سعید حبیبیان دهکردی
-
تشنج قاعدگی یا تشدید تشنج در زمان های ویژه ای از چرخه قاعدگی می تواند 10-70 درصد از زنان دچار تشنج را دربرگیرد. آرتمیزینین ترکیبی گیاهی با کاربردهای گسترده درمانی سنتی و مدرن است. بر اساس برهمکنش با سامانه گابایرژیک، هدف این پژوهش، بررسی اثر ضدتشنج آرتمیزینین در زمان چرخه قاعدگی است. 360 موش ماده برنا در 10 گروه: کنترل، آرتمیزینین (mg/kg 100 &75)، بیکوکولین (mg/kg2)، بیکوکولین+ آرتمیزینین (mg/kg 75&100)، ساکلوفن (mg/kg 2)، ساکلوفن+ آرتمیزینین (mg/kg 75 &100) و حلال (اتانول ml/kg 10) هرکدام با 4 زیرگروه پرواستروس؛ استروس، مت استروس و دی استروس استفاده شد. پس از 1 هفته سازگاری، همزمان سازی و شناسایی مرحله قاعدگی انجام شد. 30 دقیقه پس از تزریق آرتمیزینین و اتانول، تشنج حاد با تزریق درون صفاقی (PTZ mg/kg 80) برانگیخته شد. سپس میزان مرگ، مدت تشنج، زمان آغاز تشنج های تونیک- کلونیک و میوکلونیک برای30 دقیقه ثبت گردید. داده ها به صورت میانگین ± انحراف معیار ثبت و با آزمون های آنوای یک سویه و توکی کرامر بررسی شدند (p < 0.05). آرتمیزینین سبب کاهش معنی دار رخداد، مدت و مرگ به موازات افزایش زمان آغاز تشنج های تونیک- کلونیک و میوکلونیک شد که در گام لوتیال از فولیکولار برجسته تر بود. تجویز همزمان بیکوکولین سبب مهار معنی داری اثرضد تشنج آرتمیزینین گردید، درحالیکه ساکلوفن چنین برهمکنش مهاری نداشت. چنین می نماید که افزایش دگرگشته های نورواسترویید و گیرنده های گابا، هیپرپلاریزه شدن عصبی به دنبال برهمکنش با گیرنده GABAA، ویژگی های ضدآماس و ضداکسیدان که سبب کاهش آماس و برانگیختگی عصبی می شوند می تواند در کارکرد ضد تشنج آرتمیزینین اثرگذار باشد.
کلید واژگان: آرتمیزینین, تشنج قاعدگی, چرخه قاعدگی, گاباCatamenial epilepsy may involve 10 to 70% of women with epilepsy in which, seizures are exacerbated by the menstrual cycle. Artemisinin is a herbal compound with widespread modern and traditional medical indications. Because of GABAergic interaction, this study was designed to study the antiepileptic effects of Artemisinin during the estrus cycle. A total of 360 adult female mice were placed in 10 groups: control, solvent (ethanol 10ml/kg), Artemisinin (75&150 mg/kg), Bicuculline (2mg/kg), Bicuculline (2mg/kg) + Atremisinin (75&150 mg/kg), Saclofen (2mg/kg), Saclofen (2mg/kg) + Atremisinin (75&150 mg/kg), each with four subgroups (proestrus, estrus, metestrus and diestrus) (n=9). One week after acclimatization, estrous synchronization and phase determination was achieved. Acute epilepsy was induced by intraperitoneal (i.p) injection of 80 mg/kg of Pentylentetrazole (PTZ), 30 minutes after i.p injection of Artemisinin and ethanol. Initiation time of myoclonic seizures (ITMS), initiation time of tonic-clonic seizures (ITTS), seizure duration (SD), and mortality rate (MR) were recorded for 30 minutes. Data were displayed as mean ± SD and evaluated using one-way ANOVA followed by Tukey–Kramer multiple comparison post hoc tests (p < 0.05). Artemisinin significantly decreased epilepsy incidence, duration, and mortality rate, in parallel to increasing ITMS and ITTS in a dose-dependent manner which were more prominent during the luteal phase. Co-administration of Biccucluline significantly inhibited antiepileptic effects of Artemisinin, while Saclofen did not have such an inhibitory interaction. It seems that increased neurosteroid metabolites and GABAA receptors, neural hyperpolarization following GABA interaction, and anti-inflammatory and anti-oxidative properties which decrease neuroinflammation and neural excitability can participate in the antiepileptic effects of Artemisinin.
Keywords: Artemisinin, Catamenial epilepsy, Estrous cycle, GABA -
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و هشتم شماره 1 (پیاپی 114، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 29 -38زمینه و هدف
دیابت با سطح بالای گلوکز خون و نقص در تولید و عملکرد انسولین شناخته می شود. آلودگی مواد غذایی و محیط با سرب، سبب وخامت حال دیابتی ها می شود. این مطالعه، تاثیر تیامین بر هیستومورفولوژی روده کوچک موش های دیابتی ناشی از آلوکسان را بررسی کرد.
مواد و روشدر این پژوهش مداخله ای، تعداد 63 سر موش صحرایی نژاد ویستار، به صورت تصادفی در 9 گروه جای گرفتند. سه گروه از حیوانات به عنوان گروه کنترل (A)، گروه تیامین+ سرب 200 (H) و تیامین+ سرب 1000 (I) درنظر گرفته شدند. سرب بر حسب ppm و به صورت استات در آب مصرفی اضافه شد. سایر گروه ها، از طریق آلوکسان با دوزmg/kg 200 دیابتی شدند. موش های گروه B دیابتی تنها، گروه C موش های دیابتی دریافت کننده تیامین، گروه های D و E موش های دیابتی دریافت کننده سرب 200 و 1000 نام گذاری شدند. موش های گروه های F و G، تیامین و سرب به میزان ppm 200 و 1000 دریافت کردند. تیامین، روزانه، صفاقی و mg/kg70 استفاده شد. روز 29 ام بر نمونه های روده کوچک، هیستوتکنیک انجام شد و هیستومورفومتری آنها بررسی شد.
یافته هاهیستوموفومتری ساختار روده در موش های گروه دیابتی دریافت کننده سرب درمان نشده، در مقایسه با موش های سالم، افزایش معنی دار نشان داد. اما این پارامترها در موش های دیابتی دریافت کننده سرب که با تیامین درمان شدند نسبت به گروه کنترل، تفاوت معنی دار نشان نداد.
نتیجه گیریاحتمالا ترکیب آنتی اکسیدانی موجود در تیامین می تواند برخی از عوارض استات سرب را در بیماران دیابتی کاهش دهد.
کلید واژگان: تیامین, استات سرب, دیابت, روده کوچک, موش صحراییIntroductionDiabetes is characterized by high blood glucose levels and defects in insulin production and function. Contamination of food and the environment with lead can worsen the condition of diabetics. This study investigated the effect of thiamine on the small intestinal histomorphology of alloxan-induced diabetic rats.
Material and MethodsIn this interventional study, 63 Wistar rats were randomly divided into 9 groups. Three groups of animals were considered as control group (A), thiamine+lead 200 (H) and thiamine+lead 1000 (I). Lead in ppm and acetate form was added to drinking water. The other groups became diabetic via alloxan at a dose of 200 mg/kg. Group B: diabetic mice; Group C: Diabetic mice receiving thiamine; Groups D and E of diabetic mice receiving lead 200 and 1000 were named. Mice in groups F and G received 200 and 1000 ppm of thiamine and lead. Thiamine was used daily and peritoneal with 70 mg/kg dose. On the 29th day, histotechnique was performed on small intestine samples and their histomorphometry was examined.
ResultHistomophometry of intestinal structure in mice receiving untreated lead in diabetic group showed a significant increase compared to healthy mice. However, these parameters did not show a significant difference in lead-receiving diabetic rats treated with thiamine compared to the control group. The thiamin improved insulin secretion and reduced turbulence in villi´s of small intestine and improve size of muscular layer in digestive lumen.
ConclusionProbably the antioxidant compound in the thiamin can reduce some complications of lead acetate in diabetic patients.
Keywords: Thiamin, Lead acetate, diabetes, Small intestine, Wistar rats -
اهداف
کوکسیدیوزیز از شایع ترین بیماری های عفونی در طیور است که هر ساله خسارت زیادی وارد می کند. گیاه شیرین بیان در طب سنتی برای موارد متعددی استفاده می شود. هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی عصاره های آبی و الکلی این گیاه بر اووسیست های آیمریا تنلا در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روش هاابتدا پس از خوراندن تعداد 75000 اووسیست به جوجه های 14 روزه اووسیست های غیر اسپوروله به دست آمد. برای به دست آوردن اووسیست اسپوروله مقدار 9گرم از مدفوع جوجه ها در بی کرومات پتاسیم 2% خیسانده و به مدت 72 ساعت در دمای °C27 انکوبه شد. غلظت های 1، 2 و 5% عصاره های آبی و الکلی شیرین بیان تهیه و اووسیست ها به مدت 48 ساعت در تماس با این عصاره ها قرار گرفتند و تعداد اووسیست های اسپوروله و غیر اسپوروله در ساعت های 1، 12، 24 و 48 شمارش شدند. به منظور جلوگیری از هر خطا، آزمایشات سه بار تکرار شدند.
یافته هاعصاره های شیرین بیان در مقایسه با گروه کنترل در همه غلظت های مورد استفاده اثر بهتری در کاهش تعداد اووسیست های اسپوروله و غیر اسپوروله آیمریا تنلا داشتند (0/05<p). این اثر مهارکنندگی با زمان ارتباط مستقیم داشت و به طور مداوم با گذشت زمان افزایش می یافت.
نتیجه گیریعصاره الکلی شیرین بیان در مقایسه با عصاره آبی اثر بهتری داشت، به طوری که بهترین تاثیر مربوط به عصاره 5% الکلی بود. با این حال شناخت بهترین دوز برای بیشترین اثرات ضدکوکسیدیایی عصاره شیرین بیان همچنین اثرات آن بر سایر گونه های آیمریا و مدل های حیوانی نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
کلید واژگان: Glycyrrhiza glabra, اووسیست های اسپوروله و غیر اسپوروله, آیمریا تنلا, شرایط آزمایشگاهیAimsCoccidiosis is one of the most common infectious diseases in poultry that causes huge economic losses. Glycyrrhiza glabra is a medicinal plant that used traditionally. The aim of the present study was to evaluate the effect of aqueous and alcoholic extracts of this plant on the Emeria tenella oocysts in vitro.
Materials & MethodsThe unsporulated oocysts were obtained by inoculation of 14th day-old broiler chicks with 75,000 oocysts. To obtain sporulated oocysts, 9g of feces samples was soaked in 2% potassium bichromate and incubated at 27°C for 72h. Aqueous and alcoholic extracts of Glycyrrhiza glabra in concentrations of 1, 2, and 5% were prepared and oocysts were exposed to these extracts for 48 hours. Thereafter, the number of sporulated and unsporulated oocysts were counted at 1, 12, 24, and 48 hours. In order to prevent any error, the experiments were repeated three times.
FindingsBoth extracts of Glycyrrhiza glabra in all tested concentrations cause a significant reduction in the number of sporulated and unsporulated Eimeria tenella oocysts compared with control (p<0.05). The rate of inhibitory effect of extracts had a direct relationship with exposure time, and inhibition was continuously increased over time.
ConclusionAlcoholic extracts of Glycyrrhiza glabra had a better effect than aqueous extracts. 5% alcoholic extract had the best effect. However, further studies are needed to find the best dose for the most anticoccidial effects and also to show its effects on other species of Eimeria and in animal models.
Keywords: Glycyrrhiza glabra, Sporulated, Unsporulated Oocysts, Eimeria tenella -
اهدافآلودگی محیط زیست و مواجهه با فلزات سمی مانند سرب موجب بیماری های مزمن و بدخیم می شود و دارای عوارض قابل ملاحظه ای شامل سرطان زایی، ایمونوتوکسیسیتی و مسمومیت عصبی است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر محافظتی روغن فرار میخک و ویتامین C بر سمیت ناشی از تجمع سرب در تخم بلدرچین بود.مواد و روش هاپژوهش کارآزمایی بالینی حاضر روی 360 قطعه جوجه بلدرچین در سالن پرورش طیور دانشکده دام پزشکی دانشگاه شهرکرد در سال 1395 انجام گرفت. بلدرچین ها به صورت تصادفی به 6 گروه با جیره های غذایی مختلف تقسیم شدند. پس از انجام مداخله، در 42روزگی از هر گروه 5 تخم بلدرچین جمع آوری شد. برای تعیین میزان تجمع بافتی سرب در تخم بلدرچین از دستگاه جذب اتمی استفاده شد و سنجش میزان پراکسیداسیون چربی ها با آزمایش ترکیبات واکنشگر تیوباربیتوریک اسید (TBARS) و اندازه گیری مالون دی آلدئید صورت گرفت. داده ها با نرم افزار GraphPad Prism 5 و از طریق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.یافته هامیانگین تجمع سرب در تخم بلدرچین در گروه دریافت کننده سرب و اسانس میخک به طور معنی داری نسبت به گروه دریافت کننده سرب کمتر بود (05/0p<)، همچنین میانگین غلظت مالون دی آلدئید در گروه دریافت کننده سرب به تنهایی به طور معنی داری بیشتر از دو گروه دریافت کننده سرب به همراه اسانس میخک یا ویتامین C بود (05/0p<).نتیجه گیریاستفاده از اسانس میخک در جیره بلدرچین، اثر محافظتی بیشتری نسبت به ویتامین C، بر سمیت ناشی از تجمع سرب در تخم بلدرچین دارد.کلید واژگان: روغن فرار میخک, سرب, تجمع زیستی, پراکسیداسیون لیپیدی, بلدرچینAims: Environmental pollution and exposure to toxic metals such as lead can induce to chronic and malignant diseases and has considerable complications including carcinogenicity, immunotoxicity, and neurotoxicity. The aim of this study was to compare the protective effect of clove essential oil and vitamin C on the toxicity of lead accumulation in quail eggs.Materials And MethodsThe current clinical trial study was performed on 360 quail chicks in a poultry farm of the Veterinary Medicine faculty of Shahrekord University in 2016. Quails were randomly divided into 6 groups with different diets. After intervention, at the age of 42 days, 5 eggs were gathered from each group. An Atomic Absorption Spectroscopy (AAS) was used to determine the tissue accumulation of lead in quail eggs. To measure the amount of lipid oxidation, TBARS (Thiobarbituric Acid Reactive Substances) test and Malondialdehyde (MDA) was measured. The data were analyzed using one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test by GraphPad Prism 5 software.
Findings: The mean of lead accumulation in quail eggs in the group receiving lead and clove essential oil was significantly lower than those receiving lead (pConclusionThe use of clove essential oil in quail diet has a more protective effect than vitamin C on the toxicity of lead accumulation in quail eggs.Keywords: Clove Essential Oil, Lead, Bioaccumulatio, Lipid Peroxidation, Quail -
این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیرات هیستوپاتولوژیک هورمون رشد بر صفحه رشد برخی استخوان ها در خرگوش نابالغ انجام شد. به این منظور، شانزده راس خرگوش سفید نیوزلندی نابالغ نر با سن 4-2 ماه، به دو گروه آزمایش (گروه اول) و کنترل (گروه دوم) تقسیم شدند. به گروه آزمایش، در فواصل 7 روزه به مدت10 هفته، 3 /0 واحد به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن به مدت ده هفته، سوماتوتروپین به صورت عضلانی و به گروه کنترل در فواصل مشابه، هم حجم دارو، نرمال سالین تزریق گردید.
در انتهای مطالعه، خرگوش ها با تزریق داروی بیهوشی، کشته شده و استخوان های زند زبرین، بازو، ران، درشت نی و مهره اول کمری جداسازی و بررسی مورفومتریک بر روی دو انتها و بخش میانی صفحه رشد انجام و داده های به دست آمده (به میلی متر) به روش آنالیز واریانس یک طرفه مورد مقایسه قرار گرفتند.
نتایج بررسی نشان داد قطر صفحه رشد استخوان زند زبرین، در گروه اول نسبت به گروه دوم، تفاوت معنی داری نداشت در حالی که اندازه گیری قطر صفحه رشد در استخوان های ران، بازو، درشت نی و مهره اول کمری، نشان دهنده افزایش معنی دار قطر صفحه رشد نسبت به گروه کنترل بود (05 /0 P≤). نتایج این بررسی نشان داد تزریق دزاژ پایین سوماتوتروپین در مدت زمان مذکور، در خرگوش های نابالغ منجر به افزایش قطر صفحه رشد و کمک به فعالیت طولانی تر آن در فرایند رشد استخوان های کورتیکال و ترابکولار می شود و در عین حال، تاثیر یکسانی بر استخوان های بلند ندارد.کلید واژگان: خرگوش, سوماتوتوتروپین, صفحه رشد, هورمون رشدThis study was aimed to evaluate histopathological effects of growth hormone on growth plate of different bones of pre-pubertal rabbits. A total number of 16 white New-Zealand rabbits of 2-4 months age were divided into two groups of eight, the experiment and control groups, and were then caged under the same environmental and nutritional conditions. In the experiment group, 3 Iu/Kg Somatotropin was intramuscularly injected every seven days and control group received the same amount of normal saline.
At the end of study rabbits were euthanized using anesthetic drugs and Radius, Humerus, Femur, Tibia and the first lumbar vertebrae were isolated for histomorphometric examinations.
The results showed that the thickness of growth plate of radius had no significant statistical difference between rabbits of experiment and control groups while this parameter was statistically greater in other bones of the experiment group (P≤0.05). The results of this study showed that long term, low dose somatotropin injection to pre-pubertal rabbits causes thickening of growth plate and helps its longer activity during the growth period of cortical and trabecular bones although its effects is not the same for all bones.Keywords: Somatotropine, Rabbit, Growth Hormone, Growth Plate -
ورم پستان یکی از بیماری های مهم گاوهای شیری در سراسر دنیا قلمداد می شود و با کاهش تولید شیر موجب ضرر و زیان اقتصادی زیادی می شود. تولید متابولیت های ثانویه مضر، ایجاد مقاومت ضد میکروبی و بقایای دارو در محصولات دامی در پی درمان ورم پستان با آنتی بیوتیک ها سبب شده تا استفاده از داروهای گیاهی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. هدف از این مطالعه ارزیابی برون تنی فعالیت ضدباکتریایی روغن فرار گل و برگ گیاه بومادران بر برخی پاتوژن های عامل ورم پستان گاو در منطقه شهرکرد می باشد. برای این کار روغن فرار بومادران با استفاده از دستگاه کلونجر مطابق با دارونامه بریتانیا تهیه، و ترکیبات تشکیل دهنده آن توسط دستگاه GC/MS اندازه گیری شد. برای ارزیابی اثر ضدمیکروبی آن برروی باکتری های جدا شده از ورم پستان از دو روش انتشار در آگار و رقت سازی سریال استفاده شد. نتایج حاصل از انتشار دیسک نشان داد که روغن فرار بومادران در مقدار mg/mL 5 اثر مهاری بر روی همه باکتری های مورد مطالعه دارد. در روش رقت سازی سریال، میزان MIC روغن فرار بومادران علیه استرپتوکوکوس آگالاکتیه، استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه و انتروکوکوس فکالیس 73mg/mL/4 و میزان MBC برابر mg/mL 46/9 بود. برای استافیلوکوکوس اورئوس MIC و MBC به ترتیب mg/mL 365/2 وmg/mL 73/4 بود. بر اساس یافته ها نتیجه گیری می شود که از روغن فرار بومادران می توان به عنوان عاملی برای از بین بردن باکتری های عامل ورم پستان در محیط آزمایشگاهی(In vitro) استفاده کرد.کلید واژگان: روغن فرار بومادران, استافیلوکوکوس اورئوس, استرپتوکوکوس آگالاکتیه, استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه, انتروکوکوس فکالیسMastitis is one of the major diseases of dairy cows throughout the world which is associated with severe economic losses for dairy producer. Antimicrobial resistance, production of secondary harmful metabolites and drug residues in animal products following use of antibiotics are shifting interests of clinicians into the use of medical plants. The aim of present study was to evaluate in-vitro antibacterial activity of Achillea essential oil extract against some gram positive bacteria isolated from cases of bovine mastitis in Shahrekord. Essential oil was obtained by Clevenger apparatus according to British pharmacopeia protocol. The chemical composition was analyzed by GC/MS. Disk diffusion and macro dilution methods were used for the determination of antibacterial activity. Disk diffusion method showed that the essential oil in concentrations of 5mg/mL may inhibit all bacterial growth. Macro dilution test revealed that for Streptococcus agalactiae, Streptococcus dysgalactiae, and Enterococcus faecalis, the MIC and MBC were 4.73 mg/mL and 9.46 mg/mL, respectively. The MIC and MBC of Staphylococcus aureus were 4.73 mg/mL and 2.365mg/mL, respectively. According to the results, it was concluded that essential oil of Achillea extract might be used in vitro as a bactericidal agent for the bacteria that cause mastitis.Keywords: Essential Achillea oil extract, Staphylococcus aureus, Streptococcus agalactiae, Streptococcus dysgalactiae, Enterococcus faecalis
-
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال سیام شماره 2 (پیاپی 115، تابستان 1396)، صص 147 -152با توجه به شناسایی عوارض جانبی داروهای ضد قارچ و توسعه قارچ مقاوم در برابر داروهای ضد قارچی، علاقه رو به رشدی برای جایگزینی داروهای ضد قارچ با داروهای گیاهی که دارای خواص ضد قارچی باشند، وجود دارد. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات ضد قارچی عصاره های آبی گل ختمی و گل میخک در دو گونه از قارچ های ساپروفیت شامل گونه های پنی سیلیوم و آسپرژیلوس انجام شد. در این مطالعه تجربی، اثرات ضد قارچی عصاره های آبی گل ختمی و گل میخک در چهار غلظت 25/6، 5/12، 25 و 50 میلی گرم در کیلوگرم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که عصاره های آبی گل ختمی و گل میخک دارای اثر ضد قارچی بر علیه قارچ پنی سیلیوم در تمام غلظت های مورد استفاده است. عصاره آبی گل ختمی با غلظت 25 و 50 میلی گرم در کیلوگرم دارای اثرات ضد قارچی علیه قارچ آسپرژیلوس بود، در حالی که عصاره آبی گل میخک در تمام غلظت ها دارای اثر مهاری علیه آسپرژیلوس بود. نتایج حاصل از این مطالعه اثرات ضد قارچی این داروهای گیاهی بر گونه های پنی سیلیوم و آسپرژیلوس را نشان داد.کلید واژگان: گل ختمی, گل میخک, پنی سیلیوم, آسپرژیلوسDue to identification of antifungal drugs side effects and development of antifungal drugs-resistant fungi, there are growing interest to replace antifungal drugs with the herbal remedies that have antifungal properties. The present study was conducted to evaluate the antifungal effects of Althaea officinalis and Syzygium aromaticum aqueous extracts on the two species of saprophytic fungi including Penicillium spp and Aspergillus spp. Antifungal effects were assessed at four different concentrations including 6.25, 12.5, 25 and 50 mg/ml. The results of the present study revealed that Althaea officinalis and Syzygium aromaticum aqueous extracts have antifungal effects against Penicillium spp in all applied concentrations. Althaea officinalis aqueous extract had antifungal effects against Aspergillus spp at the concentration of 25 and 50 mg/ml, however, Syzygium aromaticum aqueous extract had an inhibitory effect on Aspergillus spp at all concentrations. The results demonstrate ameliorative effects of these herbal remedies on Penicillium spp and Aspergillus spp Furthermore, these results indicate that the antifungal effect of Syzygium aromaticum is greater than Althaea officinalis.Keywords: Althaea officinalis, Syzygium aromaticum, Penicillium spp, Aspergillus spp
-
مقدمهبرخی فلزات سنگین در غلظت های پایین سمی هستند و می توانند رادیکال آزاد ایجاد کنند که در نهایت منجر به آسیب سلولی شوند. روغن های فرار دارای خواص آنتی اکسیدانی هستند و توانایی جذب و به دام اندازی برخی عناصر سمی را دارند، در نتیجه مانع تجمع بافتی این فلزات می شوند.روش بررسییک مطالعه تجربی روی 280 بلدرچین در گروه های مختلف انجام شد.برای تست سنجش میزان اکسیداسیون چربی های بافتی در کبد و عضلات بلدرچین از تست (TBARS) و جهت تعیین میزان تجمع بافتی سرب از دستگاهICP-OES استفاده گردید. آنالیز داده ها توسط آزمون one-way ANOVA و تست تکمیلی Duncan با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و سطح معنی داری 05/0 P<انجام شد.یافته هانتایج تست تیبارس در سنین 21 و 35 روزگی نشان داد که میانگین غلظت مالون دی آلدهید کبد و عضلات در گروه دریافت کننده سرب به طور معنی داری (05/0>p)بالاتر از سایر گروه ها بود.نتایج حاصل از اندازه گیری سرب در سن 21 روزگی نشان داد که در این سن تجمع سرب در کبد و عضلات زیر حد تشخیصی دستگاه است.در سن 35 روزگی میانگین میزان تجمع سرب در بافت کبد و عضلات در گروه های دریافت کننده سرب به همراه 450ppm روغن فرار میخک، 100 ppm روغن فرار میخک یا 500 ppm ویتامین C به طور معنی داری نسبت به گروه دریافت کننده سرب پایین تر بود(05/0>p).نتیجه گیرینتایج نشان داد که روغن فرار میخک در کاهش میزان غلظت مالون دی آلدهید و کاهش میزان تجمع سرب در بافت کبد و عضلات موثر بود.کلید واژگان: روغن فرار میخک, سرب, تجمع بافتی, مالون دی آلدهید, بلدرچینTolooe Behdasht, Volume:15 Issue: 5, 2017, PP 153 -166IntroductionSome heavy metals are toxic at low concentrations and can create free radicals that damage the cell. Essential oils have antioxidant properties and can chelate some toxic elements And prevent of bioaccumulation of these elements .MethodsTBARS assay and ICP-OES have used for evaluating of oxidative stress and measurement of bioaccumulation of lead in liver and muscle of quail, respectively. All measurements were carried out in triplicate and data were analyzed using SPSS 20.0 for Windows.ResultsThe results of this research in 21 and 35 days showed that mean concentration of MDA in liver and muscle of lead group was higher than others and this difference was significant. The measurement of lead in liver and muscle in 21 day were not detected by ICP-OES. In 35 days the bioaccumulation of lead in liver and muscle (µg/g) was higher than other groups and this difference was significant.ConclusionThe results showed that the clove essential oil is effective in reducing of malondialdehyde concentrations (mg / kg) and reduces the bioaccumulation of lead in liver and muscles of quail.Keywords: Clove essential oil, lead, bioaccumulation, MDA, quail
-
زمینه مطالعهآرتمیزینین معمولا برای درمان مالاریا استفاده می شود ولی به تازگی به عنوان یک ماده بالقوه برای کنترل کوکسیدیوز طیور بکار می رود.هدفهدف از مطالعه حاضر تعیین توزیع بافتی آرتمیزینین بدنیال مصرف خوراکی تک دوز یا چندگانه دوزهای بالای آن در جوجه های گوشتی بود.روش کار390 جوجه گوشتی یک روز نژاد راس به دو گروه اصلی تقسیم شدند، در جوجه های گروه اول مقادیر mg 0، 1، 5، 25، 125، 250 ، 500 و 1000 به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آرتمیزینین به صورت تک دوز خوراکی در روز 44 و در گروه دوم جوجه ها مقادیر ppm 0 ، 17، 34، 68 و یا 136 آرتمیزینین از روز 8 تا 44 تجویز گردید. برای تعیین سطح آرتمیزینین در نمونه های بافتی مختلف از سامانه HPLC و برای بررسی آماری داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تکمیلی، توکی (Tukey) استفاده گردید (0.05>p).نتایجدر هر دو گروه بیشترین غلظت آرتمیزینین در کبد جوجه های گوشتی دیده شد که به صورت وابسته به دوز بود. اما، کمترین سطح آرتمیزینین در گروه دریافت کننده دوزهای چندگانه دارو در در مغز وکبد و در گروه دریافت کننده تک دوز در طحال دیده شد. غلظت آرتمیزینین در مغز بدنبال تجویز چندگانه دوز ppm 68 و در تجویز تک دوز در دوز mg/kg 125 به حالت ثابت رسیده بود و هیچ تغییری هم با افزایش دوز ایجاد نشد.
نتیجه گیری نهایی: می توان نتیجه گرفت که تجمع بافتی آرتمیزینین وابسته به زمان و دوز است. علاوه بر این، بازتوزیع، اثر اشباعی و انتخاب بافتی نیز دیده شد.کلید واژگان: آرتیمزینین, وضعیت زیستی, جوجه گوشتی, دریافت چندگانه خوراکی, تک دوزBackgroundArtemisinin is commonly used for the treatment of malaria, but recently has been considered as a potential substance to control poultry coccidiosis.ObjectivesThe aim of the present study was to determine the tissue distribution of artemisinin following single or multiple oral administration of different doses in broiler chickens.MethodsA total number of 390 one day old Ross broiler chicks were divided randomly into two main groups, in the first group 0, 1, 5, 25, 125, 250, 500 or 1000 mg/kg artemisinin as a single oral dose was administered on day 44, but the second group were treated with 0, 17, 34, 68 or 136 ppm artemisinin from day 8 to day 44. The HPLC system was used to determine the level of artemisinin in different tissue samples. Data were assessed using one way analysis of variance (ANOVA) followed by the Tukeys test (pResultsMaximum concentrations of artemisinin were found in the liver of chickens in both groups in a dose dependent manner. While, the minimum level was determined in the brain and the kidney of chickens received multiple artemisinin administration; in the spleen of those chickens a single oral dose was administered. The concentration of artemisinin in the brain reached a plateau at 68 ppm in multiple administration and 125mg/kg at single dose, no shift was found with dose increment.ConclusionsIt can be concluded that tissue accumulation of artemisinin is time and dose dependent. Moreover, redistribution, saturation effect and tissue selectivity were also observed.Keywords: artemisinin, biodisposition, broilers, multiple oral intake, single dose -
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آنتی اکسیدانتی گیاهان دارویی آویشن و دارچین و رابطه ی آن با میزان تولید انجام گرفت. بدین منظور تعداد 100 بلدرچین ژاپنی 42 روزه در 5 گروه و هر گروه حاوی 3 تکرار و 4 بلدرچین در هر تکرار توزیع شده و 5 جیره ی آزمایشی شامل گروه شاهد، آویشن 1 درصد، آویشن 2 درصد، دارچین 1 درصد و دارچین 2 به آن ها خورانده شد. میزان خوراک مصرفی، تولید تخم، نیتریک اکساید و هم چنین مالون دی آلدهید سرم (به عنوان شاخص ارزیابی استرس اکسیداتیو) اندازه گیری شدند. بررسی نشان داد که گیاهان دارویی آویشن و دارچین در غلظت های 1 درصد باعث افزایش مصرف خوراک و در غلظت های بالاتر باعث کاهش مصرف خوراک شدند (05 /0 > P). هم چنین آویشن 1 درصد باعث افزایش وزن لاشه و بهبود ضریب تبدیل تخم گذاری شد ولی در غلظت های بالا اثر سوء داشت (05 /0 > P). دارچین در هر دو غلظت 1 و 2 درصد باعث کاهش وزن و افزایش ضریب تبدیل تخم گذاری شد(05 /0 > P). میزان نیتریک اکساید هیچ تغییر معنی داری نداشت ولی میزان مالون دی آلدهید در جیره ی حاوی آویشن 1 درصد به طور معنی داری کاهش یافت (05 /0 > P). درمجموع نتایج مطالعه ی حاضر حاکی از آن است که آویشن در غلظت های پایین نه تنها بر فاکتور های رشد و تولید اثر مثبت دارد بلکه به عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی مطرح است.
کلید واژگان: نیتریک اکساید, دارچین, بلدرچین ژاپنی, اکسیداسیون, آویشنThis study was conducted to evaluate antioxidant activity of Cinnamon and Thyme and its relationship to quails egg and meat production performance. 100 quails were fed five diets: G1: control, G2: control diet + 1% of Thymus powder, G3: control diet + 2% of Thymus powder, G: control diet + 1% of Cinnamon, and G5: control diet + 2% of Cinnamon. A complete randomized design (CRD) with 5 treatments, 3 replicates and 4 birds in each replicate was used. Live weight, egg production, feed intake, and egg production conversion ratio were determined. After blood sampling, Nitric oxide and TBARS values were evaluated. The results indicated that G2 group had highest level and G3 and G5 groups had lowest level of live weight. Quails in the G4 group had significantly higher feed intake (P<0.05). There were no significant difference between treatments on egg production. The best performance and highest FI observed in G2 group (P<0.05). Nitric oxide values were not significantly different. Lowest amounts of TBARS were in G2 group (P<0.05) and highest amounts were in G5 group. In conclusion, this study suggests that using 1% Thymus has beneficial effects on laying performance and also Thyme has high antioxidant capacity in quails.Keywords: Japanese quail, Thymus, Cinnamon, Nitric oxide, Oxidation -
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال بیست و هفتم شماره 3 (پیاپی 104، پاییز 1393)، صص 28 -37در این بررسی اثر ضد باکتریایی عصاره الکلی مرزه بختیاری بر روی دو باکتری بیماری زای غذا زاد شامل استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیا کلی به دو روش کمیو کیفی مورد بررسی قرار گرفت. تعیین مقادیر MIC و MBC به عنوان روش کمیو انتشار دیسک و ایجاد چاهک به عنوان روش های کیفی استفاده شدند. نتایج حاصل از آزمایش انتشار دیسک نشان داد که عصاره مرزه بختیاری در رقتهای 2 درصد و 5 درصد هیچ اثر مهاری بر رشد باکتری ندارد. نتایج آزمایش انتشار چاهک نیز نشان داد که عصاره مرزه بختیاری تنها در غلظت 5 درصد مانع از رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس میشود. در این تحقیق نشان داده شد که میزان MIC و MBC عصاره الکلی مرزه بختیاری علیه باکتری استافیلوکوکوس اورئوس به ترتیب برابر mg/ml 56/1 و mg/ml 5/12 میباشد. MIC و MBC عصاره الکلی مرزه بختیاری بر علیه باکتری اشریشیا کلی نیز به ترتیب برابر با mg/ml 125/3 و صفر بود. نتایج حاصل از ارزیابی اثر ضد باکتریایی مرزه بختیاری بر عصاره گوشت نیز آشکار کرد که در دماهای 4 و 15 درجه سانتی گراد، رشد باکتری های استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیا کلی در حضور مرزه بختیاری با غلظت دو و پنج درصد در مقایسه با زمان صفر با کاهش مواجه شد منتها این کاهش در مورد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در دمای 4 درجه چشمگیرتر بود (p<0.05). همچنین تفاوت معنی داری در تعداد میکروارگانیسم های شمارش شده در زمانهای مختلف بین گروه شاهد و گروه های آزمایشی در هر دو دما و در مورد هر دو باکتری مورد آزمایش وجود داشت(p<0.05). بر اساس نتایج بدست آمده نتیجه گیری می شود که از مرزه بختیاری میتوان به عنوان نگهدارنده علیه این باکتری ها در صنایع غذایی استفاده کرد.
کلید واژگان: مرزه بختیاری, استافیلوکوکوس اورئوس, اشریشیا کلی, عصاره گوشتThe antibacterial effect of alcoholic extract of Satureja bactiarica were investigated quantitatively and qualitatively on two foodborne pathogenic bacteria including Staphylococcus aureus and Escherichia coli. Determination of the MIC and MBC values were used as quantitative method, and disk and well diffusion methods were applied as qualitative methods. The results of the disk diffusion test showed that extracts of Satureja bactiarica at the concentration of 2% and 5% has no inhibitory effect on bacterial growth. The results of the well diffusion test showed that extracts of Satureja bactiarica in concentrations of 5% inhibits Staphylococcus aureus growth. In this study it was shown that the MIC and MBC of the alcoholic extract of Satureja bactiarica against the Staphylococcus aureus were 1.56 mg/ml and 12.5 mg/ml, respectively. MIC and MBC of the alcoholic extract of Satureja bactiarica against the Escherichia coli were 3.125 mg/ml and zero, subsequently. The results from evaluation of the antibacterial effects of the Satureja bactiarica revealed that at 4 and 15 °C, the growth of Staphylococcus aureus and Escherichia coli in test tubes containing meat extracts has increased from the beginning to the end of the experiment. In the present of the extracts of Satureja bactiarica at the concentration of 2% and 5% in the both tested temperatures the growth of the bacteria decreased in comparison to time zero (p<0.05). Furthermore, there was a significant difference in the number of counted microorganism at various times between control and experimental groups in both tested temperatures and both examined bacteria (p<0.05). Based on the results from this study it is concluded that Satureja bactiarica can be used as preservative against these bacteria in the food industry.Keywords: Satureja bactiarica, Staphylococcus aureus, Escherichia coli, Meat extract -
زمینه مطالعهگلرنگ از جمله داروهای گیاهی است که بسیاری از پژوهش ها بر استفاده از آن برای برطرف کردن مشکلات قاعدگی و بیماری های دستگاه گردش خون تکیه دارند. گل های این گیاه از دیرباز بعنوان داروی محرک جنسی استفاده شده است. شواهدی نیز مبنی بر کاربرد آن در درمان ناتوانی های جنسی و نازایی وجود دارد.هدفبا توجه به اثرات این گیاه روی ناباروری این مطالعه طراحی تا نقش عصاره آبی گلرنگ بر ساختار هیستومورفومتری دستگاه تناسلی موش ماده مورد بررسی قرار گیرد.روش کار30 عدد موش ماده از نژاد (balb/c) به صورت تصادفی در 3 گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول عصاره گلرنگ به مدت 45 روز متوالی با دوز mg/kg 40 به صورت دهانی (گاواژ) خورانده شد. در گروه دوم عصاره گلرنگ با دوز mg/kg 80 به مدت 45 روز به صورت دهانی خورانده شد. موش های گروه سوم (گروه شاهد) به همان مقدار، زمان و روش گروه های تجربی، آب دریافت کردند. نتایج حاصل از مطالعه با برنامه های آماری ANOVA و Tukeys test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایجنتایج نشان داد که استفاده طولانی مدت از عصاره ی گلرنگ، به طور معنی داری سبب افزایش وزن تخمدان ها در گروه های تجربی (گروه اول: 04/0±8/0، گروه دوم: 07/0±1/1) نسبت به گروه شاهد (06/0±4/0) می شود. مطالعات هیستومورفومتری نشان داد که عصاره گلرنگ به طور معنی داری سبب افزایش تعداد و قطر فولیکول های ثانویه (گروه اول: 57/±3 و 66/0±9، گروه دوم: 25/±25/3 و 3/0±08/9)، بالغ (گروه اول: 17/±1/1 و 54./±66/7، گروه دوم: 13/±2/1 و 75/0±8) و جسم زرد (گروه اول: 75/±75/4 و 29/0±27/5، گروه دوم: 47/±75/4 و31/0±4/5) و کاهش تعداد فولیکول های تحلیل یافته (گروه اول: 28/±5/2، گروه دوم: 62/±25/2) می شود. قطر لایه گرانولوزا (گروه اول: 3/0± 58/4، گروه دوم: 3/0± 25/3) و کومولوس اووفروس (گروه اول: 18/0±5/2، گروه دوم: 15/0±58/2) نیز در گروه های مورد مطالعه در مقایسه با گروه شاهد (33/0± 66/4 و 15/0±87/1) به طور معنی داری تغییر یافت. عصاره ی گلرنگ تاثیر قابل توجهی بر ساختار هیستومورفومتری رحم نداشت.
نتیجه گیری نهایی: می توان نتیجه گرفت که عصاره آبی گلرنگ بیشتر بر تخمدان ها در مقایسه با رحم موثر بوده و ممکن است اثرات مثبتی بر باروری در موش های ماده داشته باشد.
کلید واژگان: گلرنگ, هیستومورفومتری, دستگاه تناسلی, موشBackgroundSafflower is one of those herbal medicines that many studies rely on its use for the treatment of menstrual problems and diseases of the circulatory system. The flowers of this plant have long been used as a sexual stimulant medication. Furthermore there is evidence about its effects on the infertility and sexual disorders.ObjectivesConsidering the effect of this plant on infertility, this study was designed to investigate the role of the aqueous extract of Safflower on the histomorphometric structure of female genital system in mice.Methods30 female balb/c mice were randomly divided into 3 equal groups. In group one, Safflower extract was given orally for 45 consecutive days at the dose of 40mg/kg. Safflower extract (80 mg/kg) was given orally to mice in group two for 45 days. Mice in group three (Control group) received water in the same volume, way and time. Results from present study were analyzed statistically using ANOVA and Tukey's test.ResultsThe results showed that long term use of Safflower extract increased ovarian weight of mice (group one: 0.8±0.04, group two: 1.1±0.07) compared to control group (0.4±0.06), significantly (p<0.05). Histomorphological studies revealed that use of Safflower increased the number and diameter of secondary follicles (group one: 3±0.57; 9±0.66, group two: 3.25±0.25; 9.08±0.3), graafian follicles (group one: 1.1±0.17; 7.66±0.54, group two: 1.2±0.13; 8±0.75) and corpus luteum (group one: 4.75±0.75; 5.27±0.29, group two: 4.75±0.47; 5.4±0.31) significantly (p<0.05). However, the number of atretic follicles were decreased in experimental groups (group one: 2.5±0.0.28, group two: 2.25±0.62) significantly (p<0.05). Furthermore, the diameter of granulosa layer (group one: 4.58±0.3, group two: 3.25±0. 3) and colosum oophorus (group one: 2.5±0.18, group two: 2.58±0. 15) in experimental groups were changed compared to control group (4.66±0.33, 1.87±0.15,) significantly (p<0.05). Safflower had no significant effects on the histomorphological structure of uterus (p>0.05).ConclusionsIt can be concluded that the aqueous extract of Safflower is more effective on ovaries compared to uterus and may have positive effects on fertility in female mice.Keywords: reproductive system, Safflower, histomorphology, mice -
BackgroundGenetic polymorphism of milk proteins has been associated with composition, manufacture, and traits of milk. Caseins are the most important milk proteins that its genes are strongly linked and inherited together. κ-casein, which is a quantitatively minor constituent of bovine milk, is thought to play a critical role in organization, fixation and aggregation of casein micelles and firmness of curd during cheese making.ObjectivesIn this study, we aimed to investigate the polymorphism of κ-casein gene in Iranian Holstein cows.Materials And MethodsIn this study, κ-casein gene polymorphism among 50 DNA samples of Iranian Holstein cows via polymerase chain reaction sequence analysis (PCR sequencing) was analyzed. For data analysis SPSS 11.5 (ANOVA test) was used.ResultsFour polymorphic sites that created four variants and seven different genotypes of κ-casein gene were identified. In this population the frequencies of A, B, C, and E alleles were as 0.391, 0.413, 0.087, and 0.109 respectively.ConclusionsWe suggest that the frequency of κ-casein gene B allele should be increased in Iranian Holsteins because it is an essential factor in marker-assisted selection for milk traits.Keywords: Alleles, Caseins, Holstein Cows, Polymerase Chain Reaction, Sequence Analysis
-
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال بیست و ششم شماره 4 (پیاپی 101، زمستان 1392)، صص 9 -12K.muris در حالت طبیعی غیر بیماریزا بوده ولی در آلودگی های شدید با این تک یاخته، کانون های نکروزه و کوچک متمایل به خاکستری در سراسر سطح کلیه دیده می شود و سلول های بافت پوششی لوله های کلیه درگیر ممکن است تخریب گردد. جهت تشخیص هیستوپاتولوژی عفونت تک یاخته K.muris، کلیه های 24 موش آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت که مراحل مختلف تکاملی تک یاخته کلوسیلا در لوله های کلیه چهار موش (66/16 درصد) از 24 موش، مشاهده شد. سیتوپلاسم سلول اپیتلیومی آلوده شده بسیار متسع بود و هسته آن به یک طرف سلول جابجا شده بود. با وجود این، در برخی موارد بافت پوششی لوله مشخص نبود و به نظر می رسید که انگل در داخل یک فضای کیستی قرار داشت. کانون های کوچکی از نفوذ لنفوسیت ها و پلاسما سل ها در بافت بینابینی کورتکس کلیه و نکروز و دی جنره شن سلول های پوششی لوله های کلیه در ارتباط با انگل در برخی مقاطع بافت شناسی مشاهده شد. بر اساس گونه میزبان، ارگان درگیر شده و تظاهر مرفولوژیک، به عنوان K.muris شناخته شد. با توجه به حضور تک یاخته K.muris و پتانسیل بالقوه این تک یاخته در بوجود آوردن ضایعات آسیب شناسی و کاهش پاسخ ایمنی در برابر آنتی ژن های مختلف، رعایت شرایط بهداشتی در پرورش موش ها تاکید می گردد تا از اثرات کاذب کلوسیلا در تحقیقات پیشگیری نمود.
کلید واژگان: Klossiella muris, یافته های هیستوپاتولوژی, نفریت, موشKlossiella muris is ordinarily nonpathogenic، although in heavy infections the kidneys may have minute grayish necrotic foci over their entire surface and the epithelium of the infected kidney tubules may be destroyed. For histopathological diagnosis of Klossiella muris infection، kidneys of 24 mice were studied that Klossiella in various stages of development were observed in the renal tubules of 4 (16. 66%). The cytoplasm of infected tubular epithelial cell was markedly distended and the nucleus was displaced to one side of the cell. In some instances، however، tubular epithelium was not discernible and the parasite seemed to lie in a cystic space. Small focal infiltrations of lymphocytes، plasma cells in the interstitium of the cortex and renal tubular epithelial cell degeneration and necrosis were seen in association with the parasite in some sections. The parasite was identified as Klossiella muris based on host species، affected organ and morphological appearance. Due to the presence of Klossiella muris and its potential ability in creating histopathological lesions and reducing immune responses against different antigens، to prevent adverse effects and obtaining false results in different studies، sanitation during mice breeding is recommended and emphasized.Keywords: Klossiella muris, Histopathological findings, Nephritis, Mice -
هدف از این تحقیق این بوده است تا اثرات مقدار درمانی اکسی تتراسایکلین بر کلسیم، منیزیم و پاراتورمون گوسفند را بررسی کند. 5راس گوسفند ماده انتخاب گردید. گوسفندان جهت آلودگی های احتمالی انگلی تحت درمان با داروی آلبندازول خوراکی و آیورمکتین زیر پوستی قرار گرفتند. قبل از تزریق اکسی تتراسایکلین به منظور تعیین مقادیر طبیعی کلسیم، منیزیم، فسفر و پاراتورمون خون از ورید وداج نمونه خون و همزمان نمونه های ادرار و مدفوع اخذ گردید. اکسی تتراسیکلین به میزان 10 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن هر 24 ساعت یکبار همراه با100 میلی لیتر سرم نمکی به صورت داخل وریدی به مدت 5 روز تزریق شد. بر اساس نصف نیمه عمر دارو(4 ساعت و 45 دقیقه)، نمونه خون، ادرار و مدفوع اخذ گردید. میزان کلسیم سرم در ساعت های 48، 96 و 120 بطور معنی داری کاهش یافت. میزان کلسیم و فسفر ادرار در ساعتهای 72 و 120 افزایش معنی داری را نشان داد. میزان پاراتورمون خون در ساعت های 72 و 96 نسبت به زمان صفر معنی دار بود. میزان منیزیم سرم در ساعت 120 کاهش معنی دار یافت. همچنین میزان منیزیم ادرار در ساعت 48 افزایش معنی داری یافت. کلسیم مدفوع یک روند کاهشی را نشان داد بطوریکه در ساعت 72 نسبت به زمان صفر معنی دار بود. میزان فسفر مدفوع یک روند کاهشی را نشان داد...
کلید واژگان: اکسی تترا سیکلین, پاراتورمون, گوسفند, کلسیم, منیزیمInfertility due to heat stress is one of the great economic problems in dairy industry. Heat stress at the earliest stages of follicular growth can affect the oocyte quality and developmental competence. The objective of this study was to determine factors which may have role to reduce of polyspermy in heat stress condition. For this propose, some changes in sperm concentration, maturation medium, and fertilization medium were done. In first step, three concentrations of sperm (0.5×106, 0.75×106 and 1×106) were selected. Results showed that with decrease in sperm concentration, polysermic rate did not significantly changed (p>0.05). But in 0.5×106 sperm concentration, fertilization rate significantly decreased (p<0.001). So, for next steps 0.75×106 sperm was used. In second experiment, fetal bovine serum in two concentrations (10 or 20%) was added to maturation medium. Result did not show any difference between these two groups in polyspermic rate, normal fertilization, and total zygote (p>0.05). In the next step, adding two different levels of heparin (1 or 10 μg/ml) in fertilization medium was evaluated. The fertilization parameters did not affected by both concentrations of heparin (p>0.05). In last experiment, non-essential amino acid was removed from fertilization medium. Polyspermic rate was reduced to less than 15% in non-amino acid group. The cleavage, blastocyst, hatched blastocyst rates significantly promote in group without amino acid (p<0.05).Keywords: Calcium, Oxytetracyclin, Parathormone, Sheep, Magnesium -
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال بیست و سوم شماره 2 (پیاپی 87، تابستان 1389)، صص 42 -46صنعت طیور از آغاز فعالیت خود با معضلی به نام کوکسیدیوز مواجه بوده است و بدون تردید کوکسیدیوز یکی از شایع ترین بیماری های طیور صنعتی به ویژه گله های مرغان گوشتی، مادر و اجداد می باشد، بنابر این در سال های اخیر توجهات برای کنترل کوکسیدیوز ماکیان به روش های دیگری به جز کنترل شمیائی معطوف گشته و لزوم تحقیقات در مورد یافتن داروهای جدید با منشا گیاهی که اثرات سوء کمتری داشته و ارزان تر از ترکیبات شمیائی هستند دارای اهمیت می باشد. در این مطالعه برای اولین بار در ایران اثرات ضد کوکسیدیائی پودر گیاه اکیناسه بر روی کوکسیدیوز تجربی به دست آمده ازEimeria tenella مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در ابتدا 120 جوجه یک روزه نژاد Ross به شش گروه بیست تایی تقسیم شدند. 5 گروه با ااسیست های عفونت زای E.tenella آلوده شدند و یک گروه به عنوان کنترل منفی در نظر گرفته شد. در گروه یک و سه، پودر اکیناسه یک دهم درصد و در گروه دو و چهار پودر اکیناسه نیم درصد به جیره غذائی اضافه شد. گروه پنج شامل کنترل مثبت بود که داروئی دریافت نکرد ولی با ااسیست های Eimeria tenella آلوده گردید و گروه شش شامل کنترل منفی بود که دارو و ااسیست ها را دریافت نکرد. مدت اضافه کردن پودر اکیناسه به جیره در گروه های یک و دو، سه هفته و در گروه های سه و چهار، شش هفته بود. در روز 14، پنج گروه اول با مقدار 200 میکرولیتر از ااسیست های عفونت زای آیمریا تنلا از طریق دهانی آلوده شدند. شش روز بعد از آلودگی با جمع آوری روزانه مدفوع هر گروه به مدت 6 روز متوالی میزان دفع ااسیست بررسی گردید. همچنین میزان وزن حاصله و ضریب تبدیل غذائی در روزهای 7، 14، 21 و 42 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصله نشان دهنده تاثیر مثبت پودر گیاه اکیناسه بر کاهش دفع ااسیست و بهبود بازده جوجه های گوشتی بود.
کلید واژگان: Eimeria tenella, اکیناسه, بازده تولید, کوکسیدیوزThe poultry Industry has been outbreak with an intricate problem called coccidiosis from the beginning and undoubted coccidiosis is one of the most widespread poultry diseases especially among breeder herds and ancestor. So the interest in alternative methods for the control of coccidiosis has been dramatically increased in recent years، and it is necessary to look for methods which are adaptable، safer and cheaper than chemicals. In this study for the first time in Iran effect of anticoccidial effects of powder of Echinacea on experimental coccidiosis caused by E. tenella was carried out. In this study، to evaluate the effects of Echinacea’s powder on fecal oocyst shedding and body weight gain of coccidi-infected broiler chickens، 120 one day old Ross 308 broiler chicks were randomly assigned to six treatments. Each treatment contained 20 chickens. Treatments 1 and 3 were fed diets supplemented with 0. 1% of Echinacea and Treatments 2 and 4 were fed diets supplemented with 0. 5%. Groups 1، 2 three weeks and 3، 4 six weeks were feed with diet supplemented with Echinacea and treatments 5 and 6 were designated as positive and negative control، received no Echinacea. Chickens in treatment 1، 2 and 3، 4 were inoculated with a suspension containing 200 micro liter of Eimeria tenella orally. Frequency of excreted oocyst obtained from feces samples during 7-13 days post -challenged was carried out. Body weight، body weight gain، feed conversion ratio were evaluated on days 7، 14، 21 and 42. The results revealed that Echinacea decreased oocyst per gram of feces significantly in 7-13 days post inoculation and improved production performance in coccidian infected broiler chicks. -
ترکیبات شیمیایی مختلفی از جمله گلوکوکورتیکوستروئیدها، داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی و آنتاگونیست های لوکوترینی برای پیشگیری از التهاب استفاده می شوند، اما این داروها دارای عوارض جانبی زیادی مانند زخم معدی، ناراحتی کلیوی و تغییرات چشمگیری در تابلوی خونی هستند. بنابراین تلاش برای یافتن داروهای جدید با حداقل اثرات جانبی ادامه دارد. گل میخک به طور رایج به عنوان یک داروی بی هوشی و آرامبخش در صنعت ماهی و نیز به عنوان یک بی حس کننده موضعی و ماده ضد عفونی به وسیله دندانپزشکان مصرف می شود. در مطالعه حاضر مناسب بودن گل میخک جهت استفاده به عنوان یک ماده ضد التهاب بررسی شد. بدین منظور 10 قلاده سگ نر با وزن 20 تا 25 کیلوگرم و سن 9 تا 15ماه با ترکیبی از زایلازین و کتامین بی هوش شدند. بعد از القاء بی هوشی برشی 5 سانتیمتری در دیواره شکم (به فاصله 3 سانتیمتر از خط سفید و 10 سانتیمتر از جناغ سینه) ایجاد و بخیه گردید. سپس سگ ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول mg/kg 25 اسانس گل میخک به صورت وریدی به مدت 5 روز دریافت کردند. سگ های گروه دوم حجم یکسانی از سرم فیزیولوژی دریافت نمودند. نتایج نشان داد که اسانس گل میخک فاکتورهای التهابی را در محل جراحی کاهش داده است. این ماده همچنین می تواند از تغییرات تابلوی خونی جلوگیری کند. مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که در گروه آزمایش تعداد کمتری از سلول های التهابی در محل عمل در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد. از نتایج مطالعه حاضر نتیجه گیری می شود که شاید بتوان از اسانس گل میخک به عنوان یک ماده ضد التهابی در سگ استفاده کرد.
کلید واژگان: سگ, میخک, اسانس, التهابMany different chemicals are used to prevent inflammation، including glucocorticosteroides، NSAIDs، leukotriens antagonists، etc. However، these drugs have a large number of side effects such as gastric ulcers، significant changes in blood profiles and kidney disorders. So attempts to find new drugs with minimum side effects continue. Clove oil is currently used as an anaesthetic in fish industry and as a local antigermal agent by dentists. In the present study، the use of clove oil as an anti inflammatory agent has been investigated. For this purpose، 10 male dogs with weight between 20-25 kg and age between 9-15 months were divided into two groups، randomly. Xylazine and ketamine were used as anesthetics. After induction of anesthesia a 5 cm incision was made in the abdominal wall، muscle and peritoneum. Then peritoneum، muscle and skin were sutured. The first group received 25 mg/kg IV clove oil for 5 days، while the second group received the same volume of normal saline. The results showed that clove oil reduced inflammatory factors after surgery. This agent can also prevent the changes of blood profile. Histopathological studies showed that in treatment group there are less inflammatory cells in the site of surgery compared to control group. The results from present study suggest that clove oil can be useful as an anti-inflammatory agent in dog.Keywords: Clove, Inflammation, Dog, Essence -
تب واکنشی آزار دهنده است که می تواند در اثر اختلالات خود مغز و یا متعاقب تاثیر مواد سمی که روی مرکز تنظیم دما اثر م یکنند، ایجاد شود. از آن جا که داروهای شیمیایی معمولا عوارض جانبی زیادی دارند، امروزه استفاده از داروهای گیاهی با توجه به عوارض جانبی کمتر آن ها رو به افزایش است. اسانس گل میخک به طور رایج به عنوان یک داروی آرا مبخش، بیهوش کننده و بی حس کننده موضعی و ضدعفونی کننده مصرف می شود. در مطالع هی حاضر مناسب بودن اسانس گل میخک جهت استفاده به عنوان یک ماده ضد تب بررسی گردید. بدین منظور 15 قلاده سگ نر سالم بالغ با وزن 25 - 20 کیلوگرم و سن 15 - 9 ماه انتخاب شدند. س گها با ترکیبی از زایلازین و کتامین بی هوش شدند. سپس با برش دیواره شکم، برشی ب هطول دو سانتی متر در ژژونوم ایجاد شد و سپس ژژونوم، صفاق، عضلات و پوست بخیه زده شدند و پس از جراحی از آنتی بیوتیک استفاده نشد. 24 ساعت بعد سگ ها به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول اسانس گل میخک با دوز 20 /kg به صورت داخل وریدی، گروه دوم فنیل بوتازون با دوز 20 mg/kg داخل وریدی و گروه سوم سه میلی لیتر سرم فیزیولوژی داخل وریدی دریافت نمودند. پس از تزریق، در فواصل زمانی 5 دقیقه ای تا 45 دقیقه دمای بدن سگ ها انداز هگیری و ثبت گردید. تحلیل آماری نتایج نشان داد که اسانس گل میخک و فنیل بوتازون هر دو سبب کاهش تب می شوند. از نتایج مطالعه ی حاضر میتوان نتیجه گیری نمود که اسانس گل میخک می تواند به عنوان یک داروی ضد تب در سگ استفاده شود که قدرت اثر آن قابل مقایسه با داروی فنیل بوتازون می باشد.
کلید واژگان: سگ, میخک, فنیل بوتازون, تبSince fever is a harmful reaction and should be controlled, use of antipyretic drugs in order to inhibit this reaction seems necessary. As chemical drugs have a lot of side effects, today attempt to apply herbal drugs which have lesser side effects is increased. Clove oil is currently used as a sedative and an anesthetic in aquaculture and an antigermal agent by dentists. The present study was carried out to investigate the suitability of this agent to use as an antipyretic drug in dog. For this purpose, 15 healthy adult male dogs were used, the animal body weight ranged from 20-25 kg and their ages were between 9-15 months old. Before the experiment, heart rate, respiratory rate and body temperature were recorded. Then, dogs were anesthetized with a combination of xylazine and ketamine. After induction of anesthesia a 2 cm incision was made in the jejunum, then the jejunum, peritoneum, the muscles and the skin were sutured. No antibiotic was used after surgery. Twenty four hours later, dogs were divided into 3 groups, randomly. Group one received 20 mg/kg clove oil, intravenously. 20 mg/kg phenylbutazone were injected IV into the dogs in group two Dogs in group three received 3 ml of normal saline. Using a digital thermometer, the body temperature was measured and recorded every 5 minutes for 45 minutes. The results were assessed statistically using one way analysis of variances (ANOVA). The results of the present study showed that both agents reduced body temperature. These results, suggests that clove oil can be used as an antipyretic agent in dog and its effect is comparable with phenylbutazone.Keywords: Fever, Phenylbutazone, Clove oil, Dog -
ترانکرون عصاره الکلی زهر رتیل Tarantula cubensis است که بر روی روند تشکیل بافت پوششی قسمت های ملتهب تاثیر می گذارد. علی رغم اینکه گزارشات اندکی از تاثیرات این ترکیب بر روند التهاب در دست می باشد اما می توان از ترانکرون در گاو، اسب، گوسفند، بز، خوک و سگ استفاده نمود. هدف از این مقاله، مطالعه تاثیرات ضد التهابی داروی ترانکرون در موش صحرایی پس از تزریق زیر جلدی این دارو می باشد. بدین منظور تعداد 30 موش صحرایی با میانگین وزنی gr 30±250 انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 تایی تقسیم شدند. تحت شرایط استریل، برشی دایره ای به قطر 5 /1 سانتیمتر در پوست ناحیه کمر موش های صحرایی گروه اول و دوم ایجاد گردید. بلافاصله پس از انجام عمل جراحی و نیز در روز چهارم به 15 موش گروه اول μl/g 1 از داروی ترانکرون و به موش های گروه دوم حجم مشابهی از سرم فیزیولوژی استریل به صورت زیرپوستی تزریق گردید. در روز 7 پس از جراحی موش های گروه های اول و دوم بی هوش و از محل زخم، نمونه بافتی و از قلب آنها میزان دو میلی لیتر خون گرفته شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ترانکرون می تواند از تغییرات تابلوی خونی جلوگیری کند. علاوه بر این مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که در گروه اول تعداد کمتری سلول های التهابی در محل جراحی در مقایسه با گروه دوم وجود دارد. از نتایج مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که ترانکرون می تواند به عنوان یک ماده ضد التهاب استفاده شود.
کلید واژگان: زخم, موش صحرایی, ترانکرون, التهابTheranekron is an alcoholic extract of the venom of Tarantula cubensis، which effects on demarcation and epithelialization of inflammatory tissue. Although، there are a few reports about the effects of theranekron on the inflammation process، it can be used in cow، horse، sheep، goat، pig and dog. The aim of the present study was to investigate the anti-inflammatory effects of theranekron following subcutaneous administration. For this purpose، thirty rats (weight 250 ± 30 gr) were chosen and divided randomly into two groups. Under sterile condition، a circular incision of 1. 5 centimeters of diameter was created in each rat on back. Rats in group one received 1μg/kg theranekron after surgery and at day 4 after surgery، subcutaneously. Rats in group two received the same volume of normal saline at similar times، subcutaneously. On the day seven after surgery، rats were anaesthetized and from the site of wounds specimens were taken. The same time from the heart of each rat 2 ml blood was collected. The results of the present study showed that theranekron can prevent the blood picture changes. In addition، histopathological studies showed that at the site of surgery، there are less inflammatory cells in the rats of group one compared to group two. From the results of the present study، it can be concluded that theranekron can be used as an anti-inflammatory agent.Keywords: Rat, Wound, Theranekron, Inflammation -
سیر برای قرنها به عنوان داروی گیاهی در درمان بیماری های مختلف استفاده می شده است. علاوه بر این در دو دهه گذشته مطالعات آزمایشگاهی، حیوانی و انسانی توانایی سیر در کاهش چربی های پلاسما در گونه های مختلف وقتی که جیره غذایی غنی از لیپید دریافت می کردند را تایید کرده است. چون سیر معمولا در جیره جوجه های گوشتی استفاده می شود و این جیره از لحاظ میزان لیپید متعادل است، بنابراین مطالعه حاضر برای پی بردن به اثرات سیر بر روی کلسترول تام، تری گلیسرید تام و مقدار بافت چربی در جوجه های گوشتی انجام شد. بدین منظور 100 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 بصورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. جوجه های گروه اول از روز دوم زندگی 20 کیلو گرم در تن سیر خشک تازه پودر شده به همراه جیره غذایی خود دریافت کردند. در گروه دوم 20 کیلو گرم در تن سبوس گندم جایگرین سیر شده بود. در روز 50 جوجه ها وزن شدند. سپس کشتار انجام و لاشه و بافتهای چربی هر جوجه بصورت جداگانه وزن شد. در طول کشتار نمونه های خونی گرفته شد و کلسترول تام و تری گلیسرید تام سرم با استفاده از روش های معمول آزمایشگاهی اندازه گیری شدند. همه نمونه ها آنالیز و نتایج با استفاده از روش t. test از لحاظ آماری ارزیابی شدند. نتایج هیچ تغییر معنی داری را در وزن جوجه ها و وزن لاشه جوجه ها نشان نداد 05 /0P<. ولی تغییر معنی داری در میزان کلسترول تام، تری گلیسرید تام و مقدار بافت چربی ذخیره در گروه یک در مقایسه با گروه دو مشاهده شد (001 /0P<). نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد می کند که سیر تازه قادر به کاهش کلسترول تام، تری گلیسرید تام و بافت چربی ذخیره است.
کلید واژگان: تری گلیسرید, سیر, جوجه گوشتی, کلسترول, بافت چربیGarlic has been used for centuries as a herbal medicine in treating different diseases. Furthermore in the past two decades human, animal and in vitro studies have confirmed the ability of garlic to reduce plasma lipids in different species when they received a diet rich in lipid. As garlic is usually used in broilers diet and the diet is balanced in its lipid content, so the present study was carried out to investigate the effects of garlic on total serum cholesterol, total serum triglyceride and adipose tissues in chicken. For this purpose 100 male Ross 308 chickens were randomly divided into two groups. Chickens in group1, received 20 kg/ton dried, powdered fresh garlic from second day of their life. In group 2, garlic has been replaced with 20 kg/ton brane. In day 50 chickens were weighted out. Then chickens were sacrificed. Carcasses and adipose tissues were weighted out individually. During slaughtering blood samples were taken out and serum total cholesterol and total triglyceride were measured using routine laboratory methods. All samples were analysed and the results were assessed statistically using t. test. The results showed no significant changes in chickens weight and chickens carcasses weight, however significant decrease in total cholesterol, total triglyceride and adipose tissues, in group 1 compared with group 2 was observed (P<0.001). The results of present study suggest that fresh garlic is able to reduce total cholesterol, total triglyceride and adipose tissues in chickens.Keywords: Broiler, Triglyceride, Adipose tissue, Cholesterol, Garlic
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.