به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهره اسکندری

  • فرزانه ضیائیان، زهره اسکندری، محمدرضا شیری شاهسوار، افشین رهبرقاضی*

    بنابراین هدف این تحقیق بررسی تاثیر مصرف سیر و توت سیاه (شاه توت) همراه با تمرین هوازی بر فشار خون و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به هیپرتانسیون بود. 48 نفر از انها که در سه ماه اخیر هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند، انتخاب شدند. وضعیت آزمودنی های تحقیق به لحاظ میزان کیفیت زندگی از طریق پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و فشار خون در شرایط آزمایشگاهی محاسبه گردید و در نهایت در چهار گروه 12 نفره، تمرین هوازی و مصرف سیر، تمرین هوازی و مصرف توت سیاه، و تمرین هوازی و گروه کنترل تقسیم شدند. سپس متغیرهای مداخله گر اعم از تمرین هوازی(شامل 10 دقیقه گرم کردن، 25 تا 45 دقیقه راه رفتن - دویدن و تمرینات جنبشی با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه و 5 دقیقه سرد کردن) و مکمل دهی سیر(شکل کپسول های 1250 میلی گرمی، محصول شرکت نیچر مد روزانه دوعدد همراه وعده غذایی) و توت سیاه(به شکل کپسول میلی گرمی روزانه یک عدد) به مدت شش هفته بر روی آنها اعمال گردید و در پایان شش هفته مجددا فاکتورهای کیفیت زندگی و فشار خون اندازه گیری شد. نتایجنتیجه تحقیق نشان داد که فشار خون سیستولی در گروه تمرین هوازی و مصرف سیر به طور معنی داری کاهش یافته است (05/0P˂). نتیجه گیری بطور کلی به نظر می رسد تمرینات هوازی به همراه مکمل دهی سیر و توت سیاه بتوانند با اثرگذاری بر عوامل موثر بر کمپلیانس عروقی و نیز فاکتورهای مرتبط با گلیکوزیلاسیون باعث کاهش فشارخون و سختی عروقی شود

    کلید واژگان: تمرین هوازی, مکمل سیر, مکمل توت سیاه, فشارخون, کیفیت زندگی
    Farzaneh Ziaeian, Zohre Eskandari, Mohammad Reza Shiri-Shahsavar, Afshin Rahbarghazi *

    Therefore, the aim of this research was to investigate the effect of garlic and blackberry consumption along with aerobic exercise on blood pressure and quality of life in patients with hypertension.48 of them who did not do any sports activities in the last three months were selected. The condition of the research subjects in terms of quality of life was calculated through the quality of life questionnaire of the World Health Organization and blood pressure in laboratory conditions, and finally in four groups of 12 people, aerobic exercise and garlic consumption, aerobic exercise and blackberry consumption, and aerobic exercise and the control group were divided. Then the intervening variables, including aerobic exercise (including 10 minutes of warming up, 25 to 45 minutes of walking-running and kinetic exercises with an intensity of 65 to 75% of the maximum heart rate and 5 minutes of cooling down) and garlic supplementation (1250 capsules form) Milligram, the product of Nature Mod Company (two units daily with meals) and black mulberry (in the form of one milligram capsule daily) were applied to them for six weeks, and at the end of six weeks, quality of life factors and blood pressure were measured again.The result of the research showed that the systolic blood pressure was significantly reduced in the group of aerobic exercise and garlic consumption (P˂0.05).In general, it seems that aerobic exercises along with garlic and blackberry supplementation can reduce blood pressure and vascular stiffness

    Keywords: Aerobic Exercise, Garlic Supplement, Blackberry Supplement, Blood Pressure, Quality Of Life
  • زهرا زکائی، زهره اسکندری*، مسعود میرمعزی، ماندانا سنگاری
    هدف

    هدف از تحقیق حاضر، بررسی فعالیت بدنی و وضعیت تغذیه در کودکان دارای بلوغ زودرس و کودکان با بلوغ طبیعی بود.

    روش شناسی: 

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه پژوهش حاضرکودکان 7 تا 11 سال ساکن در شهر قزوین بودند که از بین آنها تعداد 100 نفر(70نفر دختر و30 نفر پسر) به روش غیر احتمالی در دسترس به عنوان شرکت کنندگان پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های یادآمد غذایی 24 ساعته خوراک، رفتار تغذیه ای و پرسشنامه فعالیت بدنی IPAQ استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد، میزان فعالیت بدنی و خواب کودکان با بلوغ طبیعی از کودکان دارای بلوغ زودرس بیشتر بود (001/0=p). وضعیت تغذیه شامل مصرف میوه (0/006=p)، سبزیجات (0/009=p)، شیر (0/001=p) در کودکان با بلوغ طبیعی بیشتر از کودکان با بلوغ زودرس بود، در حالی که مصرف فست فود (0/037=p) و تنقلات (0/009=p) بالعکس بود. مصرف گوشت (0/124=p) و نان و غلات (0/564=p) دردو گروه تفاوت معناداری نداشت. وزن (0/005=p) و قد کودکان (0/022=p) دارای بلوغ زودرس از کودکان با بلوغ طبیعی بیشتر و بلندتر بود. استفاده از وسایل الکترونیکی در بین کودکان با بلوغ طبیعی وکودکان دارای بلوغ زودرس تفاوت معناداری نداشت (0/189=p).

    نتیجه گیری

    وضعیت فعالیت بدنی، تغذیه (مصرف میوه، سبزیجات و شیر) و خواب در کودکان با بلوغ طبیعی بهتر از کودکان با بلوغ زودرس بود. کودکان با بلوغ طبیعی زندگی سالم تری داشتند.

    کلید واژگان: بلوغ زودرس, فعالیت بدنی, وضعیت تغذیه, کودکان
    Zahra Zokaei, Zohreh Eskandari *, Masoud Mirmoezzi, Mandana Sangari
    Aims

    The aim of this study was to investigate physical activity and nutritional status in children with precocious puberty.

    Methods

    The current research was of a descriptive-correlation type. The present research population was children aged 7 to 11 years living in Qazvin city, from which 100 people (70 girls and 30 boys) were selected as research participants in a non-probabilistic way. In order to collect data, 24-hour food recall questionnaires, nutritional behavior and IPAQ physical activity questionnaires were used.

    Results

    The findings of the research showed that the amount of physical activity and sleep of children with normal puberty was higher than children with premature puberty (p=0.001). The nutritional status including the consumption of fruit (p=0.006), vegetables (p=0.009), milk (p=0.001) in children with normal puberty was more than children with precocious puberty, while the consumption of fast food (p=0.037) and snacks (p=0.009) was the opposite. The consumption of meat (p=0.124) and bread and cereals (p=0.564) was not significantly different in the two groups. Weight (p=0.005) and height (p=0.022) of children with precocious puberty were more and taller than children with normal puberty. There was no significant difference in the use of electronic devices between children with normal puberty and children with premature puberty (p=0.189).

    Conclusion

    The status of physical activity, nutrition (consumption of fruits, vegetables and milk) and sleep in children with normal puberty was better than children with precocious puberty. Children with normal puberty had healthier lives.

    Keywords: precocious puberty, Physical activity, Nutritional status, Children
  • جواد علیدوستی*، زهره اسکندری

    در این مقاله رفتار دینامیکی یک سیستم شکار و شکارچی گسسته را بررسی می کنیم. ابتدا شرایط لازم و کافی وجود نقاط ثابت از این مدل را بررسی می کنیم. سپس تمامی انشعابات ممکن از هم بعد یک مانند انشعاب تبادل پایداری، فلیپ و نایمارک-ساکر را به کمک نظریه ی منیفلد مرکز و فرم نرمال بررسی می کنیم. در ادامه کلیه ی انشعاب های هم بعد دو از این مدل مانند انشعاب رزونانس های قوی ‎$1:2$‎، ‎$1:3$‎ و ‎$ 1:4 $‎ را بررسی خواهیم کرد. شبیه سازی عددی و روش امتداد عددی نه تنها نتایج تحلیلی ما را تایید می کند بلکه رفتار مدل را در تکرار های بالاتر مانند تکرار های چهارم و هشتم را آشکار می سازد. رفتارهای تناوبی, شبه تناوبی, آشوبی, هم زیستی جاذبه های آشوبی و... از این مدل در این شبیه سازی نمایان می شود که نشان دهنده ی رفتار غنی مدل است.

    کلید واژگان: ‎ فلیپ, تبادل پایداری, نایمارک-ساکر, رزونانس, پایداری, مدل شکار و شکارچی
    Javad Alidousti*, Zohreh Eskandari

    This paper studies the dynamical behavior of a discrete-time predator-prey analytically and numerically. The conditions and the critical coefficients for the transcritical, flip (period-doubling), and Neimark-Sacker are computed by using the center manifold and normal form technique. Besides, codimension-two bifurcations including strong resonances 1:2, 1:3, and 1:4  have been achieved. The numerical simulation and continuation method, not only confirm our analytical results but also reveals richer dynamics of the model, especially in the higher iteration.

    Keywords: Flip, transcritical, Neimark -Sacker, Resonance, Stability, Predator-prey model
  • مسعود مرادی، زهره اسکندری، مسعود میرمعزی*، مریم لشگری
    مقدمه و اهداف کاهش حجم و قدرت عضلانی به دلیل روند پیری، می تواند به اختلال در سیستم عصبی عضلانی، افتادن و کاهش عملکرد در فعالیت های روزانه و استقلال در افراد سالمند منجر شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرینات عملکردی معلق تی آر ایکس بر قدرت اندام تحتانی، تحرک پذیری و تعادل عملکردی و ترس از سقوط مردان سالمند است.مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود. 30 سالمند با میانگین سنی 4/3±67/9 سال به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و به صورت تصادفی در 2 گروه تمرینات تی آر ایکس (16=n) و گروه کنترل (14=n) قرار گرفتند. در پیش آزمون، قدرت اندام تحتانی با آزمون 30 ثانیه نشست و برخاست روی صندلی، تعادل عملکردی با آزمون تعادلی برگ، میزان تحرک پذیری عملکردی با آزمون برخاستن و راه رفتن زمان دار و میزان ترس از سقوط افراد با استفاده از پرسش نامه مقیاس بین المللی کارآمدی ترس از سقوط اندازه گیری شد. گروه تمرین 8 هفته تمرینات عملکردی تی آر ایکس را 3 جلسه در هفته، به مدت 1 ساعت اجرا کردند. در طی این مدت از گروه کنترل خواسته شد که فعالیت های روزانه خود را ادامه دهند. پس از اجرای تمرینات از 2 گروه پس آزمون به عمل آمد. برای مقایسه گروه ها از آزمون های کوواریانس و تعقیبی بونفرونی به کمک نرم افزار SPSS نسخه 19 و سطح معنی داری 0/05=P استفاده شد.یافته ها نتایج مطالعه نشان داد تمرینات عملکردی تی آر ایکس، قدرت اندام تحتانی، تعادل و تحرک پذیری عملکردی را به طور معنی داری در سالمندان بهبود می بخشد (100>P). تمرینات عملکردی تی آر ایکس بر میزان ترس از سقوط سالمندان تاثیر معنی داری نداشت (0/05<P).نتیجه گیری با توجه به تاثیر مثبت تمرینات عملکردی تی آر ایکس بر مولفه های قدرت اندام تحتانی، تحرک پذیری و تعادل عملکردی به نظر می رسد استفاده از این شیوه تمرینی معلق در بهبود عملکرد فرد و کاهش برخی مشکلات دوران سالمندی موثر است.
    کلید واژگان: تی آر ایکس, تعادل, تحرک پذیری, ترس از سقوط, سالمند
    Masoud Moradi, Zohreh Eskandari, Masoud Mirmoezzi *, Maryam Lashgari
    Background and Aims Decreased muscle strength due to aging can lead to neuromuscular disorders, increased risk of falling, decreased function in daily activities, and reduced independence in the elderly. The present study aims to investigate the effect of eight weeks of TRX suspension training on lower limb muscle strength, balance, mobility, and fear of falling in older men.Methods This is a quasi-experimental. Participants were 30 elderly men with a mean age of 67.9±4.3 years who were assigned into two groups of TRX (n=16) and control (n=14). In the pre-test phase, lower limb strength was measured by the 30-second chair stand test, functional balance by the Berg balance scale, functional mobility by the timed up & go test, and fear of falling by the falls efficacy scale -international. Then, the TRX group performed the functional training for eight weeks, three sessions per week, each for about one hour. After performing the exercises, post-test assessments were performed in two groups. To compare the groups, the analysis of covariance and Bonferroni post hoc test were used in SPSS software, version 19. The significance level was set at 0.05.Results The TRX functional training significantly improved lower limb strength, balance, and functional mobility of the elderly (P≤0.001); however, it had no significant effect on their fear of falling (P>0.05).Conclusion Given the positive effects of TRX functional training on lower limb strength, functional balance, and mobility of elderly men, it seems that this suspension training can be used to improve lower limb muscle strength, functional balance, and mobility of older men.
    Keywords: TRX, Balance, Mobility, Fear of Falling, Elderly
  • زهره اسکندری*، غزاله محمدی
    مقدمه

    سردرد تنشی شایع ترین نوع سردرد می باشد.

    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و کپسول گیاهی بر سطوح سروتونین و شاخص های سردرد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن (CTTH) بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه کاربردی، 18 بیمار زن بزرگسال مبتلا به سردرد تنشی مزمن به صورت تصادفی در دو گروه مساوی: تمرین و کپسول گیاهی قرار گرفتند. تمرین هوازی سه جلسه در هفته، هر جلسه 75 دقیقه برای هشت هفته اجرا شد. کپسول گیاهی شامل عصاره هیدروالکلی سنبل الطیب هندی و بادرنجبویه بود. دوز هر کپسول شامل 280 میلی گرم از هر دو گیاه بود که سه بار در روز مصرف شد. سطوح سروتونین، شاخص های سردرد (شدت، مدت و تکرار سردرد)، اضطراب، افسردگی، مصرف داروهای سنتتیک و توان هوازی در مرحله پایه و پایان مطالعه ارزیابی شد.

    نتایج

    طبق نتایج درون گروهی، در هر دو گروه افزایش معنیدار در سروتونین، توان هوازی (فقط گروه تمرین) و کاهش معنی داری در اضطراب، افسردگی، شدت سردرد، تکرار سردرد، مدت سردرد (فقط در گروه تمرین) و میزان داروهای سنتتیک مصرف شده مشاهد شد. در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری در شدت و تکرار سردرد، مصرف داروهای سنتتیک، توان هوازی و اضطراب مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی و عصاره هیدروالکلی گیاه سنبل الطیب هندی و بادرنجبویه می توانند مکمل درمانی مناسبی برای زنان مبتلا به CTTH باشد اما تاثیر دو گیاه در بهبود سردرد بهتر بود.

    کلید واژگان: سردرد تنشی مزمن, سنبل الطیب هندی, بادرنجبویه, تمرین هوازی, سروتونین, شاخص های سردرد
    Zohreh Eskandari*, Ghazale Mohammadi
    Background

    Tension headache is the most common type of headache.

    Objective

    The purpose of this study was to investigate the effect of aerobic exercise and herbal capsules on serotonin levels and headache indices in women suffering from chronic tension-type headache (CTTH).

    Methods

    In this practical study, 18 adult female patients with CTTH were randomly divided into two equal groups: exercise and herbal capsule. Aerobic training was performed three sessions a week, each session lasting 75 minutes for eight week. The herbal capsule contained the hydro-alcoholic extract of Valeriana jatamansi and Melissa officinalis. Each capsule contained 280 mg of these two herbs, which the patients consumed three times a day. Serotonin levels, headache indices (intensity, duration, and frequency of headache), anxiety, depression, use of synthetic drugs, and aerobic capacity were evaluated at baseline and at the end of the study.

    Results

    According to the results within the group, in both groups there was a significant increase in serotonin, aerobic capacity (only in the exercise group) and a significant decrease in anxiety, depression, headache intensity, headache frequency, headache duration (only in the exercise group) and the use of synthetic drugs. In the comparison between groups, a significant difference was observed in the intensity and frequency of headache, use of synthetic drugs, aerobic capacity and anxiety.

    Conclusion

    Aerobic exercise and hydro-alcoholic extract of Valeriana jatamansi and Melissa officinalis plants can be a suitable treatment supplement for women suffering from CTTH but the effect of two plants was better in improving headache.

    Keywords: Chronic tension-type headache, Valeriana jatamansi, Melissa officinalis, Aerobic exercise, Serotonin, Headache indicators
  • مهناز قاسمی، زهره اسکندری*
    مقدمه

    چاقی یکی از معظلات دنیای امروزی می باشد و به یک اپیدمی جهانی تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثر 6 هفته طب سنتی ایرانی با طب مدرن به همراه تمرین ترکیبی بر کاهش وزن بدن و پروفایل لپیدی سرم در زنان چاق باشد.

    روش کار

    در این مطالعه کاربردی، 24 زن چاق با BMI بالاتر از 30، به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری طب سنتی ایرانی و طب مدرن به همراه تمرین ترکیبی قرار گرفتند. در گروه طب سنتی ایرانی از روش اصلاح مزاج و طب مدرن رژیم عذایی کم کالری متعادل استفاده شد. برنامه تمرین ترکیبی دو گروه به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه با شدت متوسط اجرا شد. متغیرهای وزن بدن، نسبت دور کمر به باسن (WHR)، قند خون و پروفایل لیپیدی در قبل و پایان مطالعه اندازه گیری شدند. از آزمون t وابسته و مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    طبق نتایج، در گروه طب سنتی ایرانی به همراه تمرین ترکیبی، فقط متغیر LDL تغییر و کاهش معنی دار پیدا کرد. در گروه طب مدرن به همراه تمرین ترکیبی، HDL افزایش و بقیه متغیرها کاهش معنی داری یافتند. همچنین در مقایسه دو گروه مداخله، تفاوت معنی داری فقط در وزن بدن و HDL مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    رژیم غذایی طب مدرن در مقایسه با رژیم غذایی طب سنتی ایرانی به طور موثرتری در کاهش وزن بدن، کاهش WHR ، بهبود پروفایل لیپیدی و کاهش قند خون عمل کرد.

    کلید واژگان: طب سنتی ایرانی و مدرن, تمرین ترکیبی, وزن بدن, فاکتورهای لیپیدی, چاقی
    Mahnaz Ghasemi, Zohreh Eskandari*
    Introduction

    Obesity is one of the problems of today's world and has become a global epidemic. The aim of this study was to compare the effect of 6 weeks of traditional Iranian medicine with modern medicine along with combined exercise on weight loss and serum lipid profile in obese women.

    Methods

    In this applied study, 24 obese women with a BMI above 30 were randomly divided into two groups of 12 in traditional Iranian medicine and modern medicine with combined training. In the traditional Iranian medicine group, the method of using temperament correction and modern medicine using a balanced low-calorie diet were used. The combined exercise program of the two groups was performed for six weeks, three sessions per week and each session lasted 60 minutes with moderate intensity. Body weight, waist to hip ratio (WHR), blood sugar and lipid profile were measured before and after the study and were analyzed using independent and dependent t-test.

    Results

    The results of the study showed that in the traditional Iranian medicine group with combined training, only the LDL variable changed and decreased significantly. In the group of modern medicine, along with combination training, HDL increased and the other variables decreased significantly. Also, in comparing the two intervention groups, a significant difference was observed only in body weight and HDL.

    Conclusions

    Modern medicine diet was more effective in reducing body weight, reducing WHR, improving lipid profile and reducing blood sugar compared to Iranian traditional medicine diet.

    Keywords: Iranian traditional, modern medicine, combined exercise, body weight, lipid factors, obesity
  • فهیمه نوری*، زهره اسکندری، محمدرضا شیری شاهسوار، الهه یوسفی
    هدف
    چاقی باعث افزایش شاخص های التهابی و ایجاد مقاومت به انسولین می شود و رژیم غذایی مناسب به همراه تمرینات بدنی منظم در بهبود این شاخص ها موثر است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی 10 هفته محدودیت کالری به همراه رژیم غذایی قلیایی، اسیدی و تمرینات عملکردی بر نیمرخ لیپیدی، ترکیب بدن و سطوح پروتیین واکنشگر C در بزرگسالان چاق و دارای اضافه وزن بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق نیمه تجربی 53 بزرگسال (18 مرد، 35 زن) چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 3/8±4/35 سال به صورت داوطلبانه شرکت کردند. محدودیت کالری به همراه رژیم غذایی قلیایی و اسیدی و تمرینات عملکردی در قالب سه گروه تجربی و یک گروه کنترل به مدت 10 هفته اعمال شد. ترکیب بدن (وزن، نسبت دور کمر به باسن، نمایه توده بدنی، توده عضلانی و چربی، چربی احشایی)، شاخص های لیپیدی (کلسترول ناشتا، لیپوپروتیین با چگالی بالا، لیپوپروتیین با چگالی کم، تری گلیسیرید) و سطوح پروتیین واکنشگر C اندازه گیری شد. از آزمون آنوکووا و بونفرونی برای مقایسه گروه ها در پس آزمون استفاده گردید و سطح معنی داری 05/0 بود.
    یافته ها
    ترکیب بدنی (وزن، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن، توده چربی و چربی احشایی) و کلسترول در گروه رژیم غذایی قلیایی به همراه محدودیت کالری و تمرینات عملکردی در افراد دارای اضافه وزن و چاق کاهش یافت (05/0≥P).
    نتیجه گیری
    محدودیت کالری و رژیم غذایی قلیایی با کاهش بار اسیدی همراه با تمرینات عملکردی 10 هفته ای، منجر به بهبود ترکیب بدن و کلسترول بزرگسالان دارای اضافه وزن و چاق می شود.
    کلید واژگان: لیپیدها, محدودیت کالری, تمرینات عملکردی, رژیم غذایی اسیدی و قلیایی, ترکیب بدن, چربی ها, پروتئین, بزرگسالان, اضافه وزن
    Fahimeh Noori *, Zohreh Eskandari, Mohammad Reza Shiri Shahsavar, Elahe Yousefi
    Purpose
    Obesity increases inflammatory indices and creates insulin resistance, and proper diet along with regular physical exercises are effective in improving these indices. Therefore, the aim of this study was to investigate 10 weeks of calorie restriction along with alkaline, acidic diet and functional exercises on lipid profile, body composition and C-reactive protein levels in obese and overweight adults.
    Materials and Methods
    In this semi-experimental research, 53 obese and overweight adults (18 men, 35 women) with an average age of 35.4±8.3 years voluntarily participated. Calorie restriction along with alkaline and acidic diet and functional exercises were applied in three experimental groups and one control group for 10 weeks. Body composition (weight, waist-hip ratio, body mass index, muscle and fat mass, visceral fat), lipid indices (fasting cholesterol, high-density lipoprotein, low-density lipoprotein, triglyceride) and C-reactive protein levels were measured. Anukova and Bonferroni tests were used to compare groups in the post-test and the significance level was 0.05.
    Findings
    body composition (weight, body mass index, waist-to-hip ratio, fat mass and visceral fat) and cholesterol decreased in the alkaline diet group along with calorie restriction and functional exercises in overweight and obese people (P≥0.05).
    Conclusion
    Calorie restriction and alkaline diet by reducing acid load along with 10 weeks of functional training lead to improvement of body composition and cholesterol in overweight and obese adults.
    Keywords: lipids, Calorie Restriction, Functional training, Acid, alkaline diet, body composition, Fats, Protein, adults, overweight
  • الناز مقدم، زهره اسکندری، محمدرضا شیری شاهسوار، مسعود میرمعزی*
    هدف

    افزایش وزن و چاقی یکی از مسایل عمده ی تندرستی و از جدی ترین مشکلات سلامت عمومی محسوب می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرینات تناوبی شدید و مینی ترامپولین با محدودیت کالری بر ترکیب بدن و ظرفیت هوازی زنان دارای اضافه وزن و چاق بود.

    مواد و روش ها

     48 زن دارای اضافه وزن و چاق (سن 11/4±71/32 سال و وزن 86/4±19/75 کیلوگرم) بر اساس معیارهای تعیین شده و داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها به ‏صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (12 نفر): گروه تجربی 1: تمرین مینی ترامپولین با محدودیت کالری، گروه تجربی 2: تمرینات تناوبی شدید با محدودیت کالری، گروه تجربی 3: محدودیت کالری و گروه کنترل: بدون محدودیت کالری تقسیم شدند. نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن، نسبت دور کمر به قد ایستاده، جرم عضله اسکلتی و درصد چربی به کمک دستگاه تحلیل ترکیب بدنی بوکا مدل X1 اندازه گیری شد و ظرفیت هوازی به کمک آزمون کوپر ارزیابی شد. محدودیت کالری (کسر 500 کالری از انرژی دریافتی روزانه افراد) به مدت 10 هفته انجام شد. تمرینات تناوبی شدید و مینی ترامپولین سه جلسه در هفته و هر جلسه، تمرین یک ساعته با شدت بالا انجام شد. از گروه کنترل خواسته شد که فعالیت های روزانه خود را ادامه دهند و رژیم معمول خود را حفظ کنند.

    یافته ها

     یک دوره 10 هفته ای تمرین مینی ترامپولین با محدودیت کالری منجر به بهبود نمایه توده بدنی (001/0=P)، دور کمر به قد یستاده (004/0=P)، توده و درصد چربی (001/0>P) شد. اما تمرین تناوبی شدید تاثیری بر ترکیب بدن نداشت (05/0<P). رژیم با محدودیت کالری بر نمایه توده بدنی (001/0=P)، دور کمر به قد یستاده (009/0=P)، توده چربی (044/0=P) زنان دارای اضافه وزن و چاق تاثیر مثبت داشت. تمرین تناوبی شدید با محدودیت کالری (001/0>P) و تمرین مینی ترامپولین با محدودیت کالری (001/0>P) منجر به بهبود ظرفیت هوازی شد و در این میان تمرین تناوبی شدید تاثیر بیشتری بر ظرفیت هوازی داشت (001/0>P).

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد که تمرین مینی ترامپولین به تنهایی و با محدودیت کالری منجر به بهبود ترکیب بدن زنان دارای اضافه وزن و چاق می شود. هم چنین تاثیر تمرینات تناوبی شدید بر افزایش ظرفیت هوازی بیش تر است.

    کلید واژگان: تمرین, محدودیت کالری, تمرین تناوبی شدید, اضافه وزن, چاقی
    Elnaz Moghadam, Zohreh Eskandari, Mohammad Reza Shiri Shahsavar, Masoud Mirmoezzi*
    Introduction

    Weight gain and obesity are one of the most important health issues and one of the most severe public health problems. This study aimed to determine the effect of 10 weeks of High-Intensity Interval training (HIIT) and Mini-Trampoline training (MTT) with calorie restriction (CR) on body composition and aerobic capacity in overweight and obese women.

    Materials and Methods

    Forty-eight overweight and obese women with a mean (age: 32.71±4.11 yrs, weight: 75.19±4.86 kg) participated in the present study based on the inclusion criteria and voluntarily. Subjects were randomly divided into four equal groups (12 subjects): Experimental group 1: MTT with CT, Experimental group 2: HIIT with CR, Experimental group 3: CR, and Control group: No restriction calories were divided. Body mass index (BMI), waist-to-hip ratio (WHR), waist-to-height ratio (WHTR), skeletal muscle mass (SMM), and body fat percent (PBF) were analyzed using the Boca Model X1 body composition analyzer, and for aerobic capacity, the Cooper test was used. CR (deduction of 500 calories from the daily energy intake of individuals) was for 10 weeks. HIIT and MTT have performed three sessions per week and each session was one hour of high-intensity exercise. The control group was asked to continue their daily activities and maintain a normal diet.

    Results

    A 10-week period of MTT with CR improved BMI (P=0.001), WHR (P=0.004), BF and PBF (P<0.001), but HIIT had no effect on body composition (P<0.05). CR diet had a positive effect on BMI (P=0.001), WHR (P=0.009), BF (P=0.044). HIIT with CR (P<0.001) and MTT with CR (P<0.001) improved aerobic capacity and among these, HIIT had a greater effect on aerobic capacity (P<0.001).

    Conclusion

    The results showed that MTT with CR improves the body composition in overweight and obese women. Also, the effect of HIIT on increasing aerobic capacity was greater.

    Keywords: Exercise, Caloric Restriction, High-Intensity Interval Training, Overweight, Obesity
  • فاطمه چگینی، زهره اسکندری*، ماندانا سنگاری
    مقدمه

    رفتار غذایی با افزایش خطر ابتلا به بیماری های مزمن ارتباط دارد. با این حال، مطالعات در مورد رفتار غذایی با در نظر گرفتن نقش وضعیت اجتماعی- اقتصادی، اندک است.

    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط وضعیت اجتماعی- اقتصادی با رفتار غذایی و فعالیت بدنی دانش آموزان شهر قزوین در دوران پاندمی کووید-19 بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری تمامی دانش آموزان ناحیه 1 شهر قزوین در سال 1400 بودند. شرکت کنندگان 110 نفر از دانش آموزان گروه سنی 13-11 سال بودند که از 16 مرکز آموزشی شهری و روستایی به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته با مولفه های وضعیت اجتماعی- اقتصادی، تغذیه برگرفته از پرسشنامه بسامد غذایی و فعالیت بدنی برگرفته از پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی (IPAQ) استفاده شد. همچنین؛ داده های پژوهش با آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با نرم افزار SPSS نسخه 20 در سطح آماری 0/05 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها: 

    نتایج آزمون پیرسون نشان داد، سطح درآمد خانواده با وضعیت تغذیه ای و فعالیت بدنی دانش آموزان 13-11 سال رابطه معناداری دارد (0/011 و 0/003=p). همچنین؛ نتایج نشان داد که وضعیت اجتماعی- اقتصادی والدین، 50 درصد مقدار وزن، قد، فعالیت بدنی و وضعیت تغذیه دانش آموزان را پیش بینی می کند.

    نتیجه گیری:

     وضعیت اجتماعی و اقتصادی والدین بر وضعیت تغذیه ای و فعالیت بدنی کودکان تاثیر دارد. با در اختیار قرار دادن نتایج پژوهش به سازمان ها و نهادهای مرتبط به کودکان و نوجوانان استان قزوین می توان خانواده ها را با عوامل موثر بر سلامت جسمی فرزندانشان آشنا کرده و به آن ها آموزش داد.

    کلید واژگان: وضعیت اجتماعی- اقتصادی, تغذیه, فعالیت بدنی, پاندمی کووید-19
    Fatemeh Chegini, Zohreh Eskandari*, Mandana Sangari
    Introduction

    Eating behavior has been associated with higher risks of chronic disease. However, there are a few studies on eating behavior considering the role of socioeconomic status (SES).

    Aim

    The aim of this study was to investigate the relationship between socio-economic status, eating behavior, and physical activity of students in Qazvin during COVID-19 pandemic.

    Method

    This was a descriptive-correlational study and the statistical population was all students in District 1 of Qazvin in 2021. The participants were 110 students aged 11-13 who were randomly selected from 16 educational centers in urban and rural areas of Qazvin. For collecting data, a researcher-made questionnaire with socio-economic status, nutrition based on Food Frequency Questionnaire and physical activity based on the International Physical Activity Questionnaire (IPAQ) were used. Research data were analyzed by t-test, Pearson correlation coefficient and multiple-regression, using SPSS-20 software, at the statistical level of 0.05.

    Results

    The results of Pearson test showed that family income level has a significant relationship with nutritional status and physical activity of 11-13 year old students (p=0.011 and p=0.003). Also, the results showed that the socio-economic status of parents predicts 50% of students' weight, height, physical activity and nutritional status.

    Conclusion

    The social and economic status of parents affects the nutritional status and physical activity of children. Providing the research findings to organizations and institutions related to children and adolescents in Qazvin province, families can be familiarized with the factors affecting the physical health of their children and they can be trained.

    Keywords: Nutrition, Socioeconomic status, Physical activity, COVID-19 Pandemic
  • زهرا عراقی هشجین، زهره اسکندری*، سید مسعود میرمعزی
    سابقه و هدف

    والیبال یکی از مشهورترین و محبوب ترین ورزش ها در جهان است که به آمادگی جسمانی و مهارتی بالایی احتیاج دارد. تغذیه عامل بسیار مهم در رسیدن به این هدف محسوب می شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تاثیر مصرف پنیر لور بر برخی شاخص های آمادگی جسمانی، و مهارتی دختران والیبالیست بود.

    مواد و روش ها: 

    این پژوهش از نوع نیمه تجربی است. 36 دختر نوجوان والیبالیست با دامنه سنی 13 تا 16 سال به طور تصادفی به دو گروه تمرینات تخصصی (18 نفر) و گروه تمرینات تخصصی همراه با مصرف پنیر لور (18 نفر) تقسیم شدند. تمرینات تخصصی سه روز در هفته، به مدت 90 دقیقه برای شش هفته انجام شد. پنیر لور فقط در روزهای تمرین در دو وعده، یک وعده همراه غذا (25 گرم) و یک وعده بلافاصله بعد از تمرین (25 گرم) مصرف شد. شاخص های آمادگی جسمانی و مهارتی قبل و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. برای مقایسه تغییرات داده ها در دو گروه از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها : 

    نتایج نشان داد شش هفته مصرف پنیر لور به همراه تمرینات تخصصی والیبال در مقایسه با تمرینات تخصصی بر متغیرهای اوج توان، چابکی، قدرت اندام فوقانی، قدرت اندام تحتانی، ظرفیت هوازی، اسپک و آزمون عملکردی تاثیر مثبت داشته است. اما تفاوت معنی داری در متغیر سرعت و سرویس بین دو گروه مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    پنیر لور می تواند به عنوان یک مکمل ارزان برای بهبود بیشتر شاخص های آمادگی جسمانی و مهارتی در رشته والیبال مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: پنیر لور, شاخص های آمادگی جسمانی, شاخص های مهارتی, والیبال
    Z .Araghi Hashjin, Z. Eskandari*, M .Mirmoezzi
    Background and Objectives

    Volleyball is one of the most famous and popular sports worldwide, which needs high physical fitness and skills. Nutrition is an important factor in achieving this goal. Therefore, the aim of the current study was to assess effects of lour cheese consumption on indicators of physical fitness and skills of volleyball girls.

     Materials & Methods

    This study was semi-experimental study. In total, 36 teenage girl volleyball players with age ranges of 13–16 years were randomly divided into two groups of specialized exercises (18 people) and specialized exercises with the consumption of lour cheese (18 people). Specialized exercises were carried out for 90 min a day, three days a week, for six weeks. Lour cheese was consumed only on training days in two servings, one serving with food (25 g) and one serving immediately after training (25 g). Physical fitness and skill indicators were assessed before and at the end of the study. Analysis of covariance test was used to compare data changes between the two groups.

    Results

    Results showed that consuming lour cheese for six weeks with specialized volleyball training included positive effects on the variables of peak power, agility, upper limb strength, lower limb strength, aerobic capacity, spike and functional tests, compared to that the specialized training alone did. However, no significant differences were observed in the variables of speed and service between the two groups.

    Conclusion

    Lour cheese can be used as a cheap supplement to further improve physical fitness and skill indicators in teenage girl volleyball players.

    Keywords: Lour cheese, Physical fitness indicators, Skill indicators, Volleyball
  • زهرا گودرزوندچگینی، زهره اسکندری*، مسعود میرمعزی، مصطفی سلطانی
    مقدمه

    هدف پژوهش حاضر تاثیر هشت هفته ورزش در آب و مصرف دمنوش گیاهی بر ترکیب بدنی و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن و چاق می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، 48 نفر زن بزرگسال چاق و دارای اضافه وزن با میانگین شاخص توده بدنی 16/31 انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 4 گروه؛ دمنوش گیاهی (13 نفر)، ورزش در آب (12 نفر)، دمنوش گیاهی و ورزش در آب (12 نفر) و کنترل (11 نفر)؛ قرار گرفتند.  مصرف دمنوش گیاهی به مدت هشت هفته، دو بار در روز بعد از مصرف ناهار و شام بود. تمرینات ورزش در آب به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه انجام شد. ترکیب بدنی با دستگاه بادی کامپوزیشن و کیفیت زندگی از طریق پرسشنامه قبل و پایان مطالعه اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنکووا و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.

    یافته ها

    طبق نتایج، در گروه ورزش در آب و گروه ورزش در آب به همراه مصرف دمنوش پس از هشت هفته، وزن و BMI زنان دارای اضافه وزن و چاق کاهش یافت (05/0>P). دور سینه، دور شکم، درصد چربی بدن و چربی احشایی در گروه ورزش در آب به همراه مصرف دمنوش کاهش داشت (05/0>P). همچنین کیفیت زندگی (سلامت جسمانی و نمره کل) در هر دو گروه ورزش بهبود داشت (01/0>P).

    نتیجه گیری

    نتایج بیانگر تاثیر مفید ورزش در آب بر ترکیب بدنی و کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن و چاق می باشد. در حالیکه مصرف دمنوش گیاهی تنها تاثیر نداشت.

    کلید واژگان: ورزش در آب, دمنوش گیاهی (چای اولانگ, قهوه سبز, زنجبیل و لیمو), ترکیب بدنی, چاق و اضافه وزن
    Zahra Goodarzvand Chegini, Zohreh Eskandari*, Masoud Mirmoezzi, Mostafa Soltani
    Introduction

    The purpose of this research was to investigate the effect of eight weeks of waterexercise and the consumption of herbal tea on body composition and quality of life in overweight and obese women.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 48 obese and overweight adult women with an average body mass index of 31.16 were selected and randomly divided into 4 groups: herbal tea (n=13), water exercise (n=12), herbal tea, and exercise in water (n=12) and control (n=11). Herbal tea was consumed twice a day after lunch and dinner for eight weeks. Water exercises were performed for eight weeks, three sessions a week, and each session lasted 60 min. Body composition was measured using a body composition instrument, and quality of life was measured through a questionnaire before and after the study. ANOVA and Bonferroni post hoc tests were used for data analysis.

    Results

    The results showed that the weight and BMI of overweight and obese women decreased in the   water exercise group and the group of water exercise group with tea consumption after eight weeks (P<0.05). Chest circumference, abdominal circumference, percentage of body fat, and visceral fat decreased in the water exercise group along with the consumption of tea (P<0.05). In addition, the quality of life (physical health and total score) improved in both exercise groups (P<0.01).

    Conclusion

    The results show the beneficial effect of water exercise on the body composition and quality of life of overweight and obese women. The consumption of herbal tea only had no effect.

    Keywords: Exercise in water, herbal tea (Oolong tea, green coffee, ginger, lemon), body composition, obese, overweight
  • زهره اسکندری، مصطفی سلطانی*، سیده محدثه موسوی
    مقدمه و هدف

    یکی از دغدغه های ورزشکاران حرفه ای افزایش عملکردشان می باشد. در فعالیت های شدید، اتمام سریع انرژی و افزایش تجمع اسیدلاکتیک از جمله عوامل کاهش عملکرد در طول یک دوره از مسابقات است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی و مصرف مکمل کافیین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی، استقامت هوازی و سرعت ضربه پا به میت تکواندوکاران دختر نخبه بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی و کاربردی با طرح تحقیق پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از تکواندوکاران دختر نخبه شهر کرج بودند که تعداد 28 آزمودنی به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه: 1) تمرین ترکیبی و 2) مکمل کافیین + تمرین ترکیبی در گروه های 14 نفره تقسیم شدند. برای بررسی تفاوت درون گروهی و بین گروه ها به ترتیب از آزمون های آماری تی همبسته و آنووا در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج حاصل از آزمون تی همبسته نشان داد که میانگین پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها در تمام شاخص ها [(استقامت هوازی گروه تمرین ترکیبی به همراه مصرف کافیین، 0.003=P)، (استقامت هوازی در گروه تمرین ترکیبی بدون مصرف کافیین، 0.005=P) و (شاخص های سرعت ضربه پا، توان بی هوازی و خستگی در هر دو گروه، 0.000=P)] تفاوت معنی داری با هم دارند و عملکرد ورزشکاران در پس آزمون بهتر بود. نتایج مربوط به آزمون آنوا نشان داد که فقط میانگین سرعت ضربه مستقیم پا به میت (ضربه آپ دولیو چاگی) بین دو گروه تفاوت معنی داری داشت و تکواندوکاران در گروه تمرین ترکیبی + کافیین در مقایسه با تمرینات ترکیبی صرف، عملکرد بهتری داشتند.

    بحث و نتیجه گیری:

     از آنجایی که که حتی بهبود مقدار کم متغیرهای جسمانی و عملکردی برای ورزشکاران نخبه ارزشمند است، بنابراین توصیه می شود مکمل کافیین در کنار تمرینات ورزشی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تمرینات ترکیبی, کافئین, استقامت هوازی, توان بی هوازی, خستگی, مهارت ورزشی
    Zohreh Eskandari, Mostafa Soltani*, Seyedeh Mohadeseh Mousavi
    Introduction and purpose

    One of the concerns of professional athletes is to increase their performance. In intense activities, the rapid exhaustion of energy and the increase of lactic acid accumulation are among the factors of performance reduction during a period of competition. The purpose of this study was comparing the effect of eight weeks of combined training and caffeine supplementation on anaerobic capacity, fatigue index, aerobic capacity and foot strike speed of elite female taekwondo athletes.

    Materials and methods

    The present study was a semi-experimental and applied study with a pre-test and post-test research design. The statistical population of the research consisted of elite female taekwondo athletes of Karaj city, 28 subjects were selected as samples and divided into two groups: 1) combined exercise and 2) caffeine supplement + combined exercise in groups of 14 people. T-correlated statistical and ANOVA tests were used to investigate the differences within groups and between groups.

    Results

    The results of the correlated t-test showed that the mean of the pre-test and post-test of the subjects were significantly different in all indicators [(Aerobic endurance in the combined exercise group with caffeine consumption, P=0.003), (Aerobic endurance in the combined exercise group without caffeine consumption, P=0.005) and (indicators of foot strike speed, anaerobic power and fatigue in both group, P=0.000)] and the athletes' performance was better in the post-test. The results of the ANOVA test showed that only the average of foot strike speed was significantly different between the two groups, and taekwondo athletes in the combined training + caffeine performed better than combined training alone group.

    Discussion and Conclusion

    Since improving even a small amount of physical and functional variables is important for elite athletes, it is recommended to use caffeine supplements along with sports training.

    Keywords: Combined exercises, Caffeine, Aerobic Endurance, Anaerobic capacity, Fatigue, Sports skill
  • زهره اسکندری*، بهمن میرزایی، حمید اراضی
    مقدمه و هدف
    میگرن یک اختلال عصبی- عروقی است که باعث کاهش کیفیت زندگی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی و مکمل ترکیبی گیاهی شامل سنبل الطیب و بادرنجبویه بر سروتونین، نیتریک اکسید خون و شاخص های سردرد بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کاربردی، 18 بیمار زن مبتلا به میگرن که واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند، به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (9 نفر) و مکمل ترکیبی گیاهی (9 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین بیماران گروه تمرین هوازی در مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه شامل 75 دقیقه فعالیت هوازی (15 دقیقه گرم کردن، 45 تمرین، 15 دقیقه سرد کردن) با شدت متوسط اجرا شد. گروه مکمل ترکیبی گیاهی نیز هشت هفته کپسول گیاهی مصرف کردند، هر کپسول شامل 200 میلی گرم سنبل الطیب و 80 میلی گرم بادرنجبویه بود که در چهار هفته اول دو بار در روز و در چهار هفته دوم سه بار در روز مصرف شد. نمونه های خونی در حالت ناشتا برای تعیین سطوح سروتونین و نیتریک اکسید خون آزمودنی ها، قبل و بعد از مرحله مداخله گرفته شد. همچنین شاخص های سردرد توسط پرسشنامه روزنگار سردرد ارزیابی شد. یافته ها با استفاده از آزمون های t مستقل، t همبسته و تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی قرار گرفت (05/0P≤).
    نتایج
    نتایج آزمون نشان داد در گروه مکمل ترکیبی دو گیاه، مصرف هشت هفته کپسول باعث افزایش معنی داری در سطوح سروتونین خون و کاهش معنی دار در تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد و شدت سردرد گردید (05/0P≤). علاوه بر این، سطوح نیتریک اکسید خون و مدت سردرد نسبت به قبل از پژوهش تفاوتی نداشت (05/0P≥). در گروه تمرین هوازی، هشت هفته فعالیت باعث افزایش معنی داری در سطوح سروتونین و نیتریک اکسید خون و کاهش معنی داری در تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد و شدت سردرد گردید (05/0P≤)؛ اما مدت سردرد تغییری نکرد (05/0P≥). همچنین با مقایسه متغیرها بین دو گروه مشخص شد به غیر از نیتریک اکسید سرم و توان هوازی، تغییرات بقیه متغیرها در پایان مطالعه مشابه بود و تفاوت معنی داری بین آن ها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    تمرین هوازی و مکمل ترکیبی شامل سنبل الطیب و بادرنجبویه می توانند مکمل درمانی مناسبی برای زنان مبتلا به میگرن باشد و تفاوتی بین آن ها وجود ندارد.
    کلید واژگان: میگرن, سروتونین, نیتریک اکسید, تمرین هوازی, سنبل الطیب, بادرنجبویه
    Zohreh Eskandari *, Bahman Mirzaei, Hamid Arazi
    Background And Objective
    Migraine is a neurovascular disorder that decreases the quality of life. The purpose of this study was to evaluate the effect of aerobic training and a combination of herbal supplements including Valeriana wallichii and Melissa officinalis on serotonin, nitric oxide and headache indices.
    Materials And Methods
    The present study was a semi-experimental and applied research. Eighteen female patients with migraine who were eligible to participate in the study were randomly divided into two groups: aerobic training (n=9) and herbal supplements (n=9). Patients in the aerobic exercise group performed the exercise for eight weeks, three sessions per week and each session was 75 minutes of moderate-intensity aerobic activity (15 minute warm-up, 45 workouts, 15 minute cool-down). The combination of herbal supplement group received herbal capsules for eight weeks and each capsule was included 200 mg of valerian and 80 mg of Melissa officinalis. They used it twice daily in the first four weeks and three times a day in the next four weeks. Blood samples were taken in the fasting state to determine the serotonin and nitric oxide levels of the subjects before and after the intervention. Headache indexes were also assessed by a headache questionnaire. Data were analyzed by Kolmogrov-Smirnov, independent and paired T-tests and Covariance analysis at a significance level of p
    Results
    Results showed that in the complementary combination group, taking eight weeks of capsule significantly increased blood serotonin levels and headache frequency and intensity significantly decreased. In addition, nitric oxide levels and duration of headache did not significantly differ as compared to before the study. In the aerobic training group, eight weeks of activity significantly increased serotonin and nitric oxide levels and significantly decreased headache frequency and headache intensity, but did not change the duration of the headache. Also, by comparing the variables between the two groups, other than serum nitric oxide and aerobic power, the changes of the other variables were similar at the end of the study, and no significant difference was observed between them.
    Conclusion
    Aerobic training and a combination of herbal supplements including valerian and Melissa officinalis can be a good complement therapy for women with migraine.
    Keywords: Migraine, Serotonin, Nitric oxide, Aerobic exercise, Valeriana wallichii, Melissa officinalis
  • رضا مزروعی سبدانی*، زهره اسکندری
    در این مقاله ما به بررسی عددی انشعاب فولد- چنگال با تقارن 2 Z می پردازیم. برای این منظور فرمول های صریحی برای به دست آوردن ضرایب بحرانی این انشعاب به دست می آوریم و شرایط ناتباهیدگی این انشعاب را مشخص می کنیم. انشعابات موضعی، منحنی های انشعاب و نماهای فاز آن را با استفاده از جعبه ابزار متکونت ام محاسبه می کنیم. مثالی که ما روی آن تاکید داریم یک مدل از جریان سیال در لوله است.
    کلید واژگان: انشعاب, نگاشت, ضرایب بحرانی, تقارن, جریان لوله در سیال
    R. Mazrooei-Sebdani *, Z. Eskandari
    In this paper, we study the numerical analysis of fold-pitchfork bifurcation with Z2 symmetry. For this purpose, explicit formulas for the critical coefficients of this bifurcation are obtained and non-degeneracy conditions of this bifurcation are determined. Then, local bifurcations, bifurcation curves and phase portraits are computed by MatCont toolbox. We will emphasize an example serving as a model of pipe flow
    Keywords: Bifurcation, Map, Critical Coefficients, Symmetry, Pipe flow
  • زهره اسکندری، بهمن میرزایی*، حمید اراضی
    زمینه و هدف
    میگرن یک بیماری ناتوان کننده است که باعث درد و رنج فروان برای مبتلایان می شود. ورزش و داروهای گیاهی برای پیشگیری و درمان میگرن توصیه می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مکمل ترکیبی گیاهی بر شاخص های سردرد شامل تکرار، مدت و شدت سردرد و همچنین علائم افسردگی و اضطراب بود.
    روش بررسی
    24 بیمار زن مبتلا به میگرن که واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند، به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و مکمل ترکیبی گیاهی (12 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین بیماران گروه تمرین هوازی در مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه شامل 75 دقیقه فعالیت هوازی (15 دقیقه گرم کردن، 45 تمرین، 15 دقیقه سرد کردن) با شدت متوسط اجرا شد. گروه مکمل ترکیبی گیاهی نیز هشت هفته کپسول گیاهی مصرف کردند هر کپسول شامل 200 میلی گرم سنبل الطیب و 80 میلی گرم بادرنجبویه بود که در چهار هفته اول دوبار در روز و در چهار هفته دوم سه بار در روز مصرف شد. شاخص های سردرد و تعداد داروهای سنتتیک مصرف شده توسط پرسشنامه روزنگار سردرد ارزیابی شد و از پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک برای علائم اضطراب و افسردگی استفاده شد. یافته ها با استفاده از آزمون های t مستقل و t همبسته مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج آزمون نشان داد در گروه مکمل ترکیبی دو گیاه، مصرف هشت هفته کپسول باعث کاهش معنی دار در تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد، شدت سردرد، نمرات افسردگی و تعداد داروهای سنتتیک مصرف شده گردید (05/0P<). نمرات اضطراب نیز کاهش یافت اما معنی دار نبود. علاوه بر این، مدت سردرد نسبت به قبل از پژوهش تفاوتی نداشت. در گروه تمرین هوازی، هشت هفته فعالیت باعث کاهش معنی دار تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد، شدت سردرد، علائم اضطراب و افسردگی و تعداد داروهای سنتتیک مصرف شده گردید اما مدت سردرد تغییری نکرد. همچنین با مقایسه متغیرهای شاخص های سردرد، اضطراب و افسردگی بین دو گروه مشخص شد این متغیرها در مرحله پایه و پایان مطالعه مشابه بودند و تفاوت معنی داری بین آنها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    تمرین هوازی و مکمل ترکیبی گیاهی می توانند یک جایگزین درمان مناسب برای بیماران مبتلا به میگرن که نمی توانند عوارض جانبی داروهای سنتتیک را تحمل نمایند یا سود نمی برند، باشد.
    کلید واژگان: میگرن, تمرین هوازی, سنبل الطیب, بادرنجبویه
    Bahman Mirzaei *
    Background And Aim
    Migraine is a debilitating condition that causes numerous pain and suffering for patients. Exercise and herbal remedies recommended for the prevention and treatment of migraine. the aim of the present study was to evaluate the effects of aerobic training and a combination of herbal supplements for 8 weeks on migraine headache indices including frequency, intensity and duration of Headache and also Symptoms of depression and anxiety.
    Methods
    Twenty-four female patients with migraine who are eligible to participate in the study were randomly divided in to two groups: aerobic training (n = 12) and Supplements herbal compound (n = 12).
    Patients in the aerobic exercise group performed the exercise for eight weeks, three sessions per weeks and each session was 75 minutes of moderate-intensity aerobic activity (15 minute warm-up, 45 workouts, 15 minute cool-down).
    The combination of herbal supplement group received herbal capsules for eight weeks and each capsule contains 200 mg valerian and 80 mg melissa officinalis that were consumed, twice a day in the first four weeks and three times a day in the second four weeks.
    Headache indices and consumption of synthetic drugs was assessed by questionnaire headache diary And the Beck Anxiety and Depression Inventory was used for anxiety and depression. Data were analyzed by Kolmogrov-Smirnov, the independent and paired T-test at significance level of P≤0.05.
    Results
    Test results showed that in herbal capsule group, taking eight weeks capsules caused significant reductions in headache frequency, headache intensity, consumption of synthetic drugs, Beck depression inventory scores and also Beck anxiety scores reduced but it was not significant. In addition, the duration of headache was no difference compared to before the study.
    In the aerobic exercise group, eight weeks of activity caused significant reductions in headache frequency, headache intensity, Beck depression and anxiety inventory scores and consumption of synthetic drugs. But the duration of headache was unchanged. The indices of headaches, anxiety and depression were compared between the two groups and These variables were similar at baseline and end of study and no significant differences were observed.
    Conclusion
    aerobic training and a combination of herbal supplements may be an alternative treatment for migraine patients who can not tolerate the side effects of synthetic drugs or do not benefit.
    Keywords: migraine, exercise training, valeriana wallicii, melissa officinalis
  • اعظم عبدالله پور *، نسیم خسروی، شهپر حقیقت، زهره اسکندری
    مقدمه
    چاقی یکی از عوامل خطر اصلی در ایجاد سرطان پستان در زنان یائسه محسوب می شود. از طرفی فعالیت ورزشی هوازی می تواند بدون تغییر در رژیم غذایی باعث کاهش شاخص های چربی شود. در مرور مطالعات مشاهده شد که مطالعه طولانی مدتی در ایران در زنان یائسه انجام نشده است. بنابراین برآن شدیم تا در مطالعه ای به این موضوع بپردازیم که آیا شش ماه فعالیت هوازی با تغییری در شاخص های آنتروپومتریک، به عنوان عوامل خطر سرطان پستان، همراه است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کارآزمایی کنترل شده تصادفی است. شرکت کنندگان زنان یائسه 50 تا 74 ساله و بی تحرک بودند. این افراد پس از مصاحبه جهت سابقه پزشکی، آزمون قند خون ناشتا، فشار خون، و تست ورزشی به صورت تصادفی در گروه ورزش یا کنترل قرار گرفتند. مداخله ورزشی فعالیت هوازی بود که سه روز در هفته، با شدت 70 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت سه ماه انجام شد.شاخص های آنتروپومتریک (شامل درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی (BMI) و آمادگی هوازی (VO2max) در شروع و پس از شش ماه اندازه گیری شد. برای بررسی تفاوت میانگین ها از آزمون تی مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    در شروع 41 نفر وارد طرح شدند که از این تعداد 27 نفر در پایان در طرح باقی مانده بودند. متوسط سن شرکت کنندگان 8/5±5/54 و متوسط BMI آنها 2/3±9/27 بود. مشخصات پایه گروه کنترل و مداخله هیچ گونه تفاوت معناداری نداشتند. پس از شش ماه مداخله، مصرف اکسیژن بیشینه در گروه مداخله 1/17% افزایش و در گروه کنترل 6/4% کاهش داشت و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. (pvalue=0.001)درصد چربی بدن در گروه مداخله 1/2% و در گروه کنترل 4/0% کاهش داشت(p value=0.08). همچنین پس از شش ماه، BMI در گروه مداخله 2/1% کاهش و در گروه کنترل 4/1% افزایش داشت و تفاوت آنها از نظر آماری معنادار بود (p value=0.004).
    نتیجه گیری
    فعالیت هوازی طولانی مدت با شدت متوسط در زنان یائسه با بهبود در شاخص توده بدن، درصد چربی بدن و آمادگی قلبی تنفسی همراه بود. بنابراین فعالیت هوازی از طریق کاهش در شاخص های چربی بدن می تواند خطر سرطان پستان را در زنان یائسه کاهش دهد.
    کلید واژگان: ورزش هوازی, شاخص های آنتروپومتریک, زنان یائسه, سرطان پستان
  • ندا حاجی محمدی، زهره اسکندری

    یکی از با اهمیت ترین مواردی که سازمان های گوناگون بر آن تاکید دارند، میزان تعهد کارکنان در قبال سازمان و مسیولیت های کاری شان است. تعهد سازمانی در دهه های اخیر نیز به علت ادراک کارکنان از تعهد و عموما صرف نظر از اینکه تعهد به عنوان یکی از تعیین کنندگان کلیدی اثر بخشی و بهره وری سازمانی در نظر گرفته شده است مورد توجه مدیران و مسیولان بوده است. همچنین سرمایه اجتماعی در سال های اخیر در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیرا در علوم سیاسی مطرح شده است. امروزه سرمایه های اجتماعی نقش بسیار مهم تر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفاء می کند و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسان ها و سازمان هااست و در عصر حاضر برای توسعه، بیش تر سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی، بیش تر به سرمایه اجتماعی نیازمندیم، زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نخواهد شد. در پژوهش حاضر سعی کردیم تا با بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی، به سوالات پژوهش پاسخ دهیم و با بررسی آراء صاحب نظران مختلف حوزه سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی، درنهایت از نظریات و مدل نهایت و گوشال و مدل آلن ومی یر برای تبیین فرضیات پژوهش استفاده شد. اطلاعات این تحقیق را با استفاده از روش پیمایش و توزیع پرسش نامه در بین 108 نفر از کارکنان ستادی نیروی انتظامی نیروی انتظامی شهرستان ساری جمع آوری نمودیم. پس از جمع آوری داده ها، برای تعیین روایی سوالات از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و همچنین از آمار توصیفی و استنباطی، اعم از: ضریب هم بستگی پیرسون و اسپیرمن، برای سنجش فرضیات و برای پیش بینی تاثیر متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون ها نشان داد که هم بستگی مستقیم و مثبت بین متغیرهای مورد مطالعه، یعنی سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی وجود دارد ؛ یعنی هر چه میزان متغیرهای سرمایه اجتماعی بالا رود، میزان تعهد سازمانی نیز بالا می رود.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, تعهد سازمانی, بعد ساختاری, بعد ارتباطی, بعد شناختی, تعهد عاطفی, تعهد مستمر, تعهد هنجاری
    zohre eskandari

    One of the most important cases that various organization have emphasized to it, is the amount of personnels obligation related to the organization and their business responsibilities.organizational obligation has been considered by managers and responsible persones because of personnels perceptions about the obligation and generally irrespective of this note that obligation is considered as an one of key determinant factor in the organizational effectiveness and productivity. Also,social capital have been explained recently at various domain of economic,social science and nowadays at political science.todays,the social capitals play the more important role than physical and human capital in the societies ;and the networks of collective and grouply relations create thehigh connection between humans and organizations.also, todays,our need to social capital is very more than economical,physical and human capital,because use of other capital improuely involves to use of such capital (social capital)in this study,we have tried to answer the questions by examining social capital and organizational obligation and lastly the idea and model of Gooshal,alen and mayer have used to explain the results by examining various authorities idea of social capital and organizational obligation. Information(data) of this study have collected using survey method and questionarie distribution among 108 formal and informal officers of NAJA disciplinary force of Sari after collecting data to determining questions currency, the kronbakh Alfa coefficient has used.also the inferential and descriptive statistic along with spearman and pearson correlative coefficient utilized in order to test the assumptions and kolmogrof-smirnoph test has used to predicting the influence of independent variables on the dependent variable.results showed that there is a positive and direct correlation between under-studied uaribles namely social capital and organizational obligation , that is the more amount of social capitul, the more amount of arganizational obligation .

    Keywords: social capital, organizational obligation, relative dimension, cognitive dimention, affectional dimension, continued obligation, formative obligation
  • ابوالفضل براتی*، زهره اسکندری، سید تقی میری، مهدیه عسگری
    وجود یون فلوئورید در آب از نظر آثار مفید و مضر بر سلامت انسان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر نانو کامپوزیت هیدروژل بر پایه نشاسته- سدیم آکریلات/ نانوذرات آلومینیم اکسید بر کارایی حذف فلوئورید از آب آشامیدنی و پساب های صنعتی است. آزمون ها در سامانه ناپیوسته و با تغییر فاکتورهای موثر مانند زمان تماس، غلظت اولیه یون فلوئورید در محلول، pH محلول، نسبت وزنی نشاسته به آکریلیک اسید و درصد وزنی نانوذرات آلومینیم اکسید در نانو کامپوزیت هیدروژل تهیه شده بر جذب تعادلی و دینامیک یون فلوئورید بررسی شده است. داده های همدمای جذب حاصل از این پژوهش با مدل لانگمویر و فروندلیچ و داده های سینتیک جذب با مدل های شبه درجه اول و شبه درجه دوم تطبیق داده شده است. نتایج نشان داد، pH بهینه برای جاذب در محدوده 5 تا 7 بوده است. همچنین کارایی حذف فلوئورید با کاهش غلظت اولیه آن افزایش یافته است. نانو کامپوزیت هیدروژل تهیه شده (4 درصد وزنی نانوذرات آلومینیم اکسید) در 6/8 = pH و غلظت ppm 5 از یون فلوئورید در مدت زمان 240 دقیقه و در دمای 25 درجه سلسیوس، 60 درصد از مقدار اولیه یون فلوئورید را جذب کرد. در همین شرایط، مقدار جذب تعادلی یون فلوئورید (پس از 24 ساعت)، 85 درصد برای محلول با غلظت 5ppm و 68 درصد برای محلول با غلظت 10 ppm اندازه گیری شد. جذب یون های فلوئورید با مدل لانگمیر همراه است. سینتیک جذب فلوئورید روی نانو کامپوزیت هیدروژل به کمک مدل شبه درجه اول بهتر توصیف شد. نتایج نشان داد نانو کامپوزیت هیدروژل استفاده شده در این مطالعه ظرفیت جذب قابل ملاحظه ای برای حذف فلوئورید دارد.
    کلید واژگان: نانوکامپوزیت, هیدروژل, فلوئورید, نشاسته, آلومینیم اکسید
    Aboulfazl Barati*, Zohreh Eskandari, S. Taghi Miri, Mahdieh Asgari
    Determination of fluoride in drinking water has received increasing interest، due to its beneficial and detrimental effects on health. Contamination of drinking water by fluoride can cause potential hazards to human health. In recent years، considerable attention has been given to different methods for the removal of fluoride from drinking and waste waters. The aim of this research was to investigate the effect of nano composite hydrogel based on starch/sodium acrylate/aluminum oxide in reduction of fluoride concentration in drinking water and industrial waste water. In a batch system، the dynamic and equilibrium adsorption of fluoride ions were studied with respect to changes in determining parameters such as pH، contact time، initial fluoride concentration، starch/acrylic acid weight ratio and weight percent of nano aluminum oxide. The obtained equilibrium adsorption data were fitted with Langmuir and Freundlich models، as well as the kinetic data with pseudo-first order and pseudo- second order models. The results showed that optimum pH was found to be in the range of 5 to 7. Removal efficiency of fluoride was increased with decreases in initial concentration of fluoride. Sixty percent of initial value of fluoride solution was removed by nano composite hydrogel (4 wt% of nano aluminum oxide) at 240 min (initial fluoride concentration = 5 ppm، pH 6. 8 and temperature = 25ºC). Under the same condition، the equilibrium adsorption of fluoride ions was 85% and 68% for initial solution concentration of 5 and 10 ppm، respectively. Adsorption isotherm data showed that the fluoride sorption followed the Langmuir model. Kinetics of sorption of fluoride onto nano composite hydrogel was described by pseudo-first order model.
    Keywords: Nanocomposite, Hydrogel, fluoride ion, Starch, Aluminum oxide
  • نیکو خسروی، داود حومنیان، معصومه شجاعی، زهره اسکندری
    در تحقیقات متعددی ارتباط خطی بین ورزش و رهایی هورمون رشد (GH) نشان داده شده است. سطح آمادگی بدنی، سن و جنس، از عوامل اثرگذار بر ترشح این هورمون هستند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه پاسخ هورمون رشد (GH) به 20 دقیقه فعالیت بیشینه فزاینده (با شدتVO2Peak 65%) در نوجوانان دختر و پسر فعال بود. به این منظور 15 آزمودنی با دامنه سنی 15-11 سال شامل 8 آزمودنی دختر فعال با میانگین سن 5/0± 13 سال، قد 73/3±25/153 سانتیمتر، وزن 10/5±43 کیلوگرم و شاخص توده بدن (BMI30/18 (کیلوگرم بر مترمربع) و 7 آزمودنی پسر فعال با میانگین سن 5/0±14 سال، قد 07/6±86/166 سانتیمتر، وزن 61/5±86/52 کیلوگرم و شاخص توده بدنی (BMI 86/18 (کیلوگرم بر مترمربع)، در آزمون ورزشی فزاینده بر روی تردمیل (آزمون ورزشی بالک اصلاح شده) شرکت کردند. نمونه های خونی برای تعیین تغییرات غلظت GH قبل و بلافاصله بعد از اتمام فعالیت از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. تحلیل داده ها با روش آماری T همبسته و مستقل، نشان داد که بعد از فعالیت بیشینه، غلظت GH به طور معناداری در هر دو گروه افزایش داشت (05/0 P<). بین غلظت GH قبل از فعالیت در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد ((99/1 و 12/1 (نانوگرم بر میلی لیتر)). اما بعد از فعالیت، غلظت GH در نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر افزایش معناداری را نشان داد ((39/12 و 23/4 (نانوگرم بر میلی لیتر)). همچنین بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، بین BMI و غلظت GH در نوجوانان دختر و پسر قبل از یک جلسه تمرین بیشینه، رابطه معناداری به دست نیامد (05/0 P>). نتایج تحقیق نشان داد که فعالیت بدنی بیشینه به طور معناداری هورمون رشد را افزایش می دهد و در نوجوانان دختر این افزایش بارزتر بود.
    کلید واژگان: هورمون رشد (GH), فعالیت بدنی, نوجوانان فعال, شاخص توده بدنی
    The purpose of this research was to study growth hormone (GH) response to a session of maximal exercise in active adolescents. For this purpose, 15 subjects (8 females: age 13± 0.5 yrs, height 153.25± 3.73 cm, weight 43± 5.10 kg and 7 males: age 14± 0.5 yrs, height 166.86± 6.07 cm, weight 52.86± 5.61 kg) performed an incremental exercise protocol on a treadmill with an increasing grade until volitional exhaustion. Blood samples were collected from venous blood of the subjects before and immediately after the exercise. T-test and Pearson correlation were used to analyze the data. The results showed a significant increase in serum GH concentration after exercise in both boys and girls (P<0.05). Also, no significant difference was found before exercise in both groups (1.99 vs. 1.12 ng/ml; P>0.05). But GH response was significantly higher in girls than boys (12.39 ng/ml, 4.23 ng/ml respectively). Regression analysis revealed no significant correlation between BMI and GH responses before exercise in girls and boys. Results from the present investigation indicated an increase in GH concentration after exercise and that women had greater GH release.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال