فهرست مطالب نویسنده:
حنانه گلشاهی
-
زمینه مطالعهدر زخم های اندام حرکتی اسب، به علت خونرسانی ضعیف تر و سطح پایین اکسیژن خون در بخش های تحتانی اندام، عدم تعادل فاکتورهای رشد مرتبط با التیام زخم در روند التیام تاثیر منفی می گذارد. پرده آمنیوتیک آسلولار به علت خواص زیستی و مکانیکی خاص، با ایجاد شرایط مناسب روند التیام به عنوان یک داربست برای درمان زخم استفاده می شود.هدفاین تحقیق به منظور ارزیابی اثر سلول های بنیادی مشتق از چربی کشت داده شده روی پرده آمنیوتیک آسلولار در التیام زخم های قسمت تحتانی اندام حرکتی اسب، انجام پذیرفت.روش کارنمونه چربی از ناحیه قاعده دم اسب در شرایط آسپتیک اخذ و بلافاصله به آزمایشگاه انتقال داده شد. سلول ها با استفاده از روش مکانیکی و هضم آنزیمی جداسازی و پاساژ داده شدند و در مرحله بعد روی پرده آمنیوتیک آسلولار کشت داده شدند. سپس پرده آمنیوتیک آسلولار واجد سلول های بنیادی مشتق از چربی به زخم های تمام ضخامت 3*2 سانتی متری ایجاد شده در ناحیه متاتارس اندام حرکتی به صورت پوشش روی زخم قرار گرفت. زخم ها به چهار گروه تقسیم شدند: گروه اول درمان: پرده آمنیوتیک آسلولار واجد سلول های بنیادی مشتق از چربی، گروه دوم درمان: پرده آمنیوتیک آسلولار، گروه سوم درمان: سولفادیازین، گروه چهارم: شاهد و بدون درمان. تصویربرداری دیجیتال از زخم ها در هر تغییر پانسمان و اخذ نمونه های بیوپسی به منظورارزیابی هیستوپاتولوژی در روزهای 5، 15 و 30 پس از درمان انجام گرفت.نتایجدر بررسی های ژئومتری تصاویر زخم ها، گروه درمان با پرده آمنیوتیک آسلولار واجد سلول های بنیادی به طور معنی داری در شاخص های بازسازی بافت پوششی و اندازه و جمع شدگی زخم، در مقایسه با سه گروه دیگر، وضعیت بهتری را نشان داد (0.05>P). در ارزیابی های میکروسکوپیک، بازسازی بافت پوششی در روز 5 درمان زخم، گروه های درمان با پرده آمنیوتیک آسلولار واجد سلول های بنیادی و پرده آمنیوتیک آسلولار به تنهایی، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (0.05>P). میزان فیبروپلازی در روز 15 در دو گروه درمان با پرده آمنیوتیک آسلولار (با و بدون سلول بنیادی مزانشیمی) در مقایسه با گروه درمان با سولفادیازین اختلافی معنی دار را نشان می داد (0.05>P).
نتیجه گیری نهایی: این نتایج نشان دهنده اثرات مثبت استفاده از پرده آمنیوتیک آسلولار برای بهبود کیفیت و سرعت بهبود زخم است. استفاده از پرده آمنیوتیک آسلولار به همراه سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از چربی نتایج بهتری نشان می دهد.کلید واژگان: پرده آمنیوتیک, قسمت انتهایی اندام, اسب, سلول های بنیادی مزانشیمی, التیام زخمBackgroundEquine wounds, particularly those involving the distal portion of the limbs, often undergo prolonged complex healing and may enter a non-healing state with obvious financial and welfare implications. Poor blood supply and lower levels of oxygen to the lower limbs lead to imbalance of growth factors related to wound healing. Decellular amniotic membrane has been widely used in soft tissue engineering especially skin regeneration due to its biological and mechanical properties. It is used as a scaffold for treatment of partial full thickness wound dressing.OBJECTIVESEvaluation of the effects adipose derived mesenchymal cells (ADMSCs) cultured on decellularized amniotic membrane (DAM) in wound healing of distal part of equine limb.METHODSStem cells were isolated from adipose tissue in the base of the tail and then cultured and seeded on bovine decellular amniotic membrane. Full thickness excision wounds (2x3 cm) were created on the mid-lateral of all metatarsus of each horse aseptically. The wounds were classified into four groups: the first one covered by DAM seeded by ADMSCs, the second one dressed with only DAM, the third one treated with1% silver sulfadiazine, and the last one as control with no treatment. Digital photographs of wounds were obtained at each bandage change while biopsy samples were obtained for histopathology at days 5, 15 and 30 after treatment.RESULTSWounds treated with DAM/ADMSCs significantly demonstrated promotion of wound healing in geometric analysis of total wound area, epithelialization and wound contraction compared with the other groups (P<0.05). Microscopically, re-epithelization of wounds covered by DAM/ADMSCs and DAM at day 5 was significantly more than Control group (P<0.05). Fibroplasia in wounds treated with DAM/ADMSCs and DAM was higher than the group that received sulfadiazine (P<0.05).CONCLUSIONSThese results indicate positive effects of using DAM to improve the quality and speed of wound healing. Use of DAM as a scaffold for ADMSCs shows better results.Keywords: Amniotic membrane, Distal limb, Horse, Mesenchymal stem cells, Wounds healing -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثرات حاصل از تجویز چنده های مختلف سولفادیازین بر عضله سینه ای جنین جوجه بود. صد عدد تخم مرغ بارور انتخاب و به پنج گروه تقسیم شدند: 1) گروه شاهد (بدون تزریق)، 2) گروه دریافت کننده mg/kg 2 سولفادیازین 3) گروه دریافت کننده mg/kg 10 سولفادیازین 4) گروه دریافت کننده 30 mg/kg سولفادیازین 5) گروه دریافت کننده 70 mg/kg سولفادیازین. پس از خروج از تخم، بافت عضله سینه ای از جوجه های تازه تفریخ شده برای بررسی آسیب شناختی و همچنین اندازه گیری شاخص استرس اکسیداتیو برداشت شد. بررسی ریزبینی نمونه عضله سینه ای نشان داد که تغییرات آسیب شناختی تنها در چنده بسیار بالا (30 میلی گرم و 70 میلی گرم) ایجاد می شود. تغییرات آسیب شناختی عمده به دلیل سمیت ناشی از سولفادیازین شامل استحاله چند کانونی، تغییرات بافت مرده، و نفوذ یاخته های التهابی بطور عمده یاخته های تک هسته ای در سراسر تارهای عضلانی استحاله شده و بافت مرده بود. با این حال، تغییر قابل توجهی در شاخص استرس اکسیداتیو در چنده 10 میلی گرم و بالاتر شناسایی شد. با توجه به مطالعه حاصل می توان نتیجه گرفت که تزریق داخل تخم مرغ سولفادیازین تا مقدار 10 mg/kgبرای جنین مرغ ایمن است، در حالی چنده30 mg/kg و بالاتر برای جنین مرغ بسیار سمی می باشد.کلید واژگان: سمیت سولفادیازین, عضله سینه ای, جنین مرغLobjectif de cette étude était létude des effets générés par linjection de différentes doses de sulfadiazine dans le muscle pectoral embryonnaire de poulet. Au total, 100 ufs fertiles ont été collectés et répartis dans 5 groupes comprenant un groupe de contrôle (sans injection) et 4 groupes pour les injections de sulfadiazine à 2, 10, 30, et 70 mg/kg. Après éclosion, les tissus du muscle pectoral des poussins ont été prélevés et soumis à des examens dhistopathologies et de mesure des paramètres de stress oxydatif. Les observations microscopiques des prélèvements de muscle pectoral ont révélé des changements dans leurs structures histologiques suite à ladministration de sulfadiazine à très fortes doses (30 et 70 mg/kg). Les effets cytotoxiques majeurs du sulfadiazine comprenaient une dégénération multifocale, des changements dans les tissus nécrotiques et linfiltration de cellules inflammatoires (particulièrement de cellules mononuclées) au niveau des fibres musculaires dégénérés et nécrotiques. De plus, les doses de sulfadiazine de 10, 30 et 70 mg/kg provoquaient une augmentation du taux de malondialdéhyde ainsi quune diminution du glutathionne, du FRAP (ferric reducing antioxydant power) et du taux de caroténoïde total, signe de dommages oxydatifs au niveau des muscles squelettiques des poulets étudiés. En conclusion, ladministration dans luf de jusquà 10 mg/kg de sulfadiazine nentraine pas de risques pour lembryon du poulet alors que les doses de plus de 30 mg/kg se sont avérées être fortement toxiques.Keywords: Toxicité du Sulfadiazine, Muscle pectoral, Embryon de poulet
-
نشریه دانشور پزشکی، پیاپی 120 (دی 1394)، صص 25 -32مقدمه و هدفهدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات پروفایل چربی بیماران مبتلا به سپسیس شدید و شوک سپتیک در مقایسه با بیماران غیرسپتیک بستری در بخش مراقبت های ویژه (ICU) و ارتباط آن با میزان مرگ ومیر این بیماران می باشد.مواد و روش هابیماران بستری در ICU داخلی بیمارستان کوثر شهرستان سمنان، به دو گروه مبتلا به سپسیس شدید وشوک سپتیک (107 نفر) و غیرسپتیک (115 نفر) تقسیم شدند. سپس سطح سرمی کلسترول تام، تری گلیسرید (TG)، HDL و LDL بیماران در 24 ساعت اول و 5 روز پس از بستری توسط کیت مخصوص، سنجش شد و با یکدیگر مقایسه شدند.نتایجبه ترتیب در گروه سپسیس و غیرسپسیس 4/51% و 47% مرد و مابقی زن بودند. میانگین سنی 2/74 و 68 سال و میزان مرگ ومیر 6/76٪ و 9/46٪ بود. در نمونه اول (پس از 24 ساعت اول) در گروه سپسیس در مقایسه با گروه غیرسپتیک به جز تری گلیسرید بقیه متغیر های چربی کاهش داشت و کاهش کلسترول معنادار بود و در نمونه دوم (روز پنجم) کلسترول، تری گلیسرید و LDL کاهش و HDL افزایش داشت. میزان HDL در گروه سپسیس و TG روز پنجم و LDL روز پنجم در گروه غیرسپتیک با مورتالیتی ارتباط داشت.نتیجه گیریمبتلایان به موارد وخیم سپسیس به طور کلی، سطح سرمی پایین تری برای پروفایل چربی در مقایسه با بیماران غیرسپتیک بستری در ICU داشتند و سطح سرمی HDL در گروه سپسیس و TG و LDL در بیماران غیرسپتیک نقش پیش آگهی دهنده داشتند.
کلید واژگان: سپسیس, پروفایل چربی, مرگ ومیرObjectiveThis study examined changes in lipid profile in patients with severe sepsis and septic shock in comparison with non-sepsis patients admitted to the medical ICU and its association with mortality.Materials And MethodsThrough sampling of internal ICU admitted patients in Seman Kostar hospital, patients were divided into two groups of sepsis (n=107) and non-septic (n=115). Then, serum level of total cholesterol, triglyceride, HDL and LDL with specific kit was evaluated randomly at first and fifth day after ICU admition.Then, two groups was compared.ResultsIn sepsis and non-septic groups, 51.4% and 47% were men and the remainder was women, mean age was 74.2 and 68 years, mortality rate was 76.6% and 46.9%, respectively. In the first instance, compared with non-septic, lipid variables except triglycerides and cholesterol decreased significantly and in the second instance, cholesterol, triglycerides and LDL reduced and HDL increased. HDL in sepsis and TG at fifth day and LDL at fifth day in non-septic group was associated with mortality rate.ConclusionPatients with severe sepsis and septic shock had lower levels of serum lipid profiles compared with patients without sepsis in ICU. Serum HDL in sepsis and LDL and TG in non-septic patients had prognostic role.Keywords: Sepsis, Lipid profile, Mortality -
این گزارش مربوط به یک گوسفند ماده 7 ساله، دارای نژاد مختلط بوده که چشم راست آن بیرون زده و تورم در پلک ها مشاهده شد. تخلیه چشم به روش معمول صورت گرفت. بررسی هیستوپاتولوژی پلک ها و کره چشم مبین دو نوع مختلف تومور بود. اولین مورد شامل لوبول های متعدد از سبوسیت ها بوده که تحت عنوان آدنوم میوبومین نام گذاری شدند. قسمت دوم شامل جزایر متعددی از اپیتلیوم سنگفرشی بوده که به بافت زیرین تهاجم یافته و مرواریدهای شاخی متعددی نیز مشاهده گردید و درجه تومور، نوع یک تشخیص داده شد. بررسی ایمونوهیستوشیمی کراتین نشان دهنده واکنش مثبت در هر دو توده توموری بود. این یک مورد نادر گزارش آدنوم غدد میوبومین در گوسفند همراه با وقوع همزمان کارسینوم سلول های خاردار است.
کلید واژگان: آدنوم غدد میوبومین, کارسینوم سلول های خاردار, گوسفند, ایمونوهیستوشیمیThis report is related to a female 7-year-old crossbreed sheep whose right eye had been protruded and swelling of upper eyelid was observed. Routine enucleating was performed. Histopathological evaluation of eyelid revealed coincidence of two kinds of neoplasms. The first part was composed of multiple lobules of sebocytes, which were detected as meibomian adenoma. The second section included infiltrating islands of neoplastic squamous epithelium extending through the basal lamina of the epithelium with keratin pearls and was noted as grade I squamous cell carcinoma. Immunohistochemical study of cytokeratin showed positive reaction in both kinds of neoplastic cells. This is a rare case of meibomian adenoma in sheep with squamous cell carcinoma coincidence.Keywords: Meibomian adenoma, Squamous cell carcinoma, Sheep, Immunohistochemistry
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.