به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حمید دالوند

  • صدیقه سادات میرباقری، غلامرضا امینیان، محمود بهرامی زاده*، حمید دالوند، فرزام فرهمند، محسن واحدی
    هدف

    فلج مغزی شایع ترین ناتوانی حرکتی در دوران کودکی است که شامل مجموعه ای از اختلالات در تکامل حرکت و پاسچر بوده و باعث محدودیت در فعالیت می شود. در کودکان فلج مغزی به علت وجود اسپاستیسیته و کانتراکچر در عضلات اندام تحتانی الگوهای غیرطبیعی راه رفتن مشاهده می شود که الگوی راه رفتن با فلکشن بیش از حد زانو، 66 درصد الگوی راه رفتن افراد فلج مغزی اسپاستیک 5 تا 21 سال است. بنابراین کاهش فلکشن تا حد ممکن در مفاصل اندام تحتانی در حین راه رفتن ممکن است سازگاری های ثانویه را کاهش داده و عملکرد راه رفتن و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف از این مطالعه، طراحی و ارزیابی ارتوز حرکتی داینامیک جدید و تاثیر آن بر پارامترهای عملکردی راه رفتن و عملکردی کاری در یک نمونه کودک فلج مغزی اسپاستیک دای پلژی بود.

    روش بررسی 

    این مطالعه یک مطالعه بنیادی کاربردی از نوع طراحی و ساخت و از نوع مطالعات تک نمونه ای با طرح ترکیبی است که در دو مرحله و به صورت A-B-BC-A اجرا شد. در این مطالعه، پس از طراحی و ساخت طرح اولیه، جهت رفع نواقص موجود در نمونه اولیه، طرح دوم جایگزین و نهایی شد. نمونه موردمطالعه پسر 8ساله مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دای پلژی و سطح یک یا دو از سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت، با الگوی راه رفتن کروچ بود. متغیرهای عملکردی سرعت، تعادل در حین راه رفتن، اسپاستیسیته و عملکرد کاری در فازهای مطالعه موردبررسی قرار گرفتند. 

    یافته ها 

    مزایا و معایب طرح نهایی مشخص شد. تغییراتی در جهت ساخت در زمان کمتر، قابلیت تنظیم اندازه های ارتوز از نظر محیطی، راحتی پوشیدن و درآوردن و مسائل مربوط به دستشویی صورت گرفت. در مقایسه فاز پایه با فاز مداخله اول و دوم در زمینه تعادل، اثربخشی مداخله وجود داشت (70 درصد PND>). با توجه به مقادیر PND، سرعت عملکردی در فاز مداخله دوم، نتایج اثربخشی را نشان داد (PND=75 درصد). در تحلیل چشمی نمودار اسپاستیسیته عضله همسترینگ، در فازهای مداخله، کاهش یک یا دو واحد نشان داده شد. نمره عملکرد کاری و رضایت از عملکرد کاری کودک بعد از فازهای مداخله افزایش معنی داری داشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به مکانیسم ارتوزهای داینامیک حرکتی، تا زمانی که در طول روز پوشیده می شوند از طریق اعمال فشار بر عضلات دارای هایپرتونسیته، در تعدیل تونسیته عضلات اسپاستیک موثر هستند. به نظر می رسد این تعدیل تونوسیته عضلات به بهبود تعادل و سرعت حرکت کودک کمک کرده و به ارتقای عملکرد کاری و رضایت از عملکرد کاری کودک کمک می کند.

    کلید واژگان: فلج مغزی, ارتوز, ارتوز داینامیک, لباس های فشاری, راه رفتن
    Sedigheh Sadat Mirbagheri, Gholamreza Aminian, Mahmood Bahramizadeh*, Hamid Dalvand, Farzam Farahmand, Mohsen Vahedi
    Objective

    Cerebral palsy (CP) is the most prevalent motor disability during childhood, characterized by a range of movement and posture disorders that result in activity limitations. In children with CP, abnormal walking patterns are observed due to spasticity and contractures in the lower limb muscles. Also, an excessive flexion gait pattern of the knee presents in 66% of spastic diplegic CP children aged from 5 to 21 years. Accordingly, reducing excessive knee flexion during walking may decrease secondary compensations and enhance walking performance and quality of life. This study aims to design and evaluate a novel dynamic orthosis along with its impact on functional parameters of walking and occupation performance in a child with spastic diplegia CP. 

    Materials & Methods

    This research was a fundamental and applied study of the design and fabrication. The study plan is a single subject, interaction design, conducted in two stages and implemented as A-B-BC-A. After the initial orthosis design, a second and final iteration was developed to address the limitations observed in the preliminary design. The study participant included an 8-year-old boy with spastic diplegic CP, classified as level II (according to the gross motor function classification system expanded and revised), exhibiting a crouch gait pattern. Functional variables, such as speed, balance in walking, spasticity, and occupation performance, were assessed in the study phases.

    Results

    The advantages and disadvantages of the final design were identified. Changes were made regarding manufacturing in less time, the ability to adjust the circumferential measures, ease of wearing and removing, and issues related to toileting. In comparing the baseline with intervention phases one and two regarding balance, the intervention demonstrated effectiveness (percentage of non-overlapping data [PND]=70%). According to PND values, functional speed in the second intervention phase showed significant results (PND=75%). The hamstring muscle spasticity graph analysis during intervention phases exhibited a reduction of 1 or 2 units. The occupational performance score and satisfaction with the child’s performance increased significantly after the intervention phases.

    Conclusion

    According to the mechanism of dynamic movement orthoses, as long as they are worn during the day, they are effective in modulating the tonicity of spastic muscles by exerting pressure on hypertonic muscles. This modulation improves balance, movement speed, and overall task performance. Consequently, these findings suggest that dynamic orthotic interventions may enhance functional outcomes and occupational performance, and satisfaction in children with spastic diplegic CP.

    Keywords: Cerebral palsy, Orthosis, Dynamic orthosis, Pressure suit, Walking
  • کیمیا معینی افشاری، ماندانا غلامی، حمید دالوند، محمد عفت پناه، سعید رضایی

    زمینه و هدف:

     اختلال طیف اوتیسم، اختلالی عصب ی تکاملی است که به نقص در تعامل اجتماعی شناخته م یشود. ک متحرکی و الگویغذایی نامناسب ب هعنوان چال شه ای رایج در اختلال طیف اوتیسم شناخته م یشوند که م یتوانند تحت تاثیر همه گیری کووید- 19 قراربگیرند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر آزمایشات عملکردی همراه با آموزش برخط تغذیه بر شاخصه ای التهابی در کودکان دچاراختلال طیف اوتیسم بود.

    روش بررسی:

     تعداد 80 کودک دچار اختلال طیف اوتیسمسن 29 / 1 ± 73 / 9 سال، وزن 08 / 2 ± 94 / 49 کیلوگرم، قد 40 ± 08 / 140سانت یمتر، درصد شاخص توده بدنی= 89 / 2 ± 71 / 24 کیلوگرم/مترمربعب هصورت تصادفی به چهار گروه 1آزمایشات عملکردی، 2آموزش برخط تغذیه، 3تمرین عملکردی +آموزش برخط و 4گروه کنترل تقسیم شدند. طول مدت آزمایش، 8 هفته بود. شاخ صه ایالتهابی شامل گلبو له ای سفید، پروتیین واکنشی- C، نوتروفیل، ایوزینوفیل و بازوفیل با استفاده از نمونه خون وریدی آنته کوبیتال در قبلو پس از آزمایش انداز هگیری شد.

    یافته ها :

    قبلا از مطالعه، تفاوتی میان گرو هه ای مورد مطالعه وجود نداشت 05 / P<0 . نتایج مطالعه، کاهش معناداری را در گلبو له ای سفیدP>0/001، پروتیین واکنشی- P=0/001C ، نوتروفیل 009 / P=0 و ایوزینوفیل 003 / P=0 نشان داد. بازوفیل در گرو ه های آزمایش به استثنای آموزش برخط تغذیه، کاهش معناداری یافت 01 / .P=0.

    نتیجه گیری:

     آزمایشات عملکردی و آموزش برخط تغذیه می تواند ب هعنوان آزمایشات کارآمد برای مدیریت شاخ صه ای التهابی در کودکان دچار اختلال طیف اوتیسم در هم هگیری کووید- 19 درنظر گرفته شود، اما ممکن است اثربخشی آ نه ا متفاوت باشد.

    کلید واژگان: اوتیسم, کووید- 19, ورزش, تغذیه, التهاب
    kimia Moiniafshari, Mandana Gholami, Hamid Dalvand, Mohammad Effatpanah, Saeed Rezaei
    Background and Objectives 

    Autism spectrum disorder (ASD) is a neuro-developmental disorder which ismostly caused by deficits in social interactions. Lack of physical activity and poor nutritional habits arecommon problems in these patients which may be exaggerated by the Covid-19 pandemic. The studyaims to assess the effect of functional training along with online nutrition education on inflammatorybiomarkers in children with ASD.

    Subjects and Methods

    In this randomized controlled clinical trial, 80 children with ASD (age=9.73±1.29years, weight=49.94±2.08 kg, height=146.08±40 cm, body mass index=24.71 ±1.48 kg/m2) were randomlydivided into four groups of training, education, training+ education, and control. The interventionslasted for 8 weeks. The inflammatory biomarkers including white blood cell (WBC) count, C-reactiveprotein (CRP) level, neutrophil count, eosinophil count, and basophil count were assessed (usingblood samples collected from antecubital vein) before and after the interventions.

    Results 

    There was no significant difference between the groups before the interventions (P˃0.05). Afterthe intervention, the results showed a significant decrease in WBC (P˂0.001), CRP (P=0.001), neutrophils(sig.=0.009), and eosinophil (P=0.003) in all groups. Basophil count decreased in all groups (P=0.01) exceptin the education group.

    Conclusion 

    Functional training and online nutrition education are beneficial interventions for managementof inflammatory biomarkers in children with ASD which can be used during the Covid-19 pandemic.

    Keywords: Autism spectrum disorder, Covid-19, Exercise, Nutrition, Inflammation
  • لیلا دهقان، حمید دالوند*، صادق صمدی، محسن ابراهیمی منفرد، فاطمه رفیعی
    زمینه و هدف

    اختلالات اسکلتی عضلانی در دانشجویانی که در تماس مستقیم با بیماران هستند از شیوع نسبتا بالاتری برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع دردهای اسکلتی عضلانی در دانشجویان دانشکده های توان بخشی، دندان پزشکی و پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی، 538 نفر از دانشجویان دانشکده های توان بخشی، پرستاری و دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک به صورت نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی سن، جنس، شاخص توده بدنی، رشته تحصیلی و مدت زمان استفاده ار تلفن هوشمند در طی روز و دردهای اسکلتی عضلانی در نه ناحیه از بدن (گردن، شانه ها، آرنج ها، مچ و دست ها، پشت، نشیمن و کمر، ران ها، زانوها و پاها) بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه جمعیت شناختی و پرسش نامه نوردیک بود. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 انجام گرفت.

    ملاحظات اخلاقی: 

    این پژوهش با کد اخلاق  IR.ARAKMU.REC.1397.253 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک تایید شده است.

    یافته ها

    در این مطالعه 538 دانشجو (205 مذکر و 333 مونث) مورد بررسی قرار گرفتند که میانگین سنی آن ها 2/53± 22/04 بود. فراوانی شیوع دردهای اسکلتی عضلانی در ستون فقرات (گردن 29/4 درصد، پشت 24/3 درصد و کمر 37/2 درصد) بیشتر از اندام های فوقانی و تحتانی بود. دردهای اسکلتی عضلانی در شانه، پشت، کمر و ران بر اساس جنس و دردهای اسکلتی عضلانی  در گردن و مچ پا و پا بر اساس سن اختلاف معنی داری نشان داد (0/05>P). دردهای اسکلتی عضلانی در نواحی پشت و مچ پا و پا بر اساس ساعات استفاده از تلفن هوشمند در روز اختلاف معنی داری نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهد دانشجویان رشته های توان بخشی، پرستاری و دندان پزشکی در معرض دردهای اسکلتی عضلانی، به ویژه در نواحی ستون فقرات کمری، گردنی و پشت هستند.

    کلید واژگان: درد اسکلتی عضلانی, شیوع, دانشجو, توان بخشی, پرستاری, دندان پزشکی
    Leila Dehghan, Hamid Dalvand*, Sadegh Samadi, Mohsen Ebrahimi Monfared, Fatemeh Rafiei
    Background and Aim

    Musculoskeletal disorders are mainly prevalent among college students who experience direct contact with patients. This study aimed to determine the prevalence of musculoskeletal pains among Rehabilitation, Dentistry, and Nursing students at Arak University of Medical Sciences in 2017-2018.

    Methods & Materials: 

    In this cross-sectional descriptive study, 538 students of Arak University of Medical Sciences were recruited using the convenience sampling approach. Variables included age, sex, body mass index, study field, hours of using smartphone per day, and nine symptom sites being neck, shoulders, upper back, elbows, low back, wrist/hands, hips/thighs, knees, and ankles/feet. The researchers assessed the musculoskeletal pain by using the Nordic questionnaire and demographic questionnaire. Statistical analysis was performed using SPSS V. 18.

    Ethical Considerations: 

    The Research Ethics Committee of Arak University of Medical Sciences approved this study (Code: IR.ARAKMU.REC.1397.253).

    Results

      In this study, 538 students (205 males and 333 females) were studied with Mean±SD age of 22.04±2.53 years old. The results showed that the prevalence of musculoskeletal pain in the spine (neck 29.4%, upper 24.3%, and lower back 37.2%) was higher than in upper and lower extremities. Musculoskeletal pain in the shoulder, upper, lower back, and thigh were significantly different based on sex. Also, musculoskeletal pain in the neck and ankle, and foot were significantly different based on age (P<0.05). There was a significant difference between musculoskeletal pain of back and ankle based on smartphone use hours per day.

    Conclusion

     This study suggested that rehabilitation, nursing, and dentistry students are at risk for musculoskeletal pain, especially in the lumbar, cervical, and upper back.

    Keywords: Musculoskeletal pain, Prevalence, Student, Rehabilitation, Nursing, Dentistry
  • لیلا دهقان، حمید دالوند، مجتبی بیانی*، علیرضا شمس الدینی
    زمینه و هدف
    مشکلات تغذیه ای می توانند مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیت های روزمره زندگی به ویژه غذا خوردن را محدود کنند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بازتاب های اولیه و اختلال عملکرد حرکتی دهانی کودکان فلج مغزی انجام گردید.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی بود. این مطالعه بر روی کودکان فلج مغزی 2 تا 15 ساله که به صورت در دسترس و از نوع آسان از کلینیک های توان بخشی شهر اراک در سال 1396 انتخاب شدند انجام گرفت. وجود بازتاب های غیر طبیعی اولیه شامل بازتاب های Bite، Rooting وTongue Thrust  و عملکرد حرکتی دهانی کودک با مقیاس ارزیابی حرکتی دهانی (Oral motor assessment scale-OMAS) ارزیابی گردید. جهت تجزیه تحلیل داده ها از آزمون خی دو استفاده شد.
    ملاحظات اخلاقی
    این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.82 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بیشترین تعداد افراد دارای بازتاب های اولیه دهانی غیرطبیعی (Bite، Rooting و Tongue Thrust) در سطح IV و V عملکرد حرکتی درشت و در سطح III توانایی دستی و نوع کوادروپلژی اسپاستیک قرار دارند. بیشترین فراوانی فقدان عملکرد در مهارت حرکتی دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت V و عملکرد کامل در عملکرد تغذیه دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت I و II مشاهده گردید. بین مهارت حرکتی دهانی با سطح عملکرد حرکتی درشت اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0= p).
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد حرکتی دهانی و سطوح عملکرد حرکتی درشت وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می گردد که در ارزیابی عملکرد حرکتی دهانی کودکان دارای فلج مغزی، توجه خاصی به سطح عملکرد حرکتی درشت این کودکان شود.
    کلید واژگان: بازتاب های اولیه دهانی, عملکرد حرکتی دهانی, فلج مغزی, کودک
    Leila Dehghan, Hamid Dalvand, Mojtaba Bayani*, Alireza Shamsoddini
    Background and Aim
    Feeding problems can limit the participation of children with cerebral palsy (CP) in the daily activities of life, especially feeding and eating. The aim of this study was to determine frequency of primary oral reflexes and oral motor dysfunction in children with CP.
    Materials and Methods
    This study was a descriptive-analytic and cross-sectional study that has been done on children with CP aged 2-15 years old. The participants were chosen by a convenience sampling from the rehabilitation clinics in the city of Arak in 2017. The presence of primary abnormal oral reflexes including Bite, Rooting, and Tongue Thrust was evaluated; and Oral motor assessment scale was used to evaluate oral motor function.Data were analyzed using statistical tests including chi-squared test.
    Ethical Considerations
    This study with research ethics code IR.ARAKMU.REC.1395.82 has been approved by research ethics committee at Arak university of medical sciences, Iran.
    Findings
    Based on the present results, the most subjects with primitive oral reflexes (bite, rooting, tongue thrust) were found at levels of IV and V Gross Motor Function Classification System Expanded &Revised(GMFCS E&R) and at level of III Manual Abilities Classification System and type of quadriplegia spastic. The highest frequency of passive in oral motor was observed in level of V and functional in oral motor in levels of I and II GMFCS E&R. Furthermore, there was significant difference between gross motor function and oral motor function.
    Conclusion
    The study results demonstrated a significant difference between GMFCS E&R levels and oral motor function. Therefore, it was suggested that particular attention should be paid to oral motor function in terms of evaluations of gross motor function.
    Keywords: Cerebral palsy, Child, Oral motor function, Primitive oral reflexes
  • سمیه دلاور، نیلوفر شادمهری، حمید دال وند*
    زمینه و هدف
    کودکان فلج مغزی به خاطر وضعیت نامناسب هنگام خواب ممکن است دچار اختلالات اسکلتی-عضلانی شوند. هدف مطالعه، طراحی تجهیزات برای وضعیت دهی خواب کودکان دارای فلج مغزی بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع طراحی وسیله برای وضعیت دهی خواب کودکان دارای فلج مغزی بود. طراحی در سه مرحله ی نیازسنجی، ایده پردازی و طرح نهایی اجرا گردید. 17 کودک دارای فلج مغزی 2 تا 12 ساله که در سطوح 3 تا 5 سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCS E&R) Gross Motor Measure Function Classification System Expanded and Revised قرار داشتند از کلینیک های توانبخشی شهرهای تهران و کرج به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پاره ای اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس GMFCS E&R استفاده شد. ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR. ART U.REC.1394.118 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه تهران تصویب شد.
    یافته ها
    در فرآیند نیازسنجی، از پرسشنامه محقق ساخته و عکس های وضعیت خواب کودکان دارای فلج مغزی حین خواب استفاده شد. در مرحله ایده پردازی، ایده های آزاد و خلاقانه تحت عنوان بلک باکس و هم چنین اتودها در مرحله شفاف سازی با عنوان ترکیب ایده های خلاقانه ارایه شدند. در مرحله طرح نهایی، با استفاده از مواد اولیه، وضعیت دهی و بسته بندی به طرح برتر دست یافتیم.
    نتیجه گیری
    طرح پیشنهادی به عنوان یک ابزار مداخله گر بر اساس نیاز کودکان دارای فلج مغزی ایرانی طراحی شده و نمونه مشابه داخلی و خارجی ندارد. طرح نهایی تجهیزات خواب شامل مجموعه تشک و وسایل متعدد وضعیت دهی به سبک مدولار است که بر اساس رویکرد خانواده محور طراحی شده تا ضمن امکان مداخله فعال والدین هنگام خواب و استراحت بتواند به وضعیت دهی مناسب کودک کمک نماید.
    کلید واژگان: تجهیزات وضعیت دهی در شب, خواب, کودک دارای فلج مغزی
    Somaye Delavar, Niloofar Shadmehri, Hamid Dalvand*
    Background and Aim
    Children with cerebral palsy (CP) may have musculoskeletal disorder due to inappropriate position during sleep. The aim of this study was to design the equipment for sleep positioning of children with CP.
    Materials and Methods
    This research was a designing device study for sleep positioning of children with CP. The design was carried out in three stages: needs assessment, develop an idea and final design. Seventeen children with CP aged 2-12 year olds at the levels of III to V Gross Motor Function Classification System Expanded and Revised (GMFCSE&R) were recruited from Tehran and Karaj rehabilitation clinics by a convenience sampling strategy. For data collection, some demographic questionnaire and GMFCS E&R were used. Ethical Considerations: This study was approved in Research Ethics Committee of Faculty of Applied Arts at Tehran University of Art with the code IR. ART U.REC.1394.118.
    Findings
    In the process of needs assessment, a researcher made questionnaire and pictures of sleep positioning children with CP when they were sleeping were used. In developing an idea stage, the free and creative ideas under the name of black box, as well as, Etudes at the transparency stage were presented as the combination of creative ideas. In the final design stage, by using superior materials, positioning and packaging, we achieved a superior design.
    Conclusion
    The proposed plan is designed as an interventional tool based on the need of Iranian children with CP and there is no similar national or international device available. The final design of the sleeping equipment includes a set of mattresses and a variety of modular styling devices based on a family centered approach, so that, allow parents to active engagement during sleep and rest of their children and can help the children to assume the proper positions.
    Keywords: Child with cerebral palsy, Night time postural management, Sleep
  • زهرا شجاعی، نازیلا اکبرفهیمی، حمید دالوند، غلامرضا قائدامینی هارونی، مهدی رصافیانی *
    مقدمه و اهداف:
    کودکان فلج مغزی، به دلیل محدودیت در انجام کارهای روزمره، در مدرسه نیاز به مراقب دارند. مراقبان مدارس جسمی-حرکتی، کارهای مراقبتی کودک را در زمان مدرسه انجام می دهند. فراهم کردن این سطح از مراقبت، همراه با استرس های فیزیکی، روحی و روانی است که می تواند بر سلامت و در نتیجه کیفیت زندگی مراقبان تاثیرگذار باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی دردهای اسکلتی-عضلانی و کیفیت زندگی مراقبان کودکان فلج مغزی در مدارس جسمی-حرکتی بود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر، مراقبان کودکان فلج مغزی شاغل در مدارس جسمی-حرکتی شهرهای تهران، اصفهان و کرج در صورت تمایل و بر اساس ملاک های ورود به مطالعه وارد شدند. این افراد شامل 92 شرکت کننده بودند. ابزارهای مورد استفاده، نسخه فارسی شده پرسش نامه کیفیت زندگی SF-36 و پرسش نامه درد اسکلتی-عضلانی نوردیک و مقیاس آنالوگ بصری بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
    یافته ها
    میانگین کیفیت زندگی مراقبان در حیطه سلامت فیزیکی و روانی به ترتیب 81/58 و 01/59 بود. بیشترین شیوع درد و محدودیت عملکرد ناشی از آن در کمر و زانو بود و بیشترین شدت درد در شانه، گردن، پشت و کمر دیده شد. درد اسکلتی-عضلانی و کیفیت زندگی همبستگی معناداری داشتند (001/0, P=523/0=r). همچنین مدت اشتغال، بیمه، ساعات کاری، درآمد و تعدد وظایف شغلی با دردهای بدنی رابطه معناداری داشت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    مراقبت دائم از تعداد زیاد کودکان فلج مغزی و انجام کارهای سنگین و تکراری مراقبتی، باعث کاهش کیفیت زندگی و ایجاد دردهای بدنی در مراقبان مدارس جسمی-حرکتی می شود. پیشنهاد می شود با ایجاد حمایت های بیشتر و آموزش اصول مراقبتی پیش از استخدام مراقبان، به پیشگیری از بروز دردهای بدنی آنها کمک شود.
    کلید واژگان: درد اسکلتی-عضلانی, فلج مغزی, کیفیت زندگی, مراقب
    Zahra Shojaei, Nazila Akbarfahimi, Hamid Dalvand, Gholamreza Ghaedamini Harouni, Mehdi Rassafiani *
    Background and Aims
    Children with Cerebral palsy need for caring at school because of their inability to perform daily occupations. The caregivers at physical disability schools provide care support for these children at school time. The caring is accompanied by physical and psychological tension and may affect the caregivers’ health and therefore quality of life. The aim of the present study was to evaluate the musculoskeletal pain and quality of life of caregivers of children with Cerebral Palsy at physical disability schools.
    Materials and Methods
    In the present cross-sectional study, caregivers of children with cerebral palsy in Tehran, Isfahan, and Karaj who were willing to participate in the study and met the inclusion criteria were recruited. Finally, 92 participants took part in the study. The evaluations were done using the Persian version of the 36-item Short Form Health Survey (SF-36) questionnaire, Nordic Musculoskeletal Questionnaire (NMQ), and Visual Analog Scale. The statistical analyses of data were done using exploratory factor analysis and Pearson correlation coefficient tests.
    Results
    The results indicated that the mean score for the study sample on physical component summary (PCS) and mental component summary (MCS) were 58.81 and 59.01, respectively. The greatest amount of pain and functional limitations were found in the lower back and knees, and the highest intensity of pain were found in the shoulders, neck, as well as upper and lower back. There were also a significant correlation between musculoskeletal pain and quality of life (r=0/523, P=0.001). Furthermore, there were significant correlations between work experience, insurance, working hours, income as well as Multiple job and physical pain (P<0/05).
    Conclusion
    Permanent caring for many children with cerebral palsy and doing the heavy and repetitive caring tasks not only reduce the quality of life but also cause physical pain in the caregivers of children with cerebral palsy at physical disability schools. It is suggested that more support and pre-employment trainings about the principles of caring be provided to prevent physical pain in caregivers.
    Keywords: Caregiver, Cerebral palsy, Musculoskeletal pain, Quality of life
  • عباس دهقان، مهدی رصافیانی *، سیدعلی حسینی، حمید دالوند
    مقدمه و اهداف:
    کودکان مبتلا به فلج مغزی مقیم مراکز به علت مشکلات طولانی مدت نیاز به مراقبت دائمی دارند و مراقبت از آنها می تواند سلامت جسمانی و روانی مراقبان آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مراقبت های ویژه بر کیفیت زندگی مراقبان شاغل در مراکز نگهداری از کودکان دارای فلج مغزی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه مداخله ای-نیمه تجربی حاضر، 60 نفر از مراقبان شاغل در مراکز نگهداری از کودکان دارای فلج مغزی تحت نظارت سازمان بهزیستی شهر تهران به شیوه تمام شماری و با رعایت معیارهای لازم انتخاب و در دو گروه مداخله (30 نفر) و کنترل (30 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. پرسش نامه جمعیت شناختی و پرسش نامه کیفیت زندگی (36-SF) سه ماه قبل و بعد از انجام آموزش هندلینگ برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. جلسه آموزش هندلینگی به صورت تئوری و عملی طی دو روز و هر روز با شرکت 15 نفر از مراقبان گروه مداخله و برگزار شد. داده ها قبل و سه ماه بعد از مداخله جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی و انحراف معیار مراقبان قبل از شروع آموزش در گروه مداخله (22/9±50/42) و گروه کنترل (84/10±57/43) بوده است. مقایسه میانگین نمرات بین دو گروه نشان داد که کیفیت زندگی مراقبان گروه مداخله 3 ماه بعد از دریافت آموزش در تمامی ابعاد 36- SFبه جز عملکرد اجتماعی به طور معناداری ارتقاء یافته است (05/0<P).
    نتیجه گیری
    آموزش اصول صحیح مراقبت های ویژه از کودکان دارای فلج مغزی در مراکز می تواند میزان استرس های شغلی و فشارهای فیزیکی که بر بدن مراقبان وارد می شود را کاهش داده و به دنبال آن بهبود کیفیت زندگی، رفاه و سلامت آنها و کودکان تحت مراقبت شان را به همراه داشته باشد.
    کلید واژگان: کودک فلج مغزی, مراقب, کیفیت زندگی, آموزش هندلینگ (مراقبت ویژه)
    Abbass Dehghan, Mehdi Rassafiani *, Seyed Ali Hosseini, Hamid Dalvand
    Background and Aims
    Children with cerebral palsy require a constant care because of their long-term complications. Thus, taking care of them can affect physical and mental health of their caregivers. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of handling training program on caregivers’ quality of life working in care centers for children with cerebral palsy.
    Materials and Methods
    In the current semi-experimental interventional study, 60 caregivers were selected supervised by Welfare Organization of Tehran according to the related inclusion criteria and divided into intervention (30 participants) and control (30 participants) groups. Demographic questionnaire and SF-36 were used for data collection three months prior to and after presenting handling training program. The training session were conducted theoretically and practically in two days and each day with 15 caregivers. Statistical analyses were carried out using SPSS, version 22.
    Results
    The mean age and standard deviation of caregivers in intervention and control group were (43/57±10/84) and (42/50±9/22), respectively. The comparison of the mean scores between the two groups showed that the quality of life of the caregiver in the intervention group significantly increased three months after receiving handling training in all dimensions of SF-36 except for social function (p <0.05).
    Conclusion
    Providing the caregivers with proper handling training program can decrease their job and physical stress and improve both their and the children’ quality of life, well-being, and health.
    Keywords: Child with cerebral palsy, Caregiver, Quality of life, Handling training (special care)
  • عباس دهقان، سید علی حسینی *، مهدی رصافیانی، حمید دالوند
    مقدمه و اهداف

    مراقبت از کودکان دارای فلج مغزی در مراکز نگهداری، سخت، انرژی بر و طولانی مدت بوده و می تواند سبب بروز فرسودگی شغلی در مراقبان شود. لذا هدف از مطالعه حاضر شناسایی علل و پیامدهای فرسودگی شغلی از دید مراقبان، مدیران و درمانگران شاغل در مراکز نگهداری از کودکان دارای فلج مغزی در جامعه ایرانی می باشد.

    مواد و روش ها

    مطالعه کیفی حاضر، از نوع تحلیل محتوا بود که با مشارکت 9 مراقب، 2 مدیر مرکز و یک فیزیوتراپیست انجام شد. افراد بر اساس نمونه گیری به صورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق فردی نیمه ساختارمند در مرکز و بخش های نگهداری از کودکان دارای فلج مغزی جمع آوری شدند. کلیه مصاحبه ها ضبط، بازنویسی و مرور شد. سپس به روش تحلیل محتوای عرفی و با استفاده از مقایسه مداوم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    از مجموع مصاحبه ها 623 کد باز یا اولیه به دست آمد. این کدها در طی فرآیند تجزیه و تحلیل در سه درون مایه اصلی: تنیدگی های مراقبتی، ماهیت شغلی مراقبت کردن و چالش ها و کاستی های سازمانی و مدیریتی و 9 زیر درون مایه طبقه بندی شد.

    نتیجه گیری

    شناسایی چالش ها و موانع موجود، سبب افزایش آگاهی مدیران و متعاقبا برنامه ریزی بهتر اداری و سازمانی به منظور افزایش کیفیت خدمات مراقبتی در مراکز می شود.

    کلید واژگان: مراقب, فلج مغزی, فرسودگی شغلی, تحلیل محتوا
    Abbass Dehghan, Sayed Ali Hosseini *, Mehdi Rassafiani, Hamid Dalvand
    Background And Aim

    Caring for children with Cerebral Palsy (CP) is hard, energy-consuming, and long-term, and can lead to caregivers’ burnout. The present study aimed to identify reasons for and consequences of occupational burnout among caregivers working in institutes for children with CP in an Iranian context.

    Materials And Methods

    The present study was carried out using qualitative approach and content analysis methodology. Nine caregivers, two managers, and one physiotherapist participated in the study. Purposive sampling method was used to select participants and in depth, semi-structure interviews were used to collect the data. All interviews were conducted in institutes. The interviews were recorded, transcribed verbatim, and overviewed. Constant comparative analyses were used to analyze the interviews.

    Results

    A total of 623 initial codes were extracted from the interviews. Then, the codes were categorized into three main categories and nine sub-categories. The main categories were as follows: care-related stress, nature of caring occupation, and managerial and organizational challenges and shortcomings.

    Conclusion

    Identifying the barriers and challenges can lead to betterment of managers’ knowledge and, consequently, adoption of more proper organizational policies to increase the quality of caring services in the institutes.

    Keywords: Caregiver, Cerebral Palsy, Burnout, Content Analysis
  • لیلا دهقان، سیدعلی حسینی، مهدی رصافیانی، اصغر دالوندی، حمید دالوند*
    زمینه
    مادران دارای کودکان فلج مغزی با توجه به سطح ناتوانی کودکانشان نقش مهمی را در برآورده کردن نیازهای زندگی روزمره آنها ایفا می کنند. در همین راستا سلامتی مادران می تواند تاثیر شگرفی بر سلامت کودک و خانواده بگذارد. لذا این مطالعه، با هدف تبیین عوامل تسهیل گر و بازدارنده سلامتی مادران کودکان فلج مغزی انجام گردید.
    روش ها
    این تحقیق کیفی به روش تحلیل محتوای عرفی در شهر تهران انجام گرفت. مشارکت کنندگان 25 نفر و شامل؛ 15 مادر مراقب، 3 کاردرمانگر، 1 مدیر توانبخشی، 1 فیزیوتراپیست، 1 فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال و 1 مددکار اجتماعی، 1 پدر کودک فلج مغزی، 1 خاله کودک فلج مغزی و 1 کودک فلج مغزی بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. منبع اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند بود . داده ها با استفاده از مقایسه مداوم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های حاصل از تحلیل داده ها سه طبقه اصلی، «ویژگی های مادر- کودک»؛ « سایر افراد تاثیرگذار در حفظ سلامتی» و «منابع و محیط زندگی اجتماعی» را آشکار نمود.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این تحقیق، وضعیت سلامتی مادر و کودک، افرادی که در تماس مستقیم با او هستند و منابع و محیط زندگی از عواملی کلیدی حفظ سلامتی مادران کودکان فلج مغزی می باشند و توجه به این عوامل در برنامه ریزی های مربوط به حفظ سلامتی مادران پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: کودک فلج مغزی, سلامتی, مادران, مطالعه کیفی
    Leila Dehghan, Seyed Ali Hosseini, Mehdi Rassafiani, Asghar Dalvandi, Hamid Dalvand*
    Introduction
    Mothers play an important role in the daily life of their children with cerebral palsy (CP). In this regard, maternal well-being can have a profound effect on the healthiness of their children and also their families. Therefore, this study aimed to explore facilitating and barring factors to the healthiness of mothers of children with CP.
    Methods
    In this qualitative study which was conducted in Tehran a conventional qualitative content analysis was employed. Data were gathered from 25 individual interviews with 15 mothers of children with CP, 7 Iranian rehabilitation experts, a child with CP, an aunt of a child with CP and a father of a child with CP. The sampling technique used was the purposive sampling. The main sources of data were in-depth semistructured interviews. Constant comparative analysis was employed for data analysis.
    Results
    Three categories emerged from the analysis of the data, including: characteristics of mother-child, other influential people on the healthiness; resources and environmental accessibility.
    Conclusion
    The results showed that key factors for maintaining mothers’ healthiness include: mother-child healthiness status, people having direct contact, resources and environmental accessibility. These factors are suggested to be taken into consideration in providing health maintenance services.
    Keywords: cerebral palsy, health, mothers, qualitative study
  • حمید دالوند، لیلا دهقان، علیرضا شمس الدینی، فرهاد فاتحی، آزاده ریاحی
    سابقه و هدف
    بررسی اختلالات خواب در کودکان دارای فلج مغزی، دانشی پیچیده و چالشی است. هدف از این مطالعه، بررسی انواع اختلالات خواب در کودکان دارای فلج مغزی بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت آن ها در شهر اراک بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش مقطعی، 76 کودک دارای فلج مغزی 6 تا 15 ساله مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر اراک در سال 1394-1395، مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و از نوع آسان و اختلالات خواب کودکان با استفاده از پرسشنامه عمومی خواب کودکان SDSC)) تعیین گردید. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماره های توصیفی، T-test و کای دو با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین اختلالات خواب و جنس، سن و نوع فلج مغزی رابطه معنی دار وجود ندارد (05/0p>). بین اختلالات خواب و سطوح عملکرد حرکتی درشت رابطه معنی دار وجود دارد (05/0p<). بیش ترین میزان اختلال خواب، اختلال تنفسی خواب و اختلال در شروع و حفظ خواب بود که بیش تر در کودکان کوادری پلژیک اسپاستیک، سطح V دیده شد.
    استنتاج: نتایج فوق نشان می دهد که سطح شدید ناتوانی حرکتی (شدت آسیب حرکتی) با احتمال بروز اختلالات خواب مرتبط می باشد. پیشنهاد می شود آموزش های بیش تری برای کودکان دارای فلج مغزی با سطح عملکردی درشت پایین و مراقبان این کودکان برای بهبود عملکرد خواب در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: کودکان, فلج مغزی, اختلال خواب, عملکرد حرکتی درشت
    Hamid Dalvand, Leila Dehghan, Alireza Shamsoddini, Farhad Fatehi, Azadeh Riyahi
    Background and
    Purpose
    Sleep disorders in children with cerebral palsy (CP) are complex and challenging. The aim of this study was to investigate sleep disorders in children with CP based on gross motor function levels.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted in 76 children with CP (aged 6 to 15 years old) attending rehabilitation centers in Arak, Iran 2016. The participants were recruited by convenience sampling. The Sleep Disturbance Scale for Children (SDSC) was applied. Data analysis was performed in SPSS V.18 using descriptive statistics, T-test, and Chi-square test.
    Results
    There were no significant differences between sleep disorders and sex and types of CP (P>0.05). But, a significant difference was found between sleep disorders and gross motor function levels (P
    Conclusion
    The results showed that severe level of gross motor disability (the severity of motor impairment) is related to sleep disorders in children with CP. more training is suggested for children with CP and their caregivers for improving their sleep function.
    Keywords: cerebral palsy, children, gross motor function, sleep disorders
  • فرهاد فاتحی، آزاده ریاحی *، رحمت الله مرادزاده، حمید دالوند، لیلا دهقان
    زمینه و هدف
    با توجه به اهمیت نقش والدین در زندگی کودک، عدم تعادل در نقش های والدین می تواند منجر به آسیب های جدی روحی، عاطفی و فیزیکی در کودک شود. هدف از انجام این مطالعه، تعیین نحوه انجام وظایف نقش والدینی در والدین کودکان معلول (ذهنی- جسمی) کمتر از 7 سال در شهر اراک در سال 1395 می باشد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش، پرسش نامه ارزیابی نقش والدینی برای والدین 120 کودک دارای معلولیت تکمیل گردید. تاثیر ویژگی های دموگرافیک بر نحوه انجام وظایف نقش والدینی بررسی گردید.
    یافته ها
    بر اساس تحلیل اطلاعات جمع آوری شده و ضریب هم بستگی پیرسون برای ارتباط نقش والدینی و عوامل دیگر به این نتیجه رسیدیم که نقش والدینی با سن کودک دارای ارتباط معنی داری نبود، ولی در مورد سن مادر تفاوت معنی داری را نشان داد که ضریب هم بستگی آن مقدار 182/0- بود که بیان گر ارتباط معکوس بین نقش والدینی و سن مادر در کودکان معلول است. هم چنین در نحوه انجام وظایف بر حسب جنس کودک تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بین سابقه تشنج و نمره انجام وظایف نقش والدینی رابطه معناداری به دست نیامد. وضعیت اقتصادی نیز بی تاثیر بود.
    نتیجه گیری
    عدم توازن در نحوه انجام وظایف نقش والدینی در چهار حیطه مراقبت های اولیه، آموزش و تربیت، اوقات فراغت و ارتقای سطح شناختی نشان داد که وجود کودک معلول بر حیطه های مختلف تاثیری منفی داشت، بدین صورت که پرداختن بیشتر به یکی از حیطه ها موجب نادیده گرفتن دیگر حیطه ها شد. نمره کل انجام وظایف نقش والدینی تاییدی بر تاثیر منفی وجود کودک معلول در اجرای کارآمد این وظایف بود.
    کلید واژگان: پرسش نامه وظایف نقش والدینی, معلولیت, توازن در وظایف نقش والدینی
    Farhad Fatehi, Azadeh Riyahi *, Rahmatolah Moradzadeh, Hamid Dalvand, Leila Dehghan
    Background
    With regards to importance of the role of parents in children's life, imbalance in the roles of parents can lead to serious mental, emotional and physical damages of the child. The purpose of this study was to determine how to do parenting role's tasks in parents of children with disability (physical- mental) younger than 7 years in the city of Arak in 2016.
    Materials And Methods
    In this study, the parenting role's tasks questionnaire for 120 parents of children with disability was completed. The effect of demographic characteristics on how to perform the role of parents was studied.
    Results
    Based on data collected and analyzed using Pearson correlation coefficient for the relationship between the parents and other factors, we have found no significant relationship between role of parents with the child's age. In disabled children, between parent's role and maternal age was significant difference which its correlation coefficient was -0.18, represented the inverse association between maternal age and the parent's role with disabled children. In comparison of parent's role based on child's gender, significant difference was not seen in any of cases. The impact of the seizure on performance of parenting role's tasks implied no relationship between history of seizure and performance of parenting role's tasks. Economic situation as well as on how to do tasks was ineffective.
    Conclusion
    Imbalance in performance of parenting role's tasks in primary care, education, leisure and cognition promotion showed that existence of a disabled child in the family had negative impact on the parenting role's tasks in different aspects, for example further focus on one of the domains lead to ignorance of other domains. Total score confirmed the negative impact of disabled children on efficient implementation of parenting role's tasks.
    Keywords: Balance of the parenting role's tasks, Disability, Parenting role's tasks questionnaire
  • عبدالرضا یاوری*، رحمت الله مرادزاده، حمید دالوند، اکرم ولی زاده، فرهاد فاتحی، محمودرضا نخعی
    مقدمه و هدف
    یکی از مشکلات کودکان مبتلا به فلج مغزی، اختلال در خوردن غذا و نوشیدن مایعات می باشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تاثیر تحریکات دهانی - حرکتی بر عملکرد تغذیه ای کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با استفاده از دو رویکرد پزشکی و رویکرد خانواده محور می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف، کودکان فلج مغزی 2 تا 8 ساله شهر اراک و از نمونه های در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 40 کودک مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت(GMFCSE&R) و مقیاس ارزیابی حرکتی دهان (OMAS) بود. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازآزمون کولموگرف اسپیرنوف، گزارش میانگین، انحراف معیار، ترسیم جداول توزیع فراوانی تحلیل داده ها، آزمون تی مستقل، آزمون تی وابسته، آزمون کای دو و مانوا انجام شد.
    یافته ها
    اختلاف نمرات عملکرد بلع در هر دو گروه تحت درمان توسط درمان گر و تحت درمان توسط خانواده قبل و بعد از انجام مداخله از نظرهردو ارزیاب و از نظر آماری معنادار بود(001/0=p). اختلاف نمرات عملکرد بلع بین دو گروه تحت درمان توسط درمان گر و تحت درمان توسط خانواده، بعد از انجام مداخله از نظر ارزیاب اول و دوم و از نظر آماری معنادار نبود(به ترتیب 89/0=p و 07/0=p).
    نتیجه گیری
    به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تحریکات دهانی حرکتی بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی اسپاستیک در هر دو گروه تحت درمان موثر می باشد. هم چنین میزان تاثیر این تحریکات بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی چه توسط درمان گر به کار رود و چه توسط خانواده، به یک اندازه می باشد.
    کلید واژگان: کودک مبتلا به فلج مغزی, سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت, مقیاس ارزیابی حرکتی دهان, رویکرد خانواده محور, رویکرد پزشکی
    Abdoreza Yavari *, Rahmatollah Moradzadeh, Hamid Dalvand, Akram Valizadeh, Farhad Fatehi, Mahmudreza Nakhaei
    Background
    One of the problems in children with cerebral palsy is impaired eating and drinking liquids. The purpose of this study is to compare the effect of oral motor stimulations on feeding function in the children with spastic cerebral palsy by two medical and family centered approaches.
    Materials And Methods
    This research was a descriptive-analytical cross sectional study that performed on 40 children 2-8 year olds with spastic Cerebral Palsy from the rehabilitation clinics in the city of Arak. They were selected by simple and purposeful sampling. Applied instruments were Gross Motor Measure Function Classification System Expanded & Revised (GMFCS E&R) and oral motor assessment scale(OMAS). Data were analyzed by statistical tests such as: Kolmogorov-Smirnov, reporting mean, standard deviation, data analysis frequncy distribution table, independent t-test, dependent t-test, chi-square and MANOVA.
    Results
    The difference of swallowing function assessed by OMAS in both groups managed by family centered and clinician centered approach prior and post management statistialy was meaningful (p=0.001(. The difference between swallowing function of both groups post intervention was not meaningful in view of first and second assessor, also it had no statistical significance(p=0.89 , p=0.07)
    Conclusion
    In general, we can conclude that oral motor stimulation is effective on swallowing function of cerebral palsy children in both treated groups. The effect of these stimulations on swallowing function in children with cerebral palsy between clinician centered and family centered approaches was equal.
    Keywords: Children with cerebral palsy, Clinician centered approach, Family centered approach, Gross Motor Measure Function Classification System, Oral motor assessment scale
  • حمید دالوند، لیلا دهقان *، عبدالرضا یاوری، آزاده ریاحی، اکرم ولی زاده
    هدف
    مراقبان خانوادگی کودکان مبتلا به فلج مغزی در سیر مراقبت از کودک فلج مغزی با مشکلات مراقبتی در حیطه های مراقبت فردی، پی جویی برای درمان، تطابق های مراقبت آموزشی و اوقات فراغت (بازی وتفریح) مواجه می شوند. آن ها به آموزش های ویژه ای نیاز دارند تا بتوانند نیازهای خود را در حین مراقبت برطرف کنند. هدف از این مطالعه تعیین اولویت نیازهای آموزش هندلینگ مادری در مراقبان خانوادگی کودکان مبتلا به فلج مغزی براساس رویکرد خانواده محور بود.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف مطالعه حاضر کودکان فلج مغزی 4 تا 12 سال شهر اراک و نمونه های دردسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی بودند. از بین این کودکان 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به صورت ساده و از نمونه های دردسترس انتخاب شدند. برای تعیین سطح عملکرد حرکتی ظریف از سیستم طبقه بندی توانایی دستی (MACS) و برای تعیین اولویت نیازها از مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آماره های توصیفی و روش تحلیلی واریانس دوطرفه تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در این پژوهش 89 دختر و 97 پسر مبتلا به فلج مغزی، با میانگین سنی 52/7 و انحراف معیار 38/2 شرکت داشتند که براساس نوع فلج مغزی 67/7درصد اسپاستیک، 13/9درصد دیس کنیتیک، 5/9درصد آتاکسیک و 4/8درصد هیپوتونیک بودند. بیشترین اولویت نیاز آموزش هندلینگ مادری، آموزش در حیطه مراقبت از خود و مربوط به سطح پنج سیستم طبقه بندی توانایی دستی بود. اولویت نیازهای آموزش هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی کودکان مبتلا به فلج مغزی براساس عملکرد کاری (مراقبت از خود و بهره وری و بازی وتفریح) در سطوح عملکرد حرکتی ظریف، مربوط به سرویس بهداشتی و مربوط به سطح چهارم بود. بین اولویت نیازهای آموزش هندلینگ مادری کودکان مبتلا به فلج مغزی از نظر سن و سطح عملکرد حرکتی ظریف و سن و بهره وری و سن و تفریح تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). درزمینه سن و مراقبت از خود، این تفاوت آماری معنی دار شد (05/0P<)؛ یعنی با تغییر وضعیت از نظر سن در سطوح توانایی عملکرد دست و بهره وری و تفریح، از نظر نوع نیازهای آموزشی هندلینگ مادری تفاوت آماری معنی داری به وجود نمی آید. باوجوداین درباره مراقبت از خود این تفاوت آماری معنی دار است.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد بیشترین اولویت نیاز آموزش هندلینگ مادری در حیطه مراقبت از خود، غذادادن، سرویس بهداشتی، تحرک و جابه جایی است. از طرفی هرچه سطح عملکرد توانایی دستی بیشتر می شود، میزان نیازهای آموزشی هندلینگ مادری برای مراقبان افزایش و با افزایش سن کودکان مبتلا به فلج مغزی این اولویت ها تغییر می یابند. از طرفی تعامل هم زمان سن و سطح عملکرد توانایی دستی کودک مبتلا به فلج مغزی تاثیری بر اولویت نیاز آموزشی هندلینگ مادری ندارد. آموزش نظام مند خانواده ها و مراقبان درزمینه نیازهای هندلینگ مادری کودک فلج مغزی و نحوه صحیح برطرف کردن آن ها و چگونگی مراقبت از این کودکان گامی تسهیل کننده درراستای ارتقای آموزش هندلینگ مادری کودک مبتلا به فلج مغزی است. به نظر می رسد شناخت و آموزش هندلینگ مادری برای کاردرمانگرانی که هم نقش درمان کودک فلج مغزی و هم نقش آموزش به خانواده را برعهده دارند، بتواند راهگشای مراقبت و درمانی اثربخش باشد.
    کلید واژگان: کودک مبتلا فلج مغزی, سیستم طبقه بندی توانایی دستی, آموزش هندلینگ مادری
    Hamid Dalvand, Leila Dehghan*, Abdolreza Yavari, Azadeh Riyahi, Akram Valizadeh
    Objective
    Caregivers of children with cerebral palsy (CP) are faced with many challenges in self-care, treatment follow-up, educational care, and personal leisure time. Therefore, they should be trained for resolving their needs during caregiving. This study aimed to determine the priority of needs of mothering handling training for family caregiving of children and youth with CP at home based on the family-centered approach.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was performed on 186 children with CP (aged 4-12 years) from the rehabilitation clinics in the city of Arak. The participants were chosen by a convenience sampling strategy. Clinical tests such as the Manual Ability Classification System (MACS) and the Canadian Occupational performance measure were used to assess the level of fine motor function and determine the priority of needs of children with CP, respectively. The data were analyzed using statistical tests including two-way ANOVA.
    Results
    In this study, there were 89 girls and 97 boys with CP with a mean age 7.52.38 years. The CP types were as follows: spastic (67.7%), dyskinetic (13.9%), ataxic (5.9%), and hypotonic (4.8%). The most important priority of needs of mothering handling training was self-care and care related to children with CP in the level of V of MACS. The results showed that the priority of needs of the mothering handling training based on occupational performance (self-care, productivity and play/leisure) were toileting in the level of IV of MACS. There were no significant differences in the priority of needs of the training in the areas of sex and level of fine motor function (P>0.05); however, there were significant differences in age and self-care (P
    Conclusion
    The results showed that the highest priority of needs of mothering handling training was self-care, feeding, toileting, and functional mobility. However, the needs of mothering handling training enhanced with increasing severity of fine motor function lesions and age. The simultaneous relationships between age and MACS levels in children with CP have no effect on the priorities of mothering handling training. Organized training of families and caregivers about needs of mothering handling training and proper care of their children are facilitating steps in promoting the education of mothers of children with CP. It seems that the understanding and education of mothering handling for therapists responsible for managing children with CP and the education of their parents can open the way to effective caring and treatment.
    Keywords: Child with cerebral palsy, Manual ability classification system, Mothering handling training
  • لیلا دهقان، حمید دالوند*، عبدالرضا یاوری، فخرالدین شریعتمداری، اکرم ولی زاده
    زمینه و هدف
    شناخت نیازهای واقعی کودکان فلج مغزی و خانواده های آن ها، به درمان گران جهت ارایه خدمات درمانی مناسب کمک شایانی می کند. هدف از این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی و کودکان فلج مغزی در منزل بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 4 تا 12 ساله شهر اراک و نمونه های در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCSE&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت و مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) برای تعیین نیازها بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد.
    یافته ها
    بیشترین نیاز آموزشی هندلینگ، آموزش در حیطه مراقبت از خود به ویژه آموزش در زمینه های سرویس بهداشتی، غذا دادن و تحرک و جا به جایی بود که به سطح V سامانه عملکرد حرکتی درشت (جا به جایی با صندلی چرخ دار دستی توسط دیگران) مربوط می شد. تفاوت معنی داری بین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی از لحاظ سن و شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت وجود نداشت(05/0p>).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد درمان گران بهتر است همراه با استفاده از سایر مداخلات درمانی، آموزش های هندلینگ مادری را به ویژه در حیطه مراقبت از خود در برنامه درمانی خود اعمال کنند.
    کلید واژگان: کودک فلج مغزی, هندلینگ مادری, سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت
    Lila Dehghan, Hamid Dalvand*, Abdulreza Yavari, Fakhrodin Shariatmadari, Akram Valizade
    Background
    Understanding the real needs of children with cerebral palsy and their families helps the therapists to provide adequate health care service for them. This study aimed to determine the needs of mothering handling training for family caregiving of children and youth with CP at home based on the level of gross motor function.
    Materials And Methods
    This research was a descriptive, analytical and cross sectional study that was performed on 186 children 4-12 year olds with CP from the rehabilitation clinics in the city of Arak. They were selected by simple and purposeful sampling. Clinical tests were Gross Motor Measure Function Classification System Expanded & Revised (GMFCS E&R) to assess the severity of gross motor function lesions and canadian Occupational performance measure (COPM) to determine the needs. Data were analyzed by descriptive tests such as: statistical test and two-way ANOVA.
    Results
    The most important need of mothering handling training was self care training specially toileting, feeding, eating and functional mobility related to children with CP in the level of V of GMFCS E&R (transported in a manual wheelchair). There were no significant differences in needs of mothering handling training in areas of sex and severity of gross motor function lesions (p>0.05).
    Conclusion
    It seems that therapists should combine maternal handling trainings with other interventions in therapy programs, especially in the area of self- care.
    Keywords: Child with cerebral palsy, Gross motor function classification system, Mothering handling
  • حمید دالوند، لیلا دهقان، مهدی رصافیانی، سیدعلی حسینی، سیدعلی صمدی، حمیدرضا خانکه
    مقدمه و اهداف
    هندلینگ مادری، نقش مهمی در زندگی روزمره کودکان فلج مغزی و مادرانشان ایفا می کند، به نحوی که بیشترین میزان هندلینگ کودک فلج مغزی توسط مادر و در منزل انجام می شود. لذا هدف از مطالعه ی پیش رو، تبیین موانع ساختاری هندلینگ مادری کودکان دارای فلج مغزی در منزل بود.
    مواد و روش ها
    تحقیق حاضر کیفی به شیوه ی نظریه بسترزاد در شهر تهران انجام گرفت. روش نمونه گیری در ابتدا هدفمند بود و در ادامه از نمونه گیری نظری استفاده شد. انتخاب مشارکت کنندگان تا اشباع نظری ادامه یافت. مشارکت کنندگان 26 نفر و شامل: 14 مراقب، 3 کودک مبتلا به فلج مغزی، 5 نفر کاردرمانگر، 1 نفر فیزیوتراپیست و 3 نفر مدیر توانبخشی بودند. منبع اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند بود. داده ها بر اساس رویکرد کوربین و اشتروس (2008) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    موانع ساختاری هندلینگ مادری در پنج طبقه اصلی شامل: عوامل مربوط به مراقب، عوامل مربوط به کودک، عوامل مربوط به درمانگر، عوامل مرتبط با جامعه و عوامل دولتی، از داده ها استخراج شد.
    نتیجه گیری
    شناخت موانع و چالش های مراقبتی کودکان فلج مغزی در منزل به درک تجربیات مراقبان، زمانی که مشغول هندلینگ کودک فلج مغزی هستند، کمک می کند و می تواند به توانمندی آن ها در جهت رسیدن به مدیریت صحیح و اثر بخش هندلینگ کمک کند. نتایج پژوهش پیش رو می تواند دید وسیعی به درمانگران، مدیران و سیاست گذاران توانبخشی برای درک نیازها، رفع چالش ها و دغدغه های مراقبان و کودکان فلج مغزی جهت برنامه ریزی جامع در خصوص هندلینگ مادری کودک فلج مغزی در منزل، بدهد.
    کلید واژگان: مراقب, کودک, فلج مغزی, هندلینگ مادری, نظریه بسترزاد
    Hamid Dalvand, Leila Dehghan, Mehdi Rassafiani, Seyed Ali Hosseini, Sayyed Ali Samadi, Hamid Reza Khankeh
    Back ground and Aim: Mothering handling plays an important role in the daily life of children with Cerebral Palsy (CP) and their mothers. Moreover, the greatest amount of handling of children with CP is done by the mothers and at home. Therefore, the present study was conducted to explore the structural barriers of mothering handling in the children with CP at home.
    Materials And Methods
    The current qualitative study was conducted following grounded theory methodology. The purposeful sampling followed by theoretical sampling. Selection of participants continued to achieve theoretical saturation. Data was gathered from 26 individual interviews with 14 caregivers of children with CP, 3 children with CP, 5 occupational therapists, 1 physiotherapist, and 3 rehabilitation managers in Tehran. The main source of data collection was in-depth, semi-structured interviews. Data was analyzed based on Corbin and Straus method (2008).
    Results
    Five categories/themes emerged from the data, including factors related to caregivers, child, therapist, community, and governmental organizations.
    Conclusion
    Understanding the barriers of caring for a child with CP and experiences of mothers when engaged in handling with their child can also help them to be empowered to achieve the proper management and effective handling. The results of the present research could provide broader perspective to therapists, rehabilitation managers, and policy makers for understanding the needs and meeting the challenges and concerns of caregivers and children with CP for a comprehensive plan for handling of children with CP.
    Keywords: Caregivers, Child, Cerebral Palsy, Mothering handling, Grounded theory
  • عبدالرضا یاوری، فرهاد فاتحی، حمید دالوند، اکرم ولی زاده *، رحمت الله مرادزاده، فریده سادات میرحسینی
    زمینه و هدف
    اختلالات گفتار از نظر روانی-اجتماعی منجر به صدمات جبران ناپذیری در فرآیند رشد و تکامل گفتار و زبان کودکان می شود. اختلالات گفتاری؛ به آسیب در صوت، تولید صداهای گفتاری و روانی کلام گفته می شود که به دلیل تاخیر یا آسیب در مکانیسم کنترل حرکتی گفتار، آسیب در سیستم اعصاب مرکزی یا محرک های زبانی نامناسب و استفاده بد از صوت ایجاد می گردد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه شیوع اختلال گفتار را در1393 نفر دانش آموز پایه اول تا ششم ابتدایی شهر اراک مورد بررسی قرار می دهد. پس از جمع آوری نمونه گفتار پیوسته و توصیف تصاویر، خواندن متن و آزمون اطلاعات آوایی از هر دانش آموز، علایم آسیب شناختی شامل لکنت، اختلال صوت و اختلال تولید در برگه مخصوص ثبت گردید.
    یافته ها
    شیوع اختلال تولید آسیب، صوت و لکنت به ترتیب 8، 3/5، 1 درصد و شیوع اختلال گفتار 11/9 درصد بود. با بالا رفتن پایه تحصیلی از میزان مبتلایان به اختلالات گفتار کم می شود. 12/2 درصد از دانش آموزان پسر و 11/7 درصد از دانش آموزان دختر مقطع دبستان شهر اراک دارای اختلال گفتار بودند.
    نتیجه گیری
    شیوع اختلال گفتار دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اراک با شیوع اختلال گفتار در کرمانشاه مشابه می باشد، ولی میزان آن از بسیاری از مطالعات دیگر انجام گرفته در داخل کشورکمتر می باشد. به نظر می رسد تنوع نژادی و فرهنگی تاثیری در بالا رفتن شیوع گفتار در شهر اراک ندارد.
    کلید واژگان: اختلالات تولید, اختلال گفتار, لکنت, اختلال صوت, شیوع
    Abdoreza Yavari, Farhad Fatehi, Hamid Dalvand, Akram Valizadeh*, Rahmatollah Moradzadeh, Farideh Sadat Mirhoseini
    Background
    The speech disorders may produce irreparable damage to childs speech and language development in the psychosocial view. The voice, speech sound production and fluency disorders are speech disorders, that may result from delay or impairment in speech motor control mechanism, central neuron system disorders, improper language stimulation or voice abuse.
    Materials And Methods
    This study examined the prevalence of speech disorders in 1393 Arakian students at 1 to 6th grades of primary school. After collecting continuous speech samples, picture description, passage reading and phonetic test, we recorded the pathological signs of stuttering, articulation disorder and voice disorders in a special sheet.
    Results
    The prevalence of articulation, voice and stuttering disorders was 8%, 3.5% and%1 and the prevalence of speech disorders was 11.9%. The prevalence of speech disorders was decreasing with increasing of student’s grade. 12.2% of boy students and 11.7% of girl students of primary school in Arak had speech disorders.
    Conclusion
    The prevalence of speech disorders of primary school students in Arak is similar to the prevalence of speech disorders in Kermanshah, but the prevalence of speech disorders in this research is smaller than many similar researches in Iran. It seems that racial and cultural diversity has some effect on increasing the prevalence of speech disorders in Arak city.
    Keywords: Articulation disorders, Prevalence, Speech disorders, Stuttering, Voice disorder
  • حمید دالوند، مصطفی اقلیمی*، سعید فطوره چی، حجت الله حقگو، اکبر بیگلریان
    زمینه
    ادراک بینایی ازجمله اعمال شناختی است که در کودکان فلج مغزی آسیب می بیند. هدف این مطالعه، مقایسه مهارت های ادراک بینایی کودکان فلج مغزی 12-6 سال بر اساس شدت درگیری عملکرد حرکتی درشت آنها می باشد.
    روش ها
    این پژوهش توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 12- 6 ساله و نمونه های در دسترس از کودکان مراکز توانبخشی شهر کرج بودند که از بین آنها 67 کودک با نمونه گیری غیر احتمالی ساده طبق معیارهای ورود انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده؛ آزمون مهارت های ادراک بینایی (TVPS-R) برای ارزیابی مهارت های ادراک بینایی، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCS E&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت بودند. تجزیه و تحلیل آماری از طریق آزمون های کولموگروف اسمیرنف و کروسکال والیس انجام شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار نمره کل بهره ادراک بینایی در گروه خفیف 4/27 ± 83/74 و گروه متوسط 4/16 ±26/63 گروه شدید 02/21 ± 69/75 بود. بین مهارت های هفت گانه ادراک بینایی در سه حیطه شدت فلج مغزی (خفیف و متوسط و شدید) تفاوت معناداری یافت نشد(05/0P>).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که ادراک بینایی در کودکان فلج مغزی وابسته به سطح عملکرد حرکتی درشت آنها نمی باشد. بدین معنا که آسیب بیشتر در عملکرد حرکتی درشت منجر به تشدید نقایص ادراک بینایی در این کودکان نمی شود.
    کلید واژگان: بهره ادراک بینایی, عملکرد حرکتی درشت, کودک فلج مغزی
    Hamid Dalvand, Mostafa Eghlimi *, Saeid Fatoorechi, Hojjat Allah Haghgoo, Akbar Biglarian
    Introduction
    Visual perception is one of the cognitive functions damaged in children with cerebral palsy (CP) who have a motor and developmental disability. This study aimed to assess the visual perception skills of children aged 6 - 12 with CP based on gross motor function levels.
    Methods
    This research was a cross sectional study performed on children with CP and also from the rehabilitation clinics in the Karaj city. Sixty - seven subjects were selected by simple non - random sampling. The instruments used were the Te st of Visual Perception Skills - Revised (TVPS - R) for the evaluation of visual perception skills and the Gross Motor Measure Function Classification System Expanded & Revised (GMFCS E&R) to assess the severity of gross motor function lesions. The data were analyzed by Kolmogorov - Smirnov and Kruskal - Wallis statistical tests.
    Results
    The mean and standard deviation of the total scores of visual perception skills in children with mild, moderate and sever levels were 74.83±27.4, 62.36±16.4 and 75.69±21.02 , resp ectively. There were no significant differences among the seven visual perception skills in three areas of CP severity (mild, moderate and severe) levels based on GMFCS E&R (p>0.05).
    Conclusion
    The results showed that the visual perception does not depend on the gross motor function levels in children with CP. In other words, more damage in gross motor function in these children does not lead to aggrevating their visual perception deficiencies.
    Keywords: Visual perceptual quotient, Gross Motor Function, Cerebral palsy child
  • آزاده ریاحی، سمیرا یزدانی قادیلایی*، مینو کلانتری، نسرین جلیلی، حمید دالوند
    زمینه و هدف
    تعیین میزان توانایی کودکان فلج مغزی توسط سازمان هایی هم چون بهزیستی، نقش مهمی را در برنامه ریزی درمان و ارائه خدمات حمایتی بازی می کند. سیستم طبقه بندی توانایی دستی، قسمتی از این مهم را به انجام می رساند. در استان مازندران، پیش بینی توانایی دستی به صورت شهودی و بدون ابزار صورت می گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی هم خوانی پیش بینی کاردرمان گران از عملکرد دستی آتی مبتلایان به فلج مغزی با مقیاس MACS انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع مقطعی است و جامعه مورد بررسی آن شامل 12 کاردرمان گر شاغل در مراکز توان بخشی تحت نظارت اداره بهزیستی استان مازندران می باشد. در ابتدا کاردرمان گران توانایی دستی 100 فرد مبتلا به فلج مغزی را براساس پیش بینی خود به پنج سطح طبقه بندی نمودند. محقق در مرحله بعد، تمامی این افراد را بر اساس مقیاس MACS طبقه بندی نمود. در انتها میزان هم خوانی پیش بینی درمان گر و محقق مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    ضریب کاپای وزنی مقیاس MACS با سطح معنی داری 001/0>p در سطح یک 671/0 و در سطح پنج 747/0 بود که هر دو بیان گر میزان توافق خوبی بودند. این ضریب در سطح سه و چهار به ترتیب 471/0 و 444/0 بود که نشان دهنده توافق نسبتا خوبی بود. ضرب کاپای وزنی در سطح دو نیز برابر با 358/0 و نشان دهنده توافق کم بود.
    نتیجه گیری
    با وجود هم خوانی بین پیش بینی درمان گر و محقق، مقیاس MACS به عنوان ابزاری مفید در طبقه بندی میزان توانایی دستی کودکان فلج مغزی و پیش بینی نیاز یا عدم نیاز آنان به وسایل کمکی و تطابقی توسط کاردرمان گران در مراکز توان بخشی و ادرارات بهزیستی مورد استفاده قرار می گیرد.
    کلید واژگان: فلج مغزی, توانایی دستی, مقیاس طبقه بندی توانایی دستی, مقیاس MACS
    Azade Riyahi, Samira Yazdani Ghadikolaii*, Minoo Kalantari, Nasrin Jalili, Hamid Dalvand
    Background
    Determining the level of manual ability of children with cerebral palsy has significant role in scheduling care and providing supportive services by organizations such as the a social welfare office. Manual Ability Classification System (MACS) is responsible for this critical matter. In Mazandaran Province, the prediction of manual ability is intuitive and is done without tools. This study aimed to investigate the consistency between operational therapists prediction of future manual function of children with cerebral palsy and MACS scale.
    Materials And Methods
    This study was designed as a cross sectional trial. The study population consisted of 12 occupational therapists working in Mazandaran’s rehabilitation center under the social welfare office. Firstly, occupational therapists chose 100 children with cerebral palsy and classified their future manual ability into five levels according to their prediction. Then the researcher classified the children based on MACS scale. Finally, the amount of prediction consistency between therapists and researcher was statisticaly analyzed.
    Results
    The weighted kappa coefficients of MACS scale were 0.671 in first level and 0.747 in fifth level that show good agreement in these two levels. This coefficient was 0.417 in third level and 0.444 in forth level that shows fair agreement. The weighted kappa coefficient was 0.358 in second level that indicates slight agreement.
    Conclusion
    With prediction consistency between operational therapists and researcher, MACS is used as a suitable means for classifying the level of manual ability in children with cerebral palsy and predicting their needs to adaptive and auxiliary devices by occupational therapists in rehabilitation centers and social welfare offices.
    Keywords: Cerebral palsy, Manual ability, Manual ability classification system, MACS scale
  • حمید دالوند، مهدی رصافیانی، سیدعلی حسینی *، سیدعلی صمدی، حمیدرضا خانکه
    زمینه و هدف
    هندلینگ مادری، نقش مهمی را در زندگی روزمره کودکان فلج مغزی و مادرانشان ایفا می کند، به نحوی که بیشترین میزان هندلینگ کودک فلج مغزی توسط مادر و در منزل انجام می شود. بنابر این، هدف از این مطالعه، تبیین فرآیند هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی در منزل بود.
    مواد و روش ها
    این تحقیق کیفی به شیوه نظریه بسترزاد در شهر تهران انجام گرفت. روش نمونه گیری در ابتدا هدف مند بود و در ادامه از نمونه گیری نظری استفاده شد. انتخاب مشارکت کنندگان تا اشباع نظری ادامه یافت. مشارکت کنندگان 26 نفر و شامل 15 مراقب، 3 کودک مبتلا به فلج مغزی، 5 کاردرمان گر، یک فیزیوتراپیست و 3 مدیر توان بخشی بودند. منبع اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاری بودند. داده ها بر اساس رویکرد کوربین و اشتروس (2008) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    شش طبقه/درون مایه اصلی شامل مراقبت مادرانه، مواجهه با هماکارهای نامعمول، سردرگمی در ایفای نقش، تکاپو برای ویژه یاری، راهبری پویای هندلینگ و استمرار مراقبت از داده ها استخراج شد. طبقه ی مواجهه با هماکارهای نامعمول درون مایه اصلی پژوهش بود که همه ی طبقات دیگر به آن مربوط بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش می تواند ارائه گر دید وسیعی به درمان گران، مدیران و سیاست گذاران توان بخشی در زمینه ی درک نیازها، رفع چالش ها و دغدغه های مادران و کودکان فلج مغزی جهت برنامه ریزی جامع در خصوص فرایند هندلینگ کودک فلج مغزی در منزل باشد و به توان مندی آن ها در جهت رسیدن به مدیریت صحیح و اثر بخش هندلینگ کمک کند.
    کلید واژگان: مراقب, فلج مغزی, کودک, نظریه بسترزاد, هندلینگ
    Hamid Dalvand, Mehdi Rassafiani, Seyed Ali Hosseini *, Seyyed Ali Samadi, Hamid Reza Khankeh
    Background
    Mothering handling plays an important role in the daily life of children with cerebral palsy (CP) and their mothers, so that the greatest amount of handling of children with CP is done by the mothers at home. The study aimed to explore the process of mothering handling in the children with CP at home.
    Materials And Methods
    This qualitative study was conducted using grounded theory methodology in Tehran. The purposeful sampling followed by theoretical sampling. Selecting participants continued to achieve theoretical saturation. The number of participants was 26 including 15 caregivers, 3 children with cerebral palsy, 5 occupational therapists, 1 physiotherapist, and 3 rehabilitation manegers. The main source for gathering data was in-depth, semi-structured interviews. Data were analyzed by Corbin & Straus method (2008).
    Results
    Six categories/themes emerged from the data, including: motherly care, confronting with unusual co-occupation, confusion in roles, effort to special care, dynamic management of handling, and continuing care. The central category, confrontation with unusual co-occupation, represented the main theme of the research, and all major categories had been related to it.
    Conclusion
    The results of this research could provide broad perspective to rehabilitation therapists, managers and policy makers for understanding the needs, meeting challenges and concerns of caregivers and children with CP and designing a comprehensive plan for handling process of children with CP and helping them to be empowered for achieving the proper management and effective handling.
    Keywords: Caregivers, Cerebral palsy, Child, Grounded theory, Handling
  • حمید دالوند، آمنه صفری
    آموزش از طریق تلفن همراه و برنامه های کاربردی سلامت همراه، یکی از عناصر اصلی در آموزش الکترونیک می باشند. برای اولین بار در ایران، نرم افزار مراقب همراه، ویژه هندلینگ مادری از کودک دارای فلج مغزی با همکاری متخصصان کاردرمانی و فناوری سلامت، طراحی و پیاده سازی شد. برای طراحی نرم افزار هندلینگ مادری از کودک فلج مغزی، از نسخه 13 نرم افزار InteliJIDe در محیط اندروید استفاده شد. این نرم افزار شامل بخش های آشنایی با کودک دارای فلج مغزی، اصول تکامل حرکتی، تغذیه، لباس پوشیدن، سرویس بهداشتی، حمام کردن، خواب، حمل و جابجایی، بازی، داروهای ضد تشنج و درباره ما می باشدکه از طریق بلوتوث و بصورت رایگان قابلیت نصب بر روی تلفن های همراه و تبلت اندروید را دارد. این نرم افزار گامی مهم در دسترسی آسان، سریع و رایگان خانواده ها به اطلاعات مراقبت های ویژه روزمره از کودکان دارای فلج مغزی است. امید است با استفاده از آن، بخشی از مشکلات این خانواده ها مرتفع گردد.
    کلید واژگان: کودک دارای فلج مغزی, آموزش هندلینگ مادری, گوشی هوشمند
    Hamid Dalvand, Amaneh Safari
    Education via smart mobile phone and mobile health applications is a key element in e-learning. For the first time and in cooperation with occupational therapists and Health Information management specialists, an applied educational smart phone-based program was designed and implemented for mothering handling of children with cerebral palsy (CP) by caregivers. For this purpose, InteliJIDe application version 13 for android was used. This application includes sections of acquaintance with children with CP, principles of motor development in children with CP, feeding, dressing, toileting, bathing, sleeping, lifting and carrying, playing, anticonvulsant drugs, and about us. It is free and can be installed on smart mobile phones and Android tablets via Bluetooth. This application is an important step in easy, fast, and free access of families of children with CP to daily care information. It is hoped that this software resolve some of these families’ problems.
    Keywords: Children with cerebral palsy, Mothering handling training, Smartphone
  • لیلا دهقان، حمید دالوند، عباس پورشهباز
    زمینه و هدف
    مادران کودکان فلج مغزی به واسطه ی مراقبت کردن از کودک فلج مغزی محدودیتهای را در عملکرد روزمره زندگی خود تجربه می کنند و نیاز به ابزارهای استاندارد برای ارزیابی عملکردهای روزمره ی این مادران بیش از پیش احساس می شود. هدف از این مطالعه، ترجمه ی مقیاس عملکرد کاری کانادایی Canadian Occupational Performance Measure: COPM به فارسی و بررسی روایی محتوایی و تکرار پذیری نسخه فارسی شده در مادران ایرانی دارای کودکان فلج مغزی بود.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه غیر تجربی از نوع متدلوژیک بود و بعد از کسب اجازه از سازندگان مقیاس COPM طی سه مرحله طبق روش IQOLA به زبان فارسی ترجمه شد. برای تعیین روایی محتوا در یک پانل ده نفر، از خبرگان درخواست شد هر آیتم را براساس «طیف مناسب است» و «مناسب نیست» بررسی نمایند. برای بررسی تکرار پذیری نسخه فارسی، در دو نوبت با فاصله حداقل دو روز یا حداکثر یک هفته در اختیار 30 نفر مادر دارای کودک فلج مغزی ساکن شهر تهران که به کلینک های کاردرمانی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مراجعه کرده بودند قرار گرفت. روش نمونه گیری به صورت ساده و غیر احتمالی بود. سپس داده ها از لحاظ روایی محتوایی و همبستگی در آزمون – باز آزمون مجدد تحت تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    روایی محتوایی نسخه فارسی مقیاس COPM 222/0 ± 95/80 و مورد تایید بود. ضریب همبستگی اسپیرمن براون هم در آزمون –باز آزمون در نمرات عملکرد 84/0 و برای رضایت مندی 87/0 بود که نشان دهنده ی همبستگی بالا بین نمرات در دو بار اجرای آن و تکرار پذیری قابل قبول نسخه فارسی این مقیاس است.
    نتیجه گیری
    نسخه فارسی مقیاس COPM از تکرار پذیری و روایی محتوای قابل قبولی در جامعه هدف برخوردار بود و می تواند بعنوان ابزار مناسبی در کارهای پژوهش و بالینی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: مقیاس عملکرد کاری کانادایی, مادر, فلج مغزی, روایی, تکرار پذیری
    Leila Dehghan, Hamid Dalvand, Abbas Pourshahbaz
    Background And Aim
    Mothers of children with cerebral palsy (CP) experience limitation in occupational performance because of caring of their children. It is proposed that the standard measurements need to be assessed their occupational performance problem. The aim of this study was to translate "Canadian Occupational Performance Measure (COPM) into Persian and to test its content validity and reliability in Iranian mothers of children with cerebral palsy.
    Materials And Methods
    It was a non experimental methodology study. After permission from innovators, COPM was translated into Persian language in three phases with respect to IQOLA project. Each of the items was validated by a panel of ten experts to review each item on “appropriate” and “not appropriate”. For examining test-retest reliability Iranians version of COPM was responded twice within at least two days or at most one week interval, by 30 Iranian mother of a child with CP in the rehabilitation clinic under the supervision of University of Social Welfare & Rehabilitation Sciences (USWR). We used to sample of convenience and non probability design for sampling. Then, data were analyzed with SPSS software from the aspects of content validity and test-retest reliability.
    Results
    Content validity rate of the Persian version demonstrated a high content validity (80.95±0.222). The Spearman correlation coefficients of the test and retest scores ranged from r=0.84 for performance to r=0.87 for satisfaction and this indicated a high correlation between scores and acceptable reliability of the Persian version of COPM.
    Conclusion
    It was concluded that the Persian version of COPM can be applied reliability to mothers of children with CP and it can be used for clinical as well as research purposes.
    Keywords: Canadian occupational performance measure, Mother, Cerebral palsy, Validity, Reliability
  • مرجان قاضی سعیدی، عباس شیخ طاهری، حمید دالوند، آمنه صفری
    زمینه
    امروزه سلامت همراه نقش بسزایی در آموزش بیماران، مراقبان و مدیریت بیماری های مزمن دارد. هدف این مطالعه، طراحی، توسعه و ارزیابی نرم افزار مبتنی بر اندروید به روش کاربرمحور برای آموزش مراقبان کودکان مبتلا به فلج مغزی بود.
    روش ها
    در این پژوهش کاربردی که به روش توسعه ای انجام گرفت، برای گردآوری داده ها در مرحله نیازسنجی، با مشارکت 7 مراقب کودک مبتلا به فلج مغزی، از پرسشنامه استاندارد مقیاس عملکرد کاری کانادایی استفاده شد. براساس نیازهای آموزشی شناخته شده، نرم افزار در چندین مرحله با دخالت کاربران توسعه یافته و توسط همین گروه با پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن توسط متخصصین تایید شده بود، ارزیابی شد. در مرحله پایانی 17 مراقب دیگر در ارزیابی نهایی شرکت کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
    یافته ها
    نظرات کاربران حین طراحی نرم افزار سبب تغییراتی شد و در نهایت نرم افزار با 7 بخش آموزشی و یک یادآور دارویی طراحی شد. در ارزیابی نهایی تمامی کاربران (100 درصد) از اجزای گرافیکی، ظاهر و محتوای نرم افزار رضایت داشته و استفاده از آن را آسان دانستند. بیش از82 درصد مراقبان عنوان نمودند که نرم افزار، نیازهای اطلاعاتیشان را برآورده نموده است. بیش از 75 درصد کاربران نیز اعلام داشتند که نرم افزار عملکرد بالایی داشته و از آن برای مراقبت روزمره زندگی خود استفاده کرده اند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه ارزیابی نرم افزار از سوی کاربران نتایج مطلوبی داشت، این نرم افزار کاربردی می تواند فرآیند یادگیری را تسهیل بخشیده و به مراقبان کودکان فلج مغزی کمک کند تا به اطلاعات مورد نیازشان در خصوص مراقبت روزانه از کودکان خود در هر زمان و مکانی دسترسی داشته باشند.
    کلید واژگان: گوشی هوشمند, فلج مغزی, آموزش, مراقبان
    Background
    Nowadays، caregivers’ general health has an influential impact on patients’ and attendants’ education as well as the management of chronic diseases. This study aimed to design، develop and evaluate an Android application based on a user-led approach to educate caregivers of children with cerebral palsy.
    Methods
    To conduct this applied developmental study، we first assessed the educational needs of caregivers using the standard Canadian Occupational Performance Measure questionnaire. Seven caregivers participated in this phase. Based on the known training needs، we developed and evaluated a prototype in several iterations with the participation of these seven caregivers. For final evaluation، 17 new caregivers participated. A validated researcher-designed questionnaire was used in order to evaluate its application. For data analysis، descriptive statistics using SPSS software version 16 was employed.
    Results
    User’s feedback during designation of the application resulted in some changes. The final application involved 7 educational modules (including knowing about cerebral palsy، movement principles، nutrition، WC، bath، transportation، and game) and a drug reminder module. All of the participants (100%) were satisfied with the graphical features، the appearance and the content of the application. They (100%) expressed that the application is easy to use. More than 82 percent of the users believed that the application could meet their information needs for caring their children. In addition، over 75 percent of caregivers stated that it has been highly practical and that they had employed it in their everyday life care.
    Conclusion
    It seems that this application can help caregivers of children with cerebral palsy to access the information required to provide daily care for their child at anytime and anywhere.
    Keywords: Smartphone, Cerebral Palsy, Education, Caregivers
  • حمید دالوند، سیدعلی حسینی*، لیلا دهقان، اوات فیضی
    هدف

    مادران کودکان مبتلا به اسپاینابیفیدا زمان بیشتری را صرف مراقبت از کودک خود می کنند و احتمالا انجام چنین مراقبت هایی، بسته به سطح عملکرد حرکتی کودک، می تواند آسیب هایی به سلامت جسمی و روانی مادران وارد کند. لذا هدف این مطالعه بررسی کیفیت زندگی مادران کودکان اسپاینابیفیدا، با توجه به معیار حرکتی Hoffer و با استفاده از پرسشنامه SF-36 می باشد.

    روش بررسی

    این مطالعه، یک مطالعه توصیفی –تحلیلی بوده و به صورت مقطعی اجرا گردید. جامعه آماری، کلیه مادران دارای کودک اسپاینابیفیدا 14-5/2 ساله شهر تهران و نمونه های در دسترس، مادران مراجعه کننده به کلینیک های تحت نظارت دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بودند. از بین مادرانی که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند 203 نفر در یک کلینیک مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل معیار حرکتی Hoffer برای تعیین سطح عملکرد حرکتی کودکان اسپاینابیفیدا و پرسشنامه SF-36 برای تعیین کیفیت زندگی مادران بودند. تجزبه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون t، تحلیل پراکندگی چند متغیره یکراهه و چند راهه در نرم افزار SPSS ویرایش 18 صورت گرفت.

    یافته ها

    تفاوت معنی داری در میانگین نمرات بعد جسمانی (P<0/01) و بعد روانی (P<0/01) کیفیت زندگی مادران در سطوح Hoffer کودک اسپاینابیفیدا دیده شد که مربوط به سطح یک Hoffer با سایر سطوح بود. تفاوت معنی داری در میانگین نمرات بعد جسمانی و بعد روانی کیفیت زندگی مادران در سطوح مختلف سنی و جنسیت کودک اسپاینابیفیدا وجود نداشت. تفاوت معنی داری در میانگین نمرات ابعاد جسمانی و روانی کیفیت زندگی مادران در انواع مختلف اسپاینابیفیدا وجود داشت که مربوط به نوع پنهان با انواع مننگوسل و میلومننگوسل بود (P<0/01).

    نتیجه گیری

    نوع اسپاینابیفیدا و سطح حرکتی Hoffer کودک، کیفیت زندگی مادر را در ابعاد جسمانی و روانی تحت تاثیر قرار می دهد. می توان نتیجه گرفت که مادران دارای کودک اسپاینابیفیدا در کنار درمان کودکانشان، نیازمند توجه به کیفیت زندگی شان هستند و باید خدماتی برای حمایت کیفیت زندگی آنان در ابعاد جسمانی وروانی ایجاد گردد.

    کلید واژگان: اسپاینابیفیدا, کیفیت زندگی, معیار حرکتی هافر, پرسشنامه SF, 36
    Hamid Dalvand, Seyed Ali Hosseini, Leila Dehghan, Awat Feizi
    Objective

    Mothers of children with spinabifida spend more time to care for their children. Doing this care, depending on the child's functional mobility level; can probably cause damage to physical and mental health of mothers. This study aimed to determine the quality of life (QOL) of mothers of children with spinabifida (SB), according to the Hoffer levels using the SF-36 questionnaire.

    Material And Methods

    This research was a descriptive- analitical, cross-sectional study. The sample of this study was consisted of mothers of children with SB (2/5– 14 years old), in Tehran. The sample were selected by convenience sampling in the Rehabilitation Outpatient Clinics of University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, that 203 mothers were assessed in one clinic. Primery measures were the Hoffer criteria for grouping and determine the levels of ambulation in children with SB and the outcome measure was SF-36 questionnaire. Data were analyzed using, t test, ANOVA and MANOVA in SPSS (version 18).

    Results

    In this study, there were significant differences in mean scores on the physical component summary (PCS) (p<0/01) and Mental component summary (MCS) of SF36 (p<0/01) in mothers of children with SB in Hoffer levels. The significant difference in PCS and MCS of SF36, was related to the level I with the other levels of Hoffer criteria, there were no Significant difference in mean score for the PCS and MCS the QOL of mothers for sex and child's age levels (p < 0/05). There were a significant differences in mean PCS and MCS a QOL of mothers in different types of SB (p<0/01). This significant difference was related to aculta with meningocele and myelomeningocele (p<0/01).

    Conclusion

    The dimensions of PCS and MCS of SF36 of mother with SB were affected with types of SB and increasing the levels of Hoffer. In conclusion, Mothers of children with SB require paying attention to their QOL during treatment of the child. In addition,the services should be created to support the physical and psychological aspects of the QOL.

    Keywords: Spinabifida, Quality of life, Hoffer ambulatory criteria, SF, 36
  • حمید دالوند، مهدی رصافیانی، سیدعلی حسینی*، سیدعلی صمدی، حمیدرضا خانکه
    هدف

    هدف از این مطالعه تجزیه و تحلیل مفهوم هندلینگ کاردرمانی در کودکان فلج مغزی، براساس تجربه کاردرمانگران بالینی و مدرسان کاردرمانی در جامعه ایرانی بود.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع کیفی است که تجزیه و تحلیل مفهوم هندلینگ در کودکان فلج مغزی به روش هیبرید، در سه مرحله انجام شد. در مرحله نظری، مروری بر مقالات مرتبط موجود در پایگا ه های اطلاعاتی معتبر تا سال 2014 صورت گرفت و مقالات ارزیابی و تحلیل شد. در مرحله کار در عرصه، نمونه گیری بصورت هدفمند و از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند با 6 کاردرمانگر بالینی، میزگرد بحث و گفتگوی تخصصی با حضور 11 کاردرمانگر و دو مشاهده در کلینیک صورت گرفت. سپس نتایج دست نویس شد و تحلیل محتوا صورت گرفت. در مرحله نهایی، تحلیل کلی از دو مرحله قبل به انجام رسید.

    یافته ها

    پنج درونمایه اصلی برای مفهوم هندلینگ استخراج شد که عبارتند از: «مراقبت از کودک فلج مغزی»، «مدیریت درمان»، «درمان های دستی»، «آموزش مهارت های روزمره زندگی» و «حمل و جابه جایی». هم چنین درونمایه های مربوط به ویژگی های هندلینگ براساس نظرات مشارکت کنندگان؛ کنترل، ایمنی، حرکت و وضعیت دهی شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد نتایج این پژوهش می تواند تا حدودی به واضح تر شدن مفهوم هندلینگ کاردرمانی در کودکان فلج مغزی کمک نمای د. همچنین با شناسایی فرایند عوامل تسهیل کننده، بازدارنده و مفهوم هندلینگ، مدرسین و کاردرمانگران بالینی خواهند توانست با تکیه بر دانش مبتنی بر یافته های علمی، فعالیت های درمانی و آموزشی خود را به گونه ای طراحی و اجرا کنند که شرایط لازم برای آموزش، یادگیری و اجرای صحیح هندلینگ در کاردرمانی فراهم آید.

    کلید واژگان: کودک, فلج مغزی, هندلینگ, کاردرمانی
    Hamid Dalvand
    Objective

    This study aimed to analyze the concept of occupational therapy handling in the children with cerebral palsy from the perspective of occupational therapy instructors and clinicians in Iran.

    Materials And Methods

    In this qualitative study, using hybrid model to clarify the concept of handling through three phases. For the theoretical phase, attributes of handling were recognized through a review of the literature (until February 2014), and six in-depth semi - structured interviews, two observations and one panel of expert s were conducted for the fieldwork to develop attributes from the data and to verify those identified from the literature review. In the third phase attributes and final analysis of handling were extracted from the first and second phase.

    Results

    The results were classified in five main categories that were identified as: (1) care of child, (2) management of treatment, (3) manual technique s, (4) education of activities of daily living (ADL), and (5) lifting and carrying. Core attributes of handling include "control, safety, transfer and positioning ".

    Conclusion

    It seems that the result s of this study may help in clarifying the concept of handling in children with CP. In addition, by identifying the process, barriers and facilitative factors, and the concept of handling, occupational therapy instructors and therapists will be able to design and run their educational activities based on scientific findings which can provide them with the necessary conditions for education, learning and proper execution of handling in occupational therapy.

    Keywords: Child, Cerebral Palsy, Handling, Occupational therapy
  • H. Ahmadvand, H. Amiri, H. Dalvand
    Introduction
    Antioxidants protect body against the oxidative stress caused by free radicals. This study aims at comparing the antioxidant properties of hydro-alcoholic extract and extract of Nepeta crispa (from its shoot part).
    Methods
    The study was carried out in Lorestan University of Medical Sciences in 2012. Both hydro-alcoholic extract and essence of Nepeta crispa were prepared and antioxidant properties of samples were assessed using different methods. The ability to inhibit free radicals production was measured through 2, 2-diphenyl-1-picrylhydrazyl (DPPH) method. Total antioxidant capacity was measured using Phosphomolybdate Method. Likewise, phenol and flavonoid compounds of samples were measured using folin-ciocalteu Zishen method.
    Results
    The results showed that the total antioxidant capacity of hydro-alcoholic extract and essence of Nepeta crispa were equal to 0.23±0.12 and 0.82±0.40 Nmol ascorbic acid per gram extract or essence. The phenol content of hydro-alcoholic extract and essence of Nepeta crispa were 254.63±15.75 and 6.94±1.37 mg gallic acid per gram extract or essence, respectively. Flavonoid content of hydro-alcoholic extract and essence of Nepeta crispa were equal to 5.53±0.34 and 0.36±0.06 mg quercetin per gram extract or essence, respectively. IC50 value (concentration that will inhibit 50% of free radicals production), hydro-alcoholic extract, essence of plant and Butylated hydroxytoluene (BHT), as positive control, were equal to 2.09±0.11, 6.05, and 3.88±1 μg/ml, respectively.
    Conclusion
    The results showed that the hydro-alcoholic extract has better antioxidant properties in contrast to essence of Nepeta crispa. As a result, hydro-alcoholic extract of Nepeta crispa is a good and available source of antioxidant compounds which can be used, if useful, in food, pharmaceutical and industrial products.
    Keywords: Essential Oil – Antioxidants – Nepeta Crispa
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال