به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سمیه جباری

  • زهرا حیاتی*، سمیه جباری

    در بلاغت سنتی، جناس و سجع، دو آرایه لفظی هستند که با ایجاد موسیقی در کلام، زیبایی سخن را رقم می‏زنند. عبدالقاهر جرجانی، فضیلت جناس را موقوف معنی می‏داند و جناس، زمانی مقبول است که معنی کلام آن را اقتضا کند. در مثنوی معنوی، سروده جلال‏الدین محمد بلخی، بهره‏گیری از سجع و جناس چشمگیر است؛ اما شیوه پیوند این صنعت لفظی با معنا، ویژگی متمایزی به سخن مولوی داده است و نمونه آن را می‏توان در تقابل‏های دوگانه واژگانی مشاهده کرد که از آرایه تجنیس یا تسجیع بهره دارند. بر این اساس، فرضیه پژوهش حاضر این است که بسیاری از تقابل‏های دوگانه در مثنوی، کلمات متجانس یا مسجع هستند و در مقابل‏ هم قرار گرفتن توازن لفظ و تباین معنا، به بلاغت کلام افزوده است. در ادبیات نظری پژوهش، نخست رویکرد ساختارگرایانه زبان‏شناسی و نقد ادبی در استخراج تقابل‏های دوگانه لحاظ شده و سپس، تقابل‏های واژگانی بر اساس جناس و سجع، جداسازی و دسته‏بندی شده‏اند. روش تحقیق، توصیفی است و نتایج تحلیل‏ها عبارت است از: 1. تعداد زیادی از تقابل‏های دوگانه مثنوی با آرایه لفظی جناس و سجع همراه هستند؛ 2. از میان انواع تقابل-تجانس و تقابل-تسجیع، نخست جناس اختلاف حرف اول و بعد، سجع متوازی، بیشترین بسامد را دارند که هر دو از لحاظ موسیقایی، قوی‏ترین شکل سجع و جناس هستند؛ 3. بسیاری از تقابل‏های دوگانه که در کلمات متجانس یا مسجع بروز و ظهور کرده‏ اند، در دایره واژگان قاموسی زبان قرار ندارند و از ابداعات شاعرانه مولوی برآمده‏ اند؛ 4. نقش تقابل‏های دوگانه‏ای که با سجع و جناس همراهند، در قافیه‏سازی یا ترصیع قابل توجه است.

    کلید واژگان: مثنوی, مولوی, تقابل‏های دوگانه, سجع, جناس
    Zahra Hayati *, Somayyeh Jabbari

    In traditional rhetoric, pun and saj’ (Persian rhymed prose) are two figures of speech that shape the beauty of language through musicality of speech. Abdolghaher Jorjani considers the merit of pun in conceptual requirement; it is well received when meaning calls for it. In Masnavi Ma'navi, by Jalaleddin Mohammad Balkhi aka. Rumi, the use of pun and saj’ is remarkable, but the linkage created between these figures of speech and meaning gives a distinctive feature to Rumi’s poetry. This can be observed, for instance, in binary oppositions which have made use of the literary device of pun and saj’. Accordingly, the hypothesis of this research is that many binary oppositions in Masnavi are related to those words which have pun or saj’ in them, and the opposition between verbal balance and conceptual distinction adds to the eloquence. As the theoretical background of the research, a structuralist approach to literary criticism is initially considered to extract binary oppositions, which are then are separated and classified based on the puns and saj/. The research method is descriptive and the results of analyses are as follows: (1) binary oppositions in Masnavi are accompanied by puns and saj’; (2) among all types of binary oppositions in pun and saj’, pun in different initial letters and parallel use of saj’, which both have the strongest sense of musicality,  show the most frequency; (3) many of the binary oppositions appearing in the words with pun or  saj’are not included in diction rules of the language and are Rumi’s poetical innovations; (4) the function of binary oppositions accompanied by pun and saj; is considerable in rhyme making or verse making.

    Keywords: Masnavi, Rumi, binary opposition, Saj’, pun
  • سمیه جباری*، زهرا حیاتی

    تقابل‏های دوگانه از ساختار ذهن و زبان انسان سرچشمه می‏گیرد و سپس در نظام‏های نشانه‏ای دیگر به‏ کار می‏رود؛ ازین‏رو در متون ادبی، تقابل‏ها یکی از اساسی‏ ترین نشانه‏ ها و الگوهای تحلیل هستند که بستر درک مفاهیم ذهنی را فراهم می‏کنند. در این نوشتار تقابل‏های خرد مثنوی و غزلیات شمس، با انتخاب نمونه «تقابل‏سازی با کلان‏نماد باز» استخراج، تحلیل و مقایسه شده است. تقابل‏هایی که با کلان ‏نماد «باز» در مثنوی ساخته شده‏اند، اغلب در یک رابطه طبیعی و منطقی با مضامین تقریبا مشترک قرار دارند؛ و باز در بیشتر موارد نماد روح الهی و اولیاء است و در این معانی مولانا عالم روحانی را مقابل عالم جسمانی قرار می‏دهد. اما در غزلیات، حیوانات مقابل باز متفاوت هستند. نیز، هنجارشکنی و رابطه غیرطبیعی در روابط تقابلی، هم از لحاظ بسامد، هم از حیث تنوع، شاخص‏تر است و به تبع آن، تصویرهای تقابلی طبیعی و غیرطبیعی بیشتر و متنوع‏تر است. هنجارگریزی‏ها بیشتر به رفع تقابل و وحدت قطب‏های مقابل یا جابه‏ جایی قطب‏های مثبت و منفی با روش‏های مختلف اشاره دارد. نمونه‏ هایی از تقابل و هنجارشکنی آن در هر دومتن با لفظ و مضمون مشابه و مشترک وجود دارد و در برخی موارد هم تقابل‏ها فقط در یکی از دو متن مورد مطالعه پردازش شده ‏اند.

    کلید واژگان: مثنوی, غزلیات شمس, تقابل, کلان‏نماد, باز
    Somayeh Jabbari *, Zahra Hayatii

    In Saussure's and Structural linguistics, the binary oppositions stem from the bipolarity of the logic of human mind and language and then are used in other sign systems. Thus, in sign systems, such as literary texts, oppositions are one of the most fundamental signs and patterns of analysis that provide the basis for understanding the subjective concepts. In this essay, the micro-textual oppositions in the Masnavi and the sonnets of Shams were extracted using binary oppositions with macro symbols and then were analyzed and compared. The findings showed that the binary oppositions in Masnavi, which were made by the macro symbols, are often within a logical and natural relationship with each other and share common themes. In most cases, macro symbols symbolize the divine and spiritual spirit, and in these meanings Rumi puts the spiritual world in contrast with the physical world. But in the sonnets, the animals in opposition with hawk are different. Also, norm-breaking and the abnormal relationship in opposing relations are both more frequent and more prominent in terms of frequency and diversity, and consequently natural and abnormal interactive images are more frequent and more diverse. The abnormalities mostly refer to the elimination of opposites and the unification of opposing poles or the displacement of positive and negative poles in different ways. There are examples of conflict and abnormalities in both texts with similar and common themes and in some cases the oppositions have been processed only in one of the two texts studied.

    Keywords: Masnavi, Divan of Shams Tabrizi, hawk, Macro symbols, Opposition
  • زهرا حیاتی *، سمیه جباری
    ساختارگرایان منطق ذهن و زبان انسان را بر پایه ساختاری دوقطبی تعریف می‏کنند که بین دو سوی آن رابطه تقابلی حاکم است. منتقد ساختارگرا با تکیه بر این ایده محوری که میان کلیت متن و اجزای آن رابطه‏ای تنگاتنگ برقرار است، تقابل‏های خرد متن را جست وجو می‏کند تا با درک آن‏ها به تقابل‏ کلان‏تر دست یابد و بتواند دلالت ضمنی اثر را توضیح دهد. در پژوهش حاضر، تقابل‏های مثنوی و غزلیات شمس بررسی و تحلیل می‏شود. روش پژوهش بر سه مرحله استوار است: 1. تحدید حوزه معنایی تقابل‏ها با تاکید بر کلان‏نمادها در مثنوی غزلیات شمس؛ 2. استخراج تقابل‏هایی که با کلان‏نمادهای شیر و خورشید ساخته شده‏اند؛ 3. فهم رابطه دوسویه تقابل‏ها؛ 4. تحلیل معنا و شیوه بیان تقابل‏های به‏دست آمده. مطابق نتایج، در بیشتر موارد، رابطه های طبیعی و منطقی تقابل‏ها در مثنوی و غزلیات شمس مشترک است. 1. هنجارشکنی در روابط تقابلی، گاهی در مثنوی بیشتر است و گاهی در غزلیات شمس. در این میان، بسامد و تنوع هنجارشکنی در رابطه تقابل‏های غزلیات چشمگیرتر است؛ 2. در برخی موارد، هنجار و هنجارشکنی در رابطه تقابلی دوگانه ها میان مثنوی و غزلیات شمس، مشابه و مشترک است؛ 3. در مواردی اندک نیز تقابل‏ها فقط در یکی از دو متن مورد مطالعه پردازش شده‏اند.
    کلید واژگان: مثنوی, غزلیات شمس, کلان نماد, تقابل, شیر, خورشید
    Zahra Hayati *, Somayeh Jabari
    Structuralists define the logic of human mind and language based on a bipolar structure; between the two sides of which there is a contrastive relationship. Subscribing to the central idea that there is a close relationship between the text generalities and its elements, structuralist critics seek the micro-contrasts of the texts in order to reach the macro-contrasts and interpret the implicit meanings or connotation of a work. In this study, the contrasts of Mathnavi and Ghazaliat of Shams are investigated and analyzed. The research methodology is based on four steps: first, delimiting the semantic field of the contrasts by considering macro-symbols in Mathnavi and Ghazaliat of Shams; second, extracting the contrasts made by Lion and Sun meta-contrasts; third, understanding the mutual relation of the contrasts; and fourth, analyzing the meaning and method of expression of the identified contrasts. The research findings indicate that in many cases natural and reasonable relations of contrasts in Mathnavi and Ghazaliat of Shams are common. Breaking away from the norms in contrastive relations is sometimes more in Mathnavi, and sometimes more in Ghazaliat of Shams. Besides, firstly, frequency and variety of departure from the norms in the contrasts of Ghazaliat are more outstanding; secondly, in some cases, conformity to the norms and departure from them are similar and common in the contrastive relation of binaries in Mathnavi and Ghazaliat; and thirdly, in a few cases, contrasts have been processed only in one of the texts.
    Keywords: Mathnavi, Ghazaliat of Shams, macro-symbol, contrast, lion, sun
  • سمیه جباری*، سید جمال الدین خواجه الدین، رضا جعفری، سعید سلطانی
    امروزه استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیای و تصاویر ماهواره ای از جایگاه ویژه ای در مطالعات مربوط به منابع طبیعی و محیط زیست برخوردار است. یکی از کاربرد های ماهواره، تهیه نقشه درصد تاج پوشش گیاهی است. هدف از این پژوهش، تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی با استفاده از شاخص های گیاهی تهیه شده از داده های ماهواره ای برای سمیرم اصفهان می باشد. برای انجام این مطالعه از تصویر سنجنده AWiFS مربوط به سال 1388 استفاده گردید. به منظور بررسی همبستگی بین درصد تاج پوشش گیاهی و داده های ماهواره، داده های 150 پلات (10 در 10 متر مربع) با پراکنش مناسب در منطقه برداشت شد و با استفاده از داده های موجود و شاخص های گیاهی تهیه شده با اعمال رگرسیون خطی درصد تاج پوشش گیاهی تخمین زده شد. میزان همبستگی بین شاخص های گیاهی و داده های میدانی محاسبه شد و برای هر شاخص، مدل پوشش گیاهی به-دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش شاخص گیاهی SAVI با همبستگی 74/0 دارای بیشترین همبستگی با تاج پوشش گیاهی بود و برای تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی انتخاب شد. با استفاده ار مدل تهیه شده نقشه درصد تاج پوشش گیاهی در چهار طبقه کمتر از 20، 30-20، 40-30 و بیشتر از 40 درصد تهیه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر قسمت های منطقه توسط پوشش گیاهی کمتر از 20 و 30-20 درصد پوشیده شده است. در این مطالعه شاخص های گیاهی NDVI، PVI، RVI، TSAVI و MSAVI نیز دارای ضرائب همبستگی بالایی بودند (64/0، 69/0، 71/0، 72/0 و 70/0).
    کلید واژگان: درصد پوشش گیاهی, سمیرم, شاخص گیاهی, تصویر AWiFS
    S. Jabbari *, J. A. Khajedin, R. Jafari, S. Soltani
    GIS and satellite images have widely been used in natural resources assessment and management. Vegetation cover can be measured using remote sensing indices. The objective of present study was to investigate the application of AWiFS satellite images to measure vegetation cover percentage in Semirom- Isfahan province. Vegetation cover percentage was measured in 150 plots with size of 100 m2 each in 2009. Linear regression between field data and remote sensing vegetation indices was used to produce vegetation cover in the study area. Vegetation cover models were produced using different indices. According to the results, SAVI index had the highest correlation with field data (r = 0.74) and it was used to produce vegetation cover percentage map. Study area vegetation cover was classified in four classes: <20%, 20-30%, 30-40% and >40% using SAVI index. The produced vegetation map indicates that most of the region had low vegetation cover (<20% and 20-30%). The correlations of other measured vegetation indices including NDVI, PVI, RVI, TSAVI and MSAVI with vegetation cover percentage were 0.64, 0.69, 0.71, 0.72 and 0.70 respectively.
    Keywords: Vegetation cover, Semirom, Vegetation index, AWiFS image
  • سمیه جباری*، سید جمال الدین خواجه الدین، رضا جعفری، سعید سلطانی
    هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده از داده های ماهواره ای منطقه سمیرم استان اصفهان، می باشد. این مطالعه در سال های: 1383 به عنوان یک سال تر و 1388 به عنوان یک سال خشک انجام گرفت. تصاویر سنجنده های WiFS و AWiFS به ترتیب برای سال های 1383 و 1388 به کار گرفته شد و درصد پوشش گیاهی هر دو سال به طور همزمان اندازه گیری شد. جهت رسیدن به هدف مطالعه ابتدا با استفاده از فاکتور های محیطی از قبیل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت شیب منطقه و فاکتورهای اقلیمی و شاخص های گیاهی استخراج شده از داده های ماهواره ای یک معادله رگرسیونی چند متغیره با استفاده از روش رگرسیون گام به گام تهیه شد. پس از به دست آوردن مدل رگرسیونی هر سال، براساس مدل ها و اعمال ضرایب رگرسیونی روی متغیرهای آن نقشه درصد پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعاتی ترسیم گردید. سپس با انجام روش طبقه بندی مجدد کاربری مرتع از سایر کاربری ها جدا شد. به منظور تفسیر بهتر نقشه پوشش گیاهی، تفکیک طبقات پوشش گیاهی مراتع با روش تفکیک تاری انجام شد و با به کار گرفتن حدود آستانه مناسب پوشش گیاهی 20-0، 30-20 و 40-30 درصد از یکدیگر تفکیک گردیدند. نتایج نشان داد که تغییرات طبقات پوشش گیاهی با هم مرتبط می باشد و کاهش مساحت در یک طبقه موجب افزایش مساحت در طبقات دیگر می شود. هم چنین مشخص شد طبقه 40-30 و 30-20 درصد به ترتیب بیشترین تغییرات را به خود اختصاص می دهند و افزایش مساحت طبقه 20-0 درصد منجر به کاهش مساحت دو طبقه دیگر می شود.
    کلید واژگان: درصد پوشش گیاهی, تصاویر ماهواره ای, سمیرم, WiFS وAWiFS
    S. Jabbari *, S. J. Khajeddin, R. Jafari, S. Soltani
    The objective of the present study was to investigate the pasture vegetation changes using satellite data in Semirom، Isfahan province. This study was conducted in 2004 as a wet year and 2009 as a dry year. The WiFS and AWiFS satellite images were acquired and used for the year 2004 and 2009، respectively. First، the vegetation percentage was simultaneously measured in the two years. Then، considering the environmental factors such as elevation، slope، and slope direction، climatic factors and vegetation indices were derived from the above satellite data and multiple regression equations were prepared using step-wise regression analysis. The intended regression model for each year was used to produce percentage of vegetation cover of the study area. For a suitable pasture vegetation map interpretation، the reclassification technique was used to separate the rangeland use from other land uses، and then the density slicing method was applied. Using suitable thresholds، the rangeland vegetation cover classes including 0-20، 20-30 and 30-40 percent canopy covers were determined. Results showed that the changes in vegetation classes were related to each other and by increasing the area of one class the other one decreased. It was found that the 30-40% and 20-30% classes changed most، and the maximum increase was observed in the 0-20% vegetation cover class due to the area degradation in the other two classes.
    Keywords: Percentage vegetation cover, Satellite data, Semirom, WiFS, AWiFS
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال