به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بهرام دلفان

  • محمد نبیونی *، هما محسنی کوچصفهانی، سکینه آذری، بهرام دلفان
    مقدمه
    سرطان دستگاه گوارش شایع ترین نوع در ایران با فراوانی 38 درصد است. خطر ابتلا به این سرطان تحت تاثیر دو عامل محیطی و فاکتورهای ژنتیکی می باشد. کورکومین از جمله فیتوکمیکال هایی است که در استراتژی chemoprevention در راستای بلوکه کردن، کند کردن و یا برگشت پروسه سرطان زایی نقش دارد. مطالعات نشان داده که کورکومین می تواند مانع بروز سرطان راست روده شده و یا آن را به تاخیر بیندازد. در این پژوهش اثر کورکومین بروی تکثیر سلول های سرطانی HT_29 بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش تجربی رده سلولی HT_29 در محیط DMEM کشت داده شد. اثر غلظت های مختلف کورکومین بر روی رشد سلول های سرطانی HT_29 با روش MTT بررسی گردید، نوع مرگ سلولی القاء شده توسط رنگ آمیزی DAPI سنجش شد. تمامی تجربیات سه بار تکرار شدند و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار Instate 3 و آزمون آماری one-way ANOVA استفاده گردید.
    یافته ها
    بقاء سلولی در غلظت μM 50 کورکومین پس از طی 24 ساعت تیمار، 53 درصد محاسبه شد (IC50). بعد از طی 72 ساعت تیمار، واکوئله شدن و کاهش شدید سلول های زنده در محیط کشت مشاهده شد. همچنین، میزان سلول های آپوپتوز شده توسط رنگ آمیزی DAPI تعیین شد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به مسیرهای مولکولی دخالت کننده در تکثیر سلولی و توانایی کورکومین در القای پروتئین های پروآپوپتوتیک و مهار پروتئین های آنتی آپوپتوتیک و مسیرهای بقا همچون NF-KB و AKT، می توان آن را به عنوان یک عامل ضد سرطان معرفی نمود.
    کلید واژگان: کورکومین, سرطان روده, رده سلول سرطانی HT-29, آپوپتوز
    Mohammad Nabiuni *, Homa Kouchesfahanii, Sakineh Azari, Bahram Delfan
    Background
    Digestive system is the most common type of cancer in Iran with 38 percent of the cases.The risk of this cancer is influenced by both environmental and genetic factors. Curcumin is kind of phytochemicals which is important in chemoprevention strategy, in order to slow, block, or reverse the process of carcinogenesis.Researchhave shown that the possible role of curcumin to prevent or delay the diagnosis of colorectal cancer. In this research the effect of curcumin on proliferation of HT_29 cancerous cells were assayed.
    Materials And Methods
    In this experimental research HT_29 cell line were cultured in DMEM medium containing 10% FBS (Fetal Bovine Serum, Gibco, Invitrogen) and 100 U/ml penicillin and 100mg/ml streptomycin. Different concentrations of curcumin on the growth of HT_29 cells were determined by MTT assay and the type of death induced was assessed by DAPI staining method.All experiments were done three times and data were analyzed byone –way ANOVA test and Instate 3 software.
    Results
    The cell growth-inhibiting rate was about 53% at 50μM curcumin concentration after 24h of treatment(IC50). Vacuolation and significant decrease of cells were observed after 72h of treatment. Moreover, induction of apoptosis was observed with the DAPI staining method.
    Conclusion
    According to molecular mechanisms of cell proliferation and curcumin ability in the induction of pro_apoptotic proteins and the inhibition of anti_apoptotic proteins as well as inhibition of as survival pathways,like NF_KB and AKT, this predisposition makes curcumin a good anticancer drug.
    Keywords: Curcumin, Colon cancer, HT-29 cancer cell line, Proliferation
  • مهرنوش مقدسی، مریم هرمزی، بهرام دلفان، مجید طاعتی، سهیلا پورخداداد، مریم رضایی، لیلا تواضع
    بحث و نتیجه گیری
    در این مطالعه عصاره برگ زیتون با دوز mg/kg 300 موفق گردیده که از کاهش معنی دارغلظت کورتیکوسترون در نتیجه هیپوپرفیوژن مغزی جلوگیری کند و این نشان دهنده اثر حفاظتی عصاره برگ زیتون بر محور هیپوتالاموس- هیپوفیز – آدرنال می باشد و از آنجایی که عصاره برگ زیتون دارای اثرات مفید با طیف وسیع می باشد برای یافتن مکانیسم دقیق آن پیشنهاد می گردد در تحقیقات آینده عناصر موثره عصاره برگ زیتون بکار برده شود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از 35 راس رت ویستار نر استفاده گردید که به طور تصادفی به 5 گروه کنترل، هیپوپرفیوژن و گروه های هیپوپرفیوژن گاواژ شده با عصاره برگ زیتون بترتیب با دوزهای 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن حیوان تقسیم شدند. در گروه هیپوپرفیوژن حیوانات فقط تحت عمل جراحی بستن دائم دو رگ کاروتید به فاصله یک هفته قرار گرفتند و در گروه کنترل حیوانات تحت عمل جراحی کاذب، باز شدن غلاف کاروتید بدون بستن رگ ها، قرار گرفتند. عمل گاواژ حیوانات بمدت 25 روز صورت گرفت. در انتها با ایجاد بیهوشی عمیق در حیوانات نمونه خونی آنها را گرفته و غلظت هورمونهای کورتیکوسترون و DHEA موجود در سرم توسط کیتهای الیزا اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    هیپوپرفیوژن مغزی سبب کاهش معنی داری در غلظت کورتیکوسترون سرم در مقایسه با گروه کنترل گردید (01/0< P)، اما تیمار با عصاره برگ زیتونmg/Kg 300 قادر بوده است که میزان کورتیکوسترون را به مقدار طبیعی (گروه کنترل) برگرداند. تفاوت معنی داری در غلظت DHEA بین گروه ها مشاهده نشد.
    مقدمه
    هیپوپرفیوژن مزمن مغزی یک مورد پاتوفیزیولوژیک شایع می باشد که معمولا در شرایطی نظیر دمانس رگی و آلزایمر اتفاق می افتد که هر دوی این بیماری ها توسط اختلالات حافظه تشخیص داده می شوند. تشخیص مکانیسمهای مشخص که در سلسله وقایع موجود از هیپوپرفیوژن مزمن تا کاهش حافظه نقش دارد می توانند هدف بالقوه ای برای درمان های موثر باشد هدف از مطالعه حاضر با توجه به اثرات مفید آنتی اکسیدانی و ضد التهابی عصاره برگ زیتون، بررسی اثرات عصاره برگ زیتون بر غلظت هورمونهای کورتیکوسترون و دئیدرواپی آندروسترون (DHEA) سرمی بعد از ایجاد هیپوپرفیوژن مغزی در رت می باشد.
    کلید واژگان: عصاره برگ زیتون, هیپوپرفیوژن مغزی, کورتیکوسترون, دئیدرواپی آندرسترون, حافظه
    Mehrnoosh Moghaddasi, Maryam Hormozi, Bahram Delfan, Majid Taati, Soheila Pourkhodadad, Maryam Rezaei, Leila Tavazo
    Background
    Chronic Cerebral Hypoperfusion (CCH) is a common pathophysiological state that generally happens in conditions such as Alzheimer and vascular dementia, which both of them are known by cognitive impairment. The recognition of particular mechanisms in the chain of events from CCH to a cognitive deficit may identify potential targets for efficient therapies. The purpose of this study was to examine the effects of olive leaf extract, with regarding the antioxidant and antiinflammation effects of extract, on corticostreon and dehyroepiandrestrone (DHEA) after the induction of cerebral hypoperfusion in rats.
    Materials And Methods
    Wistar rats were divided into five groups of control, hypoperfusion, (hypoperfusion + 100 mg/kg extract), (hypoperfusion +200mg/kg) and (hypoperfusion + 300mg/kg).In the hypoperfusion groups both common carotids were permanently occluded (with one week interval). Surgery without occlusion of the carotid was applied on the control. Olive leaf extracts with dosages 100, 200 and 300 mg/kg was given to the animals by gavage technique for 25 days. Then blood samples were taken and the serum concentration of corticostrone and DHEA were measured by ELISA method.
    Results
    In comparison with the control group, there was a significant reduction in corticostrone concentration in hypoperfusion group but olive leaf extract with 300mg/kg dosage, succeeded in abolishing the reduction. The significant differences in DHEA concentration was not observed among treated groups.
    Conclusion
    In this study, the olive leaf extract succeeded in elevating of corticostrone concentration which was reduced by hypopefusion, this study showed the protective effects of olive leaf extracts on hypothalamus – hypophysis –adrenal axis, since the extract has wide useful effects, we suggest it’s effective components to be separately examined to find the exact mechanism.
    Keywords: Olive leaf extract, Cerebral hypoperfusion, Corticostrone, Dihydroepiandrestrone, Memory
  • مصطفی درویش نیا، عبدالحسین رضایی نژاد، بهرام دلفان
    تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیرات ضدقارچی اسانس گیاهان مرزه خوزستانی (Satureja khuzistanica Jamzad)، مرزه رشینگری (S. rechingeri Jamzad)، کارواکرول و قارچ کش بنومیل در کنترل قارچ Botrytis cinerea Pers.:Fr. بر روی محیط کشت سیب زمینی-دکستروز-آگار و میوه های انگور یاقوتی، کیوی و توت فرنگی صورت گرفت. آزمایش ها به صورت فاکتوریل براساس طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. اثر بازدارندگی اسانس ها، کارواکرول و قارچ کش بنومیل بر روی قارچ در محیط کشت PDA و میوه نشان داد که اسانس مرزه خوزستانی، کارواکرول و بنومیل قدرت بازدارندگی بیشتری نسبت به اسانس مرزه رشینگری دارند. ترکیبات عمده موجود در اسانس مرزه خوزستانی شامل کارواکرول (16/92 درصد)، پی-سیمن (26/1 درصد) و گاما-ترپنن (74/0 درصد) و در مرزه رشینگری شامل کارواکرول (2016/77 درصد)، گاما-ترپنن (062/1 درصد) و پی-سیمن (26/1 درصد) بودند. اسانس مرزه خوزستانی، کارواکرول و بنومیل در غلظت های 50، 200، 500 و 1000 میکرولیتر در لیتر در مقایسه با اسانس مرزه رشینگری در کنترل عامل بیماری موثرتر بودند، به طوری که اسانس مرزه خوزستانی در غلظت 200 میکرولیتر در لیتر، کارواکرول در همه غلظت ها و بنومیل در غلظت 50 میکرولیتر در لیتر موجب بازدارندگی کامل (100 درصد) رشد قارچ عامل بیماری شدند. بررسی های آزمایشگاهی در محیط کشت و روی میوه نشان داد که با افزایش غلظت اسانس های گیاهی بر فعالیت ضدقارچی آنها علیه عامل بیماری افزوده شد.
    کلید واژگان: اسانس, بازدارندگی از رشد, قارچ, کارواکرول, Botrytis cinerea
    Mostafa Darvish Nia, Abdolhosein Rezaei Nejad, Bahram Delfan
    To investigate the antifungal effects of essential oils of Khuzestani savory (Satureja khuzistanica Jamzad)، Rechingeri savory (S. rechingeri Jamzad)، carvacrol and Benomyl on Botrytis cinerea، this study was carried out in a PDA medium، and on grapes، kiwi fruits and strawberry. The experiment was laid out factorially based on a completely randomized design with three replications. The results showed that essential oil of Khuzestani savory، Carvacrol and Benomyl had greater antifungal effects compared with that in essential oil of Rechingeri savory. The main components of essential oil of Khuzestani savory were Carvacrol (91. 16 Percent)، p-Cymene (1. 26 Percent)، γ-Terpenen (0. 74 Percent). The main components of essential oil of Rechingeri savory were Carvacrol (77. 2 Percent)، p-Cymene (1. 26 Percent)، γ-Terpenen (1. 62 Percent). Essential oil of Khuzestani savory with concentrations of 200 ml، Carvacrol and Benomyl in all concentrations used showed 100 percent fungal inhibitory effects. The results of experiments in medium and on fruits showed that the antifungal effects of essential oils increased as their concentration increased.
    Keywords: Botrytis cinerea, Carvacrol, Essential oil, Fungus, Inhibit of growth
  • محمد نبیونی، اعظم یاراحمدی، بهرام دلفان
    مقدمه
    لوسمی حاد پرومیلوسیت بدخیم ترین نوع لوسمی حاد است که با جابجایی کروموزومی (15:17) و توقف سلول ها در مرحله پرومیلوسیت مشخص می شود. امروزه از روش تمایز درمانی جهت درمان سرطان استفاده می شود. مطالعات قبلی نشان داده اندکه ویتامین E سبب مهار تکثیر و القاء تمایز سلول های HL-60 به سمت مونوسیت می شود. با توجه به اینکه استفاده از غلظت های بالای ویتامین E دارای اثرات جانبی بوده و استفاده از این غلظت ها جهت القاء تمایز امکان پذیر نیست، لذا سعی می شود با استفاده از ترکیبات که دارای خاصیت ضد تکثیری بر روی سلول ها هستند، توان تمایزی آن را افزایش داد. از آنجایی که اثرات ضد تکثیری زهر زنبور عسل بر روی رده های سلولی گوناگون اثبات شده است، در این مطالعه اثر آن برعملکرد تمایزی ویتامین E بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این بررسی از ایمونوسیتوشیمی، تست احیاءNBT و رنگ آمیزی رایت -گیمسا جهت بررسی تمایز سلولی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار Instate 3 و آزمون آماری one-way ANOVA استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که زهر زنبور عسل در غلطت های غیرسمی(5/2 میکروگرم در میلی لیتر) می تواند توان تمایزی ویتامین E را افزایش دهد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به اینکه زهر زنبور به تنهایی بر روی سلول هایHL-60 دارای اثر تمایزی نیست، مقایسه اثر تمایزی ویتامین E به تنهایی و در ترکیب با زهر زنبور بر روی سلول های HL-60 نشان داد که زهر زنبور می تواند همراه با ویتامین E در پیشبرد اثر تمایزی آن موثر بوده و توان تمایزی آن را افزایش دهد. امید است در آینده بتوان از این ترکیب جهت افزایش توان تمایزی ترکیبات تمایز دهنده استفاده نمود.
    کلید واژگان: رده سلولی سرطانی حاد پرومیلوسیت, زهر زنبور عسل, ویتامینE, تمایزدرمانی
    Mohammad Nabiuni, Azam Yarahmadi, Bahram Delfan
    Background
    Acute promyelocytic leukemia is the most malignant type of myeloid leukemia characterized by chromosomal translocation (15 and 17) and also blocking the cells in promyelocytic stage of differentiation into myeloid. Nowadays، differentiation therapy is used to treat leukemia. Previous studies indicate that vitamin E inhibits proliferation and also induces differentiation of HL-60 cell line towards monocyte. Since high concentrations of vitamin E to induce differentiation have many side effects، the search for alternative compounds is inevitable. Regarding anti- proliferative and anti-cancer effect of bee venom (BV)، in this study the effect of BV on alpha tocopheryl succinate function in differentiation was examined.
    Materials And Methods
    In this study cellular differentiation was tested by immunocytochemistry، Wright-Giemsa staining and NBT reduction. Data were analyzed using one-way ANOVA test and Instate 3 software.
    Results
    The results showed that BV in non-toxic concentrations can increase the differentiation potency of vitamin E on HL-60 cancer cell line.
    Conclusion
    Non- toxic concentration of BV can increase differentiational effects of vitamin E and it is expected that BV can increases the differentiating potential of differentiator components in the future.
    Keywords: Promyelocytic leukemia cell line_Honey bee venom_Vitamin E Differentiation therapy
  • بهرام دلفان، صادق آرمان فر، مصطفی آرمان فر
    مقدمه
    هدف این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات هوازی و بی هوازی بر اضطراب و میزان ترشح هورمون کورتیزول خون کشتی گیران جوان بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق نیمه تجربی، از بین 200 کشتی گیر، 20 نفر (سن؛17-20 سال) داوطلب بر اساس دارا بودن درجات بالایی اضطراب انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفری تمرین هوازی و بی هوازی تقسیم شدند. آزمون های استفاده شده در این مطالعه شامل دویدن مسافت 2400 متر برای گروه هوازی و دویدن مسافت 400 متری در 3 نوبت برای گروه بی هوازی بود.
    یافته ها
    میانگین نمرات اضطراب گروه هوازی بلافاصله پس از آزمون کاهش یافت، در حالیکه میانگین نمرات اضطراب گروه بی هوازی بلافاصله پس از آزمون افزایش پیدا کرد(015/0>P). بلافاصله پس از آزمون یک جلسه تمرین بی هوازی، میانگین غلظت هورمون کورتیزول افزایش پیدا کرد، درحالی که میانگین غلظت هورمون کورتیزول درگروه تمرین هوازی کاهش پیدا کرد(01/0 >P).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر می توان عنوان نمود که یک جلسه تمرین هوازی در کاهش اضطراب کشتی گیران موثر بوده است و همچنین تداوم این تمرینات در دراز مدت با کاهش سطوح هورمون کورتیزول موجب کاهش اضطراب و ایجاد شرایط روحی و روانی متعادل در ورزشکاران می گردد.
    Bahram Delfan, Sadegh Armanfar, Mostafa Armanfar
    Background
    The aim of this study was to examine the effect of aerobic and anaerobic training on anxiety and cortisol hormone secretion levels in the blood of young wrestlers.
    Materials And Methods
    In this quasi-experimental study، of 200 wrestlers 20 volunteers (Ageed 17-20 years) who were selected on the basis of having high levels of anxiety were randomly divided into two groups of 10 each aerobic and anaerobic exercise. Tests used in this study included distance running of 2400 m for aerobic exercise group and running distance of 400 meters in three times for anaerobic exercise group.
    Results
    The mean anxiety scores of the aerobic group decreased immediately after the test، while mean anxiety scores of the anaerobic group increased immediately after the test (P<0. 015). Immediately after a training session of anaerobic test، serum cortisol increased، while it was vice versa in the aerobic group (P<0. 01).
    Conclusion
    Regarding the results of the research it can be said that one session of aerobic exercise was effective in decreasing anxiety of wrestlers and also a long-term continuation of these exercises reduces anxiety and the cortisol hormone level which leads to mental and emotional balance of athletes.
    Keywords: Anxiety, Aerobic exercise, Anaerobic exercise, Cortisol
  • محمد نبیونی، اعظم یاراحمدی، بهرام دلفان، سارا میرسپاسی، سکینه آذری، صدیقه غلامی، طیبه رمضانی
    هدف
    لوسمی حاد پرومیلوسیتی شایع ترین لوسمی حاد درمیان بزرگسالان است. امروزه ازD -آلفا توکوفرولسوکسینات(ویتامینE) جهت مهار تکثیر و القا مرگ سلولیدر درمان لوسمی استفاده می شود. با توجه به اینکه غلظت های بالای ویتامینجهت القا مرگ سلولی دارای اثرات جانبی بوده و استفاده از دوزهای بالای آن امکان پذیر نیست، لذا سعی می شود با بکار بردن همزمان دوزهای پایین این ویتامین و ترکیباتی که دارای اثر ضد تکثیری هستند، توانایی آن را در مهار تکثیر و القا مرگ سلولی افزایش داد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه رده سلولی HL-60 در محیط RPMIکشت داده شد. سپس اثرات ضد تکثیری و کشندگی غلظت های مختلف زهر زنبور عسل(BV) وD-آلفا توکوفرول سوکسینات (VES)با استفاده از روش شمارش سلولی تریپان بلو و سنجش MTT مورد بررسی قرار گرفت.در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار instat3 و برنامه آماری one-way ANOVA آنالیز شدند.
    نتایج
    نتایج نشان دادند که اثرات ضد تکثیری و کشندگی سلولی ویتامین(VES) Eدر حضورزهرزنبور بطور چشمگیری افزایش یافت. به طور کلی، یافته های تحقیق حاضر نشان داد که غلظت های پایین زهر زنبور عسل می تواند اثرات ضد تکثیری و کشندگی سلولی ویتامین Eرا بر روی سلول های سرطانیHL-60 افزایش دهد.
    نتیجه گیری
    نتایج ما نشان می دهند که زهر زنبور عسل اثرات ضد تکثیری و کشندگی ویتامینE را درسلول های سرطانی HL-60افزایش می دهد و امید است در آینده بتوان از این ترکیب جهت افزایشاثرات ضد تکثیری ویتامین ها در دوزهایی که غیر سمی هستندو فاقد اثرات جانبی می باشند، استفاده نمود.
    کلید واژگان: ضد تکثیری, زهر زنبور عسل, رده یسلولیسرطانیحاد پرومیلوسیتی, ویتامین E
    Aim
    Acute promyelocytic leukemia is the most common leukemia among adults. Nowadays vitamin E has been used for cancer treatment in research and clinical approach. Application of high concentrations of vitamin E to induce apoptosis have side effects so in this study we examined the effect of bee venom or vitamin E or both together on the induction of apoptosis in HL-60 cell line in order to increase anti-proliferative ability and reduce side effect of vitamin E.
    Material And Methods
    HL-60 cell line were cultured in RPMI medium and then treated with different concentrations of vitamin E and bee venom. The effect of bee venom and vitamin E on cell viability and proliferation were measured by MTT assay and cell counting trypan blue staining. Data were analyzed using one-way ANOVA test and Instate 3 software.
    Result
    Our results show that inhibitory effect of vitamin E increased dramatically in the presence of bee venom. On this basis we suggest that non- toxic concentration of bee venom can increase anti –proliferative activity of vitamin E on HL-60 cancer cells.
    Conclusion
    Our result show that non-toxic concentration of BV can increase inhibitory effects of vitamin E and it make hope that BV can increases the anti-proliferative potential of vitamins in non-toxicconcentration and concentration withoutside effectsin the future.
    Keywords: Anti, proliferative, Bee venom, HL, 60 cell line, Vitamin E
  • محمد نبیونی، هما محسنی کوچصفهانی، سکینه آذری، بهرام دلفان، صدیقه غلامی، اعظم یاراحمدی
    سابقه و هدف
    سرطان روده بزرگ سومین سرطان شایع و دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان محسوب می شود. آکواپورین ها، پروتئین های کانال آبی بوده که نقش مهمی در انتقال آب در بافت های اندوتلیالی و اپی تلیالی بر عهده دارند. بیان AQP5 در مراحل اولیه سرطان روده القاء می شود. القای بیان AQP5 این حدس را بر می انگیزد که AQP5 یک نیروی به پیش برنده در آغاز سرطان زایی روده است. کورکومین از جمله فیتوکمیکال هایی است که در استراتژی chemoprevention در راستای بلوکه کردن، کند کردن و یا برگشت فرآیند سرطان زایی مهم است. مطالعات نشان داده اند که کورکومین می تواند مانع بروز سرطان راست روده شده و یا آنرا به تاخیر بیندازد. در این پژوهش تاثیر کورکومین بر مهار AQP5 بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش تجربی رده سلولی HT_29 در محیط کشت DMEM حاوی FBS10 درصد و U/ml 100 پنی سیلین و g/mlμ100 استرپتومایسین کشت داده شد. اثر غلظت های مختلف کورکومین بر روی رشد سلول های سرطانی HT_29 با روش MTT بررسی شد. آزمون ایمونوسیتوشیمی به منظور بررسی اثر کورکومین بر بیان AQP5 انجام گردید.
    نتایج
    نتایج حاصل از ایمونوسیتوشیمی نشان داد که میزان پروتئین AQP5 در سلول های تیمارشده توسط کورکومین کاهش می یابد.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که کورکومین بیان AQP5 را در سلول های سرطانی روده HT-29 مهار می کند. مهار AQP5 ممکن است یک راه درمانی جدید در پیش گیری و درمان سرطان روده باشد.
    کلید واژگان: کورکومین, سرطان کولورکتال, آکواپورین 5, رده سلولیHT, 29
    Mohammad Nabiuni, Homa Kouchesfahani, Sakineh Azari, Bahram Delfan, Sedigheh Gholami, Azam Yarahmadi
    Background
    Colorectal carcinoma is the third most common type of cancer and the second most common cause of cancer-related mortality in the world. The aquaporins (AQPs) are water channel proteins that play a major role in water movements through epithelial and endothelial tissues. Expression of AQP5 was induced in the early stages of colon cancer. An induction of AQP5 expression in colon cancer suggests a probable driving force roles for AQP5 in colon carcinogenesis. Curcumin، as a chemopreventive phytochemical is important to block، retard or reverse the process of carcinogenesis. Several studies have suggested that curcumin may prevent or delay the occurrence of colorectal cancer. This study aimed to examine the effect of curcumin on the inhibition of AQP5.
    Materials And Methods
    In this experimental study، the HT-29 cell line was cultured in DMEM medium containing 10 % FBS and 100 U/ml penicillin and 100 mg/ml streptomycin. The effect of curcumin concentrations on the growth of cells was determined using the MTT [3- (4،5-Dimethylthiazol-2-yl) -2،5-Diphenyltetrazolium Bromide] assay. Immunocytochemistry was performed to examine the effect of curcumin on the expression of AQP5.
    Results
    Immunocytochemistry showed the decreased amount of AQP5 protein in the curcumin-treated cells.
    Conclusion
    Curcumin inhibits the expression of AQP5 in human colorectal cancer cell line، HT-29. The inhibition of AQ5 expression may provide a novel therapeutic target for the treatment and prevention of colorectal cancer.
    Keywords: Curcumin, Colorectal carcinoma, Aquaporin 5, HT, 29 cell line
  • محمد نبیونی، بهرام دلفان، زهرا نظری، عبدالحمید انگجی
    مقدمه
    کانال های پروتئینی آکواپورین1 (AQP1) موجود در سلول های شبکه کوروئیدی نقش مهمی در تولید مایع مغزی- نخاعی (CSF) ایفا می کنند. بیماری هایی نظیر افزایش فشار داخل جمجمه ای، هایپوناترمیای سیستمیک و هیدروسفالی با افزایش CSF همراه هستند. مطالعات نشان می دهند که کورکومین توانایی مهار کانال های یونی را دارد. لذا هدف این تحقیق، بررسی توانایی کورکومین برای کاهش بیان پروتئین های AQP1 در سلول های شبکه کوروئیدی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه سلول های شبکه کوروئیدی از بطن های جانبی مغز رت استخراج شده و در محیطDMEM کشت داده شدند. پس از یک هفته کورکومین در دوزهای μM20 وμM30 طی 24 ساعت و دوزهایμM 10 وμM15 طی 48 ساعت بر روی سلول ها تاثیر داده شد. تاثیر کورکومین بر میزان بقاء این سلول ها با سنجشMTT و اثر آن بر تغییر سطح پروتئین AQP1 با روش فلوسیتومتری بررسی شد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به این بررسی کورکومین می تواند بیان AQP1 را در شبکه کوروئید کاهش دهد و به عنوان یک داروی گیاهی ممکن است بتواند با کاهش دادن میزان تولید CSF در درمان بیماری هایی نظیر افزایش فشار داخل جمجمه ای، هایپوناترمیای سیستمیک و هیدروسفالی مفید باشد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از سنجشMTT میزان IC50کورکومین را بر روی این سلول ها پس از 24 و 48 ساعت به ترتیب μM40 و μM22 نشان داد. نتایج حاصل از فلوسیتومتری نشان داد که کورکومین به طور وابسته به دوز و زمان تا حدود 50% باعث کاهش بیان AQP1 در این سلول ها می شود.
    کلید واژگان: آکواپورین1, کورکومین, شبکه کوروئید, مایع مغزی, نخاعی
    Mohammad Nabiuni, Bahram Delfan, Zahra Nazari, Abdolhamid Angaji
    Background
    Aquaporin1 (AQP1) protoin channels that expressed in the Choroid plexuses of brain ventricles, have an important role in cerebrospinal fluid (CSF) production. Some pathophysiological conditions such as intracranial hypertension, systemic hyponatremia and hydrocephalus followed by overproduction of CSF. Studies indicated that Curcumin can inhibit ionic channels. So the aim of this study was to determine that Curcumin can reduce the AQP1 protein in Choroid plexus cells.
    Materials And Methods
    In this study Choroidal epithelial cells of lateral ventricle were isolated from Wistar rats brain and grown in DMEM supplement. 20Μm, 30μM of Curcumin were added to cell culture medium after 24hs and also 10 μM and 15 μM of this component were added to medium after 48 hours. Effect of Curcumin on viability of these cells examined by MTT assay. Also the effect of Curcumin on the level of AQP1 protein was investigate by flow cytometry assay.
    Results
    Based on MTT assay results, Curcumin inhibited Choroid plexus cells growth with IC50 value of 40μM and 22μM after 24 and 48 hours respectively. Flow cytomerty results indicated that Curcumin causes 50% decrease of AQP1 level in choroidal epithelial cells on dose and time-dependent manner.
    Conclusion
    According to this study Curcumin can reduce the AQP1 protein in CP cells and this substance as a herbal medicene maybe able to be effective in treatment of some diseases such as intracranial hypertension, systemic hyponatremia and hydrocephalus by decrease CSF production.
    Keywords: Aquaporin1, Curcumin, Choroid plexus, Cerebrospinal fluid
  • اثر تجویز اسانس گیاه مرزه خوزستانی بر شدت آسیب کلیوی ناشی از تجویز سیس پلاتین در موش های صحرایی
    بهرام رسولیان، مرجان جاویدنیا، مینا پولادچنگ، مرضیه رشیدی پور، بهرام دلفان، سمیرا گودرزی
  • فاطمه جنانی، سهیلا اکبری، بهرام دلفان، طاهره طولابی، فرزاد ابراهیم زاده، معصومه معتمدی
    واژینیت کاندیدایی یکی از رایج ترین مشکلات زنان است و سالانه بیش از 10 میلیون زن بدین علت مورد مشاوره و درمان قرار می گیرند. به طور شایع داروهای موضعی از جمله گروه آزول در درمان این بیماری به کار گرفته می شود،که در مواردی استفاده از این داروها موجب بروز عوارض جانبی و عود مکرر عفونت واژینال می گردد.اخیرا گزارش های متعددی در مورد اثرات ضدقارچی و ضدمیکروبی گیاه مورت ارائه شده است.این پژوهش باهدف تعیین اثرکرم واژینال مورت و مقایسه آن با کرم واژینال کلوتریمازول در بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدایی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی 80 زن غیرباردار در دو گروه دریافت کننده کرم واژینال مورت وکرم واژینال کلوتریمازول قرار گرفتند. علائم و نشانه های بالینی و آزمایشگاهی در ابتدای مطالعه و پس از درمان توسط پرسشنامه و فرم مشاهده ثبت گردید. درمان در هر دو گروه به مدت 7 روز انجام شد. داده ها توسط آزمون مجذور کای، تی تست، من ویتنی، مک نمار و ویل کاکسون تجزیه و تحلیل گردید. این مطالعه نشان داد اثرات درمانی کرم واژینال مورت نه تنها مشابه کرم کلوتریمازول می باشد بلکه در بهبود بعضی از علائم واژینیت کاندیدایی اثر بخشی بیشتری دارد. بنابر این استفاده از این فرآورده را می توان برای درمان عفونت کاندیدایی واژن پیشنهاد نمود. نتایج پژوهش اختلاف آماری معنی داری را در بهبود خارش دستگاه تناسلی و ترشح در گروه مورت نسبت به گروه کلوتریمازول نشان داد(002/0=p).نتایج مثبت کشت اول (یک هفته پس از درمان)در دو گروه مورت و کلوتریمازول (5/7درصددر برابر 5/17 درصد)و کشت دوم(یک ماه پس از درمان)(15درصد در برابر 6/25 درصد)مشابه هم بودند واختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد.
    کلید واژگان: ولوواژینیت, کاندیدیازیس, مورت, کلوتریمازول
    Fateme Janani, Dr Soheila Akbari, Dr Bahram Delfan, Tahere Toulabi, Farzad Ebrahim Zadeh, Masoume Motamedi
    Vaginal candidasis is the most prevalent gynaecologic problem and the reason for 10 million consultations per year. Topical drugs, including Azole are commonly used for the treatment of vaginal candidiasis. In som cases, however these drugs cause adverse effects, or they are associated with a high rate of relapse. Many reports recently have been presented about antifungal and antimicrobial effects of myrtle extract.The purpose of the present study was to compare the effect of myrtus vaginal cream with clotrimazol vaginal cream in the treatment of vaginal candidiasis. The study was a double-blind randomized clinical trial which has been accomplished on 80 non pregnant women. Gynaecological and microbilogical evaluations were carried out before and after the treatment. 7 day usage of myrtus vaginal cream for study group and clotrimazol vaginal cream for control group were prescribed. Data were obtained by interview and observation methods and were analyzed by Chi – square, Student T-test and Mann Witney, Mc Nemar,s and, Wilcaxon tests.
    Results
    Our data showed a statistically significant difference in vaginal itching and vaginal discharge after treatment between two groups. Percentage of successful response to itching and vaginal discharge in users of myrtus vaginal cream was more than users of clotrimazol vaginal cream. (p<0/002). The first positive culture results between myrtus and cloteimazol group (7.5%vs 17.5%) and secound positive culture results (15% vs 25.6%) were similar within the 2 groups, with no significant statistical difference. Both the myrtus and clotrimazol creams significantly reduced all signs and symptoms of vaginal candidiasis, however use of myrtus vaginal cram was found to be more effective in the treatment of the most common symptoms of vaginal candidiasis. therefore, use of myrtus vaginal cream is suggested for treatment of vaginal candidasis.
  • میترا صفا، ماندانا ساکی، فرزاد ابراهیم زاده، بهرام دلفان
    اختلال دو قطبی نوع اول یکی از ناتوان کننده ترین سندرمهای روانپزشکی است. درمان این اختلال بطور عمده استفاده از داروهای تثبیت کننده خلق، مداخلات روانی اجتماعی و در موارد شدید استفاده از تشنج برقی است. از آنجا که در سالهای اخیر توجه خاصی به منابع سرشار از امگا 3 در درمان بسیاری از امراض به ویژه بیماری های روانی شده است بر آن شدیم تاثیر درمانی امگا3 در مقایسه با فلو وکسامین را در درمان فاز افسردگی بیماران دو قطبی مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی اعصاب و روان انجام دهیم.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به یافته های تحقیق مبنی بر تاثیر مکمل امگا3 و با عنایت به بی ضرر بودن استفاده از این دارو پیشنهاد می گردد از امگا3 به عنوان درمان کمکی در کنار سایر داروهای ضد افسردگی بیماران استفاده گردد
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره افسردگی هامیلتون در هر دو گروه تحت مطالعه در بدو مطالعه و هفته های2، 4، 8 و 12 به میزان قابل توجهی کاهش یافته و میزان عملکرد بیماران بهبود یافته است. آزمون آماری Repeted measures تفاوت معنی داری در میزان نمره افسردگی دو گروه قبل از مداخله درمانی، هفته های 2، 4، 8 و 12 (ماه های اول، دوم و سوم) بعد از شروع درمان نشان داد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک کارآزمائی بالینی است. در این مطالعه 80 بیمار بطور کاملا تصادفی دو سو کور در دو گروه مورد (تحت درمان با فلووکسامین وکپسول امگا 3) و شاهد (تحت درمان با فلووکسامین) قرار گرفتند. کلیه بیماران در بدو ورود به مطالعه و هفته های 2، 4، 8 و 12 از طریق تست افسردگی هامیلتون و مصاحبه بالینی روانپزشک مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    کلید واژگان: امگا 3, فلووکسامین, بیماران دو قطبی, اعصاب و روان
    Dr Mitra Saffa, Mandana Saki, Farzad Ebrahimzade, Dr Bahram Delfan
    Bipolar disorder type I is one of the most disturbing psychiatric syndromes. It is basically treated by stablizing mood medicienes, psycho- social intervention and, in accute cases, Electro convulsive therapy. As resources with Omega 3 have been considered effective in treatment of many diseases as well as mental disorders, we decided to study effect of Omega 3, compared to Feluvoxamine, on the treatment of depression in bipolar patients referring to. psychiatric clinic
    Materials And Methods
    The present study which is a clinical trial, carried out on 80 patients selected using double blind randomization in two groups: case and cotrol. The case group Took Feluvoxamine and Omega3 tablets and the control group received only Feluvoxamine. All the subjects were given Hamilton Rating Scale as well as psychiatric clinical interview from the start of the study and after the second, fourth eighth and twelfth weeks. The data were analyzed after they were collected.
    Results
    The results of the study showed that the mean of the marks in Hamilton Depression Scale in both groups under study in the start of the study and in 2nd, 4th, 8th and 12th weeks was decreased significantly and the patients ‘performances were improved. The statestical Repeated Measures showed a significant difference in mean of depression marks in both groups before the treatment program and in weeks 2, 4, 8 and 12.
    Conclusion
    Considering research findings related to the effect of Omega3 and its harmlessness, it is suggested that Omega3 can be prescribed with other anti depressive medicines
  • مجید طوافی، حسن احمدوند، احمد تمجیدی پور، علیرضا خلعتبری، بهرام دلفان، مهدی بیرجندی
    نفروپاتی دیابتی علت شایع رسیدن به مرحله نهایی بیماری کلیوی است. اسانس مرزه خوزستانی برای اولین بار بعنوان آنتی اکسیدان، آنتی دیابت و ضد التهاب در مهار نفروپاتی دیابتی بکار گرفته شد.
    بحث و نتیجه گیری
    اسانس مرزه خوزستانی بطور معنی داری (05/0 >p) میتواند هیپرتروفی گلومرولی، گسترش مزانژالی را مهار و حجم مویرگ گلومرولی را در رتهای دیابتی حفظ نماید.
    یافته ها
    هیپرتروفی گلومرولی، گسترش مزانژالی و کاهش مویرگهای گلومرولی در گروه های درمانی با اسانس مرزه خوزستانی بطور معنی داری در مقایسه با گروه دیابتی بدون درمان مهار شده بود ولی با سطح این متغیرها در گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت. سطح سرمی مالون دی آلدهید در گروه های تحت درمان بطور معنی داری در سطح گروه کنترل حفظ شده بود(05/0 > p).
    مواد و روش ها
    چهل رت نر مورد جراحی نفرکتومی چپ قرار گرفتند.رتها بطور تصادفی به چهار گروه (هر گروه 10 راس) تقسیم شدند، گروه یک کنترل، گروه دوم دیابتی بدون درمان، گروه های سوم و چهارم گروه های درمانی با اسانس مرزه به ترتیب با دوز درمانی 250ppm و 500ppm در آب خوردن. در گروه های دوم،سوم و چهارم با تزریق زیر جلدی آلوکسان دیابت القا گردید.بعداز8 هفته درمان مالون دی الدهید سرمی اندازه گیری شد.برشهای پارافینی از کلیه تهیه و بطریقه پاس رنگ امیزی گردید.حجم گلومرول، حجم مزانژال داخل گلومرولی و حجم مویرگی گلومرولی با روش های استریولوژیک برآورد گردید.اطلاعات به کمک نرم افزار SPSS13 و تست ناپارا متری من-ویتنی در05/0 p< مورد مقایسه قرار گرفتند.
    کلید واژگان: نفروپاتی دیابتی, اسانس مرزه خوزستانی, هیپرتروفی گلومرولی, گسترش مزانژالی و استرس اکسیداتیو
    Majid Tavafi, Dr Hasan Ahmadvand, Ahmad Tamjidipoor, Dr Alireza Khalatbari, Dr Bahram Delfan, Mehdi Birjandi
    Diabetic nephropathy is the common cause of leading to end stage of renal disease.Satureja Khozestanica essence for the first time used as antioxidant, antidiabetic and anti-inflammatory agent for inhibition of diabetic nephropathy.
    Materials And Methods
    40 male rats were uninephrectomized from left flank. The rats were divided into four groups randomly(ten per each group), group one as control, group two diabetic without treatment and groups three and four, treatment with Satureja essence with 250 ppm or 500 ppm in drinking water respectively. Diabetes was induced in the second, third and fourth groups by alloxan injection subcutaneously. After 8 weeks treatment of serum malondialdehyde was measured. Kidney paraffin sections were prepared and stained by Periodic Acid Schiff method.Glomerular volume, intraglomerular mesangial volume and volume of glomerular capillary were estimated by stereological rules. Data were compared by SPSS13 software and Mann Whitney nonparametric test at p<0.05.
    Results
    Glomerular hypertrophy, mesangial expansion and reduce of glomerular capillary volume in the groups that treated by Satureja essence, significantly were inhibited in comparisor with diabetic untreated group but it cannot be saved at level of control group significantly(p<0.05). The level of serum malondialdehyde in treated groups was maintained at the level of control group significantly (p<0.05).
    Conclusion
    Satureja Khozestanica essence significantly can inhibit glomerular hypertrophy, mesangial expansion and save glomerullar capillary volume in diabetic rats significantly.
  • حسین مطوریان پور، مرضیه رشیدی پور، بهرام دلفان*، محمد جواد طراحی

    ملاسمانوعی افزایش پیگمانتاسیون پوست شایع و اکتسابی است که به طور عمده در زنان و در مناطق در معرض آفتاب در صورت بروز می نماید. در حال حاضر روش های درمانی مختلفی از جمله داروهای کاهش دهنده پیگمانتاسیون پوست در درمان این بیماری به کار می رود که نتایج درمانی متفاوتی از آنها حاصل شده است. داروی هیدروکینون در حال حاضر به عنوان درمان استاندارد ملاسما شناخته شده است. عصاره شیرین بیان حاوی تعداد زیادی مواد طبیعی مانند Glabridin و Liquiritin می باشد که تاثیرات مفید متعددی روی پوست دارد که از آن جمله می توان از خواص روشن کنندگی پوست نام برد. مطالعه حاضر جهت مقایسه تاثیر درمانی کرم هیدروکینون 4 درصد و کرم عصاره شیرین بیان 4 درصد در درمان ملاسما انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی روی 38 بیمار زن دچار ملاسما که در فاصله زمانی اردیبهشت 1386 و اردیبهشت 1387 به درمانگاه پوست بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد مراجعه و دچار هیپرپیگمانتاسیون دوطرفه و قرینه در ناحیه مالار صورت بودند انجام گرفته است. در این مطالعه کرم هیدروکینون در یک سمت صورت و کرم شیرین بیان در طرف مقابل بصورت یکبار در روز به هنگام شب و به مدت 8 هفته بر روی پوست مالیده شد. مقدار Modified melasma area and severity index (MMASI) برای هر طرف صورت بصورت جداگانه در ابتدای مطالعه و بعد از آن هر 2 هفته تا انتهای مطالعه اندازه گیری شد. آنالیز یافته ها با استفاده از نرم افزار spss و روش های آماری فریدمن Friedman))وآزمون رتبه ای علامت ویلکاکسون(Wilcoxon)به عمل آمد.

    نتایج

    27 تن از بیماران مصرف دارو را تا انتهای مطالعه ادامه دادند.مقدار mmasi در سمتی که باکرم عصاره شیرین بیان درمان گردید از10/6± 59/10 به 17/2± 59/2 و در سمتی که با کرم هیدروکینون تحت درمان بود از34/6± 81/10 به 55/1± 63/1 در پایان 8 هفته کاهش یافت. این نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار mmasi در سمت تحت درمان با کرم عصاره شیرین بیان بود (001/0 P<). با این همه میزان کاهش mmasi در سمت تحت درمان با هیدروکینون به صورت قابل ملاحظه ای بالاتر از آن در مقایسه با سمت تحت درمان باکرم عصاره شیرین بیان بود (002/0 P<).

    نتیجه گیری

    با اینکه میزان کاهش پیگمانتاسیون ناشی از درمان با کرم عصاره شیرین بیان 4 درصد پس از 8 هفته درمان قابل ملاحظه می باشد (001/0 P<) ولی کرم هیدروکینون 4 درصد در این مورد به طور قابل توجهی موثرتر از کرم شیرین بیان 4 درصد است (002/0P=).

    کلید واژگان: ملاسما, شیرین بیان, هیدروکینون
    Hosein Matoorian Pour, Marziye, Rashidi Pour, Bahram Delfan, Mohammad Javad Tarrahi

    Melasma is a common acquired cutaneous hyperpigmentation involving sunexposed areas of face predominantly in women: several treatment modalities including topical depigmenting agents are being used in management of this condition with varying results. Hydroquinon is the gold standard in treatment of melasma. Liquorice extract contains natural ingredients such as glabridin and Liquiritin which collectively have multiple effects on skin including skin lightening effect. This study was conducted to compare the clinical efficacy of 4% Hydroquinon and 4% Licorice extract creams in the treatment of melasma.

    Material And Methods

    This clinical trial study was carried out on 38 women who had melasma with bilateral symmetrical hyperpigmentation of malar areas. The hydroquinone and licorice extract creams were applied to the opposite sides of the face once a day at night for 8 weeks. Mmasi scores were separately measured for each side of the face at the base line and every 2 weeks thereafter. The data were analyzed using the SPSS software and Friedman and Wilcoxon signed rank tests.

    Results

    27 of the patients used the drugs regularly until the end of the study.The mmasi score decreased from 10.59±6.10 to 2.59±2.17 in the treatment (licorice) group and from 0.81±6.34 to 1.63±1.55 in the control (hydroquinone) group after 8 wks. The data showed that a significant decrease in mmasi occurred on the side treated with liquorice after the 8 weeks (P<0.001), while the decrease in mmasi was significantly higher on the side treated with hydroquinone(P=0.002).

    Conclusion

    Although a significant decrease in mmasi from the baseline occurred on the side treated with 4% liqurice extract cream at the end of the study (P<0.001), 4% hydroquinone cream was significantly more effective in this respect than 4% licorice cream (P=0.002).

    Keywords: Melasma, Glycyrrhiza glabra, Hydroquinon
  • اسفندیار حسنی مقدم، علیرضا غیاثوند، محمد برزوی، مریم البرزی، بهرام دلفان، بهروز عزت پور
    با توجه به بررسی های صورت گرفته تحقیقات اندکی در مورد ترکیبات فرار گیاه گاوزبان اروپایی گزارش شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی ترکیبات فرار موجود در پیکره رویشی، گلبرگ و روغن بذر این گونه در استان لرستان می باشد.
    مواد و روش ها
    استخراج اسانس از گلبرگ ها به روش تقطیر با آب مقطر و با دستگاه کلونجر انجام شد. آنالیز و شناسایی ترکیبات فرار گلبرگ با استفاده از دستگاه GC/MS صورت پذیرفت. استخراج و شناسایی ترکیبات فرار پیکره رویشی با استفاده از روش جدید SPME صورت گرفت. استخراج روغن بذر با استفاده از روش Cold-Press انجام شد. سپس شناسایی و اندازه گیری ترکیبات روغن توسط دستگاه GC/MS انجام گردید.
    یافته ها
    در گلبرگ ها فقط ترکیب کارواکرول، در پیکر رویشی سه ترکیب بتا یونن، تترادکان و دکانال و در روغن بذر گاوزبان 16 ترکیب استخراج و شناسایی شد. مهمترین ترکیبات شیمیایی تشکیل دهنده روغن بذر گاوزبان اروپایی شامل، ان ان- دی متیل اتانول آمین، بتا دی گلیکوزید3-6-گلوکورونو متیل، بنزآلدهید- 4 متیل، 3-هیدروکسی تترافوران، هگزا دکانوئیک اسید، هپتانوئیک اسید، گاما بوتیرولاکتون و اتیل اکتا دک 9- انوات می باشند. این ترکیبات 63.4 درصد از کل ترکیبات روغن بذر را تشکیل داده است و 7 ترکیب باقی مانده فقط 9.5 درصد از کل ترکیبات شیمیایی روغن بذر را شامل می شود. همجنین یک ترکیب ناشناخته (27.1 درصد) در روغن بذر گاوزبان اروپایی شناسایی گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق مواد فرار درصد کمی از ترکیبات گلبرگ و پیکره رویشی گیاه دارویی گاوزبان اروپایی را تشکیل داده است. همچنین روش Cold-Press یک روش سریع و ساده برای استخراج و شناسایی ترکیبات شیمیایی روغن بذر گیاهان می باشد.
    کلید واژگان: گاوزبان اروپایی, ریز استخراج با فاز جامد, Cold Press, کرماتوگرافی گازی, طیف سنج جرمی
    Esfandiar Hassani Moghadam, Alireza Ghiasvand, Mohammad Borzoy, Maryam Alborzy, Bahram Delfan, Behroz Ezatpour
    There is a few reported about the volatile oil component of petal, herbal and component of seed oil of borage. This research worked carried out for analysis and identification the volatile oil in herbals, petals, and seed oil compositions of Borago officinalis L. in Lorestan province.
    Material And Methods
    Extraction of essential oil from petals carried out using steam distillation by Clevenger apparatus. The new SPME-GC/MS method is used for extraction and identification of volatile oil compounds in the herbal of borage. The oil of the seeds was extracted using a Cold-press method. The identification of chemical composition of extracted oil was carried out by GC/MS apparatus.
    Results
    In petals of Borage only Carvacerol component, and in the herbal of Borage three components Carvacrol, Bisabolone oxide and 2-Phenylethyl benzoate, extracted and identified respectively. In the seed oil of borage 16 different components were separated and identified. The following components had the highest amount in seed oil: Hexadecane, N, N-dimethylethanolamine, Beta-d-glycoside, 3, 6-glucurono-methyl, Benzaldehde, 4-methyl 3-Hydroxytetrahydrofuran, Hexadecanoic acid, Heptanoic acid, Gamma butyrolactone and Ethyl octadec-9-enoate are the major components respectively. These components contain 63.4% of all components in borage seed oil and the 7 residual components only 9.5% all of the components in borage seed oil. Also one unknown (27.1%) component identified.
    Conclusion
    Using result obtained from this research the volatile oil a few amounts of the borage chemical composition. The results show that the seed oil of this species can be used for medicinal preparation. Cold Press method was found to be rapid and simple for identification of seeds oil components.
    Keywords: Borago officinalis L, SPME, Cold Press, Essential oil, GC, MS
  • بهرام دلفان، منصور اسماعیلی دهج، مریم جعفری، مرضیه رشیدی پور
    آرترواسکلروز به معنای تجمع چربی و سخت و سفت شدن جدار شریان ها می باشد و تمایل به درگیری نواحی خاصی از سیستم گردش خون دارد که بر اساس ناحیه گرفتار شدت درگیری و ویژگی های مربوط به ضایعه، تظاهرات و شواهد بالینی خاصی را به وجود می آورد. تنها عامل ضروری در پدید آمدن آترواسکلروز، سطح بالای کلسترول LDL است. امروزه از داروهایی نظیر لووستاتین، کلیسترامین و کلوفیبرات جهت کاهش سطح LDL و افزایش HDL استفاده می شود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه اثر مصرف جداگانه و توام دانه جوانه زده شنبلیله و کلوفیبرات بر سطح سرمی چربی های خون و ایجاد رگه های چربی در آئورت 25 خرگوش نر سالم بررسی شده است. خرگوشها به پنج گروه پنج تایی تقسیم شدند و برای مدت 45 روز به ترتیب زیر، رژیم غذایی و دارویی دریافت کردند، گروه یک: رژیم غذایی نرمال بدون دریافت دارو، گروه دو: رژیم غذایی پرچرب بدون دریافت دارو، گروه سه: رژیم غذایی پرچرب به اضافه کلوفیبرات (200 میلی گرم دو بار در روز)، گروه چهار: رژیم غذایی پر چرب به اضافه کلوفیبرات (50 میلی گرم دو بار در روز) و گروه پنج: رژیم غذایی پرچرب به اضافه کلوفیبرات (200 میلی گرم دو بار در روز) و پودر دانه جوانه زده شنبلیله (600 میلی گرم دو بار در روز). نمونه گیری از خون حیوانات به صورت ناشتا در ابتدا و انتهای مطالعه انجام شد و از نظر محتوای سرمی چربی ها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین پس از مطالعه نمونه های پاتولوژی از آئورت حیوانات تهیه و بررسی میکروسکوپی شد.
    بحث و نتیجه گیری
    کلسترول تام، LDL، و تری گلیسیرید در گروه های سه، چهار و پنج در طی مطالعه نسبت به گروه دو افزایش کمتری داشت، در صورتی که افزایش HDL در این گروه ها نسبت به گروه دو بیشتر بود. علاوه بر این شدت کمتری از درگیری آئورت با رگه های چربی در گروه پنج دیده شد.
    نتایج
    این نتایج سودمند بودن دانه جوانه زده شنبلیله را هنگام مصرف با کلوفیبرات در پیشگیری و درمان هیپرلیپیدمی و آترواسکلروز در خرگوش مطرح می سازد (P<0.05).
    کلید واژگان: آترواسکلروز, خرگوش, رگه چربی, شنبلیله, کلوفیبرات, هیپرلیپیدمی
    Bahram Delfan, Mansour Esmaeli Dahaj, Maryam Jaefari, Marziye Rashidi Pour
    Atherosclerosis is the excess of fat and stiffness of arteries sidewalls in which specific areas of the circulatory system are involved, causing specific signs based on the involved area, the characteristics of the lesion, and the severity of involvement. The only factor necessary to cause atherosclerosis is the high level of LDL cholesterol. Today, drugs such as lovastatin, clofibrate, and Klystramyn are applied to reduce LDL and increase HDL levels.
    Material And Methods
    The effect of fenugreek seeds without any drugs or with clofibrat on blood lipids profile and fatty streak forming were evaluated in 25 male healthy rabbits. The rabbits were divided into 5 group of 5 and received the following diets and drugs for 45 days: Group Ι, normal diet without any drugs Group Π, high cholesterol diet without any drugs Group ΙΙΙ, high cholesterol diet in addition to germinated fenugreek seeds powder (600 mg bid) Group ΙV, high cholesterol diet in addition to clofibrat (50 mg bid) and GroupV, high cholesterol diet in addition to clofibrat (50 mg bid) and germinated fenugreek seeds powder (600 mg bid). The blood samples were collected after overnight fasting at the beginning and at the end of the test period and were estimated for lipids profile. Also autopsy and aortic cross-sectional sampling was conducted for microscopic study after the experiment.
    Result
    The serum total cholesterol, LDL, and triglyceride levels of groups ΙΙΙ, ΙV,V increased less than those in group Π but HDL levels in groups ΙΙΙ, ΙV and V increased more than that in group Π (P<0.001). Furthermore, the intensity of fatty streak was less in group V.
    Conclusion
    This result indicates the usefulness of fenugreek seeds in the management of hyperlipidemia and atherosclerosis (P<0.05)
    Keywords: Atherosclerosis, Rabbit, Fatty steak, Fenugreek, Clofibrat, Hyperlipidemia
  • بهرام دلفان، مجتبی هاشم نیا، امیر جوانبخت، محمد نظری، رقیه جبرئیلی، مهدی بیرجندی، مرضیه رشیدی پور
    بیماری زونا در نتیجه فعالیت مجدد ویروس واریسلا زوستر ایجاد می شود. شایعترین عارضه زونا پست هرپتیک نورالژیا (PHN) می باشد.PHN دردی است که بیش از 30 روز از بروز ضایعات پوستی بیماری پایدار بماند.علی رغم وجود درمانهای مختلف، هیچیک درمان قطعی محسوب نمی شوند.برخی از داروهای رایج مانند کاپسیسین منشا گیاهی دارند. ساتوریا خوزستانیکا که از گیاهان بومی لرستان و خوزستان است دارای اثرات اثبات شده ای در تسکین دردهاست. در این مطالعه تاثیر اسانس ساتوریا خوزستانیکا برPHN بررسی گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسویه کور روی 50 بیمار مبتلا به PHNانجام شد. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه مورد، محلول حاوی اسانس ساتوریا خوزستانیکا با غلظت %5 و گروه شاهد دارونما را دریافت نمودند. شدت درد قبل و بعد از مصرف، در مقیاس عددی ثبت گردید. نتایج با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر، آزمون تی و تی زوجی و من ویتنی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    میانگین شدت درد در گروه مورد قبل و بعد از مصرف بترتیب 48/1± 12/8 و 9/2±72/5 بود و میانگین شدت درد قبل و بعد از مصرف دارونما در گروه شاهد بترتیب 46/1±04/8 و 52/1±84/7بود که در مقایسه دو گروه، اختلاف معناداری وجود داشت.. همچنین بصورت معناداری پاسخدهی مردان به دارو بیش از زنان بود. %60 بیماران اثرات تسکینی دارو را تجربه نمودند. عوارض جانبی بصورت سوزش و قرمزی در9 بیمار مشاهده شد که همگی در عرض یک ساعت برطرف گردید. اختلاف آماری معناداری داری از نظر جنس و سن بین دو گروه وجود نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    اسانس ساتوریا خوزستانیکا در تسکین PHN موثر است و نسبت به بسیاری از درمانهای موجود از نظر زمان شروع اثر، پایداری اثر، پذیرش از سوی بیماران و عوارض جانبی مناسب تر است.
    کلید واژگان: اسانس, پست هرپتیک نورالژیا, ساتوریا خوزستانیکا
    Bahram Delfan, Mojtaba Hashemnia, Amir Javanbakht, Mohammad Nazari, Roghaye Jebreily, Mehdi Birjandi, Marziye Rashidi Pour
    Zona is caused by the reactivity of varicella zoster virus. The most prevalent effect of zona is Post Herpetic Neuralgia(PHN). PHN is a pain that can remain stably more than thirty days after skin losses. Despite the fact that there are different cures for PHN, none of them is certain. Some medications like capsaicin have herbal sources. Satureja khuzestanica is a plant which is indigenous to Lorestan and Khuzestan provinces and has proven effects on pain alleviation. This study investigated the effects of Satureja Khuzestanica essential oil on PHN.
    Material And Methods
    The study was carried out by clinical trails on fifty patients suffering from PHN. The patients were randomly divided into two groups. The experimental group received a solution containing the essential oil of Satureja khuzestanica with a five-percent density while the control group received the placebo. The pain intensities, before and after taking the medications, were recorded on a numerical scale. The results were analyzed using repeated- measures test, t-test, matched pairs t-test, and Mann-Whitney test.
    Result
    The average pain intensities in the experimental group befor and after taking the essential oil were 8.12±1.48 and 5.72±2.9 respectively. On the other hand, the average pain intensities in the control group before and after taking the placebo were 7.8±1.57 and 8.04±1.46 respectively. In addition, the men´s reaction to the medication was meaningfully more noticeable than the women´s. Sixty percent of the patients experienced the alleviating effects of the drug. The side effects of the drug were observed in nine patients in the form of erythema and burning that vanished in an hour. There were no statistically significant differences regarding sex and age variables of the two groups.
    Conclusion
    The essential oil of Satureja khuzestanicais effective on alleviating PHN. It is more efficient than other medications regarding the effect starting time, the stability of effect, the acceptance, and the side effects.
    Keywords: Varicella zoster, Zona, Post Herpetic Neuralgia (PHN), Satureja khuzestanica
  • کبری رضایی، بهرام دلفان، امیر جوانبخت، طاهره طولابی، محمد غلامی، علیرضا غیاثوند، صبا سلاح ورزی
    پسوریازیس ولگاریس یک بیماری شایع، مزمن و عود کننده پوست است که در هر سن و جنسی دیده می شود. شیوع آن در جامعه 5/1 تا 3 درصد و علت بیماری نامشخص است. ضایعات بیماری به شکل پاپول پوسته ای و خارش دار روی زمینه اریتماتوز بوده و در نواحی سر، سطوح اکستانسور، کف دست و پا و ناخن بیشتر دیده می شود. درمان روتین بیماری، تجویز کرتیکواستروئید موضعی و سیستمیک است. بررسی ها نشان داده اند که این بیماران دچار کمبود اسیدهای چرب آزاد بوده و در صورت رفع این کمبود، علائم بیماری کاهش و حتی بهبود می یابد. گیاه گاو زبان از منابع غنی گامالینولینک اسید است که تاثیر آن در بهبود بیماری های مزمن التهابی ثابت شده است. این بررسی به منظور تعیین اثر روغن بذر گاو زبان بر ضایعات پسوریازیس انجام شد.
  • ماندانا ساکی، مژگان جاریان، کوروش ساکی، بهرام دلفان، محمد جواد طراحی، محمد غلامی
    مقدمه
    اختلال افسردگی از شایعترین و تضعیف کننده ترین سندرمهای روانپزشکی است. مداخلات مختلفی در درمان این اختلال ذکر شده است. از آنجائی که در تحقیقات مختلف ارتباطی بین سطح امگا 3 و خلق افسرده وجود دارد با عنایت امر که روغن گل مغربی از منابع غنی امگا 3 می باشد، بر آن شدیم تا تحقیق حاضر را با عنوان تاثیر روغن گیاه گل مغربی در درمان افسردگی بیماران مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی اعصاب و روان انجام دهیم.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر نوعی کارآزمائی بالینی است که در آن 80 بیمار به طور کاملا تصادفی یکسو کور در دو گروه تحت درمان با روغن گل مغربی و نورتریپتلین قرار گرفتند. کلیه بیماران در بدو ورود به مطالعه و هفته های 4، 8 و 12 از طریق تست افسردگی بک و مصاحبه بالینی روانپزشک مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره افسردگی بک در هر دو گروه تحت مطالعه در بدو مطالعه و هفته های 4، 8 و 12 به میزان قابل توجهی کاهش یافته و میزان عملکرد بیماران بهبود یافته است.
    آزمون آماری Repeated Measures تفاوت معنی داری در سطح افسردگی و عملکرد بیماران و آزمون آماری Friedman تفاوت معنی داری بین سطح افسردگی و عملکرد دو گروه قبل از مداخله درمانی، هته های 4، 8 و 12 (ماه های اول، دوم و سوم) بعد از شروع درمان نشان داد(p< 0.001).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به یافته های تحقیق مبنی بر تاثیر داروی روغن گل مغربی و با عنایت به بی ضرر بودن استفاده از داروهای گیاهی پیشنهاد می گردد از داروهای فوق در افسردگی های غیر سایکوتیک به عنوان خط اول درمان استفاده گردد.
    Saki M., Jariani M., Saki K., Delfan B., Tarrahi Mj, Gholami M
    Introduction
    Depression disorder is one of the most common mental diseases which cause frequent disabilities. As it has been proved that there exists a realationship between Omega3 and depression, the present study was designed to investigate the therapeutic effects of evening primrose oil on depression.
    Materials and Methods
    The present study was a clinical trial which included 80 patients selected randomly. The subjects were interviewed by a psychiatrist and Beck inventory was administered to measure the degree of their depression. The data were collected and anlyzed.
    Findings
    The findings indicated that the average grade obtained from Beck inventory in all the three groups under study with primrose and Nortripytilin during a 3- month's period decreased remarkably. Also, the patients 'performances improved during this period. Statistical analysis showed a significant relationship among average grades in Beck inventory and performance level gained by the patients.
    Conclusion
    Based on the research findings and the proved effects of primrose on the treatment of depression, it is recommended that these should be prescribed for non-psychotic depression as the first stage of treatment.
  • آزاده خونساری، کوروش گرجی، فواد عبدالله پور، سعید دهستانی، آرمان موسوی، بهرام دلفان، معصومه منصوری، مرضیه رشیدی، مهدی بیرجندی
    مقدمه
    امروزه از طب مکمل به طور گسترده در درمان استفاده شده و مقالات زیادی در زمینه فواید آن منتشر گشته، اما مواردی مبنی بر عدم مزایای آن نیز وجود دارند. این عدم توافق لزوم بررسی همه جانبه ای در مورد روش های مختلف طب مکمل را نشان می دهد، که هدف این تحقیق است.
    مواد و روش ها
    تعداد 71468 مقاله مرتبط با طب مکمل چاپ شده از سال 2000 به بعد در سایت های pubmed، sciencedirect و springer جستجو و ذخیره شدند. تمامی این مقالات مورد مطالعه قرار گرفته و روش های مختلف به کار برده شده، بیماری های مورد درمان گزارش شده، و نتیجه نهایی ذکر شده در مورد اثر درمانی طب مکمل تعیین شدند.
    یافته های پژوهش: بیماری های سیستم عصبی و مسائل روانی با 2/24% و استفاده از گیاهان با 1/30% موارد به ترتیب شایعترین موضوع مورد درمان و روش مورد استفاده بودند. در مجموع 6/91% مقالات به اثر مثبت ناشی از طب مکمل در درمان اشاره کرده و 8/44% از همین مقالات ذکر شده بر لزوم تحقیقات بیشتر برای تعیین اثر و مکانیزم عمل روش های طب مکمل تاکید داشتند.
    بحث و نتیجه گیری
    گزارش بسیار مثبت محققان از استفاده از طب مکمل در درمان بیماری های شایع، لزوم توجه جدی به آموزش روش های طب مکمل را نشان داده و اختلاف فاحش بین استفاده از روش های مختلف طب مکمل و بیماری های مورد درمان، نشان دهنده این است که رویکرد به طب مکمل می تواند تابعی از فرهنگ و قومیت باشد.
    Khonsari A., Gorji K., Abdollahpur F., Dehestani S., Mousavi A., Delfan B., Mansouri M., Rashidi M., Birjandi M
    Introduction
    Complementary and Alternative Medicine (CAM) has recently become a focus of interest in curing patients. Although many studies have been published in the recent years arguing about the effectiveness of Complementary and Alternative Medicine, there are some evidences of side effects of using different methods of Complementary and Alternative Medicine. The aim of this paper was to investigate the effectiveness and side effects of CAM.
    Materials and Methods
    We searched the following electronic databases of January 2000 onward: PubMed, Sciencedirect and Springer. Our searching was limited to English language journals and human studies with the keywords: complementary medicine or alternative medicine.
    Findings
    According to this study, we observed that the most commonly used complementary and alternative methods are herbal remedies and the majority of studies are about neurological and psychological diseases. Altogether, 91.6 percent of the published literature implies the effectiveness of using Complementary and Alternative Medicine and 44.8 percent of this literature implies the need for more studies to specify the mechanism of these remedies.
    Conclusion
    With an ever-increasing number of consumers reportedly using non-conventional methods of disease management, medical students have now been recognized as key providers in education on complementary and alternative medicine (CAM). The evidence base for CAM is growing but in most areas, it is insufficient for making sound risk/benefit assessments. It is to suggest that further researches are needed to fill all these obvious gaps and necessary financial sources be prepared to accomplish the task.
  • سیدپیمان هاشمی، بهرام دلفان، علیرضا غیاثوند، فاطمه رئیسی، مریم البرزی
    مقدمه
    اولئوروپئین فراوانترین نوع از ترکیبات فنلی در برگ و میوه زیتون است و اثرات درمانی آن به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی بخوبی شناخته شده است. میزان و نوع بیوفنلها در برگ زیتون بستگی به عواملی نظیر نوع رقم، آب و هوا، محل کشت، زمان برداشت و نیز روش استخراج دارد. در استان لرستان انواع گوناگونی از درختان زیتون کشت شده اند که اندازه گیری میزان اولئوروپئین در برگ این ارقام بعنوان منبعی غنی از این ماده می تواند بسیار با ارزش باشد..
    مواد و روش ها
    در این تحقیق برگ13 رقم مختلف زیتون پرورش داده شده در ایستگاه های تحقیقاتی شهرستان خرم آباد جمع آوری گردید. اولئوروپئین و ترکیبات وابسته پس از خشک و آسیاب شدن برگها طی دو مرحله 30 دقیقه ای در حمام فراصوت توسط حلال اتانل-آب (30: 70) استخراج گردید. برای اندازه گیری کمی اولئوروپئین در نمونه های استخراجی از دستگاه HPLC با ستون C-8 استفاده شد..
    یافته ها
    روش استخراجی مورد استفاده بطور موثر و کمی اولئوروپئین را از برگ زیتون استخراج نمود و بهینه سازی شرایط HPLC منجر به ارائه یک روش مطلوب برای جداسازی و اندازه گیری این ماده گردید. بررسی غلظت اولئوروپئین در 13 رقم زیتون مورد مطالعه نشان داد که اختلاف میزان این ماده در ارقام مختلف زیتون کاملا معنی دار می باشد. کمترین میزان اولئوروپئین در رقم کالامون به میزان 112.9 و بیشترین میزان آن در رقم سویلانا به میزان mg 7/235 در هر گرم گیاه خشک اندازه گیری شد..
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به ارزان و مقرون به صرفه بودن استخراج اولئوروپئین از برگ زیتون و بالاتر بودن میزان این ماده در ارقامی خاص، با توجه به نتایج این تحقیق، می توان نسبت به تهیه اقلام دارویی حاوی در صد بالایی از اولئوروپئین بعنوان یک آنتی اکسیدان قوی و دارای خواص دارویی متعدد اقدام نمود.
    Dr P. Hashemi, Dr B. Delfan
    Background
    Oleuropein (OE) is the most abundant biophenol compounds in olive leaves and its healthy effects as a strong antioxidant is well known. The oleuropein level in olives depends upon cultivated variety, climate, place, time and the method of extraction. In Lorestan province, many varieties of olive have been cultivated that the study of OE level in their leaves, as whilst sources of this material, is of great value.
    Materials And Methods
    In this work, the leaves of 13 varieties of cultivated olive in a research station in Khorramabad were collected. OE and related compounds were extracted in two 30 min successive stages in an ultrasonic bath using 30: 70 water/ethanol as solvent. For quantitative determination of OE in the extracts, a HPLC method with C-8 column was used.
    Results
    The extraction method efficiently extracted OE from olive leaves and optimization of the HPLC method resulted in an appropriate separation and quantitation of the sample components. Study of the OE concentrations in 13 varieties of olive leaf samples indicated that the difference in OE level between olive varieties is quite significant. The minimum and maximum OE levels were observed in Kalamon variety, with 112. 9 mg/g, and Sevillana variety, with 235. 7 mg/g, respectively.
    Conclusion
    Olive leave, is a cheap and wealth source of OE and according to the results of this work one can select the varieties to be used for the preparation of medicines containing high levels of this important antioxidant.
  • فاطمه ولی زاده، سیده فاطمه قاسمی، سیدسعید نجفی، بهرام دلفان، اعظم محسن زاده
    هدف
    اشتباهات داروئی شایع ترین نوع خطاهای پزشکی و ازعلل قابل اجتناب آسیب با علت ناشناخته در کودکان هستند. اشتباه در هر یک از مراحل فرآیند دارو دادن شامل نسخه نویسی، کپی و نسخه برداری دستور پزشک، توزیع و پخش دارو و مرحله دارو دادن به بیمار ممکن است، رخ دهد. هدف مطالعه حاضر تعیین اشتباهات داروئی در نوشتن دستورات داروئی توسط پزشک و اشتباهات داروئی در گزارش پرستاری پرونده های یک بیمارستان کودکان بود.
    روش مطالعه
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی- مقطعی و مبتنی بر اطلاعات بیمارستانی است. نمونه شامل 898 پرونده بیماران بستری در بیمارستان شهید مدنی خرم آباد در 6 ماهه اول سال1383 بود که به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه مشخصات فردی بیمار، پزشک و پرستار، چک لیست اصول نوشتن دستورات داروئی و چک لیست نحوه اجرای دستورات داروئی در گزارش پرستاری بود که با مطالعه و بررسی اولین دستور پزشک و اولین گزارش پرستاری موجود در پرونده تکمیل می شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست 5/11 مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در 1/74% موارد توصیه های لازم در مورد اجرای دستور داروئی نوشته نشده بود، در 8/47% فواصل تجویز دارو یا با اصطلاح نوشته شده و یا اصلا مشخص نشده بود. در 5/45% واحد دارو یا به صورت شک برانگیز نوشته شده بود یا اصلا نوشته نشده بود، و در 5/20% دستورات دارویی دارای حداقل یک تداخل داروئی بودند. بررسی گزارش های پرستاری نشان داد در 5/77% احتیاطات مربوط به اجرای دستور دارویی رعایت نشده نبود. در 9/14% به تداخلات دارویی توجه نشده بود. در 8/14% فواصل یا ساعت داروی داده شده مطابق دستور پزشک نبود. در 3/6% موارد دستور داروئی توسط پرستار اجرا نشده بود.
    نتیجه گیری
    در محیط شلوغ و پیچیده بخش های کودکان اشتباهات دارویی به دفعات زیاد رخ می دهد. اگرچه بیشتر این خطاها جزئی بوده و ممکن است، موجب آسیب بیمار نشود، اما به هر حال اشتباهات دارویی نشان دهنده کیفیت کار پرسنل می باشند و خطاهایی که در این تحقیق تشخیص داده شد مطرح کننده نیاز پزشکان و پرسنل پرستاری به برنامه های بازآموزی و آموزش مداوم می باشد.
    کلید واژگان: اشتباهات دارویی, نسخه نویسی, گزارش پرستاری, دستور دارو, تداخل دارویی
  • میترا صفا، ماندانا ساکی، محمدرضا محمدی، بهرام دلفان، محمد جواد طراحی، معصومه روهنده
    مقدمه
    بیماری های مزمن از معضلات جدی موجود در روانپزشکی می باشند. داروهای آنتی سایکوتیک آتیپیک از داروهای جدیدموثردردرمان این اختلالات به حساب می آیند، متاسفانه این داروها با بروز عوارضی نظیر افزایش قند و چربی خون، افزایش وزن و ادم جنرالیزه همراه می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای تاثیر مصرف دو داروی اولانزاپین و ریسپریدون بر سطح چربی و قند خون و سایر عوارض در بیماران مبتلا به اختلالات سایکوتیک انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک کار آزمایی بالینی دو سوکور تصادفی است که در آن بیماران مبتلا به اختلالات سایکو تیک بطور تصادفی در دو گروه تحت درمان با اولانزاپین و ریسپریدون قرارگرفتند. کلیه نمونه ها در ابتدای مطالعه از نظر قند خون و لیپیدها مورد ارزیابی قرار گرفتند و در صورت نرمال بودن آزمایشات، نمونه ها بطورتصادفی دوسوکور در یکی از گروه های تحت درمان با اولانزاپین یا تحت درمان با ریسپریدون قرار گرفتند. آزمایشات قند خون و لیپیدها در هفته اول و ماه سوم بعد از شروع درمان جهت کلیه نمونه ها انجام و از نظر سایر عوارض مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان داد که سطح کلسترول و تری گلیسرید و قند خون بیماران در هفته اول و ماه سوم بعد از شروع درمان بطور معنی داری افزایش یافته بود که این افزایش سطح کلسترول و تری گلیسرید در دو گروه اولانزاپین و ریسپریدون تفاوت معنی داری داشت در حالیکه میزان قند خون در این دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. وجود عوارض جانبی نظیر: بیقراری، ناتوانی جنسی، افزایش وزن، ادم و خواب آلودگی در دو گروه اختلاف معنی داری داشت.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج روشن این تحقیق بنظر می رسد قبل از تجویز داروهای آنتی سایکوتیک آتیپیک، بررسی آزمایشات چربی و قندخون در این بیماران ضروری است در حالیکه در هیچیک از منابع اصلی آموزشی روان پزشکی این گونه عوارض، هیپرتری گلیسریدمی،هیپر کلسترومی و هیپرگلیسمی و سایر عوارض جدی تلقی نشده است. توصیه می گردد در بیمارانی که دچار مشکلاتی نظیر افزایش لیپیدها و یا اختلال در تحمل گلوکز می باشند مصرف دارو با احتیاط بیشتر و پیگیری منظم مقادیر آزمایشگاهی حیاتی به نظر می انجام می گیرد.
    کلید واژگان: اولانزاپین, ریسپریدون, قند خون, چربی خون, عوارض دارویی, اختلالات سایکوتیک
    Dr M. Safa, Dr M. Saki
    Background
    Chronic mental disorders are among the problems in psychiatrics. Atypical anti psychotic drugs are new effective medications to treat these disorders. Unfortunately these drugs lead to side effects such as increase in blood glocuse, weight gain and edema. This study aims to investigate adverse effects of Olanzapine and Rispridone on lipid level and blood glocuse and other complications in patients with psychotic disorders.
    Materials And Methods
    This clinical trial-double blinded study, patients with psychotic disorders were randomly categorized into two groups. Group one treated with Olanzapine and other with Rispridone. All the subjects were initially assessed for blood sugar and lipids, and in the case of normal, they were randomly assigned to two groups in a double- blinded method to be treated with Olanzapine or Risperidone. Blood sugar and lipids tests were performed for all subjects at the 1st week and 3 months after initiation of therapy. Other complications were assessed too, then the data were analyzed using SPSS software.
    Results
    The results of the study indicated that the levels of cholesterol, triglycerides and blood suger rose significantly at the 1st week and third month after beginning the treatment. Increase of cholesterol and triglyceride in the Olanzapine and Risperidone groups was significant, while blood sugar level showed no significant difference in these two groups. Other side effects including restlessness, impotence, weight again, edema and drowsiness were significantly different between the two groups.
    Conclusion
    Based on the findings of this study and the emphasis of other related studies on the metabolic changes of the body resulting from atypicad antipsychotic drugs, it is suggested that these drugs should be prescribed for high risk patients with great care and cautions.
  • بهرام دلفان، علی احمد مصدق، سالار نصیر مقدس، رضوان باطبی، فاطمه حیدر نجفی، ماریا احمدی
    مقدمه
    خطاهای پزشکی یکی از مشکلات عمده بهداشت و درمان در جهان است که سالانه سبب مرگ و میر و عوارض جسمی و روحی برای بیماران و سایر افراد خانواده و حتی جامعه می شود، توجه به این موضوع در کشورهای مختلف در حال افزایش است. راهکارهای مختلفی برای مقابله با خطاهای پزشکی انتخاب شده است که یکی از آنها آموزش در دوران تحصیل است. هدف از انجام این طرح بررسی وضعیت آموزش خطاهای پزشکی در طی دوره تحصیلی و همچنین ضرورت تدریس این موضوع بعنوان یکی از سرفصل های آموزشی، با استفاده از نظرات پزشکان عمومی فارغ التحصیل دانشگاه های مختلف کشور در استان لرستان است.
    مواد و روش ها
    برای اجرای تحقیق، پرسشنامه ای طراحی گردید که همکاران طرح با مراجعه حضوری به محل کار و مطب شخصی 200 تن از پزشکان عمومی پرسشنامه ها را تحویل و پس از تکمیل پرسشنامه توسط پزشکان، آنها را جمع آوری نموده و پس از تکمیل کلیه پرسشنامه ها اطلاعات آنها استخراج و توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS آنالیز گردید.
    یافته ها
    90% از پزشکان عمومی شرکت کننده در این طرح بیان نمودند که موضوع جداگانه ای تحت عنوان خطاهای پزشکی در دوران تحصیل تدریس نشده است، 64% در طول دوره تحصیل مرتکب خطاهای پزشکی شده که 5/47% آن خطا در تشخیص بیماری بوده است، 60% بعد از فراغت از تحصیل نیز مرتکب خطاهای پزشکی شده اند که 51% آن هم در تشخیص بیماری بوده است. 5/72% بیان نمودند که بعد از فراغت از تحصیل در خصوص خطاهای پزشکی آموزش ندیده اند. همچنین 5/88% پزشکان، تدریس پیشگیری از خطاهای پزشکی را ضروری دانسته اند که40% آنها معتقد بودند که این آموزشها باید در حیطه تشخیص بیماری باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به بررسی های بعمل آمده و اهمیت موضوع خطاهای پزشکی، تدریس آن در طی دوران تحصیل بعنوان واحدی جداگانه برای دانشجویان پزشکی امری ضروری بوده و پزشکان عمومی شاغل هم نیازمند تداوم آموزشهای مربوط هستند.
    کلید واژگان: خطاهای پزشکی, آموزش پزشکی, بازآموزی, پزشکان عمومی
    Background
    Medical errors are among the main problems of health and treatment in the world which are responsible for mortality and psychophysical complications in patients, families, and even in the society each year. Medical errors have been increasingly taken into consideration in different countries. Different strategies have been explored to prevent medical errors, one of which is undergraduates education. The aime of this research is to study the current status and the necessity of medical errors education as one of the curricula from viewpoint of general practitioners in Lorestan province graduated from different universities.
    Materials And Methods
    A questionnaire was designed and distributed among 200 GPs in Lorestan province to be completed, then data were analyzed using SPSS software.
    Results
    The results of the survey indicated that 90% of the GPs have not been taught any courses entitled medical error prevention. Moreover, 64% had committed medical errors before graduation, out of which 47.5% had been diagnostic errors. Additionally, 60% has committed medical errors after graduation, out of which 51% has been errors in disease diagnosis. 72.5% of them stated that have not taken any education about medical errors after graduation, 88.5% considered medical error prevention education as essential, and 40% believed that the education have to be restricted to diagnostic errors.
    Conclusion
    Regarding the results of the present study and the importance of the topic, teaching medical error prevention as separate credits is highly recommended for medical students, as well as GPs need to be taught related education.
    Keywords: Medical errors, Medical education, Re, education, General practitioners
  • علی اصغر کیانی، یوسف مرتضوی، سیروس زینلی، یعقوب شیرخانی، بهرام دلفان، معصومه کاشی
    هدف
    تعیین شیوع جهش های ژن بتاگلوبین در بیماران تالاسمی ماژور استان لرستان و استفاده از این نتایج در مطالعات اپیدمیولوژیک و کمک به تشخیص قبل از تولد بتا تالاسمی ماژور
    مواد و روش ها
    توسط روش ARMS PCR، 130 کروموزوم به دست آمده از 65 بیمار بتا تالاسمی ماژور غیر خویشاوند ساکن در استان لرستان مورد بررسی و شایع ترین جهش های منطقه مدیترانه ای (بیش از 30 نوع جهش) مورد جستجو قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد جهش (-T) codons 36/37 با شیوع 84/33 درصد، شایع ترین جهش منطقه است و به دنبال آن چهار جهش IVS-II-1 (G–>A)، IVS-I-110 (G–>A) frameshift codons (Fr) 8/9 (+G) و IVS-I-5 (G–>C به ترتیب با شیوع 64/27، 53/11، 76/10 و 47/4 درصد در رتبه های بعدی قرار دارد.
    آلل های IVS-II-745 (C–>G)، Codon 5 (-CT0)، IVS-I (25 bp deletion) و Frameshift CD44 (-C) دارای کمترین میزان شیوع در میان جهش های مورد مطالعه بودند و در مجموع فقط 87/3 درصد از کل جهش های کشف شده را شامل می شدند. 63/7 درصد از جهش ها را نیز، جهش های ناشناخته تشکیل دادند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه یافته های متفاوتی نسبت به نتایج به دست آمده توسط سایر محققان در ایران و حتی جهان به دست آمد.
    کلید واژگان: بتا تالاسمی, جهش, ایران, لرستان
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال