افشین محمد علیزاده
-
زمینه و هدفرعایت حقوق بیماران مهم ترین مساله اخلاقی بیمارستان است. هدف مطالعه حاضر، تعیین تاثیر اجرای راهنمای بالینی در رعایت حقوق بیمار و بیمارستان بود.مواد و روش هامطالعه، از نوع کاربردی، توصیفی مقطعی بود. مطالعه بر روی 438 نفر از بیماران بستری دز بخش ICU بیمارستان منتخب در سال 1394 انجام شد. برای سنجش شاخص های حقوق بیمار از پرسشنامه استاندارد و برای محاسبه حقوق بیمارستان از داده های سیستم اطلاعات بیمارستان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و آزمون های استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS 20 بهره گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: تمامی داده ها با رضایت بیماران، بدون درج نام و مشخصات بیمار جمع آوری شده و برای استفاده از داده های سیستمی مجوز لازم دریافت شد.یافته هاراهنما، دارای چهار اولویت معیارهای پذیرش بیماران در بخش مراقبت ویژه بود. متوسط مدت اقامت بخش ویژه، قبل و بعد از اجرا 4/4 و 3/56 روز (p-Value=0/042) گردش تخت قبل و بعد 6/8 و 7/9 (p-Value=0/027) معنی دار، ولی فاصله چرخش تخت بدون تغییر (P-Value=0) بود. رضایتمندی کلی بیماران قبل و بعد، 75 % و 95 % (p-Value=0/032)، رضایتمندی از خدمات پزشکی قبل و بعد 53/3 درصد و 86% (p-Value=0/026)، رضایتمندی از خدمات پرستاری قبل و بعد 53/3 درصد و 71 % (p-Value=0/038)، درصد ترخیص با رضایت شخصی قبل و بعد، 1/4 درصد و 1/06 درصد (p-Value=0/042) به دست آمد.نتیجه گیرییافته ها حاکی از نقش مثبت اجرای راهنمای بالینی در رعایت حقوق بیمار و بیمارستان بود. اجرای راهنماهای بالینی معیارهای پذیرش بیماران در بخش های ویژه نه تنها، به منظور افزایش کارایی و اثربخشی منابع محدود، بلکه فراهم نمودن زمینه اهتمام به ملاحظات اخلاقی در ارائه خدمات درمانی پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: راهنماهای بالینی, بخش مراقبت ویژه, حقوق بیمار, بیمارستانBackground And AimRespecting patient rights is the most important of ethical issues in a hospital. The aim of this study was demonstrating the role of implementing clinical guidelines in respecting patient and hospital rights.Materials And MethodsThis study was carried out as an applied, descriptive and cross-sectional study in 2015 for (N=438) ICU admitted patients in selected hospital. In order to measuring patient rights indicators, standardized questionnaire was used and Hospital Information System used for Hospital rights indicators. Descriptive tests (percent, frequency) and inferential tests (in depended T-test, Mann Whitney) were used for data analysis by SPSS 20.
Ethical Considerations: All of data were used by owners permissions and without the patient names and characteristics.
Findings: In ICU, The average length of stay before and after implementing guidelines was 4.4-3.56 days (P-Value=0.042). Turnover of bed rate calculated before and after implementing 6.8-7.9 (P-Value=0.027) average interval bed turnover was leveled off at zero (P-Value=0). The total patient satisfaction rate was 75% and 95% (P-Value=0.032). Satisfaction from medical services was 53.3% and 86% (P-Value=0.026), satisfaction from nursing services was 53.3% and 71% (P-Value=0.038) and discharge against medical advice was 1.4% and 1.06% (P-Value=0.042) before and after implementing clinical guideline respectively.ConclusionThe findings showed that implementing clinical guideline has a positive role in respecting patient and hospital rights. Therefore, strongly recommend to policy makers and hospital managers, by implementing admission guideline not only efficiency and effectiveness of limited resources will be increased but also hospital has a great consideration to ethical issues in healthcare services.Keywords: Clinical Guidelines, ICU, Patient Rights, Hospital -
Background And ObjectivesOne of the most important causes of mortality, costs and length of stay in hospitals is nosocomial infections. The aim of this study was to analyze the situation of nosocomial infection in Tehran Taleghani Hospital.Materials And MethodsThis study was a cross-sectional, descriptive and survey. Researcher collected the data from culture positive patients, chart temperature, according to a survey of the different parts of the hospital (infection control expert walk round) for one year in 2015, then entered in INIS software and reporting the frequencies.ResultsThe highest prevalence of nosocomial infections was reported among adults (15-65) with 83.17 % of bloodstream infections (48%), respectively. In terms of microorganism, the highest of Kelebciella (20%) from ICU was detected.ConclusionRegardless of people age as well as involved systems, type of microorganism and also highest prevalence ward were consistent with previous studies.The results showed that entering timely, accurate information and continuous reporting in addition to the immediate notification to managers could be crucial in decision making for effective corrective and preventive action.Keywords: Nosocomial infections, system involved, microorganisms, patient wards
-
زمینه و هدفدر بیمارستان های دولتی تهدیدات پنهان متعددی وجود دارند که در بروز خطاهای پزشکی موثرند. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی و نوع خطاهای پزشکی در بیمارستان طالقانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در سال 1393 بود.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی تحلیلی، از فرم گزارش داوطلبانه خطا، طبق استانداردهای بیمارستان های دوستدار ایمنی بیمار، برای گردآوری داده ها استفاده شد. از میان 300 فرم توزیع شده، 162 فرم گزارش دهی خطا در طول یک سال جمع آوری شد. برای ورود داده ها از کد شناسه هر فرم استفاده شد، سپس از نرم افزار SPSS 19 جهت آزمون های کمی و برای تحلیل علی داده ها از نظرات 10 تن از متخصصان استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: تکمیل فرم گزارش خطاهای پزشکی به صورت داوطلبانه، بدون درج نام بیمار، فرد گزارش دهنده و بخشی که در آن خطا اتفاق افتاده بود، انجام شد.یافته هاتعداد کل خطاهای دارویی در طی یک سال 158 مورد بود. فراوانی خطاها، شامل خطای دارویی 38/6 درصد، خطا در فرآیند درمان 36/1 درصد و خطا در ثبت 25/3 درصد بود. آمار حوادث بدون عارضه 33/5 درصد، حوادث با عارضه 15/2 درصد و حوادث ناگوار 1/3 درصد خطاها را تشکیل می دادند. تحلیل خطاهای دارویی بر اساس شش اصل دارودهی شامل: بیمار اشتباه 32/14 درصد، داروی اشتباه 18/7 درصد، دستور اشتباه 15/3 درصد، راه تجویز اشتباه 14/96 درصد، دوز اشتباه 11/9 درصد و زمان اشتباه 7% به دست آمد.نتیجه گیریعلی رغم اطلاع رسانی و برگزاری جلسات آموزشی، موانعی بر سر راه گزارش دهی خطا در سیستم سلامت وجود دارد. از این رو آموزش اخلاق حرفه ای و رویکرد مدیریت سیستمی خطا توصیه می گردد.کلید واژگان: خطای پزشکی, اشتباه دارویی, مطالعه موردیBackground And AimThere are many hidden threats in government-run hospitals that affect the incidence of medical errors. The aim of the present study was to determine the frequency and types of medical errors in Taleghani Hospital affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2014.Materials And MethodsIn this descriptive-analytical study, the voluntary error-reporting form was used for data collection in accordance with the standards of the patient-safety-friendly hospitals. Of the 300 forms distributed, 162 error reporting forms were collected during one year, and the data for each form was entered into the software by determining their Identification code. SPSS version 19 software was used for the quantitative tests, and the comments by 10 experts were drawn upon for causal analysis of the data.
Ethical Considerations: Completion of medical errors form report was carried out voluntarily, anonymously, without naming the error reporter, and the unit where the error had occurred.
Findings: The total number of errors reported was 158 errors in 2014. Frequency of the errors consisted of medication errors 38.6%, errors in treatment 36.1%, and errors in recording 25.3%, respectively. Events statistics was 33.5% for incident events, 15.2% for accident events, and 1.3% for sentinel events. Medication errors analysis based on the six principles of drug administration included wrong patient (32.14%), wrong drug (18.7%), wrong order (15.3%), wrong prescription (14.96%), wrong dosage (11.9%), and wrong time (7%).ConclusionDespite informing the people and holding educational sessions, there still remain some barriers to reporting errors in the health system. Hence, professional ethics education and error systematic management approaches are recommended.Keywords: Medical Error, Drug Use Error, Case Study -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و دوم شماره 3 (پیاپی 159، خرداد 1393)، صص 194 -198زمینه و هدفسفتریاکسون یک سفالوسپورین نسل سوم است که به صورت گسترده برای درمان عفونت های گوناگون سرپایی و بستری استفاده می شود. هدف این مطالعه، ارزیابی نحوه استفاده سفتریاکسون پیش و پس از معرفی راهنماهای درمانی، در یک بیمارستان آموزشی تهران است.روش بررسییک مطالعه توصیفی مقطعی پیش و پس از مداخله در شش بخش یک بیمارستان آموزشی و در سه مرحله انجام شد. مرحله اول شامل بررسی اندیکاسیون و نحوه تجویز سفتریاکسون در 200 بیمار بود. مرحله دوم مداخلات آموزشی شامل تهیه و توزیع راهنماهای سفتریاکسون میان پزشکان شاغل بخش ها بود. همچنین داروساز بالینی به هر بخش مراجعه و در مورد استفاده درست سفتریاکسون پزشکان را آموزش داد. در مرحله سوم، استفاده از سفتریاکسون در 200 بیمار دیگر بررسی شد.یافته ها400 بیمار (200 بیمار قبل و 200 بیمار بعد از مداخله) مورد بررسی قرار گرفتند. اندیکاسیون درست سفتریاکسون، پیش و پس از مداخله به ترتیب 93% و 96% بود. آنالیزهای آماری نشان داد که اندیکاسیون درست سفتریاکسون پیش و پس از آموزش تغییر معناداری نداشت (188/0P=) ولی نحوه تجویز مناسب سفتریاکسون (دوز، توالی و مدت زمان مصرف)، پس از آموزش، تغییر معنادار داشت (001/0P<).نتیجه گیریتوزیع راهنمای سفتریاکسون و آموزش مستقیم پزشکان، الگوی تجویز سفتریاکسون را بهبود می دهد.
کلید واژگان: سفتریاکسون, بررسی الگوی مصرف, راهنما, بیمارستانBackgroundJudicious use of antibiotics is essential considering the growth of antimi-crobial resistance and escalating costs in health care. Ceftriaxone is a third-generation cephalosporin used widely for the treatment of various infections in outpatient and in-patient. The purpose of this study was to evaluate the ceftriaxone utilization before and after implementation of guidelines and physicians education.MethodsA descriptive cross-sectional، before-after intervention study was performed in 6 wards of a teaching hospital in Tehran، Iran. The study was conducted in three phases: pre-guideline، educational interventions and post guideline implementation. The pre intervention phase included chart analysis of current ceftriaxone use in 200 consecutive patients from the representative wards included in the study. The educational interventions included preparation and distribution of ceftriaxone guidelines as pamphlets among physicians working in the studied wards. Also the clinical pharmacist returned to each ward and trained physicians regarding the correct use of ceftriaxone. In the post intervention phase immediately after the instruction، and in the follow up phase، one month later، a prospective analysis of ceftriaxone utilization was performed by chart review of 200 patients to detect changes in ceftriaxone utilization pattern.ResultsFour hundred cases were evaluated during study (200 before and 200 after physician’s education). The correct indication of ceftriaxone was 93% and 96% before and after the educational interventions respectively. Analysis showed that correct indi-cation of ceftriaxone did not change significantly before and after education (P= 0. 188). Regarding to proper administration (dose، interval and duration) ceftriaxone utilization significantly changed after education (P< 0. 001).ConclusionAdoption of the guidelines with associated training resulted in significant improvement in ceftriaxone administration pattern in the hospitals.Keywords: ceftriaxone, drug utilization, guideline, hospital -
سابقه و هدف
با توجه به بالا بودن هزینه های درمان چاقی و عوارض آن نیاز به به راهبردی مناسب برای تغییر رفتار جهت مواجهه با چاقی و در مقیاس بزرگ تر بیماری های غیرواگیر احساس می شود. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی شاخص توده بدنی زنان 44-15 ساله و ارتباط آن با عوامل دموگرافیک به منظور شناسایی گروه های در معرض خطر است.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی بر روی 2969 زن 44-15 ساله استان تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه اییک مرحله ای انجام شد. در این مطالعه، شاخص توده بدنی (BMI) و ارتباط آن با شغل، سطح تحصیلات، بعد خانوار، محل سکونت، وضعیت تاهل و سن بررسی شد. به منظور ارزیابی هم زمان متغیرها و کنترل اثر مخدوش کنندگی از آنالیز رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافته هامیانگین BMI زنان 2/5±6/25 بدست آمد. 2/46 درصد آنها BMI طبیعی داشتند. شیوع چاقی مفرط در این جمعیت 6/4 درصد بود. میانگین BMI در گروه سنی 44-35 سال، متاهلین، زنان بی سواد و زنان خانه دار بالاتر از گروه های دیگر بود و تفاوت بین زیر گروه ها از نظر آماری معنی دار بود. BMI در مناطق شهری و روستایی هم تفاوت آماری معنی داری را نشان داد. آنالیز رگرسیون نشان داد که بی سوادی و سطح تحصیلات زیردیپلم باعث افزایش BMI و از طرف دیگر گروه شغلی دانش آموز و دانشجو باعث کاهش BMI می شوند.
