افضل سادات حسینی
-
یکی از ضروریات رشتههای علوم تربیتی و بخصوص فلسفه تعلیم و تربیت، شناخت انتقادی مکاتب تعلیم و تربیت در پرتو مقایسه تطبیقی آن با برخی مکاتب فلسفی دینی معاصر است. پژوهش حاضر در راستای این هدف سعی دارد تا بر مبنای آموزههای حکمت متعالیه صدرالمتالهین، به نقد اهداف و اصول تربیتی آیین تایو بپردازد. برای این مقصود، ابتدا با روش استنتاجی، اهداف، اصول و روشهای تربیتی آیین تایو استخراج شده و در وهله دوم براساس حکمت متعالیه به نقد آنها و مبانی فلسفی تایوییسم پرداخته شده است. براساس یافتهها، مهمترین هدف تربیتی آیین تایو، پرورش انسانی هماهنگ با طریقت راستین (تایو) است. بررسی این اهداف و اصول بر مبنای حکمت متعالیه، نشانگر آن است که در وهله اول فقدان خداشناسی مناسب و گسست فلسفی بین هستیشناسی و انسانشناسی باعث شده است تا تایوییسم بهعنوان یک فلسفه تربیتی قادر به تفسیر مناسبی از اهداف و اصولی مثل تعادل و تسلیم محض در مقابل طریقت نباشد. با وجود این، برخی از آموزههای تربیتی تایوییسم، مثل سادگی، بازگشت به طبیعت و تعادل بین تربیت جسمانی و روانی، میتواند پیامهای مثبتی برای تعلیم و تربیت باشد.
کلید واژگان: آیین تائو, لائوزه, چوانگ زه, تائودجینگ, حکمت متعالیه, تعلیم و تربیت -
شاید اگر امروز با کسوف شمس مواجه نبودیم آموزه ها و آرای تربیتی شمس برای ما ایرانیان شناخته شده بود. اکنون بر ما است بازخوانی و گوش فرا دادن به رهنمودها و سخنان او به عنوان مربی ای فراموش شده؛ مربی ای که بعضی از درس های او همچون دعوت به معنویتی مبتنی بر عشق ورزی و صلح به عنوان میراثی تربیتی و فرهنگی از مرز زمان و مکان زندگی شمس گذشته و همچنان با انسان و برای انسان به یادگار مانده است.مقاله حاضر با مرور آراء و اندیشه های شمس تبریزی از دیدگاه تربیتی، پس از بررسی کفایت تفکرات و تاملات شمس برای دریافت دلالت های تربیتی، به جستجوی پاسخ این پرسش می پردازد که ویژگی ها و ابعاد تربیت معنوی از منظر او چیست. بازخوانی آرای شمس تبریزی در این پژوهش، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و در تعامل میان ساختار برگرفته از ادبیات پژوهشی رشته تعلیم و تربیت با تحلیل، استنباط و استنتاج حاصل از بررسی محتوا و متن مقالات شمس به دست آمده است. بر این اساس می توان از یافته هایی برای تربیت معنوی همچون مبانی (آزادی، اراده، اخلاص)، اصول (معنویت و روحانیت)، اهداف (عشق ورزی و ترک خودخواهی) و روش ها (خاموشی، مواجهه، گفت و گو) سخن گفت. تربیت معنوی با استناد به قرایت شمس دارای ابعاد شناختی (همچون تفکر شهودی)، عاطفی (شادمانی و شفقت) و عملی (تربیت نفس و روح) است.
کلید واژگان: تربیت معنوی, شمس تبریزی, مقالات شمس, مکتب شمسReligions & Mysticism, Volume:54 Issue: 1, 2021, PP 217 -236Perhaps if we had not faced the eclipse of the sun today, Shams' teachings and educational views would have been known to Iranians. Now we should re-read and listen to his instructions and words as a forgotten coach. An educator whose lessons, such as the invitation to a spirituality based on love and peace as an educational and cultural heritage, have crossed the boundaries of the time and place of his life and are still remembered by man and for man. The present article reviews the views and ideas of Shams Tabrizi from an educational perspective, after examining the adequacy of Shams' thoughts and reflections to receive educational implications, seeks the answer to the question of what are the characteristics and dimensions of spiritual education from his perspective. Rereading the views of Shams Tabrizi in this research, with a descriptive-analytical approach and in the interaction between the structure derived from the research literature of the field of education with analysis ,deduction and inference obtained by examining the content and text of Shams' essays. Based on this, we can talk about findings for spiritual education such as foundations (freedom, will, sincerity), principles (spirituality), goals (lovemaking and abandoning selfishness) and methods (silence, confrontation, dialogue). Spiritual education based on the recitation of Shams has cognitive (such as intuitive thinking), emotional (happiness and compassion) and practical (training of soul and spirit) dimensions.
Keywords: Spiritual Education, Shams Tabrizi, Shams' essays, Shams' School -
هدف این مقاله، ارایه تبیینی از رویکرد معنوی به تربیت دینی برای دوره دوم کودکی است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال است که برای تربیت دینی در دوره دوم کودکی (سنین 6 تا 11 سال)، رویکرد مناسبی که براساس مبانی اسلام، بتواند عوامل اساسی دینداری را در این دوره تمهیدی، نهادینه کند، به چه اهداف و اصولی تکیه دارد؟ رویکرد پیشنهادی پژوهش حاضر، رویکرد معنوی به تربیت دینی است که مبتنی بر آرای علامه طباطبایی در مبانی معرفت شناختی است. روش پژوهش، توصیفی−استنتاجی است. الگوی پیشنهادی برای بسترسازی تربیت دینی در کودکی دوره دوم در این پژوهش، به رویکرد معنوی به تربیت دینی یا تربیت دینی معنوی برمی گردد. یافته های مقاله، استنتاج اهداف و اصول از برخی مبانی معرفت شناختی علامه طباطبایی است که در آرای علامه نقش کلیدی دارد. اصول استنتاجی از مبانی معرفت شناختی، بر مفاهیمی چون: الف) توجه و اهتمام به تربیت قوای حسی و خیالی کودک، ب) نمادپردازی مفاهیم دینی در قالب های جذاب و متنوع هنری، ج) توجه دادن کودک به معرفت های انفسی و حضوری، د) توجه به خودکنترلی کودک برای بسترسازی فرقان استوار است.
کلید واژگان: معنویت, تربیت دینی, تربیت دینی معنوی, مبانی معرفت شناختی, دوره دوم کودکیThe purpose of this article is to provide an explanation of the spiritual approach to religious education for the second period of childhood. This research seeks to answer the question that for the religious education of second period of childhood (ages 6 to 11 years), an appropriate approach that based on the principles of Islam, can institutionalize the basic factors of religiousness in this preparatory period; What goals and principles does it rely on? The proposed approach of the present study is a spiritual approach to religious education which is based on the views of Allameh Tabatabai in Epistemological foundations. The research method is descriptive-inferential. The proposed model for laying the groundwork for religious education in second period of childhood in this study, refers to the spiritual approach to religious education or spiritual-religious education. Findings of the article are Inference of goals and principles from some Epistemological foundations of Allameh, which plays a key role in Allameh's views. Principles of inference from Epistemological foundations, appropriate to the second period of childhood, is based on concepts such as : A) Attention and diligence in educational the sensory and imaginary powers of the child, B) Symbolism of religious concepts in attractive and diverse forms of art, C) Direct child's attention to Inner knowledge, D) Pay attention to the child's self- control to bedding Forqan.
Keywords: Spirituality, Religious education, Spiritual religious education, Epistemological foundations, The second period of childhood -
در این پژوهش با نگاهی پدیدارشناسانه، کوشش می شود تا به ذات تربیت- بیلدونگ و ظهورهای بیلدونگ در تاریخ تربیت تفکر شود. طبق گام نخست پدیدارشناسی، از مفهوم بدیهی و رایج از بیلدنگ روی گردانده، سپس با واشکافی، از پدیدارهای تاریخی و چیستی بیلدونگ پرسش می شود تا در نهایت به امر مشترک و عمومی یا ذات بیلدونگ از منظر هایدگر نگریسته شود. بدین ترتیب آشکار می شود که هیچ یک از پدیدارهای آشکار بیلدونگ در تاریخ، اینهمان ذات آن نیستند، بلکه امکانی پدیدارین در تاریخ تربیت هستند. پس همه پدیدارها، به نحوی آشکارگی زمانمند تربیت-بیلدونگ را در خود پنهان دارند، اما هیچ یک نمی توانند صرفا تمامیت آن را در سیطره ی خود بگیرند. در اینجا ذات تربیت- بیلدونگ را در انواع پدیدارین آن واشکافته و از منظر هایدگر که به گونه ای سلبی است، نشان می دهیم که هیچ کدام از پدیدارها، تمامیت ذاتی بیلدونگ نیستند. لذا ذات، ریشه در بافتاری زمانی دارد که گشودگی و مراقبت همراه با بالیدن شکل دهنده از هستی انسان به معنای کلی است و در پدیدارهای متکثر بیلدونگی نیز خود را آشکار-مستور می دارد .
کلید واژگان: بیلدونگ, پدیدارشناسی, عقلانیت, گشودگی, تربیتFrom the perspective of phenomenology, this research considers the essence of education-Bildung and its different manifestations in the entire history of education. Relying on the first stage of phenomenology, we first turn our face away from the common, evident concept of Bildung. Then, via deconstruction, we will ask about historical phenomena and the nature of Bildung, which will eventually look at the common feature of Bildung or its essence from Heidegger’s perspective. Historically, none of Bildung’s phenomena are essentially the same. They are phenomenal possibilities in the history of education. Every one of the phenomena has the temporal disclosedness of education-Bildung hidden within it, however, none of them can take hold of its totality under their control. Here, the essence of education-Bildung, in its phenomenological expressions, will be deconstructed and in a negative Heidegger manner, we will show that none of these phenomena are the total essence of Bildung. Hence, the essence is embedded in the context of time, which is a kind of openness and caring, as well as the development of the human essence in the overall sense. The essence is both disclosed and hidden in Bildung’s manifold manifestations.
Keywords: Bildung, Phenomenology, rationality, Disclosedness, Education -
زمینه
مدرسه به عنوان نهادی که بیشترین ساعات عمر انسان را در اختیار دارد در بروز رفتارهای خلاق افراد بسیار نقشآفرین است. بنابراین، ایجاد محیط و فضای مساعد برای رشد وپرورش خلاقیت یادگیرندگان بعنوان یک نیاز ضروری بیش از پیش در مدارس کشور بهویژه در دوره ابتدایی احساس میشود.
هدفپژوهش حاضر، طراحی الگوی مدرسه خلاق برای دوره ابتدایی و اعتباربخشی آن از دیدگاه متخصصان بود. روش پژوهش: ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی(کیفی-کمی) بود. روش پژوهش در فازکیفی از نوع مطالعات تطبیقی- اسنادی و در فاز کمی از نوع پژوهشهای توصیفی- پیمایشی با استفاده از تکنیک دلفی بود. روش نمونهگیری در هر دو فاز هدفمند بود. بدین صورت در مرحله اول پژوهش، منابع مکتوب (اسناد، مقالات و کتب) مرتبط با موضوع به تعداد 283 به روش تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از نرم افزار ATLAS.ti و رویکرد NCT مورد تحلیل قرار گرفتند. در مرحله دوم پرسشنامه 12 سوالی محقق ساخته در میان متخصصان برنامه درسی و حوزهی خلاقیت توزیع شد و دادهها با استفاده از نرم افزار Excel2010و spss19 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج مرحله اول نشان داد که مدرسه خلاق دارای شش بعد و سی مولفه است. بعد برنامه درسی خلاق دارای نه مولفه؛ بعد دانشآموز خلاق دارای سه مولفه؛ بعد خانواده خلاق دارای پنج مولفه؛ بعد معلم خلاق دارای پنج مولفه؛ بعد مدیر خلاق دارای چهار مولفه و بعدفرهنگ خلاق دارای چهار مولفه بود. همچنین نتایج اعتباربخشی الگوی طراحی شده براساس نظر متخصصان برنامه درسی و خلاقیت مناسب بوده و آن را مطلوب دانسته اند.
کلید واژگان: طراحی, اعتباربخشی, خلاقیت, مدرسه خلاق, دوره ابتداییSchool as an institution that has the most valuable time of human life is very effective in the emergence of creative behaviors. Therefore, creating a suitable environment and a good environment for the growth and creativity of learners is felt as a necessary need more than before in our country, especially in the elementary school. The aim of this study was to design a creative school model for the elementary school and to validate it from the perspective of specialists. The research method was a combination of sequential exploratory (qualitative-quantitative).The research method in this qualitative phase was comparative-documentary and in the quantitative phase was descriptive-survey research using Delphi technique. Sampling method was purposeful in both phases. Therefore, in the first phase of the research, 283 written documents (documents, articles and books) related to the subject were analyzed based on inductive content analysis using ATLAS.ti software and the approach of NCT. In the second phase, a questionnaire containing 12 questions which was designed by the researcher was distributed among experts in the curriculum and creativity field. Data were analyzed using Excel 2010 and SPSS 19. The results of the study showed that the creative school has six dimensions and three components. The dimension of creative curriculum contained nine components, the dimension of creative students contained three components; the dimension of creative family had five components; the dimension of creative teacher contained five components; the dimension of creative principal contained four components; the dimension of creative culture contained four components. Moreover, the results of model validation based on the opinion of curriculum experts and the creativity was desirable.
Keywords: Design, Validation, Creativity, creative school, elementary school -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده مدرسه خلاق در دوره ابتدایی انجام گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تطبیقی-اسنادی انجام گرفت. روش نمونه گیری هم هدفمند و مبتنی بر ملاک بود. به این منظور، به شیوه تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از نرم افزار ATLAS.ti با رویکرد NCT، تعداد 283 منبع مکتوب (سند، مقاله و کتاب) مرتبط با موضوع، تجزیه وتحلیل شدند و تحلیل تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. مدرسه خلاق از 6 بعد و 30 مولفه تشکیل شده بود. بعد «برنامه درسی خلاق» با 9 مولفه (اهداف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی- یادگیری، مواد و منابع آموزشی، گروه بندی یادگیرندگان، فعالیت های یادگیری یادگیرندگان، فضا، زمان، ارزشیابی)؛ بعد «دانش آموز خلاق» با سه مولفه (باورهای شناختی-فکری، نگرشی-علاقه ای رفتاری، -عملکردی)؛ بعد «خانواده خلاق» با پنج مولفه (موقعیت اقتصادی- اجتماعی، تحصیلات والدین، جو عاطفی خانواده، سبک فرزندپروری، نگرش نوین والدین)؛ بعد «معلم خلاق» با پنج مولفه (رهبری کلاس درس، تفکر در کلاس درس، شیوه پاداش دهی، شخصیت معلم، دانش و مهارت های حرفه ای)؛ بعد «مدیر خلاق» با چهار مولفه (سبک مدیریت، نگاه خلاقانه، توسعه خلاقیت در معلمان، روابط و تعامل انسانی)؛ بعد «فرهنگ خلاق» با چهار مولفه (مشارکت، استقبال از خلاقیت، روحیه پژوهشگری، آزادی اندیشه و عمل).نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به عنوان راهنمای عمل معلمان، متخصصان، طراحان و والدین در طراحی و ایجاد محیط های مبتنی بر خلاقیت قابل استفاده باشد.
کلید واژگان: خلاقیت, مدرسه خلاق, دوره ابتداییThe present study aims to identify the dimensions and components of creative schools at primary schools. A qualitative study was done based on the documentary researc. A purposive sampling method was done based on inclusion criteria. To do so, inductive content analysis was performed, using ATLAS.ti software –NCT approach. So, 283 relevant written sources (documents, articles and books) were analyzed at the theoretical saturation level. The creative school consists of 6 dimensions and 30 components. The “creative curriculum” dimension consists of 9 components (curriculum goals, curriculum content, teaching-learning strategies, instructional materials and sources, learners grouping, Learners' learning activities, space, time , evaluation), “creative student” dimension consists of three components (cognitive-thinking, attitudinal-interest, behavioral-functional belief), the “creative family” dimension includes five components (economical-social status, parents’ educational level, the emotional setting of the family, child upbringing, parents’ innovative attitude), the “creative teacher” has five components (class leadership, thinking in the classroom, awarding, teacher personality, knowledge and professional skills), the “creative manager” dimension includes four components (management style, creative view, creativity development in teachers, Human relations and interaction) and “creative culture” has four components (involvement, embracing creativity, investigative spirit, freedom of thought and action). The results of this study could be used as a stepping stone for teachers, experts, designers and parents to design and create environments based on creativity.
Keywords: creativity, Creative school, Primary Schools -
زبان به واسطه ماهیت دو رگه اش از وجوه وجودی و مفهومی فارغ نیست. با اندیشه های سقراط رگه مفهومی زبان کانون توجه قرارگرفت و رگه وجودی آن مغفول ماند. از نظر هایدگر و نیچه با غفلت از رابطه فوزیس و لوگوس، و فراموش کردن نقش زبان در به ظهور آوردن وجود و ناتوانی آن در همراه شدن با صیرورت هستی، ذات خودپوشاننده رگه وجودی به محاق رفت؛ و با فروکاست هستی شناسی به معرفت شناسی توسط کانت بستر لازم برای سیطره زبان مفهومی فراهم آمد. این روند با تحویل ریاضیات به حساب و کارهای افرادی چون فرگه و برنتانو سرعت گرفت و با کارهای راسل، وایتهد و ویتگنشتاین نخست در شکل دادن به زبان صوری که برای هر نام تنها و تنها یک نامیده داشته باشد وارد مرحله تازه ای شد تا بشر را دچار چنان فقری کند که گشتل را چون تقدیری محتوم بپذیرد. در این عصر عسرت، نیچه و هایدگر راهی می گشایند. آنها با اهتمام به زبان وجودی و احیای تفکر انتولوژیک در مقابل تقدیری که زبان مفهومی و تفکر انتیک برای انسان و جهان مقدر کرده است امکانی فراهم می سازند تا گونه ای دیگر از انسان و شکلی دیگر از عالم، به روشنگاه ظهور بیایند.
کلید واژگان: مفهوم, گشتل, دازاین, وجود, دانش آموزBecause of hybrid nature of language, it has conceptual and existential aspects. Ideas of Socrates caused conceptual aspect to be focused on and the existential one neglected. In Heidegger and Niche’s view, neglect of the relation between phsysis and logos and forgetting the role of language in emerging the existence and it’s inability to adapt with becoming of the existence, caused the essence of existential aspect to be obsolesced; and through degrading the subject from ontology to epistemology by Kant, needed ground for the supremacy of conceptual language was provided. This process was accelerated through submitting the theory of Formal language caused this process to enter a new stage which led to accepting Gestell like an inevitable fate that was the result of need of human in this context . Nietzsche and Heidegger find a solution in this era of hardship. They try to provide a situation in which another type of human and universe appear via attention to existential language and revival of ontological thought against the virtual type which has predestined conceptual language and antique thought.
Keywords: Concept, Dasein, existence, Gestell, student -
هدف اصلی این پژوهش، صورت بندی مواضع آسیب پذیر رویکرد سازه گرایانه در آموزش تاریخ و ارائه مفهوم بدیلی برای مشارکت دانش آموز در این رویکرد براساس هرمنوتیک پل ریکور می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش مفهوم پردازی و استنتاج فلسفی بهره گرفته شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سازه گرایی در آموزش تاریخ در مواضعی مانند گسستن از عینیت واقعه تاریخی و نسبیت در ترجیح تفاسیر از سوی دانش آموز آسیب پذیر است. در مقابل، نگرش استعاره ای به متون تاریخی و الگوی اعتباریابی حدس ها در هرمنوتیک ریکور، راه حل هایی هستند که این نوشتار به ترتیب برای رفع آسیب های فوق پیشنهاد داده است. همچنین، تصاحب دنیای متن تاریخی از سوی شاگردان، مفهوم بدیلی است که برای مشارکت فعال آنها در نظر گرفته شده است.کلید واژگان: سازه گرایی, آموزش تاریخ, سبیت گرایی, هرمنوتیک, پل ریکورThe main purpose of this study is to overcome the vulnerabilities of constructivism approach to history education and providing an alternative concept for student participation in this approach based on hermeneutical thought of Paul Ricoeur. The method of the research is conceptualization and philosophical induction. Findings indicate that constructivism in teaching history is vulnerable in positions like objectivity of the historical event and relativism in student interpretation. The metaphorical look to historical texts and the model of validation of guesses are the solutions that this article proposes. The appropriation of the world of historical text is also an alternative idea for active participation in learning.Keywords: Constructivism, Relativism, History education, Hermeneutics, Paul Ricoeur
-
پژوهش حاضر با این هدف شناخت نقش و کاربرد نظریه استعاره مفهومی لیکاف در آموزش تفکر انجام شد. این پژوهش با روش تحلیل مفهومی 30 منبع منتخب در دو بخش زبان فنی و زبان متعارف انجام شده است. نتایج تحلیل زبان فنی بیانگر آن است که نقش یا پیامدهای استعاره مفهومی در آموزش تفکر خلاق، به طور کلی در دو حوزه شناختی و اجتماعی قابل تقسیم است. از پیامدهای شناختی می توان به مواردی چون؛ پرورش مهارت استدلال، بهبود توانایی تعقل و توانایی منطقی و صوری، و توانایی مفهوم سازی و از پیامدهای اجتماعی هم یادگیری منطق و استدلال سخن گفتن، یادگیری سخن گفتن صحیح، اصولی و جذاب و تفکر برانگیز و تقویت گفتار محاروه ای و روزمره و مانند آن ها اشاره کرد. نتایج تحلیل زبان متعارف نشان می دهد که آموزش تفکر عمدتا استعاری و با استعاره ها انجام می شود و انتخاب انواع استعاره های مختلف می تواند نتیجه آموزشی و تربیتی متفاوتی داشته باشد. بهره گیری از استعاره های مفهومی در آموزش تفکر، در تسهیل آموزش و یادگیری موثر است و معلمان می توانند برای تفکر بهتر، دانش آموزان را با هدایت خود برای تولید اندیشه ها، ایده ها و پدیده ها، هم از استعاره ها بهره بگیرند و هم این که یادگیرندگان برای بهبود یادگیری شان و در جهت خلاقیت در تفکرشان، استعاره هایی تولید کنند. معلمان و آموزش دهندگان، باید در فرایند آموزش تفکر، در زمان کار با کودکان، مراحل متخلف و تدریج را رعایت کنند. در پایان مقاله الگوی نمونه جهت آموزش تفکر خلاق مبتنی بر استعاره مفهومی، ارائه شد.
کلید واژگان: استعاره مفهومی, خلاقیت, آموزش تفکر, آموزش تفکر خلاقThe purpose of this study was to identify the role and application of the concept of metaphor of Lakoff in thinking teaching. This research has been conducted with conceptual analysis method of 30 selected sources in two parts of the technical language and the conventional language. The results of technical language analysis indicate that the role or outcomes of conceptual metaphor in the teaching of creative thinking can be generally divided into two cognitive and social domains. Cognitive outcomes include: developing the skills of reasoning, improving the ability to reason, and rational and formal ability, and the ability to conceptualize, and from the social consequences of learning logic and reasoning to speak, learning to speak properly, principled, attractive and thoughtful, and reinforcement of spiritual and everyday speech and the like. The results of conventional language analysis show that thinking education is mostly metaphorical and metaphorical, and the choice of different metaphors can have different educational outcomes. The use of conceptual metaphors in teaching thinking is effective in facilitating learning and learning, and teachers can, for better thinking, use students to direct their thoughts, ideas and phenomena, both metaphors, and that learners create metaphors to improve their learning and to creativity in their thinking. Teachers and educators should, in the process of teaching teaching, while working with children, follow the offending and gradual stages. At the end of the article, a typical model for the teaching of creative thinking based on conceptual metaphor was presented.
Keywords: Conceptual Metaphor, Creativity, Thinking Education, teaching of creative thinking -
تحول مفهوم استعاره و کارکرد آن، چون مینیاتوری از مطالعات زبان، رویکردهای متفاوت زبانی را چون پیوستاری نشان می دهد که در یک سر آن زبان آرمانی راسل و ویتگنشتاین نخست و در سر دیگر زبان هنری و وجودی هایدگر قراردارد. در مقابل نگاه نمادین و پوزیتیویستی فیلسوفان تحلیلی اولیه که شفافیت و وضوح قابل اشاره را مطلوب می دانستند، رویکرد شاعرانه و وجودی نیچه و هایدگر ، ابهام، رازآمیزی و حتی جنون را چون سبکی از زندگی می ستاید. با فاصله های متفاوت از دوسر این طیف، اندیشمندان و جریان های فکری مختلفی قراردارند که هر یک آموزه های متفاوتی پیش روی می گذارتد. این پژوهش با ارائه گزارشی مختصر از تحول مفهوم و کارکرد استعاره، نشان می دهد جایگاه واهمیت استعاره در مطالعات زبان، به طور فزاینده ای از سنت بلاغی فاصله گرفته، گاه چون ماهیت زبان، وگاه چون توضیح دهنده ی فرایندهای شناختی و تربیتی ارتقا یافته است. ضمن گزارش این تحول مفهومی و کارکردی، تعدیل عقل گرایی، اهتمام به قوه ی تخیل و برجسته شدن رویکردهای زیبایی شناختی، کثرت گرایی و پذیرش روایت های مختلف، فاصله گرفتن از جزم های تجربه گرایی، احترام به طبیعت و افزایش دغدغه های زیست محیطی، و توجه روزافزون به زبان مادری چون پیامدهای ترببیتی آن استنتاج شده است.کلید واژگان: استعاره, مفهوم, تربیت, تخیل, زبان محلیThe transformation of the concept of metaphor and its functioning is a miniature of language studies that depicts different linguistic approaches, such as the spectrum of one side of that formal language Russell and Wittgenstein, and the other side of Heidegger's artistic and existential language. In contrast to the symbolic and positivist view of the early analytical philosophers who believed that clarity and resolution were desirable, the Nietzsche and Heidegger's poetic and existentialist approach looks ambiguous, mysterious, and even madness as a way of life. With different distances from this spectrum, there are different thinkers and currents of thought, each with different teachings. This research, by presenting a brief account of the transformation of the concept and function of the metaphor, shows that the concept and function of metaphor are increasingly removed from the rhetorical tradition, sometimes as the nature of language, and sometimes as a description of cognitive and educational processes. The educational result of the report is the conceptual and functional development of metaphor, the recommendation to modify rationalism, focus on the imagination and highlighting the aesthetic approaches, pluralism and acceptance of different narratives, distance from the dogma of empiricism, respect for nature and increasing environmental concerns, and increasing attention to mother tongue.Keywords: Metaphor, concept, education, Imagination, local language
-
تربیت خلاق محور در خانه و مدرسه (گفت و گو)
-
تربیت کل گرا، یکی از جریان های تربیتی در اواخر قرن بیستم است که با بن مایه های معنوی، به مقابله با کاستی های نظریه های تربیتی مدرن برخاسته است. اگرچه ریشه های تکوین این رویکرد را می توان در آثار مربیان معاصر غربی جستجو کرد، اما این مقاله، این ریشه ها را در اندیشه های فلسفی و معنوی کهن شرق، با محوریت مکتب دائوئیسم ردیابی کرده، تصویری از مواجهه صورت معاصر این رویکرد و صورت شرقی آن، در عصر کهن ارائه می دهد. این پژوهش، با روش تحلیل محتوا و استنتاج فلسفی، پس از بیان مولفه های بنیادین تفکر دائویی در متون اصلی این کتب، یعنی دائو ده جینگ اثر لائوتسه و چانگ تزو اثر مولفی با همین نام، دست به ترسیم چگونگی حضور این رویکرد در عرصه تربیت کل گرا زده است. با در نظر گرفتن مضامین بنیادین در دائوئیسم، همچون ماهیت دائو، فروپاشی نظام عرفی ارزش ها، خویشتن بودگی و نفی ذهن و زبان، مفهوم اساسی تربیت «سیالیت» و هدف اساسی آن «رهایی از ضمیر» و مفهوم اساسی یادگیری «نا-یادگیری» به منظور شهود حقیقت دائو می باشد.کلید واژگان: تربیت کل گرا, فلسفه شرقی, دائوئیسم, لائوتسه, دائو ده جینگ, چانگ تزوHolistic education is one of the educational trends of the late twentieth century, which, resting on spiritual foundations, attempted to overcome the shortcomings of modern educational theories. Although the origin of this approach can be found in the works of contemporary Western educators, this paper traces its roots in the old Eastern philosophical and spiritual thoughts centered on Daoism, and illustrates the encounter between the contemporary form of this approach and its eastern form in ancient time .Using content analysis and philosophical evidence, this paper first elucidates the fundamental components of Daoism in the original texts of such books like the Tao Te Ching by Lao Tseu and Ching tse, and then deals with the part which this approach has in holistic education. Considering the fundamental themes of Daoism, such as the nature of Dao, the collapse of the conventional system of values, self-monitoring and negation of mind and language; the basic educational concept of "fluidity, its basic purpose of "liberation from mind" and the fundamental concept of learning" not-learning" reveal the truth of Dao.Keywords: Holistic Education, Oriental Philosophy, Daoism, Lao Tseu, Tao Te Ching, Ching tse
-
ساختار کلاس تاثیر زیادی در فرآیند یادگیری دارد. جو آموزشی خلاق به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر انگیزش درونی، از مهم ترین عوامل موثر در کیفیت یادگیری است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه جو آموزشی خلاق با راهبردهای یادگیری خود تنظیم، با واسطه گری انگیزه درونی یادگیری است. 300 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تهران به صورت نمونه گیری در دسترس از دانشکده های روانشناسی، علوم اجتماعی و دانشکده اقتصاد برای پاسخ دادن به سوالات پرسشنامه های جو آموزشی خلاق آکوآل، راهبردهای یادگیری خود انگیخته MSLQ و انگیزه یادگیری AMS، انتخاب شدند. نتایج به روش الگویابی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیر برون زای جو آموزشی خلاق، رابطه معناداری با راهبردهای یادگیری خود تنظیم دارد و رابطه بین جو آموزشی خلاق با یادگیری خود تنظیم از طریق انگیزه درونی یادگیری میانجی گری می شود. در مجموع یافته ها نشان می دهد که جو آموزشی خلاق مستقیما و با واسطه گری انگیزه یادگیری بر استفاده از راهبردهای یادگیری خود تنظیم تاثیر دارد.کلید واژگان: جو آموزشی خلاق, انگیزه درونی یادگیری, راهبردهای یادگیری خود تنظیم, الگویابی معادلات ساختاریClassroom structure has plenty of influence on learning process. Creative education environment is one of the most important influential factors in learning quality as one of the effective variables on the intrinsic motivation. In this study, the relationship between creative education environment and self-regulated learning strategies and mediation of intrinsic learning motivation was studied. 300 female students of the university of Tehran, from faculties of psychology, social science and economy, were selected based on convenience sampling method to respond to the questionnaires of actual creative education atmosphere, spontaneous learning strategies MSLQ and intrinsic motivation AMS. The results were analyzed using structural equations modeling. The obtained results showed that creative education atmosphere has significant correlation with the self-regulated learning strategies and the relationship between creative education atmosphere and self-regulated learning is mediated through intrinsic learning motivation. So, according to the importance of self-regulation and intrinsic motivation in the academic achievement, it is suggested that conditions be created for students to enhance the intrinsic motivation, use of self-regulation strategies increases. Consequently, results indicate that the creative education atmosphere influences the use of self-regulated learning strategies directlyand through mediation of learning motivationKeywords: Creative education atmosphere, Intrinsic motivation to learn, Self-regulated learning strategies, Structural Equation Modeling
-
عود نشانه ها، ایجاد گردید. افزایش توانمندی ها و صفات مثبت بایست مولفه های اصلی هر روند درمانی باشد؛ چرا که این مداخلات نشانه های بیماری را کاهش داده، از عود آنها جلوگیری می کنند و باعث اصلاح کیفیت زندگی می شوند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی مولفه های روان شناسی مثبت در داستانهای مثنوی معنوی و کاربرد آن در تربیت دوره نوجوانی صورت گرفتهاست. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مولفه های روان شناسی مثبت، از جمله امید، خوش بینی، شادی، رضایت، فضایل اخلاقی، بخشش، انعطاف پذیری، شکرگزاری و تشکر، مراقبه و معناجویی در داستان های مثنوی معنوی سبب شکوفایی و توسعه توانمندی های درونی و کسب فضیلت های اخلاقی می شود. این مولفه ها نوجوانان را قادر می سازد تا با ناملایمات، بحران ها و سایر رویدادهای نامطلوب زندگی کنار بیایند، به سلامت جسمی و روانی دست یابند و به بهبود روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی نایل گردند.کلید واژگان: تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان, دوره نوجوانی, روان شناسی مثبت, مثنوی معنویPositive psychology has been established not only to expand and improve the abilities of individuals, but to promote endurance, to improve life quality, and to create a shield against psychiatric symptoms. An enhancement in abilities and positive attributes should be the permanent factors in all treatments, because these Interventions decrease disease symptoms, prevent their reversion, and improve skills of individual and social life. This study aims to analyze and evaluate the factors of positive psychology in Mawlana's stories, and its use in the training of adolescents. The results of the study indicate that the components of positive psychology (such as: hope, optimism, happiness, satisfaction, moral virtues, forgiveness, appreciation, meditation, and seeking meaning) in the stories of Mathnawi cause prosperity, development of internal and mental capabilities, and obtaining moral virtues. The mentioned factors would help teenagers to resolve difficulties, crises and other undesirable events. They cause the physical and mental health and improve the individual, familial, and social relations.Keywords: Positive psychology, Mathnawi, adolescence period, adolescent training
-
پرورش، ارتقا و جهت دهی خلاقیت، در کودکان به دلیل قرارگیری در سن رشد، اهمیت دارد. تحقیقات روان شناسی در مورد خلاقیت1 بر تاثیر محیط فیزیکی بر خلاقیت متمرکز بوده است. یکی از روش های ارتقاء خلاقیت، بهره گیری از تاثیر مثبت محیط طبیعی یا مصنوع، در بروز و افزایش خلاقیت در کودکان است. ادبیات موضوع نشان می دهد که فضا و محیط دربروزخلاقیت و کیفیت رشد آن موثر است. فضا ممکن است فضای طبیعی یا مصنوع و انسان ساز باشد. اما ساخت و سازهای معماری در جهت تاثیر بر پرورش خلاقیت، بسیار کمرنگ است. سوال اصلی این پژوهش این است که کدام ویژگی های فضای مسکونی بر ارتقاء خلاقیت تاثیر دارند. پژوهش حاضر، به دنبال دستیابی به اصول طراحی فضای مسکونی است که باعث افزایش خلاقیت کودکان شود. تحقیق حاضر توسعه ای بوده و روش تحقیق انتخابی تحقیق توصیفی-پیمایشی است که در 5 مرحله اصلی انجام شده است. جامعه تحقیق مرحله دوم متخصصین روان شناسی، سوم متخصصین معماری و چهارم کودکان 3-7 ساله از منطقه 4 شهر تهران است. نمونه های مورد مطالعه در مرحله دوم به وسیله تکنیک دلفی شامل 108 متخصص روان شناسی و درمرحله سوم، متخصصین معماری در دو زیر مرحله ابتدایی 50 متخصص معماری، مرحله تکمیلی 120 متخصص معماری و در مرحله چهارم 50 کودک زیر دبستانی 3-7 ساله ساکن منطقه 4 تهران است. جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه و پرسشنامه باز پاسخ و بسته پاسخ و پرسشنامه تصویری برای کودکان، انجام شده و برای بررسی فرضیه ها از آمار توصیفی شامل محاسبه شاخص های آماری و تنظیم جدول توزیع فراوانی و از آمار استنباطی شامل آزمون ناپارامتریک ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون آماری رگرسیون خطی چند متغیره و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شده و با استفاده از آزمون های کروسکال و الیس و من ویتنی اصول معماری رتبه بندی و انتخاب شده اند. مطابق یافته های این تحقیق، محیط کالبدی فضای مسکونی بر روی رشد خلاقیت کودک اثر گذاشته و در فضای مسکونی، با به کارگیری عناصر طبیعی، ایجاد فضای ایمن، فضای پیچیده و فضای انعطاف پذیراز طریق تاثیر مثبت بر انگیزش کودک برای بازی، آرامش روانی، ابتکاروکنجکاوی در کودک می توان خلاقیت کودک را ارتقا بخشید. اصول طراحی منتج از پژوهش به این قرار است : 1. طراحی و ایجاد فضاهای کالبدی مسکونی با استفاده از بدنه های تحریک کننده و بازی ساز. 2. ایجاد آرامش و امنیت روانی با طراحی و ایجاد فضای مسکونی امن (ایمنی کالبدی). 3. طراحی و ایجاد فضاهایی پیچیده و چالش برانگیز. 4. طراحی و ایجاد فضاهای مسکونی تغیر پذیر و منعطف (انعطاف پذیری فضایی و فرمی).کلید واژگان: خلاقیت, ارتقاء خلاقیت کودکان, فضای مسکونی, اصول طراحیBagh-e Nazar, Volume:13 Issue: 41, 2016, PP 19 -34In recent years, there have been an increasing number of studies on the effect of natural and artificial environments on humans. There is much evidence that being in natural environments, or just looking at nature, promotes recovery from stress. In the residential context, it has also been suggested that views of nature from windows enhances residents sense of well-being. Viewing a 10- minute video dominated by natural elements (trees, vegetation, or water) after the participants were stressed by a video of industrial accidents facilitated recovery from stress, as indicated by lowered blood pressure, lowered muscle tension, and skin conductance. Young children spend most of their time at home. Although some spend a lot of their time at outside facilities such as daycare center, kindergarten, or school, most children still recognize home as their permanent space. They become attached to their home and feel safe and secure. When they are at home. They attach meanings to their home and that becomes part of their culture. Childrens experiences and images of early childhood are "the most deeply scored and enduring". Children develop interests at this environment, which helps them resolve inner conflicts, make sense of their existence, and develop self-regulation and self-concept. Cohen states that "the passionate interests of young children can be thought of as the seeds of adult creativity. Creativity has been the subject of interest and study for the past 60 years. Because of being in growth ages, activation, promoting and directing creativity in children is important. Still, creativity is mysterious! It is hard to do systematic analysis. This makes it hard to understand and explain why and how creativity happens and what elements it is related to. Furthermore, the variety of definitions of creativity among researchers makes it even more complicated to understand and study because there is no definitive meaning accepted by all. People define creativity as the ability to produce novel and original work within specific framework and limitations. Children are creative by nature. Social psychologists argue that creative people begin their creative production early in life. The focus of research on the creativity has been from psychology features to the impact of the physical environment on these features. One of the ways to promote creativity, using the impact of natural or artificial environment to create and enhance the creativity factors in children. Literature suggests that Space and environment in creativity and its quality of growth have an important role. This spaces may be natural spaces or artificial space and in other words the architecture environment. But the construction of architecture to influence the cultivation of creativity is very pale. The real question is, which features in residential space impact on the promotion of creative task. The present study seeks to achieve residential space design principles that will enhance childrens creativity. This research is developmental and research method is descriptive that is done in five main step. Then, using the survey method one of descriptive research methods, Second stage and third stage of the research community are psychology experts and architecture professionals. Fourth stage research community are 3-7 years-old children in Tehran from district 4. After selecting the sample and data collection by interview, questionnaire, using inferential statistics, hypothesis tests are proposed. To evaluate the hypothesis of descriptive statistics and statistical indicators set by the frequency and inferential non-parametric Spearman test, multiple linear regression test and Friedman nonparametric test was used. According to the findings, physical environment in residential spaces affects the development of childrens creativity and in residential space, using natural elements, creating a safe space, complex space and flexible space, through a positive impact on childrens motivation for physical activity(playing), mental relaxation, initiative and Childs curiosity childrens creativity can be promoted. The present study seeks to achieve the design principles of residential space that will enhance childrens creativity.Keywords: Creativity, Promote children's creativity, Residential space
-
زمینهدرس هنر تجارب تربیتی و آموزشی گرانبهایی را برای کودکان و دانش آموزان به وجود می آورد.هدفپژوهش حاضر به منظور تعیین اثر بخشی برنامه آموزش خلاقیت در قالب فعالیت های هنری در رشد خلاقیت دانش آموزان دختر سوم ابتدایی انجام شده است.روشپژوهش حاضر از نوع طرح تحقیق شبه آزمایشی همراه با گروه گواه و دارای پیش آزمون و پس آزمون است .در این پژوهش، 8 10 دانش آموز دختر سوم ابتدایی (84 دانش آموز در گروه آزمایش و 24 دانش آموز در گروه گواه )مشارکت داشتند .گروه آزمایش در 23 جلسه تحت آموزش برنامه خلاقیت در قالب درس هنر قرار گرفتند. هم چنین از پرسش نامه های خلاقیت تورنس (فرم الف و ب) و چک لیست خلاقیت جانسون در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است.یافته هاتحلیل داده های آزمون تورنس به روش تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان خلاقیت گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است؛ به علاوه در گروه آزمایش بر خلاف گروه کنترل، تفاوت معنا داری بین وضعیت دانش آموزان در چک لیست خلاقیت جانسون در پیش آزمون و پس آزمون وجود داشته است.نتیجه گیریبا توجه به تفاوت معنادار بین دو گروه، آموزش خلاقیت در قالب فعالیت های هنری بر رشد خلاقیت موثر ست .کلید واژگان: خلاقیت, برنامه آموزشی درس هنر, سوم ابتداییPurposeThe purpose of the present research is to determine the effectiveness of creative teaching art on growth of creativity in third grade students of elementary school.
Approach: The present study belongs to semi-experimental studies with control group and pretest and posttest .108 students attended the present study (84 in experiment group & 24 students in control group) .the experiment groups are taught art creativity in 23 sessions. The Torrance Test of Creative Thinking (A form & B form) and The Johnson Creativity Check-list are given to them in pre-test and posttest.
Finding: The analysis of data based on Co-variance shows that the creativity in experiment group increased significant in comparison to control group. In addition, in contrast to the control group, there is a significant difference in the pre-test and posttest of the Johnson Creativity Check-list in the Students of experiment group.
ConclusionRegarding the significant difference between these two groups, creative teaching has a great effect on students.Keywords: Creativity, Art education program, Elementary school -
در تاریخ فلسفه علم، در قرن بیستم، از چهار تحول مهم می توان سخن گفت که هریک دربرگیرنده گفتمان خاصی در عرصه فلسفه علم هستند.گفتمان نخست، پوزیتیویسم و استقراگرایی؛ گفتمان دوم، ابطال گرایی کارل پوپر و قواعد ریاضی گونه لاکاتوش؛ گفتمان سوم، ساختارگرایی و نسبیت گرایی تامس کوهن و گفتمان چهارم، هرمنوتیک. هدف از مقاله حاضر بررسی تاریخچه و ریشه هرمنوتیک و استخراج آن در حوزه تعلیم و تربیت است. در واقع هدف از این پژوهش، بررسی هرمنوتیک به عنوانی گفتمانی است که تعلیم و تربیت را تحت تاثیر قرار داده است، با توجه به اینکه مباحث و مبانی هرمنوتیک در اشکال مختلف آن به مسئله محوری فهم و تاویل صورت تفکر آدمینظر دارد، یکی از ایده های مهم در فرآیند تعلیم و تربیت می باشد و دلالت های آن در زمینه برنامه درسی، ارزشیابی و روش شناسی فراوان است. برای تحقق این مهم و رسیدن به هدف این پژوهش از روش تحلیلی-استنباطی استفاده شده است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که هرمنوتیک متربی به عنوان متن اصلی در تعلیم و تربیت قرار می گیرد و در حوزه ارزشیابی معیارهایی را به دست می دهد که متربی به صورت چند بعدی و در بطن فعالیت ها مورد ارزیابی قرار می گیرد، در حوزه روش شناسی هرمنوتیک روشی مناسب و با سازوکارهای مختص به خود در پژوهش های تربیتی می باشد.کلید واژگان: هرمنوتیک, روش, تعلیم و تربیتIn the history of twentieth century philosophy of science in four major transformation has occurred, each of which has had great impact The first discourse positivism, the second discourse is Karl Popper, the third discourse, structuralism and Relativism of Thomas Cohen and fourth discourse, hermeneutics. Hermeneutics can solve many problems in the field of education. This paper discusses the history and roots of hermeneutics and its implications in the field of education has been analyzed. The purpose of this study was Hermeneutics as a discourse which has affected of education, Hermeneutics is the one of the theories of Appropriate for the processes of education. To achieve this important goal of this research method of analysis - analytical used. The results show that Hermeneutics in the fields of students, education, evaluation scope and methodology for education has significant implications.Keywords: Hermeneutics, Methods, Education
-
مسئله اصلی این پژوهش، بررسی تطبیقی اهداف تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی در دو کشور ژاپن و ایران با نظر به ارزش های حاکم بر عناصر و مولفه های برنامه درسی است. بدین منظور از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی دو کشور ایران و ژاپن از دو جهت قابل بررسی تطبیقی است: نخست، بررسی تطبیقی، کلی و با نگاهی کلان، و دوم، بررسی تطبیقی جزئی. از جمله یافته های بررسی کلی این است که اهداف تربیت اخلاقی دو کشور در چهار حوزه، شبیه به هم تنظیم شده اند که در برنامه درسی کشور ایران این حوزه ها عبارت اند از: رابطه با خویشتن، رابطه با خدا، رابطه با سایر انسان ها و رابطه با خلقت؛ و در برنامه درسی کشور ژاپن نیز عبارت اند از: واکاوی خود، رابطه با طبیعت و داشتن افکار برتر، رابطه با دیگران و رابطه با گروه و جامعه. البته گفتنی است که در برنامه درسی کشور ایران، خداوند نقش محوری دارد و دیگر حیطه ها متناظر با آن تنظیم شده اند. اما بررسی تطبیقی جزئی که تمرکز آن بررسی تک تک اهداف مرتبط با تربیت اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت رسمی در این دو کشور در دوره ابتدایی است، به سه بخش تقسیم می شود: نخست اهدافی که با هم هم پوشانی دارند، از جمله اینکه «کودک مودب و مهربان است» و «برای رسیدن به موفقیت پشتکار دارد و تلاش می کند»؛ دوم اهدافی که ویژه کشور ایران هستند و در اهداف تربیت اخلاقی کشور ژاپن به آنها اشاره نشده است، از جمله اینکه «پوشش اسلامی را دوست دارد و آن را رعایت می کند» و «خطا و اشتباه دیگران را در مورد خود می بخشد»؛ و سرانجام اهدافی که ویژه کشور ژاپن هستند و در اهداف مرتبط با تربیت اخلاقی کشور ایران به آنها اشاره نشده است؛ از جمله «احترام به دیگر فرهنگ ها و ارزش قایل شدن برای مردمان دیگر ملل» و «مشارکت گروهی و مسئولیت پذیری».
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, تحلیل تطبیقی, اهداف, دوره ابتدایی, دوره ابتدایی, نظام تعلیم و تربیت رسمی, ایران, ژThe present is centered on a comparative analysis of the goals of moral education in the elementary level of the educational system in Japan and Iran with respect to the values governing the elements of curriculum. A comparative analysis method is used in this research. The comparative study of the moral education in the formal educational system in Iran and Japan can have the form of macro-analysis or micro-analysis. Some of the findings of macro-analysis show that the goals of moral education pursued by these two countries are very much alike in four areas. In Iran's curriculum, these areas are: one’s relation with one’s self, one’s relation with God, one’s relation with others and one’s relation with creation. In Japan's curriculum, they are: self-analysis, one’s relation with nature and having idealized views, one’s relation with others and one’s relation with group and society. Of course, in Iran’s curriculum, God has a pivotal role and the other areas are arranged according to this role. However, micro-analysis, which focuses on the study of every goal related to the moral education in the elementary level of the formal educational systems of these countries, is divided into three types, which are as follows: first, those goals which overlap each other; such as "the child is polite and kind" and "he/she works hard to achieve success"; second, those goals which are characteristic of Iran and are not detectable among the moral goals of Japan, such as "the child likes and observes Islamic veil" and "he/she forgives others for their ill-treatment"; and finally, those goals which are characteristic of Japan and not detectable among the goals related to the moral education in Iran, such as "respecting other cultures and holding people of other nations in high esteem” and "collaborative work and feeling a sense of responsibility".Keywords: moral education, comparative analysis, goals, elementary level, instances of values, formal educational system, Iran, Japan -
زمینهآفرینندگی توانایی همگانی و بالاترین توانایی شناختی است که برخی کمک به بهبود آن را هدف اصلی سامانه های آموزشی دانسته اند. برای رسیدن به این هدف باید برنامه ها و روش هایی داشت که به پرورش آفرینندگی یاری برسانند. نگاهی به برنامه های آموزشی کشور ما نشان می دهد، توجه به توانایی آفرینندگی در آنها جایگاه چندانی ندارد. این کاستی به ویژه در برنامه های پیش دبستانی که کارکردی بنیادی دارند، مساله آفرین است.هدفدر این پژوهش هدف، حل مساله کمبود آفرینندگی و کمک به بهبود این توانایی در آموزنده ها است.روشاین پژوهش از نوع آزمایشی (با گروه گواه) است. نمونه پژوهش گروهی از آموزنده های پیش دبستانی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه 10 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برنامه آموزشی داستان آفرینی در بیست نشست آموزشی ساخته و آزموده شد. کارایی برنامه با کاربرد آزمون خلاقیت سنج تصویری تورنس در پیش آزمون و پس آزمون برآورد شد.یافته هاپس از اجرای دوره آموزشی تفاوت آماری معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه در زمینه ی آفرینندگی مشاهده شده است.نتیجه گیریکاربرد دوره آموزشی داستان آفرینی به بهبود توان آفرینندگی کودکان یاری می رساند.
کلید واژگان: آفرینندگی, خلاقیت, داستان آفرینی, پیش دبستانیBackgroundCreativity is the highest cognitive and public ability which some believe that helping for its improvement is the main goal of educational system. Reaching to this goal needs to have programs and methods to help training creativity. In spite of that, looking at the educational programs in the country indicates that considering the ability of creativity has no specific position. Actually this loss, especially in the pre-school program which has fundamental function, makes problem.Goal: Solving the shortage of creativity and helping to improve this ability in learners is the main goal of the research.MethodThis research is a kind of experiment with control group. The sample of research was a group of pre-school learners which were randomly divided into two groups of control and experiment with each group being ten persons. The program of story creation was made and tested in twenty training sessions. The efficiency of the program was achieved by using Torrance Tests of Creative Thinking in pre-test and post-test.ResultsThe results show that after performing the experimental course there is a meaningful statistical difference between control and experiment groups in creativity.ConclusionApplying the story creation experimental course helps the improvement of children's creativity.Keywords: Creativity, Story Creation, Pre, school -
زمینهموانع خلاقیت به طور کلی به چهار دسته موانع تاریخی- فرهنگی، موانع اجتماعی- محیطی، موانع سازمانی و موانع شخصی تقسیم می شوند. در بررسی موانع شخصی خلاقیت، موانع شناختی از مهم ترین موانع به حساب می آید که در این میان مدل های ذهنی نقش بارزی را در ایجاد مانع شناختی برای خلاقیت ایفا می کنند.هدفپژوهش حاضر به بررسی رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت و خلاقیت هیجانی در میان دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری شامل همه دانشجویانی است که در سال تحصیلی 1390- 1389 در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه های دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. از میان آنها، 200 نفر به روش خوشه ای– تصادفی انتخاب شدند.روشروش پژوهش، پیمایشی است و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی، پرسشنامه تفکر قطعی نگر و فهرست خلاقیت هیجانی بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده انجام گرفت.یافته هابین خلاقیت و تفکر قطعی نگر رابطه معکوس و معنادار وجود دارد (40/ 0-). همچنین، از میان مولفه های تفکر قطعی نگر، رابطه مطلق نگری و قطعی نگری در حوادث منفی با خلاقیت معنادار و در جهت عکس می باشد. ضمن اینکه رابطه دو مولفه پیش بینی آینده و قطعی نگری در تعامل با دیگران با متغیر خلاقیت، معنادار گزارش نشده است. به علاوه، رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت هیجانی (47/ 0-) معنادار و معکوس است. همچنین، از میان مولفه های قطعی نگری، مولفه های قطعی نگری در تعامل با دیگران، قطعی نگری در حوادث منفی و مطلق نگری با متغیر خلاقیت هیجانی، رابطه عکس و معنادار نشان داده اند و مولفه پیش بینی آینده، رابطه معناداری با خلاقیت هیجانی نداشته است.بحث و نتیجه گیریپیشنهاد می شود در مورد انحراف شناختی تفکر قطعی نگر در سطح جامعه بیشتر آموزش داده شود و توصیه هایی از سوی محققین و کارشناسان برای برطرف ساختن این موانع ارائه شود.
کلید واژگان: تفکر قطعی نگر, تحریفات شناختی, خلاقیت, خلاقیت هیجانیBackgroundBarriers to creativity in general contains to four historic-cultural barriers, social-environmental barriers, organizational barriers and personal barriers. Cognitive barriers counted as important barriers of creativity. Meanwhile mental model consider as the main kind of cognitive barriers to creativity.ObjectiveThis research has been designed for the purpose of studying relationship between deterministic thinking with creativity and emotional creativity among students of public universities in Tehran city in the academic year of 2011-2012.Method200 students were randomly selected as sample group using cluster sampling method. For studying deterministic thinking, Yunesi deterministic thinking questionnaire included 36 questions with 4 subscales has been used. For creativity, Abedi creativity questionnaire included 60 questions had been used. For studying emotional creativity, Emotional creativity scale included 120 questions had been used. For checking collected data descriptive statistical methods, Pearson correlation coefficient, and regression analysis has been used.ResultsResults revealed that there was a meaningful relationship between deterministic thinking and creativity (r = -0/40). Also among the subscales of deterministic thinking the relationship between absolute orientation and deterministic thinking in negative events with creativity is meaningful. While the relationship between deterministic thinking in interaction with others and deterministic thinking in predicting future with creativity is not meaningful relationship. Moreover, the relationship between deterministic thinking and emotional creativity is a meaningful relation (r = -0/47). Also the relation between deterministic thinking in interaction with others and deterministic thinking in negative events and absolute orientation with emotional creativity is meaningful relation but the relation between deterministic thinking in predicting future with emotional creativity is not meaningful.ConclusionBased on these findings, we need to eliminate cognition barriers of creativity such as deterministic thinking with teaching and giving advice.Keywords: deterministic thinking, creativity, emotional creativity, cognitive distortions -
مفهوم تربیت معنوی یکی از مسائل چالش برانگیز در فلسفه تعلیم و تربیت است. در این مقاله برای دستیابی به این مفهوم، دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان مبنا مدنظر قرار می گیرد. این مقاله در دو بخش تنظیم شده است؛ در بخش اول، مفهوم تربیت معنوی مورد بررسی قرار گرفته، روش مطالعه در این بخش، تحلیل پیش رونده است. بدین معنی که پس از بررسی و اتخاذ پیش فرض های لازم از رویکرد فلسفی و اسلامی علامه، به سمت استنباط مفهوم تربیت معنوی پیش می رویم. در دیدگاه علامه طباطبایی تربیت معنوی، جهت دهی به فرایند تجرد نفس، متناسب با فطرت ربوبی او معنا می یابد که در پی تقویت میل، تفصیل معرفت و انجام عمل متناسب با آن است. بدین ترتیب، اهداف تربیت معنوی دارای سه جنبه شناختی، گرایشی و عملی است. در قسمت دوم، برخی از اصول و روش های تربیت معنوی با استفاده از روش قیاسی فرانکنا بدست آمده است. اصول و روش هایی نظیر اصل عدم تشبیه خدا به سایر موجودات و روش ذکر تسبیحی، اصل پالایش خیال و روش تمرکز بر یک صورت خیالی، اصل ایجاد ملکه و روش تکرار عمل.
کلید واژگان: تربیت معنوی, اصل, روش, علامه طباطباییThe concept of spiritual training: principles and methodologies from Allameh Tabatabie's PerspectiveThis paper addresses the issue of spiritual training from the perspective of Allameh Tabatabaie. The paper has two sections; in the first, the concept of spiritual training has been addressed. the methodology used in this section is progressive analysis; that is, after the investigation and adaptation of the presuppositions from the philosophical and Islamic approach by Alameh, the meaning of spirituality is analyzed and then the concept of spiritual training is inferred; in this perspective, spiritual training consists of directing the process of abstraction of self, compatible with godly nature which is achieved through reinforcement of tendency, acquisition of knowledge and contiguous practice. In such a way, the aims of spiritual training would show the cognitive, tendencial, and practical dimensions. In the second section, some of the principles And methods of spiritual trainings using the Franna induction has been developed; principles and methods such as the principle of dissimilarity of God to other creatures, and the praising form of Zhekr, purification of thought, and concentration on an imagery form, internalization principle, and the repetitious form of practiceKeywords: principle, methodology, spiritual training, Allameh Tabatabie
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.