انسیه بابایی
-
مقدمه
اکثر زنان در سنین باروری اختلالات مرتبط با چرخه قاعدگی به نام سندرم پیش از قاعدگی را تجربه می کنند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درآمیختگی افکار، تنظیم هیجان و اضطراب سلامت دختران دارای سندرم پیش از قاعدگی انجام شد.
روش کاراین پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دختران مقطع متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 30 دانش آموز به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15) نفر جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های غربالگری پیش از قاعدگی Steiner، درآمیختگی افکار Wells، دشواری در تنظیم هیجان Garnefski و Kraaij و اضطراب سلامت Salkovskis بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss-24 و روش های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره در سطح معناداری 05/0>p انجام شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات پیش آزمون متغیرهای درآمیختگی افکار، تنظیم هیجان و اضطراب سلامت قبل از مداخله در گروه آزمایش به ترتیب 67/129، 92/111، 85/162 بود که پس از مداخله به 66/93، 02/78، 84/146 تغییر یافت. به عبارت دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درآمیختگی افکار (001/0>P)، تنظیم هیجان (001/0>P) و اضطراب سلامت (001/0>P) دختران دارای سندرم پیش از قاعدگی موثر بود.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به کاهش درآمیختگی افکار، دشواری در تنظیم هیجان و اضطراب سلامت دختران دارای سندرم پیش از قاعدگی گردید. بکارگیری این درمان توسط متخصصان بهداشت روان و درمانگران در حیطه توان بخشی دختران دارای سندرم پیش از قاعدگی توصیه می شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, درآمیختگی افکار, تنظیم هیجان, سندرم پیش از قاعدگی, اضطراب سلامتIntroductionMost women of reproductive age experience disorders related to the menstrual cycle called premenstrual syndrome. This research was conducted with the aim of determining the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on mixing thoughts, regulation of excitement and health anxiety of girls with premenstrual syndrome.
MethodologyThis was a semi -experimental study with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of the research was all the girls who were studying in the second stage of secondary school in Gorgan in the academic year 2022-2023, 30 female students of the second secondary level were selected in a multi-stage cluster and randomly placed in 2 experimental and control groups (15 people in each group). The research tools included Steiner's premenstrual screening questionnaires, Wells' thought confusion, Garnefski and Kraaij's difficulty in regulating excitement, and Salkovskis' health anxiety. Data analysis was done with SPSS-24 software and statistical methods of univariate covariance analysis at a significance level of p<0.05.
FindingsThe results of the research showed that the pre-test Averages of the variables of mixing of thoughts, emotion regulation and health anxiety before the intervention in the experimental group were 129.67, 111.92, and 162.85 respectively, and after the intervention, it was 93.66, 78.02, and 146.84. were changed In other words, treatment based on acceptance and commitment is effective on mixing thoughts (P<0.001), emotion regulation (P<0.001) and health anxiety (P<0.001) in girls with premenstrual syndrome.
ConclusionThe results of the research indicate that the treatment based on acceptance and commitment led to a reduction in confusion of thoughts, difficulty in regulating excitement and health anxiety in girls with premenstrual syndrome. The use of this treatment is recommended by mental health specialists and therapists in the field of rehabilitation of girls with premenstrual syndrome.
Keywords: ACT, Integration of Thoughts, Emotion Regulation, PMS, Health Anxiety -
این پژوهش با هدف الگویابی پیش بینی گرایش به مصرف مواد پس از ترک بر اساس عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با توجه به نقش میانجی سلامت اجتماعی در جامعه زنان معتاد به مواد مخدر به انجام رسید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مشتمل بر 430 زن با سابقه سوء مصرف مواد در بین کمپ های ترک اعتیاد شهر مشهد بود. از میان آنان نمونه ای برابر با 204 نفر بر اساس روش در دسترس انتخاب شد.. ابزار پژوهش شامل مقیاس گرایش به مواد پس از ترک فدردی و همکاران (2008)، عملکرد خانواده اپستین، بالدوین و بیشاب (1983)، جو عاطفی هیلبرن (1964)، و سلامت اجتماعی کییز (1998) بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها در بخش توصیفی بر اساس درصد فراوانی و محاسبه میانگین و در بخش استنباطی بر اساس مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS انجام شد. پایایی چهار پرسشنامه یاددشده بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 91/0، 90/0، 87/0 و 77/0 محاسبه شد. یافته ها نشان داد که سلامت اجتماعی به صورت مثبت دارای نقشی میانجی گرانه در رابطه دو متغیر عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با گرایش به مصرف دوباره مواد است. در نتیجه، به سبب قدرت اثرگذاری سلامت اجتماعی عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با میاتجیگری سلامت اجتماعی بر توانمندی افراد در خودداری از گرایش به مصرف دوباره مواد مخدر، هم در نظام آموزشی و هم در سیستم درمانی باید در برنامه های آموزشی - درمانی مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: عملکرد خانواده, جو عاطفی خانواده, سلامت اجتماعی, گرایش به مصرف موادThe aim of this study was to develop a model of Women Returning to drug use based on family functioning and family emotional climate by mediating role of social health in the rehabilitated women addicted to drug. The research method was descriptive-correlational. The statistical population consisted of 430 women with a history of substance abuse in the rehabilitation camp of new life in Mashhad, from which a sample of 204 people was selected based on the convenient method. Research tools included the Fadardi, Ziaee and Barerfan (2008) Substance use Scale, Epstein, Baldwin & Bishab (1983) family functioning, Hillburn (1964) family emotional climate and Keys' (1998) social health. The statistical analysis was done in the descriptive part based on frequency percentage and average calculation with SPSS24 software and in the inferential part based on structural equation model in AMOS. The reliability of the mentioned four questionnaires was calculated according to Cronbach's alpha coefficient equal to 0.91, 0.90, 0.87 and 0.77 respectively. The findings showed that social health has a positive mediating role in the relationship between the two variables of family functioning and family emotional climate with the tendency to use drugs again. As a result, due to the influence of social health on the functioning of the family and the family emotional climate, with the influence of social health on the ability of people to avoid the tendency to use drugs again, it should be taken into consideration in educational and therapeutic programs in both the educational system and the treatment system.Keywords: family functioning, family emotional climate, Social Health, Women Returning to drug use
-
زمینه و هدفیکی از رفتارهای ناسالم خطرزا که در دوران نوجوانی بیشتر از سایر دوره های زندگی شایع است، رفتارهای خودجرحی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودنهان سازی، شفقت به خود و رفتارهای خودجرحی دانش آموزان دختر انجام شد.مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان بندرترکمن در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش، رفتار درمانی دیالکتیک را دریافت کرد و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های خودنهان سازی لارسون و جاستین، شفقت ورزی به خود نف و سیاهه رفتارها و کارکردهای خودجرحی کلونسکی و گلن بود.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودنهان سازی، شفقت به خود و رفتارهای خودجرحی دانش آموزان دختر اثربخش است (0/05>P).نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که رفتار درمانی دیالکتیک با داشتن حالتی پذیرا و غیرقضاوتی از ذهن و همدلی، منجر به کاهش خودنهان سازی، رفتارهای خودجرحی و افزایش شفقت به خود در دانش آموزان دختر می شود.کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیک, خود نهان سازی, شفقت به خود, خودجرحیBackgroundOne of the dangerous unhealthy behaviors that are more common during adolescence compared with other periods of life is the self-injury behavior. This research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of dialectical behavior therapy on self-concealment, self-compassion and self-injurious behaviors of female students.Materials and MethodsThe research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the research was the female high school students in Bandar Turkmen, Iran, during the school years 2022-2023, when 30 students were included by cluster sampling and randomly placed in 2 experimental and control groups (n=15 for each group). The experimental group received dialectical behavior therapy while the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tools included Larson and Justin's self-disclosure questionnaires, Neff's self-compassion, and Klonsky and Glenn's list of self-injury behaviors and functions.ResultsThe results of the research showed that dialectical behavior therapy was effective on self-concealment, self-compassion and self-injury behaviors of female students (P<0.05).ConclusionThe results indicated that, with a receptive and non-judgmental state of mind and empathy, the dialectical behavior therapy led to the reduction of self-concealment, self-injurious behaviors and enhanced self-compassion in female students.Keywords: dialectical behavior therapy, self-concealment, Self-Compassion, self-injury
-
فصلنامه روانشناسی سلامت، پیاپی 48 (زمستان 1402)، صص 101 -112مقدمهمطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه انجام گرفت.روشین مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بر روی 30 نفر (گروه آزمون 15 نفر و گروه گواه 15 نفر) از زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان شهر تهران انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله 8 جلسه ای روان درمانی مثبت گرا قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس تبعیت درمانی بیماران مزمن در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هایافته های پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش وگروه گواه در نمره های تبعیت درمانی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0>p). روش روان درمانی مثبت گرا تاثیر بر افزایش تبعیت درمانی دارد و درمانگران می توانند از این روش در جهت افزایش تبعیت درمانی این بیماران استفاده نمایند.نتیجه گیرینتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می توانند در حوزه های درمانی بیماران مزمن سرطان سینه مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: روان درمانی مثبت گرا, تبعیت درمانی, سرطان سینهObjectiveThe present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of positive-oriented psychotherapy on the treatment adherence of chronic breast cancer patientsMethod. This study was conducted using a semi-experimental method with a pre-test and post-test design with a control group of 30 women (test group 15 and control group 15) from women with breast cancer referred to Tehran Cancer Research Center.Samples were selected by available sampling method and randomly placed in experimental and control groups. The experimental group underwent 8 sessions of positivist psychotherapy, while the control group did not receive any intervention. The Chronic Patients Adherence Scale was administered to participants. The obtained data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of covariance in SPSS software.ResultsThe findings showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the scores of adherence therapy (p<0.05).ConclusionPositive psychology interventions by motivating patients give them the necessary spirit to comply with the treatment. These interventions teach patients that in addition to having morale, they need to follow medical orders. These positive psychology interventions give patients the feeling that if they follow the treatment plans correctly, the possibility of their treatment will definitely increase significantly. In the field of acceptance of his treatment method, he can get better results and pay more attention to treatment and treatment methods. When positive psychology interventions are taught to patients, their opinions about the treatment method and participation in the treatment method are used, and the person considers himself a part of his treatment decision-making team and shows more participation. In the training course of positive psychology interventions, patients are taught special abilities and how to control their emotions so that patients have the best reaction in situations where they are in different emotional situations and adapt themselves to the situation in a better way. In the training course of positive psychology interventions, patients are given the necessary training in the field of focusing on good memories and the need to restore their spirits and create new good memories, and increase their ability to integrate the good and bad feelings of life. In the training course of positive psychology interventions, patients are given methods of contentment and acceptance of life events and satisfaction with life in any physical and mental state. This training teaches them to be patient with fate and events in life and to respect the people who have the duty of treating him and follow their decisions. Also, teaching positive psychology interventions to patients is given the necessary training in the field of optimism and life expectancy and it is instilled in them that by creating positive relationships with the treatment staff and obeying medical orders and creating interaction with the therapist, better treatment results will be achieved. The results of this research and similar researches can be used in the fields of treatment of chronic breast cancer patients.Keywords: Positive Psychotherapy, Adherence Therapy, Breast Cancer
-
مقدمه
سرطان پستان شایع ترین و از نظر روانی تاثیرگذارترین سرطان در بین زنان است. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رویدادهای تنش زای زندگی و میزان تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد.
روشروش پژوهش، آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه بستری در بیمارستان امام علی (ع) بجنورد در سال 1401 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه یک ساعته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های رویدادهای تنش زای زندگی داودی (1386) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) بود. داده های پژوهش با تحلیل کواریانس تک متغیره و استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هایافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رویدادهای تنش زای زندگی و میزان تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان سینه اثربخش است (05/0>p).
نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با کاهش اجتناب تجربی و افزایش پذیرش منجر به کاهش پریشانی از رویدادهای تنش زای زندگی و افزایش تاب آوری زنان مبتلا به سرطان سینه می شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, رویدادهای تنش زای زندگی, تاب آوری, سرطان سینهBackgroundBreast cancer is the most common and psychologically affecting cancer among women. This research was conducted with the aim of the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on stressful life events and resilience in women with breast cancer.
MethodThe research method was experimental and pre-test and post-test with control group. The statistical population of the research was all the women with breast cancer hospitalized in Imam Ali (AS) Bojnord Hospital in 2022, from among whom 30 people were selected by available sampling method and were randomly assigned to two experimental and control groups. The experimental group received eight one-hour therapy sessions based on acceptance and commitment, but the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tools were the stress-causing life events questionnaires of Davoodi (2007) and Connor and Davidson (2003) resilience. The research data was analyzed by univariate covariance analysis and using SPSS version 24 software.
FindingsThe findings showed that treatment based on acceptance and commitment is effective on stressful life events and resilience in women with breast cancer (p<0.05).
ConclusionThe results indicate that treatment based on acceptance and commitment by reducing experiential avoidance and increasing acceptance leads to reducing distress from stressful life events and increasing resilience of women with breast cancer.
Keywords: Treatment Based On Acceptance, Commitment, Stressful Life Events, Resilience, Breast Cancer -
زمینه و هدفبارداری بخش مهمی از زندگی یک زن را تشکیل می دهد که نیازمند سازگاری روانی است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب دوران بارداری و پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و کورسازی یک طرفه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان نخست زای مراجعه کننده به بیمارستان بهار شهر شاهرود در سال 1401 بودند که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با تخصیص تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در هشت جلسه یک ساعته تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسش نامه اضطراب دوران بارداری وندنبرگ (1989) و سنجش پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان بود. داده های پژوهش با تحلیل کواریانس تک متغیره و استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد.یافته هایافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب دوران بارداری و پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان، اثربخش است (0/05>p).نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با کاهش اجتناب تجربی و افزایش پذیرش، منجر به کاهش اضطراب دوران بارداری و بهبود پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان می شود.کلید واژگان: اضطراب بارداری, پارامترهای فیزیولوژیکی, نوزادBackgroundPregnancy is an important part of a woman's life that requires psychological adjustment. This research was conducted aiming to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on pregnancy anxiety and physiological parameters of newborns.Materials and MethodsIn this pre-test-post-test pilot study in which there was an experimental and a control group, single-blind method was used since the evaluation of research participants was based on self-reporting. The statistical population of the research consisted of primiparous women who presented to Bahar Hospital, Shahrood in 2022. Overall 60 women were included in the study via convenience sampling method. They were then randomly divided into experimental and control groups (n=30). The experimental group received eight one-hour therapy sessions based on acceptance and commitment, but the control group did not receive any intervention. Research tools were Vandenberg Pregnancy Anxiety Questionnaire (1989) and Measurement of physiological parameters of newborns. The research data was analyzed by using univariate covariance analysis in the SPSS version 24 software.ResultsThe findings showed that the treatment based on acceptance and commitment is effective on pregnancy anxiety and physiological parameters of newborns (p<0.05).ConclusionThe results indicate that treatment based on acceptance and commitment by reducing experiential avoidance and increasing acceptance leads to a decrease in anxiety during pregnancy and improvement of the physiological parameters of newborns.Keywords: Neonatal', Physiological parameters, prenatal anxiety
-
مقدمه
هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین نقش عملکرد خانواده و احساس تنهایی در پیش بینی گرایش به اعتیاد به اینترنت در بین دختران مقطع متوسطه با والدین شاغل بود.
روشجامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 شهرستان هرسین با والدین شاغل بود که از این جامعه 162 نفر بر اساس جدول کرجسی- مورگان به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، احساس تنهایی نوجوانان راسل، پیلوا و فرگوسن (1978) و عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1950) استفاده شد.
یافته هاجهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین عملکرد خانواده با گرایش به اعتیاد به اینترنت رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین احساس تنهایی با گرایش به اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/0<p) . تحلیل رگرسیون نشان داد که عملکرد خانواده 314/0 و احساس تنهایی 348/0 واریانس گرایش به اعتیاد به اینترنت را به طور معناداری پیش بینی نمودند (01/0<p).
نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان داد که متغیرهای عملکرد خانواده و احساس تنهایی در گرایش به اعتیاد به اینترنت نقش تعیین کننده ای دارند.
کلید واژگان: عملکرد خانواده, احساس تنهایی, گرایش به اعتیاد به اینترنتIntroductionThe purpose of this study was to determine the role of family functioning and loneliness in predicting the tendency to become addicted to Internet among high school girls with working parents.
MethodThe statistical population included all high school female students in the academic year of 1400-1401 in Hersin city with working parents, from which 162 people were selected based on the Karjesi-Morgan table by random cluster sampling. Internet addiction questionnaires by Young (1996), Russell, Pilova, and Ferguson (1978) and family functioning questionnaires by Epstein, Baldwin, and Bishab (1950) were used to collect data.
FindingsDescriptive statistics and Pearson correlation statistics and multiple regression analysis were used to analyze the data. The obtained results showed that there is a significant negative relationship between family functioning and the tendency to become addicted to Internet. Also, there is a significant positive relationship between the feeling of loneliness and the tendency to be addicted to Internet (p<0.01). Regression analysis showed that family function 0.314 and feeling alone 0.348 significantly predicted the variance of addiction to Internet (p<0.01).
ConclusionThe findings of this research showed that the variables of family functioning and loneliness have a decisive role in the tendency to become addicted to Internet.
Keywords: Family Function, Loneliness, Tendency To Addiction To Internet -
مقایسه ادراک از نحوه فرزندپروری، طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در دختران با و بدون والدین مطلقهمقدمهخانواده کوچکترین واحد اجتماعی است ثبات یا ناپایداری آن بر اعضای خانواده و جامعه اثر می گذارد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ادراک از نحوه فرزندپروری، طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در دختران با و بدون والدین مطلقه شهر گرگان بود.روشاین مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع علی_مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. تعداد 150 دانش آموز (75 دانش آموز با والدین مطلقه و 75 دانش آموز دیگر) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های ادراک از نحوه فرزندپروری بامریند (1972)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1998) و هوش معنوی کینگ (2008) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که بین دختران با و بدون والدین مطلقه از لحاظ ادراک از نحوه فرزندپروری، طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P).نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان با والدین مطلقه در طرحواره های حوزه بریدگی و طرد، محدودیت های مختل و گوش به زنگی مفرط؛ سبک فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه و هوش معنوی کمتری نسبت به سایر دانش آموزان داشتند و توجه به اصلاح آنها بایستی مدنظر متخصصین روان درمانی قرارگیرد.کلید واژگان: ادراک از نحوه فرزندپروری, طرحواره های ناسازگار اولیه, هوش معنوی, والدین مطلقهComparison of Perceptions of Parenting Style, Early Maladaptive Schemas and Spiritual Intelligence in Girls with and Without Divorced ParentsIntroductionFamily is the smallest social unit, its stability or instability affects family members and society. The purpose of this research was to compare the perception of parenting style, early maladaptive schemas and spiritual intelligence in girls with and without divorced parents in Gorgan city.MethodThis study was a causal-comparative descriptive research. The socio-statistics were all female students of the second year of secondary school in Gorgan in the academic year 2022-2023. 150 students (75 students with divorced parents and 75 other students) were selected by purposive sampling method. The research tools were Baumrind's (1972) parenting perception questionnaires, Yang's (1998) early maladaptive schemas, and King's spiritual intelligence (2008). To analyze the data, the statistical method of multivariate variance analysis and SPSS version 24 software were used.FindingsThe results showed that there is a significant difference between girls with and without divorced parents in terms of perception of parenting style, primary incompatible schemas and spiritual intelligence (P<0.05).ConclusionBased on the findings of the research, it can be concluded that students with divorced parents in the schemas of cut and rejection, impaired limits and listening to excessive noise; They had permissive and authoritarian parenting style and less spiritual intelligence than other students, and attention to their correction should be taken into consideration by psychotherapy specialists.Keywords: Perception Of Parenting Style, Primary Maladaptive Schemas, Spiritual Intelligence, Divorced Parents
-
زمینه و هدف
در زمان بروز بحران به ویژه بیماری همه گیر، کودکان به احتمال بیشتری دچار مشکلات روانشناختی می شوند. این پژوهش با هدف، بررسی رابطه بین همه گیری کرونا با کیفیت خواب و تکانشگری و سلامت روانی کودکان مقطع ابتدایی انجام شد.
روشروش این پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموزان مقطع ابتدایی ناحیه دو شهر کرج در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در این پژوهش 377 دانش آموز براساس فرمول کوکران، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسشنامه های همه گیری ناشی از ویروس کرونا سازمان جهانی بهداشت (2020)؛ کیفیت و عادات خواب کودک اوونز و همکاران (2000) و مقیاس تکانش گری کودکان هیرسچفیلد (1965) بود. داده های پژوهش با همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد، بین همه گیری کرونا با کیفیت خواب، تکانشگری و سلامت روانی دانش آموزان مقطع ابتدایی رابطه معنادار وجود دارد (05/0 < P).
نتیجه گیریبراساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت هر چه میزان محدودیت های ناشی از همه گیری ویروس کرونا بیشتر باشد، عادت های منفی خواب، تکانشگری افزایش یافته و سلامت روانی دانش آموزان کاهش پیدا می کند.
کلید واژگان: رفتار تکانشی, سلامت روان, کروناویروس ها, کیفیت خوابBackgroundDuring a crisis, especially an epidemic, children are more likely to suffer from psychological problems. This research was conducted with the aim of investigating the relationship between the corona pandemic and sleep quality and impulsivity and mental health of elementary school children.
MethodsThe method of this research was correlational, and the statistical population of the research was all primary school students of two districts of Karaj city in the academic year of 2021-2021. In this research, 377 students were selected based on Cochran's formula, using multi-stage cluster sampling method. Data collection tools, World Health Organization (2020) epidemic questionnaires caused by the corona virus; The quality and habits of children's sleep was Owens et al. (2000) and children's impulsivity scale was Hirschfield (1965). Research data were analyzed with Pearson correlation and multiple regression using SPSS version 24 software.
ResultsThe results showed that there is a significant relationship between the corona epidemic and sleep quality, impulsivity and mental health of primary school students (p<0.05).
ConclusionBased on the findings, it can be concluded that the more restrictions caused by the corona virus pandemic, the more negative sleep habits, impulsiveness will increase and the mental health of students will decrease.
Keywords: Coronaviruses, Impulsive Behavior, Mental Health, Sleep Quality -
زمینه و اهداف
اضطراب یکی از نشانه های مشترک در بیماران دچار اختلال های مزمن تنفسی از جمله کرونا است که از طریق تضعیف سیستم ایمنی بدن بر سلامت و کیفیت زندگی تاثیر منفی می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل پریشانی، درد مزمن و اضطراب ناشی از کرونا در معلمان شهر گرگان در سال 1401 انجام شد.
روش بررسیروش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان پایه سوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب ناشی از کرونا علیزاده فرد و همکاران، درد مک گیل و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که نتایج به صورت کلی نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه در میزان تحمل پریشانی، درد مزمن و اضطراب ناشی از کرونا تفاوت معنی دار وجود دارد (0001/0>p). درمان متمرکز بر شفقت عامل مهم و تاثیرگذاری بر افزایش تحمل پریشانی و کاهش درد مزمن و اضطراب ناشی از کرونا در معلمان می باشد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج درمانگران، مشاوران و روانشناسان در کنار سایر روش های درمانی از روش درمان متمرکز بر شفقت در راستای ارتقای وضعیت روانشناختی معلمان استفاده کنند.
کلید واژگان: درمان متمرکز بر شفقت, تحمل پریشانی, درد مزمن, اضطراب ناشی از کرونا, معلمBackgrounds and aimsAnxiety is one of the common symptoms in patients with chronic respiratory disorders, including chrona, which negatively affects health and quality of life by weakening the immune system. The aim of this study was to investigate the effectiveness of the treatment focused on compassion on tolerance, chronic pain and anxiety caused by Corona in Gorgan's teachers in 2022.
MethodThe research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the research was all the third grade teachers in the city of Gorgan in the academic year 2021-2022, of which 30 people were selected as a sample using available sampling method and randomly placed in 2 experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group received compassion-focused therapy, and the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tools included Alizadeh Fard et al.'s anxiety questionnaires, McGill's pain and distress tolerance questionnaires by Simmons and Gaher. The research data were analyzed by multivariate analysis of covariance test.
ResultsThe results showed that the results generally showed that there was a significant difference between the experimental group and the evidence of distress tolerance, chronic pain, and anxiety caused by Corona (P <0.0001). Central treatment focused on compassion is an important factor in increasing distress tolerance and reducing chronic pain and anxiety caused by chrona in teachers.
ConclusionBased on the results of therapists, counselors, and psychologists, along with other therapies, use the treatment focused on compassion to promote teachers' psychological status.
Keywords: Concentration of compassion, distress tolerance, chronic pain, chronic anxiety, teacher -
مقدمه
از پیامدهای افزایش سن در زنان، یایسگی است که باعث تغییرات جسمانی و روانی فراوانی می گردد.
هدفهدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علایم وازوموتور زنان یایسه بود.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی زنان 60-50 سال با یایسگی طبیعی شهر گرگان در سال 1401 بودند، نمونه شامل 30 زن بود که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 1 ساعت تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خودپنداره بدنی لیلتون (2005)، کنش وری جنسی زنان روزن (2000) و شدت علایم یایسگی هاینمن (2003) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و علایم وازوموتور در زنان یایسه تفاوت معنی داری وجود دارد (0/05>P). به طور کلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش نمره کلی کنش وری جنسی (0/03>P)، کاهش خودپنداشت بدنی منفی (0/02>P) و علایم وازوموتور (0/01>P) شد.
نتیجه گیریدرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی و کنترل فکر، به بهبود کنش وری جنسی، خودپنداشت بدنی و کاهش علایم وازوموتور در زنان یایسه می انجامد؛ لذا می توان این برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت افزایش سلامت روان زنان یایسه پیشنهاد نمود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, کنش وری جنسی, خودپنداشت بدنی, علائم وازوموتور, یائسگیIntroductionOne of the consequences of aging in women is menopause, which causes many physical and psychological changes.
AimThis study aimed to the effectiveness of acceptance and commitment therapy on sexual responsiveness, body self-esteem, and vasomotor symptoms in menopausal women.
MethodThis semi-experimental study, with a pretest-posttest control group design, the statistical population consisted of all women with natural menopause, aged 50-60 years, living in Gorgan, during 2022. A total of 30 women were selected through convenience sampling and were then randomly divided into two intervention and control groups, each consisting of 15 individuals. The intervention group participated in eight weekly sessions one-hour of ACT. The research tools included the Body Image Concern Inventory (BICI) Lilton (2005), the Female Sexual Function Index (FSFI) Rosen (2000), and the Menopause Rating Scale (MRS) Heinemann (2003). For data analysis, multivariate analysis of covariance was performed using SPSS Version 22.
ResultsThe results showed a significant difference between the pretest and posttest scores of the intervention and control groups in terms of sexual responsiveness, body self-esteem, and vasomotor symptoms (P<0.05). Overall, ACT increased the total score of sexual responsiveness (P<0.03) and reduced negative body self-esteem (P<0.02) and vasomotor symptoms (P<0.01) in menopausal women.
ConclusionBased on the results, ACT, by enhancing cognitive skills and thought control, improves sexual responsiveness and body self-esteem and reduces vasomotor symptoms in menopausal women. Therefore, this intervention can be suitable for enhancing the mental health of menopausal women.
Keywords: Acceptance, commitment therapy, Sexual responsiveness, Body self-esteem, Vasomotor symptoms, Menopause -
مقدمه
والدین در روند مراقبت از کودک مبتلا به سرطان با مشکلاتی مواجه می شوند که روند سلامت روانشناختی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سوگ پیش از موعد، اضطراب آشکار و پنهان و تحمل ناکامی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان خون بستری در بیمارستان طالقانی شهر گرگان در سال 1401 بود که تعداد 30 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های سوگ پیش از موعد دهقانی نیشابوری، اضطراب آشکار و پنهان اشپیل برگر و پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون بود.
یافته هانتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سوگ پیش از موعد، اضطراب آشکار و پنهان و تحمل ناکامی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان اثربخش است.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به کاهش سوگ پیش از موعد، اضطراب پنهان آشکار و افزایش تحمل ناکامی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان می شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, اضطراب, نئوپلاسم هاIntroductionIn the process of caring for a child with cancer, parents face problems that affect their psychological health. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy to premature bereavement, overt and hidden anxiety, and failure tolerance of mothers with children suffering from cancer.
Materials and MethodsThe research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the research was all mothers with children with leukemia hospitalized in Taleghani Hospital in Gorgan City in 2022. Thirty people were selected as a sample and randomly placed in 2 experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group was treated based on acceptance and commitment, and the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tools included Nishabouri's premature bereavement questionnaires, Spielberger's overt and covert anxiety questionnaires, and Harrington's failure tolerance questionnaire.
ResultsThe results of data analysis showed that the treatment based on acceptance and commitment is effective on premature bereavement, overt and hidden anxiety, and failure tolerance of mothers with cancerous children.
ConclusionThis study indicates that the treatment based on acceptance and commitment leads to the reduction of premature mourning, and overt hidden anxiety, and increases the tolerance of failure of mothers with children suffering from cancer.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Anxiety, Neoplasms -
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال علائم جسمی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی غرب تهران در سال 1401 بودند که تعداد30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت نمودند؛ اما گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های بر علائم روانشناختی نجاریان و داوودی (1380)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی اثربخش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش علائم روانشناختی، استرس ادراک شده و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی می شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, علائم روانشناختی, کیفیت زندگی, استرس ادراک شده, اختلال علائم جسمیThis research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on psychological symptoms, quality of life and stress in patients with physical symptoms disorder. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population consisted of people with physical symptoms who referred to psychological counseling centers in West Tehran in 2001, and 30 people were selected by purposive sampling and placed in two experimental and control groups (15 people in each group). The research tools were questionnaires on psychological symptoms by Najarian and Davoudi (2010), quality of life by War et al. (1993) and perceived stress by Cohen et al. (1983). The research data were analyzed by multivariate analysis of covariance test. The findings showed that the treatment based on acceptance and commitment is effective on psychological symptoms, quality of life and stress in patients with physical symptoms disorder. The results of the research indicate that treatment based on acceptance and commitment by using cognitive skills leads to a reduction in psychological symptoms, perceived stress and an increase in the quality of life of patients with physical symptoms.
Keywords: acceptance, commitment therapy, psychological symptoms, quality of life, perceived stress, physical symptom disorder -
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر مینودشت انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان متاهل آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده مراکز مشاوره و کلینیک های خدمات روان شناختی اداره بهزیستی شهر مینودشت در بازه زمانی آبان ماه الی آذر سال 1401 بودند، از جامعه پژوهش تعداد 30 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت بر اساس پروتکل تیرچ و همکاران (2014) قرار گرفت. دوره پیگیری پس از گذشت سه ماه از اتمام پس آزمون انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر (1983)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و درد مزمن مک گیل (1975) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی (763/14F=، 000/0P<)، کیفیت زندگی (852/13F=، 000/0>P) و درد مزمن (626/455F=، 000/0>P) زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر بود و این نتایج تا دوره پیگیری ماندگار بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر شفقت با ایجاد فضای همدلانه و مهربانی با خود بر افزایش صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و کاهش درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی تاثیر دارد.کلید واژگان: درمان مبتنی بر شفقت, صمیمیت زناشویی, کیفیت زندگی, درد مزمن, خیانت زناشوییThis research was aimed to determine the effectiveness of compassion-based therapy on marital intimacy, quality of life, and chronic pain of women affected by marital infidelity in Minodasht city. The statistical population included all the married women affected by spouse infidelity who referred to counseling centers and psychological service clinics of Minodasht Welfare Department in the period of November to December 2022. Thirty women were selected by purposive sampling and they were randomly assigned in two experimental and control groups (15 subjects in each group). The present study was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group and a follow-up phase. The experimental group underwent eight 60 minutes’ sessions of compassion-based therapy based on the protocol of Tirch et al. (2014). The follow-up was conducted three months after the termination of the post-test. Data was collected by implementing Thompson and Walker's (1983) Marital Intimacy Scale, Warr et al.'s Quality of Life Questionnaire (1993) and McGill's Chronic Pain Questionnaire (1975). The research data was analyzed by repeated measure analysis of variance test. The results showed that the treatment based on compassion on marital intimacy (F=14.763, P<0.000), quality of life (F=13.852, P<0.000) and chronic pain (F=455.626, P<0.000) of women affected by marital infidelity were effective and these results were permanent until the follow-up period. The results also indicated that compassion-based therapy had an effect on increasing marital intimacy, quality of life, and reducing the chronic pain of women affected by marital infidelity by creating an atmosphere of empathy and kindness towards oneself.Keywords: Compassion-Based Therapy, Marital Intimacy, quality of life, chronic pain, Marital infidelity
-
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی و تاب آوری مراقبانبیماران مبتلا به ام اس بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواهبود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراقبان بیماران مبتلا به ام اس بستری در مرکز تحقیقات اماس بیمارستان سینا بودند. از میان مراقبان تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخابشدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه)هر گروه 15 نفر(جایگزین شدند. گروه آزمایشتحت 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند، اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافتنکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه تاب آوری کونور ومورد تجزیه spss- دیویدسون بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار 26و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی و تاب آوری مراقبانبر اساس نتایج این پژوهش میتوان گفت، درمان .)p>0/ بیماران مبتلا به ام اس اثربخش است) 05مبتنی بر شفقت توانسته است میزان کیفیت زندگی و تاب آوری مراقبان بیماران مبتلا به ام اس راافزایش دهد. بنابراین آگاهی متخصصان حوزه های مشاوره، روان شناسی و سلامت از این متغیرهامی تواند کمک کننده باشد.
کلید واژگان: درمان متمرکز بر شفقت, کیفیت زندگی, تاب آوری, مراقبان بیماران, ام اسThe aim of this study was to determine the effectiveness of compassion-focused therapy on the quality of life and resilience of caregivers of patients with MS. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population of this research included all caregivers of MS patients admitted to the MS Research Center of Sinai Hospital. Among the caregivers, 30 people were selected through available sampling and randomly replaced in two experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group underwent 8 sessions of compassionfocused therapy, but the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tools were World Health Organization's Quality of Life Questionnaire and Connor and Davidson's Resilience Questionnaire. Research data was analyzed by multivariate analysis of variance test and spss-26 software. The results showed that the treatment focused on compassion is effective on quality of life and resilience in caregivers of patients with MS (p<0.05). Based on the results of this research, it can be said that compassion-based treatment has been able to increase the quality of life and resilience of caregivers of MS patients. Therefore, the awareness of experts in the fields of counseling, psychology and health about these variables can be helpful.
Keywords: Compassion-focused treatment, quality of life, resilience, patient caregivers, MS -
مقدمه و هدف
خیانت آسیبی است که در زندگی هر زوجی امکان اتفاق آن وجود دارد. افراد بنا به دلایل مختلفی از جمله: کنجکاوی، تنوع طلبی، انگیزه تجربه کردن، مقابله با ناکارآمدی خود و کسب اعتمادبه نفس، سرگرمی، گریز از واقعیت، مشکلاتی در رابطه با صمیمیت، انتقام و کنجکاوی جنسی، وارد روابط فرازناشویی میشوند. این پژوهش با هدف پیش بینی گرایش به خیانت زناشویی براساس آمادگی برای بی حوصلگی، گرایش به رفتارهای پرخطر و هوش هیجانی در افراد با سابقه رابطه فرا زناشویی انجام شد.
روش پژوهش:
روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین با سابقه خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناسی آرامش روان و آرتیمان شهر مشهد در سال 1401 بودند که براساس فرمول کوکران تعداد 250 نفر از افراد با رابطه فرا زناشویی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به خیانت زناشویی بشیرپور و همکاران (1397)، آمادگی برای بی حوصلگی فالمن و همکاران (2013)، گرایش به رفتارهای پرخطر (1385) و هوش هیجانی برادبری و گریوز (2004) بود. داده های پژوهش با همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که آمادگی برای بی حوصلگی، گرایش به رفتارهای پرخطر و هوش هیجانی می توانند گرایش به خیانت زناشویی را پیش بینی کنند (05/0>P).
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که با افزایش آمادگی برای بی حوصلگی، گرایش به رفتارهای پرخطر و کاهش هوش هیجانی، گرایش به خیانت زناشویی افزایش می یابد.
کلید واژگان: گرایش به خیانت زناشویی, آمادگی برای بی حوصلگی, گرایش به رفتارهای پرخطر, هوش هیجانیThis research was conducted with the aim of predicting the tendency to commit marital infidelity based on readiness for impatience, tendency to risky behaviors and emotional intelligence in people with a history of extramarital relationship. The research method was descriptive and of the type of correlational studies. The statistical population of the present study was all couples with a history of marital infidelity who referred to psychological counseling and services centers of peace of mind and Artiman in Mashhad in 2022, based on Cochran's formula, 250 people with extramarital relationship were selected by available sampling method. The research tools included the questionnaires of tendency to marital infidelity by Bashirpour et al. (2017), readiness for boredom by Fallman et al. (2013), tendency to risky behaviors (2015) and emotional intelligence by Bradbury and Graves (2004). Research data were analyzed with Pearson correlation and multiple regression coefficient using spss software version 24. The results of the research showed that readiness for impatience, tendency to risky behaviors and emotional intelligence can predict the tendency to marital infidelity (P<0.05). The results of the research indicate that with the increase in readiness for impatience, tendency to risky behaviors and decrease in emotional intelligence, the tendency to marital infidelity increases.
Keywords: tendency to marital infidelity, readiness for impatience, Tendency to Risky Behaviors, emotional intelligence -
سابقه و هدف
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس سبک زندگی اسلامی، شکیبایی و تحمل ناکامی در بین زنان شهر بابلسر استان مازندران انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی است.
مواد و روش هاجامعه پژوهش شامل تمام زنان شهر بابلسر بود که از میان آن ها، 350 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات به صورت نظرسنجی اینترنتی بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985)، سبک زندگی اسلامی کاویانی (1388) و تحمل ناکامی هارینگتون و شکیبایی ایوانز (1980) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از تحلیل رگرسیون گام به گام در نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافته هانتایج تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد متغیرهای ملاک سبک زندگی اسلامی و تحمل ناکامی، توانایی پیش بینی رضایت از زندگی را در بین زنان دارند (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که سبک زندگی اسلامی و تحمل ناکامی توانایی پیش بینی 28 درصد از رضایت از زندگی را دارند (05/0>P).
استنتاجبا توجه به نتایج، ضرورت تقویت سبک زندگی اسلامی با گسترش زندگی مبتنی بر آموزه های اسلامی در نهادهای مختلف و پرورش ویژگی های شخصیتی مثبت و سازنده مانند شکیبایی و تحمل ناکامی می تواند مورد توجه همگان قرار گیرد. لذا، تقویت و طراحی برنامه های مبتنی بر فرهنگ اسلامی برای آموزش خانواده ها ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: تحمل ناکامی, رضایت از زندگی, زنان, سبک زندگی اسلامی, شکیباییBackground and AimsThe present study aimed to predict life satisfaction based on Islamic lifestyle, patience, and tolerance of failure among women in Babolsar, Mazandaran province, Iran.
Materials and MethodsThis descriptive study utilized an applied research method. The statistical population included all women in Babolsar, and 350 cases were selected by convenience sampling method. The required data were then collected using online surveys through the Satisfaction with Life Scale (Diener et al., 1985), Islamic Lifestyle Questionnaire by Kaviani (2010), as well as Harrington's Failure Tolerance and Evans's (1980) Patience scales. Stepwise regression analysis in SPSS software (version 24) was used for statistical analysis.
ResultsThe results of the data analysis showed that the Islamic lifestyle and the ability to tolerate failure could predict life satisfaction among women (P<0.01). The results of multiple regression analysis also indicate that Islamic lifestyle and ability to tolerate failure predict 28% of life satisfaction (P<0.05).
ConclusionAccording to the results, the necessity of strengthening the Islamic lifestyle by leading life based on Islamic teachings in various institutions and cultivating positive and constructive character traits, such as patience and tolerance of failure, can be noticed by everyone. Therefore, it seems necessary to strengthen and design programs for educating families based on Islamic culture.
Keywords: Failure tolerance, Islamic lifestyle, Life satisfaction, Patience, Women -
مقدمه
بدشکلی بدنی و کمال طلبی از دغدغههای ذهنی عمده دانش آموزان نوجوان، این آینده سازان کشور، است. هدف از انجام این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کمال طلبی و اختلال بدشکلی بدن دانش آموزان دارای این نگرانیها بود.
مواد و روش هاطرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. از میان 360 دانشآموز دختر دوم متوسطه از 4 دبیرستان [U1] در منطقه 14 شهر تهران (1399)، تعداد 34 نفر با نمرات بالای خط برش (نمره 93) در مقیاس اختلال بدشکلی، انتخاب شدند و بهعنوان نمونه پژوهش، بهطور تصادفی در دو گروه 17 نفری قرار گرفتند. به علت همکاری نکردن و افت آزمودنیها، 11 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه گواه باقی ماندند. هر دو گروه پرسش نامه کمال طلبی را پر کردند. درمان شناختی-رفتاری در گروه آزمایشی، طی 8 جلسه بر اساس راهنمای درمانی رایت و همکاران در فضای مجازی انجام شد؛ اما گروه گواه مداخلهای دریافت نکرد. در پایان پس آزمون انجام گردید. ابزار پژوهش مقیاس کمال طلبی و مقیاس اختلال بدشکلی بدنی بود. تحلیل دادهها بهوسیله آنکوا در متن مانکوا و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرمافزار SPSS vol.26 صورت گرفت.
یافتهها:
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری در بدشکلی بدن در سطح P≤0.01 معنادار و در متغیر کمال طلبی معنادار نبود. درمان شناختی-رفتاری 9/39 درصد واریانس متغیرهای پیشبین را تبیین کرد.
بحث و نتیجهگیری:
نظر به اثربخشی و کارآمدی درمان شناختی-رفتاری، برای کاهش نگرانیهای ذهنی دانش آموزان و پیشگیری از اختلالات مرتبط و نیز ارتقای کیفیت زندگی آنان، میتوان این آموزشها را در برنامه درسی گنجاند.
کلید واژگان: بدشکلی بدنی, کمال طلبی, درمان شناختی رفتاری, دانش آموزانIntroductionBody dysmorphic disorder (BDD) and perfectionism are the main mental concerns of adolescent students who are the future makers of the country. This study aimed to determine the effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy (CBT) on perfectionism and BDD in students with these concerns.
Material & MethodsThe quasi-experimental research design was pretest-posttest with a control group. From 360 high school female students from 4 high schools in the 14th district of Tehran (2016), 34 people with high scores on the cut line (score 93) were selected regarding the BDD scale and as a research sample were randomly divided into two groups of 17 cases per group. Due to the lack of collaboration and sample attrition, 11 and 13 cases in the experimental and control groups completed the perfectionism questionnaire, respectively. The experimental group participated in eight CBT sessions based on the treatment guide of Wright et al. in cyberspace; however, the control group did not receive any intervention. Finally, the post-test was administered. The research instruments were the Physical Appearance Perfectionism Scale and Body Dysmorphic Disorder Symptom Scale. The data were analyzed in SPSS software (version 26) using ANCOVA, MANCOVA, and multivariate covariance analysis.
FindingsThe effectiveness of CBT in BDD was not significant at P≤0.01 and the perfectionism variable. The CBT explained 39.9% of the variance of predictor variables.
Discussion & ConclusionConsidering the effectiveness and efficiency of CBT to reduce students' mental concerns, prevent related disorders, and improve their quality of life, this piece of training can be included in the school curriculum.
Keywords: Body dysmorphic disorder, Cognitive-behavioral therapy, Perfection-ism, Students -
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس متغیرهای سبک فرزندپروری، کمالگرایی و تفکر خلاق در دانش آموزان پایه نهم در شهر رشت انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دختران پایه نهم مدارس دولتی و غیرانتفاعی شهر رشت در سال تحصیلی 1400- 1399 بودند که از میان آنها تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه سازگاری بل (1961)، سبک های فرزند پروری بامریند (1967)، مقیاس کمال گرایی هیل و همکاران (2004) و ارزیابی مهارت تفکر خلاق ولچ و مک داول (2002) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سازگاری اجتماعی با شیوه های فرزندپروری (استبدادی و مقتدرانه)، کمالگرایی و تفکر خلاق رابطه معنی دار وجود دارد (01/0˂p). نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد از بین مولفه های شیوه های فرزندپروری، سبک استبدادی به شکل منفی با ضریب بتا برابر74/2- و سبک مقتدرانه به شکل مثبت با ضریب بتا برابر 29/4 توان پیش بینی متغیر سازگاری اجتماعی را دارا است همچنین کمالگرایی و تفکر خلاق هر کدام به ترتیب دارای ضرایب بتا برابر 37/0 و 24/0- برای سازگاری اجتماعی است که نشان می دهد متغیرهای پیش بین کمالگرایی به شکل مثبت و تفکر خلاق به شکل منفی سهمی را برای تبیین متغیر ملاک فراهم می آورند (01/0˂p). با در نظر گرفتن یافته های فوق، به نظر می رسد برای افرایش سازگاری اجتماعی، متغیرهای شیوه های فرزندپروری، کمالگرایی و تفکر خلاق ضروری است. نوع شیوه های فرزندپروری والدین می تواند قویترین و پایدارترین تاثیرات را بر رشد عاطفی و شناختی کودک داشته باشد بطوریکه اثرات آن در دوران نوجوانی نمود خواهد داشت. همچنین کمال گرایی از سازه های شخصیتی است که نقش مهمی را در سازش یافتگی افراد ایفا می نماید. و یک بعد از سازش یافتگی سازگاری اجتماعی است که شامل سازگاری فرد با محیط اجتماعی خود است لذا کمالگرایی مثبت می تواند راهبردهای منطقی برای فرد داشته باشد.
کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, سبک های فرزند پروری, کمال گرایی, تفکر خلاق, دانش آموزانThe aim of this study was to predict social adjustment based on the variables of parenting style, perfectionism and creative thinking in ninth grade students in Rasht city. The research method was descriptive-correlational and the statistical population included all ninth grade girls in public and non-profit schools in Rasht in the academic year 2020-2021, from which 150 people were selected as the statistical sample by available sampling method. To collect data ,Bell Adaptation Questionnaire (1961), Bamrind (1967) parenting styles, Hill et al. (2004) Perfectionism Scale, and Welch and McDowell (2002) Creative Thinking Skills Assessment were used. Data analysis was done using Pearson's correlation coefficient and multiple regression analysis in a step-by-step manner.Findings also showed that there is a significant relationship between social adjustment with parenting styles (authoritarian and authoritarian), perfectionism and creative thinking (p ˂ 0.01). The results of regression analysis revealed that among the components of parenting styles, authoritarian style in a negative way with a beta coefficient of -2.74 and authoritative style in a positive way with a beta coefficient of 4.29 equal to the predictability of social adjustment variables. Also, perfectionism and creative thinking each have beta coefficients of 0.37 and -0.24, respectively, for social adjustment, which shows that the predictor variables of perfectionism are positive and creative thinking is negative. Provide criteria for explaining the variable (p ˂ 0.01). Considering above mentioned finding, it seems that in order to increase social adjustment, the variables of parenting styles, perfectionism and creative thinking are essential. The type of parenting methods of parents can have the strongest and most stable effects on the emotional and cognitive development of a child, so that its effects will be manifested during adolescence. Also, perfectionism is one of the personality structures that plays an important role in people's compromise. And one dimension of adaptability is social adaptation, which includes the individual's adaptation to his social environment, so positive perfectionism can have logical strategies for the individual.
Keywords: Creative Thinking, Social Adaptation, Perfectionism, Parenting Styles, Students -
زمینه و هدف
بیشتر کسانی که خودکشی می کنند؛ از اختلالات روان پزشکی به ویژه افسردگی و اختلالات مرتبط با سوء مصرف مواد رنج می برند. خطر خودکشی فقط مربوط به اختلالات عمده روان پزشکی به عنوان عامل خطر نیست. تمایل به ایده پردازی خودکشی به علل دیگر مانند بیماری های جسمی نیز از عوامل مهم مرتبط با اقدام به خودکشی محسوب می شود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع ایده پردازی خودکشی و رابطه آن با افسردگی و وضعیت سلامت عمومی در مراجعین به مراکز درمان اعتیاد ایران انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 689 مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد استان های یزد، خراسان رضوی، مازندران، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و کرمانشاه که تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند در سال 1397 انجام شد. برای نمونه گیری در مرحله اول هفت استان (خوشه) به صورت تصادفی انتخاب شدند. در مرحله دوم نمونه ها به صورت در دسترس از مراکز درمان اعتیاد انتخاب شدند. ابزارهای مورد بررسی شامل پرسشنامه سلامت عمومی، سیاهه افسردگی بک و سنجه ایده خودکشی بک بودند.
یافته ها151 نفر (21.91%) دارای سابقه اقدام به خودکشی بودند. 218 نفر (31.6%) از افراد ایده پردازی خودکشی داشتند. بین افسردگی و ایده پردازی خودکشی (r=0.504) رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای سلامت عمومی در همه ابعاد آن و ایده پردازی خودکشی رابطه خطی معنی دار وجود داشت (P<0.05). ایده پردازی خودکشی با خرده مقیاس های علایم جسمانی، علایم اضطرابی و اختلال خواب و علایم افسردگی رابطه مثبت معنی دار (P<0.05) و بین کارکرد اجتماعی با ایده پردازی خودکشی رابطه معکوس معنی دار یافت شد (P<0.05).
نتیجه گیریایده پردازی خودکشی در یک سوم از مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد کشور وجود دارد. متغیرهای افسردگی و وضعیت نامناسب سلامت عمومی می تواند منجر به ایده پردازی خودکشی گردد.
کلید واژگان: ایده پردازی خودکشی, افسردگی, وضعیت سلامتBackground and ObjectiveMost people who commit suicide suffer from psychiatric disorders, especially depression and substance-related disorders. However, major psychiatric disorders are not the sole risk factor for suicide, and other reasons, such as physical illness, may also be considered as an important factor for suicide ideation. This study was conducted to investigate the prevalence of suicidal ideation and its relationship with depression and the general health status of patients referred to addiction treatment centers in Iran.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 689 patients referred to addiction treatment centers in Yazd, Khorasan Razavi, Mazandaran, Sistan and Baluchistan, Fars, East Azarbaijan, and Kermanshah Provinces who were undergoing maintenance treatment with methadone in 2017. In this multicenter study, the subjects were selected by two-stage sampling; in the first stage, seven provinces (clusters) were randomly selected, and in the second stage, the patients from the selected provinces were enrolled via convenience sampling. The instruments used in this study included the General Health Questionnaire, the Beck Depression Inventory, and the Beck Suicide Idea Scale.
ResultsOf 689 patients, 218 (31.6%) had suicidal ideation. 21.91% (151 cases) of subjects had history of attempted to suicide. There was a significant relationship between suicidal ideation, depression, and general health status and its dimensions including physical symptoms, anxiety and sleep disorders, social functioning, and depression (P<0.05).
ConclusionSuicidal ideation is present in one-third of the people who refer to addiction treatment centers in Iran. Depression and poor general health are major contributors to suicidal ideation.
Keywords: Suicidal Ideation, Depression, Health Status -
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت بر افزایش خردمندی، تابآوری و انعطافپذیری شناختی دانشجویان بود. طرح پژوهش، شبهآزمایشی با بهرهگیری از پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 30 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیامنور در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش نمونهگیری دردسترس، انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. ابتدا در مرحله پیشآزمون، هر دو گروه به پرسشنامههای خردمندی، تابآوری و انعطافپذیری شناختی پاسخ دادند، سپس آموزش روانشناسیمثبتنگر در 14 جلسه 60 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان دوره برای مرتبه دوم (بهعنوان پسآزمون) و پس از دو ماه برای مرتبه سوم (بهعنوان پیگیری) هر دو گروه به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش روانشناسی مثبت تغییرات پایداری در خردمندی، میزان تابآوری و انعطافپذیری شناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پسآزمون ایجاد میکند و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است. با توجه به نتایج پژوهش، از روش آموزش روانشناسی مثبت برای بهبود خردمندی، تابآوری و انعطافپذیری شناختی استفاده میشود.
کلید واژگان: انعطاف پذیری شناختی, تاب آوری, خردمندی, دانشجویان, روانشناسی مثبت نگرThis study aimed to investigate the effect of positive psychology training on students' wisdom, resilience, and cognitive flexibility. The research design was quasi-experimental, using pretest, post-test and follow-up design with the control group. The sample consisted of 30 undergraduate students of Payame Noor University in the academic year 2020-2021. The participants were selected by convenience sampling method and were randomly divided into control and experimental groups. First, in the pretest stage, both groups answered the questionnaires on wisdom, resilience, and cognitive flexibility. Then, positive psychology training was performed in 14 sessions of 60 minutes for the experimental group and the post-test was administered. After two months, for the third time (as a follow-up), both groups answered the research questionnaires. The analysis of covariance showed that positive psychology training caused stable changes in wisdom, resilience, and cognitive flexibility in the experimental group compared to the control group in the post-test. This effect was also sustained during the follow-up phase. The research findings indicate that positive psychology training could improve wisdom, resilience, and cognitive flexibility.
Keywords: cognitive flexibility, positive psychology, resilience, students, wisdom -
این پژوهش با هدف بررسی نقش مهارت حل مسیله در پیش بینی انگیزش ریاضی و خودکارآمدی ریاضی در کودکان با اختلال یادگیری ویژه از نوع ریاضی شهر تهران انجام شد. روش تحقیق، به صورت توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی دوره ی اول دبستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 که به دلیل شرایط کرونا در دسترس بودند و تعداد آن ها 120 نفر بود. 90 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی با روش نمونه گیری در دسترس، برای نمونه مورد انتخاب قرار گرفتند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه های مهارت حل مسیله هپنر (PSI)، خودکارآمدی ریاضی (MS-E)، انگیزش ریاضی کورتر (MM)، آزمون ریاضی ایران کی مت (IKM) و ماتریس های پیش رونده ریون (RPM) انجام شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها از روش آماری رگرسیون تجزیه و تحلیل و یافته ها نشان داد، بین مولفه های اعتماد به حل مسیله، سبک گرایش- اجتناب و کنترل شخصی با انگیزش ریاضی و خودکارآمدی ریاضی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. همچنین، مهارت حل مسیله پیش بینی کننده قوی برای انگیزش ریاضی و خودکارآمدی ریاضی است. با توجه به نقش مهارت حل مسیله در ایجاد و بروز انگیزش ریاضی و خودکارآمدی ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع ریاضی، می توان با شناسایی به موقع آن ها برای پیشگیری از اختلال یادگیری ویژه از نوع ریاضی اقدام کرد.کلید واژگان: اختلال یادگیری ریاضی, انگیزش ریاضی, حل مسئله, خودکارآمدی ریاضیThe aim of this study was to investigate the role of problem-solving skills in predicting mathematical motivation and mathematical self-efficacy in children with Special Learning Disorders such as mathematics in Tehran. The research method was descriptive-correlational. The statistical population of the study consisted of all students with learning disabilities in the first year of elementary school in Tehran in the academic year 2020. For the research sample, 90 students with math learning disabilities were selected by convenience sampling method. Data were collected through Hepner Problem Solving Skills Questionnaires (1988), Usher & Pajares Mathematical Self-Efficacy (2009), Corter Mathematical Motivation (2005) and Iran Mathematical Test by K Matt Grenus, Naji Man and Pritchett (1976). The data obtained from the implementation of the questionnaires were analyzed by regression statistical method. Findings showed that there is a positive and significant relationship between the components of problem-solving confidence, attitude-avoidance style and personal control with mathematical motivation and mathematical self-efficacy. The results of regression analysis also showed that problem solving skills are strong predictors of mathematical motivation and mathematical self-efficacy. Considering the role of problem-solving skills in creating and expressing mathematical motivation and mathematical self-efficacy in students with special learning disabilities such as math, it is possible to prevent math-specific learning disabilities by identifying them in a timely manner.Keywords: problem solving, math motivation, Math Self-Efficacy, math learning disorder
-
مقدمه
در همه جوامع شیوه رفتار کودکان و نوجوانان از دغدغه های اساسی نظام تعلیم و تربیت و خانواده ها است و سازگاری اجتماعی مهم ترین جنبه رشد اجتماعی هر فرد است که در ارتباط با افراد مختلف و همچنین موفقیت شغلی و تحصیلی افراد اثرگذار است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه شفقت به خود و خوش بینی در دانش آموزان، نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی انجام شد.
روشپژوهش حاضر از لحاظ ماهیت کاربردی و طرح پژوهش، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهرستان اسلامشهر در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به فرمول کوکران 378 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شفقت به خود نف (2003)، خوش بینی گترسوم (1982) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (1961) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر در معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که شفقت به خود، خوش بینی و سازگاری اجتماعی دارای همبستگی مثبت معنادار هستند (01/0>p). همچنین سازگاری اجتماعی در رابطه بین شفقت به خود و خوش بینی دارای نقش واسطه ای بود.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش از طریق طراحی برنامه های مبتنی بر بهبود خوش بینی و شفقت به خود می توان سازگاری اجتماعی را ارتقاء داد.
کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, شفقت به خود, خوش بینیIntroductionIn all societies, the behavior of children and adolescents is one of the main concerns of the education system and families and social adjustment is the most important aspect of social development that is related to different people as well as career and academic success. This study aimed to investigate the relationship between self-compassion and optimism in students: the mediating role of social adjustment.
MethodThe present study was correlated in terms of the applied nature and design of the present study. The statistical population of the present study included all-female high school students in the city of Islamshahr in the academic year 2021-2022, according to Cochran's formula, 378 people were selected by available sampling to participate in the study. Data were collected using the Self-Compassion Questionnaire (2003), Gettersum Optimism (1982), and the Bell Social Adjustment Questionnaire (1961). Pearson correlation coefficient and path analysis method in structural equations were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that self-compassion, optimism, and social adjustment have a significant positive correlation (p<0.01). The social adjustment also mediated the relationship between self-compassion and optimism.
ConclusionBased on the research findings, social adjustment can be improved by designing programs based on improving optimism and self-compassion.
Keywords: social adjustment, self-compassion, optimism -
مقدمه
توجه به مسایل تاثیر گذار بر چگونگی ایفای وظایف و بهبود کیفیت عملکرد پرستاران بسیار مهم می باشد. هدف از تحقیق کنونی تبیین نقش پیش بینی کنندگی تاب آوری و سبک های مقابله ای در فرسودگی شغلی پرستاران بخش کرونا است.
روش کارتحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. نمونه گیری خوشه ای در شش ماهه دوم سال 1399 از بین بخش های اختصاص داده شده به بیماران کرونا در بیمارستان ابن سینا در منطقه 5 شهر تهران انتخاب شد. تعداد 168 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزاهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1988)، فرسودگی شغلی مزلاچ (MBI) (1985)، تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RISC) (2003) بودند. برای آنالیز داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده به عمل آمد.
یافته هانتایج نشان داد که متغیرهای سبک مسئله مدار (399/0-=r) ، هیجان مدار (365/0=r) و تاب آوری (277/0-=r)، به گونه ای معنادار می توانند فرسودگی شغلی پرستاران را پیش بینی نمایند بطوریکه این اثرگذاری برای هر دو متغیر پیش بین مسئله مدار و تاب آوری و برای متغیر پیش بین هیجان مدار مثبت برآورد شده است.
نتیجه گیریتاب آوری بالا و سبک های مقابله ای مسئله مدار فرسودگی شغلی پرستاران را کاهش می دهند. همچنین سبک های مقابله ای هیجان مدار در افزایش فرسودگی شغلی موثر است.
کلید واژگان: تاب آوری, سبک های مقابله ای, فرسودگی شغلی, پرستاران, کروناBackground and AimIt is very important to pay attention to the issues affecting how to perform tasks and improve the quality of nurses' performance. The aim of the present study is to explain the predictive role of resilience and coping styles in burnout of nurses in corona sections.
MethodsThis research is descriptive and correlational. Cluster sampling in the second half of 2021 was one of the wards assigned to coronary patients in Ibn Sina Hospital was selected in District 5 Tehran city. 168 people were selected as a statistical sample. The instruments used in this study were Lazarus and Folkman (1988) Coping Strategies Questionnaire, Meslach Burnout (MBI) (1985), Connor and Davidson Resilience (CD-RISC) (2003). Pearson correlation coefficient and multivariate linear regression were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that the variables of problem-oriented style (r = -0.399), emotion-oriented (r = 0.365) and resilience (r = -0.277) can significantly predict nurses' burnout. It’s estimated for both problem-oriented and resilience predictor variables and for positive emotion-oriented predictor variables.
ConclusionHigh resilience and coping styles reduce the problem of burnout in nurses. Emotional coping styles are also effective in increasing burnout.
Keywords: Resilience, Coping Styles, Burnout, Nurses, Crona -
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ویژگی های شخصیتی و تحریف های شناختی محکومین به سرقت، مواد مخدر و محکومین مالی انجام گرفت.
روشدر این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای، از بین کلیه زندانیان جرایم مالی، سرقت و مواد مخدر زندان شیروان، دویست و چهل نفر از مردان زندانی، به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نیو و مقیاس تحریف های شناختی بین فردی توسط شرکت کنندگان پاسخ داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجنتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین میانگین نمرات ویژگی های شخصیتی و تحریف های شناختی محکومین به سرقت، مواد مخدر و محکومین مالی تفاوت آماری معناداری وجود دارد.
بحث و نتیجه گیریبر اساس این یافته ها پیشنهاد می شود مطالعاتی به منظور پیشگیری از جرم و راهکارهای غیرکیفری و پیشگیری و این که چه عواملی رفتار مجرمانه را تسهیل می کند انجام شود. ضرورت توجه ویژه به ارایه خدمات روان شناختی به خصوص آموزش های روان شناختی به زندانیان ضرورت دارد.
کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, تحریف شناختی, جرایمIntroductionThis study was to investigate and compare the personality traits and cognitive distortions of people convicted of robbery, drugs, and financial crimes.
MethodsA descriptive causal comparison was performed among all prisoners of financial crimes, robbery, and drugs in Shirvan prison; in which two hundred forty male prisoners were selected voluntarily. Neo-five-factor questionnaire and interpersonal cognitive distortion scale were answered by the participants. Data were analyzed using analysis of variance by SPSS software.
ResultsThe results of data analysis showed that there was a statistically significant difference between the mean scores of personality traits and cognitive distortions of people convicted of robbery, drugs, and financial crimes.
ConclusionsBased on these findings, it is suggested that studies be conducted to prevent crime and non-criminal strategies and situational prevention and what facilitates criminal behavior. There is a need to pay special attention to the provision of psychological services, especially psychological training by prison psychologists to prisoners.
Keywords: Personality Traits, Cognitive Distortions, Crimes
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.