به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بهروز حمزه

  • مهدی میرزایی علویجه، بهروز حمزه، حمیدرضا عمرانی، شراره اسمعیلی، فرزاد جلیلیان*
    سابقه و هدف

     روند رو به افزایش بروز بیماری مزمن کلیوی در سرتاسر جهان ضرورت توجه و کنش مناسب تر برای بهبود و ارتقای پیامدهای درمانی و کیفیت زندگی بیماران را بیش از پیش نمایان می کند. این مطالعه با هدف بررسی کارآمدی برنامه ارتقای پایبندی به مصرف دارو در میان بیماران همودیالیز با بهره گیری از الگوی قابلیت، فرصت و انگیزش-رفتار انجام شد.

    مواد و روش ها

     مطالعه حاضر یک پژوهش مداخله ای نیمه تجربی روی 140 بیمار مزمن کلیوی مراجعه کننده به بخش دیالیز بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. شرکت کنندگان به دو گروه 70 نفره مداخله و کنترل تقسیم شدند. توسعه برنامه با انجام نیازسنجی مبتنی بر الگوی COM-B و ارزشیابی آن در دو مرحله، قبل و سه ماه بعد از پیاده سازی انجام شد. داده ها بر اساس پرسش نامه مبتنی بر الگوی COM-B در دو مرحله جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

     بعد از پیاده سازی برنامه، اجزای قابلیت و رفتار پایبندی به مصرف منظم دارو به شکل معناداری در گروه مداخله میانگین رتبه بیشتر داشت. اندازه اثر مداخله در هریک از اجزای قابلیت، فرصت، انگیزش و رفتار پایبندی به مصرف منظم دارو به ترتیب 0.69، 0.19، 0.23 و 0.43 محاسبه شد.

    نتیجه گیری

     با توجه به اندازه اثرهای محاسبه شده در هریک از اجزا خصوصا رفتار، به نظر می رسد برنامه توسعه یافته مبتنی بر الگوی COM-B کارآمدی لازم را داشته باشد. از طرفی دیگر، الگوی بررسی شده کاربرد مناسبی در توسعه برنامه ارتقای پایبندی به مصرف منظم دارو داشته است.

    کلید واژگان: آموزش بیمار, ارتقای سلامت, تغییر رفتار سلامت, نظریه محور
    Mehdi Mirzaei-Alavijeh, Behrooz Hamzeh, Hamidreza Omrani, Sharareh Esmailli, Farzad Jalilian*
    Background and Objective

    The increasing incidence of chronic kidney disease around the world highlights the need for more attention and appropriate actions to enhance therapeutic outcomes and improve patients’ quality of life. This study aimed to evaluate the efficacy of a program to promote medication adherence among hemodialysis patients using the Capability, Opportunity, and Motivation-Behavior (COM-B) model.

    Materials and Methods

    The present study was a quasi-experimental interventional study conducted on 140 chronic kidney patients referred to the Dialysis ward of Imam Reza Hospital (Kermanshah, Iran) divided into two groups of 70 patients as intervention and control during 2021. The program was developed by conducting a needs assessment based on the COM-B model and evaluating it in two stages, before and three months after the implementation. Data were collected by a questionnaire based on the COM-B model and analyzed using the SPSS software (version 16).

    Results

    After the implementation of the program, the components of capability and medication adherence behavior had a significantly higher average rank in the intervention group. The effect sizes of the intervention components, including capability, opportunity, motivation, and medication adherence behavior, were calculated to be 0.69, 0.19, 0.23, and 0.43, respectively.

    Conclusion

    Considering the effect sizes of each component, especially behavior, it seems that the developed program based on the COM-B model has enough efficiency and that the employed model is effective for developing programs to promote medication adherence.

    Keywords: Health Behavior Change, Health Promotion, Patient Education, Theory-Based
  • مهدی میرزایی علویجه، هاین دفیس، بهروز حمزه، فیض الله منصوری، فاطمه رحیمی، فرزاد جلیلیان*
    سابقه و هدف

    پایبندی به مصرف منظم دارو، نقش بسزایی در کنترل و بهبود بیماری ایدز ایفا می کند. هدف پژوهش کنونی توسعه، پیاده سازی و ارزشیابی برنامه مداخله ارتقاء پایبندی به مصرف دارو در میان بیماران مبتلا به ایدز مراجعه کننده به مراکز مشاوره رفتار شهر کرمانشاه با بهره گیری از الگوی تغییر من بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش کنونی یک مداخله کارآمدی نیمه تجربی بود و در میان 150 بیمار مبتلا به ایدز شهر کرمانشاه با انتخاب و تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (هر کدام 75 نفر) در سال 1400انجام شد. توسعه برنامه مداخله بر اساس نیازسنجی مبتنی بر الگوی تغییر من و بهره گیری از رویکرد نقشه نگاری مداخله انجام، و پس از پیاده سازی برنامه، اطلاعات قبل و سه ماه بعد از مداخله جهت ارزشیابی گردآوری و با نرم افزار SPSS-16 تجزیه و تحلیل گردید.

    یافته ها

    میانگین سن بیماران 07/6 ±11/39 و دامنه 22 -51 سال بود. پس از پیاده سازی برنامه در گروه مداخله، بطور معناداری میانگین رتبه نمره رفتارهای پایبندی به مصرف منظم دارو (001/0>P، 48/0 d=) و ساختار دانش (028/0=P، 31/0 d=) بالاتر و در ساختار بازدارنده های درک شده (020/0 =P، 35/0 d=) پایین تر از گروه کنترل بود.

    نتیجه گیری

    الگوی تغییر من می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه برنامه های مداخله ای بهبود پایبندی به مصرف منظم دارو در میان بیماران مبتلا به ایدز کاربرد داشته باشد.

    کلید واژگان: خودمدیریتی, پیروی از مصرف منظم دارو, آموزش, ایدز, الگوی تغییر من
    Mehdi Mirzaei-Alavijeh, Hein De Vries, Behrooz Hamzeh, Feizollah Mansouri, Fatemeh Rahimi, Farzad Jalilian*
    Background and Objective

    Adherence to the regular medication has an important role in controlling and treatment of AIDS. The aim of the present research was to develop, implement, and evaluation of an interventional program to promote medication adherence among AIDS patients referred to Behavioral Diseases Counseling Centers in Kermanshah by using the I-Change model.

    Materials and Methods

    The present research was a quasi-experimental interventional efficacy study among a total of 150 AIDS patients in Kermanshah, 2021 who were randomly selected and assigned to intervention and control (each, n = 75) groups. The intervention development was based on the I-Change model needs assessment and intervention mapping approach, the collected data was evaluated before and three months after the implementation intervention. Data were analyzed by SPSS-16.

    Results

    The mean age of patients was 39.11 [SD: 6.07], ranging from 22 -51 years. After implementing the intervention in the intervention group, the mean score of regular medication adherence behaviors (P <0.001, d= 0.48) and knowledge (P = 0.028, d= 0.31) was significantly higher and the perceived barrier (P = 0.020, d= 0.35) was lower than in the control group.

    Conclusion

    I-Change model can be used as a basis for the development of interventional programs to improve medication adherence among AIDS patients.

    Keywords: Self-management, Regular Medication Adherence, Education, AIDS, I-Change model
  • مریم آقاجری نژاد، یحیی سلیمی، شهاب رضاییان، قباد مرادی، فاطمه خسروی شادمانی، رویا صفری فرامانی، ابراهیم شکیبا، یحیی پاسدار، بهروز حمزه، نائب علی رضوانی، میترا دربندی، فرید نجفی*
    مقدمه و اهداف

    مطالعه های سرولوژیک مبتنی بر شناسایی آنتی بادی ها هستند، اما به دلیل افت مقدار آنتی بادی ها در بدن در طول زمان، این روش ها نمی توانند مقادیر واقعی شیوع و بروز را نشان دهند. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع سرمی و بروز تجمعی در جمعیت کوهورت روانسر (کوهورت جوانان و بزرگ سالان) در آبان 1399 بود.

    روش کار

    نمونه تصادفی به تعداد 716 نفر در بازه زمانی نیمه نخست آبان 1399 از بین افراد با سن بالای 18 سال از بین شرکت کنندگان در مطالعه کوهورت روانسر انتخاب شدند.  برای سنجش سطح آنتی بادی از کیت های الایزا IgG ضد SARS COV-2 شرکت Euroimmun (لوبک، آلمان) استفاده شد. بعد از در نظر گرفتن نقطه برش 1IgG=، شیوع سرمی برآورد شد و بروز تجمعی (اصلاح شده و اصلاح شده براساس ویژگی تست) با استفاده از مدل سازی صورت گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه، شیوع سرمی ابتلا به عفونت ویروسی کووید-19 در جمعیت کوهورت روانسر 35/16 (فاصله اطمینان 95 درصد: 38/79-31/64) درصد برآورد شد و بروز تجمعی (اصلاح شده و اصلاح شده براساس ویژگی تست)، از اسفند 98 تا آبان 1399 به ترتیب 68/85 و 67/71 درصد برآورد شدند.

    نتیجه گیری

    اگرچه بروز تجمعی بسیار بالا می تواند نشانه ای از نزدیک شدن به ایمنی گروهی باشد، اما کماکان توصیه به رعایت دستورالعمل های بهداشتی با توجه به نقش بالقوه موارد بدون علامت بالینی در انتقال بیماری به سایر افراد جامعه و وجود واریانت های جدید ویروس و کاهش مقدار آنتی بادی، باید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: کووید-19, الایزا, شیوع سرمی, بروز
    Maryam Aghajarinezhad, Yahya Salimi, Shahab Rezaeian, Ghobad Moradi, Fatemeh Khosravi Shadmani, Roya Safari Faramani, Ebrahim Shakiba, Yahya Pasdar, Behrooz Hamzeh, Nayebali Rezvani, Mitra Darbandi, Farid Najafi*
    Background and Objectives

    Serological studies are based on the detection of antibodies. However, the produced antibodies decrease over time; therefore, such methods cannot provide a valid estimate of prevalence and incidence. The present study aimed to determine the serum prevalence and cumulative incidence in the Ravansar cohort population (Youth and RaNCD Cohort) in October 2020.

    Methods

    A random sample of 716 people aged > 18 years old were selected from the participants in the Ravansar cohort study in October 2020. Euroimmun anti-SARS COV-2 IgG ELISA kits (Lübeck, Germany) were used to measure antibody levels. Seroprevalence was estimated with considering of cut-off = 1, and cumulative incidence (modified and modified based on test specificity) was determined using modeling.

    Results

    In the present study, the serum prevalence of COVID-19 viral infection in the Ravansar cohort population from 22 October 2020 to 18 November 2020 was estimated to be %35.16 (95%CI: %31.64, %38.79). Modified Cumulative incidence and modified based on test characteristics from 20 February to 18 November 2020 were estimated to be %68.85 and %67.71, respectively. 

    Conclusion

    Although very high cumulative incidence may be a sign of approaching herd immunity, adherence to health protocols is still recommended due to the potential role of asymptomatic cases in transmitting the disease to other members of the community; and the presence of new variants of the virus and reduced antibody levels should be considered.

    Keywords: COVID-19, ELISA, Seroprevalence, Incidence
  • Saeed Bashirian, Majid Barati, Manoochehr Karami, Behrooz Hamzeh, Elahe Ezati *
    Background

    The prevalence of hookah is increasing worldwide and in all age groups, especially among women. Therefore, this study was conducted to determine the effect of web-based educational program in the prevention of hookah smoking among girls in Kermanshah, Iran, using theory of planned behavior (TPB).

    Methods

    This study was a randomized controlled trial performed on 110 adolescent girls in Kermanshah City in 2020. Multistage random sampling was used in this study. The data collection tool included a researchermade questionnaire. Designed intervention was implemented for the intervention group in 5 educational sessions according to analysis of pre-test results. Data were collected 3 months after the end of the training intervention. Data analysis was carried out using SPSS software.

    Findings

    The presented interventions significantly improved the structures of attitude (P < 0.001), subjective norms (P < 0.001), and intention (P < 0.001) in the intervention group compared with the control group. However, the difference between perceived behavioral control score in the two groups was not significant (P = 0.131). There was also a significant difference in reducing the behavior of hookah smoking between the intervention and control groups after the educational intervention.

    Conclusion

    Using web-based interventions is a good educational strategy for prevention of hookah smoking in adolescent girls.

    Keywords: Adolescent, female, Education, smoking
  • یحیی پاسدار، میترا دربندی، رویا صفری فرامانی، فرید نجفی، بهروز حمزه*
    زمینه و هدف

    سیگار یک عامل خطر فردی مهم برای بیماری های قلبی- عروقی (CVD) است که همراه شدن آن با سایر عوامل خطر ممکن است خطر ابتلا را افزایش دهد. در این مطالعه اندازه اثر عوامل خطر CVD در سطوح مختلف مصرف سیگار مورد بررسی قرار گرفته است.

    روش ها

    این مطالعه تحلیل مقطعی داده های فاز اولیه مطالعه آینده نگر بیماری های غیرواگیر روانسر است که بر روی 10063 فرد 65-35 سال انجام گرفت. الگوی سیگار کشیدن در سه گروه افراد سیگاری (فعلی، سابق و هرگز) و از نظر شدت در سه سطح سبک، متوسط و قهار طبقه بندی شد. داده ها با استفاده از رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شدند. 

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 8/25±48/10 سال و 4773 نفر (47/43%) مرد بودند. پرفشاری خون، دیابت و اختلال چربی های خون در افراد سیگاری، خطر ابتلا به CVD را به ترتیب (7/67-1/28 CI=95% ،3/14OR=)، (2/55-0/85 CI=95% ،1/47OR=) و (2/77-0/56 CI=95% ،1/25OR=) برابر افزایش داده بود. پرفشاری خون (4/00-1/18 CI=95% ،2/17OR=) و اختلال چربی های خون (3/90-1/17 CI=95% ،2/13OR=) در افراد سابقا سیگاری، خطر ابتلا به CVD را افزایش داده است. فعالیت بدنی شدید در افراد غیر سیگاری (0/73OR=) و سابقا سیگاری (0/53OR=) بطور معنی داری یک عامل محافظت کننده در برابر CVD بود.

    نتیجه گیری

    سیگار علاوه بر اینکه یک عامل خطر فردی مستقل برای CVD است، همراه شدن آن با عوامل خطر دیگر مانند دیابت، پرفشاری خون، اختلال چربی های خون، چاقی، فعالیت بدنی پایین و سن بالا شانس ابتلا به CVD را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: بیماری های قلبی عروقی, سیگار, دیابت, پرفشاری خون
    Y.Pasdar, M.Darbandi, R.Safari Faramani, F.Najafi, B.Hamzeh *
    Background & Aim

    Smoking is an important individual risk factor for cardiovascular disease (CVD), which in combination with other risk factors may also increase the risk of cardiovascular conditions. In this study, the effect of CVD risk factors has been investigated on different levels of smoking.

    Methods

    This cross-sectional analysis was performed using the baseline data of Ravansar Non-Communicable Disease (RaNCD) cohort study. The study included 10063 persons in the age range of 35–65 years.  The smoking status was categorized as current, former, and never smokers. It was also classified into three levels of light, medium and strong based on the amount of tobacco consumption. Data were analyzed using logistic regression.

    Results

    The mean age of participants was 48.10± 8.25 years and nearly 4773 (47.43%) of them were male. The odds ratio of CVDs were 3.14 (95% CI = 1.28-2.67), 1.47 (95% CI = 0.85-2.55), and 1.25 (95% CI = 0.56-5.77) times higher in smoker with hypertension, diabetes and hyperlipidemia, respectively. Hypertension (OR = 2.17, 95% CI = 1.18-1.00) and hyperlipidemia (OR = 2.13, 95% CI = 1.17-1.90) increased the CVD risk in former smokers. High physical activity in never smokers (OR = 0.73) and former smoker (OR = 0.53) was a significant CVD protective factor.

    Conclusion

    Smoking either individually or in combination with other risk factors such as diabetes, hypertension, hyperlipidemia, obesity, poor physical activity, and old age increases the risk of developing CVD.

    Keywords: Cardiovascular diseases, Smoking, Diabetes, Hypertension
  • ادیبه فتاحی، سید مجتبی احمدی، بهروز حمزه، سیده پریسا افتخاری*
    زمینه و هدف
    رینوپلاستی را می توان شایع ترین عمل جراحی زیبایی در ایران نامید که هر روزه به تعداد آن افزوده می گردد. مطالعات نشان داده اند که سلامت روان و عزت نفس از جمله عواملی هستندکه می توانند در گرایش افراد به رینو پلاستی تاثیر داشته باشد. برداشت افراد از ظاهر خود نیز می تواند بر سلامت روان، عزت نفس و گرایش به عمل رینو پلاستی موثر باشد. بنابر آنچه گفته شد، هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط سلامت روان و عزت نفس با ابعاد فراشناختی بدشکلی بدن زنان متقاضی رینوپلاستی مراجعه کننده به مراکز جراحی زیبایی کرمانشاه در سال 1396-1397 است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی - مقطعی است که در سال 1396-1397 در مراکز جراحی زیبایی کرمانشاه شامل یک مطب خصوصی و بیمارستان دولتی طالقانی بر روی یک نمونه 150 نفری از زنان متقاضی رینوپلاستی صورت گرفت. اطلاعات از طریق پرسشنامه های ارزیابی فراشناخت بدشکلی بدن (BDMCQ)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (SES) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) جمع-آوری شدند. سپس یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آمارهای توصیفی و استنباطی و همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    این مطالعه روی 150 زن با میانگین سنی 24/4 ± 04/24 انجام شد. از نظر وضعیت تاهل 80 درصد آزمودنی ها مجرد بودند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین سلامت روان (52/0=r، 001/0 &gt; P)، افسردگی (48/0=r، 001/0 &gt;P)، اضطراب (47/0=r، 001/0 &gt; P)، عملکرد اجتماعی (32/0=r، 001/0 &gt; P)، علائم جسمانی (41/0=r، 001/0 &gt;P) و ارزیابی فراشناختی بد شکلی بدن رابطه مثبت معناداری دارد، و عزت نفس با ارزیابی فراشناختی از شکل بدن (39/0-=r، 001/0 &gt; P) رابطه منفی معنادار دارد. همچنین تحلیل داده ها نشان داد که ارتباط مثبت معناداری بین زیر مقیاس های سلامت روان (علائم جسمانی، اضطرابی، عملکرد اجتماعی، افسردگی) و زیر مقیاس های ارزیابی فراشناختی از بدشکلی بدن (راهبردهای کنترل فراشناختی، ائتلاف فکر - عمل، باورهای مثبت و منفی فرا شناختی و رفتارهای ایمنی) وجود دارد (05/0&gt;(P. بین عزت نفس و و زیر مقیاس پرسشنامه ارزیابی فراشناختی بدریخت انگاری رابطه منفی معناداری وجود داشت  (001/0 &gt; P). همچنین عزت نفس و سلامت روان 30 درصد تغییرات ارزیابی فراشناختی از بدشکلی بدن را تبیین می کنند (30/0=R2adj).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه افزایش عزت نفس و سلامت روان منجر به بهبود ارزیابی فراشناختی از شکل بدن می شود که این بهبود می تواند در کاهش عمل های زیبایی کمک کننده باشد. از طرف دیگر بهبود ارزیابی از بدن خود می تواند منجر به بهبود سلامت روان و عزت نفس که این عوامل خود از علل گرایش افراد به سمت عمل های زیبایی هستند.
    کلید واژگان: جراحی زیبایی بینی, سلامت روان, عزت نفس, ارزیابی فراشناختی از بدشکلی بدن
    Seyedeh Parisa Eftekhari
    Introduction & Objective
    Rhinoplasty can be called the most commonly used cosmetic surgery in Iran, which is increasing. Studies have shown that mental health and self-esteem are among the factors that can affect people&#039;s tendency to rhinoplasty. People&#039;s perceptions of their appearance can also affect mental health, self-esteem and tendency to rhinoplasty. Therefore, the aim of this study was to determine the relationship between meta-cognitive assessment of body shape with mental health and self-esteem of applicant women for rhinoplasty who referred to Kermanshah cosmetic surgery centers in 2017-2018.
    Materials & Methods
    The present study is a descriptive-analytical-cross-sectional study that was carried out in Kermanshah cosmetic Surgery Centers in 2017-2018, including a private clinic and Taleghani State Hospital on a sample of 150 applicant women for rhinoplasty. Data were collected through questionnaires of meta-cognitive assessment of body deformity (BDMCQ), Rosenberg Self-Esteem Questionnaire (SES), and General Health Questionnaire (GHQ-28). Then, the findings were analyzed using SPSS16 software, descriptive and inferential statistics and Pearson correlation and Linear regression.
    Results
    This study was performed 0n 150 women with an average age 24.04 ± 4.24. In terms of marital status, 80% of subjects were single. The results of the data analysis showed that there was a significant positive correlation between mental health (P &lt; 0.001, r = 0.52), depression (P &lt; 0.001r = 0.48), anxiety (P &lt; 0.001, r = 0.47), social function (P &lt; 0.001, r = 0.32), physical symptoms (P &lt; 0.001, r = 0.41) and meta-cognitive assessment of body deformity. And self-esteem had a negative correlation with meta-cognitive assessment of body shape (r = -0.39, P &lt; 0.001). Also, analysis of the data showed that there was a significant positive correlation between mental health sub-scales (physical symptoms, anxiety, social function, depression) and sub meta-cognitive assessment of body deformity (metacognitive control strategies, thought-action coalitions, positive And negative meta-cognitive beliefs and safety behaviors) (P &lt; 0.05). There was a significant negative correlation between self-esteem and sub-scale meta-cognitive assessment of body malformation syndrome questionnaire (P &gt; 0.001). Also Self-esteem and mental health explained 30% of the meta-cognitive assessment of body deformity
    (R2adj = 0.30).
    Conclusions
    According to the results of this study, increase of self-esteem and mental health lead to a better meta-cognitive assessment of the body shape, which can be helpful in reducing the cosmetic surgeries. On the other hand, improving the assessment of body can improve mental health and self-esteem, which these factors are the causes of people tendency to the cosmetic surgery.
    Keywords: Nose Plastic Surgery, Mental Health, Self-Esteem, Meta-Cognitive Assessment of Body Deformity
  • حاتم گودینی، علیرضا اجرایی *، فرزاد ابراهیم زاده، قدرت الله شمس خرم آبادی، بهروز حمزه
    زمینه

    در سال های اخیر پدیده ریزگردها، مشکل جدی هوای شهر کرمانشاه به شمار می رود. ریزگرد ها اثرات نامطلوب بر سلامت انسان، اقتصاد و تغییر اقلیم می گذارند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط غلظت ریزگردها و بار مراجعه بیماران تنفسی و قلبی به بیمارستان های شهر کرمانشاه در سال1390 انجام گرفت.

    روش ها

    مطالعه حاضر مقطعی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. غلظت ذرات معلق هوا در سه ایستگاه سنجش به طور اتوماتیک و براساس روش جذب اشعه بتا اندازه گیری شد. تعداد بیماران تنفسی با کد بین المللی J06-J70و بیماران قلبی با کد بین المللی I10-I25 مرتبط با آلودگی هوا از چهار بیمارستان شهر کرمانشاه استخراج گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار EXCEL و SPSS و آزمون های کروسکال- والیس، رگرسیون خطی و غیرخطی تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    غلظت های بالای PM10 در فصل بهار و غلظت های پایین آن در فصل پاییز اتفاق افتاد. بیشترین میانگین غلظت 24 ساعته PM10 در فروردین ماه و 1953میکروگرم بر مترمکعب بود. بیشترین و کم ترین بار مراجعه بیماران تنفسی به ترتیب در فصل بهار و زمستان و بیشترین و کمترین بار مراجعه بیماران قلبی در فصل تابستان و پائیز بود. از نظر جنسیت، بیماران مرد بیشترین مراجعه را داشتند. ارتباط بین بار مراجعه بیماران تنفسی و قلبی و وقوع ریزگردها از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P=).

    نتیجه گیری

    وقوع و تشدید پدیده ریزگردها در شهر کرمانشاه ممکن است بتواند بار مراجعه به بیمارستان ها را افزایش داده و خطر بروز بیماری های تنفسی و قلبی را بالا ببرد. برای کاهش اثرات، آمادگی و تجهیز بیمارستان ها و سیستم های بهداشتی ضرورت دارد.

    کلید واژگان: ریزگردها, بیماران تنفسی و قلبی
    Alireza Ejraei, Hatam Godini, Ghodratolah Shams Khoramabadi, Farzad Ebrahimzadeh, Behroz Hamzeh
    Background

    In recent years, dust has been the major problem in Kermanshah climate. The dust causes undesirable environmental consequences such as human health, economic, and climate change effects. This study investigated the relationship between the dust concentrations and the increased number of patients with respiratory and heart problems admitted to hospitals in Kermanshah city in 2011.

    Methods

    The study was a cross-sectional and descriptive-analytical one which was carried out in 2011. The dust concentrations were automatically measured in three stations based on beta-ray absorption. Cardiopulmonary patients with international codes J06-J70 and I10-I25, related to air pollution were collected from four hospitals in Kermanshah city. Data were analyzed employing Excel and SPSS softwares and tests of Kruskal-Wallis Linear and nonlinear regressions.

    Results

    The results indicated that higher and lower concentrations for PM10 occurred in spring and autumn, respectively. The highest 24-hour average PM10 concentration was in March (1953g/m3). The maximum rates of hospital admissions for respiratory problems were in spring and the minimum rates were in winter. The maximum rates of hospital admission by patients with heart problems were in summer and the minimum rates were in autumn. The number of male was higher than female patients. The relationship between the rate of heart and respiratory patients admitted in hospitals and the concentration of dust was significant) PV <0/001(.

    Conclusion

    Results showed that the dust storm pollution of Kermanshah may be caused more people to be admitted in hospitals, and increased the risk of cardiopulmonary diseases. Therefore, preparatory steps, outfit and equipping hospital and health systems seem to be very necessary to decrease the dust effects.

  • بهروز حمزه، ندا ایزدی، پریسا نیازی، یحیی پاسدار
    مقدمه و هدف
    ارتباط چاقی مادران با نتایج حاصل از بارداری در مطالعات نشان داده شده است. عادات و الگوی مصرف مواد غذایی ممکن است نقشی مهم در ایجاد اضافه وزن و چاقی داشته باشند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط الگوی مصرف و رفتارهای تغذیه ای با چاقی و اضافه وزن در زنان سنین باروری انجام شد.
    مواد و روش کار
    154 نفر از زنان با BMI بالاتر از kg/m225 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه های FFQ، الگوی مصرف و عادات غذایی جمع آوری شدند. ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بیوالکتریک امپدانس اندازه گیری و اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سن، وزن وBMI افراد مورد مطالعه، به ترتیب 4/7±8/37 سال، kg9/9±8/76 وkg/m2 7/3±6/31 بود. 3/27 درصد از این افراد WHR بیشتر و مساوی 85/0 داشتند وPBF 6/26 درصد آنها بیشتر و مساوی 40 درصد بود. با توجه به پرسش نامه عادات غذایی 6/76 درصد از افراد شرکت کننده امتیاز لازم را برای مصرف صحیح مواد غذایی کسب نکردند. ارتباط معنی داری میان مصرف مواد غذایی و BMI و درصد چربی بدن مشاهده شد(05/0>P)
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که الگوی مصرف مواد غذایی همراه با کاهش فعالیت بدنی از عوامل مهم افزایش وزن و چاقی در زنان مورد مطالعه بود. افزایش دانش وآگاهی های تغذیه ای همراه با ورزش می توانند در مبارزه با اضافه وزن و چاقی در کشورهای در حال توسعه موثر باشند.
    کلید واژگان: عادات غذایی, اضافه وزن, چاقی, سنین باروری
    Behrooz Hamzeh, Neda Izadi, Yahya Pasdar, Parisa Niazi
    Background And Objective
    Maternal obesity has been associated with pregnancy outcome. Dietary pattern and food consumption may play an important role in overweight and obese individuals. The objective of this study was to determine the relationship between dietary habits and obesity in women at reproductive aged in Kermanshah.
    Materials And Methods
    In this research study, 154 overweight and obese women (BMI>25 kg/m2) were recruited using convenient sampling method. FFQ and dietary habit questionnaires were used for dietary data collection. Body composition was assessed using bioelectric impedance (Plusavis 333) and data was analysed by SPSS16.
    Results
    The mean age, weight and BMI were 37.8+7.4 years, 76.8+9.9 kg and 31.6+3.7 kg/m2, respectively. In addition, 27% of participants had WHR and percentage of body fat (PBF) more than maximum cut-offs for women (0.85 and 40%, respectively). The results showed that 76.6% of subjects had non-healthy eating dietary habits. There was significant relationship between the amount of food consumption and BMI and PBF (p<0.05).
    Conclusion
    Our findings suggest that changing food consumption patterns, coupled with decreasing physical activity, directly contribute to overweight and obesity. Nutrition awareness and education campaigns, combined with exercise, seem to be most promising to combat the obesity pandemic in developing countries.
    Keywords: Dietary Habits, Overweight, Obesity, Reproductive age
  • علی اکبر حق دوست، فرنگیس شوقی شفق آریا، نادر ممتازمنش، طاهره چنگیز، آیین محمدی، پیام خزائلی، محمودرضا دهقانی، بهروز حمزه، مهستی علیزاده
    بدون شک، پایش هدفمند و ساختاریافته عملکرد کیی از اجزای لازم برای ارتقا مداوم یکفیت است. سیستم آموزشی کشور نیز از این اصل مبرا نبوده و برای ایجاد تحرکی قوی و پایا، لازم است تا به صورت برنامه ریزی شده عملکردها سنجیده و با مقایسه امتیازات دانشگاه ها، فضایی رقابتی برای پیشرفتی سریعتر در راستای منافع کشور ایجاد گردد.
    با این باور، و به سفارش معاونت آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نظامی برای پایش عملکرد آموزشی دانشگاه های(طرح راد) علوم پزشکی کشور طراحی شد با خصوصیاتی مانند: 1) سادگی در پیاده سازی، 2) تیکه به شاخصهای کلان و پرهیز از ورود به جزئیات، 3)در برگیرنده فرآیندهای اصلی آموزشی، 4) قابل بسط بودن برای آینده، 5) قابل تر یکب با مدلهای مشابه برای پایش عملکرد سایر معاونتهای وزارت بهداشت در راستای تولید ابزاری جامع برای پایش همه جانبه عملکرد دانشگاه ها و 6)منطبق بر اهداف کلان ترسیم شده برای نظام آموزش عالی کشور در اسناد بالادستی ماحصل این مطالعه نظام یافته که با بهره گیری از حداکثر توان فکری کشور صورت گرفت، 20 شاخص تر یکبی است که کیی از این شاخصها (تعداد اعضای هیئت علمی تعدیل یافته) برای قابل مقایسه نمودن نتایج دانشگاه های مختلف کشور با اندازه های متفاوت می باشد. سایر شاخصهای تدوین شده برای سنجش یکفیت و کمیت آموزش دانشگاه ها به شرح زیر می باشند 1و 2)تعداد رشته های موجود و نوگشایی شده و غیرمعتبر شناخته شده؛ 3) نوع و مدل برنامه ریزی بلندمدت و شیوه پایش4، 5 و 6) شیوه و تواتر برگزاری و مدیریت جلسات شورای دانشگاه، شورای آموزشی دانشگاه و جلسات کاری معاون، آن؛)ثبات مدیریتی در حوزه آموزش؛ 10) شفافیت و جامعیت اطلاعات در وب سایتها؛ 11) ثبات نمرات دانشجویان در امتحانات پیشرفت تحصیلی؛ 12) میزان قبولی دانشجویان در مقاطع بالاتر؛ 13) عملکردهای کلیدی مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی دانشگاه در ارتقا یکفی آموزش؛ 14) عملکرد آموزش مداوم؛ 15) ارزیابی مدیران ارشد معاونت آموزشی وزارت در مورد عملکرد دانشگاه ها؛ 16) شرکت دانشگاه ها در جشنواره مطهری؛ 17) فعالیتهای نوآورانه ویژه در هر دانشگاه متناسب با مختصات خود؛ 18) پاسخگویی آموزش به نیازهای جامعه و نهایتا 19) توجه به اخلاق حرفه ای در آموزش در مدل طراحی شده، ابزارها و شیوه وزن دهی هر کی از این شاخصها تب یین و برای اجرایی نمودن مدل راهکارهای پیشنهادی ارایه گردیده است.
    کلید واژگان: رتبه بندی, آموزش, شاخص, پایش, ارزشیابی, عملکرد
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال