسم سلولی و پشتیبانی سلول های گلیال می شود. در حال حاضر، درمان آسیب های نخاعی محدود به فیزیوتراپی، کاردرمانی و جراحی است. با این حال، روش های درمانی فعلی نمی توانند به طور کامل و موثر رشته های عصبی آسیب دیده را بازسازی کرده و عملکرد عصب را بهبود بخشند. مهندسی بافت عصبی متمرکز بر ساخت داربست های بیومیمتیک الهام گرفته از ساختار پیچیده نخاع به همراه سلول ها در جهت ترمیم ضایعات نخاعی می باشد. در سال های اخیر، از روش چاپ زیستی سه بعدی برای ساخت مدل های زیستی بسیار تخصصی و پیچیده مانند نخاع استفاده شده است.چاپ زیستی با قرار دادن جوهر زیستی بر روی یک بستر به صورت لایه لایه انجام می شود. رویکرد افزودنی چاپ زیستی امکان ساخت مدل های بافتی سه بعدی ظریف را با کنترل دقیق بر موقعیت مکانی سلول ها فراهم می کند.

    نتیجه گیری

    استفاده از فناوری چاپ زیستی سه بعدی در زمینه ساخت داربست های غنی از سلول و مطالعات درون تنی در مدل های آسیب طناب نخاعی نشان دهنده چشم انداز روشن این فناوری در زمینه درمان ضایعات نخاعی است. با این حال، برای شبیه سازی کامل بافت نخاع و بهبود عملکرد عصبی نخاع پس از آسیب، لازم است تحقیقات بیشتری با سلول ها، بیومواد و مدل های آسیب نخاعی مختلف انجام شود. در مقاله مروری حاضر، به روش چاپ زیستی سه بعدی، انواع تکنیک های چاپ در مهندسی بافت طناب نخاعی و مطالعات انجام شده در راستای کاربرد چاپ زیستی در درمان ضایعات طناب نخاعی پرداخته شده است.

    کلید واژگان: چاپ زیستی, آسیب طناب نخاعی, مهندسی بافت
    Arash Abdolmaleki, Leila Taghizadeh Momen, Asadollah Asadi*, Shukur Wasman Smail
    Introduction

    Spinal cord injury is a disease related to the central nervous system that leads to impaired sensory and motor functions, loss of axon, cell body and glial cell support. Currently, the treatment of spinal injuries is limited to physiotherapy, occupational therapy, and surgery. However, current treatment methods cannot fully and effectively regenerate damaged nerve fibers and improve nerve function. Neural tissue engineering has focused on building biomimetic scaffolds inspired by the complex structure of the spinal cord together with cells to repair spinal cord lesions. In recent years, the 3D bioprinting technique has been used to make highly specialized and complex biological models, such as the spinal cord. Bioprinting is done by placing bioink on a substrate in layers. The additive approach of bioprinting enables the construction of fine 3D tissue models with precise control over the spatial position of cells.

    Conclusion

    The application of 3D bioprinting technology in the field of making cell-rich scaffolds and in vivo studies in spinal cord injury models indicate the bright prospects of this technology in the field of treating spinal lesions. However, to completely simulate the spinal cord tissue and improve the nerve function of the spinal cord after injury, it is necessary to conduct more research with different cells, biomaterials, and spinal cord injury models. In this review article, the method of 3D bioprinting, the types of printing techniques in spinal cord tissue engineering, and the studies conducted in line with the application of bioprinting in the treatment of spinal cord injuries are discussed.

    Keywords: Bioprinting, Spinal Cord Injuries, Tissue Engineering
  • رضا نجفی، اسدالله اسدی، صابر زهری، آرش عبدالملکی
    هدف

    مهندسی بافت به‫ روش هایی اطلاق می شود که مبتنی بر استفاده از داربست ها، سلول‫ها و مولکول های فعال بیولوژیکی برای تولید بافت های دارای عملکرد مشخص است. هدف آن قابلیت بازسازی، نگه‫داری و بهبود بافت آسیب دیده یا کل اندام است. هدف از این مطالعه تولید نانو داربست پلی کاپرولاکتان /کتیرا/سیلیمارین و بررسی زنده مانی سلول‫های PC12 بر روی داربست تحت تنش اکسیداتیو می باشد.

    مواد و روش‫ها: 

    به‫ منظور تهیه نانو داربست، محلول پلی کاپرولاکتان 7 درصد (حل شده در استیک اسید)، محلول کتیرا 7/0 درصد وزنی (‫حل شده در استیک اسید‫) ومحلول سیلیمارین با غلظت 9/0 درصد وزنی مخلوط شد، سپس توسط دستگاه الکتروریسی داربست تهیه شد. مورفولوژی داربست توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی و ساختار شیمیایی داربست توسط طیف سنجی FTIR مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی خواص آنتی اکسیدانتی داربست از گلوگز 80 میلی‫گرم بر لیتر و H2O2 ،150 مایکرو‫لیتر استفاده شد.

    نتایج

    بررسی مورفولوژی و ساختار شیمیایی داربست، نشان دهنده تخلخل مناسب داربست پلی کاپرولاکتان /کتیرا و بارگذاری موفق سیلیمارین بر روی داربست  بود. ارزیابی خواص اکسیدانتی داربست بعد از گذشت 24 ساعت از کشت سلول‫های PC12 بر روی آن نشان دهنده افزایش زنده‫مانی سلول‫ها بر روی داربست و خواص آنتی اکسیدانتی مناسب داربست بود.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که غنی سازی داربست پلی کاپرولاکتان/کتیرا با سیلیمارین باعث افزایش توان تکثیر و زنده مانی سلول‫های PC12  تحت تنش اکسیداتیو شد. از این رو این داربست می تواند کاندیدی مناسب برای مهندسی بافت در شرایطی با تنش های اکسیداتیو بالا باشد.

    کلید واژگان: داربست, سیلیمارین, مهندسی بافت, کتیرا, الکتروریسی
    R .Najafi, A .Asadi, S .Zahri, A. Abdolmaleki
    Aim

    Tissue engineering refers to methods that are based on the use of scaffolds, cells and biologically active molecules to produce tissues with specific functions. The purpose of tissue engineering is to build structures that can regenerate, maintain and improve damaged tissue or the whole organ. Today, by using tissue engineering methods, various natural and synthetic scaffolds have been designed that can be used for nerve grafts. The physical, chemical and biological properties of the scaffold must be similar to the extracellular matrix of the body in order to avoid adhesion, growth and support the differentiation of cells. An ideal neural scaffold should have biodegradability, biocompatibility and proper tensile strength. Recently, the use of polycaprolactan as a suitable biodegradable material has been evaluated in many fields of tissue engineering. Antioxidants are among the substances, which seem to be able to prevent neuronal death by reducing the amount of ROS. Flavonoids include many compounds that have various biological effects in the body. Silymarin (Silybum marianum) is a flavonoid that has many effects, including anti-cancer effects and antioxidant properties. Tragacanth is a known natural polymer that has excellent biological properties such as biodegradability, biocompatibility, antibacterial and wound healing ability. It is obtained from the stems and branches of the Asian species tragacanth. It has outstanding structural stability against heat and acidity. The aim of this study is to produce polycaprolactan/ tragacanth /silymarin nanoscaffolds and to investigate the viability of pc12 cells on the scaffold under oxidative stress. Considering that silymarin has antioxidant properties, the use of polycaprolactan/ tragacanth /silymarin nanoscaffolds can prevent neuropathy of nerve cells.

    Material and Methods

    Scaffolds used in this research were prepared using the electrophoretic method. For this purpose, an electrospinning machine was used, which is equipped with a rotary collector with a thickness of 70 mm and a width of 50 mm. In order to prepare a polycaprolactan/ tragacanth nanoscaffold and load silymarin on it, a 7% polycaprolactan solution (dissolved in acetic acid), 0.7% by weight tragacanth solution (dissolved in acetic acid) and 0.9% by weight silymarin solution were mixed by a magnetic stirrer for 20 minutes, and in order to make the solution uniform, sodium didecyl sulfate (SDS) with a concentration 1 percent by weight of the solvent was added to the solution and the suspension was homogenized for 20 minutes with an ultrasonic device, then the scaffold was prepared by an electrospinning device. . The nanofibers were collected in a period of 6 hours, the sample collection speed was 1 ml per hour, and the nanofiber samples were collected by rotating at 250 rpm. The distance between the injection needle and the scaffold is 12 cm and this process is done at a voltage of 15 kV. The morphology of the scaffold was evaluated by scanning electron microscope (SEM) and the chemical structure of the scaffold was evaluated by FTIR spectroscopy. To investigate the antioxidant properties of the scaffold, glucose 80 mg/L and H2O2, 150 macro L were used.

    Results

    Examining the morphology and chemical structure of the scaffold showed the proper porosity of the polycaprolactan/ tragacanth scaffold and the successful loading of silymarin on the scaffold. Evaluation of the oxidant properties of the scaffold after 24 hours of PC12 cell culture on it showed the increase in cell viability on the scaffold and the appropriate antioxidant properties of the scaffold.

    Conclusion

    The results of this research showed that the enrichment of polycaprolactan/ tragacanth scaffold with silymarin increased the proliferation and survival of PC12 cells under oxidative stress. Therefore, this scaffold can be a suitable candidate for tissue engineering in oxidative stress.

    Keywords: Scaffold, Silymarin, Tissue engineering, tragacanth, Electrospinning
  • المیرا شیرزاده، فریبا محمودی*، همایون خزعلی، اسدالله اسدی

    ترانس آنتول مشتق گیاهی استروییدوژنیک است. ترشح آدیپونکتین و آزادسازی دوپامین در افراد مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک(PCOS)پایین تر است. در تحقیق حاضر اثرات برهم کنش ترانس آنتول و ال دوپا بر غلظت سرمی آدیپونکتین در مدل موش های صحرایی PCOS بررسی شد. بعد از ایجاد PCOS با تزریق استرادیول والرات، موش های صحرایی PCOS در 7 گروه 5تایی تزریق داخل صفاقی سالین، 100 میلی گرم بر وزن بدن ال دوپا، تزریق هم زمان ال دوپا و 10 میلی گرم بر وزن بدن سولپرید، تزریق هم زمان ال دوپا و 1 میلی گرم بر وزن بدن SCH23390، تزریق هم زمان ال دوپا، سولپرید و SCH23390، 50 میلی گرم بر وزن بدن ترانس-آنتول، یا تزریق هم زمان ال دوپا و ترانس آنتول را به طور داخل صفاقی دریافت کردند. پنج موش صحرایی سالم سالین را دریافت کردند. نمونه های خونی از طریق ورید دم جمع آوری شدند. میانگین غلظت سرمی آدیپونکتین با روش الایزا اندازه گیری شد. میانگین غلظت سرمی آدیپونکتین در گروه PCOS در مقایسه با گروه سالم از نظر آماری به طور معنی داری کاهش یافت. غلظت آدیپونکتین در گروه PCOS دریافت کننده ترانس آنتول یا ال دوپا در مقایسه با گروه PCOS افزایش معنی دار پیدا کرد. تزریق هم زمان SCH23390 و سولپرید با اعمال اثرات هم افزایی سبب مهار اثرات تحریکی ال دوپا بر غلظت آدیپونکتین شد. تزریق هم زمان ترانس آنتول و ال دوپا با اعمال اثرات هم افزایی سبب افزایش معنی دار غلظت آدیپونکتین در مقایسه با گروه PCOS شد. ترانس آنتول ممکن است به عنوان یک مشتق گیاهی استروییدوژنیک با افزایش فعالیت نورون های دوپامینرژیکی در کنترل عوارض متابولیکی ناشی از کاهش ترشح آدیپونکتین در بیماران PCOS موثر واقع شود.

    کلید واژگان: ترانس آنتول, ال دوپا, آدیپونکتین, سندروم تخمدان پلی کیستیک, سولپرید, SCH23390
    Elmira Shirzadeh, Fariba Mahmoudi *, Homayoun Khazali, Asadollah Asadi

    Trans-anethole is a steroidogenic plant derivative. Adiponectin secretion and dopamine release is lower in patients suffer from polycystic ovary syndrome (PCOS). In the present study the effects of interaction of trans-anethole and L-dopa were investigated on serum concentration of adiponectin in PCOS model rats. Following estradiol valerate- induced PCOS, forty-five PCOS rats in 9 groups received saline, trans-anethole (50 mg/kg), L-dopa (100 mg/kg), sulpride (10 mg/kg), SCH23390 hydrochloride (1 mg/kg) or simultaneous injections of these drugs via intraperitoneal injection. Five intact rats received saline. Blood samples were collected via tail vein. Serum concentration of adiponectin was determined by ELISA. Mean serum concentration of adiponectin significantly decreased in PCOs rats compared to intact group. Adiponectin concentration in PCOS rats receiving trans- anethole or L-dopa significantly increased compared to PCOS group. Simultaneous injections SCH23390 hydrochloride and sulpride inhibit the stimulatory effects of L-dopa on serum concentration of adiponectin via exerting synergistic effects. Simultaneous injections of trans- anethole and L-dopa synergistically caused a significant increase in serum concentration of adiponectin compared to PCOS group. Trans-anethole as a steroidogenic plant derivative, may be an effective agent for increasing the activity of dopaminergic neurons and controlling the metabolic complication derived of decreased levels of adiponectin secretion in PCOS.

    Keywords: Trans- anethole, L-dopa, Adiponectin, Polycystic ovary syndrome, sulpride, SCH23390
  • پریسا قهرمانی، هیمن مرادی سردره، هاشم یعقوبی، ندا فرازی، اسدالله اسدی
    زمینه و هدف

    اثرات عصاره گیاه و دانه شنبلیله به صورت مستقیم در بهبود دیابت تایید شده است. از آنجایی که یکی از اثرات افزایش قند خون ایجاد استرس اکسیداتیو و کاهش کیفیت و کمیت اسپرم ها در مردان است، هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرات عصاره آبی دانه شنبلیله بر روند اسپرماتوژنز است.

    روش‌ کار: 

    در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 20±200 گرم استفاده شد. موش های صحرایی به طور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند: گروه 1: کنترل سالم، گروه 2: کنترل دیابتی، گروه 3: دیابتی+ عصاره آبی دانه شنبلیله با دوز 8 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا، گروه 4: دیابتی+ عصاره آبی دانه شنبلیله با دوز 2 گرم به ازای هر کیلوگرم غذا. پس از تقسیم بندی گروه ها، مطالعه بر روی این گروه ها به مدت 4 هفته ادامه یافت. میزان گلوکز، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، مالون دی آلدیید و شاخص‌های اسپرمی اندازه‌گیری شد. نتایج توسط آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.

    یافته‌ها: 

    سطح سرمی گلوکز خون درموش های صحرایی دیابتی دریافت کننده عصاره آبی دانه شنبلیله کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل دیابتی نشان داد. مصرف عصاره آبی دانه شنبلیله سبب کاهش غلظت مالون دی آلدهید (MDA) (0.05< p)؛ وزن بدن (0.05<p)؛ و از طرف دیگر سبب نرمال شدن ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (0.05< p)؛ و تحرک، مورفولوژی و تعداد اسپرم‌‌های زنده (0.05< p) درموش های صحرایی دیابتی شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه می توان به این نتیجه رسید که شنبلیله با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش ظرفیت آنتی کسیدانی تام و دارا بودن خواص آنتی اکسیدانی قوی می تواند به بهبود شاخص های اسپرمی در افراد دیابتی بینجامد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, اسپرم, بیضه, دیابت, موش صحرایی, عصاره آبی شنبلیله
    Parisa Ghahremani, Hemen Moradi Sardareh, Hashem Yaghoubi, Neda Farazi, Asadullah Asady
    Background & objectives

    Fenugreek (Trigonella foenum-graecum) is one of the most ancient and well-known medicinal plants, and its useful role has been well - established in treating of many diseases. The purpose of this study was to investigate the effect of Fenugreek on spermatogenesis, total antioxidant capacity and malondialdehyde (MDA) level in male diabetic rats.

    Methods

    In this experimental study, 24 male Wistar rats weighing approximately 200±20 gram were used. The rats were randomly divided into 4 groups of six. group1: control group, Group2: diabetic, Group3: diabetic+Fenugreek (8gram /kg diet), group4: diabetic+Fenugreek (2gram /kg diet). This treatment continued for 4 weeks. Blood glucose, total antioxidant capacity, malondialdehyde, and sperm profiles were determined.

    Results

    Blood glucose in diabetic rats which received Fenugreek significantly reduced compared with diabetic animals. Fenugreek also reduced body weight and MDA level of semen (p<0.05).On the other hand, Fenugreek increased the total antioxidant capacity of semen (p<0.05) and normalized sperm profiles (p<0.05).

    Conclusion

    According to the present results, it can be concluded that consumption of Fenugreek extract probably reduced MDA level, body weight, and normalized sperm profile thus, Fenugreek extract can be used to treat sexual dysfunction in males.

    Keywords: Antioxidant, Sperm, Testis, Diabetes, Rat, Aqueous Extract of Fenugreek
  • مهرداد جلیلی ترکمانی، فرهاد ذوالفققارپور*، اسدالله اسدی، پونه سیاح کوهی

    انتقال ویروس کرونا به داخل سلول از طریق اسپایک های ویروس انجام می شود پس یکی از بهترین راه های مقابله با انتقال ویروس به داخل سلول های بدن، ایجاد اختلال در روند عملکرد اسپایک های ویروس است. بنابراین در این تحقیق، چگونگی جذب و انتقال انرژی از طریق پرتوهای رادیواکتیو به اسپایک های سارس کووید2، مرس کووید، یوکی کووید و سارس کووید توسط ابزار جینت4- دی ان ای شبیه سازی شده و نتایج حاصل از پرتودهی این اسپایک ها با یکدیگر مقایسه شده است. از آن جایی که یکی از عوامل کاهش در ماندگاری ویروس جذب انرژی توسط ویروس می باشد، در این پژوهش سعی شده است با انجام شبیه سازی با پرتودهی اسپایک این ویروس ها به وسیله باریکه الکترونی با گستره ی انرژی keV 2 -eV  10 مقادیر جذب انرژی استخراج و رابطه آن با آمار مبتلایان و قربانیان گونه های شایع کرونا مقایسه گردد. نتایج حاصل شده نشان می دهد که ارتباط معکوسی بین میزان انرژی جذب شده در اسپایک ها و تلفات انسانی وجود دارد.

    کلید واژگان: جینت4- دی ان ای, سارس کووید2, مرس کووید, یوکی کووید, باریکه ی الکترونی
    M. Jalili Torkamani, F. Zolfagharpour *, A. Asadi, P. Sayyahkoohi

    Viruses pass cell walls and enter cells using their spikes, So one of the efficient ways to stop viral infections is to disturb their spikes functionality. In this research, the process of energy absorption and transfer by SARS-COV2, MERS-COV, UK-COV, and SARS-COV spikes was studied. In this research sample viruses exposed to radioactive radiations and results were compared by Geant4-DNA and analyzed. A strategy to reduce the virus life cycle is energy absorption. In this research, the response to viruses spikes to radiation was simulated. Samples were exposed to 10 eV–2 keV electron beams. The level of Energy absorption and its relation to the number of infected patients was studied. It was concluded there is an inverse relationship between absorbed energy level and patient death.

    Keywords: Geant4-DNA, SARS-COV2, MERS-COV, UK-COV, Electron Beam
  • آیدا ناحومی، مریم پیمانی، حسین غنیمی، اسدالله اسدی، آرش عبدالملکی*
    زمینه و هدف

     یکی از عملکرد ویرایش RNA تغییر توالیRNA بدون تغییر توالی DNA ژنومی و تغییر در سرنوشت RNA سلولی می باشد؛ بنابراین مطالعه در مورد کاربرد بالینی ویرایش RNA برای درمان های هدفمند ضروری می‌باشد.

    روش کار

     مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus و Google Scholar مورد جستجو قرار گرفتند.

    یافته ها

     تغییراتی که با ویرایش RNA صورت می‌گیرد جایگزینی باز A به I توسط آدنوزین دآمیناز (ADAR) بر روی RNA  و جایگزینیC  به U توسط آنزیم ویرایشی mRNA آپولیپوپروتیین B،  پلی پپتید کاتالیزوری 1 (APOBEC1) است. اخیرا نقش ویرایش RNA در بیماری های انسانی گزارش شده است.

    نتیجه گیری

     ویرایش RNA می‌تواند به‌عنوان روش نوین برای شناسایی نشانگر های زیستی جدید بیماری و درمان بیماری ‌های مختلف به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: ویرایش RNA, پروتئین ADAR, پاسخ ایمنی ذاتی, سرطان
    Aida Nahumi, Maryam Peymani, Hussein A Ghanimi, Asadollah Asadi, Arash Abdolmaleki *
    Background & objectives

    One of the functions of RNA editing is to change the RNA sequence without changing the genomic DNA sequence and changing the fate of cellular RNA. Therefore, studying the clinical application of RNA editing for targeted therapies is necessary.

    Methods

    All articles related to the subject of the study were searched in the Scopus, PubMed/Medline, ISI Web of Knowledge, and Google Scholar database.

    Results

    The changes that occur within the RNA editing are A to I base replacement by adenosine deaminase (ADAR) on RNA and C to U replacement by the apolipoprotein B mRNA-editing enzyme, catalytic polypeptide1 (APOBEC1). Recently, the role of RNA editing in human diseases has been reported.

    Conclusion

    RNA editing can be used as a new strategy to identify new disease biomarkers and more personalized treatments for various diseases.

    Keywords: RNA Editing, ADAR Protein, Innate Immune Response, Cancer
  • رضا نجفی، اسدالله اسدی*، صابر زهری، آرش عبدالملکی
    زمینه و هدف

     مهندسی بافت حوزه رو به رشدی برای ترمیم و جایگزینی عملکرد معیوب بافت یا ارگان آسیب دیده است و امروزه به عنوان یک درمان نوین برای جایگزینی روش های مرسوم پیوند مطرح گردیده و به این منظور مواد زیستی پلیمری (داربست ها) و سلول های زنده را به کار می گیرد. هدف از این مطالعه ساخت نانوداربست پلی کاپرولاکتون (PCL) و بارگذاری سیلیمارین  بر روی نانوداربست جهت بررسی زیست سازگاری و توان تکثیر سلول‫های PC12 بر روی آن می باشد.

    روش کار

    به منظور تهیه نانوداربست پلی کاپرولاکتون و بارگذاری سیلیمارین بر روی آن، محلول پلی کاپرولاکتون 7 درصد (حل شده در استیک اسید) با محلول سیلیمارین با غلظت 0/9 درصد وزنی مخلوط شد، سپس توسط دستگاه الکتروریسی داربست تهیه شد. مورفولوژی داربست توسط میکروسکوب الکترونی روبشی (SEM) و ساختار شیمیایی داربست توسط طیف سنجی ATR-FTIR مورد ارزیابی قرار گرفت. زیست سازگاری داربست و بقای سلولی، سلول های PC12، با تست MTT و میکروسکوپ SEM بررسی شد.

    یافته ها

    بررسی مورفولوژی داربست و ساختار شیمیایی آن نشان دهنده تخلخل مناسب داربست و بارگذاری موفق سیلیمارین بر روی داربست PCL بود. زیست سازگاری داربست 24، 48 و72 ساعت بعد از کشت سلول های PC12 مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دهنده افزایش زنده مانی سلول ها و اتصال مناسب سلول‫ها بر روی داربست بود.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بارگذاری سیلیمارین بر روی داربست پلی کاپرولاکتون باعث افزایش توان تکثیر و زنده مانی سلول های PC12 می شود. از این رو این داربست می تواند کاندید مناسبی برای مهندسی بافت عصب باشد.

    کلید واژگان: پلی کاپرولاکتون, سیلیمارین, مهندسی بافت, الکتروریسی
    Reza Najafi, Asadollah Asadi *, Saber Zahri, Arash Abdolmaleki
    Background & objectives

    Tissue engineering is a growing field to repair and replace the defective function of damaged tissue or organ, and today it is proposed as a new treatment to replace conventional transplant methods. For this purpose, polymeric biomaterials (scaffolds) and living cells are used. The purpose of this study is to fabricate polycaprolactan (PCL) nanoscaffold and load silymarin on the nanoscaffold to check the biocompatibility and proliferation ability of pc12 cells on it.

    Methods

    In order to prepare polycaprolactan nanoscaffold and load silymarin on it, 7% polycaprolactan solution (dissolved in acetic acid) was mixed with silymarin solution with a concentration of 0.9% (weight percent), and then the scaffold was prepared using electrospinning device. The morphology of the scaffold was evaluated by scanning electron microscope (SEM) and the chemical structure of the scaffold was evaluated by ATR-FTIR spectroscopy. Toxicity of the scaffold and cell survival of PC12 cells were investigated by MTT test and SEM microscope respectively.

    Results

    Examining the morphology of the scaffold and its chemical structure showed the appropriate porosity of the scaffold and the successful loading of silymarin on the PCL scaffold. The toxicity of the scaffold was investigated 24, 48 and 72 hours after the cultivation of PC12 cells, and the results showed an increase in cell viability and proper attachment of cells on the scaffold.

    Conclusion

    The results of this research showed that the loading of silymarin on polycaprolactan scaffold increases the proliferation and survival of PC12 cells. Therefore, this scaffold can be a suitable candidate for nerve tissue engineering.

    Keywords: Polycaprolactan, Silymarin, Tissue Engineering, Electrospinning
  • اسدالله اسدی، مهدی تمجید، زهرا پوروزیری، آرش عبدالملکی*

    مقدمه:

     سیستم عصبی محیطی دارای توانایی ذاتی برای بازسازی خود است و عوامل متعددی از جمله عوامل نوروتروفیک نقش مهمی در این فرآیند دارند. عوامل نوروتروفیک مولکول هایی هستند که بر سیستم عصبی محیطی تاثیر می گذارند و نقش حیاتی در محافظت از اعصاب، رشد و بازسازی دارند. در صدمات شدید ترمیم عصب داخلی چندان موثر نیست. درمان های فعلی نیز محدودیت ها و عوارض جانبی زیادی دارند.به نظر می رسد استفاده از برخی محرک های طبیعی و گیاهی عوارض جانبی کمتری دارد و بازسازی عصب محیطی را تسریع می کند. بنابراین توجه به نقش عوامل نوروتروفیک و بررسی اثرات درمانی محرک های طبیعی در بازسازی اعصاب محیطی حایز اهمیت است.

    نتیجه گیری

    بنایراین عوامل نوروتروفیک می توانند نقش مهمی در ترمیم و حمایت از اعصاب محیطی داشته باشند. همچنین استفاده از برخی محرک های طبیعی به عنوان داروهای گیاهی به دلیل عوارض کمتر، محیط مناسبی را برای بازسازی اعصاب محیطی فراهم می کند.

    کلید واژگان: عوامل نوروتروفیک, دارو, بازسازی, عصب محیطی
    Asadollah Asadi, Mehdi Tamjid, Zahra Pourvaziri, Arash Abdolmaleki*
    Introduction

    The peripheral nervous system has an innate ability to regenerate itself, and several factors, including neurotrophic factors, play an important role in this process. Neurotrophic factors are molecules that affect the peripheral nervous system and play a vital role in nerve protection, growth, and regeneration. In severe injuries, internal nerve repair is not very effective. Given current treatments have many limitations and side effects. The use of some natural and herbal stimulants seems to have fewer side effects and accelerate the regeneration of the peripheral nerve. Therefore, it is important to pay attention to the role of neurotrophic factors and study the therapeutic effects of natural stimulants in the regeneration of peripheral nerves.

    Conclusion

    Neurotrophic factors could play an important role in repairing and supporting peripheral nerves. Moreover, the use of some natural stimulants as herbal medicines, due to less side effects, provide a suitable environment for the regeneration of peripheral nerves.

    Keywords: Nerve Growth Factors, Pharmaceutical Preparations, Regeneration, Peripheral Nerves
  • الهه ممشلی، فرناز سیفی اسگ شهر، معرفت سیاه کوهیان، منوچهر ایران پرور، اسدالله اسدی، بهزاد داورنیا*
    سابقه و هدف

    ابتلا به دیابت نوع دو در سنین پایین در حال افزایش است، احتمالا عوامل ژنتیکی نقش مهمی در شروع زودرس دیابت نوع دو دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر پلی مورفیسم های تک نوکلیوتیدی ژن آدیپونکتین (T/G 45+)2241766rs، (G/T 276+)1501299 rs و (G/A 11391-)17300539rs بر سن ابتلا به دیابت و سن شروع انسولین درمانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه موردی - شاهدی، 183 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و 155 فرد سالم شرکت کردند. داده های جمعیت شناختی و تن سنجی جمع آوری شدند. بررسی ژنوتایپی پلی مورفیسم ها با استفاده از روش تقویت سیستم مقاوم به جهش واکنش زنجیره ای پلی مراز (T-ARMS-PCR) انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 تجزیه وتحلیل شدند.

    نتایج

    طبق نتایج، در  T/G45+ SNP سن ابتلا به دیابت و سن شروع انسولین درمانی در حاملین ژنوتایپ TG به طور معنی داری کمتر از حاملین ژنوتایپ GG بود. (به ترتیب 0/035 = P، 0/048 = P). در T/G45+  SNP، 48/6% از بیماران با سن ابتلای <35 سال، حامل ژنوتایپ TG بودند (0/013 =P) و ژنوتایپ TG (0/006 =P، 7/994 -1/430 =CI، 2/381 =OR) به طور معنی داری با افزایش خطر ابتلا به دیابت در سن کمتر از 35 سال مرتبط بود.

    نتیجه گیری

    طبق نتایج پژوهش حاضر، T/G45 + SNP از ژن آدیپونکتین اثر قابل توجهی در شروع زودهنگام T2DM و پیشرفت سریع بیماری دارد. بررسی واریانت های ژنتیکی موثر می تواند در غربالگری پیش از ابتلا به دیابت، به منظور تشخیص زودهنگام و ارایه راهکارهای پیشگیرانه، مفید باشد.

    کلید واژگان: آدیپونکتین, پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی, سن ابتلا به دیابت, سن شروع انسولین درمانی
    Elaheh Mamashli, Farnaz Seifi-Skishahr, Marefat Siahkouhian, Manouchehr Iranparvaralamdari, Asadollah Asadi, Behzad Davarnia*
    Background

    The incidence of type 2 diabetes is growing at an early age. Genetic factors probably play an important role in the early onset of type 2 diabetes. The present study aimed to effect of single nucleotide polymorphisms of adiponectin gene rs2241766 (+45 T/G), rs1501299 (+276 G/T) and rs17300539 (-11391G/A) on the age of diabetes onset and initiating insulin therapy in patients with type 2 diabetes.

    Materials and Methods

    In this case-control study, 183 patients with type 2 diabetes and 155 healthy individuals participated. Demographic and anthropometric data were collected. Genotyping was performed by using amplification refractory mutation system-PCR (ARMS-PCR). Data were analyzed by using SPSS software (version 26).

    Results

    According to results, in rs2241766 (SNP+45 T/G), the age of onset of diabetes and age of starting insulin therapy in the TG genotype carriers was significantly less than in TT genotype carriers (Respectively P=0.035, P=0.048). In SNP+45 T/G, 48.6% of patients with diabetes onset age<35 years were carrying the TG genotype (P=0.013). TG genotype (OR=2.381, 95% CI:1.430–7.994, P=0.006) was associated with the significantly increased risk of diabetes onset age <35 years.

    Conclusion

    According to the results of the present study, SNP+45 T/G of the adiponectin gene has a significant effect on the early onset of T2DM as well as the rapid progression of the disease. Evaluation of effective genetic variants can be useful in pre-diabetes screening for early detection and prevention.

    Keywords: Adiponectin, Single nucleotide polymorphism, Age of diabetes onset, Age of initiating insulin therapy
  • ماهان کجکلاه، فاطمه موسوی، اشکان عسگری، اسدالله اسدی، آرش عبدالملکی*
    مقدمه

    روش فعلی درمان مبتنی بر داروهای شیمیایی گران بوده و باعث تغییرات ژنتیکی و متابولیکی می شود. با این حال، یک روش درمانی ایمن برای کنترل توسعه و پیشرفت بیماری مورد نیاز است. بر این اساس داروهای گیاهی و ترکیبات آن ها نسبت به داروهای معمولی سمیت و عوارض کمتری دارند. ثابت شده است که داروهای گیاهی می توانند از طریق فعالیت های بیولوژیکی خود نقش مهمی در مدیریت بیماری ایفا کنند. ارزش دارویی این گیاهان در برخی مواد شیمیایی است که عملکرد فیزیولوژیکی خاصی در بدن انسان دارند. در بسیاری از متون قدیمی طب سنتی از زنجبیل به عنوان یکی از مهم ترین داروهای گیاهی یاد شده است. همچنین در طب سنتی طیف وسیعی از بیماری ها را کنترل می کند. علاوه بر این، زنجبیل دارای اثرات ضد التهابی و آنتی اکسیدانی قوی (برای کنترل تولید رادیکال های آزاد) است. علاوه بر این، به طور گسترده ای برای درمان بیماری های سیستم عصبی، مانند اختلال حافظه، صرع، سمیت عصبی و درد استفاده شده است. علاوه بر این، اکثر خواص درمانی این گیاه به دلیل وجود 6- شوگایول است که جزء اصلی فعال زیستی این گیاه است.

    نتیجه گیری

    زنجبیل و ترکیبات آن می تواند به عنوان عوامل امیدوارکننده ای در درمان برخی از اختلالات عصبی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: زنجبیل, صرع, التهاب, آنتی اکسیدان ها
    Mahan Kajkolah, Fatemeh Mousavi, Ashkan Asgari, Asadollah Asadi, Arash Abdolmaleki*
    Introduction

    The current mode of treatment based on synthetic drugs is expensive and causes genetic and metabolic alterations. However, a safe mode of treatment is needed to control the development and progression of the disease. According to this, herbal medicines and their compounds have less toxicity and side effects than conventional medicines. It is proven that herbal medicines can play an important role in disease management through their biological activities. The medicinal value of these plants lies in some chemicals that have a specific physiological function in the human body. Ginger is mentioned as one of the most important herbal remedies in many ancient texts of traditional medicine. It also controls a wide range of diseases in traditional medicine. In addition, ginger has strong anti-inflammatory, anti-appetite, and antioxidant effects (to control the production of free radicals). Furthermore, it has been widely used to treat nervous system diseases, such as memory impairment, epilepsy, neurotoxicity, and pain. Moreover, the majority of therapeutic properties of this plant are due to the presence of 6-Shogaol, which is a major bioactive component of this plant.

    Conclusion

    Ginger and its components could be considered promising factors in the treatment of some neurological disorders.

    Keywords: Ginger, Epilepsy, Inflammation, Antioxidants
  • طاهره کریمی شایان، اسدالله اسدی، آرش عبدالملکی*
    مقدمه

    صرع نوعی اختلال عصبی است که تحریک بیش از حد نورون ها باعث بروز آن می شود. این اختلال عصبی در نواحی هیپوکامپ یا قشر مغز ایجاد می شود و نورون های تحریکی منطقه CA1 هیپوکامپ را بیشتر از مناطق دیگر تحت تاثیر قرار می دهند. بر این اساس مطالعاتی در ارتباط با استفاده از روش های جدید تجویز دارو برای درمان این بیماری انجام گرفته است. روش های نوین در مقایسه با داروهای خوراکی ضد صرع ، اثربخشی را افزایش داده و سمیت را کاهش می دهد. هدف از روش های تجویز، رساندن غلظت بهینه دارو به کانون تشنج است.

    نتیجه گیری

    افراد مبتلا به صرع به درمان دارویی طولانی مدت نیاز دارند، بنابراین، شناسایی داروهای ایمن، قابل تحمل و موثر، به ویژه در زمینه درمان مهم است.

    کلید واژگان: صرع, تشنج, روش ها
    Tahereh Karimi Shayan, Asadollah Asadi, Arash Abdolmaleki*
    Introduction

    Epilepsy is a neurological disorder in which neuronal hyperexcitability causes seizures. This neurological disorder occurs in the hippocampus or cerebral cortex, and the neuronal network excitability affect the CA1 region of the hippocampus more than any other areas. Accordingly, studies have been conducted on the use of new methods of prescribing drugs to treat this disease. Novel methods increase effectiveness and reduce toxicity compared to oral antiepileptic drugs. The purpose of these new methods is to bring the optimal concentration of the drug to the epileptogenic zone.

    Conclusion

    People with epilepsy need long-term drug treatment. Therefore, it is important to identify safe, tolerable, and effective drugs.

    Keywords: Epilepsy, Seizures, Methods
  • الهه ممشلی، فرناز سیفی اسکی شهر، معرفت سیاه کوهیان، منوچهر ایران پرور، اسدالله اسدی، بهزاد داورنیا
    زمینه و هدف

    جنسیت بر واکنش‌های فرد به بیماری‌ها مانند استعداد ابتلا و پیشرفت بیماری موثر است. هدف از این مطالعه بررسی تفاوت جنسیتی در توزیع ژنوتایپ و فراوانی آلل برخی از پلی مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین و مقایسه برهمکنش پلی‌مورفیسم‌های مورد مطالعه و فاکتورهای خطر محیطی مرتبط با دیابت نوع 2 بین مردان و زنان بود.

    روش کار

    این مطالعه شامل 103 مرد و 79 زن مبتلا به دیابت نوع دو و 94 مرد و 61 زن سالم برای کنترل بود. بررسی ژنوتایپی پلی‌مورفیسم‌ها با استفاده از روش تقویت سیستم مقاوم به جهش واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز(T-ARMS-PCR) انجام شد. آنالیز آماری با استفاده از SPSS (نسخه 26) انجام شد. همچنین برهمکنش بین SNP-SNP و SNPs- عوامل محیطی با استفاده از نرم افزار MDR نسخه 3.0.2 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    اثر متقابل جنس-ژنوتیپ تنها برای تری گلیسیرید با SNP-11391G/A ارتباط معنی‌داری داشت (0/027=p). برای rs2241766، تفاوت ژنوتیپ‌ها به‌طور مشخص با هموگلوبین A1c (0/024=p)، شاخص توده بدنی (0/033=p) و درصد چربی بدن (0/018=p) مرتبط بود. برای rs1501299 در سطح انسولین ناشتا تفاوت بالقو‌ای در ژنوتیپ‌ها تشخیص داده شد. طبق نتایج تجزیه و تحلیل MDR ترکیب گلوکز ناشتا، rs17300539 (G/A 11391-) و جنسیت بهترین مدل سه عاملی بود. در این مدل توزیع بیماران به تفکیک جنسیت نشان داد اکثر مردان دارنده ژنوتایپ‌های GA و AA از G/A 11391- هموگلوبین A1C بیشتر از 8/5 داشتند در حالی که در زنان هیچ ارتباطی با ژنوتیپ یافت نشد.

    نتیجه گیری

    تفاوت‌‌‌های جنسی بر تعامل بین پلی‌مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین و عوامل خطر محیطی تاثیر می‌گذارد. بر اساس یافته‌های این مطالعه، تاثیر عوامل خطر محیطی بر پیشرفت دیابت نوع 2 مرتبط با پلی‌مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین در مردان بیش از زنان نشان داده شده است.

    کلید واژگان: آدیپونکتین, پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی, تفاوت جنسی, دیابت نوع دو
    Elahe Mamashli, Farnaz Seifi Skishahr, Marefat Siahkouhian, Manouchehr Iranparvar, Asadollah Asadi, Behzad Davarnia
    Background & objectives

    Sex impacts the manner in which a person responds to such disease as susceptibility and progression. The aim of this study was to investigate the sex differences in the genotype distribution and allele frequency of some of the adiponectin gene polymorphisms and the comparison of the interaction of the studied polymorphisms and type 2 diabetes-related environment risk factors between males and females.

    Methods

    This study included 103 males and 79 females with type 2 diabetes and 94 healthy males and 61 healthy females for control. Genotyping was performed using amplification refractory mutation system-PCR (T-ARMS-PCR). Statistical analysis was done using SPSS-26.0. The interaction between SNP-SNP and SNPs-environmental factors was analyzed using MDR (version 3.0.2) software.

    Results

    Sex-genotype interaction effect was significantly associated only for triglycerides with SNP-11391G/A (p= 0.027). For SNP+45T/G, the difference genotypes were distinctly associated with hemoglobin A1c (p=0.024), body mass index (p=0.033) and body fat percentage (p=0.018). For +276G/T fasting insulin level detected a potential difference in genotypes (p=0.016). Regarding to the results of MDR analysis, the combination of fasting blood glucose, rs17300539 and sex was the best three-factor model. In this model, the distribution of patients according to sex is demonstrated that most men with GA and AA genotypes of -11391G/A had Hemoglobin A1C more than 8.5 while in women there was no relation to genotype found.

    Conclusion

    Sexual difference impact the interaction between adiponectin gene polymorphisms and environmental risk factors. According to the findings of this study, the effect of environmental risk factors on the progression of type 2 diabetes related to Adiponectin gene polymorphisms are demonstrated within the males more than females.

    Keywords: Adiponectin, Single Nucleotide Polymorphisms, Sexual Difference, Type II Diabetes
  • عباس صباحی نمینی، آرش عبدالمالکی*، شراره میرزایی، مهرداد شیخلو، اسدالله اسدی، علی شمس آذر
    زمینه و هدف

    پژوهش بر روی نانومواد هوشمندی که با اثرات آنتی اکسیدانی، تحریک تکثیر سلول های عصبی، تعدیل سیستم ایمنی و فاکتور های التهابی سبب تسریع روند بازسازی و درمان اعصاب می گردند، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این مطالعه تهیه نانوذرات سریم اکسید پوشیده با سینامون و ارزیابی اثرات آنتی اکسیدانی و سمیت سلولی آن بر رده سلول های PC12 می باشد.

    روش کار

    نانوذرات سریم اکسید پوشیده با سینامون تهیه شد و خواص ساختاری آن با تصاویر میکروسکوپ الکترونی و اسپکتروسکوپی تبدیل فوریه مادون قرمز مورد ارزیابی قرار گرفت. خصوصیات آنتی اکسیدانی ترکیبات از روش به دام انداختن رادیکال آزاد 2 و 2 دی فنیل - 1- پیکریل هیدرازیل ارزیابی شد. میزان زنده مانی سلول ها از طریق آزمون MTT سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته ها

    طیف هایFTIR  و تصاویر TEM نشان دهنده فراوری نانوذراتی با متوسط اندازه ای کمتر از 100 نانومتر همراه با پوشش سینامون بر سطح آنها است. همچنین، ظرفیت آنتی اکسیدانی در نانوذره سریم اکسید پوشیده با سینامون نسبت به عصاره و نانوذره به تنهایی در غلظت های مشابه به طور معناداری (0/038<P) بالاتر است. ارزیابی نتایج حاصل از سمیت سلولی نشان داد که کمترین میزان سمیت در گروه نانوذره سریم اکسید پوشیده با سینامون مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که بالاتر بودن خاصیت آنتی اکسیدانی و کم بودن اثرات سایتوتوکسیتی نانوذره سریم اکسید پوشیده شده با سینامون در مقایسه با سایر گروه ها که موجب اثر بخشی بهتر آن، تکثیر و زنده مانی بیشتر سلول ها می گردد،  سنتز سبز آن و پوشیده شدن توسط سینامون می باشد.

    کلید واژگان: نانوذرات سریم اکسید, سلولPC12, سمیت سلولی, اثرات آنتی اکسیدانی
    Abbas Sabahi Namini, Arash Abdolmaleki*, Sharareh Mirzaee, Mehrdad Sheikhlou, Asadollah Asadi, Ali Shamsazar
    Background & objectives

    Research on intelligent nanomaterials that accelerate the process of nerve regeneration and treatment by different methods such as antioxidant effects, stimulation of nerve cell proliferation, modulation of the immune system and inflammatory factors is great importance. The aim of this study was to prepare cinnamon-coated cerium oxide nanoparticles and evaluate its antioxidant and cytotoxicity effects on PC12 cell line.

    Methods

    Cinnamon-coated cerium oxide nanoparticles were prepared and their structural properties were evaluated by transmission electron microscopy (TEM) and Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR). To evaluate the antioxidant properties of the compounds, free radical trapping methods 2 and 2 diphenyl-1-picryl hydrazyl were used. Cell viability in the presence of compounds was measured by a toxicity test (MTT) [3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide]. Data were analyzed by one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test.

    Results

    FTIR spectra and TEM images showed the processing of nanoparticles with an average size of less than 100 nm with cinnamon coating on their surface. Also, the antioxidant capacity of cinnamon-coated cerium oxide nanoparticles was significantly higher (*p<0.038) than extracts and nanoparticles alone at similar concentrations. Evaluation the results of cytotoxicity showed that the lowest toxicity was observed in the cinnamon-coated cerium oxide nanoparticles group.

    Conclusion

    Results showed higher antioxidant properties and low cytotoxic effects of cinnamon-coated cerium oxide nanoparticles compared to other groups, which leads to better efficacy, proliferation, longer cell survival, its green synthesis and coverage by cinnamon

    Keywords: Cerium Oxide Nanoparticles, PC12 Cell, Cell Toxicity, Antioxidant Effects
  • زهرا برزگر، علیرضا قاسمیان*، سیده یلدا رئیسی ساداتی، اسدالله اسدی، سید مهدی رضوی، سدابه جهانبخش

    از آنجایی که پتاسیم نقش بسزایی در فعالیت های حیاتی گیاه داشته و جزو مهارکننده های اثرات مخرب ناشی از تنش خشکی می باشد. به منظور بررسی تاثیر نانوکلات پتاسیم بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی گندم در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار به صورت کشت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل فاکتور اول تنش خشکی در سه سطح پتانسیل اسمزی (8-،4- و صفر بار)، فاکتور دوم ارقام گندم (رصد و گاسکوین) و فاکتور سوم شامل نانوکلات پتاسیم (عدم کاربرد نانوکلات پتاسیم، 35 و 65 میلی گرم در لیتر) بود. محلول پاشی نانوکلات پتاسیم و تنش خشکی با پلی اتیلن گلیکول 6000 به طور همزمان به گیاهان در مرحله ی سه تا پنج برگی به مدت پنج روز اعمال شد و سپس نمونه برداری از نمونه های شاهد و تیماری انجام گرفت. محلول پاشی نانوکلات پتاسیم موجب افزایش مقدار رنگدانه های فتوسنتزی، شاخص کلروفیل برگ، عملکرد کوانتومی، ارتفاع اندام های هوایی و زمینی، وزن خشک و تر ساقه و ریشه گردید. تنش خشکی موجب کاهش عملکرد کوانتومی، مقادیر کلروفیل a، b و کلروفیل کل و میانگین طول ساقه، طول میانگره، طول برگ، طول ریشه و همچنین موجب کاهش وزن تر و خشک ساقه شد. بین ارقام مورد مطالعه رقم گاسکوین واکنش مناسب تری نسبت به تنش خشکی تحت محلول پاشی نانوکلات پتاسیم نشان داد که نشان دهنده تحمل بیشتر این رقم نسبت به تنش خشکی است. بطور کلی کاربرد نانو کلات پتاسیم در غلظت 35 میلی گرم در لیتر موجب تعدیل اثرات مخرب تنش خشکی روی صفات مورد اندازه گیری شده و موجب افزایش سازوکارهای دفاعی گیاه بخصوص بهبود سیستم فتوسنتزی گیاه گردید.

    کلید واژگان: تنش خشکی, رنگیزه های فتوسنتزی, فلورسانس, گندم نان, نانوکلات پتاسیم
    Zahra Barzegari, Alireza Ghasemian *, Seyede Yalda. Raeesi Sadati, Asadollah Asadi, Seyed Mehdi Razavi, Soodabeh Jahanbakhsh

    Since potassium plays an important role in the vital activities of the plant and is one of the inhibitors of the destructive effects of drought stress. In order to investigate the effect of potassium nano-chelated on some physiological and morphological characteristics of wheat in drought stress conditions, a factorial experiment in the form of a completely randomized basic design with three replications was performed in potted culture in the greenhouse of Mohaghegh Ardabili University. The factors include the first factor of drought stress at three levels of osmotic potential (0, -4 and -8 Bar), the second factor of wheat cultivars (Rasad and Gascogn) and the third factor including nano-chelated potassium (non-application of nano-chelated potassium, 35 and 65 mg /litr). Foliar application of nano-chelated potassium and drought stress with polyethylene glycol 6000 was applied simultaneously to plants in three to five leaves stage for five days and then samples were taken from control and treated samples. Foliar application of nano-chelated potassium increased the amount of photosynthetic pigments, leaf chlorophyll index, quantum yield, height of aerial and terrestrial organs, dry and wet weight of stems and roots. Drought stress reduced maximum fluorescence, quantum yield, chlorophyll a, chlorophyll b and total chlorophyll and the average stem length, internode length, leaf length, root length and also reduced wet and dry stem weight. Among the studied cultivars, the highest amount of measured physiological and morphological traits under drought condition was related to Gascogn cultivar. In other words, this cultivar showed a better response to drought stress under foliar application of potassium nano-chelated, which indicates greater tolerance of this cultivar to drought stress. In general, the application of nano-chelated potassium at a concentration of 35 mg / l moderated the damaging effects of drought stress and increased plant defense mechanisms, especially improving the plant's photosynthetic system.

    Keywords: Drought stress, fluorescence, photosynthetic pigments, nano-chelated potassium, wheat bread.
  • وحید صالح، رقیه افرونده*، معرفت سیاه کوهیان، اسدالله اسدی
    مقدمه

    از بین تمامی عواملی که بر سلامتی و موفقیت انسانها تاثیر می گذارد، حفظ تعادل و توجه به ویژگی های فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی می تواند در دوران کودکی بسیار تاثیر گذار باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی و مقایسه تاثیر تمرینات بی هوازی ژیمناستیک بر تعادل ایستا و پویا و ترکیب بدنی در پسران چاق و با وزن طبیعی بود.

    روش

    در این تحقیق نیمه تجربی، 60 پسر 8 تا 12 ساله که در سطح مبتدی ژیمناستیک ثبت نام کرده بودند به طور تصادفی به چهار گروه (تجربی چاق=15 نفر، کنترل چاق= 15 نفر، تجربی وزن طبیعی= 15 نفر، کنترل وزن طبیعی= 15 نفر) تقسیم بندی شدند. گروه های تجربی 45 دقیقه تمرین بی هوازی ژیمناستیک داشتند که 3 جلسه در هفته به مدت 8 هفته برگزار شد. ویژگی های فیزیولوژیکی، ترکیب بدنی و تعادل آزمودنی ها قبل و بعد از 8 هفته تمرین اندازه گیری شدند.

    نتایج

    در گروه تجربی چاق بعد از 8 هفته تمرینات بی هوازی ژیمناستیک تغییرات معناداری در (وزن= % 8/09- ، 0/001=P، درصد چربی بدن= % 12/81- ، 0/001=P، وزن چربی بدن= % 19/38- ، 0/001=P، حداکثر اکسیژن مصرفی= % 6/62+،0/03=P، تعادل ایستا= % 32/69+، 0/001=P، تعادل پویا= % 6/16-، 0/001=P) مشاهده شد. در گروه تجربی وزن طبیعی تغییرات معناداری در (حداکثر اکسیژن مصرفی= % 7/49+ ، 0/01=P، حداکثر ضربان قلب= % 3/34- ، 0/04=P، تعادل ایستا= % 23/64+ ، 0/002=P و تعادل پویا= % 9/97- ، 0/001=(P مشاهده شد. همچنین در مقایسه درصد تغییرات متغیرهای وزن 0/001=P، درصد چربی بدن 0/005=P ، وزن توده چربی 0/005=P، تعادل ایستا 0/001=P و تعادل پویای 0/002=P بدن تفاوت معناداری در بین گروه های تجربی چاق و وزن طبیعی مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    تعادل ایستا و پویا پس از 8 هفته تمرینات بی هوازی ژیمناستیک در هر دو گروه کودکان چاق و با وزن طبیعی بهبود یافت. پروتکل تمرینی حاضر باعث کاهش وزن و بهبود ترکیب بدن و افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی در کودکان چاق شد.

    کلید واژگان: چاقی کودکان, ژیمناستیک, کاهش وزن, تعادل وضعیتی
    Vahid Saleh, Roghayyeh Afroundeh*, Marefat Siahkouhian, Asadollah Asadi
    Introduction

    Among all the factors that affect human health and success, maintaining balance and paying attention to physiological characteristics and body composition can be very effective in childhood. This study aimed to evaluate and compare the effects of anaerobic gymnastics training (AGT) on static, dynamic balance, physiological indexes, and body composition in obese and normal-weight boys.

    Method

    In this semi-experimental study, sixty obese elementary gymnasts age 8-12 years old were randomly divided into four groups ((obese experimental group, n=15), (obese control group, n= 15), (normal weight experimental group, n= 15) and (normal weight control group, n=15)). The experimental groups had 45 minutes of AGT, which was held 3 sessions per week for 8 weeks. Anthropometrical and body composition characteristics, and balance were measured before and after 8 weeks of AGT.

    Results

    According to the results we found the significant changes (P<0.05) following AGE in obese experimental group (weight= -8.09%, p=0.001, body fat% = -12.81, p=0.001, body fat weight = -19.38, p=0.001, Vo2max = +6.62, p=0.03, static balance = +32.69, p=0.001 and dynamic balance = -6.16, p=0.001). Also, in normal-weight experimental group we found the significant change of (Vo2max = +7.49, p=0.01, maximal heart rate = -3.34, p=0.04, static balance = +23.64, p=0.002, and dynamic balance = -9.97, p=0.001). Also comparing the percentage of changes in variables between the four groups, we found that there were significant changes in the variables of weight, p= 0.001, fat percentage p= 0.005, body fat weight p=0.005, static balance p=0.001, and dynamic balance p=0.002.

    Conclusion

    Static and dynamic balance improved after 8 weeks of AGT in both obese and normal weight children. In addition, the present exercise protocol reduced body weight, improved body composition, and increased maximal oxygen consumption in obese children.

    Keywords: Pediatric Obesity, gymnastics, Weight Loss, Postural Balance
  • میلاد سلوکی، فریبا محمودی، آرش عبدالملکی*، اسدالله اسدی

    آسیب دستگاه عصبی، سالانه هزینه های اقتصادی فراوانی را به بار می آورد. اگرچه تلاش های بسیار زیادی برای درمان این آسیب ها انجام شده است، اما هم چنان ترمیم اعصاب به طور کامل انجام نمی شود. به دنبال آسیب های اولیه سیستم عصبی مجموعه ای از وقایع مانند التهاب، افزایش استرس اکسیداتیو و گسترش آسیب ایجاد می شود. استرس اکسیداتیو که ناشی از عدم تعادل بین تولید رادیکال های آزاد و واکنش های متابولیسمی است می تواند باعث آسیب به میتوکندری، پروتئین ها، ساختارهای غشاء سلولی، آسیب رساندن به بافت چربی و در طول زمان سبب ضایعات و بیماری های سیستم عصبی شود. سلول های عصبی نیاز به اکسیژن زیاد و آنتی اکسیدان دارند، در نتیجه پایین بودن سطح آنتی اکسیدان ها و یا افزایش بیش از اندازه تولید رادیکال های آزاد، می تواند سبب تشدید آسیب شود.استفاده از آنتی اکسیدان های سنتزی و یا طبیعی جهت جلوگیری از استرس اکسیداتیو و اثرات مخرب آن ضروری است. در این راستا نانوذرات با نیمه عمر طولانی می توانند نویدبخش در درمان بیماری های دستگاه عصبی باشند. از این رو بر استفاده زیستی از نانوذرات به عنوان رویکرد درمانی جدیدی که هنوز در مراحل ابتدایی است، در درمان بیماری ها و ضایعات دستگاه عصبی تاکید شده است. بنابراین هدف از این مطالعه مروری، تعیین اثرات محافظتی نانوذرات در درمان ضایعات سیستم عصبی است.

    کلید واژگان: نانوذرات, ترمیم اعصاب, دستگاه عصبی, پزشکی ترمیمی
    M. Soluki, F. Mahmoudi, A. Abdolmaleki*, A. Asadi

    Background and Objectives Nervous system damage causes many economic costs annually. Although many efforts have been made to treat these injuries, nerves are not yet completely regenerated. Primary damage to the nervous system is followed by a series of events such as inflammation, increased oxidative stress, and the spread of damage. Oxidative stress caused by an imbalance between the production of free radicals and metabolic reactions can damage mitochondria, proteins, cell membrane structures, and adipose tissue, andover time causes damage and disease of nerves system. Nerve cells need a lot of oxygen and antioxidants, so low levels of antioxidants or an excessive increase in the production of free radicals can exacerbate the damage. The use of synthetic or natural antioxidants is necessary to prevent oxidative stress and its destructive effects. In this regard, nanoparticles with long half-lives can be promising in the treatment of diseases of the nervous system. Therefore, the biological use of nanoparticles, as a new therapeutic approach that is still in its infancy, has been emphasized in the treatment of diseases and lesions of the nervous system. Therefore, the aim of this article was to determine the protective effects of nanoparticles in the treatment of nervous system lesions.

    Keywords: Nanopaticle, Nerve regeneration, Nervous system, Regenerative medicine
  • یاسمن ارزانی پور، آرش عبدالملکی*، اسدالله اسدی، صابر زهری
    مقدمه

    مهندسی بافت به عنوان بخشی از دانش زیست فناوری است که شامل توسعه ایمپلنت های زیستی برای بازسازی بافت به منظور بهبود یا افزایش عملکرد بافت یا اندام می باشد. این مطالعه با هدف بررسی اثر نانوذرات اکسید سریم بر تعامل بین سلول های بنیادی بافت چربی و داربست های سلول زدایی عصب سیاتیک در موش های صحرایی انجام شد.

    مواد و روش ها

    موش ها با تزریق مخلوطی از کتامین (80 میلی گرم بر کیلوگرم) و زایلازین (10 میلی گرم بر کیلوگرم) بیهوش شدند. قطعات عصب سیاتیک (15 میلی متر) در بالای محل سه شاخه در عضله ران برداشته شد و پس از تمیز کردن بافت های اطراف با استفاده از روش ساندل سلول زدایی شد. سپس سلول های مزانشیمی بافت چربی روی داربست کاشته شدند و رشد و زنده مانی سلول های کاشته شده روی داربست در حضور نانوذرات اکسید سریم با تست MTT اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج بررسی های بافت شناسی نشان داد که داربست ها کاملا سلول زدایی شده اند و رنگ آمیزی هماتوکسیلین/ ایوزین و دپی این نتایج را تایید می کند. ارزیابی تخصصی بافت با رنگ آمیزی تری کروم ماسون و همچنین آنالیز بیومکانیکی نشان داد که الیاف کلاژن و الاستین نسبتا در ماتریکس خارج سلولی حفظ شده اند. زنده مانی سلول روی داربست در حضور نانوذرات افزایش یافت.

    نتیجه گیری

    نانوذرات اکسید سریم باعث افزایش پایداری، تکثیر و حفظ سلول های مزانشیمی بافت چربی می شود و ممکن است در درمان ضایعات اعصاب محیطی مفید باشد.

    کلید واژگان: عصب سیاتیک, سریم, ماتریکس خارج سلولی, بازسازی, مهندسی بافت
    Yasaman Arzanipur, Arash Abdolmaleki*, Asadollah Asadi, Saber Zahri
    Introduction

    Tissue engineering is a part of biotechnology that includes the development of biological implants for tissue regeneration to improve tissue or organ function. This study aimed to investigate the effect of cerium oxide nanoparticles on the interactions between adipose tissue stem cells and decellularized sciatic nerve scaffolds in rats.

    Materials and Methods

    Rats were anesthetized by injecting a mixture of ketamine (80 mg/kg) and xylazine (10 mg/kg). Sciatic nerve fragments (15 mm) were removed above the three-pronged site in the thigh muscle and decellularized after cleaning the surrounding tissues using the Sandal method. Then, adipose tissue mesenchymal cells were implanted on the scaffold, and the growth and viability of the cells implanted on the scaffold in the presence of cerium oxide nanoparticles were measured by MTT assay.

    Results

    The results of histological evaluations showed that the scaffolds were completely decellularized and hematoxylin/eosin and Dapi staining confirmed these results. Specialized tissue evaluation by Masson trichrome staining as well as biomechanical analysis showed that collagen and elastin fibers were relatively preserved in the extracellular matrix. Cell viability on the scaffold increased in the presence of nanoparticles.

    Conclusion

    Cerium oxide nanoparticles increase cell stability, proliferation, and maintenance of adipose tissue mesenchymal cells and may be beneficial in the treatment of peripheral nerve lesions.

    Keywords: Sciatic Nerve, Cerium, Extracellular Matrix, Regeneration, Tissue Engineering
  • افسانه غلامی، اسدالله اسدی*، آرش عبدالملکی، صابر زهری
    زمینه و هدف

    سلنیوم یک عنصر کمیاب است و نانوذره آن دارای فعالیت ضد میکروبی بوده و به دلیل سمیت کم و عملکرد بیولوژیکی عالی دارای کاربردهای زیادی در مهندسی بافت می باشد. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر نانوذرات سلنیوم در برهم کنش سلول های بنیادی بر داربست سلول زدایی شده عصب سیاتیک موش صحرایی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه آزمایشگاهی تاثیر نانوذرات سلنیوم در برهمکنش سلول های بنیادی بر داربست های سلول زدایی شده عصب سیاتیک موش صحرایی با استفاده از تکنیک سلول زدایی ساندل داربست های سلول زدایی شده تهیه و در محلول بافر نمکی فسفات حاوی آنتی بیوتیک نگه داری شد. ارزیابی بیومکانیکی و بافت شناسی داربست ها به وسیله میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد کشت سلول های بنیادی چربی بر روی داربست انجام گرفت و میزان زنده مانی سلول ها در حضور نانوذرات سلنیوم از طریق آزمون سمیت شناسی (MTT) [3-(4, 5-dimethylthiazol-2-yl)-2, 5-diphenyltetrazolium bromide] سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey انجام شد.

    یافته ها

    آزمون تست کششی نشان داد که بعد از سلول زدایی اجزای ماتریکس خارج سلولی نظیر کلاژن، لامنین و الاستین در داربست حفظ شده است. هم چنین محتوی DNA به طور معناداری در گروه داربست کاهش یافت (*P<0.01). نتایج آزمونMTT ، نشان داد که نانوذرات سلنیوم هیچ گونه سمیتی بر سلول های بنیادی کشت شده بر روی داربست ندارد.

    نتیجه گیری

    قابلیت زیست سازگاری داربست و زنده مانی سلول های بنیادی تحت تیمار با نانوذرات سلنیوم نسبت به گروه کنترل تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت. بنابراین می تواند به عنوان یک فاکتور تقویت کننده برای افزایش کارآیی داربست ها به منظور کاربرد در ترمیم ضایعات عصبی مورد ارزیابی قرار گیرد.

    کلید واژگان: نانوذرات سلنیوم, سلول بنیادی, داربست سلول زدایی شده, ترمیم, مهندسی بافت
    A. Gholami, A. Asadi*, A. Abdolmaleki, S. Zahri
    Background and Objectives

    Selenium is a trace element and its nanoparticle has antimicrobial activity and due to their low toxicity and excellent biological performance, it has many biological applications in tissue engineering. The aim of this study was to investigate the effect of selenium nanoparticles on stem cell interaction on rat decellularized sciatic nerve scaffolds.

    Materials and Methods

    In this laboratory study, the effect of selenium nanoparticles on stem cell interaction on rat decellularized sciatic nerve scaffold, scaffolds were prepared using Sondell decellularizaton method and stored in PBS solution containing antibiotics. Biomechanical and histological evaluations of scaffolds were examined using the light microscope. In the next step, adipose stem cells were seeded on the scaffold and the viability of the cells on the scaffold in the presence of selenium nanoparticles were measured by MTT (3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyl tetrazolium bromide) assay. Data were analyzed by one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test.

    Results

    The tensile test showed that after decellularization, extracellular matrix components such as collagen, laminin, and elastin were retained in the scaffold. Also, DNA content was significantly reduced in the scaffold group (p<0.01). The results of MTT test showed that selenium nanoparticles had no toxicity on stem cells cultured on the scaffold.

    Conclusion

    The biocompatibility of scaffolds and the viability of stem cells treated with selenium nanoparticles were not significantly different from the control group. Therefore, it can be evaluated as a reinforcing factor to increase the efficiency of scaffolds for the use in regeneration of the nerve lesions.

    Keywords: Selenium nanoparticles, Stem cell, Decellularized scaffold, Regeneration, Tissue engineering
  • الهه رحیمی ریک، فریبا محمودی *، همایون خزعلی، اسدالله اسدی، مهناز قوسی

    کیس پپتین آزادسازی هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRH) را تحریک می کند. گرلین،پپتید وابسته به آرژنین فنیل آلانین آمید (RFRP-3) و گاما آمینوبوتیریک اسید(GABA) ورودی مهاری به نورون های GnRH ارسال می کند. سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) با کاهش سطوح گرلین وRFRP-3و افزایش GnRH/LH و کیس پپتین همراه است. در تحقیق حاضر، اثرات باکلوفن (آگونیست گیرنده ی GABAB) بر بیان ژن‌های GnRH، KiSS1، RFRP3 و گرلین در هیپوتالاموس موش‌های صحرایی PCOS بررسی شد. برای القای PCOS، موش‌ صحرایی ماده نژاد ویستار به وزن g180-200 تزریق داخل عضلانی استرادیول والرات را دریافت کردند. سپس، 15 موش صحرایی PCOS در سه گروه تزریق داخل صفاقی سالین یا باکلوفن را با مقادیر 5 یا mg/kg 10 به مدت دو هفته دریافت کردند. پنج موش صحرایی سالم به عنوان گروه کنترل سالم سالین را دریافت کردند. یک روز بعد از آخرین تزریق، نمونه‌های هیپوتالاموس جداسازی شدند و میانگین بیان نسبی ژن‌های GnRH، KiSS1 ، RFRP3 و گرلین با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ریل تایم (RT- PCR) اندازه‌گیری شد. باکلوفن سبب کاهش معنی دار میانگین بیان نسبی ژن های GnRH، KiSS1 در مقایسه با گروه PCOS شد. در حالی که در موش های صحرایی دریافت کننده باکلوفن، میانگین بیان نسبی ژن های RFRP3 و گرلین در مقایسه با گروه PCOS افزایش معنی ‌داری پیدا کرد. مسیر پیام رسانی GABAergic ممکن است فعالیت نورونیGnRH را از طریق تنظیم کاهشی یا افزایشی نوروپپتیدهای داخل هیپوتالاموسی در بالادست نورون های GnRH مهار نماید.

    کلید واژگان: باکلوفن, GnRH, کیس پپتین, گرلین, RFRP-3
    Elaheh Rahimi Rick, Fariba Mahmoudi*, Homayoun khazali, Asadollah Asadi, Mahnaz Ghowsi

    Kisspeptin stimulates gonadotropin releasing hormone (GnRH). The GnRH neurons receive inhibitory inputs from ghrelin, RFamide related peptide-3 (RFRP-3), and gamma-aminobutyric acid (GABA) neurons. Polycystic ovary syndrome (PCOS) is associated with increased levels of GnRH/LH and kisspeptin, and decreased release of GABA, ghrelin, and RFRP-3. In the present study, the effects of GABAB receptor agonist, baclofen, were investigated on GnRH, KiSS1, RFRP-3, and ghrelin gene expression in the hypothalamus of PCOS model rats. For induction of PCOS, female Wistar rats weighing 180-200g received intra-muscular injection of estradiol valerate. Fifteen PCOS rats in three groups received intraperitoneal injections of saline, 5, or 10 mg/kg baclofen for two weeks. The hypothalamic samples were dissected. Gene expression levels of GnRH, KiSS1, RFRP-3, and ghrelin were determined by real time qPCR method. Results revealed that baclofen significantly decreased the mean relative KiSS1 gene expression compared to PCOS group. Also, the mean relative RFRP-3 gene expression significantly increased in the baclofen-receiving rats in comparison to PCOS group. Furthermore, baclofen did not change GnRH or ghrelin mRNA levels in comparison to PCOS group. According to these results it can be concluded that in PCOS condition the GABAergic signaling pathway may suppress GnRH neural activity via down or up regulation of the intra-hypothalamic neuropeptides upstream of GnRH neurons.

    Keywords: Baclofen, GnRH, kisspeptin, ghrelin, RFRP-3
  • رامین محمدی آلوچه *، اسدالله اسدی، سمیه غلام زاده، شاهرخ شجاعی

    اکسید روی در بین اکسید های فلزی توجه زیادی را به خود جلب کرده است، زیرا تولید آن‌ها ارزان است، ایمن است و به راحتی سنتز می شود. این اکسید فلزی کاربردهای فراوانی مانند ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد دیابت ، ضد التهاب ، ترمیم زخم و آنتی اکسیدانی دارددر این مطالعه،نانوذرات اکسید روییه دو روش شیمیایی و سبز سنتز شد.عصاره برگ آویشنThymus pubescensیه عنوان یک عامل کاهنده و تثبیت کننده در سنتز سبز نانوذرات اکسید روی استفاده شد. ساختار بلوری، عناصر شیمیایی، مورفولوژی، تغییرات وزنی، گروه عاملی، و خواص نوری نمونه های سنتز شده توسط ابزارهای XRDEDXSEMTGAFT-IR، و UV-vis DRSمشخصه یابی گردید. نتایج XRDو SEM اندازه و مورفولوژی نانوذرات را کمتر ازnm 30 و در شکل کروی را تایید کردند. علاوه بر آن، وجود ترکیبات زیستی عصاره بر روی نانوذرات آماده شده به وسیله طیف های TGAFT-IR، و UV-vis DRS ثبت گردید.فعالیت ضد باکتریایی نانومواد با روش واحد تشکیل کلنی (CFU) مورد بررسی قرارگرفت. عملکرد بیولوژیکی نانوذرات اکسید روی تهیه شده اثرات ضد میکروبی مطلوبی علیه باکتری های گرم منفی (E. coli) و گرم مثبت (S. aureus) نشان داد. نانوذرات اکسید روی تهیه شده به وسیله عصاره برگ آویشن در مقابل باکتری های E. coli، فعالیت ضد باکتریایی بیشتری (46/0 ±1/13) در مقایسه با باکتری های S. aureus (35/0 ±8/17) از خود نشان می دهد. بنابراین، نانوذرات اکسید روی را می توان به عنوان یک عامل ضد عفونی کننده بالقوه معرفی کرد.

    کلید واژگان: آویشن کرک آلود, فعالیت ضد میکروبی, نانوذرات اکسید روی
    Ramin Mohammadi Aloucheh *, Asadollah Asadi, Somayeh Gholamzadeh, Shahrokh Shojaei

    In this study, ZnO nanoparticles less than 30 nm in spherical shape and using simple and eco-friendly method was fabricated. ZnO nanoparticles in between of metal oxides have maximum interest because they are inexpensive to produce, safe and can be prepared easily. This metal oxid has potential applications like antibacterial, antifungal, anti-diabetic, anti-inflammatory, wound healing, and antioxidant. In the present article, Zinc oxide nanoparticles were synthesized by both chemical and green methods. Thymus pubescens leaf extract was used as a reducing agent and stabilizer in the green synthesis of ZnO nanoparticles. The crystalline structure, chemical elements, morphology, weight variations, functional groups, and optical characteristics of the fabricated ZnO nanoparticles were characterized by XRD, EDX, SEM, TGA, FT-IR, and UV-vis DRS instruments. The results of the XRD and SEM were confirmed the size and morphology of nanoparticles less than 30 nm in spherical shape. Furthermore, the presence of some biocompounds from the extract on the prepared nanoparticles was recorded by TGA, FT-IR, and UV-vis DR spectra. The anti-bacterial activities of the nanomaterials were studied by CFU method. The biological function of the synthesized ZnO nanoparticles showed a favorable anti-microbial efficacy against gram-negative (E. coli) and gram positive (S. aureus) bacteria. Our results indicated that the fabricated ZnO nanoparticles using Th. pubescens leaf extract, against E. coli (13.1 ± 0.46) have the highest anti-bacterial activity than that of S. aureus (17.8 ± 0.35). Therefore, the ZnO nanoparticles can be introduced as a potential proficient disinfectant.

    Keywords: Thymus pubescens, Antimicrobial activity, ZnO nanoparticles
  • سمیه رشیدی، اسدالله اسدی*، آرش عبدالملکی

    سلول های بنیادی سرطان (Cancer Stem Cells (CSC) یا سلول های آغاز کننده تومور بخش کوچکی از سلول های توموری را تشکیل می دهند که توانایی خود بازآفرینی، تمایز به رده های سلولی مختلف را دارند و در مقایسه با سایر سلول های بنیادی توانایی تومور زایی بالایی را در بافت ها و اندام های مختلف بدن دارا هستند. سلول های بنیادی سرطان در میکرو محیط های خاصی ساکن هستند که به عنوان کنام شناخته می شود. کنام CSCها از انواع مختلف سلول ها تشکیل شده است که باعث حفظ حیات و بهبود ویژگی های CSCها می شوند. در این مطالعه مروری، ویژگی های CSCها ، روش های جداسازی و تشخیص آن ها، ارتباط دو طرفه بین CSC و کنام بررسی شده است. هم چنین مسیرهای پیام رسانی مهم سلول های بنیادی شامل Hedgehog، Wnt، Notch و Hippo که به طور رایجی در CSCها تغییر می یابند و نقش حمایتی برای CSCها را ایفاء می کنند و هدف های درمانی این مسیرها که در از بین بردن CSCها و درمان سرطان نقش دارند، مورد بررسی قرار گرفته شده است.

    کلید واژگان: سلول های بنیادی سرطان, مسیرهای پیام رسانی, تومور
    S. Rashidi, A. Asadi*, A. Abdolmaleki

    Cancer Stem Cells (CSCs) or tumor-initiating cells are a subpopulation of cells within the heterogenous tumor with the potential for self-renewal and differentiation into various cell lines. They also have a high tumorigenic potential in all tissues and organs of the body compared to other stem cells. CSCs reside in special microenvironments that are referred to as the niche. CSCs niches are comprised of different types of cells that cause CSCs to be survived and their features to be improved. In this review article, CSCs features, their separation and identification methods and bilateral relationship between CSCs and niches have been examined. Also, major signaling pathways such as Wnt/βcatenin, Notch, Hedgehog and Hippo that are frequently altered in CSCs and provide a supportive role for CSCs, and the therapeutic targets of these pathways, that are effective in eradicating CSCs and cancer treatment, have been studied.

    Keywords: Cancer stem cells, Signaling-pathways, Tumo
  • تقی قاسمی خادمی، سید مسعود مجدزاده، رسول خسروی، اسدالله اسدی
    Taghi Ghassemi Khademi *, Seyed Massoud Madjdzadeh, Rasoul Khosravi, Asadollah Asadi

    Molecular data are powerful tools to resolve taxonomic problems. Each gene in each taxon shows a degree of variation through which we can understand phylogenetic relationships among different taxa. In this survey, the phylogenetic relationships within the tribe Bovini were reevaluated using 24 mitogenomes and cytochrome b (cytb), cytochrome c oxidase subunit 1 (cox1), 16S ribosomal RNA (16S rRNA), and NADH dehydrogenase subunit I (ND1) mitochondrial markers. We used all the gene sequences of extinct, domesticated, and wild species within the tribe Bovini. The phylogenetic trees were reconstructed using the maximum likelihood (ML) method. Based on the mitogenomes, the average base composition of mtDNA sequences was 27.1% T, 26% C, 33.5% A, and 13.4% G, showing a strong AT bias (60.6%). Our results revealed that the genus bison is not an independent taxon in the taxonomic rank of the genus and it is completely a paraphyletic taxon. Saola (Pseudoryx nghetinhensis) showed a sister relationship with other species belonging to the subtribe Bovina and it might be better to place this species within the subtribe Bovina. Also, in the mentioned subtribe, we distinguished three distinct monophyletic groups. In all of the phylogenetic trees, the subtribe Bubalina was a monophyletic taxon, and Syncerus caffer had a sister group relationship with other species belonging to the genus Bubalus. The obtained data should be taken into consideration in future conservation efforts for this tribe.

    Keywords: Bovini, Genes, Molecular assessment, mtDNA, phylogeny
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال