به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بیژن ظهیری

  • علیرضا کاظمی ها *، خدابخش اسداللهی، بیژن ظهیری، رضا سمیع زاده
    زمینه و هدف

    گردانه ی اساطیر در کشورهای دنیا چنین معرفی شده که در آن ها مادر را به عنوان عنصری خالق، بازتاب داده اند. در اسطوره های متقدم به وضوح پدیدار است که قدرت های بالاتر از آن زنان است؛ اما با ایفای نقش بیشتر در جامعه از سوی مردان، در مقایسه با زنان، گردانه ی اساطیری نیز به آهستگی تغییر گردش داده و به سمت عنصر مذکر چرخیده که این عامل در اشعار شاعران دوران باستان نیز پدیدار شده است؛ اما گذشته از دوران کهن، در شعر شاعران ادوار بعدی نیز می توان چنین موردی را مشاهده کرد. شاعر مورد پژوهش در این مقاله، ناصرخسرو است.

    روش پژوهش: 

    در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به سنجش اشعار ناصرخسرو پرداختیم و با اساطیر ایران، یونان، مصر و هند که در این اسطوره ها قدرت از مونث به مذکر رسیده است، تطبیق دادیم تا به بررسی ریشه شناختی این ابیات در بین اساطیر سایر کشورها نیز بپردازیم.

    یافته ها

    با استفاده از پژوهشی که انجام شد، شواهدی از بین اشعار ناصرخسرو -که حاکی از بازتاب اسطوره ای بس کهن در اساطیر دنیاست- استخراج شد. این ابیات معلوم می دارد که در دیوان ناصرخسرو به عنوان یکی از معدود شاعران ادبیات فارسی، باوری بسیار قدیمی که در بین تمدن های فراموش شده وجود داشته، بازتاب پیداکرده است.

    نتایج

    با انجام این پژوهش، آشکار شد که ناصرخسرو سخنانی را در دیوان اشعار خود مطرح کرده است که از دیدگاه اسطوره شناسی، این ابیات حاکی از اساطیری است که به عنوان اولین مظاهر اسطوره سازی در دنیای انسان ها و اولین ریشه های دین داری در بین تمدن های دنیا مطرح شده است.

    کلید واژگان: شعر ناصرخسرو, مادرسالاری, اساطیر
    Alireza Kazemiha *, Khodabakhsh Asadolahi, Bizhan Zahirinav, Reza Samizadeh
    Background and Aim

    The mythological circle in the countries of the world has been introduced in such a way that it reflects the mother as a creative element. In the earlier myths, it is clear that the powers are higher than women, but with the role of men in society, compared to women, the mythological circle has slowly changed and turned to the male element, which is a factor in the poems of poets. Ancient times have also emerged. But beyond the ancient times, the same can be seen in the poetry of poets of later periods. The poet studied in this article is Naser Khosrow.

    Research Method

    In this article, using descriptive-analytical method, Nasser Khosrow's poems are evaluated and compared with the myths of Iran, Greece, Egypt and India, in which the power of the female is masculine, in order to study the etymology of these verses in It should be discussed among the myths of other countries and it should be revealed how such beliefs are manifested among the myths of the other four countries.

    Findings

    Using the research that was done, evidence was extracted from the poems of Naser Khosrow, which indicates the reflection of very ancient myths in world mythology. These verses show that in the divan of Naser Khosrow, as one of the few poets of Persian literature, a very old belief that existed among the forgotten civilizations is reflected,

    Results

    By conducting this research, it was revealed that Naser Khosrow has made speeches in his poetry collection that from the mythological point of view,

    Keywords: Naser Khosrow Poetry, Motherhood, Myths
  • محمد یحیایی، شکراله پورالخاص*، بیژن ظهیری

    یکی از تفاوت های بنیادین میان زبان هنری و غیرهنری، استفاده از شگردهای بلاغی و بیان غیرمستقیم است. سینما، به عنوان هنری متاخر، از این شگردهای بلاغی و بیانی بهره می برد؛ بدین صورت که سینماگر دانسته یا نادانسته به واسطه پشتوانه زبانی و ادبی فرهنگی که در آن رشد یافته، از صنایع بلاغی به منظور انتقال مفاهیم مورد نظر خود در دو بعد کلام و تصویر بهره می برد. این تحقیق بر آن است با تمرکز بر تصاویر و بررسی موردی فیلم طعم گیلاس اثر عباس کیارستمی، به عنوان یکی از شاخص ترین هنرمندان عرصه سینمای ایران، به نحوه به کارگیری تصاویر، نقش آن ها در انتقال مفاهیم و صنایع بلاغی مورد استفاده در این فیلم بپردازد. روش این مقاله، تحلیلی کیفی از نماهای فیلم «طعم گیلاس» اثر عباس کیارستمی با رویکردی ادبی و تطبیق آن با صنایع بلاغی است. بدین منظور نماهای تصویر شده، از منظر بلاغت موجود در تصویر مورد تحلیل قرار گرفته است. با توجه به بررسی و تحلیل صورت گرفته، باید گفت که کیارستمی توانسته در این اثر، جهان بینی مستقل خود را نه فقط در قالب ارجاعات کلامی و بازی های زبانی، بلکه با استفاده از تصاویر بدیع روایت کننده، به مخاطب منتقل کند. فیلم با براعت استهلال آغاز می شود، در ادامه تصاویری حاوی نماد، استعاره، پارادوکس، اطناب، ایهام تناسب و ایجاز دیده می شود که در این مقاله به ارتباط زیبایی شناسی هر یک از این تصاویر با شگردها و ابزارهای بلاغی و صنایع ادبی اشاره شده است.

    کلید واژگان: صنایع بلاغی, سینما, ادبیات, طعم گیلاس, عباس کیارستمی
    Mohammad Yahyaei, Shokrollah Pouralkhas*, Bijan Zahiri

    From ancient times, poets and writers have used rhetorical techniques and indirect expressions to convey their concepts. The use of these techniques is one of the fundamental differences between artistic language and other common language types such as scientific language, that is the language that tries to convey the concept to the audience with the most explicit terms and far from ambiguity. In cinema as a modern art, which has a deep and inseparable relationship with literature, figures of speech always help cinematographers to convey the concepts. The cinematographers, knowingly or unknowingly, supported by the linguistic and literary culture in which they have been raised, use these devices to illustrate their purposes.
    The role of literature in cinema can be examined at three levels of language, image, and content. This study, focuses on the images and the case of “Taste of cherry” directed by by Abbas Kiarostami as one of the most prominent Iranian artists in cinema in order to use the images, their role in conveying the concepts and figures of speech used in the film. Investigating figures of  speech in the image of a cinematic work makes the audience closer to the intellectual world of the filmmaker, reveals how his works interact with written literature, gives a deeper understanding regarding the link between the two arts, and shows the influence of the past written legacy in the cinema, as the most recent human art.

    Keywords: Figures of speech, literature, Taste of Cheery, Abbas Kiarostami
  • رقیه آلیانی*، بیژن ظهیری، شکرالله پورالخاص، علی صفایی
    دنیای مدرن به اقتضای شرایط و ویژگی های متفاوت خود نسبت به گذشته، همواره خواهان صدا و ایدیولوژی مدرن است. به طور طبیعی دگرگونی های جهان معاصر خواسته یا ناخواسته زندگی تمام شهروندان به ویژه کودکان و نوجوانان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. به همین دلیل بزرگسالان، برای افزایش آگاهی به این قشر آسیب پذیر، باید ویژگی های جهان مدرن را شناسایی و به مراتب موضوعات پنهان مانده این عرصه را نیز بازنمایی کنند. ادبیات داستانی کودک و نوجوان ابزاری قدرتمند جهت طرح موضوعات عصر مدرن به اذهان کودکان است؛ چرا که داستان نقش برجسته ای در رشد شناختی و عاطفی کودکان دارد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی درصدد استخراج و شناسایی مفاهیم مدرنیته در داستان ماهی سیاه کوچولو است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهرنگی در حوزه تجدد به مفاهیمی ازجمله تبعید، تمایز، کنجکاوی نظری، سوسیالیسم، جنبش و پویایی، تضاد طبقاتی و آزادی نظر دارد. کودک در این داستان به واسطه هم ذات پنداری با شخصیت اصلی داستان از تفکر سنتی و همرنگ جماعت شدن فاصله می گیرد و راهی سفری طولانی و پر خطر می گردد.
    کلید واژگان: ادبیات کودک و نوجوان, تجدد, صمد بهرنگی
    Roghayeh Aliani *, Bijan Zahiri, Shokrola Poralkhas, Ali Safae
    Regarding the different conditions and characteristics compared to the past, the modern world, always needs a modern voice and ideology. Naturally, the changes in the contemporary world, willingly or unwillingly, influences in the lives of all citizens, especially children and adolescents. Therefore, in order to increase awareness of this vulnerable group, adults should identify the characteristics of the modern world and represent the far-fetched issues in this field. Children and adolescent fiction are the powerful tool for bringing these modern-day themes to the minds of children; because the story plays a prominent role in the cognitive and emotional development of children. This descriptive-analytical study seeks to extract and identify the concepts of modernity in the story of “ the Little Black Fish”. The results show that Behrangi in the field of modernity views concepts such as exile, differentiation, theoretical curiosity, socialism, movement and dynamism, class conflict and freedom. By identifying with the main character of the story, the child moves away from the traditional thinking and the same color as the congregation, sympathy and goes on a long and dangerous journey.
    Keywords: Literature of children, Teens, Modernity, Samad Behrangi
  • رقیه آلیانی، بیژن ظهیری*، شکرالله پورالخاص، علی صفایی

    مدرنیسم به عنوان جنبشی بزرگ به ایجاد تحول عظیمی در عرصه ی هنر و ادبیات منجر شد که این تحول به حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان نیز راه پیدا کرد. محمدرضا شمس از نویسندگانی است که قصد دارد کودکان و نوجوانان جامعه را با واقعیت های دنیای مدرن آشنا سازد؛ به همین دلیل این نویسنده مولفه های عصر نو را با فرم روایی و داستانی برای این قشر از مخاطبان بیان می کند. این پژوهش بر آن است تا جامعه ی مخاطبان را با قلم متفاوت محمدرضا شمس که هم گام با فضای مدرنیستی و متناسب با تغییر ذایقه ی کودکان است، آشنا سازد. روش پژوهش تحلیل محتوای قیاسی با رویکرد توصیفی تحلیلی است. این پژوهش درصدد است به بررسی مولفه های برجسته ی معنایی مدرنیته از جمله تفکر انتقادی، الیناسیون و کلیشه زدایی در آثار شمس بپردازد. نتایج پژوهش بر این است که محمدرضا شمس در آثار خود بی عدالتی های جامعه از جمله فساد اداری در نظام بروکراسی و مردسالاری را به بوته نقد می گذارد و بر آن است که مخاطب را با واقعیت های تلخ جامعه آشنا سازد؛ از سوی دیگر زندگی امروز افراد جامعه توام با ازخودبیگانگی است که شمس این مولفه را در قالب تنهایی و مرگ، بحران هویت و زمان پریشی به نمایش می گذارد. ادبیات مدرنیستی با نگاهی متفاوت درصدد جلب نظر خوانندگان خاص است؛ از این رو با استفاده از بداعت، خلاقیت و هنجارشکنی، مخاطبان خاص خود را می طلبد. از همین روست که شمس از شخصیت هایی بهره می گیرد که از هم نوعان خود متمایز هستند، بنابراین شخصیت ها با ایدیولوژی ابرقهرمانی و مستقلانه درصدد انجام ماموریت خود می شوند و با جسارت در جویندگی به اجرای امور و هدف می اندیشند. 

    کلید واژگان: الیناسیون, تفکر انتقادی, کلیشه زدایی, محمدرضا شمس, مدرنیسم
    Roghaye Aliani, Bijan Zahiri *, Shokrolah Pouralkhas, Ali Safayi

    Modernism, as a great movement, led to a great evolution in the field of art and literature,. Shams is one of the writers who intends to acquaint the children and adolescents of the society with the realities of the modern world; so, this author expresses the components of the new era for this group in narrative form. The importance of the present study is to acquaint the audience with the different style of Mohammad Reza Shams, which is in accordance with the modernist atmosphere and is appropriate to the changing children's tastes. The present study investigates the prominent semantic components of modernity, including critical thinking, alienation, elitism and defamiliarization by descriptive- analytical , " Shams criticizes Injustice of society, corruption in bureaucracy, patriarchy, environmental crisis and children with irresponsible parents and intends to acquaint the audience with the trend of current world, hence he exposes the bitter realities of society objectively by critical perspective, so children and adolescents get acquainted with the contradictions of the present society by reading Shams stories.On the other hand, the present life of people in the society is accompanied by alienation, that Shams displays this component in the stories of " in the form of loneliness and death, identity crisis and anachronism.In the story of,Shams deals with the contradiction between the elite class and the middle class by an elitism approach, so in this narrative, the elite tries to complete the mission by superhero ideology and independently, and finally, in the stories of the author by applying the anarchist component, uses characters who are different from their peers, so they think of performing affairs and goals independently by audacity in searching.

    Keywords: alienation, critical thinking, defamiliarization, Elitism, Mohammad Reza Shams
  • نرگس مراد گنجه*، بیژن ظهیری، شکرالله پورالخاص

     موسیقی ارض موعود شعر است که از تناسب وهماهنگی واژه ها، الفاظ، توازن و تکرار به شکل وزن عروضی و نیز در قالب قافیه، ردیف و به کارگیری بدایع لفظی، حاصل می شود. شاعر با افزودن چنین قواعدی بر زبان روزمره و هنجارین، شکل موسیقایی و موثری از کلام را عرضه می کند و به این ترتیب مخاطبرا با عواطف و تخیل شاعرانه خود همراه، جریان انتقال تجربیات خود را به مخاطب تسریع و قدرت القای دیدگاه خود را مضاعف می کند. در این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی و رویکرد فرمالیستی نشان داده ایم -چگونه حزین لاهیجی، از زیبایی های صنایع بدیعی و جنبه انتظام و انسجام بخشی انواع سجع، ترصیع وموازنه، انواع جناس، ردیف و قافیه در آفرینش موسیقی اشعار خود بهره می برد. با علم به نقش همگونی واژگانی در ایجاد موسیقی و انسجام بخشی به شعر، به جنبه های گوناگون همگونی واژگانی در اشعار حزین پرداخته ایم.

    کلید واژگان: شعر حزین, موسیقی شعر, توازن واژگانی, فرمالیسم, سبک هندی
    Narges Moradganjeh *, Bijan Zahiri, Shokrallah Pouralkhas

    Music is one of the inextricable feartures of poetry which is produced by the agreement and harmony of word,symmetry and repetition in the form of traditional meter,rhyme and rhythm,refrain and use of thetorical devices.The poet by adding such devices to everyday normal language presents a kind of musical and impressive language and thus attracts the attention of the reader to his feeling and poetic imagination,augments the transference of his experiences to the addressee and double the effect of inducing his attitude. In this article the researcher shows how Hazin-e Lahiji employs Literary devices,harmony and order in different kinds of rhymed prose,embedding and symmetry,different kind of pun like perfect pun,complex pun,incomplete pun,refrain and rhyme to create music in his poetry.knowing the important role of lexical coherence in creating music and harmony in poetry,in this article first the question and the ways that lead the researcher to the predicted results are explained,then in the theoretical part the definitions and literature review will be introduced and in the practical part the different aspects of lexical coherence

    Keywords: Sad poetry, poetry music, lexical balance, formalism, Indian Style
  • محمد یحیایی، شکرالله پورالخاص*، بیژن ظهیری

    ظهور مکتب فرمالیسم در سال های آغازین قرن بیستم، تاثیر گسترده ای بر شیوه تحلیل متون ادبی و هنری نهاد. فرمالیست ها با مطرح کردن ادبیت اثر به عنوان وجه تمایز اثر هنری از غیر هنری، ادبیت را قابل تعمیم به سایر هنرها و مخصوصا سینما می دانستند. از این رو، بررسی ادبیت در یک اثر سینمایی تنها محدود به واژگان نیست و جنبه های زبانی، تصویری و محتوایی اثر را شامل می شود. همان گونه که در ادبیات استفاده از صناعات ادبی (معانی، بیان و بدیع) در واژگان و کلام موجب بلاغت متن می شود، در سینما نیز این صناعات به شکلی دیگر و به یاری تصاویر، تدوین، میزانسن، نورپردازی و... معانی بلیغی می آفرینند. مقاله حاضر با تکیه بر نظرات فرمالیست ها و نئوفرمالیست ها، در صدد بررسی و تحلیل فیلم «مادر» علی حاتمی از منظر ادبیت و تشریح جنبه های زیبایی شناسی و ادبی آن است. بدین منظور علاوه بر بررسی متن فیلمنامه، بلاغت موجود در نماها و تصاویر آن نیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به تحلیل صورت گرفته، استفاده از آرایه های ادبی فراوان در گفت وگو میان شخصیت های داستان و روش ها و فنون انتقال مفاهیم توسط تصویر، اثر حاتمی را از نظر ادبی برجسته کرده است و به آن هویتی مستقل بخشیده که با هر بار مواجهه مخاطب آگاه با این اثر، بیش از پیش ظرفیت ادبی و تاثیرپذیری واژگانی و مفهومی آن از ادبیات کلاسیک فارسی آشکار می شود.

    کلید واژگان: ادبیات سینما ادبیت علی حاتمی فیلم مادر
  • چیمن فتحی، رامین محرمی*، بیژن ظهیری، شهریار گیتی
    باوجود هماهنگی و همسانی شاهنامه ی فردوسی با آنچه هگل در درس گفتارهای زیبایی شناسی درباره ویژگی های حماسه اصیل برمی شمارد، وی شاهنامه را حماسه ای غیرمنسجم و فاقد مرکز عملکردی مستقل می خواند که نمی توان به آن عنوان حماسه واقعی را داد. او حماسه اصیل را جلوه تمامیت جهان یک قوم می داند که حاصل تعین یابی و تظاهر انسانی اسطوره های نامنسجم و نابسامان پیشین، یعنی ایده آل شدگی طبیعت به وسیله روح است. بنابراین شعر حماسی اصیل را، به مثابه نخستین مرحله خودآگاهی روح مطلق، می توان هنر ناب (مطلق) تلقی کرد که با ایجاد نوعی خودآگاهی جمعی در اجتماع تاریخی، از بالاترین درجه هم نوایی ذهن و عین برخوردار است. زیبایی شناسی شاهنامه ی فردوسی هم بر تحقق عینی محتوای اساطیری آن، یعنی «ستیزگی و آمیزگی نیروهای متضاد هستی»، از رهگذار گرایش های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی و به تعبیر دیگر بر تظاهر یگانگی اندام وار دوگانه ها استوار است. در این مقاله، نخست با استفاده از دیدگاه خود هگل درباره حماسه اصیل و نیز با بهره گیری از یافته های پژوهش های دیگران، به نظرات او درباره شاهنامه پاسخ داده شده است؛ سپس با تکیه بر مقولاتی خاص از «فلسفه روح» هگلی، ازجمله خانواده، نظام نیازها و کشور یا دولت، در مقوله اخلاق اجتماعی، به شیوه تحلیل تطبیقی، سرشت زیبایی شناختی شاهنامه در خلال تمامیت حماسی، در مولفه های برون همسری، تضاد و تمامیت در جهان پهلوان شاهنامه، بن مایه های واگشتی و کلیت در طبقات چندگانه اجتماعی نشان داده شده؛ و بدین ترتیب، با تطبیق عناصر تمامیت بخش حماسی در شاهنامه بر اصلی ترین شاخصه های حماسه اصیل هگلی، بیان شده است که شاهنامه ی فردوسی نیز، همچون بعضی از بزرگ ترین حماسه های اصیل جهان، با برخورداری از شاخص ترین ویژگی های حماسه اصیل برخلاف دیدگاه هگل حماسه ای اصیل است و ضمن دربرداشتن قدرت انتقال فهم مشترک دینی و اخلاقی از جهان، هنری جهان شمول و ماندگار شمرده می شود.
    کلید واژگان: زیبایی شناسی شاهنامه ی فردوسی, فلسفه هنر هگل, عین و ذهن, یگانگی
  • عمران صادقی، بیژن ظهیری *، ابراهیم رنجبر، خدابخش اسداللهی
    در این پژوهش کوشیده ایم تا داستانهای برگزیده دهه هشتاد را از منظر اندیشه های ماریا نیکولایوا بررسی کنیم. نیکولایوا، ابزاری را که روایت شناسی میتواند برای بررسی ادبیات داستانی کودکان در اختیار ما بگذارد به ما نشان میدهد. او ویژگی های داستان را بر اساس نیازها و توانایی های ذهنی مخاطب کودک و نوجوان تشریح میکند. ما در این مقاله دوازده داستان برگزیده را تحت چهار بخش عمده (پیرنگ، شخصیت پردازی، چشم انداز و زمان) بررسی کرده ایم. بررسی ما نشان داد که پیرنگ این داستانها به مانند بسیاری از داستانهای کودک بر اساس سفر شکل گرفته است. سفر در داستانهای کودکان در مکان و در داستانهای نوجوانان در زمان است. پیرنگ در داستانهای کودکان خطی و در داستانهای نوجوانان پیچیده است. در داستانهای کودکان شخصیت پردازی ها مستقیم و توصیفی است. در داستانهای نوجوانان شخصیت پردازی ها غیرمستقیم و معرفی به وسیله کنش شخصیتها است.
    کلید واژگان: ادبیات کودک, داستان, روایتمندی, فانتزی, نیکولایوا
  • شورانگیز مرتضوی*، بیژن ظهیری، رامین محرمی

    هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در آثار فهیمه رحیمی و دانیل استیل با توجه به متفاوت بودن شرایط فرهنگی- مذهبی دو نویسنده بود. ادبیات داستانی به ویژه رمان نویسی یکی از زمینه های جالب توجه و مهم در عرصه پژوهش های تطبیقی است. شخصیت ها نه فقط به خاطر جاذبه ذاتی شان، بلکه به این دلیل انتخاب می شوند که معرف طبقات خاصی از افراد یک فرهنگ هستند. «فهیمه رحیمی» نویسنده ایرانی و «دانیل استیل» نویسنده آمریکایی از جمله ادیبانی هستند که در رمان هایشان به بیان احساسات زنان و مسایل و مشکلات آنان پرداختند و اندیشه های خود را منعکس نمودند. این پژوهش بر آن است که به روش توصیفی- تحلیلی، وجوهی از شخصیت زن در رمان «پنجره» نوشته ی فهیمه رحیمی و رمان «طلوع عشق» نوشته ی دانیل استیل را بررسی نماید. یافته ها نشان داد که داستان پنجره، ریالیستی و داستان طلوع عشق، ناتورالیستی می باشد. هم چنین رمان پنجره فهیمه عامه پسند بوده که یک داستان ایرانی خالی از هر گونه تصاویر غربی که در بستر یک زندگی اجتماعی با فرهنگ ایرانی شکل گرفته است. در رمان طلوع عشق، کلیشه های جنسیتی در شخصیت های مرد و زن آن دیده می شود و توانایی هایی متفاوت مردان و زنان را مطرح می سازد. شخصیت های اول در رمان پنجره، شخصیتی ایستاست ولی در رمان طلوع عشق شخصیت اول زن، شخصیتی پویا است.

    کلید واژگان: دانیل استیل, فهیمه رحیمی, رمان طلوع عشق, رمان پنجره
    Shorangiz Mortazavi *, Bigan Zahirinav, Ramin Moharami

    The purpose of this study was to investigate the comparative characterization of women in the works of Fahimeh Rahimi and Daniel Steele; regarding the different cultural-religious conditions of the two writers. Fiction, especially novel writing, is one of the most interesting and important fields in the comparative research. Characters were chosen not only because of their intrinsic gravity, but also because they represented certain classes of people in a culture. Persian writer Fahime Rahimi and Daniel Steele the American writers who had included the expressing of the women's emotions and their problems in their novels. The present paper sought to examine the features of the female character in the novel "Window" by Fahime Rahimi and the novel "The Dawn of Love" written by Daniel Steel in a descriptive-analytical way. The findings showed that the story of the “Window”, was realistic and the “Dawn of Love” story was naturalistic. Also, the “Window“ novel of Fahimehi was popular, an Iranian story free of any western images that have formed in the context of a social life with Iranian culture. In the novel “Dawn of Love”, gender stereotypes were featured in male and female characters, and presented the different abilities of men and women. The first characters in the “Window” novel was a staunch character, but in the novel The Dawn of Love, the first character of the woman was a dynamic person.

    Keywords: Daniel Steele, Fahime Rahimi, Dawn of Love, Window
  • بیژن ظهیری *، جعفر عشقی
    مقاله حاضر به بررسی بیتی از هفت پیکر نظامی می پردازد و برای اثبات فرضیه مورد نظر، سیر تاریخی خنیاگری را از ایران و بین النهرین باستان، بررسی و ارتباط آن را با آیین مهر و دین زردشت، تحلیل و ارزیابی می کند. نگارندگان کوشیده اند نمودهایی از این رامشگران را در ادبیات ایران پس از اسلام بررسی کنند و به اثبات برسانند که واژه «مهربان» در دوره ای از ایران باستان به نوازندگان و آوازخوان های آیینی اطلاق می شده و در برخی از آثار ادبیات فارسی نمود یافتهاست. همچنین ننشان داده ایم که مهربانان، خنیاگران مرتبط با آیین مهر بوده اند که پیش از گوسان ها ظهور کرده اند. اینان به همراه گوسان ها انتقال دهنده داستان ها، حماسه ها، سنت ها و فرهنگ ملی ایران از دوران باستان به دوره اسلامی به شمار می آیند. واژه «نوایین» نیز که به اشتباه در همه متون فارسی با صفت مرکب «نوآیین» خلط شده، در اصل به عنوان واژه ای مستقل، صفت نسبی از «نوا» است و باید به «دارای نوا» معنی شود.
    This article، through studying the evolution of minstrelsy from Iran and ancient Mesopotamia، and its relation to Mitraism and Zoroastrianism، focuses on the role of minstrels in post-Islamic Persian literature، and proves that in ancient Iran، the word “Mehrbān” was used to address religious singers. It will be also demonstrated that Mehrbānān were related to Mitraism and appeared before Gosāns، and accompanied them to join Iranian stories، epics، traditions and culture to Islamic tradition and culture. In addition، the word “Navā’een” which has wrongly been confused with “Noā’een”، is connected to “navā” and means a person who has the capacity to sing، i. e. a singer or a minstrel.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال