حسین فکوری حاجی یار
-
زمینه
فیلسوفان با عرصه نظرات تربیتی- آموزشی خود و هدف ها و غایات آن و نیز با به چالش کشیدن تفکرات تربیتی دیگر، همواره ثمربخش ترین عامل بر جریان تربیت بوده اند به شیوه ای که امروزه نیز برای انتصاب و گزینش شیوه های آموزشی باید بعضی از پایه های فلسفی را قبول کرد. هدف از این مقاله بررسی روش تربیت اخلاقی در نظرات تربیتی امام محمد غزالی است.
نتیجه گیرینتایج بررسی نظرات تربیتی غزالی نشان داد که روش تربیت اخلاقی از نگاه او عبارتند از: 1-اصل عمومی بودن آموزش2-اصل جاودانگی جامعه 3- اصل حقوق انسانها 4-اصل پیرایش محیط 5-اصل مسئولیت 6- اصل تاثیر متقابل بر هم7-اصل جامعه محوری 8- اصل مساوات و برابری 9-اصل تدریج 10- اصل تفرد11- اصل فعالیت.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی, جامعه, امام محمد غزالیBackgroundPhilosophers have always been the most fruitful factor in the process of education with their educational opinions and their goals and objectives, as well as by challenging other educational thoughts, in a way that even today, for the appointment and selection of educational methods, some He accepted the philosophical foundations. The purpose of this article is to investigate the method of moral education in Imam Mohammad Ghazali's educational opinions.
ConclusionThe results of the study of Ghazali's educational opinions showed that the method of moral education from his point of view is 1- The principle of universality of education 2- The principle of the immortality of society 3- The principle of human rights 4- The principle of trimming the environment 5- The principle of responsibility 6- The principle of mutual influence on each other 7 - The principle of community-oriented 8- The principle of equality and equality 9- The principle of gradualness 10- The principle of individuality 11- The principle of activity.
Keywords: Moral Education, Society, Imam Mohammad Ghazali -
مقدمه
اختلالات روان تنی اختلالاتی ناتوان کننده و پر شیوع می باشند. این اختلالات همچون سندرم خستگی مزمن ناتوان کننده بوده و باعث تحلیل جسمانی و روانی می شود. از این میان پرستاران در حوزه بهداشت درمان از جمله افرادی هستند که بیش از سایرین در خطر ابتلا به سندرم خستگی مزمن هستند. این سندرم نشانه هایی شبیه به افسردگی دارد، به راحتی بهبود نمی یابد و کیفیت زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.
روش کارروش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده و گذشته نگر بود. روش آماری روش معادلات ساختاری بود. نمونه گیری غیر تصادفی و به صورت در دسترس بود و در نهایت از بین 1000 پرستار تعداد 291 نفر از پرستاران بر اساس ملاک های ورود واجد شرایط بودند و انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهایی از قبیل پرسشنامه های کیفیت خواب پیتسبرگ (1989)، فرسودگی هیجانی مسلش و جکسون (1981)، اضطراب سلامت سالکوسکیس و واریک (2001)، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) و سنجش چند بعدی خستگی اسمتس (1996) استفاده شد. تمامی ابزارهای ذکر شده دارای روایی و پاپایی تایید شده در پژوهش های داخلی و خارجی بود.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که کیفیت خواب، اضطراب سلامتی و تنظیم شناختی هیجان به صورت تنها و مستقیم نمی توانند فرسودگی هیجانی را پیش بینی کنند و فقط در صورتی این پیش بینی اتفاق می افتاد که خستگی شناختی نقشی واسطه ای داشته باشد. در نهایت مسیرهای غیر مستقیم مدل معنادار بود و این مسئله نشان از میانجی بودن خستگی شناختی داشت (05/0<p)
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش برای کاهش فرسودگی هیجانی در حرفه پرستاری باید به خستگی شناختی توجه داشت. خستگی شناختی حالتی از درماندگی است که باعث می شود فرد نتواند در موقعیت های مهم و مختلف زندگی دست به تصمیم گیری بزند. بهبود خستگی شناختی در نهایت می تواند باعث کاهش نشانه های فرسودگی هیجانی و افزایش کیفیت خواب، کاهش اضطراب سلامتی و استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت در پرستاران شود.
کلید واژگان: سندرم خستگی مزمن, فرسودگی هیجانی, خستگی شناختی, کیفیت خواب, اضطراب سلامتی, تنظیم شناختی هیجانIntroductionPsychosomatic disorders are debilitating and widespread disorders. These disorders, like chronic fatigue syndrome, are debilitating and cause physical and mental breakdown. Among these, nurses in the healthcare field are among the people who are more at risk of chronic fatigue syndrome than others. This syndrome has symptoms similar to depression, it does not recover easily and it overshadows the quality of a person's life.
MethodsThe current research method was descriptive and correlational and retrospective. The statistical method was structural equation method. Sampling was non-random and available, and finally, among 1000 nurses, 291 nurses were eligible based on the entry criteria and were selected. In this research, tools such as the Pittsburgh Sleep Quality Questionnaire (1989), Maslesh and Jackson's (1981) emotional exhaustion, Salkoskis and Varik's (2001) health anxiety, Granfsky et al.'s cognitive regulation of emotion (2001) and Smets' multidimensional measurement of fatigue ( 1996) was used. All the tools mentioned had validity and validity confirmed in domestic and foreign researches.
ResultsThe research Results showed that sleep quality, health anxiety, and cognitive regulation of emotions cannot predict emotional exhaustion directly and only if cognitive fatigue plays a mediating role. to have Finally, the indirect paths of the model were significant, and this showed that cognitive fatigue is a mediator (P<0.05).
ConclusionAccording to the Results of the research, to reduce emotional exhaustion in the nursing profession, attention should be paid to cognitive fatigue. Cognitive fatigue is a state of helplessness that makes a person unable to make decisions in important and different life situations. Improvement of cognitive fatigue can ultimately reduce the symptoms of emotional exhaustion and increase sleep quality, reduce health anxiety and use positive emotion cognitive regulation strategies in nurses.
Keywords: Chronic Fatigue Syndrome, Emotional Exhaustion, Cognitive Fatigue, Sleep Quality, Health Anxiety, Cognitive Emotion Regulation -
نشریه راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، سال هفدهم شماره 3 (پیاپی 85، امرداد و شهریور 1403)، صص 308 -318مقدمه
آموزش مجازی در زمان بحران نظیر دوره شیوع ویروس کرونا اهمیت ویژه ای دارد. از این رو، معلمان باید صلاحیت های لازم برای این مهم را کسب نمایند. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر، بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان مقطع متوسطه اول برای آموزش مجازی بود.
روش کارروش پژوهش، کیفی و جامعه آماری شامل اسناد و مدارک مرتبط با موضوع (به زبان فارسی و بین سال های 1392 تا 1400) و اعضای هیئت علمی متخصص حوزه برنامه ریزی درسی، تعلیم و تربیت و روان شناسی استان گلستان بودند. حجم نمونه شامل 16 سند و 13 نفر از صاحب نظران بودند که بر اساس قانون اشباع و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان بود. برای اجرای پژوهش اسناد مورد مطالعه قرار گرفت و با صاحب نظران مصاحبه شد و محتوای متون و مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی قراردادی (استقرائی) مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور پایایی مصاحبه ها از معیارهای تاییدپذیری و انتقال پذیری استفاده شد.
یافته هابا تحلیل و کدگذاری متون و مصاحبه ها، 59 مفهوم، 12 زیرمقوله و 4 مقوله استخراج شد. مقوله های اصلی شامل مهارت های فنی، فعالیت های تدریس و یادگیری، مهارت های شناختی و نگرش ها و ویژگی ها بود.
نتیجه گیریمطلوب است که هنگام انتخاب معلمان مقطع متوسطه اول برای تدریس، وجود صلاحیت های حرفه ای معلمان در آموزش های مجازی مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: آموزش مجازی, صلاحیت های حرفه ای, مطالعه کیفی, معلمانIranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:17 Issue: 3, 2024, PP 308 -318IntroductionVirtual education in crisis such as corona virus pandemic is very important. Thus, teachers should earn necessary competencies for virtual education. The aim of this research was Investigation the professional competencies of guidance school teachers for virtual education teachers.
MethodsResearch method was qualitative method with formal content analyses. Population was documents and records (in Persian between 2013-2021) related to professional competencies for virtual education teachers and specialists of curriculum, education and psychology in Golestan province. Sample were 16 documents and 13 specialists of curriculum, education and psychology that selected by purposely sampling and saturation rule. Instruments were writing fiches and semi-structured interview with specialists. For accomplish the study, studied the documents and interviewed with specialists and analysis content of texts and interviews by qualitative content analysis. In order to reliability used transformability and confirmability.
ResultsBy analysis of contents and coding data, extracted 59 concept, 12 subcategories and 4 basic category. Basic categories include technical skills, teaching and learning activities, cognitive skills and attitudes and characteristics.
ConclusionsIt's desirable in selection of guidance school teachers for virtual teaching pay attention to competencies for virtual education and if teachers didn't have this competencies they should gain thems.
Keywords: Virtual System Education (Virtual System), Professional Practice Competencies (Professional Practice), Qualitative Research (Qualitative Research), School Teachers (School Teachers) -
مقدمه
سندرم خستگی مزمن نوعی اختلال روان تنی بوده که با استراحت بهبود نمی یابد و در آن فرد به قدری احساس ناتوانی می کند که قادر به انجام فعالیت های روزمره خود نیست. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های شناختی در ارتباط بین کیفیت خواب، اضطراب سلامتی، تنظیم شناختی هیجان و فرسودگی هیجانی در پرستاران مبتلا به سندرم خستگی مزمن بود.
روش کاراین پژوهش در بهار سال 1402 و در بیمارستان های امام رضا، قائم، رضوی، فارابی، خاتم الانبیا و هفده شهریور شهر مشهد انجام شد. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی و گذشته نگر و روش آماری معادلات ساختاری و نمونه گیری غیر تصادفی و به صورت سرشماری بود و در نهایت از بین 1000 پرستار تعداد 291 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه ها شامل کیفیت خواب پیتسبرگ (PSQI)، فرسودگی هیجانی مسلچ و جکسون (EEQ)، اضطراب سلامت سالکوسکیس و واریک (HAI)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپانهون (CERQ)، سنجش چندبعدی خستگی اسمتس (MFI)، سندرم خستگی مزمن جیسون (CFSQ) و سبک های شناختی کلب (CSQ) بود.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که که مسیرهای غیر مستقیم مدل معنادار بود و کیفیت خواب، اضطراب سلامتی و تنظیم شناختی هیجان فقط در صورتی که سبک های شناختی میانجی باشد فرسودگی هیجانی را پیش بینی می کنند. کیفیت خواب، اضطراب سلامتی، تنظیم شناختی هیجان و سبک های شناختی در مجموع 57 درصد از واریانس فرسودگی هیجانی را تبیین کردند. تنظیم شناختی هیجان، کیفیت خواب و اضطراب سلامتی نیز 56 درصد از سبک های شناختی را تبیین کردند.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش، برای کاهش فرسودگی هیجانی احتمالا باید به سبک های شناختی توجه شود. توجه به نوع سبک های شناختی احتمالا می تواند باعث کاهش علائم فرسودگی هیجانی و افزایش کیفیت خواب، کاهش اضطراب سلامتی و استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت در پرستاران شود.
کلید واژگان: کیفیت خواب, اضطراب سلامتی, تنظیم شناختی هیجان, فرسودگی هیجانی, سبک های شناختی, سندرم خستگی مزمنIntroductionChronic fatigue syndrome is a type of psycho-physical disorder that does not improve with rest, and in which a person feels so weak that he is unable to perform his daily activities. The purpose of this study was to investigate the mediating role of cognitive styles in the relationship between sleep quality, health anxiety, cognitive regulation of emotion and emotional exhaustion in nurses with chronic fatigue syndrome.
MethodsThis research was carried out in the spring of 1402 in Imam Reza, Qaim, Razavi, Farabi, Khatam al-Anbia and Hefdeh Shahrivar hospitals in Mashhad. The descriptive research method was correlational and retrospective, and the statistical method was structural equations and non-random sampling, and in the end, 291 nurses were selected from among 1000 nurses. Questionnaires include the Pittsburgh Sleep Quality Scale (PSQI), Meslech and Jackson Emotional Exhaustion (EEQ), Salkoskis and Varick Health Anxiety (HAI), Garnevsky, Kraij and Spanhon Cognitive Regulation of Emotion (CERQ), Smets Multidimensional Fatigue Scale (MFI), syndrome Jason's chronic fatigue (CFSQ) and Kolb's cognitive styles (CSQ).
ResultsThe results of the research showed that the indirect paths of the model were significant and sleep quality, health anxiety and cognitive regulation of emotion predict emotional exhaustion only if cognitive styles are mediators. Sleep quality, health anxiety, cognitive regulation of emotion and cognitive styles explained a total of 57% of the variance of emotional exhaustion. Cognitive emotion regulation, sleep quality and health anxiety explained 56% of cognitive styles.
ConclusionBased on the results of the research, attention should be paid to cognitive styles to reduce emotional exhaustion. Paying attention to the type of cognitive styles can probably reduce the symptoms of emotional exhaustion and increase sleep quality, reduce health anxiety and use positive emotion cognitive regulation strategies in nurses.
Keywords: Sleep Quality, Health Anxiety, Cognitive Emotion Regulation, Emotional Exhaustion, Cognitive Styles, Chronic Fatigue Syndrome -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 127 (مهر 1402)، صص 1467 -1483زمینه
با توجه به این که مطالعات نشان داده است که شایستگی های مدیران در سازمان ها باعث توسعه منابع انسانی می شود، اما پژوهشی که به صورت کامل به ابعاد و مولفه های شایستگی های مدیران دوره ابتدایی پرداخته باشد، انجام نشده است.
هدفهدف این پژوهش، طراحی الگوی ابعاد و مولفه های شایستگی مدیران مدارس دوره ابتدایی آموزش و پرورش از نظر معاونان و کارشناسان آموزش ابتدایی ادارات آموزش و پرورش و مدیران برتر مدارس ابتدایی بود.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، یک پژوهش آمیخته اکتشافی بود. در فاز کیفی، فرآیند گردآوری داده ها مشتمل بر 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحبنظران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع داده ها ادامه یافت. در روش تحلیل محتوا تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری آن ها و به روش مفاهیم، زیر مقوله و مقوله اصلی انجام شد. در فاز کمی، جامعه آماری مدیران مدارس دوره ابتدایی استان بوشهر به تعداد 521 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی - مورگان تعداد 230 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار در بخش کمی یک پرسشنامه محقق ساخته بود. به منظور اعتباریابی الگوی شناسایی شده بخش کیفی از روش تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار PLS استفاده شد.
یافته هاالگوی ابعاد و مولفه های شایستگی مدیران مدارس دوره ابتدایی با چهار بعد: شایستگی های فردی، شغلی، ارتباطی و دانشی و هشت مولفه: شخصی، اخلاقی، آموزشی، مدیریتی، رفتاری، اجتماعی، دانش عمومی و دانش حرفه ای شناسایی شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 0/4 است و مدل در سطح اطمینان (95) درصد معنادار است و برازش مدل با مقدار 0/435 مورد تایید قرار گرفت.
نتیجه گیرییافته های پژوهش نشان می دهد که هر کدام از ابعاد و مولفه های به دست آمده از این پژوهش می تواند مدیران مدارس ابتدایی را در راستای توسعه شایستگی هایشان یاری رساند تا به واسطه آن زمینه توسعه شایستگی های معلمان و دانش آموزان مدارس دوره ابتدایی را که همانا زیربنای نظام آموزشی است، فراهم کنند.
کلید واژگان: مولفه های شایستگی, مدیران مدارس, دوره ابتداییBackgroundIn today's evolving world, managers are one of the key levers in the management of organizations; Given that managers have a vital and decisive role in the heart of organizations, their competencies must be strengthened.
AimsThe purpose of this study was to design a model of dimensions and competency components of primary school principals.
MethodsThe present study was based on the purpose of the applied type and in terms of approach was exploratory mixed research. In the qualitative phase, the content analysis method was used and in the quantitative phase, the contextualization method was used. In the qualitative phase, the data collection process consisted of 18 semi-structured interviews with experts. Purposeful sampling was continued until data saturation. Data analysis was performed simultaneously with their collection and by the method of concepts, subcategory and main category. In a small phase, the statistical population of primary school principals in Bushehr province was 521 people, which according to the Jersey-Morgan table, 230 people were selected by multi-stage cluster sampling method. In order to validate the identified pattern of the qualitative part, confirmatory factor analysis was used using PLS software.
ResultsThe combination of qualitative and quantitative results showed that the pattern of dimensions and components of competence of primary school principals with four dimensions: personal, occupational, communication and knowledge competencies and eight components: personal, moral, educational, managerial, behavioral, social, General knowledge and professional knowledge were approved. The results of the confirmatory factor analysis showed that all factor loadings are higher than 0.4 and the model is significant at the confidence level (95) percent, and the fit of the model was confirmed with a value of 0.435.
ConclusionThe model of competencies of primary school principals is a good guide to identify the contexts, conditions, indicators, obstacles and consequences of the development of competencies of principals in order to develop the competencies of teachers and students of primary schools, which is the foundation of the system. Is educational, provide.
Keywords: Components of Eligibility, School Principals, primary school -
هدف پژوهش حاضر،واکاوی وتبیین استراتژی های سنجش و ارزش یابی دربرنامه درسی متوسطه اول است. رویکردانجام پژوهش، کیفی با متد تحلیل محتوای قراردادی است. جامعه پژوهش، صاحب نظران کلیدی سنجش وارزش یابی استان گلستان بودندکه با روش نمونه گیری گلوله برفی ملاک محور، تعداد20 نفرتا اشباع داده ها،ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته درپژوهش شرکت داده شدند. داده ها بااستفاده از روش کد گذاری ونرم افزار MAXQDA درسه گام کشف مفاهیم، زیرمقوله ومقوله اصلی تحلیل شدند. براساس یافته ها، استراتژی های سنجش وارزش یابی در برنامه درسی متوسطه اول درچهار مقوله اصلی سلسله مراتبی، فراگیر محور، متخصص محور وآمیخته دسته بندی شده است. سلسله مراتبی مبتنی برهدف وعمل نگری ، فراگیرمحوری مبتنی برنیاز، متخصص محور براساس نظر و هم چنین آمیخته را می توان مبتنی برمشارکت وچندبعدی دانست. یافته ها حاکی است، دوره متوسطه اول کشورما با چالش زیادی در زمینه سنجش وارزش یابی دربرنامه درسی روبرو است. بنابراین رفع آن با کاربرد صحیح استراتژی های سنجش وارزش یابی دربرنامه درسی این دوره توسط دبیران با برگزاری کارگاه های آموزشی امکان پذیر خواهد بود.
کلید واژگان: استراتژی, ارزش یابی, برنامه درسی, دوره متوسطه اول, سنجشThe aim of the present study is to analyze and explain the assessment and evaluation strategies in the first secondary school curriculum. The research approach is qualitative with a conventional content analysis method. The study population was key experts in the evaluation and valuation of Golestan province who participated in the research through semi-structured interviews using property-based sampling method. The aim of the present study is to analyze and explain the assessment and evaluation strategies in the first secondary school curriculum. The research approach is qualitative with a conventional content analysis method. The study population was key experts in measuring and valuing Golestan province who, using criterion-based snowball sampling method, 20 data saturation individuals participated in the study through semi-structured interviews. Data were analyzed using MAXQDA coding method and software in three steps of discovering concepts, subcategories and main categories. Based on the findings, assessment and valuation strategies in the junior high school curriculum are classified into four main categories: hierarchical, inclusive, specialist-oriented, and mixed. A hierarchy based on purpose and action-oriented, inclusive, need-based, expert-centered, as well as mixed, can be considered as participatory and multidimensional. The findings indicate that the first intermediate course of our country faces a great challenge in the field of assessment and evaluation in the curriculum. Therefore, it will be possible to solve it with the correct application of assessment and valuation strategies in the curriculum of this course by teachers by holding training workshops.
Keywords: strategy, evaluation, curriculum, junior high school, assessment -
ایجاد توانایی حل مسیله (problem solving) در یادگیرندگان، از عالی ترین اهداف آموزش و پرورش در تمامی سطوح تحصیلی، است. هدف پژوهش حاضر تبیین اهداف الگوی برنامه درسی مسیله محور در دوره پیش دبستانی بود.پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش تحقیق تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. مشارکت کنندگان 10 نفر از متخصصان حوزه آموزش و پرورش پیش دبستانی و علوم تربیتی در سال 1399-1398 بودند. برای انتخاب افراد از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته ، تا مرحله اشباع جمع آوری و با روش کدگذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها اهداف برنامه درسی مسیله محور را در 6 مقوله "توانمندی حل مسیله"، "تقویت روحیه پرسشگری و جست و جو گری"، "مسیولیت پذیری و پاسخگویی"، "تقویت روحیه نشاط و سرزندگی"، "رشد همه جانبه (مهارت های عمومی) "و "پرورش قوای ذهنی" تبیین نمود.پیشنهاد می گردد برنامه های درسی دوره پیش دبستان با توجه به این اهداف اجرا شود .
کلید واژگان: برنامه درسی, تبیین اهداف, دوره پیش دبستانی, مسئله محورThe aim of this study was Explaining the objectives of problem-based curriculum model in preschool. The research approach was qualitative. The research method was conventional content analysis. The statistical population was included by experts in the field of preschool education and educational sciences. The sampling method was criterion-based purposeful and the data collection method was semistructured interview with 10 informants that saturated with this number. Validity and reliability of the data were used. Contractual content analysis was used to analyze the data. The findings showed that the objectives of problem-based curriculum in preschool include "problem solving capability", "strengthening the spirit of questioning and seeking", "accountability and accountability", "strengthening the spirit of vitality", "comprehensive growth (general skills) " and "nurturing mental faculties". Therefore, it is suggested that according to the results of this study, the objectives of preschool curricula should be formulated and appropriate content should be prepared and implemented with these objectives.
Keywords: Curriculum, Explanation, Preschool, Problem-based -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اصول و مولفه های یادگیری آمیخته در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد. پژوهش، با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. جامعه هدف، اعضای هییت علمی گروه علوم تربیتی، معلمان باتجربه کلاس های چندپایه استان گلستان و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع بود. مشارکت کنندگان، شامل 15 نفر از صاحب نظران در حوزه یادگیری، کارشناسان در حوزه فناوری و معلمان باتجربه در زمینه کلاس های چندپایه در سال 1399 بود همچنین، اسناد مکتوب شامل پایان نامه ها، مقالات، مجلات و کتب در زمینه یادگیری آمیخته و کلاس های چندپایه بود که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. داده ها با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد مکتوب گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها روش تحلیل محتوای کیفی، نرم افزار مکس کیو دی آر و به صورت دستی استفاده شد. داده های گردآوری شده به صورت مفاهیم و مقوله بندی تبدیل شد. برای تامین روایی و پایایی داده ها از روش لینکلن و گوبا استفاده شد. براین اساس، چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری، و تاییدپذیری برای ارزیابی اقدام شد. در نهایت، 7 مقوله اصلی، 15 زیرمقوله و 45 مفهوم به دست آمد. یافته های پژوهش، نشان داد اصول یادگیری آمیخته در کلاس های چندپایه عبارت اند از نوآوری روش های تدریس، به روزآوری سواد فناوری، فرصت های آموزشی باکیفیت و مهارت آموزی، انعطاف پذیری در محتوای دروس و مولفه ها، شامل گسترش فرهنگ پژوهش و ارزشیابی، بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین تدریس، توسعه شایستگی علمی و حرفه ای معلمان هستند.
کلید واژگان: دوره ابتدایی, کلاس چندپایه, مولفه های یادگیری آمیخته, یادگیری آمیختهThe present research was conducted with the aim of identifying the principles and components of blended learning in multi-grade classes of the elementary school. The research was conducted with the qualitative content analysis method. The target population was the faculty members of the Department of Educational Sciences, experienced teachers of multi-grade classes in Golestan province, and written documents related to the subject. The participants included 15 experts in the field of learning, experts in the field of technology and experienced teachers in the field of multi-grade classes in 2019. Also, the written documents included theses, articles, magazines and books in the field of blended learning and multi-grade classes, which were selected by purposeful sampling. Data were collected by conducting semi-structured interviews and reviewing written documents. For data analysis, qualitative content analysis method, MaxQDR software and manually were used. The collected data were converted into concepts and categories. Lincoln and Goba method was used to ensure validity and reliability of data. Therefore, four criteria of reliability, transferability, reliability, and verifiability were used for evaluation. Finally, 7 main categories, 15 subcategories and 45 concepts were obtained. The findings of the research showed that the principles of blended learning in multi-level classes include the innovation of teaching methods, the updating of technology literacy, high-quality educational opportunities and skill-learning, flexibility in the content of courses and components, including the expansion of the culture of research and evaluation, the intelligent use of new teaching technologies, the development of scientific and professional competence of teachers.
Keywords: Blended learning components, Blended learning, elementary course, Multi-Grade Class -
مقدمه
میزان رضایتمندی از زندگی زوجین بسیار مهم است و به نوعی تداوم و بقای زندگی زناشویی به آن مرتبط است؛ و این مسیله در زندگی زوجین خانواده ترکیبی شکل و گونه ای دیگر پیدا می کند.
هدفهدف پژوهش حاضر، ارایه الگوی مفهومی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی با استفاده از رویکرد داده بنیاد بود.
روشاین پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل همه زوجین خانواده ترکیبی ساکن شهر مشهد در سال 1401 بود، تعداد 21 زوج به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه جهت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش اشتراوس و کوربین انجام شد.
یافته ها:
در مدل پارادایمی پانزده مقوله در قالب ابعاد شش گانه، شامل شرایط علی (نحوه و انگیزه ازدواج، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نقش پذیری، عوامل عاطفی، ویژگی طبعی، عوامل رفتاری، ویژگی های شخصیتی و رفتاری- تربیتی فرزندان)، مقوله محوری (مهارت های ارتباطی)، مقوله راهبردی (قانونمندی در زندگی)، شرایط زمینه ای (عوامل- دموگرافیک)، شرایط مداخله گر (نیازهای اقتصادی و مالی، فرا خانوادگی، مشارکت) و پیامد (فردی و اجتماعی) حاصل شد.
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی، قانونمندی زندگی، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نیازهای مالی، عوامل شناختی- رفتاری، ویژگی های شخصیتی و تربیت فرزندان با رضایت زناشویی زوجین خانواده ترکیبی مرتبط بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مشاوره های قبل و حین ازدواج مجدد زوجین دارای فرزند و نیز برنامه غنی سازی زندگی این زوجین استفاده شود.
کلید واژگان: روابط زناشویی, خانواده ترکیبی, نظریه داده بنیادIntroductionMarital satisfaction is a crucial state and Linked with the survival of a marriage for spouses and takes a different form in blended families.
AimThe purpose of this study was developing a conceptual model of explaining marital satisfaction of spouses in Iranian blended families using grounded theory.
MethodIn this qualitative grounded theory study, the statistical population included all couples in blended families living in Mashhad, Iran in 2022. A total of 21 couples were purposefully and voluntarily selected for in-depth semi-structured interviews. The interviews were continued until theoretical saturation and the data were analyzed using Strauss and Corbin’s method.
ResultsIn the paradigmatic model, fifteen categories were obtained in six main dimensions: causal conditions (type and motivation of marriage, physical and psychological health, commitment, sexual satisfaction, imprinting, emotional factors, disposition, behavioral factors, personality and behavioral traits, parenting), central category (communication skills), strategical category (lawful living), contextual conditions (demographics), intervening conditions (economic and financial needs, extrafamilial needs, cooperation), and outcome (personal and social).
ConclusionThe results indicated that communication skills, lawful living, physical and psychological health, commitment, sexual satisfaction, financial needs, cognitive-behavioral factors, personality traits, and parenting were linked with marital satisfaction of couples in blended families. Therefore, it is recommended to use the findings in premarital and marriage counseling for blended families and marriage enrichment programs.
Keywords: Marital relashionship, Blended family, Grounded theory -
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مسیله محور در دوره پیش دبستان انجام شد. در این راستا پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شد و برای شناسایی مهم ترین مولفه های تشکیل دهنده عناصر برنامه درسی مسیله محور در دوره پیش دبستان از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری در این مرحله کلیه مربیان و متخصصان حوزه آموزش و پرورش پیش دبستانی بوده اند که نمونه ای متشکل از 10 نفر از این افراد به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های این بخش از شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد و به منظور تعیین روایی و پایایی یافته های این بخش از شیوه تایید همکاران تحقیق و چند جانبه نگری برای تایید اعتبار بهره گرفته شد. نتایج بدست آموده با استفاده از الگوی ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که در حوزه اهداف برنامه درسی مسیله محور در دوره پیش از دبستان (17 مولفه)، در حوزه محتوا (14 مولفه)، در حوزه روش های یاددهی- یادگیری (10 مولفه)، در حوزه روش های ارزشیابی (7 مولفه)، در حوزه مکان (18 مولفه) و در حوزه زمان نیز (10 مولفه) و مجموعا 76 مولفه به عنوان مولفه های تشکیل دهنده عناصر برنامه درسی مسیله محور در دوره پیش دبستان شناسایی شدند.کلید واژگان: طراحی الگو, برنامه درسی مسئله محور, اهداف, محتوا, روش های یاددهی- یادگیریthe purpose of this study was to design a model for curriculum development in Preschool (4-6 age) period. in this regard , the present study was applied in terms of purpose and in terms of data collection , phenomenological approach was used and semi - structured interviews were used to identify the most important components of non - structured curriculum elements. Data collection method was phenomenological approach and semi-structured interviews were used to identify the most important components of Model. The statistical population were specialists in the field of Preschool education. In order to analyze the findings, open, axial and selective coding was used. In order to determine the validity and reliability of the findings, the survey of colleagues and a number of questionnaires were used for validation. The obtained results were analyzed using van Manen method. The results showed that in the field of goal, 17 component, in the field of content 14 component, in the field of teaching 10 component, in the field of evaluation 7 component, in the field of place 18 component and in the field of time 10 component and totally 76 component realized.Keywords: Pattern design, problem-oriented curriculum, objectives, content, learning methods
-
مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر رضایت زناشویی در زوجین خانواده ناتنی ایرانی صورت گرفت. روش پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش در برگیرنده کلیه زوجین خانواده ناتنی ساکن شهر مشهد در سال 1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند (با انتخاب داوطلبانه) با در نظر گرفتن نقطه اشباع نظری تعداد 21 زوج (42 نفر) که شرایط شرکت در مصاحبه را داشتند، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAX QDA به روش داده بنیاد (گراندد تیوری) با کدگذاری مقوله ها و نرم افزار SPSS برای تعیین ضریب کاپا بهره گرفته شد. براساس یافته ها مهارت های ارتباطی زوجین به عنوان عامل اصلی رضایت زناشویی زوجین خانواده ناتنی ایرانی شناسایی شد. همچنین عواملی علی دیگر در رضایت زناشویی زوجین خانواده ناتنی شامل: نحوه و انگیزه ازدواج، سلامت روانی و جسمی، میزان تعهد زوجین به یکدیگر، میزان رضایت از رابطه جنسی، میزان توانمندی زوجین در نقش پذیری، عوامل عاطفی، رفتاری و شخصیتی زوجین، توافق بر سر تربیت فرزندان و نحوه برقراری رابطه با آنها بود. درک و شناسایی عوامل موثر بر رضایت زناشویی در زوجین خانواده ناتنی ایرانی، می تواند به عنوان الگو و مسیری برای زوج ها به ویژه زوجین در شرف ازدواج مجدد قلمداد شده و سرانجام به سلامت جامعه کمک کند.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, زوجین خانواده ناتنی, داده بنیادThe present study was conducted with the aim of identifying factors affecting marital satisfaction in Iranian unmarried couples. The qualitative research method was the type of foundation data. The statistical population included all Setp family couples living in Mashhad in 2021. 21 couples (42 people) who had the conditions to participate in the interview were selected as a statistical sample using the purposeful sampling method (with voluntary selection), taking into account the theoretical saturation point. The data collection tool included a semi-structured interview. In the current research, MAX QDA software was used to analyze the data using the grounded theory method with categories coding and SPSS software to determine the kappa coefficient. Based on the findings, the communication skills of couples were identified as the main factor in the marital satisfaction of Iranian Setp family couples. Also, other causal factors in the marital satisfaction of Setp family couples include: the manner and motivation of marriage, mental and physical health, the level of commitment of the couple to each other, the level of satisfaction with the sexual relationship, the level of the ability of the couple in role-taking, emotional, behavioral and personality factors of the couple agree on It was about raising children and how to establish a relationship with them. Understanding and identifying factors affecting marital satisfaction in Iranian unmarried couples can be considered as a model and a path for couples, especially couples about to remarry, and ultimately help the health of society.
Keywords: Marital satisfaction, Stepfamily couples, grounded theory -
مقدمه
طلاق دارای عواقب منفی بسیاری است و بر روابط خانوادگی از جمله رابطه والد- فرزندی و حضانت فرزندان تاثیر می گذارد. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رابطه والد- فرزندی و حضانت توافقی فرزندان در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته بود.
روش کارمطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش والدین متقاضی طلاق سازش نایافته مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در فصل بهار سال 1400 بودند که نمونه ای متشکل از 20 زوج پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی با قرعه کشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش دید و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش ماند. داده ها با مقیاس رابطه والد- فرزندی و پرسشنامه محقق ساخته حضانت توافقی فرزندان جمع آوری و با آزمون های خی دو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و گواه از نظر سن، تحصیلات و شغل تفاوت معنی داری نداشتند (0/05>p). همچنین، بین گروه های آزمایش و گواه از نظر هر دو متغیر رابطه والد- فرزندی و حضانت توافقی فرزندان در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، روش آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود رابطه والد- فرزندی و حضانت توافقی فرزندان در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته شد (0/01<p).
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج مطالعه حاضر، برنامه ریزی جهت ارتقای سلامت خانواده به ویژه برای بهبود رابطه والد- فرزندی و حضانت توافقی فرزندان ضروری است که برای این منظور می توان از روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.
کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, رابطه والد- فرزندی, حضانت توافقی, طلاقIntroductionDivorce has many negative consequences and affects family relationships, including parent-child relationship and custody of children. As a result, the aim of this research was to determine the effectiveness of cognitive therapy training based on mindfulness on the parent-child relationship and consensual custody of children in parents applying for an irreconcilable divorce.
MethodsThe present study was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group. The research community was the parents of unreconciled divorce applicants who referred to counseling centers in Mashhad in the spring of 1400. A sample consisting of 20 couples was selected by purposive sampling method after reviewing the inclusion criteria and randomly replaced by lottery in two equal groups. The experimental group was trained in eight 90-minute sessions (one session per week) with cognitive therapy based on mindfulness, and the control group remained on the waiting list for training. The data were collected with the parent-child relationship scale and the researcher-made questionnaire of consensual custody of the children and were analyzed with chi-square, independent t-tests and multivariate covariance analysis in SPSS-22 software.
ResultThe findings showed that there was no significant difference between the experimental and control groups in terms of age, education and occupation (P>0.05). Also, there was a significant difference between the test and control groups in terms of both variables of parent-child relationship and consensual custody of children in parents applying for an irreconcilable divorce. In other words, the cognitive therapy training method based on mindfulness improved the parent-child relationship and consensual custody of children in parents applying for an unconsolidated divorce (P<0.001).
ConclusionAccording to the results of the present study, it is necessary to plan to improve the health of the family, especially to improve the parent-child relationship and consensual custody of children. For this purpose, cognitive therapy based on mindfulness can be used along with other educational methods.
Keywords: Mindfulness-Based Cognitive Therapy, Child-Parent Relationship, Consensual Custody, Divorce -
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر مشهد در نیمه دوم سال 1400 بودند. نمونه پژوهشی شامل 40 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS، پیانتا، 1992) و پرسشنامه چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT-A، عبادی و معتمدین، 1384) بود. برای گروه آزمایش هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی ارایه شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته تاثیر داشت (01/0> P). براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته موثر است.
کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, باورهای غیرمنطقی, رابطه والد -فرزندی, طلاقThis study was conducted to evaluate the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy training on irrational beliefs and parent-child relationships in parents uncompromising divorce applicants. The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design and a control group. The statistical population included all couples uncompromising divorce who were referred to counseling centers in Mashhad in the second half of 2021. The research sample consisted of 40 people who were selected by the available sampling method and randomly assigned to two groups of 20 experimental and control. Data collection tools included the child-Parent Relationship Scale (CPRS, Pianta, 1992) and the Irrational Beliefs Test - Ahvaz (4IBT-A, Ebadi and Motamedin, 2005). For the experimental group, eight 90-minute sessions were provided with one week of mindfulness-based cognitive therapy training. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance using SPSS software version 22. Findings showed that mindfulness-based cognitive therapy training on reducing irrational beliefs and improving parent-child relationships in parents' uncompromising divorce Undefined had an effect (P<0.01). Based on these findings, it can be concluded that mindfulness-based cognitive therapy training is effective in reducing irrational beliefs and improving the parent-child relationship in parents' uncompromising divorce.
Keywords: mindfulness-based cognitive therapy, irrational beliefs, parent-child relationship, divorce -
نشریه پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش، پیاپی 23 (اردیبهشت 1399)، صص 12 -29
در دهه های اخیرنحوه ی ارزش یابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان توجه ی بسیاری از مسولین، اولیا و متخصصان را به خودجلب نموده است. پژوهش حاضر باهدف اکتشاف مبانی واصول ارزش یابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ی متوسطه ی اول طراحی گردید. این مطالعه با رویکرد کیفی وروش تحلیل محتوا انجام شد. 20 مشارکت کننده به صورت هدفمند از بین متخصصان برنامه ریزی درسی،کارشناسان حوزه ی ارزش یابی ادارات آموزش و پرورش و دبیران موفق دوره ی متوسطه اول انتخاب شده و با سوالات باز مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. اطلاعات با روش تحلیل محتوا در سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حول دو محور مبانی شامل 93 کد اولیه درکدگذاری باز و 8 دسته در کدگذاری محوری براساس شباهت موضوعی و در مرحله ی کدگذاری انتخابی،مبانی فلسفی و مبانی علمی به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی ؛و محوراصول شامل 68کد اولیه درکدگذاری باز و 8دسته در کدگذاری محوری براساس شباهت موضوعی و در مرحله ی کدگذاری انتخابی توجه به فرآیندها،ابزارها و همه جانبه نگری به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی استخراج شدند. براساس یافته های این مطالعه، ارزش یابی پیشرفت تحصیلی دوره ی متوسطه ی اول کشورما با چالش زیادی به ویژه در مبانی واصول روبرو است؛که ضرورت این مورد کاملا به چشم می خورد و رفع این چالش ها با آگاهی دبیران از مبانی و اصول ارزش یابی پیشرفت تحصیلی امکان پذیراست.
کلید واژگان: ارزش یابی پیشرفت تحصیلی, اصول, دوره ی متوسطه ی اول, مبانی -
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش تدریس همیاری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دروس جغرافیا و تاریخ و مدنی صورت گرفته است. روش تحقیق شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر گرگان در سال تحصیلی 91-90 بوده است. حجم نمونه تحقیق 40 نفر بود که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایشی روش تدریس به شیوه همیاری انجام شد. ابزار مورد استفاده آزمون های پیشرفت تحصیلی را محقق ساخته بود. کلیه آزمون ها از نظر روایی و پایایی مورد تایید قرار گرفتند (86/0 و 79/0). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که روش تدریس همیاری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در دروس جغرافیا، تاریخ و مدنی افزایش می دهد.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, روش تدریس همیاری, روانشناسی تربیتیThe present study was to determine the influence of teaching on cooperative learning in subjects such as geography, history and civic-knowledge the metod of research was quasi-experimental. It’s kind of pretest and post-test. The target population included all primary boy student in grade five, in Gorgan (90-91). Sample size was forty, divided in two groups: 1. Experimental group, 2. Control group.in the experimental group cooperative learning method was used. Instrument was researcher-made academic achievement tests. All the tests were consistent in terms of validity and reability coefficient (0/86, 0/79). To analyzing data, it was used from covariance analysis (ANCOVA). The results have shown that cooperative learning improved academic achievement in as geography, history and civic-knowledge.Keywords: academic achievement, Cooperative learning, Educational Psychology
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.