به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اصغر ابراهیمی

  • اصغر ابراهیمی*، مینا شیرالی
    در این مقاله یک مبدل آنالوگ به دیجیتال  ستونی-موازی با سرعت بالا و با رزولیشن 12 بیت دارای اندازه کوچک در دو طرف سنسور تصویرپیشنهاد شده است. همچنین در این مقاله یک مقایسه کننده با افست پایین پیشنهاد شده است. روشی برای تسریع سرعت تبدیل با استفاده از همزمان کردن متغیرها (کلاک متغیر) و خازنهای نمونه برداری توسعه داده شده است. تقویت کننده بار پیکسلی به حساسیت نوری 19/9 V/lxsدست می یابد.اندازه کامل سیگنال در خروجی پیکسل 1/8 V در منبع تغذیه 3/3-V است و میزان نویز 1.8 اندازه گیری شده است و دامنه پویای سگنال حاصل شده 60db است. در نهایت این مدار با نرم افزار HSPICE شبیه سازی شد و نتایج قابل قبولی بدست آمده است.این مدار با ولتاژ3.3 نیاز دارد و در تکنولوژی 0.35 میباشد.توان مصرفی 11 میلی وات وSFDR      معادل 66 دسی بل و THDمعادل -2 و  SNDRمعادل 40 دی بی است.
    کلید واژگان: مبدل آنالوگ به دیجیتال, حساسیت نوری, SFDR
    Asghar Ebrahimi *, Mina Shirali
    In this article, a high-speed analog-to-digital column-parallel converter with a small 12-bit resolution on both sides of the image sensor is proposed. This article also proposes a comparator with low offset. A method for accelerating the conversion speed using synchronization of variables (variable clock) and sampling capacitors have been developed. The pixel load amplifier achieves a light sensitivity of 9.19 V/lxs. The full signal size at the pixel output is 1/8V at the 3/3V power supply and the noise level is 1.8 and the dynamic signal amplitude is 60db. Finally, this circuit was simulated with HSPICE software and acceptable results were obtained. This circuit requires a voltage of 3.3V and is 0.35um in technology. Power consumption is 11 mW and SFDR is equivalent to 66dB, THD is equivalent to -2 and SNDR is equivalent to 40dB.
    Keywords: Analog to Digital Converter, Optical Sensitivity, SFDR
  • اصغر ابراهیمی*، مینا شیرالی

    در این مقاله  عملکرد دوربینهای ویدیویی با سرعت با استفاده از تکنولوژی سنسورهای تصویری CMOS بهبود یافته است.یک سنسور تصویری CMOS با سرعت بالا با خروجی موازی آنالوگ 1000 فریم بر ثانیه در 512*512 پیکسل و 3000 فریم بر ثانیه در 1024*1024 پیکسل پیشنهاد شده است.برای سنسورهای تصویر CMOS با وسعت بالا یک ADC پیکسلی یک ADC تقریب پیاپی ستونی-موازی گزارش شده است. آرایه های ADC ستونی-موازی با سرعت بالا و با رزولیشن 12 بیت دارای اندازه کوچک آرایش 0.09 در دو طرف آرایه تصویر گنجانده شده است.روشی برای تسریع سرعت تبدیل با استفاده از همزمان کردن متغیرها (کلاک متغیر) و خازنهای نمونه برداری توسعه داده شده است. تقویت کننده بار پیکسلی به حساسیت نوری V/lxs19.9 دست می یابد.اندازه کامل سیگنال در خروجی پیکسل v1.8 در منبع تغذیه v 3.3 است و میزان نویز 1.8 اندازه گیری شده است و دامنه پویای سگنال حاصل شده 60db است.

    کلید واژگان: دوربینهای ویدئویی, تکنولوژی سنسورهای تصویری CMOS, ADC ستونی-موازی
    Asghar Ebrahimi *, Mina Shirali

    In this paper, the performance of high-speed video cameras using CMOS video sensor technology has been improved. A high-speed CMOS video sensor with parallel analog output of 1000 frames per second at 512 x 512 pixels and 3000 frames per second at 1024 x 1024 pixels For high-amplitude CMOS image sensors, a pixel ADC of a sequential column-parallel approximation ADC has been reported. High-speed, 12-bit columnar-parallel ADC arrays with a small 0.09 array size are included on either side of the image array. A method for accelerating conversion speeds using variable clock synchronization and sampling capacitors has been developed. Is. The pixel load amplifier achieves a light sensitivity of 19.9 V / lxs. The full signal size at the pixel output is 1.8V in the power supply 3.3V and the noise level is measured at 1.8 and the dynamic signal amplitude is 60dB.

    Keywords: Video Cameras, CMOS Video Sensor Technology, Column-Parallel ADC
  • مهدی مختاری، محمدحسن احرامپوش، اصغر ابراهیمی، پروانه طالبی، حسن ترابی*
    مقدمه

    کارواش صنعتی است که میزان زیادی آب مصرف کرده و فاضلاب آن حاوی انواع آلاینده ها می باشد. هدف از انجام مطالعه، بررسی کارآیی فرآیند پروکسون به عنوان روشی برای حذف سورفاکتانت و COD از تصفیه فاضلاب حاصل از شستشوی اتومبیل در کارواش بود.

    روش ها

    مطالعه در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. در مجموع 54 نمونه به صورت روزانه از یکی از کارواش های شهر یزد جمع آوری شد و درصد حذف پارامترهای اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) با روش ویال استاندارد و سورفاکتانت آنیونی با روش مواد فعال متیلن آبی (MBAS) تعیین گردید. آزمایش به ترتیب در دز ازن 7/0 میلی گرم در دقیقه، غلظت 20،10 و 40 میلی مول در لیتر H2O2، زمان60،30 و90 دقیقه و pH 7، 9 و 11 و در یک راکتور استوانه ای شکل انجام شد. از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 و آزمون ANOVA برای آنالیز داده ها استفاده گردید.

    نتایج

    نتایج نشان داد راندمان حذف COD و سورفاکتانت های آنیونی با افزایش pH و زمان تماس افزایش می یابد، به طوری که در دز ازن 7/0 میلی گرم در دقیقه، غلظت 40 میلی مول H2O2، 11pH= و زمان واکنش90 دقیقه، میزان حذف COD و سورفاکتانت های آنیونی به ترتیب 77/74 و 27/74 درصد به دست آمد.

    بحث و نتیجه گیری

    فرایند پروکسون دارای توانایی خوبی در حذف COD و سورفاکتانت های آنیونی می باشد. مطالعات مشابه نیز یافته های حاصل از این تحقیق را تایید می کند. ضمن این که انجام روش های پیش تصفیه برای بررسی کارایی بیشتر این فرآیند پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: کارواش, پروکسون, سورفاکتانت آنیونی, COD, راکتور بستر آکنده
    Mehdi Mokhtari, Mohammad Hasan Ehrampoush, Asghar Ebrahimi, Parvaneh Talebi, Hasan Torabi *
    Background

    Carwash is an industry that consumes large amounts of water and its wastewater contains a variety of pollutants. The aim of this study was to investigate the efficiency of the Peroxone process as a method for wastewater treatment of carwashes.

    Methods

    This study was conducted at laboratory scale. A total of 54 samples were collected from a carwash in Yazd city and COD and anionic surfactants removal percentages were respectively determined by using the standard vial and anionic surfactants method and Methylene Blue Active Substances (MBAS). The process was conducted with an ozone dose of 0.7 mg per min, H2O2 concentrations of 10, 20 and 40 mmol per liter, reaction times of 30, 60 and 90 min and pH of 7, 9 and 11 in a cylindrical reactor respectively. Data were analyzed using ANOVA and through SPSS 18.

    Results

    The removal efficiencies of COD and anionic surfactants increased with increasing pH and reaction time; so that, at pH =11 and after a reaction time of 90 minutes for an ozone dose of 0.7 mg/min and H2O2 concentration of 40 mmol/l, removal efficiency of COD and anionic surfactants were respectively 74.77% and 74.27%.

    Conclusion

    The peroxone process has a good ability for removal of COD and anionic surfactants. Similar studies confirm the findings of this study. Meanwhile, pretreatment methods are recommended for further evaluation of this process.

    Keywords: Carwash, Peroxone, Anionic surfactants, COD, Packed Reactor
  • عاطفه حسین زاده، امیرحسین آدمی*، اصغر ابراهیمی
    در ماموریت های فضایی وسایل بازگشت پذیر (Reentry Vehicle)، فاز بازگشت به جو از مهمترین مراحل ماموریت می باشد. به همین دلیل، هدایت و کنترل وسیله بازگشت پذیردر این فاز ماموریت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله یک الگوی هدایت و کنترل بهینه برای وسایل بازگشت پذیر ارائه می شود که در برابر عدم قطعیت در پارامترهای ورودی مقاوم باشد. برای استفاده از هر نوع روش هدایتی، ابتدا باید معادلات حرکت وسیله را به دست آورد. در این مقاله از روش کنترل غیرخطی کوادراتیک برای هدایت مسیر استفاده می شود. در همین راستا هدف از انجام این مقاله توسعه معادلات حرکت وسایل بازگشت پذیر به فرم فضای حالت و استخراج ماتریس های سیستمی و کنترلی وابسته به متغیرهای حالت و کنترل می باشد. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از کنترلر غیرخطی کوادراتیک و تعقیب یک مسیر مرجع، خطای برخورد وسیله بازگشتی در نقطه پایانی حداقل شود. بدین منظور برای یک مسیر مشخص با پارامترهای ورودی مختلف، با استفاده از روش تکاملی الگوریتم ژنتیک برای کاهش خطای برخورد در نقطه پایانی با تغییرات ماتریس های وزنی Q و R تلاش شده است. برای بررسی و امتحان صحت این روش از طریق آنالیز مونت کارلو، این روش برای 1000 مسیر مختلف تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که با استفاده از توسعه ماتریس های سیستمی وابسته به متغیرهای حالت و کنترل، خطای برخورد در حضور عدم قطعیت های پارامترهای ورود 90% بهبود می یابد.
    کلید واژگان: وسایل بازگشت پذیر, هدایت بهینه, کنترل بهینه, عدم قطعیت, کنترلر غیرخطی کوادراتیک (NQT), فضای حالت
    Atefeh Hoseinzadeh, Amirhossain Adami *, Asghar Ebrahimi
    The atmospheric reentry phase is one of the most important mission steps in space missions, therefore, the guidance and control of reentry vehicles in this phase of mission is important. In this article, a reentry vehicle guidance algorithm is proposed which has suitable robustness in the presence of initial reentry parameters uncertainty. To use any conductive method, first the motion equations must be obtained. In this paper, quadratic nonlinear control method is used to guide the vehicle. In this regard, the equations of motion of reentry vehicles are developed in form of state space and the system and control matrices depending on the state and control variables are extracted. In this article, it is tried to minimize the landing errors at terminal point using Nonlinear Quadratic Tracking (NQT) and chasing a reference trajectory. In order to define a trajectory with different initial states using evolutionary genetic algorithm with changes in weighting matrices Q and R, it is tried to reduce the errors of landing at terminal point. Monte Carlo analysis is used to evaluate the performance of the proposed algorithm. According to the results, the proposed algorithm can reduce the errors more than 90% in the presence of reentry initial parameter uncertainties.
    Keywords: Reentry vehicles, Optimal guidance, Optimal control, uncertainty, Nonlinear Quadratic Tracking (NQT), state space
  • هدایت مقاوم وسایل بازگشت پذیرمبتنی بر رگرسیون PLS در حضور عدم قطعیت پارامترهای ورود
    عاطفه حسین زاده، امیرحسین آدمی*، اصغر ابراهیمی
    هدف این مقاله ارائه یک الگوی هدایت و کنترل بهینه برای وسایل بازگشت پذیر است که در برابر عدم قطعیت در پارامترهای ورودی مقاوم باشد. روش های مختلفی برای طراحی مسیر بهینه و یا کنترل بهینه وسایل بازگشت پذیر ارائه شده است، ولی تعداد کمی قابلیت استفاده بر خط را داراست. روش هایی نیز که مدعی دارا بودن قابلیت استفاده برخط می باشند، عموما از ساده سازی و راه حل های نزدیک بهینه درون خود استفاده نموده اند. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده تلفیقی از روش کنترل بهینه غیر خطی، روش بهینه سازی الگوریتم ژنتیک و روش رگرسیون حداقل مربعات جزیی، الگوریتمی بهینه و مقاوم برای وسایل بازگشت پذیر ارائه شود که قابلیت استفاده برخط را داشته باشد. براساس نتایج استخراج شده، نشان داده می شود که با استفاده از این روش پیشنهادی، در صورت وجود عدم قطعیت در پارامترهای ورود، ماتریس های کنترلی متناسب با هر شرایط اولیه جدید استخراج و با استفاده از روش کنترلی غیرخطی کوادراتیک، وسیله بازگشت پذیر با دقت خوبی به سمت هدف هدایت می شود. نتایج آنالیز مونت کارلو نشان می دهد که خطای برخورد نسبت به کنترل بهینه غیرخطی کلاسیک 88% بهبود یافته است.
    کلید واژگان: وسایل بازگشت پذیر, هدایت بهینه, هدایت مقاوم, عدم قطعیت, کنترل غیر خطی مرتبه دوم, رگرسیون, رگرسیون حداقل مربعات جزیی (PLS)
    Robust Guidance Algorithmfor Reentry Vehicles based on PLS Regression in the Presence ofInitail Parameter Uncertainties
    Atefeh Hoseinzadeh, Amirhossain Adami *, Asghar Ebrahimi
    The atmospheric re-entry phase is one of the most significantmission steps in the space missions;hence, theguidance and control of reentry vehicles in this phase of mission is important. In this article, a reentry vehicle guidance algorithm has been proposed which has suitable robustness in the presence of initial reentry parameters uncertainties. Here,it has been tried to minimize the landing errors at terminal point using Nonlinear Quadratic Tracking (NQT) and chasing a reference trajectory. In order to define several trajectories with different initial states using evolutionary genetic algorithm with changes in weighting matrices Q and R, it hasbeen tried to reduce the errors of landing at terminal point. The reentry position of the reentry vehicles may be different from the desired ones with respect to several events. In this situation, reentry vehicles start to move in a new trajectory which is not suitable. Therefore, the reentry vehicles should be guided to come back into the desired trajectory or a new optimum trajectory needs to be redesignedto have the same target position on the ground. To do this, we need optimum weighting matrices R and Q for every new trajectory. In this article, this problem has been resolved using partial least squares regression; meanwhile, obtaining the optimal matrices by genetic algorithms needed many times. Also,it is shown that using this method, in the presence of reentry uncertainties, weighting matrices for each new initial condition hasbeen quickly derived. Additionaly,through the matrices obtained and the nonlinear quadratic tracking controller, reentry vehicle was directedto the target with a good accuracy. The Monte Carlo analysis has been used to evaluate the performance of the proposed algoritm. According to the results, the proposed algoritm has a suitable accuracy level and it can generate the online optimum trajectory.
    Keywords: Re-entry vehicles, Optimal guidance, Robustguidance, Uncertainty, Nonlinear Quadratic Tracking (NQT), Regression, Partial Least Squares (PLS)
  • طراحی و شبیه سازی یک مبدل آنالوگ به دیجیتال سیلیک مد جریان با ERROR CORRECTION
    اصغر ابراهیمی، مینا شیرالی*

    یک ADC سیلیک جدید با تصحیح خطای دیجیتال ارایه شده است تا خطای خطی که توسط مقایسه کننده غیر دقیق و افست S/H بوجود می آید را کاهش دهد. عملکرد مدار مد جریان متعادل ولتاژ پایین جدید در نمونه و نگه داری ٬تقویت سیگنال و تابع  مقایسه جریان توسعه یافته تا تشخیص دهد یک سیلیک ADC مد جریان سیلیک با منبع تغذیه5/1ولت  چگونه کار میکند.نتایج با Hspice نشان داده شده تاADC در نرخ تبدیل 10n/s و تلفات توان کمتر از 2 میلی وات را به ارمغان آورد. در این شبیه سازی SFDR برابر 60دی بی و ENOB معادل 8 است که تقریبا مقادیر قابل قبولی هستند.

    کلید واژگان: ADC سیلیک, تصحیح خطای دیجیتال, HSPICE, SFDR
    Design and simulation of an analog to digital silk current converter with ERROR CORRECTION
    Asghar Ebrahimi, Mina Shirali *

    A new silicon ADC with digital error correction is introduced to reduce the linear error caused by inaccurate comparators and S / H offset. The operation of the new low voltage balanced current mode circuit in sampling and maintenance, signal amplification and current comparison function has been developed to detect how a silicon ADC silicon current mode with 1.5 V power supply works. Results are shown with Hspice to bring ADC at conversion rates of 10n / s and power losses of less than 2mW. In this simulation, SFDR is equal to 60 dB and ENOB is equal to 8, which are almost acceptable values.

    Keywords: ADC Silica, Digital Error Correction, HSPICE, SFDR
  • صدرا برجی منفرد، اصغر ابراهیمی، اشکان پارسا
    کشتی هوایی نوعی وسیله هوایی است که در سالیان اخیر تحقیقات علمی وتوسعه بر روی کنترل آن، رشد قابل توجهی داشته است. کشتی هوایی استراتوسفر در خانواده پرنده های سبکتر از هوا قرار می گیرد. این وسیله به گونه ای طراحی می شود که توانایی عملکرد خودکار و بدون سرنشین و با کنترل از راه دور در ارتفاع تقریبی 22 کیلومتری از زمین را داشته باشد. در این مقاله به منظور پایدارسازی و ردیابی مسیر، رویکرد کنترل مقاوم H_∞ غیر خطی به دلیل عملکرد قابل قبول در حضور اغتشاش و نامعینی، توسعه داده شده است. ابتدا مدل دینامیکی کشتی هوایی و نمایش معادلات توصیفی به منظور طراحی کنترلر مقاوم H_∞ غیر خطی معرفی شده و سپس کنترلر مقاوم H_∞ غیر خطی طراحی شده است. این سیستم کنترلی به علت ویژگی مقاوم بودن، عملکرد مناسبی در رد اغتشاش خارجی و نامعینی پارامتری دارد. همچنین اغتشاش خارجی به عنوان نیرو و گشتاور آیرودینامیکی در نظر گرفته شده است. همچنین جهت ارزیابی، اعتبارسنجی و بررسی صحت الگوریتم کنترلی طراحی شده، مقایسه ای با تکنیک کنترل تطبیقی انجام شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که سیستم کنترلی طراحی شده عملکرد مناسبی در پایدارسازی و ردیابی مسیر مطلوب در حضور اغتشاش خارجی و نامعینی پارامتری دارد.
    کلید واژگان: کشتی هوایی استراتوسفر, پایدار سازی, کنترل H, ∞ غیرخطی, اغتشاش خارجی, نامعینی
    Sadra Borji Monfared, Asghar Ebrahimi, Ashkan Parsa
    Airship is kind of aerial vehicles that has been a significant development of scientific research in recent years. Furthermore, stratospheric airship is in group of lighter-than-air aerial vehicles. This device is designed in order to the ability of unmanned autonomous operation with remote control at a height of 22 kilometers from Earth. With the development of control systems, there are still major challenges in this area. In this paper, in order to stabilizing and trajectory tracking of stratospheric airship, nonlinear H_∞ method has been developed. At first, the dynamic model of an airship is introduced and descriptive equations are presented in an appropriate state-space in order to design a controller based on nonlinear H_∞ method. Then the nonlinear H_∞ controller is designed. In the controller the integral of the position error is considered, allowing the achievement of a null steady-state error when sustained disturbances are acting on the system. The external disturbances are considered as aerodynamic forces and torque. This strategy is designed robustness, against of external disturbance. The results are shown that decrease in steady error and stabilizing system against external disturbance and uncertainties. Also for robustifying of designed control, comparison is done with adaptive control. Simulation results in the presence of aerodynamic disturbances, parametric and structural uncertainties are presented to corroborate the effectiveness and the robustness of the proposed strategy.
    Keywords: Stratospheric Airship, Stabilizing, Nonlinear H, ∞ Control, External Disturbance, Uncertainty
  • طراحی آپ-امپ با افست پایین و بهره بالا درمبدل آنالوگ به دیجیتال سیکلیک دوازده بیتی جهت سنسور تصویر CMOS
    اصغر ابراهیمی، مینا شیرالی*

    در این مقاله یک مبدل آنالوگ به دیجیتال سیکلیک دوازده بیتی با سرعت و دقت بالا و در این حال توان پایین پیشنهاد شده است.CIS . ها به رنج  دینامیکی وسیع و سرعت بالا و دقت بالا نیازمند است که در این مقاله پیشنهاد شده است.در نهایت این مدار با نرم افزار HSPICE شبیه سازی شد و نتایج قابل قبولی بدست آمده است.این مدار به ولتاژ 3.3 نیاز دارد و در تکنولوژی 0.35 میباشد.توان مصرفی 11 میلی وات و SFDR      معادل 66 دسی بل و THDمعادل2 -و  SNDR معادل 40 دی بی است.سنورهای CIS بهبود یافته با سه تزانزسیتور و ADC سیلیک 12بیتی ستون موازی دارای 5/19 بیت رنج دینامیکی دیجیتال و همچنین دارای انعطاف پذیری بالا برای تنظیمات شرایط متفاوت عکس برداری است .

    کلید واژگان: مبدل آنالوگ به دیجیتال سیکلیک, SFDR SNDR
    Low-offset and high-gain up-amp design in analog to digital cyclic converter Twelve bits for CMOS image sensor
    Asghar Ebrahimi, Mina Shirali *

    In this paper, an analog-to-digital twelve-bit cyclic converter with high speed and accuracy and yet low power is proposed. Requires a wide dynamic range and high speed and high accuracy, which is suggested in this article. Finally, this circuit was simulated with HSPICE software and acceptable results were obtained. This circuit requires a voltage of 3.3 and in The technology is 0.35. The power consumption is 11 mW and the SFDR is 66 dB and the THD is 2 - and the SNDR is 40 dB. Shooting for different setting conditions.

    Keywords: Analog to Digital Cyclic Converter, SFDR SNDR
  • مهدی مختاری، اصغر ابراهیمی، محمدتقی قانعیان، حمید جعفری، پروانه طالبی، علیرضا شهریاری فارفانی *
    مقدمه
    فاضلاب های صنعتی از مهم ترین آلاینده های محیط محسوب می شوند. این تحقیق به منظور بررسی کارایی فرآیند ترکیبی ترسیب شیمیایی-احیاء جهت حذف رنگ و کروم از فاضلاب کارخانجات تولید لوازم خانگی انجام شده است.
    روش ها
    این تحقیق از نوع تجربی بوده و در مقیاس آزمایشگاهی بر روی فاضلاب واحد رنگ کاری کارخانه تولید لوازم خانگی انجام پذیرفت. فرآیندهای مورد استفاده فرآیند ترکیبی ترسیب شیمایی-احیاء می باشد. نمونه برداری به صورت مرکب انجام پذیرفت و در مجموع 214 نمونه مورد آزمایش قرار گرفت. پارامترهای COD، رنگ و کروم در نمونه ها اندازه گیری شد. جهت انجام مرحله انعقاد شیمیایی از منیزیم کلراید، پلی آلومینیوم کلراید و آهن کلرید III، پلیمر کاتیونی و بنتونیت استفاده شد و جهت انجام مرحله احیاء شیمیایی از متا بی سولفیت سدیم بهره گرفته شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های ANOVA و Tukey توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه تحلیل شد.
    نتا یج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پلی آلومینیوم کلراید با 90/92% بالاترین راندمان حذف رنگ را حاصل نمود. همچنین بالاترین راندمان حذف COD مربوط به ترکیب منعقد کننده های منیزیم کلراید (mg/l 1/4)، پلی آلومینیوم کلراید (mg/l 0/6) و کمک منعقد کننده پلیمر های کاتیونی (mg/l 0/4) با راندمان 89/11% بود. همچنین راندمان کلی فرآیند ترکیبی ترسیب شیمیایی – احیاء به منظور حذف کروم از فاضلاب رنگی 94% به دست آمد.
    بحث و نتیجه گیری
    فرآیند ترسیب شیمیایی-احیاء به عنوان پیش تصفیه دارای قابلیت بسیار بالایی در حذف COD، رنگ و کروم از فاضلاب کارخانجات لوازم خانگی می باشد.
    کلید واژگان: تصفیه فاضلاب صنعتی, انعقاد شیمیایی, احیاء شیمیایی, کروم, رنگ
    Mehdi Mokhtari, Asghar Ebrahimi, Mohammad Taghi Ghaneian, Hamid Jafari, Parvaneh Talebi, Alireza Shahriyari Farfani *
    Background
    Industrial wastewater is one the most important pollutants of environment. This study aimed to evaluate the efficiency of the combined chemical precipitation-reduction process for removal of dye and chromium from wastewater of home appliance factories.
    Methods
    This experimental study was performed in laboratory scale on wastewater from the dying unit of the home appliance factory. The process used was a combination of the chemical precipitation-reduction process. Combine sampling was done and 214 samples were analyzed. COD, dye, and chromium were measured in samples. MgCl2, Polyaluminium Chloride (PAC), and FeCl3, cationic polymer and bentonite were used for chemical precipitation; and sodium meta bi sulfite was used for chemical reduction. Data were analysed by ANOVA and Tukey tests and by SPSS 16 software.
    Results
    The results show that PAC had the highest color removal efficiency (90.92%). Also, the highest COD removal was related to the combination of magnesium chloride (1.4 mg/l), poly aluminum chloride (0.6 mg/l), and the coagulant aid cationic polymer (0.4 mg/l) with an efficiency of 89.11%. Moreover, total efficiency of the combined chemical precipitation and reduction process in chromium removal was 94%.
    Conclusion
    The chemical precipitation- reduction process as a pre-treatment method has high efficiency in removal of COD, dye and chrome from wastewater of home appliance factories.
    Keywords: Industrial Wastewater Treatment, Chemical Coagulation, Chemical Reduction, Chromium, Dye
  • حمید پرهیزکار *، اصغر ابراهیمی، الیاس لکزیان
    در پژوهش حاضر یک حلگر دی اس ام سی مورد استفاده قرار می گیرد تا اثرات افزایش دمای دیواره ها و جایگذاری صفحات پیش گرم را بر پارامترهای عملکردی سیستم‎ های میکروپیشرانش مورد بررسی قرار دهد. حلگر با استفاده از عدد نادسن موضعی که بر مبنای گرادیان تغییرات خواص سیال است، رژیم جریان پیوسته و رقیق را مجزا می نماید. شرایط مرزی ورودی و خروجی بر اساس روش مشخصه ها تعیین می شود. به منظور تضمین دقت شبیه سازی ، ابعاد سلول ها، تعداد ذرات در هر سلول و مطالعه شبکه انجام می گیرد. سه سیستم میکروپیشرانش مورد بررسی قرار می گیرد. در هر سه نوع، سیستم، شامل یک کانال و یک نازل همگرا-واگرا است. سیستم اول یک میکروپیشرانش گاز سرد، سیستم دوم یک میکروپیشرانش با دیواره های کانال پیش گرم و سیستم سوم یک میکروپیشرانش حاوی صفحات پیش گرم در داخل کانال است. سیستم اول به عنوان حالت مرجع درنظر گرفته می شود و دوسیستم دیگر با آن مقایسه می شوند. در میکروتراستر دوم، افزایش دمای دیواره ها باعث افزایش سرعت جریان خروجی و ضربه مخصوص می شود. در سیستم سوم صفحات پیش گرم منجر به افزایش دمای جریان پایین دست شده و ضربه مخصوص نیز افزایش می یابد. مقدار تراست برای سیستم سوم به دلیل کاهش قابل ملاحظه دبی جرمی کاهش می یابد در حالیکه دبی جرمی میکروپیشرانش نوع دوم نسبت به نوع سوم کمتر کاهش پیدا می کند و تراست آن در مقایسه با سیستم اول و سوم افزایش می یابد. بنابراین میکروپیشرانش دوم پارامترهای عملکردی بالاتری نسبت به بقیه دارد. همچنین مشاهده می شود که افزایش دمای دیواره ها در تراستر نوع دوم باعث کاهش حساسیت نیروی پیشران و ضربه مخصوص به افزایش دما می شود.
    کلید واژگان: حلگر دی اس ام سی, افزایش دمای دیواره ها و صفحات پیش گرم, عدد نادسن موضعی, تراست و ضربه مخصوص میکروتراستر, حساسیت سنجی
    Hamid Parhizkar *, Asghar Ebrahimi, Elyas Lekzian
    In the present paper a DSMC solver is utilized to study the effects of wall heating/heater plates on performance parameters of microthruster systems. The solver uses local Knudsen number based on the gradient of flow properties to distinct the molecular and continuum region. This solver uses theory of characterisitcs for determination of inlet and outlet boundary conditions. Proper cell dimensions, number of particles per cell, and grid study are performed to guarantee the accuracy of simulations. Three typical micropropulsion systems are studied. All three systems have a microchannel and a converging-diverging micronozzle. First type is cold gas micropropulsion system, second type is a microthruster with wall heated channel, third type is microthruster with heater plates inside. The first type is considered as reference case and two other systems are compared with type1. It is obsereved that heating the walls in microthruster type2 accelerates the flow and increase the specific impulse of the system. In micropropulsion device type3, heater plates increase downstream temperature of convergent-divergent nozzle and also elevate the specific impulse. Due to considerable mass flow rate decrease of system type3, its thrust is decreased whereas mass flow rate of system type2 is not decreased as much as type3 and therefore the thrust of microthruster type2 is more than type1 and type3. Hence the second microprolusion system configuration has higher performance paratmeters in comparison with two other systems. It is also observed that increasing of wall temperature in microthruster type2 decrease the thrust and specific impulse sensitivity to temperature increase.
    Keywords: DSMC Solver, Wall Heating, Heater Plates, Local Knudsen Number, Microthruster Thrust, Specific Impulse, Sensitivity Analysis
  • زهرا درخشان، اصغر ابراهیمی، محمد فرامرزیان، سمانه صدیقی خویدک *، محمدحسن احرامپوش
    مقدمه
    با کمبود زمین های زراعی و از بین رفتن محصولات بوسیله آفات استفاده از آفت کش هایی مانند آترازین افزایش یافته است. این علف کش به دلیل فشار بخار کم، نیمه عمر بالا و تحرک زیاد منجر به آلودگی اکوسیستم های گوناگون شده است. آترازین از نظر سمیت در کلاس III بوسیله سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا قرار گرفته است، اما به دلیل توانایی بالقوه آن در آلودگی آب های زیرزمینی اهمیت بسیاری دارد.
    روش بررسی
    روش های فیزیکی و شیمیایی بسیاری برای حذف این علف کش از محیط های آبی و خاکی پیشنهاد گردیده، اما این روش ها دارای هزینه های بسیار و همراه با تولید محصولات جانبی سمی دیگری هستند. با توجه به گسترش علم تعامل انسان و طبیعت، امروزه تصفیه بیولوژیکی از اهمیت و توجه خاصی برخوردار است. تصفیه بیولوژیکی فرآیندی است که در آن از میکروارگانیزم ها برای تبدیل و تجزیه مواد آلاینده موجود در محیط زیست استفاده می شود.
    نتیجه گیری
    تجزیه زیستی از نقطه نظر اقتصادی و زیست محیطی بهترین راهکار برای حذف آلاینده های دیرپا از محیط زیست می باشد. امروزه استفاده از میکروارگانیسم های بومی یا اصلاح شده بوسیله مهندسی ژنتیک برای تصفیه محیط های آلوده به سموم آفت کش بطور فزاینده ای مورد استفاده قرار می گیرد. در پایان به منظور کاربرد بیشتر این فناوری سبز تعیین خصوصیات خاک و همچنین مطالعات سم شناسی محیطی (اکوتوکسیکولوژی) با هدف شناسایی توانایی میکروارگانیسم های بومی آب و خاک یک امر ضروری می باشد.
    کلید واژگان: سموم کشاورزی, آترازین, تجزیه زیستی, آلاینده های پایدار, محیط زیست
    Z. Derakhshan, A. Ebrahimi, M. Faramarzian, S. Sedighi Khavidak *, Mh Ehrampoush
    Introduction
    Considering the lack of agricultural lands and the loss of products by pests, utilization of pesticides like atrazine has increased. Due to low vapor pressure, high half-life, and high mobility, this herbicide results in pollution of different ecosystems. In regard with its toxicity, US Environmental Protection Agency has ranked atrazine in III class. Due to its potential capacity in polluting groundwater, it is highly significant.
    Methods
    Many chemical and physical methods have been introduced to remove this herbicide from soil and water environments; however, these methods involve high expenses and cause the creation of other toxic products. Due to development of the science of interaction between man and nature, nowadays biological treatment is uniquely significant. Biological treatment is a process in which microorganisms are utilized to convert and decompose pollutants existing in the environment.
    Conclusion
    Biodegradation is economically and environmentally the best approach to remove long-standing pollutants from the environment. Nowadays, genetic engineering extensively utilizes local or modified microorganisms in treating the environments polluted with pesticides. Finally, in order to further utilize this green technology, it is necessary to specify the soil properties and also conduct ecotoxicological studies in order to identify the capacity of local microorganisms of water and soil.
    Keywords: Agricultural pesticides, Atrazine, Biodegradation, Persistant Pollutants, Environment
  • ماهرخ جلیلی، اصغر ابراهیمی، حسین کریمی، مهدی مختاری *
    مقدمه
    یکی از روش های مدیریت ضایعات فراوری پسته کمپوست کردن می باشد. در تولید کود کمپوست مناسب، عناصر غذایی و فلزات سنگین تعیین کننده می باشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر فرایند کمپوست سازی ضایعات فراوری پسته با تیمارهای مختلف بر غلظت فلزات سنگین است.
    روش بررسی
    در این تحقیق ضمن انجام فرایند کمپوست سازی ضایعات فراوری پسته با دو تیمار کود گاوی و لجن آبگیری شده فاضلاب شهری، شاخص های فلزات سنگین و مواد مغذی طی فرایند 60 روزه موردبررسی قرار گرفت نتایج به دست آمده با استاندارد ملی ایران و WHO مقایسه گردید. ترسیم نمودارها توسط نرم افزار excel نسخه 2007 و تجزیه وتحلیل با استفاده از نرم افزار آماری Spss (نسخه 20) در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
    یافته ها
    طی فرایند 60 روزه تولید کمپوست pH ابتدا روند کاهشی داشته و سپس افزایش پیدا کرد. میزان Cu، Zn، Fe، Mn و نسبت C/N روند کاهشی و میزان EC، Na، K روند افزایشی داشتند. درنهایت میزان آهن، روی، مس و منگنز کمتر از استاندارد، سدیم در حد استاندارد و پتاسیم بیشتر از استانداردهای تعیین شده در کمپوست تولیدی از ضایعات فراوری پسته با هر دو تیمار بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان داد غلظت فلزات سنگین و عناصر غذایی در کمپوست تولیدی با هر دو تیمار در محدوده قابل قبول قرار داشت. درنهایت کیفیت کمپوست تولیدی با تیمار کود گاوی به علت تجزیه بهتر درنتیجه پایداری بیشتر آن بهتر از کمپوست تولیدی با تیمار لجن آبگیری شده فاضلاب شهری بود.
    کلید واژگان: فرایند کمپوست سازی, ضایعات فراوری پسته, فلزات سنگین
    M. Jalili, A. Ebrahimi, H. Karimi, M. Mokhtari*
    Introduction
    Composting is one of the pistachio wastes management methods. In the appropriate compost production nutrients and heavy metals are determinant. The aim of this study is survey the effect of pistachio wastes composting process with different treatments on the concentration of heavy metals.
    Methods
    In this study, during the 60-day pistachio wastes composting process with two treatments of dewatered sewage sludge and cow manure, pH, EC, carbon to nitrogen ratio, Heavy metals and nutrients indicators were studied. The results were compared with WHO and Iranian National standard. Drawing the diagrams by Excel software (Version 2007) and Statistical analysis was performed by Spss Software (version 20) at a significance level of 0.005.
    Results
    During the 60-day composting pH initially had downward trend and then increased. The Cu, Zn, Fe, Mn and C/N ratio had downward trend and the EC, Na, K had increasing trend. Eventually, Iron, zinc, copper and manganese were less than the standard, Sodium was in Standard range and potassium was more than specified standards in the produced compost from pistachios waste with both treatments.
    Conclusion
    The results showed that the concentration of heavy metals and nutrients in the produced compost with both treatments were in the acceptable range. Eventually quality of produced compost with cow manure treatment due to better decomposition and greater stability was better than processed compost with dewatered sewage sludge treatment.
    Keywords: Composting process, pistachio processing waste, heavy metals
  • حسن ترابی، محمدحسن احرامپوش، اصغر ابراهیمی، پروانه طالبی، مهدی مختاری *
    مقدمه
    کارواش یکی از صنایعی است که میزان زیادی آب مصرف کرده و فاضلاب آنها نیز حاوی انواع آلاینده ها ) دترجنت ها، روغن و چربی، فلزات و...) می باشد. تصفیه فاضلاب ناشی از این صنعت می تواند کمک بزرگی به حفظ منابع آب سطحی و زیرزمینی نماید. بنابراین در مطالعه حاضر کاربرد فرایند ازن زنی در تصفیه فاضلاب حاصل از شستشوی اتومبیل در یکی از کارواش های شهر یزد مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت پایلوت انجام شد. نمونه ها به صورت روزانه از یک کارواش جمع آوری گردید. با استفاده از یک راکتور استوانه ای شکل (با ارتفاع 1 متر و قطر داخلی 5 سانتی متر) حاوی بستر پلاستیکی، درصد حذف پارامترهایCOD با روش هضم و سورفکتانت آنیونی با روش استاندارد استخراج کلروفرم در طی فرآیند ازن زنی در دز ازن 7/0 و 1/1 میلی گرم در دقیقه در زمان های واکنش 30، 60 و90 دقیقه و pH 7، 9 و11 تعیین شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد راندمان حذف COD و سورفکتانت های آنیونی با افزایش pH و زمان تماس افزایش می یابد به طوری که در 11=pH و بعد از زمان واکنش 90 دقیقه برای دز ازن 1/1 میلی گرم در دقیقه به ترتیب راندمان حذف 57/68 و 71/77 درصد بدست آمد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که فرایند ازن زنی در یک راکتور با بستر آکنده دارای توانایی قابل توجهی در حذف COD و سورفکتانت های آنیونی می باشد. اما این فرایند به تنهایی قادر به حذف محتوای آلی فاضلاب کارواش نبوده و در صورت نیاز می توان از آن بصورت ترکیب با سایر روش ها جهت تصفیه فاضلاب کارواش ها استفاده نمود.
    کلید واژگان: فاضلاب کارواش, ازن زنی, سورفکتانت آنیونی, COD
    H. Torabi, Mh Ehrampoush, A. Ebrahimi, P. Talebi, M. Mokhtari*
    Introduction
    Carwash are industries that consume large amounts of water and results wastewater that have different type of pollutents(detergents, oil and grease, metals, etc.). Enough treatment of carwash wastewater is important and could be protect surface and ground water. Therefore, in this study ozonation process was used for carwash wastewater that generated from washing the cars in Yazd.
    Method
    The study was conducted on a laboratory scale. Samples were collected from a carwash unit. In a cylindrical pilot packed reactor (with height=1 m and internal diameter=5 cm) with plastic bed, removal rate of COD and anionic surfactants determined by method digestion and Standard chloroform extraction, respectively during the ozonation process with Two Ozone doses (0.7 and 1.1 mg per minute), 3 reaction time ( 30, 60 and 90 minute) and three pH (7, 9 and 11) were used.
    Results
    The results showed that removal efficiency of COD and anionic surfactants increases with increasing pH and reaction time. At pH =11 and after a reaction time of 90 minutes for an ozone dose of 1.1 mg/min, removal efficiency of COD and anionic surfactants was %68.57 and %77.71, respectively.
    Conclusion
    The results showed that the ozonation process in packed bed rector has significant ability to remove COD and anionic surfactants from carwash wastewater. But this process alone cannot remove organic content of carwash wastewater completely. The ozonation process can be combined with other methods as appropriate and safe method for treating carwash wastewater.
    Keywords: Carwash wastewater, Ozonation, Anionic surfactants, COD
  • محمدحسن احرام پوش، محسن حسامی آرانی*، محمد تقی قانعیان، اصغر ابراهیمی، مسعود شفیعی
    مقدمه
    الزام صنایع به اجرای برنامه مدیریت پسماند صنعتی و برنامه ریزی جهت دفع صحیح پسماند ها ، لازمه دستیابی به برنامه توسعه پایدار می باشد، لذا مدیریت پسماند صنعتی در مجتمع فولاد کویر شهرستان آران و بیدگل که فرآیند تولید آن نورد گرم و محصول آن میل گرد می باشد با هدف شناسایی و طبقه بندی پسماندهای تولیدی و ارایه راهکار جهت بهبود روند مدیریت پسماند انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت میدانی در مجتمع فولاد کویر صورت گرفته است. پس از بررسی فرآیند تولید و منابع تولید پسماند، نوع و تناژ پسماندهای تولیدی در مدت 3 ماه شناسایی و اندازه گیری شد. سپس طبقه بندی پسماندها براساس قانون حفاظت و بازیافت منابع و کنوانسیون بازل انجام شد و برنامه مدیریت پسماندهای صنعتی و بهداشتی جدید ارایه گردید.
    یافته ها
    پسماندهای صنعتی فرآیند تولید مجتمع فولادکویر با توجه به تناژ تولید بین 100 تا 150 گرم به ازای هر تن میل گرد تولید می گردد. عمده پسماندهای صنعتی شامل اکسید شمش، لجن های صنعتی، روغن و گریس مستعمل می باشد که براساس طبقه بندی قانون حفاظت و بازیافت منابع، 8 پسماندکد T ، 1 مورد کد C، 5مورد کد I و 3مورد کد R را دریافت نمودند.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد بیش ترین مقدار پسماند صنعتی در مجتمع فولاد کویر، ضایعات شمش و لجن صنعتی است هم چنین بیش از 90% پسماندهای صنعت نورد فولاد کویر، در داخل یا خارج از این مجتمع مورد بازیافت یا استفاده مجدد قرار می گیرد. از طرفی توصیه می شود روغن های مستعمل در مخازن ایمن، حمل و نگه داری گردد.
    کلید واژگان: صنعت نورد گرم, کنوانسیون بازل, مجتمع فولاد کویر, قانون حفاظت و بازیافت منابع, مدیریت پسماند صنعتی
    Mohammad Hasan Ehrampoush, Mohsen Hesami Arani *, Mohammad Taghi Ghaneian, Asghar Ebrahimi, Masoud Shafiee
    Introduction
    Requiring industries for implementing industrial waste management programs and planning for proper waste disposal is essential in order to achieve sustainable development. Therefore, industrial waste management program was done in Kavir Steel Complex, in Aran va Bidgol region to identify and classify industrial waste and also to present solutions for improving waste management. In this complex, production process is hot rolling steel and the product is rebar.
    Material and
    Method
    The preset study was conducted in Kavir Steel Complex. Following survey of production process and sources of waste, the type and volume of produced waste were identified and measured during 3 months. Then, the classification of wastes was done according to the Bazel Convention and Resource Conservation and Recovery Act (RCRA), and finally new industrial & health solid waste management program was presented.
    Result
    Considering the volume, industrial waste of production process in Kavir Steel Complex was between 130 to 180 grams per each ton of rebar. Main industrial waste included oxide of steel billet, industrial sludge, used oil and lubricant which were classified according to the RCRA: 8 materials with T code, 1 with C code, 5 with I code and 3 materials with C code.
    Conclusion
    The results revealed that the most amount of industrial waste in Kavir Steel Complex is the waste of steel billet and industrial sludge, and more than 90% of Kavir steel industrial waste were reused and recycled inside or outside of this complex. It is recommended that used oil to be transport and maintain in the safe containers.
    Keywords: Bazel Convention, Hot Rolling Industry, Industrial Waste Management, Kavir Steel Complex, Resource Conservation, Recovery Act
  • اصغر ابراهیمی، محمدحسن احرام پوش، حسن هاشمی، محبوبه دهواری*
    زمینه و هدف
    پیش بینی میزان تولید پسماند نقش مهمی در مدیریت مواد زاید دارد. مطالعه حاضر با هدف پیش بینی میزان تولید پسماند عادی شهر اصفهان با استفاده از دو روش سری زمانی و مدل سازی پویایی سیستم انجام شده است.
    روش بررسی
    در ابتدا داده های قابل استناد مربوط به میزان تولید پسماند از سال 1375 تا 1390 از سازمان مدیریت پسماند و اطلاعات جمعیتی از مرکز ملی آمار ایران اخذ گردید. سپس، عوامل موثر بر تولید پسماند شهری نظیر جمعیت، رشد شهرنشینی، شاخص تورم GDP و همچنین ارتباط بین آنها با استفاده از مدل GEE مشخص شد. در نهایت میزان تولید پسماند شهر اصفهان با استفاده از روش پویایی سیستم توسط نرم افزار Vensim و روش سری زمانی با تکنیک ARMA پیش بینی گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصله نشان می دهد که جمعیت و شاخص تورم بر میزان تولید پسماند با P value به ترتیب برابر با 0/026 و 0 با میزان تولید پسماند رابطه معناداری دارند. میانگین سالیانه میزان تولید پسماند در سال 1400 در روش سری زمانی و پویایی سیستم به ترتیب به 1501/4ton/day و 1436ton/day خواهد رسید. همچنین نرخ رشد سالیانه تولید پسماند 3/44 % بدست آمد.
    نتیجه گیری
    جمعیت و شاخص تورم بر تولید پسماند اثر معناداری دارند و تولید پسماند در آینده روند افزایشی خواهد داشت. این افزایش در مناطق مختلف و با روش های متفاوت پیش بینی یکسان نخواهد بود. روش سری زمانی با تکنیک ARMA پیش بینی دقیق تری نسبت به سایر روش ها انجام می دهد.
    کلید واژگان: پسماند, اصفهان, مدل GEE, تکنیک ARMA, مدل سازی پویایی, نرم افزار ونسیم
    A. Ebrahimi, M.H. Ehrampoush, H. Hashemi, M. Dehvari*
    Background And Objective
    Predicting municipal solid waste generation has an important role in solid waste management. The aim of this study was to predict municipal solid waste generation in Isfahan through time series method and system dynamics modeling.
    Materials And Methods
    Verified data of solid waste generation was collected from Waste Management Organization and population information was collected from the National Statistics Center, Iran for the period 1996-2011. Next, the effect of factors on solid waste generation such as population, urbanization, gross domestic product was investigated. Moreover, the relationship between each of these factors was identified using generalized estimating equation model. Finally, the quantity of the solid waste generated in Isfahan city was predicted using system dynamics modeling by Vensim software and time series method by ARMA technique.
    Results
    It was found that population and gross domestic product have a significant relationship with the amount of solid waste with P value 0.026 and 0 respectively. The annual average of municipal solid waste generation would be 1501.4 ton/day in 2021 estimated by the time series method and 1436 ton/day estimated by the system dynamics modeling. In addition, average annual growth rate achieved was 3.44%.
    Conclusion
    According to the results obtained, population and gross domestic product have a significant effect on MSW generation. Municipal solid waste generation will increase in future. Increasing solid waste is not the same in different areas and methods. The prediction of the time series method by ARMA technique gives precise results compared with other methods.
    Keywords: Solid Waste, Isfahan, GEE model, ARMA technique, dynamics modeling, Vensim software
  • محمدتقی قانعیان، اصغر ابراهیمی، جواد سلیمی، رسول خسروی، رضاعلی فلاح زاده، محسن امرالهی، محمود تقوی
    سابقه و هدف
    در میان مواد شیمیایی متعدد مورد استفاده در بخش کشاورزی، 2، 4- دی کلرو فنوکسی استیک اسید (D-2،4) به طور گسترده ای برای کنترل علف های هرز مورد استفاده قرار می گیرد. این علف کش به عنوان یک آلاینده سرطان زا و با سمیت بالا در نظر گرفته می شود که به دلیل پایداری بیولوژیکی و شیمیایی آن، تجزیه این آلاینده بسیار مشکل است. لذا این مطالعه با هدف تجزیه فتوکاتالیستی علف کش D-2،4 با استفاده از نانوذرات اکسید ایندیوم در حضور نور ماوراء بنفش انجام شد.
    مواد و روش ها
    این تحقیق در مقیاس آزمایشگاهی و در سیستم ناپیوسته انجام شد. اثر پارامترهای عملیاتی نظیر pH (2-11)، زمان تماس (5-240 دقیقه)، دوز کاتالیست (2-1/0 گرم بر لیتر) و غلظت اولیه علف کش (5-40 میلی گرم بر لیتر) بر راندمان فرآیند مورد بررسی قرار گرفت. داده های فرآیند با مدل سینتیکی شبه درجه یک تطبیق داده شدند.
    یافته ها
    افزایش pH و غلظت اولیه علف کش منجر به کاهش راندمان تجزیه شد و افزایش زمان تماس و دوز فتوکاتالیست سبب افزایش راندمان تجزیه شد. بهترین راندمان معادل 70 درصد، در pH برابر با 3، دوز کاتالیست 1 گرم بر لیتر، زمان تماس 120 دقیقه و غلظت اولیه علف کش 5 میلی گرم بر لیتر حاصل شد. داده های فرآیند به خوبی از سینتیک شبه درجه یک پیروی می کنند (R2=0.915).
    استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد که فرآیند فتوکاتالیستی با استفاده از نانوذرات اکسید ایندیوم در حضور نور ماوراء بنفش راندمان نسبتا مناسبی برای تجزیه علف کش D-2،4 دارد.
    کلید واژگان: تجزیه علف کش, فرآیند فتوکاتالیستی, نانوذرات اکسید ایندیوم, 2, 4, دی کلرو فنوکسی استیک اسید
    Mohammad Taghi Ghaneian, Asghar Ebrahimi, Javad Salimi, Rasoul Khosravi, Reza Ali Fallahzadeh, Mohsen Amrollahi, Mahmoud Taghavi
    Background and
    Purpose
    Among the numerous chemicals utilized in agriculture, 2,4-Dichlorophenoxyacetic acid (2,4-D) is widely used to control weeds. This herbicide is considered as a carcinogen and high toxic pollutant which is very difficult to remove due to its biological and chemical stability. This study aimed at photocatalytic degradation of 2,4-D using indium oxide nanoparticles in the presence of ultraviolet light.
    Materials And Methods
    This study was carried out in bench scale and batch system. The effect of operating parameters such as pH (2-11), contact time (5-240 min), catalyst dose (0.1-2 g/l) and initial concentration of herbicide (5-40 m/l) on the efficiency of the process were studied. The experimental data were fitted to a pseudo-first-order kinetic model.
    Results
    Increasing the pH and initial concentration of herbicide led to reduced efficiency while increasing the contact time and catalyst dose increased the efficiency. The best result (70% efficiency) was achieved at pH 3, 1 g/l catalyst dose, 120 min contact time, and 5 mg/l initial concentration. The process data well followed the pseudo-first-order kinetic model (R2 = 0.915).
    Conclusion
    The results demonstrated that the photocatalytic process using indium oxide nanoparticles in the presence of ultraviolet light have a relatively good efficiency in removing 2,4-D.
    Keywords: herbicide removal, photocatalytic process, Indium nanoparticle, 2, 4, Dichlorophenoxyacetic acid
  • علیرضا شهریاری فارفانی، مهدی مختاری *، اصغر ابراهیمی، محمد تقی قانعیان، محمدحسن احرام پوش، علی دهقانی
    مقدمه
    نظر به نقش مهم صنایع در آلوده سازی محیط، پژوهش حاضر به منظور بررسی کارایی روش تلفیقی انعقاد شیمیایی و پروکسون (O3/H2O2) در تصفیه فاضلاب رنگی کارخانجات لوازم خانگی طراحی شده است.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع تجربی بوده و در مقیاس آزمایشگاهی بر روی فاضلاب واحد رنگ کاری کارخانه تولید لوازم خانگی انجام پذیرفت. نمونه برداری به شیوه مرکب انجام شد. فرآیندهای مورد استفاده فرآیند انعقاد شیمیایی و اکسیداسیون پیشرفته (پروکسون) می باشد. در این تحقیق تعداد 250 نمونه مورد آزمایش قرار گرفت. جهت انجام مرحله انعقاد شیمیایی از منیزیم کلراید، پلی آلومینیوم کلراید و آهن III کلرید، پلیمر کاتیونی و بنتونیت استفاده شد. در این تحقیق از دستگاه هایی نظیر اسپکتروفتومتر مدل DR 2000، جارتست و رآکتور ازن زنی استفاده گردید و بر روی نمونه ها آزمایشاتی نظیر COD و رنگ سنجی مطابق دستورالعمل Standard Method بر روی نمونه ها صورت پذیرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هر یک از منعقد کننده های مورد بررسی در pH بهینه خود توانستند به ترتیب 85/86 % (منیزیم کلراید)، 47/88% (پلی آلومینیوم کلراید) و 41/85% (آهن III کلرید) در حذف COD تاثیر گذار باشند. پلی آلومینیوم کلراید با 92/90% بالاترین راندمان حذف رنگ را حاصل نمود. همچنین بالاترین راندمان حذف COD مربوط به ترکیب منیزیم کلراید (mg/l 4/1)، پلی آلومینیوم کلراید (mg/l 6/0) و پلیمر های کاتیونی (mg/l 4/0) با راندمان 11/89% بود که رنگ را نیز به میزان 38/93% حذف نمود. با انجام فرآیند اکسیداسیون پیشرفته به روش پروکسون بر روی فاضلاب پیش تصفیه شده در مرحله انعقاد شیمیایی راندمان حذف COD از 11/89% به 67/99% رسید.
    نتیجه گیری
    به دلیل حالت سوسپانسیونی این نوع فاضلاب می بایستی در ابتدا جامدات محلول موجود در فاضلاب حذف شده و سپس فرآیند های تکمیلی به منظور تصفیه بهتر انجام پذیرد. از این رو فرآیند پروکسون در ترکیب با فرآیند انعقاد شیمیایی دارای قابلیت بسیار بالایی در حذف COD و رنگ از فاضلاب کارخانجات لوازم خانگی می باشد.
    کلید واژگان: فاضلاب صنعتی, فاضلاب رنگی, انعقاد شیمیایی, پروکسون, صنایع لوازم خانگی
    A. R Shahriyari Farfanie._Mail: M. Mokhtari *_A. Ebrahimi_Mt Ghaneian_Mh Ehrampoush_A. Dehghani
    Introduction
    Considering the important role of industry in polluting the environment, the present study aimed to evaluate the performance of chemical coagulation together with advanced oxidation (peroxone) regarding dye wastewater treatment of appliance factories.
    Methods
    This study was experimental, which it’s pilot-scale was conducted on the wastewater of the painting appliance Factory. The sample was selected via the combined sampling procedure. The processes used in the present study consisted of chemical coagulation and advanced oxidation (peroxone) processes and 250 samples were analyzed. MgCl2, PAC and FeCl3, Bentonite, Cationic Polymer were used for chemical coagulation. The used equipments consisted of Spectrophotometer DR 2000, Jar taste and a ozonation reactor. COD and dye of samples were measured according to standard method.
    Results
    The results revealed that each of the coagulants in its optimal pH were able to arrange the magnesium chloride 86.85%, poly aluminum chloride 88.47% and ferric chloride 85.41% in removal of COD. Poly aluminum chloride achieved the highest dye removal 90.92%. Furthermore, the highest COD removal efficiency was related to the combination of magnesium chloride (1.4 mg/l), poly aluminum chloride (0.6 mg/l) and cationic polymers (0.4 mg/l) with an efficiency of 89.11%, which managed to remove the dye up to 93.38%. COD removal efficiency reached to 99.67% using advanced oxidation process by peroxone method on pretreated wastewater (with chemical coagulation).
    Conclusions
    For better performance of peroxone treatment, the wastewater should be pretreated for removal of dissolved solids. As a result, due to its suspension status of using peroxone method together chemical coagulation has a high capability to remove COD and dye from appliance Factore, s wastewater.
    Keywords: Appliance Factory, Chemical Coagulation, Dye Wastewater, Industrial Wastewater, Peroxone
  • اصغر ابراهیمی، محمدحسن احرام پوش، علیرضا شهریاری فارفانی*، محمدحسین کارگر، ابراهیم شاهسونی، رضاعلی فلاح زاده، حسین خانی
    مقدمه
    یکی از عوامل مهم در ابتلاء شخص به بیماری ها، وضعیت نامطلوب بهداشت مسکن می باشد. خانه تاریک، مرطوب و غیر بهداشتی زمینه را برای ابتلاء ساکنین آن به بیماری سل آماده می سازد. با توجه به نقش مسکن در برقراری شرایط برای انتقال بیماری سل، این مطالعه به منظور بررسی وضعیت بهداشت محیط مسکن مسلولین شهرستان یزد از نظر عوامل پیشگیری از انتقال بیماری های واگیر بر حسب استاندارد های سازمان جهانی بهداشت در سال 1389 طراحی شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، اطلاعات مربوط به وضعیت بهداشت محیط مسکن کلیه بیماران مبتلا به سل شهرستان یزد به تعداد 86 مورد به طریق سرشماری و با تکمیل پرسشنامه به صورت مشاهده و اندازه گیری جمع آوری گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که منازل مسلولین از نظر نوع ساختمان 22/1 درصد خشتی و گلی، میانگین تراکم 3/55 نفردر اتاق، 50 درصد منازل مسکونی داری نورطبیعی نامناسب و 54/7 درصد دارای تهویه طبیعی نامناسب و 26/7 درصد دارای وسایل گرم کننده نامناسب بودند. همچنین 32/6 درصد کف اتاق، 32/6 درصد دیوار اتاق، 37/2 درصد سقف اتاق ها، 22/1 درصد دفع فاضلاب، 12/8 درصد آب شرب مصرفی، 20/9 درصد جمع آوری زباله، 11/6 درصد نگهداری حیوانات اهلی و 920/9 درصد نحوه دفع زباله از منزل غیر بهداشتی بودند. علاوه بر این منازل مسلولین 2/3 درصد فاقد توالت و 7 درصد فاقد حمام بودند.
    نتیجه گیری
    با مقایسه ی وضعیت بهداشتی مسکن افراد مسلول با استاندارد های موجود، وضعیت این منازل نامطلوب ارزیابی گردید. و لذا اصلاح آن با اجرای برنامه های آموزشی جهت آگاه ساختن افراد از مزایای زندگی در مساکن بهداشتی در پیشگیری از ابتلا به بیماری سل را می طلبد. همچنین بایستی توجه دست اندر کاران تامین مسکن و سازمان های مربوطه را برای کمک به بهبود مسکن افراد کم در آمد در جهت بهداشتی کردن آن ها جلب نمود.
    کلید واژگان: بهداشت مسکن, مسلول, شهرستان یزد, عوامل پیشگیری, بیماری های واگیر
    Ebrahimi A., Ehrampoush Mh, Shahriyari Al Kargar Mh, Shahsavani E., Fallahzadeh Ra, Khani H
    Introduction
    One of the most important factors for disease risk is the undesirable health condition of the houses. The dark, damp and unsanitary house exposes residents to TB. As the housing status is crucial in establishing the conditions for the transmission of TB, this study was designed to survey the situation of housing environmental health of tuberculosis patients in Yazd on transmission of communicable diseases according to World Health Organization standards in 2010.
    Methods
    In this descriptive study, the housing status of all TB patients of Yazd in 86 cases were collected through a questionnaire survey, observation, and measurement.
    Results
    Results showed that the houses in 22.1 % of cases were made of adobe and mud, 3.55% having average density of room, 50% of houses had insufficient natural light, 54.7 % had unfavorable natural ventilation, and 26.7 %, inadequate heating appliances. Also 32.6 % of the floor, 32.6 % of the walls, 37.2 % of the ceilings, 22.1 % of the sewage disposal, 12.8 % of drinking water, 20.9% of garbage collection, 11.6% of keeping-pet places, and 20.9% of waste disposal were in unhealthy conditions. In addition, 2.3% of these houses lacked toilet and 7% lacked bathroom.
    Conclusions
    Comparing the housing condition of people with TB via the existing standards, the status is assessed as unfavorable. Thus improvement of the tuberculosis condition calls for the education programs to inform people of such disadvantages. Also the attention of housing stakeholders and relevant agencies should be drawn to help low-income people.
    Keywords: Home health, Tuberculosis, Yazd, Communicable diseases
  • محمدحسن احرام پوش، محمدحسین سلمانی، سلمان زارعی*، اصغر ابراهیمی، محسن عسکری شاهی، مهدی صفدری
    مقدمه
    کادمیوم یک فلز سنگین با سمیت بسیار بالا می باشد که به عنوان ماده ای سرطانزا شناخته شده است. بنابراین لازم است که برای حفظ سلامت انسان ها و حفاظت از محیط زیست یون کادمیوم اضافی در پساب های صنعتی قبل از تخلیه آن به آب سطحی و زیرزمینی حذف گردد. لذا در این مطالعه کارایی نانو ذرات روی اکسید در حذف کادمیوم از محلول های آبی مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش بررسی
    این تحقیق یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی می باشد. آزمایشات جذب به صورت ناپیوسته در مقیاس آزمایشگاهی با استفاده از نانو ذرات روی اکسید انجام شد و اثر غلظت اولیه کادمیوم، مقدار جاذب، pH و زمان تماس بر روی راندمان حذف بررسی شد. مقدار کادمیوم باقی مانده با استفاده از دستگاه جذب اتمی Varian AA20 ساخت کشور استرالیا اندازه گیری شد و برای رسم نمودارها از نرم افزار Excel استفاده گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه نتایج نشان داد که زمان تماس بهینه برای حذف یون کادمیوم 15 دقیقه بدست آمد و با افزایش جرم جاذب و زمان تماس راندمان حذف کادمیوم افزایش و با افزایش غلظت اولیه کادمیوم از 5 به 25 میلی گرم در لیتر راندمان حذف از 86/6 به 60/5 کاهش می یابد. همچنین مشخص گردید که با افزایش غلظت اولیه کادمیوم میزان جذب افزایش می یابد. حداکثر کارایی جذب در pH برابر با 7 به میزان 89/6% بدست آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده نانو ذرات روی اکسید کارایی مناسبی در حذف کادمیوم از محیط های آبی دارد. و می تواند در تصفیه فاضلاب حاوی یون کادمیوم استفاده شود. هر چندکه عملکرد آن بستگی زیادی به قدرت یونی و تداخل دیگر فلزات موجود در فاضلاب دارد.
    کلید واژگان: کادمیوم, فلزات سنگین, جذب سطحی, نانوذرات
    Mh Ehrampoush, Mh Salmani, S. Zareei *, A. Ebrahimi, M. Askarishahi, M. Safdari
    Introduction
    Cadmium is a heavy metal with high toxicity and is best known as a carcinogen element. For protecting human health and environment it is necessary to remove excess Cadmium from industrial wastewater before discharging it to surface and ground water. In this study the efficiency of Zinc Oxides Nanoparticles in Cadmium removal from aqueous solution was evaluated.
    Methods
    This is a laboratory experimental study. Adsorption tests were performed in a batch reactor in a laboratory scale using zinc oxide nanoparticles and the effect of initial cadmium concentrations, adsorbent dose, pH, and contact time on the removal efficiency was studied. Theresidual cadmium concentration in the solutionwas determined using flame atomic absorption spectroscopy Varian AA20 made in Australia. Finally for designing graphs, we used Excel software.
    Results
    The results indicated that the adsorption process is affected by different parameters such as initial pollutant concentrations, adsorbent dose, pH, and contact time and Cadmiumremoval efficiency increases with increasing adsorbent dose and reaction time and decreases with increasing initial concentration of Cadmium. Therefore, it is observed that by raising the initial Cadmium concentration, the adsorption rate increases. The maximum efficiency of adsorptionin pH=7amounted to 89.6%.
    Conclusion
    It is concluded that Zinc Oxide nanoparticles have proper efficiency in removal of Cadmium from aqueous solutions and can be used in the treatment of wastewater that contains ion Cadmium. However, its efficiency is deeply dependent on ion strength and the interaction of other metals in wastewater.
    Keywords: Cadmium, Heavy metals, Adsorption, Nanoparticles
  • حسن هاشمی، محمد مهدی امین*، اصغر ابراهیمی، بیژن بینا
    مقدمه

    یکی از مهمترین مشکلات جانبی تولیدکمپوست درکشور ما، وجود مقادیر زیاد رطوبت در زباله های شهری است که منجر به تولید حجم زیاد شیرابه می گردد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی کمیت و کیفیت شیرابه تولیدی در مراحل مختلف فرایند تولید کمپوست زباله شهری به روش ویندرو می باشد.

    روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی بوده و عمل نمونه برداری به منظور تعیین کیفیت شیمیایی شیرابه ناشی از مراحل مختلف پردازش کمپوست، در 4 فصل سال و بطور ماهیانه انجام شد. پارامترهای مورد آزمایش شاملpH،COD، TSS، EC،آمونیاک،فسفر و فلزات سنگین(Cd،Zn،Pb،Cr) بود. نمونه برداری از مراحل سالن دریافت، خرد کن و سایت تجزیه انجام شد.

    نتایج

    متوسط کل دبی شیرابه خروجی از کارخانه کمپوست 4/0بوده که حداکثر 2/1 و حداقل 2/0 اندازه گیری شد. دبی خروجی از سالن دریافت حدود 04/0، از قسمت خردکن زباله و پرس زباله 08/0 و دبی شیرابه سایت تجزیه با 3/0 (حدود 70% کل دبی خروجی) بیشترین مقدار بوده است.
    میانگین غلظت COD در سالن دریافت زباله، خردکن، پرس، سایت تجزیه و حوضچه تبخیری به ترتیب 39864، 104643، 29898، 119592 و 99660 میلی گرم در لیتر بوده است.

    بحث و نتیجه گیری

    بیشترین دبی و آلودگی آلی شیرابه از سایت تجزیه و کمترین آن از بخش خرد کن تولید می شود. بیشترین تولید غلظت فلزات سنگین در این بخش است که به دلیل ورود فلزات به شیرابه طی عملیات خرد کردن می باشد. تفکیک از مبدا و بازیافت زباله مهمترین راه حل کاهش تولید شیرابه و آلودگی آن می باشد.

    کلید واژگان: فرایند کمپوستینگ, روش ویندرو, شیرابه پسماند
    Hassan Hashemi, Mohammad Mehdi Amin, Asgar Ebrahimi, Bijan Bina
    Background

    One of the main problems in composting in Iran is a production of leachate in high volume. The main aim of this study was to evaluate the quality and quantity of municipal solid waste composting leachate from different stages of Isfahan composting plant.

    Methods

    This descriptive study was performed to determine the chemical quality of leachate samples from different stages of the composting process, in the 4 season and was done monthly as grab sampling. Leachate flow measurements were carried out at the site. Chemical parameters including pH, COD, TSS, EC, ammonia, phosphorus and heavy metals (Cd, Zn, Pb, and Cr) from 4 ports (Receiving hall, Shredding, Press and fermentation site) was analyzed.

    Findings

    The composting plant average flow was 0.4L/s that the maximum and the minimum flow were measured 1.2 and 0.2 L/s respectively. Effluent flow of receiving hall, Shredding, Press and fermentation site was measured 0.04, 0.08, 0.08 and 0.3 L/s respectively. The average COD concentration of leachate from receiving hall, Shredding, Press and fermentation site was 39864, 104643, 29898, 119592 and 99660 mg/l respectively.

    Conclusion

    The maximum flow and organic pollution load of leachate originates from fermentation site. The minimum of mentioned parameters and the maximum of heavy metals were measured in the Shredding part. Source separation and waste recycling is the most important way to reduce the production of leachate.

    Keywords: composting process, windrow method, leachate
  • بهروز کریمی، محمدحسن احرامپوش، اصغر ابراهیمی، مهدی مختاری
    فرایند اکسیداسیون مرطوب با هوا، یکی از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته برای کاهش مواد آلی سمی در فاضلاب، صنایع و شیرابه مواد زائد جامد است. هدف از این مطالعه استفاده از فرایند کاتالیزوری اکسیداسیون با پراکسید هیدروژن برای بهبود راندمان حذف مواد آلی است. در این مطالعه اثر پارامترهای بهره برداری همانند دما (100 تا 300 درجه سلسیوس)، زمان ماند (30 تا 90 دقیقه) و حجم پراکسید هیدروژن (mL5-1) در فشار 10 بار و تاثیر روش کاتالیزوری اکسیداسیون با پراکسید هیدروژن همراه با فرایند جذب روی GAC، PAC، GAC/Cl2 و GAC/Fe بررسی شد. از هوا به عنوان اکسیدان اصلی و از حجم های مختلف H2O2 برای بهبود فرایند اکسیداسیون مواد آلی استفاده شد. راندمان حذف GAC، PAC و Cl2/PAC در دمای 300 درجه سلسیوس و غلظت کربن فعال 2 گرم در لیتر برای COD به ترتیب، 4/43، 9/38 و 6/33 درصد بود. راندمان حذف COD در فرایند GAC، در غلظت کربن فعال 3 گرم در لیتر، 2/48 درصد بود و در فرایند کاتالیزوری GAC/ Fe به 7/64 درصد افزایش یافت. فرایند کاتالیزور GAC/Feبرای اکسیداسیون مواد آلی موجود در شیرابه دارای راندمان بالاتری نسبت به جاذبهای دیگر بود.
    کلید واژگان: اکسیداسیون مرطوب, پراکسید هیدروژن, شیرابه, جذب, کارخانه کمپوست
    Wet air oxidation process is one of the advanced oxidation processes for reducing toxic organic matter in industrial wastewater and solid waste leachate treatment. The purpose of this study is to use a catalytic oxidation of hydrogen peroxide for improving the removal efficiency of the organic matter. In this study, the effect of operational parameters such as temperature (100–300 °C), residence time (30-90 min) and hydrogen peroxide volume (1-5 mL-1) in the pressure 10 bars with combination of absorption process on GAC, PAC, PAC/Cl2, and GAC/Fe were considered. The air as main oxidant and various volumes of H2O2 were used to improve the organic material oxidation. The removal efficiency of GAC, PAC, PAC/Cl2 at temperature 300 °C, and activated carbon concentration 2 g/l were 43.4%, 38.9%, and 33.6% respectively. COD removal efficiency in the GAC adsorption process in 3 g/L activated carbon was, 45.2%, and GAC/Fe catalytic process was increase to 64.7%. The GAC/Fe catalyst process had higher efficiency than other absorbents for the organic matter oxidation in leachate.
    Keywords: Wet Oxidation, Hydrogen Peroxide, Leachate, Adsorption, Composting Factory
  • بهروز کریمی، محمدحسن احرامپوش، مهدی مختاری، اصغر ابراهیمی
    فرایند اکسیداسیون مرطوب با هوا یکی از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته برای کاهش غلظت آلاینده های آلی از فاضلابهای بسیار قوی همانند شیرابه زباله با COD بیش از 10000 میلی گرم در لیتر است. برای بهبود راندمان این روش می توان از کاتالیزورهایی نظیر پراکسید هیدروژن و یا یون های فلزاتی همانند Fe+2 استفاده نمود. هدف از این مطالعه استفاده از فرایند کاتالیزوری اکسیداسیون با پراکسید هیدروژن به منظور حذف مواد آلی و آمونیاک از شیرابه زباله بود. در این مطالعه تاثیر پارامترهای بهره برداری همانند درجه حرارت (100 تا 300 درجه سلسیوس)، زمان ماند (30 تا 90 دقیقه) و حجم پراکسید هیدروژن (1- mL5، w/v30 درصد) در فشار 10 بار و غلظت کاتالیزور سولفات آهن 560 میلی گرم در لیتر در حذف مواد آلی و آمونیاک مطالعه شد. از هوا به عنوان اکسیدان اصلی و حجم های مختلف H2O2 برای بهبود فرایند اکسیداسیون مواد آلی استفاده گردید. نتایج نشان داد که راندمان حذف COD، BOD و آمونیاک در دمای 300 درجه سلسیوس، زمان ماند 90 دقیقه و حجم پراکسید هیدروژن 5/2 میلی لیتر به ترتیب 44، 48 و 8/63 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که WPO می تواند مواد آلی در شیرابه را به طور موثری حذف کند. زمان ماند و دمای واکنش از پارامترهای اصلی حذف COD هستند اما به منظور حذف کامل ترکیبات آلی و آمونیاکی نیاز به اکسیداسیون بیشتر آلاینده های موجود در شیرابه است.
    کلید واژگان: اکسیداسیون مرطوب, پراکسید هیدروژن, شیرابه, کارخانه کمپوست
    Behrouz Karimi, Mohammad Hassan Ehrampoush, Mehdi Mokhtari, Asghar Ebrahimi
    Treatment of toxic organic compounds is one of the major applications of the Wet Air Oxidation (WAO) processes. The process can be defined as the oxidation of substances, either in the form of solutions or suspensions, with the use of an oxidant (oxygen or air) at elevated pressure and temperature. The aim of this paper was to study of Catalytic Wet Oxidation (CWAO) with hydrogen peroxide to improve removal efficiency of organic matter and ammonia mainly produced in Isfahan composting factory leachate. The experiment was carried out by adding 1.5 Lit pretreated leachate sample to 3 Lit autoclave reactor. Four parameters are considered: pressure (8–12 bar); temperature (100–300 °C); retention time (30–90 min); H2O2 (1–5 mL/L).The highest removal efficiencies of COD and BOD were achieved at 300°C; approximately 44% and 48% were destroyed, respectively. On the other hand, highest ammonium removal efficiency was achieved at 100 °C in which approximately 63.8% was removed. The efficiency of aqueous phase oxidation can be largely improved by the use of H2O2 as catalyst. Therefore, catalytic wet oxidation would provide an environmentally attractive option for control of organic and toxic wastes problems. Temperature was found to be the most important control variable of the wet oxidation process of leachate.
    Keywords: Wet Oxidation, Hydrogen Peroxide, Leachate, Composting Factory
  • محمدحسن احرامپوش، داوود حسین شاهی، اصغر ابراهیمی، محمد تقی قانعیان، محمدحسن لطفی، سید وحید غلمانی، اکبر صالحی وزیری، شیرین ایت اللهی، پروانه طالبی
    مقدمه
    استفاده از سیستم های تصفیه فاضلاب طبیعی با تکنولوژی پایین مانند وتلند های مصنوعی علاوه بر کاهش هزینه های اقتصادی به اصلاح محیط زیست نیز کمک می کنند. هدف از این مطالعه تعیین کارآیی روش وتلند مصنوعی زیرسطحی در تصفیه فاضلاب شهر یزد بوده است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر یک پژوهش مداخله ای آزمایشگاهی است که در آن کارایی روش وتلند زیرسطحی در حذف پارامترهای، PO4-P، NH3-N، NO3-N، TSS، BOD5، COD کلیفرم کل و کلیفرم گوارشی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 2 راکتور بصورت پایلوت به روش وتلند مصنوعی با جریان زیر سطحی با زمان ماند چهار روز ساخته شد. طی 2 ماه نمونه ها از ورودی و خروجی راکتورها برداشته شد و مطابق با روش های استاندارد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ver 11.5 و Excel 2003 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    طبق نتایج بدست آمده راندمان حذف پارامترهای، PO4-P، NH3-N، NO3-N، TSS، BOD5، COD کلیفرم کل و کلیفرم گوارشی در وتلند گیاه نخل مرداب به ترتیب برابر با 74، 73، 84، 40، 36، 33،70 و 38 درصد ودر وتلند شاهد به ترتیب برابر با 44، 34، 77، 15، 3/0، 1، 17 و 26 درصد بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های مطالعه، وتلند مصنوعی با جریان زیر سطحی در حذف مواد آلی و جامدات دارای راندمان بالایی بوده و قادر به دستیابی به استانداردهای زیست محیطی ایران برای مصارف کشاورزی و آبیاری می باشد. همچنین این گیاه راندمان مناسبی در حذف مواد مغذی و کلیفرم کل و کلیفرم گوارشی بوده است. البته لازم است بررسی های بیشتری بر روی کارآیی این روش در حذف توترینت ها، فلزات سنگین، تخم انگل و ویروس های روده ای انجام گیرد.
    کلید واژگان: تصفیه طبیعی, وتلند, گیاه نخل مرداب
    Mh Ehrampoush, D. Hossein Shahi, A. Ebrahimi, Mt Ghaneian, Mh Lotfi, Sv Ghelmani, A. Salehi Vaziri, Sh Ayatollahi, P. Talebi
    Background
    Using natural methods such as constructed wetland is one of the methods for municipal wastewater treatment that has the capacity of reducing costs of treatment and improving environment. The purpose of this study is to determine the efficacy of sub-surface constructed wetland in wastewater treatment in Yazd.
    Methods
    This is an experimental study aimed of to determine the efficacy of sub-surface constructed wetland for the removal of COD، BOD5، TSS، PO4-P، NH3-N، NO3-N، Total coli form and Fecal coli form Parameters. For this two reactors were constructed as pilot with retention time for 4 days. Within 2 months، samples were taken from the input and output reactors according to standard methods and were analyzed with the statistical software SPSS ver 11. 5 and Excel 2003.
    Results
    The results showed that the removal efficiency of COD، BOD5، TSS، PO4-P، NH3-N، NO3-N، Total coli form and Fecal coli form Parameters in Cyperus Alternifolius was 74، 73، 84، 40، 36، 33، 70 and 38% respectively، and in control wetland was 44، 34، 77، 15، 0. 3، 1، 17 and 26% respectively.
    Conclusion
    According to the findings، sub-surface constructed wetland has high efficiency in removing organic matter and solids and can be used، in Iran، for agriculture and irrigation. Also this plant has a high efficiency in removing nutrients and total Coli forms and fecal Coli forms. However more studies can be done on the effectiveness of this method to remove nutrients، heavy metals، parasites، parasite eggs and Intestinal virus.
    Keywords: Natural treatment, Wetland, Cyperus Alternifolius
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • اصغر ابراهیمی وینیچه
    اصغر ابراهیمی وینیچه
    دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرایش حماسی، دانشگاه اصفهان، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال