به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

خدر فرجی راد

  • سحر ندایی طوسی*، مجید پریشان، خدر فرجی راد، حمید میرمیران
    انرژی های تجدید پذیر یکی از مهم ترین منابع تامین انرژی پاک و عاری از اثرات مخرب زیست محیطی هستند که می تواند به طور مطلوب در مناطق دوردست، به ویژه مناطق روستایی که دور از منابع اولیه تولید انرژی هستند، مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش پتانسیل انرژی های تجدید پذیر از جمله انرژی باد و خورش طی چند دهه اخیر روند رشد جمعیت و فعالیت در پسکرانه های تهران شتاب بی سابقه ای گرفته و در نتیجه، گستره حریم پایتخت دچار چالش های اساسی شده است. تغییرکاربری زمین به ویژه اراضی با پوشش طبیعی، باغ ها و زمین های کشاورزی به نفع ساخت وسازهای مجاز و غیرمجاز، نمود این چالش هاست. جمعیت روزافزون شهر تهران در کنار نیازهای گسترده به زمین و ناتوانی در پاسخ به تقاضا در محدوده رسمی شهرهای موجود و نارسایی در سازوکارهای مدیریت حریم، دامنه تغییرات منفی به وجودآمده را دوچندان نموده و اگرچه تا به امروز راهکارهای متفاوتی برای مدیریت حریم پایتخت  پیش بینی شده، ولی این راهکارها نتوانسته اند در عمل خود را با ساختار نهادی_ سازمانی و  مکانی_ فضایی موجود مطابقت دهند. حال سوال این است که برای غلبه بر مشکلات موجود در حریم پایتخت، الگوی مطلوب بایستی واجد چه ویژگی هایی باشد؟ برای پاسخ به این سوال از روش کیفی مبتنی بر تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه با متولیان و صاحب نظران استفاده شد. نتایج نشان می دهد الگوی مناسب و موثر  مدیریت حریم، مستلزم در بر داشتن لایه های مختلف مدیریتی از سطح ملی تا محلی، ایفای نقش حداکثری بخش ها و سازمان های مختلف در حریم، مشارکت بخش های غیردولتی و تدارک سازوکار نظارت و پایش مداوم حریم طبق سیاست ها، جهت گیری ها و ضوابط و مقررات اسناد و برنامه های موضوعی و موضعی می باشد چراکه در صورت تداوم نارسایی های موجود در سازوکارهای مدیریت حریم، دیری نخواهد پایید اندک فضاهای باارزش زیستی و طبیعی پیرامون کلانشهر تهران و شهرهای اطراف آن نیز از بین خواهند رفت.
    کلید واژگان: کلانشهر تهران, حریم, مدیریت حریم, مدیریت یکپارچه
    Sahar Nadayi Tosi *, Majid Parishan, Khedr Farajirad, Hamid Mirmiran
    During the last few decades, the number of population and activity in the suburbs of Tehran has grown rapidly and as a result, the buffer zone of the capital city has faced major challenges. Changing the land use, especially natural covers, gardens and agricultural lands in favor of authorized and unauthorized constructions, is the manifestation of these challenges. Factors such as the growing population of Tehran, the extensive needs for land and the inability to respond to these needs as well as the weakness of urban space management have doubled the scope of the negative changes that have occurred. Although different solutions have already been presented to manage the capital's hinterland, they have not been able to match the existing institutional-organizational and spatial structures. Now, the question is, in order to overcome the problems in the capital city, what characteristics should the ideal model have? To answer this question, a qualitative method based on content analysis of documents and interviews with trustees and experts was used. The results show that the appropriate and effective model of hinterland management requires the following: the participation of all management levels from the national to the local, maximizing the role of various departments and organizations involved in hinterland issues, the participation of non-governmental sectors, the provision of a continuous monitoring mechanism of hinterland according to policies, regulations and various programs. If the inadequacies in thehinterland management mechanisms continue, it won't be long before some valuable biological and natural spaces around Tehran metropolis and its surrounding cities will be lost.
    Keywords: Tehran metropolis, Hinterland, Hinterland Management, Integrated Management
  • خدر فرجی راد*، محمدعلی عامری، آرش فتحی جلالی، مجید پریشان
    زمینه و هدف

    بحران های طبیعی علاوه بر مسایل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی در شهرها بر بروز ناامنی، جرم و جنایت نیز تاثیرگذارند. تاکنون مدیریت بحران به طور عام و مدیریت انتظامی بحران به طور خاص متکی بر روش های سنتی بوده و کمتر از روش های هوشمند بهره برده است. پژوهش حاضر با هدف ارایه الگو و راهبردهای هوشمندسازی مدیریت انتظامی بحران های طبیعی (زلزله) در شهر تهران انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی است. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه انجام شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی متخصصان حوزه مدیریت انتظامی بحران های طبیعی بودند که بر مبنای دیدگاه آنان 34 شاخص استخراج شد. برای صحت سنجی یافته ها از ضریب هماهنگی کندال استفاده وسپس به منظور استخراج نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها، پرسش نامه نیمه ساختاریافته ای تهیه و نتایج آن در قالب مدل QSPM مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

    هوشمندی در مدیریت انتظامی بحران زلزله در سه بعد نهادی- سازمانی، انسانی و تکنولوژیکی  دسته بندی شد. این ابعاد در چهار زمینه یکپارچگی مدیریتی، اطلاعاتی، لجستیکی و عملیاتی قابل تحقق اند.

    نتیجه گیری

    دلیل استفاده محدود از روش های هوشمند در مدیریت انتظامی بحران های طبیعی(زلزله) را می توان در نداشتن الگوی مناسب دانست. براساس یافته های این مطالعه می توان مولفه های اساسی الگوی هوشمند انتظامی را یکپارچگی مدیریتی، اطلاعاتی، لجستیکی و عملیاتی درنظر گرفت.

    کلید واژگان: هوشمندسازی, بحران های طبیعی, زلزله, مدیریت انتظامی, تهران
    Kheder Farjirad*, Mohammad Ali Ameri, Arash Fathi Jalali, Majid Parishan
    Background and Aim

    Natural crises, in addition to social, physical and economic issues in cities, also affect the incidence of insecurity, crime. So far, crisis management in general and disciplinary crisis management in particular have relied on traditional methods and have used less intelligent methods. The aim of this study was to provide a model and strategies for smartization the police management of natural disasters (earthquakes) in Tehran.

    Method

    The present study is an applied research. Data were collected using interviews and questionnaires. The research population in the qualitative section were experts in the field of natural disaster management, based on which 34 indicators were extracted. Kendall coordination coefficient was used to validate the findings and then a semi-structured questionnaire was prepared to extract strengths, weaknesses, opportunities and threats and the results were evaluated using the QSPM model.

    Results

    Smartization in earthquake crisis police management was classified into three dimensions: institutional-organizational, human and technological. These dimensions can be achieved in four areas of managerial, information, logistics and operational integration.

    Conclusion

    The reason for the limited use of intelligent methods in law enforcement management of natural disasters (earthquakes) can be considered in the lack of a suitable model. Based on the findings of this study, the basic components of the intelligent disciplinary model can be considered as management, information, logistics and operational integrity.

    Keywords: Smartization, Natural Crises, Earthquake, Law EnforcementManagement, Tehran
  • علیرضا طاهرخانی، خدر فرجی راد*
    با توجه به افزایش قیمت مسکن و به تبع مشکلات موجود در زمینه تامین مسکن، بنابراین ضرورت برنامهریزی به منظور تامین مسکن برای کارکنان و پرسنل سازمان های دولتی از جمله نیروی انتظامی به عنوان نهاد تامین کننده نظم و امنیت بیش از پیش احساس میگردد. در ساخت و تامین منازل مسکونی-سازمانی هزینه های مالی زیادی صرف می شود این در حالی است که کمتر به ابعاد کیفیت محیطی و سرزندگی در این شهرک ها توجه شده است. به همین خاطر این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که کیفیت محیطی شهرکهای مسکونی - سازمانی ناجا در چه سطحی قرار دارد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر رهیافتی عینی - ذهنی است و به منظور سنجش کیفیت های محیطی از ترکیبی از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. داده های ذهنی با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه ساختاریافته با ساکنین شهرک ها و داده های عینی با استفاده از تحلیل های فضایی شاخص ها و برداشت های میدانی و استانداردهای شهرسازی صورت گرفته است. نتایج ارزیابی ها نشان می دهد که به طور کلی در بعد ذهنی، کیفیت محیطی در شهرک سوم خرداد وضعیت مطلوبتری نسبت به شهرک ثامن و شهرک ثامن نیز وضعیت مطلوب تری نسبت به شهرک شمس دارد. در شهرک سوم خرداد پایین ترین میزان مطلوبیت در شاخص های مربوط به عملکردی - ساختاری و هزینه و نگهداری، در شهرک ثامن پایین ترین میزان مطلوبیت در شاخص های تسهیلات مسکن و کالبدی - فضایی است و شهرک شمس نیز در شاخص های تسهیلات مسکن و هزینه و نگهداری کم ترین میزان مطلوبیت و رضایتمندی را دارد.
    کلید واژگان: کیفیت محیطی, کیفیت محیط مسکونی, ارزیابی ذهنی و عینی, شهرک مسکونی - سازمانی
    Alireza Taherkhani, Kheder Farajirad *
    The crisis of lack of adequate housing in large cities, which mainly lacks favorable environmental values to evoke a sense of satisfaction in residents is one of the main problems of government and military organizations and organs in different periods. This study seeks to assess the level of environmental quality of NAJA residential-organizational settlements in various components related to the physical-environmental, social-cultural and economic domains. The method used in this study is based on an objective-subjective approach in which the quality of the environment is measured based on residents' perceptions and existing objective features. In order to measure environmental qualities, quantitative and qualitative methods are used. Therefore, the present study is one of the combined studies in terms of methodology. Mental data analysis was performed using a questionnaire using statistical methods and structured interviews with settlers. The results of evaluations show that in general, the quality of the environment in mental terms, including the analysis of questionnaires and interviews, the third town of Khordad is more favorable than the town of Samen al-Imam and the town of Samen al-Imam is more favorable than the town of Shams. In the third town of Khordad, the lowest level of utility in indicators related to performance-structural and cost and maintenance in Samen Al-A'meh town is the lowest level of utility in indicators of housing and physical-spatial facilities and Shams town also in the index of housing facilities and costs. And maintenance has the lowest level of desirability and satisfaction.
    Keywords: quality of environment, quality of residential environment, subjective, objective evaluation, residential-organizational town
  • کاوه رحیم زاد مدنی*، خدر فرجی راد، سید خلیل سید علی پور

    شناسایی مناطق مستعد آسیب در مقابل حملات نظامی، از مهم ترین موضوعات مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری است، همچنین بسیاری از صاحب نظران مباحث شهری، حفظ امنیت شهروندان را از مهم ترین وظایف حکومت ها برشمرده اند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مناطق شهر پردیس بر اساس اصول پدافند غیرعامل و شناسایی مناطق دارای بیشترین و کمترین میزان آسیب پذیری در برابر حملات نظامی است. بر این اساس با به کارگیری داده های مکان مبنا مستخرج از بانک اطلاعات مکانی شهرداری پردیس و اطلاعات سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران، ابتدا معیارهای گردآوری شده با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای ارزش گذاری شده و سپس با استفاده از توابع فازی، استانداردسازی می شوند. در آخرین مرحله نقشه های استاندارد شده با استفاده از تکنیک گاما همپوشانی شده و نقشه آسیب پذیری تولید می شود. خروجی های پژوهش نشان از تمرکز نواحی دارای کمترین میزان آسیب پذیری در مرکز شهر پردیس و سه فاز ابتدایی آن دارد. فازهای ششم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم بعنوان مناطق دارای بیشترین میزان آسیب پذیری و به تبع آن کمترین میزان دسترسی پذیری شناخته شده اند. تعداد جمعیت ساکن در هر پهنه نشان از پراکنش صحیح جمعیت اسکان یافته در شهر پردیس است بطوری که تنها حدود هشت درصد از جمعیت شهر پردیس در نواحی دارای آسیب پذیری متوسط به بالا زندگی می کنند.

    کلید واژگان: آسیب پذیری شهری, پدافند غیرعامل, منطق فازی, تکنیک گاما شهر پردیس
    Kaveh Rahimzad Madani*

    Assessing urban vulnerable Areas to military attacks is one of the most important issues for urban managers and planners, so that many urban thinkers have considered the security of citizens as the most important tasks of governments. The main goal of this research is to evaluate pardis urban areas based on the principles of passive defense approach and identify areas with the highest and lowest degree of vulnerability. Accordingly, by using the location base data from pardis municipal database and the Iranian Statistics Center census data, firstly, the criteria were evaluated using the documentary and library method and then, Normalized with fuzzy functions. In the last step, standardized maps are overlapping with GAMMA technique and a final vulnerability map has made. The outcomes of the research indicate that the areas with the lowest degree of vulnerability are located in the center of the city where its first three phases are constructed. On the other hand, areas with high vulnerability have 28 percent of pardis Areas and low vulnerability areas with 15% have the lowest share of existing areas. In general, about 68 percent of the total area of the city is comprised of areas with moderate to high vulnerability. Sixth, eighth, ninth, tenth, and eleventh phases are known as the areas with the highest degree of vulnerability and consequently the lowest accessibility. The number of residents in each area also indicates the correct distribution of the population settled in the city, with only about eight percent of the population of the Pardis living in areas of moderate to high vulnerability.

    Keywords: Urban Vulnerability, Passive defense, Fuzzy logic, GAMMA, Pardis city
  • سید خلیل سیدعلی پور، خدر فرجی راد، محمد رئیسی*
    مقدمه

    مشارکت اساس زندگی اجتماعی است و امنیت از ضروری ترین نیازهای جامعه بشری محسوب می شود. رشد فزاینده شهرنشینی در دهه های اخیر شهرها را با مشکلات و چالشهای تازه ای چون افزایش ناهنجاری های اجتماعی، کمرنگ شدن هویت و حس تعلق اجتماعی، مشکلات اجتماعی و محیطی، کاهش احساس امنیت شهروندان مواجه ساخته است. بدین صورت که با کاهش مشارکت مدنی، افزایش ناامنی را نیز به همراه دارد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین مشارکت مدنی و امنیت شهری در کلانشهر تهران است.

    روش

    پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیقی کاربردی و از لحاظ روش تحقیقی توصیفی و از نوع همبستگی است. برای انجام پژوهش، حجم نمونه ازطریق فرمول مورگان تعیین و تعداد 384 پرسشنامه تهیه و به صورت خوشه ای چند مرحله ای در مناطق 2، 6، 10 و 11 توزیع و بااستفاده از نرم افزارSPSS مورد تحلیل قرار گرفت.

     یافته ها : 

    با وجود آنکه نتایج این تحقیق با ضریب همبستگی اسپیرمن (364/0) نشان از رابطه معنادار بین مشارکت مدنی و امنیت شهری در کلانشهر تهران دارد، میانگین مولفه های مشارکت مشارکت مدنی اکثر مولفه ها پایین تر از حد متوسط می باشند. در واقع، تنها مشارکت همیارانه که به زعم پاتنام نوعی درگیری اتفاقی بوده با میانگین 22/3 بیشترین نوع مشارکت در میان شهروندان مشارکت کننده در پژوهش را به خود اختصاص داده است.

    نتیجه گیری

    بنابراین می بایست در پی راهکارهای افزایش مشارکت در سایر سطوح با اقدامات آموزشی، سیاست های تشویقی، تعامل بین پلیس و سایر نهادهای مدیریت شهری و استفاده از ظرفیت آنها در برقراری نظم و امنیت شهری بود.

    کلید واژگان: امنیت شهری, مشارکت مدنی, مشارکت همیارانه, مشارکت انجمنی, مشارکت مذهبی
    Seyed Khalil Seyed Ali Pour, Khader Farajirad, Mohammad Raeisi *
    Introduction

    participation is the basis of social life and security is the necessary need of the human society. The increasing growth of urbanization in recent decades has created problems for cities such as the increase in social abnormality, identity issues and the decrease in social affiliation, social environmental problems, decrease of security of the citizens, etc. As civil participation decreases, security problems increase. Therefore, the purpose of the research is to examine the relationship between civil participation and urban security in Tehran.

    Method

    The purpose of the research is an applied one and its method is descriptive and correlational. To do the research, the sample size is determined through Morgan's formula and 384 questionnaires are provided and distributed in several stages in the districts 2, 6, 10 and 11 and SPSS software is used for the analysis.

    Findings

    Although the results of the research show a significant relation between civil participation and urban security in Tehran with the Spearman correlation coefficient, the average components of the civil participation are less than the average value. In fact, only the sympathetic participation accounts for the highest participation among the citizens with the mean value 3.22, and the approaches that increase.

    Result

    Therefore, the participation must be followed in other levels of educational actions, incentive policies, interaction between police and other entities of urban management and using their capacities to create urban security.

    Keywords: Urban Security, civil participation, Cooperative participation, associative participation, Religious participation
  • محمدعلی عامری*، مهدی بیکی پور، خدر فرجی راد
    زمینه و هدف

    نیاز به بهینه سازی مصارف و بهبود کارآیی در نهادهای عمومی از جمله پلیس بیش از پیش به چشم می آید. رویکرد پلیس ناب در سال های گذشته در پلیس کشورهایی همچون انگلستان، کانادا، دانمارک و امارات نتایج مطلوبی به بار آورده و می تواند یک راهکار موثر برای این مسئله باشد. بنابراین، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی بهبود ساختارها و فرآیندهای کاری کلانتری ها با رویکرد «پلیس ناب» چگونه است؟

    روش 

    پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد؛ براین اساس پس از استخراج چارچوب مفهومی پژوهش از ادبیات پژوهش، با بکارگیری چارچوب به دست آمده، شاخص های الگوی یادشده براساس رویکرد پلیس ناب، از طریق مشاهده و مصاحبه با مدیران و صاحب نظران واحدهای مختلف انجام شد. در مطالعه حاضر، با  17 نفر از مسئولان و کارکنان عملیاتی از 8 واحد و زیرمجموعه منتخب نیروی انتظامی مصاحبه به عمل آمد.

    یافته ها

    در مجموع ابعاد رویکرد ناب را می توان در دو بعد کاهش هدررفت ها و افزایش ارزش آفرینی ها طبقه بندی کرد. کل مولفه ها و شاخص های بومی کاهش هدرفت ها به تعداد 7 مولفه و 26 شاخص و کل مولفه های افزایش ارزش آفرینی ها به تعداد 6 مولفه و 40 شاخص به دست آمد. براساس رویکرد ناب، با شناسایی، کاهش و حذف مستمر هدررفت ها از یک سو و ارتقاء یا ایجاد ارزش آفرینی ها از سوی دیگر، می توان به سطح مناسبی از بهینگی و مطلوبیت در ساختار ها و فرآیندهای کاری دست یافت.

    نتایج

    رویکرد ناب به عنوان یک روش کار تکرار شونده، از یک طرف می تواند به صورت مستقل به منظور دستیابی به بهینگی و بهره وری استفاده شود؛ از طرف دیگر، با توجه به برنامه ریزی های انجام شده و زیرساخت های ایجاد شده برای تحقق طرح های تحولی نظیر مکنا و تحول کلانتری و پاسگاه، می تواند به عنوان رویکرد و روش اجرایی عملی سازی و تحقق اهداف تعیین شده در طرح های یادشده استفاده شود.

    کلید واژگان: تفکر ناب, رویکرد ناب, پلیس ناب, کلانتری, بهبود فرآیند
    Mohammad Ali Ameri *, Mehdi Beykipour, Kheder Farajirad
    Background

    In recent years, attention to the productivity is becoming more and more important in policing. Lean Policing approach could be an effective solution for this challenge. Thus, in this research, we are trying to find answer for the following questions: What are the most important elements of Lean Policing? What are the problems of Iran police-courts' structures and processes according the Lean approach? What are some appropriate strategies to make improvement in Iran police-courts' problems in structures and processes by utilizing Lean approach?

    Methodology

    This research is done in a qualitative approach and includes two phases: study of the literature in Lean. The second phase includes utilizing the devised model to find the problems in Iran police-courts.

    Findings

    According to Lean approach, we can achieve any level of optimization in any organization by continuously finding and decrease the waste elements as well as finding and increasing the value-maker elements. In this research, we utilized this approach to find the current waste and value-maker elements of Iran police-courts to devise some strategies for making improvements in structures and processes of them.

    Results is

    Lean, as a repetitive and continuous approach can be used either as a stand-alone strategy to make improvements in the organization, or on the other hand, with considering the current infrastructures that is prepared for current active improvement plans, Lean Policing can be used as a tool set in order to help achieving those plans. A strategical layout is suggested in this research for the second approach.

    Keywords: Lean Thinking, Lean Approach, Lean Policing, police-courts, Process Improvement
  • کاوه رحیم زاد مدنی*، خدر فرجی راد، سید خلیل سیدعلیپور

    مراکز انتظامی به دلیل نقش مهمی که در پشتیبانی و برقراری نظم و امنیت در زمان قبل و بعد از وقوع بحران دارند، می بایست کمترین خسارات و تلفات را متحمل شوند تا در زمان بعد از بحران، بهینه ترین عملکرد را از خود بروز دهند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و ارزیابی معیارهای برنامه ریزی و طراحی مراکز انتظامی شهر پردیس با رویکرد پدافندغیرعامل می باشد. روش به کاررفته در این پژوهش به دلیل استفاده هم زمان از روش های کمی و کیفی جزو روش های ترکیبی به شمار می رود. به منظور استخراج معیارها و ارزش گذاری شاخص های موثر در پژوهش، از روش اسنادی و کتابخانه ای و به منظور ارزیابی و وزن دهی به شاخص ها، از روش آنتروپی و تاپسیس  استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش، از بین چهار مرکز انتظامی موجود در شهر پردیس، کلانتری شهید حججی واقع در فاز یکم، بیشترین امتیاز را از بین (23) شاخص برنامه ریزی و طراحی از منظر پدافندغیرعامل کسب کرد و کلانتری شهید عباس دوران واقع در فاز هشتم، آخرین رتبه را به خود اختصاص داد. از بین شاخص های به کاررفته در مدل، بیشترین ضریب اهمیت به ترتیب متعلق به فاصله از ایستگاه های آتش نشانی، فاصله از مراکز حساس و فاصله از مراکز اقتصادی می باشد و کمترین وزن به شاخص های نسبت ارتفاع به عرض، نسبت طول به عرض و جنس نما اختصاص دارد.

    کلید واژگان: پدافند غیرعامل, مراکز انتظامی, تاپسیس, آنتروپی, شهر پردیس
    Kaveh Rahimzad Madani *, Kheder Faraji Rad, SayedKhalil SayedAlipour

    Due to the important role Of the Police Stations in Conserving and maintaining order and security during and after the crisis, these centers, should minimize casualties and losses to play the most effective performance After the crisis. The main purpose of this research is to identify and evaluate the planning and Design criteria of the Pardis Police centers with the passive defense approach. The method used in this study due to combined use of quantitative and qualitative methods is considered as a combination method. In order to extract the criteria and valuation of effective indicators in the research, the documentary and library methods were used and the entropy and topsis methods were used to evaluate and weight the indicators. Among the four police centers in the city of Pardis, the Shahid Hojaji Station located in the first phase, scored the highest score, and Shahid Abbas Duran Station, located in the eighth phase, received the last rating. Among the 23 indicators used in the model, the highest weight belongs to the distance from the fire stations, the distance from the Sensitive centers and the distance from the economic centers, the least weight dedicated to the ratio of height to width, the ratio of length to the width and material of the facade of the buildings.

    Keywords: passive defense, Police centers, TOPSIS, Entropy, Pardis city
  • خدر فرجی راد، ریباز قربانی نژاد*

    مشکلات روزافزون مناطق ساحلی جهان در نیمه دوم قرن گذشته باعث نگرانی کشورها و مجامع جهانی گردید. به همین خاطر در دهه های آخر قرن بیستم تلاش گردید تا راهکارهای متعددی برای حل مسائل مناطق ساحلی ارائه شود که یکی از این راهکارها، ایجاد مدیریت یکپارچه این مناطق بود. این در حالی است که به رغم گذشت حدود چند دهه از طرح مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی در سطح جهانی و وجود تجربیات متعدد در این حوزه، سازوکار مدیریت مناطق ساحلی در ایران به طور عام و در استان هرمزگان به طور خاص نشان می دهد که یکپارچگی در راهبردها و سیاست ها و هماهنگی در فعالیت ها و اقدام ها که اساس مدیریت یکپارچه است، وجود ندارد و در عین حال به رغم علم به وجود چنین مسایلی، دلایل آن، آنچنان که لازم است بررسی و تحلیل نشده اند. بنابراین، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که عوامل اصلی تفرق و غیریکپارچه بودن مدیریت در مناطق ساحلی استان هرمزگان به عنوان یکی از استان های ساحلی ایران کدامند؟ برای پاسخ به سوال فوق با استفاده از روش تحقیق کیفی (تحلیل محتوای اسناد و پرسشنامه مشتمل بر سوالات باز و بسته)، نظام مدیریت مناطق ساحلی استان هرمزگان مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که عوامل اصلی تفرق و عدم یکپارچگی در مدیریت منطقه ساحلی استان هرمزگان شامل مواردی همچون فقدان رویکرد قانونی جامع و مستقل به موضوع مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی، عدم تقسیم کار مشخص بین نهادهای مرتبط با مدیریت منطقه ساحلی، عدم پوشش لازم در تمام ابعاد موضوعی و فضایی مرتبط با مدیریت منطقه ساحلی، و عدم حمایت موثر و عادلانه از کلیه ذی نفعان مرتبط با مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی مهمترین عوامل تفرق و غیریکپارچه بودن مدیریت در مناطق ساحلی استان هرمزگان هستند.

    کلید واژگان: تفرق, یکپارچگی, مدیریت, مناطق ساحلی, هرمزگان
    Kheder Farajirad, Rebaz Ghorbaninejad *
     Intrduction

    Having a short glance on the management of Iran beaches generally, and in specific in Hormozgan shows that there is not any integration of strategies, policies or activity coordination which are the basis of integrated management. Since the organizations, responsible for governing the coastal zone, mainly are going to achieve and implement their own plans and programs, therefore the main common principles, from the integrated management, cannot be considered as the basis of planning and policy making at the moment in the coastal area of province.   There are many beneficiaries and operators at the coastal zone of the province such as, Cultural Heritage Organization, Handicrafts and Tourism Organization, town halls, military institutes, the private sector operators, Ports and Maritime Organization, Fisheries Organization and other organizations who control or work on the coastal zone direct or indirect. Accordingly, there will not a common principle, the principle that has been emphasis by the integrated management. Therefore, the present study is going to find out what are the main factors of inconsistency and non-integration of management at the coastal zone of Hormozgan province.

    Theoretical framework

      The integrated management of coastal zone is almost a new issue and has its roots in 1990's. Due to the novelty of the issue, the relevant management approach has not been known completely. However the integrated management of coastal zone has been discussed as a new approach, the relevant concepts and factors should still be found at the macro level of patterns and governing methods. Many concepts and aspects of the integrity have been discussed the point that the main factor of the integrated management includes fragmentation and inconsistency among the policies and rules about the usage of coastal area, inconsistency among the management institutes and organizations, inconsistency among the local programs, inconsistency between the local institutions and regional institutions, also between regional institutions and national institutions, and the lack of participation of the people and the private sectors in management and planning of coastal area. In general, the integrity in management of the land space, including coastal zone, can be concluded at three levels: -The functional integrated level which means an integrated management and coordinated economic, framework, social and environmental functions. Also, an integrity in policies, programs and the relevant procedures to the existing resources in the coastal area (including the land and water); -The integrity of management layers which is about the coordination in policy making, planning and their implications; and -The territorial (special) integrity level which mentions the integrated management of the territory space; the level of integrity is a link between the functional integrity level and management integrity levels, and the integrity can be seen clearly at this level.

      Methodology

    The qualitative research method has been used at the present study. To recognize the management system of coastal area of Hormozgan province, which has been influenced by the province management system, also the rules and policies of management and operation of coastal area, the following methods have been used: 1. The content analysis of documents: One of the main goals of the present study is the recognition and analysis of the rules and policies of management, also the operation style of coastal area, and the duties and options of the different organizations and institutions at the national, province and local levels. 2. Questionnaire: To have a better cognition of the existing official-political structure and the province organizations, especially the workgroup and councils, the beneficiary people and non-governmental organizations (including private and public) in management at the macro level, there is a need to find out about the viewpoint of the relevant institutions and responsible people. Therefore, the statistical society is included the logistic workgroup members, environment and sustainable development of the province. Results The content analyses of documents, relevant to the coastal area, and the data from the questionnaire show that the problems and issues of coastal area institutional and organizations of Hormozgan province can be divided into four main groups: 1.First, considering the focused system of administration in the country, the problems and inadequacies at the national level, which have been prevalent in the country in governing the problems, especially at the territorial management, it has been extended to Hormozgan,too. 2.Second, the institutional-organizational problems and inadequacies due to the rules and regulations of coastal area, especially the rules and regulations about the duties and responsibilities of coastal areas' institutions and organizations. These kinds of institutional-organizational problems led by weakness and insufficiency of legal aspects of management and operation of coastal area can be studied, especially about the insufficiency of duties and responsibilities of the relevant institutions and the unclear duties and responsibilities and the interference of duties. 3.Third, the problems and weakness led by the lack of clear definition of specific position for the private sector and the non-governmental and public institutions, and the local society in administration in general, and operation and management of Hormozgan province coastal area in particular. 4.The fourth group of organizational-institutional problems relevant to coastal areas, which have been more objective in comparison with the other problems and can be seen in more real form at the area, is the aspects led by political dividing at Hormozgan coastal areas which can be seen in the form of growing down of the country division.  

    Discussion and Conclusion

      Hence, the results from the management of Hormozgan province coastal areas system show that there is not any integrity in strategies and policies and activity coordination and the procedures which are supposed to be the basis of the integrated management. Considering the point that every responsible organization, relevant to coastal area administration, is going to implicate and achieve its own goals and plans, the common aims and fundamentals of the integrated management of coastal area would not be considered as the basis of planning and policy making in the coastal areas' planning. The objective samples of not considering these principles in official programs and regulations in coastal area can be seen in the existence of a significant number of development documents such as, the logistics pattern of Hormozgan province, the logistic pattern of Hormozgan's shoreline, the south regional framework and some other similar patterns and plans which have been planned without any connection and coordination together, and some of them are going to be implemented by the administrative. In addition, the wide range of beneficiaries and operators in coastal regions of the province illustrates the regional beaches have been controlled and operated without a comprehensive program and coordination by some military institutions, Cultural Heritage Organization, Handicraft and Tourism Organization, coastal area municipalities, the private sector operators, Port and Marine Organization, Fisheries Organization and some other organizations, direct or indirect. As a result, the background factor of scattering and non-integrity in the coastal areas of Hormozgan can be concluded in 1) the lack of an independent and comprehensive legal approach to an integrated management of coastal areas, 2) the lack of a particular and independent approach about the management of coastal regions, 3) the lack of division of labor among the relevant organizations and institutions in integrated management of coastal areas, 4) the lack of covering of the whole subjective and spatial aspects of integrated management of coastal areas and 5) the lack of effective and fair support for the whole elements and beneficiaries relevant to integrated management of coastal areas.

    Keywords: Management, planning system, fragmentation, Integrity, Coastal zone, Hormozgan
  • فاهوی وانگ*
    مترجم: خدر فرجی راد,یحیی میرشکاران

    این مقاله به دنبال ارائه حوزه های اصلی کاربرد سیستم های اطلاعات جغرافیایی در ادارات پلیس و عملیات های پلیسی به ویژه در ایالات متحده آمریکا است. مقاله با مرور تکامل تاریخی کاربردهای GIS در اجرای قانون از یک ابزار کامپیوتری نمایش نقشه ای جرم به یک ابزار پیشرفته تحلیل فضایی و ادغام آن در عملیات ها و امور پلیسی شروع می شود. شش حوزه اصلی کابرد GIS در امور پلیسی با مطالعات موردی به هدف نشان دادن ارزش GIS به عنوان ابزارهای زیر مورد بحث قرار می گیرند 1) GIS به عنوان شریکی برای افسران اجرایی، 2) GIS به عنوان ابزار بررسی و پیشگیری از جرم، 3) GIS به عنوان ابزار اجرا و ارزیابی سیاست ها، 4) GIS به عنوان ابزار برنامه ریزی نیروی پلیس، 5) GIS به عنوان ابزاری برای آزمون نظریه های جرم، و 6) GIS به عنوان یک ابزار ارتباطی. مقاله با دورنمایی از برخی روندهای در حال ظهور خاتمه می یابد.

    کلید واژگان: سیستم اطلاعات جغرافیایی, تحلیل جرم, اجرای قانون, امور پلیسی, مرور
    Kheder Farajirad, Yahya Mirshekaran

    This article provides an overview of major application areas of geographic information systems (GISs) in police departments and policing practices, mainly in the United States. It begins with a quick review of historical evolution of GIS applications in law enforcement from prototype computerized crime mapping to sophisticated spatial analysis and its integration in policing practices. Six major areas of GIS applications in police and policing are discussed with case studies to illustrate the value of GIS as (1) a partner for field officers, (2) a crime investigation and prevention tool, (3) a policy implementation and evaluation tool, (4) a police force planning tool, (5) a tool for testing crime theories, and (6) a communication tool. The article is concluded with an outlook for some emerging trends.

    Keywords: GIS, crime analysis, law enforcement, policing, review
  • مهدی علیان*، محمدتقی رضویان، حسن اسماعیل زاده، زهره فنی، خدر فرجی راد
    سازمان یابی و مدیریت مناطق کلان شهری به سبب تعدد و تکثر روزافزون کنشگران و درهم تنیدگی های افقی و عمودی در حوزه های برنامه ریزی، سیاست گذاری، اجرا و پایش، به یکی از مسائل مهم در سال های اخیر بدل شده است که تاثیرات بسیار مهمی بر کارآمدی این مناطق داشته است. پژوهش حاضر با علم به این که ارائه راهکارها و گزینه های اصلاحی در تبیین مسئله و فهم پیچیدگی کنشگران عرصه مدیریت شهری و به ویژه مدیریت مناطق کلان شهری، در گام نخست مستلزم شناخت بازی شکل گرفته میان کنشگران است، برآن شد تا با تشریح و کاربست نظریه بازی ها در عرصه مدیریت شهری، ضمن شناخت پیچیدگی های مسئله، تعدد و تکثر کنشگران را با مدل سازی تسهیل نموده و به تحلیل رفتارها، تعاملات و تمایلات کنشگران و پیامدهای تصمیمات کنشگران بپردازد تا بسترسازی لازم برای ارائه رهنمودها و سیاست گذاری های کارآمد را باعث گردد. برهمین اساس نتایج حاصله نشان می دهد وضعیتی که به عنوان پایدارترین وضعیت کنش و بازی میان کنشگران مطرح است، مستلزم اصلاحات ساختاری و شناخت مفهوم منطقه کلان شهری در نظام تقسیمات سیاسی کشور با همراهی سایر نهادهای موثر است.
    کلید واژگان: مناطق کلان شهری, مدیریت, کنشگران مدیریت شهری, نظریه بازی ها, مدل گراف, ها, مدل گراف
    Mehdi Alian*, Mohammad Taghi Razavian, Hassan Esmaeilzadeh, Zohre Fanni, Kheder Farajirad
    The game theory an interdependent decision-making theory in which, decision-makers have conflicting preferences and the outcome of their decisions cannot be determined by one party or actor alone. The roots of this theory is derive from the decision theory (Samsura, Van der Krabben, & Van Deemen, 2010: 565). However, there is a clear distinction i.e. the decision theory usually analyses decision-making processes from the one player’s point of view, while the game theory emphasizes its analysis through the interaction among many players. Since the game theory focuses on situations in which interactions and interdependency play a role, it can be seen as an extension of the decision theory (Samsura et al., 2010: 564). In other words, the game theory, or the so-called ‘‘interactive decision theory’’, is derived from the decision theory (Tan, Liu, Zhou, Jiao, & Tang, 2015: 17). The term ‘game theory’ stems from the resemblance of collective decision-making situations to well-known parlor games like chess, poker, and monopoly (Aumann, 1989). Because of its focus on conflicting preferences, the game theory is often defined as a theory of conflict. Aumann has even referred it as ‘Interaction Decision Theory’, since this accurately describes the content and focus of the theory (Samsura et al., 2010: 656). The game theory is a powerful tool in understanding the relationships that are made and broken in the course of competition and cooperation. It has been widely used in the fields of natural and social sciences, especially in economics after the 1920s, with the groundbreaking work of Von Neumann and Morgenstern (1944), which is considered as ‘‘the classic work upon which the modern-day game theory is based’’(Von Neumann & Morgenstern, 2007: 14). The increased interest in the game theory among social scientists is partly due to the fact that it can solve social problems through finding out optimal solutions in a conflict situation (Tan et al., 2015: 17). Since then, the game theory has been profoundly influencing other fields in natural sciences, such as biology, physics, and computer science, as well as social sciences, including anthropology, psychology, sociology, politics, and philosophy. The increased attention to this theory especially in social sciences is based on the idea that it can provide solid micro-foundations for the study of collective decision-making processes and structures and social change (Samsura et al., 2010: 565). Urban planning and, in particular, metropolitan and urban management is also one of the branches of social sciences in which the proposed theory is capable of playing a vital role. As such, the present study seeks to answer the following questions: How is the narrative of the game between actors of urban management field producing and reproducing? What are the most likely possible outcomes and remedies of the current situation?   Methodology The problem structuring methods, among new approaches to operations research, believe that the most important step in solving a problem is to identify it. As such, they try their best to investigate the problem by identifying various factors, revealing and hidden relationships between them, and avoiding simplicity and unrealization. Since the game theory is one of the most important of these methods, the present research applies it to introduce and describe the gaming in the field of metropolitan management. By completing the initial assumptions, analysis and determination of the stable status is done using the GMCR+ software.   Results and Discussion In the first step, people active in managing metropolitan areas are identified and categorized into four main groups: state-government institutions, public-government institutions, public institutions and private sector institutions. Thereafter, alternative metropolitan management actors are listed and finalized with initial reviews and their limitations. In real terms, all theoretical situations and conditions of games (i.e. 512 games) are not possible, and limitations make it to reduce the possible status. The final step in the field of game modeling is to determine priorities and possible preferences for each actor, for which, the prioritization of alternatives was used. The model analysis is based on the stability and balance of the actors. Based on the results of 24 statuses, 4 are equilibrium and 2 statuses are semi-stable.   Conclusion The results show that there are 24 statuses, 4 equilibrium statuses, and 2 semi-stable statuses among different mode of actions in the areas of metropolitan area management. Status 15 is considered as the most stable one. Based on Nash Equilibrium (R), General Metarationality (GMR), Symmetric Metarationality (SMR), Sequential Stability (SEQ), Limited-move Stability (LM), and Non- myopic Stability (NM) all actors are most beneficial. State-government actors with structural reforms, gradual changes and the necessity of reviewing laws and regulations, as well as recognizing the concept of metropolitan area with respect to political divisions of the country, can provide a structure and an effective state for managing metropolitan areas. Public-government actors can help improve the current state of affairs by facilitating and organizing structural reforms or setting up a regional metropolitan management council. This should be done by removing the weak horizontal interactions among stakeholders in metropolitan region and unhealthy competitions of cities and settlements located in the metropolitan region. People's institutions can also play an active role in managing metropolitan areas with their attempt to participate and influence the management. Furthermore, the principle of confidence as a link between social elements that makes social capital essential, and this can be achieved through decentralizing and distributing powers among all actors and stakeholders.
    Keywords: Keywords: Metropolitan Regions, Management, Urban Management Actors, Game Theory, Graph Model.aph model.
  • خدر فرجی راد*
    در ایران با روی کار آمدن دولت مدرن و جهت دادن برنامه ها و سرمایه گذاری ها به سوی شهرها، شکل گیری مجموعه های شهری امری اجتناب ناپذیر بود و باگذشت زمان بر تعداد چنین پدیده هایی در فضای سرزمینی کشور افزوده شد. بااین حال، مرور مطالعات و نیز بررسی ساختار و سازوکار فضایی اداره مجموعه های شهری در کشور نشان می دهد که فقدان یکپارچه نگری و توانایی برای تفکر و عملکرد منطقه ای در ساختارهای مدیریت چند پارچه و مجزای یکایک مراکز زیست و فعالیت در مجموعه های شهری کشور ازجمله مهم ترین مشکلات و چالش هایی است که در حال حاضر مجموعه های شهری کشور ازلحاظ نهادی و مدیریتی با آن مواجه هستند. این در حالی است که به رغم تصویب طرح های چندین مجموعه شهری کشور (ازجمله تصویب طرح های مجموعه شهری تهران، مجموعه شهری مشهد، مجموعه شهری تبریز، مجموعه شهری شیراز، مجموعه شهری اصفهان، مجموعه شهری قزوین و...)، سازوکارهای نهادی و سازمانی پیشنهادی آن ها تحقق نیافته است. بنابراین این نوشتار به دنبال پاسخ به این سوال است که دلایل عدم تحقق و عملیاتی نشدن الگوهای پیشنهادی مدیریت مجموعه های شهری کشور کدام اند؟ برای پاسخ به سوال فوق از روش کیفی بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در الگوهای پیشنهادی برای مدیریت مجموعه های شهری کشور، در نظر نگرفتن مسائلی همچون عدم تعریف جایگاه قانونی مجموعه های شهری در نظام تقسیمات کشوری و به تبع آن عدم تعریف ساختار و سازوکار مدیریتی خاص این مجموعه ها، نظام متمرکز و بخشی اداره امور در ایران، پیشنهاد ایجاد ساختارهای اداری جدید، تبعیت الگوهای پیشنهادی از رویکرد مدیریت واحد ازجمله مهم ترین دلایل عدم تحقق و عملیاتی نشدن الگوهای نهادی- سازمانی پیشنهادی برای مدیریت مجموعه های شهری کشور بوده است.
    کلید واژگان: الگو, نهادی-سازمانی, مجموعه شهری, عدم تحقق
    Kheder Farajirad *
    With the advent of the modern government and directing plans and investments towards cities, the formation of metropolitan complexes was inevitable in Iran and the number of such phenomena was increased in country's land areas over time. Nevertheless, observing the studies and reviewing the structure and mechanism in governing city-regions in the country show that lack of integrative outlook and capability of sectional consideration and operation in the structure of split management in each working and residential centers in country's city-regions is one of the most important institutional and directional problems and challenges that country's city-regions are facing. Despite approval of several city-region’s plans in the country (the approval of Tehran, Mashhad, Tabriz, Shiraz, Isfahan, Qazvin City-Region and etc.) their proposed institutional and systematical mechanism have not come off yet. Therefore this record seeks to find out the answer to the question: what are the reasons for un-fulfillment of proposed schema of city-regions in the country?
    The approach to answer the question above has been qualitative. The results show that in proposed schema for managing metropolitan complexes throughout the country, disregarding some issues such as indetermination of the legal position of metropolitan complexes in country subdivisions system and consequently the indetermination of specific structure and managerial mechanism of these regions, sectional and centralized governance system in Iran, suggestion of developing new administrative structures, adherence of the proposed schema to the single management approach are amongst the most important reasons for the un-fulfillment and non-achievement of
    Keywords: Patter, Institutional-Organisational, Conurbation
  • مهدی علیان*، حسن اسماعیل زاده، محمدتقی رضویان، زهره فنی، خدر فرجی راد
    ساماندهی نهادی مناطق کلان شهری یکی از مباحث بحث برانگیزی است که ریشه بسیاری از مشکلات مناطق کلان شهری را در خود جای داده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ضمن شناخت ضرورت های نوین متاثر از فرایندهای جهانی و نظر به تفکرات منفرد، تفرق های برنامه ای سیاستی، عملکردی کارکردی و تفرق قلمروی مناطق کلان شهری در کشور، به انجام پژوهش در حوزه ساختار مدیریتی مترتب بر این مناطق کلان شهری (به مثابه عاملیت ها) مبادرت کرده است. نتایج حاصله، خلا مدیریت مناطق کلان شهری و لزوم نوعی تجدید ساختار در حکومت های محلی و استانی در راستای شکل گیری این سطح مدیریتی را نشان می دهد که به مثابه حلقه حکومت منطقه کلان شهری درون طیفی از منطقه گرایی، قرار می‏گیرد.
    کلید واژگان: تجدید ساختار, مدیریت منطقه ای, حکمروایی, منطقه کلان شهری, نومنطقه گرایی
    Mehdi Aliyan *
    Institutional organizing of metropolitan regions is one of the controversial topics in political science, regional economics, and regional management that many problems in the management of metropolitan regions depends on it. This study with recognizing new need for global processes as well as isolated thoughts, policy- program segregation, functional segregation and territorial segregation metropolitan regions in Iran, has studied the structure of this system (metropolitan regions). In fact, this article with analytical method analyze management structure of metropolitan regions, and investigate modern and optimal structure for metropolitan regions. The results indicates vacuum of metropolitan regions management and the need for a restructuring at the local and provincial governments for formation of this management level, that this restructuring can be described as government of metropolitan region within a range of regionalism.
    Keywords: Restructuring, Regional Management, Governance, Metropolitan Region, Regionalism
  • خدر فرجی راد *، حسن صمدزاده، حمیدرضا تقی پور، نادر کوهی
    مقدمه
    قاچاق کالا همواره برای تمام دوره های اقتصادی یک مشکل برای پیشرفت یک اقتصاد سالم بوده است؛ از این رو، مبارزه و پیشگیری از قاچاق کالا امری حیاتی می باشد. در ایران هر ساله مقادیر بسیار وسیعی از کالاهای خارجی به صورت قاچاق وارد و گروهی از کالاهای باارزش همچون بنزین به صورت قاچاق از کشور خارج می شود. در این بین، عوامل نهادی نقش قابل توجهی در پیشگیری و یا تسهیل قاچاق کالا دارند؛ امری که در ایران کمتر به آن پرداخته شده است. لذا پژوهش حاضر تلاش دارد به شناسایی و تحلیل بسترهای نهادی قاچاق کالا بپردازد.
    روش
    برای دستیابی به هدف بالا، در پژوهش حاضر از روش کیفی استفاده شده است.
    یافته ها
    یافته های به دست آمده نشان می دهد نارسائی های سازمانی شامل نظارت ضعیف سازمان های مسئول در ارتباط با قاچاق کالا، عدم همکاری و هماهنگی سازمان های مسئول باهم و نبود یک پایگاه مشترک و یکپارچه آمار و اطلاعات مرتبط با قاچاق کالا برای کلیه سازمان ها و نارسائی های قانونی شامل ضعف در ضمانت اجرایی قوانین و مقررات مرتبط با قاچاق کالا و وجود خلاء های قانونی در خصوص اختیارات و وظایف سازمان های مسئول، مهم ترین نارسائی هایی نهادی قاچاق کالا در کشور هستند.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش نشان داد قوانین نتوانسته اند به عنوان بسترساز برنامه ها و اقدامات مداخله گرانه در مبارزه با قاچاق عمل نمایند. همچنین اگرچه انتظار می رود قوانین بتوانند به عنوان تسهیل گر عمل نمایند، اما در واقعیت چنین مهمی تحقق نیافته است. همچنین نتایج نشان داد که تقسیم وظیفه مبارزه با قاچاق کالا بین سازمان ها و نهادهای مختلف، فقدان ساز و کار هماهنگ سازی بین نهادها و سازمان های مسئول مبارزه با قاچاق کالا، مشارکت ندادن جامعه و بخش خصوصی که به نحوی می توانند در مبارزه با قاچاق کالا تاثیرگذار باشند، نبود برنامه یکپارچه و هماهنگ در مبارزه با قاچاق کالا، تعیین نهادهای متعدد برای برخی امور، عدم توجه کافی به تقسیم و امکانات برخی نهادها، تعدد مراجع رسیدگی در طول یکدیگر از جمله دلایل اساسی شکل گیری مشکلات و مسائل سازمانی برای مبارزه با قاچاق کالا هستند.
    کلید واژگان: قاچاق کالا, نهادگرایی, قوانین و مقررات, سازمان
    Kheder Farajirad *, Hassan Samadzadeh, Hamidreza Taghipoor, nader kohi
    Introduction
    Contraband in all economic have been seen as a problem. Prevention of the contraband, therefore, is a necessary policy for countries. In Iran, every year a vast mass of foreign commodities enter as contraband. In this arena, the institutional backgrounds have a main role in prevention or facilitation of contraband. So, this article is trying to analysis the Institutional backgrounds of the contraband.
    Method
    This article uses the quality method to analysis the Institutional backgrounds of the contraband.
    Findings
    Organizational insufficiencies like low supervision, low cooperation and coordination between organizations, and lack of the common database, and also legal insufficiencies like weakness in executive bail of laws and regulations, and legal void in responsibilities and authorities of organizations are the most institutional important factors of contraband.
    Conclusion
    The results if this article shows that the laws and regulations have not been act as a background for interventional plans and actions in prevention of the contraband. The results also shows that insufficient responsibility division between organizations, lack of mechanisms for coordination between organizations, lack of the privative and public participation, lack of integrated plan for prevention of the contraband, and etc are the main institutional problems in prevention of the contraband.
    Keywords: contraband_Institutional-ism_Laws - Regulations_organization
  • محمد خضری*، خدر فرجی راد، محمد قاسمی
    بر اساس یافته های این مقاله، تداوم ناموزونی توسعه مناطق مختلف کشور به مسائلی مانند ادامه مهاجرت از مناطق کمترتوسعه‏یافته به مناطق برخوردار، بی‏تعادلی در استقرار جمعیت، شکل گیری پدیده ابرتراکم جمعیتی در مناطق برخوردار، گسترش حاشیه نشینی در کنار شهرهای بزرگ، افزایش خطر پذیری مراکز زیست، تنش در بهره برداری از منابع زیست‏محیطی منجر می‏شود؛ که این موارد در میان مدت و درازمدت باعث تهدید یکپارچگی و انسجام اجتماعی، شکنندگی اقتصاد ملی واگرایی هایی سیاسی می‏شوند و امنیت ملی را به مخاطره می‏اندازند.
    کلید واژگان: ناموزونی, توسعه منطقه ای, مهاجرت, حاشیه نشینی, واگرایی, امنیت ملی
    Mohammad Khezri*, Kheder Farajirad, Mohammad Ghasemi
    Based on the findings of the paper, continuous uneven development in Iran has led to problems as follows: continuation of migration from less developed regions to developed regions, inequality in population density, growing density of the population in developed regions, rising of marginalization around metropolitans, increasing risks for biosphere centers and tensions in utilization of the resources. These problems, in the medium and long term can lead to threat of social solidarity and cohesion, fragile national economy and political divergence which pose a threat against national security.
    Keywords: Uneven development, Regional Development, Migration, Marginalization, Divergence, national Security
  • خدر فرجی راد *، غلامرضا کاظمیان
    در دو دهه اخیر به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در آمایش و توسعه منطقه ای توجه زیادی شده است و جذابیت مفاهیمی مانند سرمایه اجتماعی در آمایش و توسعه منطقه ای افزایش یافته است؛ بنابراین در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین به شناسایی عوامل و عناصر اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار بر فرایند توسعه توجه می شود که یکی از گام های اساسی برنامه ریزی توسعه یک منطقه است. این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعه منطقه ای چگونه است. برای پاسخ به سوالات فوق از ترکیب روش های کیفی و پیمایشی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و آمار و اطلاعاتی صورت گرفته است که نهادها و اداره های استانی و شهرستانی در قالب سالنامه آماری استان منتشر کرده اند. براساس نتایج پژوهش، شهرستان های مختلف استان در زمینه شاخص های اجتماعی و فرهنگی، وضعیت های متفاوتی را به نمایش می گذارند. در سطح کلان استان، مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی که به صورت عوامل پیشران عمل می کنند مثبت بودن برخی از مولفه های فرهنگ کار (مانند محوریت کار در زندگی با میانگین 45/4 از 5 و ارزش کار با میانگین 4/4 از 5) و سرمایه اجتماعی استان (مانند اعتماد با میانگین 39/3 از 5 و صداقت با میانگین 12/3 از 5) را شامل می شود. همچنین، تنزل منزلت اجتماعی کار با میانگین 2/31 %، وجود تعارضات مختلف در سطح استان (مانند تعارض جنسیتی با میانگین 36 %، تعارض قومیتی در سطح محدود با میانگین 09/2 از 5، تعارض و نابرابری اجتماعی با میانگین 36/19 از 25، باور به وجود تبعیض در جامعه با میانگین 9/19 %، باور به وجود اختلاف و چنددستگی با میانگین 3/21 % و باور به وجود و افزایش فاصله طبقاتی با میانگین 5/50 %)، غلبه هویت و تعلق محلی (با میانگین 05/42%) بر هویت و تعلق استانی و وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص های سلبی سرمایه اجتماعی در سطح استان (بالا بودن آسیب های اجتماعی مانند طلاق، سرقت، اعتیاد و بیکاری) از مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی مانع آمایش و توسعه منطقه ای در استان خراسان شمالی هستند.
    کلید واژگان: عوامل اجتماعی, عوامل فرهنگی, پیشران, مانع, خراسان شمالی
    Kheder Farajirad *, Gholamreza Kazemian
    There has been a lot of attention to the role of Social and cultural factors in regional spatial planning and development in two recent decades and concepts such as social capital are considered attractive in this arena. Investigating and analysis the role of social and cultural factors, therefore, is a basic step in regional development planning. According to the above discussion, this article is trying to answer the question: how the situation is in terms of social and cultural factors as driving force or obstacle in regional development in North Khorasan Province? To answer the above question, we have used a survey and qualitative method. Data gathering was done by questioner and formal data delivered by organizations.
    The results demonstrate that the counties of North Khorasan Province show different condition according to the social and cultural factors. The results, also, demonstrate that there are some social and cultural factors such as working as a value, the important of working, and social capital that act as driving forces in the process of spatial planning and development of North Khorasan Province. The results, in the other hand, show that the factors such as declining social status of working, various conflicts and opponents, social problems and unemployment are acting as obstacle in the process of spatial planning and development of North Khorasan Province.
    Keywords: Social Factors, Cultural Factors, Driving Force, Obstacle, North Khorasan
  • خدر فرجی راد، محمدرضا سلیمی سبحان، حسین صیفی
    با توجه به مسائل مختلف ترافیکی داخل شهرها و تغییرات لحظه ای در وضعیت عبور و مرور خودروها همواره مشکلات خاص تردد برای خودروهای پلیس که زمان رسیدن به محل وقوع جرم برای آنها نقش حیاتی را دارا است، وجود دارد. بنابراین، هدف از این پژوهش، طراحی سامانه ای هوشمند برای کنترل و مدیریت بهینه خودروهای پلیس است. در این پژوهش، ابتدا عوامل تاثیرگذار در رفتار حرکتی خودروهای پلیس شناسایی شده، سپس، به منظور دست یابی به سامانه موردنظر، این عوامل در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و از طریق قابلیت تحلیل شبکه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که سامانه مدیریت هوشمند خودروهای پلیس، در زمینه هایی هم چون ارجاع نزدیک ترین خودرو پلیس به محل حادثه، ارجاع در دسترس ترین خودرو پلیس به محل حادثه با توجه به ترافیک، ارجاع چندین خودرو پلیس به محل حادثه با توجه به ترافیک، اعمال محدودیت های رفت و آمد در ارجاع خودروهای پلیس، ارجاع هم زمان خودروهای پلیس به محل وقوع چندین حادثه به صورت هم زمان و شناسایی مناطق تحت پوشش هر خودروی پلیس از کارآیی لازم برخوردار است. با توجه به کارآیی سامانه در زمینه های فوق الذکر، ایجاد پایگاه داده گسترده در داخل کشور جزو الزامات استقرار این سامانه است. هم چنین، با توجه به پیچیدگی شبکه معابر شهری و تغییرات لحظه ای که در وضعیت خیابان ها و معابر رخ می دهد، می بایست بستری فراهم شود تا اطلاعات معابر در یک پایگاه داده یک پارچه گردآوری شود.
    کلید واژگان: سامانه, خودروهای پلیس, سامانه اطلاعات جغرافیایی, تحلیل شبکه, مسیر بهینه
    Khedr Faraji-Rad, Mohammad Reza Salimi Sobhan, Hossein Saifi
    Due to the various traffic problems in the cities and the momentary changes in the traffic situation, there are always specific traffic problems for the police cars that are critical for the time of arrival of the crime. Therefore, the purpose of this research is to design intelligent systems for optimal control and management of police cars. In this research, firstly, the factors influencing the motor behavior of the police cars were identified, then, in order to reach the desired system, these factors were analyzed in the GIS environment through the network analysis capability. Research findings show that the Intelligent Police Vehicle Management System is quite efficient in areas such as referring the nearest police car to the accident site, referring the most trusted police car to the accident site with regard to traffic, referring several police cars to the accident site with regard to traffic, imposing travel restrictions in the referral of police cars, the simultaneous referral of police cars to the location of several incidents, and the identification of the areas covered by each police car. Considering the system's efficiency in the aforementioned areas, the establishment of a wide database within the country is one of the requirements for the establishment of this system. Also, due to the complexity of the urban road network and the momentary changes that occur in the streets, it is necessary to provide passage information in an integrated database.
    Keywords: System, Police vehicles, Geographic Information System, Network Analysis, Optimal Route
  • خدر فرجی راد*، مجید پریشان، ارسطو یاری حصار
    در بین انواع گونه های گردشگری، گردشگری تجاری با توجه به تاثیرات گسترده اقتصادی توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. در ایران نیز گردشگری تجاری در توسعه شهری و منطقه ای مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، شهر مرزی بانه بنا به موقعیت خاص خود با تبدیل شدن به یک کانون تجارتی-گردشگری مرزی اهمیت شایان توجهی کسب نموده و گردشگری تجاری در آن رشد قابل توجهی داشته است. این در حالی است که رشد گردشگری تجاری در این منطقه به صورت برنامه ریزی نشده صورت گرفته است. در این راستا، این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که چالش های پیش روی توسعه گردشگری تجاری در شهر بانه از دیدگاه تسهیلات و زیرساخت های گردشگری کدامند؟
    برای پاسخ به این سوال از روش توصیفی- تحلیلی استفاده است. جامعه آماری تحقیق گردشگران تجاری شهر بانه در 20 روز اول تعطیلات نوروزی سال 1393 می باشند که این تعداد گردشگر بر اساس نرخ رشد و روند افزایشی سه سال قبل از آن محاسبه شده است. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد نمونه 323 نفری به دست آمد که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که گران بودن خانه های اجاره ای، تخصصی نبودن بازارها و پاساژها، کمبود مراکز اقامتگاهی برای گردشگران، کمبود مراکز مذهبی، امنیت جانی به دلیل فرهنگ نادرست رانندگی، کمبود امکانات تفریحی و سرگرمی، تبلیغات و اطلاع رسانی ضعیف جهت شناسایی مراکز خرید و مکان های اقامتی، کمبود مراکز پذیرایی، عدم ساماندهی دستفروشان، کمبود پارکینگ، کمبود امکانات بهداشتی، مکان یابی نامناسب مراکز خرید، نامناسب بودن جاده ها و راه های منتهی به شهر، کم توجهی به رعایت بهداشت عمومی محیط، یک باندی بودن ورودی خیابان های بانه و و به تبع آن ایجاد ترافیک زیاد، نبود تابلوهای راهنما در جاده ها و داخل شهر در زمره مهمترین چالش های پیش روی توسعه گردشگری تجاری در شهر مرزی بانه هستند. بنابراین، انجام اقدامات لازم و فراهم کردن امکانات و خدمات گردشگری در منطقه می تواند در سطح خرد زمینه ساز توسعه شهر بانه و در سطح کلان توسعه منطقه شود و با توجه به حجم بالای تعداد گردشگران ورودی به منطقه، لزوم برنامه ریزی همه جانبه برای تامین خدمات، امکانات و زیرساخت های مورد نیاز توسعه گردشگری (در سطح شهر و منطقه بانه) و ساماندهی کالبدی و محیطی داخل شهر وجود دارد.
    کلید واژگان: گردشگری تجاری, تسهیلات و زیرساخت ها, شهر مرزی, بانه
    Kh Farajizade *, M. Parishan
    Business tourism as a kind of tourism have been attractive because of its economic impacts. Business tourism have been attractive in urban and regional development in Iran. This phenomenon has been increased in Baneh as a border city of Iran. The growth of business tourism in this region, nonetheless, has been occurred in an unplanned way. This article, therefore, try to answer this question that what are the challenges of business tourism development in Baneh from the perspective of facilities and infrastructures?
    Keywords: Business tourism, Facilities, infrastructure, Border City, Baneh
  • خدر فرجی راد، مهدی علیان، رامین چراغی
    مقدمه
    جرم، یکی از ناهنجاری های اجتماعی بوده و معمولا در محیط هایی اتفاق می افتد که از آن بهعنوان مکان های مستعد جرم و یا جرمخیز یاد میشود. شکلگیری چنین مکانهای جرمخیزی تحتتاثیر عوامل مختلفی است و یکی از مهمترین این عوامل ویژگی های محیط میباشد. در همین راستا پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با مبنا قرار دادن رویکرد پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیط، به واکاوی یکی از دلایل مهم جمعیتگریزی و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی بافت تاریخی شهر یزد و تنزل امنیت محیطی در آن بپردازد.
    روش
    روش تحقیق حاضر، روش پیمایشی میباشد که با استفاده از ابزار پرسشنامه به جمعآوری اطلاعات پژوهش مبادرت گردید و سپس با استفاده از آزمونهای T-test و فریدمن، داده ها تحلیل شد.
    یافته ها
    یافته ها حاکی از آن است که رضایتمندی ساکنان از شرایط امنیت بافت تاریخی در وضعیت مناسبی نمیباشد و وضعیت شاخصهای کاربری اراضی، مبلمان شهری، مولفه های خوانایی محیط، شرایط بهداشتی و تمیزی محیط، معابر و دسترسی ها، پوشش گیاهی و امکان نظارت غیررسمی و گویه های مترتب بر آن در بسیاری از موارد از حد متوسط پایینتر بوده و فاصله زیادی با شرایط مطلوب زندگی در بافتهای تاریخی دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصله از پژوهش نشان از وجود فاصله زیاد شرایط کنونی با شرایط مطلوب در بافت تاریخی شهر یزد دارد و از میان شاخصها، شاخصهای خوانایی، پوشش گیاهی و نظارت غیررسمی دارای شرایط نامناسبتری هستند، لذا ضروری است که در اولویتهای اولیه اقدام در بافت تاریخی شهر یزد در راستای افزایش امنیت محیطی قرار گیرند.
    کلید واژگان: جرم, امنیت محیطی, مکان های جرم خیز, بافت تاریخی
    Kheder Farajirad, Mahdei Alian, Ramin Cheraghi
    Introduction
    Crime is one of the social abnormalities and his phenomena occur in environments known as places capable of crime. Formation of these areas depends on several different factors which the environmental characteristic has the most important role. Therefore, this study attempts, using crime prevention through environmental design, to analyze one of the most important reasons of the population out going, and changing the social and cultural characteristics of the historical texture of Yazd City and reducing the environmental security of this texture .
    Method
    The method used in the recent research, was a surveying method using a questionnaire for data collection. The data obtained analyzed using the Freeman and T tests.
    Findings: The findings show that satisfaction of the residences in the context of security condition of the historical texture is not in a good condition and condition of the land use factors, urbane furniture, components of environmental coordination, health condition, passageways and accessibility, vegetation cover, possibility of informal monitoring, and the species associated with it is, are in many cases lower than the average level indicating conditions far from the relatively ideal life conditions in historical textures .
    Conclusion
    The results obtained from the research indicate that condition of land use factors, urbane furniture, components of environmental coordination, health condition, passageways and accessibility, vegetation cover, possibility of informal monitoring, and the species associated with it is, are in many cases lower than the average level indicating conditions far from the relatively ideal life conditions in historical textures. The obtained results also indicate that the coordination, vegetation cover and informal monitoring have more non suitable conditions therefore more attention should be attracted on these factors to increase the environmental security in the historical part of Yazd.
    Keywords: Crime, Environmental Security, Crime, Generating Places, Historical Texture
  • احمد پور احمد، مجید شادمان رودپشتی، سیروس حسن پور، امیر شهرابی فراهانی، خدر فرجی راد
    امروزه در کنار سیستم های اطلاعات جغرافیایی، سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره به طور گسترده ای برای حل مسائل فضایی به کار گرفته می شوند. در این مقاله با ترکیب دو روش FAHP و TOPSIS، روش جدیدی برای انتخاب مکان بهینه با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی به کار گرفته شده است. در این زمینه، معیارهای انتخاب مکان بهینه، برای ایجاد فضای سبز شهری در مدل FAHP وارد و مقایسه شدند و سپس خروجی مدل FAHP به عنوان وزن معیارها در مدل TOPSIS به کار گرفته شد. طبقه بندی فضاهای مکانی در سطح منطقه 15 کلان شهر تهران به منظور احداث یا پهنه بندی فضاهای سبز با استفاده از تکنیک ترکیبی مدل های FAHPو TOPSIS به صورت خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف انجام گرفت. زمین هایی که درجه تناسب خیلی خوب و خوب دارند، برای ایجاد فضای سبز شهری انتخاب می شوند. نتایج نشان می دهد که استفاده از مجموعه های فازی در ترکیب با مدل سلسله مراتبی، نه تنها سبب رفع ابهام از مدل ATP می شود، بلکه میزان خطای تورش ناشی از مقایسه دوبه دو لایه ها را نیز کاهش می دهد. درنهایت، ترکیب مدل FAHP با مدل TOPSIS، قابلیت استفاده همزمان از نظرهای مقیاسی کارشناسی را در کنار ایده آل های موجود همچون افزایش دقت و صحت طبقه بندی در لایه های اطلاعاتی، ممکن می سازد.
    کلید واژگان: سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره, فضای سبز شهری, FAHP, GIS, TOPSIS
    Ahmad Pourahamd_Majim Shadman_Cirous Hassanpour_Amir . Shahrabi Farahani_Khader .Faraji Rad
    ality of the green areas distribution. As a result, in order to answer the needs of urban residents in our country and overcome such problems mentioned above the urban managers and decision makers need to apply modern analytical tools. This article attempts to offer a new combinational method in to propose suitability map for distribution of region 15th of Tehran Municipality’s green space to the urban managers and decision makers using FAHP and TOPSIS techniques.
    Methodology
    Nowadays integrated multi-criteria decision making (MCDM) and geographic information system (GIS) is commonly used in order to solve spatial problems. Different multi-criteria decision making techniques present different methodology with certain limitations and advantages. Our proposed methodology considered 8 green space related criteria to evaluate and prioritise urban green space suitable sites. Proposed methodology has two steps: in step 1, AHP is improved by fuzzy set theory. In this regard, by using fuzzy set theory in AHP method the qualitative judgment can be qualified to make comparison more intuitionistic and reduce or eliminate assessment bias in pairwise comparison process of urban green space criteria. In step 2, obtained results have been used as input weights in TOPSIS algorithm. TOPSIS algorithm by considering ideal and non ideal solution helps decision maker to evaluate ranking locations and select the best one.To deal with vagueness of human thought, Zadeh first introduced the fuzzy set theory, which was oriented to the rationality of uncertainty due to imprecision or vagueness. A major contribution of fuzzy set theory is its capability of representing vague data. The theory also allows mathematical operators and programming to apply to the fuzzy domain. A fuzzy set is a class of objects with a continuum of grades of membership. Such a set is characterized by a membership (characteristic) function, which assigns to each object a grade of membership ranging between zero and one. Essentially, the uncertainty in the preference judgments give rise to uncertainty in the ranking of alternatives as well as difficulty in determining consistency of preferences. These applications are performed with many different perspectives and proposed methods for fuzzy AHP. In this study, Chang’s (1992) extent analysis on fuzzy AHP is formulated for a selection problem.A triangular fuzzy number (TFN), M, is shown in Fig. 1. A TFN is denoted simply as (m1, m2, m3). The parameters m1, m2 and m3 respectively denote the smallest possible value, the most promising value, and the largest possible value that describe a fuzzy event. The analytic hierarchy process (AHP) is one of the extensively used multi-criteria decision-making methods. One of the main advantages of this method is the relative ease with which it handles multiple criteria. In addition to this, AHP is easier to understand and it can effectively handle both qualitative and quantitative data. The use of AHP does not involve cumbersome mathematics. AHP involves the principles of decomposition, pairwise comparisons, and priority vector generation and synthesis. Though the purpose of AHP is to capture the expert’s knowledge, the conventional AHP still cannot reflect the human thinking style. Therefore, fuzzy AHP, a fuzzy extension of AHP, was developed to solve the hierarchical fuzzy problems. In the fuzzy-AHP procedure, the pairwise comparisons in the judgment matrix are fuzzy numbers that are modified by the designer’s emphasis.An extension of TOPSIS (technique for order performance by similarity to ideal solution), a multi-attribute decision making (MADM) technique, to a set of criteria which are investigated. TOPSIS is a practical and useful technique for ranking and selection of a number of externally determined alternatives through distance measures. TOPSIS is based on the concept that the chosen alternative should have the shortest geometric distance from the positive ideal solution and the longest geometric distance from the negative ideal solution. It is a method of compensatory aggregation that compares a set of alternatives by identifying weights for each criterion, normalising scores for each criterion and calculating the geometric distance between each alternative and the ideal alternative, which is the best score in each criterion.
    Results And Discussion
    In our study, we categorized suitability value of geographic locations for urban green space in region 15th of Tehran Municipality to, very low suitability, low suitability, moderate suitability, high suitability and very high suitability. Comparison of categorized suitability classes in related to final suitability map indicates that the two suitable category (High and very high suitability) of the proposed suitability map together occupy about 20% of study region.
    Conclusion
    AHP is an effective problem solving methodology. Decision problem may contain spatial social, economic, technical and politic factors that need to be evaluated by linguistic variables. Then AHP is one of the most commonly used techniques for such situations. The Criteria set is determined at the beginning in many multi criteria decision making methods and modelled depending upon to these criteria. Multi criteria decision making techniques based on the linguistic evaluations like FAHP helps to make a best selection decision by using a weighting process within the current alternatives via pair wise comparisons. In this methodology by utilizing improved Analytical Hierarchy Process by Fuzzy set theory, weight of each criterionfor urban green space site selection has been calculated. Finally this article introduces an approach that integrates improved AHP with TOPSIS algorithm to support related decisions of urban green space site selection.FAHP is AHP improved by fuzzy set theory which is a useful approach for evaluating complex multiple criteria alternatives involving subjective and uncertain judgment. By using fuzzy set theory in AHP method the qualitative judgment can be qualified to make comparison more intuitionists and reduce or eliminate assessment bias in pair wise comparison process. In further step, TOPSIS algorithm considered ideal and non ideal solution in combination with obtained expert results which have been deducted from FAHP algorithm.
    Keywords: Geographic Information System, Green Space, multi, criteria decision making, Fuzzy AHP, TOPSIS technique
  • خدر فرجی راد، غلامرضا کاظمیان*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری
    امروزه برای شناخت عمیق ناپایداری›ها و عدم توازن توسعه، رویکردهای نوینی وجود دارد که به عنوان چارچوب اندیشه›ای و بسترساز توسعه متوازن و پایدار محلی و منطقهای عمل می کنند. رویکرد نهادگرای توسعه منطقهای یکی از جدیدترین این رویکردهاست که ضمن به نقد کشیدن بسیاری از پارادایمهای قبلی توسعه منطقهای، مسیرهای تازهای را در این زمینه معرفی میکند. در این راستا سئوال راهبردی مقاله این است که «از دیدگاه رویکرد نهادی، علت اصلی شکست سیاستهای توسعه منطقهای و تداوم نابرابری های منطقهای در ایران چیست»؟ برای پاسخ به این سئوال از روش کیفی و مطالعات اسنادی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از نظر شاخصهای اصلی رویکرد نهادی، سیاستهای توسعه منطقهای در ایران نتوانسته است به رغم چندین دهه تجربه، به اموری همچون شناخت ظرفیتهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی محلی و منطقهای، تقویت رهبری منطقهای، طراحی سیاستهای مبتنی بر شرایط محلی، مدیریت محلی و منطقهای و مشارکت عوامل منطقهای بپردازد. علاوه بر آن، کاستی در تعریف مشخص از منطقه و توسعه منطقهای، وجود ساختارهای متمرکز تصمیمگیری و اجرایی، بیتوجهی به روش های نوین توسعه منطقهای همچون توسعه دانش، ارتقاء یادگیری، توسعه اقتصاد اجتماعی و کارآفرینی در سطح محلی و در نهایت فراهم نشدن بسترهای مناسب برای حکمروایی منطقهای از دلایل اصلی شکست سیاست›های توسعه منطقه›ای در ایران از منظر رویکرد نهادی هستند.
    کلید واژگان: آسیب شناسی, رویکرد نهادی, سیاست, توسعه منطقه ای, ایران
    Kheder Farajirad, Gholamreza Kazemian *, Abdolreza Rokneddin Eftekhari
    Today، new approaches have set the stage for thorough and deep understanding of unsustainable and unbalanced development in a way to pave the way for balanced and sustainable development in the local and regional scale. Institutionalism is a novel approach to regional development that while criticizing the traditional paradigms، introduces new ways toward the local and regional development. Accordingly، this article tries to adequately answer the strategic question “What are the causes of unsuccessful policies of regional development in Iran?” A qualitative and documentary method was applied to answer the question.. The results of the study demonstrated that despite having enjoyed many decades of experience in the regional policy making، the regional development policies in Iran have failed to consider the environmental، social and economic capacities; moreover، they have disregarded boosting the regional leadership and devising the due policies based on the local conditions، local and regional management and the participation of regional elements. In addition، vague definition of region and regional development، centralized decision-making and administrative structures، along with neglecting new methods of regional development such as knowledge development، learning promotion، socio-economic development and entrepreneurship at the local level have all curbed the grounds for regional governance، leading to unsuccessful regional development.
    Keywords: Pathology, Institutional Approach, Policy, Regional Development, Iran
  • زهره فنی، جمشید مولودی، خدر فرجی راد

    در جوامع مختلف با توجه به ساختار متفاوت سیاسی، اجتماعی_ اقتصادی و مدیریتی، اشتغال شهری اشکال متفاوتی به خود گرفته است. اما موضوع تاثیرگذاری و سهم این متغیرها بر اشتغال شهری ناشناخته مانده است. بدین سان این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوالات است که متغیرهای متفاوت اجتماعی چه تاثیراتی بر وضعیت اشتغال کلانشهرهای مونترال و تهران داشته است؟ نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری چگونه بر وضعیت و ساختار اشتغال در دو کلانشهر تهران و مونترال موثر بوده است؟ برای پاسخ به سوالات فوق از روش کیفی استفاده گردید و در این راستا جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی صورت گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت در متغیرهای اجتماعی و همچنین برنامه ها و سیاست های مختلف مدیریت شهری (همچون وجود تعداد زیاد جمعیت در شهر تهران، ساختار سنی، پایین بودن سن شروع به کار در قوانین رسمی کشور و ترکیب جنسی) در ورود نیروی کار و دسترسی به فرصت های اشتغال به ویژه در کلانشهر تهران نقش بسزایی دارد. بر حسب سطح سواد و دانش کاربردی نیز در وضعیت و ساخت اشتغال این دو شهر تفاوت وجود دارد. در هر دو کلانشهر، مقوله اشتغال و توسعه فضای کسب وکار مورد توجه قرار گرفته است و برنامه ها و اقدامات اجرایی برای ایجاد اشتغال و فعالیت های کارآفرینانه انجام شده است. با این وجود در مقایسه با کلانشهر مونترال، ضعف بسترهای قانونی و حقوقی، ضعف مشارکت بخش خصوصی و عدم وجود ارتباط متقابل اقدامات شهرداری با اسناد و برنامه های فرادست از جمله مسائل و مشکلات پیش روی نظام مدیریت و برنامه ریزی کلانشهر تهران در ایجاد اشتغال و ساماندهی فضای کسب وکار است.

    کلید واژگان: اشتغال شهری, متغیرهای اجتماعی, نظام برنامهریزی و مدیریت شهری, تهران, مونترال
  • خدر فرجی راد، شورش آهنگری *

    بخش مرکزی شهر پهنه ای چندکارکردی است که عمده عملکردهای مهم و برتر شهری را در خود جای داده است و از این نظر نسبت به سایر قسمتهای شهر نقش مهم تر و بیشتری را در عرصه کارکردی شهر ایفا می کند. مقاله حاضر با هدف اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهر بوکان تدوین شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی میباشد. برای جمع آوری داده ها از مطالعات میدانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تکنیک TOPSISاستفاده شده است. جامعه آماری دو گروه یعنی مسئولین شهری و خانوارها و صاحبان واحدهای تجاری داخل بخش مرکزی شهر بوکان می باشد. یافته ها نشان می دهد که برآیند مجموعه عوامل(تاریخی، اقتصادی، جمعیتی- اجتماعی، اداری، ترافیکی، کالبدی- فضایی و فعالیتهای شاخص بخش مرکزی)، شکلگیری محدودهای مشخص در سطح شهر میباشد که میتوان از آن به بخش مرکزی شهر یاد کرد. هر کدام از عوامل ذکر شده به نوعی در شکلگیری بخش مرکزی شهر بوکان نقش داشتهاند. نتایج نهایی حاصل از تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از تکنیک TOPSIS در ارزیابی شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی شهر بوکان نشان می دهد که در محاسبه اندازه انفکاک مشخص شد که تنوع فعالیت های اقتصادی دارای کمترین فاصله از ایده آل مثبت و فعالیت موسسات مالی دارای بیشترین فاصله از ایده آل مثبت می باشد. همچنین فاصله از حد ضد ایده آل معیار الگو و ترکیب کاربری اراضی دارای بیشترین فاصله و تراکم جمعیت در ساعات خاصی از روز دارای کمترین فاصله تا ضد ایده آل می باشد. در رتبه بندی نهایی بدست آمده شاخص الگو و ترکیب کاربری اراضی در رتبه و اولویت اول قرار گرفته است. همچنین معیار عناصر شاخص و نمادین شهری در رتبه بندی اولویت 25 را کسب کرده اند که کم اهمیت ترین شاخص در بین سایر شاخصها می باشد

    کلید واژگان: مدیریت و توسعه شهری, بخش مرکزی, شهرهای میانی, مدل Topsis, بوکان
    Khedr Faraji Rad, Shresh Ahangari

    The city center is a multi-functional width that is placed on top of your most important functions of urban، and Compared to other parts of the city plays more and more important role in the field of functional. This paper has been developed the aim Prioritization Patterns and indicators Management and development Part of the city center bukan city. The study is descriptive and analytical. Is used to collect data from field studies and Descriptive statistics were used to analyze the data and techniques TOPSIS. Statistical population is the city authorities، groups and families Owners and business units within the city central part of the Bukan. Results show that the resultant set of factors (historical، economic، demographic، socio - administrative، traffic، physical - Spatial Index activity center)، shall be determined as specified within the town، that can be learned from the central part of the city. Findings Show that each of the above factors are somehow involved in the city central part of Bukan. Final results of the data analysis techniques using indicators to assess the management and development of the city central part of the Bukan by TOPSIS show that it was found that the separation is calculated as the minimum distance from the ideal high diversifying economic activities and the activities of financial institutions with the largest positive distance from the positive ideal. Also standard is far too anti-ideal combination of land use patterns and certain hours of the day has the highest population density and distance from the lowest to the anti-ideal. The final ranking is obtained by combining the land use pattern of the rank and priority. Is the benchmark indices and symbolic elements of the priority ranking of 25 cities in the index have gained the least among other indices

    Keywords: Management, urban development, city center, Mid, sized city, Model Topsis, Bokan
  • غلامرضا کاظمیان، خدر فرجی راد، عبدالرضا رکنالدین افتخاری، مهدی پورطاهری
    در طول دو دهه اخیر یعنی از سالهای اولیه دهه 1990، مفهومی عمده و مهم در چارچوب رویکرد نهادی به توسعه منطقهای ظهور یافته است که ظرفیت نهادی منطقه›ای می›باشد. این مفهوم شامل طیفی از مولفه ها در سطح فردی، سازمانی و گروهی بوده و در سال های اخیر از مفهومی تحلیلی به ابزاری تجویزی برای دستیابی به توسعه پایدار در سطوح محلی و منطقه ای تبدیل شده است.
    در این مقاله با استفاده از روشهای کمی- پیمایشی و کیفی به بررسی ارتباط ظرفیت نهادی و توسعه پایدار منطقهای بر حسب میزان روی های شدن آن در تصمیمگیری ها، اقدامات و فعالیتهای نهادهای محلی پرداخته میشود. در این راستا جهت مشخص شدن میزان اثرگذاری ظرفیت نهادی بر توسعه پایدار منطقهای و نیز با توجه به ساختار متمرکز نظام اداره امور در ایران و جهت مشخص شدن اثر چنین نظام متمرکزی، وجود چنین رابطهای در سطوح محلی و منطقهای ایران با مطالعه موردی شهرستانهای بوکان و ارومیه در استان آذربایجان غربی مورد مطالعه و سنجش قرار گرفته است.
    نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین ظرفیت نهادی و میزان روی های شدن توسعه پایدار وجود دارد و بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، روی های شدن توسعه پایدار با مولفه های 5گانه ظرفیت نهادی دارای 5/72 درصد همبستگی میباشد. علاوه بر آن نتایج مشخص شاخت که مولفه های تشکیلدهنده ظرفیت نهادی سهم متفاوتی در میزان روی های شدن توسعه پایدار داشتهاند؛ به طوریکه بر اساس نتایج تحلیل مسیر، مولفه های ترتیبات قانونی مناسب، یکپارچه بودن نهادها، توانایی نهادی، یادگیری و دانش به ترتیب با 604/0، 356/0، 354/0، 248/0 و 074/0 بر میزان روی های شدن توسعه پایدار اثرگذار بودهاند.
    کلید واژگان: نهادگرایی, ظرفیت نهادی, رویهای شدن توسعه پایدار, بوکان, ارومیه
    Gh. Kazemian, Kh. Farajirad, A. Roknodin Eftekhari, M. Pourtaheri
    In two recent decades there has been a main and important concept in institutional approach to local and regional development named as institutional capacity. This concept includes a range of factors in individual, organizational and gregarious level and has rapidly moved from being an analytical concept to a prescriptive one in local and regional development. In this article, we have used a combination of survey-quantitative and qualitative methods to study the relationships between institutional capacity and sustainable development based on mainstreaming it in decision-making and activities of the region's institutions. To determine the amount of the institutional capacity effect on the sustainable development with regard to the concentrated structure of the Iran's administrative system and to determine the effect of such concentrated system, we studied the existence of such relations at the regional level, in from of case studies in Boukan and Orumiyeh counties. The results show that there is a significant correlation between institutional capacity and sustainable development and according to the regression analysis results, mainstreaming sustainable regional development has correlation of 0.725 with the constituent factors of the institutional capacity. In addition, the results of the path analysis reveal that the constituent factors of the institutional capacity have different share in the mainstreaming sustainable regional development; so that appropriate legal arrangements, integrated institutions, abilities of institutions, learning and knowledge are effective on the mainstreaming sustainable regional development with 0.604, 0.356, 0.354, 0.248 and 0.074, respectively.
    Keywords: Institutionalism, Institutional Capacity, Mainstreaming Sustainable Development, Boukan, Oroumiyeh
  • غلامرضا کاظمیان، خدر فرجی راد، مهدی پورطاهری
    برخورد با چالش›های عمده ای که بسیاری از مناطق ایران با آن مواجه هستند، مستلزم توجه هر بیشتر به نهادهای محلی و ارتقاء ظرفیت›های آنهاست. بنابراین این مقاله به دنبال سنجش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مطالعاتی و نیز پاسخگویی به این سوال اساسی است که راهبردهای مناسب برای ارتقاء و افزایش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مطالعاتی کدامند؟
    برای دستیابی به هدف و پاسخ به سوال تحقیق، نخست با استفاده از روش پیمایشی ظرفیت نهادی منطقه ای در سطح مناطق مطالعاتی مورد سنجش قرار گرفته و سپس از طریق چارچوب برنامه ریزی راهبردی، راهبردهای مناسب برای ارتقاء ظرفیت نهادی در سطح مناطق مورد مطالعه تدوین شده است.
    نتایج سنجش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مورد مطالعه نشان می دهد که ظرفیت نهادی در شهرستان های بوکان و ارومیه به ترتیب میزان های پایین و متوسط را به نمایش میگذارند. همچنین راهبردهای ارتقاء ظرفیت نهادی شامل ایجاد سازوکارهای قانونی روابط بین نهادها، بهبود محیط و ترتیبات قانونی برای ایفای نقش نهادها، فراهم نمودن بسترهای لازم برای افزایش تناسب قوانین و مقررات سطوح بالاتر با سطح منطقه، تقویت نقش کارگروه ها و شوراهای تخصصی، واگذاری بیشتر امور محلی به نهادهای محلی، ایجاد زمینه های قانونی برای حضور نهادهای موجود در سطح منطقه در فرایندهای اداره منطقه، بهبود وضعیت دسترسی نهادها به منابع دانش و یادگیری و کسب دیدگاه ها و خواسته های مردم و همچنین افزایش حضور و نقشآفرینی نهادهای نماینده بخش خصوصی و سرانجام ارتقاء توانایی درونی نهادها (به ویژه از لحاظ منابع مالی در شهرستان بوکان و به خصوص در ارتباط با نهادهای دولتی) می باشد.
    Dealing with major challenges that many of the regions in Iran are faced with that, it is necessary to analyze the capacity of regional institutions and enforce their abilities. This article, therefore, tries to assess institutional capacity in the studied regions to demonstrate their institutional capacity. The article, also, aims to respond to this fundamental question: what are the appropriate strategies to enforce institutional capacity in Boukan and Orumiyeh counties? In order to reach the above aim and also answer the posed question, the surveying method is used. The paper also applies the strategic planning framework to determine appropriate strategies to enforce institutional capacity in the studied regions. The results demonstrate low institutional capacity in Boukan (by the average 2.46 out of 5). The results also demonstrate medium institutional capacity in Orumiyeh (by the average 3.04 out of 5). The appropriate strategies also include creating legal mechanisms to improve the relationship between institutions, improving the circumstance and necessary and appropriate legal arrangements to improve the performance of institutions, providing the necessary circumstance to enhance the accordance of the national and provincial regulations with their regional counterparts, enhancing the role of technical committees, devoluting of the local affairs to local institutions, creating a legal context for cooperation of existing institutions in regional governing process, improving institutions’ access to knowledge and learning resources, paying attention to viewpoints and wills of local people, and enhancing the institutional abilities.
    Keywords: Institutional Capacity, Region, strategy, Boukan, Orumiyeh
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • خدر فرجی راد
    خدر فرجی راد
    دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال