به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

امیرسعید صمیمی

  • امیرسعید صمیمی، سعید نظیفی، زهرا اسدی، فرنوش بخشایی، علی فرهنگ، فرزاد کرمی زاده، سید مرتضی آقامیری*

    بررسی تاثیر ویتامین ها و آنتی اکسیدان ها در میزان بهره وری تولیدمثلی واحد های دامپروری دارای اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تزریق عضلانی ترکیبات ویتامین E/سلنیوم و ویتامین AD3E دو هفته پیش از تلقیح مصنوعی، بر میزان غلظت سرمی پروژسترون، سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و نرخ آبستنی پس از تلقیح مصنوعی به روش لاپاروسکوپی در گوسفندان است. برای انجام پژوهش حاضر از 63 راس میش 3 الی 5/3 سال با سابقه حداقل یک شکم زایش و با وزن تقریبی 3±48 کیلوگرم انتخاب شدند. همزمان سازی بلند مدت با استفاده از اسفنج پروژسترونی و هورمون eCG انجام شد. میش‎ها در سه گروه 21 راسی قرار گرفته و همزمان با اسفنج گذاری، به گروه شاهد (5 میلی لیتر نرمال سالین)، به گروه تیمار 1 (5 میلی لیتر ویتامین E/سلنیوم) و گروه تیمار 2 (5 میلی لیتر ترکیب AD3E) به صورت عضلانی تزریق شد. تلقیح مصنوعی به روش لاپاروسکوپی 58-50 ساعت پس از برداشت اسفنج صورت گرفت. نه روز پس از زمان تلقیح، نمونه خون از ورید وداج جمع آوری شد. غلظت سرمی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و هورمون پژوژسترون اندازه گیری شد. تفاوت آماری معناداری بین سه گروه در میزان سرمی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و هورمون پروژسترون یافت نشد (05/0 < P). نرخ آبستنی در گروه شاهد 3/33 درصد، در گروه ویتامین E/سلنیوم 6/28 درصد و در گروه ویتامین AD3E 1/38 درصد بود که تفاوت معنی داری نداشتند (05/0 < P). به نظر می رسد تزریق این ویتامین ها بایستی با توجه به نیازهای منطقه ای، جغرافیایی و فصلی انجام شود تا از تحمیل هزینه اضافی به دامدار و افزایش تنش های ناشی از تزریق در دام ها جلوگیری شود.

    کلید واژگان: سوپراکسید دیسموتاز, گلوتاتیون پراکسیداز, پروژسترون, تلقیح لاپاروسکوپی, میش
    AmirSaeed Samimi, Saeed Nazifi, Zahra Asadi, Farnoosh Bakhshaei, Ali Farhang, Farzad Karamizadeh, Seyed Morteza Aghamiri *

    Studying the changes in concentrations of antioxidant enzymes, hormones and vitamins can be provided valuable guidance in better understanding of pathophysiological processes, diagnosis, treatment and prognosis of the diseases. The aim of this study was to investigate the effects of the vitamin E/selenium and AD3E administrations before insemination on serum concentrations of progesterone, superoxide dismutase, glutathione peroxidase and, also pregnancy rate after laparoscopic insemination in ewes. In this study, sixty-three 3±0.5 years old ewes and weight of 48±3 kg were selected. The ewes were divided into three groups (n=21). At the time of sponging, ewes were received 5 ml normal saline (control), vitamin E/selenium (treatment 1) and vitamin AD3E (treatment 2). Sheep were synchronized by the long-term protocol using the vaginal sponge of progesterone and equine chorionic gonadotrophin (eCG). Artificial insemination was done by laparoscopic method 50 to 58 hours after sponge removal and eCG injection. Blood samples were collected nine days after insemination. There were no significant differences between control, vitamin E/selenium and AD3E groups in serum concentrations of progesterone, superoxide dismutase and, glutathione peroxidase. Pregnancy rates of control, vitamin E/selenium and AD3E groups were 33.3 and 28.6 and 38.1, respectively that have not significant differences. It seems that the administration of vitamin E/selenium and AD3E compounds should be done according to regional needs and season to obtain optimal results and prevent additional costs and unnecessary stresses.

    Keywords: Superoxide dismutase, Glutathione peroxidase, progesterone, Laparoscopic insemination, ewe
  • فتاح ایرانمنش، سید محمود شجاعیان، امیرسعید صمیمی*

    بیماری‏های گوارشی 50% از مشکلات و بیماری‏های منجر به مرگ در اسب‏های بالغ هستند. بر اساس مطالعات اپیدمیولوژیک انجام شده به ازای هر 100 راس اسب در سال بین 9/0 تا 10 اسب دچار کولیک می‏شوند. وقوع کولیک بین فارم‏های مختلف و حتی در زمان‏های مختلف در یک فارم متفاوت است. به نظر می‏رسد وقوع کولیک به شدت متاثر از سطح کیفیت مدیریت گله و نگهداری اسب در طول سال است. این بدان معناست که تنوع در میزان وقوع، بیشتر از مدیرت منشا می‏گیرد تا نژاد اسب‏ها. عوامل مختلفی مثل نژاد، سن، جنسیت، تاریخچه، تغذیه، فعالیت‌ها، مشکلات عفونی و انگلی و مشکلات دندانی می‌توانند احتمال ابتلا به کولیک را در اسب‌ها افزایش دهند. به عنوان مثال اسب‏های نژاد عرب را به عنوان نژاد مستعد به کولیک دانسته‏اند، همچنین نژادهای دیگری مثل تروبرد و استاندارد برد نیز در ریسک بالایی برای ابتلا به کولیک قرار دارند. علاوه بر این موارد، نریان‏ها به ویژه نریان‏های اخته شده به کولیک حساس‏ترند. تغییر در نوع کنسانتره مصرفی، نوع سایر خوراک‏ها، کیفیت علوفه و چراگاه در ارتباط نزدیکی با کولیک و عوامل ایجاد کننده آن‏ها هستند. انگل‏های روده‏ای به ویژه کرم‏های نواری و استرانژیلوس‏ها به عنوان ریسک فاکتورهای مهم و اساسی در ابتلای به کولیک مطرح هستند که می‏توانند احتمال ابتلا را تا چندین برابر افزایش دهند.

    کلید واژگان: کولیک, مولفه های خطرساز, اسب, مولفه های بالینی, شاخص های بیوشیمیایی
    Fattah Iranmanesh, Seyed Mahmoud Shojaeian, Amirsaeed Samimi*

    Gastrointestinal diseases are 50% of the problems and diseases that lead to death in adult horses. According to epidemiological studies, for every 100 horses per year, between 0.9 and 10 horses suffer from colic. The occurrence of colic varies between different farms and even at different times in one farm. The occurrence of colic seems to be strongly influenced by the level of quality of herd management and horse maintenance throughout the year. This means that variation in the rate of occurrence originates more from management than from the breed of horses. Various factors such as breed, age, sex, history, nutrition, activities, infectious and parasitic problems and dental problems can increase the risk of colic in horses. For example, Arabian horses have been identified as predisposed to colic, and other Heidegger breeds such as the Thoroughbred and Warmblad, and standard-range horses, are at high risk for colic. In addition, stallions, especially castrated stallions, are more susceptible to colic. Changes in the type of concentrate consumed, the type of other feeds, the quality of forage and pasture are closely related to colic and their causative agents. Intestinal parasites, especially tapeworms and streptococci, are important risk factors for colic that can increase the risk.

    Keywords: Colic, Risk factors, Clinical factors, Biochemical indicators
  • امیرسعید صمیمی، سید مرتضی آقامیری، همایون بابایی، رضا حیدرآبادی پور

    پیشینه:

     پروتئین‌های فاز حاد (APPs) به علت استرس‌های مختلف در طی گامه استروس در حیوانات مزرعه ممکن است افزایش یابند. 

    هدف

     ارزیابی تغییرات APPs در گامه‌های مختلف چرخه فحلی گروه همزمان شده به روش اوسینک (SEG) و چرخه فحلی گروه همزمان نشده (NSEG)، در گاوهای نژاد هولشتاین. 

    روش کار

     دوازده راس گاو غیر باردار سالم از نظر بالینی و آزمایشگاهی نژاد هولشتاین با نمره وضعیت بدنی (BCS) 75/2 و در روز 70 شیرواری انتخاب شدند. دو گروه شامل SEG و NSEG مدنظر قرار گرفتند. خونگیری از گاوهای گروه NSEG در زمان‌های دای استروس، پرواستروس و استروس انجام شد. در گروه SEG، خونگیری در روزهای 7 (در زمان تزریق پروستاگلاندین، معادل دای استروس)، روز 9 (در زمان تزریق هورمون آزاد کننده گنادوتروپین‌ها (GnRH)، معادل پرواستروس)‏، و روز 10 (در زمان تلقیح، معادل استروس) پروتکل همزمان سازی انجام شد. غلظت‌ هاپتوگلوبین (Hp)، سرم آمیلوییدآ (SAA)، سرولوپلاسمین (Cp)، و فیبرینوژن (Fib) مورد ارزیابی قرار گرفت. 

    نتایج

     غلظت Hp در گامه استروس افزایش معنی‌داری نسبت به دای استروس (P=0.001) و پرواستروس (P=0.019) در NSEG داشت. همچنین سطح Hp در NSEG به صورت معنی‌دار بیشتر از SEG در گامه استروس (P=0.002) بود. غلظت پروتئین‌های سرم آمیلوییدآ، سرولوپلاسمین و فیبرینوژن در گامه‌های مختلف چرخه فحلی در هر گروه یا بین گامه‌های معادل چرخه فحلی دو گروه تغییرات معنی‌داری نداشت.

     نتیجه‌گیری:

     به نظر می‌رسد بر خلاف SAA، Fib و Cp، غلظت Hp می‌تواند تحت تاثیر گامه‌های مختلف چرخه فحلی قرار گیرد. اگر چه APPs شاخص‌های اختصاصی نیستند اما تغییرات آن‌ها در کنار سایر مولفه‌های بالینی و آزمایشگاهی ممکن است برای تشخیص دقیق‌تر فحلی در گاوهای شیری کمک کننده باشد.

    کلید واژگان: سرولوپلاسمین, گاو شیری‏, فیبرینوژن, هاپتوگلوبین, سرم آمیلوئید آ
    A. S. Samimi, S. M. Aghamiri *, H. Babaei, R. Heidarabadypor
    Background

    Acute-phase proteins (APPs) may be increased due to different stresses during estrus phase in farm animals.

    Aims

    Determining changes of APPs at different phases of non-synchronized estrous cycle group (NSEG), and Ovsynch-synchronized estrous cycle group (SEG) in Holstein cows.

    Methods

    Twelve non-pregnant clinically and paraclinicaly healthy Holstein cows with a body condition score (BCS) of 2.75 and 70 days in milk were chosen. Two groups including NSEG and SEG were performed. Blood sampling was carried out from NSEG at the time of diestrus, proestrus, and estrus. In SEG, blood sampling was performed on day 7 (at the time of prostaglandin injection, equivalent diestrus), day 9 (at the time of gonadotropin-releasing hormone (GnRH) injection, equivalent proestrus), and day 10 (at the time of insemination, equivalent estrus) of synchronization protocol. Concentrations of haptoglobin (Hp), serum amyloid A (SAA), ceruloplasmin (Cp), and fibrinogen (Fib) were measured.

    Results

    Concentration of Hp at estrus phase was significantly higher compared with diestrus (P=0.001) and proestrus (P=0.019) in NSEG. Moreover, Hp level in the NSEG was significantly higher than SEG at estrus phase (P=0.002). Concentrations of SAA, Cp, and Fib had no significant differences during various phases of estrous cycle in each group or between equivalent phases of both groups.

    Conclusion

    It seems that unlike SAA, Fib, and Cp, concentrations of Hp may be affected by different phases of estrous cycle. Although APPs are not specific indicators, their changes besides other clinical and paraclinical indices may be helpful for more accurate heat detection in dairy cows.

    Keywords: Ceruloplasmin, Dairy cows, Fibrinogen, Haptoglobin, Serum amyloid A
  • امیرسعید صمیمی*، جلیل آبشناس، همایون بابایی، علی زحمتکش، اوویس جعفری
    لیپوپلی ساکارید ساختار مهمی از دیواره خارجی باکتری های گرم منفی است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثرات کوتاه و بلند مدت آندوتوکسمی القا شده با لیپوپلی ساکارید باکتری اشریشیا کولی O55:B5 بر شاخص های اسپرمی موش های سوری است. از 30 سر موش آزمایشگاهی نر بالغ نژاد سوری NMRI به ظاهر سالم، با وزن متوسط 31-27 گرم و سن حدود دو ماه استفاده شد. موش های سوری به طور تصادفی به دو گروه (در هر گروه 15 سر) شاهد و بیمار تقسیم شدند. در آغاز مطالعه، به گروه شاهد 1/0 میلی لیتر سالین نرمال استریل و به گروه بیمار، 1/0 میلی لیتر لیپوپلی ساکارید با دوز 6750 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی تزریق شد. سه بار نمونه گیری به فاصله زمانی 3، 30 و 60 روز پس از القای آندوتوکسمی صورت گرفت و در هر نمونه گیری، سلول های اسپرم اپیدیدمی پنج سر موش از هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در گروه بیمار، 3 و 30 روز پس از القای آندوتوکسمی، کاهش معنی داری در تمامی شاخص های اسپرمی نسبت به گروه شاهد مشاهده شد که کمترین میزان این شاخص ها در روز 3 پس از شروع مطالعه بود (001/0 > p). شصت روز پس از القای آندوتوکسمی همچنان شاخص های حرکت کلی و حرکت پیشرونده رو به جلو اسپرم ها اختلاف معنی دار با گروه شاهد داشتند، به نحوی که در گروه بیمار، این دو شاخص همچنان به حالت طبیعی بازنگشته بودند. شرایط آندوتوکسیک، باعث ایجاد اختلال در سلول های اسپرم و روند اسپرم سازی، به خصوص در زمان پس از آن و حتی تا دو ماه یا تقریبا دو دوره اسپرماتوژنز پس از آن می شود.
    کلید واژگان: آندوتوکسمی, اشریشیا کولی O55:B5, شاخص های اسپرمی, موش سوری
    A.S. Samimi *, J. Abshenas, H. Babaei, A. Zahmatkesh, O. Jafari
    Lipopolysaccharide (LPS) is part of the outer cell wall structure of gram-negative bacteria. The aim of this study was to investigate the short and long-term effects of LPS-induced endotoxemia from Escherichia coli O55:B5 on mice sperm indices. Thirty apparently healthy and sexually mature male NMRI mice aged 2 months and weighing averagely 27-31 gr were used in this study. Mices divided in to two groups of 15 mices; the control group and experimental group were received 0.1 steril normal sailin and 6750 µg kg-1 BW LPS by IP injection, respectively. Epididimal sperm sample were obtained from both testes of five cases in each group at 3, 30 and 60 day after induced endotoxemia. In experiment group, all sperm indices at 3rd and 30th day were significantly decreased in comparsion with the control group and the maximum reduction was seen after three day from induced endotoxemia (P
    Keywords: Endotoxemia, Escherichia coli O55:B5, Sperm indices, Mice
  • امیرسعید صمیمی*، سید مرتضی اقامیری
    اهمیت هورمون های کورتیزول و تیروئیدی در روندهای متابولیسمی از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، مطالعه تغییرات غلظت هورمون های کورتیزول و تیروئیدی سرم، و هم بستگی بین آن ها در طی دوره آبستنی، شیرواری و خشکی در بز نژاد سانن است. برای انجام پژوهش حاضر از 20 راس بز ماده سه ساله (20/2±2/30 کیلوگرم) نژاد سانن با نمره وضعیت بدنی 5/3 (در زمان شروع آزمایش) استفاده شد. این دام ها در شرایط مدیریتی یکسان و برنامه تغذیه ای مشخص (متناسب با احتیاجات نگهداری و فیزیولوژیک هر دوره) نگهداری شدند. حیوانات در زمان های خشکی (دو ماه قبل از آبستنی)، 4 ماه آبستنی تک قلو (اتمام ماه چهارم)، یک ماه پس از زایش (دوره شیرواری) تحت مطالعه قرار گرفتند. غلظت سرمی هورمون کورتیزول روند افزایشی و هورمون های تیروئیدی روند کاهشی معنی داری در طی سه دوره مختلف مطالعه (از خشکی به آبستنی و از آبستنی به شیرواری) داشت (05/0>P). در دوره آبستنی، هم بستگی منفی معنی داری بین غلظت هورمون کورتیزول با تیروکسین (05/0>P و ضریب هم بستگی 44/0-) و غلظت هورمون کورتیزول با تری یدوتیرونین (01/0>P و ضریب هم بستگی 88/0-) دیده شد. اما غلظت هورمون کورتیزول در زمان شیرواری، با سطح سرمی هورمون های تیروئیدی هم بستگی نداشت. هر چند این تغییرات نمی تواند نشان دهنده وجود بیماری باشد اما مقادیر غلظت هورمون های کورتیزول و تیروئیدی ارائه شده، می تواند به عنوان شاخصی به منظور ارزیابی وضعیت متابولیک در شرایط مختلف فیزیولوژیک بز های نژاد شیری باشد.
    کلید واژگان: هورمون های تیروئیدی, کورتیزول, آبستنی, شیرواری, بز سانن
    A.S. Samimi *, S.M. Aghamiri
    The importance of serum concentrations of cortisol and thyroid hormones in metabolic process have been emphasized since old days. Aim of this study is to investigate the analysis of serum concentrations of cortisol and thyroid hormones and the correlation between them during lactation, pregnancy and dry periods in Saanen goats. A total of twenty female adult Saanen goats at age of 3 years with a body condition score of 3.5 (in the beginning of experiment) and average weight of 30.2±2.20 kg were selected. The animals were reared under the same management conditions and definite feeding program (according to their maintenance and physiologic demands). The whole duration of the study was divided into three periods including dry (non-pregnant) period, four-month single pregnancy (at the end of the fourth month) and lactating period. Serum concentrations of cortisol were increased and those of thyroid hormones were decreased significantly (p
    Keywords: Thyroid hormones, cortisol, pregnancy, lactation, Saanen goat
  • امیرسعید صمیمی*، بلال صادقی، جواد تاجیک، امین فیاض
    ضایعات محوطه دهانی یکی از موثرترین عوامل بر روی سلامت و راندمان تولید است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی شیوع این ضایعات شامل بیماری های دندان، استخوان های فک و بافت های نرم، در بین نشخوارکنندگان کوچک در منطقه جنوب ایران و بررسی تاثیر عوامل خطر این دسته از بیماری ها شامل سن، جنس، گونه، نژاد، جیره، اندازه و نحوه مدیریت دامپروری ها است. شاخص های بررسی میزان شیوع بیماری های محوطه دهانی با دامنه اطمینان 95 درصد برآورد شد. برای بررسی ارتباط بین شیوع و عوامل خطر پیشنهاد شده، از روش رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره استفاده گردید. نتایج ما نشان داد که از 1342 دام مورد بررسی به ترتیب 523 (39 درصد)، 123 (2/9 درصد) و 81 راس (شش درصد) دارای ضایعات بالینی دندانی، استخوان های فک و بافت های نرم هستند. از عوامل خطر مورد مطالعه بین جنس، نژاد های بز، گروه های سنی، مدیریت دامپروری و جیره با میزان شیوع، رابطه معنی داری داشت. شانس ابتلا به بیماری های دندانی با افزایش سن نیز افزایش قابل توجهی نشان داد و در بز نژاد پاکستانی نسبت به نژاد سانن بیشتر بود. در بررسی لجستیک بیماری های دندان، شانس ابتلا در جنس ماده نسبت به نر 7/1 برابر بود و در دامپروری های با مدیریت سنتی و تغذیه با جیره های علوفه ی به ترتیب 5/3 و 5/2 برابر دامپروری های با مدیریت صنعتی و جیره های دانه ی-علوفه ی برآورد شد. در نظر گرفتن عوامل فوق از طریق آگاه سازی دامداران در جهت جوان سازی دام ها، انتخاب نژاد مناسب و نظارت دقیق بر نحوه مدیریت و نوع جیره می تواند نقش عمده ی در کاهش هزینه ها و افزایش بازدهی اقتصادی واحد های دامپروری داشته باشد.
    کلید واژگان: ضایعات محوطه دهانی, عوامل خطر, گوسفند و بز, جنوب ایران
    A.S. Samimi *, Balal Sadeghi, J. Tajik, Amin Fayyaz
    Oral disorders can negatively influence the health and productive efficiency of livestock. This study was performed to evaluate the prevalence for soft tissue, jawbone and dental disorders of small ruminants in South of Iran and analyze the effect of risk factors including age, sex, species, breed, diet, herd size, herd management and diet on these disorders. Data were analyzed by 95% confidence interval for prevalence index of oral disorders. To evaluate the associations between suggested risk factors and oral disorders, univariate and multivariate logistic regression analyses were used. Based on our results, clinical disorders of tooth, jawbone and soft tissue were observed in 523 (39%), 123 (9.2%) and 81 (6%) subjects, respectively, of 1342 sheep and goats. Several factors including age, sex, herd management and diet were significantly associated with disorders of oral cavity in sheep and goats. The odds of oral diseases increased as the age of animals increased. Moreover, Pakistani goats were more likely than Saanen breed to develop oral disorders. In logistic regression analysis of dental disorder, females had 1.7 times higher risk than males. The odds of traditional herds and roughage diet were 3.5 and 2.5 times more than dairy herds and roughage-concentrate diets in tooth disorders, respectively. Therefore, it is important to inform the herders that choosing the proper breed and maintaining a young flock as well as good management and diet can decrease costs and improve economic efficiency.
    Keywords: Oral cavity disorders, Risk factors, Sheep, goats, South of Iran
  • امیرسعید صمیمی*، مرضیه کریمی افشار، مهدی جافری
    به آلوده شدن بافت های مهره داران توسط نوزاد دوبالان، میاز گفته می شود. مگس سارکوفاگا هموروئیدالیس یکی از انگل های خارجی اختیاری است که می تواند باعث میاز بافت های نرم در دام ها و انسان شود. به نظر می رسد گزارش حاضر، اولین گزارش میاز محوطه دهانی به همراه تحلیل استخوانی در گوسفند است که توسط نوزاد مگس سارکوفاگا هموروئیدالیس ایجاد شده است. یک راس گوسفند دمبه دار یک ساله با علائم بی اشتهایی، زخم های محوطه دهانی، لاغری پیشرونده و افسردگی به درمانگاه دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان ارجاع داده شد. در معاینه محوطه دهانی زخم های نکروتیک به همراه غشای دیفتریتیک، نکروز و التهاب بافت لثه، جابه جایی و لق شدن دندان های فک پایین و چندین حفره عمیق بر روی فک بالا و پایین در اطراف دندان های جلویی به همراه تعدادی لارو مگس مشاهده شد که با بوی بسیار نامطبوع و گندیدگی همراه بود. در تصویر رادیوگرافی نیز از بین رفتن یکپارچگی و تحلیل استخوان های فک بالا و پایین کاملا مشهود بود. در بررسی انگل شناسی و بر اساس مطالعه میکروسکپی خصوصیات مورفولوژیکی لاروها (شامل سه شکاف تنفسی مستقیم و عمودی به همراه پریتریم باز در سطح جانبی بند آخر قسمت خلفی) و مقایسه با کلید تشخیصی استاندارد، نوزاد های جدا شده از ضایعه، لارو مگس سارکوفاگا هموروئیدالیس تشخیص داده شدند. با توجه به مطالب یاد شده، آموزش دامداران در کنترل شرایط ایجاد کننده زخم ها در جهت پیشگیری از ابتلای دام ها به بیماری میاز می تواند نقش به سزایی در کاهش خسارات اقتصادی داشته باشد.
    کلید واژگان: میاز محوطه دهانی, سارکوفاگا هموروئیدالیس, گوسفند
    Amir Saeed Samimi *, Marzieh Karimi Afshar, Mehdi Jaferi
    Myiasis is defined as dipterous larvae infestation of tissues and organs in vertebrates. Sarcophaga haemorrhoidalis is one of the facultative ectoparasites which causes myiasis in soft tissues of animals and humans. To the best of the authors’ knowledge, this is the first report describing oral cavity myiasis with osteolysis by S. haemorrhoidalis in sheep.
    A 1-year-old fat-tailed sheep with a history of anorexia, oral cavity ulcers, progressive emaciation and depression was referred to the veterinary hospital of Shahid Bahonar University of Kerman. Necrotic ulcers and gingivitis with diphtheritic membrane, mobility and displacement of mandibular teeth, multiple deep holes around the anterior teeth in both jaws with severe malodor and large numbers of dipterous larvae were detected in the oral cavity examination. Discontinuity of bones and osteolysis of mandible and maxilla were seen in radiographic survey. Based on microscopic study of larvae morphologic characteristics (including three vertical and straight posterior spiracles and opened peritremes in the lateral surface of last posterior segment) and comparing with standard diagnostic keys, the parasites were identified as S. haemorrhoidalis larvae in parasitological examination. According to this report and considering the significant economic losses caused by myiasis, it is important to train the farmers to avoid the conditions resulting in wounds and prevent animal myiasis.
    Keywords: Oral cavity myiasis, Sarcophaga haemorrhoidalis, sheep
  • امیرسعید صمیمی*، محمد زمانی محموداحمدی، فتاح ایرانمنش
    تورم دوازدهه و ژوژنوم قدامی، سندرم بالینی نسبتا جدیدی در اسب است که در آن ادم و التهاب روده باریک، ترشح بیش از حد مایعات و بازگشت حجم بالایی از مایعات به معده، دوازدهه و ژوژنوم رخ می دهد. گزارش حاضر به ارائه یافته های بالینی و آزمایشگاهی از بیماری تورم دوازدهه و ژوژنوم قدامی در اسب نژاد دره شور می پردازد. یک راس مادیان شش ساله از نژاد دره شور با سابقه ای از افسردگی، بی اشتهایی، دندان قروچه، دل درد حاد و ناگهانی، تعریق، لرزش های عضلانی شدید و عدم تعادل به درمانگاه ارجاع داده شد. علائم حیاتی شامل تب، افزایش تعداد ضربان قلب و تنفس، پرخونی مخاطات و افزایش زمان باز پر شدن مویرگی بود. در معاینه بالینی فقدان صداهای دستگاه گوارش و بازگشت حجم زیاد و متناوب مایعات از معده در طی اجرای هر بار لوله معده ای در مدت 4 روز (حجم مایعات در هر بار نزدیک سه لیتر، به رنگ سبز کدر، دارای بوی مشمئز کننده و ترشیدگی، و7= pH) را نشان داد. یافته های هماتولوژیک و بیوشیمیایی حاکی از بروز یک پروسه التهابی حاد و توکسمی در دام مذکور بود. تا کنون علت قطعی این سندرم ناشناخته مانده است. توجه به اینکه در کشور ما اطلاعات دقیقی از عامل و میزان ابتلای اسب ها به این بیماری و همچنین خسارات اقتصادی ناشی از آن وجود ندارد، توجه بیشتر همکاران دامپزشک شاغل در زمینه طبابت اسب را برای تشخیص دقیق علت این عارضه در اسب های مبتلا به دل درد و انتشار اطلاعات حاصله را می طلبد.
    کلید واژگان: تورم دوازدهه و ژوژنوم قدامی, یافته های بالینی و آزمایشگاهی, اسب نژاد دره شور
    Amie Saeed Samimi *, M. Zamani Ahmadmahmudi, Fattah Iranmanesh
    Duodenitis-proximal jejunitis (DPJ) is a relatively-new syndrome in the horse and is characterized by inflammation and edema of the small intestine, excessive fluid secretion and large volume reflux of fluids into the jejunum, duodenum and stomach. This report describes the clinical and paraclinical findings of DPJ in a Dareshuri horse.
    A 6-year-old Dareshuri mare with a history of depression, anorexia, bruxism, acute and sudden onset of colic, sweating, severe muscular tremor and ataxia was referred to the veterinary clinic. Vital signs of abnormalities included fever, increased respiratory and heart rate, hyperemic mucous membrane and increased capillary refill time (CRT). Dyspnea and lack of gastrointestinal sound (ileus) were detected on physical examination. Severe and intermittent fluid reflux from the stomach (a malodorous, green and turbid liquid, pH=7), with a volume of about three liters each time was observed during the four-day nasogastric intubation. A decrease in abdominal pain and heart rate was seen following the intubation. Hematological and biochemical findings showed signs of acute inflammation and toxemia in the mare. The exact cause of this syndrome is still unknown. Considering that there are no accurate statistics relating to the exact incidence and economic impact of DPJ in Iran, it is necessary for equine veterinary practitioners to be more accurate in determining the exact cause of this syndrome in horses presenting colic, and publish their findings.
    Keywords: Duodenitis, proximal jejunitis, Clinical, paraclinical findings, Dareshuri horse
  • امیر سعید صمیمی*، سعیدرضا نورالهی فرد، جواد خدری، حیدر خلیلی
    Lucilia sericata یکی از انگل های خارجی اختیاری است که می تواند باعث میاز در دام ها و ندرتا در انسان بشوند. عفونت در انسان و دام های علف خوار در محل زخم ها اتفاق می افتد که می تواند منجر به خارش و التهاب محل ضایعه بشود. گزارش حاضر در رابطه با یک راس بز چهار ساله با علائم بی اشتهایی، لاغری پیشرونده، کاهش هوشیاری و کما بوده که تعداد بسیار زیادی لارو زنده مگس L. sericata از زخم های موجود در محوطه دهانی جدا شدند. این گزارش اولین گزارش از میاز محوطه دهانی به همراه لیز استخوان توسط مگس L. sericata در بز می باشد.
    کلید واژگان: Lucilia sericata, Calliphoridae, میازمحوطه دهانی, بز, کرمان
    A.S. Samimi *, S.R. Noorollahifard, Kh. Khedri, H. Khalili
    Lucilia sericata is one of the facultative parasites which cause myiasis in animals and rarely in humans as an ectoparasite. Infestation in humans and domestic herbivorous animals occurs in wounds which was causes itching and inflammation. We report on a 4-year-old goat from Kerman, with signs of anorexia, progressive emaciation, decreasing mental clearness, and coma. From the wounds of her oral cavity, many live larvae were removed. The larvae proved to be L. sericata. This present report is the first report of oral myasis with osteolysis caused by L. sericata in goat.
    Keywords: Lucilia sericata, Calliphoridae, Oral myiasis, Goat, Kerman
  • خداداد مستغنی، مهسا فرزین پور *، امیر سعید صمیمی، علیرضا تقوی رضوی زاده
    زمینه مطالعه

    هیپوکلسمی، یکی از بیماری های مهم متابولیک می باشد که در گوسفند بیشتر در انتهای دوره آبستنی و همچنین شروع شیرواری رخ می دهد.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر هیپوکلسمی تجربی برعملکرد فیزیولوژیک بدن در ارتباط با تغییرات بیوشیمیایی، آنزیمی و الکترولیتی است.

    روش کار

    محلول EDTA6‎/4% به 5 راCس گوسفند سالم (گروه آزمایش) به صورت انفیوژن وریدی تزریق گردید که موجب تظاهر علائم هیپوکلسیمی یا تغییر در ضربان قلب گردید. به 5 راCس گوسفند گروه کنترل نیز با شرایط مشابه و به منظور کنترل، سرم فیزیولوژی انفیوز شد. در هر دو گروه، قبل و پس از تزریق در ساعات مختلف، خون گیری به عمل آمد و میزان فاکتورهای AST، ALT، گلوکز، ازت اوره خون، پروتئین تام، کلسیم و فسفر سرم اندازه گیری شدند.

    نتایج

    نتایج نشان داد که میزان کلسیم در زمان های پس از تزریق نسبت به زمان قبل از تزریق حداکثر به میزان 2‎/39mg/dL(% 54‎/4) کاهش معنی داری را داشت (05‎/0< p). در طی 4 ساعت بعد از تزریق EDTA مقادیر فسفر، نسبت به زمان قبل از تزریق، حداکثر به میزان 8‎/57% کاهش معنی داری را نشان داد (05‎/0)

    کلید واژگان: تجربی, فاکتور های بیوشیمیایی, گوسفند
    Mostaghni K., Farzinpour M., Samimi A. S., Taghavi Razavizadeh A. R
    Background

    Hypocalcaemia as one of the most important ovine metabolic diseases occurs during late gestation and early lactation.

    Objectives

    The aim of this study was to investigate the physiological effects of experimentally induced hypocalcemia on serum biochemical, enzymatic and electrolyte changes.

    Methods

    Ethylene diamine tetra-acetic acid (EDTA) solution (4.6 %) was intravenously infused to 5 healthy sheep (experimental group). Meanwhile, 5 healthy sheep received 0.9% saline solution (IV) and kept at similar condition as control group. In both groups serum was collected before and after EDTA infusion at different time points. Aspartate transaminase (AST), alanine transminase (ALT), glucose, blood urea nitrogen (BUN), total protein, calcium (Ca) and inorganic phosphorus (Pi) levels were measured.

    Results

    Clinical signs of hypocalcemia and/or changes in heart rate was caused by EDTA infusion. Serum calcium levels showed significant decrease (39.2% at its maximum state) following EDTA infusion (p<0.05), compared to the pre-infusion state. Pi levels showed significant decrease (57.8% at its maximum state) during 1 to 4 hours following EDTA infusion. Meanwhile, it was accompaning with an increase (9.9% at its maximum state) at 5.5 to 22 hours after EDTA infusion. Increase in serum glucose levels during 1 to 3 hours following EDTA infusion was determined as much as 60% (38.44 mg/dl) at its maximum state. An increase (51.1% at its maximum state) was shown in blood urea nitrogen levels after EDTA infusion in experimental group. Changes in total protein, ALT and AST were not significant before and after EDTA infusion.

    Conclusions

    While, experimental hypocalcemia can be accompanied with a decrease in serum Ca level, time dependent alterations in Pi and an increase in glucose and BUN levels can be observed. However, AST, ALT and total protein values can be without any changes.

    Keywords: biochemical indices, experimental hypocalcemia, sheep
  • علی جهانشاهی افشار، امیر سعید صمیمی*
    در اصطلاح علمی، انگل پیوک (دراکنکولوس مدیننسیس، کرم گینه، کرم مدینه، کرم اژدها، یا سابقا فیلاریا مدیننسیس)، کرم انگلی رشته ای که طول بالغ آن به بیش از یک متر هم می رسد و در بافت های زیرپوستی آدمی و بعضی از پستانداران نواحی گرمسیر جای گرفته، باعث بیماری دردناک و گاهی کشنده ای می گردد.
    یکی از متون کهن ایرانی که در آن به این انگل پرداخته شده، شاهنامه فردوسی، بخش مربوط به داستان ضحاک است. ضحاک، عربی شده «دهاک» است که در اوستا به صورت «اژی دهاک» آمده است. اسطوره ضحاک یکی از کهن ترین و رمزآلودترین اساطیر ایرانی است که از طریق خدای نامه های کهن به دست فردوسی رسیده و او متن خدای نامه را که هماهنگ با باورهای فرهنگی جامعه و در زبانی نمادین، اما مایه گرفته از حقیقت بوده، در زبانی شاعرانه توصیف کرده است.
    گمان نگارندگان بر این است که مارهای روییده بر دوش ضحاک، در واقع همین انگل پیوک هستند که در پردازش اسطوره ای حکیم طوس از داستان ضحاک و تصویر خوی اهریمنی وی، در پیکر مار تجسم یافته اند و توصیف او، اولین گزارش تاریخی ابتلا به این انگل در پستانداران بوده که در متون تاریخی و ادبی به آن اشاره شده است.
    کلید واژگان: انگل پیوک, رشته, ضحاک ماردوش, شاهنامه
    Ali Jahanshahiafshar, Amir Saeed Samimi*
    Dracunculus medinensis (Guinea worm, Medina worm and Dragon worm) is one of the parasitic worms string length reaches up to over a meter in the subcutaneous tissue of humans and some primate tropical taken place, the disease can be painful and sometimes fatal. Zahhak name is Arabic of "Dahak" in the Avesta as "Azhy Dahak". Zahhak legend is one of the most ancient Persian mythologies. Ferdowsi, consistent with cultural beliefs, symbolic and poetic language, but the source of truth, has described the adventure. The authors speculate that the snake lies on the shoulders Zahhak, in fact these are Dracunculus worm parasite. This present report is the first historical account of the development of the Dracunculus parasite disease in mammals that is mentioned in historical and literary texts.
    Keywords: Dracunculus medinensis, Zahhak, Shahnameh
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال