به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

الهه عسگری

  • زهرا سادات شبیری، الهه عسگری*، کیومرث امینی
    با توجه به روند رو به رشد سویه های مقاوم به چند داروی استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس، جست وجو برای شناسایی عوامل ضدمیکروبی جایگزین بیشتر شده است. برای این منظور، در تحقیق حاضر بررسی متابولیت های ثانویه آنابنا سیانوباکتری بر بیان ژن های مقاومت وانکومایسین استافیلوکوس ساپروفیتیکوس جداشده از سالمندان انجام شد. طی دو ماه، 120 نمونه بالینی مختلف از سالمندان مراجعه کننده به بیمارستان های شهر تهران جمع آوری شد. ایزوله های استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس با استفاده از تست های فنوتیپی و شیمیایی شناسایی شدند. سپس با استفاده از روش های مولکولی حضور ژن های Van شناسایی شد. سپس با استفاده از روش میکروبراث دایلوشن حساسیت ایزوله های باکتریایی نسبت به متابولیت ثانویه سیانوباکتر آنابنا سنجیده شد. در انتها میزان بیان ژن های Van نسبت به 16SrRNA با استفاده از روش Real Time PCR در ایزوله های استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس تیمارشده با متابولیت ثانویه سیانوباکتر اندازه گیری شد. در این مطالعه با استفاده از تست های فنوتیپی از 83 ایزوله باکتری جداسازی شده از نمونه های بالینی، تنها 8 ایزوله به عنوان استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس شناسایی شد. از 8 ایزوله استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس 1 ایزوله واجد ژن VanA و 2 ایزوله واجد ژن VanB بودند. MIC متابولیت ثانویه سیانوباکتر 750 میکروگرم / میلی لیتر و sub-MIC 325 میکروگرم / میلی لیتر علیه ایزوله های استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس بود. میزان بیان ژن VanA و VanB در سویه های تیمارشده با متابولیت ثانویه سیانوباکتر نسبت به ژن مرجع (16SrRNA) کاهش یافت. یافته های این مطالعه نشان می دهند متابولیت ثانویه سیانوباکتر دارای اثر ضدمیکروبی قوی است و سبب کاهش بیان ژن های مقاومت به آنتی بیوتیک می شود که برای توسعه نسل جدید داروهای ضد استافیلوکوکوس می تواند استفاده شود.
    کلید واژگان: استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس, ژن های Van, متابولیت ثانویه سیانوباکتر, Real Time PCR
    Zahra Sadat Shobeiri, Elahe Asgari *, Kumarss Amini
    Herein we evaluate the effect of secondary metabolites from the cyanobacteria Anabaena sp. on the expression of vancomycin resistance genes in Staphylococcus Saprophyticus.. This study is motivated by the growing concerns of multi-drug resistant S. saprophyticus strains and the need for alternative antimicrobial agents. of During a two-month period, 120 clinical samples were collected from elderly patients referred to Tehran hospitals. S. saprophyticus isolates were identified using both phenotypic and chemical tests. Subsequently, molecular methods were employed to detect the presence of van genes. The microbroth dilution method used to determine the sensitivity of the bacterial isolates to the methanolic extract of Anabaena sp. . Finally, real-time PCR was employed to measure the expression level of van genes compared to the 16S rRNA gene in S. saprophytic isolates treated with the cyanobacterial secondary metabolite. Among the 83 bacterial isolates obtained from the clinical samples, only eight were identified as S. saprophyticus. One isolate harbored the vanA gene, while two isolates possessed the vanB gene. The minimum inhibitory concentration (MIC) of the cyanobacterial secondary metabolite against S. saprophyticus was 750 μg/mL, with a sub-MIC of 325 μg/mL.  Importantly, the expression level of vanA and vanB genes in the strains treated with the cyanobacterial secondary metabolite down-regulated compared to the reference gene (16S rRNA). The findings suggest that the secondary metabolites from Anabaena sp. possess a potent antimicrobial effect and can potentially reduce the expression of antibiotic resistance genes in S. saprophyticus. This paves the way for the development of a new generation of anti-staphylococcal drugs.
    Keywords: Staphylococcus Saprophyticus, Van Genes, The Secondary Metabolite Of Cyanobacteria Anabaena, Real Time PCR
  • الهه عسگری، محمد صادق نوروزی نظر، محمد باعقیده*، علیرضا انتظاری
    مشخصه های خشکسالی به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی، در دوره های آتی ممکن است تحت تاثیر تغییرات آب و هوایی تغییر نماید. پژوهش حاضر، با هدف پیش نگری خشکسالی هواشناسی در حوضه گرگانرود انجام شده است. به این منظور برونداد دما و بارش 8 مدل پروژه CMIP6 تحت دو سناریوهای (SSP2-4.5) و (SSP5-8.5) طی دو دوره 2054-2025 و 2100-2071 مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به بزرگ مقیاس بودن مدل های گردش کلی جو از روش تصحیح اریبی نگاشت چندک (Quantial Mapping) برای ریزگردانی GCMهای منتخب استفاده شد. با پیش نمایی مقادیر بارش و دما، شاخص SPEI، در مقیاس زمانی سالانه برای دوره های پایه و آتی محاسبه و در ادامه، نمایه‎های خشکسالی (مدت، شدت و بزرگی) بر مبنای تیوری Run استخراج و برای دوره های پایه و آتی با هم مقایسه شدند. با هدف ارتقای فرایند ارزیابی و کمی سازی اثرات تغییرات اقلیمی بر خشکسالی های آتی منطقه و نشان دادن عدم قطعیت های ناشی از مدل های اقلیمی از باندهای پیش بینی متغیرهای اقلیمی جهت کمی سازی شاخص SPEI استفاده شده است. نتایج پیش نگری اجرای گروهی مدل ها نشان داد که در شرایط اقلیم آینده متوسط دما و بارش سالانه در هر دو سناریو دارای روند افزایشی خواهد بود؛ بطوری که دما 2/1 تا 4/4 درجه سلسیوس و بارش به میزان 2 تا 9/11 درصد افزایش می یابد. همچنین خروجی پایش خشکسالی بر مبنای شاخص SPEI در سناریو SSP2-4.5 نشان داد شرایط منطقه در دهه های آتی در محدوده های نزدیک به نرمال یا ترسالی خواهد بود. این وضعیت در دوره آینده نزدیک در سناریو SSP5-8.5 نیز ادامه دارد، ولی تحت تاثیر افزایش شدید دما و تبخیر و تعرق در دوره آینده دور، میزان وقوع خشکسالی ها افزایش خواهد یافت. نتایج حاصل از اجرای تیوری Run بیانگر آن است که نمایه های شدت مدت و بزرگی در سناریو  SSP2-4.5و دوره ی آینده نزدیک در سناریو SSP5-8.5 روند کاهشی خواهد داشت.
    کلید واژگان: شاخص SPEI, CMIP6, نگاشت چندک, تئوری Run, حوضه آبخیز گرگانرود
    Elaheh Asgari, Mohammad Sadegh Norouzi Nazar, M Baaghideh *, Alireza Entezari
    The characteristics of drought, as one of the environmental events, may change under the effect of climate change in future periods. The current study was conducted with the aim of predicting meteorological drought in Gorganroud watershed. For this purpose, the output of temperature and precipitation of 8 General Circulation Models (GCMs), were investigated under two scenarios (SSP2-4.5) and (SSP5-8.5) during two periods of 2025-2054 and 2071-2100. To downscale the GCMs, quintile mapping bias correction method was used. After projecting the future precipitation and temperature, the SPEI index was calculated at the annual scale for the baseline and future periods. Thereafter, the drought characteristics (duration, intensity and Severity) were computed using the median results of SPEI bands based on the Run theory method. With the aim of improving the process of evaluating and quantifying the effects of climate change on future droughts in the region and showing the uncertainties caused by climate models, the prediction bands of climate variables have been used to quantify the SPEI index. According to the simulated results of performance of multi model ensemble, that in the future climate conditions, the average values of mean temperature and precipitation will increase in both scenarios; So that the temperature increases from 1.2 to 4.4 Celsius and precipitation increases by 2 to 11.9 percent. The results of this study show that the conditions of the region in the coming decades likely the normal or wet climate conditions in the near decades, but these conditions would change in the far future as the more we move towards the last decades of the century, the more occurrences of droughts would happen. The results obtained from of the Run theory indicate that the duration and magnitude intensity profiles will decrease in the SSP2-4.5 scenario and the near future period in the SSP5-8.5 scenario.
    Keywords: SPEI Index, CMIP6, Quintile mapping, Run theory, Gorganroud watershed
  • علی اکبر خسروی لاریجانی، فاطمه ملکوتی نژاد، امیریونس یدالله زاده، امیرمحمد رضایی مجد، سمانه کاووسی، سید محمدحسن محمدی، محمدعلی قاسمی درزی، کامیار نیک بخش ذاتی، علی صدرزاده، فاطمه محمودی، الهام صاحب زمانی، علی حاجی حسینی، احمدرضا مجدد، مصطفی احمدیان، محمد یوسف پورتقی، رضا نیکخو امیری، پارسا حلال خور میرکلایی، مریم رسول پور روشن، محمد حسین علیجانی گنجی، الهه عسگری، حانیه پوشیده، فاطمه زمانی، امیر حسین حسینی، سهراب عباسی، حسن عزیزی لاری، علی اکبر مقدم نیا*
    سابقه و هدف

    روش های سنتی آموزش پزشکی علی رغم سهولت در اجرا، از کارآمدی ماندگاری برخوردار نیستند. هدف اصلی از این مطالعه، استفاده از کمک خود فراگیران برای آموزش بخش هایی از درس فارماکولوژی پزشکی با استفاده از روش ایفای نقش می باشد. این کار برای اولین بار در دانشگاه علوم پزشکی بابل با همکاری دانشجویان پزشکی ورودی 1395، انجام گردید.

    مواد و روش ها

    دانشجویان به 5 گروه تقسیم شدند و برای هر گروه یک نفر سرگروه معرفی گردید. پنج موضوع انتخاب شد و سناریوهای مربوطه نوشته شد. سه تا هفت نفر در هر گروه حضور داشتند. پزشک به همراه رزیدنت یا دانشجوی فرضی، مسایل بیمار را بررسی کرده و دارویی تجویز و توصیه های لازم را به ایشان نمودند. از همه شرکت کنندگان پیش و پس آزمون گرفته شد، سپس یافته ها تحلیل آماری شدند.

    یافته ها

    101 دانشجو (49 نفر دختر و 52 نفر پسر با میانگین سنی 1/14±21/43 سال در مطالعه حضور داشتند. به غیر از موضوع مسمومیت ها نسبت به سایر موضوعات، میانگین اختلاف نمره پیش و پس آزمون دانشجویان دختر کمتر از دانشجویان پسر بود. به عنوان مثال در موضوع پارکینسونیسم این اختلاف مشاهده گردید (0/0001>p). همه دانشجویان درگیر در اجرا، نمرات بهتری نسبت به سایر دانشجویان در همان مباحث کسب نمودند (88/15 در مقابل 59/71 از 100). 74% از دانشجویان دختر و 79% از دانشجویان پسر، از اجرا این روش ابراز رضایت نمودند.

    نتیجه گیری

    طبق یافته ها، این روش سبب افزایش انگیزه برای یادگیری درس فارماکولوژی پزشکی و تثبیت عناوین درسی شده است. لذا اجرای آن در دروس سنگین با تنوع زیاد مطالب، حجیم و پرکاربرد، نه تنها به یادگیری بهتر آن ها کمک می کند بلکه سبب حفظ اشتیاق و افزایش انگیزه برای یادگیری بیشتر و تثبیت موارد یاد گرفته شده می شود.

    کلید واژگان: فارماکولوژی پزشکی, آموزش به روش ایفای نقش, آموزش دانشجو-محور, تثبیت یادگیری, یادگیری موثر, یادگیری در حد تسلط
    AA. Khosravi Larijani, F .Malakoutinejad, AY .Yadollahzade, AM Rezaee Majd, S. Kavousi, SMH .Mohammadi, MA. Ghasemi Darzi, K. Nikbakhsh Zati, A .Sadrzade, F. Mahmoudi, E. Saheb Zamani, A. Haji Hosseini, AR. Mojaddad, M. Ahmadian, MY. Pourtaghi, R .Nikkhou Amiri, P. Halalkhor Mirkolaei, M. Rasoulpour Roshan, MH .Alijani Ganji, E. Asgari, H .Pooshide, F. Zamani, AH. Hosseini, S. Abbasi, H. Azizi Lari, AA. Moghadamnia*
    Background and Objective

    Traditional methods of medical education, despite being easy to implement, do not have long-lasting efficiency. The main aim of this study is to use the help of the learners to teach parts of the medical pharmacology course using role-playing pedagogy. This was done for the first time in Babol University of Medical Sciences with the cooperation of medical students who entered the university in 2016.

    Methods

    Students were divided into 5 groups and a group leader was introduced for each group. Five topics were selected and corresponding scenarios were written. There were three to seven people in each group. The physician together with the hypothetical resident or student examined the patient's problems and prescribed medicine and gave them the necessary recommendations. All participants were given a pre-test and a post-test, and then the findings were statistically analyzed.

    Findings

    101 students (49 girls and 52 boys) with a mean age of 21.43±1.14 years participated in the study. Except for the topic of poisoning, the mean difference in pre- and post-test scores of female students was lower than that of male students. For example, this difference was observed in the topic of Parkinsonism (p<0.0001). All students involved in the performance obtained better grades in the same topics compared to other students (88.15 vs. 59.71 out of 100). 74% of female students and 79% of male students expressed satisfaction with the implementation of this method.

    Conclusion

    According to the findings, this method has increased the motivation to learn the medical pharmacology course and stabilize the course topics. Therefore, its implementation in difficult courses with diverse and voluminous content not only helps them to learn better, but also helps them maintain their enthusiasm and increase motivation to learn more and consolidate what they have learned.

    Keywords: Medical Pharmacology, Role-Playing Pedagogy, Student-Centered Learning, Learning Consolidation, Effective Learning, Mastery Learning
  • الهه عسگری، محمد باعقیده*، علیرضا انتظاری، مجید حسینی، اصغر کامیار

    این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر جریان ورودی و حجم مخزن سد دز با استفاده از مدل های منطقه ای (RCM) براساس رویکرد IPCC-AR5 انجام شد. در این راستا جهت پیش نگری دما و بارش حوضه، دقت 17 مدل پروژهCORDEX - WAS مورد ارزیابی قرار گرفت و بعد از همادی کردن مدل ها، متغیرهای دما و بارش برای سه دوره 20 ساله تحت دو سناریو اقلیمیRCP4.5 و RCP8.5 شبیه سازی گردید. پیش نگری ها، محدوده افزایش دمای حداقل و حداکثر را تحت مدل های انتخابی در سناریو RCP4.5 به ترتیب از 5/1 تا 2/4 و 5/1 تا 3 درجه سلیسیوس و در سناریویRCP8.5 به ترتیب از7/2 تا 3/5 و 6/1 تا 8/5 درجه سلسیوس محتمل دانسته اند. همچنین مدل های مذکور محدوده کاهش تغییرات بارش را 11 تا 17 درصد تحت سناریویRCP4.5 و 8 تا 18 درصد تحت سناریوی RCP8.5 پیش بینی کردند. نتایج پیش بینی جریان ورودی به سد حکایت از کاهش 49 تا 52 درصدی در سناریوی RCP4.5 و 44 تا 64 درصد در سناریوی RCP8.5 دارد. با کاهش بارش و افزایش دما حجم مخزن تحت دو سناریوی منتخب بین 47 تا 54 درصد برای دهه های آتی کاهش خواهش یافت که باعث تشدید بحران آب در مناطق پایین دست خواهد شد.

    کلید واژگان: MODSIM, مدلسازی هیدرولوژیک, سناریو RCP, پروژهCORDEX &ndash, WAS
    Elaheh Asgari, Mohammad Baaghideh *, Alireza Entezari, Majid Hossaini, Asghar Kamyar
    Introduction

    Worries about how to plan and exploit water resources in confronting new conditions have increased as evidence of climate change becomes more apparent. This issue has led a significant portion of recent meteorological research to examine climate change's consequences on water resources. One of the most important developments is the change in the inflows to the dam's reservoirs. The Dez Dam was built over the Dez river and is located in southwestern Iran, within 23 kilometers of distance from Andimeshk. Its maximum capacity is 3.3 billion m3. As one of the most important water supply sources in the agricultural and electric energy sector of Khuzestan province, this dam has faced severe droughts in recent years, and the flow to the reservoir has been decreasing. The purpose of this study is to evaluate the amount of inflow and reservoir volume of the dam under the conditions of climate change.

    Materials and methods

    To simulate basin temperature and precipitation, the accuracy of 17 Regional Climate Models of the CORDEX - WAS project (South Asia) was evaluated based on the skill score (SS). Then, a combination of ten with the lowest skill score was used to simulate the climatic parameters of temperature and precipitation for future periods. Also, the bias correction of simulated monthly precipitation and temperature data in the historical period and then the future period was done in each station and for each parameter using the change factor method. Simulations of these parameters were conducted for three 20-year periods 2020s (2020-2039), 2050s (2050-2069), and 2080s (2080-2099) under the RCP4.5 and RCP8.5 scenarios for selected stations. In this research, the SWAT semi-distributed hydrological and MODSIM models was used to simulate the inflow and reservoir volume, respectively.

    Results and Discussion

    The results of the downscale of the selected models and climatic scenarios indicate an increase in minimum and maximum temperatures in all months of the year and decreased average rainfall in the future. Predictions considered the range of minimum and maximum temperature increase under selected models in the RCP4.5 scenario from 1.5 - 4.2 ° C and 1.5 - 3 ° C, respectively, and in the RCP8.5 scenario from 2.7 - 5.3 ° C, and 1.6 - 5.8 ° C probable. The models also predicted the range of precipitation change to be 11 up 17% under the RCP4.5 scenario and 8 to 18% under the RCP8.5 scenario. After ensuring the hydrological model's accuracy and the general circulation models (RCM) output, the SWAT model was implemented under different scenarios. The outflows indicate a significant reduction in the flow of the Dez River in the future. The reduction rate can be between 49 and 52% in the RCP4.5 scenario and the RCP8.5 scenario was more, especially in the last decade of the 21st century, about 44 to 64%. The highest decrease will occur in the colder months of the year. In other words, the inflow decreases in December and even further decreases in April and March. One of the main reasons for the decrease in the volume of flow in the region in these months (March, April, and May) is changes in the precipitation pattern, in addition to the decrease in precipitation. In other words, in these months, the water of snow melting is associated with an increase in the river's discharge in the current climate, but such conditions will change in the future. The decrease in the flow rate entering the dam has caused a decrease in the reservoir volume of the dam, and its volume has decreased under RCP4.5 and RCP8.5 release scenarios. In the RCP4.5 scenario, the average annual volume of the reservoir will reach 1184.4, 1179.8, and 1138.8 billion m3 for the three decades of 2020-2039, 2050-2069, and 2080-2099, respectively. In the RCP8.5 scenario, this average value equals 1293.8, 1070.4, and 1008.9 billion m3, respectively. Therefore, under the two selected scenarios, the reservoir volume was reduced between 47 to 50% for the future decades. This significant decrease in volume in the future decades, which has affected the volume of water discharge of the dam, that is indicate Dez Dam will face significant challenges in come cross  with downstream needs (environmental needs, agriculture, drinking, industry, and electric energy).

    Conclusion

    This study evaluated the effect of climate change on the amount of inflow and the reservoir volume of Dez Dam under two climate scenarios. Using the semi-distributed SWAT model, the water flow simulation to the dam is done. After evaluating the model and calibrating and validating the parameters of the hydrological model, by entering the future precipitation and temperature data into the calibrated SWAT model, the flow was simulated for the three future periods under the above scenarios. The results of the climate models illustrated that the average minimum and maximum annual temperature would have increased by 3 and 3.5 degrees Celsius, respectively, for the future decades. The average annual precipitation for the study area will have decreased by 14%. The prediction of the inflow to the dam by the SWAT model under two scenarios indicate a significant decrease in the discharge of the Dez River in the future; The amount of this decrease in the RCP4.5 scenario will be between 49 to 52%, and in the RCP8.5 scenario and especially in the last decade of the 21st century, it will be more and around 44 to 64%. The decrease in the flow rate entering the dam has caused a decrease in the volume of the reservoir of the dam, and its volume will have decreased between 47 and 54 percent under the two selected scenarios for the future decades. In general, the results obtained from this study indicate that this region will move towards a climate with lower humidity and higher temperature in the future decades. This situation will increase the shortage of water resources in the basin and will intensify the water crisis in the downstream areas. Therefore, it seems that the water resources management in this basin requires a review for its sustainable development and exploitation. Since, the flow rate of Dez in the future decades will significantly decrease due to, the expected of the climate changes, the Dez dam's primary goals to meet the needs of agriculture, electricity, drinking, etc. will have face significant shortages. It is recommended to implement the policy of reducing demand, changing the cultivation pattern, recommending and developing the cultivation of low water-demanding plants, using new irrigation methods, and using unconventional waters.

    Keywords: Hydrological modeling, scenario RCP, CORDEX-WAS, MODSIM
  • الهه عسگری، محمد باعقیده*، مجید حسینی، علیرضا انتظاری، اصغر کامیار

    شناخت اجزای اصلی بیلان آبی حوضه های آبخیز و تحلیل رفتار هیدرولوژیکی آن ها از ارکان اساسی هرگونه برنامه ریزی و مدیریت در حیطه مهندسی منابع آب می باشد. امروزه نگاه به آینده لزوم استفاده از فناوری های نوین در مدلسازی هیدرولوژی حوضه های آبخیز را بیش از بیش مطرح نموده است. هدف از این پژوهش، شبیه سازی مولفه های هیدرولوژیکی در طبقات متنوعی از کاربری اراضی در حوضه آبخیز رودخانه دز می باشد. از آن جا که ابزار مورد استفاده در پژوهش مدل هیدرولوژیکی SWAT و الگوریتم SUFI-2 بوده لذا پایگاه داده مورد استفاده طیف وسیعی از داده های ورودی را شامل شده است. به منظور مشخص کردن سطح حساسیت مدل به پارامترهای ورودی، آنالیز حساسیت به روش سراسری انجام شد. سپس با تعدیل کردن پارامترهای منتخب و با استفاده از جریان مشاهده ای، مدل به ترتیب برای دوره های 2007 - 1994 و 2013 - 2008 واسنجی و اعتبارسنجی شد. ضرایب NS، R2، P-factor و R-factor توانایی مدل را در شبیه سازی جریان رودخانه در حوضه مورد مطالعه تایید نمودند. بررسی خروجی های مدل نشان دادند که مناطق با کاربری جنگل بالاترین سهم را در تغذیه آبخوان دارند و زمین های بایر بیشترین رواناب سطحی را ایجاد می کند. رواناب سطحی بیشترین نقش را در ایجاد جریان اصلی رودخانه داشته و بعد از آن جریان پایه در این زمینه موثر بوده است. تغییر کاربری جنگل به مرتع و اراضی کشاورزی موجب تغییر در مولفه های هیدرولوژیکی حوضه خواهد شد و نتیجه این تغییر بصورت افزایش در رواناب سطحی، کاهش تغذیه منابع آب زیرزمینی و کاهش آب پایه رودخانه می شود. مدل SWAT می تواند به عنوان یک مدل پیشرو در مطالعات مدیریت حوضه های آبخیز مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: مولفه های هیدرولوژیکی, مدل SWAT, الگوریتم SUFI-2, آنالیز عدم قطعیت, حوضه آبخیز دز
    Elaheh Asgari, Mohammad Baaghideh*, Majid Hosseini, Alireza Entezari, Asghar Kamyar

    Understanding the main components of the watershed water basin and analyzing their hydrologic behavior are among the key components of any planning and management procedures in the field of water resources engineering. Today, the need to use modern technologies in hydrological modeling of watersheds has been discussed more than before. The purpose of this study is the simulation of hydrological components in various land use categories in the catchment area of the Dez river basin. Since the tool used in the research is the SWAT model and the SUFI-2 algorithm, the database used include a range of input data. In order to determine the level of sensitivity of the model to the input parameters, global sensitivity analysis was performed. Then, by adjusting the selected parameters and using the observation current, the model was calibrated and validated for the periods 2007 - 1994 and 2013 - 2008, respectively. The coefficients of NS, R2, P-factor and R-factor confirmed the modelchr('39')s ability to simulate river flow in the studied basin. The results of the model showed that the areas with forest use share the highest contribution to aquifer nutrition, and the barren lands have the highest surface runoff. Surface runoff has the leading role in creating the main stream of the river and after that the main flow has been effective in this area. The forest use change to Agricultural lands and pasture will change the hydrological parameters of the basin, and the result of these changes will lead to the increase in the surface runoff, the reduction of nutrition of groundwater resources and the reduction of river basin water. The SWAT model can be used as a precursor model in watershed management studies.

    Keywords: Hydrological Components, SWAT Model, SUFI-2 Algorithm, Uncertainty Analysis, Dez Basin
  • الهه عسگری، محمد باعقیده*، اصغر کامیار، علیرضا انتظاری، مجید حسینی
    اهداف

    از آنجایی که بررسی تغییرات اقلیمی، ارایه راهکارهای مناسب سازگاری و کاهش اثرات تغییر اقلیم در هر منطقه نیازمند پیش نگری صحیح متغیرهای اقلیمی در آن منطقه است؛ هدف این مقاله ارزیابی دقت مجموعه مدل های گردش کلی پایگاهCORDEX  (جنوب آسیا) در شبیه سازی دما و بارش به عنوان متغیرهای تاثیرگذار در جریان حوضه آبخیز دز است.

    روش

    جهت پیش نگری دما و بارش حوضه مذکور، دقت 17 مدل گردش کلی پروژهCORDEX - WAS  (جنوب آسیا) مورد ارزیابی قرار گرفت. از روش عامل تغییر برای تصحیح خطای داده های شبیه سازی شده در دوره تاریخی و آینده و از نمره مهارت (SS) برای ارزیابی عملکرد مدل ها استفاده شد. شبیه سازی این پارامترها برای سه دوره 20 ساله (2099 - 2080، 2069 - 2050 و 2039 - 2020) و تحت دو سناریوRCP4.5  و RCP8.5 برای ایستگاه های منتخب انجام شد.

    یافته ها/ نتایج

    خروجی ها نشان داد شبیه سازی مدل ها با خطا همراه است و باید قبل از استفاده از آن ها در مطالعات تصحیح شوند. براساس (SS) یک مجموعه ده تایی با نمره مهارت بالا انتخاب شد. اگرچه نتایج مدل های انتخابی بیانگر کاهش 11 تا 17 درصدی بارش سالانه برای سناریو RCP4.5 و 8 تا 18 درصدی برای سناریو RCP8.5 در حوضه مورد مطالعه است، ولی بارش فصل پاییز در این محدوده تغییرات افزایشی را نشان می دهد. خروجی دمای حداکثر حوضه برای سناریوی انتشار RCP4.5 افزایش 5/1 تا 3 درجه و برای سناریو بدبینانه RCP8.5 افزایش 6/1تا 8/5 درجه سلسیوس را پیش نگری می کند. این افزایش برای دمای حداقل برای سناریو انتشار RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب مابین 5/1 تا 2/4 و 7/2 تا 3/5 درجه سلسیوس در تغییر است.

    نتیجه گیری:

     به طورکلی نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر آن است که این محدوده در دهه های آتی به سمت اقلیمی با رطوبت کمتر و دمای بیشتر پیش می رود.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, تصحیح خطا, نمره مهارت (SS), حوضه آبخیز دز, CORDEX
  • الهه عسگری، غلام عباس فلاح قالهری*، جواد جمال آبادی

    عناصر آب‏ و هوایی نقشی بسیار اساسی در رشد و توسعه گیاهان دارند و از جمله پارامترهای کنترل ‏ناپذیر بر کشاورزی محسوب می‏شوند. هدف از این مطالعه بررسی ساختار و روند پارامترهای اقلیمی موثر بر تولید بادام در استان آذربایجان غربی است. برای اجرای این پژوهش از داده ‏های آب‏ و هوایی شش ایستگاه سینوپتیک طی دوره 1986-2015 استفاده شده است. نخست، براساس درجه روز- رشد، فصل رشد بادام برای هریک از ایستگاه ‏ها محاسبه شد و سپس شاخص ‏های دما و بارش و روند هریک از آن‏ها با استفاده از آزمون من‏- ‏کندال و شیب سنس استخراج شد. درنهایت، میزان نیاز آبی برای هریک از مراحل فنولوژی محصول برآورد شد. نتایج بیانگر این بود که میانگین دمای فصل رشد در محدوده 5/0 تا 1 درجه سانتی‏گراد در سال دارای روند افزایشی است. خروجی شاخص‏های دمایی نیز نشان داد که پیران شهر، مهاباد، و خوی مناطق مساعد برای کشت بادام ‏اند. از طرف دیگر، کاهش قابل ملاحظه شاخص‏های بارشی در همه ایستگاه ‏ها در طول مراحل دوم و سوم رشد مشاهده شد. به‏ طور کلی، با توجه به نتایج مطالعه، با افزایش دمای فصل رشد و کاهش بارش، نیاز آبی محصول (ETC) در مرحله دوم و سوم رشد افزایش یافته است.

    کلید واژگان: آذربایجان غربی, تحلیل روند, شاخص‏های اقلیم کشاورزی, نیاز آبی بادام
    Elaheh Asgari, Gholamabbas Fallah Ghalhari *, Javad Jamalabadi
    Introduction

    The amount of agricultural production has a high correlation with atmospheric precipitations and the suitability of climatic conditions Knowing the factors that affect the plant developmental stages and the plant's sensitivity to the fluctuations of these factors makes it possible to make an appropriate decision for cultivation Provides. Plant tolerance thresholds are limited in relation to each meteorological parameter and any abnormality in these parameters can have a significant direct and indirect impact on agricultural production. Considering the important effects of climate factors on the yield of agricultural products, the introduction of indicators and agricultural variables that have the most impact in this regard seems necessary. Therefore, the present study aimed to investigate the effect of meteorological parameters on almond yield in West Azarbaijan province.

    Materials and methods

    For this research, the weather data of 6 synoptic stations of Azarbayjan province during 2014 - 1985 period have been used. First, based on the growth degree day , almond growth season was calculated for each station, then the seasonal and temperature indices of temperature and precipitation, and the trends of each of them were extracted using the MK test and the slope of the senses. Finally, the amount of water needed for each phases of the product was estimated. The method used to estimate the reference evapotranspiration has been based on the FAO-Penman-Monteith method.

    Results and discussion

    The results indicated that the average temperature of the growing season in the range of 0.5 to 1 ° C in the year has an increasing trend. This is due to the increase of the maximum indexes of the growth season, the number of days with a maximum temperature of 90 °, the average number of days with The maximum temperature is related to the 10th percentile (Tmax <10) and the number of days with a minimum temperature of less than 10k percentile (Tmin <10). Significant decrease in rainfall indices (rainfall rainfall season, maximum daily rainfall, number of rainy days and annual rainfall recorded on very wet days) was observed at all stations. Due to the increase in the temperature of the growing season and the reduction of rainfall, the product's water requirement ETC) has grown in the second and third stages.

    Conclusion

    Climatic recognition and study of climatological needs of plants are the most important factors in production. The output of the index of growth-dgree day indicates that almond flowering at Mahabad station is earlier and starts at Takab station due to having higher altitudes and distances from the sea later than other regions. The shortest growth season for almond phenology is Takab with 207 days and the longest period of Mahabad with 250 days. Based on the Climatic recognition and study of climatological needs of plants are the most important factors in production. Based on the results of the study of temperature indices in West Azarbaijan province, it is possible to obtain a favorable climate for the cultivation of almond in the studied stations of Mahabad, Khoy and Piranshahr. It should be noted that including the limitations of the Piranshahr station, having a number of days with a minimum temperature of less than 2 degrees Celsius at flowering stage, due to the presence of the Mediterranean and its high mountain range, which should be taken to prevent spring frost to the late flowering cultivar. Also, Takab and Mako have the lowest temperature indices (the minimum freezing period, the number of days with a minimum temperature of less than 2 ° C at the flowering stage and the highest number of days with a minimum temperature of less than 0 °); hence, with regard to early flowering This product is not a good place to produce almonds in comparison with other fruits and are susceptible to late spring frost. The results of precipitation indices indicate a significant reduction of this parameter at all stations during the second and third stages of almond growth. Since this time coincides with the warm period and the increase in the number of days with maximum temperature, this dehydration during the main stages of growth has increased the moisture stress and this disrupted the growth process and led to a change in the size of the brain and decrease in efficiency The fruit is. Evapotranspiration analysis also shows that demand for water, especially in the second and third stages, has increased, hence, according to the stated content, the water needs of the product should be managed through water control and other environmental studies. Based on the results of the study of temperature indices in West Azarbaijan province, it is possible to obtain a favorable climate for the cultivation of almond in the studied stations of Mahabad, Khoy and Piranshahr. It should be noted that including the limitations of the Piranshahr station, having a number of days with a minimum temperature of less than 2 degrees Celsius at flowering stage, due to the presence of the Mediterranean and its high mountain range, which should be taken to prevent spring frost to the late flowering cultivar. Also, Takab and Mako have the lowest temperature indices (the minimum freezing period, the number of days with a minimum temperature of less than 2 ° C at the flowering stage and the highest number of days with a minimum temperature of less than 0 °); hence, with regard to early flowering This product is not a good place to produce almonds in comparison with other fruits and are susceptible to late spring frost. The results of precipitation indices indicate a significant reduction of this parameter at all stations during the second and third stages of almond growth. Since this time coincides with the warm period and the increase in the number of days with maximum temperature, this dehydration during the main stages of growth has increased the moisture stress and this disrupted the growth process and led to a change in the size of the brain and decrease in efficiency The fruit is. Evapotranspiration analysis also shows that demand for water, especially in the second and third stages, has increased, hence, according to the stated content, the water needs of the product should be managed through water control and other environmental studies.

    Keywords: climate-agricultural indices, water requirement almonds, Trend Analysis, Western Azerbaijan
  • تاثیر چربی لبنیات بر دیابت نوع 2
    الهه عسگری
  • تقی طاوسی، فائزه شجاع*، الهه عسگری
    هدف پژوهش حاضر، بازنگری پهنه های اقلیمی شمال شرق ایران براساس واکاوی تغییرپذیری شاخص خشکی در تلفیق با تغییردیگر متغیرهای اقلیمی در محدوده حوضه شمال شرق ایران است. برای این منظور داده متغیرهای دمای هوا و بارندگی در مقیاس میانگین ماهانه و سالانه طی دوره زمانی 2017-1990 جمع آوری شد. برای رسیدن به هدف پژوهش در آغاز با بررسی تغییر بارندگی، تبخیر و تعرق و دما، طبقه بندی اقلیمی شمال شرق ایران مورد بازنگری قرار گرفت و نتیجه های حاصل با الگوهای طبقه بندی دومارتون و کوپن گایگر مقایسه شد. سپس روند متغیرهای مذکور در قالب شاخص خشکی یونپ با بهره گیری از آزمون من -کندال و تخمین گر شیب سن آزمون شد تا وضعیت خشکی منطقه ارزیابی شود. نتایج نشان داد که به کارگیری ضریب خشکی به عنوان عاملی مهم در الگوی اصلاحی ، باعث افزایش دقت طبقه بندی های این روش نسبت به مدل های پیشین می شود. براین اساس، منطقه مورد بررسی در هفت گروه اقلیمی طبقه بندی شد که پهنه Ac14، اقلیم خشک با زمستان سرد و تابستان بسیار گرم با 39 درصد و 9 ایستگاه و Ec14، اقلیم فرا خشک با زمستان سرد و تابستان بسیار گرم با یک ایستگاه به ترتیب بزرگترین و کوچک ترین ناحیه اقلیمی بودند. نتایج آزمون من کندال و شیب خط روند نیز برای شاخص خشکی یونپ بیانگر این مسئله بود که طی این 28 سال شرایط خشکی در منطقه رو به افزایش بوده و وضعیت بیابان زایی در بخش های مختلف تشدید شده است.
    کلید واژگان: الگوی طبقه بندی ترکیبی, شاخص یونپ, روند بیابان زایی, روش غیرپارامتریک من کندال
    Taghi Tavosi, Faeze Shoja *, Elaheh Asgari
    The purpose of research is to rezoning the climate zones of the north east of Iran- located between 30° 35' to 38° 41'N and 56° 19' to 61° 16'E- based on the analysis of changes in the aridity index, in combination with other climatic parameters changes. Air temperature and precipitation parameters were provided in the scale of monthly average and annual over period time of 1990-2017. At first, the climate classification of the north east of Iran was revised by studying variations in precipitation, evapotranspiration and temperature and results were compared with the De Martonne and Köppen-Geiger climate classification. For analyzing the aridity status, trend of the above parameters in the form of UNEP index was tested using Mann-Kendall non-parametric method and Sen's slope estimator. Results indicated that applying of the aridity index, as a factor in improvement of the used pattern, caused the zoning of this method to be more precise than the previous methods. Therefore, the study area was classified into seven climatic groups, the zone Ac14 (Arid zone with cold winter and hot summer) with 39% and 9 stations, and Ec14 (Extremely-arid zone with cold winter and hot summer) with one station were the largest and smallest climate zones, respectively. Results of the Mann-Kendall test and trend line slope, for UNEP aridity index showed that the aridity and desertification intensity have increased in different parts of the area during 28 years.
    Keywords: Combined classification pattern, UNEP index, Trend of desertification, Mann-Kendall non-parametric method
  • کوروش امامی صالح، مریم حسینی*، الهه عسگری، عامر دهقان نجم آبادی
    جهت گیری استراتژیک پاسخگوی تغییرات محیطی کسب وکار است و بکارگیری استراتژی مناسب در راستای دستیابی به درک فرصت های موجود، منجر به توسعه محصولات جدید و ایجاد مزیت رقابتی نسبت به رقبا خواهد شد. پژوهش حاضر که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی - پیمایشی است به بررسی تاثیر جهت گیری استراتژیک بر عملکرد توسعه محصول جدید پرداخته است.جامعه آماری پژوهش شامل 260 نفر از مدیران، عرضه کنندگان و فروشندگان صنعت مبلمان بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، 155 نفر حجم نمونه در نظر گرفته شده است. داده های لازم از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شده است. برای تحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که جهت گیری استراتژیک بر عملکرد توسعه محصول جدید تاثیر معناداری دارد. همچنین نتیجه گرفته شد که جهت گیری بازار، جهت گیری تکنولوژیک، جهت گیری کارآفرینی و جهت گیری شبکه ای بر عملکرد توسعه محصول جدید تاثیر معناداری دارد.
    کلید واژگان: جهت گیری استراتژیک, عملکرد توسعه محصول جدید, استراتژیک
    Kourosh Imami Saleh, Maryam Hosseini *, Elahe Asgari, Amer Dehgan Najmabadi
    The strategic orientation responds to the business environmental changes. Appling the appropriate strategy to gain an understanding of the existing opportunities leads to the development of new products and the creation of the competitive advantages over competitors. The present research in terms of purpose is practical and regarding the data collection method is descriptive-survey. It has been examined the impact of the strategic orientation on the performance of the new product development. The statistical population of the study consisted of the 260 furniture retailers and providers. Using the Cochran formula and the simple- random sampling method, 155 individuals were selected as the sample size. The required data were collected through standard questionnaires. To analyse data and examine the hypotheses, the Structural Equation Modeling method (SEM) using Partial Least Squares method (PLS) has been applied. The research findings indicate that the strategic orientation influences the performance of the new product development. It was also concluded that the market trending, technological orientation, entrepreneurial orientation and network orientation have a significant effect on the performance of the new product development.
    Keywords: strategic orientation, the performance of the new product development, Strategic
  • محمدرضا دهقانی اشکذری، مریم حسینی، الهه عسگری، عامر دهقان نجم آبادی
    این پژوهش، که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی همبستگی است به بررسی تاثیر رفتار اخلاقی زنان کارافرین با نقش میانجی گری هوشیاری کارافرینانه بر عملکرد کسب و کار پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل 148 نفر از زنان کارافرین منتخب جشنواره کارآفرینی ایرانی صاحب کسب و کار است که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، 106 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های لازم از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شد. روایی و پایایی متغیرها مورد تایید قرار گرفت. پایایی برای هوشیاری کارافرینانه 0/78، رفتار اخلاقی 0/89 و عملکرد کسب و کار 0/90 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش الگو سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS2 انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رفتار اخلاقی زنان کارافرین به میزان 49 درصد بر هوشیاری کارافرینانه و به میزان 45 درصد بر عملکرد کسب و کار آنها تاثیر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که هوشیاری کارافرینانه به میزان 17 درصد به عنوان متغیر میانجی بین رابطه رفتار اخلاقی و عملکرد ایفای نقش می کند. نتیجه گرفته شد که عملکرد کسب و کار زنان کارافرین تحت تاثیر هوشیاری کارافرینانه و رفتارهای اخلاقی آنها است که مدیران و دست اندرکاران باید به آنها توجه ویژه ای کنند.
    کلید واژگان: رفتار اخلاقی, عملکرد کسب وکار, هوشیاری کارافرینانه, زنان کارافرین
  • پروانه گلرد، الهه عسگری، مریم حسینی، عامر دهقان نجم آبادی*
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین بر انگیزش شغلی با در نظر گرفتن نقش میانجی هوشیاری کارآفرینانه بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل 148 نفر از زنان کارآفرین منتخب صاحب کسب و کار در سیزدهمین همایش توسعه کارآفرینی زنان ایرانی می باشند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 106 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند. از لحاظ هدف، پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی-پیمایشی است. داده های لازم از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر نقش مثبت و معنادار شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین بر هوشیاری کارآفرینانه و انگیزش شغلی آن ها می باشد. هم چنین نتیجه گرفته شد که شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین نقش غیرمستقیم بر انگیزش شغلی از طریق متغیر میانجی هوشیاری کارآفرینانه دارد. با توجه به رابطه شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین بر انگیزش شغلی، می توان بیان کرد که ارتباطات گسترده و موثر زنان از طریق شبکه های اجتماعی می تواند به انگیزه بالاتر و در نهایت عملکرد بهتر آنها در زمینه کسب وکار منجر شود.
    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین, انگیزش شغلی, هوشیاری کارآفرینانه
    Parvaneh Gelard, Elaheh Asgari, Maryam Hosseiny, Amer Dehghan Najmabadi *
    The purpose of this study was to investigate the impact of social networks of female entrepreneurs on job motivation with the mediating role of entrepreneurial alertness. The statistical population of the study includes all the 148 female entrepreneur business owners at the Thirteenth Women Entrepreneurship Development Conference. 106 of the introduced women were selected as sample by using simple random sampling. The current research in the terms of purpose was an applied research and it was a descriptive-survey regarding the data collection. The essential data has been collected by questionnaire administering. The data analysis was conducted via the structural equation modeling (SEM). The results of the research indicated that the social networks of female entrepreneurs had a positive significant effect on entrepreneurial alertness and their job motivation. It was also concluded that social networks of female entrepreneurs had indirect effects on job motivation through the mediating variable of entrepreneurial alertness. Regarding the relationship of entrepreneurship women's social networks to their job motivation, women could improve their business performance and motivation through extended and effective communication in the social networks.
    Keywords: Social networks, Female Entrepreneurs, job motivation, Entrepreneurial Alertness
  • پروانه گلرد*، مریم حسینی، الهه عسگری
    پژوهش حاضر که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است به بررسی رابطه شبکه های اجتماعی بر عملکرد کسب وکارهای زنان با نقش میانجی هوشیاری کارآفرینانه و تبعیض جنسیتی پرداخته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده 148 نفر از زنان صاحب کسب وکار در سیزدهمین همایش توسعه کارآفرینی زنان ایرانی بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده 106 نفر حجم نمونه درنظر گرفته شده است. داده های لازم از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد که به این منظور نرم افزاری آماری PLS Smart بکار گرفته شده. نتایج پژوهش بیانگر رابطه معناداری بین شبکه های اجتماعی بر عملکرد کسب وکارهای زنان با نقش میانجی هوشیاری کارآفرینانه و تبعیض جنسیتی می باشد. همچنین شبکه اجتماعی و تبعیض جنسیتی و هوشیاری کارآفرینانه بر عملکرد کسب وکارهای زنان رابطه معناداری دارد. با توجه به رابطه شبکه های اجتماعی بر عملکرد کسب وکارهای زنان می توان بیان کرد که ارتباطات گسترده و موثر زنان از طریق شبکه های اجتماعی می تواند به عملکرد بهتر آنها در زمینه کسب وکار منجر شود.
    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, عملکرد کسب و کارهای زنان, هوشیاری کارآفرینانه, تبعیض جنسیتی
    Parvaneh Gelard *, Maryam Hosseiny Hosseiny, Elahe Asgari
    The current research in the terms of purpose is practical and it is descriptive-survey based on data collection. It has been investigated The relationship of social networks on the women's business performance with the role of mediating entrepreneurial alertness and gender discrimination.The statistical population of the study includes the148 Iranian female business owners who attended the 13th Women's Entrepreneurship Development Conference. Using Cochran's formulas and Simple Random sampling, the sample size has been consisted of 106 women. The essential data has been collected by questionnaire. The data analysis has been conducted by the Structural Equation Modeling (SEM) using the Partial Least Squares and the statistical software PLS Smart was used. The research findings indicate that there is a significant relationship between the social networks and the women's business performance regarding the mediating role of entrepreneurial alertness and the gender discrimination. Since the social networks influence the women's business performance, so women could improve their business performance through extended and effective communication in the social networks.
    Keywords: Social networks, women's business performance, Entrepreneurial alertness, Gender discrimination
  • محمد باعقیده*، الهه عسگری، عبدالرضا کاشکی
    مطالعه ی اثرات تغییر اقلیم بر محصولات کشاورزی و شاخص های آگروکلیمایی می تواند موجب بهبود و توسعه ی راهبردهای مدیریتی در ارتباط با نیازهای مهم کشاورزی در دهه های آینده باشد و زمینه ساز اتخاذ روش های سازگاری و کاهش اثرات سوء تغییر اقلیم بر بخش کشاورزی گردد. هدف این مطالعه ، بررسی پیامدهای تغییر اقلیم بر ساختار و روند پارامترهای آب و هوایی موثر بر تولید پسته (رقم کله قوچی) بر اساس رویکرد جدید در گزارش IPCC-AR5 در شهرستان سبزوار است. جهت انجام این پژوهش ابتدا برمبنای داده های اقلیمی مشاهداتی در دوره ی 2005-1976 نیاز های حرارتی پسته بر اساس شاخص وینکلر محاسبه و سپس 24 شاخص دما و بارش و روند هریک از آن ها با استفاده از آزمون من کندال و شیب سن استخراج گردید. درنهایت، نیاز آبی برای هریک از مراحل فنولوژی محصول برآورد شد. در ادامه با ریزمقیاس گردانی داده های خروجی مدل CanESM2 به کمک نرم افزار SDSM پارامترهای اقلیمی تحت سناریوهای (RCP2.6,RCP4.5,RCP8.5) در دوره ی 2040-2011 شبیه سازی شد. نتایج بررسی شاخص های دمایی و بارشی برای دوره ی مشاهداتی بیانگر این بود که میانگین دمای فصل رشد 0/6 درجه ی سانتی گراد در دهه ، دارای روند افزایشی است. خروجی شاخص های بارشی نشان از کاهش قابل ملاحظه ی این پارامترها در طول مراحل سوم، چهارم و پنجم (مراحل رسیدن میوه) دارد. یافته ها برای دوره ی آتی نشان داد که متوسط دما برای سناریوهایRCP2.6 ،RCP4.5 و RCP8.5 در فصل رشد در محدوده ی 0/6 تا 0/8 درجه ی سانتی گراد دارای روند افزایشی خواهد بود که این امر سبب تسریع در گلدهی و رسیدگی زودتر محصول نسبت به دوره ی مشاهداتی می گردد. بارش در همه ی سناریوها در طول مرحله ی سوم، چهارم و پنجم فنولوژی نسبت به دوره ی پایه کاهش یافته است. با توجه به افزایش دما و کاهش بارش در طول مراحل رشد، نیاز آبی محصول (ETC) باید از طریق آبیاری بیش تر جبران گردد.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, کشاورزی, پسته, سبزوار
    Mohammad Baaghideh*, Elaheh Asgari, Abdolreza Kashki
    Introduction
    In the future decades, climate change will influence the food and water security,and there are substantive evidences indicating that the developing countries will confront extensive pressure from the disastrous consequences of this climate change. The agricultural section is the most vulnerable section to the climate changes due to its dependence on the condition of water resources and changes of temperature. The aim of the present study is to assess the influence of the climate changes on the influential climate indicators for the production of the pastiches in Sabzervar. In this regard, SDSM software has been used for the down scaling of the data of the second generation of canESM2 that has been modeled by the Canadian center of climate change under the new climate change scenarios.
    Materials and Methods
    In this study, the daily data of meteorological stationincluding the maximum, minimum and average of temperature and the level of rain on the daily basis from 1976-2005 from the Meteorological Organization are obtained. This study has used the effective climate-agricultural parameters on the growth of pastiches which are divided into two indexes of temperature and rain in a general classification. The temperature indicators are both seasonal and annual which the seasonal indexes include the average, maximum and the minimum of the temperature of the growth season, DTR or daily temperature range (maximum and minimum temperature difference) during a month.Additionally, the annual indexes include the number of annual days with a minimumor maximum temperature less than 10thpercent and more than 90percent of the number of the frozen days and the length of the period withoutice. The index of rain include total annual precipitation, total rainfall of growth season, rainfall in different stages of the growth season, the number of the days with more than 95percent(very humid days), the percent of the registered rainfall in very humid days as well as the maximum dry season or DPL. Due to the semi-arid climate of the region and the summer with low level of rainfall, the level of evaporation is calculated by the formula of evaporation and perspiration of the plants. To assess the stages of the climate indexes in different phonological stages, the tests of Man-Kendall (Z) and Steady-axis tiltare used. Also to study the consequences of climate changes on the structure of the effective climate parameters on the production of pastiches the outputs of the model CanESM2 under the scenarios of (RCP2.6, RCP4.5, and RCP8.5) for the period of 2011-2040 are used.
    Discussion and Results
    The time of the beginning of flowering for pastiches from the period 1976-2005 is from March 20 to the October 27 for six months. The obtained outputs from the used indexes in the research show that the average parameter and the maximum and minimum of the temperature of the growth season have a significant trend. Analysis of the averagerange of daily temperature during the month of cultivation or DTR does not show any significant process. Assessment of the indexes of cold nights and days shows a significantdecrease.This process is incremental for the two indexes of warm nights and days. The results from of annual temperature indexes show that the climate is moving towards warming. Analysis of the parameters of total annual precipitation (250mm), the percentage of the annual precipitation on very humid days (82 percent) and the length of dry period (122days) indicates the dry and low rainfall condition of the region. The result obtained from the sub- scaling data of model Canesm2 under the scenarios of RCP2.6,RCP4.5,RCP8.5 for the period of 2011-2040 showed that the flowering stages ofpastiches in the coming years will start sooner than the base climate. The average indexes of the growth season, the minimum and maximum temperature has increased for all three scenariosthan the base time.The daily range has not changed much due to the increase in both parameters (maximum and minimum). Despite the increase of the temperatureduring the simulation process the number of the warm nights and days does not changedmuch compared to the basic climate. Assessment of the annual indexes of the number of nights and cold days indicates an increase in this index in comparison with the observed period. The frozen days also indicate a slightdecrease of one day for the upcoming period. The ice-free period has increased over the coming years. The average length of the dry period in the decade was increased by 14 days.The results gained from the rate of evaporation shows that in the future the demand for water in all scenarios has risen like the basic course.
    Conclusions
    The climate elements play a crucial role in the growth of the plants and are considered uncontrollable parameters for agriculture. In this research the effects of climate change on the effective temperature and rainfall indexes on the pistachio production was studied in Sabzevar station by using the output model of Canesm2 under the new scenarios of climate change from 2011-2040. The output from the study of the average temperature of the growth season for the base period showed that this parameter has an increasing trend of about 0.6 ° C per decade. The assessment of the effects of climate change on the indices used in the study for the study area showed that the average temperature for RCP2.6, RCP4.5 and RCP8.5 scenarios in the growing season in the range of 0.6 to 0.8 ° C in decades has increased trend This has led to an accelerated flowering and a quicker examination of the product than the observation period.The acceleration of phonology stages is the most important consequence of climate change in agriculture. Studying the consequences of climate change on the applied indexes of this case study showed that the average temperature forRCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 during the growth season has increased 6 percent per year. This increase has made the flowering and ripping stage faster than before.The acceleration of phonological processes is the most important consequence of climate change in agriculture. The results obtained from precipitation in all scenarios indicate a decrease in the base time. The water requirement of the product has increased in the coming decades due to rising temperatures and lower rainfall. Therefore, according to the stated content, the water needed for the product should be provided by modifying the cultivation pattern, proper management of water resources and new irrigation methods.
    Keywords: climate change, agriculture, Pistacia, Sabzevar
  • تقی طاوسی، فائزه شجاع *، الهه اکبری، الهه عسگری
    تالاب گاوخونی به لحاظ شرایط جغرافیایی، زیست محیطی و سه فاکتور آب شناسی، زیست شناسی و بوم شناسی از نادرترین تالاب های ایران به شمار می رود که در سال های اخیر به علت تغییرات شرایط اقلیمی، آلودگی و حرکت شن های روان در معرض تغییر و تحول قرار گرفته است. در این تحقیق سعی برآن است که با شناسایی روند تغییرات کاربری اراضی این محدوده در بازه ی زمانی 17 ساله و همچنین با استفاده از تغییرات دو عنصر اصلی تشکیل دهنده ساختار اقلیم (دما و بارش) در ایستگا ه های سینوپتیک ورزنه و اصفهان بتوان شرایط بیابانزایی منطقه مورد مطالعه را مشخص کرد و به نوعی به مدیریت زیست محیطی این چاله کمک نمود. بدین منظور ابتدا تصاویر ماهواره ای ETM+ منطقه ی مطالعاتی طی سال های 1990، 1999 و 2006 تهیه و در محیط ENVIوGIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی روند تغییرات به صورت کمی به دست آید. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان داد که به دلیل تخریب تالاب، پدیده های مرتبط با آن مانند تنوع و تراکم پوشش گیاهی و مساحت بخش آبگیر کاهش پیدا کرده است. در ادامه به منظور تحلیل بیابانزایی از دیدگاه اقلیمی، ابتدا با استفاده از روش تجربی ترنت وایت، تغییرات تبخیر و تعرق در ایستگاه های ورزنه و اصفهان ارزیابی و در نهایت روند این تغییرات، همچنین دماها و بارش با روش من کندال و سنس استیمیتور محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مولفه های دما و تبخیر و تعرق در اکثر ماه های سال مخصوصا فصول تابستان و پاییز روند افزایشی قابل توجهی دارند از طرف دیگر پارامتر بارش در این دو فصل هرچند روند مشخصی ندارد اما مقدار آن کاهش یافته است در واقع مجموع این عوامل شرایط بیابانزایی را در محدوده ی مورد مطالعه تشدید کرده است.
    کلید واژگان: چاله گاوخونی, کاربری اراضی, تصاویر لندست ETM+, بیابانزایی اقلیمی, تحلیل روند, روش من کندال و سنس استیمیتور
    Gavkhoni wetlands in terms of geography conditions, environmental and three factors hydrological , biological and ecological gives rise to the rarest wetland of iran in recent due to climatic conditions change, pollution and moving smooth has been subjectedchange and evolution .In this study has tried that by identification the process of change land use in this range in 17 years period as well as the changes the primary element of climate (temperature and precipitation) in synoptic stations of the Isfahan and Varzaneh, can be identified the desertification in the study area and in some way to help the environmental management this hole. Therefore at first the ETM satellite images area of study during the 1990, 1999 and 2006 prepared and by use of ENVI and GIS were analyzed.Untill obtained the information needed to evaluate quantitatively the changes. The results showed that due to the destruction of wetlands, related phenomena like variety and vegetation density and catchment area has declined .continuing to analyze desertification, view of climate first by using Thornthwaite method experimental procedure was evaluated evaporation and transpiration changes in Stations of Varzaneh and isfahan, finally were calculated the process of this change and temperature and precipitation by using Mann-Kendal and Sen's Estimator. The results showed components, temperature and evaporation and transpiration have significant rising trend in most months of the year, especially summer and autumn. On the other rainfull parameters in the two season, However, no clear trend , but it has fallen In fact, all these factors intensified the desertification of the area studied.
    Keywords: wetland Gavkhoni, Land use, Landsat images ETM+, Climate Desertification, Trend analysis, Mann, Kendal, Sen's Estimator
  • علیرضا رزقی رستمی، مریم حسینی، الهه عسگری، علی فرشیدی
    زنجیره تامین سلسله عوامل و سازمان هایی را که از ابتدای تولید محصول(خدمات) تا انتهای مصرف و حتی چرخه ی باز تولید محصولات درگیر هستند؛ شامل می شود. زنجیره تامین پایدار سه جنبه ی اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی در طول زنجیره را مورد تاکید قرار می دهد. در این پژوهش به بررسی نقش نوآوری تکنولوژیک بر شاخص های زنجیره تامین پایدار پرداخته ایم. پژوهش حاضر از لحاظ هدف ، کاربردی بوده که در ابتدا به شناسایی شاخص ها با بهره گیری از مطالعات پیشین پرداخته شده است. سپس به تهیه ی پرسشنامه ای به سنجش رابطه بین شاخص ها پرداخته ایم. جامعه آماری پژوهش حاضر 79 نفر از خبرگان و کارشناسان آشنا به سازوکارهای شرکت های تولیدی و خدماتی هستند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزارPLS از تکنیک های معادلات ساختاری (SEM) صورت پذیرفت. نتایج پژوهش حاکی از آنست نوآوری تکنولوژیک بر عملکرد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی زنجیره تامین تاثیر معناداری دارد. همچنین نوع فعالیت شرکت دررابطه نوآوری تکنولوژیک را بر عملکرد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی زنجیره تامین تعدیل نمی کند.
    کلید واژگان: زنجیره تامین پایدار, عملکرد اقتصادی, عملکرد زیست محیطی, عملکرد اجتماعی, نوآوری تکنولوژیک
    The supply chain includes a set of factors and organizations that were involved (service), from the beginning, in production next in consumption and finally in the reproduction cycle of products. The sustainable supply chain, along by the chain, puts emphasis on the three social, environmental and economic aspects.
    The current research has been investigated the impact of technological innovation on the sustainable supply chain indicators. This study, in the terms of purpose, is practical, and first it has been identified the indicators by studying the previous literatures. Then, a questionnaire has been prepared in order to evaluate the relationship among indicators. The statistical population consists of the 79 experts and experienced people who are familiar with the mechanism of the manufacturing and service companies. The data analysis has been performed by PLS software using the Structural Equation Modeling (SEM) techniques.
    The findings indicate that the technological innovation has significant impact on the social, environmental and economic performance of the supply chain. In addition, the activity type of company does not moderate the relationship of the technological innovation with the social, environmental and economic performance of the supply chain.
    Keywords: Sustainable Supply Chain, economic performance, environmental performance, social performance, technological innovation
  • محمد باعقیده، علیرضا انتظاری، الهه عسگری، سعید جوی زاده
    آب و هوا از مهم ترین عوامل موثر بر سلامت انسان است. ساختمان و عملکرد بدن انسان به گونه ایی است که از آب و هوا تاثیر پذیرفته و نسبت به تغییر پارامترهای اقلیمی واکنش نشان می دهد. در این پژوهش تاثیر پارامتر های اقلیمی بر مرگ و میر جمعیت شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور آمار مرگ و میر های مربوط به سه بیماری قلبی – عروقی، تنفسی و سکته مغزی برای دوره آماری (1389 -1384) از سازمان آرامستان شهر اصفهان و برای همین دوره آماری داده های اقلیمی روزانه از سازمان هواشناسی کشور اخذ شدند. جهت بررسی ارتباط پارامترهای اقلیمی با تعداد مرگ و میرهای ناشی از هر یک بیماری ها از مدل همبستگی پیرسون و همچنین از آزمون تی T-Test)) به منظور بررسی تغییرات فصلی در تعداد مرگ و میرها استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که مرگ و میر با مولفه های دمای حداقل، دمای حداکثر، میانگین دما و ساعت آفتابی رابطه معکوس و با رطوبت نسبی، فشار و تعداد روز های بارشی رایطه مستقیم دارد و مرگ و میرهای ناشی از بیماری قلبی – عروقی بیشترین تاثیرپذیری را از تغییر دوره های گرم و سرد سال دارند، ضمن اینکه این بیماری بیشترین حساسیت را نسبت به مجموعه عوامل اقلیمی نشان می دهد. همچنین نتایج بدست آمده از آزمون تی (T-Test) نشان می دهد که بین مرگ و میر روزانه ی ناشی از بیماری های مورد مطالعه در فصول مختلف تفاوت معناداری در سطح 05/ 0 مشاهده می شود.
    کلید واژگان: مرگ و میر, پارامترهای اقلیمی, آزمون تی(T, Test), اصفهان
    Mohammad Baaghideh, Alireza Entezari, Elahe Asgari, Said Javizadeh
    Climate is an important factor affecting human health. Structure and function of the human body is influenced by climate and reacts to changes in climate parameters. In this study, the relationship between climate parameters and mortality of urban population has been studied in Esfahan. Mortality data related to three diseases (cardio-vascular, respiratory and stroke) were collected form municipality of Esfahan during the 1384-1389 period and for the same period daily climate data were obtained from the meteorological organization of Iran. The relationship between mortality and climate parameters was studied with pearson correlation coefficient and T- test as a statistical examination of two population means was used to determine the seasonal variation in mortality. The results showed there was a direct correlation between mortality and some of climate parameters (humidity, pressure, and precipitation) while this correlation for sunshine and temperature (minimum, maximum and average) was reversed. Among three diseases cardiovascular showed the greatest sensitivity to climate parameters. T-test results also showed that there are significant differences (p<0.05) between seasons in disease mortality
    Keywords: mortality, climate parameters, T, Test, Isfahan
  • محمد باعقیده*، الهه عسگری، فائزه شجاع، جواد جمال آبادی
    آب و هوا از مهم ترین عوامل موثر بر تعیین زمان مناسب گردشگری است. جمعیت قابل توجه، موقعیت مناسب شهر اصفهان در ایران مرکزی و برخورداری از جاذبه های فراوان آن را به عنوان قطب گردشگری ایران مطرح کرده است.
    در این پژوهش برای تعیین زمان مناسب گردشگری در شهر اصفهان از شاخص های زیست اقلیمی به کار رفته در مدل ریمن و همچنین داده های اقلیمی دمای هوا، رطوبت نسبی، میزان ابرناکی آسمان و سرعت باد استفاده شده است. پارامترهای مورد نیاز از سازمان هواشناسی کشور در بازه ی زمانی (2008 تا 1995) استخراج و مورد بررسی قرار گرفتند. با در نظر گرفتن میانگین درازمدت داده های فوق مقادیر شاخص های PET، SET و PMV با استفاده از قابلیت های نرم افزار ریمن محاسبه و مقایسه گردید. بررسی ها که در قالب تقویم زمانی ارائه شده نشان می دهد که با توجه به نتایج دو شاخص PMV و PET روزهای 1 تا 17 فروردین و 20 مهر تا 6 آبان بهترین بازه ی زمانی برای حضور گردشگران در اصفهان است. اما براساس خروجی های شاخص SET هر چند که دوره ی آسایش اقلیمی منطبق بر همین ماه هاست، ولی تنش های گرمایی طولانی مدت بر منطقه حاکم است که نمی تواند با واقعیت اقلیمی سازگار باشد. در نهایت مقایسه ی نتایج به دست آمده از هر سه شاخص نشان داد که شاخص های PMV و PET شناخت بهتری از زیست اقلیم منطقه ی مورد مطالعه ارائه می دهند.
    کلید واژگان: گردشگری, شاخص زیست اقلیمی, آسایش اقلیمی, اصفهان
    Dr. Mohammad Baaghideh*, Elaheh Asgari, Faeze Shoja, Javad Jamalabadi
    Climate is one of the most important factors in determining the suitable time for recreation and tourism industry. The high population of Isfahan, its suitable location at the center of Iran and having great tourism attractions has made it to be recognized as the tourism core in Iran. In this study, in order to determine the suitable time for recreation and tourism in Isfahan, the bioclimatical indexes (PET, PMV, SET) of Rayman model were used. For this purpose climatic parameters such as temperature, relative humidity, cloudiness and the wind speed were obtained form the Iranian Meteorological organization (1995- 2008) period. Finally, considering the long-term average of the parameters mentioned above, the values of the indexes SET, PET, and PMV were calculated and the climate comfort time was determined. The results which are presented as calendar time show that, according to the results of PET& PMV indexes, the days 1-17 April & 20 October - 6 November are the best time period for recreation and tourism in Isfahan. But, according to the outputs of SET index, although the climatic comfort period is in the same months, but prolonged heat stresses was the dominant condition which can’t be compatible with climate reality of the area. Finally, a comparison among 3 indexes showed that PET and PMV indexs were more compatible with Bioclimatic conditions of the study area.
    Keywords: Tourism, Bioclimatic Index, Climate comfort, Isfahan
سامانه نویسندگان
  • الهه عسگری
    الهه عسگری

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال