انسیه فولادی
-
سابقه و هدف
همه گیری کرونا ویروس تاثیرات گسترده ای بر زندگی انسان ها داشته و مسایل متعددی را در ابعاد اقتصادی، علمی، محیط و زندگی شخصی افراد ایجاد کرده است. باروری در زنان یکی از تهدیدهایی بود که در پاندمی کووید-19 مورد توجه قرار گرفت. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی، رضایت زناشویی و اضطراب، افسردگی استرس در زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مازندران در طول پاندمیک کووید-19، انجام پذیرفت.
مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی به شیوه مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مازندران از فروردین 1399 تا اسفند 1400 بود که در دو دوره مورد پرسشگری قرار گرفتند. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت شناختی، بارداری و بیماری کووید-19 جمع آوری شد. هم چنین اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی شرکت کنندگان در مطالعه، با استفاده از پرسشنامه SF-12، اضطراب، افسردگی و استرس شرکت کنندگان با مقیاس لاویبوند (DASS) و رضایت زناشویی با پرسشنامه انریچ (Enrich) مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرمافزار Spss 24 تحلیل و آنالیز گردید.
یافته هادر این مطالعه 1759 زن در سن باروری شرکت داشتند. تمام شرکت کنندگان (100 درصد) متاهل با میانگین مدت زمان ازدواج 5/1±8/5 سال بودند. 14/1 درصد زنان در طول مطالعه به کووید مبتلا شده بودند. 7/2 درصد زنان حداقل یک بیماری زمینه ای داشتند که بیماری هایپوتیروییدی (4/3 درصد)، دیابت (1/3 درصد) و فشارخون (1/0 درصد) شایع ترین موارد این بیماری ها بودند. نتایج حاکی از کاهش سلامت جسمانی و مشکلات هیجانی افراد به دلیل تغییرات به وجود آمده در کیفیت زندگی در اثر شیوع کووید-19 بود. حدود 99 درصد از زنان نشانه های خفیف و متوسط اختلالات روانی شامل افسردگی، اضطراب و استرس را در طول مطالعه نشان دادند. سطح استرس شرکت کنندگان با گذشت زمان کاهش(3 8/8±9/6 در برابر 9/7±8/36) و میزان رضایت زناشویی آن ها افزایش یافت (0/3±2/91 در مقایسه ب1ا10/3±2/95، 0/0P=). هم چنین یافته های پژوهش نشان داد کیفیت زندگی افراد رابطه معنی داری با میزان اختلالات روانی داشت.
استنتاجنتایج مطالعه افزایش میزان رضایت زناشویی افراد در طول دوران کووید-19 را نشان داده بود. میزان کیفیت زندگی افراد شرکت کننده در مطالعه در دو دوره زمانی دارای تفاوت معنی داری بود. بر این اساس توجه ویژه به زنان سنین باروری و افزایش آگاهی عمومی و جنسی آنان و ارایه برنامه های مثبت روانشناختی در شرایط بحران در تدوین سیاستگذاری ها و برنامه های سلامت توصیه می گردد
کلید واژگان: بارداری, زنان باردار, پاندمیک کووید, کیفیت زندگی, رضایت زناشویی, استرسBackground and purposeThe coronavirus epidemic has had a significant impact on people's lives and has created many problems in the economic, scientific, environmental, and personal dimensions of people's lives. Fertility in women was one of the threats addressed during the Covid-19 pandemic. The purpose of this study was to evaluate the quality of life, marital satisfaction, and anxiety, depression, and stress in women of reproductive age referring to medical centers covered by Mazandaran University of Medical Sciences during the COVID-19 pandemic.
Materials and methodsThe current study was descriptive and analytical in a cross-sectional manner. The statistical population included all women referred to medical centers covered by Mazandaran University of Medical Sciences from March 1399 to March 1400, who were questioned in two periods. Data were collected using a questionnaire that included demographic information, pregnancy, and COVID-19 disease. Also, the information related to the quality of life of the participants in the study was evaluated using the SF-12 questionnaire, anxiety, depression, and stress of the participants with the Lovebond scale (DASS), and marital satisfaction with the Enrich questionnaire. The collected data were analyzed using SPSS 24 software.
Results1759 women of reproductive age participated in this study. All participants (100%) were married, with an average duration of marriage of 8.5±1.5 years. 14.1% of women were infected with COVID-19 during the study. 7.2% of women had at least one underlying disease, hypothyroidism (4.3%), diabetes (1.3%) and hypertension (0.1%) being the most common cases. There were diseases. The results indicated a decrease in people's physical health and emotional problems due to the changes in their quality of life due to the outbreak of Covid-19. About 99% of women showed mild and moderate symptoms of mental disorders, including depression, anxiety, and stress, during the study. The participants' stress levels decreased over time (9.6±8.83 vs 8.3±69.7), and their marital satisfaction increased (2.91±0.3 vs 2.95±0.31, P=0.0). Also, the findings of the research showed that people's quality of life had a negative and significant relationship with the amount of mental disorders.
ConclusionThe results of the study revealed an increase in marital satisfaction during the Covid-19 period. The study participants' quality of life had a significant difference in the two time periods. Consequently, special attention to Women of reproductive age, increasing their general and sexual awareness, and providing positive psychological programs in crisis conditions are recommended in formulating health policies and programs
Keywords: pregnancy, pregnant women, COVID pandemic, quality of life, marital satisfaction, stress -
سابقه و هدف
شایع ترین علت شناخته شده ناباروری در زنان، اختلال در تخمک گذاری است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر رژیم ترکیبی لتروزول و کلومیفن با لتروزول به تنهایی بر میزان بارداری و تخمک گذاری در بیماران نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک تحت القای تخمک گذاری انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 102 بیمار نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک که به درمانگاه نازایی بیمارستان امام خمینی ساری مراجعه کردند در بازه زمانی سال 97 تا 98 انجام شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی که با استفاده از جدول اعداد تصادفی صورت می گرفت، در دو گروه (هر گروه 51 نفر) قرار گرفتند که گروه اول، 5 میلی گرم لتروزول را روزانه (2 قرص) در روزهای 7-3 قاعدگی و گروه دوم نیز 100 میلی گرم کلومیفن را به همراه 5 میلی گرم لتروزول به همان صورت دریافت کردند. در صورت وجود حداقل یک فولیکول با سایز 19-20 میلی متر آمپول HCG با دوز 5000 واحد تزریق شد. توصیه های لازم درباره اینترکورس منظم به صورت یک روز در میان به بیماران داده شد.
یافته هاتعداد فولیکول های بالای 14 میلی متر در گروه ترکیب دو دارو، در مقایسه با گروه لتروزول اختلاف معنی داری داشتند(0/05 P<). اما از لحاظ سن، شاخص توده بدنی، تعداد فولیکول های بالای 18 میلی متر، ضخامت آندومتر، تعداد حاملگی بالینی، حاملگی ongoing، متولدین زنده، سقط و چندقلوزایی بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
استنتاجبراساس این مطالعه، به نظر می رسد که ترکیب لتروزول و کلومیفن سیترات نسبت به لتروزول برای تحریک تخمک گذاری زنان نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک موثرتراست.
کلید واژگان: لتروزول, کلومیفن سیترات, نازایی, درمان ترکیبیBackground and
purposeInfertility is defined as the inability to conceive after 12 months of regular coitus. Anovulatory processes are the most common cause of infertility in women. The aim of this study was to compare the efficacy of combination treatment of clomiphene citrate (CC) and letrozole versus letrozole alone for ovulation induction and pregnancy rate in infertile women with polycystic ovarian syndrome (PCOS).
Materials and methodsThis is a single-blind, controlled trial study. A total of 102 infertile PCOS women were randomly divided into two groups. Group one (n=51) received 100 mg CC plus 5 mg letrozole daily on cycle days 3-7 for a single treatment cycle and group two (n=51) received 5 mg letrozole daily on cycle days 3-7 for a single treatment cycle. When at least one follicle reached a diameter of 18-19 mm, the patients received human gonadotropin hormone (5000 U-IV injection). The couples had regular intercourse, 2-3 times a week, as they had been instructed.
ResultsThe number of follicles with a diameter of 14 mm was significantly higher in women who received the combination treatment of letrozole and clomiphene compared to the ones who received letrozole treatment (P=0.04). There were no statisticaly significant differences in the number of 18 mm follicles (P=0.07), mean endometrial thickening (P=0.37), clinical pregnancy rate (P=0.99), ongoing pregnancy rate (P=0.59), multiple pregnancy rate (P=0.99), and live birth (P= 0.99) between the two groups.
ConclusionAccording to our study, the combination treatment of letrozole and CC is more effective than letrozole and can be used as the first-line therapy for infertility in women with PCOS. Moreover, the cost and risk of this treatment may be lower than other induction ovulation treatments.
Keywords: infertility, PCOS, letrozole, clomiphene citrate, combination therapy -
سابقه و هدفدر مطالعات، باروری ناخواسته در مردان خیلی به ندرت مورد پژوهش قرارگرفته است. لذا مطالعه حاضر به منظور تعیین فراوانی باروری ناخواسته و عوامل مرتبط با آن در مردان متاهل مراجعه کننده به مراکز بهداشت جنوب شهر تهران انجام شد.مواد و روش هامطالعه توصیفی تحلیلی حاضر با 507 شرکت کننده مرد متاهل 49-23 ساله، در سال 1396 در شهر تهران انجام شد. داده ها از پرسش نامه دموگرافیک، دانش و تاریخچه باروری جمع آوری و در نرم افزار SPSS16 وارد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آنالیز توصیفی و تحلیلی (رگرسیون لجستیک) بهره گرفته شد. سطح معنی داری کم تر از 05/0 در نظر گرفته شد.یافته ها1/95 درصد از همسران مردان پژوهش سابقه بارداری داشتند. 37 درصد از مردان با سابقه باروری، حداقل یکبار باروری ناخواسته را تجربه کرده بودند. بعد از تعدیل مخدوشگرها در رگرسیون لجستیک چند متغیره،
متغیرهای ازدواج بیش از یک بار (AOR, 95%CI= 2. 74; 1. 07-7. 13) ، عدم راحتی در استفاده از روش پیشگیری
(AOR, 95%CI= 10. 06; 1. 95-51. 9) ، تعداد فرزند زنده بیش از دو تا (AOR, 95%CI= 2. 49; 1. 60-3. 88) و سه تا و بیش تر (AOR, 95%CI= 6. 70; 3. 51-12. 79) و عدم اطمینان از تدوام زناشویی (AOR, 95%CI=0. 25; 0. 08-0. 81) عوامل مرتبط با بارداری ناخواسته گزارش شدند. استنتاج: توجه به عوامل مرتبط با باروری ناخواسته در مردان می تواند در کاهش فراوانی باروری ناخواسته تاثیر چشمگیری داشته باشد. ارائه مراقبت باروری و جنسی، آموزش استفاده صحیح از روش های پیشگیری از باروری به مردان در مراکز بهداشتی درمانی، می تواند باروی های ناخواسته و سقط های القایی غیرقانونی ناشی از آن را به خصوص در افراد آسیب پذیر اجتماعی و اقتصادی کاهش دهد.کلید واژگان: بارداری ناخواسته, مردان متاهل, تهرانBackground and purpose: Unwanted fertility is rarely studied among men.The aim of this study was to investigate the frequency of unintended pregnancy and its related factors in married men in South of Tehran, Iran.Materials and methodsThis descriptive-analytic study was conducted in 507 married men aged 23-49 in 2017. Demographic characteristics of the participants, their fertility history and knowledge on this issue were recorded. To analyze the data, single and multiple logistic regressions were conducted.ResultsThe majority of participants reported history of pregnancy in their wives (95.1%). Approximately 37% of married men experienced at least one unwanted pregnancy. Adjusted multivariate logistic regression showed that being married more than once (AOR [Adjusted Odds Ratio], 95% CI= 2.74; 1.07-7.13), low level of comfort in the use of contraceptive methods (AOR, 95% CI= 10.06; 1.95-51.9), more than two live births (AOR, 95% CI= 2.49; 1.60-3.88), having three children and more (AOR, 95% CI= 6.70; 3.51-12.79), and doubts about marriage durability (AOR, 95% CI=0.25; 0.08-0.81) were associated with unwanted pregnanies .ConclusionMore focus on the factors associated with male experiences of unintended pregnancy could reduce this problem. Providing care for fertility and sexuality, trainings on the correct use of contraceptive methods to men in healthcare centers could also be of great benefit in reducing the rate of unwanted pregnancy and illegal abortions, especially in socioeconomically vulnerable populations.Keywords: unwanted pregnancy, married men, Tehran -
سابقه و هدفناباروری یکی از بیماری های شایع زنان است که با مشکلاتی در حوزه جسمی، روانی و اجتماعی همراه می باشد.یکی از مشکلاتی که زنان نابارور را درگیر کرده است مسئله سلامت جنسی و باروری است. با وجود مطالعات گسترده در مورد رضایت و عملکرد جنسی زوجین نابارور، مطالعه ای وجود ندارد که به وضعیت سلامت جنسی و باروری بپردازد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت جنسی و باروری و عوامل مرتبط با آن در زنان نابارور انجام شده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی - تحلیلی در طی سال های 1395 تا 1396 ، 400 زن مراجعه کننده به دو مرکز ناباروری شهر ساری به روش در دسترس وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود شامل ناباروری (اولیه و ثانویه) با هر علت، سن بالای 18 سال بوده است. وضعیت سلامت جنسی و باروری توسط پرسشنامه نیاز سنجی سلامت جنسی و باروری سنجش شد. نمره استرس آن ها در فرآیند درمان ناباروری توسط مشارکت کنندگان ثبت شد (صفر تا 5). آمار توصیفی گزارش شد و جهت تعیین عوامل مرتبط با پیامد از آزمون لجستیک استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که 250 نفر (5/62درصد) افراد از نظر سلامت جنسی و باروری وضعیت نامطلوبی داشتند. در آنالیز رگرسیون چندمتغیره، تصمیم گیری نامناسب در مراقبت بهداشتی از خود AOR = 75/1 95%CI (06/1 -9/2)سطح بالای استرس AOR= 39/1 95% CI (14/1-7/1) ، سن بالای ازدواج AOR = 94/0، 95% CI (9/0-99/0) و ناباروری ثانویه AOR= 5/4، 95% CI (6/2 -9/7 ) با سلامت جنسی و باروری رابطه داشتند.
استنتاج: در این مطالعه از بین متغیرهای مرتبط، عواملی مانند فرد تصمیم گیرنده در امور مراقبت بهداشتی، سطح استرس و سن ازدواج به عنوان متغیرهای قابل تغییر مطرح شده اند که می توان با کنترل مناسب و برنامه ریزی های پیشگیرانه آن ها، وضعیت سلامت جنسی و باروری زنان نابارور بهبود گردد.کلید واژگان: سلامت جنسی, سلامت باروری, زنان, ناباروری, عامل خطرBackground andPurposeInfertility is one of the most commonly diagnosed disease in women that is associated with physical, psychological, and social problems. A major problem that such women are faced with is on their sexual and reproductive health (SRH). Despite extensive studies on the satisfaction and sexual function of infertile couples, there is no studies that investigates SRH issues. The current study aimed at investigating SRH and its related factors among women.Materials And MethodsA cross sectional study was conducted and 400 women attending two infertility centers in Sari, Iran, were recruited using convenience sampling (2016-2017). Inclusion criteria included women > 18 years of age with infertility (primary or secondary) with any cause. The Sexual and Reproductive Health Needs Assessment Questionnaire was administered. The participants recorded their stress scores (0-5). Descriptive statistics were reported and logistic regression was used to evaluate the factors related to SRH.ResultsThe SRH was found to be inappropriate in 250 (62.5%) women. According to multivariate regression analysis, inappropriate decision making in self health care (AOR=1.75, 95% CI (1.06-2.9)), high stress level (AOR=1.39, 95%, CI (1.14-1.7)), old age at marriage (AOR=0.94, 95% CI (0.9-0.99)), and secondary infertility (AOR=4.5, 95% CI (2.6-7.9)) were associated with SRH.ConclusionFactors such as the person making decision about health care, the level of stress, and age at marriage were found to be the variables which could improve SRH in infertile women by appropriate planning and preventive measures.Keywords: sexual health, reproductive health, women, infertility, risk factors -
سابقه و هدفاز جمله فاکتورهای خطر بالقوه در ایجاد مشکلات زناشویی، اختلاف دیدگاه زوجین نسبت به نازایی است. مطالعات کاهش کلی در سازگاری زناشویی زوجین را در زمینه مشکل ناباروری نشان داده است. این مطالعه با هدف شناسایی دیدگاه زنان و مردان نازا نسبت به نازایی و سازگاری زناشویی در مراجعین به مرکز نازایی رویان تهران انجام شده است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی از طریق نمونه گیری مستمر،160 زوج نازا که جهت پیگیری، تشخیص و درمان نازایی به مرکز درمانی رویان تهران(1384) مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های دیدگاه اعتماد به نفس کوبر اسمیت و سازگاری زناشویی اسپانیر جمع آوری گردید.یافته هانتایج نشان داد که مردان نیز همانند زنان، به داشتن فرزند علاقه زیادی داشته و آن را مهم ترین موضوع زندگی خود می دانند و نیز در پیگیری، تشخیص و درمان نازایی تلاش کرده و جهت صحبت با همسر خود در مورد بچه دار شدن تمایل زیادی دارند. هم چنین اختلاف معنی داری بین اعتماد به نفس و سازگاری زناشویی مردان و زنان وجود نداشت اما ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دیدگاه زنان و مردان و سازگاری زناشویی آنان ارتباط معنی دار وجود دارد.استنتاجدر نظر گرفتن علاقه زنان و مردان و میزان سعی و تلاش و تمایل آنها جهت صحبت با همسر در مورد فرزند دار شدن و اعتماد به نفس و سازگاری زناشویی آنها می تواند به عنوان بخشی از ارزیابی های روان شناختی توسط روان شناسان مورد استفاده قرار گیرد. افزایش علاقه و درگیری زوجین در درمان ناباروری می تواند باعث تغییرات مثبت در روابط آنان شده و سبب شود نازایی اثر منفی روی زوجین نداشته باشد.
کلید واژگان: نازایی, دیدگاه, اعتماد به نفس, سازگاری زناشوییBackground andPurposeThe rate of infertility is estimated 12-21% in Iranian couples. Cooperation of couples is needed for treatment. One potential risk factor for the development of marital problems is difference between partners in their approach to infertility. The aim of this study was to know the infertile couple's approach to infertility and marital adjustment.Materials And MethodsIn this cross sectional study, 160 infertile couples reffering to Royan infertility center of Tehran were enrroled. The data concerning the infertility approach and marital adjustment were recorded in, Copper Smith self esteem and Dyadic adjustment scale (DAS) questionaire. SPSS soft ware was used for the ststistical analysis of the data.ResultsFindings showed that having children was very important to both husbands and wives and both involved in and wanted to talk about trying to have a baby. There was no difference between self esteem and marital adjustment in men and women. There was ststistically significant difference between approach to infertility and marital adjustment in both husbands and wives.ConclusionHusbands’ and wives’ approach to infertility and marital adjustment can be used by psychologists in evaluation of infertile couples. Increase of couple interest and involvement in infertility treatment may lead to positive change in couples communication about infertility and to a more positive effect of infertility on the marriage.Keywords: Infertility, marital adjustment, approach -
سابقه و هدفتخمین سونوگرافیک وزن جنین، به طور وسیعی در تصمیم گیری های بالینی مورد استفاده قرار می گیرد. فرمولهای ریاضی زیادی برای تخمین وزن مورد استفاده قرار می گیرد و از پارامترهای متنوعی جهت این کار استفاده می کنند. یکی از رایج ترین فرمول هایی که استفاده می شود فرمول هدلاک (Hadlock) است که گفته می شود اواخر سه ماهه سوم بارداری دارای دقت زیادی است. ولی در پژوهش های مختلف دقت آن بسیار متفاوت گزارش شده است. حتی گفته شده برای تخمین وزن غیر طبیعی جنین از دقت کمی برخوردار است. این پژوهش به منظور تعیین دقت سونوگرافی جهت تخمین وزن هنگام تولد جنین های کوچک و بزرگ برای سن بارداری انجام شده است.مواد و روش هااین پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که از سال 1379 لغایت 1383 بر روی 174 زن باردار با حاملگی تک قلو و کیسه آب سالم که در بخش زایشگاه بیمارستان امام خمینی ساری بستری شده بودند، انجام شد. نمونه ها پس از بستری به بخش سونوگرافی اعزام و تخمین وزن جنین متوسط یک سونولوژیست صورت می گرفت. سپس مادر به زایشگاه انتقال یافت و تا انجام زایمان مراقبت های لازم صورت می گرفت. بلافاصله پس از زایمان همه نوزادان به وسیله یک ترازوی دقیق وزن می شدند. سپس با وسیله تعیین شدت همبستگی و آزمون تی زوج (Pairred t Test)، ضریب توافقی کن دال تاو (Kendal-Tau) و رگرسیون چندگانه دقت سونوگرافی جهت تخمین وزن هنگام تولد تعیین گردید.یافته هاتغییرات وزن تخمینی به وسیله سونوگرافی با وزن واقعی هنگام تولد (در کل نمونه ها) توافق داشت (P<0.001). آزمون تی زوج نیز نشان داد وزن تخمینی به وسیله سونوگرافی با وزن واقعی تفاوت معنی داری ندارد. ولی پس از مطابقت دادن وزن هنگام تولد برای سن حاملگی، مشخص گردید که در گروه (Small for Gestational age) SGA و (Large for gestational age) LGA وزن تخمینی به وسیله سونوگرافی، تفاوت معنی داری با وزن واقعی هنگام تولد دارد (به ترتیب P<0.01، P<0.001) در گروه (appropriate for gestinal age) AGA سونوگرافی، وزن را بدون اختلاف معنی داری با وزن واقعی هنگام تولد تخمین زده بود.استنتاجیافته ها نشان داد که دقت سونوگرافی برای تخمین نوزادان با وزن طبیعی زیاد است، ولی برای تخمین نوزادان با وزن غیر طبیعی، کمتر است. لذا بدین وسیله توجه سونولوژیست های محترم را جهت پی گیری وزن واقعی نوزاد و مقایسه تخمین خود با وزن واقعی و افزایش مهارت جلب نموده، ضمنا به متخصصین محترم نیز تاکید می شود که در تصمیم گیری های حساس مامایی صرفا بر اساس سونوگرافی اقدام ننمایند و انجام پژوهش های بییشتر در این راستا توصیه می شود.
کلید واژگان: وزن هنگام تولد, اولتراسوندBackground andPurposeÂccurate estimation of fetal weight is of paramount importance in the management of labor and delivery and may be related to critical points of decision making and proper management. This study was done in order to compare the accuracy of clinical and ultrasonic estimation of fetal weight in Ïmam Khomeini hospital of Sari, Ïran.Materials And MethodsDuring this study(March 2000- December 2004) 174 pregnant women met the inclusion criteria. Written consent was obtaind from the patients and fetal weight was estimated by clinical examination and johnson’s formula at their admission by one physicians. Then they were transfered to the ultrasound ward and ËFW was estimated by one sonologist. Finally, all newborns, weight was measured by one scale. Statistical analysis was done by frequency, Diagram, paired sample T Test.ResultsThe mean of the age of subjects was 24.95± 4.59 years and their mean weight was 72.07+1104 kg and the mean of their gestational age was 38 weeks± 5days. paired T test showed that there is no significant differences between estimated fetal weight by ultrasound and actual birth weight Ïn SGÂ and LGÂ group ËFW by this method had a significant difference with actual birth weight (P<0.001). Ïn ÂGÂ group birth weight had no any significant difference with actual Birth weight. Çonclusion: Âccuracy of weight estimation using the clinical examination and ultrasound was found to be low in SGÂ and LGÂ groups. Ïn LGÂ groups Johnson’s formula was more accurate than others. However, a systematic review with methaanalysis was recommended.Keywords: Birth weight, ultrasound, estimation -
مقدمهاختلالات کف لگن شامل بی اختیاری ادرار،مدفوع وپایین افتادگی اعضاءداخل لگن می باشدکه درزنان بسیارشایع است و حداقل یک سوم آنها را درگیر می کند. شناسایی عوامل خطرزا و ارائه راه حل جهت جلوگیری از قرار گرفتن در معرض این عوامل جزء اولویتهای تحقیقی به شمار می آید.هدفتعیین عوامل مستعدکننده بی اختیاری ادراری پس از زایمان. نوع پژوهش: مطالعه ازنوع موردشاهدی بود.ویژگی های فردی وبارداری وزایمانی مرتبط بابی اختیاری ادراری به وسیله پرسشنامه دردوگروه موردوشاهدتعیین وتوصیف شدوسپس توزیع این ویژگی هادردوگروه مقایسه گردید.
نمونه: 180نفر زنان دارای بی اختیاری ادراری که ماه از زایمان آنها گذشته بود به عنوان گروه مورد و 180 نفر زنانی که ماه از زایمان آنها گذشته و به بی اختیاری ادراری مبتلا نبودند به عنوان گروه شاهد در مطالعه شرکت داده شدند.نتایجاز بین عوامل فردی سن (000/0= P)، شاخص توده بدنی قبل از بارداری (000/0= P)، روش شستن لباس (026/0= P)، باابتلا به بی اختیاری ادراری پس از زایمان ارتباط معنی دارنشان دادند. از میان عوامل بارداری و زایمانی یبوست بعد از زایمان (009/0= P)، بی اختیاری ادراری در طول حاملگی (000/0= P)، تعداد حاملگی (000/0= P)، تعداد زایمان (000/0= P)، اندازه دور سر نوزاد در بدو تولد (007/0= P)، فواصل بین زایمان اول و دوم (01/0= P)، نوع و تکنیک زایمان اول (01/0 > P)، نوع و تکنیک زایمان دوم (01/0 > P)، سابقه زایمان با نمایش ته یا بریچ (01/0> P) با ابتلای زنان به بی اختیاری ادراری پس از زایمان ارتباط معنی داری نشان دادند. از بین عوامل فردی و بارداری و زایمان یبوست بعد از زایمان (009/0= P)، بی اختیاری ادرار در طول حاملگی (000/0= P)، تعداد حاملگی (000/0= P)، فاصله زایمان اول و دوم (013/0= P)، و تعداد زایمان (33/0= P) بیشترین همبستگی را با ابتلای زنان به بی اختیاری ادراری داشتند. بر اساس آزمون آنالیز رگرسیون لجستیک از بین عوامل فردی و بارداری و زایمانی یبوست بعد از زایمان (014/0= P)، بی اختیاری ادراری در طول حاملگی (000/0= P) وتعداد حاملگی (000/0= P)، بیشترین همبستگی رابا رخداد بی اختیاری ادراری پس از زایمان داشتند.بحث و نتیجه گیریبا استفاده از نتایج به دست آمده از این پژوهش ارائه خدمات موثر تنظیم خانواده در افزایش سطح آگاهی زنان به منظور پیشگیری از زایمان های مکرر، عدم انجام کار سخت و سنگین بخصوص در وضعیت ایستاده، آموزش در مورد نقش تغذیه و رژیم غذایی و پیشگیری ازچاقی ضروری به نظرمی رسد.درضمن کاهش استفاده ازوسایل کمکی درامرزایمان وجلوگیری ازایجادآسیب وصدمه به عضلات کف لگن در هنگام زایمان توصیه می شود.
کلید واژگان: بی اختیاری ادراری, عوامل بارداری و زایمانی, ویژگیهای فردی, عوامل مستعد کنندهBackgroundPelvic floor disorders such as prolaps of pelvic organ, urinary and anal incontinence are very common in women and almost affect ⅓ of them. Determination of risk factors and presenting preventing measures are research priorities.ObjectiveTo determine predisposing factors in postpartum urinary incontinence. Design : This was a case- control study in design information obtained through questionnaire. Samples : Through sampling 180 women were selected (180 in control group and 180 in case group).ResultsThe results showed that there were a significant relationship between some personal factors such as age (p= 0.00), pre pregnancy body mass index (p=0.000), method of washing clothes (p=0.03), hard working during pregnancy and postpartum urinary incontinence. According to logistics regression hypothesis tests, among the above mentioned factors, age was more related to postpartum urinary incontinence. Also there was a relationship between the obstetric practice, postpartum constipation (p=0.009), urinary incontinence during pregnancy (p=0.00), parity (p=0.00). normal vaginal delivery with spontaneous beginning and augmentation or induction, history of forceps delivery, history of breech delivery with postpartum urinary incontinence and among the above mentioned factors, postpartum constipation (p=0.018), parity (p=0.00), first and second delivery spacing (p=0.013), number of deliveries (p=0.33) were more related to postpartum urinary incontinence. According to logistic test, postpartum constipation, urinary incontinence during pregnancy and parity were more related to postpartum urinary incontinence.ConclusionBased on the findings it is suggested to employ proper preventive measures through improving women's knowledge about preventing frequent deliveries, avoiding hard working especially in standing position, proper nutrition and prevention of obesity. In addition, decreasing usage of instruments in deliveries such as forceps or vacuum is helpful in preventing trauma to the pelvic floor muscles.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.