به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

داود حکمت پو

  • پوران وروانی فراهانی*، داود حکمت پو، هادی جعفری منش، پگاه مطوری پور، مهدی هرورانی، مرضیه رنجبران
    هدف

     دست به عنوان یکی از مهم‌ترین راه انتقال عامل عفونت مطرح است و تاکید زیادی در مورد بهداشت دست صورت گرفته است. در همین راستا، هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر روغن درخت چای و اسطوخودوس بر نمونه‌های باکتریایی دست پرستاران بود.

    روش ها

     این مطالعه نیمه‌تجربی است و روی پرستاران شاغل در بخش‌های ICU انجام شد. نمونه‌ها به روش نمونه‌گیری غیر‌احتمالی آسان انتخاب شدند. بعد از تمایل افراد برای شرکت در مطالعه و کسب رضایت آگاهانه، پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی و فرم کشت توسط کارشناس آزمایشگاه تکمیل شد. در مرحله آزمایش، در روز اول در گروه آزمایش اول، دو قطره روغن اسطوخودوس، در روز دوم دو قطره روغن درخت چای و در روز سوم دو قطره آب مقطر کف دست پرستاران ریختند، سپس آن‌ها دست‌ها را به مدت ده ثانیه ماساژ دادند. قبل و بعد از آزمایش در هر گروه نمونه کشت گرفته شد. در این پژوهش از محیط کشت با محلول حاوی مصنوعی جامد آگاردار استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 25 و آزمون کای‌اسکویر، تی زوجی و آنووا در سطح معنا‌داری (0/05<p)> 

    یافته ها

     شایع‌ترین ارگانیسم‌های جدا‌شده در ابتدای مطالعه عبارت‌اند از: استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس (76/8 درصد)، استافیلوکوکوس اوریوس (8/8 درصد)، کلبسیلا (7/9 درصد)، اشریشیاکولی (6/5 درصد) بودند. استفاده از روغن اسطوخودوس و درخت چای در کاهش بار میکروبی کف دست تاثیر داشته است. ماساژ دست با روغن اسطوخودوس در کاهش میکروب‌ها تاثیر کمتری داشته (0/003=‌P)‌، اما روغن درخت چای سبب کاهش معنادارتر عوامل پاتوژن شده است (0/001=‌P).

    نتیجه گیری

     روغن اسطوخودوس و درخت چای باعث کاهش بار میکروبی دست پرستاران شد. به عبارت دیگر، هر دو روش اثربخش بود، ولی میزان تاثیر روغن درخت چای بیشتر بود؛ بنابراین استفاده از آن‌ها در شست‌وشوی دست جهت از بین بردن باکتری‌های کف دست در بخش‌های ویژه توصیه می‌شود.</p)>

    کلید واژگان: روغن اسطوخودوس, روغن درخت چای, شست وشوی دست, پرستاران
    Pouran Varvani Farahani *, Davood Hekmatpou, Hadi Jafarimanesh, Pegah Matoripour, Mehdi Harorani, Marziyeh Ranjbaran
    Objective

     One of the most typical ways of transmitting the infection is by hand; thus, much emphasis has been placed on hand hygiene. In this regard, this study aimed to determine the effect of tea tree oil and lavender on bacterial samples found in nurses’ hands.

    Methods

     This quasi-experimental study was performed on all nurses working in ICU wards. The samples were selected by an easy non-probability sampling method. The research tools were demographic information questionnaires and a bacterial culture registration form. In the intervention phase, on the first day in the first experimental group, 2 drops of lavender oil, on the second day, 2 drops of tea tree oil, and on the third day, 2 drops of distilled water were poured on the nurse’s palm, and their hands were massaged for 10 seconds. Before and after the intervention, culture samples were taken from each group. The obtained data were analyzed with the Chi-square test, paired t test, and ANOVA in SPSS software v. 20 at a significant level of less than 0.05.

    Results

     The most common organisms isolated at the beginning of the study were Staphylococcus epidermidis (76.8%), Staphylococcus aureus (8.8%), Klebsiella spp. (7.9%), and Escherichia coli (6.5%). The use of lavender oil and tea tree has been effective in reducing the microbial load of the palm. Hand massage with lavender oil had less effect on reducing germs (P=0.003), but tea tree oil had a more significant reduction of pathogens (P=0.001).

    Conclusion

     Lavender and tea tree oil reduced the microbial load of nurses. Both methods have been effective, but the effect of tea tree oil was more significant. Therefore, their use in handwashing is recommended to eliminate palm bacteria in ICU staff.

    Keywords: Lavender oil, Tea tree oil, Hand wash, Nurses
  • پوران وروانی فراهانی، داود حکمت پو*، رضوان غفارزادگان، امیرحسین خوانساری، حسین پاکباز
    مقدمه
    کمردرد یکی از مشکلات شایع ناشی از اختلالات عضلانی - اسکلتی در پرستاران است. هدف این مطالعه تعیین تاثیر ارتعاش درمانی و آرام سازی عضلانی بر کمردرد پرستاران است.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 110 پرستار مبتلا به کمردرد به روش نمونه گیری آسان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمون یک و دو تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل فرم رضایت نامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک، ابزار سنجش درد عددی و فرم ثبت درد بود. گروه اول، به مدت 2 هفته روزانه 1 بار هر بار 10 دقیقه تحت ارتعاش درمانی قرار گرفتند. گروه دوم، 2 هفته روزانه یک بار هر بار 20 دقیقه آرام سازی عضلانی را انجام دادند. میزان درد قبل و بعد از مداخله در دو گروه سنجیده شد. داده ها با آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه وتحلیل شد. سطح معنی داری %5= αدر نظر گرفته شد.
    یافته ها
    دو گروه ازنظر اطلاعات دموگرافیک، همسان بودند (%5<p). درد در هر گروه نسبت به قبل از مداخله ازلحاظ آماری کاهش یافت (0/001£p) . شدت کمردرد پرستاران در گروه آرام سازی عضلانی از 5/8 به 4/05 و در گروه ارتعاش درمانی از 5/9 به 3/1 کاهش یافت. بین میانگین شدت درد بعد از مداخله در دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت (%44 p= ). میزان کاهش شدت درد در گروه ارتعاش درمانی بیشتر از گروه دیگر بود.

    نتیجه گیری
    ارتعاش درمانی و آرام سازی عضلانی کمردرد پرستاران را کاهش داد ولی میزان تاثیر ارتعاش درمانی بیشتر از آرام سازی عضلانی بود.
    کلید واژگان: ارتعاش درمانی, آرام سازی عضلانی, کمردرد, پرستاران
    Pouran Varvani Farahani, Davood Hekmatpou*, Rezvan Ghafarzadeghan, Amir Hossain Khansari, Hossain Pakbaz
    Introduction
    Lower back pain is a common musculoskeletal disorder in nurses. Therefore, this study aimed to compare the effect of vibration therapy and that of muscle relaxation methods on nurses with low back pain.
    Methods
    In this clinical trial, 110 nurses with low back pain were randomly assigned to two intervention groups (group I and group II). The research instrument were written consent form, demographic questionnare, numeric pain rating scale and pain assessment flowsheet. In group I, the nurses received vibration therapy once a day for 10 minutes for two weeks. In the group II, the nurses performed muscle relaxation once a day for 20 minutes for two weeks. Then, pain rate was measured before and after the intervention in both groups. The data were analyzed by SPSS 20 and α =0.05 was considered significant.
    Results
    There were no significant difference between the two groups in terms of demographic information (p>0.05). Before the intervention, there was no significant difference between the the groups in terms of average low back pain (P = 0.0814). After the intervention, both groups experienced a statistically significant decrease in pain compared to that before intervention (p≤0.001). The nurses’ low back pain in the muscle relaxation group decreased from 5.8 to 4.25 and from 5.9 to 3.1 in the vibration therapy group. There was a significant difference between the groups in terms of the average  pain severity after the intervention (p=0.044) so that the pain reduction rate in the vibration therapy group was higher than that in the muscle relaxation group.
    Conclusion
    The results showed that vibration therapy and muscle relaxation reduced the nurses’ low back pain. In other words, both methods were effective. However, vibration therapy was more effective.
    Keywords: Back pain, nurses, vibration therapy, muscle relaxation
  • مقایسه روش آموزش حل مسئله و مشارکتی بر یادگیری بالینی، اضطراب و رضایت دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اراک
    معصومه سادات موسوی، مختار محمودی *، داود حکمت پو، پروانه عسگری
    مقدمه
    با توجه به اهمیت ارتقای آموزش پرستاری، نیازمند استفاده از روش هایی هستیم که توانایی ایجاد دانش و مهارت لازم را در دانشجویان داشته باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سه روش آموزشی حل مسئله، مشارکتی و رایج بر یادگیری بالینی، اضطراب و رضایت دانشجویان پرستاری انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش نیمه تجربی در فاصله سال های 1394 تا 1396 در بخش های ویژه، بیمارستان امیرالمومنین اراک انجام شد. افراد تحت پژوهش تعداد 60 دانشجوی رشته کارشناسی پرستاری بودند که به روش تصادفی بلوک بندی شده ی ثابت انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه 20 نفره تقسیم و وارد مطالعه شدند. پس از اجرای پیش آزمون دانشجویان گروه کنترل به روش رایج و گروه های مداخله، یک گروه به روش مشارکتی و گروه دیگر به روش حل مسئله به مدت 9 روز تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان کارآموزی از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد و پرسشنامه های (اشپیل برگر و پژوهش گر ساخته) تکمیل شد. در نهایت داده ها با نرم افزار spss نسخه 16 آمار توصیفی و استنباطی (آنالیزواریانس، کای اسکوئر، کروسکال والیس، ویلکاکسون، تست دقیق فیشر) آنالیز شدند.
    یافته ها
    میانگین های نمره یادگیری در سه گروه آموزشی بعد از مداخله با یکدیگر اختلاف معنادار آماری داشت(0001/0=p ) به گونه ای که بعد از مداخله میانگین نمره یادگیری در روش حل مسئله و مشارکتی بالاتر از روش معمول بود. درحالی که بین میانگین رضایت در سه گروه و اضطراب آشکار بعد از مداخله در سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد(p>0.05) اما تفاوت آماری معنی داری بین اضطراب نهان در سه گروه وجود داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که دو روش آموزش حل مسئله و مشارکتی باعث ارتقاء مهارت های بالینی و کاهش اضطراب دانشجویان شده است؛ لذا پیشنهاد می شود جهت ارتقاء یادگیری بالینی دانشجویان از این دو روش در آموزش بالینی نیز استفاده شود.
    کلید واژگان: دانشجویان پرستاری, حل مسئله, یادگیری مشارکتی, اضطراب, رضایت مندی
    Comparison of problem solving and participatory teaching methods on clinical learning, anxiety and satisfaction of nursing students in Arak University of Medical Sciences
    Masomeh Sadat Mousavi, Mokhtar Mahmoudi *, Davood Hekmat Pou, Parvaneh Asgari
    Introduction
    Regarding the importance of nursing education promotion, there is a need to use methods that have the ability to create knowledge and skills in students. This study aimed to assess the effect of education (problem base learning, cooperative training and routine approach to clinical education) on critical care nursing student's clinical learning, anxiety and satisfaction.
    Methods
    This quasi-experimental study performed in the intensive care unit (ICU) of Amir Al Moemenin hospital in Arak, Iran, during 2015-2017. The subjects were 60 nursing students who were selected via Fixed blocked randomization method and randomly were allocated into three groups (60 subjects). After the administration of pretest, students in control group were educated using common method; in one of the experimental groups, the cooperative learning and for other experimental group, problem- based learning was used for 9 days. Then, the three groups completed the questionnaires at the end of education again. Finally, data were analyzed using SPSS version 16 (analysis of variance, Chi-square, Kruskal-Wallis, Wilcoxon, Fisher).
    Results
    The mean total score of the learning was significantly difference among three groups after the intervention. after intervention, the mean of learning was in problem based solving and collaborative learning higher than usual method. There was no significant difference between means of satisfaction and anxiety in three teaching methods.
    Conclusion
    It seems that two methods of problem-based learning and cooperative training enhanced clinical skills of students. Therefore, it is recommended to use these two methods to enhance students’ clinical learning.
    Keywords: Problem, based education, Cooperative learning, nursing students, anxiety, satisfaction
  • مهدی محسنی*، حمید اکبری، داود حکمت پو، خاطره عنبری
    مقدمه
    تعبیه کاتتر ورید محیطی یکی از شایع ترین روش های تهاجمی درمانی است که در بیمارستان ها به منظور رساندن مایعات، دارو و الکترولیت ها و داشتن راه وریدی استفاده می شود و شایع ترین عارضه آن فلبیت است. فلبیت، خطرناک بوده و می تواند منجر به تشکیل لخته، ایجاد ترومبوفلبیت، آمبولی و کاهش طول مدت زمان استفاده از کاتترهای وریدی شود.
    هدف
    این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر پماد کلوبتازول و پانسمان با گاز استریل در پیشگیری از فلبیت ناشی از کاتتر ورید محیطی در بیماران بستری در بخش جراحی مردان انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 96 بیمار بخش جراحی مردان بیمارستان ولیعصر (عج) اراک در سال 1392 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه پماد کلوبتازول و پانسمان استریل تقسیم شدند. در گروه کلوبتازول پس از رگ گیری پماد در قسمت دیستال استعمال و محل پانسمان می گردید و در گروه پانسمان با گاز استریل پس از رگ گیری گاز استریل در دیستال استفاده و پانسمان می گردید. محل فلبیت در سه دوره زمانی 24، 48 و 72 ساعت پس از رگ گیری با استفاده از مقیاس فلبیت بررسی شد.
    یافته ها
    فراوانی فلبیت با هر درجه ای بعد از کانولاسیون در دو گروه نشان داد که در 24 ساعت اول بعد از رگ گیری (3 مورد گروه کلوبتازول و 4 مورد گروه پانسمان استریل) تفاوت معنادار نبود (59/0 P<). ولی در 48 ساعت (8 مورد گروه کلوبتازول و 18 مورد گروه پانسمان استریل) و 72 ساعت بعد از رگ گیری (27 مورد گروه کلوبتازول و 42 مورد گروه پانسمان استریل) تفاوت معنادار بود (001/0 P<). دو گروه از لحاظ شدت فلبیت در دو زمان 24 ساعت (31/0 P<) و 48 ساعت (54/0 P<) تفاوت معناداری نداشتند ولی در 72 ساعت (006/0 P<) بعد از رگ گیری بین دو گروه معنادار بود و در گروه کلوبتازول نسبت به پانسمان استریل کمتر بود.
    بحث و نتیجه گیری
    استفاده از پماد کلوبتازول به عنوان روشی جهت پیشگیری از فلبیت متعاقب رگ گیری وریدی پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: کلوبتازول, پانسمان با گاز استریل, فلبیت, کاتتر وریدی
    M. Mohseni*, H. Akbari, D. Hekmat Po, Kh Anbari
    Introduction
    Peripheral venous catheter installation is one of the most common invasive practices used in hospitals to deliver fluids, drugs, and electrolytes intravenously during emergency events and the most common complication associated with their application is phlebitis. It is a serious complication, which can lead to clot formation, thrombophlebitis, embolism, and reduced use of intravenous catheters.
    Objectives
    Therefore, the current study aimed at comparing the effect of clobetasol ointment and sterile gauze dressing on the prevention of phlebitis caused by peripheral venous catheter in patients admitted to a surgery ward.
    Methods and
    Method
    The current clinical trial was performed on 96 patients admitted to the Department of Males’ Surgery in Vali-e-Asr Hospital, Arak, Iran in 2013. Patients were randomly divided into two groups of clobetasol ointment and sterile gauze dressing. In the clobetasol group, after catheterization of the venous, the ointment was applied to the distal area and the area was dressed and in the sterile gauze dressing group, after catheterization of the venous, gauze was applied in the distal area after sterilization. The location of phlebitis was investigated three times, 24, 48, and 72 hours after the catheterization, based on phlebitis scale.
    Results
    The frequency of phlebitis in any degree after cannulation in the two groups showed no significant difference during the first 24 hours after installation (three cases of clobetasol ointment and four cases of sterile gauze dressing) (P=0.059). However, there was a significant difference in 48 hours (three cases of clobetasol ointment and 18 cases of sterile gauze dressing) and 72 hours (27 cases of clobetasol ointment and 42 cases of sterile gauze dressing) after installation between the groups (P
    Conclusion
    Use of clobetasol ointment as a method to prevent phlebitis due to venipuncture is recommended.
    Keywords: Clobetasol, Sterile Gauze Dressing, Phlebitis, Venous Catheter
  • امیر مهدی طالب، فاطمه قنادی، سعید چنگیزی آشتیانی *، علی زارعی، محمدرضا رضوانفر، احمد اکبری، داود حکمت پو
    مقدمه
    دیابت شیرین به عنوان عامل عمده ی مرگ و میر و ایجاد ناتوانی، با شیوع رو به رشدی در سطح جهان مطرح است. با توجه به در دسترس بودن اطلاعات طب بومی مناطقی از ایران، این مطالعه با هدف بررسی اثرات هایپوگلایسمیک و هایپولیپیدمیک عصاره ی آبی گیاه کهلیک اوتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 64 بیمار دیابتی نوع دو در محدوده ی سنی 60-30 سال، که تحت درمان با داروهای کاهنده ی قند خون متداول قرار داشتند، به طور تصادفی در دو گروه شاهد (دریافت کننده داروهای معمول) و مورد (دریافت کننده عصاره ی آبی گیاه کهلیک اوتی به میزان 20 گرم روزانه به همراه داروهای معمول) قرار گرفتند و پس از سه ماه، شاخص های مربوط به کنترل قند و پروفایل لیپیدی (کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین های با دانسیته بالا و پائین) در هر دو گروه اندازه گیری و با مقادیر پایه مقایسه شد.
    یافته ها
    در گروه دریافت عصاره ی آبی گیاه کهلیک اوتی، کاهش معنی داری در سطوح قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و لیپوپروتئین های با دانسیته پائین (LDL-C) (05/0p<) و افزایش معنی داری در در میزان شاخص عملکرد سلول های بتا (HOMA-Beta) مشاهده شد (05/0p<).
    نتیجه گیری
    مصرف عصاره ی آبی گیاه کهلیک اوتی، همراه با داروهای معمول کاهنده ی قند خون، منجر به کنترل بهتر سطوح گلوکز و کاهش سطح LDL می شود.
    کلید واژگان: دیابت نوع دو, کهلیک اوتی, اختلالات لیپیدی
    Am Taleb Dr, F. Qannadi Dr, S. Changizi-Ashtiyani Dr *, A. Zarei Dr, Mr Rezvanfar, A. Akbari Dr, D. Hekmatpou Dr
    Introduction
    The prevalence of diabetes mellitus, a major cause of death and disability, is increasing worldwide. Considering the data available on folk medicine in Iran, this study aimed to investigate hypoglycemic and hypolipidemic effects of the aqueous extract of the plant, Thymus kotschyanus Boiss. et Hohen (Thymus. K) in patients with type II diabetes.
    Materials And Methods
    This study is a clinical trial in which 64 patients, aged 30-60 years, with confirmed diagnosis of Type II diabetes treated with usual anti-diabetic drugs normally were randomly divided into two groups, 1. (receiving usual drugs) and 2. (Receiving Thymus. K aqueous extracts 20 gr/day with conventional therapy). Three months later, indicators of glycemic control and lipid profiles were reassessed in both groups and compared with baseline values respectively.
    Results
    Results showed that the groups receiving the aqueous extract Thymus. K (20 gr/day for three months) in addition to usual drugs, showed a significant decrease (p
    Conclusion
    The aqueous extract of the plant Thymus. K in patients with type II diabetes along with the usual anti-diabetic drugs, led to better control glucose levels and also helped lower of LDL-C levels.
    Keywords: Diabetes type 2, Thymus kotschyanus, dyslipidemia
  • مریم سعیدی، رضوان غفارزادگان، داود حکمت پو
    زمینه و هدف
    بیماری کلیوی مرحله نهایی و وابستگی به همودیالیز بر همه جوانب زندگی بیماران تاثیر می گذارد و این بیماران را با ادراکات و تجارب متفاوتی روبرو می کند. هدف مطالعه حاضر تبیین ادراک بیماران تحت همودیالیز از بیماری خود و عوارض آن است.
    روش بررسی
    این مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی قراردادی (Conventional) و استقرایی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند و عمیق با 21 نفر از بیماران مراجعه کننده به بخش همودیالیز بیمارستان ولیعصر (عج) شهر اراک که به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند، گردآوری شد. تمامی مصاحبه ها توسط یک پژوهشگر و در مدت دو ماه انجام شد. میانگین مدت زمان هر مصاحبه 40 دقیقه بود. تجزیه و تحلیل داده ها به طور مداوم، همزمان با جمع آوری داده ها انجام گردید.
    یافته ها
    طی فرایند تحلیل محتوا پنج طبقه شامل عوارض ناتوان کننده بیماری، ناامیدی، رضایت نداشتن از زندگی، احساس سرباری و افکار آشفته به دست آمد. «درماندگی ناشی از بیماری» به عنوان درون مایه این پژوهش استخراج گردید.
    نتیجه گیری کلی: نتایج این پژوهش نشان داد که بیماران همودیالیز اغلب با تجارب ناخوشایندی در زندگی خود مواجه هستند که این عوامل باعث درماندگی این بیماران و کاهش کیفیت زندگی و امید به زندگی آنها می شود. بنابراین، پزشکان و پرستاران بخش دیالیز باید توجه بیشتری به مشکلات این بیماران داشته باشند.
    کلید واژگان: بیماری کلیوی مرحله نهایی, ادراک, تحقیق کیفی
    M. Saeedi, R. Ghafarzadeghan, D. Hekmatpou
    Background and Aim
    End- stage renal disease and hemodialysis dependence affect all aspect of patients’ life and bring them different experiences. The aim of the present study is to explore the perception of illness in hemodialysis patients.
    Materials and Methods
    This qualitative research was conducted, using inductive and conventional qualitative content analysis approach. Data were collected through semi-structured interview with 21 patients in the hemodialysis ward of Valiasr hospital, selected by purposeful sampling. All interviews were performed by one researcher within two months. Each interview lasted 40 minutes. The data were analyzed along with data collection process.
    Results
    During the data analysis process, five categories were extracted, i.e. disabling complications of disease, hopelessness, life dissatisfaction, the sense of dependence, and turbulent thoughts. “Helplessness caused by the disease” was emerged as the theme of this research.
    Conclusion
    The findings of this research showed that hemodialysis patients often encounter unpleasant experiences, leading to helplessness and a decreased quality and hope of life. Therefore, the physicians and nurses of hemodialysis ward should pay more attention to the problems of these patients.
    Keywords: End Stage Renal Disease, Perception, Qualitative Research
  • علی پورقره خان، فرشید حیدرپور کیایی، داود حکمت پو
    مقدمه
    گزش حشرات می تواند سبب واکنش های موضعی یا سیستمیک شود. سکته ی قلبی، یکی از عوارض نادر گزش زنبور است که می تواند رخ دهد.
    معرفی بیمار: در این مقاله، یک مورد سکته ی قلبی بدون بالا رفتن قطعه ی ST (Non ST elevation myocardial infarction یا NSTMI) در آقای 21 ساله به دنبال زنبور گزیدگی گزارش شده است.
    نتیجه گیری
    در بیمار معرفی شده، مثبت شدن تروپونین نشان دهنده ی سکته ی قلبی بود که می تواند به دنبال اسپاسم عروق کرونر ناشی از آزاد شدن آنزیم هیستامین واقع شده باشد.
    کلید واژگان: زنبور, گزیدگی, سکته ی قلبی, آنافیلاکسی
    Ali Poorgharahkhan, Farshid Heidarpour-Kiaei, Davood Hekmatpou
    Background
    Insect bites can cause local or systemic reactions. Myocardial infarction is a rare complication that can occur by bee stings.
    Case Report: We report a 21-years-old man with non-ST-elevation myocardial infarction after bee sting.
    Conclusion
    In reported case, positive troponin indicated myocardial infarction caused by coronary vascular spasm followed by releasing histamine.
    Keywords: Bees, Stings, Myocardial infarction, Anaphylaxis
  • پوران وروانی فراهانی، داود حکمت پو *، امیر حسین خوانساری، سهیلا شمسی خانی، پگاه مطوری پور، مهران غلامی
    مقدمه
    اوتیسم، اختلال رشد عصبی - مغزی کودکان با احتمال اختلالات رفتاری است. استفاده از درمان های طب مکمل به عنوان نگرشی نو در زمینه ی درمان این اختلال مطرح شده است. در این راستا، هدف از این مطالعه تعیین تاثیر یوگای تقویت ذهن بر علائم اختلال اوتیسم کودکان بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ی نیمه تجربی بر روی 80 کودک مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاه علوم پزشکی اراک در دو گروه آزمون (شماره های پذیرش زوج) و شاهد (شماره های پذیرش فرد) به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. در این تحقیق از همه ی نمونه ها رضایت نامه ی اخلاقی دریافت شد. در گروه آزمون علاوه بر درمان های معمول، مداخله به صورت آموزش انجام یوگای تقویت ذهن به صورت عملی و نظری به کودکان و والدین آن ها بود و سپس کودکان به مدت یک ماه، روزانه دو دقیقه تمرینات یوگا را انجام دادند. در گروه شاهد درمان های معمول بدون هیچ مداخله ای ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 20 انجام شد.
    یافته ها
    قبل از مداخله بین میانگین شدت علائم اوتیسم در گروه آزمون (10/8±108/6) و شاهد (8±106/2) تفاوت معنی داری وجود نداشت؛ اما بین میانگین شدت علائم اوتیسم بعد از مداخله در گروه آزمون (11/9±88/7) و شاهد (7/8±106/1) تفاوت معنی داری وجود داشت (0/001p=). قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری از نظر میانگین شدت علائم اوتیسم در گروه شاهد مشاهده نشد (0/258=p).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که تمرینات یوگای تقویت ذهن نقش موثری در کاهش علائم اختلال اوتیسم در کودکان دارد.
    کلید واژگان: یوگای تقویت ذهن, اوتیسم, کودکان
    Pouran Varvani Farahani, Davod Hekmat Pou *, Amir Hossein Khonsari, Soheila Shamsikhani, Pegah Matouri Pour, Mehran Gholami
    Introduction
    Autism is generaly known as cerebral neural development disorder among children accompany with behavioral disorders. complementary medicine therapy as a new attitude toward autism treatment is common. So this study with the aim of determining of the ffect of super brain yoga on children with autism disorder was accomplished.
    Method
    This quasi-experimental study was done on 80 children with autism in Clinics of the University of Medical Sciences, in the two groups: experimental group (even number of admissions) and control group (odd number of admissions) , with applying convenience sampling method by ethical satisfaction. In addition to the routine treatment in the experimental group, the intervention done for theoretical and practical training of the super brain yoga, for the children and their parents. And then do the exercises by children on a daily basis was a month for two minutes.
    Routine treatment in the control group had no intervention. Data analysis was done by using SPSS version 20.
    Results
    Before intervention there was no significant difference between the mean scores of severity of autism in to experimental (108/6±10/8) and (106/2±8) control groups , but after intervention there was a significant difference between the mean scores of severity of autism into experimental (88/7±11/9) and (106/1±7/8) control groups (P= 0.001). There was no significant difference between the mean scores of severity of autism in control group before and after intervention(P= 0.258).
    Conclussion: It seems that exercises of super brain yoga is effective in reducing symptoms of autism in children.
    Keywords: Autism, Children, super brain yoga
  • پروانه عسگری، مختار محمودی*، داود حکمت پو، محمد خواجه گودری، فاطمه رفیعی، رضا تاجیک
    زمینه و هدف
    اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از عوامل شایع آسیبهای شغلی پرستاری است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیرآموزش ایمنی شغلی بر آگاهی و بهبود عملکرد کارکنان بخش های مراقبت ویژه حین جابه جایی بیماران می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه یک کارازمایی آموزشی است که در بخش های مراقبت ویژه (آی سی یو) بیمارستان ولیعصر و امیر المومنین اراک انجام شد .نمونه های پژوهش 60 نفر ( پرستار، بهیار و خدمات) بودند که به صورت تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند.در هر دو گروه ابتدا میزان اختلالات اسکلتی عضلانی بررسی شد و سپس در گروه مداخله دستورالعمل ایمنی حمل و جابه جایی بیماران آموزش داده شد اما در گروه کنترل از روش های روتین در بخش استفاده گردید. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه20 انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که قبل از انجام مداخله دو گروه ازنظر کلیه شاخصهای دموگرافیک و آگاهی از اختلالات اسکلتی عضلانی تفاوت آماری معناداری نداشتند(P>0.05). در گروه آزمون، تفاوت آماری معنی داری بین میزان آگاهی قبل (6.61±12.73) و بعد از مداخله(19.27±88) (آموزش بر اساس دستورالعمل ایمنی و بهداشت شغلی) دیده شد (P<0.05). میزان عملکرد گروه کنترل جهت پیش گیری از اختلالات اسکلتی عضلانی قبل از مداخله(11.6±12.73) با بعد از مداخله(12.37±12.53) تفاوت آماری معنی داری نداشت (P>0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد افزایش آگاهی پرستاران و کادر درمان نسبت به نحوه صحیح جابه جایی بیماران، نقش موثری در آگاهی و بهبود عملکرد آن ها حین جابجایی بیمار در بخش های مراقبت ویژه داشته است.
    کلید واژگان: بخش مراقبت های ویژه, پرستار, دستورالعمل ایمنی
    Parvaneh Asgari, Mokhtar Mahmoudi*, Davood Hekmatpou, Mohammad Khajeh Goodari, Fatemeh Rafiei, Reza Tajik
    Background And Aims
    Musculoskeletal disorders are one of the most common causes of occupational injuries in nursing. The purpose of this study was to evaluate the effect of education of occupational safety on knowledge and improvement of employee performance during moving patients in intensive care units of hospitals.
    Methods
    This study is an educational trial and was accomplished in Amiralmomenin and Vali-e-Asr educational hospitals in Arak. 60 subjects (nurses, health workers and services) were randomly divided into intervention and control groups. In both groups, the rates of musculoskeletal disorders are assessed. Then intervention group was trained for safety instructions during moving patients, but the control group was not. Data analysis was performed using SPSS software version 20.
    Results
    Results showed that before intervention, both groups based on demographic characteristics and musculoskeletal disorders did not have significant different (P> 0.05). In intervention group a significant difference between knowledge level of before (12.73± 6.61) and after the intervention (88± 19.27) was seen (P 0.05).
    Conclusion
    The results showed that increasing the knowledge level of nurses and health workers about correct transportation of patients in intensive care units have had a surprisingly effectiveness on their knowledge levels and performances.
    Keywords: Intensive care unit, Nurse, Safety instructions
  • فرزانه گل آقایی *، داود حکمت پو، ملیحه وفایی، محمد رفیعی، فاطمه رفیعی
    زمینه و هدف
    بستری شدن بیماران در بخش مراقبت های ویژه اغلب به اضطراب اعضای خانواده منجر می شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله بالینی خانواده - محور بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه انجام شد.
    روش بررسی
    این کارآزمایی بالینی روی 80 عضو خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. سطح اضطراب افراد در روزهای دوم و ششم بستری با پرسشنامه افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. در گروه مداخله، اعضای خانواده از روز دوم تاششم اجازه داشتند روزانه حداکثر دو ساعت در نوبت عصر بر بالین بیمار حضور یابند. اطلاعات شفاهی درباره تجهیزات و مقررات بخش و کارت اطلاعات روزانه حاوی اقدامات درمانی مراقبتی، علایم حیاتی و سطح هوشیاری توسط یک پرستار در اختیار اعضای خانواده قرار گرفت و به پرسش های آنان پاسخ داده شد.
    یافته ها
    بین میانگین نمرات اضطراب روز ششم در گروه مداخله (3.22±11.1) و گروه کنترل (3.44±7.05) اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (P<0.05). همچنین فراوانی نسبی اضطراب بالا در گروه مداخله (65درصد) بیش از گروه کنترل (15درصد) تعیین شد (P<0.05). شانس اضطراب در روز ششم برای فرزندان کمتر از سایراعضای خانواده بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    انتقال اطلاعات بالینی، حضور بر بالین و شرکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار در هفته اول بستری شدن بیمار در بخش مراقبت ویژه به افزایش اضطراب اعضای خانواده منجر می شود.
    کلید واژگان: اضطراب, مراقبت های ویژه, مداخله بالینی خانواده محور, بیماران بستری
    F. Golaghaie *, D. Hekmatpou, M. Vafaie, M. Rafeie, F. Rafiei
    Background And Objective
    Hospitalization of patients in the intensive care units frequently results in anxiety of the family members. This study was performed to investigate the effect of a family-centered clinical intervention on the anxiety of family members of the patients hospitalized in intensive care units.
    Methods
    In this clinical trail study, eighty family members of the patients hospitalized in the intensive care units were randomly divided into interventional and control groups, respectively. In the interventional group, the family members were allowed to be present at the bedside from the second till the sixth day.The participant's level of anxiety was assessed in the second and the sixth day of patient's hospitalization using hospital anxiety and depression scale. Oral information about the equipment and the regulations and, a daily information card consisting of treatment and care activities, vital signs and patient's level of consciousness was delivered to the participants and their questions were answered.
    Results
    In the the sixth day, there was a significant difference between the mean anxiety scores in the intervention (11±3.22) and control group (7.05±3.44) (P
    Conclusion
    Providing information, presence at the bedside and participation in the care of their patient increase the anxiety of family members in the first week of patient hospitalization in the intensive care unit.
    Keywords: Anxiety, Intensive care, Family, centered clinical intervention, Patient hospitalization
  • علی پورقره خان، داود حکمت پو، نبی مهدویان، مهین زارعی، ام البنین کریمی
    مقدمه
    اخذ شرح حال کامل و انجام معاینات فیزیکی، به پزشک کمک می نماید تا ضمن تشخیص صحیح بیماری، برنامه مراقبت و درمان بیمار را به درستی طراحی کند. باتوجه به تاثیرعوامل زیاد درشرح حال نویسی، مطالعه حاضر با هدف تبیین تجارب پزشکان اورژانس از موانع اخذ شرح حال و معاینه فیزیکی دقیق بیمار انجام شده است.
    روش ها
    این مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. مشارکت کنندگان 18 نفر از پزشکان دانشگاه علوم پزشکی کردستان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود که با موافقت مشارکت کنندگان پس از هر مصاحبه ضبط و به سرعت بازنویسی و تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوی استفاده شد.
    یافته ها
    از تجارب پزشکان، کدهای اولیه موانع شرح حال گیری و معاینه دقیق بیمار در اورژانس شناسایی و با توجه به شباهت ها در هم ادغام و سپس پنج کد ثانویه یا موانع اصلی استخراج شدند: موانع آموزشی، موانع فرهنگی، موانع مادی، عدم آگاهی به مسایل قانونی و نقص سیستم اجرایی و نظارتی.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دهنده پنج مانع اصلی در شرح حال گیری و معاینه دقیق بیمار بود. مشارکت کنندگان تاکید کردند که رفع این موانع، نیازمند توجه و نظارت دقیق بر فرآیند شرح حال گ یری و معاینه فیزیکی دقیق بیمار در بخش های اورژانس و آموزش مستمر علمی و فرهنگی پزشکان و جامعه می باشد.
    کلید واژگان: تحلیل محتوا, تجارب پزشکان اورژانس, معاینه فیزیکی بیمار, مطالعه کیفی
    A. Poorgharehkhan, D. Hekmatpu, N. Mahdavian, M. Zarie, O. Karimi
    Introduction
    History taking and physical examination help physician diagnose disease also, plan patient management correctly. Considering the effectiveness of many factors on patient history, this study with the goal of exploration of emergency physician’s experiences on barriers of precise patient history taking and physical examination was done.
    Method
    This is a qualitative content analysis research. After purposeful sampling, semi structured interviews were held with 18 physicians in Kurdistan University of Medical Sciences. Each interview was recorded and transcribed verbatim and then analyzed using the content analysis method.
    Results
    Based on the participant’s experiences, primary codes of barriers on history taking and physical examination were obtained . Then after integrating or eliminating the overlapping codes, 5 secondary codes or main barriers including: Educational barriers, Cultural barriers, Economic barriers, no knowledge on legal issues, and defect of supervision and administration systems were found.
    Conclusion
    The findings showed 5 main barriers of patient's history writing. All participants emphasized that resolving these barriers need to precise supervision on history taking and physical examination in emergency wards and continuing scientific and cultural education for physicians and community.
    Keywords: Content analysis, emergency physician's experiences, physical examination, Qualitative study
  • مهدیه ترشیزی، داود حکمت پو، محمدرضا شعربافچی، حمید افشار، محمد مهدی
    مقدمه
    دلیریوم، یک سندرم عصبی- روان پزشکی آسیب زننده است. پرسش نامه ی غربالگری دلیریوم در واحد های مراقبت ویژه، یک ابزار مناسب برای تشخیص این بیماری است. این ابزار، به فارسی ترجمه و اعتبارسنجی نشده بود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اعتبار و پایایی نسخه ی فارسی ابزار در تشخیص دلیریوم در واحدهای مراقبت ویژه بود.
    روش ها
    این مطالعه، از نوع ارزیابی اعتبار و پایایی نسخه ی فارسی ابزار بود. نمونه ی مورد مطالعه، بیماران بستری در واحدهای مراقبت ویژه در بیمارستان الزهرای (س) اصفهان و کارشناسان پرستاری در سال های 94-1393 بودند. در هر مورد، به فاصله ی 30 دقیقه از تشخیص گذاری توسط روان پزشک بر اساس معیارهای Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-Forth Version-Text Revision (DSM-IV-TR)، ارزیابی با استفاده از ابزار توسط پرستار صورت می گرفت؛ بدون این که از تشخیص مطرح شده توسط روان پزشک اطلاع داشته باشد. در نهایت، موارد تشخیص دلیریوم بر اساس نمره ی ابزار با تشخیص دلیریوم توسط روان پزشک به عنوان مبنا، مقایسه و ویژگی های روان سنجی ابزار محاسبه شد.
    یافته ها
    پس از ترجمه، روایی صوری ابزار تایید شد. متوسط شاخص اعتبار محتوای ابزار در مربوط بودن 83/0، در واضح بودن 81/0 و در روان بودن 86/0 بود. برای روایی سازه بر اساس تحلیل عاملی، بار عاملی همه ی گویه ها بالاتر از 5/0 بود. در روایی ملاکی، نقطه ی برش نسخه ی فارسی ابزار، معادل نمره ی 5 بود و در این نقطه ی برش، حساسیت ابزار 80 درصد و ویژگی آن 93 درصد بود. ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی در این نقطه ی برش، به ترتیب 92 درصد و 88 درصد بود. همبستگی در تشخیص دلیریوم بین دو روش 740/0 (001/0 = P) بود. پایایی ابزار با ضریب Cronbach''s alpha 83/0 و با روش دو نیمه کردن 72/0 بود.
    نتیجه گیری
    نسخه ی فارسی ابزار غربالگری دلیریوم واحد مراقبت ویژه، از روایی و پایایی بالایی برای تشخیص اختلال دلیریوم برخوردار است. این ابزار، در نقطه ی برش 5، با ارزش اخباری مثبت و منفی بالایی موارد مبتلا به اختلال دلیریوم را از افراد سالم تمیز می دهد.
    کلید واژگان: دلیریوم, غربالگری, پرستار, واحد مراقبت ویژه
    Mahdieh Torshizi, Davood Hekmatpou, Mohammad Reza Sharbafchi, Hamid Afshar, Mohammad Mehdi Ayati
    Background
    Delirium is a dangerous neuro-psychiatric syndrome. Intensive Care Delirium Screening Checklist (ICDSC) is a suitable tool for diagnosis of this disease. This tool has not been translated and validated into Persian language until now. The goal of this study was to determine the reliability and validity of Persian version of this tool in detection of delirium in intensive care units (ICU).
    Methods
    This study is a psychometric study of the Persian version. All samples were selected from hospitalized patients in ICU and nurses in Al-Zahra hospital, Isfahan, Iran, in 2015. In each case, after 30 minutes of making diagnoses based on Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-Forth Version-Text Revision (DSM-IV-TR) criteria by a psychiatrist, a nurse makes her diagnoses by using ICDSC without knowing the psychiatrist’ idea. Then all cases of delirium diagnosis according to the tool were compared with delirium diagnosis by psychiatrist and psychometric properties of tool were assessed.
    Findings: After doing forward and backward translation, the face validity was confirmed. The mean of content validity index (CVI) in relevancy, clarity and simplicity were 0.83, 0.81, and 0.86 respectively. The construct validity based on factor analysis outputs were above 0.5 for all items. In criterion validity measurement, the cut point of five for Persian version of ICDSC is founded. In this cut point the sensitivity and specificity of the tool was calculated 80% and 93%, respectively. The positive predictive value and negative predictive value in this cut off was calculated 92% and 88%, respectively. The correlation between an equivalent criteria with this tool for delirium screening was 0.74 (P = 0.001). Internal Consistency for the tool based on Cronbach’s alpha was 0.83 and the correlation between two split half of the tool for delirium screening was 0.72.
    Conclusion
    The Persian version of ICDSC has a high validity and reliability for delirium screening. This tool in cut point of five can differentiate delirium from normal case with high positive and negative predictive value.
    Keywords: Delirium, Screening, Nurse, Intensive care unit
  • پوران وروانی فراهانی، داود حکمت پو*، محمدرضا رضوانفر، افسانه طلایی
    مقدمه
    با توجه به شیوع و عوارض دیابت و تاثیر آن بر کیفیت زندگی بیماران، و توجه به این موضوع که کیفیت زندگی پایین منجر به کم کردن مراقبت از خود و افزایش خطر عوارض بیماری می شود، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش به شیوه چند رسانه ای با ارائه تجارب زنده موفق بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی است. 160 نفر از بیماران دیابتی نوع دو به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و یک گروه شاهد تقسیم شدند. پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی توسط بیماران قبل از مداخله تکمیل شد. در گروه آزمون اول به شیوه چند رسانه ای (بحث گروهی، آموزش به روش فیلم و اسلاید) 5 جلسه به مدت 45 دقیقه برای هر بیمار تنظیم شد. گروه آزمون دوم، آموزش بیماران به شیوه حضور فرد موفق، اداره کلاس و پرسش و پاسخ بود. سپس پرسش نامه کیفیت زندگی توسط بیماران نمونه پژوهش3 ماه بعد از مداخله مجددا تکمیل شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های مطالعه نشان داد، بین میانگین میزان کیفیت زندگی قبل از مداخله در سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد (194/0P=). اما بین میانگین میزان کیفیت زندگی بعد از مداخله در سه گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (044/0P=). بین میانگین کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخله به روش چند رسانه ای (001/0P£) و تجارب فرد موفق (001/0P£) تفاوت معنی داری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دو در روش آموزش چند رسانه ای (مولتی مدیا) و تجارب فرد موفق نسبت به گروه شاهد افزایش یافته است.
    کلید واژگان: آموزش, چند رسانه ای, ارائه تجارب زنده موفق, کیفیت زندگی, دیابت
    Pouran Varvani Farahani, Davood Hekmat Pou*, Mohammad Reza Rezvanfar, Afsaneh Talaei
    Background
    Noticing to high prevalence and complications rates of Diabetes Mellitus and its effect on quality of life, and also considering low quality of life, can cause low self-care and increase complications among these patients. The goal of this study is comparing the effect of multimedia education with live successful experiments on quality of life in type 2 diabetic patients.
    Methods
    This is a semi experimental study. First 160 type 2 diabetic patients were selected First 160 type 2 diabetic patients were selected and then randomly allocated into two tests and one control groups. Research tools were self-statement demographic and WHO-QOL Brief questionnaires which were completed before interventions. For first test group educational classes with multimedia method (group discussion, educational film and slides) were hold in 5 sessions each in 45 minutes. For second test group education was based on narrating of live successful experiments by the patients who controlled their diabetes and answer to questions of the patients. After 3 month WHO-QOL Brief questionnaires which were completed again. All data were analyzed with SPSS version 20 software.
    Results
    There was no significant difference in means of quality of life among three groups before interventions (p= 0.194). There was significant difference in means of quality of life among three groups after interventions (p= 0.04). There were significant differences between the means of quality of life in first test group (P≤0.001) and second test group (P≤0.001) before and after interventions.
    Conclusion
    Qualities Of Life in first and second test group were increased more than control one.
    Keywords: Education, Multimedia, Live successful experiences, Quality of life, Diabetes mellitus
  • پروانه عسگری، مختار محمودی *، داود حکمت پو، محمد خواجه گودری، فاطمه رفیعی
    اهداف
    یکی از مهم ترین نیازهای بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه، ملاقات با همراهان است. با این حال ملاقات هنوز در این بخش ها با محدودیت های زیادی همراه است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر افزایش زمان ملاقات بر درد و سطح هوشیاری بیماران بستری در بخش آی سی یو بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی 60 بیمار بستری در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان ولی عصر اراک در سال 94-1393 به روش دردسترس انتخاب و براساس تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. ملاقات در گروه مداخله به مدت 10 دقیقه 3 بار در روز و در گروه کنترل طبق روتین بیمارستان به مدت 10 دقیقه یک بار در روز انجام شد و شاخص های درد و سطح هوشیاری بیماران، قبل، حین، 10 و 30 دقیقه بعد مورد بررسی قرار گرفت. برای آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS 20 و آزمون های مجذور کای، T زوجی، T مستقل و آنالیز واریانس اندازه های تکراری استفاده شد.
    یافته ها
    قبل از انجام مداخله دو گروه از نظر درد و سطح هوشیاری تفاوت معنی داری نداشتند (05/0p>). بعد از مداخله در گروه کنترل در ساعت 15 شاخص های درد و سطح هوشیاری قبل و 30 دقیقه بعد از ملاقات تفاوت آماری معنی داری نداشت (05/0p>). در گروه مداخله در ساعت های 9، 12 و 15، شاخص درد قبل از ملاقات و 30 دقیقه بعد تفاوت معنی داری داشت (05/0p<)، اما شاخص سطح هوشیاری بیماران در هیچ کدام از زمان ها تغییرات معنی داری نداشت (05/0p>).
    نتیجه گیری
    افزایش زمان ملاقات باعث کاهش میانگین درد در بیماران بستری در بخش آی سی یو می شود.
    کلید واژگان: ملاقات بیمار, درد, سطح هوشیاری, بخش های مراقبت ویژه
    Asgari, Mahmoudi M. *, Davood Hekmatpou, Mohammad Khajeh Goodary, Fatemeh Rafiei
    Aims
    One of the most important needs of hospitalized patients in intensive care units is patients visiting by their family members, but it is very limited in these units. The aim of this study was to determine the effect of increased visiting to patients’ time on pain and level of consciousness of hospitalized patients in intensive care units.
    Materials and Methods
    In this clinical trial, 60 hospitalized patients in intensive care units of Vali-Asr Hospital in Arak City, Iran, in 2013-2014 were selected by convenience sampling method and were randomly assigned into intervention and control groups. Each visiting was done for 10 minutes, 3 times a day (9- and 12am and 15pm) in the intervention group and for 10 minutes once a day (15pm) in the control group. Then patients’ pain and level of consciousness was measured before, during, and after 10 and 30 minutes of visiting by family. Data was analyzed in SPSS 20 software using Chi-square, paired T, independent T, and repeated measure ANOVA tests.
    Findings
    There was no significant difference between pain and level of consciousness between 2 groups before intervention (p>0.05). There was no significant difference between the means of pain and level of consciousness before and 30min after the visiting at 15pm in control group (p>0.05). There were significant differences between the means of pain before and 30min after visiting at 9am, 12am and 15pm in intervention group (p<0.05), but no significant differences were seen in the level of consciousness (p>0.05).
    Conclusion
    Increasing the time of visiting to patients decreases the pain of the hospitalized patients in intensive care units.
    Keywords: Visitors to Patients, Pain, Consciousness Monitors, Intensive Care Units
  • مختار محمودی*، داود حکمت پو، محمد خواجه گودری، پریا وکیلیان، فاطمه رفیعی، پروانه عسگری
    زمینه و هدف
    جداسازی بیماران از دستگاه تهویه مکانیکی به دلیل تاثیر مستقیم بر شاخص های فیزیولوژیک پر مخاطره است و در صورت عدم موفقیت منجر به لوله گذاری مجدد بیمار خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر دو روش جداسازی «تلاش بیمار برای تداوم تنفس» و «تهویه اجباری متناوب همزمان» بر شاخص های فیزیولوژیک بیماران تحت تهویه مکانیکی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی 44 بیمار اینتوبه ی بستری در بخش های مراقبت ویژه یکی از بیمارستان های شهر اراک در سال 1393، به روش دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 22 نفره مداخله و کنترل قرار گرفتند. بیماران در گروه مداخله با استفاده از روش «تلاش بیمار برای تداوم تنفس» و در گروه کنترل با روش «تهویه اجباری متناوب همزمان» از دستگاه تهویه مکانیکی جدا شدند. اطلاعات با استفاده از شاخص های فیزیولوژیک و مقیاس کمای گلاسکو، قبل، حین و پس از مداخله مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از آزمون های تی زوج، تی مستقل، آنالیز واریانس با اندازه های مکرر و گرینهاس گیسر تحت نرم افزار 20 SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در گروه مداخله شاخص فشارخون سیستولیک (2/5 ± 90/107)، ضربان قلب (2/7 ± 27/70) و تعداد تنفس (06/1 ± 90/14) بعد از مداخله (از ساعت 9 صبح تا 12 ظهر) کاهش معنی داری داشت (001/0 > p). همچنین پس از مداخله شاخص های فشار نسبی اکسیژن در خون شریانی (16/1 ± 12/89)، فشارخون دیاستولیک (6/4 ± 09/76)، فشار اکسیژن خون شریانی (97/0 ± 09/93) و سطح هوشیاری (21/0 ± 90/14) افزایش معنی داری پیدا کردند و وضعیت فیزیولوژیک بیماران رو به بهبود بود. در گروه کنترل کاهش معنی داری در شاخص های مورد بررسی دیده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که روش «تلاش بیمار برای تداوم تنفس» باعث بهبود فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، تعداد ضربان قلب، فشار اکسیژن خون شریانی و سطح هوشیاری بیماران شده است. به کارگیری این روش برای جداسازی بیماران در بخش های مراقبت ویژه پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: مقایسه تاثیر دو روش جداسازی
    Mahmoudi Mokhtar, Hekmatpou Davood, Khajehgoodary Mohammad, Vakilian Parya, Rafiei Fatemeh, Asgari Parvaneh
    Background And Objective
    Weaning from mechanical ventilator due to the direct effect on patient’s physiologic indices is very risky action and if it is unsuccessful, it can lead to re-intubation of patient. The aim of the current study was to compare the effect of two weaning methods from mechanical ventilation “SBT” method with “SIMV” on physiological indices of ventilated patients.
    Materials And Method
    In this clinical trial study, 44 intubated patients in intensive care units of one of the hospital in Arak in 2014 were selected through convenience sampling and then were randomly allocated into two intervention and control groups (each group 22 persons). In intervention group SBT method and in control group SIMV were used as weaning method from ventilation. Data collection was done thorugh using physiological indices and GCS score before, during and after the intervention Data were analyzed by using SPSS 20, paired T-test, independent T-test, repeated measures ANOVA and Greenhouse-Geisser.
    Results
    In SBT group, the means of systolic blood pressure was (107.90 ± 5/2), heart rate (70.27 ± 7.2), respiration rate (14.90 ± 1.06) had significant reduction after intervention (from 9 to 12 Am) (p
    Conclusion
    The results showed that “SBT” method leads to improvement of systolic and diastolic blood pressure, heart rate, Pao2, O2sat and level of consciousness of patients in intervention group. It is recommended to apply of this weaning method in intensive care unit.
    Keywords: Mechanical ventilation, weaning, physiological indices
  • وحید معینی قمچینی، داود حکمت پو *، فرشید حق وردی، مصطفی دلاور
    مقدمه

    مشکلات خواب در بیماران همودیالیزی بیش از 80 درصد گزارش شده است. بابونه به دلیل دارا بودن خواص آرام بخش ممکن است در بهبود بخشیدن به کیفیت خواب بیماران همودیالیزی موثر باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر عصاره خوراکی گیاه بابونه بر کیفیت خواب بیماران همودیالیزی انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی است. 110 بیمار همودیالیزی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تخصیص یافتند. به گروه مداخله روزانه یک بار 400 میلی گرم شربت بابونه و به گروه دارونما شربت ساخارین داده شد. مداخله 4 هفته به طول انجامید. گردآوری اطلاعات با پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک و مقیاس استاندارد شده کیفیت خواب پیتزبرگ صورت گرفت. تحلیل داده ها با نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های تی زوجی و تی مستقل انجام گرفت.

    نتایج

    نتایج نشان داد که پیش از مداخله، بین میانگین نمره کیفیت خواب گروه دارونما (85/1 ± 21/10) و مداخله (2/2 ± 52/10) اختلاف معنی داری وجود نداشت (430/0p=)؛ اما پس از مداخله بین میانگین نمره کیفیت خواب در گروه دارونما (09/2 ± 12/10) و مداخله (96/1 ± 07/8) اختلاف معنی دار آماری مشاهده شد (0001/0p=).

    نتیجه گیری

    مصرف خوراکی عصاره گیاه بابونه سبب بهبود کیفیت خواب بیماران همودیالیزی شد. لذا مصرف عصاره این گیاه در شرایط مشابه توصیه می شود.

    کلید واژگان: بابونه, کیفیت خواب, بیماران همودیالیزی
    Vahid Moeini Ghamchini, Davood Hekmatpou, Farshid Haghverdy, Mostafa Delavar
    Introduction

    Sleep disorders in hemodialysis patients have been reported over 80%. Due to its sedative effects, Matricaria Chamomile may be effective in promoting sleep quality of these patients. This study was done with the aim of investigating the effect of Chamomile on sleep quality of hemodialysis patients.

    Method

    This is a randomized clinical trial. 110 hemodialysis patients were selected by convenience sampling and randomly allocated in two groups. Patients in intervention group received 400 mg Chamomile syrup every day up to 4 weeks and patients in control group Saccharin syrup with the same order. Data was gathered with demographic questionnaire and Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI). Data was analyzed by SPSS version 22 using paired and independent t- tests.

    Results

    Results showed no significant difference between means of sleep quality in control (10.21± 1.85) and intervention group (10.52 ± 2.2) before the intervention (P=0.430). After intervention a significant difference was seen between means of sleep quality in control (10.12± 2.09) and intervention groups (8.07 ± 1.96) (P=0.0001).

    Conclusion

    Oral taking of Chamomile resulted in promotion of sleep quality in hemodialysis patients. Consumption of Chamomile in similar conditions is recommended.

    Keywords: Chamomile, Sleep quality, Hemodialysis patients
  • حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، داود حکمت پو *
    مقدمه

    بهداشت دست به عنوان موثرترین روش برای مقابله با عفونتهای بیمارستانی است علیرغم اینکه در تحقیقات گذشته این موضوع در پرستاران مورد بررسی قرار گرفته است با این حال پژوهشگران به موضوع بهداشت دست در دانشجویان پرستاری توجهی نداشته اند. بنابراین این مطالعه با هدف تببین تجارب دانشجویان پرستاری از دانشجویان پرستاری درباره بهداشت دست در محیطهای کارآموزی انجام شد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه به روش کیفی و رویکردآنالیز محتوی انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با نمونه گیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات، با نمونه گیری نظری ادامه یافت. تعداد 26 نفر به مدت 3 ماه مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسه ای استفاده گردید.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد در این مطالعه عوامل فردی (اعتقاد به بهداشت دست، آگاهی و دانش، فراموشی و مشکلات پوستی)، عوامل محیطی (فضای فیزیکی، امکانات و تجهیزات،کمبود وقت) و عوامل انگیزشی (علاقه و انگیزه فردی، عکس العمل و رفتار مربی و پرسنل و عکس العمل همکلاسی ها) به عنوان کدهای سطح سوم تببین تجارب دانشجویان پرستاری از دانشجویان پرستاری درباره بهداشت دست پدیدار شد. در این مطالعه «دست شستن در بیمارستان یک اقدام واجب شرطی» به معنای شستن دست به شرط مساعد بودن عوامل سه گانه فردی، محیطی و انگیزشی، به عنوان درون مایه اصلی از داده ها استخراج گردید.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش«دست شستن در بیمارستان یک اقدام واجب شرطی» به عنوان درون مایه اصلی نشان دهنده آن است که برای اجرایی شدن این امر مهم و رفع چالش های موجود در مقابل اجرای آن باید به عوامل مختلف عنایت داشت و در جهت فراهم کردن آنها اقدام نمود. بنابراین به منظور مرسوم شدن دست شستن مکرر دربین دانشجویان در بیمارستان، برگزاری مستمر کارگاه ها، همایش ها و ژورنال کلاب در بیمارستان ها، دانشکده ها و... پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: بهداشت دست, مطالعات کیفی, دانشجوی پرستاری
    Hamid Reza Kohestani, Naireh Baghcheghi, Davoud Hekmatpour
    Introduction

    Hand hygiene is the most effective strategy to combating nosocomial infection. Although previous studies have explored the importance of hand hygiene among nurses, no attention has been paid to hand hygiene among nursing students. Therefore, the present study was conducted with the goal of exploring the experiences of nursing students in regard to hand hygiene in training environment.

    Method

    This qualitative research was performed using the content analysis approach. Data were collected through interviews. The study was started with purposive sampling and continued with theoretical sampling during categorization. The 26 participants were interviewed during 3 months. The data were analyzed using the constant comparative analysis method.

    Results

    Through data analysis, individual factors (hand health belief, knowledge, amnesia, skin problems), environmental factors (physical space, facilities and equipment, and time limitation), and motivational factors (individual interest and motivation, reactions and behavior of instructor and staff, and reaction of classmates) were achieved as third codes of the experiences of hand hygiene. Moreover, “hand-washing in hospitals as an obligatory conditional practice” emerged as the main theme; meaning hand-washing was performed in favorable conditions in terms of individual, environmental, and motivational factors.

    Conclusion

    The main theme indicates that to implement this important issue and eliminate the challenges to its implementation it is necessary to pay attention to different factors and provide all the prerequisites. Thus, in order to conventionalize repeated hands-washing among students in the hospital, holding regular workshops, seminars, and journal clubs in hospitals and in schools is recommended. Keywords:

    Keywords: Hand hygiene, Qualitative research, Nursing student
  • زینب وفاآرانی، شراره خسروی *، داود حکمت پو، فاطمه رفیعی
    مقدمه
    استرس در پرستاران و به خصوص پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه می تواند منجر به بروز علائم و عوارض گوناگونی مثل اختلالات قلبی - عروقی، اختلالات گوارشی، مشکلات تنفسی و اختلالات پوستی گردد که از این میان اختلالات گوارشی از شیوع بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آویشن شیرازی بر علائم گوارشی پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک کارآزمایی بالینی دوسو کور تصادفی است که بر روی 70 نفر از پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های آموزشی شهر کاشان صورت گرفته است. تمامی نمونه ها فرم رضایت آگاهانه را تکمیل کردند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. در گروه مداخله از آویشن شیرازی و در گروه کنترل از پلاسبو به مدت یک ماه استفاده گردید. گردآوری داده ها به وسیله پرسش نامه ای شامل دو قسمت، اطلاعات دموگرافیک و مقیاس بومی سازی شده ارزیابی علائم گوارشی صورت گرفت. در تحلیل داده ها از آزمون های تی زوجی و تی مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و علائم گوارشی قبل از مداخله با هم تفاوتی نداشتند. امتیاز علائم گوارشی قبل و بعد از مصرف دارو در گروه آویشن شیرازی به ترتیب 95/3 ± 00/23 و 09/2 ± 25/18 بود که دارای تفاوت معنی دار بوده است (001/0= p). اما علائم گوارشی دو گروه پس از مصرف دارو با هم تفاوتی نداشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد مصرف آویشن شیرازی بر کاهش علائم گوارشی موثر باشد و می توان استفاده از آن را جهت تسکین این علائم، به پرستارانی که از اختلالات گوارشی رنج می برند، پیشنهاد کرد.
    کلید واژگان: پرستار, علائم گوارشی, مراقبت های ویژه, آویشن شیرازی
    Zeinab Vafaarani, Sharareh Khosravi *, Davood Hekmatpou, Fatemeh Rafiei
    Introduction
    Occupational stress in nurses, especially those working in intensive care units, can cause a variety of problems such as cardiovascular, gastrointestinal, respiratory, and skin problems. Among these problems, gastrointestinal symptoms have a high prevalence. This study was done to investigate Zataria multiflora effect on gastrointestinal symptoms in nurses working in intensive care units.
    Methods
    This is a randomized double- blind clinical trial. 70 nurses working in intensive care units of educational hospitals in Kashan city were selected to participate in the study. Informed consent forms were completed by nurses. They were randomly allocated into two groups. Intervention group received Zataria multiflora and control group placebo, three times a day. The intervention duration was one month. Data was gathered using a questionnaire consisted of two sections; demographic information and Gastrointestinal Symptom Rating Scale. Data was analyzed using paired t-test and independent t-test.
    Results
    Results showed that there was no significant difference between the two groups in demographic characteristics and gastrointestinal symptoms. Before and after taking the drug, gastrointestinal symptoms score in Zataria multiflora group was 23.00±3.95 and 18.25±2.09 respectively, which showed a significant difference (p<0.001). But gastrointestinal symptoms were not significantly different between the two groups after the intervention.
    Conclusions
    It seems Zataria multiflora can decrease gastrointestinal symptoms, so it can be offered to those nurses suffering from gastrointestinal problems.
    Keywords: Nurse, Gastrointestinal Symptoms, Intensive Care, Zataria multiflora
  • علی اصغر فارازی، داود حکمت پو، منصوره جباری اصل، محسن شمسی*
    سابقه و هدف

    سندرم نقص ایمنی اکتسابی، اولین بار در سال 1981 با گزارش بیماری هایی چون پنومونی پنوموسیستیس کارینی و سارکوم کاپوزی در بین هم جنس بازان مورد توجه قرار گرفت. هدف این مطالعه بررسی روند مراقبت از عفونت ویروس نقص ایمنی در دهه گذشته و ضرورت توجه بیشتر به آموزه های دینی است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک بررسی توصیفی مقطعی می باشد که بر اساس داده های رسمی منتشر شده از وزارت بهداشت و درمان و همچنین آمار سازمان بهداشت جهانی روند میزان بروز عفونت و نحوه ابتلاء در طی دهه اخیر در ایران بررسی می شود و سپس به آموزه های مختلف دینی مرتبط با راه های انتقال بیماری بر اساس آیات و روایات اشاره می شود.

    یافته ها

    در طی سال های 1380 تا پایان سال 1390 در کشور بطور متوسط سالیانه 2/ 29 درصد تعداد بیماران ایدزی افزایش و متوسط تعداد مرگ سالیانه 1936 نفر بوده است و در این مدت مهم ترین راه های انتقال در کشور ما به ترتیب، تزریق با وسائل مشترک در مصرف کنندگان مواد مخدر 5/ 62%، رابطه جنسی 2/ 21% و انتقال از مادر به کودک 9/ 3% بوده است. این درحالی است که دین اسلام به حکم آیه 32 سوره اسراء با تحریم روابط نامشروع نقش این عامل را در انتشار بیماری های مقاربتی متذکر می شود. همچنین خداوند در سوره اعراف آیه 33 هر نوع فواحش آشکار و پنهانی را حرام و از پیامبر (ص) نیز نقل شده است که هنگامی که زنا (محصن یا محصنه) بین عده ای خاص شیوع پیدا کند، مرگ و میر میان آن ها زیاد و بیماری هایی در جامعه آشکار می شوند که در میان گذشتگان نبوده اند. شاید بتوان گفت ایدز همان بیماری نوپدیدی است که در گذشته نبوده و اکنون گریبانگیر جامعه بشری گردیده از این رو اگر پایبندی به دین اسلام حکمفرما بود اکنون شاهد بیماری مهلکی تحت عنوان ایدز نبودیم.

    نتیجه گیری

    با توجه به افزایش روند ابتلا به بیماری ایدز توجه بیشتر به آموزه های دینی و التزام عملی به این آموزه ها می تواند در کنترل بیماری ایدز و جلوگیری از گسترش آن تاثیر بسزایی داشته باشد.

    کلید واژگان: آموزه های دینی, ایدز, سندرم نقص ایمنی اکتسابی, ویروس نقص ایمنی انسان
    Farazi Aa, Hekmatpou D., Jabari Asl M., Shamsi M.*
    Introduction

    Acquired immunodeficiency syndrome was considered firstly in 1981 by the report of the diseases such as pneumocystis carinii pneumonia and Kaposi''s sarcoma among Homosexuals. The aim of this study was to evaluate the care of immunodeficiency virus infection in the past decade and necessity of more attention to religious teachings.

    Methods

    This study is descriptive and cross-sectional study according to official data published by the Ministry of Health of Iran and World Health Organization statistics in the recent decade. The incidence and ways of transmission were reviewed and then the variety of religious teachings associated with disease transmission was mentioned based on Quran and narrations.

    Findings

    In this study، the number of patients was annually increased 29. 2% from 2001 to 2011 averagely. The average number of deaths annually was 1936 people، and at this time the most important ways of transmission in the country among all those in 2011 were recorded injection with common device in drug users (62. 5%)، sex contact 21. 2%) and transmission from mother to child (3. 9%)، respectively. Transmission way was unknown in 12. 4% of this group.

    Conclusion

    By considering the increasing trend of infection and change in the pattern of transmission، more attention and adherence to religious teachings and practical commitment to these doctrines can be effective in controlling the AIDS and preventing its spread.

    Keywords: AIDS, Acquired Immune Deficiency Syndrome, Human Immunodeficiency Virus, Religious Beliefs
  • مریم سعیدی، رضوان غفارزادگان، اعظم ملک حسینی، داود حکمت پو، رضا غفارزادگان، رضا حاجی آقایی
    مقدمه
    با توجه به اینکه یکی از مسائل مهم در حوزه بهداشت روان پرستاران، مساله کاهش سطح استرس آنهاست، لذا یافتن راهکارهایی جهت کاهش سطح استرس در این افراد ضروریست. جینکوبیلوبا یکی از گیاهان دارویی است که عصاره آن طیف وسیعی از اثرات فارماکولوژیک دارد. لذا با توجه به تاثیرات مثبت جینکو بر عملکرد ذهنی و رفتاری، پژوهش حاضر در نظر دارد تا تاثیر مصرف جینکو را بر سطح استرس پرستاران بررسی کند.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی دو گروهی متقاطع بوده که در آن پرستاران واجد شرایط با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده و به طور تصادفی به این پرستاران، دارو و دارونما داده شد. مقدار تجویز دارو و دارونما 40 میلی گرم، دو بار در روز بود. بعد از دوره دو هفته ای مداخله، گروه آزمون و کنترل جابجا شدند.
    نتایج
    در این مطالعه 62 پرستار به مدت 2 هفته قرص جینکو را مورد استفاده قرار دادند. جمع امتیاز پرسشنامه استرس شغلی در گروه آزمون بعد از مداخله 15/40 با انحراف معیار 26/10 بود. جمع امتیاز پرسشنامه استرس شغلی در گروه کنترل بعد از مداخله 55/34 با انحراف معیار 12 بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه استرس در پرستاران مشکلاتی نظیر کاهش کیفیت مراقبت از بیماران و نارضایتی از کار را به همراه دارد، انجام اقداماتی جهت کاهش این مشکلات، ضروریست. با توجه به اینکه در این پژوهش تاثیر مثبت مصرف جینکو بر میزان استرس پرستاران مشخص شد، لذا می توان از آن در جهت روشی برای افزایش کیفیت زندگی پرستاران استفاده کرد.
    کلید واژگان: استرس شغلی, پرستار, جینکو بیلوبا
    M. Saeedi, R. Ghafarzadegan, A. Malekhosseini, D. Hekmatpou, R. Ghafarzadegan, R. Hajiaghaee
    Background
    Mental Health of Nurses in recent decades, attracted more attention. therefore strategies to reduce stress level is essential.
    Objective
    Ginkgo biloba is one of thes herbs that has widely usage in complimentary medicine.With regard to the these points and consider of positive effects of Ginkgo biloba, this study aimed to assess the effect of Ginkgo biloba on nurses stress levels.
    Methods
    This clinical trial was a double blined cross sectional study that nurses eligible to participate in the study using sampling methods were selected and Then randomly given drug or placebo to nurses. The medication and placebo was 40 mg, twice a day. After the two -week, the experimental and control group were switched.
    Result
    In this study 62 nurses for two weeks consume ginkgo. Sum score of occupational stress questionnaire in case group after intervention was 40.15 with standard deviation 10.26. sum score of occupational stress questionnaire in control group after intervention was 34.55 with standard deviation 12.
    Conclusion
    With regard that stress in nurses has problems such as decrease quality of care and unsatisfaction and unefficacy and fatigue and these factors lead to emotional disorder then intervention for control them is necessary. Therefore with regard that this research identify positive effect of ginkgo on stress levels and ginkgo is a part of complimentary therapy has a wildly application then we can use that for increase quality of life in nurses.
    Keywords: Ginkgo biloba, Nurse, Occupational stress
  • داود حکمت پو، فرزانه جهانی*، فاطمه بهزادی
    زمینه و هدف
    روند رو به افزایش جمعیت سالمندی ایران و همراه بودن پدیده سالمندی با بروز اختلالات جسمی و روحی ضرورت تعیین کیفیت زندگی این قشر را افزایش داده است. کیفیت زندگی زنان سالمند به لحاظ آسیب پذیری بیشتر تحت تاثیر عوامل گوناگون است. بدین منظور این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی زنان سالمند شهر اراک طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع مقطعی است که در سال 1392 بر روی 271 نفر از زنان سالمند شهر اراک به روش نمونه گیری طبقه ای صورت گرفت. روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی(SF-36) بود. داده ها از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین (انحراف معیار) سنی افراد شرکت کننده 02/7±5/67 و میانگین (انحراف معیار) کیفیت زندگی، سلامت روان و سلامت جسمی به ترتیب 39/18±22/50، 38/19±54/58 و 82/20±35/46 بود. میانگین (انحراف معیار) امتیاز ابعاد هشت گانه کیفیت زندگی به این شرح بود: سلامت عمومی79/10±52/45، عملکرد اجتماعی94/24±58/56، درد جسمی 27/28±60/47، عملکرد جسمی 05/27±46/51، محدودیت جسمی 67/42±10/38، مشکلات روحی 11/42±22/46، نشاط 09/19±16/50 و سلامت روانی 38/19±54/58 بود. بین کیفیت زندگی، تاهل و درآمد ماهیانه رابطه آماری معنی داری مشاهده گردید(05/p<0).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که زنان سالمند شهر اراک از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار بوده و عواملی مانند تاهل، سطح درآمد، نوع سکونت، سطح تحصیلات و سن بر کیفیت زندگی آنان تاثیر مستقیم دارند.
    کلید واژگان: سالمندان, کیفیت زندگی, زنان
    Davood Hekmatpou, Farzaneh Jahani *, Fatemeh Behzadi
    Background
    The growing elderly population in Iran and the association of aging with the high prevalence of physical and mental disorders have increased the necessity of determining quality of life of this age group. The quality of life of elderly women is affected by several factors due to their vulnerability. Hence, this study was designed to investigate the quality of life of elderly women in Arak.
    Methods
    This cross-sectional study was carried out on 271 elderly women who lived in Arak in 2013 using classified sampling. Data were obtained via general QOL (SF-36) questionnaires and analyzed by SPSS software.
    Results
    The mean (±SD) age of the participants was 67.5±7.02 years. The mean (±SD) total scores of SF-36, mental health, and physical health dimensions were 50.22±18.39, 58.54±19.38, and 46.35±20.82, respectively. The mean (±SD) score of eight dimensions of QOL were: general health 45.52±10.79, social function 56.58±24.94, physical pain 47.60±28.27, physical function 51.46±27.05, physical limitation 38.10±42.67, emotional problems 46.22±42.11, vitality 50.16±19.09, and mental health 58.54±19.38. There were significant difference between QOL, marriage, and income (P<0.05).
    Conclusion
    The results showed that the quality of life in this study was average and some factors, such as education, income, marriage, and residential situation, have a direct influence on QOL. Keywords: Elderly, Quality of Life, Women, Study the quality of life among elderly women in Arak in 2013 Print Persian Abstract Author(s): davood hekmatpou1, farzaneh jahani *, fatemeh Behzadi1 1- arak- Basij Square- Payambar Azam academic callage Bachelor of science Arak university of medical sciences, arak- Basij Square- Payambar Azam academic callage, jahani@arakmu.ac.ir Study Type: Original Atricle | Subject: General | Receive: 2013/12/25 - Accept: 2014/02/26 - Publish: 2014/04/20 Article abstract:
    Background
    The growing elderly population in Iran and the association of aging with the high prevalence of physical and mental disorders have increased the necessity of determining quality of life of this age group. The quality of life of elderly women is affected by several factors due to their vulnerability. Hence, this study was designed to investigate the quality of life of elderly women in Arak.
    Methods
    This cross-sectional study was carried out on 271 elderly women who lived in Arak in 2013 using classified sampling. Data were obtained via general QOL (SF-36) questionnaires and analyzed by SPSS software.
    Results
    The mean (±SD) age of the participants was 67.5±7.02 years. The mean (±SD) total scores of SF-36, mental health, and physical health dimensions were 50.22±18.39, 58.54±19.38, and 46.35±20.82, respectively. The mean (±SD) score of eight dimensions of QOL were: general health 45.52±10.79, social function 56.58±24.94, physical pain 47.60±28.27, physical function 51.46±27.05, physical limitation 38.10±42.67, emotional problems 46.22±42.11, vitality 50.16±19.09, and mental health 58.54±19.38. There were significant difference between QOL, marriage, and income (P<0.05).
    Conclusion
    The results showed that the quality of life in this study was average and some factors, such as education, income, marriage, and residential situation, have a direct influence on QOL.
    Keywords: Elderly, Quality of Life, Women
  • حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، داود حکمت پو *
    مقدمه

    اضطراب امتحان یک پدیده شایع در میان دانشجویان و از جمله مشکلات نظام آموزشی محسوب میشود. طبق آموزه های دینی اسلام، ارتباط معنوی با خداوند باعث آرامش دلها می شود و از اضطراب جلوگیری میکند. در همین راستا این مطالعه با هدف تببین تجارب دانشجویان پرستاری از انس با قرآن در کنترل اضطراب امتحان دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه به روش کیفی و رویکرد آنالیز محتوی انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با نمونه گیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات، با نمونه گیری نظری ادامه یافت. تعداد 23 نفر به مدت 2 ماه مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسه ای استفاده گردید.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد در این مطالعه کنترل اضطراب امتحان، تقویت ظرفیت فردی، اثر گذاری آوا و معانی قرآن و اثرات نهایی تاثیر قرائت قران به عنوان کدهای سطح سوم ناشی از تاثیر انس با قرآن در کنترل اضطراب امتحان، و همچنین «تاثیر قرائت قرآن بر تمامی ابعاد اضطراب امتحان و ارتقاء ظرفیت های فردی» به عنوان تم یا درون مایه اصلی این مطالعه پدیدار شد.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش، تجارب ناشی از تاثیر قرائت قرآن در کنترل اضطراب امتحان با رویکردکیفی نسبت به روش کمی، با ژرفای بیشتری مورد شناسایی قرار گرفته اند. «تاثیر قرائت قرآن بر تمامی ابعاد اضطراب امتحان و ارتقاء ظرفیت های فردی» به عنوان درونمایه اصلی این مطالعه، یک یافته بسیار مهم و کاملا منطبق برکلام خدا در قرآن است. بنابراین به منظور بهره گیری بیشتر از الطاف و نعمات الهی که در آیات آسمانی قرآن تجلی کرده است، قرائت قرآن به تمامی دانشجویان به خصوص در ایام امتحانات پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: آنالیز محتوا, تلاوت قران, اضطراب امتحان
    Hamidreza Kohestani, Naiereh Baghcheghi, Davoud Hekmatpou
    Introduction

    Test anxiety، a common phenomenon among college students، is one of the problems of educational systems. According to the Islamic religious doctrines، spiritual relationship with Allah (God) comforts the hearts and prevents anxiety. Therefore، this study was performed with the goal of exploring the experiences of the effect of Holy Quran reading on students test anxiety in Arak University of Medical Sciences، Arak، Iran.

    Method

    In a qualitative research، 23 participants were interviewed in Arak University of Medical Sciences during 2 months. The study started by purposive sampling and as the categories evolved it was continued by theoretical sampling. The data were analyzed based on the content analysis method.

    Results

    Data analysis has shown that the third codes of the effect of Quran reading on participants’ test anxiety were controlling test anxiety، strengthening the capacity of the individual، the effect of sounds and meanings of the Quran، and final effects of Quran reading. Moreover، “the effect of holy Quran reading on all dimensions of test anxiety and strengthening the capacity of the individual” emerged as the main theme of the present study.

    Conclusion

    Using qualitative method، the experiences of the effect of Quran reading on students’ test anxiety were more deeply recognized in comparison to using quantitative method. On the other hand، the main theme of this study (“the effect of holy Quran reading on all dimensions of test anxiety and strengthening the capacity of the individual”) is an important finding which is completely in agreement with Allah’s speech in the Quran. Therefore، in order to benefit more from divine grace and blessing of Allah manifested by the verse of the holy Quran، Quran reading is recommended for all students، especially during exams.

    Keywords: Test anxiety, Qualitative research, Quran reading
  • بهمن توان، فرزانه جهانی *، داود حکمت پو
    مقدمه

    بدون تردید مرگ وزندگی پس ازمرگ و نگرش انسان به آن یکی از موضوعات اساسی مورد بحث درهمه ادیان الهی به شمار می رود. ازاینرو این مطالعه با هدف تبیین دیدگاه دانشگاهیان نسبت به مرگ بارویکردی کیفی طراحی گردید.

    روش

    این مطالعه به روش کیفی و رویکرد آنالیز محتوی انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه استفاده گردید و شیوه نمونه گیری هم به صورت هدفمند صورت گرفت. تعداد 21 نفر به مدت 2 ماه مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسه ای استفاده گردید.

    یافته ها

    6 کد شامل حقیقت قطعی، معنا، ضرورت، تشویش، یاد مرگ ونوع مرگ مفاهیم اصلی مطالعه را تشکیل دادند. در این مطالعه درونمایه اصلی که تمامی مشارکت کنندگان به آن اذعان داشتند «مرگ دیدگاهی مثبت و معنوی و برگرفته از اعتقادات مشارکت کنندگان به معاد» ازداده ها استخراج گردید.

    نتیجه گیری

    در این پژوهش، دیدگاه افراد در مورد مرگ دیدگاهی مثبت و معنوی و برگرفته از اعتقادات آنان به معاد بود. ازدیدگاه آنان مرگ مرحله ای از تکامل حیات بشر است و توجه و اندیشیدن به مرگ و جهان آخرت، انسانها را از گناهان و خواهش های نفسانی دور ساخته و نقش بسزایی در سازندگی آنان دارد.

    کلید واژگان: آنالیز محتوا, دیدگاه, مرگ, دانشگاهیان, مفهوم
    Bahman Tavan, Farzaneh Jahani, Davood Hekmatpou
    Introduction

    No doubt death and life after death and human attitude is considered as one of the main subjects in all religions. This study is aimed to determine the concept of death from academicians´ point of view.

    Method

    This qualitative study was performed through content analysis method، and the data were collected through interviews. Sampling was conducted through purposeful sampling method. 21 individuals were interviewed in Arak University of Medical Sciences for 2 months. Constant comparative analysis was utilized for data analysis.

    Results

    Data analysis has shown that six main codes were identified; certain reality، cognition، necessity، anxiety، death memory، and death quality. In this study the theme of “Death as a spiritual and positive point of view originated from participants’ belief in resurrection” emerged.

    Conclusion

    In this study the persons’ views about death، which originated from their belief in resurrection، were positive and spiritual. From participants’ point of view death is a stage in the evolution of mankind. Thinking of death prevents humans from committing sin and has a main role in human maturity.

    Keywords: Qualitative research, Death, Academician, Point of view, Concept
  • محمد علی عروجی، داود حکمت پو*، جواد جواهری
    مقدمه و اهداف
    در ایران بسیاری از رانندگان موتور سیکلت از کلاه ایمنی استفاده نمی کنند. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد رانندگان موتور سیکلت در استفاده از کلاه ایمنی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در استان مرکزی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی و بر 384 راننده موتور سیکلت در دسترس، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته، بر اساس سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی بود. پس از مصاحبه، داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 17، تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    میانگین سنی رانندگان موتورسیکلت، 5/8 ± 96/28 سال و 42% آن ها مجرد بودند. ارتباط میانگین نمره های حساسیت درک شده، موانع درک شده، منافع درک شده، راهنمای عمل با میانگین نمره عملکرد معنی دار بود (05/0(P<. علت های استفاده نکردن از کلاه ایمنی، به ترتیب، عرق کردن، کمتر شنیده شدن صدا، گران بودن کلاه، سنگینی کلاه و محدودیت دید هنگام استفاده از آن بود. درصد استفاده از کلاه ایمنی در زمان بررسی 2/16 بود. 4/61 درصد از افراد مورد مطالعه، آموزش و اطلاع رسانی، 7/22 درصد، جریمه توسط پلیس و 9/15 درصد توقیف موتور سیکلت را در افزایش استفاده از کلاه ایمنی، موثر دانستند.
    نتیجه گیری
    طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی و تغییر نگرش نسبت به آن، طراحی مناسب کلاه ایمنی و اصلاح رفتار پلیس می تواند در استفاده بیشتر از کلاه ایمنی، موثر باشد.
    کلید واژگان: مدل اعتقاد بهداشتی, رانندگان موتور سیکلت, کلاه ایمنی
    Ma Oruogi, D. Hekmatpou *, J. Javaheri
    Background and Objectives
    Previous studies and reports show that majority of motorcyclists do not use helmet in Iran. The aim of study was to evaluate the performance of motorcycle helmet use based on health belief model in Markazi province in Iran.
    Methods
    This cross- sectional study was carried out on 384 subjects selected based on convenience sampling. Participants completed a designed questionnaire on attitudes and behaviors relevant to bicycle helmet use.
    Results
    The mean age of participants was 28. 9 ± 8. 5 years and 42% of drivers were single. There were significant association between performance with perceived severity، benefits، barriers، and motorcyclists’ action (P<0. 05). The barriers of using helmet reported by participants were sweating، hearing disturbance، expensiveness، heaviness، and visual limitation، respectively. In time of study، only 16. 2% of motorcyclists used helmet. Based on our health belief model، 61. 4% of participants believed that education and information are the best method، 22. 7% believed that not users of helmet should pay a penalty، and 15. 9% believed that confine of motorcycle could be effective actions to encourage them to use helmet.
    Conclusion
    According to the results، the helmet use practice was poor and should be increased Meanwhile، the perceived severity should increase especially in young people. The community - based health education programs accompanied with police harsh treatment is necessary.
    Keywords: Health Belief Model, Motorcycle Occupants, Helmet
  • پوران وروانی فراهانی، داود حکمت پو، مریم سعیدی، سهیلا شمسی خانی
    مقدمه
    بررسی های انجام شده دال بر این است که مهمترین علت عدم کنترل موثر درد آموزش و مهارت ناکافی پرسنل است. اهداف مهم پرستاری تامین آسایش و کنترل درد بیماران است. پرستاران می توانند هنگام مراقبت از بیماران با استفاده از سنجش درد، باعث کنترل بهینه درد شوند. در این راستا هدف این مطالعه بررسی تاثیر کارگاه آموزش سنجش درد بر دانش، نگرش و عملکرد پرستاران می باشد.
    روش
    این مطالعه به روش نیمه تجربی و با انتخاب کلیه پرستاران(80 نفر) بخش های مورد پژوهش انجام شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، دانش، نگرش پرستاران و چک لیست مشاهده ای بود. مداخله آموزشی در طی 4 جلسه به مدت 45 دقیقه برای هر پرستار صورت گرفت. سپس پرسشنامه دانش و نگرش سنجش درد توسط پرستاران و چک لیست مشاهده ای عملکرد توسط همکار پژوهشگر مجددا تکمیل شد. داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمره آگاهی قبل از مداخله 9/2 ± 99/7 به 5/2 ± 71/13، میانگین نمره نگرش از 5/7 ± 9/22 به 6/7 ± 5/37، میانگین نمره عملکرد در خصوص سوال از بیمار 4± 3/8 به 5/4 ± 1/16 و میانگین نمره عملکرد در خصوص بکارگیری ابزار درد از 7/1± 7/1به 8/1± 3/5 افزایش یافت. میانگین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری نشان داد(p<0.001).
    نتیجه گیری
    کارگاه سنجش درد می تواند در افزایش آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران موثر باشد. بنابراین آموزش دوره ای، فراهم کردن امکانات سنجش درد، ایجاد خط مشی ها و روش هایی جهت نظارت و ارزیابی سنجش درد پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: سنجش درد, دانش, نگرش, عملکرد, پرستاران, آموزش
    Pouran Varvani Farahani, Davood Hekmat Pou, Maryam Saeedi, Soheila Shamsikhani
    Background And Aim
    A major reason for lack of pain control is inadequate training and skills of the staff. Nursing is intervened in order to provide patients with more comfort and pain control. Nurses can maximize the control of patient''s pain through pain assessment. In this line، this study aimed to investigate the effects of pain assessment workshop on the knowledge، attitude، and practice of nurses working in Valie-Asr Hospital of Arak.
    Materials And Methods
    This quasi-experimental study was done on 80 nurses in the operation، orthopedics، emergency، and burn wards of Valie-Asr Hospital of Arak. The tools included demographic، knowledge، and attitude questionnaires and practice observational checklist. Validity of the tools was evaluated using content validity، and their reliability was assessed by test-retest (for the knowledge questionnaire)، Cronbach''s Alpha (for the attitude questionnaire)، and interrater reliability (for the observational checklist). Intervention occurred during four 45-minute-long sessions for nurses. The knowledge and assessment questionnaires were completed by nurses، and the checklists by the researcher’s colleague for the second time. Data were analyzed in SPSS (version 16) by paired t-test and Pearson.
    Results
    Scores means of knowledge increased from 9. 2 ± 99. 7 to 5. 2 ± 71. 13، of attitude from 5. 7 ± 9. 22 to 6. 7 ± 5. 37، of practice concerning asking the patient questions from 4 ± 3. 8 to 5. 4 ± 1. 16 and practice concerning using pain assessment tool from 7. 1 ± 7. 1 to 8. 1 ± 3. 5. (p≤0. 001).
    Conclusion
    Pain assessment workshop can be effective on enhancing the knowledge، attitude، and practice of nurses. Therefore، periodical training، provision of pain assessment equipment، and proper policies and procedures for monitoring and evaluating pain assessment can be effective.
    Keywords: Pain assessment, Knowledge, Attitude, Practice, Nurses, Education
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر داود حکمت پو
    دکتر داود حکمت پو
    استاد تمام پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی اراک، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال