سمیه آقابزرگی
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 83 (بهمن 1398)، صص 2223 -2232زمینه
پژوهش های مختلفی کارآیی رویکرد والش و اولسون را در بهبود مولفه های مختلف ارتباطی و روانشناختی زوجین نشان داده اند. اما آیا رویکرد والش و اولسون منجر به بهبود الگوهای ارتباطی و کاهش دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی می شود؟
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد والش و رویکرد اولسون بر الگوهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی انجام گرفت.
روشروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل زنان آسیب دیده خیانت زناشویی شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در گروه های آزمایش و گواه، گروه های آزمایش مداخلات رویکرد والش (والش، 2006) و رویکرد اولسون (اولسون، 2011) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطی (کریستنسن و سولاوای، 1984) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش دو رویکرد اولسون و والش بر الگوهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی موثر بوده است (p<0/001). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین اثربخشی و رویکرد اولسون و والش بر الگوهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی تفاوت معنادار وجود ندارد (p>0/05).
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که دو رویکرد اولسون و والش می تواند به عنوان روش هایی کارآ برای تغییر در الگوهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده خیانت زناشویی به کار رود.
کلید واژگان: رویکرد والش, رویکرد اولسون, الگوهای ارتباطی, دلزدگی زناشویی, خیانت زناشوییBackgroundVarious studies have shown the efficacy of Walsh and Olson's approach in improving the various communication and psychological components of couples. But does Walsh and Olson's approach lead to improved communication patterns and reduced marital disillusionment for women affected by marital infidelity?
AimsThe present study was conducted aiming to compare effectiveness of Walsh approach and Olson approach on communicative models and marital burnout in the women hurt by marital betrayal.
MethodThe research method of the present study was quasi-experimental with pretest, posttest and control group design. The statistical population of the present study included all the women hurt by marital betrayal in the city of Tehran in 2017. Non-probable available sampling and random replacement were used in the present study. After selecting the sample size and replacing them in the experimental and control groups, the experimental groups received teaching interventions in ninety-minute sessions once a week during three months. The applied questionnaires in the present study included communicative models questionnaire (Christensen and Solavai, 1984) and marital burnout (Paienz, 1996). The data gotten from the study were analyzed through ANCOVA method.
ResultsThe results of the data analysis showed that teaching Walsh approach and Olson approach has been effective on communicative models and marital burnout in the women hurt by marital betrayal (P<0/001). Moreover, the results of follow-up test showed that there isn’t any significant difference between the effectiveness of Walsh approach and Olson approach on communicative models and marital burnout in the women hurt by marital betrayal (P>0/05).
ConclusionsAccording to the findings of the present study it can be concluded that Walsh and Olson approaches can be applied as efficient methods to change communicative models and marital burnout of the women hurt by marital betrayal.
Keywords: Walsh approach, olson approach, communicative models, marital burnout, marital betrayal -
زمینه و هدف
اختلالات هیجانی رفتاری می توانند به آینده تحصیلی، ارتباطی، و فردی کودکان آسیب جدی وارد سازند. در این ارتباط روش های مختلفی برای درمان آسیبهای روان شناختی کودکان بهکار گرفته شده است که یکی از انواع این روش ها، آموزش ذهنآگاهی کودک محور است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی کودک محور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری برون نمود انجام گرفت.
روشروش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کودکان پسر 9 تا 12 ساله دارای اختلال های رفتاری برون نمود شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش 30 کودک از جمعه آماری مذکور با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 75 دقیقهای دریافت کردند، در حالی که افراد گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکردند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان (آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه پرخاشگری کودکان (شهیم، 1385) و پرسشنامه تکانشگری (پاتون، استانفورد و بارت، 1995) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرمافزار آماری SPSS24 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتههانتایج نشان داد که آموزش ذهنآگاهی کودکمحور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برون نمود تاثیر معناداری داشته است (F=29/29, 46/83؛ P<0/001). میزان تاثیر ذهنآگاهی کودکمحور بر تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برون نمود به ترتیب 55 و 75 درصد بود.
نتیجهگیریبر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهنآگاهی با بهرهگیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه میتواند بهعنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش تکانشگری و پرخاشگری کودکان مبتلابه اختلال رفتاری برون نمود مورد استفاده گیرد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, تکانشگری, پرخاشگری, اختلال رفتاری برون نمودBackground and PurposeEmotional behavioral disorders can seriously harm the educational, communication, and personal future of children. In this regard, different methods have been used for the treatment of psychological disorders in children that one of these methods is child-based mindfulness training. Therefore, the present study aimed to investigate the effect of child-centered mindfulness on impulsivity and aggression in children with out-of-group behavioral disorders.
MethodThe research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population of this study included all children with externalizing behaviors in Tehran in the academic year of 2017-2019. In this study, 30 children were selected from the mentioned statistical population by convenient sampling method, and were randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group received intervention for 10 sessions in two and a half months, while the control group did not receive this intervention during the research process. Questionnaires used in this study included Child Behavior Inventory Questionnaire (Achenbach & Raskorla, 2001), Child Aggression Questionnaire (Shahim, 2006) and Impulsivity Questionnaire (Patton, Stanford & Bart, 1995). The data were analyzed by analysis of covariance using SPSS 24 statistical software.
ResultsResults showed that child-based mindfulness training had a significant effect on impulsivity and aggression in children with externalizing disorders (F = 29.29, 46.83; P <0.001). The effect of child-based mindfulness training on impulsivity and aggression of children with externalizing disorder was 55% and 75%, respectively.
ConclusionBased on the findings of the present study, it can be concluded that mindfulness therapy using techniques such as conscious thoughts and emotions can be used as an effective treatment to reduce impulsivity and aggression in children with externalizing disorders.
Keywords: Mindfulness, impulsivity, aggressive, externalizing disorders -
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده انجام گرفت.روشروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از بین کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده شهر تهران، تعداد 30 کودک به صورت در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 9 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که افراد حاضر در گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه رفتاری کودکان(آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه اختلال دلبستگی (راندولف، 2004) و پرسشنامه توانایی ها و مشکلات(گودمن و همکاران، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده موثر بوده است(P<0/001). بدین صورت که این درمان توانسته بود از مشکلات دلبستگی کودکان کاسته و نوع دوستی آنها را بهبود بخشد.نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و نوع دوستی کودکان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده مورد استفاده گیرد.کلید واژگان: کیفیت دلبستگی, نوع دوستی, رفتار برونی سازی شده, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدPurposeThe present study was conducted aiming to investigate the effectiveness of ACT on the quality of attachment and altruism of the children with externalized behavioral problems.MethodThe research method of the present study was quasi-experimental with pretest, posttest and control group design. The statistical population of the present study included all the children with externalized behavioral problems in the city of Tehran in 2016-17. Non-probable available sampling and random replacement were used in the present study in a way that 30 children were selected through available method and replaced into experimental and control groups. The experimental group received teaching interventions in nine sixty-minute sessions during two-and-a-half months. The applied questionnaires in the present study included children’s behavioral inventory (Akhenbach and Reskorla, 2001), attachment disorder questionnaire (Randolf, 2004) and abilities and problems questionnaire (Goodman et.al, 1997). The data gotten from the study were analyzed through ANCOVA method via SPSS24 software.FindingsThe results showed that ACT has been effective on the quality of attachment and altruism in the children with externalized behavioral problems (P<0.001) in a way that this therapy could decrease the children’s attachment problems and improve their altruism.ConclusionAccording to the findings of the present study it can be concluded that ACT can be employed as an efficient therapy to improve the attachment quality and altruism of the children with externalized behavioral problems.Keywords: Attachment quality, altruism, externalized behavior, ACT
-
نشریه آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده، سال چهارم شماره 1 (پیاپی 7، بهار و تابستان 1397)، صص 47 -62تعارضات زناشویی فرایندهای روان شناختی، هیجانی و ارتباطی زنان را با آسیب رویارو می سازند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تفکر مثبت بر نشاط ذهنی و سرمایه های روان شناختی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل همه زنان دارای تعارضات زناشویی شهر تهران در سال 1395 بود که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیر احتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از میان زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران، تعداد 30 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نشاط ذهنی (ریان و فردریک، 1997)، تعارض زناشویی توسط براتی و ثنایی (1375) و پرسش نامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و اولیو، 2007) بود. داده های برآمده از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج برآمده از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تفکر مثبت بر نشاط ذهنی و سرمایه های روان شناختی زنان دارای تعارضات زناشویی موثر بوده است (P<0.001). بدین صورت که این آموزش توانسته نشاط ذهنی و سرمایه های روان شناختی زنان دارای تعارضات زناشویی را افزایش دهد. برابر با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تفکر مثبت را به عنوان یک روش کارا جهت بهبود نشاط ذهنی و سرمایه های روان شناختی زنان دارای تعارضات زناشویی پیشنهاد داد.کلید واژگان: تفکر مثبت, نشاط ذهنی, سرمایه های روان شناختی, تعارضات زناشوییMarital conflicts confrontation women's psychological, emotional and communication processes to be harmed. According to this, accordingly the present study was conducted aiming to investigate effectiveness of teaching positive thinking on mental vitality and psychological capitals in the women with marital conflicts. The research method of the present study was quasi-experimental with pretest, posttest and control group design. The statistical population of the present study included all the women with marital conflicts in the city of Tehran in 2016 who referred to consultation centers. Non-probable available sampling and random replacement were used in the present study in a way that 30 people were voluntarily selected from the women with marital conflict referring to Tehran consultation centers and randomly replaced into experimental and control groups. The experimental group received teaching interventions in eight ninety-minute sessions during two-and-a-half months while the control group didn’t receive such intervention. The applied questionnaires in the present study included mental vitality questionnaire (Ryan and Fredrick, 1997), marital conflict by Barati and Sana’ie (1996) and psychological capital questionnaire (Lotanz and Olio, 2007). The data gotten from the study were analyzed through ANCOVA method. The results of the data analysis showed that teaching positive thinking has been effective on mental vitality and psychological capitals in the women with marital conflicts (p<0.001) in a way that this teaching could increase mental happiness and psychological capitals of the women with marital conflicts. According to the findings of the present study teaching positive thinking can be suggested as an efficient method to improve mental vitality and psychological capitals in the women with marital conflicts.Keywords: Self-affection, depression, psychological capitals, marital conflicts
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.