نتیجه گیرییافته های این مطالعه عبور میانگین نمایه توده بدنی زنان 44-15 ساله تهرانی از مرز طبیعی و عدم تغییر غیرقابل ملاحظه شیوع چاقی در زنان بالای 20 سال را در طی 5 سال نشان می دهد. افزایش سن، نداشتن سواد، متاهل بودن و خانه داری با افزایش نمایه توده بدنی در ارتباط بودند.
کلید واژگان: نمایه توده بدنی, عوامل دموگرافیک, زنان سن باروریBackgroundWith respect to the high expenses of obesity treatment and its associated complications, there is an urgent need for a suitable approach towards behavioral change in obese subjects. The present study was conducted to determine the association between body mass index (BMI) and sociodemographic factors among Iranian females aged 15-44 years.
Materials and methodsFor this cross sectional study, 2969 females aged 15-44 years were selected through a cluster sampling. We evaluated BMI and its association with occupation, educational level, family size, place of residence, marital status, and age. Logistic regression analysis was used to eliminate the effect of confounding factors.
ResultsThe mean BMI was 25.6±5.2kg/m2, while 46.2% of subjects had normal BMI, however, 4.6% had severe obesity. BMI was significantly higher among 35-44 years old, married, illiterate, and house keeper females. Regression analysis showed that illiteracy and lower educational level could increase BMI.
ConclusionOur results revealed that the mean BMI of Iranian females exceeds normal value, however, during a 5-year period the frequency of obesity did not alter significantly among females aged >20 years. Age increment, illiteracy, marriage, and housekeeping are associated with higher BMI level.
Keywords: Body mass index (BMI), Demographic factors, Iranian females -
سابقه و هدفبیماران دیابتی در خطر عفونت های متعددی از قبیل فولیکولیت، فرونکل، آبسه های زیر جلدی و همچنین پای دیابتی بوده و شایع ترین پاتوژن مسوول در این گونه موارد استافیلوکوک طلایی است. این ارگانیسم غالبا منشا آندروژن داشته و در ناحیه نازوفارنکس کولونیزه می شود. این تحقیق با هدف مقایسه فراوانی و مقاومت دارویی استافیلوکوک طلایی در بیماران دیابتی نوع یک و دو و افراد سالم انجام گرفت.مواد و روش ها120 نفر از هر سه گروه بیماران مبتلا به دیابت تیپ یک و دو و افراد سالم به طور تصادفی انتخاب شدند. نمونه های تهیه شده از وستیبول قدامی بینی در محیط آگار خون دار (Blood agar) کشت داده شد و در موارد کشت مثبت استافیلوکوک طلایی، آنتی بیوگرام به عمل آمد.یافته هافراوانی وضعیت ناقلی برای استافیلوکوک طلایی در گروه دیابت تیپ یک، %56.6، در گروه دیابت تیپ دو، %50.8 و در گروه شاهد %23.3 بود. اختلاف معنی داری بین سه گروه از نظر وضعیت ناقلی دیده (p<0.0001).
در آنتی بیوگرام به عمل آمده، بیشترین مقاومت به پنی سیلین و کمترین مقاومت به وانکوماسین مشاهده شد. در %57 دیابت تیپ یک و %61 دیابت تیپ دو، این میکروارگانیسم به متی سیلین مقاوم بوده که هشدار دهنده است (p<0.014).
نتیجه گیری و توصیه ها: شیوع بالای کولونیزاسیون استافیلوکوک طلایی در بیماران دیابتی و مقاومت های دارویی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا در بیماران دیابتی که دچار عفونت های مکرر با این میکروارگانیسم هستند مساله پیشگیری می تواند در کاهش میزان کولونیزاسیون کمک کننده باشد.
کلید واژگان: استافیلوکوک طلایی, ناقل بینی, دیابت شیرین, مقاومت دارویی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.