به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

راضیه آقابابایی

  • راضیه آقابابایی*
    هدف

    پنهان‎سازی دانش یک پدیده نسبتا رایج در سازمان‎های آموزشی است که آثار مخربی دارد. معلمان ممکن است به دلایل مختلفی، دانش مربوط به شغلشان را با دیگر همکاران به اشتراک نگذارند و در بعضی از موارد، دانش را از آ‎نها پنهان کنند. ازاین رو ضرورت دارد سازه های موثر بر کاهش پنهان سازی دانش مورد بررسی قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش، بررسی نقش میانجی اجتماع یادگیری و آوای سازمانی در رابطه بین رفتارهای رهبری هم افزا با رفتارهای پنهان سازی دانش معلمان بود.

    روش پژوهش:

     نوع مطالعه، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری، شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3244 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 358 نفر بدست آمد. ابزار پژوهش، چهار پرسشنامه رهبری هم افزا، پنهان سازی دانش، آوای سازمانی و اجتماع یادگیری بود. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای رهبری هم افزا 75/0، پنهان سازی دانش 81/0، آوای سازمانی 89/0 و اجتماع یادگیری 72/0 برآورد شد.

    یافته ها

    میانگین متغیر پنهان سازی دانش، پایین تر از نمره ملاک و میانگین متغیرهای رهبری هم افزا، آوای سازمانی و اجتماع یادگیری حرفه ای بالاتر از نمره ملاک بود. رفتارهای رهبری هم افزا، آوای سازمانی معلمان و اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان روی رفتارهای پنهان سازی دانش، تاثیر منفی و معنادار و رفتارهای رهبری هم افزا روی آوای سازمانی و اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان تاثیر مثبت و معنادار دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این فرضیه را می توان این گونه تبیین نمود هنگامی که مدیر مدرسه ای که به کاربست مولفه های رویکرد هم افزا در رهبری برای سازمان خود پایبند باشد، همکاری و هم افزایی حاصل از آن را در صدر اولویت های خود قرار می دهد، از مکانیزم های مختلف استفاده می نماید تا معلمان را برانگیخته کرده و تمایل به همکاری را در آنها بیدار نماید. رهبران هم افزا می توانند از طریق برقراری ارتباط دو سویه با معلمان و ایجاد انگیزه در آنان و قراردادن پاداش و امتیازاتی برای معلمان در انجام وظایف و فعالیت های سازمانی، از ظرفیت ها و توانایی های بالقوه موجود در آنها در جهت رسیدن به اهداف سازمانی استفاده کنند و از این طریق موجب کاربرد دانش و تسهیم آن در میان اعضا شوند.

    اصالت/ارزش: 

    ضروری است که مدیران آموزش و پرورش از طریق برنامه های آموزشی سازمانی، به مدیران مدارس القا کنند که آنها نباید صرفا در نقش مدیریت باقی بمانند. در عوض، آنها باید به سمت نقش های رهبری مانند رهبری هم افزایی حرکت کنند و با افزایش جوامع یادگیری و گوش دادن به صدای سازمانی معلمان، سطح همکاری معلمان را افزایش داده و زمینه را برای اشتراک دانش فراهم کنند.

    کلید واژگان: رهبری هم افزا, پنهان سازی دانش, رفتار آوایی, اجتماع یادگیری حرفه ای, معلمان
    Razieh Aghababaei *
    Purpose

    Knowledge hiding is a relatively common phenomenon in educational organizations with destructive effects. Teachers may not share their job-related knowledge with colleagues for various reasons and sometimes hide their understanding. Therefore, it is necessary to examine the effective constructs for reducing knowledge hiding; thus, the study aimed to investigate the mediating role of the learning community and organizational voice in the relationship between synergistic leadership behaviors and teachers' knowledge-hiding behaviors.

    Methodology

    The study type was descriptive-correlational, and the statistical population included 3244 teachers in Kashan, with a sample size of 358 people using the Cochran formula. The research tools were four questionnaires: synergistic leadership, knowledge concealment, organizational voice, and learning community. The reliability of the questionnaires was estimated through Cronbach's alpha as 0.75 for synergistic leadership, 0.81 for knowledge concealment, 0.89 for organizational voice, and 0.72 for learning community.

    Findings

    The mean of the knowledge-hiding variable was lower than the criterion score, and the mean of the synergistic leadership, organizational voice, and professional learning community variables was higher than the criterion score. Synergistic leadership behaviors, teachers' organizational voice, and teachers' professional learning community have a negative and significant effect on knowledge-hiding behaviors, and synergistic leadership behaviors have a positive and significant impact on teachers' organizational voice and professional learning community. The results of this hypothesis can be explained as follows: When a school principal who adheres to the application of the components of the synergistic approach in leadership for his organization places cooperation and the resulting synergy at the top of his priorities, he uses various mechanisms to motivate teachers and awaken their desire to cooperate. By establishing two-way communication with teachers, encouraging them, and providing rewards and privileges for teachers in carrying out organizational tasks and activities, synergistic leaders can utilize their potential capacities and abilities to achieve organizational goals, thereby facilitating the application of knowledge and its sharing among members.

    Research limitations: 

    This study's limitations included using self-report questionnaires to assess variables, limiting the research sample to teachers in Kashan, and conducting a cross-sectional study and collecting data.

    Originality/value: 

    It is essential that education managers, through organizational training programs, instill in school administrators that they should not remain in a mere management role; instead, they should move towards leadership roles such as synergistic leadership and, by increasing learning communities and listening to teachers' organizational voices, enhance the level of teacher cooperation and provide the basis for knowledge sharing.

    Keywords: Synergistic Leadership, Knowledge Hiding, Voice Behavior, Professional Learning Community, Teachers
  • راضیه آقابابایی *

    سبک مربی گری نوعی رابطه حمایتی و تشویقی در سازمآن ها محسوب می شود و در بستر تعاملات و روابط نزدیک شکل می گیرد و می تواند بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر گذار باشد. رفتارهای شهروندی سازمانی نیز از طریق تاثیرگذاری بر عوامل درونی سازمان موجب افزایش عملکرد، تعهد و رضایت شغلی و کاهش رفتارها و نگرش های مخرب سازمانی می شود. بر همین اساس، هدف پژوهش بررسی نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در تاثیر سبک مربی گری ادراک شده بر انحرافات کاری محیط کار بود. نوع پژوهش، توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3237 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 315 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسش نامه مربی گری (2005) McLean et al.، رفتار انحرافی (2000) Bennett & Robinson و رفتار شهروندی سازمانی (1989)Organ & Konovsky  بود. جهت تایید روایی پرسش نامه ها، از روایی صوری و سازه استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری AMOS و SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. نتایج نشان داد میانگین متغیر سبک مربی گری و رفتار شهروندی سازمانی بالاتر از حد متوسط و رفتار انحرافی معلمان، کمتر از حد متوسط است. همچنین اثرات کل مربی گری بر رفتار انحرافی، منفی و معنی دار، رفتار شهروندی بر رفتار انحرافی، منفی و معنی دار و مربی گری بر رفتار شهروندی، مثبت و معنی دار بود و نقش میانجی رفتار شهروندی در تاثیر مربی گری ادراک شده بر رفتار انحرافی، معنی دار بوده و تایید شد. بر اساس نتایج می توان گفت با سبک رهبری مناسب، اعتماد و تعهد متقابل بین فرد و سازمان شکل گرفته و سازمان به دنبال رشد و توسعه شخصی و حرفه ای افراد است و افراد هم متقابلا به دنبال تحقق اهداف سازمانی حتی با رفتارهای داوطلبانه هستند در سازمان رفتارهای انحرافی کمتری دیده خواهد شد.

    کلید واژگان: مربی گری ادراک شده, رفتار شهروندی سازمانی, رفتار انحرافی
    Razieh Aghababaei*
    Introduction

    The coaching style is considered a kind of supportive and encouraging relationship in organizations and is formed in the context of interactions and close relationships and can influence organizational citizenship behaviors. Also, organizational citizenship behaviors increase performance, commitment, and job satisfaction through influencing the internal factors of the organization and reducing destructive organizational behaviors and attitudes. Based on this, the aim of the present study was to investigate the mediating role of organizational citizenship behavior in the relatonship of perceived coaching style and workplace deviant behaviors.

    Method

    Type of research was descriptive-correlation and the statistical population consisted of 3237 teachers of Kashan city by using Cochran's formula and stratified random sampling method. 315 teachers were selected as research sample. The instrument consisted of three questionnaires of coaching by Mc Lean et al (2005), deviant behavior by Bennett & Robinson (2000) and organizational citizenship behavior by Organ & Kanovsky (1989). In order to confirm the questionnaire's validity, face validity and construct validity were used. Data analysis of the research was done using AMOS and SPSS software.

    Results

    The results showed that the mean variable of coaching style and organizational citizenship behavior is higher than average and the deviant behaviors of teachers is lower than average. Also, the total effect of coaching on deviant behavior was negative and meaningful, the effect of citizenship behavior on deviant behavior was negative and significant and the effect of coaching on citizenship behavior was positive and significant. The mediating role of citizenship behavior in effect of coaching on deviant behavior was significant and confirmed.

    Discussion

    Based on the results, it can be said that with the appropriate leadership style, mutual trust and commitment are formed between the individual and organization. The organization also seeks personal and professional growth and development of individuals, and individuals mutually seek to achieve organizational goals, even with behaviors are voluntary, less deviant behaviors will be seen in the organization.

    Keywords: perceived coaching, organizational citizenship behavior, deviant behaviors
  • راضیه آقابابایی*

    بازآفرینی شغلی مزایای زیادی را در سطح فردی و سازمانی نصیب سازمان می کند و بر اساس پژوهش‏ ها، عواملی متعدد مانند استقلال شغلی، سبک رهبری و رفتارهای رهبری می توانند به تحقق بازآفرینی شغلی کمک کنند. از این رو، هدف این پژوهش بررسی تاثیر راهبردهای خودرهبری در شکل گیری بازآفرینی شغلی با نقش میانجی رفتارهای توانمندساز رهبر و استقلال شغلی است. نوع پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه کاشان به تعداد 445 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، 220 نفر از میان آن‏ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش چهار پرسش‏نامه راهبردهای خودرهبری، بازآفرینی شغلی، رفتارهای توانمندساز رهبر و استقلال شغلی بود. پایایی پرسش‏نامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای راهبردهای خودرهبری 0/82، بازآفرینی شغلی 0/77، رفتارهای توانمندساز رهبر 0/88 و استقلال شغلی 0/78 برآورد شد. ضرایب مسیر نشان داد تاثیرات خودرهبری بر استقلال شغلی، بازآفرینی شغلی و رفتار توانمندساز رهبر مثبت و معنادار بود. همچنین، اثرات استقلال شغلی و رفتار توانمندساز رهبر بر بازآفرینی شغلی مثبت و معنادار بود و نقش میانجی رفتارهای توانمندساز رهبر و استقلال شغلی در تاثیر راهبردهای خودرهبری بر بازآفرینی شغلی تایید شد. نتایج بیانگر این است که موقعیت‏ های بازآفرینی شغلی باید در اختیار اعضای سازمان قرار گیرند و مسیری که می‏ تواند این فرایند را تسهیل کند، ایجاد زمینه برای خودرهبر کردن آن‏ها است؛ زیرا رهبران سازمانی در فرایند خودرهبر کردن افراد، با رفتارهای توانمندساز خود آن‏ها را توانمند و به آن‏ها استقلالی را اعطا می‏ کنند که با استفاده از آن می ‏توانند در طراحی شغل خود نقش داشته باشند.

    کلید واژگان: راهبردهای خودرهبری, بازآفرینی شغلی, رفتارهای توانمندساز رهبر, استقلال شغلی
    Razieh Aghababaei *
    Purpose

    According to the new findings of organizational behavior in the area of job redesign, job crafting positions should be provided to the members of the organization; Because job crafting brings many benefits to the organization at the individual and organizational level, and according to research, several factors such as job independence, leadership style, and leadership behaviors can help to realize job crafting. In this regard, Liu et al (2023) investigated how self-leadership promotes job crafting, and the results showed that self-leadership, directly and indirectly, promotes job crafting. Kula (2022) investigated the relationship between mental peace, self-leadership, job autonomy, and person-job fit, and the results indicated a positive relationship between self-leadership and job autonomy. Taboli et al. (2023) designed a model to predict job crafting and the results showed that factors such as job independence and leadership styles can be considered as precursors of job crafting. Based on this, the present study aimed to investigate the effect of self-leadership strategies on the formation of job crafting with the mediating role of a leader's empowering behaviors and job independence.

    Design/Methodology/Approach: 

    The type of research is descriptive-correlation and the statistical population included 445 employees of Kashan University that through Morgan's table, 220 people were selected as a sample. The research tool was four questionnaires of self-leadership strategies, job crafting, leader's empowering behaviors & job independence. The validity of the questionnaires was checked in the form of content, construction, convergent, and divergent. The reliability of the questionnaires was estimated through Cronbach's alpha for self-leadership strategies at 0.82, job crafting at 0.77, empowering leader behaviors at 0.88, and job independence at 0.78. Data analysis was done at the descriptive and inferential level using SPSS version 26 and Smart PLS statistical software.

    Findings

    Findings showed the mean variable of self-leadership (3.94), job crafting (3.27), job independence (3.53), and empowering leadership behavior (3.36). The path coefficients showed that the effects of self-leadership on job independence, job crafting, and empowering behavior of the leader were positive and significant. Also, the effects of job independence and empowering leader behavior on job crafting were positive and significant, and the mediating role of leader empowerment behaviors and job independence in the effect of self-leadership strategies on job crafting was confirmed.

    Discussion and Conclusion

    The results showed job crafting positions should be available to the members of the organization, and the path that can facilitate this process is to create a context for their self-leadership; Because organizational leaders in the process of self-leadership of people, empower them with their empowering behaviors and grant them independence so that they can play a role in designing their jobs. Considering the effect that self-leadership has on job crafting, the behavior of organizational managers should be directed towards the direction of paying attention to the development of people and investing self-leadership skills in them. In this regard, organizational training should be provided to people to know themselves better, to know and believe in their capacities, to set goals for themselves, and to control and evaluate themselves to achieve them. Considering the role of empowerment and job independence in the relationship between self-leadership and career crafting, the organization and its managers should provide behaviors to empower the workforce, trust them, and provide them with the opportunity to grow and progress. When the workforce understands the empowering behavior of the leader and the organizational support provided, more internal motivation will be formed in them and they will be psychologically empowered. This context helps them to distance themselves from the many work pressures that can exist in the organization's environment and focus their attention on their duties and shaping them more effectively.

    Keywords: Self-leadership Strategies, Job Crafting, Empowering Leader Behaviors, Job Independence
  • راضیه آقابابایی*

    عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی متعددی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها، به پدیده صخره شیشه ای معروف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده بود. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان زن دانشگاه تهران به تعداد 412 نفر بود که 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از چهار پرسشنامه صخره شیشه ای، سکوت سازمانی، انسداد سازمانی و حمایت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری، سازه، همگرا و واگرا بررسی شد. از طریق ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه صخره شیشه ای 89/0، سکوت سازمانی 85/0، انسداد سازمانی 72/0 و حمایت سازمانی ادراک شده 77/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میانگین صخره شیشه ای، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، بالاتر از حد متوسط و میانگین حمایت سازمانی، پایین تر از حد متوسط بود. طبق نتایج، صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده روی سکوت سازمانی و انسداد سازمانی، تاثیر منفی و معنادار دارد. به علاوه نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده در تاثیر صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی تایید شد.

    کلید واژگان: انسداد سازمانی, حمایت سازمانی ادراک شده, سکوت سازمانی, صخره شیشه ای, کارکنان زن دانشگاه تهران
    Razieh Aghababaei *

    The lack of career advancement of women in organizations can lead to several negative consequences such as organizational obstruction, organizational silence, and so on. This lack of career advancement of women in organizations is known as the glass cliff phenomenon. The purpose of this research was to investigate the effect of the glass cliff phenomenon on the formation of organizational obstruction and organizational silence with the moderating role of perceived organizational support. The type of research was descriptive, correlational, and the statistical population consisted of 412 female employees in University of Tehran that 204 one were selected as a sample. In order to collect data, four questionnaires of glass cliff, organizational silence, organizational obstruction and perceived organizational support were used. The validity of questionnaires was checked in form face, construction, convergent and divergent. Through Cronbach's alpha coefficient, the reliability of the glass cliff questionnaire was estimated 0.89, organizational silence 0.85, organizational obstruction 0.72, and perceived organizational support 0.77. The results showed that the mean of glass cliff, organizational obstruction and organizational silence was higher than average and the mean of perceived organizational support was lower than average. According to the results, the glass cliff has a positive and significant effect on organizational obstruction and organizational silence. Also, perceived organizational support has a negative & significant effect on organizational silence and organizational obstruction. In addition, the moderating role of perceived organizational support in the effect of the glass cliff on organizational obstruction and organizational silence was confirmed.

    Keywords: Female Employees of Tehran, University, glass cliff, Organizational Obstruction, Organizational Silence, Perceived Organizational. Support
  • راضیه آقابابایی*
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر، پیش بینی توسعه حرفه ای معلمان بر اساس سبک رهبری دانش محور ادراک شده با نقش واسطه ای تسهیم دانش و کار تیمی بود.

    روش پژوهش: 

    نوع پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3237 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 342 نفر بدست آمد. ابزار گرداوری داده ها چهار پرسشنامه رهبری دانش محور، توسعه حرفه ای، تسهیم دانش و کار تیمی بود. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای توسعه حرفه ای 93/0، کار تیمی 79/0، تسهیم دانش 73/0 و رهبری دانش محور 93/0 بدست آمد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد، میانگین متغیر رهبری دانش محور (34/23) بالاتر از حد متوسط (18)، میانگین متغیر توسعه حرفه ای (7/46) بالاتر از حد متوسط (36)، تسهیم دانش (82/36) بالاتر از حد متوسط 30 و کار تیمی معلمان (33/19) پایین تر از حد متوسط (30) است. اثرات کل رهبری دانش محور بر توسعه حرفه ای، تسهیم دانش و کار تیمی، مثبت و معنادار و اثرات کل کار تیمی و تسهیم دانش بر توسعه حرفه ای، مثبت و معنادار بود. همچنین نقش میانجی تسهیم دانش و کار تیمی در تاثیر رهبری دانش محور بر توسعه حرفه ای، تایید شد.

    نتیجه گیری

    اگر معلمان ادراک مثبتی از وضعیت رهبری دانش محور داشته باشند، تسهیم دانش و کار تیمی بیشتری خواهند داشت. در واقع، ایجاد مدارسی که در آن، مدیران به ایجاد، خلق، کسب، کاربرد، تسهیم و توزیع دانش و اطلاعات جدید توجه دارند می توانند باعث توسعه حرفه ای معلمان، کارآمدی و اثربخشی سازمانی شوند.نظام آموزشی کشور را تضمین کنند که سطح بالایی از اشتیاق و انگیزه را در شغل خود داشته باشند.

    کلید واژگان: توسعه حرفه ای, رهبری دانش محور, تسهیم دانش, کار تیمی, معلمان
    Razieh Aghababaei *
    Background and Objective

    The aim of the current research was to predict the professional development of teachers based on the perceived knowledge-oriented leadership style with the mediating role of knowledge sharing and teamwork.

    research methodology

    The type of research was descriptive correlational, and the statistical population consisted of 3237 teachers in Kashan, and the sample size was 342 using Cochran's formula. Data collection tools were four questionnaires of knowledge-oriented leadership, professional development, knowledge sharing and teamwork. The reliability of the questionnaires was obtained through Cronbach's alpha for professional development 0.93, teamwork 0.79, knowledge sharing 0.73 and knowledge-based leadership 0.93.

    Findings

    The findings showed that the mean of the variable of knowledge-oriented leadership (23.34) is higher than the average (18), the mean of the variable of professional development (46.7) is higher than the average (36), knowledge sharing (36.82) is higher than the average 30 and the mean of teamwork (19.33) is lower than the average 30. The overall effects of knowledge-oriented leadership on professional development, knowledge sharing and teamwork were positive & significant, and the overall effects of teamwork and knowledge sharing on professional development were positive & significant. Also, the mediating role of knowledge sharing and teamwork in the impact of knowledge-oriented leadership on professional development was confirmed.

    Conclusion

    if teachers have a positive perception of knowledge-based leadership, they will have more knowledge sharing and teamwork. In fact, the establishment of schools in which administrators pays attention to the creation, acquisition, application, sharing and distribution of new knowledge and information can cause teachers' professional development, organizational efficiency and effectiveness

    Keywords: Knowledge-Oriented Leadership, Professional development, Knowledge sharing, Team-Work, teachers
  • راضیه آقابابایی*، حمید رحیمی

    درک اهمیت رفتار نوآورانه و خلاقانه معلمان در مدرسه، موضوع حیاتی و چالش برانگیزی برای مسیولان آموزش و پژوهشگران می باشد، زیرا مدارس به عنوان اجتماعات یادگیری حرفه ای وظیفه دارند حامی رفتارهای نوآورانه باشند. در واقع، از آنجایی که از مدارس و معلمان انتظار می رود دانش آموزانی را تربیت نمایند که در آینده، نیروی کاری خلاق و نوآور باشند، اهمیت رفتار نوآورانه معلمان به عنوان عاملان تغییر و الگوی دانش آموزان در این مسیر، امری مبرهن است. لذا هدف پژوهش، بررسی تاثیر جو نوآورانه بر رفتارهای نوآورانه معلمان با نقش واسطه ای تسهیم دانش بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری، شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3252 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 351 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه جو سازمانی نوآورانه سیگل و کایمر (1978)، تسهیم دانش واندن هوف و دریدر (2004) و رفتار نوآورانه کانتر (1988) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری و سازه (تحلیل عاملی تاییدی) انجام شد. از طریق ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه جو نوآورانه 88/0، رفتار نوآورانه 90/0 و تسهیم دانش 77/0 بدست آمد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و اسمارت در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. نتایج نشان داد میانگین جو نوآورانه (96/2) کمی پایین تر از حد متوسط (3)، میانگین رفتار نوآورانه (95/3) بالاتر از حد متوسط (3) و میانگین تسهیم دانش (11/4) بالاتر از حد متوسط (5/2) بود. ضرایب مسیر نشان داد جو نوآورانه با (425/0=Beta، 001/0=P) روی رفتار نوآورانه، تسهیم دانش با (15/0=Beta، 002/0=P) روی رفتار نوآورانه و جو نوآورانه با (40/0=Beta، 001/0=P) روی تسهیم دانش معلمان، تاثیر مثبت و معنادار دارد و نقش میانجی تسهیم دانش، در تاثیر جو نوآورانه روی رفتار نوآورانه معلمان تایید شد. در واقع، هنگامی که معلمان جو سازمان را جوی حمایتی و حامی نوآوری ادراک می کنند، تمایل بیشتری به تسهیم دانش و تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار خواهند داشت و در حقیقت، بستری مناسب برای توزیع دانش بین معلمان فراهم می شود، تبادل اطلاعات صورت می گیرد و همین مسیله، زمینه ساز و پتانسیل بالقوه ای است برای بروز رفتار نوآورانه.

    کلید واژگان: جو نوآورانه, رفتارهای نوآورانه, تسهیم دانش, معلمان, آموزش و پرورش
    Razieh Aghababaei *, Hamid Rahimi

    Understanding the importance of innovative and creative behavior of teachers in school is a vital and challenging issue for education officials and researchers, because schools, as professional learning communities, have the duty to support innovative behaviors. In fact, since schools and teachers are expected to train students who will be a creative and innovative workforce in the future, the importance of innovative behavior of teachers as agents of change and role models for students in this way is obvious. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of the innovative climate on the innovative behaviors of teachers with the mediating role of knowledge sharing. The current research was applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of execution. The statistical population included 3252 teachers of Kashan citythat by using Cochran's formula and stratified random sampling method 351 people were selected as a sample. In order to collect data’s, three questionnaires of innovative organizational climate (Cigel and Kaumer, 1987), knowledge sharing (Van den Hooff & De Ridder, 2004) and innovative behavior (Kanter, 1988) were used. The validity of the questionnaires was done in face and structure (confirmatory factor analysis). Through Cronbach's alpha coefficient, the reliability of the innovative climate questionnaire 0.88, innovative behavior 0.90, and knowledge sharing 0.77 estimated. Data’s analysis of the research was done using SPSS and Smart statistical software at two descriptive and inferential levels. The results showed that the mean of the innovative atmosphere (2.96) was slightly lower than the average (3), the mean of innovative behavior (3.95) was higher than the average (3) and the mean of knowledge sharing (4.11) was higher than the average (2/5). Path coefficients showed that innovative climate with (Beta=0.425, P=0.001) on innovative behavior, knowledge sharing with (Beta=0.15, P=0.002) on innovative behavior and innovative climate with (Beta=0.40, P=0.001) has a positive and significant effect on teachers' knowledge sharing, and the mediating role of knowledge sharing was confirmed in the effect of innovative climate on teachers' innovative behavior. In fact, when teachers perceive the climate of the organization as supportive of innovation, they will be more willing to share knowledge and transform tacit knowledge into explicit knowledge, and in fact, a suitable platform is provided for knowledge distribution among teachers, the exchange of information takes, and this issue is the basis and potential for the occurrence of innovative behavior.

    Keywords: Innovative Climate, Innovative Behaviors, Knowledge Sharing, teachers, education
  • راضیه آقابابایی، حمید رحیمی*

    هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی امنیت روانشناختی در تاثیر سبک رهبری اخلاقی ادراک شده بر رفتار آوایی معلمان بود. پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی و جامعه آماری، شامل معلمان ابتدایی شهر ری در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 849 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 383 نفر بدست آمد. به منظور جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه رهبری اخلاقی براون و همکاران (2005)، رفتار آوایی همس (2012) و امنیت روانشناختی ادمونسون (1999) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به شکل صوری و سازه تایید شد. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رهبری اخلاقی 88/0، رفتار آوایی 85/0 و امنیت روانشناختی 90/0 بدست آمد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری اسمارت Pls و Spss در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. نتایج نشان داد میانگین رهبری اخلاقی (06/3) کمی بالاتر از حد متوسط (3) و میانگین رفتار آوایی (23/3) و امنیت روانشناختی معلمان (71/3) بالاتر از حد متوسط (3) است. ضرایب تاثیر نشان داد رهبری اخلاقی با (74/0=Beta، 001/0=P) روی رفتار آوایی، امنیت روانشناختی با (134/0=Beta، 001/0=P) روی رفتار آوایی معلمان و رهبری اخلاقی با (53/0=Beta، 001/0=P) روی امنیت روانشناختی تاثیر مثبت و معنادار دارد.

    کلید واژگان: سبک رهبری اخلاقی, اخلاق ادراک شده, رفتار آوایی, امنیت روانشناختی
    Razieh Aghababaei, Hamid Rahimi *

    The purpose of the present study was to investigate the mediating role of psychological security in the effect of perceived ethical leadership style on teachers' voice behavior. The current research was descriptive-correlative, and the statistical population included primary school teachers of Ray city in the academic year of 2022-2023 as many as 849 people, and the sample size was obtained 383 people by using Cochran's formula and stratified random sampling method., Three questionnaires were used in order to collect data: ethical leadership questionnaire by Brown et al. (2005), Hames' voice behavior questionnaire (2012), and Edmonson's psychological security questionnaire (1999). The reliability of the questionnaires was obtained through Cronbach's alpha coefficient: 0.88 for ethical leadership, 0.85 for voice behavior, and 0.90 for psychological security. Research data analysis was done by Smart Pls and Spss statistical software at descriptive and inferential levels. The results showed that the mean of ethical leadership (3.06) is slightly higher than the average (3), and the mean of voice behavior (3.23) and the psychological security of teachers (3.71) were higher than the average (3). The effect coefficients showed that ethical leadership with (Beta=0.74, P=0.001); psychological security with (Beta=0.134, P=0.001); and ethical leadership with (Beta= 0.53, P=0.001) have positive and significant effects respectively on the voice behavior; the voice behavior of teachers; and psychological security.

    Keywords: ethical leadership style, Perceived Ethic, Voice Behavior, Psychological Security
  • حمید رحیمی*، راضیه آقابابایی
    زمینه و هدف

    شوک ها و ضربه های روحی و روانی شدیدی که در اثر عوامل مختلف به کارکنان سازمان وارد می شوند می توانند پیامدهای ناخوشایند بسیاری برای افراد و سازمان در پی داشته باشند. پژوهش حاضر تاثیر ترومای سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان با نقش تعدیل کننده فرهنگ سازمانی بود.

    روش شناسی:

     این پژوهش کاربردی و توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کارکنان دانشگاه کاشان به تعداد 386 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است و تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل مسیر و آزمون تی تک نمونه ای و با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس و ایموس انجام شد.

    یافته ها:

     میانگین ترومای سازمانی، رفتار اخلاقی، وجدان کاری و فرهنگ سازمانی در این دانشگاه بالاتر از حد متوسط بود. همچنین ترومای سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان، تاثیر منفی و غیرمعنادار و فرهنگ سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان، تاثیر مثبت و معنادار دارد.

    نتیجه گیری:

     ترومای سازمانی می تواند اثرات ویرانگری روی رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان داشته باشد اما وجود فرهنگ سازمانی قوی و مثبت می تواند این اثر مخرب را تعدیل و کمتر کند.

    کلید واژگان: ترومای سازمانی, رفتار اخلاقی, وجدان کاری, فرهنگ سازمانی, دانشگاه
    Hamid Rahimi *, Raziyeh Aghababaei

    Background & Purpose:

    The severe psychological shocks and traumas that the employees of an organization experience as a result of different factors can have many unpleasant outcomes for employees and the organization. This study analyzed the effect of organizational trauma on moral behavior and work conscience of employees through the mediating role of organizational culture.

    Methodology

    This is an applied descriptive-correlational study, in which the statistical population includes 386 employees working at the University of Kashan. Cochran’s formula of sample size was used along with the stratified random sampling method to selected 186 employees as the statistical sample. The data collection tool was a questionnaire, and data analysis was performed through the path analysis method and the one-sample t-test in SPSS and AMOS.

    Findings

    The means of organizational trauma, moral behavior, work conscience, and organizational culture were above average in the University of Kashan. Moreover, organizational trauma had negative, significant effects on moral behavior and work conscience of employees, whereas organizational culture had positive, significant effects on their moral behavior and work conscience.

    Conclusion

    Organizational trauma can have devastating effects on moral behavior and work conscience of employees; however, a rich and positive organizational culture can moderate and mitigate these devastating effects.

    Keywords: organizational trauma, Moral Behavior, work conscience, Organizational Culture, university
  • حمید رحیمی *، راضیه آقابابایی

    رهبران اصیل از طریق تلاش های خاص خود در آموزش عالی می توانند انگیزش درونی نیروی کار را برانگیخته کنند تا بتوانند از خود رفتارهای خلاقانه بروز دهند؛ ازاین رو هدف پژوهش، بررسی تاثیر رهبری اصیل بر خلاقیت نیروی انسانی با نقش واسطه ای انگیزش درونی بود. نوع پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه کاشان به تعداد 547 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 230 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد رهبری اصیل، خلاقیت و انگیزش درونی استفاده شد. روایی سازه پرسش نامه ها از طریق تحلیل عاملی تاییدی، به اثبات رسید. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رهبری اصیل 88/0، خلاقیت 85/0 و انگیزش درونی 94/0 برآورد شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آموس در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها بیانگر آن است که میانگین هر یک از متغیرهای رهبری اصیل، خلاقیت و انگیزش درونی بالاتر از حد متوسط است. ضریب همبستگی نشان داد رهبری اصیل به میزان 49/0 و انگیزش درونی به میزان 34/0 روی خلاقیت کارکنان تاثیر مثبت و معنادار دارد.

    کلید واژگان: انگیزش درونی, خلاقیت, دانشگاه, رهبری اصیل, کارکنان

    Authenic leaders, through their particular efforts in higher education, can excite the inner motivation of the workforce to develop creative behaviors. Thus this research was effect of authenic leadership on human resource creativity with mediating role of internal motivation. Research type was descriptive correlative and statistical population consisted all of staffs' in University of Kashan (N=547) that by using Cochran Formula and strafied randomized sampling 230 ones were chosen as sample. To gathering datas used from authenic leadership, creativity and internal motivation standard questionnaires. Questionnaires constuction validity through confirmed factor analysis confrimed. Through Cronbach alpha coefficient, questionnaires reliability were obtained equal to 0.88 for authenic leadership, 0.85 for creativity and 0.94 for internal motivation. Data analyses done in two level descriptive & inferential statistics through Spss & Amos softwares. Finding showed mean of variables and components of authenic leadership, creativity and internal motivation were upper than average. Correlation coefficient showed authenic leadership 0.49 and internal motivation 0.34 on creativity have positive & significant effect.

    Keywords: Authenic Leadership, creativity, internal motivation, university, staff
  • حمید رحیمی*، راضیه آقابابایی
    زمینه و هدف

    اجرای موثر برنامه های بالندگی برای اعضای هیئت علمی می تواند موجب ارتقای بهروه وری آنها و تعالی دانشگاه شود. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی ارتباط توانمندی روانشناختی با تمایل اعضای هیئت علمی به برنامه های بالندگی با نقش میانجی انگیزش درونی پرداخته است.

    روش شناسی

    این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه کاشان به تعداد 303 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 187 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد که ارزیابی روایی آن به صورت سازه و محتوایی انجام شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آموس در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.

    یافته ها

    میانگین متغیرهای مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین نقش میانجی انگیزش درونی در رابطه توانمندسازی با بالندگی اعضای هیئت علمی نیز مثبت و معنادار بوده است.

    نتیجه گیری

    مدیران دانشگاه می توانند با بهسازی پیش نیازهای توانمندسازی روانشناختی اعضای هیئت علمی انگیزه آنها با برای شرکت در برنامه های بالندگی ارتقا بخشند و بدین ترتیب زمینه رشد آنها و پویایی دانشگاه را فراهم سازند.

    کلید واژگان: توانمندسازی روانشناختی, بالندگی, انگیزش درونی, دانشگاه, اعضای هیات علمی
    Background and Objective

    The effective execution of growth programs for faculty members can improve their productivity and academic excellence. Therefore, this study analyzed the relationship between psychological empowerment and faculty members’ interest in growth programs with the mediating role or intrinsic motivation.

    Methodology

    This is an applied descriptive-correlational study, in which the statistical population included 303 faculty members of Kashan University. The stratified random sampling method was employed to select 187 members as the statistical sample. Data collection was performed through a questionnaire, the validity of which was evaluated through construct and content validity tests. Data analysis was then done in SPSS and AMOS at descriptive and inferential levels.

    Findings

    The mean of the studied variables was above the average. Moreover, the mediating role of intrinsic motivation was positive and significant in the relationship between empowerment with growth of faculty members.

    Conclusion

    University managers can improve the psychological empowerment prerequisites of faculty members to enhance their motivation for participation in growth programs and lay the foundations for their growth and academic dynamism.

    Keywords: Psychological empowerment, growth, intrinsic motivation, university, Faculty Members
  • حمید رحیمی*، راضیه آقابابایی
    هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر رهبری خدمتگزار بر مالکیت روان شناختی کارکنان دانشگاه کاشان با نقش میانجی حمایت سازمانی ادراک شده بود. نوع پژوهش، توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه کاشان به تعداد 547 نفر بود که از میان آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 252 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد رهبری خدمتگزار با 28 گویه، مالکیت روانشناختی با 54 گویه و حمایت سازمانی با 8 گویه بسته پاسخ بر حسب مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. روایی محتوایی و روایی سازه پرسشنامه ها تایید شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رهبری خدمتگزار 75/0، مالکیت روان شناختی 82/0 و حمایت سازمانی 71/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آموس در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها نشان داد میانگین هر یک از متغیرها و مولفه های رهبری خدمتگزار، مالکیت روانشناختی و حمایت سازمانی بالاتر از حد متوسط است. رهبری خدمتگزار به میزان 33/0 و حمایت سازمانی به میزان 34/0 روی مالکیت روانشناختی کارکنان تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین نقش میانجی حمایت سازمانی روی مالکیت روانشناختی تایید شد.
    کلید واژگان: رهبری خدمتگزار, مالکیت روان شناختی, حمایت سازمانی, کارکنان, دانشگاه
    Hamid Rahimi *, Razieh Aghababaei
    The purpose of this research was the effect of servant leadership on psychological ownership in staff at University of Kashan: mediating role perceived organizational support. Research type was descriptive correlative. The statistical population consisted all of staffs' in University of Kashan (N=547) that by Cochran Formula and simple randomized sampling 252 ones were chosen as sample. To gathering datas used from questionnaires servant leadership with 28 items, psychological ownership with 54 items and organizational support with 8 items on base 5 likert scales. Questionnaires content & construction validity confirmed. Through Cronbach alpha coefficient, reliability coefficients were obtained equal to 0.75 for servant leadership, 0.82 for psychological ownership and 0.71 for organizational support. Data analyses done in two level descriptive & inferential statistics through Spss & Amos softwares. Finding showed mean of servant leadership, psychological ownership and percepted organizational support were upper than average. There are positive & significant effect servant leadership on psychological ownership (r=0.33) and organizational support on psychological ownership (r=0.34). Also the role of mediator of organizational support on psychological ownership was confirmed.
    Keywords: Servant leadership, Psychological Ownership, organizational support, Staff, University
  • راضیه آقا بابایی، حمید رحیمی *
    مقدمه
    دانشگاه ها بیش از هر نهاد دیگر، وظیفه تولید دانش و تسهیم آن را بر عهده دارند و باید از ساختارهای سنتی فاصله گرفته و به سوی ساختارهای دانش محور حرکت کنند. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی ابعاد ساختاری سازمان های دانش محور (دانشگاه علوم پزشکی کاشان) بود.
    روش ها
    نوع پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان به تعداد 182 نفر بود که با استفاده فرمول کوکران، 114 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ابعاد ساختاری با 24 سوال بسته پاسخ بر حسب طیف پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسشنامه به صورت محتوایی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ0/93 تایید گردید. تحلیل داده ها در سطح توصیفی و استنباطی با نرم افزار آماریSPSS انجام گرفت.
    یافته ها
    آزمون t تک نمونه ای نشان داد میانگین همه ابعاد ساختاری دانشگاه شامل پیچیدگی (0/47±3/83)، رسمیت (0/64±3/07)، تمرکز (0/54±3/07)، روابط مبتنی بر اعتماد (0/28±4)، روابط تعاملی برون گرا (0/38±3/88) و روابط عاطفی فراگیر (0/38±3/85) بالاتر از حد متوسط (3) بود که این رابطه ها از نظر آماری، معنی دار بود (0/001=P).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که میانگین ابعاد پیچیدگی، رسمیت، تمرکز، روابط مبتنی بر اعتماد، روابط تعاملی برون گرا و روابط عاطفی فراگیر در دانشگاه بالا بود که این نشانگر وضعیت نسبتا مطلوب ابعاد ساختاری در دانشگاه علوم پزشکی کاشان است اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب، نیاز به بهبود دارد.
    کلید واژگان: ساختار, دانش محور, دانشگاه, علوم پزشکی, اعضای هیات علمی
    R. Aghababaei, H. Rahimi*
    Introduction
    universities are responsible for producing and sharing of knowledge and they should take away from the traditional structure and move toward a knowledge based structures. Therefore, the main purpose of this research was studying structural aspects of knowledge-based organizations in kashan University of Medical Sciences.
    Method
    This was a descriptive-survey research. The statistical population consisted of 182 faculty members of Kashan University of Medical Sciences that 114 were chosen as sample by using Cochran Formula. The data gathering tool was researcher- made questionnaire of structural dimensions with 24 items based on 5-likert scale. Content validity of questionnaire confirms by experts and through Cronbach alpha coefficient, reliability coefficients were obtained equal to 0.93. Data analyses were through descriptive and inferential statistics by using SPSS.
    Results
    One sample t-test indicate that structural dimensions mean include complexity (3.38±0/47), formalization (3.02±0/64), concentration (3.07±0/54), relationships based on trust (4±0/28), extrovert interactive relationships (3.88±0/38) and comprehensive emotional relationships (3.85±0/38) were higher than average (3) and this relations were significant (P=0.001).
    Conclusion
    Based on the results, components of complexity, formalization, concentration, relationships based on trust, extrovert interactive relationships and comprehensive emotional relationships were high that was indicated relatively favorable status of structural dimensions in Kashan University of Medical Sciences but But it doesn’t mean the ideal situation and needs to be improved.
    Keywords: Structure, knowledge, based, Medical Sciences, University, faculty members
  • حمید رحیمی، راضیه آقا بابایی
    مقدمه
    سرمایه اجتماعی، مفهومی چندبعدی در علوم اجتماعی است که تاثیر فراوانی بر بسیاری از حوزه های اجتماعی دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و بهبود کیفیت محیط کار دانشگاه کاشان از دیدگاه اعضای هیات علمی بود.
    روش
    نوع تحقیق، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 203 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 101 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب و پیمایش شدند.
    یافته ها
    میانگین کیفیت محیط کار و مولفه های سرمایه اجتماعی به جز اعتماد اجتماعی، بالاتر از حد متوسط بود. بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن با کیفیت محیط کار، رابطه مثبت وجود داشت.
    بحث: شواهد این تحقیق نشان داد که می توان از طریق افزایش اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و روابط اجتماعی، به بهبود کیفیت محیط کار سازمان ها کمک نمود.
    کلید واژگان: اعضای هیات علمی, دانشگاه, سرمایه اجتماعی, کیفیت محیط کار
    Hamid Rahimi, Razieh Aghababaei
    Introduction
    Social capital is multi dimension concept in social sciences that have strong effect on social sciences areas. The purpose of this research was an analysis of relationship between social capital and quality of work environment in university of Kashan one base view of faculty member’s.
    Method
    The research type was descriptive - correlative method. The statistical population consisted of 203 faculty member’s which through classified random sampling method 101 members were chosen as the sample. The research instrument was include of social capital questionnaire with 24 items and quality of work environment with 25 items which by use of Cronbach alpha coefficient, reliability coefficients were obtained equal to 0.85 for social capital questionnaire and 0.91 for quality of work environment questionnaire. Collected data was analyzed at level of descriptive statistic (frequency, percentage and mean) and level of inferential statistic (correlation coefficient, regression, t-test and one way ANOVA).
    Results
    Research findings revealed that mean of quality of work environment and social capital dimensions except social trust is bigger than average. There is a positive relationship between social capital and its components with quality of work environment.
    Discussion
    Evidence from this study show that it is possible through the creation of social capital, social trust, social participation, social cohesion and social relations helped to improve the quality of environment in organizations.
    Keywords: Faculty Members, Quality of Work Environment, Social Capital, University
  • حمید رحیمی*، آرش شاهین، راضیه آقابابایی
    اهداف
    امروزه کیفیت در آموزش عالی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. گسترش کمی نظام آموزش عالی بدون توجه به کیفیت، پیامدهای نامطلوبی به همراه خواهد داشت. هدف این پژوهش، تحلیل شکاف کیفیت خدمات آموزش مجازی و حضوری از دیدگاه دانشجویان بود.
    روش ها
    در این پژوهش توصیفی- پیمایشی، 200 نفر از دانشجویان حضوری و مجازی دانشگاه امیرکبیر در سال تحصیلی 91-1390 با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته کیفیت خدمات آموزشی بر اساس 11 مولفه در قالب 36 سئوال بود که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 91/0 و روایی آن به صورت محتوایی و سازه تایید شد. تحلیل داده ها در سطح توصیفی و استنباطی (آزمون های T زوجی و T تک نمونه ای) به کمک نرم افزار SPSS 18 انجام شد.
    یافته ها
    تمام مولفه ها با میانگین 40/0±77/3 بالاتر از حد متوسط بودند. مولفه قابلیت اطمینان، (47/0±92/3) بالاترین و مولفه اعتبار (38/0±00/3) کمترین میانگین را داشت. مولفه های قابلیت اطمینان، امنیت، دسترسی، ارتباطات، اعتبار، ادب و انعطاف پذیری در آموزش مجازی و حضوری تفاوت معنی دار داشتند، اما در سایر مولفه ها این تفاوت معنی دار نبود. ابعاد قابلیت اطمینان و شایستگی به ترتیب بیشترین و کمترین شکاف را داشتند.
    نتیجه گیری
    میانگین مولفه های کیفیت خدمات آموزشی بالاتر از حد متوسط است.
    کلید واژگان: کیفیت خدمات, آموزش حضوری, آموزش مجازی, دانشگاه, دانشجویان
    Rahimi H. *, Shahin A., Agha Babayi R.
    Aims
    Nowadays, quality in higher education has been highly taken into consideration. Quantitative development of higher education, if quality is not taken into consideration, has inappropriate consequences. The aim of this study was to analyze the quality gap of virtual and face-to-face education services from the view points of the students.
    Methods
    In this descriptive-survey study, 200 students of the virtual and face-to-face students of Amir Kabir University were selected at the academic year of 2011-12, using stratified random sampling method. The study tool was the researcher-made questionnaire of quality of the educational services, based on 11 components in the format of 36 questions, and its reliability was confirmed with Cronbach’s alpha coefficient of 0.91 and its validity was confirmed as content and structure. Data analysis was performed in descriptive and inferential level (paired T and one-sample T tests), using SPSS 18 software.
    Results
    All the components were more than moderate level with the average of 3.77±0.40. The components of capability of assurance (3.92±0.47) and credit (3.00±0.38) had the highest and the lowest average respectively. The components of assurance, security, availability, communication, credit, politeness and flexibility in virtual and face-to-face education had significant difference, but in other components, the difference was not significant. The dimensions of capability of assurance and credit had the maximum and the minimum gap respectively.
    Conclusion
    The average of the components of quality of educational services is more than moderate level.
    Keywords: Quality of the Services, Face, to face education, Virtual education, University, Students
  • حمید رحیمی*، راضیه آقابابایی
    هدف اصلی این پژوهش تحلیل استراتژی های خودرهبری و ارتباط آن با کارآفرینی اعضای هیئت علمی دانشگاه کاشان بود. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 91-1390 بالغ بر260 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 84 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه استاندارد خودرهبری با 31 سوال و ضریب پایایی 81% و پرسشنامه کارآفرینی با 47 سوال و ضریب پایایی90/0 بود. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون و تحلیل واریانس چندگانه) صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین استراتژی های خودرهبری و کارآفرینی اعضای هیئت علمی بالاتر از حد متوسط است. بین استراتژی های خودرهبری و کارآفرینی اعضای هیئت علمی رابطه مثبت وجود دارد. از بین استراتژی های خودرهبری، استراتژی تفکر سازنده دارای اهمیت بیشتری در پیش بینی کارآفرینی است.
    کلید واژگان: استراتژی های خودرهبری, کارآفرینی, اعضای هیئت علمی
    Dr. Hamid Rahimi *, Razieh Aghababaei
    The main purpose of this research was to analyze self leadership strategies and its relationship with entrepreneurship among faculty members in University of Kashan. Research type was descriptive correlative. Statistical population of research included all faculty members in 2012- 2013 academic year who were 260 individuals. Statistical sample was 84 who were selected by random stratified sampling method. To gather data, two questionnaires were used: Self- leadership questionnaire with 31 items and entrepreneurship questionnaire with 47 items. The reliability coefficients of questionnaires were obtained through Cronbach alpha as 0.81 and 0.90 respectively. Collected data was analyzed at level of inferential statistics including correlation coefficient, multivariate variance and regression. Research findings revealed that self- leadership strategies and entrepreneurship mean was higher than average. There was a significant and positive relation between the self- leadership behavioural-focused strategies, natural reward strategies, constructive thought strategies and entrepreneurship. The constructive thought strategies have more important role in predicting entrepreneurship.
    Keywords: Self, leadership Strategies, Entrepreneurship, Faculty Members
  • حمید رحیمی*، راضیه آقابابایی
    چکیده: هدف از تحقیق حاضر، تحلیل رابطه بین مولفه های کارآفرینی و ابعاد سازمان یادگیرنده در دانشگاه کاشان است و نوع تحقیق، توصیفی–همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 203 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه کاشان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبق های 98 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه محقق ساخته سازمان یادگیرنده با 37 گویه و پرسشنامه کارآفرینی با 47 گویه بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود که ضریب پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 91/ 0 و 93/ 0 به دست آمد. روایی محتوایی و سازه دو پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، درصد، انحراف استاندارد و میانگین) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t و تحلیل واریانس) با استفاده از نرم افزار آماری spss صورت گرفت. یافته ها نشان داد که میانگین مولفه های کارآفرینی در دانشگاه کاشان بالاتر از حد متوسط است. همچنین بین همه مولفه های کارآفرینی و سازمان یادگیرنده، همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت.
    کلید واژگان: کارآفرینی, سازمان یادگیرنده, اعضای هیات علمی, دانشگاه
    Hamid Rahimi, Raziye Aghababaei
    The purpose of this research was an analysis of the relationship between entrepreneurship components and learning organization dimensions in the university of Kashan. The research type was descriptive -correlative. The statistical population consisted of 203 faculty members in University of Kashan. Through strafed random sampling method, 98 members were chosen as the sample. The research instrument was entrepreneurship researcher- made questionnaire with 47 items and learning organization researcher- made questionnaire with 23 items. By the use of Cronbach alpha coefficient, reliability coefficients were obtained equal to 0.91 for learning organization questionnaire and 0.93 for entrepreneurship questionnaire. Questionnaires content and construction validity were confirmed. The collected data were analyzed at two descriptive levels (frequency, percentage, standard deviation & mean) and inferential level (correlation coefficient, regression, t-test and analysis variance). The research findings showed that the mean of entrepreneurship components in university of Kashan was higher than average. Also, there is a positive and significant relationship between entrepreneurship components and learning organization.
    Keywords: entrepreneurship, learning organization, faculty members, university
  • راضیه آقابابایی، رضا هویدا، سعید رجایی پور
    اهداف
    اندیشه های کنونی پیرامون پویایی محیطی و سازمان های حیاتی، ظهور سازمان های کوانتومی را به همراه داشته است. نقش رهبری در این سازمان های تغییریافته، حفظ تعادل بین تنش و نظم است. این پژوهش با هدف تحلیل راهبردهای رهبری مثبت گرا و ارتباط آن با میزان کاربست مولفه های سازمان کوانتومی انجام شد.
    روش ها
    این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 575 عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان طی سال های 1391 و 1392 انجام شد و 101 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. از پرسش نامه های رهبری مثبت گرا و سازمان کوانتومی برای گردآوری داده ها استفاده شد. از نرم افزار آماری SPSS 15 و آزمون های همبستگی پیرسون، T تک نمونه ای، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    بالاترین میانگین در راهبردهای رهبری مثبت گرا مربوط به جو مثبت (31/0±97/3) و در مولفه های سازمان کوانتومی مربوط به تفکر جمعی (32/0±90/3) بود. از میان راهبردهای رهبری مثبت گرا، «جو مثبت» (21/3-=t؛ 002/0=p) و «معنی گرایی مثبت» (72/4=t؛ 0001/0=p) قابلیت پیش بینی سازمان کوانتومی را داشتند.
    نتیجه گیری
    میانگین راهبردهای رهبری مثبت گرا و مولفه های سازمان کوانتومی در دانشگاه اصفهان در حد نسبتا مطلوب است. بین راهبردهای رهبری مثبت گرا و مولفه های سازمان کوانتومی رابطه مثبت وجود دارد.
    کلید واژگان: دانشگاه, رهبری مثبت گرا, سازمان کوانتومی
    Aghababayi R., Hoveyda R., Rajayipour S
    Aims
    Current ideas about the environment dynamicity and biological organizations، led to the emergence of quantum organizations. The leadership role in these changed organizations is holding the balance between tension and discipline. The purpose of this research was to analyze the positive leadership strategies and its relationship with the application of quantum organization’s components.
    Methods
    This descriptive-correlative research was done in all 575 faculty members of Isfahan University during 2012 and 2013 and 101 samples were selected by stratified random sampling method. To collect data، positive leadership and quantum organization questionnaire s were used. SPSS 15 statistical software and Pearson correlation، one sample T-test، stepwise regression and one way ANOVA tests were used to analyze the data.
    Results
    The highest mean score in positive leadership strategies related to positive climate (3. 97±0. 31) and in components of quantum organization related to together thinking (3. 90±0. 32). Among the positive leadership strategies، positive climate (t=-3. 21; p=0. 002) and positive meaning (t=4. 72; p=0. 0001) had the ability to predict quantum organization.
    Conclusion
    the mean of positive leadership strategies and components of quantum organization is relatively desirable in university of Isfahan. There is a positive relationship between positive leadership strategies and quantum organization components.
    Keywords: University, Positive Leadership, Quantum Organization
  • حمید رحیمی، راضیه آقابابایی
    اهداف
    ترویج اخلاق حرفه ای در دانشگاه، در گرو تصور انسان از فرهنگ سازمانی دانشگاه است. فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از عوامل مهم پیشرفت یا شکست سازمان ها شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی در دانشگاه کاشان انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی- همبستگی در 260 عضو هیات علمی دانشگاه کاشان انجام شد و 110 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. از 2 پرسش نامه فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با آزمون های T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس چندگانه و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 16 صورت گرفت.
    یافته ها
    میانگین مولفه فرهنگ سازمانی (78/0±20/4) و اخلاق حرفه ای (7/0±22/4) بالاتر از حد متوسط بود. از میان مولفه های فرهنگ سازمانی، تنها مولفه های ریسک پذیری (22/2=t؛ 03/0=p) و تیم گرایی (80/1=t؛ 045/0=p) قابلیت پیش بینی اخلاق حرفه ای اعضا را داشتند. تنها رابطه بین فرهنگ سازمانی و مولفه کرامت انسانی معنی دار بود (24/0=r؛ 02/0=p).
    نتیجه گیری
    فرهنگ سازمانی بر رفتار فردی، عملکرد سازمانی، انگیزش شغلی، خلاقیت و نوآوری، تعهد و اخلاق حرفه ای تاثیر می گذارد.
    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, اخلاق حرفه ای, اعضای هیات علمی
    Rahimi H., Agha Babayi R
    Aims
    Promotion of the Professional Ethics at the University depends on the human thought of university’s organizational culture. organizational culture is considered as one of the main factors in the progress or faillure of the organizations. The purpose of the present research was investigating the relationship between organizational culture and professional ethic among the faculty members in Kashan University.
    Methods
    This descriptive-correlative research was conducted on 260 faculty members of Kashan University and 110 members as the subjects of the study using stratified random sampling method proportional to thesample size. Organizational culture and professional ethic questionnaires were used for data collection. Collected data was analyzed by one sample T، Pearson correlation coefficient، regression and MANOVA tests by SPSS 16 statistical software.
    Results
    The means of organizational culture (4. 20 ± 0. 78) and professional ethic (4. 22 ± 0. 7) dimensions were higher than average level. Among the organizational culture factors، only risk-taking factors (p=0. 03; t=2. 22) and group-orientation (p=0. 045; t=1. 80) were able to predict the members’ professional ethic. There was just significant relationship between organizational culture and human munificence.
    Conclusion
    Organizational culture affect the individual behaviore، organizational performance، job motivation، creativity and innovation، commitment and professional etic.
    Keywords: Organizational Culture, Professional Ethic, Faculty Members
  • حمید رحیمی، علی یزدخواستی، راضیه آقابابایی
    زمینه و هدف
    هدف پژوهش تحلیل کاربست سبک های مذاکره در راهبردهای مدیریت تعارض مدیران دانشگاه علوم پزشکی کاشان بود. سووالات پژوهش براساس چهار سبک مذاکره (واقع گرایی، تحلیلی، هنجاری، شهودی) و سه استراتژی مدیریت تعارض (راه حل گرایی، عدم مقابله و کنترل) طراحی شد.
    روش بررسی
    نوع پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی مدیران دانشگاه علوم پزشکی کاشان به تعداد 95 نفر بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 84 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه ی مهارت های مذاکره با 50گویه و پرسشنامه ی مدیریت تعارض با 44 گویه استفاده گردید که ضریب پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 90/0 و 88/0 به دست آمد.
    یافته ها
    یافته ها نشان می دهد میانگین هر یک از مولفه های سبک مذاکره و راهبردهای مدیریت تعارض بالاتر از حد متوسط است. همچنین بین سبک های مذاکره و راهبردهای مدیریت تعارض رابطه وجود دارد.
    نتیجه گیری
    بیشترین کاربست سبک های مذاکره توسط مدیران مربوط به سبک واقع گرایی و کمترین مربوط به سبک مذاکره تحلیلی و بیشترین استفاده از استراتژی های مدیریت تعارض مربوط به استراتژی راه حل گرایی و کمترین استفاده مربوط به استراتژی کنترل بوده است.
    کلید واژگان: سبک های مذاکره, مدیریت تعارض, دانشگاه, مدیران
    Hamid Rahimi, Ali Yazdekhasty, Razieh Aghababaei
    Background And Objective
    The purpose of this research was an analysis of the relationship between negotiation styles and managers'' conflict management strategies at Kashan University of Medical Sciences. The research questions were set forth on the basis of such styles (factual، analytic، normative and intuitive) and conflict management strategies (problem solving، control and avoidance of confrontation).
    Materials And Methods
    The research method was descriptive – correlative. Statistical population included 95 managers of Kashan state and Azad University. 84 managers were selected as the statistical sample utilizing classified random sampling. Data was collected by 2 close ended negotiation skills and conflict management questionnaires on the basis of Likert 5 grade scale. Reliability of the questionnaires was estimated to be 0. 90 and 0. 88.
    Results
    The results indicated that the most common negotiation style used by managers was the factual style، and the least was analytical negotiation style.
    Keywords: Negotiation styles, Conflict management, University, Managers
  • حمید رحیمی*، سیدعلی سیادت، راضیه آقابابایی
    استفاده از رویکرد ترکیبی روز به روز در حال افزایش است. محققان به طور مداوم در پی رهیافت هایی به منظور انجام پژوهش ها به بهترین شکل ممکن و شناخت هرچه بیشتر پیچیدگی های مسائل می باشند. هدف تحقیق حاضر تحلیل چالش ها و فرصت های رویکرد ترکیبی در پژوهش های علوم انسانی است. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات شامل کتب و مجلات داخلی و خارجی است. نتایج نشان داد، لزوم استفاده از این رویکرد به منظور فهم بهتر مسائل مورد پژوهش در علوم انسانی می باشد. بعضی از حیطه های پژوهش مانند تحقیقات تربیتی و مدیریتی به دلیل پیچیدگی های ذاتی و محیطی بیشتر از سایر حیطه ها نیازمند استفاده از این رویکرد می باشند.
    کلید واژگان: رویکرد کمی, رویکرد کیفی, رویکرد ترکیبی, چالش ها, فرصت ها
    Hamid Rahimi*, Seyyed Ali Siyadat, Raziye Aghababaee
    The use of mixed approach is undergoing a remarkable increase day by day. Researchers are continually seeking solutions in order to perform research projects and cognition issues complexities. The purpose of the present research is studying challenges and opportunities of mixed approach in humanities researches. Research method was librarian and information collection tool included domestic and international books and journals. The results of the study suggest that the use of this approach is to better understand the research issues in humanity sciences. Some of research domains such as educational and managerial areas need this approach more than other areas due to their inherent and environmental complexities.
    Keywords: Quantitative approach, Qualitative approach, Mixed Approach, Humanity Sciences, Challenges, Opportunities
  • راضیه آقابابایی، احمدرضا نصر اصفهانی، حمید رحیمی *
    اهداف

    اسلام برای انسان جایگاهی قایل است که در هیچ مکتب دیگری نظیر آن را نمی توان دید و با ارزش های اصیل خود، رهنمودهای متناسب با تمامی مراحل و شرایط زندگی انسان دارد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان خودارزیابی اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود.

    روش ها

    این مطالعه توصیفی در دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 90-1389 انجام شد. 300 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه محقق ساخته خودارزیابی اسلامی در قالب 20 گویه بسته پاسخ برحسب طیف پنج درجه ای لیکرت شامل مولفه های مشارطه، محاسبه، مراقبه و معاتبه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 11 و آزمون های ضریب همبستگی، تحلیل واریانس چندگانه و T تک نمونه ای انجام شد.

    یافته ها

    میانگین همه مولفه های خودارزیابی بالاتر از حد متوسط بود (0001/0= p؛ 299= df). بین هر یک از مولفه های خودارزیابی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت. خودارزیابی با هیچ کدام از ویژگی های جمعیت شناختی رابطه معنی دار نداشت. میانگین خودارزیابی اسلامی در زنان بیشتر از مردان، در مقطع کارشناسی بیشتر از مقاطع تحصیلات تکمیلی و در دانشجویان رشته های الهیات و روان شناسی بیشتر از سایر رشته ها بود. بین نظرات افراد برحسب رشته و مقطع تحصیلی تفاوت مثبت و معنی دار وجود داشت، اما این تفاوت برحسب جنسیت، تحصیلات پدر و شغل پدر، معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    دانشجویان دانشگاه اصفهان از نظر 4 مرحله خودارزیابی اسلامی در وضعیت نسبتا خوبی قرار دارند. رشته و مقطع تحصیلی بر میزان خودارزیابی اسلامی در دانشجویان موثر است، اما جنسیت، تاثیری در آن ندارد.

    کلید واژگان: خودارزیابی, خودارزیابی اسلامی, دانشجویان, شاخص های دینی
    Agha Babayi R., Nasr Isfahani A. R., Rahimi H
    Aims

    In Islam, the place of people is so high that in no other belief can be seen and with its original values, it has guidelines and procedures in accordance with all conditions of human life. The aim of this study was to evaluate the level of Islamic self-evaluation in students of Isfahan University.

    Methods

    This descriptive study was conducted in different field students of Isfahan University in 2010-11 academic years. 300 students were selected by purposeful sampling method. The measurement tool was a researcher-made Islamic self-evaluation questionnaire included 20 closed-answer items in Likert’s 5 part spectrum consisted of stipulation, calculating, meditation and expostulation components. Data analysis was done by statistical software SPSS 11 and using the correlation coefficient, one sample T and MANOVA tests.

    Results

    The mean of all self-evaluation components were above average (p=0.0001; df=299). A significant positive relationship was between each self-evaluation components. None of the demographic characteristics were significantly associated with self-evaluation. The mean of Islamic self-evaluation in women was more than men, in undergraduate students was more than postgraduate students and in theology and psychology were more than other fields. There was a significant difference in opinion regarding field and level of education, but there wasn’t any significant difference in terms of gender, father's education and father's occupation.

    Conclusion

    Students of Isfahan University are in a nearly good position according to 4 steps of Islamic self-evaluation. Field and level of education of students are effective on Islamic self-evaluation level, but gender does not affect it.

    Keywords: Evaluation, Self, University Students, Religious Indicators
  • سعید رجایی پور، حمید رحیمی، راضیه آقابابایی
    زمینه و هدف
    هدف اصلی این پژوهش تحلیل استراتژی های خود رهبری و ارتباط آن با توانمندسازی روانشناختی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی90-1389بالغ بر643 نفر بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 106 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.
    روش بررسی
    ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه ی استاندارد خود رهبری با 31 سوال و ضریب پایایی 81 درصد وپرسشنامه ی محقق ساخته ی توانمندسازی روانشناختی با 20 سوال و ضریب پایایی89 درصد بود. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چندگانه) صورت گرفت.
    نتیجه گیری
    یافته های یژوهش نشان داد که بین استراتژی های خود رهبری و توانمندسازی روانشناختی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان رابطه ی مثبت وجود دارد و نیز از بین استراتژی های خودرهبری، استراتژی های رفتارمحور دارای اهمیت بیشتری در پیش بینی توانمندسازی روانشناختی اعضای هیات علمی است.
    کلید واژگان: استراتژی های خود رهبری, توانمندسازی روانشناختی, اعضای هیئت علمی
    Saied Rajaeepoor, Hamid Rahimi, Razieh Aghababaei
    Background And Objectives
    The main purpose of this research was the analysis of self leadership strategies and its relationship with psychological empowerment faculty members at University of Isfahan Medical Science.
    Material And Methods
    Research type was applied and descriptive correlative. Statistical population of research included all faculty members at University of Isfahan Medical Science in 2010-2011 academic year who were 643. Statistical sample was 106 who were selected by random stratified sampling method.
    Results
    To gather data, two questionnaires were used: Self- leadership questionnaire with 31 items and researcher made questionnaire of psychological empowerment with 20items. The reliability coefficients of questionnaires were obtained through Cronbach alpha as 0.81 and 0.87. Collected data was analyzed at level of inferential statistics (correlation coefficient, multivariate variance and regression).
    Conclusion
    Result of study showed that there is a significant and positive relation between the Self- leadership behavioral- focused strategies, natural reward strategies, constructive thought strategies and psychological empowerment and among self- leadership strategies, behavioural- focused strategies have significant proportion in anticipating psychological empowerment.
  • راضیه آقابابایی *، رضا هویدا، علی سیادت، حمید رحیمی

    هدف اصلی این پژوهش، تحلیل استراتژی های خود رهبری و ارتباط آن با خلاقیت اعضای هیات علمی دانشگاه علم و صنعت بوده است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علم و صنعت در سال تحصیلی 88-1387 بالغ بر345 نفر بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم 119 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه استاندارد خود رهبری با 31 سوال و ضریب پایایی 81% و پرسشنامه خلاقیت رندسیپ با 48 سوال و ضریب پایایی87% بود. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چندگانه) صورت گرفت. یافته های یژوهش نشان داد بین استراتژی های خود رهبری و خلاقیت اعضای هیات علمی دانشگاه علم و صنعت رابطه مثبت وجود دارد و نیز از بین استراتژی های خودرهبری، استراتژی تفکر سازنده دارای اهمیت بیش تری در پیش بینی خلاقیت است.

    کلید واژگان: استراتژی های خود رهبری, خلاقیت, اعضای هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
    Razieh Agha Babaei

    The main purpose of this research was to investigate self leadership strategies and itsrelationship with creativity among faculty members at Science and Technology University.Research type was descriptive correlative. Statistical population of research included 345faculty members at Science and Technology University of Iran in 2009- 2010 academicyear. A sample of 119 was selected from research population employing random stratifiedsampling method. To collect research data, two questionnaires were used: Self- leadershipquestionnaire with 31 items and Radnsip questionnaire with 48 items. The reliability ofquestionnaires was determined through calculation of Cronbach alpha coefficients thatresulted in 0.81 and 0.87 respectively. Collected data was analyzed at level of inferentialstatistics (correlation coefficient, multivariate variance and regression). Result of studyshowed that there is a significant and positive relationship between the Self- leadershipbehavioural-focused strategies, natural reward strategies, constructive thought strategiesand creativity. The result also revealed that, the constructive thought strategies have more important role in predicting creativity.

  • رضا هویدا، علی سیادت، راضیه آقا بابایی، حمید رحیمی
    هدف اصلی این پژوهش تحلیل راهبرد های رفتار محور خود- رهبری و ارتباط آن با خلاقیت اعضای هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت بوده است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت در سال تحصیلی 88-1387 بالغ بر 345 نفر بوده که 119 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای عنوان نمونه مورد نظر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل دو پرسشنامه راهبرد های رفتار محور خود رهبری با 16 سوال بسته پاسخ و پرسشنامه استاندارد خلاقیت رندسیپ در قالب 46 سوال بسته پاسخ بودند. ضریب پایایی پرسشنامه راهبرد رفتار محور خود رهبری 83/0 و خلاقیت 81/0 برآورد شد که در سطح آلفای 1%معنادار بوده و حاکی از پایایی بالای ابزار اندازه گیری است. روایی صوری و محتوایی هر دو پرسشنامه مورد تایید متخصصان و کارشناسان قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین مؤلفه های راهبرد رفتار محور خود رهبری با خلاقیت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات راهبرد های رفتار محور خود رهبری بر اساس متغیرهای دانشکده، سابقه خدمت و مرتبه علمی تفاوت معناداری وجود ندارد. بین میانگین نمرات خلاقیت آنها بر اساس دانشکده محل خدمت و مرتبه علمی تفاوت معناداری وجود نداشته اما بر اساس سابقه خدمت این تفاوت معنادار است.
    کلید واژگان: راهبرد های رفتار محور, خود, رهبری, خلاقیت, دانشگاه
    Reza Hoveida, Ali Siadat, Razieh Agha Babai, Hamid Rahimi
    The purpose of this research was to analyze relationship between the self leadershipbehavioral- focused strategies and creativity among the faculty members of Iran Universityof Science and Technology. Statistical population of research included all faculty membersat Science and Technology University of Iran in 2009- 2010 academic year who were 345.Statistical sample was 119 who were selected by random stratified sampling. To gatherdata, two questionnaires were used: Self- leadership behavioral- focused strategiesquestionnaire with 16 items and Radnsip questionnaire with 46 items. The reliabilitycoefficients of questionnaires were obtained through Cronbach alpha as 0.83 and 0.81.Content Questionnaires validity confirms by experts & specialization. The results showedthat there was significant correlation between self leadership behavioral- focused strategies and creativity. There was no significant difference between averages of self-leadership behavioral strategies based on college, tenure and academic ranking and also there was no significant difference between averages of creativity based on college and academic ranking however significant differences was seen with view to tenure (P<0/05).
  • پیمان یارمحمدزاده، حسنعلی بختیار نصرآبادی، راضیه آقابابایی، محبوبه جمشیدی کوهساری
    هدف این مقاله، تبیین متغیرهای ادراکی تفکر انتقادی و بعد شناختی پیشرفت تحصیلی است. جامعه پژوهش حاضر را دانش آموزان دختر و پسر پایه های دوم و سوم راهنمایی مدارس استان فارس در سال تحصیلی 86- 85 تشکیل داده که ازمیان آنها نمونه ای متشکل از 430 مشارکت کننده (210 پسر و 220 دختر) به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و براساس گروه بندی معدل محور به پرسشنامه محقق ساخته ابعاد ادراکی تفکر انتفادی پاسخ دادند.تبیین متغیرهای ادراکی تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی، با توجه به دو متغیر سن و جنس، بررسی شد وداده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین عناصرترقی طلبی، دید وسیع و کنجکاوی با پیشرفت تحصیلی ارتباط معنادار وجود دارد و لیکن بین عناصرتردید منطقی و استقلال طلبی با پیشرفت تحصیلی ارتباط معنادار وجود ندارد و بین ابعاد ادراکی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی از لحاظ سن و جنس تفاوت وجود دارد.
    کلید واژگان: عناصر ادراکی, تفکر انتقادی, پیشرفت تحصیلی, بعد شناختی
    P. Bakhtyaar Nasraabaadee, H. Yaarmohamadzaadeh, R. Aaghaabaabaaee, M. Koohsaaree
    To identify the perceptual variables involved I critical thinking and academic achievement, a sample of 430 7th and 8th graders in the province of Faars was randomly selected and then the Critical Thinking Questionnaire was administered. The relationship between perceptual factors in critical thinking and academic achievement was explored factoring in both gender and age. The results show that academic achievement is positively correlated to factors such as advancement, expanded view, and curiosity; just as logical doubt and independence were not correlated to achievement. Furthermore, age and gender difference were observed in both perceptual dimensions of critical thinking and academic achievement.
    Keywords: perceptual elements, critical thinking, academic achievement, cognitive dimension
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال