سید ابراهیم اسکندری
-
زمینه و هدف
لیشمانیازیس جلدی یکی از معضلات بهداشتی مهم ایران محسوب می شود. هنوز واکسن موثری علیه لیشمانیازیس انسانی در دسترس نیست و درمان های حاضر مبتنی بر دارودرمانی است. درمان های معمول سمی و گران هستند و هم چنین مقاومت به درمان سبب شده جست وجو برای درمان های جدید ادامه داشته باشد. توفاسیتینیب یک مهارکننده انتخابی ژانوس کیناز است که مسیر سیگنالی چندین سیتوکین در سیستم ایمنی را مختل می کند. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر پماد موضعی توفاسیتینیب 2% در بهبودی زخم لیشمانیازیس جلدی در موش های Balb/C بود.
روش اجرا:
این مطالعه تجربی، با به کارگیری داروهای توفاسیتینیب و گلوکانتیم در 40 سر موش Balb/C ماده انجام شد. فرم متاسیکلیک پروماستیگوت لیشمانیا ماژور سویه استاندارد (MRHO/IR/75/ER) به کف پا موش ها تزریق شد. پس از ایجاد زخم، موش ها به 4 گروه درمانی توفاسیتینیب، گلوکانتیم، توفاسیتینیب گلوکانتیم و شاهد بدون درمان تقسیم شدند. طول دوره درمان 28 روز بود و در پایان هر هفته درمانی، قطر زخم اندازه گیری می شد.
یافته هاپس از پایان درمان در گروه های تحت درمان با توفاسیتینیب، کاهش معنی داری در اندازه زخم و قطر کف پا نسبت به گروه شاهد بدون درمان مشاهده شد (01/0<p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که توفاسیتینیب سبب تسریع بهبودی زخم در موش های Balb/C می شود و مشابه درمان استاندارد گلوکانتیم در بهبودی زخم عمل کرده است. استفاده از داروی توفاسیتینیب به فرم پماد در کاهش قطر زخم ناشی از لیشمانیا ماژور در موش موثر بوده و به دلیل سهولت در استفاده و عدم نیاز به تزریقات دردناک، می تواند به عنوان گزینه ای برای درمان بیماران مبتلا به لیشمانیازیس جلدی مطرح باشد.
کلید واژگان: لیشمانیازیس, توفاسیتینیب, موش Balb, CBackground and AimCutaneous leishmaniasis is one of the most important health problems in Iran. There is still no effective vaccine available against human leishmaniasis and current treatment is based on chemotherapy. Conventional drugs are toxic and expensive, and drug resistance has caused the search for new treatments. Tofacitinib is a Janus kinase inhibitor that disturbs the signaling pathway of several cytokines in the immune system. The aim of this study was to evalute the effect of topical tofacitinib 2% ointment in healing cutaneous leishmaniasis in Balb/C mice.
MethodsThis experimental study was performed using tofacitinib and glucantim drugs in 40 female Balb/C mice. The metacyclic form of promastigote of Leishmania major standard strain (MRHO/IR/75/ER) was injected into the footpad of the mice, the mice were divided into 4 treatment groups: tofacitinib, glucantim, tofacitinib-glucantim and control without treatment. The treatment period was 28 days. The footpad thickness of all groups was measured at the end of each week.
ResultsAfter the end of the treatment in the groups treated with tofacitinib, a significant decrease in the size of lesion and the footpad thickness was observed compared to the control group without treatment (P<0.01).
ConclusionIt seems that tofacitinib ointment accelerates lesion healing in Balb/C mice and has worked similarly to standard glucantim treatment. Ointment can be a better option for leishmaniasis treatment and due to its ease of use and no need for painful injections it can be considered as an option for the treatment of patients with cutaneous leishmaniasis.
Keywords: leishmaniasis, tofacitinib, balb, c mice -
زمینه و هدف
لیشمانیازیس یک بیماری انگلی است که توسط پشه خاکی به انسان منتقل می شود و از بیماری های آندمیک ایران است. با گسترش همه گیری کووید 19 در سراسر جهان، بدون شک این ویروس با بیماری های عفونی بومی در مناطق مختلف تلاقی کرده است. در این مطالعه، ابتلا به کرونا در بیماران با سابقه سالک، مراجعه کننده به مرکز تحقیقات پوست و جذام تهران مورد بررسی قرار گرفت.
روش اجراتعداد 91 بیمار با سابقه ابتلا به سالک جهت عفونت احتمالی با SARS-CoV-2 موردبررسی قرار گرفتند. هم چنین میزان مراجعه کنندگان در طول اپیدمی کرونا با دوره مشابه قبل از کرونا مقایسه شد.
یافته هادر مجموع 60% از بیماران مبتلا به سالک، ابتلا به کرونا را گزارش نکردند. در 21% موارد، کرونا خفیف، 13% کرونا متوسط، 3% کرونا شدید و تنها یک مورد مرگ در بین مبتلایان به کرونا با سابقه سالک گزارش شد. میزان مراجعه قبل از شروع اپیدمی کرونا، 2 برابر بیشتر از مراجعه در دوران اپیدمی بود.
نتیجه گیریدر این مطالعه، به طور قابل توجهی مرگ ومیر و عوارض کووید 19 کمتر گزارش شد. با این حال، مطالعات بیشتری برای بررسی سیستم ایمنی و میزان محافظت ایجادشده توسط لیشمانیازیس جلدی در برابر کووید 19 موردنیاز است. مسایل مختلفی می تواند در کاهش بیماران در طول اپیدمی کرونا موثر باشد ازجمله عدم مراجعه به مراکز درمانی، کم شدن میزان سفرها و رعایت مسایل بهداشتی در طول اپیدمی.
کلید واژگان: لیشمانیازیس, اپیدمی کرونا, مرگ ومیرBackground and AimLeishmaniasis is a parasitic disease transmitted by sandflies and is one of the endemic diseases of Iran. With the spread of the Covid-19 epidemic worldwide, the virus will interface with endemic infectious diseases in different regions. In this study, coronavirus disease was evaluated in patients with a history of leishmaniasis referred to the Center of Research and Training in Skin Diseases and Leprosy.
MethodsA total of 91 patients with a history of leishmaniasis were studied for possible SARS-CoV-2 infection. The number of patients referred to the Center of Research and Training in Skin Diseases and Leprosy during the coronavirus epidemic was also compared with the same period before the epidemic
ResultsA total of 60% of patients with leishmaniasis
did not report coronavirus disease. Twenty-one percent of cases had a mild corona disease, 13% had a moderate and 3% had severe corona disease. Only a single death was reported in corona patients with a history of cutaneous leishmaniasis. The number of referrals before the beginning of the corona epidemic was twice as high as during the epidemic.ConclusionIn these participants, mortality and side effects of COVID-19 were significantly less reported. However, further studies are needed to evaluate the immune system and cutaneous leishmaniasis protection against COVID-19. Various factors can be effective in reducing patients during the epidemic, including not going to medical centers, reducing the number of trips, and observance of health issues.
Keywords: leishmaniasis, coronavirus epidemic, mortality -
لیشمانیازیس توسط تک یاخته ای از جنس لیشمانیا ایجاد می شود و به وسیله پشه خاکی منتقل می شود. ایران یکی از کشورهای آندمیک این بیماری می باشد و نوع پوستی آن مشکل بهداشتی کشور است. هدف از این مطالعه بررسی عوامل اپیدمیولوژیک سالک مراجعه کننده به مرکز تحقیقات پوست و جذام از سال 1400-1399 می باشد. بررسی حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی می باشد که برای این منظور کلیه افراد مبتلا به سالک در سال های 1400-1399 مراجعه کننده به مرکز تحقیقات پوست و جذام، مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده، درصد بیشتری از مبتلایان به سالک را گروه سنی بین 10 تا 19 سال تشکیل داده اند. از بین مشاغل نامبرده بین مبتلایان، درصد بیشتری به خانه داران در بین خانم های مبتلا و کارگران در بین آقایان مبتلا اختصاص داشت. فصل پاییز نیز طبق نتایج به دست آمده، بیشترین فصل برای شیوع سالک می باشد. مدت زمان بروز تا تشخیص سالک به طور میانگین 3-5/1 ماه بوده و بیشتر بیماران سابقه سفر به مناطق روستایی را داشتند. درصد ضایعات مرطوب بیشتر از ضایعات خشک بوده است و بیشترین عضو درگیر دست بیماران بود. بیشترین موارد مراجعه از استان اصفهان گزارش شد.
کلید واژگان: فاکتور اپیدمیولوژیک, سالک, تهرانLeishmaniasis is a neglected disease caused by different Leishmania species and transmitted by various sand flies. Iran is endemic to both visceral and cutaneous form of the diseases. The aim of this study was to investigate the epidemiological factors of leishmaniasis in patients referred to the Center for Research and Training Skin Disease and Leprosy from 1399-1400. The present study is a cross-sectional study in which every patient with suspected cutaneous leishmaniasis lesion(s) referred to the center during 1399-1400 were included. The results showed a higher number of patients with leishmaniasis are in the age group of 10 to 19 years. Among the mentioned jobs, a higher percentage was assigned to housewives in the affected women and workers in the affected men. According to the results, autumn is the most common season for cutaneous leishmaniasis. The average time from beginning to the diagnosis of leishmaniasis was 1.5-3 months and most patients showed a history of traveling to rural areas. The number of wet type lesions were higher than dry type and most of the lesions were in the hands. Most cases were reported from Isfahan province.
Keywords: epidemiological factors, leishmaniasis, tehran -
اونیکومایکوزیس از اختلالات شایع ناخن ها است که درصورت عدم درمان منجر به تغییر شکل ناخن و حتی تخریب صفحه ی ناخن می شود. از آنجا که ناخن ها در ظاهر شخص اهمیت دارند اونیکومایکوزیس با تغییر در ظاهر ناخن و تخریب آن و هم چنین اختلال در عملکرد فرد در فعالیت های ظریفی که با دست انجام می شود می تواند بر روی کیفیت زندگی فرد تاثیرگذار باشد. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت زندگی افراد مبتلا به اونیکومایکوزیس می باشد.
کلید واژگان: اونیکومایکوزیس, ناخن, کیفیت زندگیOnychomycosis is a common nail disorder. If left untreated, it may cause nail deformity and nail plate dystrophy. Since nails have aesthetic importance, onychomycosis may have some impact on quality of life by causing a change in the appearance of nail and/or nail dystrophy and by interfering with fine activities carried out by hand. The aim of this review is to evaluate the quality of life in patients with onychomycosis.
Keywords: onychomycosis, nail, quality of life -
زمینه و هدف
کچلی ناخن یک بیماری شایع با انتشار جهانی است. این بیماری بیشتر در بالغین دیده می شود و سیستم ایمنی بیمار نقش مهمی در ایجاد آن دارد. در میان عوامل درماتوفیتی، ترایکوفیتون روبروم و ت. اینتردیجیتال از شایع ترین عوامل ایجادکننده ی این بیماری هستند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی فراوانی عوامل ایجادکننده ی کچلی ناخن در مراجعان به آزمایشگاه قارچ شناسی بیمارستان رازی تهران بود.
روش اجرا: در این مطالعه ی مقطعی، 700 نمونه ناخن دیسترفی شده از طریق انجام آزمایش مستقیم و کشت مورد بررسی قرار گرفتند. برای آزمایش مستقیم نمونه ها با هیدروکسید پتاسیم 20% بررسی شدند. هم چنین، نمونه ها روی محیط سابورو دکستروز آگارحاوی کلرامفنیکل و سیکلوهگزامید (Scc) کشت داده شدند. برای شناسایی انواع درماتوفیت ها از آزمایش های تکمیلی استفاده شد. برای نمایش فراوانی و فراوانی نسبی درماتوفیت ها در گروه های مختلف از جدول و برای تحلیل آماری داده ها از آزمون های مربع کای و دقیق فیشر استفاده شد.یافته هادر این بررسی، در 53 مورد از 700 نمونه ناخن مشکوک به کچلی ناخن (6/ 7%)، درماتوفیت جدا شد که 38 مورد آن مربوط به مردان بود. شایع ترین شکل بالینی در این مطالعه، شکل زیر ناخنی انتهایی (DSO) Distal Subungual Onychomycosis (79/2%) بود. شایع ترین درماتوفیت جداشده، ت. اینتردیجیتال با 6/ 39% و پس از آن، ت. روبروم با 7/ 37% بود. از 53 درماتوفیت جداشده 47 مورد مربوط به ناخن های پا، 4 مورد مربوط به ناخن های دست و 2 مورد مشترکا مربوط به ناخن های دست و پا بود. نوزده نفر از بیماران مبتلا به کچلی ناخن، به بیماری های زمینه ای نیز مبتلا بودند که بیش ترین بیماری زمینه ای مشاهده شده در این بررسی، بیماری قلبی عروقی (3 /26%) بود.
نتیجه گیریکچلی ناخن یک بیماری با انتشار جهانی است، بنابراین شناخت میکروارگانیسم های ایجادکننده و عوامل مستعدکننده ی این بیماری برای اداره ی بهتر بیماران لازم است.
کلید واژگان: کچلی ناخن, درماتوفیت ها, دیستروفی ناخنBackground And AimTinea unguium is a common disease with worldwide distribution most commonly seen in adult patients. Trichophyton rubrum and T. interdigital are the most common causes. The aim of this study was to investigate the frequency of tinea unguium causative agents in a referral dermatology hospital in Tehran، Iran.
MethodsThis cross sectional study was conducted in 2010 and 2011 on clinically suspicious patients for tinea unguium referred to the Mycology Laboratory، Razi Hospital، Tehran، Iran. Samples from 700 patients were examined using direct smear microscopy and culture. Direct microscopic examination of the specimens was carried out using 20% potassium hydroxide solution. The specimens were cultured on Sabourad dextrose agar culture media containing chloramphenicol and cyclohexamid (Scc). For identifying the species of dermatophytes، complementary tests were used. Frequencies and relative frequencies were demonstrated in tables and chi-square and Fisher''s exact tests were used to investigate any association between the categorical variables.
ResultsOf 700 dystrophic nail samples، 53 samples (7. 6%) were positive according to both direct examination and culture. Thirty-eight patients were males. The most common clinical type was distal subungual onychomycosis which was observed in 79. 2% of cases. The most frequent detected dermatophyte species. was T. interdigital (39. 6%) followed by T. rubrum (37. 7%). Forty-seven patients had tinea unguium on their toe nails، 4 patients on their finger nails، and 2 patients had it on both finger and toe nails. Nineteen patients had underlying diseases، and the most common underlying disease was cardiovascular disease (26. 3%).
ConclusionTinea unguium is a disease with worldwide distribution and identifying the causative agents and predisposing factors are necessary for better management of the patients.
Keywords: tinea unguium, dermatophytes, nail dystrophy -
زمینه و هدفسالیانه موارد فراوانی از مراجعین دارای ضایعات مشکوک به دمودکس به آزمایشگاه های تشخیص طبی در سراسر کشور ثبت می گردد.وفور این انگل پوستی که از جنبه های پاتوژنز، راه انتقال و ایجاد پیچیدگی های درمانی همچنان ناشناخته مانده است، دارای اهمیت کلینیکی بسیار می باشد.عموما حضور دمودکس همراه با بیماری های پوستی از قبیل آکنه،رزاسه،اریتماوپیتریازیس وبیماری های چشمی مانند بلفارایتیس شناسائی و مورد تشخیص قرار می گیرد.درارتباط با نقش بیولوژیک این موجود در موفقیت درمان وتاثیر حضورآنهادر طول دوره بیماری جای مطالعه فراوان دارد.روش کاردر این بررسی از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان پوست رازی، مرکز تحقیقات پوست و جذام، آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و دو آزمایشگاه قارچ شناسی دیگر در شهر تهران نمونه گیری انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه برای هر بیمار از ناحیه مبتلا نمونه برداری انجام گردید. انگل های دمودکس پس از شفاف سازی در پتاس 10% با استفاده از میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفتند. شناسائی و تشخیص گونه پس از ترسیم با کامرا لوسیدا و تطبیق با منابع معتبر صورت گرفت.نتایجاز میان 100 بیمار بررسی شده،در مجموع 78 نفر آلوده به انگل دمودکس فولیکولوروم تشخیص داده شدند. که از این میان (92%) مونث و(7.6%) مذکربودند) 05/0> p). بیشترین فراوانی نسبی در گروه سنی 41 تا 50 سال مشاهده گردید) 05/0> p).نتیجه گیریدر این مطالعه فراوانی نسبی دمودیکوزیس در زنان و افراد میانسال بیشتر مشاهده شد و این امر لزوم شناسائی انگل و درک جنبه های مرتبط با آلودگی و نقش آن را در پاتوژنز بیماری های پوستی تشدید می کند.
کلید واژگان: مایت دمودکس, انگل پوستی, بندپایان, ایرانBackgrond andAimDemodicosis is a common skin disease. Great number of admissions to the clinics is occurring in the country. Regarding the high prevalence of this parasitic arthropod, investigating on pathogenesis, route of transmission and the complications they may produce, is considered of great importance. Generally, demodex parasites often exist in the skin tissue and tend to live in the face specifically in cheeks, forehead and nose, where sebum excretion is active and may provide a favorable habitat for living and breading the parasite. Diagnosis is carried out during an exploratory skin test for a cne, pityriasis rosacea and ophthalmic infectious diseases such as blepharitis. Determination of their biological role in chronicity of general skin disorders is an interesting topic in research.Materials And MethodsPatients were admitted to the Razi hospital, Research Center for skin diseases and leprosy, and three other clinical laboratories considered for assays. The questionnaire was filled for each patient and the sample was taken from the affected area. Ecto parasites were transferred to the potassium chloride solution 10% and studied under a light microscope.ResultsA total of 100 patients were studied, from which 78 patients were diagnosed as infected with the Demodex folliculorum. Of these, (%92) were female and (%7.6) male (p <0.05). The highest frequency was observed in the age group 41 to 50 years (P <0.05).ConclusionIn this study, the relative frequency of demodicosis was more common in women and in the middle-aged group. Generally this high level of frequency will intensify the necessity of the identification of parasites and its pathological effects in chronic infectious diseases.Keywords: Demodex mites, Ectoparasite, Arthropoda, Iran -
زمینه و هدف
مالاسزیا قارچی دوشکلی و چربی دوست است که دارای گونه های مختلفی می باشد. بعضی از آن ها به صورت فلور طبیعی روی پوست وجود دارند و در شرایطی ایجاد بیماری می کنند. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی گونه های مالاسزیا در موارد درماتیت سبورئیک با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP بود.
روش اجرا: از در این مطالعه ی توصیفی، 70 نمونه ی جداشده از ضایعه های پوستی مبتلایان به درماتیت سبورئیک مورد مطالعه قرار گرفت. شناسایی ایزوله ها با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP انجام شد. در این روش ناحیه ی (Internal Transcribed Spacer 2 (ITS2 توسط پرایمرهای ITS3 و ITS4 تکثیر گردید و توسط سه اندونوکلئاز تحدیدی AluI، BanI و MspAI قطعات مشخصی برای هر گونه ی مالاسزیا به دست آمد.یافته هاگونه های جداشده از بیماران به ترتیب مالاسزیا گلوبوزا (48.6%)، مالاسزیا فورفور (40.0%)، مالاسزیا اسلوفیئی (8.6%) و مالاسزیا سیمپودیالیس (2.8%) بودند. هیچ موردی از M. pachydermatis، M. japonica، M. dermatis، M. restricta، M. obtusa، M. nana و M. yamatoensis از نمونه ها جدا نشد.
نتیجه گیریشایع ترین گونه ی ایزوله شده از ضایعات درماتیت سبورئیک، مالاسزیا گلوبوزا و پس از آن مالاسزیا فورفور بود.
کلید واژگان: مالاسزیا, درماتیت سبورئیک, PCR, RFLPBackground And AimMalassezia is a lipophilic and dimorphic fungus which has different species. Some of them can be found as natural flora on the skin and in some conditions may cause seborrheic dermatitis. The aim of this study was to identify Malassezia species associated with seborrheic dermatitis in Iranian patients, using PCR-RFLP.
MethodsIn this study out of 79 patients with seborrheic dermatitis, isolates of 70 patients were positive for Malassezia species using PCR-RFLP. The Internal Transcribed Spacer 2 (ITS2) region was amplified by PCR employing the ITS3 and ITS4 primers and The restriction endonucleases AluI, BanI and MspAI were selected for producing distinct RFLP patterns.
ResultsM. globosa (48.6%), M. furfur (40.0%), M. slooffiae (8.6%) and M. sympodialis (2.8%), were the microorganisms responsible for the infection among participants. M. pachydermatis, M. japonica, M. dermatis, M. restricta, M. obtuse, M. nana and M. yamatoensis were not isolated from any samples.
ConclusionOur findings suggest that the most common Malassezia species associated with seborrheic dermatitis was M. globosa, followed by M. furfur.
-
شناسایی گونه های مالاسزیای جداشده از بیماران مبتلا به پیتیریازیس ورسیکالر با استفاده از روش PCR-RFLPزمینه و هدف
مالاسزیا قارچ دوشکلی و چربی دوست است که دارای گونه های مختلفی می باشد. بعضی از آن ها به صورت فلور طبیعی روی پوست وجود دارند و در شرایطی ایجاد بیماری می کنند. گونه های مالاسزیا در موارد پیتیریازیس ورسیکالر با استفاده از روش مولکولی تعیین گردید.
روش اجرا: از در این مطالعه ی توصیفی 60 ایزوله ی بالینی از ضایعه های پوستی مبتلایان به پیتیریازیس ورسیکالر مورد مطالعه قرار گرفت. شناسایی ایزوله ها با استفاده از روش مولکولی PCR-RFLP صورت گرفت. در این روش ناحیه ی (Internal Transcribed Spacer 2 (ITS2 توسط پرایمرهای ITS 3 و ITS 4 تکثیر شد و توسط سه اندونوکلئاز تحدیدی AluI، BanI و MspAI قطعات مشخصی برای هر گونه ی مالاسزیا به دست آمد.یافته هاگونه های جداشده از بیماران به ترتیب مالاسزیا فورفور (36.7%)، مالاسزیا گلوبوزا (30.0%)، مالاسزیا سیمپودیالیس (20.0%)، مالاسزیا اسلوفیئی (8.3%)، مالاسزیا رستریکتا (3.3%) و مالاسزیا آبتوسا (1.7%) بودند. در ضمن هیچ موردی از مالاسزیا جاپونیکا، مالاسزیا پکی درماتیس، مالاسزیا درماتیس، مالاسزیا نانا و مالاسزیا یاماتوئنسیس مشاهده نشد. گونه ی مالاسزیا سیمپودیالیس در گروه زنان بیشتر از گروه مردان مشاهده شد (0.02=P).
نتیجه گیریشایع ترین گونه ی جداشده از ضایعه های پیتیریازیس ورسیکالر، مالاسزیا فورفور و پس از آن مالاسزیا گلوبوزا بود.
کلید واژگان: مالاسزیا, پیتیریازیس ورسیکالر, PCR, RFLPBackground And AimMalassezia is a lipophilic and dimorphic fungus which has different species. Some of them can be found as natural flora on skin and in some conditions may cause pityriasis versicolor. The aim of this study was to identify Malassezia species associated with pityriasis versicolor in Iranian patients, using PCR-RFLP.
MethodsIn this study out of 65 patients with pityriasis versicolor to have pityriasis versicolor,isolates of 60 patients were positive. Malassezia species. using by PCR-RFLP. The Internal Transcribed Spacer 2 (ITS2) region was amplified by PCR employing the ITS3 and ITS4 primers and The restriction endonucleases AluI, BanI and MspAI were selected for producing distinct RFLP patterns.
ResultsM. furfur (36.7%), M. globosa (30.0%), M. sympodialis (20.0%), M. slooffiae (8.3%), M. restricta (3.3%) and M. obtusa (1.7%) were the microorganisms responsible for the infection among participants. The M. sympodialis infection was strongly correlated with the female gender (P=0.02).
ConclusionOur findings suggest that, the most common Malassezia species associated with pityriasis versicolor was M. furfur, followed by M. globosa.
-
زمینه و هدفسالک از مهم ترین مشکلات بهداشتی ایران می باشد که در بیشتر مناطق ایران به صورت بومی دیده می شود. عامل سالک در ایران در نوع شهری L. tropica و در نوع روستایی L. major است. درمان سالک خصوصا نوع شهری یکی از چالش های مهم بهداشتی جهان است. ترکیبات آنتی موان به عنوان درمان استاندارد سالک نیاز به تزریق مکرر دارد و معمولا تحمل بیماران پایین است. این مطالعه در شهر مشهد انجام گرفته است که در آن میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار با تزریق هفته ای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
روش اجرا: این کارآزمایی بالینی در سال های 1385 و 1386 در شهر مشهد انجام شد. بیماران بر اساس توالی اعداد تصادفی تهیه شده توسط رایانه به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای دو بار قرار گرفتند. هر هفته از بدو ورود به مطالعه، مشخصات ضایعه در هر بیمار بررسی و اندازه ی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت و میزان بهبودی مورد مقایسه قرار گرفت. بهبودی به صورت راپیتلیازاسیون کامل و از بین رفتن سفتی مد نظر قرار گرفت.یافته ها252 بیمار دارای 372 ضایعه ی مشکوک به سالک معاینه شدند و 82 بیمار با 121 ضایعه ی سالک با عامل L. tropica بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند و 74 بیمار با 113 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفته ی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 38 ضایعه از 44 ضایعه (4/86%) بیمارانی که تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار قرار گرفته بودند، دیده شد. زمان بهبودی در این گروه (میانه [ فاصله ی اطمینان 95%]) 36 (9/39-0/32) روز بود. بهبودی کامل در گروهی که تزریق داخل ضایعه گلوکانتیم هفته ای دو بار قرار گرفته بودند در 60 ضایعه از 69 ضایعه (9/86%) مشاهده شد و زمان بهبودی در این گروه (میانه [فاصله ی اطمینان 95%]) 25 (1/29-9/20) روز بود. در حالی که میزان بهبودی اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان نداد (999/0=P)، زمان بهبودی اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان داد (003/0=P).نتیجه گیریبه نظر می رسد میزان اثربخشی تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای دو بار در مقایسه با تزریق داخل ضایعه ای هفته ای یک بار این دارو برای درمان سالک با عامل L. tropica یکسان بوده ولی در عین حال باعث بهبودی سریع تر ضایعات می شود.
کلید واژگان: سالک, درمان, L, tropica, مگلومین آنتی موناتBackground And AimCutaneous leishmaniasis (CL) is endemic in Iran, where it is one of the most important health problems. Both anthroponotic CL (ACL) caused by L. tropica and zoonotic CL (ZCL) caused by L. major are reported. Antimoniate derivatives as the standard therapy for CL need multiple injections and are not easy to tolerate for the patients. This study was conducted in Mashhad to compare the efficacy of weekly versus twice a week intralesional injections of meglumine antimoniate (MA) in the treatment of ACL.MethodsThis randomised controlled trial was performed during 2006 to 2008 in Mashhad, Iran. Using computerized sequence of random numbers, participants were randomly allocated in the two arms of the study: one receiving weekly and the other receiving twice-a-week intralesional injections of MA. The lesion size, induration and healing rate were assessed, recorded and compared. Healing was defined as complete re-epithelialisation and disappearance of induration.ResultsA total of 252 suspected CL patients with 372 lesions were screened. 82 parasitologically proven cases with 121 lesions caused by L. tropica were included and 74 patients with 113 lesions completed the study. At 12th week after initiation of treatment, complete healing was observed in 38 out of 44 lesions (86.4%) in the group which received weekly intralesional MA injection. The median time-to-heal in this group was 36 days (95% confidence interval [CI]: 32.0-39.9). Complete healing was recorded in 60 out of 69 lesions (86.9%) in the group which received twice a week intralesional injections of MA with a median time-to-heal of 25 days (95% CI: 20.9-29.1). While no significant difference was observed between the two groups in terms of complete healing rate (P=0.999), time-to-heal was significantly different between the 2 groups (P=0.003).ConclusionIt seems that the effectiveness of twice-weekly intralesional injections of MA is similar to once-weekly regimen while the former regimen causes more rapid healing of lesions. -
زمینه و هدفدرمان سالک خصوصا با عامل Leishmania tropica یکی از چالش های مهم بهداشتی است. ترکیبات آنتی موان به عنوان تنها درمان استاندارد نیاز به تزریق مکرر دارد. در این مطالعه میزان اثر بخشی تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار با تزریق هفته ای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
روش اجرا: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در سال های 1385 و 1386 در شهر بم انجام شد. تعداد 224 بیمار مشکوک به سالک موردمعاینه قرار گرفتند و تعداد 96 بیمار با ضایعه ی سالک با عامل لیشمانیا تروپیکا بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. بیماران بر اساس توالی اعداد تصادفی تهیه شده ی رایانه به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای دو بار قرار گرفتند. در بدو ورود به مطالعه و هر هفته مشخصات ضایعات در هر بیمار بررسی و اندازه ی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت شد. بهبودی به صورت راپیتلیازاسیون کامل و از بین رفتن سفتی مد نظر قرار گرفت و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون های t (تی)، Chi2 و برای مقایسه ی طول زمان بهبودی از تحلیل بقا و آزمون Log-Rank استفاده شد. ارزش احتمالی کمتر از 05/0 معنی دار درنظر گرفته شد.یافته ها48 بیمار با 58 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفته ی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 24 ضایعه از 27 ضایعه (89%) که تحت درمان تزریق هفته ای یک بار قرار گرفته بودند، دیده شد. متوسط زمان بهبودی در این گروه 10±70 روز بود. بهبودی کامل در گروهی که با تزریق هفته ای دو بار درمان شده بودند در 24 ضایعه از 31 ضایعه (77%) مشاهده شد و متوسط زمان بهبودی در این گروه 5±58 روز بود. میزان بهبودی و زمان بهبودی اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان نداد.نتیجه گیریاثربخشی تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار با تزریق هفته ای دو بار برای درمان سالک با عامل لیشمانیا تروپیکا یکسان می باشد.
کلید واژگان: سالک, درمان, لیشمانیا تروپیکا, مگلومین آنتی موناتBackground And AimTreatment of cutaneous leishmaniasis, especially when caused by L. tropica, is challenging. Meglumine antimoniate (Glucantime®) is used as the standard treatment, but multiple injectiond are necessary. The objective of this study was to compare the efficacy of weekly intralesional injections with twice weekly injections of Glucantime for the treatment of anthroponotic cutaneous leishmaniasis (ACL).MethodsThis randomized open clinical trial was conducted, in Bam, Kerman province, Iran. 96 eligible patients according to inclusion and exclusion criteria who were willing to participate were included. The included patients were randomly assigned into two groups, one group treated with weekly intralesional injections of Glucantime® and the other group treated with intralesional Glucantime® twice a week. Type and size of each lesion (induration, ulcer and scar) were recorded weekly. Complete healing was defined as complete re-epithelialization and absence of induration in all lesions and was considered as the primary outcome measure.ResultsA total of 48 patients completed the study; complete cure was seen in 24 of 27 (89%) patients who received weekly intralesional MA with a mean duration of healing equals to 70±10 days. Complete cure was seen in 24 of 31 (77%) patients who received intralesional MA twice a week, the mean duration of healing in the latter group was 58±5 days. There was no significant difference between the two groups (P=0.23).ConclusionIt seems that the efficacy of intralesional injections of Glucantime® once a week is similar to efficacy of twice a week Glucantime® injections. -
زمینه و هدفمیزان اثربخشی واکسن ها به نوع یاور ایمونولوژیکی مورد استفاده بستگی دارد. یکی از مشکل های عمده کارایی ناکافی واکسن های لیشمانیوز، فقدان یاور ایمونولوژیک مناسب است. در این مطالعه لیشمانیا ماژور کشته شده با حرارت (ALM) در لیپوزوم های دارای بار مثبت محصور شده و پاسخ های ایمنی در مدل موشی نسبت به این فرمولاسیون و امکان القای پاسخ اختصاصی Th1 بررسی شده است.
روش اجرا: لیپوزوم های حاوی ALM به وسیله روش دهیدراسیون و هیدراسیون مجدد تهیه شد. موش های Balb/c در سه نوبت به فاصله سه هفته با فرمولاسیون لیپوزومی حاوی آنتی ژن یا گروه های شاهد به صورت زیرجلدی تزریق شدند. پاسخ های ایمنی با آزمون پوستی و تعیین تیتر آنتی بادی ضد لیشمانیا بررسی شد. میزان مصونیت با بررسی روند پیشرفت ضایعه در حیوانات عفونی شده مطالعه شد.یافته هانتایج چالش با انگل زنده، نشان داد که قطر زخم کف پای موش های ایمونیزه شده با فرمولاسیون لیپوزومی دارای بار مثبت به صورت معنی داری (P<0.05) از گروه های شاهد کم تر بود. هم چنین تیتر IgG2a در این گروه به صورت معنی داری (P<0.001) از گروه های شاهد بالاتر بود. نتایج آزمون پوستی گروه های دریافت کننده فرمولاسیون لیپوزومی حاوی آنتی ژن به صورت معنی داری (P<0.001) از گروه های شاهد بالاتر بود.نتیجه گیریکوچک تر بودن ضایعه در گروه واکسینه، بالاتر بودن تیتر ضد لیشمانیا IgG2a و نتایج آزمون پوستی نشان داد که لیپوزوم های دارای بار مثبت با توانایی قوی تر نسبت به لیپوزوم های بدون بار، سیستم ایمنی سلولی را تحریک می کند و می تواند برای آنتی ژن های لیشمانیا به منظور تحریک پاسخ Th1 یک یاور ایمونولوژیک مناسب باشد.
کلید واژگان: واکسن لیشمانیا, لیشمانیا ماژور, ALM, لیپوزوم -
هدفاین بررسی در سال 1377 با توجه به نبود مطالعه کافی در مورد شیوع توکسوپلاسموز و عوارض ناشی از آن در مناطق شهری و روستایی شهرستان اسلامشهر و به منظور تعیین شیوع آلودگی به نوکسوپلاسماگوندی ای در شهرستان مذکور انجام شد.مواد و روش هامطالعه به روش توصیفی و در 17 مرکز بهداشتی- درمانی شهری و روستایی روی 1552 نظر در گروه های سنی متفاوت که به نسبت جمعیت هر مرکز به طور تصادفی انتخاب شده بودند، صورت گرفت. ابتدا مشخصات افراد مورد بررسی در پرسشنامه ثبت و از هر فرد 3 لوله میکروهماتوکریت هپارینه خون از سرانگشت Finger prick تهیه شد. با استفاده از روش IFA و در رقت های 20/1 و 100/1 و 200/1 آنتی بادی ها موجود در سرم بررسی و سرم هایی که در رقت 200/1 مثبت بودند، برای تعیین رقت نهایی تیتراسیون شدند. ملاک تعیین آلودگی، تیتر 20/1، با حدود اطمینان 95% برای مناطق شهری و روستایی پذیرفته شد. نتایج و بحث: شیوع آلودگی (تیتر 20/1 و بالاتر) در نزد افراد تحت مطالعه در منطقه مورد نظر 606 نفر (39%) تعیین شد. در این مطالعه 54 نفر (5/3% نمونه) عایر 200/1 و بالاتر را نشان دادند. بنابراین بررسی با افزایش سن، میزان آلودگی نیز افزایش می یابد و اختلاف آماری معناداری بین افراد سرم مثبت از نظر آنتی بادی توکسوپلاسما، جنس، سن، شغل، تماس با گریه و سقط جنین مشاهده گردید. میزان شیوع عفونت نشان دهنده وجود شرایط مساعد در برقراری چرخه انگل در منقطه است.
PurposeThis study was conducted to determine the prevalence of toxoplasmosis in Islamshahr District of Tehran, Iran, in 1998.Materials And MethodsThis descriptive study was carried out on 1552 blood samples randomly collected from individuals in different age groups who were admitted to 17 urban and rural health centers. For each individual a questionnaire was filled, then three finger prick samples were taken and serologically tested by indirect fluorescent antibody technique using 1:20, 1:100 and I:200 serum dilutions. Any positive serum in 1:20 dilution was rechecked for final titration. The serum dilution of 1:20 with a confidence level of95 percent was accepted as the index of the infection.ResultsA total of 606 persons (39%) were diagnosed positive (with titers of 1:20 or higher) and 54persons (3.5%) had a titer of 1:200 or higher. This study showed a statistically significant relationship between the toxoplasmosis seropositivity and sex, age, occupation, exposure to cats and abortion.ConclusionThe results indicated that there are some appropriate conditions for the transmission of the infection in the considered area.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.