بهزاد همدانی
-
مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 167، فروردین و اردیبهشت 1403)، صص 24 -30مقدمه
پرستاران جایگاه برجسته ای در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی دارند. بین خودپنداره حرفه ای پرستاران با ارائه مراقبت به بیماران رابطه ای انکارناپذیری وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین خودپنداره حرفه ای با سبک زندگی پرستاران در بیمارستان های منتخب شهرهای مازندران انجام شد.
روش کاراین مطالعه توصیفی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با تخصیص متناسب بر روی 200 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1394 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه خودپنداره حرفه ای پرستار و پرسش نامه سبک زندگی پرستاران بود. برای تعیین رابطه بین خودپنداره حرفه ای و سبک زندگی پرستاران از ضریب همبستگی Pearson استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معنی داری 0/05≤ P به دست آمد.
یافته هامیانگین نمره خودپنداره حرفه ای و سبک زندگی پرستاران به ترتیب 5/88 ± 216/42 و 19/37 ± 156/55 بود. همچنین رابطه مستقیم معنی داری بین خودپنداره حرفه ای و سبک زندگی پرستاران وجود داشت.
نتیجه گیریبا توجه به تایید همبستگی مثبت بین خودپنداره حرفه ای و سبک زندگی پرستاران، مدیران پرستاری می توانند با ارتقاء خودپنداره حرفه ای، سبک زندگی سالم را در پرستاران ارتقاء دهند.
کلید واژگان: خودپنداره حرفه ای, سبک زندگی, پرستارانIntroductionNurses have a prominent position in providing healthcare services. There is an undeniable relationship between nurses' professional self-concept and providing care to patients. This study was conducted to investigate the relationship between professional self-concept and the lifestyle of nurses in selected hospitals of Mazandaran cities.
MethodsThis descriptive study was conducted using a stratified sampling method with a proportional allocation of 200 nurses working in hospitals affiliated with Mazandaran University of Medical Sciences in 2015. Data collection tools included a demographic information form, a nurse professional self-concept questionnaire, and a nurses' lifestyle questionnaire. Data analysis was done with a significance level of P ≤ 0.05. Pearson's correlation coefficient was used to determine the relationship between professional self-concept and nurses' lifestyle.
ResultsThe mean score of nurses' professional self-concept and a lifestyle was 156.55 ± 19.37 and 216.42 ± 5.88, respectively. There was also a significant direct relationship between professional self-concept and nurses' lifestyle.
ConclusionsConsidering the confirmation of positive correlation between professional self-concept and the lifestyle of nurses, nursing managers can promote healthy lifestyles in nurses by promoting professional self-concept.
Keywords: Professional Self-Concept, Lifestyle, Nurses -
مقدمه
تاثیر گیت به عقب بر متغیرهای بیومکانیکی راه رفتن بیماران دچار استیوآرتریت زانو ناشناخته اند. هدف این مطالعه تعیین تاثیر پروتکل تمرینی گیت به عقب بر پارامترهای فضایی- زمانی- مکانی راه رفتن بیماران دچار استیوآرتریت داخلی زانو است.
مواد و روش هااین تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه کنترل (سالم مرجع و بیمار شاهد) و یک گروه تجربی انجام شد. 21 مرد سالم و 42 مرد مبتلا به استیوآرتریت داخلی زانو با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس شاخص کلگرن- لورنس انتخاب گردیدند. گروه تجربی شش هفته پروتکل تمرینی گیت به عقب را انجام دادند. برای ارزیابی سه بعدی متغیرهای فضایی- زمانی- مکانی راه رفتناز سیستم تحلیل حرکتی Vicon سری T استفاده گردید. داده ها توسط آزمون t زوجی و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هاپیش از اعمال پروتکل تمرینی، گروه های بیمار (کنترل و تجربی) زمان گام طولانی تر (050/0=p و 045/0=p) و سرعت راه رفتن آهسته تری (013/0=p و 016/0=p) در مقایسه با افراد سالم داشتند. ولیکن بعد از پروتکل تمرینی، زمان گام برداری گروه تجربی در مقایسه با افراد سالم کاهش (376/0=p) و سرعت نیز افزایش (093/0=p) یافت. گروه کنترل بیمار همچنان از زمان گام طولانی تر (045/0= p) و سرعت راه رفتن آهسته تری (016/0= p) در مقایسه با افراد سالم برخوردار بودند.
نتیجه گیریپروتکل گیت به عقب بر روی زمان گام و سرعت بیماران مبتلا استیوآرتریت داخلی زانو اثر داشت. به نظر می رسد کاهش زمان گام برداری و افزایش سرعت توانسته باشد باعث تغییر الگوی گام برداری و احتمالا کاهش بار وارده بر زانو در بیماران استیوآرتریت زانو شده باشد.
کلید واژگان: استئوآرتریت, زانو, تحلیل گیت, گیت به عقب, پارامترهای فضایی- زمانیIntroductionThe link between biomechanical parameters and backward gait training protocol in association with knee osteoarthritis is not well understood. This study, therefore, aims to investigate the effect of backward gait training protocol on spatial-temporal-distance gait parameters in patients with medial knee osteoarthritis.
Material and MethodsTwenty-one healthy males and 42 patients with medial knee osteoarthritis participated in this study. Patients were divided into two equal groups, namely experimental and control, according to the Kellgren-Lawrence index and the visual analog scale. The experimental group performed a six-week backward gait training protocol. A Vicon T-Series camera system was used to evaluate the 3-D motion of spatial-temporal-distance gait parameters. Paired t-test and ANOVA were applied for data analyses (p≤0.05).
ResultsBoth osteoarthritis patient groups before training protocol had prolonged stride time (p=0.05, p=0.045) and slower walking speed (p=0.016, p=0.013) compared to the healthy subjects. The retro-gait training protocol reduced stride time (P=0.376) and increased walking speed (P= 0.093) in the experimental group compared with the healthy group. However, a significant difference was maintained between stride time (P = 0.445) and speed (P = 0.016) in the healthy and control groups after training.
ConclusionAccording to the results of this study, backward gait training protocol had a significant effect on stride time and walking speed in patients with medial knee osteoarthritis. Therefore, it appears that reducing stride time and walking speed can change the gait pattern and possibly decrease the load on the knee in patients with knee osteoarthritis.
Keywords: osteoarthritis, knee, Gait Analysis, backward gait, spatio-temporal parameters -
سابقه و هدفشواهد اندکی از راهکارهای پیگیراننده و درمانی گوفتگی عضلانی تاخیری وجود دارد. هدف مطالعه حاضر تاثیر پیشگیراننده کشش تسهیل عصبی– عضلانی بر درد، انعطاف پذیری و نشانه های عملکردی افراد مبتلا به کوفتگی عضلانی تاخیری بود.روش بررسیبه منظور رعایت موازین اخلاق در پژوهش، از شرکت کننده ها رضایت نامه کتبی اخذ واز هدف و روش اجرای مطالعه مطلع گردیدند. این تحقیق توصیفی از نوع شبه تجربی بود. 42 نفر دانشجوی غیر ورزشکار در این مطالعه شرکت و به طور مساوی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. برای ارزیابی متغیرهای کینماتیکی از سیستم تحلیل حرکتی Vicon شامل 4 دوربین پرسرعت مادون قرمز سری T با فرکانس نمونه برداری 200 هرتز و برای اندازه گیری نیروهای عکس العمل زمین از دو صفحه نیرو Kistler با فرکانس نمونه برداری 1000 هرتز استفاده شد. متغیرهای وابسته شامل پارامترهای پرش از حالت ایستاده شامل ارتفاع پرش، ارتفاع پس از فرود، زمان پرواز، میانگین توان، حداکثر نیروی فرود، حداکثر سرعت در لحظه تیک آف، مقیاس بصری اندازه گیری درد و انعطاف پذیری همسترینگ بودند که قبل از تمرین و 48 ساعت بعد از تمرین مورداندازه گیری قرار گرفتند. آزمون های آماری t دو گروه مستقل و t همبسته با سطح معناداری (0/05˂P) جهت تحلیل های آماری مورداستفاده قرار گرفت.یافته هابعد از تمرین بین گروه ها اختلاف معنی داری در انعطاف پذیری (0/022=P) و عدم تفاوت معنی داری بین میزان درد و کوفتگی ادراک شده وجود داشت (0/08=P). اختلاف معنی دار بین پیش آزمون-پس آزمون گروه کنترل در ارتفاع پرش، ارتفاع پس از فرود، توان، حداکثر نیروی فرود وجود داشت (0/05˂P).نتیجه گیریتوام نمودن کشش تسهیل عصبی– عضلانی با تمرینات برونگرای القاء کننده کوفتگی می تواند بر کاهش انعطاف پذیری و پارامترهای عملکردی افراد مبتلا به کوفتگی عضلانی تاخیری اثربخش باشد.کلید واژگان: کوفتگی عضلانی, درد, انعطاف پذیری, پلایومتریک, کشش تسهیل عصبی- عضلانیBackground and ObjectivesThere is little evidence of strategies for prevention and treatment of exercise-induced muscle damage. The purpose of this study was to examine a Prophylactic effect of Proprioceptive Neuromuscular Facilitation stretching on pain intensity, flexibility and jump in subjects with exercise-induced muscle damage.Materials and MethodsInitially, they were orally informed about the purpose and method of conducting the study, and asked to take part .Forty-two Non-athlete male students were equally divided into intervention and control groups. A Vicon Motion Systems consisting of four T-series cameras (200 Hz) and a Kistler force plates (1000Hz) were used to quantify Kinematics and kinetic variables. Then, a visual analog pain scale, flexibility, Rise of center of gravity, lowest value of center of gravity height, flight time, Power average, Maximum landing force, Peak Take off instantaneous velocity were recorded at baseline and 48 hours after post exercise. Data were analyzed in SPSS- 20 using t test with P<0.05.ResultsThere were significant differences in flexibility between the control and the intervention groups (P=0.022). Too, there were significant trend in muscle soreness pain (P=0.08). There were significant differences observed between before-after in the intervention group for maximum/minimum vertical displacement, Power average, Maximum landing force (P<0.05).ConclusionCombining PNF stretching with eccentric exercise can have optimum effect on reduction of flexibility, pain, jumping parameters of subjects with exercise-induced muscle damage.Keywords: Muscle Soreness, Pain, Range of Motion, Plyometric, Proprioceptive Neuromuscular Facilitation (PNF)
-
زمینه و هدفهدف مطالعه حاضر مقایسه پارامترهای نیروهای عکس العمل هنگام فرود در بیماران مبتلا به کمر درد مزمن است. نفر مرد بیمار مبتلا به کمر درد مزمن در این مطالعه شرکت نمودند. با استفاده از یک 21 نفر مرد سالم و 21مواد و روش هاهرتز) مولفه های نیروی عکس العمل زمین هنگام فرود اندازه گیری شد. سپس متغیرهای اوج نیروهای عکس العمل 1000صفحه نیرو ( )P˂0/05 دو گروه مستقل با سطح معناداری (t زمین و زمان رسیدن به آن ها، ایمپالس، و نرخ بارگذاری استخراج شدند. آزمون آماری جهت تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. ) و حداقل نیروی عکس العمل Fy1،2،3یافته هاافراد مبتلا به کمر درد مزمن مولفه های نیروی عکس العمل داخلی- خارجی کمتری ( Fy 1،2 ). بیماران مولفه های P˂0/05) هنگام فرود در مقایسه با افراد سالم دارند (FZ2عمودی بیشتری در تماس پنجه پا با زمین ( ). بیماران مبتلا به کمر درد مزمن نرخ توسعه P˂0/05 سریع تری دارد ( FZ 3،4 طولانی تر و FZ 1،2 سریع تر، زمان رسیدن به مولفه های .)P=0/049 کمتری هنگام فرود دارند ( Yنیرونتیجه گیریافراد مبتلا به کمر درد میزان نیروی عکس العمل عمودی بیشتری نسبت به افراد سالم داشتند و این عوامل به عنوان یک فاکتور خطر زا در افزایش نیروها کامپرسی به ستون فقرات در نظر گرفته می شود.کلید واژگان: فرود متقاطع, نیروی عکس العمل, ایمپالس, نرخ بارگذاریAims andBackgroundThe purpose of this study was to compare the parameters of ground reaction force during landing in patients with chronic low back pain. Material andMethods21 healthy men and 21 men with chronic low back pain participated in this study. Using a Kistler force plate )1000Hz) GRF during landing was measured. Then, maximum GRF and their related time-to-peak, impulse and loading rate were obtained. Independent t student was used to analyze the data (α=0.05). Findings: People with chronic low back pain have lower internal-external GRF and have a lower vertical GRF to touching the ground )FZ2) when landing compared to healthy people. Patients with chronic low back pain have a lower loading rate(Y)(P=.049).ConclusionPeople with low back pain have a higher vertical ground reaction force than healthy people, and these factors are considered as a risk factor for increasing compressive forces to the spine.Keywords: Crossover landing, ground reaction force, impulse, loading rate
-
مقدمهدیابت نوع دو یک معضل مهم برای سلامت عمومی است که باعث اثرات گسترده ای بر عملکردهای فردی و اجتماعی افراد می شود. مطالعه پیش رو با هدف تعیین ارتباط سواد سلامت با سلامت عمومی در بیماران دیابت نوع دو انجام شد.روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی بر روی 200 بیمار مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1393 انجام گردید. روش انتخاب نمونه ها به صورت آسان بود. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسش نامه مشخصات فردی، سواد سلامت (TOFHLA)، پرسش نامه استاندارد سلامت عمومی GHQ28 بود. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 16 و با کمک آزمون هایی آمار توصیفی، جدول توزیع فراوانی و آزمون های آماری (آزمون t،ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد.یافته هابیش از نیمی از شرکت کنندگان (58 درصد) از سواد سلامت کافی برخوردار نبودند و سلامت عمومی آنان متوسط گزارش شد (میانگین نمره 53/7±58/48). ارتباط معنی داری بین سواد سلامت و سلامت عمومی مشاهده شد (191/0-r= و007/0P=). سواد سلامت با سه بعد سلامت عمومی، اضطراب و اختلال خواب (154/0- r= و0029/.P=)، کارکرد اجتماعی (176/0- r= و013/0P=) و افسردگی (218/0-r=و002/0P=) ارتباط آماری معنی داری داشت.نتیجه گیریبه طور کلی بیماری های مزمن، از جمله دیابت، مشکلات بالینی، اجتماعی و روانی زیادی به دنبال دارند که این مشکلات به نوبه خود سبب محدودیت فعالیت های جسمانی و روانی افراد می شود. این مطالعه نشان داد که سواد سلامت و سلامت عمومی ناکافی مشکل شایعی است و بیماران دیابتی نیاز به آموزش های بیشتری جهت بهبود سطح سواد سلامت و سلامت عمومی دارند.کلید واژگان: سواد سلامت, سلامت عمومی, دیابت نوع دوBackgroundType 2 diabetes mellitus is a major general health problem that causes widespread effects on the individual and social functions. The purpose of this study was to investigate the relationship between health literacy and general health in type 2 diabetic patients.MethodsThis cross-sectional study was done on 200 patients referred to the Diabetes Research Center, Tehran University of Medical Sciences in 1392. Data were collected using three questionnaires: demographic characteristics, health literacy (TOHFLA), general health (GHQ28 . Data analyses were done by using descriptive statistical tests, frequency distribution tables and tests (test t, ANOVA) using SPSS (Version 16).ResultMore than half of participants (58%) didnt have adequate health literacy and their general health was average (average: 53/7 ± 58/48). There was a significant correlation between health literacy and public health (p: 0.007, r:-0.191). Health Literacy was statistically significant with three aspect of general health, anxiety and sleep disorders (p: 0/0029, -0/154), social functioning (p: 0/013, r:-0/176) and depression (p: 0/002, r:-0/218).ConclusionIn general, chronic diseases, including diabetes type 2 has clinical, social and psychological problems, which leads to mental and physical limitations in these people. This study showed that inadequate health literacy and public health are common problems, which indicate that diabetic patients need more education to improve their level of health literacy and general health.Keywords: Health Literacy_General Health_Type 2 Diabetes
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.