به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بهزاد ولی زاده

  • پژمان قیطاسیان، سید محمد طباطبایی، احمد جنیدی جعفری، محسن فرهادی، جواد گلشنی اصل، بهزاد ولی زاده، مریم مصرقانی*
    زمینه و هدف

    تتراسایکلین را می توان یکی از متداول ترین آنتی بیوتیک ها از نظر تولید و مصرف درسراسر جهان برشمرد و به شکل گسترده در پزشکی و دامپزشکی به منظور پیشگیری و درمان بیماری های عفونی مورد مصرف قرار می گیرد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی فرایند ترکیبی الکتروپرسولفات با استفاده همزمان واکنش گر پرکسیدهیدروژن در حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین از محیط آبی است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش به صورت ناپیوسته در مقیاس آزمایشگاهی و با استفاده از راکتور الکتروپرسولفات و واکنش گر پرکسیدهیدروژن در دمای محیط انجام شد. در این پژوهش از متدولوژی سطح پاسخ (RSM) بر پایه central composite design (CCD) برای بهینه سازی متغیر فرآیند الکتروپرسولفات و واکنشگر پرکسیدهیدروژن و تاثیر متغییرهای pH، دانستیه جریان، نسبت پرسولفات به پرکسیدهیدروژن بر حذف تتراسایکلین مورد مطالعه قرار گرفت.

    یافته ‎ها: 

    حداکثرکارایی حذف تتراسایکلین در فرایند الکتروپرسولفات و استفاده همزمان واکنش گر پرکسیدهیدروژن برابر 95/2 % تحت شرایط 6/5 : pH ، شدت جریان 31 میلی آمپر، نسبت پرسولفات به پرکسید هیدروژن 1/1 بدست آمد. p-value بسیار پایین (0/0001>P) و ضریب همبستگی بالا (R2) برای مدل به دست آمده نشان دهنده کفایت و همبستگی  بالای داده های تجربی و داده های پیش بینی شده توسط مدل است. 

    نتیجه‎ گیری:

     تکنولوژی ترکیبی سازگار با محیط زیست اکسیداسیون پیشرفته مبتنی بر رادیکال سولفات و پرکسیدهیدروژن (EC/PS/HR) برای حذف آلاینده های مقاوم در محیط های آبی متاثر از عوامل مختلفی مانند غلظت فعال کننده (H2O2)، غلظت کاتالیست (پرسولفات) و pH فرایند است. این مطالعه نشان داد که فرایند ترکیبی (EC/PS/HR) قادر به تجزیه و تخریب آلاینده های مقاوم مانند تتراسایکلین از محیط های آبی است. در نهایت می توان گفت که فرایند پرسولفات فعال شده با استفاده از (H2O2) یک فرایند موثر، کارآمد و امیدوارکننده در حذف تتراسایکلین از محلول های آبی است.

    کلید واژگان: اکسیداسیون پیشرفته, تصفیه فاضلاب, تتراسایکلین, روش رویه پاسخ
    Pezhman Gheitasian, Seyed Mohammad Tabatabaee Jabali, Ahmad Jonidi Jafari, Mohsen Farhadi, Javad Golshani Asl, Behzad Valizadeh, Maryam Meserghani *
    Background and Purpose

    Tetracycline represents the most prevalent antibiotic group in production and utilization and is extensively employed for the prophylaxis and treatment of infectious diseases in both human and veterinary medicine. The primary objective of this investigation was to assess the efficacy of electro-activated persulfate (EC/PS/HR) for eliminating tetracycline from aqueous solutions.

    Materials and Methods

    This study was conducted in a batch mode utilizing an electro-activated persulfate (EC/PS/HR) system. All experiments were carried out under constant temperature conditions. Response surface methodology (RSM) in conjunction with a central composite design (CCD) was employed to optimize the variables associated with the electro-activated persulfate and hydrogen peroxide process, including pH, current density, and the persulfate/hydrogen peroxide molar ratio, with the aim of tetracycline removal. Data analysis in this study was performed using Data Designer 8.0.6 software.

    Results

    The results of this study revealed the use of a quadratic model to predict the impact of independent variables on the efficiency of tetracycline removal in the process. The exceedingly low (p <0.0001) and the high correlation coefficient (R2) of the obtained model signify a robust correlation between experimental and predicted data. The optimal conditions for achieving maximum efficiency in the degradation of tetracycline through electro-activated persulfate were determined to be a pH of 5.6, a persulfate/hydrogen peroxide molar ratio of 1.1, and a current density of 31 mA. Under these conditions, tetracycline degradation reached approximately 95.2%.

    Conclusion

    Based on the findings of this investigation, it can be deduced that the advanced oxidation process relying on electro-activated persulfate (EC/PS/HR) is capable of eliminating contaminants in aqueous environments, influenced by various factors such as hydrogen peroxide dosage, catalyst concentration (persulfate), and pH. The study highlights the capability of the electro-activated persulfate (EC/PS/HR) hybrid process to decompose recalcitrant pollutants like tetracycline from aqueous environments. Overall, the electro-activated persulfate process demonstrates promise for the degradation of tetracycline in aqueous solutions.

    Keywords: Advanced oxidation processes, wastewater treatment, Tetracycline, Response surface methodology
  • شهره نادری مقام، زهرا عبداللهی، پریسا ترابی، علیرضا مهدوی هزاوه، محمد مرادی، بهزاد ولی زاده، الهه عزتی، افشین استوار*
    مقدمه

    کاهش رشد بروز و شیوع بیماری های غیرواگیر و بار این بیماری ها ازطریق انجام مداخلات و اتخاذ سیاست های لازم برای کاهش شیوع عوامل خطر رفتاری آنها شامل تغذیه ناسالم، فعالیت بدنی ناکافی و مصرف دخانیات

    روش ها: 

    در این مقاله مروری، مستندات و گزارش های موجود در وزارت بهداشت؛ برنامه های تدوین شده؛ توصیه های سازمان های ملی و بین المللی، نتایج به دست آمده از پایش و ارزشیابی های انجام شده و «سند ملی پیشگیری و کنترل بیماری های غیرواگیر و عوامل خطر مربوطه در جمهوری اسلامی ایران از 1394 تا 1404» بررسی و به هر یک از سه عامل خطر اصلی تغذیه ناسالم، فعالیت بدنی ناکافی و مصرف دخانیات (مصرف زیان بار الکل، در مقاله دیگری بررسی شده است)، به تفکیک در بخش های تشریح وضعیت موجود، سیاست ها و مداخلات اجراشده، نتایج به دست آمده و برنامه های آتی پرداخته شده است.

    یافته ها:

     مداخلات و سیاست های به عمل آمده برای دستیابی به اهداف مندرج در «سند ملی پیشگیری و کنترل بیماری های غیرواگیر و عوامل خطر مربوطه در جمهوری اسلامی ایران از 1394 تا 1404» در حیطه تغذیه ناسالم، باعث اصلاح استانداردهای موادغذایی شده است. مداخلات در حیطه فعالیت بدنی، موجب 1/5 درصد کاهش شیوع نسبی کم تحرکی در جامعه و مداخلات در حیطه مصرف دخانیات، موجب کاهش کلی 44/7 درصدی در مصرف دخانیات بین افراد ایرانی بالای 18 سال شده است ولیکن کاهشی درمورد مصرف قلیان رخ نداده بلکه مصرف آن در سال 1400 نسبت به سال 1390، 28 درصد افزایش داشته است.

    نتیجه گیری:

     باتوجه به یافته های به دست آمده، دستیابی کامل به اهداف مندرج در سند فوق الذکر حاصل نشده است، لذا باید مداخلات و سیاست های جدیدی توسط دست اندرکاران به کارگرفته شود.

    کلید واژگان: تغذیه ناسالم, کم تحرکی, فعالیت بدنی ناکافی, مصرف دخانیات, مصرف مواد دخانی
    Shohreh Naderimagham, Zahra Abdollahi, Parisa Torabi, Alireza Mahdavi Hazaveh, Mohammad Moradi, Behzad Valizadeh, Elaheh Ezati, Afshin Ostovar*
    Background

    This review study aims to shade light on the effects of carrying out interventions and policies in order to reduce the incidence and prevalence of non-communicable diseases (NCDs) and their behavioral risk factors (i.e., unhealthy diet, insufficient physical activity and smoking) and strategies and approaches to reduce their attributed burden.

    Method

    In this research, the documents and reports available in the Ministry of Health, developed action plans, recommendations of national and international organizations, evidence gathered from monitoring and evaluations and the "National Action Plan and Control of Non-Communicable Diseases and Related Risk Factors in the Islamic Republic of Iran, 2015-2025" were investigated with respect to  each of the three main risk factors of NCDs, including unhealthy diet, insufficient physical activity, and smoking (harmful consumption of alcohol has been reviewed in another article). Each risk factor has been discussed separately in the sections describing the current situation, policies and implemented interventions, findings, and future plans.

    Results

    The implemented interventions and policies to achieve the goals stated in the "National Action Plan and Control of Non-Communicable Diseases and Related Risk Factors in the Islamic Republic of Iran, 2015-2025" in the field of unhealthy nutrition, resulted in revising the food standards. Interventions in the field of physical activity have caused a 1.5% reduction in the relative prevalence of sedentary behavior in the society. Our research also revealed that interventions in the field of tobacco consumption have led a total decrease of 7.44% among Iranian people over 18 years of age, but a decrease in the use of hookah is not recorded, and its consumption has increased by 28% in 2021 compared to 2011.

    Conclusion

    According to the findings, the goals stated in the aforementioned document have not been fully achieved, so new interventions and policies should be used by those involved.

    Keywords: Unhealthy Diet, Inactivity, Insufficient Physical Activity, Smoking, Tobacco Consumption
  • رقیه زارع *، حسین قمری گیوی، بهزاد ولیزاده
    زمینه و هدف
    در سال های اخیر افزایش روزافزون طلاق برای خانواده ها و جامعه مشکلات زیادی ایجاد کرده است. طلاق یکی از عوامل تهدیدکننده سلامت روانی است و زنان در شرایط پر استرس نسبت به مردان هیجان های منفی بیشتری را تجربه می نمایند و میزان افسردگی در آن ها دو برابر مردان است. این مطالعه به ارزیابی سلامت روانی زنان در حال طلاق و مقایسه آن با وضعیت زنان عادی می پردازد.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل100 زن متقاضی طلاق و 100 زن عادی بودند. متقاضیان طلاق از بین زنان مراجعه کننده به پزشکی قانونی اردبیل به شیوه در دسترس انتخاب شدند. گروه شاهد از بین زنان متاهل ساکن اردبیل با وضعیت فرهنگی اقتصادی مشابه که از زندگی مشترک شکایتی نداشته و تا به حال به مراجع قضایی مراجعه نکرده اند، انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها برای ارزیابی سلامت روانی مقیاس21 سوالی افسردگی، اضطراب و تنیدگی(DASS-21) و مقیاس افکار خودکشی «بک» در نظر گرفته شد. نتایج توسط نرم افزار SPSS16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج یافته ها نشان داد که میانگین نمرات زنان درحال طلاق در معیارهای افسردگی، اضطراب و تنیدگی و افکارخودکشی، بالاتر از میانگین نمرات گروه شاهد بود و این اختلاف نسبت به گروه شاهد معنی دار بود (p<0.05).
    نتیجه گیری
    این یافته ها نشان می دهد که زنان درحال طلاق نسبت به همتایان متاهل خود مشکلات روان شناختی بیشتری دارند و افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی در آن ها بیشتر است. لذا به نظر می رسدکه در این شرایط انجام اقدامات حمایتی، مشاوره درمانی و... برای کاهش اضطراب و تنش و پیشگیری از بروز افسردگی و اقدام به خودکشی ضرورت بیشتری داشته و حمایت جدی خانواده ها و سازمان های مددکاری اجتماعی را می طلبد.
    کلید واژگان: سلامت روانی, طلاق, افسردگی, اضطراب, زنان
    Roghaye Zare *, Dr Hossein Ghamari Givi, Dr Behzad Valizadeh
    Background
    We are witnessing in recent years that the increasing rate of divorce creates a multitude of difficulties for families and communities. Divorce is a threat to mental health and compared to men, women experience more negative effects in stressful situations and the rate of depression among women is twice of that in men. The present study compares mental health of ordinary women and those who are divorcing.
    Methods
    The study was a cross- sectional one and its subjects included 100 divorcing women and 100 ordinary ones. The first group was selected from among women who had requested for divorce and were referred to Ardabil legal Medicine center. The Control group included married women residing in Ardabil with similar socio cultural conditions with no complaints regarding their marital life and no complaints to courts. Data collection was carried out though DASS-21 and Beck scale for suicidal thoughts. And the results were analyzed using SPSS version 16.
    Findings: The results revealed a higher average of scores in both tests among the divorcing group than among control group, which was statistically significant (p
    Conclusion
    These findings indicate a higher rate of psychological problems in divorcing women (compared to control group), along with a high rate of depression, anxiety and suicidal thoughts. Hence, it seems that this group of women need supportive measures and consultation to decrease their anxiety and tension in order to prevent depression and suicide attempts among them, which requires support of families and social welfare organizations.
    Keywords: Mental Health, Divorce, Depression, Stress, Women
  • علی خالق خواه، رقیه زارع *، حسین قمری گیوی، بهزاد ولیزاده
    زمینه و هدف
    شناسایی عوامل تاثیرگذار بر خشونت های خانوادگی با توجه به تبعات بسیار سوء این قبیل خشونت ها، می تواند نقش مهمی را در پیشگیری از وقوع آن ها بازی کند. با توجه به شیوع قابل توجه خشونت علیه زنان در خشونت های خانوادگی، این پ‍ژوهش با هدف مقایسه هوش عاطفی و اجتماعی زنان قربانی خشونت خانگی و بهنجار، انجام شد.
    روش بررسی
    روش پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای از نوع مقطعی- توصیفی می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش 30 نفر از زنان اردبیلی بودند که طی سال 1392 به دلیل اعمال خشونت علیه آن ها به عنوان شاکی به پزشکی قانونی، دادگستری و نیروی انتظامی استان اردبیل مراجعه کرده بودند. برای گروه کنترل نیز از طریق مصاحبه 30 نفر از زنان بدون مشکلات روان شناختی و فاقد سابقه خشونت خانوادگی پس از همسان سازی موقعیت های شغلی، فرهنگی و... به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس هوش اجتماعی ترومسو برای سنجش هوش اجتماعی و مقیاس هوش عاطفی پترایدز- فارنهام برای سنجش هوش عاطفی در نظرگرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج یافته ها نشان داد که بین زنان قربانی خشونت خانگی از نظر هوش عاطفی تفاوت معنی داری وجود دارد، ولی از نظر هوش اجتماعی هیچ گونه تفاوتی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این پژوهش نشان می دهد که نه تنها بالا بودن هوش عاطفی و اجتماعی از بروز خشونت جلوگیری می کند، بلکه بالا بودن آن ها نیز موجب رفتارهای درست در زمان بروز خشونت می شود. به نظر می رسد آموزش اصول صحیح رفتاری و تقویت هوش اجتماعی و عاطفی می تواند نقش پیشگیرانه ای در بروز خشونت علیه زنان داشته باشد.
    کلید واژگان: هوش عاطفی, هوش اجتماعی, زنان, خشونت خانگی
    Dr. Ali Khaleghkh, Roghaye Zare *, Dr. Hossein Ghamari Givi, Dr. Behzad Valizadeh
    Background
    Violence against women has very bad persistent effects on victims، therefore recognizing of risk factors is very important. This study was carried out to compare emotional and social intelligence of normal and victims of violence women.
    Methods
    The present study was based on a causal-comparative of cross-sectional. Statistical society of this research included victims of violence women in Ardabil city that had gone to forensic medicine and judiciary and police force of state during 2013. Among these women، 30 that were willing to cooperate، were considered as the sample. Also 30 individuals were selected by sampling method of ordinary women in Ardabil. Tools for data collection were considered Tromso Social Intelligence Scale to assess social intelligence، and petrides and Furnhams Emotional Intelligence Scale for measuring emotional intelligence of samples. To analysis of data، descriptive statistics (Average، Standard deviation) and Multivariate Analysis of Variance test (manova) were used.
    Findings
    The results showed that there was a significant difference among women who were victims of domestic violence، in terms of emotional intelligence، but no differences were observed in terms of social intelligence.
    Conclusion
    This study shows that high emotional intelligence not only prevents and social violence، but also their high position، cause right behaviors in time of violent. Therefore، it seems that training and strengthening of emotional and social intelligence can have a preventively effects on rate of violence against women.
    Keywords: Emotional Intelligence, Social Intelligence, Women, Domestic Violence
  • Bachground &
    Aim
    Suicide is an important public health problem representing one of the first ten leading cause of death in the world. The purpose of this study is to describe demographic characteristics and methods have been used by suicide victims and to estimate suicide mortality rates that occurred in Ardabil during 1998-2007.
    Materials and Method
    This is a cross-sectional descriptive study. Data on deaths by suicide that occurred in Ardabil from 1997 to 2006 were obtained from the legal medicine center. Reports contained sociodemographic information, characteristics of death and the method used. We calculated mortality rate and rate ratio inorder to compare age, sex and area specific rates. Data were analyzed by SPSS 15 software
    Findings
    The period from 1997 to 2006 a total of 185 suicide death occurred in Ardabil. The mean age was 29.6 ± 15 years old. 73.5% of victims were male and 73% of them were from urban area. The suicide mortality rate was 4.2 per 100000. For the recorded years, the rates of suicide mortality had a decreasing trend. The rate ratio of male suicide to femal was 2.6 and rural to urban was 1.3. Hanging, poisoning and burning were the most common methods used among victims respectively.
    Conclusion
    The study shows that suicide rates in Ardabil are lower compared with national rates with a decreasing trend and in contrast to most studies the suicide mortality rates in rural area of Ardabil are higher than urban area.
  • میترا اخلاقی، سیدمحسن رضا زاده شجاعی، اسدالله یغمایی، امید مهرپور، بهزاد ولی زاده
    زمینه و هدف
    تشخیص هویت بنا به دلایل متعددی یکی از اجزای ضروری معاینات پس از مرگ است. تعیین سن در زمان مرگ بر اساس تغییرات بیولوژیکی بدن در تمام طول عمر انجام می شود. با توجه به اهمیت بسته شدن سوچور اسفنواکسی پیتال در تعیین سن بخصوص در بقایای ناکامل اجساد و تفاوت ها و اختلاف نظرهای زیادی که در مطالعات مختلف دیده می شود و نیز اهمیت تفاوت های نژادی بر روی ویژگی های رشد انسان و از آنجایی که تا بحال در کشور ما مطالعه ای بر روی این شاخص مهم انجام نگرفته است بر آن شدیم تا با انجام این تحقیق زمان بسته شدن آن را در زنان تهرانی بررسی نماییم.
    روش ها
    این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی و مقطعی می باشد. جامعه مورد مطالعه اجساد مؤنث تهرانی 8 تا 26 ساله می باشند که طی سال های 86 – 1385 به سازمان پزشکی قانونی کشور ارجاع گردیدند. اطلاعات حاصل از مطالعه توسعه نرم افزار SPSS 11.5 آنالیز گردید.
    یافته ها
    در مجموع 50 جسد مؤنث در فاصله سنی 8 تا 26 مورد بررسی قرار گرفتند که در 90% سوچوراسفنواکسی پیتال بسته و در 10% سوچور کاملا باز بوده است. و در هیچ یک از اجساد سوچور نیمه باز نبوده است. در 5 مورد جسدی که سوچوراسفنواکسی پیتال شان کاملا باز بوده میانگین سنی 8/8 سال با انحراف معیار 30/1 و خطای معیار میانگین 58/0 بود. در 45 جسدی که سوچور در آنها کاملا بسته بود میانگین سن 66/19 سال، انحراف معیار 7/3 و خطای معیار میانگین 55/0 بود.کمترین سنی که در آن سوچور باز بوده 8 سال و بالاترین سن 11 سال بود. در 45 جسد دیگر سوچور کاملا بسته بود. حداقل سن این افراد 13 سال بود و پایین تر از این سن سوچور کاملا بسته مشاهده نگردید
    نتیجه گیری
    طبق این تحقیق اجساد مؤنثی که احتمال داده می شود سن آنها در فاصله8 تا 26 سال باشد در صورت باز بودن سوچور اسفنواکسی پیتال میانگین سنی 8/10 سال با فاصله اطمینان 95%، 1/14-5/7 سال و اجساد زن با سوچور بسته میانگین سنی 6/19 سال با فاصله اطمینان 95%، 26-24/13 سال خواهند داشت. در مجموع برای پیش گویی سن از روی مشخصات آناتومیک جسد علاوه بر وضعیت سوچور اسفنواکسی پیتال پارامترهای دیگری نیز از جمله: رویش دندان، بررسی سایر سوچورها، رادیو گرافی، بسته شدن اپی فیزها و... مورد نیاز می باشد که با دارا بودن این اطلاعات می توان پیش گویی دقیق تری به عمل آورد.
    کلید واژگان: سوچور اسفنواکسیپیتال, جوش خوردن, سن
    Background and Aim
    The identity of dead is an essential part of post-mortem examination. Estimation of age is one of the important factors that helps identification. The identification of unknown human remnants begins with the creation of an anthropological profile, which includes sex, biological age, stature and individualizing features. The aim of this study was investigation the closure time of synchondrosis to corroborate as an indicator of biological age especially in Iranian females.
    Materials and Methods
    This is a descriptive cross sectional study. Closure time among Iranian 8 to 26 years old females cadavers with direct inspection during autopsy was evaluated. Data were analyzed by SPSS 11.5 software.
    Findings
    During 2006-7, 50 cases studied.Closed position was found in 10% of cases, while 90% of cases had opened were situation. Semi closed situation wasn’t seen in any cases. Mean age of open and closed were 8.8 (+/-1.30), 19.66 (+/-3.7), respectively. The range of age in open situation was (8-11) years old. All of cases with complete fusion (closed) were 13 years or above.
    Conclusion
    Our results showed that closure of spheno occipital suture can be used as a good indicator for age estimation in females. Females with estimated age of 8-26 years with complete fusion (closed) and no fusion, should be in age of (7.5-14.1) and (13.24-26) years old respectively (with 95% (onfidence interval). Other parameters like radiography, epiphysis situation and dentis must be evaluated to improve the accuracy.
  • علی اکبر عظیمی، بهزاد ولی زاده*، محمدرضا مسعودی نژاد، علی صفرزاده
    تحقیق حاضر به منظور بررسی نقش عصاره تانن دار (جوهر میوه بلوط) در حذف کروم از پساب چرم سازی به کمک دو کنترل کننده pH (آهک و سود) صورت گرفته است. به این منظور گونه ای از درختان بلوط به نام Quercus branti که میوه آن بیشترین درصد تانن را در بین گونه های موجود در کشور داراست انتخاب و از جنگل های استان کهگیلویه و بویراحمد جمع آوری گردید. پس از خشک کردن، پودر کردن و عصاره گیری نمونه ها، میانگین درصد تانن عصاره استخراج شده 10.5 درصد اندازه گیری شد. سپس به منظور بررسی تاثیر عصاره تانن دار میوه بلوط بر کاهش غلظت یون کروم از محلول استاندارد کروم دار (25 میلی گرم در لیتر کروم (+3) و 25 میلی گرم در لیتر کروم (+6) معادل 50 میلی گرم در لیتر کروم کل با (pH=3.5 و پساب چرم سازی حاوی کروم (پساب غلیظ حاوی 3200 میلی گرم در لیتر کروم با pH=3.98 پساب رقیق شده حاوی 160 میلی گرم در لیتر کروم با (pH=4.38 در حضور و بدون حضور عوامل افزاینده pH آزمایش هایی در مقیاس آزمایشگاهی و در دمای اتاق (20 تا 25 درجه سلسیوس) صورت گرفت که خلاصه نتایج آن به قرار زیر است: افزودن عصاره تانن دار میوه بلوط به میزان 70 میلی گرم در لیتر به محلول استاندارد حاوی کروم، موجب کاهش کروم به میزان 20 درصد گردید که این میزان با اضافه نمودن 70 میلی گرم در لیتر آهک و افزایش غلظت عصاره تانن دار به 100 میلی گرم در لیتر موجب افزایش بازده حذف کروم به میزان 58 درصد در pH=4.11 شد. از سوی دیگر افزودن عصاره تانن دار میوه بلوط به محلول استاندارد حاوی کروم که غلظت کروم باقیمانده آن توسط آهک و سود به 18.52 میلی گرم در لیتر کاهش یافته بود، موجب کاهش pH از 6.99 به 6.76 و کاهش بازده حذف کروم از 63 درصد به 55 درصد گردید. این در حالی است که افزودن عصاره تانن دار میوه بلوط در غلظت های 10 تا 100 میلی گرم در لیتر در محدوده غلظتی 50 تا 1000 میلی گرم در لیتر به پساب چرم سازی که غلظت کروم باقیمانده آن توسط آهک و سود در pH=9.25 از 160 به 7 میلی گرم در لیتر رسیده بود موجب کاهش pH به 7.93 و کاهش بازده حذف کروم از 95.62 درصد به 80 درصد شد. بنابراین در محدوده قلیایی که pH نقش تعیین کننده در حذف و جداسازی کروم دارد، افزودن عصاره تانن دار میوه بلوط موجب کاهش pH محیط و جدا شدن کروم رسوب یافته از فاز رسوب به فاز محلول می شود.
    کلید واژگان: عصاره میوه بلوط, تانن, پساب چرم سازی, کروم
    Azimi, A.A., Valizadehb. *, Masodinegad, M.R., Safarzadeh, A
    In this study, by using two pH controller, NaOH and Ca(OH)2, the effectiveness of the tannin-contained extracts (acorn extract of Quercus branti) in removing chromium from tannery wastewater was examined. Therefore a native species of oak tree in Kohkiloye & Boyerahmad province, namely Quercus branti that its fruits contain more tannin than other existing oak species in Iran was selected. After drying, crushing acorns into a powder and extracting, the average percent of tannin in the extracted acorns was 10.5%.Then, in order to study impact of tannin extract with and without pH controller (Ca (OH)2 & NaOH) on reducing Chromium concentration, two Samples, from chromium standard solution(Cr III=25mg/l, Cr VI=25mg/l, equal to total Cr concentration of 50 mg/l & pH=3.5) as well as tannery wastewater (Concentrated wastewater containing Cr=3200mg/l, pH=3.98 & diluted wastewater containing Cr=160mg/l, pH=4.38) have been collected and tested. Laboratory tests were conducted in bench scale and room temperature (20-25 ºc), the summery of results mentioned below:By adding a concentration of 70 mg/l tannin extract to chromium standard solution, the concentration of chromium reduced to 20% which this removal percentage was increased to 58% by increasing tannin concentration to 100 mg/l together with 70mg/l Ca(OH)2 to the Cr standard solution (pH=4.11).In the other hand adding a concentration of 10 to 100 mg/l tannin extract to the Cr standard solution, in which the residual Cr concentration was decreased to 18.52 by adding Ca(OH)2 and NaOH, pH decreased from 6.99 to 6.76 and Cr removal efficiency was fallen from 63 to 55%.However adding a concentration of 50 to 1000 mg/l tannin extract to alkaline tannery wastewater, which its pH was increased by Ca(OH)2 and NaOH from 4.38 to 9.28 and remaining Cr concentration was decreased from 160 to 7mg/l, pH level decreased to 7.95 and Cr removal efficiency reduced from 95.62 to 80%.Therefore, it was concluded that in alkaline limit (in average from 7 to 10) which pH has a crucial role in removing chromium, it seems there is a relationship between increase in tannin extract concentration and decrease in pH level that will be culminated to release more chromium from precipitation phase into the solution phase.
    Keywords: tannin, chromium, oak extract, tannery wastewater
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال