به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سلیمان احمدی

  • فریبا محمدصالحی، سلیمان احمدی، امین حبیبی، فاطمه تهرانی فر*
    مقدمه
    یادگیری یک رویکرد است که به توسعه توانایی های یادگیرنده توجه دارد و به  واسطه ارائه رهنمودها و منابع، فرایند یادگیری را تسهیل می کند. سیستم آموزشی و دیدگاه استادان و دانشجویان برای انجام یک برنامه آموزشی اهمیت دارد. این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان درخصوص آماده سازی انگیزش شغلی مبتنی بر تئوری یادگیری خود تعیین کننده در سال1402انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی بر روی اعضای هیات علمی، دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 130نفر تعیین شد و روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده انجام شد.  ابزار، پرسشنامه ی بلیس و عظیم پور بود که پژوهشگر بنا به نیاز آن را تغییرداد. جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار 21spss و با آزمون های آماری آماره های توصیفی و استنباطی انجام شد.
    نتایج
    در این پژوهش 57/7% را زنان تشکیل می دادند و میانگین سنی4/54 ± 22/46 سال بود. حیطه بی انگیزگی بیشترین و تنظیم بیرونی کمترین میانگین را داشت. دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان عمدتا مثبت بود و نمره بالایی نسبت به آماده سازی انگیزش شغلی مبتنی بر تئوری یادگیری خود تعیین کننده کسب نمودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه داشتن انگیزه می تواند سبب بهبود و ارتقا کیفیت کار بالین شود و حرفه پرستاری به سطح مطلوبی از کار تیمی و گروهی برسد پیشنهاد می شود مدیران پرستاری به تشویق و انگیزش پرستاران اهمیت دهند.
    کلید واژگان: انگیزش, هیات علمی, دانشجو: پرستاری, تئوری یادگیری خودتعیین کننده
  • سلیمان احمدی، علی کبیر، اعظم نوروزی، نفیسه مرتضوی، کامبیز نوین*
    مقدمه

    نیازسنجی آموزشی به عنوان اولین مرحله از طراحی آموزشی عبارت از شناسایی نیازهای آموزشی و درجه بندی آن ها بترتیب اولویت است. بهترین روش برای تعیین نیازهای آموزشی اعضای هیات علمی، یک نیازسنجی جامع و با در نظر گرفتن همه نقش های اصلی ذکر شده و زیر نقش های آن ها خواهد بود. بدین منظور نیاز به ابزاری رواسنجی شده و استاندارد که در بر گیرنده همه نقش های یک عضو هیات علمی باشد، احساس می شود. این پژوهش به منظور ارائه ابزار روا و پایا برای نیازسنجی آموزشی اعضای هیات علمی گروه طب اورژانس و رادیوانکولوژی دانشگاه های علوم پزشکی شهید بهشتی، ایران و تهران انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش کمی از نوع طراحی ابزار می باشد. در مرحله اول ابزار نیازسنجی آموزشی اعضای هیات علمی، که در یک مطالعه خارجی به زبان انگلیسی طراحی شده و در متخصصین طب اورژانس مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفته بود، در دو مرحله به زبان فارسی ترجمه شد. در مرحله اول یک مترجم با تخصص آموزش پزشکی مسلط به زبان انگلیسی ترجمه را انجام داد. در مرحله دوم که ویرایش ترجمه اولیه توسط پانل متخصصین دو زبانه به زبان انگلیسی و زبان هدف برای تکمیل ترجمه انجام شد. سپس طی جلسات گروهی یا انفرادی با گروه خبرگان نقش ها و سوالات پرسشنامه مورد بحث قرار گرفت و در نهایت روایی صوری و روایی محتوا ارزیابی شده و در مواردی اصلاحاتی در پرسشنامه اعمال گردید. برای تعیین روایی سازه ای، روش تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی و برای تعیین پایایی، ضریب آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت.  

    نتایج

    یافته ها نشان داد که اغلب گویه های پرسشنامه دارای روایی محتوایی قابل قبول (0/75 تا 1) بود. مقدار شاخص ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون طبقه ای به ترتیب برابر با 0/82 و 0/83 گزارش گردید. تحلیل عاملی وجود روایی سازه در سوالات پرسشنامه را تایید کرد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته ها، نسخه فارسی پرسشنامه نیازسنجی آموزشی اعضای هیات علمی، ابزاری پایا و رواسنجی شده است که می تواند برای مقاصد تحقیقاتی، آموزشی و عملی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: رواسنجی ابزار, نیازسنجی آموزشی, هیات علمی
    Soleiman Ahmady, Ali Kabir, Azam Norouzi, Nafiseh Mortazavi, Kambiz Novin *
    Introduction

    Educational needs assessment as the first step of educational design consists of identifying educational needs and ranking them in order of priority. The best method to determine the educational needs of faculty members is a comprehensive needs assessment, taking into account all the main roles mentioned and their sub-roles. For this purpose, there is a need for a standardized tool that includes all the roles of a faculty member. This research was conducted to provide a valid and reliable tool for assessing the educational needs of the academic staff members of the emergency medicine and radio-oncology departments of Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Iran and Tehran.

    Materials & Methods

    The research method is quantitative and of the instrument design type. In the first stage, the educational needs assessment tool of academic staff members, which was designed in English in a foreign study and was used and evaluated by emergency medicine specialists, was translated into Persian in the second stage. In the first stage, a translator specialized in medical education and fluent in English did the translation. In the second stage, the initial translation was edited by a panel of bilingual experts in English and the target language to complete the translation. Then, during group or individual meetings with the group of experts, the roles and questions of the questionnaire were discussed and finally, the face and content validity were assessed. Exploratory and confirmatory factor analysis was used to determine construct validity and Cronbach's alpha coefficient was used to determine reliability.

    Results

    The findings showed that most of the questionnaire items had acceptable content validity (0.75 to 1). Cronbach's alpha coefficient and intraclass correlation coefficient were reported as 0.82 and 0.83, respectively. Factor analysis confirmed the existence of construct validity in the questionnaire questions

    Conclusion

    According to the findings, the Persian version of the educational needs assessment questionnaire of academic staff is a reliable and validated tool that can be used for research, educational and practical purposes.

    Keywords: Tool Evaluation, Educational Needs Assessment, Academic Staff
  • مهناز فاطمی عقدا، جواد حاتمی*، سلیمان احمدی، ابراهیم طلایی
    مقدمه

    ارتقای صلاحیت به عنوان هدف اصلی در آموزش علوم پزشکی، مستلزم فرآیند پویا و فعال یادگیری است که از مشخصه های چهارچوب اجتماع کاوشگر به شمار می رود. این چهارچوب نظری یک ساختار کلی و منسجم از یک تجربه آموزشی تعاملی با تمرکز بر فرآیند یادگیری را نشان می دهد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی طراحی آموزشی علوم پزشکی صلاحیت محور مبتنی بر چهارچوب اجتماع کاوشگر است.

    روش ها

    پژوهش با روش آمیخته کیفی-کمی انجام شد. بخش کیفی با روش تحلیل محتوای کیفی اسناد و بحث گروهی متمرکز انجام گرفت و بخش کمی شامل اعتباریابی درونی الگوی طراحی آموزشی از روش توصیفی- نظرسنجی (نظر متخصصان) و پرسش نامه محقق ساخته بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند از موارد خاص یا منحصربه فرد از نوع نمونه گیری ویژه تا رسیدن به اشباع نظری بود.

    یافته ها

    با استفاده از تحلیل محتوای کیفی (36 سند، 33 مقاله و سه کتاب) و بحث گروهی متمرکز (با مشارکت 14 نفر از افراد متخصص در آموزش علوم پزشکی) ابعاد صلاحیت، اصول آموزش علوم پزشکی صلاحیت محور و اصول اجتماع کاوشگر مورد شناسایی قرار گرفتند و براساس مبانی نظری، در سه حوزه عاطفی، شناختی مهارتی و فراشناختی و زیرمجموعه های آن ها قرار داده شدند. از انطباق این ابعاد، الگوی آموزش علوم پزشکی صلاحیت محور براساس چهارچوب اجتماع کاوشگر شکل گرفت. اعتباریابی درونی الگوی تدوین شده (با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته و مشارکت 14 نفر از متخصصان تکنولوژی آموزشی و آموزش علوم پزشکی) انجام شد. الگوی تدوین شده براساس نظر متخصصان در سطح معنی داری (T=14.52, P<0.0001)، اعتبار درونی نسبتا بالا را کسب کرد.

    نتیجه گیری

    دراین پژوهش الگوی طراحی شده آموزشی علوم پزشکی صلاحیت محور مبتنی بر اجتماع کاوشگر، دارای طراحی و سازمان دهی مناسب، انعطاف پذیر و سازگار با نیازهای یادگیری فردی و حتی غیرقابل پیش بینی در عرصه آموزش علوم پزشکی بود و طراحی و سازمان دهی آن در طول تجربه آموزشی می تواند تداوم و ارتقا یابد و با توجه به اینکه براساس نظر متخصصان آموزش علوم پزشکی و تکنولوژی آموزشی، اعتبار درونی نسبتا خوبی را کسب کرد، می تواند به عنوان الگوی مناسبی در عرصه آموزش علوم پزشکی صلاحیت محور معرفی شود.

    کلید واژگان: اجتماع کاوشگر, آموزش صلاحیت محور, صلاحیت, طراحی آموزشی, علوم پزشکی
    Mahnaz Fatemi Aqda, Javad Hatami*, Soleiman Ahmady, Ebrahim Talaee
    Introduction

    Achieving competence as the main goal in medical education requires a dynamic and active learning process that includes the characteristics of a community of inquiry framework. This theoretical framework provides an overall and coherent structure of an interactive educational experience with a focus on the learning process. Therefore, the purpose of this research was to develop a competency-oriented educational model for medical sciences based on the framework of the community of inquiry.

    Methods

    This was a qualitative and quantitative research. The qualitative part was conducted using qualitative content analysis of documents and focus group discussions, while the quantitative part involved internal validation of the educational design model through a descriptive survey method (based on experts' opinions) and a researcher-made questionnaire. The sampling method was purposeful, focusing on specific or unique cases continuing until theoretical saturation was reached.

    Results

    Using qualitative content analysis (36 documents, 33 articles, and three books) and focus group discussions (with the participation of 14 experts in medical education), the dimensions of competence, principles of competency-based medical education, and principles of inquiry community were identified. Based on theoretical foundations, these were categorized into three domains: affective, cognitive-skills, and metacognitive, along with their subcategories. The alignment of these dimensions led to the formation of a competency-based medical education model, grounded in the inquiry community framework. Internal validation of the developed model was conducted using a researcher-made questionnaire and the participation of 14 experts in educational technology and medical education. According to the specialists' opinions, the developed model achieved a relatively high internal validity (T=14.52, P<0.0001).

    Conclusion

    In this study, the competency-based educational design model for medical education, based on the inquiry community, exhibited appropriate design and organization, flexibility, and adaptability to individual learning needs, even in unpredictable situations within medical education. Its design and organization can be continuously refined and improved throughout the educational experience. Given that it achieved a relatively good internal validity according to the opinions of specialists in medical education and educational technology, it can be introduced as a suitable model in the field of competency-based medical education.

    Keywords: Competence, Competency-Based Education, Educational Design, Inquiry Community, Medical Sciences
  • محمدحسین دلشاد، سلیمان احمدی*، فاطمه پورحاجی
    مقدمه

    تفاوت های فردی در یادگیری، از جمله سبک های یادگیری دانشجویان، نقش مهمی در ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری ایفا می کند. سبک های یادگیری به روش ترجیحی فرد برای درک، پردازش و ذخیره اطلاعات اشاره دارد. دانشجویان با سبک های یادگیری متفاوت، به روش های متمایزی یاد می گیرند و واکنش های متفاوتی به محرک های آموزشی نشان می دهند. مسئله مهم، ارتباط بین سبک یادگیری دانشجو و روش تدریس مورد علاقه اوست. این مطالعه بر اساس سبک یادگیری دانش آموزان به ارزیابی میپردازد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی-تحلیلی با استفاده از پرسشنامه VARK ، از طریق روش نمونه گیری تصادفی ، به بررسی سبک یادگیری دانشجویان بهداشت عمومی از پایه اول تا هشتم پرداخت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss21 و آمار توصیفی-تحلیلی تحلیل شدند.

    نتایج

    34/83% دانشجویان تک سبکی و 66/16% دو سبکی بودند. سبک یادگیری ترجیحی دانشجویان تک سبکی، سبک دیداری با فراوانی 50% و سبک جنبشی حرکتی با فراوانی 03/3%کمترین میزان فراوانی را دارا بود. در بین کلیه دانشجویان سبک یادگیری50% دیداری؛ 85/34% شنیداری؛ 12/12% خواندنی-نوشتاری و 03/3% جنبشی حرکتی بودند. در بین دانشجویانی که بیش از یک سبک را ترجیح دادند، استفاده از ترکیب دو سبک یادگیری (VARK) شنیداری- خواندنی و نوشتنی و دیداری- شنیداری بیشترین درصد را به خود اختصاص داد.

    نتیجه گیری

    شناخت سبک های یادگیری دانشجویان به اساتید کمک می کند تا موثرترین روش های تدریس را انتخاب کنند. همسویی فعالیت های یادگیری با ترجیحات دانش آموزان می تواند به طور قابل توجهی روند یادگیری را بهبود بخشد و اثربخشی آموزش ها را افزایش دهد.

    کلید واژگان: سبک های یادگیری, روش های تدریس, پرسشنامه وارک مدالیته, یادگیری, آموزش بهداشت عمومی
    Mohammad Hossien Delshad, Soliman Ahmadi *, Fatemeh Pourhaji
    Objective

    Individual differences in learning, including students' learning styles, play a crucial role in enhancing the quality of teaching and learning. Learning styles refer to the preferred way an individual perceives, processes, and stores information. Students with different learning styles learn in distinct ways and respond differently to educational stimuli.The problem is important between the student learning style and the teaching method they prefer. This study evaluates by student learning style.

    Methods

    This descriptive-analytical study employed the VARK questionnaire to assess the learning styles of public health students from grades one to eight using a random sampling method. The collected data were analyzed using SPSS21 statistical software and descriptive-analytical statistics.

    Results

    34.83% of the students exhibited a single learning style preference. Among these, the most prevalent style was Visual (50%), with Kinesthetic (3.03%) being the least common.When considering all students, the distribution of learning styles was as follows, 50% of the view of the 50% visuality in the field; 34.85%; 12.12% of the kinetic and 3.03% kinetic. Among students with multiple learning style preferences, the most common combination was Auditory-Reading/Writing and Visual-Auditory.

    Conclusion

    Understanding student learning styles helps faculty choose the most effective teaching methods. Aligning learning activities with student preferences can significantly improve the learning process and enhance the effectiveness of tutorials. However, the generalizability of these findings might be limited due to the sample size and the focus on a specific student population.

    Keywords: Learning Styles, Teaching Methods, Vark Modality Questionnaire, Public Health Education
  • مهناز فاطمی عقدا*، جواد حاتمی، ابراهیم طلایی، سلیمان احمدی
    مقدمه

    اولین قدم در هر موقعیت آموزشی، تعریف هدف آموزشی است. شایستگی از جمله اهداف مهم در آموزش علوم پزشکی است، از این رو هدف این پژوهش شناسایی ابعاد و عناصر شایستگی در حوزه آموزش علوم پزشکی می باشد.

    روش ها

    این پژوهش در دو بخش تحلیل محتوای کیفی اسناد و بحث گروهی متمرکز (گروه متخصص) انجام شد. انتخاب اسناد براساس مرور محدوده و جستجوی گسترده در پایگاه های Science Direct و SID, PubMed, Scopus با کلیدواژه های صلاحیت، شایستگی، آموزش و علوم پزشکی به صورت هدفمند انجام شد. مشارکت کنندگان در بحث گروهی نیز با روش هدفمند و روش ویژه انتخاب شدند که شامل 14 نفر از اساتید و دانشجویان مقطع دکتری گروه آموزش پزشکی بودند. کدگزاری و تحلیل داده ها براساس دو الگوی مایرینگ برای اسناد و گراندیم ولاندمن برای بحث گروهی متمرکز و اعتبار یافته ها از طریق مشارکت تیم پژوهش و مرورگر همتا انجام شد.

    نتایج

    در جستجوی گسترده 573 سند (کتاب و مقالات) شناسایی شد. با غربالگری از طریق مرور عنوان 282 سند و با مرور عنوان و چکیده 28 سند و در نهایت با مطالعه تدریجی چکیده و برخی تمام متن، 9 سند انتخاب شد. نتایج این بخش با یافته های حاصل از تحلیل بحث گروهی متمرکز، ترکیب و الگوی ابعاد صلاحیت را شکل داد. بر این اساس، ابعاد صلاحیت در سه دسته کلی عاطفی، شناختی-مهارتی-تفکر، فراشناختی و 22 زیرمقوله آنها قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    صلاحیت در آموزش علوم پزشکی فراتر از کسب دانش و مهارت مورد انتظار برای صدور مجوز است که اغلب در استانداردهای ملی توضیح داده شده است، صلاحیت شامل دانش و مهارت های قابل انتقال، خودتاملی و تفکرسطح بالاتر یا فراشناخت است که از طریق روش های فعال آموزشی، قابل دستیابی است.

    کلید واژگان: صلاحیت, شایستگی, ابعاد صلاحیت, آموزش علوم پزشکی
    Mahnaz Fatemi Aqda*, Javad Hatami, Ebrahim Talaee, Soliman Ahmady
    Introduction

    Defining educational objectives is a major constituent of education systems. Competence is one of the objectives in medical education. As such, this study endeavors to identify the dimensions of competence in the field of medical education.

    Methods

    This study was conducted in two parts: qualitative content analysis of documents and focus group discussion (expert group). Documents were purposefully selected based on scope review and extensive search in Web of Science, Scopus, Pubmed, Science Direct, and SID databases with keywords qualification, competence, education, medical sciences. The participants in the group discussion were selected using a targeted method and were 14 professors and PhD candidates of the medical education department. Coding and data analysis were done based on two Meiring models for documents and Grandim-Volandman for focus-group discussion and validation of findings with the participation of the research team and peer review.

    Results

    In an extensive search, 573 documents (books and articles) identified. By screening through the review of title 282 documents, reviewing the title and abstract, 28 documents were selected and finally by gradually studying the abstract and the full texts, 9 documents were selected. The results were combined with the findings of the focus group discussion analysis and formed a model of competency dimensions. As a result, competence dimensions were defined in three general categories: emotional, cognitive-skill-thinking, and meta-cognitive as well as 22 sub-categories.

    Conclusion

    Competency in medical education goes beyond the acquisition of knowledge and skills expected for licensure, which are often described in national standards. Competency includes transferable knowledge and skills, self-reflection, and higher-level thinking or metacognition that is achieved through active learning methods.

    Keywords: Competence, Competency, Competence Dimensions, Education Of Medical Sciences
  • حمیدرضا محمدی، ابراهیم احمدی*، سلیمان احمدی، علی حکیمی خرم

    چشم انداز تامین و آینده آب شمال شرق (کلان شهر مشهد) علاوه بر تاثیرپذیری از بحران های کلی تنش های آبی کشور، و شرایط طبیعی و اقلیمی منطقه شمال شرق، تحت تاثیر متغیر همسایگی و سیاست های هیدروپلیتیکی افغانستان است؛ چرا که افغانستان ضمن آگاهی از وضعیت جغرافیایی خود (محصور در خشکی بودن)، برای جبران بخشی از نیازمندی هایش در امر توسعه زیرساختی آبی، کشاورزی و اقتصادی، متوسل به سیاست هیدروهژمونی (نقش ابزار گونگی آب) در رابطه همسایگان خود، از جمله ایران شده است. در حقیقت سیاست هیدروهژمونی افغانستان، گونه ای از راهبرد دیپلماتیک و سیاسی این کشور، برای جبران بخشی از خلاء «قدرت-امنیت- هویت»، در موازنه ژیوپلیتیکی با همسایگان است. سدسازی های متعدد، و از جمله ساخت سد سلما، در چارچوب همین تحلیل می گنجد. سوال اصلی این مقاله چنین است: اصولا احداث سد سلما بر روی شاخه اصلی هریرود، چه پیامدهایی بر تنش های آبی کلان شهر مشهد دارد؟ به طور واضح سیاست های فرادستی افغانستان در ساخت سد سلما، نواحی پایین دست، از جمله ناحیه شمال شرقی ایران (استان خراسان و کلان شهر مشهد) را با چالش تامین آب مواجه می نماید. گونه های متعددی از تنش های ژیوپلیتیکی، سیاسی-امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، از جمله پیامدهای اعمال چنین راهبردی است. پژوهش بر اساس ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. اطلاعات پژوهش به شیوه کتابخانه و اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است.

    کلید واژگان: ایران, افغانستان, کلان شهر مشهد, هیدروهژمونی, هیدروپلیتیک
    Hamidreza Mohamadi, Ebrahim Ahmadi *, Soleiman Ahmadi, Ali Hakimi Khoram
    Introduction

    Afghanistan's attitude towards dam construction and water infrastructure projects is from two aspects: First, compensating for the deficiencies in the development of water, agricultural and economic infrastructures that have suffered stagnation and backwardness during the years of war, occupation and destruction, and Second, the application of hydro hegemony policy (instrumental role of water) as a part of hydro political, geopolitical policy (water against immigrants and water against oil) and Afghanistan's foreign policy in political and diplomatic exchanges with two neighboring countries, Iran and Pakistan; As a landlocked country. The main source of water supply in Mashhad is mainly underground sources. The main source of water supply in Mashhad is mainly underground sources, however, climatic changes (drought), the state of internal resources, and on the other hand, the continuous growth of the population (and in proportion to the growth of demand), have made water supply dependent on external sources. With the construction of Selma Dam on the main branch of Harirud, the water flow to Dosti Dam has decreased by 40%. The investigations of this article show that the water shortage crisis in Northeast Iran, It has geopolitical, social, political-security, economic, environmental and etc. consequences.

    Methodology

    This research is taken into account as descriptive – analytical based on nature and method. Information on the research has been gathered in the attributive method and by referring to valid sources.

    Results and discussion

    General view of the hydrology of Mashhad In total, there are more than 736,000 agricultural wells in the country, and 320,000 of them are illegal. Of this amount, 4144 wells belong to the Mashhad plain, most of which are in a supercritical condition. Part of Mashhad's surface water supply is provided by 24 rivers. There are four rivers in Ahmadabad sector, six rivers in Torgabeh sector, four rivers in Razavieh sector, six rivers in Central sector and four rivers belonging to Kalat sector. Most of these rivers are in critical condition. According to the agreements made between the governments of Iran and Turkmenistan, the manner and extent of using the water of Harirrud River and Dosti Dam have been determined. However, there is no agreement with the Afghan government in this regard. Undoubtedly, the construction and completion of water structures on Harirrud, despite a legal vacuum, regardless of the water share and the understanding of the water bottlenecks of the three countries in the common catchment area, will bring water tensions in the future. In total, the tensions caused by water shortage and dehydration in Mashhad metropolis are as follows:-Today, water has emerged as a geopolitical issue, and it affects state relations. Afghanistan's rulers of all orientations know that through water control, they will be able to control their neighbors; in this case, Afghanistan looks at Hirmand and Harirrud rivers as a political tool, and it has based foreign policy doctrine towards Iran and Pakistan on this basis.
    -Water, as a rare and non-renewable resource, is the main factor of life and development and the possibility of collision of groups; it increases people and population centers together.
    -The security-political tensions of water shortage in Mashhad metropolis are caused by two factors: the high rate of Mashhad's urban population, the reverse migration of villagers and suburban towns to Mashhad metropolis, and unforeseen expenses caused by the rate of the pilgrim population.
    -Environmental stresses caused by water shortage in various ways, such as climate change in the region (such as the Hamon area), storms, intensification of fine dust, subsidence, emptying of underground aquifers, intensification of diseases, etc. The climate of Khorasan Razavi, according to the condition of underground water and superficial and in spite of Afghanistan's continuous dam constructions, is susceptible to very acute and severe environmental crises.
    - The agricultural sector, as the largest consumer of water in the world, provides food security. Moreover, any change in climatic conditions and access to the required water and threats to the water security of the countries will also be threatened. In general, due to the lack of water, the amount of production of some products will decrease, and that is why we are facing food security.

    Conclusion

    Problems related to access and lack of water include a wide range of environmental, social, security, political and economic issues such as climate change, migration from the village to the city and the depopulation of border areas, competition and conflict between different social groups, problems related to the field of health is like all kinds of diseases, food insecurity, reduction of quality of life, mental and psychological problems, etc. The water crisis in Mashhad metropolis is a smaller picture of the big picture of the water crisis in Iran. To advance water goals, the Islamic Republic of Iran, in common water areas, while adopting active water diplomacy with its neighbors and establishing an agreement, should give legal and international legitimacy to this issue. However, this research believes that due to the inherent nature of competition over vital resources and the selfish views of upstream countries, expecting water supply from outside the basin is somewhat unrealistic. In general, the focus should be on low-cost and possible methods, for example, reforming the agricultural model within the framework of the principle of sustainable development, collection of runoff water, and utilization and recovery of wastewater and greywater. With these methods, spending less on the coast (compared to sea transfer plans, inter-regional transfer, importation, etc.), it is possible to compensate for part of the country's water tensions.

    Funding

    There is no funding support. Authors’ Contribution Authors contributed equally to the conceptualization and writing of the article. All of the authors approved thecontent of the manuscript and agreed on all aspects of the work declaration of competing interest none.   Conflict of Interest Authors declared no conflict of interest.   Acknowledgments  We are grateful to all the scientific consultants of this paper.

    Keywords: Iran, Afghanistan, Mashhad metropolis, hydro-hegemony, hydro-politic
  • سلیمان احمدی، امین حبیبی، میترا رحیم زاده، شهلا بهرامی*
    مقدمه

    یکی از روش های ارزشیابی مبتنی بر عملکرد، آزمون های عینی ساختارمند می باشد. گذراندن این آزمون جهت فراغت از تحصیل دانشجویان پزشکی، انجام طبابت و شرکت در دوره تخصصی ضروری است. این مطالعه  به منظور  تحلیل کیفیت این آزمون ها با استفاده از شاخص های سایکومتریک طراحی شده است.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی آزمون های سه دوره صلاحیت بالینی 31 و 32 و 33 مورد تحلیل قرار گرفتند. شاخص های میانگین (انحراف معیار)، نمره حدنصاب (به روش رگرسیون مرزی)، میزان ردی، ضریب تعیینR2 ، ریشه میانگین مربعات خطا برای تخمین میزان خطای حد نصاب همچنین ضریب دشواری و ضریب تمیز در تک تک ایستگاه ها و کل آزمون ها محاسبه شد.

    نتایج

    64 دانشجوی پزشکی سال آخر پزشکی  به همراه 26 نفر آزمونگر متخصص هر ایستگاه در این آزمون ها حضور داشتند. با توجه به نمره حد نصاب رگرسیون مرزی در آزمون 31 ام همه دانشجویان نمره قبولی را کسب کرده و مردود نداشتیم. RMSE کل معادل 55/0 بود و مقدار  R2در ایستگاه های مختلف از 45/0تا 85/0 بدست آمد. سخت ترین و آسانترین ایستگاه ها براساس ضریب دشواری به ترتیب زنان، پزشکی اجتماعی و ارتوپدی بود. در آزمون 32ام میزان ردی یک نفر(3/4درصد) بود. RMSE کل 57/0 و مقدار R2 در ایستگاه های مختلف از 38/0تا 87/0 بدست آمد. سخت ترین و آسانترین ایستگاه ها بر اساس ضریب دشواری به ترتیب ایستگاه رادیولوژی، طب اورژانس و جراحی  بود. در آزمون 33ام همه دانشجویان نمره قبولی را کسب کردند. RMSE  کل معادل 77/0 بود و مقدارR2  در ایستگاه های مختلف از 39/0 تا 95/ 0 بدست آمد. سخت ترین و آسانترین ایستگاه ها بر اساس ضریب دشواری به ترتیب داخلی، غدد و جراحی بود.

    نتیجه گیری

    برای ارتقای کیفیت آزمونOSCE  سنجش کیفیت آن حیاتی است. استفاده از شاخص های سایکومتریک می تواند گامی مهم در تعیین کیفیت آزمون باشد. نتایج به دست آمده در طول سه دوره آزمون حاکی از آن است که در بیشتر ایستگاه ها کیفیت آزمون قابل قبول بوده و در چند مورد نیز نیازمند بازنگری و بهبود وضعیت هستند.

    کلید واژگان: تحلیل آزمون, آزمون ساختارمند بالینی, صلاحیت بالینی, سایکومتریک, رگرسیون مرزی
    Suleiman Ahmadi, Amin Habibi, Mitra Rahimzadeh, Shahla Bahrami*
    Introduction

    One of the evaluation methods is based on the performance of objective structured clinical examination. Passing this exam is necessary for medical students to graduate, practice medicine and participate in a specialized course. This study is designed to analyze the quality of these tests using psychometric indicators.

    Methods

    In this cross-sectional descriptive study, the test of three periods of clinical competence, respectively, were analyzed. Average (standard deviation), the cut-off score was (by borderline regression method), rejection rate, R2 determination coefficient, root mean square error to estimate the the cut-off score, difficulty coefficient, neatness coefficient were calculated in individual stations and the whole test.

    Findings

    64 medical students along with 26 expert examiners from each station were present in this exam. According to the cut-off score in the 31st exam, all students got a passing grade and we did not fail. The total RMSE was equal to 0.55 and the value of R2 in different stations was obtained from 0.46 to 0.85. The hardest and easiest stations based on the difficulty coefficient were gynecology, social medicine and orthopedics respectively. In the 32nd exam, the rejection rate was one person (0.23%). The total RMSE was 0.57 and the value of R2 in different stations was obtained from 0.38 to 0.87. The most difficult and the easiest stations based on the difficulty coefficient were radilogy, emergency medicine and surgery respectively. In the 33rd exam, all students got a passing grade. Total RMSE was equal to 0.76 and R2 value was obtained in different stations from 0.39 to 0.95. The most difficult and easiest stations based on the difficulty coefficient were internal glands and surgery respectively.

    Conclusion

    To improve the quality of the OSCE exam, measuring its quality is vital. The use of several psychometric indicators can be an important step in determining the quality of the test. The results obtained during the three test periods indicate that the quality of the test is acceptable in most of the stations and some cases need to be reviewed and improved.

    Keywords: Test analysis, Objective Structured Clinical Examination, clinical competency, psychometrics, border Regression
  • فهیمه مرادی، سلیمان احمدی*، امین حبیبی، فاطمه تهرانی فر
    مقدمه
    آموزش بالینی اثربخش سبب ارتقای تفکر انتقادی و افزایش اعتماد به نفس دانشجویان نسبت به توانایی هایشان در انجام مسوولیت های حرفه ای می شود. علی رغم انجام مطالعات کمی متعدد، هنوز هم این مفهوم به روشنی مشخص نشده است. هدف از این مطالعه  بررسی درک و دیدگاه ماماها از آموزش بالینی مامایی اثربخش است. 
    روش کار
     این پژوهش کیفی و از نوع آنالیز محتوا است. شرکت کنندگان 14 نفر ماما بودند که به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های انفرادی به صورت نیمه ساختاریافته و بررسی سریع  (Rapid Review) اسناد و متون بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آنالیز محتوا به شیوه تحلیل محتوا صورت گرفت.
    نتایج
     9 طبقه، 27 زیر طبقه مربوط به دیدگاه ماماها از آموزش بالینی مامایی اثربخش و درک آن ها از مفاهیم استخراج شد.
    نتیجه گیری
    آموزش بالینی اثربخش در رشته مامایی، نیازمند تامین امکانات، تجهیزات محیط بالینی، به کارگیری مهارت های تیوری و عملی مربیان، تعامل و ارتباط با دانشجویان و پرسنل بخش و تیم درمان است و به روز بودن دانش مربیان و استادان کیفیت آموزش بالینی را ارتقا می بخشد.
    کلید واژگان: آموزش بالینی اثربخش, درک, ماماها, مطالعه کیفی
    Fahimeh Moradi, Soleiman Ahmadi *, Amin Habibi, Fatemeh Tehrani Far
    Background
    Effective clinical training promotes critical thinking and increases students' self-confidence regarding their abilities to perform professional responsibilities. Despite numerous quantitative studies, this concept is still not clearly defined. The purpose of this study is to investigate of midwives' perception and point of view of effective midwifery clinical training.
    Methods
    This research is qualitative and content analysis type. The participants were 14 midwives who were selected based on the objective. Data was collected using semi-structured individual interviews and rapid review of documents and texts. Data analysis was done using content analysis method.
    Results
    9 classes, 27 sub-classes or sub-categories related to the views of midwives on effective clinical midwifery training and explaining their understanding of the concepts were extracted. There were factors related to the instructor, factors related to the student, factors related to the clinical environment, factors related to treatment, etc.
    Conclusion
    Effective clinical training in midwifery requires the provision of facilities, clinical environment equipment, the use of theoretical and practical skills of instructors, interaction and communication with students and staff of the department and the treatment team, and the up-to-date knowledge of instructors and professors determines the quality of clinical education.
    Keywords: Effective clinical education, Perception, Midwives, Qualitative study
  • سلیمان احمدی، مژده واعظ زاده*، نرگس علیزاده، محمد آقاعلی، امین حبیبی
    زمینه و هدف

    همدلی از مفاهیم بسیار مهم در امر مراقبت و درمان است. این مطالعه با هدف طراحی و اجرای برنامه تماس زودرس با بیمار و بررسی اثر آن بر مفهوم همدلی در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش مداخله ای انجام شد. 64 نفر از دانشجویان در مقطع فیزیوپات به روش نمونه گیری به صورت دردسترس وارد مطالعه شدند. سپس به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه پرسش نامه همدلی جفرسون بود. ابتدا به هر 2 گروه آزمایش و کنترل، پرسش نامه همدلی جفرسون داده شد. سپس در هر 2 گروه (آزمایش-کنترل) آموزش همدلی با بیمار داده شد. در مرحله بعدی درگروه آزمایش، 3 جلسه حضور در بخش های بیمارستانی ترتیب داده شد. در مرحله بعدی با استفاده از پرسش نامه های همدلی جفرسون میزان همدلی با بیماران مورد سنجش قرار گرفت. در مرحله آخر تمامی اطلاعات با نسخه 22 نرم افزار SPSS و با آزمون های آماری کای دو و تی زوجی تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

    قبل از مداخله بین 2 گروه، نمره همدلی تفاوت آماری معناداری نداشت، اما در بعد از مدخله در گروه آزمایش، نمره همدلی 32/10±04/74 و در گروه کنترل، نمره همدلی 14/8±31/68 بود. بنابراین، تفاوت آماری معناداری بین نمره همدلی در بعد از مداخله بین گروه ها یافت شد. نمره همدلی قبل از مداخله 56/8±06/65 و بعد از مداخله این نمره به عدد 72/9±35/71 افزایش پیدا کرد. بین نمره قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری یافت شد (005>P).

    نتیجه گیری

    تماس زودرس با محیط بالین قبل از شروع دوره کارآموزی باعث افزایش نمره همدلی در دانشجویان پزشکی می شود.

    کلید واژگان: همدلی, تماس زودرس, بالینی, محیط
    Soleiman Ahmadi, Mojdeh Vaezzadeh*, Narges Alizadeh, Mohammad Aghaali, Amin Habibi
    Background and Objectives

    Empathy is one of the most important concepts in patient care. This study aims to design and implement an early patient contact program and investigate its effect on the empathy of medical students in Qom, Iran.

    Methods

    This is a case-control interventional study. Sixty-four students from Qom University of Medical Sciences were recruited by a convenience sampling method and were randomly divided into intervention and control groups. The instrument was the Jefferson Scale of Empathy. First, empathy training was provided to the both groups. Then, the intervention group participated at three sessions of attending hospital. The collected data were entered into SPSS software, verion 22 and analyzed by chi-square test and paired t-test.

    Results

    There was no significant difference between the two groups before the intervention. After the intervention, the empathy score was 74.04±10.32 in the intervention group and 68.31±8.14 in the control group; the difference between the groups was statistically significant.

    Conclusion

    Early patient contact before the start of the internship period increases the empathy of medical students.

    Keywords: Empathy, Early contact, Clinical, Environment
  • سلیمان احمدی، احمد پورمرادی، خالد رحمانی، پیغام حبدرپور*
    مقدمه

    مطالعه حاضر با هدف شناسایی راهکارهای اجرایی در راستای تقویت طرح تحول نظام سلامت با تمرکز بر بعد بهداشت، در استان کردستان انجام گرفت.

    مواد و روش کار

    پژوهش حاصل یک مطالعه کیفی است. نمونه های مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع اوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته وبحث گروهی متمرکز انجام گرفت. به این منظور با 18 نفر از مدیران معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان مصاحبه شدو دو بحث گروهی متمرکز با حضور کارشناسان مسیول شبکه بهداشتی استان، انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA12 صورت گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه راهکارهای شناسایی شده جهت تقویت طرح تحول سلامت در حیطه بهداشت شامل 4 مضمون، 18 زیر مضمون و 204 کد بود. مضمون های شناسایی شده شامل 1. افزایش آموزش و اطلاع رسانی، 2. بازنگری و اصلاح برنامه ها و بسته های ارایه خدمت، 3. انجام اصلاحات لازم در ساختار فیزیکی، نیروی انسانی و منابع مالی طرح و4. تغییر در سیاستگذاری و دیدگاه های حاکمیتی بود.

    نتیجه گیری

    یافته های حاصل از مطالعه نشان می دهد، به منظور بهبود طرح تحول سلامت در حیطه بهداشت لازم است راهکارهای متعدد ومتنوعی با تاکید بر پیشگیری وارتقا سلامت لحاظ گردد.

    کلید واژگان: طرح تحول بهداشت, مراقبت های اولیه سلامت, چالش ها, طرح تحول نظام سلامت, مطالعه کیفی
    Soleiman Ahmady, Ahmad Pourmoradi, Khaled Rahmani, Peigham Heidarpoor*
    Objective (s)

    Due to the importance of the health transformation plan in delivery of the effective health services and the efficient response to the health needs of population, present study aimed to identify solutions in order to strengthen the health transformation plan and resolve its existing challenges.

    Methods

    This was a qualitative study conducted through two focus group discussions.  A purposeful sample of 18 managers and health executives of Kurdistan health system participated in the study. Data analysis was done using MAXQDA version 12 and was based on the content analysis method.

    Results

    Four themes and eighteen sub-themes emerged from analysis. The topics included education and information, modification of service packages, reforms in the physical structure, human resources and financial resources of the project and changes in policy and governance perspectives. In this regard, informing the society about the importance of the health transformation plan, especially from preventive outlooks, gaining the support of other institutions affecting health, the effective implementation of family physician plan and the referral system, developing a monitoring and evaluation system, modification of the software and electronic structures of the program, amendments in the payment system, more support given to the health sector from the Ministry of Health, and promoting inter, intra relationships in the health sector were suggested in this study.

    Conclusion

    In order to overcome existing challenges in the path of health transformation plan, it is necessary to adopt strategies focusing on strengthening the health transformation plan from the health promotional and preventive dimensions, allocate stable income of the government to health plans, monitor and evaluate health services continuously.

    Keywords: health transformational plan, primary health care, challenges, qualitative study
  • الهه شعرباف عیدگاهی، حسین کریمی مونقی*، علی عمادزاده، سلیمان احمدی
    سابقه و هدف

    اغلب برنامه های درسی آموزش عالی، پاسخگوی شایستگی های موردنیاز دانش آموختگان در حوزه های شغلی نمی باشد و این موضوع موجب اتلاف هزینه، کاهش اثربخشی و افزایش آمار فارغ التحصیلان بیکار می گردد. یکی از الگوهای آموزشی نوآورانه برای رفع این مشکلات، آموزش مبتنی بر شایستگی است که فعالان حوزه آموزش را به سمت طراحی برنامه های درسی مبتنی بر شایستگی سوق می دهد. لذا این مطالعه باهدف شناسایی شایستگی های ضروری در برنامه درسی کارشناسی ارشد آموزش پزشکی انجام شد.

    مواد و روش ها

    برای تعیین مدل شایستگی ها در این پژوهش از متدولوژی بیهام و مایر استفاده گردید. در مرحله اول این الگو به بررسی ادبیات موضوع  و 37 برنامه درسی مشابه پرداختیم، در مرحله دوم به مصاحبه با 17 نفر از اعضای هیات ممتحنه و ارزشیابی آموزش پزشکی و اساتید و 15 نفر از فارغ التحصیلان شاغل در این حوزه پرداختیم. در مرحله سوم فهرست اولیه ای از شایستگی ها تهیه گردید، در مرحله چهارم با استفاده از نرم افزار SPPS 25 این شایستگی ها اعتباریابی شد و در مرحله آخر به لیست نهایی شایستگی های فارغ التحصیلان آموزش پزشکی دست یافتیم.

    یافته ها: 

    61 شایستگی نهایی حاصل از این پژوهش به پنج حوزه آموزش، ارزشیابی، پژوهش، مدیریت و حرفه ای گری و 26 زیر حوزه تقسیم گردید.

    نتیجه گیری: 

    تحلیل ابعاد شایستگی های به دست آمده می تواند بینش و دانش وسیعی در اختیار سیاست گذاران و اساتید حوزه آموزش پزشکی قرار دهد تا از آن در نیازسنجی آموزشی، تدوین اهداف، طراحی محتوا، برنامه ریزی درسی، سنجش و ارزشیابی آموزشی و توسعه برنامه درسی استفاده نمایند.

    کلید واژگان: شایستگی, طراحی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی, آموزش پزشکی مبتنی بر شایستگی
    Elaheh Sharbaf, Hosein H. Karimi Monaghi*, Ali Emadzadeh, Soleyman Ahmady
    Background and objective

    Most higher education curricula do not provide the competencies graduates need in the occupational fields, resulting in waste of money and lower effectiveness while increasing the number of unemployed graduates. Competency-based education is an innovative educational model that can solve such problems and lead education activists to design competency-based curricula. Therefore, this study aimed to identify the necessary competencies in the master's curriculum of medical education.

    Methods

    Byham and Moyer’s methodology was used to determine the competency model in this research. Accordingly, the relevant literature and 37 similar curricula were primarily reviewed, after which interviews were conducted with 17 members of the medical education evaluation board and professors and 15 graduates working in this field. An initial list of competencies was prepared in the third step, which were then validated using SPSS 25 to provide the final list of competencies of medical education graduates in the last stage.

    Finding

    The 61 final competencies obtained in the study were divided into 5 areas of education, evaluation, research, management, and professionalism and 26 sub-areas.

    Conclusion

    The analysis of the obtained competencies can provide policy makers and medical education proofers with deeper insights and knowledge to employ when assessing educational needs, setting goals, designing content, planning curriculum, performing educational assessment and evaluation and developing curriculum.

    Keywords: Competency, Competency-Based Curriculum, Competency-Based Medical Education
  • سلیمان احمدی، تکتم معصومیان حسینی، ملیحه نیک اندیش، احمدرضا طاهری*
    زمینه و هدف

    استفاده از کلاس وارونه با طراحی مناسب، باعث ارتقا یادگیری و تقویت توانمندی ها می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیرات کلاس وارونه در آموزش درس بیماری های پوست برای دانشجویان مقطع کارورزی پزشکی است.

    روش بررسی: 

    یک مطالعه نیمه تجربی با طراحی یک گروهه پیش آزمون- پس آزمون است که روی 38 دانشجوی پزشکی مقطع کارورزی پوست دانشگاه علوم پزشکی مشهد در نیمسال دوم تحصیلی 1400-1399 انجام شد. مراحل مطالعه عبارت بودند از: انجام پیش آزمون در ابتدای دوره، ارایه محتوای الکترونیکی در زمینه بیماری های پوست، شرکت در کلاس های وارونه آنلاین، و در نهایت انجام پس آزمون. برای دستیابی به تعیین میزان رضایت مندی پرسشنامه ای در اختیار دانشجویان قرار گرفت و میانگین نمره سوالات پرسشنامه با استفاده از آزمون تی یک نمونه ای با مقدار متوسط صفر مقایسه شد. تاثیر بر روی دانش فراگیران با مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون تی زوجی بررسی شد.

    یافته ها: 

    سی و هشت کارورز شامل 17 مرد و 21 زن با میانگین سنی 57/0 ± 8/24 سال و میانگین معدل 3/8 ±0/88 (از 100 نمره) وارد مطالعه شدند. میانگین نمره همه سوالات پرسشنامه رضایت مندی به صورت معناداری بالاتر از صفر بود. افزایش نمره پس-آزمون نسبت به پیش-آزمون از لحاظ آماری معنی دار بود (2.82= t ؛ 0.009= P). بین جنس، سن و معدل با رضایت مندی و یادگیری ارتباط معناداری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    کارورزان نگرش مثبتی نسبت به روش کلاس وارونه مجازی دارند. کلاس وارونه مجازی بیماری های پوست می تواند سطح دانش کارورزان را در حد معناداری بهبود بخشد.

    کلید واژگان: پوست, کلاس وارونه, مجازی, وب ماژول, یادگیری آنلاین
    Soleiman Ahmady, Toktam Masoumian Hosseini, Malihe Nikandish, AhmadReza Taheri *
    Background and Objective

    Using a flipped classroom with proper design improves learning and competencies. The aim of this study was to investigate the effects of the virtual flipped classroom on teaching dermatology to medical internship students.

    Methods and Materials:

     A quasi-experimental study with a pre-test post-test group design was conducted on 38 medical internship students of Mashhad University of Medical Sciences in the second semester of the academic year 1399-1400. The stages of the study were: pre-testing at the beginning of the course, presenting electronic content in the field of dermatology, participating in online flipped classrooms, and finally conducting a post-test. To achieve satisfaction, a questionnaire was provided to students and the mean score of the questions was compared using a one-sample t-test with a mean value of zero. The effect on learners' knowledge was investigated by comparing the mean scores of pre-test and post-test using paired t-test.

    Results

    Thirty-eight interns, including 17 males and 21 females with an average age of 24/8 ± 0/57 years and an average grade of 88/0 ± 8/3 (out of 100 scores) were enrolled. The mean score of all satisfaction questionnaire items was significantly higher than zero. The increase in post-test score compared to pre-test was statistically significant (t = 2.82; P = 0.009). There was no significant relationship between gender, age, and grade point average with satisfaction and learning.

    Conclusion

    Interns have a positive attitude towards the virtual flipped classroom. Dermatology virtual flipped classroom can significantly improve the level of knowledge of them.

    Keywords: Dermatology, Flipped classroom, virtual, Web module, Online Learning
  • زهره سادات میر مقتدایی، سلیمان احمدی، حجت الله عبدالهی*
    مقدمه

    در دهه گذشته، تغییرات ساختاری به دنبال جامعه نگر کردن آموزش پزشکی نه تنها در متحول ساختن حرفه های پزشکی و مراقبت های بهداشتی موثر بوده، بلکه در مسایلی تاثیر داشته است که با رفاه و سلامت جامعه مرتبط است. تحقیقات اندکی درباره تدوین و اجرای برنامه های پزشکی جامعه نگر در ایران صورت گرفته است. تحقیق حاضر به تبیین ابعاد و مولفه های تاثیرگذار بر اجرای آموزش پزشکی جامعه نگر از دیدگاه پزشکان خانواده دانشگاه علوم پزشکی ایلام می پردازد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا انجام شد. داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و راهنمای مصاحبه (interview guide) جمع آوری گردید. جامعه پژوهش شامل پزشکان خانواده شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال 1398 بود که با توجه به سطح اشباع داده ها، 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی و روش بیرنینگهام و با استفاده از نرم افزار MAXQDA vol.10 بررسی گردید. اعتبار و اعتماد یافته های تحقیق با استفاده از روش های بررسی اعضا، غوطه وری محقق و چندبعدی بودن داده ها در معیار گوبا و لینکلن تضمین شد.

    یافته ها

     از تجزیه وتحلیل متن مصاحبه ها، 121 کد اولیه، 41 زیرطبقه، 13 طبقه و 5 درون مایه اصلی تاثیرگذار بر اجرای آموزش پزشکی جامعه نگر «یگانه سازی مفهومی»، «اعتبار حرفه ای»، «چالش های حرفه ای»، «عرصه نمود» و «مواجهه با تعارضات واقعی» به دست آمد.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان داد، آنچه اکنون تحت عنوان آموزش پزشکی در حال آموزش است، در عمل با پاسخگویی جامعه و رسیدن مردم به سطح قابل قبول سلامت اجتماعی فاصله بسیاری دارد. ابعاد برخاسته از نظرات پزشکان خانواده در برنامه ریزی های آینده می تواند بخشی از نقایص موجود فعلی را جبران کند.

    کلید واژگان: آموزش, پزشکی جامعه نگر, پزشک خانواده, تحلیل محتوا, پژوهش کیفی
    Zohreh Sadat Mirmoghtadaaie, Soliman Ahmady, Hojjatolah Abdoullahi*
    Introduction

    Structural changes following the socialization of medical education in the last decade have not only been effective in transforming the medical and health care professions but also has an impact on issues related to the welfare and health of society. Despite the basic steps that have been taken in presenting such programs during various medical education courses around the world, little research has been conducted on the development and implementation of community-based medical programs in Iran. The present study aimed to explain the dimensions and components affecting the implementation of community-based medical education from the perspective of family physicians of Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran.

    Material & Methods

    This study was conducted based on the qualitative approach and content analysis method. The data were then collected using semi-structural interviews and an interview guide. The study population consisted of family physicians working at health centers affiliated to Ilam University of Medical Sciences, Ilam, Iran, in 2019. According to the data saturation, 30 cases were selected using the purposive sampling method. Data were analyzed through qualitative content analysis using the Burningham method and MAXQAD10 software. The validity of the research findings was ensured by members' review methods, researcher immersion, and the multidimensionality of the data with Goba and Lincoln criteria.

    Findings

    According to the analytical findings of the interviews, 121 initial codes, 41 subcategories, 13 categories, and 5 main themes affecting the implementation of community-based medical education were obtained. The five main themes included "conceptual analysis", "professional credibility", "professional challenges", "realization", and "facing real conflicts".

    Discussion & Conclusion

    The results showed that what is taught under the name of medical education in practice could not meet the real needs of society and hinders people from reaching an acceptable level of social health. Therefore, considering the dimensions arising from the views of family physicians in future planning can be implemented to compensate for the existing shortcomings.

    Keywords: Community-based medicine, Content analysis, Education, Family physician, Qualitative research
  • نسیم قشلاقی آذر*، سلیمان احمدی
    مقدمه

    همه گیری کووید-19 چالش هایی را در عرصه آموزش عالی سلامت موجب شده است. در راستای مدیریت این چالش ها، راهکارهایی پیشنهاد شده که بسیاری از آن ها در دوران پس از بحران نیز می توانند به کار گرفته شوند. هدف از این مطالعه مروری، بررسی چالش ها، راهکارها و دستاوردهای ناشی از پاندمی کووید-19 در عرصه آموزش عالی سلامت می باشد.

    روش ها

    مطالعه حاضر به روش مرور روایتی انجام شده است. به این منظور، پایگاه های اطلاعاتی،  SID  PubMed,، Cochrane collaboration، ERIC،Google Scholar با استفاده از کلید واژه های مشخص مورد جستجو قرار گرفتند. پس از مطالعه و ارزیابی 65 مقاله منتخب، چالش ها، راهکارها و دستاوردهای ناشی از پاندمی کووید-19 در عرصه آموزش عالی سلامت مشخص گردید.

    یافته ها

    براساس یافته های پژوهش، بحران همه گیری کووید-19 چالش هایی را در چهار حوزه دانشجویی، کوریکولوم، پژوهش، و حمایت مالی نظام آموزش سلامت باعث شده است. به منظور تداوم برنامه های آموزشی، ارزشیابی و پژوهشی در نظام آموزش عالی سلامت، 8 راهکار در حوزه دانشجویی، 9 راهکار در حوزه کوریکولوم، 4 راهکار در حوزه پژوهش و 5 راهکار در نظام مالی پیشنهاد شده است. 13 مورد از این راهکارها به عنوان دستاوردهای حاصل از دوران بحران، در گذار به پساکووید مطرح می باشند.

    نتیجه گیری

    در مقابله با شرایط بحران، علاوه بر شناسایی چالش ها و ارایه راهکارهای مدیریت بحران، توجه به فرصت ها و ظرفیت های در پس بحران، راه گشای افقی نو به سمت تغییرات گسترده در نظام آموزش سلامت در دوران پس از بحران می باشند.

    کلید واژگان: آموزش, پزشکی, کووید- 19
    N. Gheshlaghi*, S .Ahmady
    Introduction

    Covid- 19 pandemic has caused challenges in Health higher education system. In order to manage these challenges, policies have been recommended, which most of those can be applied in the post- Covid- 19 era. The purpose of this study is to investigate challenges, approaches and achievements in Health higher education system, due to Covid- 19 pandemic.

    Method

    The method of this study is ”Narrative review” of literature.In this manner, databases (SID, Google Scholar, ERIC, Cochrane collaboration, PubMed) were searched, using the determined key words. After studying sixty- five selected articles, challenges, policies and achievements in Health higher education, due to Covid- 19 pandemic were determined.

    Results

    Obtained results indicate that the Covid- 19 pandemic has caused challenges related to students, curriculum, research and economical supports in Health higher education system. Accordingly, eight approaches related to students, nine approaches in curriculum field, four approaches in research, and five approaches related to economical system have been recommended, in order to continuation of educational, evaluation and research programs. Thirteen of these approaches can be considered as the achievements in post Covid- 19 era.

    Conclusion

    In addition to identification of challenges and managerial policies in dealing with crisis, consideration of opportunities due to crisis can lead to new era toward major changes in health higher education in post Covid- 19 era.

  • اکبر میرجانی اقدم، عباس خورشیدی*، نادر برزگر، سعید مرادی، سلیمان احمدی
    مقدمه

    تربیت دانش آموختگان توانمند، متعهد و پاسخ گو به نیازهای جامعه و نظام سلامت را می توان مهم ترین ماموریت دانشگاه های علوم پزشکی دانست. به طور کلی، پاسخ گویی در برابر جامعه یکی از اولویت های اصلی نظام آموزش عالی سلامت است، بنابراین اگر دانشگاه ها بخواهند نیازهای جامعه تحت پوشش خود را برآورده کنند، باید نظام آموزشی خود را بر اساس نیازها و اولویت های سلامت جامعه طراحی کنند. در این راستا مطالعه حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش پاسخ گو برای برنامه آموزش علوم توان بخشی انجام شد.

    روش ها

    این پژوهش ترکیبی ابتدا در مرحله کیفی با مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان حوزه توانبخشی به روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری در سال 1400 در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. سپس با تحلیل محتوای مصاحبه ها، ابعاد، مولفه ها و شاخص ها شناسایی و بر این اساس پرسشنامه 136 گویه ای طراحی شد که پس از اطمینان از روایی و پایایی آن، به منظور طراحی الگوی آموزش پاسخ گو برای برنامه آموزش علوم توان بخشی توسط 85 نفر از روسای دانشکده، معاونین، مدیران گروه های آموزشی و اعضای هیات علمی دانشکده های توان بخشی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران تکمیل گردید. به منظور بررسی نرمال بودن جامعه از آزمون کلوموگروف اسیمرنوف و برای تحلیل داده ها و آزمون های تحلیل عاملی از نرم افزارهای آماری SPSS، AMOS استفاده شد.

    یافته ها

    در بخش کیفی پژوهش 6 بعد جامعه، نظام آموزش عالی سلامت، دانشگاه، استاد، دانشجو، برنامه آموزشی و درسی و 21 مولفه و 136 شاخص شناسایی و براین اساس الگوی آموزش پاسخگو برای برنامه آموزش علوم توان بخشی طراحی شد. یافته های کمی پژوهش براساس شاخص های GFI ،RMSE و خی دو نشان داد که ابعاد شناسایی شده در یک ساختارمتجانس، سازه های الگوی یک مفهوم تحت عنوان الگوی آموزش پاسخ گو را برای برنامه آموزش علوم توان بخشی حمایت می کنند.

    نتیجه گیری

    پژوهش حاضر نشان داد که 6 بعد کلی جامعه، نظام آموزش عالی سلامت، دانشگاه، استاد، دانشجو، برنامه آموزشی به عنوان ابعاد آموزش پاسخ گو نقش مهمی را درتحقق رسالت دانشگاه های نسل سه و چهار ایفاء می کنند.

    کلید واژگان: آموزش پاسخگو, برنامه آموزش, علوم توانبخشی, دانشگاه علوم پزشکی
    A. Mirjani Aghdam, A. Khorshidi*, N. Barzegar, S .Moradi, S .Ahmady
    Inroduction 

    The most important mission of medical universities is Training capable  and committed graduates who meet the needs of society and the health system .In general, accountability to the community is one of the main priorities of the health education system, so if universities want to meet the needs of the community, they must design their education system based on the needs and priorities of community health.In this regards,this study has been done to identify dimentions  and components of accountable education for rehabilitation sciences curriculum.  

    Methods

    This mixed research was first conducted in a qualitative stage with semi-structured interviews with experts and specialists in the field of rehabilitation by purposive sampling method until theoretical saturation in medical sciences universities of Tehran in 2021.  By analyzing contents of interviews, dimensions,components and indicators were identified and a questionnaire with 136 item was designed that after ensuring its validity and reliability and in order to design an Accountable Education model for the rehabilitation science Curriculum, this questinnaire by 85 deans, deputies, department heads and faculty members of the rehabilitation schools of Tehran Universities of Medical Sciences was completed.Data  were  analyzed through kolmogorov-smirnov test  through SPSS and AMOS.

    Results

    In the qualitative part of research, 6 dimensions of society, higher health education system, university, professor, student, Curriculum and 21 components and 136 indicators were identified and based on this, an Accountable Education model was designed for the rehabilitation science education program. Quantitative research findings based on CFI, RMSE and Chi-squared showed that the dimensions identified in a homogeneous structure support the constructs of a concept model called the Accountable Education Model for the Rehabilitation Science Curriculum.

    Conclusion

    This study showed that 6 general dimensions, society, higher health education system, university, professor, student, Curriculum as dimensions of Accountable Education play an important role in fulfilling the mission of third and fourth generation universities.

    Keywords: Accountable Education, Curriculum, Rehabilitation sciences, Medical universities
  • اکبر میرجانی اقدم، عباس خورشیدی*، نادر برزگر، سعید مرادی، سلیمان احمدی
    اهداف

     تربیت دانش آموختگان توانمند، متعهد و پاسخ گو به نیازهای جامعه و نظام سلامت را می توان مهم ترین ماموریت دانشگاه های علوم پزشکی دانست. به طورکلی، پاسخ گویی در برابر جامعه یکی از اولویت های اصلی نظام آموزش عالی سلامت است. بنابراین اگر دانشگاه ها بخواهند نیازهای جامعه تحت پوشش خود را برآورده کنند، باید نظام آموزشی خود را بر اساس نیازها و اولویت های سلامت جامعه طراحی نمایند. این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش پاسخ گو برای برنامه آموزش علوم توانبخشی در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. 

    روش بررسی

    این مطالعه با رویکرد کیفی در سال 1400 و با مشارکت 25 نفر از خبرگان حوزه توانبخشی از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران و با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی و ازطریق نمونه گیری هدفمند انجام گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. هر مصاحبه بین 45 تا 60 دقیقه به طول انجامید و قبل از انجام مصاحبه، هدف مطالعه برای مشارکت کنندگان توضیح داده شد. تحلیل داده ها بر اساس روش گرانهیم بود و همچنین به منظور ارزیابی صحت و استحکام داده ها از چهار معیار مقبولیت، قابلیت اطمینان، قابلیت انتقال و قابلیت تایید گوبا و لینکلن استفاده شد.

    یافته ها

     پس از پیاده سازی مصاحبه ها نهایتا شش بعد کلی و 21 مولفه شناسایی شد و در جلسه بارش فکری به تایید خبرگان توانبخشی رسید. ابعاد شناسایی شده شامل: جامعه، نظام آموزش عالی سلامت، دانشگاه، استاد، دانشجو و برنامه آموزشی و درسی و 21 مولفه و همچنین 136 شاخص نهایی بود. 

    نتیجه گیری

     مطالعه حاضر نشان داد شش بعد کلی جامعه، نظام آموزش عالی سلامت، دانشگاه، استاد، دانشجو و برنامه آموزشی به عنوان ابعاد آموزش پاسخ گو نقش مهمی در تحقق رسالت دانشگاه های نسل سه و چهار ایفا می کنند. انتظار می رود نتایج این مطالعه به منظور نهادینه سازی آموزش پاسخ گو مورد استفاده سیاست گذاران نظام آموزش عالی سلامت در دانشگاه های علوم پزشکی در حوزه علوم توانبخشی قرار گیرد و بتواند کمک موثری در راستای هدایت برنامه های آموزشی به سمت پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه کند. پیشنهاد می شود با توجه به اهمیت آموزش پاسخ گو، مطالعات گسترده تری در این زمینه در سطح دانشگاه های علوم پزشکی کشور انجام گیرد.

    کلید واژگان: آموزش پاسخ گو, برنامه آموزش, علوم توانبخشی, دانشگاه های علوم پزشکی
    Akbar Mirjani Aghdam, Abbas Khorshidi*, Nader Barzegar, Saeid Moradi, Soleiman Ahmadi
    Objective

     Training capable, committed and responsive graduates to the needs of society and the health system can be considered the most important mission of medical universities. In general, accountability to the community is one of the main priorities of the health education system, so if universities want to meet the needs of the community they cover, they must design their education system based on the needs and priorities of community health. The purpose of this study is to identify the dimensions and components of Accountable education for the rehabilitation sciences Curriculum in Tehran universities of Medical Sciences.

    Materials & Methods

     This study was conducted with a qualitative approach to identify the dimensions and components of Accountable education in Tehran universities of Medical Sciences in 2021 with the participation of 25 experts in the field of rehabilitation and using the method of content analysis through purposeful sampling. In order to collect data, semi-structured interviews of experts were used. The interview lasted between 45 minutes and 60 minutes and before the interview, the purpose of the study was explained to the participants. Data analysis based on Granheim method and also in order to evaluate the accuracy and robustness of the data, four criteria of acceptability, reliability, transferability and Guba and Lincoln

    Results

     The mission of Accountable education is commitment to the direction of education, research and service delivery based on the priority needs and expectations of society, which is achieved by emphasizing the direct and continuous contact of students with society at various levels. After conducting the interviews, 6 dimensions and 21 components were identified as follows and were approved by experts in the form of brainstorming. Dimensions include: 1- Society 2- Higher health education system 3- University 4- Professor 5- Student 6- Curriculum and 21 components and 136 indicators were finalized

    Conclusion

     The present study showed 6 general dimensions 1- Society 2- Higher health education system 3- University 4- Teacher 5- Student6-Curriculum as dimensions Accountable education play an important role in fulfilling the missions of third and fourth generation universities. The results of this study are expected to be used by institutional policymakers in the field of rehabilitation sciences in order to institutionalize Accountable education in the field of higher education in order to be able to effectively guide Curriculum towards meeting the needs and expectations of society. It is suggested that due to the importance of responsive education, more extensive studies in this field should be conducted at the level of medical universities in the country.

    Keywords: Accountable education, Curriculum, Rehabilitation sciences, Medical universities
  • مریم اکبری لاکه*، فاطمه گلزاری، مهدی کرمانیان، سلیمان احمدی، عزیزالله اربابی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه حرفه ای گرایی پن استیت انجام شد، که اولین بار توسط بلاکال و همکاران در سال 2007 برای بررسی نگرش نسبت به پروفشنالیسم ساخته شده است. این مطالعه روانسنجی با نمونه گیری خوشه ای در 340n= نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی در ایران انجام شد. برای مشخص کردن ویژگی های روانسنجی ابزار، تطابق فرهنگی و ترجمه بر اساس گایدلاین های بین المللی انجام شد. روایی صوری، محتوایی، سازه و پایایی انجام شد.  از 340 نفر شرکت کننده در این پژوهش،  144 (2/42 %) مرد و197 (8/57%) زن؛ با میانگین سن بین 24 تا 30 سال (144=n)  و کمتر از 24 سال (161= n) بودند. میانگین روایی محتوایی 0.90 و شاخص روایی محتوایی 0.90 و پایایی پرسشنامه فارسی سازی شده بالای 85/0 بود. بالاترین میزان همبستگی بین متغیر پروفشنالیسم با بعد نوع دوستی 92/0 و پایین ترین میزان همبستگی بین متغیر پروفشنالیسم با بعد تعالی 89/0 بود. همبستگی درونی گویه های پرسشنامه 825/0 بود. تحلیل عاملی تاییدی بر روی 35 گویه پرسشنامه انجام شد که نشان داد گویه های پرسشنامه در 6 بعد  با ارزش ویژه بالا  بارگزاری شدند. ابزار پرسشنامه پن استیت در جامعه ما با روایی و پایایی قابل قبول می باشد. این پرسشنامه برای بررسی نگرش نسبت به پروفشنالیسم استفاده می شود و یک ابزار خود ارزیابی مفید برای دانشجویان پزشکی می باشد.

    کلید واژگان: پروفشنالیسم, دانشجویان پزشکی, روانسنجی, هنجاریابی پرسشنامه
    Maryam Akbarilakeh *, Fatemeh Golzari, Mehdi Kermanian, Soleiman Ahmady, Azizollah Arbabisarjou

    This study aimed to investigate the psychometric properties of the Persian version of Penn State Professionalism Questionnaire (first developed by Blackall et al 2007) to assess attitudes toward professionalism. This psychometric study was conducted through cluster random sampling on N=340 of medical students of medical universities in Iran. To determine the psychometric properties of the questionnaire, the Persian version of PSQP was developed for cultural adaptation based on international guidelines. Face, content, and construct validity and reliability were assessed. Out of the 340 participants in this study, 144 (42.2%) were male and 197 (57.8%) were female. The average age was between 24 and 30 years (89.4%). The mean ratio and index of content validity were calculated to be 0.9. The reliability of questionnaire was above 0.85. The highest correlation was between the variable of professionalism and the altruism subscale (0.92) while the lowest correlation was with excellence subscale (0.87). The correlation between subscales of PSQP was 0.825, which is at a high level. Confirmatory factor analysis was performed using Varimax rotation on the 35 components, which showed that there are six subscales with high eigenvalue in which scale questions are loaded. It was found that the PSQP has acceptable validity and reliability in the Iranian society. The PSQP can be used to assess the attitudes toward professionalism. It is a suitable self-assessment tool to assess attitudes toward professionalism in medical students.

    Keywords: Professionalism, Medical students, Psychometric
  • سلیمان احمدی، پوراندخت افشاری*، تکتم معصومیان حسینی، امین حبیبی
    مقدمه

    دانشجویان قبل از مواجهه با بیماران واقعی مهارت های ضروری را تحت نظر استادان فرا گرفته تا مطمین شوند هنگام کار روی بیمار واقعی به او ضرری نمی رسانند. هدف از این کار، تعیین دیدگاه دانشجویان در خصوص بازخورد و اثر آن بر یادگیری ایشان در مرکز مهارت های بالینی است.

    روش ها

    این پژوهش مطالعه ای توصیفی بود که طی 27 نفر دانشجوی مامایی ترم دوم در مطالعه شرکت کردند. برای تهیه پرسشنامه در یک مطالعه کیفی انجام شد و بر اساس تم ها و ساب تم های حاصل از آن مطالعه، پرسشنامه ای با 22 سوال و در چهار بخش تنظیم و پس از تعیین CVR و CVI دیدگاه دانشجویان مورد سنجش قرار گرفت.

    یافته ها

    اغلب دانشجویان (8/69 درصد) احساس خود را از ورود به مرکز مثبت عنوان کرده بودند، 8/77 درصد آموخته های خود در  CSCرا متوسط و بالاتر تلقی کردند. 7/66 درصد مولاژهای کهنه و با کیفیت پایین را مهم ترین مشکل  CSCقلمداد می کردند. هم چنین اکثریت آنان معتقد بودند بازخورد به یادگیری کمک کرده و زمان ارایه این بازخورد را در خلوت می دانستند.

    نتیجه گیری

    احساس دانشجویان در ورود به مرکز مهارت های بالینی مجموعا احساس مثبت و حتی اشتیاق بوده است. برخی کمبودها و برخوردهای نامناسب در مرکز می تواند بر علاقه و حتی انگیزه آنها اثرگذار باشد اما دیدگاه ایشان نسبت به دریافت بازخورد در مرکز مثبت بود. با بازخورد سازنده تر، انتظار می رود دانشجویان انگیزه بیشتری برای انجام کار بهتر داشته باشند.

    کلید واژگان: بازخورد, دانشجویان مامایی, مهارت های بالینی
    Soleyman Ahmadi, Poorandokht Afshari*, Toktam Masomian Hosseni, Amin Habibi
    Introduction

    Clinical education is specifically significant in nursing and midwifery schools. For optimal education, it is essential that students receive feedback from instructors before encountering patients to prevent harm in actual settings. This study aimed to determine midwifery students' viewpoint about feedback and its impact on learning in Clinical Skills Centers (CSCs).

    Methods

    This was a descriptive study whose participants took part through census sampling (n=32). Considering the inclusion criteria, 27 students were eligible, who participated after filling out written informed consents. The first phase of the study was qualitative, using content analysis approach to explain midwifery students' viewpoints in CSCs. Using elicitation method, and considering CVR and CVI, a questionnaire was prepared containing 22 items in four sections.

    Results

    The majority of the students (69.8%) had a positive view about learning in CSCs, 77.8% felt they had a moderate to high level of knowledge about CSC, and 88.9% believed that they should review their learnings before starting a new session in CSC. They mostly believed that the old and poor quality models are the most important problems they encountered (66.7%.). Students alleged that getting feedback from lecturers improves learning, but they preferred to receive it privately.

    Conclusion

    Although satisfied with clinical skills centers, shortcomings and inappropriate behaviors can affect students’ interest and motivation. Students feel positive about receiving feedback in CSC, since receiving productive feedback enhances motivation and optimizes learning.

    Keywords: Feedback, Midwifery Students, Clinical Skills
  • سلیمان احمدی، سمیه سهرابی، امین حبیبی، ندا عرب زاده*
    مقدمه

    یادگیری خودراهبر یکی از مهم ترین صلاحیت هایی است که باعث استقلال فرد در یادگیری و زمینه ساز یادگیری مادام العمر می شود. در حرفه پرستاری با توجه به رشد روزافزون دانش و پیشرفت تکنولوژی، خودراهبری در یادگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    روش کار

    در این مطالعه تحلیلی- مقطعی، جامعه پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد پرستاری بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-98 در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه حداقل 225 نفر برآورد شد که به روش طبقه ای-تصادفی از میان دانشجویان مورد مطالعه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش استفاده شد. بخش اول پرسشنامه شامل اطلاعات فردی-اجتماعی شرکت کنندگان بود. بخش دوم پرسشنامه به ارزیابی سطح آمادگی یادگیری خودراهبر دانشجویان می پرداخت، که به این منظور از پرسشنامه استاندارد گاگلیلمینو استفاده شد.

    یافته ها

    در مجموع 225 دانشجو که 68 درصد از آنها مونث بودند، در این پژوهش شرکت داشتند. میانگین امتیاز کلی دانشجویان از پرسشنامه تعیین سطح آمادگی یادگیری خودراهبر 05/19±44/214 امتیاز بود. 8 درصد از دانشجویان از سطح پایین ، 8/13 درصد از سطح متوسط و 2/78 درصد از سطح بالای آمادگی یادگیری خودراهبر برخوردار بودند. رابطه آماری معناداری میان سن (003/0= P) و جنسیت (04/0= P) دانشجویان با سطح آمادگی یادگیری خودراهبر در آنها وجود داشت. رابطه آماری معناداری میان مقطع تحصیلی دانشجویان با سطح آمادگی یادگیری خودراهبر مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از سطح نسبتا بالایی از آمادگی یادگیری خودراهبر برخوردارند. با این حال بازبینی برنامه های آموزشی دانشجویان پرستاری در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (تاکید بیشتر بر یادگیری گروهی و تفکر انتقادی) و توجه به اصل دانشجومحوری در فرایند آموزش می تواند به ارتقای مهارت دانشجویان در این زمینه کمک کند.

    کلید واژگان: یادگیری خودراهبر, دانشجویان پرستاری, یادگیری مادام العمر, آموزش پرستاری, دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
    Somaye Sohrabi, Amin Habibi, Neda Arabzadeh*
    Introduction

    Self-directed learning is one of the most practical competencies that makes a person independent in learning and paves lifelong learning. Due to the rapid growth of knowledge and technology in nursing, self-directed learning is more important. This study aimed to investigate the level of self-directed learning readiness in nursing students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences.

    Methods

    In this cross-sectional study, the study population included bachelor and master nursing students studying in the second semester of the 2020-2021 academic years in the School of Nursing and Midwifery of Shahid Beheshti University of Medical Sciences.  The sample size was estimated to be at least 225 students who were selected by stratified random-sampling among the students. A questionnaire consisting of two parts was used for data collection. The first part of the questionnaire included the demographic data of the participants. The second part assessed the level of self-directed learning readiness of students by Gaglilmino's self-directed learning questionnaire.

    Results

    A total of 225 students (68% female) participated in the study. The average total score of students from the self-directed learning readiness questionnaire was 214.44±19.05. Eight percent of students had a low level, 13.8% had a medium level, and 78.2% had a high level of self-directed learning readiness. There was a statistically significant relationship between age (P=0.003) and gender (P=0.04) of students with their level of self-directed learning readiness. There was no statistically significant relationship between students' educational level and self-directed learning readiness.

    Conclusions

    Nursing students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences have a relatively high level of self-directed learning readiness. However, reviewing the educational programs of nursing students at the bachelor and master levels (more emphasis on group learning and critical thinking) and paying attention to the student-centered principle in the educational process can improve students' skills in this area.

    Keywords: : Self-directed learning, Nursing students, Lifelong learning, Nursing education, Shahid Beheshti University of Medical Sciences
  • سلیمان احمدی، حمید اکبری جور، علی نمکی، سیده نگار پوروخشوری، صدف جزایری*
    مقدمه

    محورهای آموزش عالی هرکشور متمرکز بر حوزه های دسترسی بیشتر به آموزش، ارتقای کیفیت آموزش و افزایش عدالت آموزشی در جامعه است. بین الملل سازی آموزش عالی در حیطه آموزش پزشکی فرآیند ادغام هدفمند ابعاد بین المللی، بین فرهنگی یا جهانی در آموزش پزشکی به منظور ارتقاء کیفیت آن و آمادگی فارغ التحصیلان برای فعالیت حرفه ای در جهان است. این مطالعه با هدف بررسی اقدامات آموزشی انجام شده در زمان پاندمی کووید- 19 و تطبیق آن با برنامه بین الملل سازی آموزش پزشکی انجام گرفت.

    روش ها

    در این مطالعه مروری سیستماتیک، مقالات انتشار یافته با خاستگاه ایران به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در رابطه با بین الملل سازی آموزش پزشکی در ایام بروز پاندمی کووید-19 از پایگاه داده های Scopus، Web of Science، PubMed، Cochrane Library، Medlib، Science Direct، Google Scholar، Irandoc، Magiran و SID در محدوده زمانی 2020 تا 2021 و با استفاده از کلید واژه های انتخابی شامل: کرونا ویروس، کووید-19، آموزش پزشکی، بین الملل سازی و ایران به صورت جداگانه استخراج شد. نتیجه این جستجو 1490 مقاله بود که بعد از بررسی و حذف مقالات غیرمرتبط، با استفاده از چک لیست ارزیابی، و نظر داوران تعداد 20 مقاله وارد مطالعه شد.

    یافته ها

    با انجام مرور سیستماتیک بر 20 مقاله انتخابی در نهایت مشاهده شد بروز پاندمی کووید-19 ، ضمن ایجاد تغییر فرهنگ آموزشی به شکل گسترده در سیستم آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی کشور، باعث تغییر پارادایم یاددهی- یادگیری و ارتقاء اعتماد به نفس دانشجویان گردیده و اعضای هیات علمی نیز به توانمندسازی خود اهتمام ورزیدند. زیرساخت های آموزشی از نظر سخت افزاری و نرم افزاری مورد بازبینی قرار گرفته و متناسب با چالش های آموزش مجازی راهکارهایی ارایه گردیده است.

    نتیجه گیری

    اقداماتی نظیر الزام تصحیح نگرش یادگیرندگان و مدرسان نسبت به کاربرد آموزش مجازی، به هم راه طراحی مناسب و زیربنایی فناوری ها، بسترسازی مناسب فرهنگی، اجرای کارگاه های آموزشی در زمینه نحوه تدوین محتوا، ایجاد زیرساخت های لازم نرم افزاری و سخت افزاری، ایجاد انگیزه در استادان و دانشجویان در زمینه استفاده از سیستم آموزش مجازی در کاهش چالش های موجود و ارتقای فرآیند آموزشی موثر بوده و همگی در راستای اقدامات بین الملل سازی می باشد.حوزه آموزش پزشکی در ایام شیوع کرونا نه تنها در ارتقای کیفیت آموزش موفق بود، بلکه به سه دغدغه آموزش عالی کشور در حوزه سلامت مبنی بر ایجاد دسترسی، ارتقای کیفیت آموزش و افزایش عدالت و برابری آموزشی پاسخ داده و توانسته قدم های قابل توجهی در کسب مشروعیت جهانی بردارد.

    کلید واژگان: آموزش پزشکی, بین الملل سازی, سلامت, کووید-19
    S Ahmady, H Akbari Javar, A Namaky, SN Pourvakhshoori, Sadaf Jazayeri*
    Introduction

    Foundation of higher education  in each country  are focused on : more access to education, improving the quality of education, and increasing educational justice in society. Internationalization of higher education in the field of medical education is the process of purposeful integration of international, intercultural, or global dimensions in medical education to improve its quality and prepare graduates for professional activities in the world. In this study, the educational measures taken during the COVID -19 pandemic were examined and its adaptation to the internationalization program of medical education was performed.

    Methods

    This systematic review was performed, on articles published with Iranian origin in both Persian and English languages about internationalization of medical education during the Corona COVID-19 pandemic and extracted from the Scopus database, Web of Science, PubMed, Cochrane Library, Medlib, Science Direct, Google Scholar, Irandoc, Magiran, and SID, from 2020 to 2021, by using the selected keywords including: Corona virus, COVID-19 , Medical education , Internationalization and  IRAN. Search result consist of 1490 articles and after reviewing and deleting duplicate and unrelated articles and using the evaluation checklist, 20 related articles were selected and entered into the study.

    Results

    The systematic review of 20 selected articles indicated that the occurrence of the Corona COVID-19 pandemic expressed synchronicity of changing the educational culture of medical universities and the teaching-learning paradigm shift. These changes increased students' self-confidence and faculty members᾽ effort to empower themselves. Educational  infrastructure (software and hardware) were reviewed and appropriate solutions to solve the problems were presented.

    Conclusion

    The proceeding to change the attitude of learners and teachers toward the use of virtual education, along with appropriate infrastructure design of technologies, appropriate cultural context, implementation of content development workshops, creating the necessary software and hardware infrastructure as well as motivating teachers and students to have using the virtual education system to reduce current challenges and promoting educational process were effective. The medical education in the Corona outbreak was not only successful in improving the quality of education but also responded to the three concerns of the country's higher education in the field of health to create access, improve the education quality and increase justice and educational equality and achieving global legitimacy.

    Keywords: Medical Education, Internationalization, Health, COVID-19
  • سلیمان احمدی، محسن اعرابی*
    مقدمه

    در طی سال های اخیر نظام آموزش علوم پزشکی در ایران با تدوین برنامه های راهبردی در زمینه توسعه آموزش پزشکی، پیشرفت قابل توجهی داشته است. برنامه تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی، ازجمله گام های طرح تحول نظام سلامت است که در سال 1394 با نگاه به سیاست ها، نقشه ها و راهبردهای کلان کشور ارایه گردید. این پژوهش به منظور تبیین درک صاحب نظران و مدیران ارشد آموزش علوم پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی کشور درباره سند برنامه تحول و نوآوری در آموزش پزشکی انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه به روش کیفی و با رویکرد تحلیل محتوی در سال 1396 انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با روش نمونه گیری هدف مند و حجم نمونه مبتنی بر پدیده اشباع بود. تعداد 15 نفر از صاحب نظران این حوزه به صورت حضوری و تلفنی مورد مصاحبه قرار گرفتند. آنالیز داده ها با استفاده از روش 5 مرحله ای گرانیهایم و لاندمن انجام شد.

    نتایج

    از سخنان شرکت کنندگان در پژوهش مجموعا 108 کد استخراج گردید. با توجه به شباهت ها و تفاوت های موجود بین کدها طبقات و زیرطبقات مختلفی به دست آمد و در قالب پنج درون مایه قرار داده شد. این پنج تم اصلی عبارت بود از پیچیدگی، چالش ثبت و گزارش محوری، جامعیت، گفتمان سازی آموزش و افق های جدید.

    نتیجه گیری

    برنامه تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی موجب تقویت تعامل و ارتباط هدف مند بین دانشگاه های منطقه و ایجاد گفتمان تحول و نوآوری آموزش در فضاهای دانشگاهی شد. در نظر گرفتن نقاط قوت و نقاط ضعف این برنامه (مطابق با دیدگاه صاحب نظران) می تواند برنامه ریزی اجرایی این طرح را به واقعیت نزدیک نماید.

    کلید واژگان: برنامه تحول و نوآوری در آموزش, آموزش پزشکی, مطالعه کیفی
    Soleiman Ahmady, Mohsen Arabi*
    Introduction

    Today, the medical education system in Iran has made significant progress in the development of strategic plans in medical education. The reform and innovation in medical education programs is one of the steps of the health system reform plan, which was presented in the year 2015 along with a view to the policies, plans, and strategies of the country. This study was conducted to evaluate the quality of reform and innovation program from the perspective of experts.

    Methods

    This qualitative study was done through a content analysis approach. Interviews were used to collect information. The study was based on purposive sampling method and sample size was based on saturation phenomenon. Fifteen experts in this field were interviewed in person and by telephone. Data analysis was performed through the 5-step Graneheim and Lundman method.

    Results

    A total of 108 codes were solicited from the participants. Due to the similarities and differences between the codes, different classes and subcategories were obtained. Altogether, the different classes and subclasses obtained were placed in the form of five themes. These five main themes were complexity, challenge of documenting and central reporting, comprehensiveness, educational discourse, as well as new horizons.

    Conclusion

    The innovation program in medical science education enhanced the interaction and purposeful communication between the universities of the region and created a discourse of reform and innovation in higher education. Considering the strengths and weaknesses of this program (according to the view of experts), the executive planning of this plan can be brought closer to reality.

    Keywords: Reform, Innovation Program in Education, Medical Education, Qualitative Study
  • سلیمان احمدی، سارا شهبازی، ستاره اقبال*
    مقدمه

    مدل آموزشی پرسپتورشیپ یکی از شناخته شده ترین راهبردهای آموزش بالینی پرستاری است که باعث انتقال تجربه از پرستاران با تجربه به دانشجویان پرستاری و پرستاران تازه کار می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و موانع اجرای این مدل آموزشی در عرصه آموزش بالینی از دیدگاه اعضای هیات علمی، مربیان و دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود.

    روش ها

    پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه شوندگان از طریق نمونه گیری هدف مند از میان اعضای هیات علمی، مربیان و دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شدند. هم زمان با انجام مصاحبه ها، تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس روش لاندمن و گرانهام انجام شد. در مجموع 15 مصاحبه انجام شد و مورد تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    بر اساس یافته های پژوهش موانع احتمالی در مسیر اجرای موثر این مدل آموزشی عبارت بودند از کمبود نیروی پرستاری، کمبود نیروی پرستار ماهر به عنوان پرسپتور، نبود تعامل کافی میان نظام آموزشی و درمانی، نبود حمایت لازم از طرف مدیران اجرایی بیمارستان ها و رابطه ضعیف پزشکان و پرستاران. در پژوهش حاضر 18 راهبرد اصلی به منظور اجرای موفق مدل پرسپتورشیپ ارایه شد که مهم ترین آنها تخصیص مشوق های مادی و معنوی جهت انگیزه بخشیدن به پرسپتورها، تعامل میان دانشکده پرستاری و بیمارستان ها در آموزش دانشجویان پرستاری، جلب مشارکت مدیران و مسوولان بیمارستان ها در اجرای مدل پرسپتورشیپ، همکاری مربیان و اعضای هیات علمی بالینی پرستاری با پرسپتورها در فرایند آموزش و ارزیابی بالینی دانشجویان، انتخاب مشارکتی پرسپتورها و آموزش مداوم آنها در طول فرایند بود.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش می توان مدل پرسپتورشیپ را به صورت فرایندی تعاملی میان دانشکده پرستاری و بیمارستان ها تصور کرد که در آن دانشجویان پرستاری، پرسپتورها، مربیان پرستاری، اعضای هیات علمی بالینی، مدیران بیمارستان ها و دیگر کارکنان سلامت مشارکت دارند.

    کلید واژگان: پرسپتورشیپ, آموزش پرستاری, آموزش بالینی, دانشجویان پرستاری, چالش ها, موانع
    Soleiman Ahmady, Sara Shahbazi, Setareh Eghbal*
    Introduction

    The preceptorship model is one of the well-known clinical nursing education strategies that transfer experiences from experienced nurses to nursing students and novice nurses. This study endeavored to identify the challenges of implementing this model in clinical nursing education from the perspective of faculty members, instructors, and nursing students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences.

    Methods

    The study was conducted with a qualitative approach by the content analysis method. Semi-structured interviews were employed to collect data. Interviewees were selected through purposive sampling from faculty members, instructors, and nursing students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. Parallel with the interviews, content analysis was performed according to Landman and Grenham's methods.

    Results

    A total of 15 interviews were conducted and analyzed. According to the findings, possible barriers during the effective implementation of this model were: lack of nursing staff, lack of skilled nurses as preceptors, lack of sufficient interaction between educational and clinical system, lack of necessary support from hospital executives, and poor relationship between physicians and nurses. In this study, 18 major strategies for the successful implementation of the preceptorship model were presented. The importance of them were allocating material and spiritual incentives to motivate the preceptors; interaction between the nursing school and hospitals in training nursing students, involving hospital managers and officials in implementing the model; the collaboration of nursing instructors and faculty members with preceptors in the process of education and clinical evaluation of students; participatory selection of preceptors and their continuous training during the process.

    Conclusion

    The findings revealed that the preceptorship model could be an interactive process between the nursing schools and hospitals. The nursing students, preceptors, nursing instructors, clinical faculty members, hospital managers, and other health workers took part in this process.

    Keywords: Preceptorship, Nursing education research, Clinical education, Nursing students, Challenges, Barriers
  • کلثوم رئیس پور، سلیمان احمدی، زهره سادات میرمقتدایی
    پیش‌ زمینه و هدف

    مدیران پرستاری نقشی اساسی و مهمی بر نحوه ارایه خدمات بهداشتی درمانی دارند. آموزش و توسعه این مدیران یک امر ضروری است. هدف این مطالعه، تعیین و اولویت‌بندی نیازهای آموزشی مدیران پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است.

    مواد و روش‌ها

     این پژوهش به روش توصیفی مقطعی انجام شد و جامعه آماری شامل 57 نفر از مدیران پرستاری شاغل در بیمارستان‌های دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با استفاده از نمونه‌گیری مبتنی بر هدف بود. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه محقق ساخته بود که مشتمل بر اطلاعات مبتنی بر شرح وظایف مدیران پرستاری مصوب وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و بررسی متون و مستندات علمی با تعداد 50 سوال در هفت حیطه طبقه‌بندی و تنظیم گردید. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد. برای تحلیل داده‌ها علاوه بر آزمون‌های توصیفی از روش‌های آمار استنباطی شامل آزمون t تک گروهی و آزمون t مستقل به‌واسطه نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 22 استفاده شد.

    یافته‌ ها

     بررسی‌های انجام‌شده بر روی یافته‌های دموگرافیک مدیران پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نشان داد که بیشترین افراد دارای سابقه خدمت بالای 25 سال و ازنظر تحصیلات کارشناس پرستاری بودند. اولویت اول نیازهای مدیران پرستاری حیطه ایمنی و کنترل عفونت با میانگین (2.49) سپس حیطه ارتباطات، اخلاق و قوانین حرفه‌ای با میانگین (2.48) و پایین‌ترین اولویت نیز مربوطه به حیطه آموزش با میانگین (2.16) بوده است.

    بحث و نتیجه‌گیری

     با توجه به نقش مهم مدیران پرستاری در بیمارستان‌ها و ضرورت آموزش مداوم و تاثیر آن بر مهارت‌های شغلی آنان، بایستی برنامه‌ریزی آموزشی بر اساس نیازهای آموزشی صورت گیرد. بر اساس فرآیند نیازسنجی و تعیین اولویت نیازها در این مطالعه می‌توان این انتظار را داشت که با تکیه بر نتایج حاصل می‌توان برنامه‌ریزی دقیق و واقع‌بینانه‌ای در زمینه آموزش مدیران پرستاری انجام داد.

    کلید واژگان: نیازسنجی, آموزش, مدیران پرستاری, اولویت بندی, نیاز
    Kolsoum Raispour, Soleiman Ahmady, Zohrehsadat Mirmoghtadaie
    Background & Aims

    Nursing managers have a significant and important role in the delivery of health services. It is essential to educate and develop these managers. The purpose of this study was to determine and prioritize the educational needs of nursing managers in Shahid Beheshti University of Medical Sciences.

    Materials & Methods

    This was a descriptive cross-sectional study. All the nursing managers employed in governmental hospitals affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences were studied. The data collection tool was a questionnaire. Data were analyzed using SPSS22 software.

    Results

    The results of this study on the demographic findings of nursing managers in Shahid Beheshti University of Medical Sciences showed that most of the subjects had a more than 25 years of service experience in nursing education. The priority of the needs of nursing managers was the safety and control of infection (with the mean of 2.49), followed by the domain of communication, ethics, and professional rules (with the mean of 2.48) and the lowest priority was related to the average education (2.16).

    Conclusion

    Regarding the important role of nursing managers in hospitals and the necessity of continuing education and their impact on their job skills, educational planning should be based on educational needs. Based on the results, accurate and realistic planning could be done in the field of training nursing managers.

    Keywords: Needs Assessment, Education, Nursing Managers prioritization, Needs
  • میترا امینی، هدی احمری طهران، سلیمان احمدی*
    زمینه و هدف

    همکاری بین‌حرفه‌ای به عنوان یکی از اجزای مهم تامین ایمنی بیمار شناخته شده است. با توجه به ضرورت شناخت مولفه‌های همکاری بین‌حرفه‌ای، برای ایجاد همکاری بین‌حرفه‌ای، پژوهش حاضر با هدف تبیین تجارب زیسته کارکنان اتاق عمل از مولفه‌های همکاری‌های بین‌حرفه‌ای انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر از نوع کیفی پدیدار‌شناسی به شیوه کلایزی است.جامعه هدف شامل: دوازده نفر از کارکنان حرف مختلف شاغل در اتاق عمل بودکه به روش نمونه‌گیری هدفمند با حداکثر تنوع تا رسیدن به اغنا انتخاب شدند. سپس داده‌ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه‌ساختاریافته جمع‌آوری شد و با استفاده از شیوه گوبا و لینکن کد‌گذاری و تحلیل شدند. فرایند کدگذاری در قالب کد‌های اولیه، مفاهیم و مقوله‌ها مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته‌ ها

     تجزیه‌ و‌ تحلیل ‏گویه‌ ها منجر به استخراج 6 درون‌مایه اصلی و 20 درون‌مایه فرعی شد که شامل این موارد است: »سازمان‌دهی« (هدف‌گذاری و منابع مشترک)، »هویت حرفه ای«‌ (تعهد ،احترام متقابل،هم‌افزایی ونقش و مسئولیت‌ها)، »ارتباطات« (همکاری‌، اعتماد، اشتراک‌گذاری اطلاعات و مدیریت تعارض »ویژگی تیم» (انعطاف‌پذیری‌، تجربه، مشارکت‌جویی و عملکرد تیمی و حرفه ای‏گری)، »رهبری و مدیریت« (رهبری در اتاق عمل‌، ساختار سلسله‌مراتب‌، جو و شرایط کاری وظرفیت‌سازی)، »هماهنگی« (برنامه‌ریزی) به دست آمد.

    نتیجه‌ گیری

     به طور کلی، مرور مقوله‌ها و مفاهیم به‌دست آمده از این پژوهش و جمع‌بندی آن‌ها به‌خوبی می‌تواند منجر به شکل‌گیری همکاری بین‌حرفه‌ای موثر شود. بنابراین با آموزش همکاری بین‌حرفه‌ای کارکنان با تاکید بر این مولفه‌ها می‌توانیم گام‌های موثری در ارایه خدمات سلامت برداریم. ضرورت ایجاد می‌کند آموزش‌های بین‌حرفه‌ای در راس برنامه‌های آینده نظام ارایه خدمات بهداشتی‌درمانی کشور قرار داده شود.

    کلید واژگان: ارتباط بین حرفه ای, اتاق عمل, فنومنولوژی
    Mitra Amini, Hoda Ahmari Tehran, Soleiman Ahmadi*
    Background and Objectives

    Inter-professional collaboration is one of the most important components of patient safety.Understanding the components of interprofessional collaboration is essential. So far, few studies have been conducted on interprofessional cooperation in the operating room, worldwide and in Iran.The aim of this study was to explain the experiences of operating room staff from the components and examples of interprofessional collaboration using the phenomenological approach by Colaizzi method (1978). The aim of this study was to explain the experiences of operating room staff from the components and examples of interprofessional collaboration using the phenomenological approach by Colaizzi method (1978). The aim of this study was to explain the experiences of operating room staff from the components and examples of interprofessional collaboration using the phenomenological approach Colaizzi method (1978).

    Methods

    12 employees working in different professions in the operating room of Qom hospitals were included.The study was conducted in a qualitative phenomenological manner with the Colaizzi method and structured goal-based interviews.

    Results

    From the analysis of the obtained data, 6 Emergent Them and 20 Theme Clusters were obtained as follows: “Organization” (goal setting and shared resources), “Professional Identity” (commitment,mutual‏respect, synergy‏ and clear role),”Communication”  (Collaboration, Trust, Information Sharing, and Conflict Management “Team Characteristics (Flexibility, Experience, Participation, Teamwork, and responsibility،accountability)”, Leadership and Management (Operating Room Leadership, Hierarchy Structure, Climate, Working Conditions, and Capacity)  “Coordination” (planning)

    Conclusion

    Staff training and explaining the experience of  other operating room staff about the components of Inter-professional collaboration, could be considered as one of the main steps to achieve inter- Inter-professional collaboration and patient safety. The results of this study can  be helpful education officials in improving and improving the quality of joint inter-professional training programs.

    Keywords: Interprofessional relations, Operating Rooms, Phenomenology
  • سلیمان احمدی، مریم اکبری لاکه، امین حبیبی، معصومه عابدینپور رودباری*، سپهر متانت

    یکی از ابزارهایی که در سطح جهانی به بررسی مشارکت دانشجویان در امور آموزشی پرداخته است ابزار University Student Engagement Inventory (USEI) با روایی و پایایی مناسب (بالاتر از 7/0) و دارای 39 گویه در سه حیطه مشارکت انگیزشی، مشارکت شناختی، مشارکت رفتاری، می باشد. ماحصل این پژوهش ابزاری روان سنجی شده برای بررسی میزان مشارکت دانشجویان پزشکی در ایران است. پرسشنامه لاتین استاندارد، پس از طی مراحل ترجمه و تطبیق فرهنگی، توسط 15 نفر خبره از نظر سادگی، شفافیت، ضرورت وجود و ارتباط مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 322 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت بررسی روایی سازه ای مورد پرسش قرار گرفتند. از این تعداد، 230 نفر را زن تشکیل دادند. از لحاظ سنی، افراد اکثرا در بازه سنی 24 تا 30 سال قرار داشته اند. در رابطه با مولفه های پرسشنامه، میانگین حرفه ای گری 1/4 می باشد و بالاترین بعد، آرمان و اهداف آینده (میانگین 5/4) و پایین ترین نمره مربوط به حضور در دانشگاه (میانگین 9/3) بود. ارتباط معنی داری بین تمامی 3 زیرمولفه مورد بررسی و مشارکت مشاهده شد. پس از بررسی تحلیل عامل اکتشافی، تعدادی از عوامل و سوالات از پرسشنامه بومی سازی شده خارج و سپس سوالات باقی مانده در مرحله تحلیل عامل تاییدی، قرار گرفته است. پژوهش ضمن روان سنجی، ابزار را برای بررسی میزان مشارکت شناختی، انگیزشی و رفتاری دانشجویان مقطع علوم پایه رشته پزشکی ارایه می کند.

    کلید واژگان: مشارکت شناختی, مشارکت انگیزشی, مشارکت رفتاری, دانشجویان پزشکی, ابزار, روانسنجی
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر سلیمان احمدی
    دکتر سلیمان احمدی
    استاد آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال