به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حامد عزیزی

  • حامد عزیزی*
    مدرسه از عوامل محیطی کمک کننده در تحول روانی نوجوانان است. مهمترین مکان برای بهبود سلامت در بین کودکان و نوجوانان مدرسه می باشد و به همین منظور متولیان امر تعلیم و تربیت در تلاش هستند که با ایجاد شرایط مناسب در مدارس زمینه بهزیستی دانش آموزان را افزایش دهند. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی مدرسه بر اساس حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را 821 نفر از دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان بانه تشکیل دادند. با توجه به پاندمی کووید-19 و عدم حضور دانش آموزان در مدرسه، پرسشنامه های بهزیستی مدرسه، حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی (ARI) بصورت یک لینک اینترنتی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، دیتای آنها جمع آوری و برای تحلیل وارد نرم افزارهای EXEL و SPSS شد. نتایج حاصل از مقدار چولگی و کشیدگی بهزیستی مدرسه با حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی نشان از نرمال بودن توزیع متغیرها در این پژوهش می دهند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مقادیر ضریب همبستگی پیرسون برای بهزیستی مدرسه با حمایت عاطفی ادراک شده و تاب آوری تحصیلی در سطح 1% دارای ارتباط معنی دار مثبت می باشد.
    کلید واژگان: بهزیستی مدرسه, حمایت عاطفی ادراک شده, تاب آوری تحصیلی
    Hamed Azizi *
    School is one of the contributing environmental factors to the psychological development of adolescents. School is the most important place to promote health among children and adolescents. In this regard, those in charge of education, seek to improve the welfare of students by providing appropriate conditions in schools. The purpose of this study is to predict school well-being based on perceived affective support and Education Resilience Orientation. The statistical population of this research was made up of 821 high school female students of secondary grade in Baneh. Due to the covid-19 pandemic and the absence of students in school, school welfare questionnaires, perceived affective support and Education Resilience Orientation were provided to students as an internet link. After completing the questionnaire, their data were collected and entered into EXCEL and SPSS software for analysis. The results of school welfare skewness with perceived affective support and Education Resilience Orientation showed that the distributions of variables in this study were normal. The results showed that the values of Pearson correlation coefficient for school well-being with perceived affective support and Education Resilience Orientation at level of 1% had a significant positive relationship.
    Keywords: school welfare, educational resilience, Perceived Affective Support
  • حامد عزیزی*
    مقدمه
    مدرسه از عوامل محیطی کمک کننده در تحول روانی نوجوانان است. مهمترین مکان برای بهبود سلامت در بین کودکان و نوجوانان مدرسه می باشد و به همین منظور متولیان امر تعلیم و تربیت در تلاش هستند که با ایجاد شرایط مناسب در مدارس زمینه بهزیستی دانش آموزان را افزایش دهند.
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی مدرسه بر اساس خوشبینی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی می باشد.
    روش
    جامعه آماری این پژوهش را 821 نفر از دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان بانه تشکیل دادند. با توجه به پاندمی کووید-19 و عدم حضور دانش آموزان در مدرسه، پرسشنامه های بهزیستی مدرسه، تاب آوری تحصیلی (ARI) و خوشبینی تحصیلی بصورت یک لینک اینترنتی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، دیتای آنها جمع آوری و برای تحلیل وارد نرم افزارهای EXEL و SPSS شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از مقدار چولگی و کشیدگی بهزیستی مدرسه با خوشبینی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی نشان از نرمال بودن توزیع متغیرها در این پژوهش می دهند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مقادیر ضریب همبستگی پیرسون برای بهزیستی مدرسه با خوش بینی تحصیلی در سطح 1% دارای ارتباط از نوع منفی و برای بهزیستی مدرسه با تاب آوری تحصیلی در سطح 1% دارای ارتباط معنی دار مثبت می باشد.
    کلید واژگان: بهزیستی مدرسه, خوشبینی تحصیلی, تاب آوری تحصیلی
    Hamed Azizi *
    Introduction
    School is one of the contributing environmental factors to the psychological development of adolescents. School is the most important place to promote health among children and adolescents. In this regard, those in charge of education, seek to improve the welfare of students by providing appropriate conditions in schools.
    Purpose
    The purpose of this study is to predict school well-being based on educational optimism and education resilience orientation.
    Methodology
    The statistical population of this research was made up of 821 high school female students of secondary grade in Baneh. Due to the covid-19 pandemic and the absence of students in school, school welfare questionnaires, academic resilience (ARI) and educational optimism were provided to students as an internet link. After completing the questionnaire, their data were collected and entered into EXCEL and SPSS software for analysis.
    Findings
    The results of school welfare skewness with academic resilience and educational optimism showed that the distributions of variables in this study were normal.
    Result
    The results showed that the values of Pearson correlation coefficient for school well-being with educational optimism at level of 1% had a negative significant relationship and for school well-being with educational resilience at level of 1% had a significant positive relationship.
    Keywords: school welfare, educational resilience, Educational optimism
  • محمدهادی کریمی*، سید محمدمهدی مرتضوی، سعید احمد جو، حامد عزیزی، محمدرضا رستمی درونکلا

    تقاضا برای به کارگیری پلیمرها در صنایع مختلف با خواص متفاوت، روز به روز در حال افزایش است. این در حالی است که پلیمر خالص، قابلیت ایجاد طیف گسترده ای از خواص مدنظر را ندارد. برای رفع این مشکل از افزدونی های مختلف استفاده می شود که مقدار زیادی از آن ها را مواد معدنی تشکیل می دهند. ماهیت قطبی این مواد باعث شده است تا استفاده از آن ها در پلیمرهای غیرقطبی، مانند پلی اولفین ها، به دلیل ناسازگاری و چسبندگی ضعیف در سطح مشترک دو فاز، با ضعف عملکرد مواجه شود. روش های مختلفی برای افزایش سازگاری استفاده می شوند که یکی از آن ها استفاده از سازگارکننده ها یا عوامل فعال سطحی است. موم های عامل دارشده از جمله موادی هستند که پژوهشگران طی سالیان گذشته درباره آن ها مطالعه کرده اند. ساختار اصلی موم های عامل دارشده پایه پلیمری، امتزاج پذیر بوده و گروه های عاملی فعال موجود در سطح موم می توانند با گروه های موجود در سطح مواد افزودنی برهم کنش داشته باشند. از این رو، استفاده از آن ها باعث بهبود پراکنش و توزیع ذرات افزودنی در پلیمر می شود. همچنین، این موم ها به دلیل داشتن وزن مولکولی کم قابلیت نفوذ در حفره ها و رگه های موجود در سطح افزودنی ها را دارند. در این صورت، به عنوان یک کمک سازگارکننده موفق درکنار سازگارکننده اصلی عمل می کنند. در این مطالعه، ابتدا روش های افزایش سازگاری و موارد استفاده شده بدین منظور به طور مختصر مرور می شود. سپس به طور مفصل، عملکرد موم های عامل دارشده به عنوان سازگارکننده یا کمک سازگارکننده و اثر آن ها بر خواص فیزیکی، مکانیکی و گرمایی کامپوزیت های پلیمری بررسی می شود.

    کلید واژگان: کامپوزیت های پلیمری, سطح مشترک, سازگارکننده, کمک سازگارکننده, موم عامل دار
    Mohammad Hadi Karimi *, Seyed Mohammad Mahdi Mortazavi, Saeed Ahmadjo, Hamed Azizi, Mohammad Reza Rostami

    Demand for the use of polymers in different industries with different properties is increasing. However, pure polymer does not have the ability to create a wide range of desired features. To solve this problem, various additives are used, many of which are minerals. The polar nature of these additives has made them impossible to use in non-polar polymers, such as polyolefins, due to the incompatibility and poor interface adhesion. Various methods are used to increase compatibility, one of which is the use of compatibilizers. Functionalized waxes are among the materials that researchers have studied over the years. The backbone of functional waxes is miscible with a polymer, and the functional groups on the wax surface can interact with the groups present on the additive surface. Therefore, their use improves the dispersion and distribution of additive particles in the polymer. Also, due to their low molecular weight, these waxes can penetrate the pores and capillaries on the additive surface and act as a successful co-compatibilizer. In this study, first, the methods of increasing compatibility and the cases used for this purpose are briefly reviewed. Then, the performance of functionalized waxes as a compatibilizer and co-compatibilizer and their effect on the physical, mechanical, and thermal properties of the polymer composites are investigated in details.

    Keywords: polymeric composite, interface, compatibilizer, co-compatibilizer, functionalized wax
  • محمد مهدی نوری*، حسین علی خنکدار، حامد عزیزی، مهدی غفاری

    داشتن یک سامانه تولید انرژی قابل اعتماد، کم هزینه و همیشه در دسترس، استفاده از سامانه های ذخیره کننده انرژی را به عنوان کاندید مهمی معرفی نموده است. روش های مختلفی برای ذخیره کردن انرژی های تجدیدپذیر وجود دارد که از میان آنها ذخیره انرژی گرمایی نهان به دلیل قابلیت ایجاد چگالی بالای ذخیره انرژی در دمای ثابت (دمای تغییر فاز ماده) از اهمیت بیشتری برخوردار است. به ترکیبات آلی یا معدنی که قابلیت جذب و ذخیره مقادیر زیادی از انرژی گرمایی را درون خود دارند، مواد تغییر فاز دهنده گفته می شود. با توجه به کارایی و قابلیت بالای مواد تغییر فاز دهنده در سامانه های ذخیره کننده انرژی، استفاده از این مواد در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان قرار گرفته است. هدف از ارائه این مقاله بررسی انواع مواد تغییر فاز دهنده و سامانه های به کارگیری و کارهای انجام شده بر این مواد می باشد.

    کلید واژگان: مواد تغییر فاز دهنده, ذخیره سازی انرژی, گرمای نهان
    Mohammad Mahdi Noori*, Hossein Ali Khonakdar, Hamed Azizi, Mahdi Ghaffari

    Having a reliable, low-cost, and always available energy production system has announced the energy storage systems as an important candidate. There are different methods to store renewable energies, which the storage of latent heat energy is more important one because of its ability to generate high energy storage density at constant temperature (phase change phase). Organic or inorganic compounds that are capable of absorbing and storing large amounts of heat energy are called phase-change materials. Due to the high efficiency and high capicity of phase-change materials in energy storage systems, the use of these materials in recent years has attracted many developed countries. The purpose of this paper is to review the various types of phase-change materials, the application systems and the other researches on these materials.

    Keywords: Phase Change Material, Energy Storage, Latent Heat
  • مهدی حاجی باقریان، محمد کرابی*، فرود عباسی سورکی، حامد عزیزی
    در این مطالعه، اثر وجود نشاسته بر خواص پلی اولفین الاستومر (POE) بررسی شد. بدین منظور، برای تهیه آمیخته های پلی اولفین الاستومر-نشاسته (POE/S) از روش اختلاط مذاب بهره گرفته شد. آمیخته ها با مخلوط کن داخلی آزمایشگاهی تهیه شدند. برای بررسی نقش نشاسته در خواص این آمیخته ها از مقادیر وزنی متفاوت نشاسته 15، 25، 35، 45 و %55 استفاده شد. در ادامه خواص مکانیکی، شکل شناسی و زیست تخریب پذیری آمیخته ها ارزیابی شد. با توجه به اختلاف ساختاری POE که غیرقطبی است و نشاسته که ساختار شیمیایی قطبی دارد، از کوپلیمر پلی اولفین الاستومر-مالئیک انیدرید (POE-g-MAH) برای بهبود سازگاری استفاده شد. بررسی سازگاری آمیخته با آزمون طیف سنجی زیرقرمز تبدیل فوریه (FTIR) انجام شد. با افزایش مقدار نشاسته در آمیزه، تصاویر میکروسکوپ الکترونی پویشی (SEM)، افزایش اندازه فاز پراکنده را نشان داد که پس از افزودن POE-g-MAH به دلیل سازگاری بیشتر فازها، اندازه فاز نشاسته کاهش یافت. نتایج آزمون رئولوژی بیانگر افزایش گرانروی مختلط، مدول اتلاف و مدول ذخیره پس از افزودن سازگارکننده به آمیخته بود. استحکام کششی و ازدیاد طول تا پارگی با افزودن نشاسته، کاهش یافت. مقایسه نمونه های با و بدون سازگارکننده نشان داد، نمونه های دارای سازگارکننده استحکام کششی بیشتر و ازدیاد طول تا پارگی کمتری نسبت به نمونه های بدون سازگارکننده دارند. نتایج زیست تخریب پذیری نیز نشان داد، در آمیخته های دارای %15 وزنی نشاسته مقدار تخریب آمیخته بسیار اندک است و با افزایش مقدار نشاسته، مقدار تخریب افزایش می یابد و نمونه های دارای سازگارکننده دچار تخریب کمتری می شوند.
    کلید واژگان: پلی اولفین الاستومر, نشاسته, سازگارکننده, شکل شناسی, زیست تخریب پذیری
    Mehdi Haji Bagherian, Mohammad Karabi *, Foroud Abbassi-Sourki, Hamed Azizi
    Hypothesis: Biodegradable polymer blends in comparison to petroleum-based polymers consume less energy in the production process, and do not produce environmental pollution due to their renewable sources. One of these biodegradable blends is polyolefin elastomer/starch (POE/S) blend. In this study, the effect of composition ratio of polyolefin elastomer/starch on properties such as mechanical, morphology, rheology and biodegradability properties of the blend were investigated. Because of non-polar microstructures of POE and polar starch, a polyolefin elastomer/maleic anhydride copolymer (POE-g-MAH) was used to improve their compatibility.
    Methods
    Blends of polyolefin elastomer and starch were prepared in presence of POE-g-MAH as synthetic compatibilizer with a Brabender internal mixer. The concentration of POE-g-MAH was fixed at 10 wt% and the content of starch in both binary and ternary blends was varied between 0 wt% and 55 wt%.
    Findings: The results showed changes in the tensile, hardness, SEM micrographs, and void increasing after exposing the blends to fungi for three months at room temperature. To examine the compatibility of the blends, Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR) was used. The observations of the scanning electron micrographs of polymer blends showed that by increasing the amount of starch from 15 to 55 wt%, the size of the dispersion phase increased; though it was reduced by adding 10 wt% of POE-g-MAH in the polymer blends. The rheology tests were carried out using rheometrics mechanical spectrometry (RMS) and the results indicated an increase in the complex viscosity, loss modulus and storage modulus after the addition of the compatibilizer into the blend. By adding starch to POE in the blend, the tensile strength and elongation-at-break decreased. The comparison between the blends with and without compatibilizer showed higher tensile strength and elongation-at-break for the blends with compatibilizer. The biodegradation experiments for the blend with 15 wt% of starch showed that the degradation of blend composition was negligible, but with higher starch content, the degradation rate increased and the blend with compatibilizer showed less degradation than the blend without compatibilizer.
    Keywords: polyolefin elastomer, starch, compatibilizer, morphology, biodegradability
  • زینب نوری هاشم اباد، بهاره شعبانپور، حامد عزیزی، سید مهدی اجاق، علیرضا عالیشاهی
    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر نانوکامپوزیت پلی اتیلن سبک حاوی نانوذرات دی اکسید تیتانیوم بر ماندگاری فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان در شرایط نگهداری در یخچال انجام پذیرفت. فیلم به روش مخلوط سازی مذاب تهیه شد. ماهی بسته بندی شده با ارزیابی های شیمیایی (پراکسید، تیوباربیوریتیک اسید، بازهای نیتروژنی فرار و pH) میکروبی (باکتری های کل، سرمادوست، اسید لاکتیک و اینترو باکترها) و ارزیابی حسی (رنگ، بو، بافت و پذیرش کلی) در فواصل زمانی هر 4 روز یکبار تا روز 20 نگهداری در یخچال مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل نمونه ها تغییرات معنی-داری را در ویژگی های مختلف طی زمان نگهداری نشان دادند (05/0p
    کلید واژگان: بسته بندی نانو, پلی اتیلن سبک, نانوذرات دی اکسید تیتانیوم, ماندگاری, ماهی قزل آلای رنگین کمان(Oncorhynchus mykiss)
    Zeinab Noorihashemabad, Bahareh Shabanpour, Hamed Azizi, Seyed Mahdi Ojagh, Alireza Alishahi
    Introduction
    The importance of maintenance and supply fresh fish instead of frozen due to the consumers interested in fresh fish is highly regarded. Titanium dioxide is a non-toxic nanoparticle that the American Food and Drug Administration approve its using at levels that are in contact with food. The antimicrobial and anti-fungal effects of this nanoparticle have been proven in a wide range of microorganisms (Saito et al, 1999).The use of titanium dioxide nanoparticles in polyethylene and polypropylene coatings has been investigated. The results showed that this nanoparticle, in addition to reducing the oxidation content of the package, could be effective in reducing silicone recovery of polyethylene and polypropylene in nature (Manangan et al, 2010). Rainbow trout is one of the most widely consumed breeding fish in Iran. Due to the high production and consumption of this fish, it is vital to take the necessary measures to maintain quality and increase its shelf-life. Therefore, this research was conducted to investigate the effect of titanium dioxide nanoparticle polyethylene packaging on quality and shelf-life of rainbow trout fillets during storage in a refrigerator.
    Material and
    Methods
    Chemical (Peroxide value (PV) )Pearson,1997(., Tiobarbioritic acid (TBA) (Egan et al., 1997(, total volatile basic-nitrogen (TVB-N) (Pearson, 1997), pH), microbial (Total viable, Total viable counts, psychrophilic counts, lactic acid bacteria and Enterobacteriaceae) and Sensory analysis of samples was calculated and determined. The results of ANOVA using SPSS 16 software analysis and comparison of data using Duncan's multiple range test was 0.05 Sensory evaluation and analysis of non-parametric Mann-Whitney U test was used to test.
    Result and
    Discussion
    The process of microbial changes in the rainbow trout fillet was increased, except for the psychrophilic bacteria that were in the packaged nanocomposite treatment until the 4th day of the growing trend and then until the end of the period was reduced. Nanocomposites containing titanium dioxide containing nanoparticles prevent the growth of pseudomonas. (Bodaghi et al, 2013).The total amount of all chemical factors during the storage period showed an increasing trend in both treatments except for the factor observed in the packed sample. The results showed that in the control sample, the sensitivity rating on the day 8 was kept to a limit of less than 4, while in the sample packed with the nanocomposite until the 16th day, the points were less than the limit and the color score on day 12 Limiting receipts. Fat oxidation and microbial decomposition, and the production of esophagus combustion agents and fish tissue were changed. The antioxidant and antimicrobial effects of the packaged sample resulted in prolonging the shelf life and maintaining the quality of the fillets until the 16th day. Sensory, chemical and microbiological analysis results showed that the rainbow trout shelf life in nanocomposite packaging is suitable for 16-18 days.
    Keywords: Nano- packaging, Low density polyethylen, Tio2 nanoparticles, shelflife, Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss)
  • بهنام اسلامی، پروین احسانی نمین، اسماعیل قاسمی *، حامد عزیزی، محمد کرابی
    انتشار فلزهای سنگین در محیط زیست به سبب صنعتی شدن جامعه و گسترش شهرنشینی مشکل های بسیار زیادی را در جهان به همراه داشته است که موجب بیماری های گوناگونی در جوامع بشری شده است. حذف این آلاینده ها از محیط زیست به ویژه آب یک ضرورت به حساب می آید. در این مطالعه با استفاده از نانوکامپوزیت بر پایه کیتوسان / نانو صفحه های گرافن عامل دار شده با گروه های عاملی آمینی، جذب یون های فلزی کادمیم از محلول های آبی بررسی شد. بدین منظور دانه های نانوکامپوزیت کیتوسان/ نانو صفحه های گرافن عامل دار شده با درصدهای وزنی 5/0 %، 1 %، 2 % و 5 % با استفاده از روش محلولی تهیه شدند. برای عامل دار کردن نانو ذره های گرافن، در ابتدا با استفاده از مخلوط سولفوریک اسید و نیتریک اسید سطح ذره ها اکسید شدند و سپس گروه های عاملی تری اتیلن تترامین بر روی آنها پیوند زده شد. گرافن های اصلاح شده با استفاده از روش های آنالیز فروسرخ تبدیل فوریه،گرماوزن سنجی و آنالیز EDX میکروسکوپ الکترونی روبشی مشخصه یابی شدند و نتیجه ها بیانگر آن بود که واکنش اصلاح با موفقیت صورت گرفته است. در ادامه جذب یون های فلزی کادمیم با دستگاه جذب اتمی انجام شد و نتیجه ها نشان داد که میزان جذب یون کادمیم توسط نانو کامپوزیت های کیتوسان/گرافن نسبت به دانه های کیتوسان به میزان 20% افزایش می یابد. اثر عامل های pH، مدت زمان تماس، مقدار جاذب و مقدار یون کادمیم بر روی رفتار جذب این نانو کامپوزیت بررسی شد و نتیجه ها نشان داد که بهینه میزان جذب یون کادمیم در محلولppm 50 با pH برابر با 7 و مدت زمان تماس 2 ساعت و میزان جاذب mg25 اتفاق می افتد.
    کلید واژگان: نانوکامپوزیت, کیتوسان, نانو صفحه های گرافن اصلاح شده, تری اتیل تترا آمین
    Behnam Eslami, Parvin Ehsani Namin, Islaeil Ghasemi *, Hamed Azizi, Mohammad Karabi
    Toxicities of water sources due to the discharge of industrial effluents is a worldwide environmental problem. Industrial wastewater often contains a considerable amount of heavy metal ions and organic pollutants, which would endanger public health and the environment.Cadmium Cd(II) is a toxic heavy metal, normally found in industrial wastewater, especially from metal plating industries, Cd–Ni batteries, phosphate fertilizer, mining, pigments, stabilizers, and alloys. Cd(II) adversely effects human health because of serious damage to the kidney, renal disturbances, and bones lesions. In this work, heavy metal ions were removed using biodegradable polymer based on chitosan and functionalized graphene with amine groups. Nanocomposite Samples containing 0.5, 1, 2, 5 wt.% of functionalized graphene were obtained via solution method. At first, graphene was oxidized with sulphuric and nitric acid then triethylenetetramine was grafted on the graphene surface. Functionalized graphene was characterized by Fourier Transform Infra-Red (FT-IR) spectroscopy, Thermal Gravimetric Analysis (TGA) and Scanning Electron Microscopy (SEM). Results showed functionalization of graphene was successfully accomplished. The morphology of nanocomposite was monitored by SEM. Adsorbing heavy metal ions (Cadmium) was investigated with Flame Atomic Absorption Spectrometry (FAAS) and results revealed that the nanocomposite samples have a higher potential for ion metals adsorption than that of neat chitosan. The adsorption of nano samples for cadmium was increased around 20% in comparing to neat chitosan. The effect of sorbent concentration, pH, mixing time and heavy metal ion concentration was studied on the adsorption behavior and it was found that the optimum adsorption occurs at pH=7, 50 ppm ion metal concentration, 2h contact time and 25 mg of sorbent.
    Keywords: Nanocomposite, Chitosan, Functionalized nano graphene platelet, Triethyl tetra amine
  • مژده رقت، پروین احسانی نمین، حامد عزیزی، اسماعیل قاسمی*، محمد کرابی
    برای دستیابی به خواص بهینه محصولات، توسعه ساختاری نقش مهمی را در فرایند پلیمرها ایفا می کند. از میان خواص ساختاری پلیمرها، بلورینگی (در پلیمرهای نیمه بلوری) اهمیت بسزایی دارد. در این مطالعه، رفتار تبلور هم دمای نانوکامپوزیت برپایه پلی لاکتیک اسید و نانوصفحه های گرافن در شرایط بدون برش و همراه با برش بررسی شد. نمونه های نانوکامپوزیتی شامل 0.5، 1، 2 و%3 وزنی گرافن بوده که در مخلوط کن داخلی با استفاده از روش اختلاط مذاب تهیه شدند. بررسی ساختاری و رفتار تبلور نمونه ها پیش و پس از اعمال جریان برشی، به روش گرماسنجی پویشی تفاضلی ارزیابی شد. در این پژوهش، اثر شدت و مدت اعمال جریان برشی و نیز مقدار نانوصفحه های گرافن با استفاده از روش رئومتری برای مشاهده پیشرفت فرایند تبلور در دمای 135 درجه سلسیوس بررسی شد. بدین منظور، پیش برش های 0.1، 0.3، 0.5، 1.1 و1.8s-1 به مدت 60s در دمای 200 درجه سلسیوس اعمال شد. افزایش مدول ذخیره در آزمون رئومتری نشان دهنده تشکیل ساختار بلوری است که با افزایش درصد ذرات نانوگرافن این رشد سریع تر شد. افزون بر این با افزایش درصد گرافن، زمان القای تبلور نیز کاهش یافت. نتایج نشان داد، با افزایش پیش برش تا مقدار معینی، به ویژه در درصدهای زیاد نانوگرافن، رفتار تبلور پلی لاکتیک اسید (ازجمله کاهش زمان القای تبلور و درصد تبلور) بهبود می یابد. همچنین مشاهده شد، با افزایش زمان پیش برش به 300 و 600s زمان القای تبلور کاهش یافته است. برای تعدادی از نمونه های خروجی از رئومتر، آزمون گرماسنجی پویشی تفاضلی انجام شد. نتایج نشان داد، تحت اعمال پیش برش، درصد تبلور افرایش یافته است.
    کلید واژگان: پلی لاکتیک اسید, گرافن, نانوکامپوزیت, تبلور القا شده برشی, رئولوژی
    Mojdeh Reghat, Parvin Ehsani Namin, Hamed Azizi, Ismail Ghasemi *, Mohammad Karabi
    The method by which a polymer structure develops during polymer processing has important effects on the quality of final product. Among the structural development methods, crystallization process is of the highest interest. In this study, isothermal crystallization behavior of poly(lactic acid) (PLA) and its nanocomposites with graphene was investigated under quiescent and shear conditions. Neat PLA and its noncomposites containing 0.5, 1, 2 and 3 wt% graphene were prepared via melt mixing method in an internal mixer. Structural analysis and crystallization behavior of the nanocomposites before and after applying shear stress were investigated by differential scanning calorimetric (DSC) analyses. The effect of shear rate, shear time and concentration of nano-graphene on the progress of crystallization process was studied at 135°C using rheometic method. The preshear rates of 0.1, 0.3, 0.5, 1.1 and 1.8 s-1 were applied at temperature of 200°C for 60 s. The increase of storage modulus indicated to the formation of crystalline structure. Results showed that by increasing nano-graphene content the storage modulus was rapidly reached its ultimate value and the induction time of crystallization was decreased. The crystallization process was enhanced by applying preshear stress, particularly in high concentration of nano-graphene platelets. Increasing the shear time to 300 and 600 s, the induction time was decreased. DSC analysis results showed that degree of crystallization increased after applying preshear stress.
    Keywords: poly(lactic acid), graphene, nanocomposite, shear, induced crystallization, rheology
  • سعید رحیمی بندرآبادی، پروین احسانی نمین، اسماعیل قاسمی*، حامد عزیزی، محمد کرابی
    در این مطالعه اثر وجود نشاسته اصلاح شده بر خواص کوپلیمر قطعه ای پلی استیرن اتیلن-پروپیلن-استیرن (SEPS) بررسی شد.عمل آوری شیمیایی نشاسته با مالئیک انیدرید در مخلوط کن داخلی در دمای 125 درجه سلسیوس در مجاورت گلیسیرین و حین ساخت نشاسته گرمانرم (TPS) انجام شد. انجام اصلاح شیمیایی با آزمون طیف سنجی زیرقرمز تبدیل فوریه و تیترکردن تایید شد. آمیخته هایی از نشاسته گرمانرم اصلاح شده (10، 20، 30 و 50 درصد وزنی) و SEPS (SEPS/MTPS) به روش اختلاط مذاب تهیه شد و خواص مکانیکی، شکل شناسی و زیست تخریب پذیری این آمیخته ها بررسی شد. مشاهدات میکروسکوپی الکترونی نشان داد، شکل شناسی غالب پخش ذرات نشاسته اصلاح شده در ماتریس پلیمری است و با افزایش مقدار نشاسته اصلاح شده اندازه فاز پراکنده افزایش یافت، به نحوی که در مقدار50 درصد وزنی نشاسته شکل شناسی به هم پیوسته نیز مشاهده شد. آزمون دینامیکی-مکانیکی نشان داد، پیک های منحنی اتلاف به هم نزدیک شده اند و سازگاری نسبی از دو فاز به علت اصلاح نشاسته با مالئیک انیدرید حاصل شده است. با افزایش MTPS به SEPS در آمیخته ها، استحکام کششی و ازدیاد طول تا پارگی کاهش و مدول یانگ افزایش یافت. مقایسه خواص مکانیکی آمیخته های SEPS/MTPS با SEPS/TPS نشان داد، استحکام کششی، ازدیاد طول تا پارگی و مدول یانگ در آمیخته های SEPS/MTPS بیشتر از SEPS/TPS است. نتایج زیست تخریب پذیری نشان داد، در 45 روز اول سرعت تخریب بسیار زیاد است. در آمیخته حاوی 10 درصد وزنی از نشاسته اصلاح شده مقدار تخریب آمیخته بسیار اندک و با افزایش مقدار MTPS تخریب آمیخته ها به طور قابل توجهی افزایش یافت. به طوری که در آمیخته حاوی 50 درصد وزنی SEPS پس از گذشت 45 روز حدود %47 از نمونه تخریب شد.
    کلید واژگان: : نشاسته اصلاح شده, آمیخته پلی استیرن, اتیلن, پروپیلن, استیرن, نشاسته, زیست تخریب پذیری, سازگاری, شکل شناسی
    Saaid Rahimi Bandarabadi, Parvin Ehsani Namin, Ismail Ghasemi *, Hamed Azizi, Mohammad Karabi
    The effect of modified starch on the properties of poly(styrene-ethylenepropylene- styrene) tri-block copolymer was studied. Chemical treatment of starch with maleic anhydride was accomplished in an internal mixer in the presence of glycerol. The reaction was confirmed using Fourier infrared spectroscopy (FTIR) and titration. The blend samples containing 10, 20, 30 and 50 wt% were obtained by melt blending and their mechanical, morphological and dynamic-mechanical properties were studied. Scanning electron microscopy (SEM) images displayed droplet-matrix morphology and with increases in modified starch up to 50 wt% some partial co-continuous morphology was also observed. With increase of modified starch in the compound, the size of dispersed phase increased. DMTA results revealed that the partial compatibility was obtained because of slight difference between glass transition temperatures of two phases in the presence of modified starch. The peak of modified starch shifted to higher values and the differences between the two peaks decreased, indicating partial compatibility. Mechanical properties including tensile, elongation-at-break and modulus were also determined and the results showed that the mechanical properties of the sample were higher than those of neat TPS because of the higher compatibility. Tensile strength was decreased with increase in modified starch content due to the absence of strong interfacial adhesion. Moduli of the samples were increased with increase in modified starch content due to higher stiffness of starch. Biodegradability of the samples was evaluated by weight loss percentage using compost test. A rapid degradation was observed in the first 45 days and with increase of the modified starch content the degree of degradation was increased.
    Keywords: modified starch, SEPS, starch blend, biodegradability, compatibility, morphology
  • محمد جواد شیرکوند، حامد عزیزی، اسماعیل قاسمی، محمد کرابی، رضا راشدی
    در این مقاله، ارتباط میان ریزساختار مولکولی و رفتار پارامترهای رئولوژیکی سه نوع پلی اتیلن با چگالی زیاد دارای توزیع وزن مولکولی پهن مطالعه شده است. پارامترهای ساختاری از قبیل متوسط های عددی، وزنی و Z وزن مولکولی، توزیع وزن مولکولی و عامل شاخه دار شدن با آزمون GPC در دمای زیاد، شناسایی و اندازه گیری شدند. طبق نتایج آزمون GPC نمونه BL4 بیشترین وزن مولکولی متوسط وزنی و هر سه نمونه دارای توزیع وزن مولکولی پهن و نیز نمونه EX3 کمترین PDI را در میان سه نمونه دارد. همچنین طبق این آزمون، نمونه EX3 بیشترین شاخه های جانبی کوتاه را در میان سه نمونه پلی اتیلنی دارد. مطالعه خواص رئولوژیکی در دو حالت چرخشی و دینامیکی و در دو ناحیه گرانروکشسان خطی و غیرخطی انجام شد و پارامترهای گرانروی در تنش برشی صفر (η0)، زمان آسودگی، مدول آسودگی از تنش و ضریب اتلاف به دست آمدند. رابطه میان η0 با وزن مولکولی و توزیع وزن مولکولی در دمای 180 در جه سلسیوس به دست آمد. همچنین، با به کارگیری تابع طیف زمان آسودگی، توزیع وزن مولکولی نمونه ها محاسبه و با نتایج آزمون GPC مقایسه شد. پس از محاسبه تابع توزیع وزن مولکولی و متوسط های وزن مولکولی با استفاده از مقادیر مختلف پارامتر اختلاط (β)، با انتخاب پارامتر اختلاط β برابر73/0 نتایج قابل قبولی برای پارامترهای مولکولی حاصل شده از آزمون رئولوژی در مقایسه با نتایج آزمون GPCبه دست آمد. پس از محاسبه مدول آسودگی از تنش و تابع اتلاف برای هر نمونه، تابع اتلاف نوع C شناسایی شد.
    کلید واژگان: پلی اتیلن سنگین, ساختار مولکولی, خواص رئولوژیکی, توزیع وزن مولکولی, تابع اتلاف
    Mohammad Javad Shirkavand, Hamed Azizi, Ismaile Ghasemi, Mohammad Karabi, Reza Rashedi
    In this article، the correlation between molecular microstructure and rheological behavior for three different grades of high density polyethylene with broad molecular weight distribution have been investigated. Structural parameters such as Mn، Mw، Mz، molecular weight distribution (MWD) and branching index were characterized by high temperature Gel Permeation Chromatography (GPC) test. GPC results showed that BL4 and EX3 have bigger weight average molecular weight and narrower molecular weight distribution، respectively. Furthermore،it was found from GPC results that all three HDPE has a broad MWD and EX3 has more short chain branches than two other samples. Rheological characterization was done in a Mechanical Compact Rheometer (MCR) in rotational and dynamic modes at both linear and nonlinear viscoelastic region. From rheological characterization the zero shear viscosity (η0)، relaxation time and relaxation time distribution، stress relaxation modulus and damping factor were obtained and by utilizing relaxation time spectrum function (h(τ))، molecular weight distribution was calculated for each sample and compared with GPC results. The relationship between zero shear viscosity with molecular weight and MWD at 180 ºC obtained. After calculating molecular weight distribution function and average molecular weights using different mixing parameters (β)، by choosing β=0. 73، a good correlation between molecular parameters obtained from rheological data with those of GPC results was obtained. After calculating stress relaxation modulus and consequently damping factor for each sample، comparing to Doi-Edwards model، it was found that the damping function type C is an appropriate damping function type for selected polyethylenes.
    Keywords: high density polyethylene, molecular structure, rheological properties, molecular weight distribution, damping function
  • پدرام منافی، اسماعیل قاسمی، محمد کرابی، حامد عزیزی، محمدرضا منافی
    تبلورنانوکامپوزیت های برپایه پلیمرهای نیمه بلوری در بسیاری از کاربردها نقش اساسی ایفا می کند. در این مطالعه، نانوکامپوزیت های برپایه پلی لاکتیک اسید شامل 0.5 و 1 درصد وزنی گرافن به روش محلولی با استفاده از حلال دی متیل فرمامید (DMF) ساخته شدند. برای پخش بهتر و داشتن برهم کنش مناسب با پایه پلیمری، گرافن ها با اسید اصلاح شدند و گروه های هیدروکسیل و کربوکسیل روی آنها نشانده شد. پس از مرحله اکسایش از واکنش کلردارکردن برای نشاندن گروه های کلر روی ذرات گرافن استفاده شد. واکنش اصلاح سطح ذرات گرافن به روش های زیرقرمز تبدیل فوریه، شناسایی عنصری و گرماوزن سنجی ردیابی شد. شکل شناسی نانو کامپوزیت ها با میکروسکوپ الکترونی پویشی انجام شد. رفتار تبلور به روش ناهم دما و هم دما در دماهای 115، 120، 125 و 130oC با گرماسنجی پویشی تفاضلی بررسی و اثر عامل دارکردن نانوذرات گرافن روی این رفتار مطالعه شد. این ریز نگارها از نانوکامپوزیت ها، توزیع و پراکندگی بهتر نانو ذرات عامل دارشده را در ماتریس پلیمری نشان داد. نمونه های حاوی نانو ذرات اصلاح شده و پیوند خورده با زنجیر های پلیمری، قابلیت بلورشدن بیشتری در مقایسه با نمونه های حاوی گرافن های خالص پیدا کردند. با افزایش دما در رفتار تبلور هم دما، زمان شروع تبلور (tonset) کاهش می یابد که این موضوع می تواند به تحرک زنجیرهای نانو کامپوزیت ها مربوط باشد. به نظر می رسد، با افزایش نانوذرات اصلاح شده تشکیل بلورهای β راحت تر بوده و در دمانگاشت ها مشخص تر است.
    کلید واژگان: تبلور, نانوکامپوزیت, پلی لاکتیک اسید, گرافن, عامل دارکردن
    Pedram Manafi, Ismaile Ghasemi, Mohammad Karabi, Hamed Aziz, Mohammadreza Manafi
    Crystallization behavior of nanocomposite based on semicrystalline polymers and graphene nanoplatelets (GNp) has been considered due to its critical effect on the performance of the final product. In this study، nanocomposite based on poly (lactic acid) /graphene nanoplatelets (PLA/GNp، 0. 5 and 1 wt %) was prepared via solution method using dimethylformamide as a solvent. PLA has the largest contribution in the current biopolymer research. To present time، it is well accepted that nanoparticles would be recognized as efficient heterogeneous nucleating agents for various semicrystalline polymers. To improve the dispersion of graphene in the matrix، functionalization using acid treatment and acylation reaction was accomplished. Characterization of functionalization reaction and grafting reaction between PLA and functionalized graphene (FGNp) was tracked by Fourier transform infrared spectroscopy، elemental analysis، and thermogravimetry analysis. Scanning electron microscopy results demonstrated that a relatively fine dispersion of FGNp is achieved in the PLLA matrix. Non-isothermal and isothermal crystallization behavior was studied using differential scanning calorimetry. The isothermal tests were conducted at test temperatures 130°C، 125°C، 120°C and 115°C. The results indicated that crystallization percentage for the samples containing FGNp nanoparticles were higher than those of pristine-containing samples. With increase of temperature in isothermal test onset time for crystallization decreased due to higher mobility of polymeric chains in the samples. It seems that the presence of functionalized nanoparticles facilitated formation of β format of crystals.
    Keywords: crystallization, nanocomposite, poly(lactic acid), graphene, functionalization
  • مریم احترامیان، اسماعیل قاسمی، محمد کرایی، حامد عزیزی
    مواد دارای حافظه شکلی نسل جدیدی از مواد هستند که کاربردهای زیادی در عرصه زندگی و صنعت پیدا کرده​اند. استفاده از این مواد در پاسخ به محرک​های خارجی همچون دما، نور، میدان الکتریکی یا مغناطیسی و تغییر pH، فناوری جدید در علم مهندسی است. تغییر ویژگی های ظاهری مواد از قبیل تغییر در شکل، رنگ و ضریب شکست با استفاده از محرک های خارجی از این دست است. در واقع این مواد در ساختار مولکولی خود حافظه شکلی دارند و می​توانند ساختار اولیه را در خود ذخیره کنند. موادی که اثر حافظه شکلی نشان می​دهند، قابلیت تغییر شکل و ثابت ماندن در یک شکل موقت و بازیابی شکل دائمی خود را در اثر محرک خارجی دارند. از مواد دارای حافظه شکلی در کاربردهای ویژه​ای مانند الیاف هوشمند، لوله های با قابلیت جمع شوندگی،صنایع بسته بندی و پزشکی از قبیل سیم​های ارتودنسی خود تنظیم شونده و استنت هایباز کننده رگ​های خونی استفاده می شود. در این مقاله ضمن مرور بر ساختار و خواص مواد پلیمری دارای حافظه شکلی به بررسی اثر محرک​های خارجی و انواع نانو ذرات روی پلیمرهای حافظه شکلی پرداخته شده است.
    کلید واژگان: حافظه شکلی, محرک خارجی, کامپوزیت, نانو کامپوزیت, نانو ذرات
    Maryam Ehteramian, Ismaeil Ghasemi, Mohammad Karrabi, Hamed Azizi
    A new generation of shape-memory materials includes those that have found many applications in domestic life as well as in industry. The use of these materials lies in response to external stimuli such as temperature, light, electric or magnetic fields-aligned or changing the pH of a new technique in engineering. Physical properties of the materials, such as changes in shape, color and refractive index are dependent on the use of external stimuli. The materials with shape memory properties in their molecular structure can store their original structure. Materials that exhibit shape memory effect have the ability to change in shape and stay in shape retrieval of temporary and permanent forms towards external stimuli. The shape memory materials find specific applications as smart fibers, heat shrinkable pipes, packaging and medical applications such as self-adjust wires and stents to open the blood vessels. In this paper, an overview is given on the structure and properties of nanoparticle-containing shape memory polymeric materials towards external stimuli.
  • اسماعیل قاسمی، حامد عزیزی، پروین احسانی نمین
    کامپوزیت های چوب پلاستیک به عنوان منبع جدید مواد اولیه در صنایع مختلف مطرح شده و کاربردهای بسیار زیادی در صنایع خودرو، ساختمان و مبلمان پیدا کرده اند. در این پژوهش، کامپوزیتی از چوب پلاستیک با مقدار 40 درصد وزنی از چوب در سه سطح از اندازه ذره 100، 250و400 میکرون در اکسترودر دو ما رپیچ هم سو گرد تهیه شد. خواص کششی (مدول، استحکام و ازدیاد طول تا پارگی)، شاخص مذاب و دمای واپیچش گرمایی به عنوان تابعی از اندازه ذره چوب بررسی شد. افزون بر این، رفتار رئولوژیکی مذاب این کامپوزیت نیز مطالعه شد. با برسی نتایج مشخص شد که چوب با اندازه ذره درشت تر مقدار مدول را افزایش و مقدار استحکام تا پارگی را کاهش می دهد، ولی بر ازدیاد تا پارگی بی اثر است. شاخص مذاب با کاهش اندازه ذرات کاهش یافته و دمای واپیچش گرمایی مستقل از اندازه ذرات است. استحکام ضربه با افزایش اندازه ذرات چوب کاهش می یابد. پارامترهای رئولوژیکی در حالت دینامیک مانند گرانروی مرکب و مدول ذخیره با کاهش اندازه ذرات افزایش یافته و Tan δ تقریبا در مقدار ثابتی باقی ماند.
    I. Ghasemi, H. Azizi, P. Ehsani Namin
    The growing interest in using natural fibers as reinforcing agents of polymer-based composites is mainly due to their advantages such as lower cost, lower density, ease of preparation, lower energy requirements for processing, biodegradability, wide availability and relative non-abrasiveness over traditional reinforcing fibers such as glass and carbon. In this study, wood-plastic composite (WPC) containing 40 wt % of wood was prepared using an intermeshing co-rotating twin screw extruder. The effect of wood particle size in three levels (100, 250, and 400 μm) was studied on the physicalmechanical properties of WPC such as: tensile properties, heat distortion temperature (HDT), melt flow index (MFI) and notched Izod impact resistance. In addition, the rheological behaviors were studied as function of wood particle size. The data showed an increase in the modulus and a decrease in the tensile strength with increase of wood particle size while there was no considerable change in the elongation-at-break. The results also showed that MFI decreased and impact resistance increased with decreases of wood particle size. HDT was independent from variation of wood particle size. Complex viscosity and storage modulus increased with decrease of wood particle size while Tan δ did not change with variation of particle size.
    Keywords: wood-plastic composites, physical-mechanical properties, rheology, melt flow index, heat distortion temperature
  • سمیه محمدیان گزاز، حامد عزیزی، محمد کرابی، اسماعیل قاسمی
    خواص مناسب پلی پروپیلن مانند سختی، نفوذ ناپذیری، مقاومت شیمیایی، مکانیکی و گرمایی، بی اثر بودن بر مواد غذایی و امکان کاربرد در دمای بالا باعث شده که این پلیمر در فرایندهای گوناگون از جمله شکل دهی گرمایی مورد توجه خاص قرار گیرد. اما، مقاومت کم مذاب، خمیدگی بیش از حد ورقه پلی پروپیلن هنگام گرم کردن و توزیع باریک دمای شکل دهی، فرایند یاد شده را مشکل می کند. یکی از راه های تقویت قابلیت شکل دهی گرمایی این پلیمر، استفاده از پر کننده های معدنی است. در این پژوهش، کلسیم کربنات به عنوان پر کننده معدنی در مقادیر 10، 20 و 30 درصد وزنی به وسیله اکسترودر دوپیچه همسوگرد به پلی پروپیلن خورانده شده، به منظور پیش بینی رفتار نمونه ها در فرایند شکل دهی گرمایی، آزمونهای کشش داغ و خمیدگی انجام شد. آمیزه های دارای کلسیم کربنات مدول کشسانی و مقاومت خمیدگی بیشتر و ازدیاد طول تا پارگی کمتری دارند. بنابراین، نسبت به پلی پروپیلن معمولی، در مقدار کششهای کمتر نیز بدون ایجاد تنشهای باقیمانده قابل شکل دهی هستند. در ضمن، اضافه کردن کلسیم کربنات تا 20 درصد وزنی، مقاومت در برابر خمیدگی را تقویت می کند. نتایج نشان می دهد که افزودن کلسیم کربنات قابلیت شکل دهی گرمایی پلی پروپیلن را بهبود می دهد.
    کلید واژگان: شکل دهی گرمایی, پلی پروپیلن, کلسیم کربنات, کشش داغ, خمیدگی
سامانه نویسندگان
  • دکتر حامد عزیزی گنزق
    دکتر حامد عزیزی گنزق
    دانش آموخته دکتری اقتصاد، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال