سعید مهدی زاده
-
تخمین دقیق تبخیر-تعرق مرجع برای مدیریت منابع آب و طراحی سیستم های آبیاری به خصوص در نواحی خشک و نیمه خشک ضروری می باشد. در این تحقیق، عملکرد پنج مدل مختلف رابطه والیانتزاس در برآورد تبخیر-تعرق مرجع مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور از داده های هواشناسی هفت ایستگاه سینوپتیک واقع در شمال غرب کشور شامل ارومیه، سلماس، مهاباد، تکاب، تبریز، سراب و مراغه استفاده گردید و مقادیر تبخیر-تعرق مرجع روزانه توسط روش فائو-پنمن-مانتیث (به عنوان روش استاندارد) برآورد شد. سپس همین مقادیر با استفاده از مدل های مختلف رابطه والیانتزاس برآورد شد. با استفاده از شاخص های آماری ضریب تعیین (R2) و جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) برای نتایج دوره های سالانه، فصلی و ماهانه،دقت روش های به کار رفته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش والیانتزاس 2 (Rs, T, RH, U) دقیق ترین مدل در تخمین ETo در منطقه مورد مطالعه می باشد. به طوری که متوسط مقادیر شاخص های آماری R2و RMSE برای روش مذکور به ترتیب 984/0 و 512/0 میلی متر بر روز برای دوره سالانه حاصل شد. همچنین نتایج حاکی از عملکرد نسبتا ضعیف روش والیانتزاس5 (Rs, T) با متوسط مقادیر شاخص های عملکرد به ترتیب 891/0 و 228/1 میلی متر بر روز برای شاخص های فوق بود. در دوره های فصلی و ماهانه نیز مدل والیانتزاس2 (Rs, T, RH, U) بهترین برآورد EToرا در ایستگاه های مورد مطالعه ارائه داد.کلید واژگان: تبخیر-تعرق مرجع, روابط والیانتزاس, فائو-پنمن- مانتیثEvapotranspiration is one of the most important factors in hydrological cycle. Potential evapotranspiration is used to design in irrigation and drainage networks and hydrological studies (Davis & Dukes, 2010). The conducted studies in different regions of the world have shown that the FAO-Penman-Monteith model can be presented as the most accurate method under various climatic conditions (Irmak et al, 2003, ASCE-EWRI, 2005, Jabloun & Sahli, 2008, Martinez & Thepadia, 2010 and Azhar & Perera, 2011). The calibration of the mentioned equation using lysimetric data in a wide range of climatic conditions and its applicability without the requirement for local calibration in different climatic conditions are the benefits of the FAO-Penman-Monteith equation (Landeras et al, 2008). On the other hand, the Valiantzas model is one of the newest methods for estimating ETo. Advantages of using the Valiantzas equations in the estimation of reference evapotranspiration include simple application for spatial calibration, easy application for temporal distribution of reference evapotranspiration values, easy use for routine hydrological applications and simplicity of equations for other hydrological applications (a, b, c, Valiantzas, 2013). The purpose of this study was to evaluate and compare the accuracy of five different Valiantzas models for estimating reference evapotranspiration at the studied stations located in the northwest of Iran (Urmia Lake basin) including Urmia, Salmas, Mahabad, Takab, Tabriz, Sarab and Maragheh and providing the best version of the Valiantzas as the results of which are the highest concurrence with the FAO-Penman-Monteith method.Keywords: Potential evapotranspiration, Valiantzas equations, FAO-Penman-Monteith
-
تابش خورشیدی یکی از عوامل ضروری در برنامه ریزی آبیاری، چرخه هیدرولوژیکی، مدل های شبیه ساز عملکرد گیاه و برآورد تبخیر-تعرق مرجع می باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی دقت مدل های برآورد تابش خورشیدی و تاثیر آنها بر تبخیر-تعرق مرجع می باشد. برای این منظور از داده های هواشناسی چهار ایستگاه سینوپتیک ارومیه، تکاب، سلماس و مهاباد در غرب حوضه آبریز دریاچه ارومیه در مقیاس روزانه استفاده گردید. تابش خورشیدی توسط هفت مدل هارگریوز-سامانی، آلن، خودکالیبراسیون، سامانی ، آناندال ، بریستف-کمپبل و آنگستروم-پرسکات برآورد گردید. سپس مقادیر به دست آمده در معادله فائو-پنمن-مانتیث، برای تخمین تبخیر-تعرق مرجع مورد استفاده قرار گرفت. به منظور ارزیابی دقت مدل ها، از شاخص های آماری ریشه میانگین مربعات خطا، متوسط خطای بایاس و ضریب تبیین استفاده شد. نتایج ارزیابی مدل ها نشان داد که مدل آنگستروم-پرسکات دارای بهترین عملکرد و مدل سامانی ضعیف ترین روش در ایستگاه های منطقه مورد مطالعه بود. متوسط مقادیر ریشه میانگین مربعات خطا برای مدل های آنگستروم-پرسکات و سامانی در منطقه مطالعاتی به ترتیب برابر 48/0 و 43/1 میلی متر بر روز به دست آمد.کلید واژگان: تابش خورشیدی, ساعات آفتابی, مدل های تجربی, هواشناسیSolar radiation is an essential factor in irrigation scheduling, hydrological cycle, crop growth simulation models and estimation of reference evapotranspiration. The aim of the present research was to investigate the accuracy of solar radiation estimation models and their effects on reference evapotranspiration. For this purpose, the meteorological data of 4 synoptic stations including Urmia, Takab, Salmas and Mahabad in West of Urmia lake catchment in daily scale were used. Solar radiation was estimated using seven models including, Hargreaves-Samani, Allen, Self-Calibrating, Samani, Annandale, Bristow-Campbell and AngstromPrescott. Then, the obtained values were used in FAO- Penman-Monteith equation to estimate the reference evapotranspiration. In order to evaluate the model's accuracy, the statistical indicators including root mean square error, mean bias error and determination coefficient were used. The evaluation results of the models showed that the Angstrom Prescott model had the best performance, and the Samani method was the weakest method in the studied stations. The average values of the root mean square error for the AngstromPrescott and Samani methods in the studied region were obtained 0.48 and 1.43 mm/day, respectively.Keywords: Solar radiation, Sunshine hours, Experimental models, Meteorology
-
دمای هوا یکی از مهم ترین متغیرهای مورد نیاز در مطالعات اقلیمی و برآورد نیاز آبی گیاهان می باشد. در سال های اخیر مدل های هوشمند متعددی از جمله دو روش برنامه ریزی بیان ژن و شبکه های بیزین برای تخمین دمای هوا به کار گرفته شده اند. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی دقت این دو مدلدر پیش بینی عوامل دمایی یک روز معین بر اساس داده های یک تا هفت روز قبل است. برای این منظور از داده های 25 ساله دمای هوا ایستگاه های سینوپتیک ارومیه و تبریز استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش برنامه ریزی بیان ژن و شبکه های بیزین با دقت خوبی قادر به مدل سازی دمای حداقل، متوسط و حداکثر هوا بودند. با این حال، روش شبکه های بیزین دقت بیشتری نسبت به روش برنامه ریزی بیان ژن داشت. بر طبق یافته های تحقیق، در روش شبکه های بیزین و ایستگاه ارومیه در مرحله آزمون، مقادیر شاخص های ضریب تبیین (R2) و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) در بهترین سناریو به ترتیب برابر 0/92 و 2/50 درجه سانتی گراد برای دمای حداقل، 0/96 و 1/83 درجه سانتی گراد برای دمای متوسط و 0/96 و 2/32 درجه سانتی گراد برای دمای حداکثر بودند. مقادیر شاخص های آماری مذکور در ایستگاه تبریز در بهترین سناریوهای مرحله آزمون و روش شبکه های بیزین برابر 0/93 و 2/42 درجه سانتی گراد برای دمای حداقل، 0/97 و 1/90 درجه سانتی گراد برای دمای متوسط و 0/95 و 2/42 درجه سانتی گراد برای دمای حداکثر به دست آمدند. در مجموع دقت پیش یابی دمای متوسط نسبت به دمای حداکثر و حداقل با هر دو روش در ایستگاه های مطالعاتی بیشتر بود.کلید واژگان: پیش بینی, دمای هوا, مدل های هوشمندAir temperature is one of the most important variables in estimating crop water requirement and climatic studies. In recent years, several intelligent models such as Gene Expression Programming and Bayesian Networks have been used to estimate air temperature. The purpose of the present research is to evaluate the accuracy of these two approaches in prediction of air temperature in a specific day (t) using data of one to seven days before, i.e. t-1 to t-7. For this purpose, a 25-years dataset of daily temperature of two stations in northwest of Iran, namely Urmia and Tabriz were collected and used for models performance comparison. The results showed that Gen Expression Programming and Bayesian Networks methods were capable to predict the minimum, mean and maximum air temperature with acceptable accuracy. However, the Bayesian networks method showed relatively better performance comparing to the Gene Expression Programming. The findings revealed that in testing stage of Bayesian networks method for Urmia station, the values of determination coefficient (R2) and root mean square error (RMSE) in the best scenario are 0.92 and 2.5 ◦C for minimum temperature, 0.96 and 1.83 ◦C for mean temperature, 0.96 ◦C and 2.3 ◦C for maximum temperature respectively. The corresponding values of statistical indices for Tabriz station in Bayesian networks method were found to be 0.93 and 2.42 ◦C for minimum temperature, 0.97 and 1.90 ◦C for mean temperature and 0.95 and 2.42 ◦C for maximum temperature. In general the mean temperature was predicted more accurately by both approaches in study stations.Keywords: Air temperature, Intelligent models, Prediction, Iran
-
این مطالعه به منظور بررسی اثر سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم (2750، 2900 و 3050 کیلوکالری در کیلوگرم) و سطوح مختلف پروتئین خام (13، 15 و 17 درصد) جیره، بر عملکرد مرغ های تخم گذار بومی استان مازندران در مرحله ی اول تخم گذاری انجام شد. به این منظور تعداد270 قطعه مرغ تخم گذار بومی با سن 24 هفته انتخاب و در قالب یک طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل 3×3 در طول دوره 90 روزه مورد آزمایش قرار گرفتند. درصد تخم گذاری و مقدار خوراک مصرفی تحت تاثیر معنی دار سطوح مختلف انرژی قرار گرفت (05/0 >(P؛ به طوری که با افزایش سطح انرژی جیره درصد تخم گذاری و مقدار خوراک مصرفی کاهش یافت. ولی سطوح مختلف انرژی جیره تاثیری معنی داری بر وزن پایانی، وزن تخم مرغ، ضریب تبدیل خوراک و درصد جوجه درآوری نداشت (05/0 <(P. سطوح مختلف پروتئین خام بر درصد تخم گذاری موثر بود (05/0 >(P؛ به طوری که با افزایش سطح پروتئین خام جیره از 13 به 17 درصد، درصد تخم گذاری به میزان 9/12 درصد افزایش یافت. اثر متقابل سطوح مختلف انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام بر هیچ یک از صفات عملکردی در کل دوره اثر معنی دار نشان نداد (05/0P>). لذا بر پایه نتایج این آزمایش، جیره حاوی سطح 2900 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم جیره و پروتئین خام 15 درصد جهت تغذیه مرغ های تخم گذار بومی مازندران در مرحله ی اول تخم گذاری توصیه می شود.کلید واژگان: انرژی قابل متابولیسم, پروتئین خام, تولید تخم مرغ, مرغ های بومی, کیفیت تخم مرغThis study was carried out to evaluate the effect of different levels of metabolizable energy (2750, 2900 and 3050 kcal/kg) and crude protein (13, 15 and 17%) in the diet on the performance and egg quality of native laying hens of Mazandaran province at the first stage of production. For this purpose, two hundreds seventy 24-week-old native hens were randomly assigned to a 3×3 factorial design experiment. Egg production and feed intake were affected by different levels of energy (P0.05). Moreover, different levels of crude protein had significant effect on egg production (PKeywords: Metabolizable energy, Crude protein, Egg production, Native hens, Egg quality
-
تخمین صحیح تبخیر- تعرق مرجع (ETo)، مستلزم برآورد دقیق مقادیر تابش خورشیدی (RS) میباشد. مدلهای بسیاری برای برآورد تابش خورشیدی وجود دارد، به طوری که یکی از این روابط، معادله آنگستروم– پرسکات (A-P) است. دقت معادله آنگستروم– پرسکات در تخمین میزان تابش خورشیدی، به دقت برآورد ضرایب a و b معادله مذکور بستگی دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی دقت مدلهای تخمین ضرایب معادله A-P و تاثیر آن ها در میزان تابش خورشیدی و تبخیر- تعرق مرجع بود. برای این منظور، داده های هواشناسی 4 ایستگاه سینوپتیک ارومیه، تکاب، مهاباد و سلماس در حوضه آبریز دریاچه ارومیه طی سالهای 1377 تا 1387 در مقیاس روزانه استفاده گردید. مدل های مورد استفاده در تعیین ضرایب معادله آنگستروم– پرسکات شامل مدل های بر پایه متوسط سالانه ساعات آفتابی نسبی ، ارتفاع از سطح دریا و ، ارتفاع از سطح دریا و عرض جغرافیایی و ، ارتفاع از سطح دریا و عرض جغرافیایی، متوسط سالانه دمای هوا و ارتفاع از سطح دریا بودند. ضرایب به دست آمده به منظور محاسبه میزان تابش خورشیدی در رابطه آنگستروم– پرسکات قرار گرفت و سپس تبخیر- تعرق مرجع با استفاده از معادله فائو- پنمن- مونتیث محاسبه گردید. به منظور ارزیابی دقت مدلها از شاخصهای آماری RMSE، MBE، MPE و R2 استفاده شد. نتایج ارزیابی مدل ها نشان داد که مدل بر پایه متوسط سالانه ساعات آفتابی نسبی (مدل Rietveld)، دارای بهترین عملکرد در برآورد ضرایب معادله آنگستروم– پرسکات در تمامی ایستگاه ها بود. مقدار متوسط شاخصهای RMSE،MBE ، MPE و R2 برای مقادیر تبخیر-تعرق مرجع واقعی و تبخیر- تعرق مرجع حاصل از ضرایب مدل مذکور به ترتیب mm/day 33/0 و 25/0، 27/6% و 9977/0 به دست آمد. در نهایت ضرایب به دست آمده از مدل منتخب، 26/0 =a و 43/0 = b، به عنوان ضرایب معادله آنگستروم-پرسکات در ایستگاه های مورد مطالعه پیشنهاد گردیدند.کلید واژگان: آنگستروم - پرسکات, تابش خورشید, تبخیر, تعرق مرجع, ساعات آفتابیCorrect estimation of reference evapotranspiration (ETo) needs to estimate accurate solar radiation values. There are many models to estimate solar radiation so that one of these relationships is Angstrom-Prescott (A-P) equation. The accuracy of Angstrom-Prescott equation in estimating solar radiation value depends on the estimation accuracy of a and b coefficients of the mentioned equation. The purpose of the present research was to investigate the accuracy of models for estimating coefficients in A-P equation and their effects in the solar radiation and reference evapotranspiration values. To do this purpose, the meteorological data of four synoptic stations including Urmia, Takab, Mahabad and Salmas in the Urmia lake watershed in the daily scale from 1998 to 2008 were used. The models which used for the determination of Angstrom-Prescott equation coefficients were included models based on the annual average of relative sunshine hours , elevation and , elevation and latitude and , elevation and latitude, annual average of air temperature, elevation. The obtained coefficients were used to compute the solar radiation values in Angstrom-Prescott equation and then reference evapotranspiration was calculated by FAO-Penman-Monteith equation. To evaluate the models accuracy, statistical indices including RMSE, MBE, MPE and R2 were used. The evaluation results of the models showed that the model based on annual average of relative sunshine hours (Rietveld model) had the best performance in determining the coefficients of AngstromPrescott equation. The average values of RMSE, MBE, MPE and R2 indices for actual reference evapotranspiration and reference evapotranspiration obtained from coefficients of mentioned model were found 0.33 and 0.25 mm/day, 6.27% and 0.9977, respectively. For AngstromPrescott equation coefficients from selected model, a=0.26 and b=0.43 were suggested in the studied stations in the Urmia lake watershed.Keywords: Angstrom, Prescott, Reference Evapotranspiration, Solar Radiation, Sunshine Hours
-
این تحقیق با هدف بررسی ترکیبات شیمیایی و فراسنجه های تجزیه پذیری گون علفی (Astragalus crenatus Schult.) و تعیین ارزش غذایی آن انجام گرفت. نمونه برداری گیاهی از مراتع ارتفاعات هیر به نئور در دو سایت (سایت یک در محدوده ارتفاعی 1500 تا1700 متری و سایت دو در ارتفاع 1900 تا2100 متری از سطح دریا) در شهرستان اردبیل و در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) انجام شد. پس از آماده سازی نمونه ها، مقدار دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز از روش ون سوست و برای اندازه گیری ترکیبات شیمیایی از روش های مرسوم آزمایشگاهی AOAC استفاده شد. تجزیه پذیری و قابلیت هضم شکمبه ای نیز به روش آزمایشگاهی و با استفاده از دو راس گوسفند نر نژاد مغانی دارای فیستوله شکمبه ای تعیین شد. نتایج نشان داد از لحاظ قابلیت هضم و تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی، دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز سایت ارتفاعی دوم به طور معنی داری بیشتر از سایت یک بود (p<0.01). همچنین تجزیه تقریبی نمونه های جمع آوری شده نشان داد مقدار دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز به صورت درصد در ماده خشک در سایت یک به طور معنی داری نسبت به سایت دو بیشتر بود و بین مراحل فنولوژیکی نیز تفاوت معنی دار وجود داشت (p<0.01). نتایج نشان داد در هر دو سایت، مرحله رشد رویشی دارای قابلیت هضم شکمبه ای، بعد از شکمبه ای و خاکستر بیشتر و دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز و ماده آلی کمتری نسبت به سایر مراحل رشد داشت. بنابراین، پتانسیل تجزیه پذیری ماده خشک گونه در مرحله اول رشد بیشتر بوده و با بلوغ گیاه ارزش غذایی آن برای دام های چراکننده کاهش می یابد، در نتیجه بهترین زمان چرا با توجه به این گونه در منطقه، حداکثر اواخر بهار می باشد. همچنین در مطالعات ارزیابی ظرفیت و مدیریت مراتعی که گونه مورد مطالعه گسترش دارد، می توان از این نتایج استفاده کرد.
کلید واژگان: ارزش غذایی, تجزیه پذیری, مراحل رویشی, مراتع هیر, نئور, استان اردبیل Astragalus crenatus SchultThis study was conducted with the aim of determination of chemical composition, degradability fractions and nutritional value of Astragalus crenatus Schult. Two sites with different elevation ranges (1500-1700 and 1900-2100 meters from sea level) were selected to collect the data in highlands ranges of Hir to Neor, Ardebil County. The data sampling was carried out in three phenological stages (vegetative growth, flowering and seeding stages). Plant samples were analyzed and their NDF and ADF were measured using Van Soest method. AOAC common lab methods were used to measure plant samples chemical composition. Ruminal degradability of samples was determined by in situ technique (e.g. two ruminal cannulated Moghani rams). The results showed that digestibility and degradability of dry matter, organic matter, NDF and ADF of samples from the site located in 1900-2100 meters from sea level ranges were significantly higher than the site in lower site (p<0.01). Moreover, the analysis of the collected samples showed that the NDF and ADF values in form of percentage of dry matter for species in higher elevations range sites were higher. The dry matter contents of plant samples differed significantly in various phenological stages (p<0.01). Results showed that the plant samples in vegetative stage had the highest ash and ruminal and post-ruminal digestibility in both sites. The plants in vegetative stage had lowest NDF, ADF and organic matter content compared to the other phenological stages. In conclusion, the degradability of dry matter of the species in vegetative growth stages was more than other stages, indicating that the nutritional value of plant species is reduced in flowering and seeding stages. It can be concluded that late spring is the best time for grazing this species and it can be considered in grazing management plans of the study area.Keywords: Nutritional value, Degradability, Phenological stages, Hir, Neor rangelans, Ardabil province, Astragalus crenatus Schult -
در یک گاوداری با 1600 گاو دوشا، گوساله ای 5/3 ماهه دچار لنفومای تیموسی با علایم ورم سفت و برجسته بخش پایینی گردن و عوارض آن (نفخ شکمبه و سختی در نفس کشیدن) مورد توجه قرار گرفت. در کالبدگشایی این گوساله منهای بزرگ شدگی تعجب برانگیز تیموس خارج سینه ای و تا حدی داخل سینه، بزرگ شدگی حیرت آور تعداد زیادی از گره های لنفاوی و بزرگ شدن طحال نیز خودنمایی می کرد.
در مطالعه ی هیستوپاتولوژی جایگزین شدن پارانشیم تیموس، گره های لنفاوی و طحال به وسیله ی سلول های لنفوئیدی بدخیم جلب نظر نمود. به علاوه، بافت های عضلانی اسکلتی و بافت های چربی مجاور تیموس مبتلا، مورد تهاجم سلول ها توموری قرار گرفته بودند.
در C.B.C این دام لوکوسیتوز (بالای 45000) و لنفوسیتوز (بالای 93 درصد با 2 درصد لنفوسیت آتیپیک) کاملا برجسته بود.تست PCR نمونه ی خون این بیمار مثبت و در آزمایش به روش ELISA میزان آنتی بادی سرم آن 28 PP (منفی) بود.
آزمایش های الیزا (ELISA) و واکنش زنجیره ی پلی مراز (PCR) برای مادر این گوساله منفی در حالی که نمونه ی تانک شیر این گاوداری شدیدا برای PCR مثبت بود. با توجه به آخرین اطلاعات این اولین گزارش از این نوع لنفوسارکومای گوساله در جهان است.کلید واژگان: گوساله, لنفومای تیموس, لنفادنوپاتی فراگیر, لنفوسیتوزIn a dairy farm with 1600 milking cows، a 3. 5- month old Holstein female calf showed a prominent hard subcutaneous mass at the lower part of the neck resulted in rumen bloat and dyspnea. In postmortem examination of the calf، apart from huge mass of thymus، astonishing enlargement of innumerable lymph nodes and a large spleen were noticed as well. In histopathologic study، replacement of the thymus، lymph nodes and spleen tissues with immature malignant lymphocytes were found. The adjacent muscles and fats of the extra-thoracic thymus lymphoma were invaded by the neoplastic lymphoid cells. CBC of the patient showed leukocytosis (more than 45000) and lymphocytosis (higher than 93% with 2% atypical lymphocyte). PCR of blood sample of the calf was positive and in ELISA test، the serum antibody was negative (28pp). PCR and ELISA of the mother of this calf were negative while PCR of a sample from the dairy milk tank was strongly positive. It is suggested that due to lack of maternal passive immunity and immaturity of immune system، following ingestion of BLV- contaminated milk، the calf became infected، resulted in occurrence of atypical and widespread viral lymphoma.. By the best knowledge of the authors this is the first report of this kind of calf lymphomsarcoma world-wide.
Keywords: Calf, Thymus lymphoma, Generalized lymphadenopathy, Lymphocytosis -
سبب بروز بیماری برخاسته از خاک کورینه باکتریوم سودوتوبرکولوزیس است. این باکتری با دوگونهی سم دیوارهی پرچرب عامل (CWLT) و اگزوتوکسین از نوع فسفولیپاز D، به سهولت وارد ماکروفاژ میشود؛ در آن زنده میماند و پس از پخش شدن، به جدار مویرگها (لنف و خون)، سلولهای سرخ خون و بهویژه بافتهای زیرپوست و گره های لنفاوی آسیب میرساند. خاک آلوده به این باکتری توسط باد جابهجا و از راه آسیبهای پوستی ناشی از ضربه و یا نیش حشرات به بافت زیرجلد یا از طریق مخاطات آسیب دیدهی تنفسی یا گوارشی به بافتهای لنفاوی یا خونی بدن میرسد و باعث نکروز بافت درگیر و شکلگیری آبسهی زیر جلد و گره لنفاوی و به ندرت در گاو بروز آبسه داخل بدنی میشود. این بیماری از 15 /4/92 تا 31 /6/92، 8 /8 درصد از 2000 راس گاو مولد را درگیر کرد که 67 درصد حذف شدند و بقیه در طی 14 روز درمان با پنیسیلین و اکسیتتراسایکلین ظاهرا بهبود یافتند. در این درگیری درصد گاوهای بیمار از شکم نخست تا پنجم به ترتیب 3 /42، 20، 3 /7، 12 و 5 بود؛ بهعلاوه یک راس تلیسه بالای 6 ماه نیز مبتلا شده بود. در این گله مفاصل اندامهای حرکتی قدامی بیش از خلفی درگیر شدند و بعد از آن به دیگر مفاصل و گره های لنفاوی ناحیه کشیده شد که بهصورت درد، تورم و زخم مفاصل و بزرگی و حالت آبسه گره های لنفاوی بروز پیدا کرد. در یافته های هیستوپاتولوژی، پرخونی، خونریزی، ادم خونی یا لنفی، شکلگیری توده های پنیری و تجمع فیبرین و سروزیته و حضور میکروآبسه ها جلب توجه میکرد. جداسازی باکتری بهعنوان کلید تشخیص قطعی این بیماری از ترشحات و بافتها انجام شد. با توجه به مشترک بودن این بیماری بین دام و انسان، امکان پراکندگی عامل و سختی درمانپذیری، تا زمان دسترسی به واکسن با کیفیت باید تمام دامهای درگیر هرچه سریع تر به کشتارگاه اعزام شوند.
کلید واژگان: کورینهباکتریوم سودوتوبرکولوزیس, لنفانژیت, کازئوس لیمفادنیت, _ بیماری مشترک, بیماری برخاسته از خاکCorynebacterium Pseudotuberculosis (CP) is the causative agent of soil born disease (SBD). This agent has two types of toxin called CWLT and PLD which gives CP to be able to inter in phagocyte and distributes with it in the host body and damages the membrane of lymph or blood capillaries, erythrocyte and specially subcutaneous tissues and lymph nodes. CP polluted soil is distributed by wind and stabilizes on trauma and or insect damaged skin and then localizes in related subcutaneous tissues and cause necrosis and abscess formation in lymph and/or blood originated texture. In cattle CP can occasionally localize in gastrointestinal damaged mucosa and lung damaged structure and induces necrosis and abscess formation in related GI submucosal and lung tissues. From 8 June to 22 Sept. 2013 SBD affected 8.8% of 2000 dairy cattle. 67% of the affected animals were culled and the others were treated by penicillin and oxytetracycline, those apparently got rid of the disease. In this outbreak the percentage of affection in first to fifth pregnancy were 42.3, 20, 7.3, 12 and 5 respectively. SBD affected even a 6 Mold heifer. In this herd carpal joints were affected much more than tarsal ones and as a cellulitis did distend to regional lymph node. Clinically engaged joints were ulcerative, inflamed and painful and engaged lymph nodes which became an enlarged abscess. Histopathologic findings were invasion of lymph and/or blood capillaries and their complications, formation of caseinated masses which later on became obsess. In this outbreak CP was identified and the CAMP test of the isolated bacteria was positive. Considering the fallowing information: SBD is a zoonosis, difficulty to treat, SBD being endemic for more than 5M; therefore authors of this article deeply believe that till achieving a capable vaccine against cow’s SBD, all affected cattle should be. .. -
محاسبه صحیح نیاز آبی گیاه اولین قدم در طراحی و برنامه ریزی طرحهای آبیاری و زهکشی می باشد. تبخیر-تعرق یک پارامتر احتمالاتی است، بنابراین برای طراحی سیستم های آبیاری بهتر است سطوح احتمالاتی مشخص برای تبخیر-تعرق مورد استفاده قرار گیرد تا احتمال وقوع ریسک در سیستم کاهش یابد. در این تحقیق برای محاسبه مقادیر تبخیر-تعرق مرجع (ET0) داده های 24 ساله هواشناسی ایستگاه سینوپتیک ارومیه مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برای بررسی اثر روش محاسبه ET0 بر مقدار آن، روش های فائو-پنمن-مانتیث (FP-M) و هارگریوز- سامانی (H-S) انتخاب شدند. منحنی های توزیع ET0 روزانه با سطوح احتمالاتی متفاوت برای هر روش استخراج گردید. بر اساس نتایج حاصل، اختلاف بین مقادیر حداکثر ET0 روزانه محاسبه شده با روش FP-M با سطوح احتمالاتی 75% و 50% و 90% و 50% به ترتیب 0/1 و 9/1 میلی متر در روز (معادل 13% و 24%) بود. برای روش H-S این مقادیر به ترتیب 5/0 و 9/0 میلی متر در روز (معادل 8% و 15%) شد. هم چنین نتایج حاکی از اختلاف بین مقادیر ET0 روزانه محاسبه شده با روش های FP-M و H-S در سطح احتمالاتی یکسان بود. به منظور بررسی تاثیر طول دوره محاسبه میانگین ET0 روزانه بر آن، مقادیر میانگین های متحرک ET0 روزانه برای دوره های 1، 3، 5، 7، 10، 15، 20، 25 و 30 روزه با سطح احتمالاتی 99% محاسبه گردید. پس از تعیین تاریخ وقوع حداکثر مقدار میانگین ET0 روزانه برای دوره های فوق، مقادیر میانگین ET0 روزانه حداکثر با سطوح احتمالاتی متفاوت برای دوره های یک الی 30 روزه تعیین شد. تاریخ وقوع دوره های حداکثر یک تا 20 روزه برای روش FP-M حدود دو هفته دیرتر از روش H-S بود، ولی دوره های 25 و 30 روزه بر یکدیگر منطبق شدند. همچنین بر اساس نتایج حاصله، میانگین حداکثر ET0 روزانه روش FP-M برای دوره پنج روزه در سطح احتمالاتی 50% و 75% به ترتیب 8/7 و 7/8 میلی متر در روز (معادل 12% اختلاف) و برای روش H-S به ترتیب 1/6 و 6/6 میلی متر در روز (معادل 8% اختلاف) بدست آمد.کلید واژگان: تبخیر, تعرق مرجع, سطوح احتمال وقوع, فائو, پنمن, مانتیث, هارگریوز, سامانیAccurate estimation of crop water requirement is the basic step for designing and scheduling of irrigation and drainage projects. Evapotranspiration (ET) is a stochastic variable, therefore to reduce the risk level, it is needed to select and use proper evapotranspiration probability levels. In this research, 24 years meteorology data of Orumieh synoptic station have been used to estimate ET0. Also for investigation the effect of ET0 calculation methods on its value, FAO Penman-Monteith (FP-M) and Hargreaves-Samani (H-S) models were selected. Daily ET0 distribution curves with different probability levels for each method were extracted. Differences between maximum daily ET0 values (calculated by FP-M method) with 75% and 50% probability level was 1.0 mm/day (equivalent to 13%) and between 90% and 50% was 1.9 mm/day (24%). Similarly for H-S method the difference was 0.5 and 0.9 mm/day (8% and 15%), respectively. Also at a particular probability level, there was noticeable difference between values of FP-M and H-S methods. In order to understand the impacts of calculation period length on mean daily ET0 value, daily ET0 with 99% probability, and moving average of daily ET0 were calculated for 1, 3, 5, 7, 10, 15, 20, 25 and 30 day perrids. After determination of occurrence date of average maximum daily ET0 for the above periods, average of maximum daily ET0 with different probability levels for the periods of 1 to 30 days were determined. The occurrence of peak dates within 1 to 20 day periods, for FP-M method was 2 weeks after H-S method but for 25 and 30 day periods the dates were the same. The results showed that the peak mean daily ET0 of FP-M method for 5 day periods at 50% and 75% probability levels were 7.8 and 8.7 mm/day (12% difference) and for H-S method they were 6.1 and 6.6 mm/day (8% difference).
-
مدیریت فناوری کشور در برخورد با نهادهای استفاده کننده فناوری
-
در این مقاله عملکرد مبدل شیمیایی به عنوان یکی از مهمترین راه های روش پس تصفیه برای کاهش آلایندگی خودروهای بنزینی بررسی شده است (1). خودروی در نظر گرفته شده پژو RD مجهز به موتور پیکان افشانه ای 1600 cc است. با ثبت مقادیر ورودی و خروجی به مبدل، بازده آن در حالت های مختلف کاری در کاهش سه گاز آلاینده مونوکسید کربن، اکسیدهای نیتروژن و هیدروکربنهای نسوخته بررسی شد. در آزمونهایی که با استفاده از رایانه SL96 انجام شد تبدیل سه گاز آلاینده به طور همزمان از بازده خوبی برخوردار نبود. ...
کلید واژگان: آلایندگی موتورهای درونسوز پس تصفیه, مبدل شیمیایی سه منظوره
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.