به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ایده دادگران

  • مریم ربیعی، طاها فنایی، مینا ایرانی طلب*، ایده دادگران
    مقدمه

    شمار سالمندان و اهمیت ارتقای کیفیت زندگی آنها روندی صعودی پیش گرفته است. حرفه ی دندانپزشکی نیز مستلزم ارتقای دانش خود در زمینه ی مشکلات دندانی و کنترل آن ها در سالمندان است. امروزه توجه ویژه به دندانپزشکی سالمندان و تبحر لازم در این حوزه از الزامات تحصیل دندانپزشکی گشته است. لذا، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تطبیقی درس سالمندشناسی در برنامه ی درسی دوره ی دکترای عمومی دندانپزشکی در ایران و کشورهای منتخب انجام شده است.

    روش ها

    مطالعه توصیفی-تطبیقی حاضر با نگاه موشکافانه به واحد سالمندشناسی در برنامه درسی ایران، به مقایسه آن در چهارچوب روش Bereday با کشورهای منتخب (ژاپن، هند، اسپانیا، آلمان، سوئیس، ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا و آفریقای جنوبی) پرداخته است. در این روش کلیه مباحث مرتبط با سالمندان در برنامه های درسی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در جداولی مستند شدند.

    نتایج

    این واحد تحصیلی برای بسیاری از کشورهای اروپایی، آمریکایی و ژاپن ارزشمند است؛ آن ها به تربیت دندانپزشکانی با آموزش پیشرفته در دندانپزشکی سالمندان می پردازند. اطلاعات گردآوری شده نشان داد که برخی از مباحث سالمندشناسی از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ به طوری که با وجود تفاوت در سیاست گذاری ها در اکثریت برنامه های درسی بررسی شده، گنجانده شده اند. به عنوان مثال می‎توان به مباحث مرتبط با بیماری های سیستمیک، فارماکولوژی، درمان های پروتزی و برقراری ارتباط با بیماران سالمند اشاره کرد.

    نتیجه گیری

    سالمندشناسی در کلیه ی برنامه های درسی گنجانده شده است و اهمیت مباحث آن در تمامی کشورها مورد توجه بوده است؛ حال آن که جزئیات مباحث و شیوه ی آموزشی متفاوت است که می تواند دلایل گوناگونی داشته باشد.

    کلید واژگان: مطالعه توصیفی- تطبیقی, برنامه درسی, سالمندشناسی, دندانپزشکی
    Maryam Rabiei, Taha Fanaei, Mina Iranitalab*, Ideh Dadgaran
    Introduction

    Due to increase in the number of elderlies, the importance of improving the quality of their lives has been highlighted; as such, dental professionals need higher knowledge and education on dental and medical complications in addition to controlling them in older generations. This study endeavored to compare the gerodontology course in the curriculum of undergraduate dental students in Iran and other selected countries based on a demographic model.

    Methods

    In this descriptive- comparative study, the comparison between gerodontology course in curriculum of Iranian faculties and other selected countries (Japan, India, Spain, Germany, Switzerland, USA, Canada, Australia and South Africa) was made based on Bereday’s comparative method in education. This way, first, all subjects regarding gerodontology were collected from the curricula and tabulated; then the subjects were analyzed in four steps like this: description, interpretation, juxtaposition, and comparison.

    Results

    The collected data revealed that some topics of gerodontology are more important. Thus, despite differences in policies, they are included in the majority of the reviewed curricula. For example, we can mention topics related to systemic diseases, pharmacology, prosthetic treatments and, communication with elderly patients.

    Conclusion

    Gerodontology is included in all the reviewed curricula and the importance of its topics has been noted in all countries; however, the details of the topics and teaching methods are different, which can have various reasons.

    Keywords: Curriculum, Gerodontology, Comparative Study
  • آبتین حیدرزاده*، بابک ثابت، مهدی آقاباقری، ایده دادگران، ابراهیم کلانتر مهرجردی

    نامه به سردبیر برنامه پزشک خانواده در ایران در سال 1384 در ابتدا در مناطق روستایی اجرا شد و بعدا برای پوشش جوامع شهری تا 20000 نفر گسترش یافت (1). در این برنامه، تیم پزشک خانواده اولین نقطه تماس بیماران با نظام سلامت است و پزشک خانواده به عنوان عنصر محوری این تیم نیازمند توانمندی در حوزه های مختلف پزشکی و بین فردی است. البته این برنامه با چالش هایی مواجه شد که منجر به ناهماهنگی در آموزش نیروی مورد نیاز بود. تلاش برای تقویت آموزش پزشک خانواده شامل معرفی برنامه های منجر به مدرک و دوره های ماژولار منتهی به گواهی نامه شد. علی رغم این تلاش ها، چالش هایی مانند زمان بندی آموزشی طولانی و پیامدهای نامشخص و پذیرش محدود موجب عدم جذابیت برای گروه پزشکی  گردید (2). علی رغم تغییر در برنامه ملی آموزش پزشکی عمومی کشور برای رفع این مشکل و ابلاغ آن در سال 1396، در پیمایش ملی که در خصوص بررسی میزان استفاده از ظرفیت های این برنامه ملی آموزشی برای افزایش حضور در عرصه نظام سلامت برای دانشجویان پزشکی در سال 1400 انجام شد، هم چنان ضعف شدید در استفاده از این ظرفیت و ایجاد دوره کارورزی پزشکی خانواده (انتخابی/ اجباری) مشاهده شد. به نحوی که تنها در 37 درصد از  برنامه های آموزشی دانشکده های پزشکی نشانه هایی از حضور حداکثر یک ماهه کارورزان در عرصه پزشکی خانواده گزارش شد (3). دبیرخانه آموزش پزشکی عمومی وزارت بهداشت از همان سال به ریشه یابی و آسیب شناسی این معضل پرداخت و پس از جلسات متعدد کارشناسی با استفاده از مدل تغییرات آموزشی شش عنصری Carnegie (4) حرکت به سوی ایجاد کارآموزی و کارورزی پزشکی خانواده به صورت دوره های نسبتا طولانی مدت را در دستور کار خود قرار داد و در اولین مرحله از این سلسله تغییرات نسبت به اجرایی نمودن کارورزی سه ماهه در عرصه پزشکی خانواده در 15 دانشگاه علوم پزشکی کشور اقدام نمود. عناصر مدل شش عنصری کارنگی عبارتند از: تعیین مشکلات با رویکرد کاربر محور، تمرکز بر تغییر عملکرد، دیدن کل سیستم به عنوان عامل ایجاد وضعیت فعلی، تعیین شاخص های موفقیت و روش های اندازه گیری آنها، تحقیق منظم برای ارتقای سیستم، شتابدهی یادگیری بواسطه تشکیل و ارتقا جوامع شبکه ای(4) در حال حاضر، نه ماه از ابلاغ این تغییرات در دانشگاه های پیشرو می گذرد، پیمایش سریع انجام شده در 15 دانشگاه نشان می دهد که وضعیت استفاده از عرصه آموزشی پزشکی خانواده به طور مشهودی تغییر نموده است، به نحوی که نه تنها دوره های یک ماهه مستقل کارورزی پزشکی خانواده در بیش از 90 درصد این دانشگاه ها راه اندازی شده است بلکه هم اکنون شاهد دوره های دو تا سه ماهه مستقل کارورزی پزشکی خانواده و طیفی از تغییرات در برنامه های آموزشی برای حضور دانشجویان پزشکی در عرصه پزشکی خانواده حتی قبل از رسیدن دانشجویان به دوره کارورزی هستیم. این سرعت تغییر در شرایطی که دانشگاه های علوم پزشکی  کمافی السابق با مشکلات مالی و نیروی انسانی روبرو هستند، نشانگر ظرفیت مناسب مدل Carnegie برای ایجاد تغییر در برنامه آموزشی پیاده شده می باشد. چالش هایی که 15 دانشگاه مجری در مسیر برنامه تغییر برنامه آموزشی گزارش نموده اند، شامل کمبود فضای فیزیکی و نیروی انسانی دوره دیده در عرصه های نظام سلامت، کمبود عضو هیات علمی از بین متخصصین پزشکی خانواده، پزشکی اجتماعی و حتی پزشکان خانواده دوره دیده برای آموزش، پر حجم بودن دوره کارورزی سنتی بلوک بندی شده و نیاز به تدوین برنامه درسی ادغام یافته و یکپارچه برای اجرای دوره سه ماهه کارورزی در عرصه پزشکی خانواده، سوء تعبیر برخی مسولان ارشد دانشگاهی در خصوص دوره آموزش در عرصه نظام سلامت و تشبیه آن به دوره های آموزش درمانگاهی بیمارستانی، فقدان نظام پرداخت تعریف شده برای پزشکان خانواده ای که با آموزش همکاری می کنند، عدم استقرار سیستم ارجاع کارآمد بود. با توجه به عزم جدی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی به راه اندازی برنامه سلامت خانواده شهری و نیاز مبرم به نیروهایی توانمند برای انجام این مهم، به نظر می رسد برنامه تغییر اعمال شده توانسته است در کوتاه مدت نتایج قابل قبولی را به دست آورد و امید است برنامه ریزی انجام شده از ابتدای سال 1403 به صورت یک پارچه در دوره کارورزی پزشکی خانواده در دانشگاه های علوم پزشکی کشور نهادینه شود.

    کلید واژگان: دوره کارورزی, سلامت خانواده, پزشکی خانواده, مدل تغییر کارنگی
    A. Heidarzadeh*, B .Sabet, M. Aghabagheri, I .Dadgaran, E. Kalantar

    Letter to the Editor The family physician program in Iran was initially implemented in rural areas in 2005 and later expanded to cover urban communities up to 20,000 population(1). In this program, the family physician team serves as the first point of contact for patients within the healthcare system, and the family physician, as the central element of this team, requires competency in various medical and interpersonal areas. However, this program faced challenges that led to inconsistencies in the training of the required workforce. Efforts to strengthen the training of family physicians included introducing programs leading to certification and modular courses. Despite these efforts, challenges such as lengthy training schedules and uncertain outcomes, as well as limited acceptance, led to a lack of appeal for the general physicians(2). Despite the changes in the national general medical education program, in order to address this issue and to announce it in 2017, a national survey was conducted in 2021 to assess the extent of using the capacities of this national educational program to increase the presence of medical students in the healthcare fields. Severe weaknesses in the use of these capacities and the establishment of a family medicine internship program (optional or mandatory) were still observed. In such a way that only 37% of the educational programs of medical schools showed signs of a maximum one-month presence of interns in the field of family medicine (3). The General Medical Education Secretariat of the Ministry of Health began to address and diagnose this problem from the same year. After numerous expert meetings, using the six-element Carnegie model for educational change (4), it moved towards establishing family medicine internships as relatively long-term programs. In the first phase of these changes, it took action to implement a three-month internship in family medicine at 15 medical universities in the country. The elements of the Carnegie six-element model include: identifying problems with a user-centered approach, focusing on performance change, viewing the entire system as a factor in creating the current situation, determining success indicators and measurement methods, regular research for system improvement, and accelerating learning through the formation and enhancement of networked communities(4). Now, nine months after the announcement of these changes in leading universities, a rapid survey conducted at 15 universities shows that the situation of using family medicine educational field has visibly changed. Not only independent one-month family medicine internship programs have been launched in over 90% of these universities, but also more than 60% of these universities report the implementation of two to three-month independent family medicine internships and a range of changes in educational programs for medical students' participation in family medicine even before they start their internship. This rapid pace of change, in conditions where medical universities are facing financial and human resource shortages, indicates the suitability of the change model used to implement changes in the educational program. Certainly, this path has not been without its challenges, including issues such as a lack of physical space and human resources in the field of healthcare, a shortage of faculty members among family medicine, community medicine, and even trained family physicians for education, the high volume of traditional block-based internship programs, the need for an integrated and unified curriculum for a three-month family medicine internship, misinterpretation by some senior university officials regarding the training program in the healthcare system and its comparison to hospital-based training programs, the absence of a defined payment system for family physicians collaborating in education, and the lack of an efficient referral system in most universities involved, as reported by 15 participating universities in the intervention program. However, considering the serious determination of the Ministry of Health and Medical Education to launch an urban family health program and the urgent need for capable personnel to carry out this important task, it seems that, based on the recent rapid survey results, the implemented changes have been able to achieve acceptable results in the short term. According to the implemented planning, it appears that a unified family medicine internship program will be established in all medical universities of the country from the beginning of the 2024 April.

    Keywords: Internship Family Health Family Medicine Carnegie Change Model
  • آبتین حیدرزاده، ایده دادگران*، فرزاد محسنی، حسین خوشرنگ، راضیه قرباندوست، ماندانا جوانک، نفیسه دادگران، ماهدخت طاهری، نگار پوروخشوری، صدیقه فلاح بوساری
    مقدمه

    تخصص پزشکی خانواده به عنوان یکی از مهم ترین سیاست گذاری هایی است که در دهه ی اخیر در عرصه نظام آموزش و سلامت مطرح شده است، از طرفی دیگر اعتباربخشی به عنوان یکی از مهم ترین  روش های تضمین و ارتقای کیفیت آموزش پزشکی، وسیله ای بسیار مناسب برای تضمین ارایه آموزش صحیح به دستیاران در مقاطع مختلف تحصیلی علوم پزشکی و در نهایت، ارایه خدمات مناسب به جامعه محسوب می شود. بدین جهت، هدف از پژوهش حاضر، اعتباربخشی دوره دستیاری پزشک خانواده در دانشگاه های علوم پزشکی کشور می باشد.

    روش ها

    این مطالعه اعتباربخشی از نوع ارزشیابی است که توسط دبیرخانه شورای پزشکی عمومی وزارت با همکاری مرکز تحقیقات آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و سازمان جهانی بهداشت اجرا شد. این پروژه در دو مرحله ارزیابی درونی و ارزیابی بیرونی در 12 دانشگاه علوم پزشکی کشور تربیت کننده دوره تخصصی پزشکی خانواده انجام گرفت. روش نمونه گیری مبتنی برکل جامعه پژوهش (شامل 12 دانشگاه علوم پزشکی کشور) بود. به منظور ارزیابی درونی از پرسشنامه استانداردهای تخصص پزشکی خانواده که توسط WONCA طراحی شده، استفاده شد. ترجمه و بومی سازی پرسشنامه به روش ترجمه و باز ترجمه انجام شد. پس از ترجمه، از طریق مکاتبه دبیرخانه شورای پزشکی عمومی با 12 دانشگاه کشور در اختیار آنان قرار گرفت. در ابتدای ارزیابی درونی، فرم های مربوطه به دانشگاه ها ارسال و پس از انجام ارزیابی درونی، ارزیابی بیرونی آغاز و ارزیابان جهت پایش، فعالیت های 12دانشگاه را تعیین نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها به دو روش کمی و کیفی انجام شد. کلیه داده های حاصل از ارزیابی درونی و بیرونی مرتبط با جداول TLR استانداردهای الزامی و ترجیحی به تفکیک هر دانشگاه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اطلاعات حاصل از مستندات و مصاحبه ها به صورت کیفی مورد بررسی قرار گرفت. جهت انطباق نتایج ارزیابی درونی و بیرونی و نیز انطباق مستندات با گزارشات، ارزیابی تطبیقی توسط ارزیابان بیرونی و تیم تحقیق صورت گرفت.

    یافته ها

    با توجه به نتایج ارزیابی های درونی و بیرونی و نظرات ارزیابان، رای نهایی درخصوص اعتباربخشی دوره تخصصی پزشکی خانواده به تفکیک دانشگاه ها توسط تیم تحقیق صادر گردید. براساس این تصمیم گیری 2 دانشگاه علوم پزشکی تایید نسبی برنامه (3 ساله)؛ 3 دانشگاه تایید نسبی برنامه (2 ساله)؛ 2 دانشگاه تایید نسبی برنامه (1 ساله)؛ و 1 دانشگاه تایید مشروط برنامه (6 ماهه) و 4 دانشگاه عدم تایید صلاحیت را دریافت نمودند.

    نتیجه گیری

    نتایج اعتباربخشی این مطالعه به منزله راهنمایی جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف در اجرای برنامه موجود جهت دانشگاه های علوم پزشکی و منبعی جهت تصمیم گیری در سطح کلان و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جهت اعطاء مجوز ادامه کار و فعالیت دانشگاه ها برای تربیت دوره تخصصی پزشکی خانواده است.

    کلید واژگان: اعتباربخشی, ارزشیابی, آموزش پزشکی, پزشکی خانواده, دستیاری
    A. Heidarzadeh, I. Dadgaran*, F .Mohseni, H .Khoshrang, R. Ghorbandoost, M .Javanak, N. Dadgaran, M .Taheri, N. Pourvakhshori, S. Fallah-Bousari
    Introduction

    Family medicine expertise as one of the most important policies have been proposed in the field of education and health system in the last decade.The aim of this study is the accreditation of the family physician residency in  medical sciences universities in Iran.

    Method

    This is an accreditation and evaluation study that was implemented by the General Medical Council Secretariat of the Ministry of Health and Medical Education (MOHME) in collaboration with the Medical Education Research Center of Guilan University of Medical Sciences and the World Health Organization. The implementation process of this project was in two stages of internal evaluation and external evaluation in 12 universities of medical sciences of the country that were training the specialized course of family medicine and the sampling method was based on the entire research community. The family medicine specialty standards questionnaire designed by WONCA (2013 and 2016 editions) was used for internal evaluation. The translation and localization of the said questionnaire was done using the Backward- Forward method. After translation, the questionnaire was provided to the universities through the correspondence of the secretariat of the General Medical Council with 12 universities of the country. At the beginning of the internal evaluation, the self- evaluation forms were sent to universities.After the internal evaluation by the universities, an external evaluation was conducted. Then the members of the scientific committee determined the external evaluators to monitor the activities of the twelve universities. Data were analyzed in two quantitative and qualitative methods through SPSS. The information obtained from documents and interviews was analyzed qualitatively. In order to match the results of internal and external evaluation as well as the compatibility of documents with reports, a comparative evaluation was done by external evaluators and the research team.

    Results

    According to the results of the internal and external evaluations and the opinions of the evaluators, the final decision regarding the accreditation of the specialized family medicine residency by universities was issued by the research team. Based on this decision, 2 universities of medical sciences partially approved the program (3 years); 3 University of Medical Sciences partial approval of the program (2 years); 2 University of Medical Sciences partial approval of the program (1 year); And 1 University of Medical Sciences received conditional approval of the program (6 months) and 4 Universities of Medical Sciences received non- approval.

    Conclusion

    The results of this study are a guide to promote the strengths and eliminate the weaknesses in the implementation of the existing program for universities of medical sciences and a source for decision-making at the macro level and the Ministry of Health, Treatment and Medical Education to grant permission to continue the work, and the activity of the universities is to train the specialized course of family medicine.

    Keywords: Accreditation, Evaluation, Medical Education, Family Medicine, Residency
  • ماهدخت طاهری*، ایده دادگران، فریبا عسگری، سپیده روح الامین

    نامه به سردبیر هدف اصلی هر سیستم آموزشی، انجام موفق فرایند یادگیری می باشدکه یکی از ابزارهای دستیابی به این هدف، ارایه بازخورد موثر به دانشجویان، در مورد فعالیت هایشان در طول دوره ی یادگیری می باشد (1،2). بازخورد منبع مهم تغییر در عملکرد دانشجو محسوب می شود و هنگامی ارزشمند است که تفاوت بین نتایج دلخواه و نتایج واقعی حاصل از عملکرد دانشجو را روشن کند و محرکی برای تغییر باشد (3). دانشجویان پزشکی بعد از طی چند آزمون مهم و سرنوشت ساز  فارغ التحصیل و بلافاصله بعد از اتمام تحصیل موفق به اخذ مجوز طبابت مستقل می گردند. این درحالی است که براساس آیین نامه یکی از این آزمون های سرنوشت ساز، آزمون صلاحیت بالینی است (4،5). شرط شرکت دانشجو در آزمون صلاحیت دوره پزشکی عمومی حداقل گذراندن یک سال از دوره کارورزی آنان در بخش های آموزشی می باشد. یکی از چالش های مطرح شده در این زمینه، عدم آمادگی و اطلاع کافی دانشجویان در زمینه کسب کلیه مهارت های لازم برای شایستگی دوره پزشکی عمومی  می باشد (6). البته در دوره بحران پاندمی کووید 19 آموزش بالینی درتمام جهان مختل شد و کشور ایران نیز از این امر مستثنی نبود، لذا درگیر شدن بخش های آموزشی در دوره شیوع بیماری و عدم حضور تمام وقت دانشجویان در بخش ها، نمونه ای ازپیامدهای این پاندمی بود. در فرایند حاضر، پس از بررسی نتایج   آزمون های صلاحیت بالینی چند دوره، تعداد دانشجویانی که برخی از ایستگاه های آزمون از جمله غدد، خون، قلب، بیهوشی نمره حداقلی را کسب ننموده اما بدون هیچ گونه بازخورد بعد از آزمون فارغ التحصیل شدند، کم نبودند. اهمیت بازخورد، با تبدیل شدن پارادایم آموزش پزشکی به سمت آموزش مبتنی بر شایستگی که در آن انتظار می رود فراگیران به نقطه عطف خاصی برسند که آن ها را قادر می سازد تا در محیط کاری خود به عنوان پزشک عمل کنند، بیشتر مشخص می شود. از آنجایی که پزشکان عمومی نقش محوری و مرکزی در ارایه خدمات اولیه و سیاستگذاری های نظام سلامت در هر کشوری را دارند و از طرفی با توجه به حساسیت شغلی این قشر از جامعه و اعطاء مجوز طبابت مستقل بلافاصله بعد از اتمام تحصیل و با توجه به نتایج حاصل از آزمون صلاحیت بالینی، صاحبان فرایند را بر آن داشت که به طراحی، اجرا و ارزشیابی نحوه ارایه بازخورد در آزمون صلاحیت بالینی دانشجویان دوره پزشکی عمومی بپردازند. دراین جا قصد داریم مراحل اجرای این فرایند آموزشی را که مشتمل بر5 گام بود را مطرح نماییم:گام اول: تشکیل تیم آموزشی متشکل از معاون آموزشی دوره پزشکی عمومی دانشکده پزشکی، اساتید گروه های آموزشی درگیر، متخصصین آموزش پزشکی بود. گام دوم: بررسی انواع بازخورد در آموزش بالینی، تیم آموزشی با استفاده از آخرین مقالات و منابع مرتبط به تعریف، بازخورد، طبقه بندی، اهمیت، عوامل موثر بر آن، مدل ها و راهکارهای بهبود بازخورد در آموزش بالینی مروری اجمالی انجام دادند. درنهایت دراین فرایند، از رویکرد بازخورد روبه جلو (Feed Forward) استفاده شد. از آنجایی که این نوع بازخورد جزء مغفول مانده در سیستم آموزشی است. مدرسین بر اساس داده های حاصل از بازخوردهای ارایه شده، اقدام به اصلاح برنامه درسی و یا روش تدریس خود برای فراگیران می نمایند. لازمه این بازخورد آن است که برنامه درسی انعطاف پذیر باشد و مدرس تنها ارایه دهنده موضوعات خاص درسی تلقی نگردد. درضمن بر اساس جایگاه بازخورد در طول برنامه درسی، بازخورد برنامه ریزی شده بین دوره ای  (Formal midcourse feedback)  در نظر گرفته شد (7،8). زیرا که مدرس به صورت از قبل برنامه ریزی شده نسبت به ارایه بازخورد به فراگیران طی یک جلسه در اوایل یا اواسط دوره آموزشی، به مدت 10 تا 30 دقیقه بر اساس تجارب از دوره های قبلی یا مشاهدات شان در طول دوره طی شده پرداختند که این امر به بهبود عملکرد آن ها قبل از ارزشیابی پایانی کمک نمود. گام سوم: بازبینی فیلم های آزمون صلاحیت بالینی (ایستگاه هایی که بیشترین مردودی را داشته است): با توجه به رویکرد انتخاب شده، گروه آموزشی مربوطه یک عضو هیات علمی از گروه که در آن بازه زمانی ممتحن ایستگاه مورد نظر نبوده را برای بازبینی فیلم پس از برگزاری آزمون ها معرفی نمایند. بعداز معرفی، اساتید با تعیین وقت قبلی در مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی دانشگاه حضور پیدا کرده و فیلم دانشجویان را بررسی و مواردی که باید به دانشجویان بازخورد داده شود را مشخص کرده و همچنین مواردی که باید در شیوه های آموزشی در دوره های آموزشی یا واحدهای درسی بعدی مد نظر قرار گیرد را مشخص نمودند. گام چهارم:  نتایج حاصل از بازخوردهای ارایه شده به منظور اقدام به اصلاح برنامه درسی و یا روش تدریس اساتید برای فراگیران به دانشکده و گروه های آموزشی ارایه گردید. گام پنجم: نظر سنجی از دانشجویان و ارایه آن به دانشکده پزشکی و گروه های آموزشی مورد نظر و در مرحله بعد، چک لیستی برای تعیین کیفیت ارایه بازخورد از طرف گروه های آموزشی با توجه به آزمون های دوره قبلی طراحی گردید. سپس در آزمون هایی بعدی (1401-1400) در اختیار دانشجویان برای تکمیل قرار گرفت. ضمن آن که در پایان آزمون، نظرسنجی در خصوص نحوه آزمون صلاحیت بالینی انجام و نتایج آن برای دانشکده و EDO آن ارسال گردید. اگرچه در این فرایند حاضر به تمام اهداف پیش بینی شده دست یافته ایم؛ اما به منظور ارتقاء کیفیت عملکرد دانشجویان، این فرایند نیاز به بررسی دقیق تر درآزمون های بعدی نیز دارد، گرچه این مداخله (ارایه بازخورد) همچنان ادامه دارد.

    کلید واژگان: صلاحیت بالینی, ارزشیابی, بازخورد
    M .Taheri*, I .Dadgaran, F .Asgari, S. Roualamin

    The clinical competence test is one of the decisive tests. The results of the clinical competence test led the owners of the process to design, implement and evaluate how to provide feedback in the clinical competence test of general medicine students.

    Keywords: Clinical competency, Evaluation, Feedback
  • مرتضی رهبرطارمسری، آبتین حیدرزاده، حسین خوشرنگ، فرزاد محسنی، ایده دادگران*، ماهدخت طاهری، فریبا عسگری، ربیع الله فرمانبر، صدیقه فلاح

    یکی از رویکردهای فلسفی آموزش عالی، دیدگاه پاسخگویی اجتماعی است که تمرکز آن بیشتر بر مسوولیت پذیری دانشگاه ها در خدمت به جامعه است. در این رویکرد دانشگاه ها و دانشکده های پزشکی به عنوان یک نهاد اجتماعی با دیدگاه پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه جزء جدا نشدنی از فلسفه وجودی آموزش عالی هستند. پاسخگویی اجتماعی، تعهد در قبال هدایت، آموزش و پژوهش و ارایه خدمات بهداشتی درمانی بر اساس اولویت نیازهای سلامتی جامعه است و اهمیت آن، به صورتی است که در بعضی از مطالعات به عنوان یکی از 4 رسالت اصلی دانشگاه های علوم پزشکی در نظر گرفته می شود (1). پاسخگویی اجتماعی، تعامل با افراد جامعه است و حرف بهداشتی- درمانی موظف به پیش بینی و پاسخگویی به نیازهای اولویت دار سلامتی جامعه در حال حاضر و آینده می باشند (2). از نظر برخی از کارشناسان و صاحب نظران در سیستم آموزش پزشکی ایران در زمینه پاسخگویی به نیازهای جامعه ضعف وجود دارد و ارتباط دانشجویان با جامعه به تدریج ضعیف تر شده است و در طول سالیان با حذف فصل های مشترک جای خود را به  مرزبندی های غیرقابل نفوذ داده است. درصورتی که پاسخگویی به نیازهای جامعه و در نتیجه تعامل پویا بین  آموزش و جامعه یک تقاضای منطقی، مستمر و پایدار است (1). پاسخگویی اجتماعی یک پارادایم جدید آموزش پزشکی و نوعی تغییر فرهنگی است. در مطالعات متعددی که بر روی پزشکان تازه فارغ التحصیل انجام گرفته است به کمبود مهارت پزشکان اشاره شده است. از نشانه های نقص در پاسخگویی اجتماعی برنامه ی درسی، کمبود دانش، نگرش و مهارت پزشکان متناسب با نیازهای جامعه است؛ با این حال دیده شده که عدم توجه به پاسخگویی اجتماعی در تربیت پزشکان، زمینه ی القای حس ناتوانی در پزشکان برای خدمت رسانی به جامعه را فراهم می کند که خود موجب کاهش اعتماد به نفس آن ها و افزایش اضطراب آنان در سال های آغازین طبابت  می شود (3). امروزه بیش از هر زمان دیگری با چالش توانمندی فارغ التحصیلانی روبرو هستیم، که پاسخگوی نیازهای بهداشتی و چالش های کنونی جامعه نیستند، مواردی مثل بیماران، شهروندان، خانواده ها، جوامع و کل کشور. نیازها و چالش های بهداشتی کدامند؟ چه کسی آن ها را تعریف می کند؟ چگونه دانشکده های پزشکی خود را برای رسیدگی به آن ها از طریق عملکرد، آموزش، تحقیق و ارایه خدمات خود سازماندهی می کنند؟ اصول مسئولیت پذیری اجتماعی خواستار تعامل صریح این موارد سه گانه است: شناسایی نیازها و چالش های اجتماعی فعلی و آینده ، تطبیق برنامه های دانشکده برای پاسخگویی به آن ها و تایید این که اثرات پیش بینی شده به نفع جامعه بوده است. مسیر مسئولیت پذیری اجتماعی آموزش پزشکی در ایران گویای این مهم است که ادغام آموزش پزشکی در ارایه خدمات بهداشتی و درمانی بهترین استراتژی برای پاسخگویی نظام سلامت و پاسخگویی اجتماعی آموزش پزشکی است (4). با توجه به موارد ذکر شده و اهمیت بکارگیری رویکرد آموزش پزشکی پاسخگو و  با تاکید بر چشم انداز نظام آموزش علوم پزشکی کشور در افق 1404 مبنی بر پاسخگویی به نیازهای سلامت جامعه به عنوان یکی از ارکان اساسی این نظام و همچنین در راستای عملیاتی سازی پاسخگویی اجتماعی، یکی از ابعاد مدل شش وجهی تعالی دانشگاه، تغییر مسیر مراکز جامع خدمات سلامت به سمت مرکز آموزش پزشکی پاسخگو و تدوین و طراحی مدل ها و برنامه هایی جهت آموزش و آشنایی بیشتر دانشجویان با پاسخگویی اجتماعی و در نتیجه مسوولیت پذیر نمودن فراگیران در ارایه بهتر مراقبت های سلامت ضروری به نظر می رسد. مجریان فرایند حاضر جهت ایجاد تغییر لازم دانستند با فرآیندی برنامه ریزی شده و بر اساس مدل های موفق تغییر، گام های عملیاتی طراحی و اجرا نمایند. برای ایجاد تغییر و حرکت از سمت مرکز خدمات جامع سلامت به مرکز آموزش پزشکی پاسخگو، از مدل 8 مرحله ای کاتر(5) استفاده گردید. گام اول: آماده سازی افراد، در این گام سعی شد که شرایط تغییر و لزوم چرایی تغییر برای افراد و دست اندرکاران برنامه آموزش پزشکی پاسخگو مشخص و به عبارتی حس فوریت تغییر در آنان ایجاد گردد. بنابراین جلسات متعددی با حضور افراد کلیدی و مسیول آموزش کارورزان پزشکی شامل مدیران گروه های آموزشی ماژور (داخلی، جراحی، کودکان و زنان)، مدیر گروه پزشکی اجتماعی، معاون آموزش پزشکی عمومی دانشکده پزشکی، مسیول آموزش پاسخگو دانشگاه، مدیر و اعضای هییت علمی مرکز مطالعات، نمایندگانی از معاونت های بهداشتی و اجتماعی، معاونین آموزشی و مدیران EDO دانشکده های تابعه برگزار شد و وضعیت موجود آموزش پزشکی پاسخگو در دانشگاه  با ارایه گزارش یک ساله  توسط مسیولین تشریح شد و مشکلات اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در مرکز خدمات جامع سلامت کوچصفهان اعم از فضای فیزیکی نامناسب، کمبود امکانات و تسهیلات مورد نیاز، دور بودن از مرکز و بروز مشکلات جاده ای در حین جابجایی کارآموزان و کارورزان پزشکی، عدم وجود بیمار در بعضی از گروه های آموزشی نظیر جراحی و بیمار دست یک (First Line) مورد بررسی قرار گرفت و ضرورت راه اندازی یک مرکز استاندارد آموزش پزشکی پاسخگو در سطح دانشگاه بر اساس برنامه درسی منطبق بر نیازهای بومی و منطقه در راستای پاسخگویی به نیاز جامعه مورد تاکید قرار گرفت، همچنین تبیین ضرورت تشکیل کمیته آموزش پزشکی پاسخگو در دانشگاه متشکل از اساتید پایه و بالین، ضرورت تشکیل کار گروه استانداردسازی مراکز بهداشتی درمانی منتخب جهت آموزش و مهارت اندوزی) ، تشکیل کمیته ایده پردازی به منظور بازنگری در برنامه های آموزشی، اعزام اساتید گروه پزشکی اجتماعی و متخصصین پزشکی خانواده به مراکز آموزش پاسخگوی دانشگاه های اصفهان، تبریز و مازندران جهت بازدید و آشنایی با وضعیت آموزش پزشکی پاسخگو در سایر دانشگاه ها و ارایه گزارش بازدید، بهره مندی از پتانسیل و همکاری متخصصان پزشک خانواده در اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو از جمله فعالیت های صورت گرفته در این دانشگاه جهت ایجاد حس ضرورت راه اندازی مرکز آموزش پزشکی پاسخگوی استاندارد در افراد بوده است. گام دوم: انتخاب تیم قوی جهت اجرای طرح، در این مرحله انتخاب افرادی که  هدایت کننده پروژه باشند، بسیار مهم بود.  تیم قوی متشکل از یک رهبر قوی و پشتیبانی اعضاء مهم و کلیدی حوزه های آموزش و بهداشت انتخاب شوند. بدین منظور جلسه ای با حضور مدیران گروه های آموزشی ماژور و معاونین آموزشی و بهداشتی، رییس و معاون آموزشی پزشکی عمومی  و مدیران ستادی حوزه های آموزش و درمان تشکیل و مقرر گردید این تیم به رهبری معاونت های آموزشی و بهداشت هدایت کننده فرآیند باشند. از جمله جلسات تشکیل شده در این زمینه، تشریح ضرورت ایجاد تیم های ویژه در دانشگاه جهت اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو بود. بدین منظور 3 تیم راهبردی، اجرایی و تخصصی تشکیل شد که اعضاء تیم راهبردی شامل معاونین آموزشی و بهداشتی، مسیولین دانشکده پزشکی و مدیران ستادی، اعضاء تیم اجرایی شامل مسیولین، کارشناسان اجرایی در سطح ستاد و دانشکده پزشکی، و اعضاء تیم تخصصی متشکل از پزشکان متخصص خانواده و اعضاء هییت علمی دانشکده پزشکی و مرکز مطالعات دانشگاه بودند. جهت هماهنگی و تسریع و تسهیل اجرای فرآیند دبیرخانه ای جهت راه اندازی برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در مرکز مطالعات مستقر و شروع بکار نمود. گام سوم: ساختن یک چشم انداز مشترک، پس از تشکیل تیم ضرورت داشت، محتوای آموزشی تعیین گردد و این که چه اتفاقی قرار است در آینده رخ دهد؟ بدین منظور رسالت و اهداف و چشم انداز مرکز جامع خدمات سلامت مشخص و استراتژی های لازم برای دستیابی به دورنما توسط تیم راهبردی تدوین شوند. گام چهارم: انتشار چشم انداز، جهت شروع فعالیت ها لازم بود که اهداف و چشم انداز راه اندازی آموزش پزشکی پاسخگو به اطلاع دست اندرکاران آموزش برسد. بدین منظور با برگزاری چند جلسه با تیم تخصصی- اجرایی و دانشجویان، فرآیند،اهداف و رسالت و چشم انداز مرکز برای آنان توصیف و تبیین شد.  گام پنجم: توانمند سازی افراد جهت حرکت در راستای چشم انداز، انجام اقدام لازم جهت توانمندسازی اعضای هییت علمی  و دانشجویان شرکت کننده در برنامه آموزش پزشکی پاسخگو از جمله برگزاری جلسات و کارگاه ها برای آشنایی با وضعیت آموزش پزشکی پاسخگو در سایر دانشگاه ها، اساتید گروه پزشکی اجتماعی و متخصصین پزشکی خانواده از مراکز آموزش پاسخگوی دانشگاه های اصفهان، تبریز و مازندران بازدید نمودند و گزارش های بازدید خود را همرا ه با تصاویر در جلسه ای با حضور افراد کلیدی و دست اندر کار مطرح نمودند که تاثیر بسزایی در آگاهی و نگرش آن ها نسبت به راه اندازی مرکز آموزش پزشکی پاسخگوی در افراد داشت. گام ششم: ایجاد پیروزی های زودرس، از جمله مواردی که در دستیابی زودرس به اهداف برنامه آموزش پزشکی پاسخگو مورد توجه قرار گرفت، عبارت بود از: تصویب برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در شورای آموزشی دانشگاه؛ تصویب و دریافت بودجه؛ بازسازی ساختمان در جهت ایجاد فضای لازم جهت عرصه فعالیت کارورزان پزشکی و متخصصان پزشکی خانواده؛ استفاده خدمتی از متخصصان پزشک خانواده در اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو؛ طراحی طرح درس و طرح دوره آموزش پزشکی پاسخگو ؛ طراحی لاگ بوک؛ عقد تفاهم نامه همکاری فی مابین معاونت آموزشی و بهداشتی در خصوص (نحوه و چگونگی ارایه آموزش به کارورزان، پرداخت حق الزحمه به پزشکان و متخصصین شاغل در معاونت بهداشتی، تشویق و تقدیر از عملکردهای مناسب)؛ تدوین نظام منابع حمایتی لازم جهت حضور دانشجویان و اساتید حاضر در عرصه های آموزش پاسخگو؛ برطرف شدن مشکلات جابجایی کارورزان پزشکی به محل اجرای برنامه؛ حضور دانشجویان بر اساس برنامه منظم و ایجاد انگیزه بیشتر با ارایه طرح درس و طرح دوره مدون؛ استفاده از سامانه سیب در برنامه آموزش پزشکی پاسخگو و ارایه آموزش توسط متخصصان پزشک خانواده جملگی از موارد ایجاد انگیزه مطلوب و موثر در کارکنان و کارورزان پزشکی جهت همکاری بیشتر با برنامه آموزش پزشکی پاسخگو. گام هفتم: تحکیم دست آوردها، بسط و گسترش مراکز آموزش پزشکی پاسخگو شامل  مراکز منتخب  شفت، صومعه سرا و مرکز خدمات جامع منجیل گام هشتم: نهادینه کردن دست آوردها، ورود دوره مذکور  به عنوان بخشی از کوریکولوم آموزش پزشکی عمومی در قالب یک دوره یک ماهه مدون و به عنوان بخشی از آموزش دانشجویان به طور روتین؛ پیشنهاد نهایی نمودن برنامه  عرصه های آموزشی از یک ماه تا سه ماه؛ پیشنهاد شرط تصویب فارغ التحصیلی کارورزان پزشکی منوط به گذراندن دوره 6  ماهه آموزش مجازی پزشک خانواده و دریافت گواهی مربوطه طی دوره کارآموزی و کارورزی. با توجه به سرعت یپشرفت علم و تکنولوژی و افزایش توقعات مشتریان، ایجاد تغییر در سازمان به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه اجتناب ناپذیر است. با بکارگیری مدل های موفق تغییر در سازمان (نظیر مدل کاتر که در این مطالعه معرفی شد) می توان هر یک از مراحل تغییر  را با برنامه ریزی و بر اساس اصول عملی طراحی و اجرا نمود

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی, آموزش پزشکی, مرکزجامع خدمات سلامت, مدل تغییر کاتر
    M Rahbar Taramsari, A Heidarzadeh, H Khoshrang, Farzad Mohseni, Dadgaran*, M Taheri, F Asgari, R Farmanbar, S Fallah

    Social accountability is a commitment to guidance, education and research and the provision of health services based on the priority of community health needs and its importance is such that in some studies it is considered as one of the four main missions of medical universities. It is necessary to change the direction of comprehensive health service centers to the social accountable medical education center. In this process, the change is explained using the 8 steps of the Kotter change model.

    Keywords: Social Accountable, Medical Education, Comprehensive Health Service Center, Kotter change model
  • سید مجتبی مهرداد، ایده دادگران*، زهرا طاهری ازبرمی، ماهدخت طاهری، فریبا عسگری، لیلا آخوندزاده

    با توجه به پاندمی کووید 19 و لزوم بکارگیری شیوه های مختلف آموزش مجازی جهت تدریس بالینی،  این نامه با هدف معرفی مدل SAID جهت تدریس بالینی به شیوه Webside Teaching  به سردبیر ارسال شده است.

    کلید واژگان: آموزش الکترونیکی, تدریس بالینی, آموزش مجازی, پاندمی, کووید 19
    SM Mehrdad, I Dadgaran*, Z Taheri Ezbarmi, M Taheri, F Asgari, L Akhoundzadeh

    Due to the Covid 19 pandemic and the need to use different e-learning methods for clinical teaching, this letter was sent to the editor with the aim of introducing the SAID model for clinical teaching using webside teaching method.

    Keywords: E-Learning, Clinical Teaching, Virtual Education, Pandemic, COVID-19
  • احسان ابوطالب، آزاده متولیان، ایده دادگران، سعید منوچهری*
    مقدمه

    کلاس وارونه نوعی روش یادگیری ترکیبی است که در آن محتوای آموزشی خارج از کلاس ارائه و تکالیف در کلاس انجام می شود. مطالعه حاضر با هدف طراحی، اجرا و ارزشیابی تدریس موضوع اشکال دارویی به شیوه کلاس وارونه جهت دانشجویان داروسازی انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه توسعه ای (Scholarship of Teaching & Learning) SoTL بوده و به شیوه کلاس وارونه، جهت تمامی دانشجویان ترم پنجم داروسازی (34 نفر) دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی گیلان اجرا شد. محتوای درسی در قالب اسلاید در اختیار دانشجویان گذاشته شد، سپس هفته بعد در کلاس، دانشجویان به شش گروه تقسیم شده و سوالات با استراتژی حل مسئله و بحث در گروه کوچک مطرح و جهت ارزشیابی شیوه تدریس، مصاحبه گروه متمرکز با مشارکت 10 دانشجو که به طور هدفمند انتخاب شدند، انجام گرفت. داده های محتوای کیفی حاصل از مصاحبه گروه متمرکز، توسط نرم افزار MAXQDA10 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    34 دانشجو (68 درصد زن و 32 درصد مرد) با میانگین سنی 0/5±21 در مطالعه مشارکت نمودند. نتایج ارزشیابی شیوه تدریس در قالب 155 کد اولیه شامل 4 تم و 11 طبقه استخراج شد. تم ها به صورت جذابیت (شامل طبقات نوآوری، چالش، موضوع درسی، تفریحی بودن)، جریان مثبت انرژی (شامل طبقات مشارکت و تعامل)، آمادگی (شامل طبقات پیش خوانی، نوع محتوی، حجم محتوی) و مدیریت کلاس (شامل طبقات گروه بندی و مدیریت ارزشیابی) طبقه بندی شدند.

    نتیجه گیری

    این روش، جذابیت و انگیزه بیشتری در یادگیری دانشجویان ایجاد نمود؛ از آنجایی که محتوا از قبل به دانشجویان ارائه شد، با طرح سوال و تعامل با دانشجویان، کلاس از حالت استاد محوری خارج، و دانشجویان تمایل بیشتری جهت مشارکت داشتند. همچنین به دلیل محتوای کاربردی درس، تعامل، بحث و چالش بین دانشجویان زیاد بود.

    کلید واژگان: یادگیری, داروسازی, روش های تدریس, کیفی, ارزشیابی
    E. Aboutaleb, A. Motavallian, I. Dadgaran, S. Manoochehri*
    Introduction

    Flipped classroom represents a kind of blended learning in which educational content is delivered outside the classroom and classwork activities is done in the classroom.This study with the purpose of designing, implementing and evaluating of teaching dosage forms with flipped classroom method for pharmacy students has been done.

    Methods

    This was a SoTL (Scholarship of Teaching & Learning) developmental study. It was performed as a flipped classroom for all pharmacy students (34 people) of the fifth term at Guilan University of Medical Sciences.The teacher distributed the content in a CD of PowerPoint to be studied. Subsequently, after a week, the students were  divided into six groups in the class, and the questions were proposed with handling a problem based small group strategy. With regard to evaluating, a focus group interview was conducted with the participation of 10 students who purposefully were choosen. Analysis of qualitative contents of data from focus group interviews was prepared by MAXQDA10 software.

    Results

    34 students were participated in a study who 68% represent women and 32% represent men with 21 ± 0.5 average age. Evaluation results were extracted as 155 primary codes contain 4 main groups and 11 categories. Main group’s categories were attraction (innovation, challenge, subject and amusement), cheerful atmosphere (cooperation, engagement), preparedness (pre-reading, content type, volume of content) and class management (grouping, management of evaluation).

    Conclusion

    This method created more attractive and motivational than traditional learning. As the content was already presented to the students; by asking questions and interacting with students, the class was dropped out of teacher-centered and students were more willing to participate. Additionally, because of the applied contentof lesson, the level of engagement, discussion, and challenge was great.

    Keywords: Learning, Pharmacy, Teaching methods, Qualitative, Evaluation
  • ایده دادگران، لیلا کنفی *

    نامه به سردبیر
    ادغام خدمات بهداشتی درمانی با آموزش پزشکی در کشورمان، تفکر و نوآوری را در دهه گذشته در سطح جهانی بدنبال داشته است که آموزش پزشکی باید علاوه بر تربیت طبیبی که دارای دانش و مهارت های لازم است، ابعاد مختلف دیگری از جمله شناخت لازم از مسایل بهداشتی درمانی جامعه و مدیریت مسایل سلامت جامعه را به پزشک یاد دهد (1).کلیه نظام های مراقبت سلامت در دنیا با مشکل محدودیت منابع مواجه هستند و بدین دلیل تخصیص عادلانه منابع از چالش های مهم هر نظام سلامت در فرایند تصمی م گیری محسوب می شود (2). تخصیص منابع عبارت است از تقسیم و توزیع خدمات و امکانات بین مردم و برنامه های موجود که این امر در مراقبت های بهداشتی درمانی در سه رده صورت می گیرد: سطح کلان، میانی و خرد. افزایش انتظارات عمومی، افزایش تعداد بیماران قابل درمان و فن آوری های تازه و گران قیمت از یک طرف و بودجه های کاملا محدود بهداشتی درمانی، کمبودهای منطقه ای و اولویت های متفاوت دولت ها، از طرف دیگر اهمیت ایجاد یک تعادل میان منابع و نیازها را روشن می کند. هدف نهایی گروه پزشکی ارائه بهترین مراقبت ها به بیماران با تحمیل کم ترین هزینه به سیستم است (3). نظام شبکه بهداشت و درمان اصول و ضوابطی بنیادین برای گسترش واحدهای بهداشتی درمانی و ارائه خدمات از آغاز تاکنون داشته است (4). در ساختار طرح های گسترش شبکه های بهداشتی درمانی کشور  سطح بندی، ادغام خدمات و ارائه خدمت از طریق نظام ارجاع از اصول و ضوابط کلی است. خانه بهداشت محیطی ترین واحد ارائه خدمت در نظام شبکه است و پایگاه سلامت روستایی، مرکز سلامت جامعه روستایی، مراکز سلامت جامعه روستایی شبانه روزی، پایگاه سلامت شهری، مرکز سلامت جامعه شهری، مراکز جامع خدمات سلامت شهری، پایگاه های اورژانس و   فوریت های پزشکی از جمله واحدهای موجود در شبکه ی بهداشتی درمانی شهرستان هستند (5). انتخاب روش تدریس یکی از چالش های مهم فرایند آموزش است و هدف نظام آموزشی پرورش خلاقیت، نقد، استدلال و حل مشکلات است که این امر لزوم استفاده از روش آموزشی دانشجو محور را می طلبد تا ضمن تحقق نیازهای فرایند آموزش، رضایتمندی و افزایش دوام آموخته ها نیز حاصل شود. یکی از روش های تدریس که باعث تحقق اهداف مورد نظر می شود، روش بحث در  گروه های کوچک است که در آن پس از طرح سوال دانشجویان در گروه های مختلف با یکدیگر همکاری کرده و پاسخ می دهند. طی این فرایند دانشجویان به طور فعال در یادگیری و یاددهی مشارکت می کنند. شرکت فعال، کارمعین و پژواک تفکر از نکات مهم این روش تدریس می باشد (6).
    جهت تدریس طراحی نقشه ی نظام عرضه مراقبت های بهداشتی درمانی از مدل بازی شبیه سازی شده استفاده  می شود که به واسطه آن می توان به طور واقعی مشکلات و احتمالات مختلف را بر روی آن  تجربه نمود. در این مدل یک استان فرضی با 500000 نفر جمعیت در نظر گرفته شده که سیستم مراقبت های بهداشتی در آن پیاده نشده است، نقشه ای بزرگ که توزیع جمعیت استان و مشخصات جغرافیایی و نقشه راه ها بر آن مشخص شده است، در اختیار فراگیران قرار می گیرد. علت بیماری های منطقه مشخص شده و بودجه کلی جهت ایجاد سیستم مراقبت های بهداشتی و لیست قیمت انواع منابع ارائه می گردد (7).
    فراگیرندگان در گروه هایی کوچک که هر گروه یک نقشه ی جداگانه در اختیار دارند، این موقعیت را خواهند داشت تا آزادانه بر طبق ضوابط و استانداردها، سیستم مراقبت های اولیه خود را طراحی نمایند. سپس با توجه به نقشه طراحی شده در هر گروه میزان عدم دسترسی جامعه به مراقبت های اولیه بهداشتی، میزان مرگ های قابل پیشگیری و درصد پاسخ به متقاضیان درمان سنجیده خواهد شد. از آنجا که یادگیری موثر بیش از هر چیز نیازمند یاددهی خوب در محیطی مناسب و به واسطه ی روش های خلاق است (8) این روش تدریس از گذشته تا به حال مورد توجه بوده و در گروه پزشکی اجتماعی دانشکده پزشکی تهران تدوین و تدریس شده است. امید است که تدریس تخصیص منابع به کارورزان پزشکی به صورت طراحی نقشه نظام عرضه مراقبت های اولیه در ساختار شبکه بهداشتی درمانی کشور که مطابق با آخرین تغییرات آن در ساختار ارائه خدمات باشد، بتواند نیل به اهداف آموزشی مد نظر را میسر سازد.

    کلید واژگان: تخصیص منابع, آموزش پزشکی, عرضه مراقبت سلامت
  • سیروس امیرعلوی، ایده دادگران، منوچهر آقاجانزاده، سیدعلی علوی، افسانه دهقان، مریم نعمتی، سمانه غضنفر طهران *
    مقدمه
    برونکوسکوپی یک ابزار ضروری جهت اداره راه هوایی بیماران جهت اهداف درمانی و تشخیصی می باشد. اگرچه کسب مهارت کافی بر بالین بیمار به علت مشکلات اخلاقی و تکنیکی دشوار است. روش های متعددی جهت آموزش این تکنیک به دستیاران بکار گرفته شده است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی استفاده از نرم افزار شبیه ساز برونکوسکوپی در دانش آناتومیک تراکئوبرونشیال در دستیاران بیهوشی صورت گرفت.
    روش ها
    این مطالعه به روش نیمه تجربی quasi-experimental بر روی 28 نفر از رزیدنت های بیهوشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد. رزیدنت ها بصورت تصادفی در دو گروه سنتی و گروه شبیه ساز برونکوسکوپی قرار گرفتند. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون بصورت 15 تست چهارجوابی الکترونیکی بعمل آمد. سپس باتوجه به گروه های مورد مطالعه آموزش های لازم ارائه و مجددا پس آزمون از هر دوگروه گرفته شد. متغیرهای دموگرافیک (سن، جنس، مقطع تحصیلی)، نمره پیش و پس آزمون ثبت شد. در نهایت داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS با استفاده از آمون های t زوج و مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تفاوت آماری معنی داری از لحاظ سن، توزیع جنسی، مقطع تحصیلی میان دو گروه وجود نداشت. میانگین و انحراف معیار نمره پیش آزمون روش کنترل 17/82±55/83 و در گروه شبیه ساز 13/71±66/33 بود (0/280=p). اما در بررسی نمره پس آزمون، میانگین و انحراف معیار در گروه کنترل به 10/84±90/83 و در گروه شبیه ساز به 43/14±17/119 ارتقاء پیدا کردند (0/0001>p).
    نتیجه گیری
    استفاده از روش شبیه سازی سبب افزایش آگاهی دستیاران در دانش آناتومی تراکئوبرونشیال می شود که این امر خود می تواند منجر به افزایش مهارت انجام برونکوسکوپی در این افراد گردد.
    کلید واژگان: شبیه ساز, مبتنی بر وب, برونکوسکوپی, تراکئوبرونشیال
    C. Amir Alavi, I. Dadgaran, M. Aghajanzadeh, Sa Alavi, A. Dehghan, M. Nemati, S. Ghazanfar Tehran*
    Introduction
    Bronchoscopy is an indispensable tool for patient airway management for diagnosing and therapeutic goals , however the acquisition of sufficient training because of technical and ethical reasons is challenging Several methods have been used to teaching this technique to assistants. In this study, the effectiveness of web based bronchoscopy simulator on tracheobronchial anatomic knowledge of anesthesia assistants was evaluated.
    Material and
    Methods
    This quasi-experimental study was performed on 28 anesthesia assistants of Guilan University of Medical Sciences. Assistants randomly were divided into two traditional (14 numbers) and web based bronchoscopy simulator (14 numbers) groups. At the first, pre test including 15 tests, had been taken from both groups. Then according to the groups, the necessary training were given and again, the test was taken from both groups. Demographic variables (age, sex, educational grade), pre and post test score was recorded. All data were entered and analyzed by Spss software with paired t-test and Independent t-test.
    Results
    There was no statistically significant differences in variables such as age, sex and educational level between two groups. The mean and standard deviation of pre- test in control group was 55.38±17.82 and in simulator group was 66.33±13.71 (p=0/280).But in the post-test score, the mean and standard deviation has been elevated in control group to 90.83±10.84 and in simulator group to 119.17±14.43(p
    Conclusion
    Based on the result of this study, using web based bronchoscopy simulation, increases trachea-bronchial anatomy knowledge and lead to improve bronchoscopy skills of assisstants.
    Keywords: simulator, web based, bronchoscopy, tracheobronchial
  • حسین خوشرنگ، ارسلان سالاری، ایده دادگران، فاطمه مودب *، لیلا روحی بلسی، آیدین پورکاظمی
    مقدمه
    آموزش بالینی از مقاطع حساس آموزش پزشکی است که در شکل دهی توانمندی های حرفه ای فراگیران نقش عمده ای دارد. با توجه به اهمیت این امر، آموزش عملی پزشکی طی دو دهه اخیر دستخوش تحولات چشمگیر شده و به سمت گسترش مراکز آموزش مهارت های بالینی رفته است. لذا، مطالعه حاضر با هدف تعیین کیفیت آموزش های ارائه شده در مرکز مهارت های بالینی از دیدگاه کارآموزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی در مرکز مهارت های بالینی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و بر روی کلیه کارآموزان رشته پزشکی که در سال تحصیلی 94-1393 برای گذراندن دوره آموزشی به مرکز مهارت های بالینی معرفی شده بودند، انجام شد. نمونه گیری به شیوه سرشماری و شامل 50 نفر بود. گردآوری از طریق پرسشنامه محقق ساخته شامل 20 سوال برای 8 گروه آموزشی (داخلی، کودکان، ارولوژی، زنان، ارتوپدی، بیهوشی، ENT و جراحی عمومی) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون کولموگروف اسمیرنوف، آزمون من ویتنی یو و اسپیرمن) صورت گرفت.
    یافته ها
    اکثریت دانشجویان کیفیت آموزش گروه داخلی(8/90 درصد)، کودکان(68/2 درصد)، ارولوژی(100 درصد)، جراحی (68/2 درصد)، ENT (90/9 درصد)، ارتوپدی(77/3 درصد) و بیهوشی(86/4 درصد) را خوب و گروه زنان(54/5 درصد) را ضعیف می دانستند؛ هم چنین 68/2 درصد از دانشجویان کیفیت کلی آموزش کلیه گروه ها را در سطح خوب ارزیابی نمودند. بین متغیر های سن (P=0/52)، جنس (P=0/55) و نمره آزمون OSCE (P=0/19) با کیفیت آموزش های ارائه شده ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    از آنجایی که دانشجویان از کیفیت آموزش در برخی از گروه ها رضایت چندانی نداشتند، پیشنهاد می گردد که بررسی های بیشتر جهت رفع مشکلات و ارتقاء کیفیت آموزش های ارائه شده در این مراکز به عنوان اولین مکان تبدیل آموخته های تئوری به عملی دانشجویان صورت گیرد.
    کلید واژگان: آموزش, مهارت های بالینی, دانشجویان
    H. Khoshrang, A. Salari, I. Dadgaran, F. Moaddab *, L. Rouh, Balasii, I. Pourkazemi
    Introduction
    Clinical training as an important period of medical education has a major role in shaping student's professional capabilities. Given the importance of this issue, Practical medical training expeienced dramatic changes during the past two decades and move towards the development of clinical skills training labs. Therefore, the aim of this study was to determine the quality of training provided in the clinical skills lab from the viewpoints of medical students of Guilan University of Medical Sciences.
    Methods
    This cross-sectional study was performed in clinical skills lab of Guilan University of Medical Sciences, on all medical trainees that introduced to the clinical skills lab for training course in 2014-15. Sampling method was census and was included 50 students. Data were collected by researcher-made questionnaire with 20 questions for 8 groups: internal medicine, pediatrics, urology, gynecology, orthopedics, anesthesia, ENT and general surgery. Also, data were analyzed using SPSS software and descriptive and inferential statistical tests (Kolmogorov-Smirnov, Mann-Whitney U and Spearman).
    Results
    The students in different educational groups involved in this study evaluate this course at good level as follow: internal medicine (90.8%), pediatrics(68.2%), urology(100%) ,surgery(68.2%),ENT (90.9%), orthopedic (77.3%) and anesthesia (86.4%) but (54.5%) of students in gynecology group evaluate this course weak, overall, 68.2% of the students expressed that quality of training for all groups was good. there was no statistically significant relationship between quality of training and variables including age (P=0.52), sex (P=0.55) and OSCE score (P=0.19).
    Conclusion
    As the clinical skill labs consider the first place to convert theoretical learning into practical learning and students were not satisfied with the quality of education in some groups, further studies to solve the problems and improve the quality of education in these clinics is recommended.
    Keywords: Training, Clinical Skills, Students
  • امیررضا هندی، بردیا ودیعتی صابری*، یوسف جهاندیده، ایده دادگران، سمیه نعمتی
    مقدمه

    پلاک میکروبی دندان به عنوان عامل اصلی در پاتوژنز بیماری های پریودنتال شناخته شده است. پیشگیری اولیه و آموزش به عنوان اثرگذارترین ابزار در کاهش بیماری دندان و پریودنتال و بهبود بهداشت دهان درنظرگرفته می شود. هدف این مطالعه تعیین تاثیر روش آموزش بهداشت دهان و دندان توسط دانشجوی استاندارد شده بر میزان پلاک دندانی بود.

    روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 62 بیمار مراجعه کننده بطورتصادفی به دو گروه مورد: آموزش عملی بهداشت دهان و دندان توسط یک دانشجوی استاندارد شده (31 نفر) و گروه شاهد: آموزش چهره به چهره (31 نفر) تقسیم شدند. نمایه ی پلاک که درواقع نمایه ی بررسی کارکرد بیماران بود، توسط فرد معاینه کننده و بر پایه نمایه پلاک O''Leary اندازه گیری شده و میزان شاخص پلاک بیماران، قبل و بعد از آموزش ثبت گردید. جهت استاندارد سازی دانشجو، تیمی تشکیل و پس از سه جلسه یک ساعته دانشجویان تعلیم عملی دیده و نحوه اجرای دانشجو توسط اعضای تیم مورد ارزشیابی و بازخورد لازم ارائه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های مرتبط با شاخص پلاک از آزمون های توصیفی و استنباطی با کمک نرم افزار SPSS استفاده شد.

    یافته ها

    کاهش62/25 درصد شاخص پلاک دربیماران گروه مورد یا آموزش توسط دانشجوی استاندارد شده و کاهش 13/15درصد در بیماران گروه شاهد یا آموزش چهره به چهره متعاقب آموزش مشاهده شد و نیز اختلاف معنی داری بین میانگین شاخص کاهش پلاک در هر دو گروه مورد و شاهد پس از آموزش وجود داشت (0001/0 p=).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که تربیت دانشجوی استاندارد شده به دلیل شبیه ساز شده یک استاد مجرب، می تواند نقش بسزایی در کاهش پلاک دندانی و روش مناسبی جهت آموزش نکات مراقبتی به بیماران داشته باشد.

    کلید واژگان: آموزش, بهداشت دهان, بیماری پریودنتال
    A. R Hendi, B. Vadiati Saberi, Y. Jahandideh, I. Dadgaran, S. Nemati
    Introduction

    Dental microbial plaque is recognized as the most important factor in pathogenesis of periodontal diseases. The early prevention and training is considered as the most effective tool for reducing the dental and periodontal diseases and improvement of oral health. The main objective of this study is to determine the effect of standardized student training method on reduction of dental plaque.

    Methods

    In this Quasi-Experimental study, 62 students were randomly divided into two cases and control groups, in which practical training of oral and dental health by a standardized student (31 samples) and face-to-face training were offered. Plaque index, which is indeed is the patients’ performance assessment index, is measured by the examiner and based on the O’Leary plaque index. The plaque index before and after training , were recorded. A team was created for students’ standardization. Then three one-hour sessions held for students’ practical training; and performance of students evaluated by the team members, and feedbacks were provided. In order to analyze related data for dental plaque index, descriptive and analytical statistics were used SPSS software Ver.21.0.

    Results

    The results showed a 25.62% drop in plaque index of patients in case group (trained by standardized student) and a 15.13% drop in control group (trained by face-to-face learning), which are significant for both groups based on the independent sample test and the obtained confidence level (p = 0.000).

    Conclusion

    It can be concluded that training of standardized students, as it simulates an experienced mentor, can play a key role in reduced dental plaque and serve as an efficient technique for teaching the care service materials to patients.

    Keywords: Training, Oral Health, Periodontal Disease
  • حسین خوشرنگ، ایده دادگران*، حوریه شایگان
    مقدمه

    محیط یادگیری الکترونیکی، یکی از مطرح ترین محیط های یادگیری در عصر اطلاعات است بنابراین شناسایی تهدیدها و فرصت های فراروی آن، با ارزش است. هدف مطالعه، طراحی و تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه تهدیدها و فرصت های یادگیری الکترونیکی است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه پژوهشی تلفیقی متوالی اکتشافی با رویکرد کیفی- کمی است که در نیمسال دوم تحصیلی 92-91 در دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده است. در مرحله نخست (کیفی)، 9 نفر از اساتید علوم پزشکی که تجربه تدریس به روش الکترونیکی داشتند و 7 نفر از دانشجویان پیراپزشکی که تجربه شرکت در کلاس های مجازی را داشتند با روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند فردی و روش تحلیل محتوای کیفی، به تبیین مفهوم یادگیری الکترونیکی و فرصت ها و تهدیدهای مرتبط با آن پرداخته شد. سپس در مرحله دوم (کمی) با استفاده از گویه های استخراج شده از مرحله اول، پرسشنامه طراحی گردید و ویژگی های روان سنجی آن با بهره گیری از روایی صوری، محتوا، سازه و همسانی درونی، در 109 نفر (44 استاد و 65 دانشجو) بررسی شد. جهت تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی با کمک نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA نسخه 2010 و تجزیه و تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 انجام شد.

    نتایج

    پس از تعیین روایی صوری و محتوا بهصورت کمی و کیفی، عبارات پرسشنامه از 101 به 29 کاهش یافت. بیشترین درصد واریانس کل (78/30%) توسط 3 عامل اول و باقیمانده (22/69%) توسط 26 عامل باقیمانده تبیین می گردد. نتیجه تحلیل عاملی اکتشافی در این پرسشنامه، بیانگر وجود 3 عامل هزینه-اثربخشی آموزشی، عوامل ذهنی-عاطفی و ارتباطی استاد-دانشجو و عوامل مرتبط با تدریس-یادگیری بود. در نهایت 28 عبارت در 3 عامل حفظ شد. ضریب آلفای کرونباخ 81/0 بود.

    نتیجه گیری

    باتوجه به پایایی و روایی مطلوب ابزار طراحی شده بر اساس تجربیات اساتید و دانشجویان، این ابزار جهت بررسی فرصت ها و تهدیدهای یادگیری الکترونیکی مناسب است.

    کلید واژگان: پرسشنامه, یادگیری, تحقیق کمی, تحقیق کیفی, محیط
    Hossein Khoshrang, Ideh Dadgaran, Hourieh Shaigan
    Introduction

    E-learning environment is one of the most common learning environments in the information era. Therefore، recognizing its associated threats and opportunities is of the highest priority. The main purpose of this study was to design a questionnaire to measure e-learning threats and opportunities and determining its psychometric properties.

    Materials And Methods

    The present study was a sequential exploratory design with qualitative-quantitative approach conducted in two steps in the second semester of the year 2013 in Guilan University of Medical Sciences. First، e-learning and its related threats and opportunities were defined based on a purposeful sampling and individual semi-structured interviews with 9 instructors and 7 students of Guilan University of Medical Sciences who had experience of e-learning using a qualitative content analysis. Next، a questionnaire was designed، using the data obtained in step one. Then the psychometric properties of the questionnaire were determined regarding the face، content and construct validities and the internal consistency with 109 participants (44 teachers and 65 students). To determine construct validity، the exploratory factor analysis method was used. The qualitative data were analyzed through MAXQDAver. 2010 and the quantitative data were analyzed through SPSSver. 19.

    Results

    After determining the face and content validities both quantitatively and qualitatively، we reduced the number of items in the questionnaire from 101 to 29. The maximum overall variance (30. 78 %) was defined by the first 3 factors and the rest (69. 22 %) was defined by the other 26 factors. The result of exploratory factor analysis in this study identified three factors: cost-learning efficacy; mental-emotional and communicational instructor-student factors; and factors related to teaching-learning. Finally، 28 items were maintained in 3 factors (α = 0. 81).

    Conclusion

    Considering the desirable validity and reliability of the questionnaire designed based on the students and instructors’ experiences، this instrument is suitable for examination of the e-learning threats and opportunities.

    Keywords: Questionnaire, E, Learning Environment, Qualitative Research, Quantitative Research
  • ماندانا شیرازی، تیمور آقاملایی*، ایده دادگران، امین قنبرنژاد
    زمینه و هدف
    محیط آموزشی یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده موفقیت برنامه آموزشی است و کیفیت محیط آموزشی به عنوان یک تعیین کننده بسیار مهم در یادگیری موثر شناخته شده است. هدف این مطالعه، طراحی ابزار سنجش محیط آموزشی آکادمیک از دیدگاه دانشجویان در دانشکده های بهداشت و ارزیابی روایی و پایایی آن بود.
    روش کار
    در پژوهش حاضر به روش کیفی و با نمونه گیری هدفمند، 8 نفر از دانشجویان و 3 نفر از اعضای هیات علمی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان مورد مصاحبه قرار گرفتند و تعداد 81 گویه استخراج گردید. این گویه ها در شش حیطه شامل جو کلی دانشکده، یاددهی، استادان، دانشجویان، تجهیزات و امکانات آموزشی و محیط فیزیکی نامگذاری شد. برای تعیین روایی صوری از قضاوت افراد متخصص و شاخص های تاثیر گویه، برای تعیین روایی محتوا از نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا و برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. به این منظور پرسش نامه ها توسط 250 نفر دانشجو تکمیل گردید. جهت تعیین پایایی پرسش نامه ضریب Cronbach s alpha و ضریب همبستگی درون خوشه ایمورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 استفاده شد.
    یافته ها
    پس از محاسبه شاخص های تاثیر گویه، نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا، گویه ها به 56 کاهش یافت. تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که تمامی بارهای عاملی استاندارد شده در سطح 05/0 معنی دار است. ضریب Cronbach s alpha کل پرسش نامه برابر با 94/0 و برای شش حیطه مورد نظر بین 65/0 تا 85/0 بود که نشان از همبستگی درونی خوب سوالات در کل و در هر حیطه داشت. ضریب همبستگی درون خوشه ای(Intraclass correlation coefficient یا ICC) برابر 94/0 به دست آمد که حاکی از پایایی و همسانی درونی بسیار خوب پرسش نامه ارزیابی محیط آموزشی بود.
    نتیجه گیری
    ابزار طراحی شده، اعتبار و پایایی خوبی دارد و می توان از آن به عنوان یک ابزار مناسب جهت ارزیابی محیط آموزشی آکادمیک در دانشکده های بهداشت استفاده کرد.
    کلید واژگان: محیط آموزشی, دانشکده بهداشت, پرسش نامه, اعتبار, پایایی
    Mandana Shirazi, Teamur Aghamolaei *, Ideh Dadgaran, Amin Ghanbarnejad
    Background and Objective
    Educational environment is an important determinant in success of a curriculum. The quality of educational environment is one of the elements of effective learning. The aim of this study was designing a valid and reliable tool for assessing academic educational environment in schools of health.
    Methods
    Using a theoretical sampling method, eight students and three faculty members of School of Health, Hormozgan University of Medical Sciences (Iran) were interviewed and 81 items related to educational environment were extracted. These items were classified in six domains including school atmosphere, teaching, faculty members, students, educational equipments and facilities, and physical environment. Expert panels and assessing item impact were used to determine face validity, and content validity ratio and index were used to determine content validity of the tool. To determine its construct validity, 250 students in completed the questionnaires and confirmatory factor analysis was applied. Reliability of the tool was determined by Cronbach’s Alpha and intracluster correlation coefficient.
    Results
    Due to expert panel and calculating item impact, and content validity ratio and index, the tool items decreased from 81 to 56. The results of confirmatory factor analysis showed that all of factor loadings were significant in level of 0.05. Cronbach’s Alpha for total items was 0.94 and for six domains ranged from 0.65 to 0.85. Moreover, intracluster correlation coefficient for total items was 0.94.
    Conclusion
    The designed tool has good validity and reliability and can be used as a suitable tool for assessing academic educational environment in schools of health.
    Keywords: Educational environment, School of health, Questionnaire, Validity, Reliability
  • ایده دادگران، رویا منصورقناعی
    مقدمه
    رشد جمعیت سالمند در دنیا رو به افزایش است. بکارگیری روش یادگیری همزمان با ارائه خدمت می تواند به منظور کاربردی نمودن خدمات دانشجویان در سطح جامعه، روشی مناسب و سودمند باشد. هدف از این مطالعه تقویت دانش و مهارت بررسی، برقراری ارتباط و آموزش سالمندان با تاکید بر پیشگیری اولیه و ارزشیابی روش یادگیری همزمان با ارائه خدمت در دانشجویان پرستاری بود.
    روش ها
    مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی و از نوع ارزشیابی می باشد. برای اجرای این طرح مراحل الگوی طراحی آموزشی سیستمی ADDIE اجرا شد. 14 نفر از دانشجویان داوطلب برای اجرای فرآیند به طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به مدت 16 ساعت در دو گروه، در خانه سالمندان لاهیجان با حضور مربی کارآموزی نمایند. از یادداشت تاملی، بحث گروه متمرکز و مشاهده عملکرد برای ارزیابی استفاده شد.
    یافته ها
    تم های «تجربه خوب»، «یادگیری اهمیت مراقبت روانی سالمندان»، «درس زندگی» و «شناخت سالمند» «تقویت حس نوع دوستی و کمک به دیگران»، «اهمیت مشارکت مردمی»، «یادگیری اصولی ارتباط با سالمند» از مصاحبه گروه متمرکز و یادداشت های تاملی استخراج شد و در مشاهده عملکرد تمامی دانشجویان نمره بالای 17 از 20 را کسب نمودند.
    نتیجه گیری
    یادگیری همزمان با ارائه خدمت، دانشجویان را در موقعیت های تجارب متفاوت یادگیری مانند کار با موسسات اجتماعی بهداشتی و مواجهه با جمعیت های خاص مانند سالمندان در جامعه قرار می دهد و سبب درک عمیق تفاوت های فرهنگی و ارزش ها، و مسائل سالمندان می شود.
    کلید واژگان: آموزش جامعه نگر, خدمات سلامت اجتماعی, سالمندی, یادگیری
    I. Dadgaran, R.Mansourghanaei
    Introduction
    Aged people population around the world is increasing، therefore، as service learning method can be effective and suitable for putting students services into practice in the society. The aim of this study is to reinforce knowledge and skill of study، establish communication، and teaching the elderlies by an emphasis on precaution and assessment of the service learning in nursing students.
    Methods
    This is a descriptive evaluative study. This program was performed by system learning design pattern of ADDIE. In this regard، 14 volunteer students were selected to perform the process through the convenience sampling. They were assigned to a 16-hour internship course under supervision of an instructor in Lahijan elderly sanitarium. Reflective notes، focus group discussion، and observing the performance، photos، and films were also applied in this work.
    Results
    Themes including “good experience”، “learning the importance of mental healthcare giving in the elderlies”، “life lesson”، “being familiarized with elderlies”، “improvement of altruistic and usefulness sense”، “importance of public participation”، and “systematic learning of the communication with elderlies” were extracted from focus group interviews and reflective notes. In this regard، observing the students’ performance indicated the overall score of 17 out of 20.
    Conclusion
    As-service learning method exposes students to different experience occasions such as working with health social institutes and dealing with specific populations، e. g.، elderlies، in the society and leads to deep understanding of the cultural and value differences and issues around the elderlies.
    Keywords: community health education, community health service, elderly, learning
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال