به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حمید بخشی

  • حمید بخشی*، فاطمه عبدوی
    سیستم های دو فازی آبی سیستم های شناخته شده و سازگار با ساختار پروتئین ها، آنزیم و بیومولکول ها هستند که جهت جداسازی و خالص سازی این ترکیبات مورد استفاده قرار گرفته اند. اسید آمینه پرولین به عنوان ترکیبی که می تواند از کشت میکربی بدست آید در صنایع مختلف از جمله صنایع غذایی کاربرد دارد. این مقاله به بررسی تعادل فازی مایع- مایع در سیستم دو فازی آبی حاوی اسید آمینه پرولین پرداخته شده است. داده های آزمایشگاهی ضریب تفکیک جهت جداسازی اسید آمینه پرولین در سیستم آب- پلیمر- نمک با حضور پلی اتیلن گلایکول با وزن های مولکولی 1000 ، 2000، 3350، 6000، 8000 و نمک دی پتاسیم تارتارات، گزارش شده است. داده های تعادل فازی آزمایشگاهی، منحنی باینودال و خطوط رابط برای سیستم سه جزئی آب - پلیمر- نمک بدست آمده اند. تاثیر وزن مولکولی پلیمر و درصد وزنی پلیمر و نمک بر ضریب تفکیک اسید آمینه پرولین مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: پرولین, سیستم دو فازی آبی, تعادل فازی, ضریب تفکیک
    Hamid Bakhshi *, Fatemeh Abdavi
    Aqueous two- phase system is a well-known technique for separation of bio-molecules such as proteins and enzymes. Proline as an Amino acid has a lot of applications in different industries. In this research, proline partition coefficient in aqueous two-phase system of polymer- salt has been investigated. The system consists of polyethylene glycol as a polymer with molecular weights of 1000, 2000, 3350, 6000, 8000 and a biodegradable salt that is suitable for the environment, D-potassium tartrate. Phase diagram (binodal curve) and tie lines were experimentally determined with different percentage of weight composition of polymer, salt and water from initial feed. Analysis of surface of two-phase area in binodal curve and tie line length were done. The best polymer and salt stock solution were suggested for phase diagram, and in that case increasing PEG molecular weight increases surface of two-phase area. Effect of PEG molecular weight, tie line length, polymer and salt concentration on proline partition coefficient has been investigated.
    Keywords: Proline, Aqueous Two- Phase System, Phase Equilibrium, Partition Coefficient
  • حمید بخشی، نرگس سادات میرجلیلی*، زینب کاظمی زاده، فواد ایرانمنش، رئیسی استبرق
    مقدمه و هدف
    پیشرفت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی، به رغم استعداد ذاتی و دستاوردهای تحصیلی قابل توجه، تحت الشعاع انگیزش یادگیری قرار می گیرد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر انگیزش یادگیری از دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان طراحی و اجرا شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی 120 نفر از دانشجویان دندانپزشکی پرسشنامه انگیزش یادگیری را تکمیل نمودند. این ابزار دارای 33 سوال در دو گروه انگیرش درونی و بیرونی و خرده مقیاس های آن ها بود. متغیر های پیشرفت تحصیلی، جنس، وضعیت سکونت و تاهل نیز بررسی شد. داده ها در نرم افزار آماری SPSS17 ثبت شدند و سپس با استفاده از آزمون های توصیفی و تحلیلی t-test و ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نمره انگیزش درونی و بیرونی دانشجویان از کل نمره 5، 32/0±98/2 بود. نمره ی انگیزش درونی (48/0±16/3) و انگیزش بیرونی(44/0±82/2) تفاوت آماری مشخصی را نشان می دهند (05/0>P). همبستگی بین پیشرفت تحصیلی و ابعاد انگیزش یادگیری (درونی، بیرونی) و خرده مقیاس های انگیزش بیرونی بسیار ضعیف بود و معنی دار نبود (62/0=P). نمره کل انگیزش درونی و بیرونی در دانشجویان مذکر و غیر بومی بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    انگیزه تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی رفسنجان در سطح متوسط بود. انگیزه های درونی برای یادگیری در دانشجویان پسر بیشتر از انگیزه های بیرونی بود.
    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, انگیزه تحصیلی, انگیزش درونی و بیرونی
    Hamid Bakhshi, Narges Sadat Mirjalili *, Zeinab Kazemizadeh, Foad Iranmanesh, Elham Reisi Estabragh
    Background And Aims
    Despite their ascribed intellectual ability and achieved academic pursuits, the dental student’s academic achievement is influenced by learning motivation. This study in an Endeavour aimed to examine the learning motivation factors of dental students of Rafsanjan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    In this descriptive-cross sectional study, 120 dental students completed the questionnaire which comprised of 33 questions regarding intrinsic and exogenic motivational factors. Demographic factors (gender, marital and native status, employment year of study) were examined. Data were analyzed by SPSS17 software. Descriptive and analytical statistical methods (t-test, Pearson correlation and ANOVA statistical tests) were used.
    Results
    The mean of the achieved scores in the domains of learning motivation was 2.98±0.32 out of 5,which was considered as moderate level. Comparing the means of the intrinsic (3.16±0.48) and exogenic (2.82±0.44) domains showed significant differences (P
    Conclusion
    Educational motivation of Rafsanjan dental students was moderate. In learning, intrinsic motivational factor was more than exogenic factors in male students.
    Keywords: Academic achievement, Academic motivation, Intrinsic, exogenic motivational
  • مثل ابر، نرم مثل صاعقه، سهمگین / نیروی هوافضای سپاه پاسداران؛ بازدارنده مقتدر در برابر تهدیدات دشمن
    حمید بخشی
  • سید حسین عبداللهی، حمید بخشی، حسن ابراهیمی شاهم آبادی *، عبدالمنعم سلطانی نژاد
    زمینه و هدف
    این مطالعه با هدف تعیین نظرات دانشجویان پزشکی مقاطع بالینی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در مورد نقش دروس علوم پایه در دستیابی به اهداف بالینی، طراحی و اجرا گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی در سال 1389، از طریق پر کردن پرسشنامه دوقسمتی شامل میزان اهمیت هرکدام از دروس علوم پایه و نحوه ارائه این دروس در دستیابی به اهداف بالینی توسط دانشجویان پزشکی (کارآموزی و کارورزی) انجام شد. حجم نمونه مورد بررسی 58 نفر بود. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری t مستقل و با تعیین میانگین و درصد امتیازی که به هر یک از سوالات پرسشنامه داده شد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    دانشجویان دوره کارآموزی و کارورزی به ترتیب، فیزیولوژی و آناتومی را به عنوان مهم ترین درس و هر دو گروه درس فیزیک پزشکی را به عنوان کم اهمیت ترین درس در دستیابی به اهداف بالینی تشخیص دادند. در مورد نحوه ارائه دروس علوم پایه در دستیابی به اهداف بالینی، حداکثر امتیاز مربوط به هماهنگ بودن سوالات پایان ترم و امتحان جامع با موضوعات درسی و کمترین امتیاز مربوط به کاربرد دروس علوم پایه در بالین بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه، تاکید بر جنبه های کاربرد بالینی دروس علوم پایه در آموزش پزشکی از اهمیت زیادی برخوردار است. این امر بازنگری در روش های فعلی آموزش دروس علوم پایه در پزشکی را ایجاب می نماید.
    کلید واژگان: وضعیت آموزشی, پزشکی, بالینی, رفسنجان
    S.H. Abdollahi, H. Bakhshi, H. Ebrahimi Shahmabadi *, A. Soltani Nejad
    Background And Objective
    This study aimed to evaluate the medical student's viewpoints about the role of basic science courses in achieving clinical objectives in Rafsanjan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    This is a discriptive study performed in 2010 through filling out a two-sectional questionnaire by medical students (Clerk and intern students). The questionnaire included the importance of each course of basic sciences and quality of courses presentation inachieving the clinical objectives. The sample size was 58. The data of the study was analysed using descriptive statistics, independent t- test,and determining the mean and the percentage of scores for each question.
    Results
    While physiology was the most important course for clerk students in achieving the clinical objectives, intern students introduced the anatomy course for this purpose. The lowest score was given to medical physics by both groups in achieving the clinical objectives. Regarding the presentation quality of courses to achieve the clinical objectives, the maximum score belonged to coordination of the final and comprehensive exams with course subjects and the lowest one was related to applicability of basic science courses in clinic.
    Conclusion
    According to the findings of the study, emphasizing practical aspects of basic science courses in medical education is essetial. This suggests performing a revision in the current educational methods of courses of medical basic scienses.
    Keywords: Educational Status, Medicine, Clinical, Rafsanjan
  • محمد حسنی *، حسین وارسته مرادی، حمید بخشی
    ویژگی بوم شناختی گونه ها و تعیین مطلوبیت زیستگاه آن ها، یکی از ارکان اصلی مدیریت و حفاظت گونه های حیات وحش محسوب می گردد. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه پایکا (Ochotona rufescens) در پارک ملی گلستان مورد بررسی قرار گرفت. به منظورمد ل سازی مطلوبیت زیستگاه این گونه از روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی (ENFA) و نرم افزار بایومپر استفاده شد.
    لایه های اطلاعاتی به کار برده شده به عنوان متغیرهای موثر بر حضور گونه شامل ارتفاع، شیب، جهت، شاخص پوشش گیاهی(NDVI)[1]، فاصله از چشمه ها و رودخانه بود. نتایج در سطح معنی داری 95 درصد نشان داد که زیستگاه مطلوب این گونه به طور میانگین در ارتفاع 1325متر از سطح دریا و در شیب های 21 درجه، جهت جنوبی، فواصل 2291 و 3054 متری از آبراهه و چشمه ها قرار دارد. نتایج حاصل از مدل سازی مطلوبیت زیستگاه نشان داد که زیستگاه مطلوب پایکا در پارک ملی گلستان عمدتا در مناطق صخره ای و کوهستانی با پوشش استپی است.پایکاها دارای آشیان بومشناختی میانه ای هستند و به زیستگاه های حاشیه ای تمایل بیش تری دارند.
    کلید واژگان: مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, پایکا, تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی, پارک ملی گلستان
    Mohammad Hasani *, Hosein Varasteh Moradi, Hamid Bakhshi
    Investigation of the ecological characteristics of wildlife species and determination of habitat suitability of them is one of the main goals for wildlife management and protection strategies. In this study, habitat suitability of Pika (Ochotona rufescens) was investigated in Golestan National Park. In order to habitat suitability modeling, the Ecological Niche Factor Analysis (ENFA) method was used. Ecogeographic factors were also used as independent variables including altitude, slope, aspect, Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), distances from the springs and the rivers. Result with 95 % of significance level demonstrated that the best habitat for Pika was in average altitudes 1325 m a.s.l., slope of 21degrees, south aspect, and distances of 2291 m far from the rivers, 3216 m from the springs.The results of habitat suitability modeling indicated that pika favorite Habitat in Golestan National Park was mostly at rocky and mountainous areas with steppe cover, that this species has a median niche and a tendency to occupy marginal habitats.
    Keywords: habitat suitability modeling, Pika (Ochotona rufescens), Ecological Niche Factor Analysis, Golestan National Park
  • حمید بخشی*، عبدالرسول سلمان ماهینی، حسین وارسته مرادی، محمد حسنی
    ویژگی بوم شناختی گونه ها و تعیین مطلوبیت زیستگاه آن ها، یکی از ارکان اصلی مدیریت و حفاظت گونه های حیات وحش محسوب می گردد. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه شوکا در دو فصل پاییز و زمستان در پارک ملی گلستان مورد بررسی قرار گرفت. پارک ملی گلستان از جمله زیستگاه های مناسب شوکا (Capreolus capreolus) است. به منظورمد ل سازیمطلوبیتزیستگاه این گونه ازروش تحلیلعاملیآشیان بوم شناختی و نرم افزار بایومپر استفادهشد. لایه های اطلاعاتی به کار برده شده به عنوان متغیرهای موثر بر حضور گونه شامل ارتفاع، شیب، جهت، شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، فاصله از جاده ها، پاسگاه های محیط بانی، روستاهای مجاور پارک، چشمه ها و رودخانه ها بوده است. نتایج در سطح معنی داری 95 درصد نشان داد که زیستگاه مطلوب این گونه را در فصل پاییز به طور میانگین ارتفاع 1009 متری از سطح دریا، شیب 27 درصد، جهت جنوبی، فاصله های 1062 متری از جاده، 894 متری از رودخانه ، 1019 متری از چشمه، 3216 متری از پاسگاه محیط بانی و 7385 متری از روستا و در فصل زمستان ارتفاع 990 متری از سطح دریا، شیب 23 درصد، جهت جنوبی، فاصله های 1144 متری از جاده، 775 متری از رودخانه، 1097 متری از چشمه، 3083 متری از پاسگاه محیط بانی و 7172 متری از روستا قرار دارد. به علاوه، نتایج این مطالعه نشانمی دهد که شوکا در پارک ملی گلستان دارای آشیان بومشناختی نسبتاباریکی است و به زیستگاه های حاشیه ای تمایل بیش تری دارد.
    کلید واژگان: مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, شوکا, تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی, پارک ملی گلستان
    Hamid Bakhshi *, Abdolrasoul Salman Mahini, Hossein Varasteh Moradi, Mohammad Hasani
    Investigation of the ecological characteristics of wildlife species and determination of their habitat suitability is one of the main goals for wildlife management and protection strategies. In this study, the autumn and winter habitat suitability of Roe Deer was investigated in Golestan National Park. Golestan National Park is one of the suitable habitats for Roe Deer (Capreolus capreolus). For habitat suitability modeling, the Ecological Niche Factor Analysis (ENFA) method was used. Ecogeographic factors were used as independent variables including altitude, slope, aspect, Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), distances from roads, guard stations, villages, springs and rivers. Our result with 95 % of significance level showed that the best habitat for Roe Deer in autumn was in average altitudes 1009 m a.s.l., slope of 27%, south aspect, and distances of 1062 m far from the roads, 894 m from the rivers, 1019 m from the springs, 3216 m from the guard stations and 7385 m from the villages. In winter the altitudes 990 m a.s.l., slope of 23%, aspect of south, and distances of 1144 m away from the roads, 775 m from the rivers, 1097 m from the springs, 3083 m from the guard stations and 7172 m from the villages were preferred by Roe Deer. Subsequently these results showed this species has a narrow niche and a tendency to occupy marginal habitats.
    Keywords: habitat suitability modeling, Roe Deer, Ecological Niche Factor Analysis, Golestan National Park
  • حمید بخشی، اصغر نظریان، محمدباقر قالیباف، احمد صحرایی جویباری
    دارا بودن ویژگی های گردشگری در یک شهر، دربرگیرنده منافع شخصی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی برای ساکنان آن شهر است. به این صورت که رهایی از فشار و تنش، افزایش سلامت و بهداشت روانی، رشد خلاقیت و خودشکوفایی، رشد مهارت ها و آموزش ها و حتی تکامل شخصیت اجتماعی شهروندان را به عنوان منافع و مزایای شخصی حاصل از توسعه گردشگری شهری می توان بر شمرد. در این پژوهش تلاش است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در مدیریت شهری (شهرداری) به تبیین سیاست های راهبردی و اجرایی در توسعه گردشگری شهری بپردازد. در همین راستا شهرداری تهران به عنوان پایتخت کشور در نمونه موردی این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد تا بتوان از این تجربه علمی جهت تامین و رونق منافع اجتماعی، اقتصادی و محیطی شهروندان سایر شهرهای کشور نیز بهره برداری شود. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از منابع اسنادی، کتابخانه ها و همینطور از پرسش نامه استفاده گردید. نتایج نشانگر این حقیقت است که نتایج تحقیق نشان می دهد که سیستم مدیریت شهری هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ عملی دارای توان عملیاتی لازم جهت توسعه گردشگری شهر تهران می باشد؛ به بیانی دیگر ایده مدیریت شهری، اهداف و وظایف آن کاملا منطبق با اهداف توسعه گردشگری بوده و یافته های تحقیق نیز بر این مهم صحه می گذارد. همانطور که یافته های تحقیق بیان می دارد، توسعه گردشگری در شهر تهران با بهره گیری از ظرفیت های مدیریت شهری کاملا منوط به نزدیک کردن سیاست های نهادهای تاثیرگذار در شهر و سازمان های مرتبط با مقوله گردشگری نظیر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است.
    کلید واژگان: گردشگری, کلانشهر تهران, توسعه گردشگری شهری, سیاست های راهبردی و اجرایی
    Hamis Bakhshi, Asghar Nazarian, Mohammad Bagher Ghalibaf, Ahmadi Jouybari
    Having tourism features within city, guarantee personal, social, economical & environmental profits for citizens. Decreasing tension, elevating mental health, raising creativity, improving skills and even citizen’s character perfection is to be contained of urban tourism development advantages. On the other hand, invigorating family relationships, developing public communication, bringing social state up, increasing employment, flourishing urban districts, improving servicing infrastructures, raising public welfare, preserving natural resource and cultural heritage, educating environmental culture and cooperation between urban management and environmental institutions could be concerned of the other social, economical and environmental benefits of urban tourism development. This article aims to using available capacities of urban management (municipality), explain executive and strategic policies in urban tourism development. Getting involved municipality as urban government on tourism is derived through new citizens' expectations and in this regard urban management requires executive and strategic policies for proper agenda. So, Tehran municipality as case study is investigated to provide social, economical and environmental teaching for other cities.
    Keywords: urban management, municipality, Tehran municipality, urban tourism development, executive, strategic policies
  • مونس نوری*، مهدیه نوری، حمید بخشی، علیرضا وکیلیان
    زمینه و هدف
    عقب ماندگی ذهنی 2 تا 3 % از افراد جامعه را درگیر کرده است و باعث ایجاد فشارهای اقتصادی و روانی بر خانواده و جامعه می شود. برای پیشگیری از این بیماری اطلاع از عوامل مرتبط با آن در هر منطقه ضروری می باشد. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی عوامل مرتبط با عقب ماندگی ذهنی دانش آموزان مدارس استثنایی رفسنجان انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی در سال 1393 به مدارس استثنایی شهرستان رفسنجان مراجعه شد و 210 نفر از دانش آموزان به روش سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه با والدین دانش آموزان و استفاده از پرونده های موجود در مدارس در 4 بخش عوامل قبل از تولد، حین تولد و بعد از تولد و عوامل محیطی جمع آوری شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. داده ها با روش های آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و تحلیلی (مجذور کای) تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه از نظر میزان تحصیلات 203 نفر از والدین (8/96 %) بی سواد تا دیپلم بودند و میزان درآمد خانواده در 200 مورد (5/95 %) پایین و متوسط بود. در بررسی عوامل قبل از تولد بیشترین فراوانی مربوط به ازدواج فامیلی 112 مورد (3/53%) و سابقه کم توانی ذهنی در خانواده 82 مورد (39%) بود. همچنین، در بررسی عوامل حین تولد زردی نوزادی 43 مورد (5/20%) و اشکالات تنفسی حین زایمان 30 مورد (3/14%) بیشترین فراوانی را داشتند و شایعترین عوامل بعد از تولد تب و تشنج در 35 مورد (7/16%) و صرع در 22 مورد (5/10%) بود.
    نتیجه گیری
    از بین عوامل مرتبط با عقب ماندگی ذهنی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت، ازدواج فامیلی و عوامل محیطی بیشترین فراوانی را در دانش آموزان مدارس استثنایی داشتند و به نظر می رسد با بالا بردن سطح آگاهی جامعه و انجام مشاوره ژنتیک قابل پیشگیری باشند.
    کلید واژگان: عقب ماندگی ذهنی, ازدواج فامیلی, حین تولد, بعد از تولد
    M. Noori *, M. Noori, H. Bakhshi, A.R. Vakilian
    Background And Objective
    About 2-3 percent of the society suffer from mental retardation (MR) that leads to psychoeconomic problems. To prevent MR, it is necessary to recognize its related factors in each region.The aim of this study was to determine the frequency of MR associated factors among students of Rafsanjan exceptional schools.
    Materials And Methods
    This descriptive study Rafsanjan special schools were referred in 2014 and 210 students were selected statistically. Data was collected via interviewing with student's parents and using present files at schools, categorized into four parts; prenatal, prinatal, postnatal and environmental factors. For data gathering, the questionnaires were used and data were analyzed using descriptive (frequency and percentage) and analytic statistics (chi_square).
    Results
    Educational level in 203 (96.8%) parents was illiterate to diploma and families income in 200 (95.5%) cases was low and average.In studying of prenatal factors, the most frequent cause was related to consanguineous marriage in 112 (53.3) cases and mental retardation family history in 82 (39%) cases. Also, in studying of prinatal factors, neonatal hyperbilirubinemia in 43 (20.5%) cases and respiratory problems during parturition in 30 (14.3%) cases had the most frequent cause. Fever and convulsion in 35 (16.7%) cases and epilepsy in 22 (10.5%) cases were the most prevalent postnatal factors.
    Conclusion
    Among MR associated factors that studied in this research, environmental factors and consanguineous marriage had the most frequent cause among students of special schools and it seems that raising society's awareness level and doing genetic consultation can help to prevent this disease.
    Keywords: Mental retardation, Consanguineous marriage, Prenatal, Post natal
  • تابنده صادقی، شهین حیدری، حمید بخشی
    سابقه و هدف
    ضرورت استفاده از روش های نوین آموزشی با توجه به تغیییرات سریع نیازهای جوامع احساس می شود. این مطالعه با هدف مقایسه دو روش آموزش الکترونیک و سخنرانی بر آگاهی پرستاران شرکت کننده در دوره آموزش مداوم در خصوص اختلالات آب و الکترولیت انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه نیمه تجربی، از بین 40 نفر پرستاری که جهت شرکت در دوره آموزشی داوطلب شده بودند، نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه سخنرانی و آموزش الکترونیکی تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دو قسمتی شامل مشخصات دموگرافیک و 20 سوال چهار گزینه ای در مورد آگاهی پرستاران در خصوص اختلالات آب و الکترولیت بود. جمع آوری اطلاعات قبل از شروع جلسه آموزش و 2 هفته بعد از اتمام جلسه آموزشی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرم افزار SPSS نسخه 13انجام شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج، اکثریت پرستاران در هر دو گروه زن، متاهل، دارای سطح تحصیلات لیسانس، و از لحاظ کلیه مشخصات جمعیت شناختی و میانگین نمرات قبل از آموزش همگن بودند. بعد از آموزش آزمون آماری من ویتنی یو اختلاف آماری معنی دار بین نمرات دو گروه نشان نداد (082/0 = P). اما آزمون آماری ویلکاکسون اختلاف نمرات قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه را از لحاظ آماری معنا دار نشان داد.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر مشخص کرد اجرای روش آموزش الکترونیک نتایجی مشابه روش سنتی دارد، لذا پیشنهاد می شود برنامه های آموزش مداوم با چنین رویکردی اجرا شود.
    کلید واژگان: آموزش الکترونیک, سخنرانی, پرستاران, آموزش مداوم
    Tabandeh Sadeghi, Shahin Heidari, Hamid Bakhshi
    Background And Objective
    According to rapid changes in needs of the societies, application of new educational methods is a necessity. The aim of this study was comparing the lecture and E-learning training methods on knowledge of nurses participating in continuing medical education (CME) programs.
    Methods
    In this quasi experimental study, 40 nurses who participated in CME course, randomly were assigned to the lecture and E-learning groups. Questionnaire had two parts: 1- demographic variables 2- 20 multiple choice questions. Data were gathered at before and 2 weeks after the education. Data were analyzed by version 13 of SPSS software.
    Finding
    Results showed that there were no significant differences in demographic variables and knowledge scores between two groups before education. There was no significant difference between two groups after the education in knowledge score (p=0.082(. Based on the results, there was a significant difference before and after the education in two groups in terms of their knowledge score.
    Conclusion
    According to the results, E- learning and lecture have equal outputs in knowledge, therefore we suggest that electronic training methods should be performed more in continuing education courses.
    Keywords: E, learning, Lecture, Nurses, Continuing Medical Education
  • محسن میرزایی *، امیر رهنما، فاطمه اسماعیلیان، حمید بخشی
    زمینه و هدف
    بیماری های عروق کرونر در افراد جوان رفتار متفاوت کلینیکی، آنژیوگرافیک و پاتوفیزیولوژیکی را در مقایسه با افراد مسن نشان می دهند. Lipoprotein a (LPa) به عنوان عامل خطر در بروز بیماری های عروق کرونر نقش دارد. بنابراین هدف این مطالعه اندازه گیری سطح LPa به عنوان یک عامل خطر مهم، جهت شناسایی افراد پرخطر جوان است.
    مواد و روش ها
    جمعیت این مطالعه مقطعی شامل 120 نفر بود که به چهار گروه مساوی تقسیم شدند (بیماران دچار انفارکتوس میوکارد و افراد ظاهرا سالم کمتر از 45 سال و 45 سال یا بیشتر). جمع آوری داده ها بر اساس معاینه بالینی و نتایج حاصل از اندازه گیری سطح LPa، HDL و LDL صورت گرفت. . از. روش های آماری توصیفی و تحلیلی و آزمون t مستقل جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    سطح LPa در هر دو گروه افراد سالم 39/3±53/28 و در هر دو گروه بیماران 12/5± 88/47 میلی گرم در دسی لیتر بود (015/0= p) سطح LPa بین زنان کمتر از 45 سال گروه کنترل 66/4 ± 40/44 و زنان کمتر از 45 سال گروه بیماران 14/12 ± 03/81 معنی دار (004/0= p)، همچنین، بین زنان بالای 45 سال گروه کنترل 07/3 ± 95/24 و زنان بالای 45 سال گروه بیماران 84/2 ± 73/34 نیز اختلاف معنی دار مشاهده شد (001/0= p). میانگین LPa بین مردان کمتر از 45 سال گروه کنترل94/1 ± 38/17 و گروه بیماران73/2 ± 11/31 (010/0= p) و بین مردان بیشتر از 45 سال گروه کنترل 91/3 ± 02/27 و گروه بیماران07/3 ± 62/53 (007/0= p) بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مشخص شد که میزان قابل توجهی از سطح LPa در بیماران مبتلا به بیماری های عروق کرونر وجود دارد.
    کلید واژگان: عوامل خطر, لیپو پروتئین a, انفارکتوس میوکارد زودهنگام
    Mohsen Mirzaei *, Amir Rahnama, Fathemeh Esmaeiliyan, Hamid Bakhshi
    Background And Objective
    Coronary artery disease (CAD) in young people shows a different clinical، angiographic and pathophysiologic behavior in comparison to older age patients. Lipoprotein a (LPa) as a risk factor has a role for CAD; so its serum measurement can be valuable for detecting people dispose to this group of diseases.
    Materials And Methods
    We did a cross-secotinal study on a 120 people in 4 equal groups; (patients with myocardial infarction and normal population، more and less than 45 years old). The data collected according to clinical examination and results of serum LPa، LDL، HDL levels. Then، data analyzed using to descriptive and analytical statistical tests i. e. the t test.
    Results
    LPa level in both groups of normal people was 28. 53±3. 39 and both group of patients was 47. 88±5. 12 mg/dl (p= 0. 015). Average LPa level between both groups of women less than 45 age old، in control 44. 40±4. 66 and patients group 81. 03±12. 14 was significant (p= 0. 004). This value was significant between both group of women more than 45 years old in control 24. 95±3. 07 and patients groups 34. 73±2. 84 too (p= 0. 001). Average LPa level between men less than 45 years in control 17. 38±1. 94 and patients groups 31. 11±2. 73 (p= 0. 010) and men more than 45 years، in control 27. 2±3. 91 and patients groups 53. 62±6. 01 (p= 0. 007) that was significant.
    Conclusion
    Our study showed remarkable LPa level in coronary artery disease patients.
    Keywords: Coronary artery disease risk factors, Lipoprotein a, Premature myocardial infarction
  • علی باقریان، مصطفی صادقی، حمید بخشی
    زمینه و هدف
    ارزیابی وضعیت تحصیلی دانش آموختگان، جهت بررسی کیفیت نظام آموزشی مهم و ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت تحصیلی دانش آموختگان دندانپزشکی رفسنجان، انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی به صورت سرشماری، روی دانش آموختگان ورودی های 1381-1376 انجام گرفت و اطلاعات افراد شامل سن، جنسیت، سال ورود به دانشگاه، سهمیه ورودی، معدل علوم پایه، نمره امتحان جامع علوم پایه، نمرات نظری و عملی دوره های بالینی ثبت گردیدند. داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل، واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی درونی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نمرات 101 دانش آموخته دندانپزشکی [69 دختر (3/68%)، 32 پسر (7/31%)] ارزیابی شدند. میانگین و انحراف معیار معدل علوم پایه، دوره بالینی، کل دوره و نمره آزمون جامع علوم پایه به ترتیب 31/1±46/15، 01/1±29/16، 06/1±99/15 و 77/16±22/145 بدست آمد. تفاوت معنی داری بین دختران و پسران به لحاظ معدل علوم پایه (02/0 p=) وجود داشت. همچنین تفاوت معنی داری بین میانگین معدل کل (014/0 p=) و میانگین نمره امتحان جامع علوم پایه (005/0 p=) بر حسب سال ورود به دانشگاه وجود داشت. بیشترین و کمترین میانگین نمرات به ترتیب مربوط به سهمیه مناطق و ایثارگر بود. بین سن و فاصله اخذ دیپلم تا ورود به دانشگاه با معدل دوره های بالینی همبستگی معنی داری وجود داشت (001/0 p<).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این مطالعه، سن، فاصله اخذ دیپلم تا ورود به دانشگاه، جنسیت، سهمیه ورودی از جمله عوامل مهم و موثر بر وضعیت تحصیلی است؛ بنابراین، لزوم انجام مطالعات گسترده تر و آینده نگر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: وضعیت تحصیلی, دانش آموخته دانشکده دندانپزشکی, آموزش دندانپزشکی
    A. Bagherian, M. Sadeghi, H. Bakhshi
    Background And Objectives
    Assessment of educational status is important and essential in order to survey the quality of educational systems. This study was performed to determine the educational status of Rafsanjan''s dental school graduates who had entered the university in the years 1997 to 2002.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was carried out by census sampling and subjects'' information including age، entrance year to university، gender، university entrance ranking and allocation، grade-point average (GPA) of basic sciences، basic sciences comprehensive exam، didactic and practical scores of clinical courses were extracted. Data were analyzed by independent t-test، one way ANOVA، Pearson correlation coefficient and inter-item correlation tests.
    Results
    The scores of 101 dental school graduates [69 girls (68. 3%)، 32 boys (31. 7%)] were assessed. The mean and SD of GPA of basic sciences، clinical courses، total courses and scores of basic sciences comprehensive exam were 15. 46±1. 31، 16. 29±1. 01، 15. 99±1. 06 and 145. 22±16. 77، respectively. There was only significant difference in GPA of basic sciences between girls and boys (p=0. 02). Also، there were significant differences between GPA of total courses (p=0. 014) and scores of basic sciences comprehensive exam (p=0. 005) with entrance year to the university. The highest and lowest of average scores were related to the zones and Shahed allocations، respectively. There were significant correlations between age and time of high school graduation to entrance to the university with GPA of clinical courses (p<0. 001).
    Conclusion
    Based on the results of this study، age، duration after high school graduation to entrance to university، gender، university entrance allocations are important and influencing factors in educational status; however، more comprehensive and prospective studies in this field seem necessary.
    Keywords: Educational status, Dental school graduate, Dental education
  • حمید بخشی، منوچهر نمیرانیان، مجید مخدوم فرخنده، قوام الدین زاهدی
    ارزیابی اثرات محیط زیستی روشی موثر برای حفاظت از منابع طبیعی است. با توجه به نیاز روزافزون انسان به طبیعت و اثرات نامطلوب استفاده بیش از حد بر محیط زیست از جمله خاک، ضروری است که فرایند ارزیابی آثار محیط زیستی در تعیین اهداف، بررسی شرایط پایه ای و همچنین پیش بینی و تخمین آثار محیط زیستی اجرای پروژه ها، به کار گرفته شود. در این تحقیق برای ارزیابی اثرات تفرج بر وزن مخصوص ظاهری خاک در پارک جنگلی نور، از مدلسازی فازی استفاده شد. ابتدا سه منطقه تفرج متمرکز، تفرج گسترده و شاهد، انتخاب و سپس یک شبکه منظم-تصادفی با 30 قطعه نمونه در هر منطقه پیاده شد. در هر قطعه نمونه تعداد گردشگر و مدت زمان اقامت به عنوان شاخص های ورودی محاسبه و وزن مخصوص ظاهری خاک به عنوان شاخص خروجی برداشت شد. سپس شاخص های ورودی و خروجی، طبقه بندی و قواعد فازی بر اساس سیستم استنتاج ممدانی تعریف شد. براساس مقایسه نتایج مدل با نتایج داده های تجربی، خطای مدل 6 درصد بود که بیانگر دقت مناسب مدل است. نتایج نشان می دهد که با افزایش تعداد گردشگران و مدت اقامت آنها در منطقه، وزن مخصوص ظاهری خاک افزایش می یابد و زمانی که تعداد گردشگران به 20 نفر و مدت اقامت به 1 ساعت می رسد، کوبیدگی خاک به حداکثر می رسد و افزایش این دو عامل دیگر تاثیری بر مقدار کوبیدگی خاک ندارد. همچنین نتایج نشان دهنده توانمندی مدلسازی فازی در پیش بینی اثرات فعالیت های تفرجی است.
    کلید واژگان: مدلسازی فازی, اکوتوریسم, ارزیابی اثرات محیط زیستی, وزن مخصوص ظاهری خاک, پارک جنگلی نور
    H. Bakhshi, M. Namiranian, M. Makhdoom, Gh. Zahedi
    Environmental impact assessment (EIA) is an effective way to protect the natural resources. Due to needs of human to nature and undesirable effects of over-exploitation on the environment including soil, environmental impact assessment process must be applied in determining the goals, studying the basic conditions, also forecasting and estimating the environmental impacts of project implementation. In this study, fuzzy modeling has been used to assess the environmental impacts in Nour forest park. Three regions containing intensive recreation, extensive recreation and control region were selected, and 30 sample plots were then established in the region as random-systematic. The number of tourists and duration of residence in each sample plot were calculated as input indicators and soil sample was considered as output index. Output and input indicators, classification and fuzzy rules were defined based on Mamdany system. Comparing Model’s results with experimental data showed mode’s error is 6% indicating that model accuracy is favorable. The results showed that with increasing the number of tourist and duration, soil bulk density is also increased, and when the number of tourist reaches to 20 people and duration to an hour, maximum soil compaction occur and further increasing of two factors have no effects on soil compaction. The results also indicated that a fuzzy modeling capability is suitable in predicting the effects of recreation activities and determining the capability of region.
    Keywords: Fuzzy modeling, Ecotourism, Assessing environmental impacts, Soil bulk density, Nour forest park
  • محمد الله توکلی، علی روحبخش، محمدرضا رحمانی، حمید بخشی، فاطمه امین، علی شمسی زاده
    زمینه و هدف
    ارزیابی درونی نقش مهمی در بهبود کیفیت آموزشی ایفا می کند. مطالعات گذشته نشان داده است که با انجام ارزیابی درونی می توان به نحو مطلوب به کاستی ها پی برد و بر اساس آن در جهت بهبود کیفیت آموزشی گام بر داشت. هدف این مطالعه انجام ارزیابی درونی گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به منظور گام برداشتن در جهت تقویت و گسترش کیفیت آموزشی گروه بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1390 در گروه فیزیولوژی انجام شد و بر اساس عوامل پنجگانه امور آموزشی، پژوهشی، ساختار و مسئولیت ها، تجهیزات و فضای آموزشی پرسش نامه تهیه شد. جامعه مورد ارزیابی شامل اعضاء هیات علمی (4 نفر)، دانشجویان کارشناسی ارشد (4 نفر) و دانشجویان پزشکی ورودی سال 1388 (38 نفر) بودند. امتیازات به دست آمده از پرسش نامه ها با معیار های گورمن مقایسه شدند و ضریب همبستگی بین آزمون جامع علوم پایه و درس فیزیولوژی پزشکی طی ده سال گذشته تعیین گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که گروه در امور آموزشی رتبه «قوی» و در امور پژوهشی رتبه «بسیار قوی» را کسب کرده است. رتبه به دست آمده (بر اساس رتبه بندی گورمن) از امکانات آموزشی- پژوهشی «بیش از رضایت بخش»، فضای فیزیکی «غیر رضایت بخش»، و ساختار و مسئولیت ها «مرزی» بود. همچنین، بین نمره آزمون علوم پایه با نمره درس فیزیولوژی رشته پزشکی طی ده سال بررسی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت (001/0 p<، 39/0= r).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این پژوهش، گروه فیزیولوژی از دیدگاه اعضاء هیات علمی و دانشجویان در مجموع رتبه «خوب» را داشته، اما در زمینه فضای فیزیکی و ساختار و مسئولیت ها دارای ضعف است.
    کلید واژگان: ارزیابی درونی, بهبود کیفیت, گروه فیزیولوژی, دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
    M. Allahtavakoli, A. Roohbakhsh, M.R. Rahmani, H. Bakhshi, F. Amin, A. Shamsizadeh
    Background And Objectives
    Previous studies have reported that internal evaluation can play a key role in improving the quality of education. The purpose of this study was an internal evaluation in the physiology department at Rafsanjan University of Medical Sciences (RUMS).
    Materials And Methods
    This cross- sectional study was performed (during 2010-2011) in the department of physiology at RUMS. Q uestionnaires were made based on five different factors namely education، structure and responsibilities، research، facilities and teaching spaces. The population consisted of faculty members (4 persons)، graduate students (4 persons) and medical students (38 persons). Results were categorized using Gourman scoring scale. Also، the correlation between basic evaluation grades and physiology course grades during the past 10 years was performed.
    Results
    The results revealed that the department of physiology in the education field was «strong»، in research «very strong»، in facilities «more than satisfactory»، in teaching spaces «non-satisfactory»، and in structure and responsibilities was in the «border line». Also، there was a significant positive association between basic evaluation grades and physiology course grades during the past 10 years (r=0. 39، p<0. 001).
    Conclusion
    This study demonstrated that in some areas (academic faculty and students’ views) the physiology department is considered to be in a good level. But، in the teaching space and structure and responsibilities it is considered in weak level.
    Keywords: Internal evaluation, Quality development, Physiology department, Rafsanjan University of Medical Sciences
  • طاهره علی محمدی، محسن رضاییان، حمید بخشی، رضا وزیری نژاد
    زمینه و هدف
    ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای ارتقاء کیفیت این امکان را فراهم می سازد تا نقاط قوت و ضعف برنامه ها مشخص گردند و با تقویت جوانب مثبت و رفع نارسایی در ایجاد تحول و اصلاح گردش کار، گام های مناسبی برداشته شود. این مطالعه با هدف ارزیابی دانشکده پزشکی رفسنجان بر اساس الگوی سیپ (CIPP) در سال1389 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    جمعیت این پژوهش توصیفی – مقطعی شامل63 دانشجو، 28 استاد و 10 دانش آموخته است. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های پژوهشگر ساخته استفاده شد. پرسش نامه شامل دو بخش مشخصات دموگرافیک و سوالات پرسش نامه بود. نمره صفر تا 50/1 وضعیت نامطلوب، 50/3- 51/1 وضعیت نسبتا مطلوب و 5- 51/3 وضعیت کاملا مطلوب در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از دیدگاه شرکت کنندگان در پژوهش وضعیت زمینه، درونداد، فرآیند و کلیت دانشکده پزشکی کاملا مطلوب و برونداد دانشکده نسبتا مطلوب می باشد. نتایج نشان داد که به طور کلی در زمینه، فرآیند و برونداد دانشکده پزشکی بین دیدگاه دانشجویان و اساتید تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 p ≤). دانشجویان وضعیت زمینه و اساتید وضعیت درونداد، فرآیند، برونداد و کلیت دانشکده را مطلوب تر ارزیابی کردند.
    نتیجه گیری
    نتایج ارزیابی نهایی دانشکده پزشکی نشان داد، وضعیت این دانشکده مطلوب می باشد. در جهت نیل به حد کاملا مطلوب، شایسته است مسئولین دانشکده و دانشگاه بیش از پیش به تقویت عوامل مهم از جمله؛ بازنگری در مواد و محتوای آموزشی، آموزش روش های تدریس و ارزشیابی و مهارت های ارتباطی به اساتید توجه نمایند.
    کلید واژگان: ارزیابی آموزشی, الگوی سیپ, دانشکده پزشکی
    T. Alimohammadi, M. Rezaeian, H. Bakhshi, R. Vazirinejad
    Backgroundand
    Objective
    Evaluation، as one of the quality progress tools، makes it possible to identify strengths and weakness points by taking appropriate steps in the evolution and reform in the workflow by strengthening the positive aspects of the programs and eliminating the failures. This Study was based on the CIPP model in 2010 with the objective of evaluation of Medical School faculty at Rafsanjan university of medical sciences.
    Materials And Methods
    This Study was a descriptive – cross sectional and study population consisted of 63 students، 28 faculty members and 10 graduate s students. The researcher - made questionnaire was used for data gathering. The questionnaire included two parts: demographic information and questions. Zero score to 1. 5 (unfavorable status)، 1. 51 to 3. 50 (relatively favorable)، and 3. 51 to 5 was considered desirable status. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics.
    Results
    From the perspective of the participants the status at the context، input، process، and whole medical school was considered to be relatively favorable. The results showed that in general، as in the areas of context، process and product of medical school، there was a significant differences between Instructors and students (p≤0. 05). Students evaluated context better than instructors and instructors evaluated input، process and product and whole medical school better than the students.
    Conclusion
    The final results of the evaluation of medical school showed that the status is desirable. In order to achieve quite desirable results it’s optimal that officials of this university and colleges improve the important factors such as reviewing the material and educational content have regulars instruction for new teaching methods hold assessments and teach communication skills to their instructors.
    Keywords: Educational Evaluation, CIPP Model, Medical Faculty
  • فرهاد ایرانمنش، محمد صالحی، حمید بخشی، رعنا عرب
    زمینه و هدف
    سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی می شوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید می کنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سی تی اسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماری های ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780، P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی می تواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
    کلید واژگان: سکته مغزی خاموش, پرفشاری خون, دیابت, هیپرلیپیدمی, سیگار, بیماری ایسکمیک قلبی, بیماری غیرایسکمیک قلبی
    Iranmanesh F. *, Salehi M., Bakhshi H., Arab R.
    Background And Objective
    The silent brain infarctions are common in first-ever stroke. Some recent studies show the possible role of silent brain infarction in ischemic stroke. The aim of this study was to evaluate the frequency of silent brain infarction in acute first-ever ischemic stroke and its association with stroke risk factors.
    Materials And Methods
    This descriptive - analytical study was carried out on 203 (94 males، 109 females) patients with acute first-ever ischemic stroke in Shafa hospital in Kerman، Iran during 2010. The diagnosis of ischemic stroke was made by physical examination and was confirmed by MRI and CT Scan. A questionnaire containing demographic information and risk factors including hypertension، diabetes، hyperlipidemia، cigarette smoking، ischemic and non-ischemic heart disease for stroke as well as presence of silent stroke was completed for each patient. Data were analyzed using SPSS-16 and logistic regression test.
    Results
    The mean age of patients was 62. 56±17. 35 years. Among our patients history of hypertension، hyperlipidemia، cigarette smoking، diabetes، history of ischemic heart disease، history of other cardiac disease and silent stroke were observed in 66 (32. 5%)، 26 (12. 8%)، 16 (7. 9%)، 40 (19. 7%)، 27 (13. 3%)، 16 (7. 9%) and 31 (15. 3%)، respectively. The probability of silent stroke among patient with hyperlipidemia، was 3. 7 times more than those without hyperlipidemia (95%CI: 1. 556-12. 780، P<0. 05). There was no significant correlation between silent stroke and the above risk factors.
    Conclusion
    Silent stroke was found in 15% of patients with ischemic stroke. Control of hyperlipidemia can have a vital role in the prevention of silent stroke.
    Keywords: Silent Stroke, Hypertension, Diabet, Hyperlipidemia, Cigarette smoking, Ischemic heart disease, Non, ischemic heart disease
  • غلامرضا رفیعی، علی انصاری، حمید بخشی
    زمینه و هدف
    استاد مشاور که مسئولیت هدایت تحصیلی، راهنمائی و مشاوره دانشجویان را در زمینه مشکلات فردی، عاطفی، اجتماعی، خانوادگی و نیز مشکلات غیر مترقبه در حدود مقدورات را متقبل شده، باید بتواند در جهت ارتقاء تحصیلی، بهداشت روانی، جسمی، معنوی و اجتماعی دانشجویان با توجه به شرایط زمانی و مکانی، اقدام و عملکرد مناسب و موثر داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد اساتید مشاور از دیدگاه دانشجویان دانشکده های پزشکی، پرستاری، مامائی و پیراپزشکی در پایان نیمسال اول 91-1390 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی مقطعی، تعداد 276 دانشجودر رشته های پزشکی، پرستاری، اتاق عمل، مامائی، علوم آزمایشگاهی، رادیولوژی، هوشبری و فوریت های پزشکی به صورت تصادفی مبتنی بر هدف و با روش طبقه ای بر حسب رشته انتخاب و دیدگاه آنان نسبت به عملکرد استاد مشاور از طریق پرسشنامه پژوهشگر ساخته جمع آوری گردید. روایی ابزار با توجه به نظر صاحب نظران (روائی محتوی) و پایایی آن با بهره گیری از روش آزمون مجدد تایید گردید. داده ها به کمک نرم افزار SPSS و آزمون c 2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    اکثر نمونه ها در سنین 20 یا 21 سالگی (2/48درصد)، 2/77درصد آنها مونث، 6/86درصد مجرد بودند معیارهای عملکردی که بیشترین مطلوبیت را در بین دانشجویان کسب کرده اند به ترتیب عبارتند از: «در دسترس بودن استاد مشاور در ساعات اعلام شده طبق برنامه»(1/47درصد خوب یا عالی)- آگاهی و شناخت استاد مشاور در زمینه رشته تحصیلی دانشجو (5/43درصد) - مناسب بودن زمان و مکان انجام مشاوره از سوی استاد مشاور(7/41درصد). اما معیارهای عملکردی که بیشترین نارضایتی و نامطلوب بودن را در بین دانشجویان به خود اختصاص داده اند به ترتیب عبارتند از: «تشویق دانشجویان با انجام فعالیت های فوق برنامه علمی فرهنگی در زمینه روش های صحیح مطالعه و برنامه ریزی»(5/43درصد نامطلوب یا کاملا نامطلوب) – «توانایی در انجام اقدامات مقتضی در مورد دانشجویان آسیب پذیر»(42درصد) – «تشکیل جلسات گروهی جهت توجیه دانشجویان با وظایف استاد مشاور، برنامه ریزی مربوط به امور آموزشی، دانشجویی»(7/41درصد).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، هرچند نظر بیش از یک سوم دانشجویان در کل نسبت به استاد مشاور خود جهت امور مشاوره و راهنمایی تحصیلی در حد خوب یا عالی بوده اما در زمینه ارائه طرح جهت پیشرفت آموزشی دانشجویان، همچنین مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی و نیز کشف و بررسی دانشجویان با افت تحصیلی تیاز به کوشش و تدوین راهکار موثر می باشد.
    کلید واژگان: دانشجو, استاد مشاور, عملکرد, رفسنجان
    Gh Rafiee, A. Ansari, H. Bakhshi
    Background And Objectives
    The student advisors who accepted responsibility of consultation of students regarding individual، socioemotional، familial and also unexpected problems، should be able to appropriate and effective proceed to promot of their biopsychosocial health. This study aimed to evaluate opinions of students in Rafsanjan University of Medical Sciences about performance of student advisors.
    Material and Methods
    In this cross sectional study 276 of medicine، nursing، midwifery and paramedicine students in Rafsanjan University of Medical Sciences were selected by cluster random sampling. The students opinion about performance of student advisors was collected by questionnaire. The validity and reliability of the questionnarre were assessed by content validity and test–re- test methods، respectively. Data were analysed by SPSS software and the chi-square distribution.
    Results
    Of students، 48. 2% were between 20 to 21 years old، 86. 6% were single and 77. 2% female. The most favorable functional domains includes: availability according to schedule (47. 1%)، cognition and knowledge of student advisor from student field (43. 5%)، suiting time and site of consultation (41. 7%) but functional domains that obtained the most of dissatisfaction includes: encouragement of students to scientific and cultural extracurricular activities، performance to required proceedings to vulnerable students، formation of group meetings to orientation of students with student advisors duties، planning related to educational states of students.
    Conclusion
    According to these results، although more than one/third of cases had good or excellent viewpoint to practice of student advisors but it is necessary to set strategy formulation for educational progress and finding of biospychosocial problems of students also to assess and follow up of vulnerable students.
    Keywords: Student, advisor professor, Practice, Rafsanjan
  • حمید بخشی، منوچهر نمیرانیان، مجید مخدوم، قوام الدین زاهدی امیری
    گردشگری در بسیاری از نواحی طبیعی جهان به عنوان یک استراتژی توسعه مطرح بوده و اکوتوریسم به طور ویژه به عنوان یک گزینه مناسب برای رسیدن به توسعه پایدار می باشد. در نتیجه ضروری ست اثرات گسترده بخش اکوتوریسم بر روی منابع طبیعی مطالعه شود. این مطالعه به بررسی اثرات تفرج در 4 منطقه تفرج متمرکز، تفرج گسترده، منطقه قرق شده بعد از تفرج متمرکز و منطقه شاهد در پارک جنگلی نور می پردازد. در هر منطقه درصد پوشش علفی، تعداد زادآوری، وزن مخصوص ظاهری و درصد تخلخل در دو عمق سطحی و زیری و همچنین میزان ماده آلی خاک اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد شدت تفرج بر درصد پوشش علفی، مقدار زادآوری، میزان کوبیدگی و تخلخل در عمق cm5-0 خاک موثر است ولی بر روی مقدار ماده آلی خاک تاثیر ندارد. در منطقه تفرج متمرکز مقدار کوبیدگی خاک در عمق cm5-0 افزایش و میزان تخلخل نسبت به منطقه شاهد کاهش یافته بود. منطقه تفرج متمرکز، درصد پوشش علفی و زادآوری بسیار کمی نسبت به منطقه شاهد داشت که حاکی از تخریب حاصل از تفرج شدید می باشد.نتایج بررسی نشان دهنده تاثیر کم تفرج گسترده می باشد. درصد پوشش علفی در منطقه قرق به کندی در حال افزایش بود، ولی میزان زادآوری آن از سایر مناطق بیشتر است. وزن مخصوص ظاهری خاک منطقه قرق نیز با منطقه شاهد تفاوت معنی داری نداشت که می تواند بیانگر بازگشت حالت منطقه تفرج شدید بعد از قرق به حالت جنگل طبیعی باشد. با توجه به نتایج کلی می توان با ایجاد چند منطقه تفرج متمرکز و قرق دوره ای آنها مانع تخریب بیش از حد طبیعت گردید.
    کلید واژگان: اثرات تفرج, کوبیدگی, پوشش علفی, زادآوری, پارک جنگلی نور
    Hamid Bakhshi, Manouchehr Namiranian, Majid Makhdoom, Ghavamedin Zahedi Amiri
    Tourism is considered in many natural regions of world as a development strategy and specifically ecotourism is a suitable option for achieving sustainable development. Therefore it is necessary to identify widespread effects of ecotourism on the natural resource. This study assessed the effect of recreation in four regions including intensive recreation, extensive recreation, grazed after intensive recreation and control region in Nour Forest Park. In each region herbaceous cover, regeneration rate, bulk density and soil porosity in surface and subsurface as well as organic matter were measured. The results showed that intensity of recreation is effective on the amount of herbaceous cover, the amount of regeneration, the amount of compaction and the porosity in 0-5 cm soil depth but had no impact on the amount of soil organic matter. In the intensive recreation region the amount of soil compaction in 0-5 cm and the porosity were increased and decreased respectively in comparison with the control region. Intensive recreation region had very low herbaceous cover and regeneration compared to the control region which is the results of damage of intensive recreation. The result showed that a extensive recreation has low impact.. Herbaceous cover was slowly rising in grazed region but regeneration is more than other regions. Soil bulk density in grazed region was not significantly different compared to the control region that can indicate the recovery of intensive recreation region to natural forest condition. The results suggest that determining some intensive recreation region and periodic fencing them is a may prevent destruction of nature.
    Keywords: recreation effects, compaction, herbaceous cover, regeneration, Nour forest park
  • علی پیمانی، حمید بخشی، سپیده آثار، سمانه کشاورز
    مقدمه
    جراحی دندان های عقل نهفته می تواند همراه با عوارض زیادی باشد. برای کاهش عوارض ناشی از این جراحی، از داروها و دهان شویه های مختلفی استفاده می شود. در این مطالعه اثر داروی گیاهی نبیددارو بر کاهش برخی عوارض جراحی دندان های عقل نهفته فک پایین مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 30 بیمار بزرگ سال به طور تصادفی انتخاب شدند. دندان مولر سوم نهفته فک پایین یک سمت آن ها خارج و تاثیر نبیددارو بر برخی عوارض پس از جراحی بررسی شد. دندان نهفته سمت مقابل یک ماه بعد به همان شیوه خارج گردید و در این مورد از هیچ دارویی جهت تسکین عوارض استفاده نشد. نتایج توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های 2c، Fisher و Paired-t مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان درد ابراز شده توسط بیماران در 6، 12، 24 و 48 ساعت پس از جراحی در گروه نبیددارو به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (007/0 = p value)، (006/0 = p value)، (05/0 = p value) و (05/0 = p value) خون ریزی پس از 2 روز در بیماران تحت درمان با نبیددارو کمتر از بیماران گروه شاهد بود (05/0 = p value). همچنین شاخص تریسموس در 24 ساعت پس از عمل در گروه نبیددارو به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (04/0 = p value).
    تیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه استعمال نبیددارو در کاهش درد، خون ریزی و تریسموس پس از جراحی دندان عقل نهفته موثر است.
    کلید واژگان: دندان نهفته, عوارض حین کار, جراحی
    Ali Peimani, Hamid Bakhshi, Sepideh Assar, Samaneh Keshavarz
    Introduction
    Impacted third molar surgery can be associated with a number of complications. Different medications and mouthwashes are used to reduce the incidence of such complications. In this study the effect of a herbal drug, Nabiddaru®, on reducing some complications of impacted mandibular third molar surgery was evaluated.
    Materials And Methods
    In this clinical trial, 30 adult patients were randomly selected. Impacted mandibular third molar was extracted by surgery on one side and the effect of Nabiddaru® on decreasing the incidence of postoperative complications was investigated. The impacted third molar on the contralateral side was extracted in the same way after a month; however, no medications were used to relieve postoperative complications. Data was analyzed by SPSS using chi-squared test, paired t-test and Fisher’s test.
    Results
    The pain reported by patients at 6-, 12-, 24- and 48-hour postoperative intervals in the Nabiddaru® group was significantly lower than that in the control group (p value = 0.007), (p value = 0.006), (p value = 0.05) and (p value = 0.05), respectively. Bleeding at 2-day postoperative interval in patients treated with Nabiddaru® was lower than that in the control group (p value = 0.05). Trismus at 24-hour postoperative interval in the Nabiddaru® group was significantly lower than that in the control group (p value = 0.04).
    Conclusion
    Considering the results of the present study Nabiddaru® is effective in reducing pain, bleeding and trismus after impacted third molar surgery.
    Keywords: Impacted tooth, Intraoperative complications, Surgery
  • وحید میرزایی، احمدرضا صیادی، حمید بخشی، وثوق حسنی مقدم
    زمینه و هدف
    سندرم روده تحریک پذیر ((Irritable bowel syndrome یک اختلال کارکرد روده می باشد و با توجه به این که متغیرهای روانشناختی، نقش تعیین کننده ای در ایجاد و تداوم بیماری های جسمی دارند، مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه میزان افسردگی در افراد مبتلا و غیرمبتلا به IBS در تابستان 1389 طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 100 بیمار مبتلا به IBS مراجعه کننده به مطب های متخصصین داخلی شهر رفسنجان و 100 نفر به عنوان غیرمبتلا شرکت داده شدند که پس از جمع آوری اطلاعات دموگرافیک و تکمیل پرسش نامه افسردگی بک (Beck)، مصاحبه بالینی روان پزشکی در مورد آنها انجام شد. سپس اطلاعات کسب شده با استفاده از آزمون های آماری t، مجذور کای و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    از مجموع 100 نفر شرکت کننده در هر یک از گروه های مورد و کنترل، 38 نفر مرد و 62 نفر زن بودند. مطالعه حاضر نشان داد که در افراد مبتلا به IBS، شدت و شیوع افسردگی بیش از افراد عادی جامعه می باشد (037/0= p) و با افزایش سطح تحصیلات، سن و مدت زمان ابتلا به بیماری، میزان افسردگی بیشتر می شود. در مشاغل دولتی و دانشجویان نیز این میزان بیشتر بود. در گروه غیرمبتلا نیز اگر چه افسردگی کمتر از گروه IBS بود اما، میزان افسردگی در سطوح پایین تحصیلاتی، سن بالا و قشر خانه دار بیشتر مشاهده شد. فاکتور جنس نقش برجسته ای در هیچ یک از این بررسی ها نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد در افراد مبتلا به IBS شدت و شیوع افسردگی بیش از افراد غیرمبتلا می باشد. بنابراین، در درمان بیماران IBS باید به شدت و شیوع افسردگی توجه خاصی مبذول شود.
    کلید واژگان: میزان افسردگی, سندرم روده تحریک پذیر, روان پزشکی
    V. Mirzaei, A.R. Sayadi, H. Bakhshi, V. Hasani Moghadam
    Background And Objectives
    Irritable bowel syndrome (IBS) is a bowel dysfunction. Given that psychological variables play a decisive role in creating and maintaining the physical condition of the patients, the purpose of this study was designed to investigate and compare the rates of depression in patients with IBS and healthy ones.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, 100 patients with IBS and 100 healthy patients who referred to Internists Offices participated in this study. After collecting demographic data and completing the Beck Depression Inventory (Beck), clinical psychiatric interview about them was done. Then, the information collected for statistical tests were analyzed with SPSS software and t-test, chi-square and one-way analysis.
    Results
    From the total of 100 patients, 38 males and 62 females were allocated in both case and control groups, The present study showed that the severity and prevalence of depression in patients with IBS was more than in the common population (p= 0.037), and depression was higher in more educated patients, older age, long duration of illness, and also in governmental personnel and university students. But in healthy group, in those who were low educated, older age, and among housewives the rate of depression was higher. In both groups, sex factor did not have prominent role.
    Conclusion
    The results showed that depression in patients with IBS is more severe and prevalent than in healthy individuals. Therefore, in treatment of patients with depression special attention should be paid to the severity and prevalence of depression.
    Keywords: Irritable bowel syndrome, depression, Rafsanjan
  • زینب کاظمی زاده، حمید بخشی
    مقدمه
    محیط تحصیلی دندانپزشکی دارای زمینه هایی برای ایجاد استرس می باشد، که این موضوع برای نظام آموزشی زیان آور است. این مطالعه با هدف بررسی استرس درک شده از محیط تحصیلی دندانپزشکی و استرس ناشی از شخصیت فردی توسط دانشجویان دانشکده دندانپزشکی رفسنجان انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی، نمونه مورد مطالعه در سال 1388 به صورت سرشماری از کل دانشجویان دانشکده دندانپزشکی رفسنجان انتخاب شد. برای بررسی سطح استرس درک شده از محیط دندانپزشکی از پرسشنامه تعدیل شده DES (Dental Environment Stress) و برای بررسی استرس ناشی از شخصیت فردی از آزمون چهارم پرسشنامه استرس کودرون استفاده شد. داده ها به وسیله آزمون های ANOVA،، T-test و post hoc Tukey و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین کلی استرس برابر با 54/0±89/1 (بر مبنای حداکثر 4) محاسبه شد. بیشترین و کمترین میانگین استرس درک شده به ترتیب مربوط به دانشجویان سال سوم 25/0±53/2 و سال اول29/0±54/1 بود. در بین حیطه های استرس زا بیشترین و کمترین میانگین به ترتیب مربوط به حیطه کار کلینیکی83/0±39/2 و عوامل شخصی 53/0±06/1 بود. «کامل کردن رکوارمنت بالینی» بیشترین میانگین06/1±95/2 را در بین عوامل استرس زا به خود اختصاص داد. در کل تفاوت معناداری از نظر درک استرس محیطی بین دانشجویان دختر و پسر مشاهده نشد (05/0P<). 8/84 درصد دانشجویان دارای شخصیت استرسی بودند. همچنین همبستگی بین میانگین کل DES و استرس فردی وجود نداشت (17/0، r=54/0p=).
    نتیجه گیری
    استرس در محیط دندانپزشکی، در کل از سطحی متوسط برخوردار است که بیشترین استرس درک شده مربوط به حیطه کار کلینیک است. درصد زیادی از دانشجویان رشته دندانپزشکی از شخصیت استرسی برخوردارند ولی این باعث نمی شود که استرس محیط را نیز بیشتر درک کنند. با توجه به وجود بالاترین سطح استرس در بین دانشجویان سال سوم، توصیه می شود اقدامات خاص برای این دوره حساس از آموزش دندانپزشکی در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: استرس, آموزش, دانشجوی دندانپزشکی, شخصیت فردی
    Zeinab Kazemizadeh, Hamid Bakhshi
    Introduction
    Dentistry educational environment loads stress to the students.This can be harmful for educational system. The aim of this study was to investigate the stress perceived by the students in dentistry educational environment and the stress due to student's personality in Rafsanjan Dentistry School.
    Methods
    In this cross- sectional study, the sample was selected from students of Refsanjan Dentistry school by census sampling in 2009. The Dental Environment Stress (DES) questionnaire was employed to assess perceived stress from dentistry environment, and the fourth part of Coudron stress questionnaire was used to investigate the stress due to students’ personality. Data were analyzed by ANOVA, Tukey post Hoc, T-test and Pearson's rank correlation.
    Results
    Mean score of stress was 1.89± 0.54 (out of 4). The highest and the lowest perceived stress means were for the third (2.53± 0.25) and the first year students (1.54± 0.29) respectively. Among stressful domains, clinical work (2.39± 0.83) and personal factors (1.06± 0.53) had the highest and the lowest means, respectively. The highest stress mean was for completing clinical requirements (2.95± 1.06). There was no significant difference in environmental perceived stress between male and female students (P>0.05). Stressful personality was seen in 84.8% of students. There was no association between the means of DES and the student's stressful personality (r = 0.17, P = 0.05).
    Conclusion
    The level of stress in Dentistry school is moderate with the highest level for clinical work. Although majority of dentistry students have stressful personality, it doesnt seem to increase the stress perceived by them due to dentistry environment. According to the highest level of stress in third year students, special interventions are recommended for this critical study year.
  • مصطفی صادقی، حمید بخشی، طاهره علی محمدی عبدل آبادی
    ارسال این نامه علمی در جهت توجه و ارائه پیشنهاد به اساتید دانشکده های پزشکی و دندانپزشکی در خصوص روش های یادگیری دانشجویان است. در نیمسال اول سال تحصیلی 88- 1387 تعداد 220 نفر از دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی پرسشنامه سبک های ترجیحی یادگیری ریدRied (1)،شامل 35 سؤال را تکمیل کردند. متوسط سن نمونه ها 3/4±90/22 سال بود و 1/44 درصد ایشان معدل ترم قبل خود را بین 17-15 بیان داشته اند. یافته ها حاکی از آن بود که در بین سبک های یادگیری اصلی (ماژور) به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین و انحراف معیار مربوط به سبک های یادگیری حرکتی (6/5±34/38) و فردی (07/±9/31) می باشد. جدول 1: نتایج روش های یادگیری ترجیحی شامل میانگین و انحراف معیار جمع دندانپزشکی پزشکی سبک ترجیحی یادگیری 6/5±34/38 4/5±1/36 8/5±6/38 حرکتی 7/5±06/36 8/5±75/35 6/5±24/36 دیداری 2/5±02/36 8/5±86/36 3/7±53/35 لمسی 2/5±43/35 5/5±39/34 04/ ±04/36 شنیداری 8/7±77/33 1/8±09/34 7/7±58/33 گروهی 07/8±9/31 1/7±97/31 5/ 8±87/31 فردی به طور کلی نتایج این بررسی بیانگر این است که سبک های ترجیحی اصلی (ماژور) دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی به ترتیب شامل: سبک های حرکتی، دیداری، لمسی، شنیداری، گروهی، و سبک فردی بود. سبک های ترجیحی یادگیری دانشجویان بر حسب رشته تحصیلی حاکی از این است که سبک ترجیحی یادگیری حرکتی و دیداری در دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی، سبک اصلی است و در اولویت قرار دارند. ولی میانگین آن در دانشجویان دندانپزشکی کمتر از دانشجویان پزشکی است که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (در آزمون آماری کای دو مقادیر p برای سبک ترجیحی یادگیری حرکتی 039/0 p=و برای سبک ترجیحی یادگیری دیداری 048/0 p=بود). فراوانی سبک لمسی که در اولویت سوم و سبک گروهی که در اولویت پنجم سبک های یادگیری قرار دارد، در دانشجویان پزشکی کمتر از دندانپزشکی است ولی این تفاوت ها معنادار نمی باشد. همچنین نتایج حاکی از آن است که سبک مینور (فرعی) دانشجویان به ترتیب میانگین آن، سبک شنیداری، گروهی و لمسی است. در مقایسه با رشته تحصیلی، روش شنیداری دارای بیشترین نمره به عنوان سبک فرعی در دو گروه است و پس از آن سبک گروهی قرار دارد. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه، ترجیح سبک حرکتی و دیداری به عنوان روش اصلی در یادگیری دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی و سبک های فرعی شامل شنیداری و گروهی است. بر این اساس برای توسعه یادگیری و افزایش کیفیت آن لازم است مدرسین آموزش دروس این دانشجویان را با توجه به سبک های یادگیری آنان طرح ریزی و اجرا نمایید. با توجه به اولویت اکثر دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی در بکارگیری سبک حرکتی و دیداری در امر یادگیریشان، شایسته است جهت افزایش توانایی یادگیری فراگیران، آموزش آنها منطبق با سبک یادگیری آنان صورت گیرد. توجه به آموزش عملی و استفاده از روش های فعال تدریس و بهره گیری مناسب از فضاهای آزمایشگاهی، فضاهای آینده شغلی و مراکز مهارت های بالینی صورت پذیرد.
  • حمید بخشی، عبدالله جعفرزاده، طاهره علی محمدی عبدال آبادی
    زمینه و هدف
    تعیین کیفیت خدمات آموزشی و در پی آن اتخاذ استراتژی هایی برای رفع یا کاهش شکاف کیفیت، اولین گام اساسی در تدوین برنامه های ارتقای کیفیت، محسوب می شود. این مطالعه، با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان از وضعیت موجود و مطلوب کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه ای توصیفی- مقطعی در سال تحصیلی 1388-1387 بر روی 310 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان که با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، انجام گرفت. گردآوری داده ها به کمک پرسش نامه پایا و روا که بر اساس ابزار SERVQUAL (Service Quality) تنظیم شده بود و کیفیت خدمات آموزشی را در پنج بعد اندازه گیری می کند، صورت گرفت. تفاضل نمره وضعیت موجود و مطلوب از نظر دانشجویان، به عنوان شکاف کیفیت تلقی شد. داده ها در برنامه SPSS ثبت و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های t و ANOVA تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین نمره شکاف کیفیت خدمات آموزشی از نظر دانشجویان در دانشکده ها 9/0±52/1- بود. بیشترین میانگین شکاف کیفیت در دانشکده دندان پزشکی (9/0±01/2-) و پزشکی (8/0± 88/1-) و کمترین میانگین شکاف کیفیت در دانشکده پیراپزشکی (7/0±2/1-) بود. نتایج نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار نمره شکاف کیفیت در پنج بعد خدمات بود. بعد همدلی و اطمینان دارای کمترین میانگین شکاف کیفیت (1±40/1-) و بعد ملموس دارای بیشترین میانگین شکاف کیفیت (2/1±8/1-) بودند.
    نتیجه گیری
    وجود شکاف منفی در کیفیت خدمات آموزشی، مبتنی بر عدم جوابگویی خدمات آموزشی به انتظارات دانشجویان می باشد. برای بهبود این وضع لازم است کارگاه های آموزشی نحوه ارائه خدمت به دانشجویان و برقراری ارتباط با آنان و کارگاه هایی در جهت افزایش مهارت های فنی کارکنان برگزار شود و در جهت بهبود وضعیت ظاهری فضاها، امکانات آموزشی و منابع، توجه بیشتری مبذول گردد.
    کلید واژگان: شکاف کیفیت, خدمات آموزشی, دانشجویان
    H. Bakhshi, A. Jafarzadeh, T. Alimohammadi Abdolabadi
    Background And Objectives
    The first basic step in planning any quality improvement programs is to determine the educational services quality followed by presenting effective strategies to overcome or reduce the possible gaps in access to standard quality education. This study was conducted to aim of evaluation of the student's viewpoints regarding educational services quality presented by Rafsanjan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    This descriptive - sectional study was performed on 310 students studying at the Rafsanjan University of Medical Sciences in the second semester of academic year 2008-2009. The participants were rendomly seclected and the data was collected using a valid and reliable questionaire based on the SERVQUAL (science quality) insterument. The results were then analyzed, in relation to the five service quality (SERVQUAL) dimensions (tangibles; reliability, responsiveness, assurance, and empathy), by t-test and ANOVA using SPSS softwere. The average service quality gap scores was defined as the difference between the average perceptions score and expectations score.
    Results
    Results indicated that the average service quality gap was -1.52 ± 0.9. The maximum quality gap scores was observed in the faculties of medicine and dentistery respectively (-1.88±0.8, -2.01±0.9) and the minimum value was found in the faculty of para medicine(-1.2±0.7). The results also showed that there are significant differences among the gap scores of five dimensions. The empathy and reliability dimensions had the minimum gap scores (-1.40±1) and the tangibles dimension had the maximum value (-1.8±1.2).
    Conclusion
    Based on our results, from viewpoints of students, the educational services quality is under the acceptable level. For changing this situation, many actions and measures should be taken including; offering training courses or workshops for academic members and staff, modifying the educational technology, and refurbishing the educational building and campus.
  • علی پیمانی، حمید بخشی
    زمینه و هدف
    سلامت دهان به نگهداری دندان های دائمی احتیاج دارد. خارج کردن دندان همیشه آخرین انتخاب در دندان پزشکی می باشد، با این همه، در کشورهای فقیر یا در کشورهایی که مردم تحت پوشش بیمه های درمانی نیستند، آمار بالای خارج کردن دندان به خصوص در مورد دندان هایی که قابل درمان هستند، موجب تاسف است. هدف این مطالعه بررسی علل خارج کردن دندان و ارزیابی وضعیت بهداشت دهان در بیماران مراجعه کننده به بخش جراحی دانشکده دندان پزشکی رفسنجان در زمستان 1387 بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 320 بیمار انجام شد. اطلاعات عمومی بیمار، وضعیت سلامت دهان بیمار، موقعیت و نیز علل کشیدن دندان بعد از معاینه کلینیکی و رادیوگرافی در یک پرسش نامه جمع آوری و ثبت گردید. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل گردیدند.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر شایع ترین علل خارج کردن دندان به ترتیب: پوسیدگی غیرقابل ترمیم (5/32%)، پوسیدگی قابل ترمیم که دندان به درخواست بیمار خارج شد (6/30%)، درخواست بیمار (6/11%)، بیماری پریودنتال غیرقابل درمان (10%)، بیماری پریودنتال قابل درمان که دندان به درخواست بیمار خارج شد (5%)، نهفتگی(1/3%) دندان های نابجا (8/2%)، دلایل دیگر (8/2%) و ارتودنسی (6/1%) بود. هیچ دندانی به علت درمان قبل از پروتز خارج نشد.
    نتیجه گیری
    وجود پوسیدگی و درخواست بیمار علل اصلی خارج کردن دندان در مراجعان بود. بنابراین بایستی یک سیستم بهداشت دهان مناسب شامل برنامه های کارآمد که بر پیشگیری و درمان پوسیدگی تاکید داشته باشد، ایجاد و گسترش یابد.
    کلید واژگان: خارج کردن دندان, پوسیدگی, بیماری پریودنتال, نهفتگی, دندان نابجا
    A. Peimani, H. Bakhshi
    Background And Objectives
    The retention of permanent teeth is important in oral health. Tooth extraction is always the last choice in dentistry, however in the most economically poor countries or those without efficient insurance services; tooth extraction, particularly among restorable teeth is common. The aim of this study was to determine the reasons of tooth extraction and evaluation of oral health status among patients referred to the Rafsanjan Dental School in winter 2008.
    Materials And Methods
    This descriptive study was conducted on 320 patients. The general information about patient, oral health status, tooth location and causes of extraction after clinical and radiographically examination were collected by a cheklist. The data were analyzed using descriptive and analytic statistics methods.
    Results
    In this study the most prevalent reasons were not restorable caries (32.5%), restorable caries that the tooth was extracted because of patient's request (30.6%), patient's request (11.6%), untreatable periodontal disease (10%), treatable periodontal disease that the tooth was extracted because of patient's request (5%), impaction (3.1%), malaproposed teeth (2.8%), other reasons (2.8%), and orthodontics (1.6%). There was no tooth extracted because of pre-prosthetic reasons.
    Conclusion
    Caries and patient's request were the main reasons for tooth extraction in respondents. Proper oral health system including efficient programs focusing on prevention and treatment of caries should be created and developed.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال