به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حمیده رشادت جو

  • طراحی مدل اشتیاق کارآفرینانه تیمی بر عملکرد استارتاپ ها با رویکرد خودکارآمدی تیم
    الهام ایران نژاد پاریزی، کامبیز طالبی*، جهانگیر یدالهی فارسی، حمیده رشادت جو
    هدف

    اشتیاق کارآفرینانه در سطح فردی، یکی از تعیین کننده های مهم رفتار و عملکرد کارآفرینانه است. در سال های اخیر بسیاری از فعالیت های کارآفرینانه توسط تیم های استارتاپی انجام می شود که تاثیر بسزایی در اقتصاد کشورها دارد. با توجه به این موضوع و اهمیت عواطف و انگیزه ها در عملکرد کسب و کار، بررسی نقش اشتیاق درتیم های کارآفرینی ضرورت دارد که مورد کم توجهی پژوهشگران قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل اشتیاق کارآفرینانه تیمی بر عملکرد استارتاپ ها با رویکرد خودکارآمدی تیم است.

    روش پژوهش:

     این پژوهش در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد و برای گردآوری و تجزیه و تحلیل داده های آن از روش تحقیق، آمیخته (کیفی - کمی) استفاده شده است. استراتژی پژوهش در بخش کیفی تئوری داده بنیاد است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا و نرم افزار Atlas ti7 بهره گیری شد و پس از انجام 13 مصاحبه اشباع نظری حاصل به دست آمد. جهت ارزیابی مدل از روش کمی مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. حجم نمونه بخش کمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی و جدول کوکران 136 نفر تعیین شد.

    یافته ها

    در بخش کیفی پژوهش داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. در مدل مفهومی پژوهش، 3 مفهوم اشتیاق کارآفرینانه تیمی، خودکارآمدی و عملکرد استارتاپ به عنوان مقولات اصلی و 15 زیر مقوله نیز شناسایی شد. در بخش کمی، نتایج نشان داد اشتیاق کارآفرینانه تیمی با ضریب 0/367 ارتباط مستقیم معناداری با عملکرد کسب و کار دارد. همچنین این متغیر با ضریب 0/305 به صورت غیر مستقیم با میانجیگری خودکارآمدی تیم، بر عملکرد کسب و کار تاثیر دارد.

    کلید واژگان: اشتیاق کارآفرینانه تیمی, عملکرد استارتاپ, خودکارآمدی, اسکیلاپ
  • حمیده رشادت جو*، علی اسماعیلی

    هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر رهبری اخلاقی بر پنهان سازی دانش و مالکیت روانشناختی دانش در شرکت ساپکو می باشد. این پژوهش به لحاظ طبقه بندی برمبنای هدف، کاربردی است و به لحاظ طبقه بندی برمبنای روش یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان شرکت ساپکو به تعداد 1350 نفر می باشد. نمونه گیری این پژوهش از روش تصادفی ساده می باشد. حداقل حجم نمونه مورد نیاز با توجه به فرمول کوکران برابر 300 نفر است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد بوده که روایی آنها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار spss و Smart-PLS مورد تحلیل قرار گرفتند و با کمک مدلسازی معادلات ساختاری فرضیه های تحقیق بررسی شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، رهبری اخلاقی بر پنهان سازی دانش و مالکیت روانشناختی دانش تاثیر دارد.

    کلید واژگان: رهبری اخلاقی, پنهان سازی دانش, مالکیت روانشناختی دانش
    Hamideh Reshadatjoo*, Alireza Esmaeili

    The main purpose of this research is to investigate the effect of ethical leadership on knowledge concealment and psychological ownership of knowledge in Sapco Company. This research is practical in terms of classification based on the goal, and it is a descriptive survey research in terms of classification based on the method. The statistical population of the research is 1350 employees of Sapco company. The sampling of this research is a simple random method. The minimum required sample size according to Cochran's formula is 300 people. The data collection tools in this research were standard questionnaires whose validity was confirmed through face and content validity and their reliability was confirmed through Cronbach's alpha coefficient and composite reliability. The collected data were analyzed through spss and Smart-PLS software, and research hypotheses were investigated with the help of structural equation modeling. The results of the research showed that ethical leadership has an effect on knowledge concealment and psychological ownership of knowledge.

    Keywords: Ethical Leadership, Knowledge Concealment, Psychological Ownership Ofknowledge
  • لیلا آهنگرزاده، حمیده رشادت جو*، کامران محمدخانی، نادرقلی قورچیان، اختر جمالی
    مقدمه
    سرعت پیشرفت در آموزش پزشکی، خلاقیت در تکنولوژی، و محدودیت زمان برای کارهای جدید، چشم انداز جدیدی در آموزش پزشکی ایجاد کرده است. هدف مطالعه حاضر شناسایی عوامل موثر در یادگیری از طریق تلفن همراه در دانشگاه های علوم پزشکی کشور است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت مقطعی توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل 200 نفر از متخصصان گروه های مختلف پزشکی بودند که با روش سهمیه ای تصادفی انتخاب شدند. با تحلیل متون و مصاحبه با صاحب نظران، مولفه های آموزش سیار استخراج و روایی صوری و محتوایی با نظر خبرگان علوم پزشکی تعیین شد. ضریب آلفای کرونباخ بالای 7/0 بود و پایایی پرسشنامه تایید شد. تحلیل داده ها از ضریب رگرسیون چند متغیره و تی مستقل با نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد.
    یافته ها
    بیشترین مولفه موثر بر زیرساخت آموزش سیار، تامین اعتبارات (188/0=β) و بیشترین مولفه موثر بر بعد ابزار و تجهیزات، تهیه انواع نرم افزارها (312/0=β) و بیشترین مولفه تاثیرگذار بر بعد توانمندی و انگیزش نیروی انسانی، توانمندسازی (175/0=β) و بیشترین مولفه تاثیرگذار بر بعد برنامه ریزی و سازمان دهی، برنامه ریزی درسی (95/0=β)، بود. در سطح اطمینان 99%، تمامی معیارها اختلاف معناداری با مقدار متوسط داشتند که بیانگر تناسب مدل طبق تمام معیارها بود.
    نتیجه گیری
    با افزایش به کارگیری فن آوری اینترنت، یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی نقش اصلی را بازی می کند. به کارگیری آموزش سیار و شیوه های نوین می تواند نواقص و محدودیت های یادگیری حضوری را جبران نماید و ایده یادگیری در هر زمان و مکان را عملی سازد.
    کلید واژگان: آموزش, نرم افزارها, توانمندسازی, برنامه ریزی درسی, مراکز پزشکی دانشگاهی
    Leila Ahangarzadeh, Hamideh Reshadatjo *, Kamran Mohammadkhani, Nadergholi Ghourchian, Akhtar Jamali
    Introduction
    Rapid advancement in medical education and technological innovation, coupled with limited time for new work, have ushered in a fresh perspective. This study aims to identify the factors influencing learning via mobile phones in medical science universities.
    Methods
    This descriptive cross-sectional survey study involved 200 specialists from various medical groups, selected through random quota sampling. Mobile education components were extracted through text analysis and expert interviews, and content validity was established based on the medical experts’ opinions. A Cronbach’s alpha above 0.7 confirmed the reliability of the questionnaire. Data analysis was performed using multivariate regression and independent sample t-test with SPSS-23.
    Results
    The most influential component of the infrastructure of mobile education was the provision of credits. In the dimension of tools and equipment, the provision of various software emerged as the most effective component. Empowerment was the most effective component in the ability dimension and human resource motivation, while curriculum planning was the most influential component in the planning and organization dimension. At the 99% confidence level, all criteria significantly differed from the average value, indicating the model’s appropriateness according to all criteria.
    Conclusion
    With the growing use of Internet technology, e-learning has assumed a pivotal role in higher education. The adoption of mobile education and innovative methods can facilitate learning anytime, anywhere, and compensate for the shortcomings and limitations of traditional learning.
    Keywords: Education, Software, Empowerment, Curriculum Planning, Academic Medical Centers
  • محمد زرین جویی، محمدعلی نعمتی*، حمیده رشادت جو

    پارک های علم و فناوری نقش اساسی در استراتژی های تحقیق و نوآوری برای تخصص هوشمند، ابزار سیاست گسترش فناوری از طریق کارآفرینی و اقتصاد دانش دارند. پارک های علمی و فناوری نقش مهمی درایجاد اکوسیستم نوآوری دارند. تحقیق حاضر با هدف شناسایی نقش های پارک های علمی و فناوری در ایجاد اکوسیستم نوآوری درسال 97-96 انجام شد. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی از نوع ساخت ابزار بود. در بخش کیفی، جامعه آماری متخصصان حوزه های دانشگاه، صنعت و دولت بودند. مشارکت کنندگان برابر20 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. در بخش کمی، جامعه آماری 440 نفر از مدیران میانی و اجرایی چهار حوزه دانشگاه، صنعت، دولت و نهادهای واسط بودند که با نمونه گیری طبقه ای به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 205 نفر بود. داده های بخش کیفی با روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و بخش کمی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. یافته های داده های کیفی با روش تحلیل مضمون و کمی با روش حداقل مربعات جزئی تحلیل گردید. یافته ها نشان داد نقش های پارک های علمی و فناوری در ایجاد اکوسیستم دانشگاه، صنعت، دولت؛ عبارتند از حمایتی، واسطه ای و ظرفیت سازی که هر یک دارای کارکرد خود هستند. نتیجه این که این عوامل مجموعا حدود 90 درصد تغییرات اکوسیستم دانشگاه، صنعت، دولت را تبیین نمودند. شاخص پیش بینی کنندگی (0/74) حاکی است نقش های پارک های علمی و فناوری از قدرت پیش بینی کنندگی بالایی در ایجاد اکوسیستم برخوردارند.

    کلید واژگان: نقشهای پارک های علمی و فناوری, اکوسیستم نوآوری, اکوسیستم دانشگاه دولت صنعت, مدل سازی معادلات ساختاری
    Mohammad Zarinjooee, Mohammad Ali Nemati *, Hamideh Reshadatjoo

    Science and technology parks play a key role in Research and Innovation Strategies for Smart Specialization, policy tool for technology diffusion through entrepreneurship and for knowledge economy. Purpose of this study was to identify the role of science and technology parks in order to creating innovation ecosystem. The research method was mixed. In qualitative section, the statistical population consisted of experts in the fields of academia, industry and government. Participants were selected by purposive sampling from 20 participants. In quantitative section, population consisted of 440 individuals who were among the middle and executive managers of four domains of university, industry, government and intermediary institutions that were selected by stratified random sampling method. The sample size was 205 using Cochran formula. Data were collected in the qualitative section by semi-structured interview method and in the quantitative section by a researcher-made questionnaire. The thematic analysis method was used for qualitative data analysis and partial least squares method was used for quantitative data analysis. These factors explained about 90 percent of the changes in the innovation ecosystem. The results showed that the roles of science and technology parks in the ecosystem of university, industry, and government are three supportive, mediator and capacity building roles.

    Keywords: Science, Technology Park Roles, Innovation Ecosystem, University, Industry, Government Ecosystem, Structural Equation Modeling
  • جواد توسلی نوقابی، حمیده رشادت جو، محمدعلی حسینی

    پارادایم کارآفرینی دانشگاهی، در نتیجه اقتضائات نظام های آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و صنعتی، سهامداران و ذینفعان آموزش عالی را به ایجاد تحول در جهت گیری ها، اهداف، ماموریت ها سوق داده است، با این حال تنوع، پیچیدگی و پراکندگی نظریات کارآفرینی دانشگاهی مانع وجود یک الگوی منسجم با سازه ای فراگیر بوده است، ازاین رو این پژوهش، با هدف ارائه مدل مفهومی کارآفرینی دانشگاهی به بررسی و بازشناسی مفهوم کارآفرینی دانشگاهی و شناسایی و استخراج ابعاد و مولفه های کلیدی کارآفرینی دانشگاهی پرداخته است. این تحقیق ازنوع کیفی بوده و بر مبنای تئوری زمینه ای (GTM) به روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. داده های موردنیاز از طریق سندکاوی و تحلیل اسناد کتابخانه ای و مصاحبه باز، جمع آوری گردید و با تحلیل و کدگذاری محوری داده ها در نرم افزار MaxQuda، ترکیبی بهینه از ابعاد و مولفه های کلیدی در قالب مدل مفهومی کارآفرینی دانشگاهی، متناسب با شرایط اجتماعی، فرهنگی و صنعتی حاکم بر فضای آموزش عالی و پتانسیل های دانشگاهی ارائه گردید. مطابق یافته های پژوهش، کارآفرینی دانشگاهی شامل پنج بعد است. در بعد اول ملزومات یا محرک ها قرار دارند که پیش نیازهای کارآفرینی دانشگاهی را فراهم می کنند. بعد دوم توانمندسازها یا توسعه دهنده ها هستند که برای رشد و توسعه کارآفرینی دانشگاهی باید تقویت شوند، بعد سوم به تبیین فعالیت های کارآفرینی دانشگاهی (آنچه که سرمایه گذاری شده است) می پردازد و بعد چهارم و پنجم متعلق به تاثیرات و نتایج درونی و بیرونی است. این مدل درک مطلوبی از پیش نیازها و توسعه دهنده های کارآفرینی دانشگاهی ارائه کرده و عوامل کلیدی موفقیت در چهار ماموریت آموزش عالی (آموزش، پژوهش، کارآفرینی، تاثیر) و مزایای درگیرشدن در کارآفرینی دانشگاهی را به مدیران و ذینفعان آموزش عالی پیشنهاد می نماید.

    کلید واژگان: نظام آموزش عالی, کارآفرینی دانشگاهی, مدل مفهومی کارآفرینی دانشگاهی
    Javad Tavasoli, Hamideh Reshadatjoo *, Mohammadali Hosseini

    The Academic entrepreneurship paradigm, as a result of the requirements of educational, social, economic and industrial systems, has led higher education stakeholders to change the orientations, goals, missions. However, the diversity, complexity of academic entrepreneurship theories have prevented the existence of a coherent model with pervasive structures. therefore, the aim of study "Designing a conceptual model of Academic entrepreneurship" has examined Academic entrepreneurship and extracted the dimensions and key components. This research is of qualitative type and has been done based on contextual theory (GTM) by content analysis method. The required data were collected through document analysis and library document analysis and open interview. By analyzing and coding the data in MaxQuda. an optimal combination of dimensions and key components and conceptual model of university entrepreneurship, tailored to the prevailing social conditions and university potentials were presented. According to research findings, university entrepreneurship consists five dimensions. In the first dimension are the requirements that meet the prerequisites of academic entrepreneurship. The second dimension is the enablers that must be strengthened for the growth and development of university entrepreneurship, the third dimension explains the university entrepreneurship activities (what is invested) and the fourth and fifth dimensions belong to internal and external influences and results. This model provides a good understanding of the prerequisites and developers of university entrepreneurship and suggests the key factors of success in the four missions of higher education (education, research, entrepreneurship, impact) and the benefits of engaging in university entrepreneurship to managers and stakeholders of higher education

    Keywords: Higher Education System, Academic Entrepreneurship, Conceptual Model Of Academic Entrepreneurship
  • وحیدرضا میرابی *، محبوبه پرگو، حمیده رشادت جو، حسین وظیفه دوست

    مهارت های کارآفرینی به عنوان سازوکار مهم توسعه کارآفرینی تلقی می شود. یکی از پیش شرط های توسعه ملی، توسعه علمی و پژوهشی است که در این میان آموزش عالی نقش اصلی در این توسعه را دارد و بدون آن نمیتوان از نشو و نمای علمی صحبت کرد. از این رو دانشگاه ها به عنوان برج فرماندهی علمی و فکری جامعه نقش و کارکردی اساسی و بیبدیل دارند. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، کمی می باشد. جامعه آماری 75 نفر از اساتید، متخصصان و خبرگان حوزه کارآفرینی در دانشگاه های آزاد اسلامی می باشد که 63 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای انجام تجزیه و تحلیل از نرم افزار PLS و SPSS استفاده شد. براین اساس به منظور بررسی پایایی مدل اندازه گیری پژوهش، به بررسی ضرایب بارهای عاملی، ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که روابط همخطی بین متغیرها مورد تایید قرار گرفته است و با توجه به افزایش نرخ تغییر و ظهور عصر دانش، موج آینده پژوهی در نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری، گسترش یافته و همسو با تحولات جامعه و به منظور خلق آینده مطلوب و سیاستگذاری و برنامه ریزی بلندمدت نظام دانشگاهی، آینده پژوهی در آموزش عالی، ضرورت پیدا کرده است.

    کلید واژگان: : توسعه کارآفرینی, پاسخگویی اجتماعی, آینده پژوهی, آموزش عالی
    vahidreza mirabi *, mahboubeh porgoo, Hamideh Reshadatjoo, hossein vazifehdoust

    Entrepreneurial skills are considered as an important mechanism of entrepreneurship development. One of the preconditions for national development is scientific and research development, in which higher education has a major role in this development, and without it, we can not talk about scientific development. Therefore, universities have a fundamental and irreplaceable role and function as the scientific and intellectual command tower of the society. This research is practical in terms of purpose and quantitative in terms of data collection method. The statistical population is 75 professors, specialists and experts in the field of entrepreneurship in Islamic Azad universities, of which 63 were selected as a sample by simple random sampling. PLS and SPSS software were used for analysis. Therefore, in order to evaluate the reliability of the research measurement model, factor load coefficients, Cronbach's alpha coefficients and combined reliability, convergent validity and divergent validity were used. The results show that the linear relationships between the variables have been confirmed and due to the increasing rate of change and emergence of the knowledge age, the wave of future research in political, economic, social and technological institutions has expanded and is in line with societal developments to create the future. Desirable and long-term policy-making and planning of the university system, the future of research in higher education, has become necessary.

    Keywords: Entrepreneurship Development, Higher Education, FUTURE RESEARCH, Social Accountability
  • زهرا تقی زاده قوام، حمیده رشادت جو، رسول داودی

    هر قدر نظام آموزشی بهتر و بیشتر بتواند توانایی های بالقوه کارکنان را به فعل درآورد نه تنها، انسان در خود اعتبار و ارزش والاتری می بیند بلکه جامعه نیز بر او ارج بیشتری می نهد و این خود از هر جهت تقویت کننده ی روح و روان انسان است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد (خودظهور) انجام شده است. جامعه آماری شامل صاحبنظران حوزه ی علوم تربیتی و مدیریت آموزشی، در حوزه ی آموزش و پرورش است که شیوه انتخاب آن ها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 30 نفر متخصص و دست اندرکار حوزه ی آموزش و پرورش، مصاحبه به عمل آمد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند تا رسیدن به نقطه اشباع نظری و حداکثر اطلاعات ادامه یافت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. که در قالب الگوی مفهومی بدین صورت شکل گرفت: شرایط علی (رهبری و خط مشی گذاری، ساختار مدیریتی)، مقوله اصلی (آموزش اثربخش)، شرایط زمینه-ای (مدیریت اجرایی)، شرایط مداخله گر (الزامات اجرایی)، راهبردها (طراحی آموزشی، برنامه ریزی آموزشی) و پیامد (ارزشیابی و پایش) است که به عنوان ابعاد آموزش اثربخش نقش مهمی در تحقق رسالت مدیران مدارس ایفا می کنند. در نهایت نیز بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارایه شده است.

    کلید واژگان: شناسایی, آموزش اثربخش, مدیران دوره ابتدایی, آموزش و پرورش
    Zahra Taghyzade Ghavam, Hamideh Reshadatjoo

    The high capacities of the educational system in developing the potential abilities of the employees could bring about greater credit and value at both individual and social levels which reinforces the mental powers of human beings. This study mainly seeks to identify the dimensions and components of the effective education system for the managers of the elementary school in Tehran. The present study was of a qualitative type based on the grounded theory (self-emergence). The statistical population included experts in the field of educational sciences and educational management, who were selected purposefully through snowball sampling method. Next, 30 experts and practitioners in the field of education were interviewed through semi-structured interviews until reaching the point of theoretical saturation and maximum information. In order to analyze the data, the open, axial and selective coding method was used using MAXQDA software. The resulting data were proposed in the form of a conceptual model as follows: causal conditions (leadership and policy making, management structure), main category (effective training), contextual conditions (executive management), intervening conditions (executive requirements), strategies (educational design, educational planning) and outcome (evaluation and monitoring), which as dimensions of effective education play an important role in fulfilling the mission of school administrators. Finally, based on the findings and results, guidelines for the implementation of the program are recommended.

    Keywords: identification, effective education, primary school principals, education
  • زهرا تقی زاده قوام، حمیده رشادت جو *، رسول داودی

    پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، آمیخته اکتشافی است. از نظر ماهیت و نوع مطالعه در بخش کیفی، داده بنیاد خودظهور  و در بخش کمی، پیمایشی مقطعی بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی، کلیه خبرگان حوزه علوم تربیتی و مدیریت آموزشی در آموزش و پرورش بودند که به روش هدفمند از نوع گلوله برفی و با معیار اشباع نظری داده ها، 30 نفر از آنان انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه پژوهش شامل همه مدیران دوره ابتدایی شهر تهران بودند که به روش تصادفی و بر اساس جدول مورگان   269 نفر(137زن و132 مرد) انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری و در بخش کمی به مدد اجرای آزمون تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش، الگویی مرکب از هشت بعد رهبری و خط مشی گذاری، ساختار مدیریتی، آموزش اثربخش، مدیریت اجرایی، الزامات اجرایی، طراحی آموزشی، برنامه ریزی آموزشی، ارزشیابی و پایش، 36 مولفه و 154 شاخص را نشان داد.

    کلید واژگان: آموزش اثربخش, مدیران دوره ابتدایی, آموزش و پرورش
    Zahra Taghizadeh Ghavam, Hamideh Reshadat Joo *, Rasol Davodi

    The aim of the present research is to provide a model of an effective training system for the principals of primary education in Tehran. The research method is exploratory in terms of the applied purpose and the type of data, and in terms of the nature and type of study is qualitative part, self-emerging foundation data, and in the quantitative part, a cross-sectional survey. A number of thirty experts in the field of educational sciences were selected by a targeted snowball method and with the criterion of theoretical data saturation. In the quantitative part, the research population included all the principals of elementary school in Tehran, randomly selected. The research tool was a semi-structured interview in the qualitative part and a questionnaire in the quantitative part. Data analysis was analyzed and evaluated in the qualitative part through coding and in the quantitative part with the help of confirmatory factor analysis test. The research results show a model composed of eight dimensions of leadership and policy making, management structure, effective training, executive management, executive requirements, educational design, educational planning, evaluation and monitoring, which are 36 components and 154 indicators.

    Keywords: Effective Education, Education, Principals of elementary school
  • زهرا مینافام، میرزاحسن حسینی*، سید رسول حسینی، حمیده رشادت جو

    تغییرات در جهان امروز، حاصل تغییرات در دانش و فناوری است .همسویی آموزش های فنی و حرفه ای با تغییرات روز افزون موضوعی غیر قابل اجتناب است .بر این اساس شناسایی مهارت هایی که می تواند در آینده ی صنایع ؛موجب دستیابی به مزیت رقابتی گردد امری ضروری است . بر این اساس هدف از انجام این تحقیق آینده نگاری مهارت های قادر ساز در صنعت بانکداری ایران است . این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی است و با روش کیفی از نوع «تحلیل محتوا» است. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته است.مصاحبه با مشارکت کنندگان تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافته است که این مهم با انجام 17 مصاحبه حاصل گردید. مشارکت کنندگان با روش گلوله برفی و هدفمند انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها به واسطه سه مرحله کد گذاری با نرم افزار MAXQDA بوده است. بر اساس نتایج تحقیق؛ مهارت های قادر ساز در صنعت بانکداری ایران در سه سطح مشتمل بر «مهارت های فناور محور"بلاکچین،هوش مصنوعی،کاربری الکترونیکی،متاورس،فین تک"،مهارت های نرم"شبکه سازی ملی-بین المللی،انعطاف پذیری و پویایی،مهارت حل مساله،مهارت پاسخگویی،نوآوری،توسعه خلاقیت "،مهارت های فردی"ریسک پذیری،فرصت شناسی،تحمل شکست،اعتماد به نفس،تحمل ابهام،استقلال طلبی" »می باشد .

    کلید واژگان: مهارت آموزی, مهارت قادر ساز, صنعت بانکداری, آینده نگاری
    Zahra Minafam, Mirza Hasan Hosseini*, Rasul Hosseini, Hamideh Reshadatjoo

    Changes in today's world are the result of changes in knowledge and technology. The alignment of technical and professional education with the ever-increasing changes is an unavoidable issue. Based on this, identifying the skills that can lead to competitive advantage in the future of industries. It is necessary. Based on this, the purpose of this research is to predict the future of enabling skills in Iran's banking industry.This research is practical in terms of purpose and it is a qualitative method of "content analysis". The method of gathering information is a semi-structured interview. The interview with the participants continued until reaching the point of theoretical saturation, which was achieved by conducting 17 interviews. The participants are selected by snowball and purposeful method. Data analysis was done through three stages of coding with MAXQDA software. Based on the research results; Enabling skills in Iran's banking industry at three levels, including "technology-based skills", blockchain, artificial intelligence, electronic use, metaverse, fintech, soft skills, national-international networking, flexibility and dynamism, skills Problem solving, response skills, innovation, creativity development, individual skills are risk-taking, opportunism, failure tolerance, self-confidence, ambiguity tolerance, independence.

    Keywords: Skill training, enabling skill, banking industry, future planning
  • زهرا تقی زاده قوام، حمیده رشادت جو*، رسول داودی

    هدف پژوهش حاضر به منظور ارایه الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران، انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، آمیخته اکتشافی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه در بخش کیفی، داده بنیاد خودظهور، و در بخش کمی، پیمایشی مقطعی بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان حوزه ی علوم تربیتی و مدیریت آموزشی بودند که به روش هدفمند از نوع گلوله برفی و با معیار اشباع نظری داده ها، 30 نفر از آنان انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه ی پژوهش شامل همه ی مدیران دوره ی ابتدایی شهر تهران بودند که به روش تصادفی و براساس جدول مورگان 269 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن توسط تحلیل عاملی تایید شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری و در بخش کمی به مدد اجرای آزمون تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش اشتراوس و کوربین در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 154مفهوم اولیه، 36 مفهوم ثانویه و 8 مقوله عمده استخراج گردید که در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم به دست آمده از مرحله کدگذاری باز در قالب: عوامل علی شامل رهبری و خط مشی گذاری، ساختار مدیریتی؛ مقوله اصلی شامل آموزش اثربخش؛ راهبردها شامل طراحی آموزشی، برنامه ریزی آموزشی؛ شرایط زمینه ای شامل مدیریت اجرایی؛ عوامل مداخله گر شامل الزامات اجرایی؛ و پیامدهای ارزشیابی و پایش به صورت الگوی پارادایمی به هم مرتبط گردید. براین اساس، فراهم کردن شرایط لازم برای تدوین و اجرای الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی باید مورد توجه قرار گیرد، که به عنوان ابعاد آموزش اثربخش نقش مهمی در تحقق رسالت مدیران مدارس ایفا می کنند.

    کلید واژگان: آموزش اثربخش, مدیران دوره ابتدایی, آموزش و پرورش, نظریه داده بنیاد
    Zahra Taghizadeh Ghavam, Hamideh Reshadatjo*, Rasol Davodi

    The aim of the present research was to provide a model of an effective training system for primary education managers in Tehran. The research method was applied in terms of the purpose, and in terms of the type of data, it was mixed exploratory, and in terms of the nature and type of the study, in the qualitative part, self-emerging data-base, and in the quantitative part, cross-sectional survey. The research community in the qualitative part was all the experts in the field of educational sciences and educational management, 30 of them were selected by the purposeful method of snowball type and with the criterion of theoretical data saturation. In the quantitative part, the research community included all the principals of the elementary school in Tehran, 269 people were randomly selected based on Morgan's table. The research tool was a semi-structured interview in the qualitative part and a researcher-made questionnaire in the quantitative part, the validity and reliability of which was confirmed by factor analysis. Data analysis was analyzed and evaluated in the qualitative part through coding and in the quantitative part with the help of confirmatory factor analysis test. In order to analyze the qualitative data from the Strauss and Corbin method, 154 primary concepts, 36 secondary concepts and 8 major categories were extracted during the three stages of open, central and selective coding, and in the central coding stage, the concepts obtained from the open coding stage in the form of: causal factors including leadership and policy-making, management structure; The main category includes effective training; Strategies include educational design, educational planning; background conditions including executive management; Intervening factors including executive requirements; And the consequences of evaluation and monitoring were connected in the form of a paradigm model. Therefore, providing the necessary conditions for formulating and implementing an effective education system model for primary school principals should be considered, which as the dimensions of effective training play an important role in fulfilling the mission of school principals.

    Keywords: effective training, primary school principals, education, foundation data theory
  • زهرا مینافام، میرزا حسن حسینی*، رسول حسینی، حمیده رشادتجو

    ایجاد استراتژی های جدید، دستیابی به فرصت های کارآفرینی، توسعه فناوریهای نوین، قابلیت ها، محصولات، خدمات و ارایه مدل های تجاری جدید؛ راه حل مشکلات پیچیده ی موجود در اکثر سازمان ها است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی آموزش کارآفرینانه جهت توانمندسازی کارکنان در نظام بانکی انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از منظر گردآوری اطلاعات، کیفی از نوع «تحلیل محتوا» و روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته است. مصاحبه با مشارکت کنندگان تا رسیدن به نقطه اشباع نظری و با انجام 17 مصاحبه حاصل گردید. انتخاب مشارکت کنندگان با روش گلوله برفی و هدفمند و تجزیه و تحلیل داده ها به واسطه سه مرحله کد گذاری با نرم افزار MAXQDA2020 بوده است. بر اساس نتایج تحقیق؛ توانمندسازی کارآفرینانه کارکنان (دانشی، مهارتی و نگرشی) به واسطه ی آموزش کارآفرینانه امکانپذیر است. لذا پیشایندها؛ مشتمل بر «نهادینه سازی آموزش وفرهنگ کارآفرینی، تغییر مدل کسب وکار، توسعه اقتصاددیجیتالی، حل مساله، پاسخگویی مطابق تغییرات محیطی» و پیشران ها مشتمل بر «عوامل نهادی و قانونگذاری، ارتباط موثر با دانشگاه، فناوری بلاکچین، رمز ارزها،مگاترندهای جهانی،شناسایی فرصت های کارآفرینانه،اقتصاد اشتراکی،خصوصی سازی، مربیگری (کوچینگ)، نیازسنجی آموزشی، برگزاری سمینارها و نمایشگاه ها» می باشد. عوامل موثر در سطح «فردی و سازمانی» شناسایی و نیز پیامدهای ملی و بین المللی به عنوان پیامدهای آموزش کارآفرینانه کارکنان در نظام بانکی مشخص شدند.

    کلید واژگان: آموزش کارآفرینانه, توانمندسازی کارکنان, توانمندسازی کارآفرینانه, نظام بانکی
    Zahra Minafam, Mirzahasan Hosseini *, Rasul Hosseini, Hamideh Reshadatjoo

    The key to changing the present situation in a company is to create new strategies, achieve entrepreneurial opportunities, develop new technologies, capabilities, products and services and introduce new business models. Therefore, this study aimed to design an entrepreneurial training model for bank employees in order to empower them. This research is practical research, and the method of data collection is qualitative, with semi-structured interviews and using the content analysis method. Interviews with the participant continued until theoretical saturation was reached. This purpose was achieved through 17 interviews. Participants were selected for the interview via the snowball method, and data analysis was done through 3 coding steps with MAXQDA2020 software. According to research results, entrepreneurial empowerment of employees (knowledge, skills, motivation) can be done through entrepreneurial training. For this purpose, the antecedents include: institutionalizing entrepreneurial culture, institutionalizing entrepreneurship education, new electronic technology, changing business model, developing digital economy, problem- solving, responding to environmental changes and the propellant in entrepreneurial training including: institutional and legislative factors, effective communication with the university, BLOCKCHAIN technology, CRYPTOCURRENCIES, global mega-trends, identify entrepreneurial opportunities, shared economy, privatization, coaching, educational needs assessment, holding seminars, exhibitions. Entrepreneurial employees face a number of factors at both an individual and organizational levels. Furthermore, the implications of entrepreneurial training in empowering employees in the banking system were determined as follows: national and international implications, were identified.

    Keywords: : Entrepreneurial Training, Employee Empowerment, Entrepreneurial Empowerment, Banking system
  • امیر ابراهیم پور*، حمیده رشادت جو، امیرحسین ذوالفقاری صادق، نیره خسروی، نسترن مهدی پور اوجانی

    هدف از این پژوهش ارایه مدل زیست بوم استارتاپ ها در حوزه خدمات پزشکی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توضیفی- پیمایشی است. جامعه مورد بررسی خدمات پنج استارتاپ حوزه پزشکی است. پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای اولیه، عوامل و مولفه ها از طریق تحلیل مضمون و توسط پرسش نامه محقق ساخته که به نظر خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع رسیده (شامل 3 استاد دانشگاه و 7 خبره) و پس از اخذ نظرات اصلاحی کیفی و کمی ایشان (به روش دلفی) بر اساس روش های آماری مربوط تحلیل نهایتا متناسب مدل، مولفه ها و ترکیب عوامل به اجماع نخبگان رسیده است. در بخش کیفی از نرم افزار Maxqda به منظور تحلیل مضمون و در بخش کمی از نرم افزار Smart pls به منظور تحلیل عاملی استفاده گردید. این تحقیق با توجه به تعداد 267 کد اولیه که از این تعداد 30 کد باز و 9 کد محوری شکل گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که (تامین مالی، فرهنگی، سیاسی، آموزش، ساختار بازار، سرمایه انسانی، شبکه ها، فناوری، حمایت ها) بر زیست بوم استارتاپ ها تاثیر معناداری دارد. نتایج نشان داد که مولفه های زیست بوم بر درک بهتر استفاده از زیست بوم استارتاپ ها در بین استارتاپ های حوزه پزشکی می تواند باعث استفاده بهینه تر از آن در بین آن ها شود. بهره گیری از مدل مورد معرفی به استارتاپ ها کمک می کند تا مولفه های زیست بوم استارتاپ ها را شناسایی کرده و نقاط قوت و ضعف خود را در زمینه های ذیربط درک کنند و همچنین در فضای رقابتی کارایی بیشتری داشته باشند.

    کلید واژگان: زیست بوم, استارتاپ, خدمات پزشکی
    Amir Ebrahimpour *, Hamideh Reshadatjoo, AmirHossein Zolfaghari Sadegh, Nayereh Khosravi, Nastaran Mehdipour Ojani

    The purpose of this research is to present the ecosystem model of startups in the field of medical services. This research is practical in terms of purpose and descriptive-survey in terms of data collection. The investigated community is the services of five startups in the field of medicine. After defining the topic and conducting initial exploratory and library studies, the factors and components were determined through theme analysis and by a researcher-made questionnaire that reached the opinion of academic and professional experts familiar with the topic (including 3 university professors and 7 experts) and after Obtaining their qualitative and quantitative corrective opinions (using the Delphi method) based on statistical methods related to the ultimate proportional analysis of the model, components and combination of factors has reached the consensus of the elites. In the qualitative part, maxqda software was used for thematic analysis, and in the quantitative part, smart pls software was used for factor analysis. This research was based on the number of 267 primary codes, of which 30 open codes and 9 central codes were formed. The findings of the research showed that (financial, cultural, political, education, market structure, human capital, networks, technology, support) has a significant impact on the ecosystem of startups. The results showed that bio ecosystem components have a better understanding of the use of bio ecosystem startups among startups in the medical field, which can lead to more optimal use of it among them. Using the introduced model helps the startups to identify the components of the startup ecosystem and understand their strengths and weaknesses in the relevant fields and also be more efficient in the competitive environment.

    Keywords: ecology, Startup, medical services
  • زهرا تقی زاده قوام، حمیده رشادت جو*، رسول داودی
    هدف
    هدف پژوهش ارایه الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران بود.
    روش
    روش پژوهش حاضر در کلان مطالعه از نظر اهداف کاربردی و مقطعی بود، در این مقاله تمرکز اصلی نتایج بر بخش کمی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مدیران مدارس شهر تهران بودند و نمونه آماری تعداد 269 نفر از آنان که براساس جدول مورگان مشخص شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در ابتدا مصاحبه با خبرگان این حوزه و سپس تدوین پرسشنامه بود.
    یافته ها
    براساس تجزیه و تحلیل داده ها الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی ارایه شد که دارای هشت بعد: 1) رهبری و خط مشی گذاری با اعتبار 87/0، 2) ساختار مدیریتی با اعتبار 88/0، 3) آموزش اثربخش با اعتبار 93/0، 4) طراحی آموزشی با اعتبار 89/0، 5) برنامه ریزی آموزشی با اعتبار 90/0، 6) مدیریت اجرایی با عاتبار 89/0، 7) الزامات اجرایی با اعتبار 91/0، 8) ارزشیابی و پایش با اعتبار 93/0 می باشد.
    نتیجه گیری
    در مجموع الگوی آموزش اثربخش با 8 بعد، 36 مولفه و 154 شاخص بدست آمد، که این الگو می تواند مددکار مدیران سایر مناطق آموزش و پرورش باشد.
    کلید واژگان: الگو, آموزش اثربخش, آموزش و پرورش, بعد, مدیران ابتدایی
    Zahra Taghizadeh Gavam, Hamideh Reshadatjoo *, Rasoul Davoodi
    Aim
    The purpose of the research was to provide a model of an effective education system for the principals of primary education in Tehran.
    Methods
    The current research method in the macro study was applied and cross-sectional in terms of objectives, in this article the main focus of the results was on the quantitative part. The statistical population of this research included all principals of schools in Tehran, and the statistical sample was 269 of them, who were determined based on Morgan's table. The main tool of data collection was interviewing experts in this field and then developing a questionnaire.
    Results
    based on data analysis, an effective training system model for elementary school managers was presented, which has eight dimensions: 1) leadership and policy making with a credit of 0.87, 2) management structure with a credit of 88 0.0, 3) effective education with a credit of 0.93, 4) educational design with a credit of 0.89, 5) educational planning with a credit of 0.90, 6) executive management with a credit of 0.89, 7) executive requirements with a credit of 0.89 Credit is 0.91, 8) evaluation and monitoring is with credit 0.93.
    Conclusion
    In total, an effective education model with 8 dimensions, 36 components and 154 indicators was obtained, and this model can be a helper for managers in other areas of education.
    Keywords: Model, effective education, Education, dimension, primary managers
  • فرشته مشاور، کامبیز طالبی*، حمیده رشادت جو، علی داوری
    هدف

    هدف این پژوهش بررسی دلایل تفاوت در عملکرد فارغ التحصیلان برنامه های شتابدهی است.

    روش تحقیق: 

    این پژوهش به صورت توصیفی-همبستگی انجام شده و از داده های جمع آوری شده از 157 استارتاپ شرکت کننده در شتابدهنده های کانادایی در فاصله زمانی مهرماه 1400 تا تیرماه 1401 استفاده شده است. یک مدل تیوریکال ارایه شده و با استفاده از PLS-SEM، مدل مفهومی بررسی شده است.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که طراحی برنامه های شتابدهی، به ویژه میزان دسترسی به سرمایه گذاران، فراوانی و کیفیت فرصت های فراهم شده برای دسترسی به سرمایه گذاران، و قدرت شبکه ارتباطات استارتاپ ها، تاثیر زیادی بر روی شانس فارغ التحصیلان برای دریافت بیشترین دورهای سرمایه گذاری در زمان های زودتر دارد. همچنین، نتایج نشان داد که افزایش تعهد زمانی، کیفیت رابطه مرشد و کارآفرینان، و حمایت شغلی و روانی در برنامه مرشدی، می تواند منجر به افزایش سرعت و تعداد دورهای جذب سرمایه شود. در پژوهش نیز مشخص شد که برنامه مرشدی شتابدهنده برای موسسانی که تحصیلات و سابقه کار آنها با ایده کسب و کار مرتبط است، نتایج مطلوب تری دارد.

    نتیجه گیری

    از نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طراحی برنامه های شتابدهی، به ویژه مرشدی و دسترسی به سرمایه گذاران، تاثیر زیادی بر روی عملکرد استارتاپ ها دارد. این نتایج می تواند برای تحقیقات آتی و همچنین برای شتابدهنده ها در طراحی برنامه های خود مفید باشد.

    کلید واژگان: شتابدهنده, جذب سرمایه, مرشدی, دسترسی به سرمایه گذاران, سابقه
    Fereshteh Moshaver, Kambiz Talebi *, Hamideh Reshadatjoo, Ali Davari
    Objective

    The objective of this applied research is to investigate the reasons behind the differences in the performance of graduates from accelerator programs. The study aims to identify the influence of two fundamental elements of accelerator programs, namely mentorship and access to investors, on the performance of startups. Additionally, the mediating role of startup background is also taken into consideration.

    Methods

    This is a descriptive-correlational study that uses data collected from 157 startups that participated in Canadian accelerators between September 2021 and June 2022. A theoretical model was presented to explain the relationships between variables, and the conceptual model was tested using partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM).

    Findings

    The results of the study indicate that the design of accelerator programs, particularly the frequency, intensity, and quality of opportunities given to access investors, and the strength of the startups' network during the program, have a significant impact on the chances of graduates to receive more rounds of investment earlier. The study also found that more time commitment, a high quality of relationship between mentors and entrepreneurs, and better professional and mental support in mentorship could lead to an increase in the number of investment rounds and speed of fundraising. Furthermore, the study revealed that accelerator mentorship programs bring better results for founders whose education field and work experience are related to their business idea.

    Conclusion

    The study concludes that the design of accelerator programs, particularly the mentorship and access to investors, has a significant impact on the performance of startups. The findings of the study can provide insights for future research and can be useful for accelerators in designing their programs.

  • طاهره تشیعی نژاد، محسن قدمی *، محمدتقی ضیایی بیگدلی، حمیده رشادت جو، مریم خلیلی عراقی

    هدف از این پژوهش ارایه مدل تحلیل محتوایی بومی شده چهار ستون مدیریت دانایی براساس رویکرد تغییر مستمر در بانک توسعه صادرات می باشد. پژوهش حاضر از نظر جهت گیری در حیطه تحقیقات کاربردی می‏باشد. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی و خبرگان نظری است. خبرگان نظری، شامل اساتید دانشگاهی است که در زمینه مدیریت دانایی صاحب نظر می باشند. خبرگان تجربی، نیز شامل مدیران با تجربه بالای 15 سال در بانک توسعه صادرات هستند. برای نمونه گیری از روش های غیراحتمالی و به صورت هدفمند استفاده شده است. فرایند نمونه گیری تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 11 خبره در این مرحله شرکت کرده اند. با استفاده از تحلیل کیفی، تعدادی مفاهیم استخراج و کدگذاری شاخص ها انجام پذیرفت. در ادامه روند پژوهش و بخش کمی آن، با اجرای تکنیک دلفی فازی در 3 دور مبادرت به غربالگری و اعتبارسنجی معیارهای حاصل از تحلیل کیفی پژوهش شد. در ادامه جهت شناسایی روابط مدل بومی شده چهار ستون مدیریت دانایی براساس رویکرد تغییر مستمر و جهت انعکاس روابط درونی میان معیارها از روش مدل سازی ساختاری تفسیری1 استفاده گردید. با استناد به تجزیه و تحلیل داده ها در بخش مدل سازی ساختاری- تفسیری، مدیریت دانایی سطح اول یا وابسته است. متغیرهای رهبری سازمانی، فرهنگ سازمانی، فناوری سازمانی، یادگیری سازمانی سطح دوم هستند. متغیر تغییرات مستمر سطح سوم است. در نهایت نیز متغیرهای شایستگی شخصی، الگوهای ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی، تفکر سیستمی در سطح چهارم قرار دارند. در نهایت مولفه های بومی شده مدیریت دانایی و تغییر مستمر به همراه مدل تدوین گردید.

    کلید واژگان: تغییر مستمر, مدیریت دانایی, مدل بومی شده, مدل تحلیل محتوایی, مدل سازی ساختاری- تفسیری
    Tahereh TashayoieNejad, Mohsen Ghadami *, Mohammad Taghi Ziae Bigdeli, hamide reshadatjoo, Maryam Khaliliaraghi

    The purpose of this study is to present a localized content analysis model of four pillars of knowledge management based on the continuous change approach. This study is the practical research in terms of orientation. The statistical population includes academic experts and theoretical experts. Theoretical experts include university professors who are knowledgeable in the field of knowledge management. Experimental experts also include managers with more than 15 years of experience in the Export Development Bank. Non-probabilistic and purposeful methods have been used for sampling. The sampling process continued and finally 11 experts participated in this stage. Using qualitative analysis of grounded theory, a number of concepts of extraction and coding of indicators were performed. Following the research process and its quantitative part, by performing the fuzzy Delphi technique in 3 rounds, the criteria obtained from the qualitative analysis of the research were screened and validated. Then, ISM method was used to identify the relationships of the localized model of the four pillars of knowledge management based on the continuous change approach and to reflect the internal relationships between the criteria. Based on data analysis in the structural-interpretive modeling section, knowledge management (WM) is first level or dependent. The variables of organizational leadership (OL), organizational culture (OC), organizational technology (OT), organizational learning (LO) are the second level. The variable of continuous change (CC) is the third level. Finally, the variables of personal competence (SC), mental patterns (MP), shared vision (SV), team learning (TL), systemic thinking (ST) are in the fourth level.

    Keywords: Continuous Change, Knowledge Management, Localized Model, Content Analysis Model, Structural-Interpretive Modeling
  • الهام ایران نژاد پاریزی*، کامبیز طالبی، جهانگیر یداللهی، حمیده رشادت جو

    مراکز شتابدهنده با هدف کوتاه نمودن فاصله بین ایده تا ورود به بازار برای حمایت از استارتاپ ها شکل گرفته اند .خدمات آنها تاثیر مثبتی بر عملکرد استارتاپ ها دارد. لیکن عدم توانایی خروج برخی استارتاپ ها در زمان مقرر، از شتابدهنده ها عملکرد این مراکز را زیر سوال برده است. در پژوهش های پیشین، این مورد و سایر عوامل اثرگذار در رابطه بین خدمات ارایه شده در شتابدهنده ها و خروج استارتاپ-ها از شتابدهنده بررسی نشده است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشران های خروج موفق استارتاپ ها از شتابدهنده ها با میانجیگری گرایش کارآفرینانه است. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و بر اساس روش گردآوری اطلاعات توصیفی پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده و نمونه آماری پژوهش استارتاپ هایی است که از خدمات شتابدهنده های حوزه فناوری اطلاعات استفاده نموده اند. داده های پژوهش 1400-1401 گردآوری شد و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 تجزیه و تحلیل گردید. آلفای کرونباخ تمامی سازه ها بالاتر از 7/0 و مقدار میانگین استخراج شده بالاتر از 5/0 بوده و روایی و پایایی سازه ها تایید شد. فرضیات تحقیق با روش تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفت و مقدار آماره T فرضیات بیشتر از 96/1 و سطح معناداری کمتر از 05/0 به دست آمد و فرضیات مورد پذیرش قرار گرفت.

    کلید واژگان: خروج موفق استارتاپ ها, شتابدهنده, گرایش کارآفرینانه
    Elham Irannejadparizi *, Kambiz Talebi, Jahangir Yadollahi Farsi, Hamideh Reshadatjoo

    Accelerator centers are formed to support startups by shortening the distance between the idea and market entry, and the services provided by them have a positive effect on the functions of startups. However, the inability of some startups to exit accelerators on time calls the performance of such centers into question. This, as well as other factors influencing the relationship between services provided in accelerators and startup exits from accelerators, have not been studied in previous studies. Given the importance of the subject under consideration, the present study sought to identify drivers of successful startup exits with entrepreneurial orientation. This applied research collected data in a descriptive-survey manner. Data were gathered through the use of researcher-created questionnaires, and statistical samples consisted of startups that used the services of IT accelerators. The data generated in this study , collected 2022 , was analyzed using structural equations modelling and smart PLS3. Cronbach's alpha for all structures was greater than 0.7, and the extracted average was greater than 0.5, confirming the structures' reliability and validity. Path analysis was used to analyze research hypotheses, and the t-statistic of the hypotheses was greater than 1.96 and the significance level was less than 0.05, indicating that the hypotheses were confirmed.

    Keywords: Successful Startup Exits, Accelerator, Entrepreneurial Orientation
  • علی ابراهیمی، محمدعلی حسینی*، کامران محمدخانی، حمیده رشادت جو
    هدف

    برنامه ریزی آمایش سرزمین در زمینه برنامه های آموزش عالی مهارتی که با توسعه انسانی و اقتصاد دانش بنیان در ارتباطند اهمیت فزاینده ای دارد. پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی برای کاربست بهینه برنامه ریزی آمایش سرزمین درتوسعه آموزش های علمی-کاربردی انجام پذیرفت. روش آن آمیخته (کمی- کیفی) از نوع اکتشافی  است.

    مواد و روش ها

    دربخش کیفی کلیه پایگاه داده ها و نیزخبرگان بعنوان جامعه آماری قرارداشتند چون حجم نمونه از قبل مشخص نبود ملاک برای تعیین حجم نمونه، تکرار مطالب و اشباع داده ها لحاظ وتعداد 23 نفرمورد مصاحبه نیمه ساختمند قرارگرفتند. در بخش کمی کلیه خبرگان علمی-کاربردی کشور به عنوان جامعه آماری در نظر بودند که بدلیل حجم جمعیت و پراکندگی جغرافیایی از نمونه گیری خوشه ای استفاده و پنج استان آذربایجان شرقی، اصفهان، بوشهر، تهران وخراسان رضوی به عنوان خوشه ها انتخاب شدند. با عنایت به یکسان نبودن جمعیت و تعداد مراکزآموزش عالی علمی-کاربردی استانها، با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای و خطای 5/. ازجدول مورگان و فرمول کوکران، تعداد 326 نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد آزمون قرارگرفتند. در بخش میدانی، پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار جمع آوری داده ها درنظرگرفته شد. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی و صوری با استفاده ازنظر30 نفراز خبرگان مورد تایید قرارگرفت. پایایی پرسشنامه نیزبا روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) بدست آمد. بدلیل شرایط حاد ناشی از پاندمی کرونا، پرسشنامه بصورت الکترونیکی طراحی واز طریق سامانه پرسلاین به استانها ارسال شد. در بخش کیفی برای اطمینان از کفایت داده های مشابه، تحلیل داده های کیفی وکدگذاری و ودسته بندی از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. روش تحلیل داده های کیفی از نوع تحلیل مضمون است. در بخش میدانی از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهایSPSS و رابط گرافیکی SMART PLS استفاده گردید.

    یافته ها

    در نتایج پژوهش، 5 بعد، 21 عامل و 35 مولفه بدست آمد. در بررسی وضعیت موجود این ابعاد همگی از میانگین واریانس پایین تر بوده و وضعیت مناسبی نداشتند. اما در وضعیت مطلوب به دلیل میانگین های بدست آمده بالا در سطح مورد انتظار واقع شد. درزمینه سازوکار و چارچوب، اعتبارچارچوب نهایی شامل پنج عامل از منظرخبرگان مورد تایید قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش نشان دادند که ابعاد بدست آمده نیاز به ارائه ساز و کار اجرایی یا چارچوب دارد

    کلید واژگان: برنامه ریزی آمایش سرزمین, آموزش عالی علمی-کاربردی, توسعه پایدار
    Ali Ebrahimi, MohammadAli Hosseini *, Kamran Mohammadkhani, Hamideh Rashadatjoo
    Purpose

    Land use planning is increasingly important in the field of skill higher education programs that are related to human development and knowledge-based economy. The current research was carried out with the aim of providing a framework for the optimal application of land use planning in the development of scientific-applied education. 

    Materials and Methods

    Its method is mixed (quantitativequalitative) of exploratory type. In the qualitative section, all databases and experts were included as a statistical population because the sample size was not known in advance. In the quantitative part, all the scientific-practical experts of the country were considered as the statistical population, and due to the size of the population and geographical distribution, cluster sampling was used and five provinces of East Azarbaijan, Isfahan, Bushehr, Tehran and Razavi Khorasan were selected as clusters. Due to the non-uniformity of the population and the number of higher scientific-applied education centers in the provinces, using quota sampling and a 5/ error. From Morgan's table and Cochran's formula, 326 people were selected as a sample and tested. In the field section, the researcher-made questionnaire was considered as a data collection tool. The validity of the questionnaire was confirmed through content and form validity using the opinions of 30 experts. The reliability of the questionnaire was also obtained by the internal consistency method (Cronbach's alpha). Due to the acute conditions caused by the corona pandemic, the questionnaire was designed electronically and sent to the provinces through Pursline system. In the qualitative section, MAXQDA software was used to ensure the adequacy of similar data, qualitative data analysis, coding and classification. The method of qualitative data analysis is thematic analysis. In the field section, descriptive and inferential statistics were used using SPSS software and SMART PLS graphic interface.

    Findings

    In the research results, 5 dimensions, 21 factors and 35 components were obtained. In examining the current situation, all of these dimensions were lower than the average variance and did not have a suitable situation. But it was at the expected level due to the obtained high averages in a favorable situation. In the field of mechanism and framework, the validity of the final framework including five factors was confirmed by experts. 

    Conclusion

    The findings of the research showed that the obtained dimensions need to provide an executive mechanism or framework

    Keywords: Land Use Planning, Scientific-Applied Higher Education, sustainable development
  • جواد توسلی نوقابی، حمیده رشادت جو*، محمدعلی حسینی

    این پژوهش با هدف ارایه مدل ارزیابی کارآفرینی دانشگاهی با رویکرد مقایسه پذیری دانشگاه های آینده انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی، هدف کاربردی و به روش آمیخته بوده است. داده های بخش کیفی به روش اسنادی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان جمع آوری گردید. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها در نرم افزار مکس کیودا تحلیل و کدگذاری و شاخص های اولیه شناسایی شد و بر اساس آن پرسشنامه ای با 5 بعد، 32 مولفه و 66 شاخص طراحی گردید. در بخش کمی، از بین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد مشهد تعداد 148 نفر به روش تصادفی ساده نمونه گیری شدند. داده های این بخش به روش معادلات ساختاری براساس حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار حداقل مربعات جزیی اعتبارسنجی شدند. مطابق یافته ها، ارزیابی کارآفرینی دانشگاهی (با اعتبار سازه 90/0) شامل پنج مولفه ارزیابی محرک های کارآفرینی دانشگاهی (12 شاخص، 68/0)، توانمندسازها (10 شاخص، 83/0)، فعالیت های جریان سوم (28 شاخص، 93/0)، تاثیرات درونی (6 شاخص، 81/0) و تاثیرات بیرونی (10 شاخص، 88/0) است که هر یک از مولفه ها به ترتیب با 22، 21، 26، 24 و 23 درصد تغییرات سازه ارزیابی کارآفرینی دانشگاهی را تبیین می کنند. مقدار شاخص برازش ریشه میانگین مربعات باقیمانده استاندارد مدل اشباع 085/0 حاصل گردید. این مدل با ارایه چشم اندازی از بازیگران و مولفه های ارزیابی کارآفرینی دانشگاهی و شاخص های کلیدی آنها، درک مطلوبی از فرایند ارزیابی ایجاد کرده و امکان سنجش کارآفرینی دانشگاهی و مولفه های آن را فراهم کرده که می تواند مبنای مقایسه دانشگاه ها و معیاری برای تصمیم گیری و انتخاب راهبردهای استراتژیک و جهت گیری دانشگاه های آینده قرار گیرد.

    کلید واژگان: کارآفرینی دانشگاهی, مدل ارزیابی کارآفرینی دانشگاهی, دانشگاه آینده, دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
    Javad Tavasoli Noghabi, Hamideh Reshadatjoo *, Mohammadali Hosseini

    This research is done to present the academic entrepreneurship evaluation model . The Descriptive research method is operational and through medley manner. Data of qualitative part were collected according to the documentary approach and a semi-structured interview with 20 professionals. These people have been chosen through purposive sampling style to theoretically saturate the information. The details were analyzed, coded in MAXQDA and based on the preliminary indicates which were identified, the form with 5 dimensions,32 components and 66 indicators was designed. In the quantitative part, a total of 148 people were sampled by simple random sampling among faculty members in the Azad University. The data of this part were validated by the method of structural equations based on partial least squares using the smart-PLS. According to the figures, evaluation of university entrepreneurship (with structural validity of 0.90) includes five components of evaluation of academic entrepreneurship stimuli (12 indicators,0.68), enables (10 indicators,0.83), third flow activities (28 indicates,0.93), effects internal (6 indicators,0.81) and external influences (10 indictors,0.88) that each of the components explains with 22,21,26,24 and 23% changes in the structure of academic entrepreneurship evaluation, respectively. The value of the SRMR fit index of the saturation model is 0.085. This model with presenting the view of actors and university entrepreneurship components and their key indicators creates an optimal understanding of measuring the academic entrepreneurship and its components which can be the basis of comparison of universities and can also be as a criterion for decision-making and selection of strategic of future universities.

    Keywords: Academic Entrepreneurship, Model of Academic Entrepreneurship assessment, Future University, Islamic Azad University of Mashhad
  • وحید چیذری، ایوب محمدیان*، مریم خلیل عراقی، حمیده رشادت جو
    هدف

    هدف از مقاله حاضر تعیین عوامل اثرگذار بر ارزش شرکت های نوپای فین‏تک از نگاه سرمایه‏گذاران خطرپذیر در حوزه فناوری مالی کشور، در اولین مرحله چرخه حیات آن هاست.

    روش

    روش این پژوهش کیفی و مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد بوده است. در این پژوهش از طریق مصاحبه های هدفمند با 19سرمایه گذار خطرپذیر در حوزه فناوری مالی کشور، ابتدا از طریق کد‏گذاری های باز، 46 کد نهایی احصا شد و در مرحله بعد، از طریق کد‏گذاری محوری، مدل پارادایمی حول پدیده اصلی ارزش شرکت نوپای فین تک ارایه شد.

    یافته ها: 

    یافته های این پژوهش نشان داد که ارزش شرکت های نوپای فین‏تک، علاوه بر مشخصه و عملکرد خود آن ها، تحت تاثیر شرایط مداخله گر دیدگاه های استراتژیک بانک ها و موسسه های مالی، ریسک ها و آورده های آن ها، به عنوان خریداران اصلی این شرکت ها قرار دارد. علاوه بر این، مشخص شد که شرایط زمینه ای مانند راه های خروج سرمایه گذار، میزان نیاز به سرمایه گذاری مجدد و پیامد‏های ناشی از ادغام و تصاحب آن‏ ا نیز بر ارزش شرکت های نوپای فین تک اثرگذار است.

    نتیجه گیری: 

    ارزش شرکت های نوپای فین تک، برخلاف سایر شرکت های نوپای فناوری تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل مداخله گر خریداران اصلی آن ها، یعنی بانک ها و موسسه های مالی قرار دارد؛ زیرا منافع حاصل از خرید شرکت های فین تک برای بانک ها و موسسه های مالی استراتژیک است و می تواند برای آن ها مزیت رقابتی نسبت به دیگر بانک ها و موسسه های مالی ایجاد کند.

    کلید واژگان: ارزش گذاری, مرحله اولیه, شرکت های نوپا, فین تک
    Vahid Chizari, Ayoub Mohammadian *, Maryam Khalili Araghi, Hamideh Reshadatjoo
    Objective

    The purpose of this paper is to determine the effective factors influencing the value of FinTech start-ups from the perspective of venture capitalists in the field of financial technology in the early stage of their life cycle.

    Methods

    This research is qualitative that uses the Grounded theory method. In this study, by interviewing 19 venture capitalists active in the field of financial technology, 46 final codes were extracted via open coding. In the next step, through axial coding, a paradigm model was presented for the main value of the start-up FinTech company.

    Results

    This study showed that the value of FinTech start-ups is majorly influenced by the intervening factors related to their main buyers, i.e. banks and financial institutions because the benefits of buying fintech companies are strategic for banks and financial institutions and can create a competitive advantage for them compared to other banks and financial institutions. In addition, it was found that underlying conditions such as investor exit routes, the need for reinvestment, and the consequences of their merger and acquisition also affect the value of FinTech start-ups.

    Conclusion

    The value of FinTech start-ups is more affected by the intervention of their buyers than other technology start-ups, because the benefits of buying FinTech companies are strategic for banks and financial institutions, and it can give them a competitive advantage over other banks.

    Keywords: Early stage, Fintech, Start-up, Valuation
  • پیمان پورمومن دوانی، نادرقلی قورچیان، افسانه زمانی مقدم، حمیده رشادت جو
    زمینه و هدف

    بلوغ هوشمندی به تعالی قابلیتها و توانمندی سازمان بر اساس چهار محور اصلی کارکنان، فعالیتهای هوشمندی، فرآیند و فناوری هوشمندی تاکید دارد. پژوهش حاضر با هدف پرداختن به موضوع بلوغ هوشمندی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران انجام پذیرفته است.

    روش

     روش پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و بر مبنای ماهیت، جزء پژوهش های آمیخته بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان جامعه علمی دانشگاهی بود که به روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند تعداد 24 نفر انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی شامل، تمام اعضای هییت علمی دانشگاه های آزاد شهر تهران بودند که تعداد 330 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. همچنین، برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. برای گردآوری داده ها، از ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و روایی و پایایی ابزارها مورد سنجش و تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، کدگذاری نظری بود که با استفاده از نرم افزارMAXQDA انجام پذیرفت. در بخش کمی نیز، از آزمون هایی نظیر تحلیل عاملی تاییدی نیز بهره گرفته شد. 

    یافته ها:

    یافته های حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مولفه های بلوغ فردی، بلوغ فرایندی، بلوغ فناوری به عنوان عوامل تشکیل دهنده، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی و عوامل آموزشی، به عنوان عوامل موثر و عملکرد شغلی، مزیت رقابتی و اشتیاق شغلی به عنوان پیامدهای بلوغ هوشمندی در دانشگاه آزاد شناسایی شدند. در این پژوهش سازوکارهای اجرای بلوغ هوشمندی نیز تحت مولفه های راهبرد عملیاتی، راهبرد ارزیابی، راهبرد فرهنگی و راهبردهای آموزشی مورد شناسایی قرار گرفت.

    نتیجه گیری:

     با جمع بندی نتایج این پژوهش می توان گفت بلوغ هوشمندی، علاوه بر کاربرد در کسب و کار در مراکز آموزشی مانند دانشگاه ها نیز کاربرد دارد و می توان از پیامدهای الگوی بلوغ هوشمندی در دانشگاه ها در ابعاد مختلف فردی، فرایندی و فناورانه بهره برد.

    کلید واژگان: بلوغ هوشمندی, بلوغ فردی, بلوغ فرایندی, بلوغ فناوری
    Peyman Pourmomen Davani, nadergholi ghorciyan, afsaneh zamanimoghadam, Hamideh Reshadatjoo

    Maturity of intelligence emphasizes the excellence of the capabilities and capabilities of the organization based on the four main axes of employees, intelligence activities, process and intelligence technology.

    Purpose

    The present study was conducted with the aim of addressing the issue of intellectual maturity in Islamic Azad Universities of Tehran province.

    Method

    The research method was based on the purpose, applied and based on the nature, part of the mixed researches. The statistical community in the qualitative section included experts from the university scientific community, who were selected by targeted non-random sampling in the number of 24 people. The statistical community of the quantitative part included all faculty members of Azad universities in Tehran, and 330 people were selected as the sample size. Also, stratified random sampling was used to select statistical samples. To collect data, semi-structured interview tools and researcher-made questionnaire were used, and the validity and reliability of the tools were evaluated and confirmed. The method of data analysis in the qualitative part was theoretical coding which was done using MAXQDA software. In the quantitative part, tests such as confirmatory factor analysis were also used

    Findings

    The findings of the factor analysis showed that the components of individual maturity, process maturity, technological maturity as constituent factors, organizational factors, managerial factors and educational factors as effective factors and job performance, competitive advantage and job passion as the consequences of intelligence maturity. They were identified in Azad University. In this research, the implementation mechanisms of intelligence maturity were also identified under the components of operational strategy, evaluation strategy, cultural strategy and educational strategies.

    Conclusion

    By summarizing the results of this research, it can be said that intelligence maturity, in addition to being used in business, is also used in educational centers such as universities, and it is possible to benefit from the consequences of the model of intelligence maturity in universities in various individual, process and technological dimensions.

    Keywords: intelligence maturity, individual maturity, process maturity, technology maturity
  • مهدی مسکنی*، محسن امینی خوزانی، حمیده رشادت جو

    هدف از پژوهش:

     بررسی تاثیرات پیاده سازی شهر الکترونیک بر مدیریت مطلوب شهری با در نظر گرفتن متغیر میانجی مشارکت شهروندان و متغیر تعدیلگر شهر هوشمند.

    روش پژوهش:

     پژوهش حاضر، از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد همچنین به منظور گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی با ابزار پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش 2000 نفر از مدیران شهری و شهروندان مناطق 2، 3 و 19 شهر تهران می باشد و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 322 نفر تعیین گردید. جهت بررسی پایایی پژوهش از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید و برای تحلیل داده های از آزمون های توصیفی درصد، میانگین و انحراف معیار و معادلات ساختاری با کمک نرم افزار AMOS استفاده شده است.

    یافته ها و نتایج پژوهش:

     نتایج این پژوهش نشان داده است که رابطه معنی دار مثبتی بین پیاده سازی شهر الکترونیک و مدیریت مطلوب شهری وجود دارد. همچنین نقش میانجی مشارکت شهروندان و تعدیلگر شهر هوشمند دراین رابطه تابید شده است. به همین تناسب پیشنهاداتی در راستای بهبود پیاده سازی شهر الکترونیک مطرح شده است.

    کلید واژگان: شهر الکترونیک, مدیریت مطلوب شهری, مشارکت شهروندان, شهر هوشمند
    Mehdi Maskani *, Mohsen Amini Khozani, Hamideh Reshadatjoo

    Introduction and purpose of the research:

     Today, due to the complex problems of metropolises in various fields such as air pollution, increasing the level of citizens' expectations, traffic problems and the like, many metropolises of the world have turned to using information technology tools and applying new technologies in the field of city management. As a result, it led to the emergence of electronic cities and increased citizen satisfaction. Therefore, in this research, you intend to investigate the effects of the implementation of the electronic city on the optimal urban management, taking into account the mediating variable of citizens' participation and the moderating variable of the smart city.

    Research method

    In terms of the purpose, the present research is an applied research, and in terms of the method, it is a descriptive correlational type. In order to collect data, the library and field method was used with a questionnaire tool based on the Likert scale.

    Findings and Conclusion

    The results of this research have shown that there is a significant positive relationship between the implementation of electronic city and optimal urban management. Also, the role of the mediator of citizens' participation and the moderator of the smart city has been highlighted in this regard. Accordingly, suggestions have been made in order to improve the implementation of the electronic city.

    Keywords: Electronic City, optimal urban management, Citizens' Participation, Smart city
  • الهام ایران نژاد پاریزی، کامبیز طالبی*، جهانگیر یدالهی فارسی، حمیده رشادت جو
    اشتیاق و انگیزه در تیم های کارآفرینانه تاثیر قابل توجهی بر عملکرد کسب و کارها دارد. با توجه به تیمی شدن فعالیت های کارآفرینی در عصر جدید، بررسی نقش محیط در عواطف و اشتیاق تیم ها در مراکز ارایه دهنده خدمات به تیم های استارتاپی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل اشتیاق کارآفرینانه تیمی در شتابدهنده انجام شده است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق داده بنیاد (رویکرد اشتراوس و کوربین) صورت پذیرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و نمونه گیری نظری به روش هدفمند انجام شده و بعد از انجام 13 مصاحبه به اشباع نظری رسیده است. نتایج پژوهش در غالب مدل پارادایمی شامل اشتیاق کارآفرینانه تیمی به عنوان مقوله محوری، شرایط علی (خدمات مالی، مکان فیزیکی، آموزش و مربیگری)، عوامل زمینه ای (کانون اشتیاق کارآفرینانه تیمی)، عوامل مداخله گر (گرایش کارآفرینانه و خودکارآمدی)، راهبردها (راهبردهای بیرونی و راهبردهای درونی) و پیامدها (تکرارپذیری و مقیاس پذیری مدل کسب و کار، گسترش بازار و...) ترسیم گردید. خدمات ارایه شده در مراکز شتابدهنده تاثیر قابل توجهی بر اشتیاق کارآفرینانه تیم های استارتاپی دارد که می تواند عملکرد تیم و در نتیجه موفقیت دوره های شتابدهی را تحت تاثیر قرار دهد.
    کلید واژگان: اشتیاق کارآفرینانه تیمی, تحلیل کیفی داده بنیاد, شتابدهنده
    Elham Irannejadparizi, Kambiz Talebi *, Jahangir Yadollahi Farsi, Hamideh Reshadatjoo
    Passion and motivation among entrepreneurial teams can have a significant impact on the performance of businesses. Given the team-based nature of entrepreneurial activities in our modern age, the study of the environment’s role in a team’s emotions and passion in centers providing services to start-up teams has found particular significance. The present study was conducted to present an entrepreneurial passion model in teams based on accelerators. The present study was conducted within the framework of a qualitative approach, using grounded theory research methodology (the Strauss and Corbin approach). Semi-structured interviews were used to collect data and the theoretical sampling was conducted purposively, where theoretical saturation was reached after 13 interviews. The results of the study were drawn into a paradigm model including team entrepreneurial passion as the main subject and causal circumstances (financial services, locale, training, and mentor), background (team entrepreneurial passion focal point), intervening factors (entrepreneurial orientation and self-efficacy), strategies (external strategies and internal strategies), and consequences (repeatability and scalability of the business model, market development and …).Services provided in accelerator centers providing support for entrepreneur teams have a remarkable impact on the entrepreneurial passion of start-up teams, that can have a great impact on team performance .
    Keywords: Team Entrepreneurial Passion, Grounded Theory, Accelerator
  • اعظم الهیاری، حمیدرضا آراسته*، نادرقلی قورچیان، حمیده رشادت جو

    یکی از دغدغه های اصلی نظام آموزش عالی کشور به ثمر رسیدن رسالت های تعلیم و تربیت عملی در خروجی فرآیند سیستم دانشگاه ها یعنی دانشجویان است. ازاین رو با توجه به مباحث مرتبط با اثربخشی تدریس استادان، هدف از این پژوهش ارایه مدل تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هییت علمی و سازوکار اجرایی آن در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بوده است. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون و با مصاحبه های نیمه ساختار یافته از 15 نفر از اعضای هییت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها و یافته ها حاکی از آن بود که 50 مفهوم در منابع علمی مختلف، 126 مفهوم جدید در متن مصاحبه ها و نهایتا 150 مفهوم جدید پس از سازمان دهی مفاهیم احصاء شده از مصاحبه ها و منابع علمی مورد شناسایی قرار گرفت. مقوله ها و راهبردهای اصلی در تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هییت علمی در ابعاد توانمندی علمی-پژوهشی استاد، ویژگی های حرفه ای استاد، مهارت های فردی-آموزشی، راهبردهای مربوط به استادان، راهبردهای مربوط به آموزش و راهبردهای مربوط به دانشگاه طبقه بندی شدند. کاربست این الگو و آگاهی از مولفه های آن در بخش های مختلف می تواند در بهبود کارایی و اثربخشی تدریس ایفای نقش کرده و قادر است تا احتمال توسعه دانشگاه های ایران در آینده را افزایش بخشد.

    کلید واژگان: اثربخشی تدریس, تدریس موثر, اعضای هیئت علمی, راهبردهای تدریس
    Azam Allahyari, Hamidreza Arasteh *, Nadergholi Ghorchian, Hamideh Reshadatjoo

    One of the main concerns of the country's higher education system is the achievement of practical educational missions in the universities’ system process output, i.e. students. Therefore, the aim of this research was to provide a model to facilitate the teaching effectiveness of faculty members and its implementation mechanism in universities and higher education centers according to the topics related to the lecturers’ teaching effectiveness. This research was conducted in a qualitative method using thematic analysis technique and semi-structured interviews with 15 faculty members of Islamic Azad University, Tehran Research and Science Branch. Data analysis and findings indicated that 50 concepts in different scientific sources, 126 new concepts in the text of the interviews and finally 150 new concepts were identified after organizing the concepts collected from the interviews and scientific sources, it placed. The main strategies and categories in facilitating the teaching effectiveness of faculty members were classified in the aspects of lecturer’s scientific-research capability, professional characteristics of the lecturer, individual-educational skills, strategies related to lecturers, strategies related to teaching, and the ones related to the university. Applying this model and knowledge its components in different sections can play a significant role in improving the teaching efficiency and effectiveness and able to increase the possibility of Iranian universities development in the future.

    Keywords: Effectiveness of teaching, Effective Lecture, Faculty Members, Teaching strategies
  • علی ابراهیمی، محمدعلی حسینی*، کامران محمدخانی، حمیده رشادت جو
    هدف
    هدف اصلی این مقاله طراحی چارچوب بهبود کاربست برنامه ریزی آمایش سرزمین در توسعه آموزش های علمی-کاربردی است.
    روش کار
    روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون، برای شناسایی عوامل موثر بر کاربست برنامه ریزی آمایش سرزمین در توسعه آموزش های علمی-کاربردی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه اعضای هیات علمی و مدیران و کارشناسان دانشگاه جامع علمی کاربردی و اعضای هیات علمی و کارکنان وزارت علوم بودند تا اشباع نظری 23 مصاحبه صورت گرفت. مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان در سال 1400 به صورت مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر انجام شده و برای تعیین وضعیت موجود ابعاد از آزمون تی تک نمونه و برای طراحی چارچوب مورد نظر از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. با توجه به مصاحبه های نیمه ساختار یافته 5 بعد و 21 مولفه استخراج گردید.
    نتایج
    در نهایت پرسشنامه برنامه ریزی آمایش سرزمین با 35 شاخص به صورت محقق ساخته طراحی گردید و بر روی 326 نفر از مدیران و کارشناسان دانشگاه جامع علمی کاربردی به منظور بررسی وضعیت موجود و ارایه چارچوب اجرا گردید. ضرایب بدست آمده از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد عوامل اجتماعی برنامه ریزی باضریب 0.745 بیشترین تاثیر و عوامل محلی با ضریب 356/0 کمترین تاثیر را دارد.
    نتیجه گیری
    نظام آموزشی به عنوان ابزاری مهم در رشد و توسعه همه جانبه کشور شناخته می شود. مهم ترین هدف در دانشگاه ها پرورش مهارتها و توسعه حیطه شناختی دانشجویان است.
    کلید واژگان: برنامه ریزی, آمایش سرزمین, توسعه آموزش های علمی-کاربردی
    Ali Ebrahimi, Mohammad Ali Hosseini *, Kamran Mohammadkhani, Hamideh Reshadat Joo
    Introduction
    The main goal of this article is to design a framework for improving the use of land use planning in the development of scientific-applied education.
    Method
    The research method is mixed (qualitative-quantitative). In order to conduct this research, in addition to document study, thematic analysis technique was used to identify the effective factors on the application of land use planning in the development of scientific-applied education. The statistical managers and experts of the University of Applied Sciences and faculty members and employees of the Ministry of Science until the theoretical saturation of 23 interviews. Semi-structured interviews were conducted with experts in 1400 in the form of basic, organizing, and inclusive themes, and to determine the current state of the dimensions, a sample T-Tech, and structural equation method was used to design the desired framework. According to semi-structured interviews, 5 dimensions and 21 components were extracted.
    Findings
    In the end, the land development planning questionnaire with 35 indicators was designed by a researcher and was implemented on 326 managers and experts of the University of Applied Sciences in order to examine the current situation and provide a framework. The coefficients obtained from the analysis of structural equations showed that the social factors of planning with a coefficient of 0.745 have the greatest effect and local and regional factors have the least effect with a coefficient of 0.356.
    Conclusion
    The educational system is known as an important tool in the all-round growth and development of the country.
     
    Designing a Framework for Improving the Application of Land Management Planning in the Development of Scientific-Applied Education
    Introduction
    The most important factor that has caused fundamental changes in the functions of higher education is the category of demand for education, which is the result of the sum of people's demands for education. In fact, the category of social demand for education is raised in the framework of the demand to enter universities and higher education institutions, which has caused major changes in educational policies. In the last century, universities and higher education centers as an organization have played an important role in national development. In the same way, the social responsibility of the university in the last few decades due to the growth of the number of students and its popularization and the rising level of expectation of the university in the society has been noticed by the educational planners and the higher education system has a series of activities and career and professional programs in the university community. have expanded Therefore, one of the most influential organizations today are universities and higher education centers, and their role has evolved from a single role and a single institution to a multi-role and multi-institutional one, i.e. educational, research, service and professional development. On the one hand, one of the important differences between sustainable development and other forms of development is the attention to human resources and emphasizes and pays attention to the needs of today's and future generations. One of the most important tools of human resource development is high-level education, which provides opportunities for people's growth in various fields. Therefore, in the agenda of countries regarding land, education has been identified as an important component to promote sustainable development. in such a way that it can improve the capacity and ability of people to pay attention to environmental and development issues and added that education is the element of achieving environmental awareness, attitudes and skills related to sustainable development and effective and active participation of people in decision making The main goal of this article is to design a framework for improving the use of land use planning in the development of scientific-applied education.
    Materials and methods
    The research method is mixed (qualitative-quantitative). In order to conduct this research, in addition to document study, thematic analysis technique was used to identify the effective factors on the application of land use planning in the development of scientific-applied education. The statistical population in this research was all faculty members, managers and experts of the University of Applied Sciences and faculty members and employees of the Ministry of Science until the theoretical saturation of 23 interviews. Semi-structured interviews were conducted with experts in 1400 in the form of basic, organizing, and inclusive themes, and to determine the current state of the dimensions, a sample T-Tech test was used, and structural equation method was used to design the desired framework. According to semi-structured interviews, 5 dimensions and 21 components were extracted. Finally, the land development planning questionnaire with 35 indicators was designed by a researcher and was implemented on 326 managers and experts of the University of Applied Sciences in order to examine the current situation and provide a framework. The coefficients obtained from the analysis of structural equations showed that the social factors of planning with a coefficient of 0.745 have the greatest effect and local and regional factors have the least effect with a coefficient of 0.356.
    Results and discussion
    23 interviews were conducted with faculty members, managers and experts of the Comprehensive University of Applied Sciences and faculty members and employees of the Ministry of Science with semi-structured questions. Finally, in this process, 652 primary codes were extracted. With multiple revisions and integration of codes based on similarity and through several steps, finally 21 components were extracted for 5 dimensions. In the main sample, a questionnaire was distributed to 326 people and the results were displayed using structural equations. The value of R2 for the structure is 0.782. According to the three criterion values, it confirms the fit of the structural model.
    Conclusion
    Land planning is a type of planning that pays attention to land as a fundamental and determining factor in meeting development goals. John Friedman and William Alonso have emphasized that deciding where to locate a new project is as important as deciding whether to invest in that project. Also, the issue of social justice in its distribution according to social classes is important and difficult. In the needs assessment, all available sources of information, including soft and hard data, within the higher education system and society, are carefully examined and then future opportunities are determined. In higher education, governance refers to the legal allocation of power among the diverse decision-making structures of universities and higher education institutions and the diverse executive structures and management of universities, who should make decisions and what is the focus of decisions and decisions. has it. The educational system is known as an important tool in the comprehensive growth and development of the country. The most important goal in universities is to develop skills and strengthen and develop the cognitive field of students. In universities, attention is paid to spatial and geographical planning that explains regional capabilities, abilities, needs for fair development with the meaning of resources and environment.
    Keywords: planning, Land Management, development of scientific-applied education
  • اعظم الهیاری، حمیدرضا آراسته*، نادرقلی قورچیان، حمیده رشادت جو

    یکی از دغدغه های اصلی نظام آموزش عالی کشور به ثمر رسیدن رسالت های تعلیم و تربیت عملی در خروجی فرآیند سیستم دانشگاه ها یعنی دانشجویان است. لذا با توجه به مباحث مرتبط با اثربخشی تدریس استادان، هدف این پژوهش ارایه مدل تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هییت علمی و سازوکار اجرایی آن در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بود. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون و با مصاحبه های نیمه ساختاریافته از 15 نفر از اعضای هییت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران صورت گرفت. تحلیل داده ها و یافته ها حاکی از آن بود که 50 مفهوم غیرتکراری (219 مفهوم با تکرار) در منابع علمی مختلف، 126 مفهوم جدید در متن مصاحبه ها و نهایتا 150 مفهوم جدید پس از سازمان دهی مفاهیم احصاء شده از مصاحبه ها و منابع علمی مورد شناسایی قرار گرفت. مقوله ها و راهبردهای اصلی در تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هییت علمی در ابعاد توانمندی علمی-پژوهشی استاد، ویژگی های حرفه ای استاد، مهارت های فردی-آموزشی، راهبردهای مربوط به استادان، راهبردهای مربوط به آموزش و راهبردهای مربوط به دانشگاه طبقه بندی شدند. به کارگیری مدل پژوهش می تواند به عنوان ابزار افزایش اثربخشی مورد استفاده اعضای هییت علمی، مدیران دانشگاه ها و سیاست مداران آموزش عالی قرار گیرد.

    کلید واژگان: اثربخشی تدریس, تدریس موثر, اعضای هیئت علمی, راهبردهای تدریس
    Azam Allahyari, Arasteh Hamidreza*, Nadergholi Ghorchian, Hamideh Reshadatjoo

    One of the main concerns of the country's higher education system is the achievement of practical educational missions in the universities’ system process output, i.e. students. Therefore, the aim of this research was to provide a model to facilitate the teaching effectiveness of faculty members and its implementation mechanism in universities and higher education centers according to the topics related to the lecturers’ teaching effectiveness. This research was conducted in a qualitative method using thematic analysis technique and semi-structured interviews with 15 faculty members of Islamic Azad University, Tehran Research and Science Branch. Data analysis and findings indicated that 50 non-repetitive concepts (219 repeated concepts) in different scientific sources, 126 new concepts in the text of the interviews and finally, 150 new concepts were identified after organizing the concepts collected from the interviews and scientific sources, it placed. The main strategies and categories in facilitating the teaching effectiveness of faculty members were classified in the aspects of lecturer’s scientific-research capability, professional characteristics of the lecturer, individual-educational skills, strategies related to lecturers, strategies related to teaching, and the ones related to the university. Applying the research model can be used as a means to enhance the effectiveness of faculty members, university deans, and higher education policymakers.

    Keywords: Effectiveness of teaching, Effective Lecture, Faculty Members, Teaching strategies
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر حمیده رشادت جو
    دکتر حمیده رشادت جو
    دانشیار مدیریت آموزش عالی، دانشکده مدیریت و اقتصاد واحد ععلوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال